مذهب شیعه و سنی از چه زمانی به وجود آمده است؟ نحوه پیدایش مذهب تشیع: آنچه بر حسب تحقیقات علمی، به دور از عواطف تقلیدی و احساسات مذهبی به دست آمده، این است که شیعه در زمان رسول خدا(ص) به وجود آمده است و ایشان اوّل کسی هستند که این بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگیشان مواظب آن بودهاند. اینک چند حدیث از رسول خدا(ص) می آوریم: رسول خدا(ص) فرمودند: ای علی تو و شیعیانت در کنار حوض بر من وارد میشوید. (مجمع الزوائد، ج 9، ص 131؛ کنوز الحقائق، ص 188، الاستیعاب، ج 2، ص 457) ای علی! به زودی تو نزد خدا وارد میشوی در حالی که شیعیان تو راضی و مورد رضایت خدا هستند و دشمنانت معذّب به عذابی سخت خواهند بود. (صواعق المحرقة، ص 93؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 131). علی و شیعة او، آنها در روز قیامت رستگارند.( کنوز الحقائق، ص 92) شیعة علی، آنها رستگارند. (همان، ص 82) ای علی، خدا تو و ذریّة تو و فرزندانت و اهل و شیعة تو و دوستان شیعة تو را آمرزید. همانا تو دارای قلب بزرگی هستی.( الصواعق المحرقة، ص 96). سیوطی(از علمای بزرگ اهل سنت!) در تفسیر قول خدای متعال که میفرماید: آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها بهترین مردمند. میگوید: ابن عساکر از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: نزد پیامبر(ص) بودیم؛ پس علی(ع) وارد شد. پیامبر(ص) گفت: سوگند به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست، این علی و شیعة او رستگارانند. و این آیه نازل شد: (انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة)؛ پس اصحاب پیامبر(ص) وقتی علی(ع) میآمد، میگفتند: (خیر البریّه) آمد.( الدرّ المنثور) ابن مردویه از علی(ع) روایت میکند که: رسول خدا(ص) به من گفت: (آیا نشنیدی قول خدای متعال را که فرمود: (انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة) تو و شیعة تو، وعدهگاه من و وعده گاه شما حوض است؛ وقتی امتها برای حساب آورده شوند و پیشوای مسروران را دعوت کنند).( المقالات و الفرق،ص 15) این گونه احادیث فراوان در صحاح شش گانه اهل سنّت ذکر شدهاند و بر این نکته تصریح دارند که نبی اکرم(ص) نخستین کسی است که تشیع را به پاداشت و آن را ایجاد کرد و به پیروان امام علی(ع)، صفات عالیه نسبت داده، آنان را به منزلت رفیع در بهشت بشارت داد. تأییدکنندگان این روایات گروهی از علما از قدما و مؤخّران بر این عقیدهاند که تشیع از زمان رسول خدا(ص) تشکیل و اعلام شد. بعضی از گفتههای آنها به شرح زیر است: 1. شیخ صدوق: ثقة الاسلام شیخ صدوق(ره) تصریح کرده است که: (تشیع برای امام، امیر المؤمنین(ع) در عهد رسول خدا(ص) بود و او شیعه را به بهشت بشارت داد).( المقالات و الفرق،ص 15) 2. سعد قمی: وی تأکید کرده است که: اوّلین گروه در اسلام شیعه است و آن گروه امام علی بن ابیطالب(ع) است که به پیروی از او و اعتقاد به امامت او معروفند.( المقالات و الفرق،ص 15) همچنین قمی تصریح کرده است که: در پیشاپیش شیعه، نخستین صحابة پیامبر(ص) مثل صحابی مجاهد، عمّار یاسر و انقلابی بزرگ ابوذر غفّاری و مستشار پیامبر(ص) سلمان فارسی و مقداد بن اسود بودند که به اسم شیعه ملقّب شدند.( فرق الشیعة، ص 15) 3. رازی نیز تصریح کرده که: (به این گروه، شیعة علی و یاران علی(ع) میگفتند و پیامبر(ص) دربارة آنها گفته است: بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار.( الزینة ورقة، ص205) 4. شیخ مفید: وی این چهار صحابی رسول خدا(ص) را ارکان چهارگانه نامیده است؛ یعنی ارکان شیعه.( الزینة ورقة، ص 205؛ والاختصاص، ص 6) 5. امام کاشف الغطا: شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطا گفته است: (اوّل کسی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت، شخص صاحب شریعت اسلامی بود؛ یعنی بذر تشیع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است)( أصل الشیعة و أصولها). 6. علّامه مظفّر: علّامه شیخ محمّد حسین مظفّر گفته است: (دعوت به تشیع در روزی که ناجی بزرگ، محمّد(ص) صدایش را به کلمة (لا اله الّا الله) بلند کرد، شروع شد و آن زمانی بود که آیة (و أنذر عشیرتک الأقربین) نازل شد و پیامبر(ص) بنی هاشم را جمع کرد و آنها را انذار داد و گفت: (کدام یک از شما مرا یاری میکنید تا اینکه او برادر، وارث، وصیّ و خلیفة من در بین شما بعد از من باشد؟) احدی جواب او را نداد مگر علی مرتضی(ع). رسول خدا(ص) به آنها گفت: (این برادر من و وزیر من و وصیّ من و خلیفة من در بین شما بعد از من است؛ از او بشنوید و او را اطاعت کنید.) پس دعوت به تشیع ابوالحسن از سوی صاحب رسالت و همزمان با دعوت برای شهادتین بود و از آنجاست که ابوذر از شیعیان علی(ع) است). شیخ مظفّر از محمّد کردعلی، مؤلف خطّاط شام، چنین نقل کرده است: (گروهی از بزرگان صحابه به موالات علی(ع) در زمان رسول خدا(ص) شناخته شده بودند؛ مانند سلمان فارسی که گفت: بیعت کردیم با رسول خدا(ص) بر سفارش به مسلمانان و امامت علی بن ابیطالب(ع) و پیروی از او). 7. سعید خدری: وی گفته است که: (مردم به پنج چیز مأمور شدند. چهار تا از آن را انجام دادند و یکی را ترک کردند و چون از چهار تا سؤال شد، گفت: نماز، زکات، روزة ماه رمضان و حجّ. گفته شد پس آن یکی چیست که آن را ترک کردند؟ گفت: ولایت علی بن ابیطالب(ع)).( زندگی امام صادق(ع)، ج 7، ص 181) نحوه پیدایش اهل سنت: در این باره اقوالی ذکر شده است: 1. از کلمات برخی از اهل حدیث و اشاعره استفاده می شود که به نظر آنان این اصطلاح در عصر صحابه معروف بوده است، ولی هیچ گونه شاهدی از حدیث یا تاریخ آن را تأیید نمی کند. (فرق و مذاهب کلامی، همان، ص173) 2.سهل بن محمد سجستانی رازی در کتاب (الزینه) چنان که در کشف الظنون جزء سوم آمده،تاریخ پیدایش این اصطلاح را عهد و زمان خلفای عباسی دانسته و گفته است: در عصر معاویه گروهی از مسلمانان که هوا خواه عثمان بودند (عثمانیه) نامیده می شدند، و دوستداران علی علیه السلام (علویه) خوانده می شدند و آنان پیش از آن به شیعه معروف بودند، آن گاه در زمان حکومت عباسیان نام علویه و عثمانیه، نسخ گردید، علویه به نام پیشین خود، یعنی شیعه و دیگران اهل سنت نامیده شدند، و این دو نام پس از آن ادامه یافت. (الامین سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ج1، ص 19.( 3. قول دیگر این است که تاریخ این اصطلاح، به اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم هجری باز می گردد(سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، لجته اداره الحوزه العلمیه، 1413ق، ج1، ص 343.) چنانکه در رساله ای که عمر بن عبدالعزیز (متوفای 101 ه) در ابطال نظریه قدر نوشته است، اصطلاح (اهل سنت) به کار رفته است، آن چه از ظاهر کلام عمر بن عبدالعزیز استفاده می شود، اهل سنت به معنای اصطلاحی آن نیست، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی است، چنان که گفته است: (تحقیقا شما دانستید که اهل سنت می گفتند: چنگ زدن به سنت راه نجات است( (اصفهانی ابو نعیم احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، مصر، ج5، ص 346(. نتیجه: با در نظر داشتن این مطلب که قول اول را هیچ گونه شاهدی از حدیث و تاریخ تأیید نمی کند، و در قول سوم این احتمال وجود دارد که، مراد از اهل سنت، اهل سنت به معنای اصطلاحی نبوده، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی بوده است، پس قول دوم به واقعیت نزدیک تر است، بنابر این تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت درزمان خلفای عباسی بوده است.
مذهب شیعه و سنی از چه زمانی به وجود آمده است؟
نحوه پیدایش مذهب تشیع:
آنچه بر حسب تحقیقات علمی، به دور از عواطف تقلیدی و احساسات مذهبی به دست آمده، این است که شیعه در زمان رسول خدا(ص) به وجود آمده است و ایشان اوّل کسی هستند که این بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگیشان مواظب آن بودهاند.
اینک چند حدیث از رسول خدا(ص) می آوریم:
رسول خدا(ص) فرمودند: ای علی تو و شیعیانت در کنار حوض بر من وارد میشوید. (مجمع الزوائد، ج 9، ص 131؛ کنوز الحقائق، ص 188، الاستیعاب، ج 2، ص 457)
ای علی! به زودی تو نزد خدا وارد میشوی در حالی که شیعیان تو راضی و مورد رضایت خدا هستند و دشمنانت معذّب به عذابی سخت خواهند بود. (صواعق المحرقة، ص 93؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 131).
علی و شیعة او، آنها در روز قیامت رستگارند.( کنوز الحقائق، ص 92)
شیعة علی، آنها رستگارند. (همان، ص 82)
ای علی، خدا تو و ذریّة تو و فرزندانت و اهل و شیعة تو و دوستان شیعة تو را آمرزید. همانا تو دارای قلب بزرگی هستی.( الصواعق المحرقة، ص 96).
سیوطی(از علمای بزرگ اهل سنت!) در تفسیر قول خدای متعال که میفرماید: آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها بهترین مردمند. میگوید: ابن عساکر از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: نزد پیامبر(ص) بودیم؛ پس علی(ع) وارد شد. پیامبر(ص) گفت: سوگند به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست، این علی و شیعة او رستگارانند. و این آیه نازل شد: (انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة)؛ پس اصحاب پیامبر(ص) وقتی علی(ع) میآمد، میگفتند: (خیر البریّه) آمد.( الدرّ المنثور)
ابن مردویه از علی(ع) روایت میکند که: رسول خدا(ص) به من گفت: (آیا نشنیدی قول خدای متعال را که فرمود: (انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة) تو و شیعة تو، وعدهگاه من و وعده گاه شما حوض است؛ وقتی امتها برای حساب آورده شوند و پیشوای مسروران را دعوت کنند).( المقالات و الفرق،ص 15)
این گونه احادیث فراوان در صحاح شش گانه اهل سنّت ذکر شدهاند و بر این نکته تصریح دارند که نبی اکرم(ص) نخستین کسی است که تشیع را به پاداشت و آن را ایجاد کرد و به پیروان امام علی(ع)، صفات عالیه نسبت داده، آنان را به منزلت رفیع در بهشت بشارت داد.
تأییدکنندگان این روایات
گروهی از علما از قدما و مؤخّران بر این عقیدهاند که تشیع از زمان رسول خدا(ص) تشکیل و اعلام شد. بعضی از گفتههای آنها به شرح زیر است:
1. شیخ صدوق: ثقة الاسلام شیخ صدوق(ره) تصریح کرده است که: (تشیع برای امام، امیر المؤمنین(ع) در عهد رسول خدا(ص) بود و او شیعه را به بهشت بشارت داد).( المقالات و الفرق،ص 15)
2. سعد قمی: وی تأکید کرده است که: اوّلین گروه در اسلام شیعه است و آن گروه امام علی بن ابیطالب(ع) است که به پیروی از او و اعتقاد به امامت او معروفند.( المقالات و الفرق،ص 15)
همچنین قمی تصریح کرده است که: در پیشاپیش شیعه، نخستین صحابة پیامبر(ص) مثل صحابی مجاهد، عمّار یاسر و انقلابی بزرگ ابوذر غفّاری و مستشار پیامبر(ص) سلمان فارسی و مقداد بن اسود بودند که به اسم شیعه ملقّب شدند.( فرق الشیعة، ص 15)
3. رازی نیز تصریح کرده که: (به این گروه، شیعة علی و یاران علی(ع) میگفتند و پیامبر(ص) دربارة آنها گفته است: بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار.( الزینة ورقة، ص205)
4. شیخ مفید: وی این چهار صحابی رسول خدا(ص) را ارکان چهارگانه نامیده است؛ یعنی ارکان شیعه.( الزینة ورقة، ص 205؛ والاختصاص، ص 6)
5. امام کاشف الغطا: شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطا گفته است: (اوّل کسی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت، شخص صاحب شریعت اسلامی بود؛ یعنی بذر تشیع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است)( أصل الشیعة و أصولها).
6. علّامه مظفّر: علّامه شیخ محمّد حسین مظفّر گفته است: (دعوت به تشیع در روزی که ناجی بزرگ، محمّد(ص) صدایش را به کلمة (لا اله الّا الله) بلند کرد، شروع شد و آن زمانی بود که آیة (و أنذر عشیرتک الأقربین) نازل شد و پیامبر(ص) بنی هاشم را جمع کرد و آنها را انذار داد و گفت: (کدام یک از شما مرا یاری میکنید تا اینکه او برادر، وارث، وصیّ و خلیفة من در بین شما بعد از من باشد؟) احدی جواب او را نداد مگر علی مرتضی(ع). رسول خدا(ص) به آنها گفت: (این برادر من و وزیر من و وصیّ من و خلیفة من در بین شما بعد از من است؛ از او بشنوید و او را اطاعت کنید.) پس دعوت به تشیع ابوالحسن از سوی صاحب رسالت و همزمان با دعوت برای شهادتین بود و از آنجاست که ابوذر از شیعیان علی(ع) است).
شیخ مظفّر از محمّد کردعلی، مؤلف خطّاط شام، چنین نقل کرده است:
(گروهی از بزرگان صحابه به موالات علی(ع) در زمان رسول خدا(ص) شناخته شده بودند؛ مانند سلمان فارسی که گفت: بیعت کردیم با رسول خدا(ص) بر سفارش به مسلمانان و امامت علی بن ابیطالب(ع) و پیروی از او).
7. سعید خدری: وی گفته است که: (مردم به پنج چیز مأمور شدند. چهار تا از آن را انجام دادند و یکی را ترک کردند و چون از چهار تا سؤال شد، گفت: نماز، زکات، روزة ماه رمضان و حجّ. گفته شد پس آن یکی چیست که آن را ترک کردند؟ گفت: ولایت علی بن ابیطالب(ع)).( زندگی امام صادق(ع)، ج 7، ص 181)
نحوه پیدایش اهل سنت:
در این باره اقوالی ذکر شده است: 1. از کلمات برخی از اهل حدیث و اشاعره استفاده می شود که به نظر آنان این اصطلاح در عصر صحابه معروف بوده است، ولی هیچ گونه شاهدی از حدیث یا تاریخ آن را تأیید نمی کند. (فرق و مذاهب کلامی، همان، ص173)
2.سهل بن محمد سجستانی رازی در کتاب (الزینه) چنان که در کشف الظنون جزء سوم آمده،تاریخ پیدایش این اصطلاح را عهد و زمان خلفای عباسی دانسته و گفته است: در عصر معاویه گروهی از مسلمانان که هوا خواه عثمان بودند (عثمانیه) نامیده می شدند، و دوستداران علی علیه السلام (علویه) خوانده می شدند و آنان پیش از آن به شیعه معروف بودند، آن گاه در زمان حکومت عباسیان نام علویه و عثمانیه، نسخ گردید، علویه به نام پیشین خود، یعنی شیعه و دیگران اهل سنت نامیده شدند، و این دو نام پس از آن ادامه یافت. (الامین سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ج1، ص 19.(
3. قول دیگر این است که تاریخ این اصطلاح، به اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم هجری باز می گردد(سبحانی جعفر، بحوث فی الملل و النحل، قم، لجته اداره الحوزه العلمیه، 1413ق، ج1، ص 343.) چنانکه در رساله ای که عمر بن عبدالعزیز (متوفای 101 ه) در ابطال نظریه قدر نوشته است، اصطلاح (اهل سنت) به کار رفته است، آن چه از ظاهر کلام عمر بن عبدالعزیز استفاده می شود، اهل سنت به معنای اصطلاحی آن نیست، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی است، چنان که گفته است: (تحقیقا شما دانستید که اهل سنت می گفتند: چنگ زدن به سنت راه نجات است( (اصفهانی ابو نعیم احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء، مصر، ج5، ص 346(.
نتیجه: با در نظر داشتن این مطلب که قول اول را هیچ گونه شاهدی از حدیث و تاریخ تأیید نمی کند، و در قول سوم این احتمال وجود دارد که، مراد از اهل سنت، اهل سنت به معنای اصطلاحی نبوده، بلکه مقصود محدثان و ناقلان و عاملان به سنت نبوی بوده است، پس قول دوم به واقعیت نزدیک تر است، بنابر این تاریخ پیدایش اصطلاح اهل سنت درزمان خلفای عباسی بوده است.
- [سایر] اختلافات مذهب شیعه و سنی در چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] دختر شیعه با رضایت پدر به شرط عدم تغییر مذهب شیعه به عقد مرد سنی مذهب درآمده است، ولی بعد از عقد دختر تغییر مذهب از شیعه به سنی کرده است. پدر دختر با مخالفت دختر را به خانه برگردانده اما مرد سنی با دختر فرار کرده است. حکم عقد و حکم محرمیت دختر و پسر و رابطة آنها چگونه است؟
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] مؤلف کتاب (تاریخ الخمیس) که بود؟ آیا مذهب او سنی است یا شیعی؟
- [سایر] مذهب شیعه و سنی از چه زمانی به وجود آمده است؟
- [آیت الله بهجت] شخصی سنی مذهب شیعه شده است، آیا قضای نماز و روزه بر او واجب است؟
- [سایر] خالد بن ولیدی که با عمر مخالف بود سنی مذهب بود یا شیعه؟
- [سایر] آیا تغییر مذهب از شیعه به سنی جایز است و اگر نه، احکامش و منابعش چیست و کجاست؟
- [سایر] ادله حقانیت مذهب شیعه - به ویژه در مورد اصل امامت - در برخورد با اهل تسنن را بیان کنید.
- [سایر] ادله حقانیت مذهب شیعه - به ویژه در مورد اصل امامت - در برخورد با اهل تسنن را بیان کنید.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد