اگر امکان دارد بخشی از فضائل امام حسن مجتبی(ع) را بیان نمایید؟ زندگی افتخارآمیز امام حسن مجتبی علیهالسلام را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد: 1. از کودکی تا امامت این بخش، خود میتواند دارای سه مرحله باشد: الف) امام در عهد رسول الله صلیالله علیه و آله و سلّم ب) امام در زمان خلفاء ثلاث ج) امام در عصر خلافت پدر 2. از شهادت پدر تا شهادت خودش این بخش نیز به دو مرحله قابل تفکیک است: الف) از بیعت مردم تا زمان صلح ب) از هنگام صلح تا شهادت بررسی همه دورههای حیات آن امام همام، در این نوشتار نمیگنجد؛ آنچه میخوانید، نگرشی کوتاه به فضایل ملکوتی، ویژگیهای ظاهری و مقامات معنوی آن سبط اکبر رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم است. طلوع مهر در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیهالسلام اندکی اختلاف وجود دارد. اما طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.1 هفت سال از عمر شریفش مصادف با حیات پر بار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بود. پدر گرامیاش امام علی بن ابیطالب علیهالسلام و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر خداست. هنگامی که مژده ولادت امام حسن علیهالسلام به گوش پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم رسید، به خانه دخترش فاطمه آمد و فرمود: (یا اسماءهاتی ابنی؛ ای اسماء! فرزندم را بیاور).2 پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و والدین حضرت نه تنها در نامگذاری آن کودک از خدای متعال سبقت نگرفتند که در انتظار نشستند تا اسم آن مولود مبارک را خداوند بیهمتا برگزیند. سرانجام وحی الهی نازل شد و به رسولش خبر داد که: (این نوزاد را حسن بنامید.) آنگاه رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم گوسفندی را قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد و با دستان مبارکش نوعی عطر مخلوط، به نام (خَلوق) به سر آن کودک شایسته مالید و آنگاه نافش را برید و... .3 تنها کنیه امام مجتبی علیهالسلام (ابومحمّد) است. ولی در القاب حضرت، تعابیر مختلفی ذکر شده است. مشهورترین القاب حضرتش عبارتند از: تقیّ، زکیّ، سیّد، سبط، ولیّ.4 در نقش نگین انگشتریاش نیز اختلاف است. سیرهنگاران، عبارات زیر را نقش نگین حضرت دانستهاند: (العزّة لله وحده)؛ (العزّة لله(؛ (الله اکبر)؛ (به نستعین) و (حسبیالله).5 امام صادق علیهالسلام در این مورد میفرماید: (ثمّ کان فی خاتم الحسن و الحسین علیهماالسلام، حسبیالله.)6 از امام رضا علیهالسلام نیز نقل شده است که فرمود: (کان نقش خاتم الحسن علیهالسلام ، العزّة لله.)7 و نیز بعضیها عبارت (لا اله الاّ الله الحقّ المبین) را نقش انگشتر امام مجتبی علیهالسلام دانستهاند.8 شکوفههای سبز از امام مجتبی علیهالسلام 15 فرزند بر جای مانده است که اسامی آنها، با تفکیک مادرانشان، عبارتند از: زید، امّالحسن و امّالحسین؛ از مادری به نام (بشیر) بنت ابیمسعود. حسن، (معروف به حسن مثّنی)؛ از مادری به نام (خولة) بنت منصور. قاسم، عبدالله و عمر؛ از مادر کنیز. عبدالرحمن؛ از مادر کنیز. حسین، فاطمه و طلحه؛ از مادری به نام (امّاسحاق) بنت طلحة بن عبدالله. فاطمه، رقیّه و امّسلمه؛ که مادرانشان متفاوت بوده است.(9) براساس بیان تاریخ نگاران، فقط حسن و زید، صاحب نسل بودهاند و از سایر فرزندان امام مجتبی علیهالسلام نسلی باقی نمانده است. سیمای شکوهمند امام مجتبی علیهالسلام شباهت بسیاری به رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله با نظاره جمال و کمال او فرمود: (أشبهتَ خَلقی و خُلقی10؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.) این سخن میتواند بیانگر لیاقت، شایستگی و تربیت صحیح امام مجتبی علیهالسلام باشد. شخصیت ممتازی که بعدها میبایست برای احراز منصب الهی (امامت) که همان وراثت و خلافت پیامبر اکرم و جانشینی وصی او است برگزیده شود. ابن صبّاغ مالکی در کتاب (الفصول المهمّة) چهره شکوهمند امام مجتبی علیهالسلام را این گونه به تصویر کشیده است: (امام ابومحمد الحسن بن علی، رنگی سپید آمیخته با سرخی داشت. دیدگانش درشت و سیاه، گونههایش هموار، موی وسط سینهاش نازک، موی ریشش انبوه، پشت گوشش پر مُو، بینیاش کشیده و برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و شانههایش از یکدیگر دور، بود. انسانی متوسّط القامه و ملیح بود. نیکوترین صورت را داشت. با رنگ سیاه خضاب میکرد. مویش پر چین و کوتاه، و قامتش رسا بود.)11 سیرت نیکو روش، منش، رفتار و کردار امام مجتبی علیهالسلام نمونه روزگار بود. در یک جمعبندی کلی، میتوان چنین نتیجه گرفت که تاریخ نویسان مهمترین برجستگیهای اخلاقی آن حضرت را (بخشندهترین، بزرگمنشترین، با سخاوتترین، حلیمترین، زاهدترین، راستگوترین، پارساترین، عابدترین، گرامیترین، پرگذشتترین و دارای گشادهترین سینه در میان مردم) ثبت و ضبط کردهاند. شیخ صدوق در کتاب امالی از امام صادق علیهالسلام و آن حضرت از پدرانش چنین نقل میکند: (امام حسن بن علی بن ابیطالب علیهالسلام، در میان مردم زمان خود، عابدترین، پارساترین و گرامیترین افراد بود. چون قصد حج میکرد، پیاده میرفت و گاهی پای خود را برهنه مینمود. هیچگاه دست به کاری نمیزد مگر این که خدا را یاد مینمود. راستگوترین مردم بود و رساترین بیان را داشت. هر گاه به در ورودی مسجدی میرسید، سر خود را بلند کرده، عرض مینمود: (بارالها! مهمان تو به حضورت رسیده، ای احسانگر! بنده تباهکارت به درگاهت شتافته؛ پس از زشتیهایی که مرتکب شده، به خاطر زیباییهایی که نزد تو است، در گذر؛ ای کریم!)12 زینب بنت ابیرافع روایت میکند: فاطمه علیهاالسلام در زمانی که پدر ارجمندش بر بستر بیماری مرگ افتاده بود، دست دو فرزندش را گرفت و خدمت پدر بزرگوارش آورد و فرمود: (ای پیامبر خدا! این دو، فرزندانت هستند؛ آیا برای آنان ارثی از خود قرار نمیدهی؟) رسول مکرم اسلام در پاسخ دخترش فرمود: (امّا الحسن فانّ له هیبتی و سؤددی، و امّا الحسین فله جودی و شجاعتی؛13 هیبت و آقایی خود را برای (حسن) و بخشش و شجاعتم را برای (حسین) ارث قرار میدهم.) محمد بن اسحاق میگوید: (پس از رسول خدا صلیالله علیه و آله هیچ کس در شرف و عزّت به رتبه حسن بن علی نرسید.)14 و همو روایت میکند: (حسن بن علی را در راه حج ملاقات کردم که از مرکب خویش پیاده شد و قدم زنان حرکت کرد. در این موقع تمام کسانی که با او بودند، به او اقتدا نموده و پیاده حرکت کردند؛ حتی سعد بن ابیوقّاص را دیدم که فرود آمد و پیاده، گام زد.)15 واصل بن عطاء میگوید: (سیمای حسن بن علی، چون سیمای پیامبران و هیبت او چون هیبت پادشاهان بود.)16 فضایل خجسته امام مجتبی علیهالسلام دارای فضایل فراوانی است که خلاصه آن را تحت سه عنوان زیر بیان میکنیم: 1.تبار پاک از مهمترین فضایل آن امام وارسته این است که پدرش علی مرتضی، دومین شخصیت برجسته جهان اسلام و مادرش فاطمه زهرا، نخستین بانوی نمونه اسلام و نیای ارجمندش، آخرین پیامآور خدای یکتا است. جدّه فداکارش اوّلین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه بنت خویلد است؛ بانویی که تا پایان عمر، یار و غمگسار روزهای غریبی پیامبر بود و با بذل و بخشش اموال خویش، روند و حرکت دین نوپای محمدی را شتاب بیشتری داد. جعفر بن ابیطالب، عموی شایسته و والامقام امام مجتبی و حضرت حمزه سیّدالشّهداء، عمّ پدرش حیدر کرّار است. امام مجتبی علیهالسلام میوه شاخسار آن درختی است که ریشهاش استوار، ساقهها، شاخهها و برگهایش بهترین ساقهها، شاخهها و برگهاست. 2. آیات آسمانی از برجستهترین فضایل امام مجتبی علیهالسلام این است که او جزو اصحاب کساء و آل عبا و از اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است. آیه تطهیر از جمله آن آیات است: عمر بن ابیسلمه (پسر همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله) میگوید: پیامبر در خانه امّسلمه حضور داشت که این آیه نازل شد: (انّما یُریدُ الله لیُذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً)17؛ خداوند اراده کرده است که از شما اهلبیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگیتان بخشد. در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواند و عبائی را بر سر آنها افکند و در حالی که علی پشت سر او ایستاده بود، فرمود: (اللّهمّ هؤُلاء اهلُ بیتی فَاَذْهَبْ عَنهُمُ الرّجسَ و طَهِّرْهُم تَطهیراً؛ پروردگارا! اینان اهلبیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان.) امّسلمه از آن حضرت پرسید: آیا من نیز جزو آنان هستم؟ رسول خدا صلیالله علیه و آله پاسخ داد: (تو در جایگاه خودت هستی، جایگاه تو بسیار نیکو است.)18 حضور امام مجتبی علیهالسلام در جریان (مباهله) نیز نشانه اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ایشان قائل شده است. و نیز حضور آن حضرت در (بیعت رضوان) و بیعت نمودن پیامبر با او، جایگاه رفیع آن امام همام را نشان میدهد.19 3. روایات نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با توجه به اصالت خانوادگی و تربیت علوی و فاطمی است که رسول اکرم صلیالله علیه و آله امام مجتبی علیهالسلام و برادر بزرگوارش را با چنین جملاتی میستاید: (و هما خیر أهل الأرض20؛ و آن دو (حسنین) بهترین افراد روی زمین هستند.) (و هما سیّدا شباب اهل الجنّة21؛ و آن دو سرور جوانان اهل بهشتند.) (و هما من العترة (أهل البیت) التی لا تفترق عن القرآن الی یوم القیامة، و لن تضلّ اُمّةٌ تمسّکت بهما22؛ آن دو متعلق به خانواده عترت هستند و تا روز قیامت از قرآن جدا نمیشوند؛ در صورتی که امت به آن دو تمسک جویند، هرگز گمراه نخواهند شد.) و در مورد امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: (لوکان العقل رجلاً لکان الحسن23؛ اگر عقل به شکل مردی مجسم میشد؛ همانا حسن بود.) لرزان از خوف خدا امام مجتبی علیهالسلام بنده خاکسار خدا بود. در هنگام عبادت از قفس تنگ دنیا میرهید و تا شاخساران ملکوت پر میکشید. طعم عبادت، شهد دیگری در کامش مینشاند و جوهر جانش را قبضه میکرد. همواره در انتظار فرارسیدن ساعات نماز و لحظات عبادت میماند و چون وقت فرایض نزدیک میشد، روح و روانش متغیر میگشت و رنگ از رخسارش میپرید: (انّ الحسن بن علیّ علیهماالسلام کان اذا توضّأ اِرتعدت مفاصله، و اصفرّ لونه، فقیل له فی ذلک فقال: حقّ علی کلّ من وقف بین یدی ربّ العرش أن یصفرّ لونه و تر تعد مفاصله24؛ همانا حسن بن علی علیهماالسلام وقتی وضو میساخت و آماده نماز میشد؛ رنگش دگرگون میگردید و بند بند وجودش میلرزید. از آن حضرت از علت این حال سؤال شد؛ فرمود: سزاوار است کسی که در پیشگاه خداوند عرش میایستد، رنگش پریده و بند بند اعضایش بلرزد.) نشستن در محراب عبادت از خوشایندترین لحظات عمرش به حساب میآمد. به همین جهت بهترین و زیباترین لباسهایش را بر تن میکرد. در روایتی بیان شده که حضرت برای نماز بهترین جامههایش را پوشید؛ پرسیدند: چرا بهترین لباس خودت را پوشیدی؟ فرمود: (انّ الله جمیلٌ یُحِبُّ الجمال؛ فَاَتَجَمَّلَ لِرَبّی وَ هُوَ یَقُولُ (خذوا زینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ)25؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. از این رو در هنگام راز و نیاز با خدای خویش، لباس زیبایم را میپوشم. در حالی که خداوند فرموده است: هنگام مسجد رفتن، زینت خود را برگیرید.)26 در حدیثی دیگر آمده است: (کانَ الحسن بن علیّ علیهماالسلام اذا قامَ الیَ الصلوةِ، لَبِسَ اَجْوَدَ ثِیابَهُ27؛ حسن بن علی علیهماالسلام هنگام نماز بهترین جامههایش را میپوشید.) بر این اساس، مستحب است که در حال نماز نیکوترین لباسهای خود را بپوشیم و ضمن معطر ساختن خویش، با رعایت نظافت و طهارت کامل، به نماز بایستیم و با خدای خویش به راز و نیاز بپردازیم. به نماز ایستادن امام مجتبی علیهالسلام شگفت مینماید و مطالعه روایت (لرزیدن مفصلهای بدن آن حضرت در حین عبادت) انسان را متحیر میسازد: امام صادق علیهالسلام میفرماید: (انّ الحسن بن علیٍّ علیهماالسلام کانَ اذا قامَ فی صلاته تَرتَعِدُ فرائصُهُ بینَ یَدَی رَبِّهِ عزّوجلّ و کانَ اذا ذَکَرَ الجَنَّة و النّار اضْطَرَبَ اِضْطِرابَ السَّلیم28؛ حسن بن علی علیهماالسلام وقتی به نماز میایستاد، تن مبارکش در مقابل پروردگارش میلرزید و هرگاه که یاد بهشت و جهنم مینمود، چون مارگزیده مضطرب و پریشان میشد و به خود میپیچید.) با آن که مرکبهایی در اختیار داشت، مسافت 450کیلومتری مدینه تا مکه معظمه را زیر اشعه سوزان آفتاب حجاز و روی سنگریزههای داغ بیابان، پیاده میپیمود و به این شکل 25 مرتبه پیاده به زیارت کعبه شتافت تا رضایت خدای خویش را بیشتر فراهم آورد.29 خشوع امام مجتبی علیهالسلام در مقابل خدای مهربانش نیز حکایتی شیرین دارد. حضرت چنان در محراب عبادت مدهوشِ جمال و کمال حق میشد که رنگش دگرگون شده و تنش به لرزه میافتاد: راوی میگوید: (مهمان امام مجتبی علیهالسلام بودم... هنگام ادای فریضه نماز شد. امام از اتاق بیرون رفت تا وضو بگیرد؛ من نیز آماده میشدم تا نماز بگزارم. در آستانه در اتاق، حضرت را دیدم که رنگش تغییر کرده و حالتی خاص پیدا کرده است. پرسیدم: چرا اینطور شدهاید؟ فرمود: کسی که میخواهد به پیشگاه الهی وارد شود، میبایست چنین دگرگون شود. و هنگامی که حضرت را در حال نماز دیدم، از شدت خضوع و خشوعش، موی بر اندامم راست شد. وقتی خوب نگاه کردم، دریافتم که حضرت در نماز و در پیشگاه خداوند متعال، میلرزد و ذکر میگوید.)30 حُسن ختام این بخش، روایتی است که مفضل از امام جعفرصادق علیهالسلام، از پدر بزرگوار و او از جدّش نقل نموده است که فرمود: (أنّ الحسن بن علی بن أبیطالب کان أعبدالناس فی زمانه، و أزهدهم و أفضلهم، و کان إذا حجّ حجّ ماشیاً، و ربّما مشی حافیاً، و کان أذا ذکرالموت بکی، و اذا ذکرالقبر بکی، و اذا ذکر البعث و النشور بکی، و اذا ذکر الممرّ علی الصراط بکی، و اذا ذکر العرض علی الله تعالی ذکره شهق شهقةً یعشی علیه منها...31؛ امام حسن بنعلی بن ابیطالب علیهمالسلام در زمان خود عابدترین، زاهدترین و بهترینِ مردم بود؛ و با پای پیاده و برهنه حج انجام میداد؛ و هر گاه از مرگ سخن گفته میشد، گریه میکرد و هر گاه ذکری از قبر به میان میآمد، میگریست. و زمانی که از قیامت نام برده میشد، اشک میریخت. و زمانی که از گذشتن پل صراط سخن به میان میآمد؛ گریه میکرد؛ و هنگامی که عرضه شدن (اعمال) بر خدا به میان میآمد، از هوش میرفت به نحوی که همه چیز از ذهن و نظرش پوشیده میشد.) کریمانه با مردم امام مجتبی علیهالسلام از خیل ستارگان پرفروغ است. او به (کریم اهلبیت) شهرت دارد. رفتار کریمانه او در سینه تاریخ موج میزند و جهانیان سرگشته درهم و دینار را به تحیر وامیدارد. در بین مردمی که در چاه دنیا خواهی سقوط کردهاند و برای دستیابی به دنیا، تن به هرنوع خواری و ذلت میدهند؛ مطالعه شرح بخششهای کریمانه امام مجتبی علیهالسلام خواندنی و شنیدنی است. ابن شهرآشوب در کتاب مناقب روایت میکند که: مردی از امام مجتبی علیهالسلام تقاضای کمک مالی نمود. حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او داد. آنگاه فرمود: (برو باربری بیاور تا این پولها را برایت حمل کند.) مرد، باربری آورد، حضرت عبای سبز رنگش را به مرد سائل داد و فرمود: (این کرایه باربر است.)32 گاهی امام با دیدن انسانهای بیپناه، خود به نیّات آنها پی میبرد و قبل از این که چیزی بطلبند، هدایایی تقدیم میکرد و منتظر اظهار نیاز آنها نمینشست. روایت زیر گویای همین مطلب است: فردی از چادر نشینان خدمت امام مجتبی علیهالسلام شرفیاب شد. قبل از آن که اظهار نیاز کند، حضرت امر فرمود که هر چه در خزانه هست، به او بدهند. وقتی به سراغ خزانه رفتند، مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند. مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه امام به شگفت آمده بود، عرض کرد: آقای من! چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟ امام در پاسخش فرمود: (ما گروهی هستیم که بخششهایمان تازه و بیدرنگ صورت میگیرد.)33 امام مجتبی علیهالسلام در جود و کرم از همگان سبقت گرفته بود؛ آن چنان که با بذل و بخششهای خداپسندانه، دست از داراییهای خویش میکشید و همه را در راه خشنودی خدا تقدیم میکرد. این، در واقع بیانگر بیاعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا بود. در همین مورد نوشتهاند: (امام مجتبی علیهالسلام در طول عمر خود، دوبار تمامِ اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرد و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.)34 ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری علاوه بر روایت فوق میافزاید: (...حتی اگر دو جفت کفش یا دو جفت پاپوش داشت، یک جفت آن را برای خود برمیداشت و جفت دیگر را به نیازمندان میرساند...)35 امام مجتبی علیهالسلام نسبت به فقیرانِ فرهنگی و فریب خوردگان جاهل نیز قلب رؤوف و دل مهربان داشت. گر چه آنها بر اثر فریب دشمنان با هتاکی و بیحرمتی با امام برخورد میکردند؛ اما امام هیچگاه از سخنان بیهوده آنان غضبناک نمیشد و با لطف و مهربانی آنها را نوازش میکرد و به رفع نیازهایشان همت میگماشت. آنان نیز با دیدن برخوردهای خاضعانه امام به حیرت میافتادند و در اندک مدت از گفتههای خویش ندامت میجستند و اظهار پشیمانی میکردند. نمونه بارز فروتنی امام با فقرزدگان فرهنگی و دین باختگان بیهویت، ملاقات با آن مرد شامی است که جریانش در متون تاریخی بیان شده است.36 چشمهسار محبت اظهار محبتهای پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم به حسنین و علاقه وافر او به آن دو، قابل بیان و بررسی نیست. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلم در روایتی فرمود: (حسن منّی و انا منهُ، احبَّ اللهُ مَن احبّهُ...37؛ حسن از من است و من از حسن؛ کسی را که من دوست دارم خدا نیز دوست دارد.) و نیز فرمود: (احبُّ اهل بیتی الیّ الحسن و الحسین...38؛ محبوبترین فرد از خاندانم، حسن و حسین است.) زید بن ارقم روایت میکند: (در مسجد، نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم نشسته بودم. در این هنگام فاطمه همراه حسن و حسین از خانهاش خارج شد و به سوی جایگاه پدر گرامیاش شتافت و به دنبال آنان علی علیهالسلام نیز سر رسید. آنگاه پیامبر صلیالله علیه و آله رو به جانب من کرده، فرمود: هر کس این چند نفر را دوست بدارد، با من دوستی نموده است و هر کس با آنان دشمنی کند، با من دشمنی ورزیده است.)39 از مجموع این روایات، که تعدادشان هم کم نیست، استفاده میشود که محبت امام مجتبی علیهالسلام و برادر گرامیاش در قلب شفاف و نورانی پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله و سلم موج میزد. معمولاً رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علاقه شدید و محبت وافر خود نسبت به آنان را در میان مردم اظهار مینمود. گر چه نحوه ابراز فرق داشت؛ گاهی سخن شیوایی در این مورد بیان مینمود و گاهی از منبر پایین میآمد و آنها را میبوسید و بعد از نوازش آن دو، بار دیگر بالای منبر قرار میگرفت. افزون بر این، از رسول خدا صلیالله علیه وآله نقل شده است که در هنگام اظهار محبت به حسنین علیهماالسلام میفرمود:(شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبان برسانند.)40 راستی! هدف رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم از علنی ساختن این اظهار محبتها چه بود؟ آیا هدف پیامبر صلیالله علیه و آله جز آماده سازی اذهان عموم، به پذیرش امامت حسنین بعد از ولایت پدر بزرگوارشان بود؟ لازم به ذکر است که محبت شدید رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم نسبت به حسنین باعث شده بود که آن حضرت برای حفظ آن دو از کید مکاران و حسد حسودان تعویذ41 زیر را تلاوت نماید: (اُعیذُ کُما بِکَلِمات اللهِ التّامّةِ مِنْ کُلِّ شیطانٍ هامّةٍ وَ مِنْ کُلّ عینٍ لامّْةٍ؛42 شما را از شرّ هر شیطان آزار دهنده و هر چشم شومی به پناه کلمات تامّ خدایی میبرم.) از منظر نخبگان اهل سنت برجستگان عرصههای علم و تاریخ، توصیفاتی زیبا در رثای شخصیت ملکوتی امام مجتبی علیهالسلام دارند که ذکر آنها در این نوشتار مختصر نمیگنجد ولی شایسته است که جهت نمونه به دیدگاههای کوتاه تنی چند از اصحاب سیره و تاریخ اشاره شود: 1. جلال الدین سیوطی: (کان الحسن رضیالله عنه له مناقب کثیرة: سیّداً، حلیماً، ذا سکینة و وقار و حشمة، جواداً ممدوحاً...43؛ حسن بن علی علیهماالسلام دارای امتیازات و فضایل انسانی فراوان بود؛ او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخی، بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.) و نیز مینویسد: (سبط رسول الله و ریحانته و آخر الخلفاء بنصّه... و هو خامس أهل الکساء...)44 2. ابن عساکر شافعی: (هو سبط رسول الله و ریحانته و أحد سیّدَی شباب أهل الجنّة....)45 3. سبط ابن جوزی: (کان من کبار الأجواد، و له الخاطر الوقّاد، و کان رسول الله صلیالله علیه و آله و سلم یحبّه حبّاً شدیداً.)46 4. ابن اثیر: (و هو سیّد شباب أهل الجنّة، و ریحانة النّبی صلیالله علیه و آله و سلم و شبیهه، سمّاه النّبیّ الحسن ... و هو خامس أهل الکساء.)47 5. ابونعیم اصفهانی: (عن الامام حسن المجتبی علیهالسلام: سیّد الشباب، و المصلح بین الأرقاب و الأحباب، شبه رسول صلیالله علیه و آله و سلم و حبیبه، سلیل الهدی، و حلیف أهل التقی، خامس أهل الکساء، و ابن سیّدة النّساء، الحسن بن علی بن ابیطالب رضیالله عنهما.)48 نویسنده: سید علی نقی میر حسینی پینوشتها: 1. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 119. 2. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، علامه جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری، ص 30. 3. همان، ص 31؛ امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، سید محسن امین عاملی، ص 29. 4 .اعلام الهدایة، مجمع جهانی اهلبیت، ج 4، ص 45. 5. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 30. 6. اعلام الهدایه، ج 4، ص 45، به نقل از کافی، ج 6، ص 473 و بحارالانوار، ج 43، ص 258. 7. همان. 8. موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، نشر معروف، مؤسسه باقرالعلوم، ص 269 و 270. 9. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 30. 10. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، ص 25؛ امام حسن و امام حسین(علیهم السّلام)، ص 26. 11. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 31 و 32. 12. همان، ص 32. 13. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، ص 26. 14. همان. 15. امام حسن و امام حسین(علیهم السّلام)، ص 33. 16. همان. 17. احزاب / 33. 18. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 34 و 35. 19. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 120. 20. اعلام الهدایه، ج 4، ص 26، به نقل از عیون اخبارالرضا(علیه السّلام)، ج 1، ص 67. 21. همان، به نقل از سنن ابن ماجه، ج 1، ص 56. 22. همان، به نقل از جامع ترمذی، ص 541 و مستدرک الحاکم، ج 3، ص 109. 23. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 121، به نقل از فرائد السمطین، ج 2، ص 68. 24. موسوعة کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، ص 268. 25.اعراف / 31. 26. موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، ص 296. 27. داستانها و حکایتهای نماز چهارده معصوم(علیهم السلام)، عباس عزیزی، ص 87، به نقل از وسایل الشیعه، ج 3، ص 331. 28. همان، به نقل از بحارالانوار، ج 84، ص 158. 29.همان، ص 18، به نقل از خاندان وحی، ص 323. 30. همان، ص 90، به نقل از عدةالداعی، ص 180. 31. اعلام الهدایه، ج 4، ص 33، به نقل از امالی صدوق، ص 150 و بحارالانوار، ج 43، ص 331. 32. موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، ص 236. 33. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 39. 34. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 90 و 91. 35. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 38. 36. منتخب میزان الحکمه، ص 43، به نقل از تاریخ مختصر بغداد، ج 7. 37. همان، ص 43. 38. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، ص 38، به نقل از الغدیر، ج 7، ص 124. 39. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 36. 40. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 120. 41. دعایی که برای دفع بلا و آفت چشم زخم، در کاغذ مینویسند و به گردن و یا بازو میبندند. 42. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 38. 43. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 88، به نقل از تاریخ الخلفاء، چاپ 3، بغداد، 1383 ه .ق، ص 189. 44 48. اعلام الهدایه، ج 4، ص 31 و 32.
اگر امکان دارد بخشی از فضائل امام حسن مجتبی(ع) را بیان نمایید؟
زندگی افتخارآمیز امام حسن مجتبی علیهالسلام را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد:
1. از کودکی تا امامت
این بخش، خود میتواند دارای سه مرحله باشد:
الف) امام در عهد رسول الله صلیالله علیه و آله و سلّم
ب) امام در زمان خلفاء ثلاث
ج) امام در عصر خلافت پدر
2. از شهادت پدر تا شهادت خودش
این بخش نیز به دو مرحله قابل تفکیک است:
الف) از بیعت مردم تا زمان صلح
ب) از هنگام صلح تا شهادت
بررسی همه دورههای حیات آن امام همام، در این نوشتار نمیگنجد؛ آنچه میخوانید، نگرشی کوتاه به فضایل ملکوتی، ویژگیهای ظاهری و مقامات معنوی آن سبط اکبر رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم است.
طلوع مهر
در تاریخ میلاد خجسته امام مجتبی علیهالسلام اندکی اختلاف وجود دارد. اما طبق قول مشهور، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری، در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.1 هفت سال از عمر شریفش مصادف با حیات پر بار خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم بود. پدر گرامیاش امام علی بن ابیطالب علیهالسلام و مادر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر پیامبر خداست.
هنگامی که مژده ولادت امام حسن علیهالسلام به گوش پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم رسید، به خانه دخترش فاطمه آمد و فرمود:
(یا اسماءهاتی ابنی؛ ای اسماء! فرزندم را بیاور).2
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و والدین حضرت نه تنها در نامگذاری آن کودک از خدای متعال سبقت نگرفتند که در انتظار نشستند تا اسم آن مولود مبارک را خداوند بیهمتا برگزیند. سرانجام وحی الهی نازل شد و به رسولش خبر داد که: (این نوزاد را حسن بنامید.) آنگاه رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم گوسفندی را قربانی کرد و موی سر آن نورسیده را تراشید و به اندازه وزن آن، نقره صدقه داد و با دستان مبارکش نوعی عطر مخلوط، به نام (خَلوق) به سر آن کودک شایسته مالید و آنگاه نافش را برید و... .3
تنها کنیه امام مجتبی علیهالسلام (ابومحمّد) است. ولی در القاب حضرت، تعابیر مختلفی ذکر شده است. مشهورترین القاب حضرتش عبارتند از: تقیّ، زکیّ، سیّد، سبط، ولیّ.4
در نقش نگین انگشتریاش نیز اختلاف است. سیرهنگاران، عبارات زیر را نقش نگین حضرت دانستهاند:
(العزّة لله وحده)؛ (العزّة لله(؛ (الله اکبر)؛ (به نستعین) و (حسبیالله).5
امام صادق علیهالسلام در این مورد میفرماید: (ثمّ کان فی خاتم الحسن و الحسین علیهماالسلام، حسبیالله.)6
از امام رضا علیهالسلام نیز نقل شده است که فرمود: (کان نقش خاتم الحسن علیهالسلام ، العزّة لله.)7
و نیز بعضیها عبارت (لا اله الاّ الله الحقّ المبین) را نقش انگشتر امام مجتبی علیهالسلام دانستهاند.8
شکوفههای سبز
از امام مجتبی علیهالسلام 15 فرزند بر جای مانده است که اسامی آنها، با تفکیک مادرانشان، عبارتند از:
زید، امّالحسن و امّالحسین؛ از مادری به نام (بشیر) بنت ابیمسعود.
حسن، (معروف به حسن مثّنی)؛ از مادری به نام (خولة) بنت منصور.
قاسم، عبدالله و عمر؛ از مادر کنیز.
عبدالرحمن؛ از مادر کنیز.
حسین، فاطمه و طلحه؛ از مادری به نام (امّاسحاق) بنت طلحة بن عبدالله.
فاطمه، رقیّه و امّسلمه؛ که مادرانشان متفاوت بوده است.(9)
براساس بیان تاریخ نگاران، فقط حسن و زید، صاحب نسل بودهاند و از سایر فرزندان امام مجتبی علیهالسلام نسلی باقی نمانده است.
سیمای شکوهمند
امام مجتبی علیهالسلام شباهت بسیاری به رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم داشت. شاید در همان روزهای آغازین حیات مبارکش بود که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله با نظاره جمال و کمال او فرمود: (أشبهتَ خَلقی و خُلقی10؛ تو از لحاظ آفرینش و خوی (صورت و سیرت) مانند من هستی.)
این سخن میتواند بیانگر لیاقت، شایستگی و تربیت صحیح امام مجتبی علیهالسلام باشد. شخصیت ممتازی که بعدها میبایست برای احراز منصب الهی (امامت) که همان وراثت و خلافت پیامبر اکرم و جانشینی وصی او است برگزیده شود.
ابن صبّاغ مالکی در کتاب (الفصول المهمّة) چهره شکوهمند امام مجتبی علیهالسلام را این گونه به تصویر کشیده است:
(امام ابومحمد الحسن بن علی، رنگی سپید آمیخته با سرخی داشت. دیدگانش درشت و سیاه، گونههایش هموار، موی وسط سینهاش نازک، موی ریشش انبوه، پشت گوشش پر مُو، بینیاش کشیده و برّاق همچون شمشیری از نقره، مفاصلش درشت و شانههایش از یکدیگر دور، بود.
انسانی متوسّط القامه و ملیح بود. نیکوترین صورت را داشت. با رنگ سیاه خضاب میکرد. مویش پر چین و کوتاه، و قامتش رسا بود.)11
سیرت نیکو
روش، منش، رفتار و کردار امام مجتبی علیهالسلام نمونه روزگار بود. در یک جمعبندی کلی، میتوان چنین نتیجه گرفت که تاریخ نویسان مهمترین برجستگیهای اخلاقی آن حضرت را (بخشندهترین، بزرگمنشترین، با سخاوتترین، حلیمترین، زاهدترین، راستگوترین، پارساترین، عابدترین، گرامیترین، پرگذشتترین و دارای گشادهترین سینه در میان مردم) ثبت و ضبط کردهاند.
شیخ صدوق در کتاب امالی از امام صادق علیهالسلام و آن حضرت از پدرانش چنین نقل میکند:
(امام حسن بن علی بن ابیطالب علیهالسلام، در میان مردم زمان خود، عابدترین، پارساترین و گرامیترین افراد بود. چون قصد حج میکرد، پیاده میرفت و گاهی پای خود را برهنه مینمود. هیچگاه دست به کاری نمیزد مگر این که خدا را یاد مینمود. راستگوترین مردم بود و رساترین بیان را داشت. هر گاه به در ورودی مسجدی میرسید، سر خود را بلند کرده، عرض مینمود: (بارالها! مهمان تو به حضورت رسیده، ای احسانگر! بنده تباهکارت به درگاهت شتافته؛ پس از زشتیهایی که مرتکب شده، به خاطر زیباییهایی که نزد تو است، در گذر؛ ای کریم!)12
زینب بنت ابیرافع روایت میکند: فاطمه علیهاالسلام در زمانی که پدر ارجمندش بر بستر بیماری مرگ افتاده بود، دست دو فرزندش را گرفت و خدمت پدر بزرگوارش آورد و فرمود: (ای پیامبر خدا! این دو، فرزندانت هستند؛ آیا برای آنان ارثی از خود قرار نمیدهی؟)
رسول مکرم اسلام در پاسخ دخترش فرمود: (امّا الحسن فانّ له هیبتی و سؤددی، و امّا الحسین فله جودی و شجاعتی؛13 هیبت و آقایی خود را برای (حسن) و بخشش و شجاعتم را برای (حسین) ارث قرار میدهم.)
محمد بن اسحاق میگوید: (پس از رسول خدا صلیالله علیه و آله هیچ کس در شرف و عزّت به رتبه حسن بن علی نرسید.)14
و همو روایت میکند: (حسن بن علی را در راه حج ملاقات کردم که از مرکب خویش پیاده شد و قدم زنان حرکت کرد. در این موقع تمام کسانی که با او بودند، به او اقتدا نموده و پیاده حرکت کردند؛ حتی سعد بن ابیوقّاص را دیدم که فرود آمد و پیاده، گام زد.)15
واصل بن عطاء میگوید: (سیمای حسن بن علی، چون سیمای پیامبران و هیبت او چون هیبت پادشاهان بود.)16
فضایل خجسته
امام مجتبی علیهالسلام دارای فضایل فراوانی است که خلاصه آن را تحت سه عنوان زیر بیان میکنیم:
1.تبار پاک
از مهمترین فضایل آن امام وارسته این است که پدرش علی مرتضی، دومین شخصیت برجسته جهان اسلام و مادرش فاطمه زهرا، نخستین بانوی نمونه اسلام و نیای ارجمندش، آخرین پیامآور خدای یکتا است. جدّه فداکارش اوّلین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه بنت خویلد است؛ بانویی که تا پایان عمر، یار و غمگسار روزهای غریبی پیامبر بود و با بذل و بخشش اموال خویش، روند و حرکت دین نوپای محمدی را شتاب بیشتری داد.
جعفر بن ابیطالب، عموی شایسته و والامقام امام مجتبی و حضرت حمزه سیّدالشّهداء، عمّ پدرش حیدر کرّار است.
امام مجتبی علیهالسلام میوه شاخسار آن درختی است که ریشهاش استوار، ساقهها، شاخهها و برگهایش بهترین ساقهها، شاخهها و برگهاست.
2. آیات آسمانی
از برجستهترین فضایل امام مجتبی علیهالسلام این است که او جزو اصحاب کساء و آل عبا و از اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ اهل بیتی که آیات فراوانی در شأن ایشان نازل شده است. آیه تطهیر از جمله آن آیات است:
عمر بن ابیسلمه (پسر همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله) میگوید: پیامبر در خانه امّسلمه حضور داشت که این آیه نازل شد: (انّما یُریدُ الله لیُذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً)17؛ خداوند اراده کرده است که از شما اهلبیت، پلیدی را بزداید و پاکیزگیتان بخشد.
در این هنگام حضرت، دخترش فاطمه و پسرانش حسن و حسین را فراخواند و عبائی را بر سر آنها افکند و در حالی که علی پشت سر او ایستاده بود، فرمود: (اللّهمّ هؤُلاء اهلُ بیتی فَاَذْهَبْ عَنهُمُ الرّجسَ و طَهِّرْهُم تَطهیراً؛ پروردگارا! اینان اهلبیت من هستند، پس پلیدی را از آنان دور فرما و آنان را پاکیزه گردان.)
امّسلمه از آن حضرت پرسید: آیا من نیز جزو آنان هستم؟ رسول خدا صلیالله علیه و آله پاسخ داد: (تو در جایگاه خودت هستی، جایگاه تو بسیار نیکو است.)18
حضور امام مجتبی علیهالسلام در جریان (مباهله) نیز نشانه اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای ایشان قائل شده است. و نیز حضور آن حضرت در (بیعت رضوان) و بیعت نمودن پیامبر با او، جایگاه رفیع آن امام همام را نشان میدهد.19
3. روایات نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
با توجه به اصالت خانوادگی و تربیت علوی و فاطمی است که رسول اکرم صلیالله علیه و آله امام مجتبی علیهالسلام و برادر بزرگوارش را با چنین جملاتی میستاید:
(و هما خیر أهل الأرض20؛ و آن دو (حسنین) بهترین افراد روی زمین هستند.)
(و هما سیّدا شباب اهل الجنّة21؛ و آن دو سرور جوانان اهل بهشتند.)
(و هما من العترة (أهل البیت) التی لا تفترق عن القرآن الی یوم القیامة، و لن تضلّ اُمّةٌ تمسّکت بهما22؛ آن دو متعلق به خانواده عترت هستند و تا روز قیامت از قرآن جدا نمیشوند؛ در صورتی که امت به آن دو تمسک جویند، هرگز گمراه نخواهند شد.)
و در مورد امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود:
(لوکان العقل رجلاً لکان الحسن23؛ اگر عقل به شکل مردی مجسم میشد؛ همانا حسن بود.)
لرزان از خوف خدا
امام مجتبی علیهالسلام بنده خاکسار خدا بود. در هنگام عبادت از قفس تنگ دنیا میرهید و تا شاخساران ملکوت پر میکشید. طعم عبادت، شهد دیگری در کامش مینشاند و جوهر جانش را قبضه میکرد. همواره در انتظار فرارسیدن ساعات نماز و لحظات عبادت میماند و چون وقت فرایض نزدیک میشد، روح و روانش متغیر میگشت و رنگ از رخسارش میپرید:
(انّ الحسن بن علیّ علیهماالسلام کان اذا توضّأ اِرتعدت مفاصله، و اصفرّ لونه، فقیل له فی ذلک فقال: حقّ علی کلّ من وقف بین یدی ربّ العرش أن یصفرّ لونه و تر تعد مفاصله24؛ همانا حسن بن علی علیهماالسلام وقتی وضو میساخت و آماده نماز میشد؛ رنگش دگرگون میگردید و بند بند وجودش میلرزید. از آن حضرت از علت این حال سؤال شد؛ فرمود: سزاوار است کسی که در پیشگاه خداوند عرش میایستد، رنگش پریده و بند بند اعضایش بلرزد.)
نشستن در محراب عبادت از خوشایندترین لحظات عمرش به حساب میآمد. به همین جهت بهترین و زیباترین لباسهایش را بر تن میکرد. در روایتی بیان شده که حضرت برای نماز بهترین جامههایش را پوشید؛ پرسیدند: چرا بهترین لباس خودت را پوشیدی؟ فرمود:
(انّ الله جمیلٌ یُحِبُّ الجمال؛ فَاَتَجَمَّلَ لِرَبّی وَ هُوَ یَقُولُ (خذوا زینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ)25؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد. از این رو در هنگام راز و نیاز با خدای خویش، لباس زیبایم را میپوشم. در حالی که خداوند فرموده است: هنگام مسجد رفتن، زینت خود را برگیرید.)26
در حدیثی دیگر آمده است:
(کانَ الحسن بن علیّ علیهماالسلام اذا قامَ الیَ الصلوةِ، لَبِسَ اَجْوَدَ ثِیابَهُ27؛ حسن بن علی علیهماالسلام هنگام نماز بهترین جامههایش را میپوشید.)
بر این اساس، مستحب است که در حال نماز نیکوترین لباسهای خود را بپوشیم و ضمن معطر ساختن خویش، با رعایت نظافت و طهارت کامل، به نماز بایستیم و با خدای خویش به راز و نیاز بپردازیم.
به نماز ایستادن امام مجتبی علیهالسلام شگفت مینماید و مطالعه روایت (لرزیدن مفصلهای بدن آن حضرت در حین عبادت) انسان را متحیر میسازد:
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
(انّ الحسن بن علیٍّ علیهماالسلام کانَ اذا قامَ فی صلاته تَرتَعِدُ فرائصُهُ بینَ یَدَی رَبِّهِ عزّوجلّ و کانَ اذا ذَکَرَ الجَنَّة و النّار اضْطَرَبَ اِضْطِرابَ السَّلیم28؛ حسن بن علی علیهماالسلام وقتی به نماز میایستاد، تن مبارکش در مقابل پروردگارش میلرزید و هرگاه که یاد بهشت و جهنم مینمود، چون مارگزیده مضطرب و پریشان میشد و به خود میپیچید.)
با آن که مرکبهایی در اختیار داشت، مسافت 450کیلومتری مدینه تا مکه معظمه را زیر اشعه سوزان آفتاب حجاز و روی سنگریزههای داغ بیابان، پیاده میپیمود و به این شکل 25 مرتبه پیاده به زیارت کعبه شتافت تا رضایت خدای خویش را بیشتر فراهم آورد.29
خشوع امام مجتبی علیهالسلام در مقابل خدای مهربانش نیز حکایتی شیرین دارد. حضرت چنان در محراب عبادت مدهوشِ جمال و کمال حق میشد که رنگش دگرگون شده و تنش به لرزه میافتاد:
راوی میگوید: (مهمان امام مجتبی علیهالسلام بودم... هنگام ادای فریضه نماز شد. امام از اتاق بیرون رفت تا وضو بگیرد؛ من نیز آماده میشدم تا نماز بگزارم. در آستانه در اتاق، حضرت را دیدم که رنگش تغییر کرده و حالتی خاص پیدا کرده است. پرسیدم: چرا اینطور شدهاید؟ فرمود: کسی که میخواهد به پیشگاه الهی وارد شود، میبایست چنین دگرگون شود. و هنگامی که حضرت را در حال نماز دیدم، از شدت خضوع و خشوعش، موی بر اندامم راست شد. وقتی خوب نگاه کردم، دریافتم که حضرت در نماز و در پیشگاه خداوند متعال، میلرزد و ذکر میگوید.)30
حُسن ختام این بخش، روایتی است که مفضل از امام جعفرصادق علیهالسلام، از پدر بزرگوار و او از جدّش نقل نموده است که فرمود:
(أنّ الحسن بن علی بن أبیطالب کان أعبدالناس فی زمانه، و أزهدهم و أفضلهم، و کان إذا حجّ حجّ ماشیاً، و ربّما مشی حافیاً، و کان أذا ذکرالموت بکی، و اذا ذکرالقبر بکی، و اذا ذکر البعث و النشور بکی، و اذا ذکر الممرّ علی الصراط بکی، و اذا ذکر العرض علی الله تعالی ذکره شهق شهقةً یعشی علیه منها...31؛ امام حسن بنعلی بن ابیطالب علیهمالسلام در زمان خود عابدترین، زاهدترین و بهترینِ مردم بود؛ و با پای پیاده و برهنه حج انجام میداد؛ و هر گاه از مرگ سخن گفته میشد، گریه میکرد و هر گاه ذکری از قبر به میان میآمد، میگریست. و زمانی که از قیامت نام برده میشد، اشک میریخت. و زمانی که از گذشتن پل صراط سخن به میان میآمد؛ گریه میکرد؛ و هنگامی که عرضه شدن (اعمال) بر خدا به میان میآمد، از هوش میرفت به نحوی که همه چیز از ذهن و نظرش پوشیده میشد.)
کریمانه با مردم
امام مجتبی علیهالسلام از خیل ستارگان پرفروغ است. او به (کریم اهلبیت) شهرت دارد. رفتار کریمانه او در سینه تاریخ موج میزند و جهانیان سرگشته درهم و دینار را به تحیر وامیدارد. در بین مردمی که در چاه دنیا خواهی سقوط کردهاند و برای دستیابی به دنیا، تن به هرنوع خواری و ذلت میدهند؛ مطالعه شرح بخششهای کریمانه امام مجتبی علیهالسلام خواندنی و شنیدنی است.
ابن شهرآشوب در کتاب مناقب روایت میکند که: مردی از امام مجتبی علیهالسلام تقاضای کمک مالی نمود. حضرت پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او داد. آنگاه فرمود: (برو باربری بیاور تا این پولها را برایت حمل کند.) مرد، باربری آورد، حضرت عبای سبز رنگش را به مرد سائل داد و فرمود: (این کرایه باربر است.)32
گاهی امام با دیدن انسانهای بیپناه، خود به نیّات آنها پی میبرد و قبل از این که چیزی بطلبند، هدایایی تقدیم میکرد و منتظر اظهار نیاز آنها نمینشست. روایت زیر گویای همین مطلب است:
فردی از چادر نشینان خدمت امام مجتبی علیهالسلام شرفیاب شد. قبل از آن که اظهار نیاز کند، حضرت امر فرمود که هر چه در خزانه هست، به او بدهند. وقتی به سراغ خزانه رفتند، مبلغ بیست هزار درهم یافتند و همه را به سائل نیازمند دادند. مرد سائل که از رفتار سخاوتمندانه امام به شگفت آمده بود، عرض کرد: آقای من! چرا به من فرصت ندادید تا نیاز خود را بیان کنم و در مدح شما سخن بگویم؟ امام در پاسخش فرمود:
(ما گروهی هستیم که بخششهایمان تازه و بیدرنگ صورت میگیرد.)33
امام مجتبی علیهالسلام در جود و کرم از همگان سبقت گرفته بود؛ آن چنان که با بذل و بخششهای خداپسندانه، دست از داراییهای خویش میکشید و همه را در راه خشنودی خدا تقدیم میکرد. این، در واقع بیانگر بیاعتنایی آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا بود. در همین مورد نوشتهاند:
(امام مجتبی علیهالسلام در طول عمر خود، دوبار تمامِ اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرد و نصف آن را برای خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.)34
ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری علاوه بر روایت فوق میافزاید:
(...حتی اگر دو جفت کفش یا دو جفت پاپوش داشت، یک جفت آن را برای خود برمیداشت و جفت دیگر را به نیازمندان میرساند...)35
امام مجتبی علیهالسلام نسبت به فقیرانِ فرهنگی و فریب خوردگان جاهل نیز قلب رؤوف و دل مهربان داشت. گر چه آنها بر اثر فریب دشمنان با هتاکی و بیحرمتی با امام برخورد میکردند؛ اما امام هیچگاه از سخنان بیهوده آنان غضبناک نمیشد و با لطف و مهربانی آنها را نوازش میکرد و به رفع نیازهایشان همت میگماشت. آنان نیز با دیدن برخوردهای خاضعانه امام به حیرت میافتادند و در اندک مدت از گفتههای خویش ندامت میجستند و اظهار پشیمانی میکردند. نمونه بارز فروتنی امام با فقرزدگان فرهنگی و دین باختگان بیهویت، ملاقات با آن مرد شامی است که جریانش در متون تاریخی بیان شده است.36
چشمهسار محبت
اظهار محبتهای پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم به حسنین و علاقه وافر او به آن دو، قابل بیان و بررسی نیست. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و سلم در روایتی فرمود:
(حسن منّی و انا منهُ، احبَّ اللهُ مَن احبّهُ...37؛ حسن از من است و من از حسن؛ کسی را که من دوست دارم خدا نیز دوست دارد.)
و نیز فرمود:
(احبُّ اهل بیتی الیّ الحسن و الحسین...38؛ محبوبترین فرد از خاندانم، حسن و حسین است.)
زید بن ارقم روایت میکند: (در مسجد، نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم نشسته بودم. در این هنگام فاطمه همراه حسن و حسین از خانهاش خارج شد و به سوی جایگاه پدر گرامیاش شتافت و به دنبال آنان علی علیهالسلام نیز سر رسید. آنگاه پیامبر صلیالله علیه و آله رو به جانب من کرده، فرمود: هر کس این چند نفر را دوست بدارد، با من دوستی نموده است و هر کس با آنان دشمنی کند، با من دشمنی ورزیده است.)39
از مجموع این روایات، که تعدادشان هم کم نیست، استفاده میشود که محبت امام مجتبی علیهالسلام و برادر گرامیاش در قلب شفاف و نورانی پیامبر خاتم صلیالله علیه و آله و سلم موج میزد. معمولاً رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علاقه شدید و محبت وافر خود نسبت به آنان را در میان مردم اظهار مینمود. گر چه نحوه ابراز فرق داشت؛ گاهی سخن شیوایی در این مورد بیان مینمود و گاهی از منبر پایین میآمد و آنها را میبوسید و بعد از نوازش آن دو، بار دیگر بالای منبر قرار میگرفت.
افزون بر این، از رسول خدا صلیالله علیه وآله نقل شده است که در هنگام اظهار محبت به حسنین علیهماالسلام میفرمود:(شاهدان، این ابراز علاقه را به غائبان برسانند.)40
راستی! هدف رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم از علنی ساختن این اظهار محبتها چه بود؟
آیا هدف پیامبر صلیالله علیه و آله جز آماده سازی اذهان عموم، به پذیرش امامت حسنین بعد از ولایت پدر بزرگوارشان بود؟
لازم به ذکر است که محبت شدید رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم نسبت به حسنین باعث شده بود که آن حضرت برای حفظ آن دو از کید مکاران و حسد حسودان تعویذ41 زیر را تلاوت نماید:
(اُعیذُ کُما بِکَلِمات اللهِ التّامّةِ مِنْ کُلِّ شیطانٍ هامّةٍ وَ مِنْ کُلّ عینٍ لامّْةٍ؛42 شما را از شرّ هر شیطان آزار دهنده و هر چشم شومی به پناه کلمات تامّ خدایی میبرم.)
از منظر نخبگان اهل سنت
برجستگان عرصههای علم و تاریخ، توصیفاتی زیبا در رثای شخصیت ملکوتی امام مجتبی علیهالسلام دارند که ذکر آنها در این نوشتار مختصر نمیگنجد ولی شایسته است که جهت نمونه به دیدگاههای کوتاه تنی چند از اصحاب سیره و تاریخ اشاره شود:
1. جلال الدین سیوطی:
(کان الحسن رضیالله عنه له مناقب کثیرة: سیّداً، حلیماً، ذا سکینة و وقار و حشمة، جواداً ممدوحاً...43؛ حسن بن علی علیهماالسلام دارای امتیازات و فضایل انسانی فراوان بود؛ او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخی، بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.)
و نیز مینویسد:
(سبط رسول الله و ریحانته و آخر الخلفاء بنصّه... و هو خامس أهل الکساء...)44
2. ابن عساکر شافعی:
(هو سبط رسول الله و ریحانته و أحد سیّدَی شباب أهل الجنّة....)45
3. سبط ابن جوزی:
(کان من کبار الأجواد، و له الخاطر الوقّاد، و کان رسول الله صلیالله علیه و آله و سلم یحبّه حبّاً شدیداً.)46
4. ابن اثیر:
(و هو سیّد شباب أهل الجنّة، و ریحانة النّبی صلیالله علیه و آله و سلم و شبیهه، سمّاه النّبیّ الحسن ... و هو خامس أهل الکساء.)47
5. ابونعیم اصفهانی:
(عن الامام حسن المجتبی علیهالسلام: سیّد الشباب، و المصلح بین الأرقاب و الأحباب، شبه رسول صلیالله علیه و آله و سلم و حبیبه، سلیل الهدی، و حلیف أهل التقی، خامس أهل الکساء، و ابن سیّدة النّساء، الحسن بن علی بن ابیطالب رضیالله عنهما.)48
نویسنده: سید علی نقی میر حسینی
پینوشتها:
1. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص 119.
2. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، علامه جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری، ص 30.
3. همان، ص 31؛ امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، سید محسن امین عاملی، ص 29.
4 .اعلام الهدایة، مجمع جهانی اهلبیت، ج 4، ص 45.
5. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 30.
6. اعلام الهدایه، ج 4، ص 45، به نقل از کافی، ج 6، ص 473 و بحارالانوار، ج 43، ص 258.
7. همان.
8. موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، نشر معروف، مؤسسه باقرالعلوم، ص 269 و 270.
9. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 30.
10. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، ص 25؛ امام حسن و امام حسین(علیهم السّلام)، ص 26.
11. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 31 و 32.
12. همان، ص 32.
13. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، ص 26.
14. همان.
15. امام حسن و امام حسین(علیهم السّلام)، ص 33.
16. همان.
17. احزاب / 33.
18. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 34 و 35.
19. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 120.
20. اعلام الهدایه، ج 4، ص 26، به نقل از عیون اخبارالرضا(علیه السّلام)، ج 1، ص 67.
21. همان، به نقل از سنن ابن ماجه، ج 1، ص 56.
22. همان، به نقل از جامع ترمذی، ص 541 و مستدرک الحاکم، ج 3، ص 109.
23. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 121، به نقل از فرائد السمطین، ج 2، ص 68.
24. موسوعة کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، ص 268.
25.اعراف / 31.
26. موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، ص 296.
27. داستانها و حکایتهای نماز چهارده معصوم(علیهم السلام)، عباس عزیزی، ص 87، به نقل از وسایل الشیعه، ج 3، ص 331.
28. همان، به نقل از بحارالانوار، ج 84، ص 158.
29.همان، ص 18، به نقل از خاندان وحی، ص 323.
30. همان، ص 90، به نقل از عدةالداعی، ص 180.
31. اعلام الهدایه، ج 4، ص 33، به نقل از امالی صدوق، ص 150 و بحارالانوار، ج 43، ص 331.
32. موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السّلام)، ص 236.
33. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 39.
34. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 90 و 91.
35. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 38.
36. منتخب میزان الحکمه، ص 43، به نقل از تاریخ مختصر بغداد، ج 7.
37. همان، ص 43.
38. تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن(علیه السّلام)، ص 38، به نقل از الغدیر، ج 7، ص 124.
39. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 36.
40. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 120.
41. دعایی که برای دفع بلا و آفت چشم زخم، در کاغذ مینویسند و به گردن و یا بازو میبندند.
42. امام حسن و امام حسین(علیه السّلام)، ص 38.
43. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 88، به نقل از تاریخ الخلفاء، چاپ 3، بغداد، 1383 ه .ق، ص 189.
44 48. اعلام الهدایه، ج 4، ص 31 و 32.
- [سایر] درباره فضایل امام حسن علیه السلام و کریم اهل بیت بودن ایشان توضیح دهید؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] به چه علت به امام حسن(ع) کریم اهل بیت اطلاق میشود؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] آیا امام حسن(ع) همسران زیادی داشتند؟
- [سایر] امام حسن(ع) چند همسر داشته است؟
- [سایر] آیا امام حسن مجتبی(ع) (مِطلاق) بود؟
- [سایر] در روایت آمده است که امام حسن و امام حسین(ع) شش ماه با هم فاصله دارند! لطفاً توضیح دهید که چگونه چنین چیزی امکان دارد؟
- [سایر] شرایط سیاسی اجتماعی امام حسن مجتبی (ع) را ذکر کنید؟
- [سایر] چرا امام حسن(ع) با جعده ازدواج کردند؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.