با سلام : میخواهم اندیشه سیاسی (امکان یا عدم امکان ان ) را در ایین زرتشت تحقیق کنم؟
با سلام : میخواهم اندیشه سیاسی (امکان یا عدم امکان ان ) را در ایین زرتشت تحقیق کنم؟ (دین زرتشت ، سیاست و حکومت ) از آنچه از تاریخ دین زرتشتی به ویژه در خاستگاه و محل بالندگی آن یعنی ایران بر می آید می توان متوجه شد که نه این دین داعیه ای برای تصاحب قدرت و سیاست داشته است و نه اینکه در طول تاریخ ، اقدام به چنین کاری نموده است و عمده وظایفی که روحانیون زرتشتی در ارتباط با جامعه داشته اند عبارت بوده است از نظارت بر اجرای آیین ها و تشریفات زرتشتی به همان گونه که امروزه نیز می توان آن را در میان جامعه زرتشتیان مشاهده کرد . کریستن سن در فصل دوم کتاب خویش در مورد وظایف اجتماعی روحانیون زرتشتی می نویسد: (روحانیون در روابط خود با جامعه وظایف متعدد و مختلف داشته اند، از قبیل اجرای احکام طهارت و اصغاء اعترافات گناهکاران و عفو و بخشایش آنان و تعیین میزان کفارات و جرائم و انجام دادن تشریفات عادی هنگام ولادت و بستن کستیک (کمربند مقدس) و عروسی و تشییع جنازه و اعیاد مذهبی. . . روزی چهار بار بایستی آفتاب را ستایش و آب و ماه را نیایش نمود. هنگام خواب و برخاستن و شستشو و بستن کمربند و خوردن غذا و قضای حاجت و زدن عطسه و چیدن ناخن و گیسو و افروختن چراغ و امثال آن بایستی هر کسی دعایی مخصوص تلاوت کند. آتش اجاق هرگز نبایستی خاموش شود و نور آفتاب نبایستی بر آتش بتابد و آب با آتش نبایستی ملاقات نماید و ظروف فلزی نبایستی زنگ بزند زیرا که فلزات مقدس بودند. اشخاصی که به جسد میت و بدن زن حائض یا زنی که تازه وضع حمل کرده- مخصوصاً اگر طفل مرده از او به وجود آمده باشد- دست می زدند بایستی در حق آنها تشریفاتی اجرا کنند که بسی خستگی آور و پرزحمت بود. ) (ایران در زمان ساسانیان، ص 141 نقل از مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 198) البته از شواهد و قرائن اینچنین به دست می آید که روحانیت زرتشتی اگر چه اقدامی برای تصاحب قدرت سیاسی نداشته اند اما از زمان ساسانیان که قدرت روحانیون زرتشتی به شدت بالا گرفت روابط میان دستگاه حکومت و مذهب نیز دچار تحولاتی شد و منازعاتی در این زمینه به وجود آمد به طوری که می توان گفت همان منازعات میان دستگاه کلیسا و قدرت سیاسی مسیحیت ، در ایران قبل از اسلام به وجود آمد که به نظر می رسد عامل آن تفکیک قدرت سیاسی از قدرت مذهبی در ذات این دو دین و مشکلات تعریف حوزه های اختیارات هر کدام از این دو دستگاه در دوره هایی که علیرغم حالت اولیه ، دین در سیاست دخالت داده می شد می باشد . در مورد وضعیت رابطه میان قدرت سیاسی و قدرت مذهبی سعید نفیسی چنین می نویسد : (پیش از پادشاهی این خاندان، همه مردم ایران پیرو دین زردشت نبودند و اردشیر بابکان چون موبدزاده بود و به یاری روحانیان دین زردشت به سلطنت رسید، به هر وسیله که بود دین نیاکان خود را در ایران انتشار داد و چون پایه ی تخت ساسانیان بر پشتیبانی موبدان قرار گرفت، از آغاز روحانیان نیروی بسیاری در ایران یافتند و مقتدرترین طبقه ی ایران را تشکیل دادند و حتی بر پادشاهان برتری یافتند، چنانکه پس از مرگ هر پادشاهی تا از میان کسانی که حق سلطنت داشتند کسی را برنمی گزیدند و به دست خود تاج بر سرش نمی گذاشتند به پادشاهی نمی رسید. به همین جهت است که از میان پادشاهان این سلسله تنها اردشیر بابکان پسرش شاپور را به ولیعهدی برگزیده است و دیگران هیچیک جانشین خود را اختیار نکرده و ولیعهد نداشته اند، زیرا اگر پس از مرگشان (موبدان موبد) به پادشاهی وی تن در نمی داد به سلطنت نمی رسید. در تمام این دوره پادشاهان همه دست نشانده ی (موبدان موبد) بودند و هر یک از ایشان که فرمانبردار نبود دچار مخالفت موبدان می شد و او را بدنام می کردند، چنانکه یزدگرد دوم که با ترسایان بدرفتاری نکرد و به دستور موبدان به کشتار ایشان تن در نداد، او را (بزهکار) و (بزهگر) نامیدند و همین کلمه است که تازیان (اثیم) ترجمه کردند و وی پس از هشت سال پادشاهی ناچار شد مانند پدران خود با ترسایان ایران بدرفتاری کند.)( تاریخ اجتماعی ایران ، ج 2، ص 19.نقل از همان ، ص 158) بنابر این بر اساس شواهد تاریخی می توان دریافت که دین زرتشتی فاقدنظریه سیاسی بوده و دستگاه روحانیت زرتشتی نیز خود عهده دار سیاست و حکومت نمی شد بلکه عمده تلاش آنها بر نفوذ در این دستگاه به منظور تاثیر گذاری در آن و اجرایی کردن منویات خود در جامعه به ویژه در مواردی که نیازمند قوه قهریه می باشد بود . معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: سیری در شخصیت و اندیشه‌ سیاسی زرتشت ، محمد منصورنژاد، تهران : جوان پویا تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، عبد الله مبلغی ،قم: حرّ مبانی اقتدارگرایی در اندیشه سیاسی ایران باستان ، قاسم خرمی ، مجله باز تاب اندیشه، شماره 54
عنوان سوال:

با سلام : میخواهم اندیشه سیاسی (امکان یا عدم امکان ان ) را در ایین زرتشت تحقیق کنم؟


پاسخ:

با سلام : میخواهم اندیشه سیاسی (امکان یا عدم امکان ان ) را در ایین زرتشت تحقیق کنم؟

(دین زرتشت ، سیاست و حکومت ) از آنچه از تاریخ دین زرتشتی به ویژه در خاستگاه و محل بالندگی آن یعنی ایران بر می آید می توان متوجه شد که نه این دین داعیه ای برای تصاحب قدرت و سیاست داشته است و نه اینکه در طول تاریخ ، اقدام به چنین کاری نموده است و عمده وظایفی که روحانیون زرتشتی در ارتباط با جامعه داشته اند عبارت بوده است از نظارت بر اجرای آیین ها و تشریفات زرتشتی به همان گونه که امروزه نیز می توان آن را در میان جامعه زرتشتیان مشاهده کرد . کریستن سن در فصل دوم کتاب خویش در مورد وظایف اجتماعی روحانیون زرتشتی می نویسد: (روحانیون در روابط خود با جامعه وظایف متعدد و مختلف داشته اند، از قبیل اجرای احکام طهارت و اصغاء اعترافات گناهکاران و عفو و بخشایش آنان و تعیین میزان کفارات و جرائم و انجام دادن تشریفات عادی هنگام ولادت و بستن کستیک (کمربند مقدس) و عروسی و تشییع جنازه و اعیاد مذهبی. . . روزی چهار بار بایستی آفتاب را ستایش و آب و ماه را نیایش نمود. هنگام خواب و برخاستن و شستشو و بستن کمربند و خوردن غذا و قضای حاجت و زدن عطسه و چیدن ناخن و گیسو و افروختن چراغ و امثال آن بایستی هر کسی دعایی مخصوص تلاوت کند. آتش اجاق هرگز نبایستی خاموش شود و نور آفتاب نبایستی بر آتش بتابد و آب با آتش نبایستی ملاقات نماید و ظروف فلزی نبایستی زنگ بزند زیرا که فلزات مقدس بودند. اشخاصی که به جسد میت و بدن زن حائض یا زنی که تازه وضع حمل کرده- مخصوصاً اگر طفل مرده از او به وجود آمده باشد- دست می زدند بایستی در حق آنها تشریفاتی اجرا کنند که بسی خستگی آور و پرزحمت بود. ) (ایران در زمان ساسانیان، ص 141 نقل از مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ص: 198) البته از شواهد و قرائن اینچنین به دست می آید که روحانیت زرتشتی اگر چه اقدامی برای تصاحب قدرت سیاسی نداشته اند اما از زمان ساسانیان که قدرت روحانیون زرتشتی به شدت بالا گرفت روابط میان دستگاه حکومت و مذهب نیز دچار تحولاتی شد و منازعاتی در این زمینه به وجود آمد به طوری که می توان گفت همان منازعات میان دستگاه کلیسا و قدرت سیاسی مسیحیت ، در ایران قبل از اسلام به وجود آمد که به نظر می رسد عامل آن تفکیک قدرت سیاسی از قدرت مذهبی در ذات این دو دین و مشکلات تعریف حوزه های اختیارات هر کدام از این دو دستگاه در دوره هایی که علیرغم حالت اولیه ، دین در سیاست دخالت داده می شد می باشد . در مورد وضعیت رابطه میان قدرت سیاسی و قدرت مذهبی سعید نفیسی چنین می نویسد : (پیش از پادشاهی این خاندان، همه مردم ایران پیرو دین زردشت نبودند و اردشیر بابکان چون موبدزاده بود و به یاری روحانیان دین زردشت به سلطنت رسید، به هر وسیله که بود دین نیاکان خود را در ایران انتشار داد و چون پایه ی تخت ساسانیان بر پشتیبانی موبدان قرار گرفت، از آغاز روحانیان نیروی بسیاری در ایران یافتند و مقتدرترین طبقه ی ایران را تشکیل دادند و حتی بر پادشاهان برتری یافتند، چنانکه پس از مرگ هر پادشاهی تا از میان کسانی که حق سلطنت داشتند کسی را برنمی گزیدند و به دست خود تاج بر سرش نمی گذاشتند به پادشاهی نمی رسید. به همین جهت است که از میان پادشاهان این سلسله تنها اردشیر بابکان پسرش شاپور را به ولیعهدی برگزیده است و دیگران هیچیک جانشین خود را اختیار نکرده و ولیعهد نداشته اند، زیرا اگر پس از مرگشان (موبدان موبد) به پادشاهی وی تن در نمی داد به سلطنت نمی رسید. در تمام این دوره پادشاهان همه دست نشانده ی (موبدان موبد) بودند و هر یک از ایشان که فرمانبردار نبود دچار مخالفت موبدان می شد و او را بدنام می کردند، چنانکه یزدگرد دوم که با ترسایان بدرفتاری نکرد و به دستور موبدان به کشتار ایشان تن در نداد، او را (بزهکار) و (بزهگر) نامیدند و همین کلمه است که تازیان (اثیم) ترجمه کردند و وی پس از هشت سال پادشاهی ناچار شد مانند پدران خود با ترسایان ایران بدرفتاری کند.)( تاریخ اجتماعی ایران ، ج 2، ص 19.نقل از همان ، ص 158) بنابر این بر اساس شواهد تاریخی می توان دریافت که دین زرتشتی فاقدنظریه سیاسی بوده و دستگاه روحانیت زرتشتی نیز خود عهده دار سیاست و حکومت نمی شد بلکه عمده تلاش آنها بر نفوذ در این دستگاه به منظور تاثیر گذاری در آن و اجرایی کردن منویات خود در جامعه به ویژه در مواردی که نیازمند قوه قهریه می باشد بود . معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: سیری در شخصیت و اندیشه‌ سیاسی زرتشت ، محمد منصورنژاد، تهران : جوان پویا تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، عبد الله مبلغی ،قم: حرّ مبانی اقتدارگرایی در اندیشه سیاسی ایران باستان ، قاسم خرمی ، مجله باز تاب اندیشه، شماره 54





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین