میکویندحضرت زینب(س)بعدازاسارت ازیزیدیان خواست باردیکربه کربلابیایدزمانی که به قتلکاه امدندبه دنبال بدن امام کشتندامابه سختی بیداکردندمکرحضرت زینب شاهدواقعه نبودندجه طورحتی مکان راتشخیص ندادند؟ پاسخ: با سلام در پاسخ به سوال شما باید گفت: سوال شما اینگونه به نظر می رسد که حضرت زینب پس از رفتن از کربلا مجددا از یزدیان درخواست بازگشت به قتلگاه را کرده است. در این مورد باید گفت: در هیچ یک از منابع معتبر و کهن تاریخی چنین در خواستی ثبت نشده است. اما به نظر می رسد منظور شما همان واقعه عصر روز یازدهم و قبل از حرکت به سوی کوفه است که اسرا از لشکریان خواستند آنان را از کنار قتلگاه عزیزانشان عبور دهند تا با آنان وداع کنند. در این صورت نیز منظور آن است که: شخص یا از روی لباسی که بر تن داشته شناسایی می شود یا از روی صورتش یا از روی ویژگی های بدنی. اما هیچ یک از این موارد در امام و برخی شهدا وجود نداشت. آنان نه سر در بدن داشتند و نه لباس. بدن آنان نیز زیر سم اسبان به شدت از هم پاشیده بود. حال شما بگویید آیا در میان ده ها جسد با ویژگی های فوق تشخیص یکی از دیگری چه میزان زمان نیاز دارد؟ متن منابع کهن در مورد حضور خاندان امام در کربلا به شرح زیر می باشد: خاندان امام در قتلگاه یکی از صحنههای دلخراش در عاشورا، حضور خاندان حسینی در قتلگاه و مشاهدة آن صحنة خونین و پیکر چاک چاک امام و سایر شهدا بود. نوشتهاند که خاندان امام به اصرار از لشکریان خواستند که آنها را به قتلگاه ببرند.[1] همین که چشم زنان بر کشتگان افتاد، ناله سردادند و بر صورتهای خود زدند. راوی میگوید: به خدا سوگند، زینب دختر علی را از یاد نمیبرم که بر حسین ندبه میکرد و با صدایی غمانگیز و دلی پردرد فریاد میزد: وامحمداه، صَلّیٰ عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء وَاثَکْلاه وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا، اِلَی اللهِ الْمُشتَکیٰ وَ اِلی مُحَمَّدٍ الْمُصطَفیٰ و الی عَلِیٍ المُرتَضَیٰ و الی فَاطِمةَ الزَّهراء وَ الی حَمزة سَیّدالشُّهداء. وامُحَمَّداه، وَ هَذا حُسینٌ بِالْعَراءِ تَسفی عَلیه ریحُ الصَّبَاء، قَتِیل أولادِ البَغَایَا. وَاحُزْنَاه، وَاکرباه عَلیک یَا اباعَبدِاللهِ، اَلْیَوم مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اللهِ. یَا اصحابَ مُحَمّد، هؤلاء ذُرِیَّةُ المُصطفی یُسَاقُونَ سُوقَ السَّبایَا.[2] (وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین است که عریان بر خاک افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است وامصیبتاه، این دختران تو هستند که اسیرند. شکایت میبرم به خدا و به محمّد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و به حمزه سیدالشهدا. وامحمّداه، این حسین است که عریان (روی خاک افتاده) و باد صبا خاک بیابان را بر بدنش میپاشد. اوست که به دست زنازادگان کشته شده است. آه ای اباعبدالله چه غصهای و چه مصیبتی در شهادت تو، گویا امروز جدّم رسولخدا از دنیا رفته است. ای یاران محمّد، اینان خاندان مصطفی هستند که همانند اسیران آنان را میبرند). این سخنان، دلهای سنگدلان و کوههای استوار را آب میکرد.[3] راوی میگوید: به خدا قسم زینب با گریه خود، هر دوست و دشمن را به گریه انداخت. گزارش شده است که حضرت سکینه بدن پاک پدر را در آغوش گرفت. گروهی از آن مردم خشن و بیرحم آمده و او را از بدن جدا کردند. [4] [1]. سید ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص180 [2]. الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 180 181. و ر.ک: مُثیرالاحزان، ص77. [3]. ابننما، مثیرالاحزان، ص77. [4]. ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 181.
میکویندحضرت زینب(س)بعدازاسارت ازیزیدیان خواست باردیکربه کربلابیایدزمانی که به قتلکاه امدندبه دنبال بدن امام کشتندامابه سختی بیداکردندمکرحضرت زینب شاهدواقعه نبودندجه طورحتی مکان راتشخیص ندادند؟
میکویندحضرت زینب(س)بعدازاسارت ازیزیدیان خواست باردیکربه کربلابیایدزمانی که به قتلکاه امدندبه دنبال بدن امام کشتندامابه سختی بیداکردندمکرحضرت زینب شاهدواقعه نبودندجه طورحتی مکان راتشخیص ندادند؟
پاسخ: با سلام در پاسخ به سوال شما باید گفت: سوال شما اینگونه به نظر می رسد که حضرت زینب پس از رفتن از کربلا مجددا از یزدیان درخواست بازگشت به قتلگاه را کرده است. در این مورد باید گفت: در هیچ یک از منابع معتبر و کهن تاریخی چنین در خواستی ثبت نشده است. اما به نظر می رسد منظور شما همان واقعه عصر روز یازدهم و قبل از حرکت به سوی کوفه است که اسرا از لشکریان خواستند آنان را از کنار قتلگاه عزیزانشان عبور دهند تا با آنان وداع کنند. در این صورت نیز منظور آن است که: شخص یا از روی لباسی که بر تن داشته شناسایی می شود یا از روی صورتش یا از روی ویژگی های بدنی. اما هیچ یک از این موارد در امام و برخی شهدا وجود نداشت. آنان نه سر در بدن داشتند و نه لباس. بدن آنان نیز زیر سم اسبان به شدت از هم پاشیده بود. حال شما بگویید آیا در میان ده ها جسد با ویژگی های فوق تشخیص یکی از دیگری چه میزان زمان نیاز دارد؟
متن منابع کهن در مورد حضور خاندان امام در کربلا به شرح زیر می باشد:
خاندان امام در قتلگاه
یکی از صحنههای دلخراش در عاشورا، حضور خاندان حسینی در قتلگاه و مشاهدة آن صحنة خونین و پیکر چاک چاک امام و سایر شهدا بود. نوشتهاند که خاندان امام به اصرار از لشکریان خواستند که آنها را به قتلگاه ببرند.[1]
همین که چشم زنان بر کشتگان افتاد، ناله سردادند و بر صورتهای خود زدند. راوی میگوید: به خدا سوگند، زینب دختر علی را از یاد نمیبرم که بر حسین ندبه میکرد و با صدایی غمانگیز و دلی پردرد فریاد میزد:
وامحمداه، صَلّیٰ عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء وَاثَکْلاه وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا، اِلَی اللهِ الْمُشتَکیٰ وَ اِلی مُحَمَّدٍ الْمُصطَفیٰ و الی عَلِیٍ المُرتَضَیٰ و الی فَاطِمةَ الزَّهراء وَ الی حَمزة سَیّدالشُّهداء. وامُحَمَّداه، وَ هَذا حُسینٌ بِالْعَراءِ تَسفی عَلیه ریحُ الصَّبَاء، قَتِیل أولادِ البَغَایَا. وَاحُزْنَاه، وَاکرباه عَلیک یَا اباعَبدِاللهِ، اَلْیَوم مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اللهِ. یَا اصحابَ مُحَمّد، هؤلاء ذُرِیَّةُ المُصطفی یُسَاقُونَ سُوقَ السَّبایَا.[2]
(وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین است که عریان بر خاک افتاده و به خون آغشته شده و اعضایش از هم جدا شده است وامصیبتاه، این دختران تو هستند که اسیرند. شکایت میبرم به خدا و به محمّد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و به حمزه سیدالشهدا. وامحمّداه، این حسین است که عریان (روی خاک افتاده) و باد صبا خاک بیابان را بر بدنش میپاشد. اوست که به دست زنازادگان کشته شده است. آه ای اباعبدالله چه غصهای و چه مصیبتی در شهادت تو، گویا امروز جدّم رسولخدا از دنیا رفته است. ای یاران محمّد، اینان خاندان مصطفی هستند که همانند اسیران آنان را میبرند).
این سخنان، دلهای سنگدلان و کوههای استوار را آب میکرد.[3] راوی میگوید: به خدا قسم زینب با گریه خود، هر دوست و دشمن را به گریه انداخت. گزارش شده است که حضرت سکینه بدن پاک پدر را در آغوش گرفت. گروهی از آن مردم خشن و بیرحم آمده و او را از بدن جدا کردند. [4]
[1]. سید ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص180
[2]. الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 180 181. و ر.ک: مُثیرالاحزان، ص77.
[3]. ابننما، مثیرالاحزان، ص77.
[4]. ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 181.
- [سایر] آیا حضرت زینب (س) بااجازه شوهرشان در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] آیا قبر حضرت زینب س در مصر قرار دارد؟
- [سایر] خطبه حضرت زینب(س)چه نکاتی را داراست؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا میتوان چهره بزرگانی چون حضرت عباس 7 و حضرت زینب (س) را نشان داد؟
- [سایر] آیا حضرت زینب(س) قبل از سفر به کربلا، طلاق گرفته بودند؟
- [سایر] منظور حضرت زینب(س) از این جمله چیست "من چیزی جز زیبایی ندیدم"؟
- [سایر] جوانان مسلمان چگونه می توانند از زندگی حضرت زینب (س) الگو بگیرند؟
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [آیت الله سیستانی] آیا بازیگران می توانند در نمایش در نقش شخصیتهای مقدسی همچون حضرت زینب (س) و حضرت عباس (ع) بازی کنند ؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد؛ باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق. و در صورتی که زن معین باشد؛ ذکر نام او لازم نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.