سلام برخورد حضرت علی علیه السلام با منافقین جکونه بود؟ پاسخ: با سلام. امام علی علیه السلام در دوران خلافتش با دو دسته عالمان منافق و سیاستمداران دورو روبرو بود و هر دو دسته را افشا کرد و از مردم خواست که آنان را بشناسند و همان گونه که قرآن از مسلمانان خواسته، با آنان دوستی نورزند (1) ؛ آنان را دشمن قطعی و حتمی خود بدانند (2) ؛ همواره از آنان مانند شیء نجس و پلید، اعراض و اجتناب کنند (3) و با امر به معروف و نهی از منکر، بینی منافقان را به خاک بمالند (4) . خطبه بلند حضرت در نهج البلاغه در بیان ویژگی های منافقان، شامل چنین تحذیر و هشداری است (5) ، و تمثیل منافق به درخت (حنظل) برای شناساندن منافق و ویژگی های او به مردم است: (مثل منافق، مانند درخت حنظل است که برگهایش سرسبز ولی طعم آن تلخ است . (6) ) در سخنی جامعه شناسانه ، وجود منافقان عالم نما را گوشزد می کند و می فرماید : شما در عصری هستید که گوینده به حق، اندک و زبان به راستی ناگشاده و ملازم حق خوار است . اهل آن همگی سازشکار و جوانشان تندخو و پیرشان گنهکار و عالمشان منافق و نزدیکشان ، بیرون رونده اند. کهتر ایشان ، مهترشان را بزرگ نمی دارد و توانگرشان از فقیرشان دستگیری نمی کند . (7) ). از نظر تاریخی می توان مصداقهایی همچون ابوموسی اشعری و عبدالله بن عمر را در نظر آورد و برخورد منافقانه ابن عمر را در بیعت نکردن و خیانت ابوموسی اشعری را در یاری نرساندن به امام در جنگ جمل به یاد آورد (8) امام در نامه اش به محمد بن ابی بکر، هنگامی که او را به جانب مصر روانه می کند، از همین منافقان برحذرش می دارد و آن را بر هشدار پیامبر مبتنی می کند که فرمود: (من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی ترسم؛ چه، مؤمن را خداوند با ایمانش باز می دارد و مشرک را خدا به سبب شرکش قلع و قمع می کند . بلکه من از آن که در درون منافق و به زبان عالم می نماید، می ترسم . آنچه [نیکو] می دانید، می گوید و آنچه منکر می دانید ، می کند. (9) ) امام همچنین در وصیتش به کمیل که افزون بر کمالات اخلاقی و عرفانی، مدتی ولایت ( هیت ) را در شمال غربی انبار به عهده داشت (10) ، فرمان می دهد از منافقان بپرهیزد و با خائنان مصاحبت نکند (11) نیز به فردی از شیعیانش می فرماید : (بکوش تا زیر بار احسان منافقی نروی. (12) ) 1. فلا تتخذوا منهم أولیاء. (سوره نساء ، آیه 89 و 140) 2. هم العدو فاحذرهم. (سوره منافقون، آیه 4) 3. فأعرضوا عنهم ، إنهم رجس. (سوره توبه، آیه 95) 4. خصال، ص 232، ح .74 5. احذرکم أهل النفاق فإنهم الضالون المضلون. (نهج البلاغه، خطبه 194) 6. غرر الحکم، حدیث . 9878 7. غرر الحکم، حدیث 3857؛ نهج البلاغه، خطبه .230 8. طبرانی، معجم کبیر، ج 19، ص 388، ح 910؛ کافی، ج 1، ص 397، ح . 1 9. نهج البلاغه ، نامه . 27 10. موسوعة الامام علی فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 12، ص .272 11. بحار الانوار، ج 77، ص 271 ،ح 1 و ج 78، ص 9، ح .16 12. بحار الانوار، ج 75، ص 384، ح .7
سلام برخورد حضرت علی علیه السلام با منافقین جکونه بود؟
پاسخ: با سلام. امام علی علیه السلام در دوران خلافتش با دو دسته عالمان منافق و سیاستمداران دورو روبرو بود و هر دو دسته را افشا کرد و از مردم خواست که آنان را بشناسند و همان گونه که قرآن از مسلمانان خواسته، با آنان دوستی نورزند (1) ؛ آنان را دشمن قطعی و حتمی خود بدانند (2) ؛ همواره از آنان مانند شیء نجس و پلید، اعراض و اجتناب کنند (3) و با امر به معروف و نهی از منکر، بینی منافقان را به خاک بمالند (4) . خطبه بلند حضرت در نهج البلاغه در بیان ویژگی های منافقان، شامل چنین تحذیر و هشداری است (5) ، و تمثیل منافق به درخت (حنظل) برای شناساندن منافق و ویژگی های او به مردم است: (مثل منافق، مانند درخت حنظل است که برگهایش سرسبز ولی طعم آن تلخ است . (6) ) در سخنی جامعه شناسانه ، وجود منافقان عالم نما را گوشزد می کند و می فرماید : شما در عصری هستید که گوینده به حق، اندک و زبان به راستی ناگشاده و ملازم حق خوار است . اهل آن همگی سازشکار و جوانشان تندخو و پیرشان گنهکار و عالمشان منافق و نزدیکشان ، بیرون رونده اند. کهتر ایشان ، مهترشان را بزرگ نمی دارد و توانگرشان از فقیرشان دستگیری نمی کند . (7) ).
از نظر تاریخی می توان مصداقهایی همچون ابوموسی اشعری و عبدالله بن عمر را در نظر آورد و برخورد منافقانه ابن عمر را در بیعت نکردن و خیانت ابوموسی اشعری را در یاری نرساندن به امام در جنگ جمل به یاد آورد (8) امام در نامه اش به محمد بن ابی بکر، هنگامی که او را به جانب مصر روانه می کند، از همین منافقان برحذرش می دارد و آن را بر هشدار پیامبر مبتنی می کند که فرمود: (من بر امتم از مؤمن و مشرک نمی ترسم؛ چه، مؤمن را خداوند با ایمانش باز می دارد و مشرک را خدا به سبب شرکش قلع و قمع می کند . بلکه من از آن که در درون منافق و به زبان عالم می نماید، می ترسم . آنچه [نیکو] می دانید، می گوید و آنچه منکر می دانید ، می کند. (9) ) امام همچنین در وصیتش به کمیل که افزون بر کمالات اخلاقی و عرفانی، مدتی ولایت ( هیت ) را در شمال غربی انبار به عهده داشت (10) ، فرمان می دهد از منافقان بپرهیزد و با خائنان مصاحبت نکند (11) نیز به فردی از شیعیانش می فرماید : (بکوش تا زیر بار احسان منافقی نروی. (12) )
1. فلا تتخذوا منهم أولیاء. (سوره نساء ، آیه 89 و 140)
2. هم العدو فاحذرهم. (سوره منافقون، آیه 4)
3. فأعرضوا عنهم ، إنهم رجس. (سوره توبه، آیه 95)
4. خصال، ص 232، ح .74
5. احذرکم أهل النفاق فإنهم الضالون المضلون. (نهج البلاغه، خطبه 194)
6. غرر الحکم، حدیث . 9878
7. غرر الحکم، حدیث 3857؛ نهج البلاغه، خطبه .230
8. طبرانی، معجم کبیر، ج 19، ص 388، ح 910؛ کافی، ج 1، ص 397، ح . 1
9. نهج البلاغه ، نامه . 27
10. موسوعة الامام علی فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 12، ص .272
11. بحار الانوار، ج 77، ص 271 ،ح 1 و ج 78، ص 9، ح .16
12. بحار الانوار، ج 75، ص 384، ح .7
- [سایر] دیدگاه امام علی(ع) در برخورد با اهل ذمه چیست؟
- [سایر] شیوه تبلیغی و برخورد امام علی(ع) در برخورد با فتنه خوارج چگونه بود؟ با ذکر منبع.
- [سایر] امام علی(ع) در برخورد با دشمنان چه اصول و رفتارهایی داشتند؟
- [سایر] نحوه برخورد و حکومت امام علی(ع) با مخالفان ولایتش چگونه بود؟
- [سایر] سلام؛ لقب امام علی(ع) که حیدر کرار است، به چه معنا است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با سلام آیا گفتن عبارت توکل با تکیه بر نام اهل بیت(ع) مثل *توکلت علی حیدر* صحیح است؟
- [سایر] قصیده ای از یکی از شاعران شنیدم که در آن ابیاتی به این مضمون آمده است: "کوه ها علی است. زمین علی است. آسمان علی است، ملائکه علی است. بهشت علی است، حشر، حساب، صراط، آدم، نوح و..... محمد، فاطمه، علی(ع) است و.... این شاعر همه اینها را علی (ع) قرار داد است؛ یعنی علی (ع) همه اینها است! نظر شرعی شما در این باره چیست؟
- [سایر] سلام. آیا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) پا به ایران گذاشته بودند؟ با چه هدف؟
- [سایر] سیره پیامبر اکرم (ص) و امام علی(ع) در برخورد با مسائل شخصی و اصولی چگونه بود؟
- [سایر] علت این که در زمان حضرت علی و امام حسن و امام حسین (ع) موضوع عصمت و امامت مانند دوران امام صادق (ع) بحث نشد چیست؟ و در حقیقت چرا در ادبیات اعراب زمان امام علی و فرزندانشان به موضوع تبعیت از امام معصوم که الآن در تشیع رایج است برخورد نمی کنیم؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).