آیا سهل ساعدی یا صاعدی ایشان یکی از یاران امام حسین(ع) است، کدام یک فامیل ایشان صحیح تراست؟
آیا سهل ساعدی یا صاعدی ایشان یکی از یاران امام حسین(ع) است، کدام یک فامیل ایشان صحیح تراست؟ پاسخ: بیوگرافی سهل بن سعد ساعدی ابو­العباس سهل بن سعد بن مالک بن خزرج بن ساعده از صحابه مشهور رسول خدا(ص) و از راویان حماسه حسینی در کربلا بود.[1] شیخ طوسی او را از اصحاب و یاران امام علی(ع) نیز می­داند.[2] سهل از طایفه بنی­ساعده بود. گفته شده نام او حزن بود و پیامبر(ص) او را سهل نامید.[3] در زمان وفات پیامبر(ص) 15 سال داشت و در مدینه می­زیست. از جمله فضایل او را دو بیعت با پیامبر(ص)، و نماز گزاردن وی به دو قبله و همچنین تمجید پیامبر(ص) از وی دانسته­اند.[4] وی از بزرگان اصحاب شمرده شده که خدمتگزار پیامبر(ص) و همواره ملازم آن حضرت بودند و غالب روایات نبوی از همین گروه و نظایر ایشان نقل شده است، چرا که عمر طولانی‌تر داشتند و مورد مراجعه مردم بودند.[5] خواهرانش نائله و عمره از زنانی بود که اسلام آوردند و با پیامبر(ص) در مدینه بیعت کردند.[6] وی احادیثی از پیامبر(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و بعضی صحابه نقل کرده است. أبو هریرة و سعید بن المسیب، زهری، أبو حازم، و پسرش عباس بن سهل از او حدیث روایت کرده­اند.[7] حدیثی از عباس پسرش نقل شده که ابوالعباس گفت از حضرت زهرا(س) راجع به امامان پرسیدم، ایشان در پاسخ فرمود که پیامبر(ص)، نام علی(ع) و یازده فرزندش را به عنوان امامان یکی پس از دیگری نام برده است.[8] او از شاهدان غدیر بود. از راویان حدیث خیبر و از راویان غدیر[9] و جمله مشهور پیامبر(ص) است که فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او ر ادوست می­دارند. و او بر نمی­گردد تا این که خدا پیروزش کند.[10] در جنگ تبوک حاضر بود و از آن جا که سن کمی داشت، امور خدماتی چون جمع­آوری هیزم و آماده کردن خمیر را به عهده او نهاده بودند. او خود می­گوید: (من از همه دوستان خود کوچکتر و قرآن خوان ایشان در تبوک بودم).[11] وی در سال 61 در کوفه بود. امام حسین(ع) در خطبه­ای که برای کوفیانی که در مقابلش صف آرایی کرده بودند، ایراد کرد، او را به عنوان شاهد معرفی نموده و فرمود: (اگر مرا قبول ندارید، افرادی چون جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، و سهل بن سعد ساعدی هستند، سخن رسول خدا(ص) درباره من را از آن­ها بپرسید).[12] بعد از شهادت امام حسین(ع) وقتی اهل بیت را به شام بردند، او به شام رفته بود با کاروان اسرا برخورد کرد، خود را به کاروان اهل بیت رساند و از دختر امام حسین(ع) خواست اگر خواسته­ای دارد به وی بگوید. ایشان خواست سر مبارک امام را دورتر از ایشان حمل کنند تا مردم کمتر به حرم پیامبر(ص) بنگرند.[13] در سال 74 هجری روزی سهل بن سعد از طرف حجاج بن یوسف احضار شد. حجاج سعی در تحقیر وی داشت. از این روی او را به خاطر عدم حمایتش از عثمان مؤاخذه کرد بعد دستور داد گردنش را مهر بزنند. به گفته برخی منابع سهل از دوستان امیرالمؤمنین و خاندان او بود و از این جهت حجاج وی را آزار می‌داد.[14] روزگاری که او در مدینه می­زیست، مردی از آل مروان بر این شهر حکومت یافت. وی سهل را احضار کرده و کنیه ابوتراب علی(ع) را مورد استهزاء قرار داد و از سهل خواست تا امام را ناسزا گوید؛ اما او نپذیرفت و خاطرنشان کرد که هیچ کنیه­ای نزد امام چون ابوتراب محبوب نبود.[15] هم­چنین نقل شده است، روزی بنی­امیه از سهل بن سعد خواستند که بر منبر بنشیند و ابو­تراب را ناسزا گوید. سهل بن سعد در پاسخ گفت: (علی(ع) کنیه ابو­تراب را از هر کنیه­ای بیشتر دوست می­داشت و اکنون بنی­امیه سعی می­دارند که این کنیه­ای محبوب را برای وی مایه سرکوبی و شماتت قرار دهند. علی کنیه (ابوتراب) را فقط به این جهت می‌پسندید که عطیه‌ی رسول اکرم الهی بود).[16] در دوران ولید جز تنی چند از اصحاب رسول خدا(ص) باقی نمانده بودند که از جمله ایشان سهل بود. وی آخرین فردی بود، از صحابه که تا حدود سال 90 هجری باقی ماند. او در اواخر عمر خود در مدینه زیست. در سال 88 یا 91 هجری در نود و شش یا نود و نه سالگی در این شهر درگذشت.[17] اقوال دیگری نیز در سال وفات او وجود دارد.[18] [1]. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 هجری، 45، ص 127. [2]. طوسی، محمد بن حسن؛ رجال الطوسی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، 1415 هجری، ص 66. [3]. ثقفی، ابراهیم بن محمد؛ الغارات، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1410 هجری قمری، ص 438 و ابن الأثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن محمد؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1989، ج 2، ص 320. [4]. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ الجمل، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، 1413 هجری قمری، ص 106. [5]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 2، ص 357. [6]. همان، ج 8، ص 379. [7]. ابن اثیر، اسدالغابه، ج 2، ص 320. [8]. خزاز قمی، علی بن محمد؛ کفایة الأثر، قم، انتشارات بیدار، 1401 هجری قمری، ص 195. [9]. ابن طاوس، سید علی بن موسی؛ الطرائف، قم، چاپخانه خیام، 1400 هجری قمری، ج 1، ص 139. [10]. ابن طاوس، همان، ص 58. [11]. واقدی، محمد بن عمر؛ مغازی تاریخ جنگهای پیامبر(ص)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ص 767. [12]. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ الإرشاد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید 1413 هجری قمری‌، ج 2، ص 97 و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375ش، ج 7، ص 3024. [13]. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 هجری، 45، ص 127. [14]. ثقفی، پیشین. [15].‌ ‌ابن بطریق، یحیی بن حسن حلی؛ العمدة، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1407 هجری قمری، ص 449. [16]. الغارات، پیشین، ص 438. [17]. ابن اثیر، عزالدین علی؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385، ج 4، ص 534. [18]. ابن اثیر، اسدالغابه، پیشین، ج 2، ص 321.
عنوان سوال:

آیا سهل ساعدی یا صاعدی ایشان یکی از یاران امام حسین(ع) است، کدام یک فامیل ایشان صحیح تراست؟


پاسخ:

آیا سهل ساعدی یا صاعدی ایشان یکی از یاران امام حسین(ع) است، کدام یک فامیل ایشان صحیح تراست؟

پاسخ: بیوگرافی سهل بن سعد ساعدی
ابو­العباس سهل بن سعد بن مالک بن خزرج بن ساعده از صحابه مشهور رسول خدا(ص) و از راویان حماسه حسینی در کربلا بود.[1] شیخ طوسی او را از اصحاب و یاران امام علی(ع) نیز می­داند.[2] سهل از طایفه بنی­ساعده بود. گفته شده نام او حزن بود و پیامبر(ص) او را سهل نامید.[3]
در زمان وفات پیامبر(ص) 15 سال داشت و در مدینه می­زیست. از جمله فضایل او را دو بیعت با پیامبر(ص)، و نماز گزاردن وی به دو قبله و همچنین تمجید پیامبر(ص) از وی دانسته­اند.[4] وی از بزرگان اصحاب شمرده شده که خدمتگزار پیامبر(ص) و همواره ملازم آن حضرت بودند و غالب روایات نبوی از همین گروه و نظایر ایشان نقل شده است، چرا که عمر طولانی‌تر داشتند و مورد مراجعه مردم بودند.[5] خواهرانش نائله و عمره از زنانی بود که اسلام آوردند و با پیامبر(ص) در مدینه بیعت کردند.[6]
وی احادیثی از پیامبر(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و بعضی صحابه نقل کرده است. أبو هریرة و سعید بن المسیب، زهری، أبو حازم، و پسرش عباس بن سهل از او حدیث روایت کرده­اند.[7] حدیثی از عباس پسرش نقل شده که ابوالعباس گفت از حضرت زهرا(س) راجع به امامان پرسیدم، ایشان در پاسخ فرمود که پیامبر(ص)، نام علی(ع) و یازده فرزندش را به عنوان امامان یکی پس از دیگری نام برده است.[8] او از شاهدان غدیر بود. از راویان حدیث خیبر و از راویان غدیر[9] و جمله مشهور پیامبر(ص) است که فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او ر ادوست می­دارند. و او بر نمی­گردد تا این که خدا پیروزش کند.[10]
در جنگ تبوک حاضر بود و از آن جا که سن کمی داشت، امور خدماتی چون جمع­آوری هیزم و آماده کردن خمیر را به عهده او نهاده بودند. او خود می­گوید: (من از همه دوستان خود کوچکتر و قرآن خوان ایشان در تبوک بودم).[11]
وی در سال 61 در کوفه بود. امام حسین(ع) در خطبه­ای که برای کوفیانی که در مقابلش صف آرایی کرده بودند، ایراد کرد، او را به عنوان شاهد معرفی نموده و فرمود: (اگر مرا قبول ندارید، افرادی چون جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، و سهل بن سعد ساعدی هستند، سخن رسول خدا(ص) درباره من را از آن­ها بپرسید).[12] بعد از شهادت امام حسین(ع) وقتی اهل بیت را به شام بردند، او به شام رفته بود با کاروان اسرا برخورد کرد، خود را به کاروان اهل بیت رساند و از دختر امام حسین(ع) خواست اگر خواسته­ای دارد به وی بگوید. ایشان خواست سر مبارک امام را دورتر از ایشان حمل کنند تا مردم کمتر به حرم پیامبر(ص) بنگرند.[13]
در سال 74 هجری روزی سهل بن سعد از طرف حجاج بن یوسف احضار شد. حجاج سعی در تحقیر وی داشت. از این روی او را به خاطر عدم حمایتش از عثمان مؤاخذه کرد بعد دستور داد گردنش را مهر بزنند. به گفته برخی منابع سهل از دوستان امیرالمؤمنین و خاندان او بود و از این جهت حجاج وی را آزار می‌داد.[14]
روزگاری که او در مدینه می­زیست، مردی از آل مروان بر این شهر حکومت یافت. وی سهل را احضار کرده و کنیه ابوتراب علی(ع) را مورد استهزاء قرار داد و از سهل خواست تا امام را ناسزا گوید؛ اما او نپذیرفت و خاطرنشان کرد که هیچ کنیه­ای نزد امام چون ابوتراب محبوب نبود.[15] هم­چنین نقل شده است، روزی بنی­امیه از سهل بن سعد خواستند که بر منبر بنشیند و ابو­تراب را ناسزا گوید. سهل بن سعد در پاسخ گفت: (علی(ع) کنیه ابو­تراب را از هر کنیه­ای بیشتر دوست می­داشت و اکنون بنی­امیه سعی می­دارند که این کنیه­ای محبوب را برای وی مایه سرکوبی و شماتت قرار دهند. علی کنیه (ابوتراب) را فقط به این جهت می‌پسندید که عطیه‌ی رسول اکرم الهی بود).[16]
در دوران ولید جز تنی چند از اصحاب رسول خدا(ص) باقی نمانده بودند که از جمله ایشان سهل بود. وی آخرین فردی بود، از صحابه که تا حدود سال 90 هجری باقی ماند.
او در اواخر عمر خود در مدینه زیست. در سال 88 یا 91 هجری در نود و شش یا نود و نه سالگی در این شهر درگذشت.[17] اقوال دیگری نیز در سال وفات او وجود دارد.[18]

[1]. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 هجری، 45، ص 127.
[2]. طوسی، محمد بن حسن؛ رجال الطوسی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، 1415 هجری، ص 66.
[3]. ثقفی، ابراهیم بن محمد؛ الغارات، قم، مؤسسه دارالکتاب، 1410 هجری قمری، ص 438 و ابن الأثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن محمد؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1989، ج 2، ص 320.
[4]. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ الجمل، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، 1413 هجری قمری، ص 106.
[5]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 2، ص 357.
[6]. همان، ج 8، ص 379.
[7]. ابن اثیر، اسدالغابه، ج 2، ص 320.
[8]. خزاز قمی، علی بن محمد؛ کفایة الأثر، قم، انتشارات بیدار، 1401 هجری قمری، ص 195.
[9]. ابن طاوس، سید علی بن موسی؛ الطرائف، قم، چاپخانه خیام، 1400 هجری قمری، ج 1، ص 139.
[10]. ابن طاوس، همان، ص 58.
[11]. واقدی، محمد بن عمر؛ مغازی تاریخ جنگهای پیامبر(ص)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ص 767.
[12]. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ الإرشاد، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید 1413 هجری قمری‌، ج 2، ص 97 و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375ش، ج 7، ص 3024.
[13]. مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 هجری، 45، ص 127.
[14]. ثقفی، پیشین.
[15].‌ ‌ابن بطریق، یحیی بن حسن حلی؛ العمدة، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1407 هجری قمری، ص 449.
[16]. الغارات، پیشین، ص 438.
[17]. ابن اثیر، عزالدین علی؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385، ج 4، ص 534.
[18]. ابن اثیر، اسدالغابه، پیشین، ج 2، ص 321.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین