در مورد این سخن پیامبر اکرم (ص) که فرمود: (خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون بهترین زنان بهشتند.) جند احتمال وجود دارد یکی این که این روایت و مانند آن در صدد بیان افضل بودن نسبی این افراد است؛ یعنی در زمان فرعون، آسیه برتر از همه بوده، در زمان حضرت عیسی، حضرت مریم اشرف زنان عالم بود و در زمان پیامبر (ص)، حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) اشرف بانوان بودند. روایت می خواهد برتری این چهار زن نسبت به زنان عصر خود را بیان کند. و این منافات ندارد که اولا درجات این زنان با هم یکسان نباشد و یا در عصر دیگر زنان کاملی چون حضرت زینب(س) ظهور نمایند؛ و در خصوص مقام حضرت زینب(س) اگر چه ما به روایت معتبری از پیامبر اکرم (ص) دست نیافتیم ولی روایاتی که از پیامبر(ص) در باره ذریّه حضرت زهرا (س) وارد شده است، عظمت مقام این بانوی بزرگ فهمیده می شود. احتمال دیگر این است که براساس این روایات هیچ زنی به مقامات معنوی آن چهار بانوی محترم نمی رسند.
چرا نام حضرت زینب(س) به عنوان یکی از چهار زن برتر عالم از زبان پیغمبر نمی باشد؟ آیا حضرت مریم برتر از حضرت زینب (س) می باشند؟
در مورد این سخن پیامبر اکرم (ص) که فرمود: (خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون بهترین زنان بهشتند.) جند احتمال وجود دارد یکی این که این روایت و مانند آن در صدد بیان افضل بودن نسبی این افراد است؛ یعنی در زمان فرعون، آسیه برتر از همه بوده، در زمان حضرت عیسی، حضرت مریم اشرف زنان عالم بود و در زمان پیامبر (ص)، حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) اشرف بانوان بودند. روایت می خواهد برتری این چهار زن نسبت به زنان عصر خود را بیان کند. و این منافات ندارد که اولا درجات این زنان با هم یکسان نباشد و یا در عصر دیگر زنان کاملی چون حضرت زینب(س) ظهور نمایند؛ و در خصوص مقام حضرت زینب(س) اگر چه ما به روایت معتبری از پیامبر اکرم (ص) دست نیافتیم ولی روایاتی که از پیامبر(ص) در باره ذریّه حضرت زهرا (س) وارد شده است، عظمت مقام این بانوی بزرگ فهمیده می شود. احتمال دیگر این است که براساس این روایات هیچ زنی به مقامات معنوی آن چهار بانوی محترم نمی رسند.
- [سایر] آیا حضرت فاطمه(س) از حضرت مریم(س) برتر هستند؟
- [سایر] مقام حضرت زهرا(س) و حضرت مریم(س) کدام برتر هستند؟
- [سایر] با توجه به آیه 42 سوره آل عمران حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برتر است یا حضرت مریم (سلام الله علیها)؟
- [سایر] آسیه چه کرده بود که به آن مقام در ردیف فاطمه (س) و حضرت خدیجه (س) و مریم (س) قرار گرفت؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] مقام حضرت زینب(س) و مقام حضرت مریم(س) کدامیک بالاتر است؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] خداوند در قرآن صریحاً حضرت مریم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ایشان می دانیم؟
- [سایر] چرا نام حضرت مریم(علیها السلام) در قرآن آمده ولی نام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قرآن نیامده است؟
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).