سلام.میخواستم بدونم چطور شد که مناطق شمال ایران با اینکه اکثرا سنی بودن شیعه شدن ؟ اصلا مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت ؟ پاسخ: با سلام در پاسخ به سوال شما باید تصریح و تاکید نمود که بیشتر نقاط ایران که ابتدا سنی بودند و سپس شیعه شدند مناطق شمالی ایران از همان ابتدا دارای گرایش مذهبی شیعه بودند. در ادامه و در پاسخ به این سوال که مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت به توضیح بیشتر مطلب نخست نیز خواهیم پرداخت: نفوذ و گسترش تشیع در ایران گرایش به تشیع در ایران, به صورت دفعی و ناگهانی نبود; بلکه تشیع در ایران سیر تدریجی زیر را داشته است: 1. نفوذ تشیع در میان موالی ایران در عراق; (مراد از موالی: ایرانیان ساکن[1] در مناطق عرب نیشینی است که تحت حمایت یکی از طوایف عرب قرار میگرفتند). 2. نفوذ تشیع در مناطق مرکزی ایران همچون قم ، کاشان، آوه؛ 3. توسعه گرایش های شیعی با روی کار آمدن بنی عباس؛ هر چند در ادامه حاکمان عباسی از بزرگترین دشمنان اهل بیت شدند اما حرکت اولیه و سنگ بنای این حرکت توسط شیعیان پایه گذاری شده وشعار آنان: (فرد برگزیده از آل محمد(ص) بود). 4. فتح طبرستان به دست علویان و ایجاد سلسلهها و حکومتهای کوچک و بزرگ شیعی در آنجا[2]; . با توجه و مطالعه اسناد این سخن درخواهید یافت که اصولا مردم مناطق شمال ایران از همان ابتدا به مذهب تشیع گرویدند ، نه اینکه ابتدا سنی و سپس شیعه شده باشند. 5. برپایی حکومت شیعیه مذهب آل بویه و دعوت از بزرگانی همچون شیخ صدوق برای مناظره با علمای اهل سنت و حمایت از عالمان و افکار شیعی [3]; 6. نفوذ تشیع پس از حمله مغولها;(با نفوذ برخی از بزرگان و متفکران شیعه به دربار مغول. زیرا این گروه تنها راه کم کردن خسارت و صدمات جبران ناپذیر مغولان به جهان اسلام را نفوذ در میان آنان و تغییر و تصحیح افکار آنان میدانسنتد. 7. روی کار آمدن دولت صفویه. بر این اساس, نمیتوان برای نفوذ تشیع و علاقه به اهل بیت در ایران, یک عامل یا دو عامل ذکر کرد. ایرانیان با حضور مولای متقیان و اسوه عدالت امام علی(ع) در کوفه (که در آن زمان جمع بسیاری از ایرانیان مسلمان شده را در خود جای میداد و از این گروه با عنوان موالی یاد میشد) با اهلبیت و افکار و عقاید آنان بیشتر آشنا شده و گرایششان به تشیع آغاز گردید. مهاجرت برخی طوایف عربِ شیعه به قم و ایجاد پایگاهی شیعی در قلب ایران سرآغازی بر گسترش این حرکت بود. دولت علویان طبرستان از اولین حکومتهای شیعه مذهب ایران بود و برخی از حاکمان آن عبارت بودند از: حسن بن زید، محمد بن زید علوی، حسن بن علی اطروش، حسن بن قاسم داعی و ... . تا آنکه در دوره آل بویه (قرن چهارم به بعد) برخی شهرهای ایران تبدیل به شهرهایی کاملا شیعه نشین شد. بعلاوه در این دوره از برخی شهرها به عنوان (مراکز تشیع) نیز یاد میشود همانند: قم، ری، کاشان و ... . شیعی بودن حکومت آل بویه خود از فاکتورهای مهم جذب مردم به تشیع بوده است. پس از این مقدمات و گذشت صدها سال صفویان به قدرت رسیدند. آنان با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران خدمات شایان توجهی در این زمینه ارائه کردند. هرگز از این نکته نباید غافل شد که: پادشاهان صفوی تنها به ترویج مذهب تشیع پرداختند و آن را در تمام مناطق تحت نفوذ خود گسترش دادند. وجود پیشینه تشیع به صورت منسجم و متمرکز در نقاط مرکزی(قم، ری، کاشان، آوه و...) و نوار شمالی (مناطق طبرستان) ایران و به صورت پراکنده در بسیاری از شهرهای ایران (همانند نیشابور، طوس و ...) تاثیر بسزایی در تسریع پذیرش این روند داشت. تا آنجا که مورخین نوشتهاند: اصرار شاه اسماعیل در رواج مذهب تشیع، با دشواری چندانی روبرو نشد. این درست است که او تهدیدات فراوانی میکرد، اما در عمل بسیاری از مردم به طور آرام و طبیعی شیعه شدند.[4] در زمان شاه عباس هم این روند آرام و طبیعی به صورت تدریجی ادامه داشت[5] (و همانگونه که گذشت تهدید بود اما غالبا عملی نمیشد). در برخی از اسناد تاریخی آمده است که وی از مشوقهای فروانی نیز برای شیعه کردن مردم استفاده میکرده است. از جمله وی در سمنان طی فرمانی آورده است: اگر کسی شیعه شود از مالیات معاف خواهد شد.[6] چنین دستوری از شاه عباس در مورد مردم نطنز نیز ثبت شده است.[7] نتیجه آنکه: روند تشیع و فشار بر اهل سنت از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و در زمان دیگر سلاطین صفوی نیز ادامه یافت. اسناد تاریخی نیز منکر تهدید مردم نیست اما عملی شدن تهدیدات در موارد بسیار اندکی بوده است. اندک بودن این موارد، از مقایسه آنها با عملی که اهلسنت با شیعیان (در همان برهه از زمان) میکردند به راحتی بدست میآید که برای اطلاع شما فقط به گوشهای از آنها اشاره خواهیم کرد و مطالعات بیشتر در این زمینه را به خود شما واگذار میکنیم: یکی از مورخان غربی به نام (براون) گزارشی از قتل عام شیعیان در دولت سنی مذهب عثمانی آورده وتعجب کرده که چرا مورخان ایرانی از قتل عام شیعیان در کشور عثمانی چیزی نگفتهاند یا کم گفتهاند. وی میگوید: در یکی از این قتل عامها که در سال 919 رخ داد، قریب به چهل هزار نفر به قتل رسیدند. به نقل مورخین، سلطان سلیم به والیان خود در آناتولی شرقی و دیگر مناطقی که اکثریت ساکنان آن را شیعیان تشکیل میدادند، دستور داد تا به گونهای پنهانی شیعیان حیدری را از هفت ساله تا هفتاد ساله، شناسایی و نام آنها را در دفاتر مخصوص ثبت کنند. پس از آن دستور قتل آنان را صادر کرد.[8] در موردی دیگر، سپاهیان عثمانی (که به آنان ینیچری میگفتند) در نامه ای شکوه آمیز پس از نبرد چالداران در تبریز (میان صفویان و عثمانیان) برای سلطان سلیم نوشتند: قریب چهل پنج هزار نفس در مملکت ما و قریب بیست هزار نفس در خاک ایران به صِرْف اتهام شیعه بودن و اِلْحاد، طعمه شمشیر گردیدند. علمای متعصب ما، به ما از معنای رَفْض(تشیع) و الحاد اطلاع کامل نداده و اعلی حضرت همایونی را نیز اغفال کردهاند و باعث ریخته شدن خون آن تعداد نفوس مکرمه شده، ما را به قتل مسلمین واداشتند.[9] سپاهیان عثمانی پس از آگاهی از اینکه: این تعداد مسلمان بوده و تنها اتهامشان تشیع بوده است از عمل خود پشیمان شده نامه اعتراض آمیز فوق را به سلطان خود نوشتند. حتی تا اواخر عهد صفوی، زمانی که افاغنه بر ایران حاکم شدند، هنوز فتوای کشتن رافضیان(شیعیان) به صراحت تمام از استانبول (دربارِ سلاطینِ سنی عثمانی) صادر میشد.[10] در نتیجه پس از مطالعات و مقایسه اعمال اهلسنت با شیعیان در آن دوره تاریخی میتوان این نتیجه را گرفت که اعمال شاه عباس بیشتر جنبه مقابله به مثل داشته و هر آنچه را اهلسنت آن زمان با شیعیان انجام میداند وی متقابلا با اهل سنت انجام میداد. به عنوان نمونه: (علمای اهل سنت فتوا داده بودند که ریختن خون هر ایرانی برابر است با کشتن هفتاد کافر) !! وی نیز پس از دسترسی و اسیر کردن آنان دستور داد آنان را به سخت ترین وضع هلاک کنند و ...[11] اما وی هرگز چنین رفتاری را با سایر ادیان نداشته است.[12] جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب زیر مراجعه فرمایید: 1- رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش. 2- نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران، دانشگاه تهران، 1353ش،چاپ سوم، ج3، ص35-39. و مقاسیه کنید رفتار شاه را با دیگر مذاهب، در صفحات بعدی. [1] . این افراد از سه دسته زیر تشکیل میشدند: 1- برخی از این افراد ایرانیان حاضر در سپاه ساسانی بودند که به اسارت در آمده بودند. 2- برخی دیگر سپاهیانی بودندکه به همراه فرمانده خود به اسلام گرویده و مسلمان شده بودند.3- و برخی دیگر ساکنان همان منطقه بودند. [2] . جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در این مورد ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ذیل حوادث سالهای: 250 به بعد. نکته قابل توجه آنکه این منبع تاریخی به فارسی نیز ترجمه شده است. [3] . در این زمینه میتوانید به مقاله: شیخ صدوق و رکن الدوله، بررسی تعامل دانشمند بزرگ شیعه با حاکم بویهی، نویسنده: سید علی حسینپور، مجله علمی- ترویجی معرفت، شماره 129، شهریور1387ش. مراجعه فرمایید. [4] . رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، (قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش) ص34. [5] . پیشین. [6] . پیشین، به نقل از: سیمای استان کرمان، ج1، ص119. [7] . پیشین به نقل از: اعظمی واقفی، میراث فرهنگی نطنز، ص57. [8] . رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، ص38 به نقل از: براون، تاریخ ادبیات ایران از ظهور قدرت صفوی تا ...، ص81-82. [9] . محمد عارف، انقلاب الاسلام بین الخواص و العوام، ص118. [10] . لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ص293-294. [11] . نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران، دانشگاه تهران، 1353ش،چاپ سوم، ج3، ص38. [12] . پیشین، ص67-93 پیرامون نحوه رفتار شاه عباس با عیسویان است و از ص201به بعد رفتار وی با ارامنه ارمنستان بیان شده است. نکاتی نیز از ص293 به بعد ثبت شده است.
سلام.میخواستم بدونم چطور شد که مناطق شمال ایران با اینکه اکثرا سنی بودن شیعه شدن ؟ اصلا مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت ؟
سلام.میخواستم بدونم چطور شد که مناطق شمال ایران با اینکه اکثرا سنی بودن شیعه شدن ؟ اصلا مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت ؟
پاسخ: با سلام در پاسخ به سوال شما باید تصریح و تاکید نمود که بیشتر نقاط ایران که ابتدا سنی بودند و سپس شیعه شدند مناطق شمالی ایران از همان ابتدا دارای گرایش مذهبی شیعه بودند. در ادامه و در پاسخ به این سوال که مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت به توضیح بیشتر مطلب نخست نیز خواهیم پرداخت:
نفوذ و گسترش تشیع در ایران
گرایش به تشیع در ایران, به صورت دفعی و ناگهانی نبود; بلکه تشیع در ایران سیر تدریجی زیر را داشته است:
1. نفوذ تشیع در میان موالی ایران در عراق; (مراد از موالی: ایرانیان ساکن[1] در مناطق عرب نیشینی است که تحت حمایت یکی از طوایف عرب قرار میگرفتند).
2. نفوذ تشیع در مناطق مرکزی ایران همچون قم ، کاشان، آوه؛
3. توسعه گرایش های شیعی با روی کار آمدن بنی عباس؛ هر چند در ادامه حاکمان عباسی از بزرگترین دشمنان اهل بیت شدند اما حرکت اولیه و سنگ بنای این حرکت توسط شیعیان پایه گذاری شده وشعار آنان: (فرد برگزیده از آل محمد(ص) بود).
4. فتح طبرستان به دست علویان و ایجاد سلسلهها و حکومتهای کوچک و بزرگ شیعی در آنجا[2]; . با توجه و مطالعه اسناد این سخن درخواهید یافت که اصولا مردم مناطق شمال ایران از همان ابتدا به مذهب تشیع گرویدند ، نه اینکه ابتدا سنی و سپس شیعه شده باشند.
5. برپایی حکومت شیعیه مذهب آل بویه و دعوت از بزرگانی همچون شیخ صدوق برای مناظره با علمای اهل سنت و حمایت از عالمان و افکار شیعی [3];
6. نفوذ تشیع پس از حمله مغولها;(با نفوذ برخی از بزرگان و متفکران شیعه به دربار مغول. زیرا این گروه تنها راه کم کردن خسارت و صدمات جبران ناپذیر مغولان به جهان اسلام را نفوذ در میان آنان و تغییر و تصحیح افکار آنان میدانسنتد.
7. روی کار آمدن دولت صفویه.
بر این اساس, نمیتوان برای نفوذ تشیع و علاقه به اهل بیت در ایران, یک عامل یا دو عامل ذکر کرد.
ایرانیان با حضور مولای متقیان و اسوه عدالت امام علی(ع) در کوفه (که در آن زمان جمع بسیاری از ایرانیان مسلمان شده را در خود جای میداد و از این گروه با عنوان موالی یاد میشد) با اهلبیت و افکار و عقاید آنان بیشتر آشنا شده و گرایششان به تشیع آغاز گردید. مهاجرت برخی طوایف عربِ شیعه به قم و ایجاد پایگاهی شیعی در قلب ایران سرآغازی بر گسترش این حرکت بود.
دولت علویان طبرستان از اولین حکومتهای شیعه مذهب ایران بود و برخی از حاکمان آن عبارت بودند از: حسن بن زید، محمد بن زید علوی، حسن بن علی اطروش، حسن بن قاسم داعی و ... . تا آنکه در دوره آل بویه (قرن چهارم به بعد) برخی شهرهای ایران تبدیل به شهرهایی کاملا شیعه نشین شد. بعلاوه در این دوره از برخی شهرها به عنوان (مراکز تشیع) نیز یاد میشود همانند: قم، ری، کاشان و ... . شیعی بودن حکومت آل بویه خود از فاکتورهای مهم جذب مردم به تشیع بوده است. پس از این مقدمات و گذشت صدها سال صفویان به قدرت رسیدند. آنان با اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران خدمات شایان توجهی در این زمینه ارائه کردند. هرگز از این نکته نباید غافل شد که: پادشاهان صفوی تنها به ترویج مذهب تشیع پرداختند و آن را در تمام مناطق تحت نفوذ خود گسترش دادند. وجود پیشینه تشیع به صورت منسجم و متمرکز در نقاط مرکزی(قم، ری، کاشان، آوه و...) و نوار شمالی (مناطق طبرستان) ایران و به صورت پراکنده در بسیاری از شهرهای ایران (همانند نیشابور، طوس و ...) تاثیر بسزایی در تسریع پذیرش این روند داشت. تا آنجا که مورخین نوشتهاند: اصرار شاه اسماعیل در رواج مذهب تشیع، با دشواری چندانی روبرو نشد. این درست است که او تهدیدات فراوانی میکرد، اما در عمل بسیاری از مردم به طور آرام و طبیعی شیعه شدند.[4]
در زمان شاه عباس هم این روند آرام و طبیعی به صورت تدریجی ادامه داشت[5] (و همانگونه که گذشت تهدید بود اما غالبا عملی نمیشد). در برخی از اسناد تاریخی آمده است که وی از مشوقهای فروانی نیز برای شیعه کردن مردم استفاده میکرده است. از جمله وی در سمنان طی فرمانی آورده است: اگر کسی شیعه شود از مالیات معاف خواهد شد.[6] چنین دستوری از شاه عباس در مورد مردم نطنز نیز ثبت شده است.[7]
نتیجه آنکه: روند تشیع و فشار بر اهل سنت از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و در زمان دیگر سلاطین صفوی نیز ادامه یافت. اسناد تاریخی نیز منکر تهدید مردم نیست اما عملی شدن تهدیدات در موارد بسیار اندکی بوده است. اندک بودن این موارد، از مقایسه آنها با عملی که اهلسنت با شیعیان (در همان برهه از زمان) میکردند به راحتی بدست میآید که برای اطلاع شما فقط به گوشهای از آنها اشاره خواهیم کرد و مطالعات بیشتر در این زمینه را به خود شما واگذار میکنیم:
یکی از مورخان غربی به نام (براون) گزارشی از قتل عام شیعیان در دولت سنی مذهب عثمانی آورده وتعجب کرده که چرا مورخان ایرانی از قتل عام شیعیان در کشور عثمانی چیزی نگفتهاند یا کم گفتهاند. وی میگوید: در یکی از این قتل عامها که در سال 919 رخ داد، قریب به چهل هزار نفر به قتل رسیدند. به نقل مورخین، سلطان سلیم به والیان خود در آناتولی شرقی و دیگر مناطقی که اکثریت ساکنان آن را شیعیان تشکیل میدادند، دستور داد تا به گونهای پنهانی شیعیان حیدری را از هفت ساله تا هفتاد ساله، شناسایی و نام آنها را در دفاتر مخصوص ثبت کنند. پس از آن دستور قتل آنان را صادر کرد.[8]
در موردی دیگر، سپاهیان عثمانی (که به آنان ینیچری میگفتند) در نامه ای شکوه آمیز پس از نبرد چالداران در تبریز (میان صفویان و عثمانیان) برای سلطان سلیم نوشتند: قریب چهل پنج هزار نفس در مملکت ما و قریب بیست هزار نفس در خاک ایران به صِرْف اتهام شیعه بودن و اِلْحاد، طعمه شمشیر گردیدند. علمای متعصب ما، به ما از معنای رَفْض(تشیع) و الحاد اطلاع کامل نداده و اعلی حضرت همایونی را نیز اغفال کردهاند و باعث ریخته شدن خون آن تعداد نفوس مکرمه شده، ما را به قتل مسلمین واداشتند.[9]
سپاهیان عثمانی پس از آگاهی از اینکه: این تعداد مسلمان بوده و تنها اتهامشان تشیع بوده است از عمل خود پشیمان شده نامه اعتراض آمیز فوق را به سلطان خود نوشتند.
حتی تا اواخر عهد صفوی، زمانی که افاغنه بر ایران حاکم شدند، هنوز فتوای کشتن رافضیان(شیعیان) به صراحت تمام از استانبول (دربارِ سلاطینِ سنی عثمانی) صادر میشد.[10]
در نتیجه پس از مطالعات و مقایسه اعمال اهلسنت با شیعیان در آن دوره تاریخی میتوان این نتیجه را گرفت که اعمال شاه عباس بیشتر جنبه مقابله به مثل داشته و هر آنچه را اهلسنت آن زمان با شیعیان انجام میداند وی متقابلا با اهل سنت انجام میداد. به عنوان نمونه: (علمای اهل سنت فتوا داده بودند که ریختن خون هر ایرانی برابر است با کشتن هفتاد کافر) !! وی نیز پس از دسترسی و اسیر کردن آنان دستور داد آنان را به سخت ترین وضع هلاک کنند و ...[11] اما وی هرگز چنین رفتاری را با سایر ادیان نداشته است.[12]
جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب زیر مراجعه فرمایید:
1- رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش.
2- نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران، دانشگاه تهران، 1353ش،چاپ سوم، ج3، ص35-39. و مقاسیه کنید رفتار شاه را با دیگر مذاهب، در صفحات بعدی.
[1] . این افراد از سه دسته زیر تشکیل میشدند: 1- برخی از این افراد ایرانیان حاضر در سپاه ساسانی بودند که به اسارت در آمده بودند. 2- برخی دیگر سپاهیانی بودندکه به همراه فرمانده خود به اسلام گرویده و مسلمان شده بودند.3- و برخی دیگر ساکنان همان منطقه بودند.
[2] . جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در این مورد ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ذیل حوادث سالهای: 250 به بعد. نکته قابل توجه آنکه این منبع تاریخی به فارسی نیز ترجمه شده است.
[3] . در این زمینه میتوانید به مقاله: شیخ صدوق و رکن الدوله، بررسی تعامل دانشمند بزرگ شیعه با حاکم بویهی، نویسنده: سید علی حسینپور، مجله علمی- ترویجی معرفت، شماره 129، شهریور1387ش. مراجعه فرمایید.
[4] . رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، (قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش) ص34.
[5] . پیشین.
[6] . پیشین، به نقل از: سیمای استان کرمان، ج1، ص119.
[7] . پیشین به نقل از: اعظمی واقفی، میراث فرهنگی نطنز، ص57.
[8] . رسول جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، ص38 به نقل از: براون، تاریخ ادبیات ایران از ظهور قدرت صفوی تا ...، ص81-82.
[9] . محمد عارف، انقلاب الاسلام بین الخواص و العوام، ص118.
[10] . لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ص293-294.
[11] . نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول، تهران، دانشگاه تهران، 1353ش،چاپ سوم، ج3، ص38.
[12] . پیشین، ص67-93 پیرامون نحوه رفتار شاه عباس با عیسویان است و از ص201به بعد رفتار وی با ارامنه ارمنستان بیان شده است. نکاتی نیز از ص293 به بعد ثبت شده است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] اختلافات مذهب شیعه و سنی در چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] دختر شیعه با رضایت پدر به شرط عدم تغییر مذهب شیعه به عقد مرد سنی مذهب درآمده است، ولی بعد از عقد دختر تغییر مذهب از شیعه به سنی کرده است. پدر دختر با مخالفت دختر را به خانه برگردانده اما مرد سنی با دختر فرار کرده است. حکم عقد و حکم محرمیت دختر و پسر و رابطة آنها چگونه است؟
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] چرا در ایران و در شهرهای مرزی، اکثراًَ سنی مذهب هستند؟
- [سایر] مؤلف کتاب (تاریخ الخمیس) که بود؟ آیا مذهب او سنی است یا شیعی؟
- [سایر] مذهب شیعه و سنی از چه زمانی به وجود آمده است؟
- [آیت الله بهجت] شخصی سنی مذهب شیعه شده است، آیا قضای نماز و روزه بر او واجب است؟
- [سایر] خالد بن ولیدی که با عمر مخالف بود سنی مذهب بود یا شیعه؟
- [آیت الله سبحانی] آیا اقتداء به اهل سنت در مناطق سنّی نشین، صوری است و یا جدی و واقعی؟
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.