برای پاسخ به این پندار، نخست به یک خاطره تاریخی از صدر اسلام می پردازیم: پیامبر(صلی الله علیه و آله)، پس از سه روز که از کشته شدن، کشتگان بدر گذشته بود، کنار آنان آمد و خطاب به امیةبن خلف، ابوجهل و تمیمةبن ربیعه، فرمود: (هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقّا...؟ عمربن خطاب صدای پیامبر(صلی الله علیه و آله) را شنید و گفت: ای رسول خدا! آیا پس از سه روز ندا می دهی و آیا می شنوند؟! در حالی خداوند فرموده: (انّک لا تسمع الموتی)؟! حضرت فرمود: قسم به آن که جانم به دست اوست! شما شنواتر از آنان نیستید؛ اما آنان نمی توانند جواب بدهند). ر.ک: مسند احمد، ج 2، ص 287؛ صحیح بخاری، ج 5، ص 9. از این روایت به خوبی آشکار می شود که رفتار وهابیان، در حقیقت، اعتراض به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) می باشد و چنین اعتراضاتی، در صدر اسلام، سابقه داشته است! در این باره باید دانست؛ لغت (موت)، ضد حیات، معنا شده است. ر.ک: لسان العرب، ماده موت. و انواع (موت) در برابر انواع (حیات) می باشند. گاهی موت در برابر رشد و نمو می باشد؛ مانند آیه شریفه: (یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛ حدید (57)، آیه 17.؛ (زمین را پس از مردن آن زنده، می گرداند). و گاهی موت به معنای جهالت و نادانی، در برابر عقل و هدایت می باشد؛ مانند آیات شریفه: (أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها)؛ انعام (6)، آیه 122.؛ (آیا کسی که مرده ((دل )) بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم ((به درستی و راستی )) راه برود چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟!). همچنین در آیه شریفه (إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی)؛ نمل (27)، آیه 80. واژه (مُسمع)، اسم فاعل از باب (اِفعال) است و به معنای (تفهیم و شنوا ساختن دیگری ر.ک: ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج 4، ص 369.) المفردات فی غریب القرآن؛ قرشی، قاموس قرآن. است و از آن جا که مردگان نمی توانند از کفر به ایمان هدایت شوند درحقیقت، از اسماع مفید، محروم هستند بقره (2)، آیه 217. و خداوند، کافران لجاجت پیشه ای را که حتی در دنیا نیز بر قلب آنها مُهر نهاده شده است و هدایت پذیر نیستند، به مردگان، تشبیه کرده است. البته اِطلاق (لا تسمع الموتی) می تواند ناظر به جسم مردگان باشد که با مرگ و قطع ارتباط روح، قدرت شنوایی خود را از دست می دهند؛ چنان که حتی در هنگام خواب که تعلق روح به بدن، به مقدار تدبیر و رشد نباتی جسم است، نیرویی شنوایی و بینایی او، فعال نیست و تشبیه کافران به مردگان و اموات، از این جهت می باشد که آنان نیز مانند اجساد مرده، شنوایی خود را از دست داده اند. ر.ک: مجمع البیان، ج 7، ص 403؛ جامع البیان، ج 21، ص 66. از این رو، برخی مفسران، آن دسته از روایات نبوی را که بر شنوایی کشته شدگان بدر دلالت دارند، یک کرامت ویژه برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانسته اند و معتقدند که جسم مردگان، قدرت شنوایی ندارد؛ چنان که از (قتاده)، چنین روایت شده است: (خداوند، کشته شدگان بدر را زنده کرد؛ تا خطاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بشنوند و برای آنان، توبیخ و حقارت و حسرت و پشیمانی باشد). ر.ک: تفسیر قرطبی، ج 13، ص 231. در هر صورت، روایات متعددی از پیامبر نقل شده که: (المیت یسمع قرع النّعال)؛ (مرده، صدای کوبیدن کفش را می شنود) ر.ک: صحیح بخاری، ج 2، ص 90.. بنابراین حداقل می توان گفت: که (ارواح) مردگان، از حضور زندگان بر سر قبرشان، آگاه می شوند و این واقعیت با آیات و روایات مورد اتفاق شیعه و اهل سنّت، قابل اثبات است. از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، چنین روایت شده است: (هیچ کسی نیست که بر من سلام کند؛ مگر آن که خداوند، سلام او را به روح من می رساند و من، پاسخ او را گویم). ر.ک: سنن ابی داوود، ج 1 ص 453، ح 2041؛ مسند احمد بن حنبل، ج 7، ص 527. همچنین دوری و نزدیکی به جسد، برای ارتباط با ارواح، تفاوت چندانی نمی کند؛ چنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله)، چنین روایت شده است: (اذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل ما یقول ثم صلّوا علیَّ فانه مَن صلّی علیَّ صلاةً صلی اللّهُ علیه بها عشراً) صحیح مسلم، ج 2، ص 4.؛ (هنگامی که صدای اذان گو را شنیدید، مانند او تکرار کنید؛ سپس بر من صلوات بفرستید. همانا کسی که بر من صلوات بفرستد، خداوند، درود و صلوات بر او می فرستد). در روایت نبوی دیگری، چنین می خوانیم: (ما مِن احدٍ یُسلّم علیّ الا ردّ اللّه علیَّ روحی حتی ارد علیه السلام) سنن ابی داوود، ج 1، ص 453، ح 2041.؛ (هیچ کس نیست که بر من سلام کند؛ مگر این که خداوند، روح مرا به من برمی گرداند؛ تا جواب سلام او را بدهم). همچنین در اذن دخول زیارت ها، چنین می خوانیم: (و اعلم انّ رسولک و خلفائک(علیهم السلام) احیاءٌ عندک یرزقون، یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردون سلامی). ر.ک: المزار، ص 251 ؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 529. از آن جهت که ارواح به بدن خویش تعلق دارند، آن جا که جسد هست، حضور روح، شدیدتر است و روایات نبوی فوق، بر این مطلب دلالت دارند. همچنین بر اساس دلایل متعدد عقلی و نقلی، همه انسان ها پس از رحلت از دنیا، دارای (برزخ) هستند؛ چنان که در قرآن مجید، چنین می خوانیم: (حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِ ّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ)؛ مومنون (23)، آیات 99 و 100.؛ (تا آن گاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد، می گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید؛ شاید من در آن چه وانهاده ام، کار نیکی انجام دهم. نه چنین است. این، سخنی است که او گوینده آن است و پیشاپیش آنان، برزخی است؛ تا روزی که برانگیخته خواهند شد). (حیات برزخی) به معنای واقعی، برای همگان معنا پیدا نمی کند. بلکه همچنان که برخی در دنیا به علت نداشتن نور ایمان و تأثیرگذار نبودن در هدایت و رشد دیگران، مردگانی متحرک هستند، پس از مرگ نیز برخی گرفتار عذاب برزخی اند و برخی در بی خبری اند؛ تا دوره برزخ آنان سپری شود و در صحنه قیامت، محشور شوند و تنها مؤمنان و پاک دلان هستند که در دنیا و برزخ، دارای (حیات واقعی) هستند و از حال اهل دنیا، باخبرند و با اهل برزخ، ارتباط دارند و با آنان، گفت وگو می کنند؛ چنان که در قرآن مجید، چنین می خوانیم: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ)؛ آل عمران (3)، آیات 169 و 170.؛ (هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار؛ بلکه زنده اند؛ نزد پروردگارشان، روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند، شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند). همچنین امام علی(علیه السلام) خطاب به یاران خود، در برابر لشکر معاویه، فرمود: (... فالموتُ فی حیاتکم مقهورین و الحیاةُ فی موتکم قاهرین) نهج البلاغه، خطبه 51.؛ (((بدانید که )) مرگ در زندگی همراه با شکست شماست و حیات و زندگی، در مرگ پیروزمندانه شماست)! بنابراین، بر اساس آیات و روایات متعدد، همه مردگان، دارای برزخی هستند و از سخنان و سلام دادن زندگان و حتی صدای کفش آنها، باخبر می شوند ر.ک: صحیح بخاری، ج 2، ص 92؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج 15، ص 464، ح 42556.؛ با این تفاوت که برخی مردگان، تأثیرگزار و تأثیرپذیرند؛ مانند شهیدان، که در آیات قرآن از آنان به احیاء و زندگان، تعبیر شده است؛ اما برخی مردگان، هیچ گونه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ندارند و علاوه بر این، جسم آنها در قبرها بی حرکت است و روح آنها نیز در بی خبری است و یا شنوایی مفیدی ندارد که در قرآن از آنان به (اموات)، تعبیر شده است؛ چنان که به زمین بایر و بی ثمر گفته می شود: (بَلْدَةً مَیْتاً)؛ ق (50)، آیه 11. و هرگاه حرکت باد ساکن گردد، گفته می شود: (مانت الریح) ر.ک: الطریحی، مجمع البحرین. و به همین دلیل، کافران لجاجت پیشه ای که در برابر سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و انذار و هدایت وی هیچ گونه تأثیری نمی پذیرند، به اموات، تشبیه شده اند؛ زیرا گرچه قدرت شنوایی دارند، اما گوش شنوا و شنوایی مفید پذیرش، ندارند. واقعیت این است که با دقت در آیات شریفه: (إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ. وَ مَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُسْلِمُونَ)؛ نمل (27)، آیات 80 و 81.؛ (البته تو مردگان را شنوا نمی گردانی و این ندا را به کران - چون پشت بگردانند - نمی توانی بشنوانی و راهبر کوران ((و بازگرداننده )) از گمراهی شان نیستی. تو جز کسانی را که به نشانه های ما ایمان آورده اند و مسلمانند، نمی توانی بشنوانی). این آیات در مقام بیان لجاجت مشرکان و روگردانی آنها از سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حقیقت، این آیات، کوردلی و ناشنوایی باطنی مشرکان و مخالفان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اثبات می کنند؛ در حالی که آنان شنوایی و بینایی ظاهری داشتند. ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه 81 سوره نمل. همچنین با دقت در آیات شریفه: (وَ مَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَن یَشَاءُ وَ مَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَن فِی الْقُبُورِ. إِنْ أَنتَ إِلاَّ نَذِیرٌ)؛ فاطر (35)، آیات 22 و 23.؛ (و زندگان و مردگان، یکسان نیستند. خداست که هر که را بخواهد، شنوا می گرداند و تو کسانی را که در گورهایند، نمی توانی شنوا سازی. تو جز هشداردهنده ای نیستی). روشن است که مخاطب این آیات، مردگان دفن شده در زیر خاک نیستند؛ بلکه دل مردگان لجاجت پیشه ای هستند که هدایت و اندرز پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آنها تأثیر ندارد؛ زیرا موضوع، انذار و تبلیغ برای هدایت زندگان است. از این رو، از نگاه قرآن، تنها کسانی که دارای قلب سلیم و حق پذیر هستند، دارای حیات واقعی خواهند بود؛ اما مشرکان و کافرانی که در تاریکی و بی خبری فرو افتاده اند، مردگان متحرکی بیش نیستند. ر.ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه 23 سوره فاطر؛ مجمع البیان، ج 4، ص 152. در قرآن مجید در این باره، چنین می خوانیم: (أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)؛ انعام (6)، آیه 122.؛ (آیا کسی که مرده ((دل )) بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟ این گونه برای کافران، آن چه انجام می دادند، زینت داده شده است). بر اساس آن چه گفته شد، می توان این گونه نتیجه گرفت؛ به هر میزان نور ایمان افراد بیشتر باشد، از حیات و قدرت بیشتری در دنیا، برزخ و آخرت، بهره مند خواهند بود و به همان مقدار تأثیرگذاری آنها بر دیگران و کمک آنها به دیگران، در هنگام حیات دنیایی، برزخی و قیامتی، بیشتر خواهد شد. در این میان، مجاهدانی که در راه خدا شهید شده اند، عالمان ربانی، پیامبران و امامان(علیهم السلام)، بالاترین مقام و بیشترین تأثیرگذاری را در دنیا ، برزخ و آخرت دارند و سزاوار نیست که به آنان مرده گفته شود؛ چنان که در قرآن مجید، چنین می خوانیم: (وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلکِن لاَ تَشْعُرُونَ)؛ بقره (2)، آیه 154.؛ (و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید؛ بلکه زنده اند؛ ولی شما نمی دانید). از این آیات به خوبی آشکار می شود کسانی که شهیدان و اولیای الهی را مرده می پندارند، از معارف قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بی بهره اند. البته بدیهی است که منظور از حیات پس از مرگ، حیات برزخی است که افراد بدون نیاز به جسم مادی، می توانند برای اهل دنیا و اهل برزخ، تأثیرگذار باشند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 11/310017)
منظور از آیه (إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی) چیست؟
برای پاسخ به این پندار، نخست به یک خاطره تاریخی از صدر اسلام می پردازیم:
پیامبر(صلی الله علیه و آله)، پس از سه روز که از کشته شدن، کشتگان بدر گذشته بود، کنار آنان آمد و خطاب به امیةبن خلف، ابوجهل و تمیمةبن ربیعه، فرمود: (هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقّا...؟ عمربن خطاب صدای پیامبر(صلی الله علیه و آله) را شنید و گفت: ای رسول خدا! آیا پس از سه روز ندا می دهی و آیا می شنوند؟! در حالی خداوند فرموده: (انّک لا تسمع الموتی)؟! حضرت فرمود: قسم به آن که جانم به دست اوست! شما شنواتر از آنان نیستید؛ اما آنان نمی توانند جواب بدهند). ر.ک: مسند احمد، ج 2، ص 287؛ صحیح بخاری، ج 5، ص 9.
از این روایت به خوبی آشکار می شود که رفتار وهابیان، در حقیقت، اعتراض به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) می باشد و چنین اعتراضاتی، در صدر اسلام، سابقه داشته است!
در این باره باید دانست؛ لغت (موت)، ضد حیات، معنا شده است. ر.ک: لسان العرب، ماده موت. و انواع (موت) در برابر انواع (حیات) می باشند.
گاهی موت در برابر رشد و نمو می باشد؛ مانند آیه شریفه:
(یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛ حدید (57)، آیه 17.؛ (زمین را پس از مردن آن زنده، می گرداند).
و گاهی موت به معنای جهالت و نادانی، در برابر عقل و هدایت می باشد؛ مانند آیات شریفه:
(أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها)؛ انعام (6)، آیه 122.؛ (آیا کسی که مرده ((دل )) بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم ((به درستی و راستی )) راه برود چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟!).
همچنین در آیه شریفه (إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی)؛ نمل (27)، آیه 80. واژه (مُسمع)، اسم فاعل از باب (اِفعال) است و به معنای (تفهیم و شنوا ساختن دیگری ر.ک: ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج 4، ص 369.) المفردات فی غریب القرآن؛ قرشی، قاموس قرآن. است و از آن جا که مردگان نمی توانند از کفر به ایمان هدایت شوند درحقیقت، از اسماع مفید، محروم هستند بقره (2)، آیه 217. و خداوند، کافران لجاجت پیشه ای را که حتی در دنیا نیز بر قلب آنها مُهر نهاده شده است و هدایت پذیر نیستند، به مردگان، تشبیه کرده است.
البته اِطلاق (لا تسمع الموتی) می تواند ناظر به جسم مردگان باشد که با مرگ و قطع ارتباط روح، قدرت شنوایی خود را از دست می دهند؛ چنان که حتی در هنگام خواب که تعلق روح به بدن، به مقدار تدبیر و رشد نباتی جسم است، نیرویی شنوایی و بینایی او، فعال نیست و تشبیه کافران به مردگان و اموات، از این جهت می باشد که آنان نیز مانند اجساد مرده، شنوایی خود را از دست داده اند. ر.ک: مجمع البیان، ج 7، ص 403؛ جامع البیان، ج 21، ص 66.
از این رو، برخی مفسران، آن دسته از روایات نبوی را که بر شنوایی کشته شدگان بدر دلالت دارند، یک کرامت ویژه برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانسته اند و معتقدند که جسم مردگان، قدرت شنوایی ندارد؛ چنان که از (قتاده)، چنین روایت شده است: (خداوند، کشته شدگان بدر را زنده کرد؛ تا خطاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بشنوند و برای آنان، توبیخ و حقارت و حسرت و پشیمانی باشد). ر.ک: تفسیر قرطبی، ج 13، ص 231.
در هر صورت، روایات متعددی از پیامبر نقل شده که:
(المیت یسمع قرع النّعال)؛ (مرده، صدای کوبیدن کفش را می شنود) ر.ک: صحیح بخاری، ج 2، ص 90..
بنابراین حداقل می توان گفت: که (ارواح) مردگان، از حضور زندگان بر سر قبرشان، آگاه می شوند و این واقعیت با آیات و روایات مورد اتفاق شیعه و اهل سنّت، قابل اثبات است.
از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، چنین روایت شده است: (هیچ کسی نیست که بر من سلام کند؛ مگر آن که خداوند، سلام او را به روح من می رساند و من، پاسخ او را گویم). ر.ک: سنن ابی داوود، ج 1 ص 453، ح 2041؛ مسند احمد بن حنبل، ج 7، ص 527.
همچنین دوری و نزدیکی به جسد، برای ارتباط با ارواح، تفاوت چندانی نمی کند؛ چنان که از پیامبر(صلی الله علیه و آله)، چنین روایت شده است:
(اذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل ما یقول ثم صلّوا علیَّ فانه مَن صلّی علیَّ صلاةً صلی اللّهُ علیه بها عشراً) صحیح مسلم، ج 2، ص 4.؛ (هنگامی که صدای اذان گو را شنیدید، مانند او تکرار کنید؛ سپس بر من صلوات بفرستید. همانا کسی که بر من صلوات بفرستد، خداوند، درود و صلوات بر او می فرستد).
در روایت نبوی دیگری، چنین می خوانیم:
(ما مِن احدٍ یُسلّم علیّ الا ردّ اللّه علیَّ روحی حتی ارد علیه السلام) سنن ابی داوود، ج 1، ص 453، ح 2041.؛ (هیچ کس نیست که بر من سلام کند؛ مگر این که خداوند، روح مرا به من برمی گرداند؛ تا جواب سلام او را بدهم).
همچنین در اذن دخول زیارت ها، چنین می خوانیم:
(و اعلم انّ رسولک و خلفائک(علیهم السلام) احیاءٌ عندک یرزقون، یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردون سلامی). ر.ک: المزار، ص 251 ؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 529.
از آن جهت که ارواح به بدن خویش تعلق دارند، آن جا که جسد هست، حضور روح، شدیدتر است و روایات نبوی فوق، بر این مطلب دلالت دارند.
همچنین بر اساس دلایل متعدد عقلی و نقلی، همه انسان ها پس از رحلت از دنیا، دارای (برزخ) هستند؛ چنان که در قرآن مجید، چنین می خوانیم:
(حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِ ّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ)؛ مومنون (23)، آیات 99 و 100.؛ (تا آن گاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد، می گوید: پروردگارا! مرا بازگردانید؛ شاید من در آن چه وانهاده ام، کار نیکی انجام دهم. نه چنین است. این، سخنی است که او گوینده آن است و پیشاپیش آنان، برزخی است؛ تا روزی که برانگیخته خواهند شد).
(حیات برزخی) به معنای واقعی، برای همگان معنا پیدا نمی کند. بلکه همچنان که برخی در دنیا به علت نداشتن نور ایمان و تأثیرگذار نبودن در هدایت و رشد دیگران، مردگانی متحرک هستند، پس از مرگ نیز برخی گرفتار عذاب برزخی اند و برخی در بی خبری اند؛ تا دوره برزخ آنان سپری شود و در صحنه قیامت، محشور شوند و تنها مؤمنان و پاک دلان هستند که در دنیا و برزخ، دارای (حیات واقعی) هستند و از حال اهل دنیا، باخبرند و با اهل برزخ، ارتباط دارند و با آنان، گفت وگو می کنند؛ چنان که در قرآن مجید، چنین می خوانیم:
(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ)؛ آل عمران (3)، آیات 169 و 170.؛ (هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده مپندار؛ بلکه زنده اند؛ نزد پروردگارشان، روزی داده می شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند و برای کسانی که از پی ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند، شادی می کنند که نه بیمی بر ایشان است و نه اندوهگین می شوند).
همچنین امام علی(علیه السلام) خطاب به یاران خود، در برابر لشکر معاویه، فرمود:
(... فالموتُ فی حیاتکم مقهورین و الحیاةُ فی موتکم قاهرین) نهج البلاغه، خطبه 51.؛ (((بدانید که )) مرگ در زندگی همراه با شکست شماست و حیات و زندگی، در مرگ پیروزمندانه شماست)!
بنابراین، بر اساس آیات و روایات متعدد، همه مردگان، دارای برزخی هستند و از سخنان و سلام دادن زندگان و حتی صدای کفش آنها، باخبر می شوند ر.ک: صحیح بخاری، ج 2، ص 92؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج 15، ص 464، ح 42556.؛ با این تفاوت که برخی مردگان، تأثیرگزار و تأثیرپذیرند؛ مانند شهیدان، که در آیات قرآن از آنان به احیاء و زندگان، تعبیر شده است؛ اما برخی مردگان، هیچ گونه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ندارند و علاوه بر این، جسم آنها در قبرها بی حرکت است و روح آنها نیز در بی خبری است و یا شنوایی مفیدی ندارد که در قرآن از آنان به (اموات)، تعبیر شده است؛ چنان که به زمین بایر و بی ثمر گفته می شود: (بَلْدَةً مَیْتاً)؛ ق (50)، آیه 11. و هرگاه حرکت باد ساکن گردد، گفته می شود: (مانت الریح) ر.ک: الطریحی، مجمع البحرین. و به همین دلیل، کافران لجاجت پیشه ای که در برابر سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و انذار و هدایت وی هیچ گونه تأثیری نمی پذیرند، به اموات، تشبیه شده اند؛ زیرا گرچه قدرت شنوایی دارند، اما گوش شنوا و شنوایی مفید پذیرش، ندارند.
واقعیت این است که با دقت در آیات شریفه:
(إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ. وَ مَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُسْلِمُونَ)؛ نمل (27)، آیات 80 و 81.؛ (البته تو مردگان را شنوا نمی گردانی و این ندا را به کران - چون پشت بگردانند - نمی توانی بشنوانی و راهبر کوران ((و بازگرداننده )) از گمراهی شان نیستی. تو جز کسانی را که به نشانه های ما ایمان آورده اند و مسلمانند، نمی توانی بشنوانی).
این آیات در مقام بیان لجاجت مشرکان و روگردانی آنها از سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در حقیقت، این آیات، کوردلی و ناشنوایی باطنی مشرکان و مخالفان پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اثبات می کنند؛ در حالی که آنان شنوایی و بینایی ظاهری داشتند. ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه 81 سوره نمل.
همچنین با دقت در آیات شریفه:
(وَ مَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَن یَشَاءُ وَ مَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَن فِی الْقُبُورِ. إِنْ أَنتَ إِلاَّ نَذِیرٌ)؛ فاطر (35)، آیات 22 و 23.؛ (و زندگان و مردگان، یکسان نیستند. خداست که هر که را بخواهد، شنوا می گرداند و تو کسانی را که در گورهایند، نمی توانی شنوا سازی. تو جز هشداردهنده ای نیستی).
روشن است که مخاطب این آیات، مردگان دفن شده در زیر خاک نیستند؛ بلکه دل مردگان لجاجت پیشه ای هستند که هدایت و اندرز پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آنها تأثیر ندارد؛ زیرا موضوع، انذار و تبلیغ برای هدایت زندگان است.
از این رو، از نگاه قرآن، تنها کسانی که دارای قلب سلیم و حق پذیر هستند، دارای حیات واقعی خواهند بود؛ اما مشرکان و کافرانی که در تاریکی و بی خبری فرو افتاده اند، مردگان متحرکی بیش نیستند. ر.ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه 23 سوره فاطر؛ مجمع البیان، ج 4، ص 152.
در قرآن مجید در این باره، چنین می خوانیم:
(أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)؛ انعام (6)، آیه 122.؛ (آیا کسی که مرده ((دل )) بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟ این گونه برای کافران، آن چه انجام می دادند، زینت داده شده است).
بر اساس آن چه گفته شد، می توان این گونه نتیجه گرفت؛ به هر میزان نور ایمان افراد بیشتر باشد، از حیات و قدرت بیشتری در دنیا، برزخ و آخرت، بهره مند خواهند بود و به همان مقدار تأثیرگذاری آنها بر دیگران و کمک آنها به دیگران، در هنگام حیات دنیایی، برزخی و قیامتی، بیشتر خواهد شد.
در این میان، مجاهدانی که در راه خدا شهید شده اند، عالمان ربانی، پیامبران و امامان(علیهم السلام)، بالاترین مقام و بیشترین تأثیرگذاری را در دنیا ، برزخ و آخرت دارند و سزاوار نیست که به آنان مرده گفته شود؛ چنان که در قرآن مجید، چنین می خوانیم:
(وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلکِن لاَ تَشْعُرُونَ)؛ بقره (2)، آیه 154.؛ (و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید؛ بلکه زنده اند؛ ولی شما نمی دانید).
از این آیات به خوبی آشکار می شود کسانی که شهیدان و اولیای الهی را مرده می پندارند، از معارف قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بی بهره اند. البته بدیهی است که منظور از حیات پس از مرگ، حیات برزخی است که افراد بدون نیاز به جسم مادی، می توانند برای اهل دنیا و اهل برزخ، تأثیرگذار باشند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 11/310017)
- [سایر] مقصود از آیه 80 سوره نمل «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ اَلْمَوْتی » چیست؟
- [سایر] منظور از آیه (لا اکراه فی الدین ) چیست ؟
- [سایر] آیا میتوان آیه 35 سوره ص (رَبِّ اغْفِرْ لی وَ هَبْ لی مُلْکاً لا یَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ) را در قنوت نماز گفت؟
- [سایر] در زیارت وارث منظور از «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره» چیست؟
- [سایر] در زیارت وارث منظور از «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره» چیست؟
- [سایر] منظور از جمله «و لا ینالک منی ضجیج و لا شکوی» در دعای ندبه چیست؟
- [سایر] منظور از عبارات (أَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ) یا (لا یَعْلَمُونَ) در قرآن چیست و چگونه با دمکراسی قابل جمع است؟
- [سایر] آیا طبق این حدیث گذاشتن دستها روی ران، حرام است یا مستحب؟ (محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن داود الخندقی، عن أبی بصیر قال: قال أبو عبدالله (ع): إذا قمت فی الصلاة فاعلم أنک بین یدی الله، فان کنت لا تراه فاعلم أنه یراک، فأقبل قبل صلاتک، و لا تمتخط و لا تبزق، و لا تنقض أصابعک، و لا تورّک، فان قوماً قد عذبوا بنقض الأصابع و التورک فی الصلاة ...).
- [سایر] در آیه 264 بقره آمده: (لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمّا کَسَبُوا)، و در آیه 18 ابراهیم آمده: (لا یَقْدِرُونَ مِمّا کَسَبُوا عَلی شَیْءٍ). این تفاوت در ترتیب (شیء) و (ممّا کسبوا) چه تفاوتی در معنا ایجاد میکند؟
- [سایر] منظور از جمله (السلام علیک یا حجة الله التی لا تخفی) چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .در سجده آیه قرآنی، ذکر واجب نیست, چنانکه تشهد و تسلیم و مانند آن, واجب نیست. هرچند ذکر سجده تلاوت، مستحب است و به هرذکری میتوان اکتفا نمود؛ لیکن بهتر است که گفته شود:(لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حَقًّا حَقًّا، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ ایماناً وَ تَصْدیقاً، لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَ عُبُودِیةً، وَرِقّاً سَجَدْتُ لَک یا رَبِّ تَعَبَّداً وَرِقّاً، لا مُسْتَنْکفاً وَ لا مُسْتَکبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائفٌ مُسْتَجیرٌ )یا گفته شود: (َعُوذُ بِرِضاک مِنْ سَخَطِک، وَ بِمُعافاتِک عَنْ عُقُوبَتِک، اَعُوذَبِک مِنْک، لا اُحْصی ثَناءً عَلَیک، اَنْتَ کما اَثْنَیتَ عَلی نَفْسِک)
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله سیستانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد ، و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیّت و گفتن تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (الّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) . بعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیِّتِ) و اگر زن است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتَةِ) . و بعد تکبیر پنجم را بگوید . و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنْ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السّاعَةِ ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (اللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ کَاَفْضَلِ ما صَلّیْتَ وَبارکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وَآلِ إبْراهِیمَ إنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ، وَصَلّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ والمُرْسَلِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ ) . وبعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ ، وَالمُسْلِمِینَ وَالمُسْلِماتِ ، الاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ ، تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهمْ بِالخَیْراتِ ، إنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ ، إنَّکَ عَلی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ إنّ هذا عَبْدُکَ وَابَنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُو لٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَاِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیّینَ وَاخْلفْ عَلی اَهْلِهِ فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ) . بعد تکبیر پنجم را بگوید . ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید : (اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَابَنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی إحْسانِها وَاِنْ کانَتْ مُسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها ، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیَینَ ، وَاخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ ) .
- [آیت الله اردبیلی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیّت و گفتن تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَأنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرا وَنَذیرا بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّدا وَآلَ مُحَمَّدٍ کَأفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ وَآلِ إبْراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمیعِ الأنْبیاءِ وَالْمُرْسَلینَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأحْیاءِ مِنْهُمْ وَالأمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ) و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد باشد بگوید: (اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا أللّهُمَّ إنْ کانَ مُحْسِنا فَزِدْ فی إحْسانِهِ وَإنْ کانَ مُسیئا فَتَجَاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الْغابِرینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید؛ ولی اگر میّت زن باشد، بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا أللّهُمَّ إنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إحْسانِها وَإنْ کانَتْ مُسیئَةً فَتَجَاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها أللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِها فی الْغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ).
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر را به این ترتیب بگوید کافی است، بعد ازنیّت وگفتن تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أَنْ لا اًّلهَ اًّلاّ ا& وَأنّ َمُحَمَّداً رَسُولُ ا&( و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ محّمَدً( و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤْمِنات( و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِر لِهذا المَیِّت( و اگر زن است بگوید: )اللّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیِّت( و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أن لا اًّلهَ الاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرَاً وَنَذیرَاً بَیْنَ یَدَیِ السّاعََْ(، و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمّدً وَأرْحَمْ مُحَمَّداً وَآلِ مُحَمَّدً کَأفْضَلِ ماصَلیّْتَ و بارَکتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی اًّبراهیمَ وَآلِ اًّبراهیمَ اًّنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلیجَمیعِ الأنْبِیأِ وَالمُرْسَلینَ وَالشُهَدأِ وَالصِدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصالِحینَ(، و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَللهمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسْلِمینَ وَالمُسْلِماتِ الاحیأِ مِنْهُم وَالامْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُم بِالخَیْراتِ انّکَ مُجیبُ الدَعواتِ اِنَّکَ عَلیکُلِّ شَئً قَدیر(، و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: )الّلهمَّ اًّنّ هذا عَبْدُکَ وَابنُ عَبْدِکَ وابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأَنتَ خَیرُ مَنْزولً بِهِ الّلهُمَّ انّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الاّ خَیْراً وَانْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا الّلهُمّ اًّن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اًّحْسانِهِ وَان کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ اللهُمّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعلی عِلّیّینَ وَاخْلُف عَلَی اَهْلِهِ فِی الغابِرینَ وارْحَمْهُ بِرِحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الراحِمینَ(، و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: )الّلهُمَّ اًّنّ هذهِ اَمَتُکَ وَابْنَُْ عَبْدِکَ وَابْنَُْ امَتِکَ نَزَلَت بِکَ وَاَنْتَ خَیرُ مَنزولً بِهِ الّلهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنها اًّلاّ خَیْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ اًّن کانَت مُحْسِنَْ فَزِدْ فی اًّحْسانِها وَاًّن کانَت مُسِیئَْ فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعلی عِلِّیینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِها فِی الغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الراحِمین(.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله نوری همدانی] یکی از نماز های مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود ودر رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤ منین . ودر رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الفیب لا یعلمه الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین و در قنوت آن بگوید : اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بی کذا و کذا ، و بجای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگوید و بعد بگوید : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی .
- [آیت الله مظاهری] یکی از نمازهای مستحبّی، نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت فضیلت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود و تا طلوع فجر هر وقت بخوانند اداست. و در رکعت اوّل بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَاالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ).(1) و در رکعت دوّم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلّا هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلّا یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ).(2) و در قنوت بگویند: (أَللَّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُکَ بِمَفاتِحِ الْغَیْبِ الَّتی لا یَعْلَمُها إِلّا أَنْتَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا)(3)، و به جای کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند، و بعد بگویند: (أَللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَیْتَها لی).(4)
- [امام خمینی] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده می شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا نت سبحانک انی کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انی اسالک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی کذا و کذا". و به جای کلمه کذا و کذا حاجتهای خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لی".
- [آیت الله بهجت] یکی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود. و وقت آن بنابر احوط بعد از نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود، گرچه احتمال دارد بین نماز مغرب و عشا هر وقت که بود بشود خواند و بنابر اظهر میتوانند نماز غفیله را با نافله مغرب باهم در یک نماز نیت کرده بهجا آورند؛ و در رکعت اول آن، بعد از حمد باید یا بهتر است به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ ذَالنّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَک اِنِّی کنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذَلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ) و در رکعت دوم بعد از حمد به جای سوره این آیه را بخوانند: (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ یعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ماتَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الاْرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ اِلاّ فی کتابٍ مُبِین). و در قنوت آن بگویند: (اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئلُک بِمَفاتِحِ الْغَیبِ الَّتی لا یعْلَمُها اِلاّ أنْتَ أنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...) سپس حاجتهای خود را ذکر کنند و بعد بگویند: (اَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِیّ نِعْمَتی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتی تَعْلَمُ حاجَتی فَأَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلام لَمّا قَضَیتَها لی).