تولد امام کاظم علیه السلام : ولادت امام کاظم علیه السلام در اواخر حکومت امویان بوده است؛ نام مادر گرامی اش حمیده و محل تولد آن حضرت ابواء نام دارد. وقتی امام صادق علیه السلام به دنیا آمدند امام فرزند را گرفتند، آداب شرعی ولادت را بجا آوردند و بشارت ولادت ایشان را به اصحاب دادند و فرمودند: (خداوند به من پسری مرحمت فرموده که بهترین مخلوقش است)[1] سال ولادت (128 ه ق) و در زمان حکومت عبدالملک بن مروان بوده است.[2] امام کاظم، به تدریج دوران کودکی را پشت سر می گذاردند، و در سایهی پدر بزرگوارشان تربیت می شدند و به درجه والایی ازکمال و تهذیب اخلاقی در همان کودکی رسیدند. ایشان قسمتی از دوران کودکی خود را، پشت سر گذاشت در حالی که هر روز به محبت و احترامش افزوده می شد. و پدر او را مشمول محبت خود قرار می داد. پیروان آن حضرت نیز، با توجه و احترام خاص با ایشان برخورد می کردند. سیمای ظاهری امام: قامتی معقول، با اندام مناسب و زیبا بود، صورتش گندمگون و نورانی و رنگ موهایش مشکی و انبوه چهره اش با صفا و ملکوتی، فاصله دندان هایش گشاد و کتف هایش باز و گسترده، بدنش لاغر و باریک، به طوری که در هاله ای از ابهت و جلال قرار داشت. هیچ کس آن حضرت را مشاهده نمی کرد، مگر این که هیبتش او را می گرفت و او را گرامی می داشت.[3] شخصیت و نبوغ امام در دوران کودکی و قبل از امامت: هوش و ذکاوت امام کاظم (ع) در نوجوانی مشهود و آثار نبوغ و تیز هوشی امام، از رفتار و کردار ایشان کاملاً نمود داشت، به طوری که باعث اعجاب و ستایش اصحاب و بزرگان قرار گرفته بود. سخن از این که چه عواملی باعث ایجاد چنین شخصیتی شد، زیاد مشکل نیست امام (ع) تمام صفات پدرانش را، که ازسایر مردم امتیاز داشتند. از قبیل: بزرگواری، بخشندگی، بردباری، گذشت، علم و ... به ارث برده اند، در خانواده ای رشد کرده که کانون تقوی و حکمت و دانش است. و ریشه تمام بزرگی ها و فضیلت ها در اسلام به آن خانواده می رسد. امام کاظم (ع) به مدت بیست سال، تحت سرپرستی پدرش امام صادق(ع) بزرگ شده است که تاریخ انسانیت، نظیر او را در علم و ایمان و پرهیزکاری و... جز در این خاندان سراغ ندارد. به این ترتیب، تمام زمینه های تربیت صحیح و شخصیت ساز برای امام علیه السلام، فراهم آمده بود. مورخان و سیره نویسان، نمونه هایی از این شخصیت عالی را ذکر کرده اند که موجب اعجاب و شگفتی است. و آن احاطه امام را در آغاز عمر به انواع علوم و معارف نشان می دهد. با این که انسان در این دوره از زندگی، چنین توانایی را ندارد. و هیچ دلیلی نمی توان برای این امر پیدا کرد. جز آن چه را که شیعه بدان معتقد است.[4] نمونه ای از توانایی های علمی امام در نوجوانی: گفتگوی امام با ابو حنیفه او سفری به مدینه می کند، تا با امام صادق (ع) بحث و گفتگو کند. در بیرون منزل منتظر اجازه ورود می نشیند که پسر بچه ای پنج ساله بیرون می آید و از او می پرسد: که یک شخص غریب کجا می تواند قضای حاجت کند؟ آن کودک: در جواب، تمام جاهایی که قضای حاجت در آن جا مکروه و حرام و ... را بیان می کند. از او می پرسد: اسمت چیست؟ می گوید: موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن ابی طالب صلوات الله علیهم از او می پرسد: معصیت مربوط به کیست؟ از جانب خداوند یا بنده؟ امام در پاسخ می فرمایند: از سه حال خارج نیست، یا از جانب خداست و هیچ به بنده مربوط نیست، در این صورت، خدا حق ندارد بنده ای را که هیچ کاری نکرده مواخذه کند! و یا مربوط است هم به بنده و هم به خدا، که خدا تواناترین آن دو است که شریک عمل بوده اند در این صورت برای شریک نیرومند روا نیست که شریک ناتوان خود را به دلیل گناهی که هر دو در ارتکاب آن برابر بوده اند مواخذه کند! یا این که گناه تنها مربوط به بنده است. در این صورت خدا اگر بخواهد می بخشد و اگر خواست کیفر می دهد و بنده نیازمند کمک است. ابو حنیفه که از جواب این کودک نابالغ قانع شده بود، بدون ملاقات امام، رفت و با خود می گفت: نوادگان خاندان رسالت علم را یکی پس از دیگری به ارث برده اند و همگان عالم و آگاه هستند. [5] مقام علمی امام کاظم علیه السلام: زمانی که امام صادق (ع) از دنیا رفتند، امام کاظم (ع) بیست سال بیشتر نداشتند و در سن جوانی اداره کننده فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بودند که از پدر به میراث مانده بود. دانشگاهی که مدیریت علمی آن به عهده امام واگذار گردید در حال توسعه و گسترش و در برگیرنده هزاران استاد و دانشجو بود که در کلاس های مختلف آن از مکتب پرفیض امام صادق علیه السلام دانش آموخته و در پی مدارج عالی تری از دانش و فضیلت بودند، گروه های متعددی از متکلمین و فقها و محدثین و مفسرین و ... متوجه مقام علمی الهی موسی بن جعفر شده و از کمالات و فضائل و دانش بی پایان او حتی در زمان امام صادق علیه السلام استفاده می کردند. امام کاظم علیه السلام دانشمند ترین و با فضیلت ترین مرد عصر خویش بود. امام صادق (ع)در باره ی دانش آن حضرت چنین می فرماید: (فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر تمام محتویات قرآن، را از او پرسش نمایی با دانش و علم کافی که دارد، به تو پاسخ قانع کننده ای می دهد او کانون فهم، معرفت و اندیشه است.)[6] در وسعت و تبحر علمی او کافی است که در نظر آوریم که دانشمندان و محدثان در فنون مختلف اسلامی از ایشان حقائقی نقل کرده اند که کتاب ها و دفتر های خود را پر ساخته اند به حدی که آن حضرت به لقب عالم شهرت یافته است. امام صادق (ع) در حالی که موسی در سنین جوانی بودند. فرمودند: (علم و حکمت و فهم و سخاوت و آشنایی با حوائج دینی مردم و حسن خلق و معاشرت نیک در او جمع است. او یکی از درهای رحمت الهی است)[7] در چهارسالگی درباره اش فرمودند: (هو حق والحق معه و منه) او (موسی) حق است و حق با اوست و سرچشمه حق است.[8] عبادت امام: امام کاظم (ع) در خاندان پاکی و تقوا رشد کرده و در پایگاه عبادت و طاعت بزرگ شده ایشان تمام انواع و اشکال تقوی و عبادت را در خانه خود مجسم دیده، با آن ها خو گرفته است. همچنان که نقل کرده اند او عابد ترین فرد زمان خود بوده تا آن جایی که ملقب به سجاد، صالح و زین المجتهدین شده است.[9] ایشان بیست سال از دوران عمر شریفشان را در کنار پدر که سمبل عبادت بودند، گذرانده اند. امام هنوز کودکی خردسال است در عادات و حالات کودکی به سر می برند که صفوان جمال وارد محضر امام صادق (ع) می گردد و از پیشوای آینده سؤال می کند. امام می فرمایند: (صاحب این منصب کسی خواهد بود که لهو و لعب در زندگی او راه ندارد) در این هنگام کودکی خردسال که در دست خود، بره گوسفندی (بزغاله ای) را گرفته و با خود همراه داشت، با علاقه ای که خود به سجده دارد به آن حیوان اصرار می کند که سجده کن و سر آن را پائین می آورد که بر آفریدگار خود سجده کند پدر او را در آغوش می کشد و می فرماید: (تو آن هستی که لهو و لعب در زندگی تو راه ندارد). زیباترین ساعات کودکی امام به هنگام خلوت کردن با آفریدگارش همراه با پدر گرامی شان سپری می شد. عبدالرحمان بن حجاج چنین گوید: منزل حضرت صادق (ع) رفتم، حضرت در اتاق مخصوص، مشغول عبادت بودند، ایشان دعا می کردند و موسی آمین می گفت ...[10] امام کاظم (ع) وقتی به دنیا آمدند اولین جملاتش چنین بود: (شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و الروح و اولو العلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم[11])[12] کرامات حضرت در دوران کودکی: امور خارق العاده ای که سیره نویسان ازطول بیست سال قبل از امامت حضرت ثبت نموده اند، بسیار محدود و انگشت شمار است. از ذکریا بن آدم نقل می کنند که: حضرت رضا(ع) فرمودند: پدرم از کسانی بود که در گهواره سخن می گفتند)[13] مثل سخن گفتن عیسی و یحیی. روایتی از صفوان بن عمران در رابطه با طیالارض امام در سن کودکی نقل شده که: به دستور امام صادق(ع) شتری آماده کرده بودم. که امام کاظم(ع) به سرعت آمدند سوار بر شتر و غائب شدند. نگران شدم. ساعتی از روز گذشته بود که بازگشتند. پیش امام صادق (ع) رفته فرمودند آیا می خواهی بدانی ابالحسن در این ساعت کجا رفت. او رفت به جاهایی که ذوالقرنین مسافرت کرده بود و حتی بیشتر از آن ها و به هر زن و مرد مؤمنی سلام مرا رساند.[14] محمد بن فضل نقل می کند که پیرامون دشمنان اهل بیت از امام صادق (ع) سؤال کردم، ایشان به فرزندشان موسی فرمودند: عصا را بیاور، دوباره فرمودند: (ای موسی آن را بر زمین بزن و دشمنان امیر المؤمنین(ع) را به او نشان بده) با عصا بر زمین زد شکافته شد سنگ سیاهی پدیدار شد ضربه ای به سنگ زد دری باز شد و در آن جا امام دشمنان را نشان دادند که گرفتار عذاب الهی بودند.[15] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تحلیل زندگی امام کاظم(ع)، باقر شریف قرشی، چاپ آستان قدس رضوی. 2 زندگی دوازده امام، هاشم معروف الحسنی، چاپ امیر کبیر. تهران. --------------------------------------- [1]. اربلی، کشف الغمه، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ اول، 1401ق، ج3، ص2؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1396ق، ج48، ص23. [2]. مناقب ابن شهر آشوب، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1422ق، ج4، ص349؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، آل البیت، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص6. [3]. بحارالانوار، همان، ج48، ص248؛ ابن عنیه، عمده الطالب، قم، انصاریان، چاپ اول، ص177؛ مناقب، همان، ج4، ص1384. [4]. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگی امام کاظم(ع)، مترجم محمدرضا عطائی، قم، کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، چاپ اول، 1368ش، ج1، ص71؛ هاشم معروف الحسنی، زندگی دوازده امام، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1372ش، ج2، ص313. [5]. حر عاملی، اثبات الوصیه، تهران، مکتبه المحلاتی، چاپ اول، 1383ش، ص192؛ بحارالانوار، همان، ج48، ص106. [6]. بحار الانوار، همان، ج48، ص12. [7]. همان. [8]. همان، ج48، ص21. [9]. شیخ مفید، الارشاد، قم، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1383ش، چاپ اول، ج2، ص302. [10]. همان، ج2، ص304. [11]. آل عمران / 18. [12]. بحارالانوار، همان، ج48، ص2. [13]. همان، ج48، ص32. [14]. بحارالانوار، همان، ج48، ص100. [15]. همان، ج48، ص84. حسین بن عبدالوهاب شریف رضی، عیون المعجزات، قم، چاپ اول، 1414ق، ص99. ( اندیشه قم )
ولادت و دوره کودکی و نوجوانی امام کاظم علیه السلام را توضیح داده و زندگی حضرت پیش از امامت را بیان کنید.
تولد امام کاظم علیه السلام :
ولادت امام کاظم علیه السلام در اواخر حکومت امویان بوده است؛ نام مادر گرامی اش حمیده و محل تولد آن حضرت ابواء نام دارد. وقتی امام صادق علیه السلام به دنیا آمدند امام فرزند را گرفتند، آداب شرعی ولادت را بجا آوردند و بشارت ولادت ایشان را به اصحاب دادند و فرمودند: (خداوند به من پسری مرحمت فرموده که بهترین مخلوقش است)[1] سال ولادت (128 ه ق) و در زمان حکومت عبدالملک بن مروان بوده است.[2]
امام کاظم، به تدریج دوران کودکی را پشت سر می گذاردند، و در سایهی پدر بزرگوارشان تربیت می شدند و به درجه والایی ازکمال و تهذیب اخلاقی در همان کودکی رسیدند. ایشان قسمتی از دوران کودکی خود را، پشت سر گذاشت در حالی که هر روز به محبت و احترامش افزوده می شد. و پدر او را مشمول محبت خود قرار می داد. پیروان آن حضرت نیز، با توجه و احترام خاص با ایشان برخورد می کردند.
سیمای ظاهری امام:
قامتی معقول، با اندام مناسب و زیبا بود، صورتش گندمگون و نورانی و رنگ موهایش مشکی و انبوه چهره اش با صفا و ملکوتی، فاصله دندان هایش گشاد و کتف هایش باز و گسترده، بدنش لاغر و باریک، به طوری که در هاله ای از ابهت و جلال قرار داشت. هیچ کس آن حضرت را مشاهده نمی کرد، مگر این که هیبتش او را می گرفت و او را گرامی می داشت.[3]
شخصیت و نبوغ امام در دوران کودکی و قبل از امامت:
هوش و ذکاوت امام کاظم (ع) در نوجوانی مشهود و آثار نبوغ و تیز هوشی امام، از رفتار و کردار ایشان کاملاً نمود داشت، به طوری که باعث اعجاب و ستایش اصحاب و بزرگان قرار گرفته بود. سخن از این که چه عواملی باعث ایجاد چنین شخصیتی شد، زیاد مشکل نیست امام (ع) تمام صفات پدرانش را، که ازسایر مردم امتیاز داشتند. از قبیل: بزرگواری، بخشندگی، بردباری، گذشت، علم و ... به ارث برده اند، در خانواده ای رشد کرده که کانون تقوی و حکمت و دانش است. و ریشه تمام بزرگی ها و فضیلت ها در اسلام به آن خانواده می رسد. امام کاظم (ع) به مدت بیست سال، تحت سرپرستی پدرش امام صادق(ع) بزرگ شده است که تاریخ انسانیت، نظیر او را در علم و ایمان و پرهیزکاری و... جز در این خاندان سراغ ندارد.
به این ترتیب، تمام زمینه های تربیت صحیح و شخصیت ساز برای امام علیه السلام، فراهم آمده بود. مورخان و سیره نویسان، نمونه هایی از این شخصیت عالی را ذکر کرده اند که موجب اعجاب و شگفتی است. و آن احاطه امام را در آغاز عمر به انواع علوم و معارف نشان می دهد. با این که انسان در این دوره از زندگی، چنین توانایی را ندارد. و هیچ دلیلی نمی توان برای این امر پیدا کرد. جز آن چه را که شیعه بدان معتقد است.[4]
نمونه ای از توانایی های علمی امام در نوجوانی:
گفتگوی امام با ابو حنیفه
او سفری به مدینه می کند، تا با امام صادق (ع) بحث و گفتگو کند. در بیرون منزل منتظر اجازه ورود می نشیند که پسر بچه ای پنج ساله بیرون می آید و از او می پرسد: که یک شخص غریب کجا می تواند قضای حاجت کند؟ آن کودک: در جواب، تمام جاهایی که قضای حاجت در آن جا مکروه و حرام و ... را بیان می کند. از او می پرسد: اسمت چیست؟
می گوید: موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن ابی طالب صلوات الله علیهم
از او می پرسد: معصیت مربوط به کیست؟ از جانب خداوند یا بنده؟
امام در پاسخ می فرمایند:
از سه حال خارج نیست، یا از جانب خداست و هیچ به بنده مربوط نیست، در این صورت، خدا حق ندارد بنده ای را که هیچ کاری نکرده مواخذه کند!
و یا مربوط است هم به بنده و هم به خدا، که خدا تواناترین آن دو است که شریک عمل بوده اند در این صورت برای شریک نیرومند روا نیست که شریک ناتوان خود را به دلیل گناهی که هر دو در ارتکاب آن برابر بوده اند مواخذه کند!
یا این که گناه تنها مربوط به بنده است. در این صورت خدا اگر بخواهد می بخشد و اگر خواست کیفر می دهد و بنده نیازمند کمک است.
ابو حنیفه که از جواب این کودک نابالغ قانع شده بود، بدون ملاقات امام، رفت و با خود می گفت: نوادگان خاندان رسالت علم را یکی پس از دیگری به ارث برده اند و همگان عالم و آگاه هستند. [5]
مقام علمی امام کاظم علیه السلام:
زمانی که امام صادق (ع) از دنیا رفتند، امام کاظم (ع) بیست سال بیشتر نداشتند و در سن جوانی اداره کننده فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بودند که از پدر به میراث مانده بود. دانشگاهی که مدیریت علمی آن به عهده امام واگذار گردید در حال توسعه و گسترش و در برگیرنده هزاران استاد و دانشجو بود که در کلاس های مختلف آن از مکتب پرفیض امام صادق علیه السلام دانش آموخته و در پی مدارج عالی تری از دانش و فضیلت بودند، گروه های متعددی از متکلمین و فقها و محدثین و مفسرین و ... متوجه مقام علمی الهی موسی بن جعفر شده و از کمالات و فضائل و دانش بی پایان او حتی در زمان امام صادق علیه السلام استفاده می کردند.
امام کاظم علیه السلام دانشمند ترین و با فضیلت ترین مرد عصر خویش بود. امام صادق (ع)در باره ی دانش آن حضرت چنین می فرماید: (فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر تمام محتویات قرآن، را از او پرسش نمایی با دانش و علم کافی که دارد، به تو پاسخ قانع کننده ای می دهد او کانون فهم، معرفت و اندیشه است.)[6]
در وسعت و تبحر علمی او کافی است که در نظر آوریم که دانشمندان و محدثان در فنون مختلف اسلامی از ایشان حقائقی نقل کرده اند که کتاب ها و دفتر های خود را پر ساخته اند به حدی که آن حضرت به لقب عالم شهرت یافته است. امام صادق (ع) در حالی که موسی در سنین جوانی بودند. فرمودند: (علم و حکمت و فهم و سخاوت و آشنایی با حوائج دینی مردم و حسن خلق و معاشرت نیک در او جمع است. او یکی از درهای رحمت الهی است)[7]
در چهارسالگی درباره اش فرمودند: (هو حق والحق معه و منه) او (موسی) حق است و حق با اوست و سرچشمه حق است.[8]
عبادت امام:
امام کاظم (ع) در خاندان پاکی و تقوا رشد کرده و در پایگاه عبادت و طاعت بزرگ شده ایشان تمام انواع و اشکال تقوی و عبادت را در خانه خود مجسم دیده، با آن ها خو گرفته است. همچنان که نقل کرده اند او عابد ترین فرد زمان خود بوده تا آن جایی که ملقب به سجاد، صالح و زین المجتهدین شده است.[9] ایشان بیست سال از دوران عمر شریفشان را در کنار پدر که سمبل عبادت بودند، گذرانده اند.
امام هنوز کودکی خردسال است در عادات و حالات کودکی به سر می برند که صفوان جمال وارد محضر امام صادق (ع) می گردد و از پیشوای آینده سؤال می کند. امام می فرمایند: (صاحب این منصب کسی خواهد بود که لهو و لعب در زندگی او راه ندارد) در این هنگام کودکی خردسال که در دست خود، بره گوسفندی (بزغاله ای) را گرفته و با خود همراه داشت، با علاقه ای که خود به سجده دارد به آن حیوان اصرار می کند که سجده کن و سر آن را پائین می آورد که بر آفریدگار خود سجده کند پدر او را در آغوش می کشد و می فرماید: (تو آن هستی که لهو و لعب در زندگی تو راه ندارد).
زیباترین ساعات کودکی امام به هنگام خلوت کردن با آفریدگارش همراه با پدر گرامی شان سپری می شد. عبدالرحمان بن حجاج چنین گوید: منزل حضرت صادق (ع) رفتم، حضرت در اتاق مخصوص، مشغول عبادت بودند، ایشان دعا می کردند و موسی آمین می گفت ...[10]
امام کاظم (ع) وقتی به دنیا آمدند اولین جملاتش چنین بود: (شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و الروح و اولو العلم قائماً بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم[11])[12]
کرامات حضرت در دوران کودکی:
امور خارق العاده ای که سیره نویسان ازطول بیست سال قبل از امامت حضرت ثبت نموده اند، بسیار محدود و انگشت شمار است.
از ذکریا بن آدم نقل می کنند که: حضرت رضا(ع) فرمودند: پدرم از کسانی بود که در گهواره سخن می گفتند)[13] مثل سخن گفتن عیسی و یحیی.
روایتی از صفوان بن عمران در رابطه با طیالارض امام در سن کودکی نقل شده که: به دستور امام صادق(ع) شتری آماده کرده بودم. که امام کاظم(ع) به سرعت آمدند سوار بر شتر و غائب شدند. نگران شدم. ساعتی از روز گذشته بود که بازگشتند.
پیش امام صادق (ع) رفته فرمودند آیا می خواهی بدانی ابالحسن در این ساعت کجا رفت. او رفت به جاهایی که ذوالقرنین مسافرت کرده بود و حتی بیشتر از آن ها و به هر زن و مرد مؤمنی سلام مرا رساند.[14]
محمد بن فضل نقل می کند که پیرامون دشمنان اهل بیت از امام صادق (ع) سؤال کردم، ایشان به فرزندشان موسی فرمودند: عصا را بیاور، دوباره فرمودند: (ای موسی آن را بر زمین بزن و دشمنان امیر المؤمنین(ع) را به او نشان بده) با عصا بر زمین زد شکافته شد سنگ سیاهی پدیدار شد ضربه ای به سنگ زد دری باز شد و در آن جا امام دشمنان را نشان دادند که گرفتار عذاب الهی بودند.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تحلیل زندگی امام کاظم(ع)، باقر شریف قرشی، چاپ آستان قدس رضوی.
2 زندگی دوازده امام، هاشم معروف الحسنی، چاپ امیر کبیر. تهران.
---------------------------------------
[1]. اربلی، کشف الغمه، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ اول، 1401ق، ج3، ص2؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1396ق، ج48، ص23.
[2]. مناقب ابن شهر آشوب، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1422ق، ج4، ص349؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، آل البیت، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص6.
[3]. بحارالانوار، همان، ج48، ص248؛ ابن عنیه، عمده الطالب، قم، انصاریان، چاپ اول، ص177؛ مناقب، همان، ج4، ص1384.
[4]. باقر شریف قرشی، تحلیلی از زندگی امام کاظم(ع)، مترجم محمدرضا عطائی، قم، کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، چاپ اول، 1368ش، ج1، ص71؛ هاشم معروف الحسنی، زندگی دوازده امام، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1372ش، ج2، ص313.
[5]. حر عاملی، اثبات الوصیه، تهران، مکتبه المحلاتی، چاپ اول، 1383ش، ص192؛ بحارالانوار، همان، ج48، ص106.
[6]. بحار الانوار، همان، ج48، ص12.
[7]. همان.
[8]. همان، ج48، ص21.
[9]. شیخ مفید، الارشاد، قم، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1383ش، چاپ اول، ج2، ص302.
[10]. همان، ج2، ص304.
[11]. آل عمران / 18.
[12]. بحارالانوار، همان، ج48، ص2.
[13]. همان، ج48، ص32.
[14]. بحارالانوار، همان، ج48، ص100.
[15]. همان، ج48، ص84. حسین بن عبدالوهاب شریف رضی، عیون المعجزات، قم، چاپ اول، 1414ق، ص99.
( اندیشه قم )
- [سایر] درباره ولادت، کودکی و نوجوانی امام صادق علیه السّلام تا دورة امامت آن حضرت توضیح دهید؟
- [سایر] دوره امامت امام کاظم(علیه السلام)چگونه بوده است؟
- [سایر] هفتم صفر، روز شهادت امام حسن علیه السلام است یا ولادت امام کاظم علیه السلام؟ شرح هفتم ماه صفر، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟ کدام نقل درست است؟ وظیفه ما در این روز عزاداری برای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا شادمانی جهت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟
- [سایر] ولادت، کودکی، دوران نوجوانی و جوانی آقا امام رضا علیه السّلام را بیان کنید.
- [سایر] ولادت، کودکی، دوران نوجوانی و جوانی امام رضا (ع) چگونه بود؟
- [سایر] ولادت، کودکی و نوجوانی امام حسن علیه السّلام چگونه بوده است؟
- [سایر] کلیاتی از زندگی و فضایل امام کاظم علیه السلام چیست؟
- [سایر] چرا واقفیه مدعی مهدویت امام کاظم شدند. چه افرادی و برای چه در زمان امام کاظم قیام کردند. مواضع امام کاظم در برابر اندیشه های منحرف چه بود.
- [سایر] آیا دختران حضرت امام کاظم(ع) بویژه حضرت معصومه(س) ازدواج کرده اند؟ اگر نه چرا؟
- [سایر] ولادت امام جواد علیه السلام در چه سالی و تحت چه شرایطی بود، دوره کودکی و جوانی حضرت را بیان کنید.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.