در این‌که تمام امور عالم به قضا و قدر الهی است، تردیدی نیست، اما همواره گروهی وجود داشتند که با برداشت غلط از این موضوع، تلاش در توجیه رفتارهای نادرست خود داشتند. قرآن کریم در آیاتی به این موضوع اشاره می­کند: 1. «سَیَقُولُ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا»؛[1] کافران به زودی خواهند گفت که اگر خدا می‌­خواست نه ما و نه پدرانمان مشرک نمی­‌شدیم. 2. «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَه‏»؛[2] و هنگامی که به آنان گفته شود که از آنچه خدا روزیتان کرده انفاق کنید، کافران به افراد با ایمان می ‌­گویند: آیا سراغ سیر کردن افرادی برویم که اگر خدا می‌­خواست خود سیرشان می­‌کرد. در گفت‌وگوهای امام علی(ع) نیز این موضوع چندین بار مطرح شده است.[3] بر این اساس، شاید پیشینه این مبحث به اندازه پیشینه تاریخ باشد، اما در برخی مقاطع زمانی، این مبحث به صورت داغ‌­تر و پررنگ‌­تری مطرح شده و درگیری‌­هایی را نیز به دنبال داشته است. [1] . انعام ، 148. مشابه چنین مضمونی در آیه 35 سوره نحل نیز وجود دارد. [2] . یس، 47. [3] . به عنوان نمونه، ر. ک: نهج البلاغه صبحی صالح، ص 482، قم، هجرت، 1414ق.
در اینکه تمام امور عالم به قضا و قدر الهی است، تردیدی نیست، اما همواره گروهی وجود داشتند که با برداشت غلط از این موضوع، تلاش در توجیه رفتارهای نادرست خود داشتند. قرآن کریم در آیاتی به این موضوع اشاره میکند:
1. «سَیَقُولُ الَّذینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَ لا آباؤُنا»؛[1] کافران به زودی خواهند گفت که اگر خدا میخواست نه ما و نه پدرانمان مشرک نمیشدیم.
2. «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَه»؛[2] و هنگامی که به آنان گفته شود که از آنچه خدا روزیتان کرده انفاق کنید، کافران به افراد با ایمان می گویند: آیا سراغ سیر کردن افرادی برویم که اگر خدا میخواست خود سیرشان میکرد.
در گفتوگوهای امام علی(ع) نیز این موضوع چندین بار مطرح شده است.[3]
بر این اساس، شاید پیشینه این مبحث به اندازه پیشینه تاریخ باشد، اما در برخی مقاطع زمانی، این مبحث به صورت داغتر و پررنگتری مطرح شده و درگیریهایی را نیز به دنبال داشته است. [1] . انعام ، 148. مشابه چنین مضمونی در آیه 35 سوره نحل نیز وجود دارد. [2] . یس، 47. [3] . به عنوان نمونه، ر. ک: نهج البلاغه صبحی صالح، ص 482، قم، هجرت، 1414ق.
- [سایر] فرق قضا و قدر و سرنوشت چیست؟ اگر قضا و قدر در زندگی تأثیر دارد، پس سرنوشت چه خواهد بود؟
- [سایر] معنای قضا و قدر و تعیین آن در شب قدر چیست؟
- [سایر] رابطه استخاره با قضا و قدر چیست؟
- [سایر] معنای قضا و قدر علمی و عینی خداوند چیست؟
- [سایر] دیدگاه معتزله درباره قضا و قدر و نقد آن چیست؟
- [سایر] قضا و قدر الهی چیست؟ آیا با اختیار منافات ندارد؟
- [سایر] قضا و قدر و جبر و اختیار را توضیح دهید.
- [سایر] پیشینه تاریخی سوگند چیست؟
- [سایر] پیشینه تاریخی ولایت فقیه تا کجاست؟
- [سایر] پیشینه ی دموکراسی در ایران چگونه است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مقداری از آب کُر یخ ببندد و باقی آن به قدر کُر نباشد، چنان چه نجاست به آن برسد نجس می شود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله بروجردی] اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس میشود و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله بهجت] اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس میشود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله سبحانی] اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس می شود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اول ان که تهیه اب به قدر وضو یا غسل ممکن نباشد
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی که نمازهایی از او قضا شده بداند کدام یک جلوتر قضا شده، احتیاط مستحب آن است که به ترتیب قضا کند و آنچه اوّل قضا شده را اوّل و دومی را بعد و به همین نحو بخواند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی که نمازهایی از او قضا شده میداند کدامیک جلوتر قضا شده، بهتر آن است که به ترتیب قضا کند.
- [امام خمینی] اگر کسی که نمازهایی از او قضا شده، می داند کدام یک جلوتر قضا شده، احتیاط مستحب آن است که به ترتیب قضا کند و آنچه اول قضا شده اول بخواند و دومی را بعد و همین طور.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است در تمام نمازها در رکعت اوّل، سوره قدر و در رکعت دوم، سوره توحید را بخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را بجا آورد، و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.