بنام خدا،ائمه علیهم السلام کظم غیظ داشته اند.در مقابل چه نوع حرف هایی و سخنانی این صفت را داشته اند. با ذکر مثال بیان فرمایید
بنام خدا،ائمه علیهم السلام کظم غیظ داشته اند.در مقابل چه نوع حرف هایی و سخنانی این صفت را داشته اند. با ذکر مثال بیان فرمایید پاسخ: خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الهی و پارساپیشه را، کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین آل عمران/134؛ و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد. کظم غیظ در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند و از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود. غیظ به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است که بعد ازمشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد. حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی می کند و موجب می شود که بسیاری از جنایات و تصمیم های خطرناک از انسان صادر شود که انسان یک عمر باید کفاره و تاوان آن را بپردازد.( تفسیر نمونه، 97،3) در این فرصت ما این آموزه قرآنی را به طور نمونه با توجه به سخنان امام باقر علیه السلام مورد بررسی و تحقیق اجمالی قرار می دهیم و در ادامه به نمونه هایی از کظم غیظ ائمه اشاره خواهیم کرد به امید این که در ردیف کاظمین غیظ و فروبرندگان خشم نا به جا قرار گیریم. انسان ها را می توان در مواجهه با غضب، به سه گروه تقسیم کرد: 1. انسان هایی که درهنگام غضب افراط می کنند و از حد و مرز ایمان بیرون می روند. این گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا که پشیمانی هم سودی به حال شان نخواهد داشت. 2. افرادی که اساساً خشمگین نمی شوند و اصلاً قوه غضبیه خود را به کار نمی گیرند و در جاهایی که حتی شرع و عقل هم برای آنان عصبانیت را لازم دانسته است، به هیچ وجه حرکتی ندارند. اینان نه تنها عملی ناپسند و زشت انجام می دهند، بلکه از افراد عصبانی بدترند و افرادی بی غیرت و بی هویت تلقی می شوند. 3. کسانی که براساس کمال وجودی خود هرگاه خشمگین شوند، از مرز اعتدال خارج نمی شوند. اینان با ایمان راسخ و اعتماد به نفسی که دارند، هنگام بروز حالت عصبانیت بر وجودشان تسلط کامل دارند و تمام اعضا و جوارح آنان تحت فرمان و ایمان شان قرار دارد. خشم مقدس قرآن کریم هرگز اصل خشم را تخطئه نمی کند، بلکه خشم های مقدس را می ستاید. اساساً خشم مقدس یکی از صفات الهی است که نام های قهار و جبار حضرتش به آن اشاره دارد. امام باقر علیه السلام در مورد ویژگی های شیعیان علی علیه السلام می فرماید: إذا غَضُِبوا لم یَظلِمُوا.( تحف العقول، 534) آن گرامی در سخن فوق نمی فرماید که شیعیان علی علیه السلام خشمگین نمی شوند؛ چرا که خشمگین شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود. درسیره رسول خدا صلی الله علیه و آله به نقل از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است که : آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی شد، اما هرگاه برای حق غضبناک می شد، احدی را نمی شناخت و خشم پیامبر صلی الله علیه و آله آرام نمی شد تا این که حق را یاری کند.( معراج السعاده، 226) شیوه های کنترل خشم برای فرو نشاندن خشم و غضب راه کارهای مختلفی وجود دارد که با انجام آن می توان از ضررهای بعدی عصبانیت جلوگیری کرد. وقتی که در حضور امام باقر علیه السلام سخن از غضب به میان آمد حضرت فرمود: همانا که مرد خشمگین می شود و تا خود را داخل آتش نکند( و به گناهی دست نیالاید) آرامش نمی یابد و خشمش فرو نمی نشیند. پس برای این که در هنگام خشم به کارهای ناشایست اقدام نکنید هرگاه شخصی خشمگین شد، اگر ایستاد، فوراً بنشیند تا پلیدی و وسوسه های شیطان از او دور شود و هرگاه به خویشاوندانش غضب کند به نزد او رفته و بدنش را مس کند، چرا که خویشاوند اگر مس شود، آرامش یابد.( الکافی،ج 2،ص302) علاوه بر توصیه های این حدیث، ما برای کنترل خشم و عصبانیت راه کارهای دیگری که دانشمندان اخلاق و روان مطرح کرده اند نیز پیشنهاد می کنیم: 1. در آن حالت شخص به سیره انبیا، اولیا و صلحا، که خود را پیرو آنان می داند، توجه کند و در مورد آیات و احادیثی که غضب بی جا را مذمت کرده اند فکر کرده و از عواقبش بر حذر باشد. 2. در هنگام خشم استعاذه نموده و با جمله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم به خداوند عالم پناه ببرد. 3. با آب سرد وضو بگیرد و یا غسل نماید. 4. زمینه ها و بسترهای دیگر خشم را خود یا دیگران از میان بردارند؛ مانند گرسنگی، تشنگی، خستگی، بی خوابی و ... . 5. فوائد شیرین و لذت بخش کظم غیظ را، که بارها تجربه کرده، در نظر آورد. 6. از افراد بدخلق و عصبانی فاصله بگیرد و رفاقت نکند. 7. اعتقاد به قضا و قدر خداوندی را در وجودش تقویت کند و بداند که گاهی پدید آمدن برخی حوادث ناگوار- که با میل باطنی او ناسازگار است - در تقدیر الهی است. امام باقر علیه السلام در این زمینه فرمود: در میان مخلوق خدا سزاوارترین کس به تسلیم بودن قضای خدای عز وجل کسی است که خدای عزوجل را بشناسد و هر که به قضا راضی باشد، قضا بر او وارد شود و خدا اجر او را بزرگ فرماید و هرکه قضا را ناخوش دارد، قضا بر او وارد شود و خدا اجرش را تباه سازد. 8. انسان وقتی که بر کسی ضعیف تر از خودش خشم می گیرد فراموش نکند که قدرت خداوند خیلی بالاتر از قدرت اوست و ممکن است مورد قهر و غضب و انتقام خداوند قرار گیرد. قرآن می فرماید:ولیعفوا ولیصفحوا ألا تحبون أن یغفرالله لکم و الله غفور رحیم نور/22؛ آن ها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! 9. سفارش به اطرافیان در مورد یادآوری عواقب شوم عصبانیت و تذکر نکات مؤثر. می توان در خانواده، در اجتماع و یا در مراکز مهم به وسیله نصب تابلوهایی عواقب خشم خود را یادآوری کرد. حتی یک حدیث، یک نکته و عبارتی در موضوع کظم غیظ که در محل زندگی نصب است می تواند به فرد کمک کند تا خشم خود را فرو برد. 10.آخرین نکته این که بدانند انسان های عصبانی در میان مردم و عقلای عالم منفورند و بردباران عزیز و محترم. پاداش معنوی کنترل عصبانیت امام باقرعلیه السلام در ضمن بیانات خویش به پاداش معنوی کنترل خشم اشاره دارد که برخی از آنان را با هم می خوانیم: 1. نجات از آتش دوزخ امام باقر علیه السلام یکی از مهم ترین برکات خویشتن داری در حالت خشم را نجات از آتش دوزخ بیان کرده و می فرماید: من ملک نفسه إذا غَضِبَ حَرَََََّمَ الله جَسَدَهٌ عَلًی النار؛ هرکس درهنگم خشم و غضب، مالک نفس خویش باشد خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد کرد. 2. آرامش روز قیامت آن حضرت پاداش شیرین کظم غیظ را در ضمن تفسیر آیه وَإذا ما غَضِبُوا هُم یَغفِرون شوری/37؛ و هنگامی که خشمگین شوند عفو می کنند. این گونه بیان می کند: مَن کَظِمَ غَیظاً وَ هُوَ یَقدِرُ عَلَی امضَائِهِ حَشَا اللهُ قَلبَهُ أمناً و ایماناً یوم القیامَ?؛ هرکس خشم خود را فرو برد در حالی که می توانست از طرف مقابل انتقام بگیرد، خداوند متعال در روز قیامت قلبش را ازایمان، امنیت و سلامتی پر خواهد کرد.( بحارالانوار، 411،68) 3. روشنی چشم اهل بیت علیهم السلام فرو بردن خشم و بردباری در مقابل عصبانیت از لذت بخش ترین لحظاتی است که امامان معصوم علیهم السلام از آن به عنوان روشنی چشم نام می برند. حضرت باقر علیه السلام می فرماید: پدرم( امام صادق علیه السلام) می فرمود: پسرم! هیچ چیز مانند عصبانیتی که با صبر پایان می پذیرد چشم پدرت را روشن نمی کند( الکافی، باب کظم الغیظ، ح 1) 4. امنیت از خشم خدا امام باقر علیه السلام در این مورد فرمود: در تورات موسی علیه السلام نوشته است: یا موسی أمسک غضبک عمَّن ملّکتُک علیه أکفَّ عنک غضبی؛ در کتاب تورات در ضمن مناجات خدای عزوجل با موسی علیه السلام است: ای موسی خشم خود را از کسی که تو را بر او مسلط ساخته ام بازگیر تا خشم خود را از تو باز گیرم.( همان، باب الغضب، ح 1) 5. داخل شدن در ردیف اهل ایمان قرآن کریم مؤمنین را در آیات متعدد به خاطر کنترل خشمشان می ستاید. در سوره شوری در مورد یکی از ویژگی های بارز مؤمنین می فرماید: و أذا ما غضبوا هم یغفرون شوری /37؛ و هنگامی که خشمگین شوند عفو می کنند. مضرات غضب الف. زمینه برای تسلط شیطان ضررهای فراوانی را بر غضب می توان برشمرد که مهم ترین آن تسلط شیطان بر انسان است. اساساً فرد خشمگینی که قادر به کنترل خشم خود نیست و نمی تواند در آن لحظه تصمیمات مثبت بگیرد و وجودش را آتش کینه و انتقام پر کرده است، در آن لحظه وجودش بستری مناسب برای بهره برداری شیطان است و شیطان می تواند به راحتی او را گمراه کرده و از همین راه به اهداف شوم خود دست یابد. امام باقرعلیه السلام در این زمینه می فرماید: غضب، آتش پاره ای است از شیطان که در باطن فرزند آدم است و چون کسی از شما عصبانی شد چشم های او سرخ می شود و باد به رگ های او می افتد و شیطان در وجودش داخل می شود.( معراج السعاده، 326) ب. دوری از فضایل اخلاقی انسان درحال عصبانیت از ادب و حیا و عفت فاصله می گیرد. احترام بزرگان و اطرافیان را نمی تواند نگهدارد. پرده حیا و عفت را می درد و در نتیجه سخنانی بر زبانش جاری می شود که در حالت عادی از گفتن و حتی شنیدن آن خجالت می کشد. دست به کارهایی می زند که هرگز با اخلاق و انسانیت هم خوانی ندارد. ج. خواری و رسوایی از دیگر مفاسد خشم های بی جا، خواری و ذلت و رسوایی فرد عصبانی است. او معمولاً وقتی که حالت خشم برایش عارض می شود، در میان جمع، فردی غیر عادی، ناتوان و سبک قلمداد می شود که قادر به کنترل وجودش نیست و نمی تواند امور زندگی اش را مدیریت کند و تمام کسانی که او را در آن حال می بینند به دیده حقارت و یا ترحم به او می نگرند. د. سلب اعتماد دیگران افراد جامعه به ویژه عقلای قوم و نخبگان، به افراد عصبانی کم تر اعتماد می کنند، چرا که احساس می کنند او به اندک بهانه ای خشمگین می شود و تصمیماتی می گیرد که مبنای عقلانی و منطقی ندارد گرچه بعداً اظهار ندامت کرده و عذرخواهی هم می کند. نمونه هایی از کظم غیظ معصومین علیهم السلام: کظم غیظ پیامبر اکرم(ص) انس بن مالک می گوید: من در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)بودم، عبایی که حاشیه غلیظی داشت بر دوشش بود، یک نفراعرابی(عرب های بادیه نشین)نزد آن حضرت آمد و عبای او را گرفت ومحکم کشید، به طوری که حاشیه آن عبا، گردن آن حضرت را خراشید،سپس گستاخانه گفت: ای محمد، از مال خدا که در نزد تو هست، براین دو شترم بار کن تا ببرم، چرا که این اموال نه مال تو است ونه مال پدرت. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: مال، مال خدا است و من بنده خدا هستم. آنگاه افزود: ای اعرابی، آیا آسیبی که به من رساندی به تو برسانم؟اعرابی گفت: نه. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمود: چرا؟ اعرابی عرض کرد: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمی دهی، بلکه آن را با خوبی دفع می کنی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)ازاین سخن خندید و سپس دستور داد تا بر یکی از شتران او جو و بردیگر خرما بار کردند و به او دادند. کظم غیظ امیرالمومنین علی علیه السلام در زندگی امیرمومنان علی(علیه السلام)آمده که در عصر خلافتش،روزی خطاب به جمعیت فرمود: آنچه سوال دارید از من بپرسید، هرسوالی که مربوط به پایین تر از عرش باشد پاسخ می دهم و چنین ادعایی را بعد از من جز دروغگو نمی کند. در این هنگام مردی بلندقامت در گوشه مجلس برخاست، درحالی که کتابی در گردنش آویزان بود و گویی از عرب های یهود بوده با صدای بلند با کمال گستاخی،خطاب به علی (علیه السلام)گفت: ای مدعی چیزی که نمی دانی، و پیشی گیرنده نابجا من از تو سوال هایی می کنم که از جواب آنهادرمانده شوی. در این هنگام جمعی از شیعیان و دوستان علی(ع)برخاستند تا به او حمله کرده و او را تنبیه کنند. حضرت علی(علیه السلام)آنها رابه شدت از این کار بازداشت و فرمود: رهایش کنید، شتابزدگی وتندی و خشم را از خود دور نمایید. با این کارها حجت های خدا برمردم تمام نشده و براهین الهی آشکار نخواهد گردید. آنگاه باکمال حلم و بزرگواری به آن مرد روکرد و فرمود: هر سوالی که داری بپرس او سوال های خود را مطرح کرد و حضرت علی(علیه السلام)به همه آنها پاسخ داد. او شیفته علم و حلم علی(علیه السلام)شد و اشعاری در مدح علی(ع)سرود و خواند و آن حضرت راصاحب علم و راهنمای گمراهان و رادمرد کمال و ارزش های والای انسانی خواند. کظم غیظ امام حسن علیه السلام پیر مردی ناآگاه از اهالی شام در مدینه، امام حسن (ع) را سوار بر مرکب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویی کرد، وقتی که فارغ شد، امام حسن (ع) کنار او آمد، و بدو سلام کرد، و در حالی که لبخندی بر چهره داشت‌ به او فرمود: ای پیرمرد! گمانم غریب هستی، و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خوشنود می‌شویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا می‌کنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی می‌کنیم، اگر کمک برای باربرداری از ما بخواهی، بار تو را برمی‌داریم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌نماییم، اگر برهنه باشی، تو را می‌پوشانیم، اگر نیازمند باشی تو را بی‌نیاز می‌کنیم، اگر گریخته باشی به تو پناه می‌دهیم. اگر حاجتی داری آن را ادا می‌نماییم، اگر مرکب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت‌بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امکانات بسیار داریم. هنگامی که آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر انقلابی امام حسن (ع) را شنید، آن چنان دگرگون شد که اشک از چشمانش جاری گردید و گفت: گواهی می‌دهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی، خداوند آگاه‌تر است که مقام رسالت ‌خود را در وجود چه کسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوض‌ترین افراد در نزد من بودید، ولی اینک تو محبوب‌ترین انسان‌ها در نزد من هستی! سپس او به خانه امام حسن (ع) وارد شد، و مهمان آن بزرگوار گردید، و پس از مدتی در حالی که قلبش سرشار از محبت‌خاندان رسالت‌بود، از محضر امام حسن (ع) بیرون رفت. کظم غیظ امام سجاد علیه السلام روزی چند تن مهمان امام سجاد بودند. خادم وی سیخ کبابی را بر دست داشت و با شتاب می آمد، پایش لغزید و سیخ بر سر فرزندی از امام که زیر پلکان ایستاده بود افتاد و طفل کشته شد. غلام سراسیمه ماند! امام بدو گفت: تو در این کار قصدی نداشتی! تو در راه خدا آزادی! سپس به دفن طفل پرداخت.( کشف الغمه ج2 ص81.) نیز ابو محمدحسن بن علی روایت کرده که شخصی نزد علی بن الحسین علیه السلام آمد با وی سفاهت بسیار کرد و او را به معایب منسوب گردانیده. امام علی بن الحسین علیه السلام با او هیچ نوع سخن نگفت و به جواب وی قیام ننمود. بعد از مراجعت آن شخص با جمعی که در خدمت او بود، گفت: می خواهم که با من بیایید تا جواب آن مرد بگوییم. همه قبول کردند و امام نعلین در پای کرده پیاده می رفت و می گفت: (الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و اللّه یحب المحسنین) یاران از این سخن دانستند که هیچ امری از آن جانب ظاهر نخواهد گشت که موجب آزار باشد. و چون به در اتاق آن مرد رسید، ندا کرد که ای فلان! آن شخص با خاطر پریشان بیرون آمد؛ تصور کرد که امام به جهت انتقام آمده. امام زین العابدین فرمود: ای برادر! در شأن من آنچه گفتی اگر در نفس من موجود باشد از آن استغفار می کنم و دست در دامن توبه و انابت می زنم و اگر موجود نیست خدای تعالی تو را بیامرزد و از تو عفو کناد. آن مرد چون این سخن بشنید، در میان هر دو چشم او بوسه داد و زبان به ثنای او گشاده گفت: درباره تو گفتم، چیزی که در تو موجود نیست و من بدان سزاوارترم. کظم غیظ امام کاظم علیه السلام مردی از اولاد خلیفه دوم در مدینه می‌زیست که امام کاظم علیه السلام را آزار می‌داد و گاهی به ایشان با دشنام، توهین می‌کرد. برخی از یاران امام کاظم علیه السلام، پیشنهاد می‌کردند که او را تادیب کنند؛ اما امام شدیداً ایشان را از این کار باز می‌داشت. روزی امام کاظم علیه السلام بر مرکب سوار شده و به مزرعه آن مرد رفتند و او را در مزرعه یافتند و چون کنار او رسیدند، از مرکب پیاده شدند و با گشاده‌رویی و بزرگواری از او پرسیدند: چقدر برای این مزرعه خرج کرده‌ای؟ گفت: صد دینار . فرمود: چقدر امید سود داری؟ گفت: غیب نمی‌دانم. فرمود: گفتم چقدر امیدوار هستی؟ گفت: امید دویست دینار سود دارم. حضرت سیصد دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت، خدا به تو آنچه به آن امید داری خواهد رسانید. آن شخص برخاست و سر آن گرامی را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت‌های وی در گذرد. امام تبسمی فرمودند و بازگشتند ... . روز بعد، آن مرد در مسجد نشسته بود که امام کاظم(علیه السلام) وارد شدند. آن مرد تا نگاهش به امام افتاد گفت: (الله اعلم حیث یجعل رسالته)؛ خدا بهتر می‌داند که رسالت خویش را به چه کسانی بدهد. (کنایه از آن که امام موسی بن جعفر به راستی شایستگی امامت دارند). دوستانش با شگفتی پرسیدند، داستان چیست، قبلا از او بد می‌گفتی؟ او دو باره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند... امام با یارانی از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود: کدام بهتر است، نیت شما یا این که من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟ (تاریخ بغداد، ج 13، ص 28/ ارشاد مفید، ص 278)
عنوان سوال:

بنام خدا،ائمه علیهم السلام کظم غیظ داشته اند.در مقابل چه نوع حرف هایی و سخنانی این صفت را داشته اند. با ذکر مثال بیان فرمایید


پاسخ:

بنام خدا،ائمه علیهم السلام کظم غیظ داشته اند.در مقابل چه نوع حرف هایی و سخنانی این صفت را داشته اند. با ذکر مثال بیان فرمایید

پاسخ: خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الهی و پارساپیشه را، کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید:

والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین آل عمران/134؛ و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

کظم غیظ در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند و از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود. غیظ به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است که بعد ازمشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.

حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی می کند و موجب می شود که بسیاری از جنایات و تصمیم های خطرناک از انسان صادر شود که انسان یک عمر باید کفاره و تاوان آن را بپردازد.( تفسیر نمونه، 97،3)

در این فرصت ما این آموزه قرآنی را به طور نمونه با توجه به سخنان امام باقر علیه السلام مورد بررسی و تحقیق اجمالی قرار می دهیم و در ادامه به نمونه هایی از کظم غیظ ائمه اشاره خواهیم کرد به امید این که در ردیف کاظمین غیظ و فروبرندگان خشم نا به جا قرار گیریم.

انسان ها را می توان در مواجهه با غضب، به سه گروه تقسیم کرد:

1. انسان هایی که درهنگام غضب افراط می کنند و از حد و مرز ایمان بیرون می روند. این گونه اشخاص همواره گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و بسا که پشیمانی هم سودی به حال شان نخواهد داشت.

2. افرادی که اساساً خشمگین نمی شوند و اصلاً قوه غضبیه خود را به کار نمی گیرند و در جاهایی که حتی شرع و عقل هم برای آنان عصبانیت را لازم دانسته است، به هیچ وجه حرکتی ندارند. اینان نه تنها عملی ناپسند و زشت انجام می دهند، بلکه از افراد عصبانی بدترند و افرادی بی غیرت و بی هویت تلقی می شوند.

3. کسانی که براساس کمال وجودی خود هرگاه خشمگین شوند، از مرز اعتدال خارج نمی شوند. اینان با ایمان راسخ و اعتماد به نفسی که دارند، هنگام بروز حالت عصبانیت بر وجودشان تسلط کامل دارند و تمام اعضا و جوارح آنان تحت فرمان و ایمان شان قرار دارد.

خشم مقدس

قرآن کریم هرگز اصل خشم را تخطئه نمی کند، بلکه خشم های مقدس را می ستاید. اساساً خشم مقدس یکی از صفات الهی است که نام های قهار و جبار حضرتش به آن اشاره دارد. امام باقر علیه السلام در مورد ویژگی های شیعیان علی علیه السلام می فرماید: إذا غَضُِبوا لم یَظلِمُوا.( تحف العقول، 534)

آن گرامی در سخن فوق نمی فرماید که شیعیان علی علیه السلام خشمگین نمی شوند؛ چرا که خشمگین شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود.

درسیره رسول خدا صلی الله علیه و آله به نقل از امیر مؤمنان علیه السلام آمده است که : آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی شد، اما هرگاه برای حق غضبناک می شد، احدی را نمی شناخت و خشم پیامبر صلی الله علیه و آله آرام نمی شد تا این که حق را یاری کند.( معراج السعاده، 226)

شیوه های کنترل خشم

برای فرو نشاندن خشم و غضب راه کارهای مختلفی وجود دارد که با انجام آن می توان از ضررهای بعدی عصبانیت جلوگیری کرد.

وقتی که در حضور امام باقر علیه السلام سخن از غضب به میان آمد حضرت فرمود: همانا که مرد خشمگین می شود و تا خود را داخل آتش نکند( و به گناهی دست نیالاید) آرامش نمی یابد و خشمش فرو نمی نشیند. پس برای این که در هنگام خشم به کارهای ناشایست اقدام نکنید هرگاه شخصی خشمگین شد، اگر ایستاد، فوراً بنشیند تا پلیدی و وسوسه های شیطان از او دور شود و هرگاه به خویشاوندانش غضب کند به نزد او رفته و بدنش را مس کند، چرا که خویشاوند اگر مس شود، آرامش یابد.( الکافی،ج 2،ص302)

علاوه بر توصیه های این حدیث، ما برای کنترل خشم و عصبانیت راه کارهای دیگری که دانشمندان اخلاق و روان مطرح کرده اند نیز پیشنهاد می کنیم:

1. در آن حالت شخص به سیره انبیا، اولیا و صلحا، که خود را پیرو آنان می داند، توجه کند و در مورد آیات و احادیثی که غضب بی جا را مذمت کرده اند فکر کرده و از عواقبش بر حذر باشد.

2. در هنگام خشم استعاذه نموده و با جمله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم به خداوند عالم پناه ببرد.

3. با آب سرد وضو بگیرد و یا غسل نماید.

4. زمینه ها و بسترهای دیگر خشم را خود یا دیگران از میان بردارند؛ مانند گرسنگی، تشنگی، خستگی، بی خوابی و ... .

5. فوائد شیرین و لذت بخش کظم غیظ را، که بارها تجربه کرده، در نظر آورد.

6. از افراد بدخلق و عصبانی فاصله بگیرد و رفاقت نکند.

7. اعتقاد به قضا و قدر خداوندی را در وجودش تقویت کند و بداند که گاهی پدید آمدن برخی حوادث ناگوار- که با میل باطنی او ناسازگار است - در تقدیر الهی است. امام باقر علیه السلام در این زمینه فرمود: در میان مخلوق خدا سزاوارترین کس به تسلیم بودن قضای خدای عز وجل کسی است که خدای عزوجل را بشناسد و هر که به قضا راضی باشد، قضا بر او وارد شود و خدا اجر او را بزرگ فرماید و هرکه قضا را ناخوش دارد، قضا بر او وارد شود و خدا اجرش را تباه سازد.

8. انسان وقتی که بر کسی ضعیف تر از خودش خشم می گیرد فراموش نکند که قدرت خداوند خیلی بالاتر از قدرت اوست و ممکن است مورد قهر و غضب و انتقام خداوند قرار گیرد. قرآن می فرماید:ولیعفوا ولیصفحوا ألا تحبون أن یغفرالله لکم و الله غفور رحیم نور/22؛ آن ها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمی دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!

9. سفارش به اطرافیان در مورد یادآوری عواقب شوم عصبانیت و تذکر نکات مؤثر.

می توان در خانواده، در اجتماع و یا در مراکز مهم به وسیله نصب تابلوهایی عواقب خشم خود را یادآوری کرد. حتی یک حدیث، یک نکته و عبارتی در موضوع کظم غیظ که در محل زندگی نصب است می تواند به فرد کمک کند تا خشم خود را فرو برد.

10.آخرین نکته این که بدانند انسان های عصبانی در میان مردم و عقلای عالم منفورند و بردباران عزیز و محترم.

پاداش معنوی کنترل عصبانیت

امام باقرعلیه السلام در ضمن بیانات خویش به پاداش معنوی کنترل خشم اشاره دارد که برخی از آنان را با هم می خوانیم:

1. نجات از آتش دوزخ

امام باقر علیه السلام یکی از مهم ترین برکات خویشتن داری در حالت خشم را نجات از آتش دوزخ بیان کرده و می فرماید: من ملک نفسه إذا غَضِبَ حَرَََََّمَ الله جَسَدَهٌ عَلًی النار؛ هرکس درهنگم خشم و غضب، مالک نفس خویش باشد خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد کرد.

2. آرامش روز قیامت

آن حضرت پاداش شیرین کظم غیظ را در ضمن تفسیر آیه وَإذا ما غَضِبُوا هُم یَغفِرون شوری/37؛ و هنگامی که خشمگین شوند عفو می کنند. این گونه بیان می کند:

مَن کَظِمَ غَیظاً وَ هُوَ یَقدِرُ عَلَی امضَائِهِ حَشَا اللهُ قَلبَهُ أمناً و ایماناً یوم القیامَ?؛ هرکس خشم خود را فرو برد در حالی که می توانست از طرف مقابل انتقام بگیرد، خداوند متعال در روز قیامت قلبش را ازایمان، امنیت و سلامتی پر خواهد کرد.( بحارالانوار، 411،68)

3. روشنی چشم اهل بیت علیهم السلام

فرو بردن خشم و بردباری در مقابل عصبانیت از لذت بخش ترین لحظاتی است که امامان معصوم علیهم السلام از آن به عنوان روشنی چشم نام می برند. حضرت باقر علیه السلام می فرماید: پدرم( امام صادق علیه السلام) می فرمود: پسرم! هیچ چیز مانند عصبانیتی که با صبر پایان می پذیرد چشم پدرت را روشن نمی کند( الکافی، باب کظم الغیظ، ح 1)

4. امنیت از خشم خدا

امام باقر علیه السلام در این مورد فرمود: در تورات موسی علیه السلام نوشته است: یا موسی أمسک غضبک عمَّن ملّکتُک علیه أکفَّ عنک غضبی؛ در کتاب تورات در ضمن مناجات خدای عزوجل با موسی علیه السلام است: ای موسی خشم خود را از کسی که تو را بر او مسلط ساخته ام بازگیر تا خشم خود را از تو باز گیرم.( همان، باب الغضب، ح 1)

5. داخل شدن در ردیف اهل ایمان

قرآن کریم مؤمنین را در آیات متعدد به خاطر کنترل خشمشان می ستاید. در سوره شوری در مورد یکی از ویژگی های بارز مؤمنین می فرماید: و أذا ما غضبوا هم یغفرون شوری /37؛ و هنگامی که خشمگین شوند عفو می کنند.

مضرات غضب

الف. زمینه برای تسلط شیطان

ضررهای فراوانی را بر غضب می توان برشمرد که مهم ترین آن تسلط شیطان بر انسان است. اساساً فرد خشمگینی که قادر به کنترل خشم خود نیست و نمی تواند در آن لحظه تصمیمات مثبت بگیرد و وجودش را آتش کینه و انتقام پر کرده است، در آن لحظه وجودش بستری مناسب برای بهره برداری شیطان است و شیطان می تواند به راحتی او را گمراه کرده و از همین راه به اهداف شوم خود دست یابد.

امام باقرعلیه السلام در این زمینه می فرماید: غضب، آتش پاره ای است از شیطان که در باطن فرزند آدم است و چون کسی از شما عصبانی شد چشم های او سرخ می شود و باد به رگ های او می افتد و شیطان در وجودش داخل می شود.( معراج السعاده، 326)

ب. دوری از فضایل اخلاقی

انسان درحال عصبانیت از ادب و حیا و عفت فاصله می گیرد. احترام بزرگان و اطرافیان را نمی تواند نگهدارد. پرده حیا و عفت را می درد و در نتیجه سخنانی بر زبانش جاری می شود که در حالت عادی از گفتن و حتی شنیدن آن خجالت می کشد. دست به کارهایی می زند که هرگز با اخلاق و انسانیت هم خوانی ندارد.

ج. خواری و رسوایی

از دیگر مفاسد خشم های بی جا، خواری و ذلت و رسوایی فرد عصبانی است. او معمولاً وقتی که حالت خشم برایش عارض می شود، در میان جمع، فردی غیر عادی، ناتوان و سبک قلمداد می شود که قادر به کنترل وجودش نیست و نمی تواند امور زندگی اش را مدیریت کند و تمام کسانی که او را در آن حال می بینند به دیده حقارت و یا ترحم به او می نگرند.

د. سلب اعتماد دیگران

افراد جامعه به ویژه عقلای قوم و نخبگان، به افراد عصبانی کم تر اعتماد می کنند، چرا که احساس می کنند او به اندک بهانه ای خشمگین می شود و تصمیماتی می گیرد که مبنای عقلانی و منطقی ندارد گرچه بعداً اظهار ندامت کرده و عذرخواهی هم می کند.

نمونه هایی از کظم غیظ معصومین علیهم السلام:

کظم غیظ پیامبر اکرم(ص)

انس بن مالک می گوید: من در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)بودم، عبایی که حاشیه غلیظی داشت بر دوشش بود، یک نفراعرابی(عرب های بادیه نشین)نزد آن حضرت آمد و عبای او را گرفت ومحکم کشید، به طوری که حاشیه آن عبا، گردن آن حضرت را خراشید،سپس گستاخانه گفت: ای محمد، از مال خدا که در نزد تو هست، براین دو شترم بار کن تا ببرم، چرا که این اموال نه مال تو است ونه مال پدرت.

پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: مال، مال خدا است و من بنده خدا هستم. آنگاه افزود: ای اعرابی، آیا آسیبی که به من رساندی به تو برسانم؟اعرابی گفت: نه. پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمود:

چرا؟ اعرابی عرض کرد: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمی دهی، بلکه آن را با خوبی دفع می کنی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)ازاین سخن خندید و سپس دستور داد تا بر یکی از شتران او جو و بردیگر خرما بار کردند و به او دادند.

کظم غیظ امیرالمومنین علی علیه السلام

در زندگی امیرمومنان علی(علیه السلام)آمده که در عصر خلافتش،روزی خطاب به جمعیت فرمود: آنچه سوال دارید از من بپرسید، هرسوالی که مربوط به پایین تر از عرش باشد پاسخ می دهم و چنین ادعایی را بعد از من جز دروغگو نمی کند. در این هنگام مردی بلندقامت در گوشه مجلس برخاست، درحالی که کتابی در گردنش آویزان بود و گویی از عرب های یهود بوده با صدای بلند با کمال گستاخی،خطاب به علی (علیه السلام)گفت: ای مدعی چیزی که نمی دانی، و پیشی گیرنده نابجا من از تو سوال هایی می کنم که از جواب آنهادرمانده شوی.

در این هنگام جمعی از شیعیان و دوستان علی(ع)برخاستند تا به او حمله کرده و او را تنبیه کنند. حضرت علی(علیه السلام)آنها رابه شدت از این کار بازداشت و فرمود: رهایش کنید، شتابزدگی وتندی و خشم را از خود دور نمایید. با این کارها حجت های خدا برمردم تمام نشده و براهین الهی آشکار نخواهد گردید. آنگاه باکمال حلم و بزرگواری به آن مرد روکرد و فرمود: هر سوالی که داری بپرس او سوال های خود را مطرح کرد و حضرت علی(علیه السلام)به همه آنها پاسخ داد. او شیفته علم و حلم علی(علیه السلام)شد و اشعاری در مدح علی(ع)سرود و خواند و آن حضرت راصاحب علم و راهنمای گمراهان و رادمرد کمال و ارزش های والای انسانی خواند.

کظم غیظ امام حسن علیه السلام

پیر مردی ناآگاه از اهالی شام در مدینه، امام حسن (ع) را سوار بر مرکب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویی کرد، وقتی که فارغ شد، امام حسن (ع) کنار او آمد، و بدو سلام کرد، و در حالی که لبخندی بر چهره داشت‌ به او فرمود: ای پیرمرد! گمانم غریب هستی، و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنی از تو خوشنود می‌شویم، اگر چیزی از ما بخواهی به تو عطا می‌کنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی تو را راهنمایی می‌کنیم، اگر کمک برای باربرداری از ما بخواهی، بار تو را برمی‌داریم، اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌نماییم، اگر برهنه باشی، تو را می‌پوشانیم، اگر نیازمند باشی تو را بی‌نیاز می‌کنیم، اگر گریخته باشی به تو پناه می‌دهیم. اگر حاجتی داری آن را ادا می‌نماییم، اگر مرکب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت‌بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امکانات بسیار داریم.

هنگامی که آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر انقلابی امام حسن (ع) را شنید، آن چنان دگرگون شد که اشک از چشمانش جاری گردید و گفت: گواهی می‌دهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستی، خداوند آگاه‌تر است که مقام رسالت ‌خود را در وجود چه کسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوض‌ترین افراد در نزد من بودید، ولی اینک تو محبوب‌ترین انسان‌ها در نزد من هستی!

سپس او به خانه امام حسن (ع) وارد شد، و مهمان آن بزرگوار گردید، و پس از مدتی در حالی که قلبش سرشار از محبت‌خاندان رسالت‌بود، از محضر امام حسن (ع) بیرون رفت.

کظم غیظ امام سجاد علیه السلام

روزی چند تن مهمان امام سجاد بودند. خادم وی سیخ کبابی را بر دست داشت و با شتاب می آمد، پایش لغزید و سیخ بر سر فرزندی از امام که زیر پلکان ایستاده بود افتاد و طفل کشته شد. غلام سراسیمه ماند! امام بدو گفت: تو در این کار قصدی نداشتی! تو در راه خدا آزادی! سپس به دفن طفل پرداخت.( کشف الغمه ج2 ص81.)

نیز ابو محمدحسن بن علی روایت کرده که شخصی نزد علی بن الحسین علیه السلام آمد با وی سفاهت بسیار کرد و او را به معایب منسوب گردانیده. امام علی بن الحسین علیه السلام با او هیچ نوع سخن نگفت و به جواب وی قیام ننمود.

بعد از مراجعت آن شخص با جمعی که در خدمت او بود، گفت: می خواهم که با من بیایید تا جواب آن مرد بگوییم. همه قبول کردند و امام نعلین در پای کرده پیاده می رفت و می گفت: (الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و اللّه یحب المحسنین) یاران از این سخن دانستند که هیچ امری از آن جانب ظاهر نخواهد گشت که موجب آزار باشد.

و چون به در اتاق آن مرد رسید، ندا کرد که ای فلان! آن شخص با خاطر پریشان بیرون آمد؛ تصور کرد که امام به جهت انتقام آمده. امام زین العابدین فرمود: ای برادر! در شأن من آنچه گفتی اگر در نفس من موجود باشد از آن استغفار می کنم و دست در دامن توبه و انابت می زنم و اگر موجود نیست خدای تعالی تو را بیامرزد و از تو عفو کناد.

آن مرد چون این سخن بشنید، در میان هر دو چشم او بوسه داد و زبان به ثنای او گشاده گفت: درباره تو گفتم، چیزی که در تو موجود نیست و من بدان سزاوارترم.

کظم غیظ امام کاظم علیه السلام

مردی از اولاد خلیفه دوم در مدینه می‌زیست که امام کاظم علیه السلام را آزار می‌داد و گاهی به ایشان با دشنام، توهین می‌کرد.

برخی از یاران امام کاظم علیه السلام، پیشنهاد می‌کردند که او را تادیب کنند؛ اما امام شدیداً ایشان را از این کار باز می‌داشت.

روزی امام کاظم علیه السلام بر مرکب سوار شده و به مزرعه آن مرد رفتند و او را در مزرعه یافتند و چون کنار او رسیدند، از مرکب پیاده شدند و با گشاده‌رویی و بزرگواری از او پرسیدند:

چقدر برای این مزرعه خرج کرده‌ای؟

گفت: صد دینار .

فرمود: چقدر امید سود داری؟

گفت: غیب نمی‌دانم.

فرمود: گفتم چقدر امیدوار هستی؟

گفت: امید دویست دینار سود دارم.

حضرت سیصد دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت، خدا به تو آنچه به آن امید داری خواهد رسانید. آن شخص برخاست و سر آن گرامی را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت‌های وی در گذرد. امام تبسمی فرمودند و بازگشتند ... .

روز بعد، آن مرد در مسجد نشسته بود که امام کاظم(علیه السلام) وارد شدند.

آن مرد تا نگاهش به امام افتاد گفت:

(الله اعلم حیث یجعل رسالته)؛ خدا بهتر می‌داند که رسالت خویش را به چه کسانی بدهد. (کنایه از آن که امام موسی بن جعفر به راستی شایستگی امامت دارند).

دوستانش با شگفتی پرسیدند، داستان چیست، قبلا از او بد می‌گفتی؟

او دو باره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند...

امام با یارانی از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود: کدام بهتر است، نیت شما یا این که من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟ (تاریخ بغداد، ج 13، ص 28/ ارشاد مفید، ص 278)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین