منظور از عبارات (أَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ) یا (لا یَعْلَمُونَ) در قرآن چیست و چگونه با دمکراسی قابل جمع است؟
منظور از عبارات (أَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ) یا (لا یَعْلَمُونَ) در قرآن چیست و چگونه با دمکراسی قابل جمع است؟ (...أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ) یونس (10)، آیه 55.؛ (...بدانید، که در حقیقت، وعده خدا حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند). جهت پاسخ به این سؤال، دو موضوع زیر قابل بررسی است: الف) جایگاه اکثریت در منابع و متون اسلامی‌ مطالعه دقیق منابع اندیشه اسلامی، مانند آیات، روایات و سیره حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله و امام علی‌علیه السلام ما را به این نکته رهنمون می‌سازد که برخلاف دیدگاه قرارداد اجتماعی - که منشأ مشروعیت همه مسائل سیاسی و حتی ملاک و معیار ارزشی را در رأی اکثریت (نصف به علاوه یک) می‌داند - در اندیشه سیاسی اسلام، اکثریت از آن جهت که اکثریت است، اعتبار و ارزشی ندارد و مبنای هیچ گونه مشروعیّت و مقبولیّتی نمی‌باشد؛ بلکه اکثریت از آن جهت که نمودار ارزش‌های انسانی - اسلامی و منادی و مدافع حقایق راستین دینی و فضایل و کرامت‌های انسانی است، محترم و مقبول است. در قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی به این دو نوع اکثریت اشاره شده است؛ (اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) زمر (39)، آیه 18.؛ (بندگان خدا کسانی هستند که سخنان را می‌شنوند و بهترینش را پیروی می‌کنند). این آیه، معیار (احسن) را برای گزینش مطرح می‌کند و نه کمیت افراد را. امام علی‌علیه السلام می‌فرماید: (لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله فانّ الناس قد اجتمعوا علی مائدة شبعها قصیر و جوعها طویل‌؛ در طریق هدایت و رستگاری، از کمی نفرات، وحشت نکنید؛ زیرا مردم در اطراف سفره‌ای اجتماع کرده‌اند که مدت سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است) نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه 201، ص 319.. در آیه 116 سوره انعام آمده است: (وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اَللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ)؛ (اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؛ زیرا آنها تنها از گمان پیروی می‌کنند و تخمین و حدس (-(واهی)-) می‌زنند). در مقابل اکثریتی که تابع هواهای نفسانی و مطرود اسلام می‌باشند، اسلام برای اکثریت هوشمند، مؤمن و آگاه به مسائل، ارزش بسیاری قایل است. اگر جامعه در چارچوب اسلام و اصول و ارزش‌های آن و با آگاهی و هوشیاری در مسائل سیاسی وارد شود و در راه‌یابی به حقایق و عدالت و یا تشخیص قانون درست از نادرست، اختلاف پیش آید، رأی چنین اکثریّتی بر رأی اقلیّت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت، اکثریت به واقعیات نزدیک‌ترند و آرای چنین اکثریتی را عقل و شرع تأیید می‌کند. رأی چنین اکثریتی، بر وفق فطرت پاک و سرشت اولیه انسان‌ها می‌باشد و در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است؛ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللَّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللَّهِ) روم (30)، آیه 30.. امام علی‌علیه السلام می‌فرماید: (و الزموا السواد الأعظم فان یدالله مع الجماعة و ایّاکم و الفرقه فان الشاذ للشیطان، کما ان الشاذّ من الغنم للذئب‌ نهج‌البلاغه، خطبه 127 ؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 8، ص 112. ؛ با انبوه مردم، همگام باشید؛ زیرا دست عنایت الهی بر سر انبوه مردم است. از کناره‌گیری و پراکندگی بپرهیزید که آن که کنار گرفت، طعمه شیطان خواهد بود؛ همان‌گونه که گوسفند جدا از گله، طعمه گرگ است). همچنین در جای دیگری می‌فرماید: (الزموا ما عقد علیه حبل الجماعة و بُنیت علیه ارکان الطاعة نهج‌البلاغه، خطبه 151.؛ بر آن چه یافت جماعت امت است، بپیوندید که پایه‌های طاعت حق، بر آن نهاده شده است). این‌گونه عبارات، اشاره به همان فطرت پاک انسان‌هاست. نکته دیگری که در این جا لازم به ذکر است، جایگاه اکثریت در ارتباط با تشکیل حکومت اسلامی است؛ اما قبل از پرداختن به آن، باید توجه کرد که در این جا مراد از مشروعیت، مشروعیت به مفهوم مقبولیت و مورد رضایت مردم در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی نمی‌باشد؛ بلکه منظور مشروعیت به مفهوم حقانیت در برابر غصب، یعنی ناحق بودن حکومت در حوزه فلسفه، کلام و حقوق سیاسی می‌باشد. بر اساس آیات و روایات متعدّد، مشروعیت حاکم اسلامی - اعم از ائمه اطهارعلیهما السلام در زمان حضور و ولی فقیه در عصر غیبت - وابسته به رأی و رضایت مردم نمی‌باشد؛ بلکه رأی و رضایت و کمک و همدلی مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق حکومت اسلامی می‌شود. حضرت امیرعلیه السلام می‌فرماید: (لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر... لالقیت حبلها علی غاربها نهج‌البلاغه، خطبه سوم.؛ اگر حضور بیعت‌کنندگان و وجود یاوران نبود، حجّت بر من تمام نمی‌شد... مهار شتر خلافت را بر کوهان انداخته، رهایش می‌ساختم). همچنین می‌فرماید: (لا رأی لمن لا یطاع‌ نهج‌البلاغه، خطبه 27.؛ کسی که فرمانش پیروی نمی‌شود، رأیی ندارد). این سخنان، همگی بیان‌گر نقش مردم در پیدایش و تثبیت و کارآمدی حکومت الهی - خواه حکومت رسول‌الله‌صلی الله علیه وآله و امامان معصوم‌علیه السلام و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت - است. حکومت اسلامی بر اراده تشریعی الهی استوار است و رأی خدا در همه جا، مطاع است و اعتبار رأی مردم، تا وقتی است که با دین منافات نداشته باشد. بر این اساس، مبانی مشروعیت دینی، محور است و مقبولیت مردمی با مشروعیت الهی، تلازمی ندارد. اگر نفوذ کلمه ولی‌فقیه از دست برود، مشروعیتش از دست نمی‌رود؛ بلکه تحقق حاکمیت، با مشکل مواجه می‌شود. ب) رابطه اسلام و دموکراسی‌ با توجه به مفهوم و جایگاه اکثریت و نقش مردم در منابع و متون اسلامی، روشن می‌شود که در اسلام، به هیچ وجه، دموکراسی به شکل غربی آن، پذیرفته نیست. در اسلام، نه دموکراسی مطلق هست و نه به طور کلی به نظر مردم بی‌اعتنایی می‌شود. در قوانین ضروری و مسلم اسلام، مردم حق دخالت ندارند و درباره مسائل شرعی نیز حق نظر تنها با فقیه جامع شرایط است و مردم نمی‌توانند اظهار نظر کنند؛ ولی در امور اجتماعی و مسائل سرنوشت‌ساز، مانند این که چه کسانی احکام الهی را اجرا کنند و مسئولیت‌های جامعه‌ بر دوش چه کسانی گذارده شود، نظر مردم محترم است. از این رو، قرآن مجید به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام‌صلی الله علیه وآله می‌فرماید: (وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ) آل عمران (3)، آیه 160.؛ (با مردم به مشورت بپرداز) یا (وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ) شوری (42)، آیه 38.؛ (مسلمین، امور جامعه اسلامی خود را به شوری می‌گذارند). با این بیان، دیدگاه مردم در مسائل اقتصادی، سیاسی، نظامی، امنیتی و اجتماعی و انتخاب مسئولین، مورد احترام می‌باشد و آیین مقدس اسلام نیز همواره بر آن تأکید کرده است؛ به ویژه این که در سیره نبی‌اکرم‌صلی الله علیه وآله نمونه‌های بارزی از توجه به آرای اکثریت مشاهده می‌شود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 32/500036)
عنوان سوال:

منظور از عبارات (أَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ) یا (لا یَعْلَمُونَ) در قرآن چیست و چگونه با دمکراسی قابل جمع است؟


پاسخ:

منظور از عبارات (أَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ) یا (لا یَعْلَمُونَ) در قرآن چیست و چگونه با دمکراسی قابل جمع است؟

(...أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ) یونس (10)، آیه 55.؛ (...بدانید، که در حقیقت، وعده خدا حق است؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند).

جهت پاسخ به این سؤال، دو موضوع زیر قابل بررسی است:

الف) جایگاه اکثریت در منابع و متون اسلامی‌
مطالعه دقیق منابع اندیشه اسلامی، مانند آیات، روایات و سیره حضرت رسول‌صلی الله علیه وآله و امام علی‌علیه السلام ما را به این نکته رهنمون می‌سازد که برخلاف دیدگاه قرارداد اجتماعی - که منشأ مشروعیت همه مسائل سیاسی و حتی ملاک و معیار ارزشی را در رأی اکثریت (نصف به علاوه یک) می‌داند - در اندیشه سیاسی اسلام، اکثریت از آن جهت که اکثریت است، اعتبار و ارزشی ندارد
و مبنای هیچ گونه مشروعیّت و مقبولیّتی نمی‌باشد؛ بلکه اکثریت از آن جهت که نمودار ارزش‌های انسانی - اسلامی و منادی و مدافع حقایق راستین دینی و فضایل و کرامت‌های انسانی است، محترم و مقبول است.
در قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی به این دو نوع اکثریت اشاره شده است؛ (اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) زمر (39)، آیه 18.؛ (بندگان خدا کسانی هستند که سخنان را می‌شنوند و بهترینش را پیروی می‌کنند). این آیه، معیار (احسن) را برای گزینش مطرح می‌کند و نه کمیت افراد را.
امام علی‌علیه السلام می‌فرماید: (لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله فانّ الناس قد اجتمعوا علی مائدة شبعها قصیر و جوعها طویل‌؛ در طریق هدایت و رستگاری، از کمی نفرات، وحشت نکنید؛ زیرا مردم در اطراف سفره‌ای اجتماع کرده‌اند که مدت سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است) نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه 201، ص 319..
در آیه 116 سوره انعام آمده است: (وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اَللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ)؛ (اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؛ زیرا آنها تنها از گمان پیروی می‌کنند و تخمین و حدس (-(واهی)-) می‌زنند).
در مقابل اکثریتی که تابع هواهای نفسانی و مطرود اسلام می‌باشند، اسلام برای اکثریت هوشمند، مؤمن و آگاه به مسائل، ارزش بسیاری قایل است. اگر جامعه در چارچوب اسلام و اصول و ارزش‌های آن و با آگاهی و هوشیاری در مسائل سیاسی وارد شود و در راه‌یابی به حقایق و عدالت و یا تشخیص قانون درست از نادرست، اختلاف پیش آید، رأی چنین اکثریّتی بر رأی اقلیّت ترجیح دارد؛ زیرا در این صورت، اکثریت به واقعیات نزدیک‌ترند و آرای چنین اکثریتی را عقل و شرع تأیید می‌کند. رأی چنین اکثریتی، بر وفق فطرت پاک و سرشت اولیه انسان‌ها می‌باشد و در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است؛ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اَللَّهِ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللَّهِ) روم (30)، آیه 30..
امام علی‌علیه السلام می‌فرماید: (و الزموا السواد الأعظم فان یدالله مع الجماعة و ایّاکم و الفرقه فان الشاذ للشیطان، کما ان الشاذّ من الغنم للذئب‌ نهج‌البلاغه، خطبه 127 ؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 8، ص 112.
؛ با انبوه مردم، همگام باشید؛ زیرا دست عنایت الهی بر سر انبوه مردم است. از کناره‌گیری و پراکندگی بپرهیزید که آن که کنار گرفت، طعمه شیطان خواهد بود؛ همان‌گونه که گوسفند جدا از گله، طعمه گرگ است).
همچنین در جای دیگری می‌فرماید: (الزموا ما عقد علیه حبل الجماعة و بُنیت علیه ارکان الطاعة نهج‌البلاغه، خطبه 151.؛ بر آن چه یافت جماعت امت است، بپیوندید که پایه‌های طاعت حق، بر آن نهاده شده است). این‌گونه عبارات، اشاره به همان فطرت پاک انسان‌هاست.
نکته دیگری که در این جا لازم به ذکر است، جایگاه اکثریت در ارتباط با تشکیل حکومت اسلامی است؛ اما قبل از پرداختن به آن، باید توجه کرد که در این جا مراد از مشروعیت، مشروعیت به مفهوم مقبولیت و مورد رضایت مردم در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی نمی‌باشد؛ بلکه منظور مشروعیت به مفهوم حقانیت در برابر غصب، یعنی ناحق بودن حکومت در حوزه فلسفه، کلام و حقوق سیاسی می‌باشد.
بر اساس آیات و روایات متعدّد، مشروعیت حاکم اسلامی - اعم از ائمه اطهارعلیهما السلام در زمان حضور و ولی فقیه در عصر غیبت - وابسته به رأی و رضایت مردم نمی‌باشد؛ بلکه رأی و رضایت و کمک و همدلی مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق حکومت اسلامی می‌شود.
حضرت امیرعلیه السلام می‌فرماید: (لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر... لالقیت حبلها علی غاربها نهج‌البلاغه، خطبه سوم.؛ اگر حضور بیعت‌کنندگان و وجود یاوران نبود، حجّت بر من تمام نمی‌شد... مهار شتر خلافت را بر کوهان انداخته، رهایش می‌ساختم).
همچنین می‌فرماید: (لا رأی لمن لا یطاع‌ نهج‌البلاغه، خطبه 27.؛ کسی که فرمانش پیروی نمی‌شود، رأیی ندارد). این سخنان، همگی بیان‌گر نقش مردم در پیدایش و تثبیت و کارآمدی حکومت الهی - خواه حکومت رسول‌الله‌صلی الله علیه وآله و امامان معصوم‌علیه السلام و خواه حکومت فقیه در زمان غیبت - است.
حکومت اسلامی بر اراده تشریعی الهی استوار است و رأی خدا در همه جا، مطاع است و اعتبار رأی مردم، تا وقتی است که با دین منافات نداشته باشد. بر این اساس، مبانی مشروعیت دینی، محور است و مقبولیت مردمی با مشروعیت الهی، تلازمی ندارد. اگر نفوذ کلمه ولی‌فقیه از دست برود، مشروعیتش از دست نمی‌رود؛ بلکه تحقق حاکمیت، با مشکل مواجه می‌شود.
ب) رابطه اسلام و دموکراسی‌
با توجه به مفهوم و جایگاه اکثریت و نقش مردم در منابع و متون اسلامی، روشن می‌شود که در اسلام، به هیچ وجه، دموکراسی به شکل غربی آن، پذیرفته نیست. در اسلام، نه دموکراسی مطلق هست و نه به طور کلی به نظر مردم بی‌اعتنایی می‌شود. در قوانین ضروری و مسلم اسلام، مردم حق دخالت ندارند و درباره مسائل شرعی نیز حق نظر تنها با فقیه جامع شرایط است و مردم نمی‌توانند اظهار نظر کنند؛ ولی در امور اجتماعی و مسائل سرنوشت‌ساز، مانند این که چه کسانی احکام الهی را اجرا کنند و مسئولیت‌های جامعه‌
بر دوش چه کسانی گذارده شود، نظر مردم محترم است.
از این رو، قرآن مجید به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام‌صلی الله علیه وآله می‌فرماید:
(وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ) آل عمران (3)، آیه 160.؛ (با مردم به مشورت بپرداز)
یا (وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ) شوری (42)، آیه 38.؛ (مسلمین، امور جامعه اسلامی خود را به شوری می‌گذارند).
با این بیان، دیدگاه مردم در مسائل اقتصادی، سیاسی، نظامی، امنیتی و اجتماعی و انتخاب مسئولین، مورد احترام می‌باشد و آیین مقدس اسلام نیز همواره بر آن تأکید کرده است؛ به ویژه این که در سیره نبی‌اکرم‌صلی الله علیه وآله نمونه‌های بارزی از توجه به آرای اکثریت مشاهده می‌شود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 32/500036)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین