ولادت، کودکی و نوجوانی امام حسن علیه السّلام چگونه بوده است؟ امام حسن مجتبی علیه السّلام در خاندان وحی چشم به جهان گشود، زیر نظر بزرگترین معلم عالم بشریت تربیت شد، در دامان عصمت و طهارت پرورش پیدا کرد و در سایه امامت و ولایت به کمال رسید. خلاصه ای از زندگی پربرکت آن حضرت را در چند بخش بیان می کنیم. 1. ولادت روزی که پیوند آسمانی علی علیه السّلام و حضرت فاطمه علیها السّلام صورت گرفت حضرت جبرئیل علیه السّلام سیبی از بهشت برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد. و به این ترتیب نطفة سبط اکبر از میوة بهشتی منعقد شد. پس از مدتی روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دختر گرامی شان فرمود: به زودی پسری به دنیا می آوری که جبرئیل به واسطة او به من تبریک و تهنیت می گوید. قبل از اینکه امام حسن علیه السّلام متولد شود ام الفضل. دختر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ایشان آمد و گفت: دیشب در خواب دیدم پاره ای از بدن مبارک شما در خانة من است و من از آن نگهداری می کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به زودی خداوند به دخترم پسری عنایت خواهد کرد و تو دایگی او را بر عهده خواهی گرفت. وقتی روز موعود فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله اسماء بنت عمیس را که قابله بود با ام سّلمه احضار فرمود، نیمه شب، سه شنبه پانزدهم ماه مبارک رمضان شهر مدینه نور افشان شد.[1] مولودی پاک، ناف بریده، ختنه شده، زیبا و نورانی چشم به جهان گشود. صبح زود نوزاد را در پارچة زردی پیچیدند، خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند، آن حضرت پارچه زرد را برداشته بچه را در پارچة سفیدی پیچیدند، سپس او را در آغوش گرفتند. زبان مبارک در دهان اوگذاشت، صورت لطیف و شفاف او را بوسید، در گوش راستش اذان و در گوش چپش، اقامه خواند وفرمود: (اللهّم إنیّ اُعیذه بک و ولده من الشیطان الرجیم) بارالها من او و فرزندانش را از شر شیطان به تو می سپارم. روز هفتم حضرت جبرئیل علیه السّلام از طرف خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش، تولد مولود مبارک را تبریک و تهنیت گفتند و پارچه ای ابریشمی از بهشت را به او هدیه نمود و فرمود: به امر الهی نام او را شبر بگذارید که در لسان عرب حسن است و رسول الله صلّی الله علیه و آله او را در پارچه بهشتی پیچیده، موهای سرش را تراشید و هم وزن آن نقره، صدقه داد و سرش را با عطری به نام خلوق معطر نمود و گوسفندی به عنوان عقیقه قربانی کرد و ران آن را به قابله و مقداری از بقیة گوشت را به همسایه ها داد.[2] 2. کودکی امام حسن علیه السّلام بهترین دورة زندگی خود را در زیر سایة پرعطوفت جدّ بزرگوارش آغاز کرد. مادرش سیدة نساء العالمین و پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود که مقام و منزلت آنها برکسی پوشیده نیست. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله توجه و محبت خاصی به نوه اش داشت. او را بر دوش خود سوار می کرد و با خود به مسجد می برد و در بالای منبر درکنار خود می نشاند، آن حضرت مدام به امام حسن علیه السّلام اظهار محبت می کرد و می فرمود: ( اللهم إنی اُحبهُ فأحبَّ من یحبّهُ) خدایا من او را دوست دارم پس تو هم دوست داران او را دوست بدار.[3] روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای اقامه نماز جماعت به مسجد آمد و امام حسن علیه السّلام را که کودکی خردسال بود همراه خود آورد. نماز شروع شد در اثناء نماز یکی از سجده ها خیلی طول کشید، مردم نگران شدند و فکر کردند حتماً اتفاقی افتاده است، وقتی نماز به آخر رسید، علت را از نبی اکرم صلی الله علیه و آله سئوال کردند، آن حضرت در جواب فرمود: هنگام سجده فرزندم حسن بر پشتم، سوار شده بود به همین خاطر سجده را طولانی کردم تا از پشتم پایین بیاید. امام مجتبی علیه السّلام در جلساتی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای مردم صحبت می کرد، شرکت می نمود و هنگامی که به خانه بر می گشت کلام آن حضرت را بی کم و کاست برای مادرش بازگو می کرد. یکی از بزرگترین رویدادهای دوران کودکی امام حسن علیه السّلام ماجرای مباهله بود، آن حضرت با اینکه کودکی خردسال بود در این مبارزه تاریخی به دستور خداوند شرکت کرد، و این نشانگر عظمت روحی و مقام و منزلت والای آن حضرت در پیشگاه خداوند بود. پایان دوران کودکی پایان خاطرات خوش آن حضرت بود، نزدیک سن هشت سالگی، جد بزرگوارش به شدت مریض شد، حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام او و برادرش امام حسین علیه السّلام را پیش پیامبر صلی الله علیه و آله برد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به آنها ابراز محبت کرد و فرمود: فرزندم حسن، هیبت و سیادت مرا به ارث خواهد برد. پس از رحلت جانگداز خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله ضربة روحی شدیدی به امام حسن علیه السّلام که در سن کودکی بود وارد شد و پس از این ضایعة بزرگ مصائب آن حضرت شروع شد. و سیل مشکلات به سوی خاندان وحی جاری شد. ماجرای سقیفه، آتش زدن درگاه منزل، شهید شدن برادرش محسن، بیعت گرفتن اجباری از پدرش و شهادت مظلومانة مادر مکرمه اش، حضرت صدیقه طاهره و دیدن صحنه های ناگوار از ظلمی که بر او و خاندانش روا داشتند، روح لطیف او را به شدت آزرده کرد. 3. نوجوانی دوران نوجوانی امام حسن مجتبی در حالی آغاز شد که نه از حمایت بی دریغ پیامبر گرامی اسلام برخوردار بودند و نه از وجود پر مهر مادر. امام مجتبی علیه السّلام دراین مرحله از زندگی خود شاهد مظلومیت پدر گرامی اش بود، ایشان در مناسبتهای مختلف برای مهاجرین و انصار سخنرانی می نمود و با بیان شیوا و کم نظیر از مقام ولایت و امامت دفاع می کرد، و حقانیت امیرالمؤمنین علیه السّلام را به آنها تذکر می داد. دورة نوجوانی آن حضرت دورة ظهور سجایای اخلاقی و کمالات انسانی ایشان بود. آن حضرت علاوه براینکه در خلق و خو شبیه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود از لحاظ قیافه ظاهری نیز شباهت زیادی به رسول الله صلی الله علیه و آله داشت،[4] صورتش سفید و کمی گلگون، چشمهایش، درشت و سیاه، گونه هایش لطیف بود به مستمندان کمک زیادی می کرد و بر سر سفرة آنها می نشست، در پیشگاه خداوند، بسیار خاشع بود به طوری که در وقت عبادت رنگش زرد می شد و بدنش می لرزید، با یاد مرگ، قبر و قیامت اشک از چشمانش جاری می شد، در کلامش، راستگو بود به حیوانات ترحم می کرد، بسیار حلیم و بردبار بود. شجاعت بی نظیری داشت، به سئولات مردم جواب می گفت. هرگز سخن ناصواب بر زبان جاری نمی کرد. به طور خلاصه حیات پر برکت امام حسن علیه السّلام نمونه زندگی یک انسان کامل است که هر دورة آن سرشار از درسهای انسان ساز می باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص260. 2. زندگانی حضرت مجتبی علیه السّلام ، حسن عمادزاده، ص63. 3. حسن کیست؟، فضل کمپانی، ص25. 4. امام حسن علیه السّلام پرچمدار صلح و آزادی، مهدی پیشوایی، ص20. 5. جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص345. ------------------------------------------- [1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، اسلامیه، چاپ دوم، 1366ش.، ج43، ص338. [2] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، حیدریة، 1376ش.، ج3، ص189. [3] . ابی الحسن علی ابن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه فی معرفة الهه، ادب حوزه و کتاب فروشی اسلامی، ج2، ص88. [4] . شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج2، ص5.
ولادت، کودکی و نوجوانی امام حسن علیه السّلام چگونه بوده است؟
امام حسن مجتبی علیه السّلام در خاندان وحی چشم به جهان گشود، زیر نظر بزرگترین معلم عالم بشریت تربیت شد، در دامان عصمت و طهارت پرورش پیدا کرد و در سایه امامت و ولایت به کمال رسید.
خلاصه ای از زندگی پربرکت آن حضرت را در چند بخش بیان می کنیم.
1. ولادت
روزی که پیوند آسمانی علی علیه السّلام و حضرت فاطمه علیها السّلام صورت گرفت حضرت جبرئیل علیه السّلام سیبی از بهشت برای رسول خدا صلّی الله علیه و آله آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد. و به این ترتیب نطفة سبط اکبر از میوة بهشتی منعقد شد. پس از مدتی روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دختر گرامی شان فرمود: به زودی پسری به دنیا می آوری که جبرئیل به واسطة او به من تبریک و تهنیت می گوید. قبل از اینکه امام حسن علیه السّلام متولد شود ام الفضل. دختر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ایشان آمد و گفت: دیشب در خواب دیدم پاره ای از بدن مبارک شما در خانة من است و من از آن نگهداری می کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به زودی خداوند به دخترم پسری عنایت خواهد کرد و تو دایگی او را بر عهده خواهی گرفت. وقتی روز موعود فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله اسماء بنت عمیس را که قابله بود با ام سّلمه احضار فرمود، نیمه شب، سه شنبه پانزدهم ماه مبارک رمضان شهر مدینه نور افشان شد.[1]
مولودی پاک، ناف بریده، ختنه شده، زیبا و نورانی چشم به جهان گشود.
صبح زود نوزاد را در پارچة زردی پیچیدند، خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند، آن حضرت پارچه زرد را برداشته بچه را در پارچة سفیدی پیچیدند، سپس او را در آغوش گرفتند.
زبان مبارک در دهان اوگذاشت، صورت لطیف و شفاف او را بوسید، در گوش راستش اذان و در گوش چپش، اقامه خواند وفرمود: (اللهّم إنیّ اُعیذه بک و ولده من الشیطان الرجیم) بارالها من او و فرزندانش را از شر شیطان به تو می سپارم. روز هفتم حضرت جبرئیل علیه السّلام از طرف خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانش، تولد مولود مبارک را تبریک و تهنیت گفتند و پارچه ای ابریشمی از بهشت را به او هدیه نمود و فرمود: به امر الهی نام او را شبر بگذارید که در لسان عرب حسن است و رسول الله صلّی الله علیه و آله او را در پارچه بهشتی پیچیده، موهای سرش را تراشید و هم وزن آن نقره، صدقه داد و سرش را با عطری به نام خلوق معطر نمود و گوسفندی به عنوان عقیقه قربانی کرد و ران آن را به قابله و مقداری از بقیة گوشت را به همسایه ها داد.[2]
2. کودکی
امام حسن علیه السّلام بهترین دورة زندگی خود را در زیر سایة پرعطوفت جدّ بزرگوارش آغاز کرد. مادرش سیدة نساء العالمین و پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود که مقام و منزلت آنها برکسی پوشیده نیست. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله توجه و محبت خاصی به نوه اش داشت. او را بر دوش خود سوار می کرد و با خود به مسجد می برد و در بالای منبر درکنار خود می نشاند، آن حضرت مدام به امام حسن علیه السّلام اظهار محبت می کرد و می فرمود: ( اللهم إنی اُحبهُ فأحبَّ من یحبّهُ) خدایا من او را دوست دارم پس تو هم دوست داران او را دوست بدار.[3]
روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای اقامه نماز جماعت به مسجد آمد و امام حسن علیه السّلام را که کودکی خردسال بود همراه خود آورد. نماز شروع شد در اثناء نماز یکی از سجده ها خیلی طول کشید، مردم نگران شدند و فکر کردند حتماً اتفاقی افتاده است، وقتی نماز به آخر رسید، علت را از نبی اکرم صلی الله علیه و آله سئوال کردند، آن حضرت در جواب فرمود: هنگام سجده فرزندم حسن بر پشتم، سوار شده بود به همین خاطر سجده را طولانی کردم تا از پشتم پایین بیاید.
امام مجتبی علیه السّلام در جلساتی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای مردم صحبت می کرد، شرکت می نمود و هنگامی که به خانه بر می گشت کلام آن حضرت را بی کم و کاست برای مادرش بازگو می کرد.
یکی از بزرگترین رویدادهای دوران کودکی امام حسن علیه السّلام ماجرای مباهله بود، آن حضرت با اینکه کودکی خردسال بود در این مبارزه تاریخی به دستور خداوند شرکت کرد، و این نشانگر عظمت روحی و مقام و منزلت والای آن حضرت در پیشگاه خداوند بود.
پایان دوران کودکی پایان خاطرات خوش آن حضرت بود، نزدیک سن هشت سالگی، جد بزرگوارش به شدت مریض شد، حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام او و برادرش امام حسین علیه السّلام را پیش پیامبر صلی الله علیه و آله برد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به آنها ابراز محبت کرد و فرمود: فرزندم حسن، هیبت و سیادت مرا به ارث خواهد برد.
پس از رحلت جانگداز خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله ضربة روحی شدیدی به امام حسن علیه السّلام که در سن کودکی بود وارد شد و پس از این ضایعة بزرگ مصائب آن حضرت شروع شد. و سیل مشکلات به سوی خاندان وحی جاری شد. ماجرای سقیفه، آتش زدن درگاه منزل، شهید شدن برادرش محسن، بیعت گرفتن اجباری از پدرش و شهادت مظلومانة مادر مکرمه اش، حضرت صدیقه طاهره و دیدن صحنه های ناگوار از ظلمی که بر او و خاندانش روا داشتند، روح لطیف او را به شدت آزرده کرد.
3. نوجوانی
دوران نوجوانی امام حسن مجتبی در حالی آغاز شد که نه از حمایت بی دریغ پیامبر گرامی اسلام برخوردار بودند و نه از وجود پر مهر مادر.
امام مجتبی علیه السّلام دراین مرحله از زندگی خود شاهد مظلومیت پدر گرامی اش بود، ایشان در مناسبتهای مختلف برای مهاجرین و انصار سخنرانی می نمود و با بیان شیوا و کم نظیر از مقام ولایت و امامت دفاع می کرد، و حقانیت امیرالمؤمنین علیه السّلام را به آنها تذکر می داد.
دورة نوجوانی آن حضرت دورة ظهور سجایای اخلاقی و کمالات انسانی ایشان بود. آن حضرت علاوه براینکه در خلق و خو شبیه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود از لحاظ قیافه ظاهری نیز شباهت زیادی به رسول الله صلی الله علیه و آله داشت،[4] صورتش سفید و کمی گلگون، چشمهایش، درشت و سیاه، گونه هایش لطیف بود به مستمندان کمک زیادی می کرد و بر سر سفرة آنها می نشست، در پیشگاه خداوند، بسیار خاشع بود به طوری که در وقت عبادت رنگش زرد می شد و بدنش می لرزید، با یاد مرگ، قبر و قیامت اشک از چشمانش جاری می شد، در کلامش، راستگو بود به حیوانات ترحم می کرد، بسیار حلیم و بردبار بود. شجاعت بی نظیری داشت، به سئولات مردم جواب می گفت. هرگز سخن ناصواب بر زبان جاری نمی کرد. به طور خلاصه حیات پر برکت امام حسن علیه السّلام نمونه زندگی یک انسان کامل است که هر دورة آن سرشار از درسهای انسان ساز می باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ص260.
2. زندگانی حضرت مجتبی علیه السّلام ، حسن عمادزاده، ص63.
3. حسن کیست؟، فضل کمپانی، ص25.
4. امام حسن علیه السّلام پرچمدار صلح و آزادی، مهدی پیشوایی، ص20.
5. جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص345.
-------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، اسلامیه، چاپ دوم، 1366ش.، ج43، ص338.
[2] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، حیدریة، 1376ش.، ج3، ص189.
[3] . ابی الحسن علی ابن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه فی معرفة الهه، ادب حوزه و کتاب فروشی اسلامی، ج2، ص88.
[4] . شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج2، ص5.
- [سایر] هفتم صفر، روز شهادت امام حسن علیه السلام است یا ولادت امام کاظم علیه السلام؟ شرح هفتم ماه صفر، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟ کدام نقل درست است؟ وظیفه ما در این روز عزاداری برای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا شادمانی جهت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟
- [سایر] درباره ولادت، کودکی و نوجوانی امام صادق علیه السّلام تا دورة امامت آن حضرت توضیح دهید؟
- [سایر] ولادت، کودکی، دوران نوجوانی و جوانی آقا امام رضا علیه السّلام را بیان کنید.
- [سایر] ولادت، کودکی، دوران نوجوانی و جوانی امام رضا (ع) چگونه بود؟
- [سایر] چرا به امام حسن مجتبی(علیه السلام)،کریم اهل بیت می گویند؟
- [سایر] ولادت و دوره کودکی و نوجوانی امام کاظم علیه السلام را توضیح داده و زندگی حضرت پیش از امامت را بیان کنید.
- [سایر] به چه علت به امام حسن(ع) کریم اهل بیت اطلاق میشود؟
- [سایر] درباره فضایل امام حسن علیه السلام و کریم اهل بیت بودن ایشان توضیح دهید؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.