حضرت امام مهدی(عج) مصلح کل، دوازدهمین پیشوای شیعیان، یگانه فرزند حضرت امام حسن عسکری(ع) است که در روز پانزدهم شعبان سال 255 هجری قمری در شهر سامرّا چشم به دیدار جهان گشود. آن حضرت در پنج سالگی به مقام امامت رسید. در میان امامان معصوم(ع) سه امام در خردسالی به امامت رسیدند: امام جواد(ع) در هفت سالگی، امام هادی(ع) در نُه سالگی و حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی. از این رو، از همان عصر امامت امام رضا(ع) به بعد، این سؤال مطرح شد که با توجّه به مقام بسیار ارجمند امامت، چگونه انسانی در خردسالی به امامت میرسد؟ چرا که دوران شکوفایی رشد و عقل در مردان، به طور معمول از پانزده سالگی شروع و در چهل سالگی به تکامل میرسد. و نظر به این که این مسأله در مورد امامان(ع) نخستینبار در مورد حضرت جواد(ع) رخ داد، در آن عصر، از جنجالیترین مسائل روز بود. حضرت رضا(ع) قبل از امامت امام جواد(ع) به بیان پاسخ این سؤال میپرداختند، و با روشنگری و آگاهیبخشی، اذهان را روشن میساختند. گاهی این مسأله به گونههای دیگر، در نزد بستگان امامان(ع) مطرح میشد، و آنها نیز به پاسخ آن میپرداختند؛ به عنوان نمونه محدّث خبیر کلینی از محمّد بن حسن بن عماد روایت میکند که گفت: من در حضور علی بن جعفر (عموی بزرگوار حضرت رضا(ع)) در مسجدالنّبی نشسته بودم، دو سال بود که در مسجد رسول خدا(ص) به درس او میرفتم و از محضرش مستفیض میشدم، یک روز ناگاه دیدم حضرت جواد(ع) در خردسالی در مسجدالنّبی(ص) به نزد علی بن جعفر(ع) آمد، علی بن جعفر(ع) تا آن حضرت را دید، شتابان برخاست و با پای برهنه و بدون ردا به سوی حضرت جواد(ع) رفت و دست او را بوسید و به او احترام شایان نمود، حضرت جواد(ع) به او فرمود: (ای عمو، بنشین خدا تو را رحمت کند). علی بن جعفر گفت: ای آقای من چگونه بنشینم با این که تو ایستادهای؟ هنگامی که علی بن جعفر به مجلس درس خود بازگشت، اصحاب و شاگردانش او را سرزنش کردند و به او گفتند: (تو عموی پدر حضرت جواد(ع) هستی، در عین حال با این سن و سال، این گونه در برابر حضرت جواد(ع) که خردسال است فروتنی میکنی و دستش را میبوسی و آن همه احترام شایان مینمایی؟) علی بن جعفر(ع) گفت: ساکت باشید. آن گاه محاسن خود را به دست گرفت و گفت: (اِذا کانَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَمْیُؤَهِّلْ هذَا الشَّیبَةَ وَ أَهَّلَ هذَا الْفَتی وَ وَضَعَهُ حَیْثُ وَضَعَهُ، اُنْکِرُ فَضْلَهُ، نَعُوذُ بِاللّهِ مِمّا تَقُولُونَ بَلْ اَنَا لَهُ عَبْدٌ؛ اگر خداوند صاحب این ریش سفید را شایسته (امامت) ندانست، و این نوجوان را سزاوار دانست، و به او چنان مقامی داد، آیا من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه به خدا از سخن ناروای شما. من غلام و برده او هستم و او مولای من است).1 پاسخهای امام رضا(ع) و امام جواد(ع) عدّهای در مورد امامت حضرت جواد(ع) در خردسالی، از حضرت رضا(ع) سؤال کردند، آن حضرت به آنها که به قرآن معتقد بودند، ماجرای نبوّت حضرت عیسی(ع) را در خردسالی به عنوان شاهد ذکر کرد، در این مورد دو روایت را از فرهنگ روایی خود ذکر میکنیم: 1 صفوان بن یحیی میگوید: به حضرت رضا(ع) عرض کردم؛ قبل از تولّد حضرت جواد(ع) در مورد جانشین شما میپرسیدیم، میفرمودید خداوند پسری را به من عنایت میکند. اکنون خداوند حضرت جواد(ع) را به شما داده است، و چشمهای ما را به وجود او روشن نموده است، خداوند آن روز را که شما از دنیا بروید برای ما نیاورد، ولی اگر حادثهای رخ داد، به چه کسی رجوع کنیم؟ (امام بعد از شما کیست؟) حضرت رضا(ع) به پسرش حضرت جواد(ع) که در مقابلش ایستاده بود اشاره کرد و فرمود: (به این مراجعه کنید). عرض کردم فدایت گردم، این پسر سه سال دارد؟ فرمود: (وَ ما یَضُرُّهُ مِنْ ذلِکَ، فَقَدْ قامَ عیسی بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلاثَ سِنِینً؛ چه مانعی دارد! عیسی سه ساله بود که به حجّت قیام کرد (و نبوّت خود را آشکار نمود)). 2 خیرانی میگوید: پدرم گفت در خراسان، در محضر حضرت رضا(ع) بودم، شخصی از آن حضرت پرسید: (اگر برای شما پیشامدی رخ داد، پس از شما امام مردم کیست؟) امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: (پسرم ابوجعفر (حضرت جواد) است). گویی پرسش کننده از شنیدن این پاسخ از این رو که حضرت جواد(ع) کودک بود و حدود هفت سال داشت قانع نشد، حضرت رضا(ع) به او فرمود: (خداوند حضرت عیسی(ع) را در کمتر از سنّ ابوجعفر (حضرت جواد) به عنوان پیامبر شریعت تازهای برگزید.2 بنابراین، چه مانعی دارد که همان خدا ابوجعفر را در خردسالی به امامت برساند). توضیح این که: در آیه 30 سوره مریم به این مطلب تصریح شده که حضرت عیسی(ع) در گهواره با بیان گویا چنین گفت: (اِنّی عَبْدُاللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّا؛ من بنده خدایم، او کتاب آسمانی به من عنایت فرموده و مرا پیامبر قرار داده است.) بنابراین، وقتی حضرت عیسی در گهواره برای ابلاغ شریعت تازه به مقام پیامبری برسد، چه اشکالی دارد که به اراده خداوند، حضرت جواد(ع) در هفت سالگی، به مقام رهبری، آن هم در مورد شریعت پیامبر اسلام(ص) که بیش از دو قرن از آغاز آن با داشتن چندین رهبر میگذرد، برسد. مسأله امامت حضرت جواد(ع) در خردسالی، در عصر امامت حضرت جواد(ع) نیز مطرح بود، حتّی این مسأله را از خود آن حضرت میپرسیدند. گفتهاند شخصی همین سؤال را به صورت اعتراض از آن حضرت پرسید، او در پاسخ فرمود: خداوند به داود(ع) وحی کرد تا پسرش سلیمان را که در آن وقت کودک و چوپان بود، جانشین خود سازد، دانشمندان و عابدان بنیاسرائیل، آن را نپذیرفتند، و گفتند سلیمان خردسال است. خداوند با نشان دادن اعجازی، شایستگی سلیمان را آشکار ساخت، و همین امر موجب شد که عالمان و عابدان بنیاسرائیل نزد داود(ع) آمدند، و جانشینی سلیمان را پذیرفتند.3 در موردی دیگر، امام جواد(ع) در پاسخ اعتراضکنندگان، این آیه را خواند: (قُلْ هذِهِ سَبِیلِی اَدْعُوا اِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنم).4 آن گاه امام جواد(ع) فرمود: (سوگند به خدا در آغاز بعثت، جز علی(ع) از پیامبر(ص) پیروی نکرد، با این که او در آن وقت نُه سال داشت، من نیز اکنون نُه سال دارم).5 استدلال امام جواد(ع) به ایمان آوردن حضرت علی(ع) در نُه سالگی بر این اساس است که حضرت علی(ع) در این سنّ و سال، پیرو کامل پیامبر(ص) بود، و شایستگی کسب ایمان کامل را پیدا کرد، با توجّه به این که بر اساس روایات شیعه و اهلتسنّن، پیامبر(ص) در آغاز بعثت، در مجلسی که خویشانش را دعوت کرده بود، و در میان آنها تنها علی(ع) ایمان خود را آشکار ساخت، پیامبر(ص) در همان مجلس علی(ع) را جانشین خود معرّفی نمود.6 همه این گفتار در مورد امامت حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی نیز مطرح است، بلکه امامت حضرت جواد(ع) در هفت سالگی، و حضرت هادی در نُه سالگی، مقدّمهای برای پذیرش امامت حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی بود، تا یک نوع آمادگی به وجود آید و مردم امامت حضرت مهدی(عج) در خردسالگی را بپذیرند. تحلیل و بررسی در مورد پاسخ این سؤال که چگونه انسان خُرد سال به مقام امامت میرسد، ما دو راه در پیش داریم: 1 به آنان که به خدای قادر و حکیم معتقدند، میگوییم: چه مانعی دارد خداوند با آن قدرت و حکمت مطلقهای که دارد، براساس مصالحی، شخصی را در خردسالی به مقام نبوّت یا امامت برساند، چنان که مطابق قرآن، خداوند حضرت عیسی و یحیی(ع) را در دوران کودکی به مقام نبوّت رسانید؛ و به استناد قرآن عیسی(ع) در گهواره سخن گفت و فرمود: (من بنده خدایم، خداوند به من کتاب آسمانی داد و مرا پیامبر نمود).7 و خداوند در مورد یحیی(ع) فرمود: (یا یَحیی خُذ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ و آتیناهُ الْحُکْمَ صَبِیّا؛8 ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر، و ما فرمان نبوّت را در کودکی به او دادیم). امام جواد(ع) برای یکی از یاران خود به نام علی بن اسباط، به همین آیه استدلال کرد، و پس از ذکر آیه فرمود: (خداوند کاری را که در مسأله امامت کرده؛ همانند کاری است که در مسأله نبوّت کرده است، همان گونه که ممکن است خداوند حکمت را در چهل سالگی به انسانی بدهد، ممکن است که حکمت را در کودکی به انسانی دیگر عطا فرماید).9 2 در طول تاریخ دیده شده است که برخی از کودکان رشد فکری فوقالعادهای داشتهاند، گاه افرادی در سنین کمتر از ده سال، نابغه شدهاند و از رشد و عقل و درک ممتاز و استثنایی برخوردار بودهاند، این موضوع بیانگر آن است که شایستگی مقامهای ارجمند، مانند مقام امامت برای بعضی از کودکان محال نیست که آن را غیر ممکن سازد، در این زمینه نمونههای فراوان وجود دارد، که برای تقریب اذهان به ذکر سه نمونه زیر میپردازیم. نمونههای استثنایی از خردسالان نابغه در حالات حسین بن عبد الله بن سینا معروف به شیخالرّئیس ابوعلی سینا، (373 427 ه .ق) نقل کردهاند که خود در شرح حال خود گفت: (در ده سالگی آن قدر از علوم مختلف را فرا گرفتم که مردم بخارا از استعداد سرشار من، شگفتزده شده بودند، در دوازده سالگی بر مسند فتوا نشستم، و در شانزده سالگی کتاب قانون را در علم طبّ نوشتم، و بیماری نوح بن منصور رئیس دولت سامانی را که همه اطبّاء از درمانش عاجز شده بودند، درمان نمودم. او به این خاطر، امکانات فرهنگی بسیار در اختیارم گذاشت، شب و روز به بررسی و مطالعه پرداختم. هنگامی که به بیست و چهار سالگی رسیدم، همه علوم جهان را میدانستم و چنین میاندیشیدم که علم و دانشی وجود ندارد که من به آن دست نیافته باشم).10 نمونه دیگر، یکی از دانشمندان غرب به نام (توماس یونگ) است، که در دو سالگی خواندن و نوشتن را میدانست، و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت، و به امتیازات استثنایی و اعجاب انگیزی دست یافت.11 نمونه دیگر که در عصر حاضر رخ داده و بسیار عجیب است و پاسخ به سؤال فوق را به طور عینی و گویا تبیین میکند، مربوط به کودکی به نام آقای سید محمد حسین طباطبائی، فرزند حجةالاسلام آقای سید محمد مهدی طباطبائی، ساکن قم است، آقای سید محمد حسین طباطبائی استعداد و حافظه فوقالعاده و استثنایی دارد، مصاحبه با این کودک چندین بار از تلویزیون پخش شده است، و بسیاری از مردم چهره او را دیدهاند. این کودک که اکنون حدود 9 سال دارد، و در حوزه علمیّه قم به تحصیل دروس مقدّماتی حوزوی مشغول است. در پنج و نیم سالگی حافظ همه قرآن شد، جالب این که علاوه بر حفظ قرآن، آن چنان بر آیات قرآن و معانی آیات مسلّط است، که اگر ترجمه آیهای را برای او بخوانیم، او متن آیه را تلاوت میکند، و ترجمه هر آیه از آیات قرآن را میداند، از همه مهمتر این که انس عمیق او با آیات قرآن به گونهای است که پرسشهایی که از او میشود، با آیات قرآن، به آنها پاسخ میدهد. در فروردین سال1376 (ذیحجه 1417 ه.ق) در سفر حج، وزیر کشور عربستان سعودی با همراهانش به دیدار او آمدند، به مناسبت اینکه او کودک است، اسباب بازی برای او آورده بودند و به او اهدا کردند، و از او پرسشهایی کردند که او با آیات قرآن به همه آن پرسشها پاسخ داد، پرسشهای آنها چنین بود: 1 (آیا از وسایل اسباب بازی که برای تو آوردهایم خوشنود شدی؟) او در پاسخ، این آیه را خواند: (فَما آتانِیَ اللّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ بَلْ اَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ؛ آنچه خدا به من داده بهتر است از آن چه به شما داده است، بلکه شما هستید که به هدیههایتان خوشنود میشوید).12 2 آیا پیراهن عربی بهتر است یا پیراهن ایرانی؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: (وَ لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیْرٌ؛ لباس پرهیزکاری برای شما بهتر است).13 3 آیا خوشنودی که در کشور ما بمانی و مهمان ما باشی؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: (حتّی یَأذَنَ لِی أَبِی؛ تا پدرم به من اجازه دهد).14 و در موردی دیگر، از ایشان پرسیده شد: 4 میخواهی از این خانه فعلی که در آن سکونت داری به جای دیگری بروی، و برای پدرت خانه بخریم، نظر شما چیست؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: (اِنّا هیهُنا قاعِدوُنَ؛ ما همینجا نشستهایم).15 5 از او شخصی سؤال کرد: (آیا میخواهی پسر من شوی؟) او در پاسخ، این آیه را خواند: (وَ والدٍ وَ ما وَلَدَ؛ سوگند به پدر و فرزندش).16 اشاره به این که هر کسی فرزند پدر خویش است. 6 از او سؤال شد، آیا بازی را دوست داری؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: (وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنیا؛ بهرهات را از دنیا فراموش نکن).17 7 آیا کودکان همسال تو، به تو آزار نمیرسانند؟ او در پاسخ این آیه را خواند: (فَبِئْسَ الْقَرِینُ؛ پس چه بد همنشینی بودی)؟18 اشاره به این که همنشین بد موجب آزار است، و گاهی بعضی از کودکان مرا آزار میدهند. 8 آیا هیچ گاه از پدرت کتک خوردهای؟ او در پاسخ این آیه را خواند: (قالوُا بَلی؛ گفتند آری).19 اشاره به این که آری کتک خوردهام. 9 آیا هیچ گاه پدرت با تو دعوا کرده است، سپس تو را ببخشد؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: (و إذا ما غَضِبُوا هُم یَغْفِروُنَ؛ مؤمنان هنگامی که خشمگین شوند، عفو میکنند).20 اشاره به این که آری پدرم به من خشم کرده و مرا بخشیده است. 10 تو این همه فضل و کمال، استعداد و حافظه را در این سن و سال از کجا آوردهای؟ او در پاسخ، این آیه را خواند: (یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤتِی الْحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْرا کثیرا؛ خداوند دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میدهد، و به هر کس دانش داده شود، به او خیر فراوانی داده شده است).21 اشاره به این که این فضل و کمال از طرف خداست که به من داده شده است. نتیجه این که: وقتی یک کودک عادی در خردسالی به لطف خدا دارای چنین موهبت و امتیاز فوق العاده شد، نباید تعجّب کرد که چگونه حضرت مهدی(عج) در دوران کودکی به مقام امامت رسیدهاند، چنین موضوعی محال نیست، و به اذن الهی به سبب مصالحی به بعضی از افراد داده میشود. با توجّه به این که از نظر علمی ثابت شده است که هرگاه عوامل طول عمر و ادامه زندگی شناخته شود و به آن عمل گردد، انسان میتواند، صدها برابر عمر طبیعی کنونی عمر کند، چنانکه این موضوع در مورد گیاهان و حیوانات، آزمایش شده و نتیجه آن مثبت بوده است. به عنوان مثال: زیست شناسان در مورد طول عمر ملکه زنبوران عسل که چندین برابر عمر طبیعی زنبوران دیگر است به این نتیجه رسیدهاند که طول عمر رابطه نزدیکی با طرز تغذیه و شرایط اقلیمی دارد، و راز طول عمر ملکه زنبوران عسل این است که ژله مخصوصی که زنبوران کارگر، برای تغذیه ملکه فراهم میکنند، موجب افزایش عمر چندان برابر او شده است.22 حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی پاورقیها: 1- محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص322. 2- همان. 3- اقتباس از همان، ص383. 4- یوسف (12) آیه 108. 5- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص384. 6- قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج4، ص62 (به نقل از مدارک متعدّد اهل تسنّن). 7- مریم(19) آیه 30. 8- مریم (19) آیه 12 مطابق مفهوم بعضی از روایات، منظور از حکم در آیه بالا، مقام نبوّت است (اصول کافی، ج1، ص382). 9- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص494. 10- محدّث قمّی، الکُنی والالقاب، ج1، ص320 و 321. 11- پی یر روسو، تاریخ علوم ، ص432. 12- نمل( 27) آیه 36 این پاسخ در قرآن در مورد پاسخ حضرت سلیمان(ع) به مأموران بلقیس( ملکه سبأ) است در آن هنگام که از جانب آن ملکه هدایایی برای سلیمان(ع) آورده بودند. 13- اعراف (7) آیه 26. 14- یوسف(12) آیه80. 15- مائده(5) آیه24. 16- بلد (90) آیه3. 17- قصص (28) آیه 77. 18- زخرف (43) آیه 38. 19- تغابن (64) آیه 7. 20- شوری (42) آیه 37. 21- بقره (2) آیه269. 22- آیت الله ناصر مکارم، مهدی انقلابیِ بزرگ، ص225 و 226.
امامت حضرت مهدی(عج)در خُردسالی را بررسی بفرمایید؟
حضرت امام مهدی(عج) مصلح کل، دوازدهمین پیشوای شیعیان، یگانه فرزند حضرت امام حسن عسکری(ع) است که در روز پانزدهم شعبان سال 255 هجری قمری در شهر سامرّا چشم به دیدار جهان گشود. آن حضرت در پنج سالگی به مقام امامت رسید. در میان امامان معصوم(ع) سه امام در خردسالی به امامت رسیدند: امام جواد(ع) در هفت سالگی، امام هادی(ع) در نُه سالگی و حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی.
از این رو، از همان عصر امامت امام رضا(ع) به بعد، این سؤال مطرح شد که با توجّه به مقام بسیار ارجمند امامت، چگونه انسانی در خردسالی به امامت میرسد؟ چرا که دوران شکوفایی رشد و عقل در مردان، به طور معمول از پانزده سالگی شروع و در چهل سالگی به تکامل میرسد. و نظر به این که این مسأله در مورد امامان(ع) نخستینبار در مورد حضرت جواد(ع) رخ داد، در آن عصر، از جنجالیترین مسائل روز بود.
حضرت رضا(ع) قبل از امامت امام جواد(ع) به بیان پاسخ این سؤال میپرداختند، و با روشنگری و آگاهیبخشی، اذهان را روشن میساختند.
گاهی این مسأله به گونههای دیگر، در نزد بستگان امامان(ع) مطرح میشد، و آنها نیز به پاسخ آن میپرداختند؛ به عنوان نمونه محدّث خبیر کلینی از محمّد بن حسن بن عماد روایت میکند که گفت: من در حضور علی بن جعفر (عموی بزرگوار حضرت رضا(ع)) در مسجدالنّبی نشسته بودم، دو سال بود که در مسجد رسول خدا(ص) به درس او میرفتم و از محضرش مستفیض میشدم، یک روز ناگاه دیدم حضرت جواد(ع) در خردسالی در مسجدالنّبی(ص) به نزد علی بن جعفر(ع) آمد، علی بن جعفر(ع) تا آن حضرت را دید، شتابان برخاست و با پای برهنه و بدون ردا به سوی حضرت جواد(ع) رفت و دست او را بوسید و به او احترام شایان نمود، حضرت جواد(ع) به او فرمود: (ای عمو، بنشین خدا تو را رحمت کند). علی بن جعفر گفت: ای آقای من چگونه بنشینم با این که تو ایستادهای؟ هنگامی که علی بن جعفر به مجلس درس خود بازگشت، اصحاب و شاگردانش او را سرزنش کردند و به او گفتند: (تو عموی پدر حضرت جواد(ع) هستی، در عین حال با این سن و سال، این گونه در برابر حضرت جواد(ع) که خردسال است فروتنی میکنی و دستش را میبوسی و آن همه احترام شایان مینمایی؟) علی بن جعفر(ع) گفت: ساکت باشید. آن گاه محاسن خود را به دست گرفت و گفت:
(اِذا کانَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَمْیُؤَهِّلْ هذَا الشَّیبَةَ وَ أَهَّلَ هذَا الْفَتی وَ وَضَعَهُ حَیْثُ وَضَعَهُ، اُنْکِرُ فَضْلَهُ، نَعُوذُ بِاللّهِ مِمّا تَقُولُونَ بَلْ اَنَا لَهُ عَبْدٌ؛ اگر خداوند صاحب این ریش سفید را شایسته (امامت) ندانست، و این نوجوان را سزاوار دانست، و به او چنان مقامی داد، آیا من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه به خدا از سخن ناروای شما. من غلام و برده او هستم و او مولای من است).1
پاسخهای امام رضا(ع) و امام جواد(ع)
عدّهای در مورد امامت حضرت جواد(ع) در خردسالی، از حضرت رضا(ع) سؤال کردند، آن حضرت به آنها که به قرآن معتقد بودند، ماجرای نبوّت حضرت عیسی(ع) را در خردسالی به عنوان شاهد ذکر کرد، در این مورد دو روایت را از فرهنگ روایی خود ذکر میکنیم:
1 صفوان بن یحیی میگوید: به حضرت رضا(ع) عرض کردم؛ قبل از تولّد حضرت جواد(ع) در مورد جانشین شما میپرسیدیم، میفرمودید خداوند پسری را به من عنایت میکند. اکنون خداوند حضرت جواد(ع) را به شما داده است، و چشمهای ما را به وجود او روشن نموده است، خداوند آن روز را که شما از دنیا بروید برای ما نیاورد، ولی اگر حادثهای رخ داد، به چه کسی رجوع کنیم؟ (امام بعد از شما کیست؟) حضرت رضا(ع) به پسرش حضرت جواد(ع) که در مقابلش ایستاده بود اشاره کرد و فرمود: (به این مراجعه کنید).
عرض کردم فدایت گردم، این پسر سه سال دارد؟ فرمود: (وَ ما یَضُرُّهُ مِنْ ذلِکَ، فَقَدْ قامَ عیسی بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلاثَ سِنِینً؛ چه مانعی دارد! عیسی سه ساله بود که به حجّت قیام کرد (و نبوّت خود را آشکار نمود)).
2 خیرانی میگوید: پدرم گفت در خراسان، در محضر حضرت رضا(ع) بودم، شخصی از آن حضرت پرسید: (اگر برای شما پیشامدی رخ داد، پس از شما امام مردم کیست؟) امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: (پسرم ابوجعفر (حضرت جواد) است). گویی پرسش کننده از شنیدن این پاسخ از این رو که حضرت جواد(ع) کودک بود و حدود هفت سال داشت قانع نشد، حضرت رضا(ع) به او فرمود: (خداوند حضرت عیسی(ع) را در کمتر از سنّ ابوجعفر (حضرت جواد) به عنوان پیامبر شریعت تازهای برگزید.2 بنابراین، چه مانعی دارد که همان خدا ابوجعفر را در خردسالی به امامت برساند). توضیح این که: در آیه 30 سوره مریم به این مطلب تصریح شده که حضرت عیسی(ع) در گهواره با بیان گویا چنین گفت: (اِنّی عَبْدُاللّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّا؛ من بنده خدایم، او کتاب آسمانی به من عنایت فرموده و مرا پیامبر قرار داده است.)
بنابراین، وقتی حضرت عیسی در گهواره برای ابلاغ شریعت تازه به مقام پیامبری برسد، چه اشکالی دارد که به اراده خداوند، حضرت جواد(ع) در هفت سالگی، به مقام رهبری، آن هم در مورد شریعت پیامبر اسلام(ص) که بیش از دو قرن از آغاز آن با داشتن چندین رهبر میگذرد، برسد.
مسأله امامت حضرت جواد(ع) در خردسالی، در عصر امامت حضرت جواد(ع) نیز مطرح بود، حتّی این مسأله را از خود آن حضرت میپرسیدند. گفتهاند شخصی همین سؤال را به صورت اعتراض از آن حضرت پرسید، او در پاسخ فرمود: خداوند به داود(ع) وحی کرد تا پسرش سلیمان را که در آن وقت کودک و چوپان بود، جانشین خود سازد، دانشمندان و عابدان بنیاسرائیل، آن را نپذیرفتند، و گفتند سلیمان خردسال است. خداوند با نشان دادن اعجازی، شایستگی سلیمان را آشکار ساخت، و همین امر موجب شد که عالمان و عابدان بنیاسرائیل نزد داود(ع) آمدند، و جانشینی سلیمان را پذیرفتند.3
در موردی دیگر، امام جواد(ع) در پاسخ اعتراضکنندگان، این آیه را خواند: (قُلْ هذِهِ سَبِیلِی اَدْعُوا اِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَةٍ اَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی؛ بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنم).4
آن گاه امام جواد(ع) فرمود: (سوگند به خدا در آغاز بعثت، جز علی(ع) از پیامبر(ص) پیروی نکرد، با این که او در آن وقت نُه سال داشت، من نیز اکنون نُه سال دارم).5
استدلال امام جواد(ع) به ایمان آوردن حضرت علی(ع) در نُه سالگی بر این اساس است که حضرت علی(ع) در این سنّ و سال، پیرو کامل پیامبر(ص) بود، و شایستگی کسب ایمان کامل را پیدا کرد، با توجّه به این که بر اساس روایات شیعه و اهلتسنّن، پیامبر(ص) در آغاز بعثت، در مجلسی که خویشانش را دعوت کرده بود، و در میان آنها تنها علی(ع) ایمان خود را آشکار ساخت، پیامبر(ص) در همان مجلس علی(ع) را جانشین خود معرّفی نمود.6 همه این گفتار در مورد امامت حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی نیز مطرح است، بلکه امامت حضرت جواد(ع) در هفت سالگی، و حضرت هادی در نُه سالگی، مقدّمهای برای پذیرش امامت حضرت مهدی(عج) در پنج سالگی بود، تا یک نوع آمادگی به وجود آید و مردم امامت حضرت مهدی(عج) در خردسالگی را بپذیرند.
تحلیل و بررسی
در مورد پاسخ این سؤال که چگونه انسان خُرد سال به مقام امامت میرسد، ما دو راه در پیش داریم:
1 به آنان که به خدای قادر و حکیم معتقدند، میگوییم: چه مانعی دارد خداوند با آن قدرت و حکمت مطلقهای که دارد، براساس مصالحی، شخصی را در خردسالی به مقام نبوّت یا امامت برساند، چنان که مطابق قرآن، خداوند حضرت عیسی و یحیی(ع) را در دوران کودکی به مقام نبوّت رسانید؛ و به استناد قرآن عیسی(ع) در گهواره سخن گفت و فرمود: (من بنده خدایم، خداوند به من کتاب آسمانی داد و مرا پیامبر نمود).7 و خداوند در مورد یحیی(ع) فرمود: (یا یَحیی خُذ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ و آتیناهُ الْحُکْمَ صَبِیّا؛8 ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر، و ما فرمان نبوّت را در کودکی به او دادیم).
امام جواد(ع) برای یکی از یاران خود به نام علی بن اسباط، به همین آیه استدلال کرد، و پس از ذکر آیه فرمود: (خداوند کاری را که در مسأله امامت کرده؛ همانند کاری است که در مسأله نبوّت کرده است، همان گونه که ممکن است خداوند حکمت را در چهل سالگی به انسانی بدهد، ممکن است که حکمت را در کودکی به انسانی دیگر عطا فرماید).9
2 در طول تاریخ دیده شده است که برخی از کودکان رشد فکری فوقالعادهای داشتهاند، گاه افرادی در سنین کمتر از ده سال، نابغه شدهاند و از رشد و عقل و درک ممتاز و استثنایی برخوردار بودهاند، این موضوع بیانگر آن است که شایستگی مقامهای ارجمند، مانند مقام امامت برای بعضی از کودکان محال نیست که آن را غیر ممکن سازد، در این زمینه نمونههای فراوان وجود دارد، که برای تقریب اذهان به ذکر سه نمونه زیر میپردازیم.
نمونههای استثنایی از خردسالان نابغه
در حالات حسین بن عبد الله بن سینا معروف به شیخالرّئیس ابوعلی سینا، (373 427 ه .ق) نقل کردهاند که خود در شرح حال خود گفت: (در ده سالگی آن قدر از علوم مختلف را فرا گرفتم که مردم بخارا از استعداد سرشار من، شگفتزده شده بودند، در دوازده سالگی بر مسند فتوا نشستم، و در شانزده سالگی کتاب قانون را در علم طبّ نوشتم، و بیماری نوح بن منصور رئیس دولت سامانی را که همه اطبّاء از درمانش عاجز شده بودند، درمان نمودم. او به این خاطر، امکانات فرهنگی بسیار در اختیارم گذاشت، شب و روز به بررسی و مطالعه پرداختم. هنگامی که به بیست و چهار سالگی رسیدم، همه علوم جهان را میدانستم و چنین میاندیشیدم که علم و دانشی وجود ندارد که من به آن دست نیافته باشم).10
نمونه دیگر، یکی از دانشمندان غرب به نام (توماس یونگ) است، که در دو سالگی خواندن و نوشتن را میدانست، و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت، و به امتیازات استثنایی و اعجاب انگیزی دست یافت.11
نمونه دیگر که در عصر حاضر رخ داده و بسیار عجیب است و پاسخ به سؤال فوق را به طور عینی و گویا تبیین میکند، مربوط به کودکی به نام آقای سید محمد حسین طباطبائی، فرزند حجةالاسلام آقای سید محمد مهدی طباطبائی، ساکن قم است، آقای سید محمد حسین طباطبائی استعداد و حافظه فوقالعاده و استثنایی دارد، مصاحبه با این کودک چندین بار از تلویزیون پخش شده است، و بسیاری از مردم چهره او را دیدهاند. این کودک که اکنون حدود 9 سال دارد، و در حوزه علمیّه قم به تحصیل دروس مقدّماتی حوزوی مشغول است. در پنج و نیم سالگی حافظ همه قرآن شد، جالب این که علاوه بر حفظ قرآن، آن چنان بر آیات قرآن و معانی آیات مسلّط است، که اگر ترجمه آیهای را برای او بخوانیم، او متن آیه را تلاوت میکند، و ترجمه هر آیه از آیات قرآن را میداند، از همه مهمتر این که انس عمیق او با آیات قرآن به گونهای است که پرسشهایی که از او میشود، با آیات قرآن، به آنها پاسخ میدهد. در فروردین سال1376 (ذیحجه 1417 ه.ق) در سفر حج، وزیر کشور عربستان سعودی با همراهانش به دیدار او آمدند، به مناسبت اینکه او کودک است، اسباب بازی برای او آورده بودند و به او اهدا کردند، و از او پرسشهایی کردند که او با آیات قرآن به همه آن پرسشها پاسخ داد، پرسشهای آنها چنین بود:
1 (آیا از وسایل اسباب بازی که برای تو آوردهایم خوشنود شدی؟)
او در پاسخ، این آیه را خواند: (فَما آتانِیَ اللّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ بَلْ اَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ؛ آنچه خدا به من داده بهتر است از آن چه به شما داده است، بلکه شما هستید که به هدیههایتان خوشنود میشوید).12
2 آیا پیراهن عربی بهتر است یا پیراهن ایرانی؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: (وَ لِباسُ التَّقوی ذلِکَ خَیْرٌ؛ لباس پرهیزکاری برای شما بهتر است).13
3 آیا خوشنودی که در کشور ما بمانی و مهمان ما باشی؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: (حتّی یَأذَنَ لِی أَبِی؛ تا پدرم به من اجازه دهد).14
و در موردی دیگر، از ایشان پرسیده شد:
4 میخواهی از این خانه فعلی که در آن سکونت داری به جای دیگری بروی، و برای پدرت خانه بخریم، نظر شما چیست؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: (اِنّا هیهُنا قاعِدوُنَ؛ ما همینجا نشستهایم).15
5 از او شخصی سؤال کرد: (آیا میخواهی پسر من شوی؟)
او در پاسخ، این آیه را خواند: (وَ والدٍ وَ ما وَلَدَ؛ سوگند به پدر و فرزندش).16
اشاره به این که هر کسی فرزند پدر خویش است.
6 از او سؤال شد، آیا بازی را دوست داری؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: (وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنیا؛ بهرهات را از دنیا فراموش نکن).17
7 آیا کودکان همسال تو، به تو آزار نمیرسانند؟
او در پاسخ این آیه را خواند: (فَبِئْسَ الْقَرِینُ؛ پس چه بد همنشینی بودی)؟18 اشاره به این که همنشین بد موجب آزار است، و گاهی بعضی از کودکان مرا آزار میدهند.
8 آیا هیچ گاه از پدرت کتک خوردهای؟
او در پاسخ این آیه را خواند: (قالوُا بَلی؛ گفتند آری).19 اشاره به این که آری کتک خوردهام.
9 آیا هیچ گاه پدرت با تو دعوا کرده است، سپس تو را ببخشد؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: (و إذا ما غَضِبُوا هُم یَغْفِروُنَ؛ مؤمنان هنگامی که خشمگین شوند، عفو میکنند).20 اشاره به این که آری پدرم به من خشم کرده و مرا بخشیده است.
10 تو این همه فضل و کمال، استعداد و حافظه را در این سن و سال از کجا آوردهای؟
او در پاسخ، این آیه را خواند: (یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤتِی الْحِکْمَةَ فَقَدْ اُوتِیَ خَیْرا کثیرا؛ خداوند دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میدهد، و به هر کس دانش داده شود، به او خیر فراوانی داده شده است).21 اشاره به این که این فضل و کمال از طرف خداست که به من داده شده است.
نتیجه این که: وقتی یک کودک عادی در خردسالی به لطف خدا دارای چنین موهبت و امتیاز فوق العاده شد، نباید تعجّب کرد که چگونه حضرت مهدی(عج) در دوران کودکی به مقام امامت رسیدهاند، چنین موضوعی محال نیست، و به اذن الهی به سبب مصالحی به بعضی از افراد داده میشود.
با توجّه به این که از نظر علمی ثابت شده است که هرگاه عوامل طول عمر و ادامه زندگی شناخته شود و به آن عمل گردد، انسان میتواند، صدها برابر عمر طبیعی کنونی عمر کند، چنانکه این موضوع در مورد گیاهان و حیوانات، آزمایش شده و نتیجه آن مثبت بوده است. به عنوان مثال: زیست شناسان در مورد طول عمر ملکه زنبوران عسل که چندین برابر عمر طبیعی زنبوران دیگر است به این نتیجه رسیدهاند که طول عمر رابطه نزدیکی با طرز تغذیه و شرایط اقلیمی دارد، و راز طول عمر ملکه زنبوران عسل این است که ژله مخصوصی که زنبوران کارگر، برای تغذیه ملکه فراهم میکنند، موجب افزایش عمر چندان برابر او شده است.22
حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی
پاورقیها:
1- محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص322.
2- همان.
3- اقتباس از همان، ص383.
4- یوسف (12) آیه 108.
5- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص384.
6- قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج4، ص62 (به نقل از مدارک متعدّد اهل تسنّن).
7- مریم(19) آیه 30.
8- مریم (19) آیه 12 مطابق مفهوم بعضی از روایات، منظور از حکم در آیه بالا، مقام نبوّت است (اصول کافی، ج1، ص382).
9- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص494.
10- محدّث قمّی، الکُنی والالقاب، ج1، ص320 و 321.
11- پی یر روسو، تاریخ علوم ، ص432.
12- نمل( 27) آیه 36 این پاسخ در قرآن در مورد پاسخ حضرت سلیمان(ع) به مأموران بلقیس( ملکه سبأ) است در آن هنگام که از جانب آن ملکه هدایایی برای سلیمان(ع) آورده بودند.
13- اعراف (7) آیه 26.
14- یوسف(12) آیه80.
15- مائده(5) آیه24.
16- بلد (90) آیه3.
17- قصص (28) آیه 77.
18- زخرف (43) آیه 38.
19- تغابن (64) آیه 7.
20- شوری (42) آیه 37.
21- بقره (2) آیه269.
22- آیت الله ناصر مکارم، مهدی انقلابیِ بزرگ، ص225 و 226.
- [سایر] آیا خداوند برای امامت حضرت مهدی علیه السلام در خردسالی زمینه سازی کرده است؟
- [سایر] شعر با موضوع امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] شعر با موضوع امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] شعر با موضوع امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) چه خصوصیاتی برای امام بیان نمودهاند؟
- [سایر] چگونه توحید در امامت حضرت مهدی (عج) تجلی مییابد؟
- [سایر] با بررسی ویژگی های حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، این سؤال مطرح است که با وجود جهانخواران تا دندان مسلح و سلاح های فوق مدرن الکترونیکی و ... پیروزی برای امام زمان(عج) چگونه میسر است؟
- [سایر] با سلام امام زمان (عج) به شهادت خواهد رسید ؟ بعد از پایان غیبت کدام یک از ائمه امامت خواهند کرد ؟ چه کسی امام زمان را دفن خواهد کرد
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.