ایران و مسئله توسعهنیافتگی؟ بحث توسعه و الگوهای مرتبط با آن و نیز نحوه تعامل دولتها و جوامع گوناگون با مباحث و رهیافتهای توسعه ای، از جمله مسائل چالش بر انگیز در سراسر جهان و بتبع در کشورمان است. توسعه و مباحث مربوط به آن امروزه با سطوح و ساختارهای مختلف جوامع پیوند خورده است، بگونه ای که به مهمترین معیار شناخت و بررسی جوامع و کشورهای مختلف بدل شده است. بطوریکه هیچ جامعه ای را نمی توان سراغ گرفت که در جستجوی این هدف و در جهت مهیا نمودن زمینه های نیل به توسعه و پیشرفت نباشد. علیرغم این هدف مشترک، آنچه باعث اختلاف در رتبه بندی کشورها از لحاظ توسعه یافتگی شده است، میزان التزام عملی جوامع گوناگون به الزامات و اقتضائات توسعه یافتگی است. نیل به رشد و توسعه پایدار در یک جامعه نیازمند شرایط، اقتضائات و لوازم گوناگونی است که از ابعاد انضمامی تاریخی و جغرافیایی شروع شده و تا مباحث عمیق متعلق به حوزه های گوناگون فلسفی و معرفت شناسی و نیز اجتماعی و فرهنگی را در شامل می شود. از این روست که توسعه و مباحث مرتبط با آن بحثی به گستردگی و پیچیدگی کلیت جوامع انسانی است. همین پیچیدگی و گستردگی باعث شده است تا ما با دیدگاهها و نظریات مختلفی راجع به توسعه و توسعه نیافتگی روبرو باشیم، ما نیز در پاسخ به سوال شما گوشه ای از این مبحث را برایتان مطرح می کنیم . ایران و مسئله توسعهنیافتگی درباره علل توسعهنیافتگی ایران دیدگاههای مختلفی وجود دارد. که قبل از ورود به بحث در این بخش به بررسی اجمالی این دیدگاهها میپردازیم: 1- گروهی از کارشناسان در ریشهیابی علل عقبماندگی ایران، اولویت را به عوامل فرهنگی میدهند تحلیلهای فرهنگمحور در تبیین پدیدههای اجتماعی (از جمله عقبماندگی) ریشههایی نیرومند و سنتی استوار در تاریخ جامعهشناختی دارد. فرهنگگرایانی که توسعه غربی را ریشهیابی میکنند، معمولا علل آن را در برخی سنتهای فرهنگی خاص همچون حقوق و تکالیف برآمده از سنت حقوق رومی و قوانین کلیسایی، غلبه فرهنگ کار و ثروتاندوزی ناشی از مذهب پروتستان، فرهنگ دنیاگرای یهودی، پدیدآمدن ارزشهای انسانمحور، رفاهطلبی، قدرتدوستی و فردگرایی در غرب جدید مییابند. پرنفوذترین این تحلیلها را ماکس وبر، جامعهشناس بزرگ آلمانی، در کتاب (اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری) ارائه کرده است. در همین راستا استدلالهای اندیشهمحور معتقدند که ریشههای توسعه غرب در عصر جدید، سنتهای عقلانی فلسفی در یونان باستان بوده است که بعد از رنسانس احیا شد و نهضت جدید مدرن را بنیاد نهاد، در حالی که جامعه شرقی فاقد این سنتهای علمی و عقلانی است و به جای توجه به دنیا، به آخرت اولویت داده است و اندیشهها آن در ارتباط با دین و عرفان شکل گرفته است.در ایران نیز از ابتدای روبهرویی با غرب و بروز تامل در باب عقبماندگی، ریشهیابیهای مربوط به فرهنگ و اندیشه به عنوان عوامل عقبماندگی جایگاهی مهم داشته است. اولین تلاشگران فکری ایرانی مانند ملکمخان، آخوندزاده و آقاخان از وضعیت فرهنگی عمومی، آموزشنایافتگی مردم، فقدان آگاهی و نبود اخلاق موافق توسعه گلایه میکردند. در مقابل روشنفکران سکولار و در همراهی با دغدغهمندان جهان اسلام که دورشدن از اسلام را عامل عقبماندگی میدانند، گروهی دیگر از روشنفکران با نقد روشنفکری، ریشههای عقبماندگی ایران را در عصر جدید، خودباختگی فکری ایرانیان در مقابل غرب و اتکا نداشتن به فرهنگ و اندیشه بومی دانستهاند. در راس این گروه جلال آل احمد و کتاب (غربزدگی) قرار دارد که بسیار پرنفوذ بوده است. 2- اقتصاد به عنوان عامل عقبماندگی: دسته دیگری از تحلیلها در ریشهیابی علل عقبماندگی بر نقش عوامل و مولفههای اقتصادی در مسئله عقبماندگی تاکید دارد. در تحلیلهای توسعهگرایان غربی، اغلب بر اهمیت مسئله انباشت سرمایه در خیزش دنیای جدید تاکید شده است. علاوه بر وبر که به نقش انباشت سرمایه تاکید کرده است، ورنر سومبارت در کتاب (یهودیان و حیات اقتصادی مدرن) انباشت سرمایه یهودیان در جریان رباخواری آنها به عنوان مبنای خیزش سرمایهداری دانسته است. مارکس و انگلس که بنیانگذاران تحلیل براساس اولویت اقتصاد بر سایر بخشهای اجتماعی هستند، ریشه تحول اروپای معاصر را در تحولات طبقاتی و اقتصادی اواخر قرون وسطی و خیزش طبقه متوسط تجاری در آن دسته از کشورهای اروپایی میدیدند که نوای نابودی قرون وسطی، خیزش نظم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جدید را به صدا درآورده بودند. مارکس به این نکته تاکید میکند که: در حالی که ساختار و شیوه معیشت در غرب از ابتدا، براساس فئودالیسم و شیوهای خاص از بهرهبرداری از زمین بوده است، در شرق، این شیوه هرگز وجود نداشته است. در غرب، به دلیل فراوانی آب عملا صورتبندی اقتصادی به گونهای درآمده بود که از روی کارآمدن قدرتهای استبدادی ممانعت میکرد و در مقابل، همین موجب تحکیم ساختار فئودالی در اروپا شده است. در ایران به تحلیل اوضاع بر این اساس بسیار توجه شده است؛ دکتر احمد سیف، دکتر همایون کاتوزیان و دکتر مصطفی وطنخواه از جمله این افرادند. علاوه بر تحلیلهای فوق، کاتوزیان و بسیاری دیگر در تحلیلهای اقتصادی خود در ریشهیابی علل عقبماندگی، بر نفتیشدن ساختار اقتصاد ایران به عنوان عامل تشدیدکننده عقبماندگی اقتصادی و ضعف پویایی و تولید درونی آن تاکید کردهاند. این تحلیلها که اغلب ذیل بحث دولت رانتیر (یا دولت اجارهگیر) مطرح میشود، با اشاره به تاثیرات نفت و درآمد آن در تقویت ساخت استبدادی دولت، نشان میدهند که عملا، این درآمد به نوعی اقتصاد ما را دچار کسالت کرده است، فساد و تنبلی را در میان ما رواج داده است و ناکارآمدیهای ما را پوشش داده است. 3- سیاست به عنوان عامل عقبماندگی: تحلیل گرانی که به اولویت سیاست بر سایر ابعاد حیات اجتماعی باور دارند، در تحلیل توسعه و توسعهنیافتگی، عمدتا بر نقش سازنده و مخرب عوامل سیاسی در پیشرفت یا پسرفت کشور تاکید میکنند. این تفکر اساس و پشتوانههای استواری در عرصه نظری و تجربی دارد و رئوس آن را در دو آغازگر فلسفه سیاسی مدرن، یعنی نیکولو ماکیاول و توماس هابز، بنیان گذاردهاند و پیروان آنها در قرون بعدی، آن را بسط داده و به اشکال گوناگون در استدلالهای خود وارد کردهاند. ماکیاول و هابز با استدلال، در حقیقت، سیاست و بازیگر اصلی آن، دولت را به مقام اصلی در جامعه و موتور محرک آن ارتقا میدهند و آن را عامل نهایی پیشرفت یا پسرفت جامعه قرار میدهند و تحول سایر عوامل را به عنوان حاشیهای بر آن عامل نهایی در نظر میگیرند. به تبع مطالعات فلسفه سیاسی و جامعهشناسی سیاسی، در عرصه مطالعات توسعه و توسعهنیافتگی نیز بسیاری بر اولویت عوامل سیاسی در تحلیل توسعه و توسعهنیافتگی تاکید کردهاند. آنچه از برآیند سخنان متفکران فوق در باب عوامل عظمت و انحطاط ملتها و جوامع برمیآید، این است که اراده رهبران این جوامع، اندیشه و عملکرد آنها، شکل دولت و رویکردها و نحوه تصمیمگیریهای دولتمردان در پیشرفت یا پسرفت این کشورها نقش نهایی و قاطع را ایفا کرده است. بسیاری از مطالعات موجود درباره توسعه سیاسی کشورهای جهان سوم، عامل قطعی توسعهنیافتگی جهان سوم را شکلنگرفتن دولت- ملت در این جوامع دانستهاند و اغلب گفته میشود که فقدان دولت کارآمد با نخبگانی با بصیرت و آیندهاندیش در جهان سوم، باعث شده است تا بسیاری از انرژیها و تواناییهای این جوامع طی حرکتهای کور و پوپولیستی هدر برود و آنچه پدید میآید، تباهی اجتماعی باشد. در میان متفکران ایرانی میرزاتقیخان امیرکبیر در نظریه نانوشته خود در باب راه توسعه ایران، تنها راهحل توسعه را در جامعهای عقبافتاده که لاجرم هر حرکت سازندهای با هزاران مانع روبهرو خواهد شد، شکلدادن به دولتی نیرومند میدانست که با اقتدار، موانع اجتماعی و مداخلههای خارجی را کنار زده و راه توسعه و ترقی را بگشاید. نمونهای مشخص از تحلیلهایی را که در مسئله توسعه، اولویت را به دولت و امر سیاسی میدهند، میتوان در کتاب دکتر محمدرضا مایلی دید. وی با اشاره به نقش بیبدیل دولت همچون (مغز) هدایتکننده جامعه، معتقد است که ساخت دولت در غرب، همانند عاملی (تابع) سایر ابعاد حیات اجتماعی ایفای نقش میکند، در حالی که در جامعه جهان سوم، دولت عاملی مستقلی است که به واسطه قدرت خود، نقش قاطعی در توسعه و توسعهنیافتگی دارد. 4- جامعه به عنوان عامل عقبماندگی: تحلیلهای مبتنی بر جامعهشناختی، عموما سعی دارند تا موانع توسعه را در درون صورتبندی اجتماعی یک جامعه بیابند، به این معنا که آنها باور دارند جوامع به لحاظ دارابودن ساختارهای اجتماعی خاص، نهادهای ویژه و در کل مناسبات ویژه حاکم بر آنها دارای توانایی یا عدم توانایی حرکت به سوی توسعه هستند. در این معنا، ساختار اجتماعی یک جامعه یا نهادهای آن میتواند، ارائهدهنده فرصتهایی برای پیشرفت یا موانعی برای پیشرفت باشند. تحلیلهای جامعهشناختی، به نوعی کلانترین نوع تحلیلها در باب علل عقبماندگی و فرصتهای توسعه هستند و از این رو عمیقا با رویکردهای دیگر در باب علل عقبماندگی در هم تنیدهاند. این درهمتنیدگی خصوصا میان تحلیل جامعهشناختی و اقتصادی بسیار بالاست. در تحلیلهای جامعهشناختی، معمولا به مسائلی چون نقش انسجام یا عدم انسجام اجتماعی، میزان همگنبودن گروهبندیهای اجتماعی، میزان همگنبودن ساخت اجتماعی، حجم شکافهای موجود در مناسبات و شدت ستیزههای اجتماعی و در نهایت وجود طبقات موافق توسعه و توانایی آنها در مقایسه با طبقات مخالف توسعه توجه میشود. به عنوان مثال در تحلیلهایی که از علل توسعه ژاپن ارائه میشود، معمولا ساخت اجتماعی همگن آن کشور و نبود ستیزههای اجتماعی حول مذهب، زبان و قومیت را از دلایل تسریعبخش توسعه آن کشور دانستهاند. در حالی که معمولا کشورهای آسیایی یا آفریقایی بسیاری را میشناسیم که تداوم ساختار اجتماعی قبیلگی و ستیزههای اجتماعی مانع حرکت نیرومند به سوی توسعه شده است. اساسا هرچه سطح ستیزههای اجتماعی در یک جامعه بالاتر باشد، فرصتهای ممکن برای اتخاذ رویکردی کارآمد در راستای توسعه کمتر خواهد بود. در ایران نیز از دوران آغاز تامل در پیرامون علل عقبماندگی، بسیار به نقش ساختارهای اجتماعی توجه شده است. در نزد تحلیلگران اولیه، این امر معمولا با عنوان کمبود نیروهای نوگرا در درون جامعهای با ساختار سنتی مورد توجه قرار گرفته است. مدتی بعد نیز آگاهی مشخصی از نقش ضدتوسعه اشرافیت قاجاری، زمینداران، ایلات و نظام ارباب، رعیتی به وجود آمد. به این معنا که به نظر آنها توسعه با عدم تغییر ساختار اجتماعی ناممکن مینمود. از این رو بود که از همان ابتدای فکر اصلاحات بحث اصلاحات ارضی در دستور کار قرار گرفت. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که تردیدی نیست که به مجموعه تحلیلهای فوق، مجموعهای از تحلیلهای روانشناختی، جغرافیایی و ژئوپلیتیکی را میتوان افزود و از این رو مولفههای ذکرشده در تحلیلهای فوق شامل همه دلایل عقبماندگی نمیباشد. به عنوان مثال تحلیلهای مبتنی بر جغرافیا، بر نقش جغرافیای کشور و تحلیلهای ژئوپلیتیکی بر نقش موقعیت جغرافیای کشور در نقشه جهانی به عنوان مولفههایی اثرگذار در تشویق یا کندساختن توسعه نظر دارند که در جای خود میتواند درست باشد، ولی از آن حیث که ما تقسیمبندی خود را برحسب ابعاد مورد اجماع توسعه (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) گزاردهایم، طبعا دستهای از تحلیلها از محدوده بحث ما خارج میماند. نکته دیگر موضوع پرهیز از افتادن به دام خوشبینیها و بدبینیها در باب توسعه میباشد. متاسفانه اندیشه توسعه با خوشبینی آغاز شده و برخی آن را به معنای نفی سنتها، ارزشها و در نهایت غربیشدن تعبیر کردند. تعبیراتی که در خودمحوری ریشه داشتند و در عرصه عملی همواره باعث گرایش غربیها به فراتردانستن خود از ملل دیگر و بیمقدار دانستن هویت و ارزشهای آنان شده است. این رویکرد و جهتگیری خودمحورانه، موجب شکلگیری نگرش افراطی، به شدت بدبینانه و غربستیزانه شد که با تلقی توسعه به معنای غربیشدن و از میانرفتن هویت خودی، آن را نفی میکرد و به گونهای واکنشی به تجلیل کورکورانه سنتها و هویت خودی میپرداخت. این پدیده در ایران بسیار مشاهده شده است. تجربیات نیمقرن گذشته به ما آموخته که توسعه به معنای غربیشدن و نفی هویت خودی نیست. بسیاری از کشورها، مسیرهای توسعه خود را در مسیری غیر از مسیری غربی طی نمودهاند. عناصر سنتی در بسیاری موارد محرک توسعه بودهاند و آن را در مسیر خاصی جهت دادهاند و از این رو میان سنت و تجدد امکان بالایی برای همسویی وجود دارد. انسان امروز، به واسطه تجربیات بسیار خود، به سنت و تجدد، تعهد و تخصص، هویت و رفاه به صورت همزمان نیاز دارد و فرض بنیانی ما بر این است که جهتگیری نظام اسلامی و گفتمان بنیادین آن معطوف به شکلدادن به تجربهای اصیل در راستای یک توسعه بومی است. لذا بسیاری از اموری که در تعریف توسعه و ابعاد آن آورده شده، ذاتی توسعه نیستند. مثلا توسعه لزوما با سکولاریسم، تقدسزدایی از ارزشها، غربیشدن، گسست از روابط خانوادگی، فروپاشی مرجعیتهای سنتی همراه نبوده بلکه توسعه در گستره عملکردی خود حاکی از یک جریان مداوم و مستمر است که در طول تاریخ، جامعه بشری را با چالشها و فرصتهای فراوان مواجه کرد. پس بنابر مطالب پیشگفته می توان نتیجه گیری کرد ،که بحث عدم توسعه یافتگی ایران عوامل مختلفی دارد که بررسیهای بیشتری را می طلبد ،که مجال آن در این مقال نیست. با تمامی این احوال ، دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به لحاظ توجه به علم و تکنولوژی باید یک سرفصل مهم و اساسی بر شمرد که باعث شده است تا امروزه علم و تکنولوژی در کشور در مسیر رشد و پیشرفت قرار گیرد و امروزه دستاوردهای مهمی حاصل شده است که حتی بیگانگان نیز قادر به انکار آن نیستند.بنابر این به اعتقاد ما این کمال بی انصافی است که این همه دستاورد را که در ادامه به بخش هایی از آن اشاراتی خواهیم داشت را پیشرفت هایی تلقی کرد که یک کابینت ساز نیز می تواند به راحتی به آن دست یابد . البته اگر وضعیت علم و تکنولوژی در میان اقشار مختلف جامعه ما به اندازه ای پیشرفت کرده باشد که کابینت ساز ما هم می تواند به علومی دست یابد که در سطح جهانی در انحصار چند کشور خاص می باشد نه تنها نباید از این موضوع ناراحت شویم بلکه باید بسیار هم خوشحال باشیم و به این همه استعداد ایرانی آفرین بگوییم . 2 – در کشور هیچ فرد مسئول و صاحب نظری که سخنش دارای اعتبار باشد را نمی توان یافت که منکر وجود هر گونه مشکلی در کشور بوده و یا وضعیت کنونی کشور را همان مدینه آرمانی بداند . بلکه کلیه مسئولان امر از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز همواره بر اصل وجود مشکلات و البته لزوم رفع آن تاکید داشته اند و هیچ کدام وضعیت موجود زمانه را وضعیت آرمانی نظام اسلامی ندانسته اند . به عنوان مثال مرحوم امام خمینی ره در این باره فرمودند:اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی اتضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند،لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجراییه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت دهها میلیونی نیز طرفدار و مدد کار آنان هستند (صحیفه نور ،قم :تسنیم ،1378 ص39) مقام معظم رهبری نیز در این مورد فرمودند :ما تا تحقق جامعه ای کاملا اسلامی که سعادت دنیا و آخرت جامعه را تامین نماید فاصله داریم و ملت ایران هنوز در نیمه راه است و هنوز تحقق اهداف بزرگ و حقیقتش به نحوی که مورد علاقه او و منطبق بر اصول اسلامی باشد ،تلاش بیشتری می طلبد (منشور دولت اسلامی،باز خوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه ،قم :دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر ،1384 ص 25) اما با این حال ادعایی که ما داریم این است که نظام اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی امروزه در مسیر رشد و پیشرفت همه جانبه در مسیر اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی در حال حرکت بوده و از آنجایی که یکی از اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی رسیدن به رشد و پیشرفت همه جانبه و واقعی می باشد کشور ما قدم در این مسیر گذاشته است و تا کنون نیز گامهای عملی فراوانی برداشته است که ثمرات آن مواردی می باشد که در ادامه به بخش هایی از آن اشاره خواهیم داشت و تحقق این اهداف در این مدت کوتاه نوید بخش آینده ای بسیار پر امید برای کشور ما می باشد . در این گام ها کشور ما توانسته است به رشد و توانایی در فناوری هایی دست یابد که بخشی از آنها تنها در انحصار چند کشور محدود و معدود بوده است و این کشور ها اجازه دست یابی دیگران به این فناوری ها را نمی دادند . ضمن اینکه این پیشرفت ها در شرایط انواع تحریم ها برای کشور ما به دست آمده است و این مساله ارزش و اهمیت دست یابی به این پیشرفت ها را مضاعف می سازد . چرا که اثبات می کند که مسلمان ایرانی حتی با دست خالی و در برابر کوهی از مشکلات نیز می تواند قله های پیشرفت را فتح نماید . بنابراین باید اعتراف کرد که بر اساس حقایق آماری و عملی موجود،در ایران پس از انقلاب،تلاش های بسیاری در زمینه های مختلف از جمله تکنولوژی،اقتصاد،انرژی هسته ای،سلول های بنیادی و... برای رشد و توسعه آغاز شده بطوری که می توان گفت انقلاب سرآغازی برای بازسازی و یا حتی ایجاد تمدن اسلامی گردیده و آینده خوبی به ما نوید می دهد که بی تردید همه ما باید در این راه کمک کار بوده و از هیچ حمایت و یا کمکی فرو گذار نکنیم. * در این جا توجه شما را به چند گزارش و حقیقت آماری جلب می کنم که گویای واقعیت مورد ادعا است. 1:رشد علمی وبگاه علمی تحلیلی ساینس متریکس که به تحلیل وارزیابی پیشرفت های علوم، فناوری و نوآوری اختصاص دارد، در مقاله ای با موضوع مرور تحلیلی رشد علم در 30 سال گذشته در کشورهای مختلف جهان پرداخته ونرخ رشد تولیدات علمی در ایران را 11 برابر نرخ متوسط رشد علم در جهان اعلام می دارد و ایران را دارای بالاترین رشد در میان همه کشورهای جهان مطرح می کند.(به نقل از سایت تحلیل گران تکنولوژی ایران) همچنین به گزارش باشگاه خبرنگاران،هفته نامه نیو ساینتیست در گزارشی نوشت : سال 2010 از لحاظ علمی متعلق به ایران می باشد. بر اساس این گزارش،یافته ها و داده های علمی در ایران یازده مرتبه سریعتر از دیگر کشور های جهان می باشد.براساس بررسی های صورت گرفته موارد منتشره و موفقیت های علمی در خاور میانه با رشد جالبی مواجه بوده است و در این بین ایران با رشد چهار برابری در صدر می باشد . اریک آرکامبولتف ،از کارشناسان موسسه تجزیه تحلیلی Science-Matrix واقع در مونترال کانادا راجع به رشد علمی ایران گفت :موفقیت و حجم انتشارات علمی ایران در زمینه های شیمی کانی،شیمی هسته ایی ،فیزیک هسته ایی و مهندسی هسته ایی بوده است .در زمینه مهندسی هسته ایی ایران رشد 250 مرتبه ایی سریعتر از دیگر نقاط جهان را داشته است.این در حالی است که تحقیقات پزشکی و کشاورزی نیز در این کشور رو به افزایش می باشند . 2: رشد اقتصادی سایت ایران اکونومیست در گزارشی از بانک جهانی در ارتباط با رشد اقتصادی ایران می نویسد:( بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود رشد اقتصادی ایران در سال 2009 را 3 درصد و رشد اقتصادی جهان در این سال را منفی 1.7 درصد پیش بینی کرد. بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود موسوم به دورنمای اقتصادی جهان پیش بینی کرد رشد اقتصادی ایران در سال 2009 به 3 درصد خواهد رسید. در گزارش نوامبر 2008 این سازمان رشد اقتصادی ایران برای سال 2009 بالغ بر 3.5 درصد پیش بینی شده بود.بر اساس پیش بینی بانک جهانی رشد اقتصادی ایران در سال 2010 اندکی افزایش خواهد یافت و به 4 درصد خواهد رسید) این در حالی که در آن زمان بحران اقتصادی فزاینده ای دنیای غرب را فرا گرفته و آن را فلج کرده بود اما در ایران همچنان رشد اقتصادی رو به جلو بوده و از آن بحران،کمترین آسیب را دیده بود. 3 پیشرفت بر اساس شاخص توسعه انسانی سازمان ملل متحد : شاخص توسعه انسانی)HDI (، نام جدولی است تناسبی که در آن کشورهای جهان بر اساس فاکتورهایی از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهداشت، تغذیه و نیز امید به زندگی (در بدو تولد) مورد مقایسه قرار می گیرند. شاخص توسعه انسانی از سال1991 میلادی توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد به مرحله اجرا گذاشته شد و از آن پس هر ساله فهرستی از کشورهای جهان را به ترتیب بالاترین تا پائین ترین رتبه ها را در مقایسه با نمودارها و کشورهای دیگر منتشر می کند. شاخص توسعه انسانی یکی از نمودارها و منابعی است که توسعه اقتصادی در کشورها و نحوه آن را نشان می دهد. شاخص توسعه انسانی به معنای رتبه بندی کشورها از نظر پیشرفتهای توسعه انسانی و متوسط آسودگیهای زندگی است. کشورهایی که در رده های بالای شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که در رده های پائین شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه نیافته و عقب افتاده تری از نظر پیشرفتهای جهانی هستند. بر اساس تازه ترین گزارش سازمان ملل متحد، همزمان با بهبود امید به زندگی، کاهش فقر و ارتقای سطح آموزش، شاخص توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران با رشد 10 پله ای به رتبه 84 بین 179 کشور دنیا ارتقا پیدا کرده است. گزارش توسعه انسانی سال 2008 سازمان ملل که بهبود یافته گزارش توسعه انسانی سال گذشته (2008-2007) است و چندی پیش منتشر شد ، اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران که سال گذشته رتبه 94 شاخص توسعه انسانی )HDI( را بین 177 کشور دنیا کسب کرده بود، در گزارش امسال با 10 پله صعود در جایگاه 84 جهان بین 179 کشور قرار گرفته است که نشان دهنده بهبود رتبه ایران در توسعه است. ارتقای 10 رتبه ای ایران در شاخص توسعه انسانی بر اساس معیارهایی چون امید به زندگی، کیفیت نظام آموزشی، درآمد واقعی و سرانه درآمد ملی در سال 2006 میلادی ( سال 1385) محاسبه شده است و بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در گزارش سال جاری میلادی از کشورهایی چون اردن، چین، گرانادا، تونس، فیجی، بلیز، ساموئا، سورینام، جمهوری دومینیکن و فیلیپین پیشی گرفته و جزء کشورهای توسعه انسانی متوسط قرار گرفته است. این گزارش حاکی است: ایران در شاخص توسعه انسانی سالهای 2007 و 2006 که مربوط به آمارهای سالهای 2005 (1384) و 2004 (1383) بوده است به ترتیب 2 و 3 پله ارتقا یافته بود. ارزش شاخص توسعه انسانی ایران که در سال گذشته 0.759 از یک بوده است، در گزارش سال جاری با 0.018 افزایش به 0.777 از ده رسید. گفتنی است جمهوری اسلامی ایران از نظر شاخص توسعه انسانی طی سه سال 15 رده صعود کرده و طی سال های پس از انقلاب نیز با 26 پله صعود مواجه شده و از رتبه 110 در سال 1979 به 84 در سال جاری میلادی ارتقا پیدا رده است. فقر درآمدی و انسانی کشورهای در حال توسعه از جمله موارد مهمی است که در گزارش توسعه انسانی مورد توجه قرار گرفته است و در این میان شاخص فقر انسانی ) HPI( از اهمیت زیادی برخوردار است. بر اساس گزارش توسعه انسانی 2008 ، شاخص امید به زندگی در ایران در عدد 0.759 اعلام شد که در مقایسه با شاخص 0.754 سال گذشته افزایش نشان می دهد. سازمان ملل متحد با اعلام اینکه متوسط امید به زندگی در ایران در سال گذشته 70.2 سال بوده است، این رقم را در گزارش سال جاری 70.5 سال اعلام کرده است. بر اساس این گزارش، سرانه تولید ناخالص داخلی بر اساس شاخص برابری قدرت خرید 10 هزار و 31 دلار اعلام شد که در مقایسه با 7968 دلار سال گذشته رشد نشان می دهد. این گزارش با اعلام این که شاخص تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته 0.731 بوده است، این شاخص را در گزارش سال جاری 0.769 اعلام کرده است که بهبود داشته است. گزارش توسعه انسانی 2008 افزود: میزان فقر در ایران 12 درصد جمعیت اعلام شد که در مقایسه با 12.9 درصد سال گذشته 0.9 درصد کاهش نشان می دهد. ایران از نظر فقر بین 135 کشور در حال توسعه رتبه 51 را به خود اختصاص داد که در مقایسه با گزارش سال گذشته با رتبه 30 بین 108 کشور مقایسه ممکن نیست. گزارش توسعه انسانی 2008 نرخ باسوادی افراد بالای 15 سال را در کشور ما 84 درصد اعلام کرد که در مقایسه با رقم 82.4 درصد سال گذشته رشد نشان می دهد. این گزارش شاخص آموزش در کشور را نیز 0.804 اعلام کرد. براساس گزارش سازمان ملل، شاخص توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران طی 26 سال گذشته 0.218 ، طی 16 سال گذشته 0.107و طی شش سال گذشته 0.042 ارتقا پیدا کرده است.( منبع : روزنامه رسالت > شماره 6677) گزارش دیگری نیز در سایت http://daneshjooagah.blogfa.com/ وجود دارد که مربوط به تحقیقات دانشجویان می باشد و توسط یکی از دانشجویان به نام نرگس مظفری نگارش یافته است که به دلیل جالب بودن آمارها بخشی از آن عینا از سایت مزبور نقل می گردد : هم اکنون ما شاهد این هستیم که ایران در بسیاری از فناوری ها نه تنها خودکفا شده بلکه به کشور صادر کننده خدمات فنی مهندسی در حوزه های صنعت نفت، کشاورزی، بهداشت، سدسازی، تراکتورسازی، هسته ای، خودروسازی ، سلول های بنیادین و ... تبدیل شده است. در عرصه علوم نوین، دانشمندان ایرانی توانسته اند تا مرزهای جدید دانش بشری پیش روند و در مواردی نیز از این مرزها نیز عبور کنند. موفقیت بینظیر دانشمندان ایرانی در تهیه، انجماد و نگهداری سلولهای بنیادی جنینی، که پیش از آن در انحصار 9 کشور دنیا بود، درمان ناباروری، نارسایی قلب و تلاش برای ترمیم لوزالمعده برای تولید انسولین به منظور درمان بیماری قند (دیابت) برای اولین بار در جهان از اقدامات کم نظیر دانشمندان جوان ایرانی در عرصه مهندسی ژنتیک است. در عرصه علوم هستهای، با وجود موانع و ممانعت کشورهای غربی و تحریم تجهیزات دو منظوره- دارای کاربرد مشترک در فعالیتها و تحقیقات هستهای صلحآمیز و غیر صلحآمیز- امروزه ایران به فناوری پیچیده غنی سازی اورانیوم دست یافته و به جمع 10 کشور دارای این فناوری نوین در جهان پیوسته است. علاوه بر این آمارها و به منظور آشنایی هر چه بیشتر با وضعیت پیشرفت های کشور عزیزمان ، آمارهای دیگری نیز به نقل از رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری از آدرس اینترنتی http://www.iranculture.org/news/view.php?gid=8&id=11797 خدمت شما تقدیم می کنیم : رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری در گفتگو با خبرگزاری مهر وضعیت تولید علم ایران در شاخه های مختلف علم پزشکی را تا فوریه 2008 تشریح و جایگاه ایران را اعلام کرد که بر این اساس در داروسازی رتبه 41 و در پزشکی بالینی رتبه 53 را کسب کرده ایم. موسسه اطلاعات علمی ISI رشته های علوم پزشکی را به 8 مقوله تقسیم کرده است و اطلاعات مربوط به رشته های علوم پزشکی وابسته را در سطح کشورهای جهان از این منظر مورد ارزیابی قرار می دهد. وی اظهار داشت: این رده بندی در پایگاه ESI وابسته به موسسه اطلاعات علمی (ISI) قرار دارد و هدف از این پایگاه مشخص کردن موثرترین و برترین کشورها، نشریات، موسسات علمی و دانشمندان است. جایگاه ایران در دنیا در رشته پزشکی بالینی جایگاه ایران در پزشکی بالینی با تولید 3 هزار و 300 و 46 مقاله و با 9 هزار و 800 و 39 استناد بین سالهای 1997 تا فوریه 2008 جایگاه 53 را در بین 106 کشور برتر جهان دارد. کشورهایی مانند مالزی، پاکستان، بلغارستان، استونی، رومانی و دهها کشور دیگر پس از ایران در این رشته قرار دارند. از میان کشورهای مسلمان و منطقه کشور عربستان صعودی و مصر به ترتیب رتبه های 43 و 44 را در این رده بندی به خود اختصاص داده اند. جایگاه ایران در رشته داروسازی و سم شناسی ایشان درباره جایگاه ایران در رشته داروسازی و سم شناسی در پایگاه موسسه اطلاعات علمی ISI افزود: ایران با تولید 829 مقاله موثر و برتر و استناد 3 هزار و 400 و 37 مورد، رتبه 41 را در میان 87 کشور برتر جهان کسب کرده است. در این حوزه کشور عربستان، مالزی، مراکش و پاکستان پس از ایران در این رده بندی قرار دارند. جایگاه مصر در این رشته 31 است. جایگاه ایران در رشته بیولوژی و بیوشیمی ایران همچنین در رشته بیولوژی و بیوشیمی که ارتباط تنگاتنگی با پزشکی دارند در بین 100 کشور برتر تولید کننده علم مرتبه 57 را خود اختصاص داده است. در این رشته تعداد مقالات ایران 887 و تعداد استنادها 2 هزار و 592 است. کشورهای عربستان صعودی، تونس، پاکستان، امارات متحده، مراکش و .. پس از ایران در رتبه بندی این رشته قرار دارند. جایگاه ایران در علوم اعصاب و رفتار در قلمرو علوم اعصاب و رفتار تعداد مقالات ایرانیان 472 مقاله و یک هزار و 735 بار مورد استناد قرار گرفته اند و جایگاه ایران در این رشته در بین 79 کشور 49 است. عربستان، مراکش، امارات متحده و مصر در این رشته از علوم پزشکی پس از ایران قرار دارند. جایگاه ایران در بیولوژی مولکولی و ژنتیک وی رتبه ایران در رشته بیولوژی مولکولی و ژنتیک را با تولید 227 مقاله برتر در بین 87 کشور 66 عنوان کرد و افزود: استنادهای صورت گرفته به مقالات بیولوژی مولکولی و ژنتیک یک هزار و 102 است و کشورهای امارات، کویت، مالزی، اندونزی و اردن پس از ایران در این رشته قرار گرفته اند. رتبه ایران در رشته ایمونولوژی در این رشته از علوم پزشکی، مجموعه 210 مقاله برتر به نام ایران ثبت شده و جایگاه ایران را در میان 91 کشور به 70 رسانده است. کشورهای مالزی، نیجریه، تونس و .. پس از ایران در این رشته قرار دارند. جایگاه ایران در روانپزشکی و روانشناسی در حیطه روانپزشکی و روانشناسی سهم تولید علم ایران 186 مقاله و 773 استناد است. در این رشته ایران در بین 83 کشور، مرتبه 43 را به خود اختصاص داده است. رتبه ایران در میکروبیولوژی رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری اظهار داشت: ایران همچنین در رشته میکروبیولوژی نیز با 191 مقاله برتر ثبت شده در ISI از میان 88 کشور برتر جهان در این رشته، رتبه 84 را اخذ کرده است. بنابر این با توجه به این حجم عظیم از رشد و پیشرفت هایی که در کشور حاصل شده است عدل و انصاف حکم می کند که ما نیز چشمان خود را بر روی واقعیات نبندیم و همچون دشمنان که همواره تلاش کرده اند تا ارزش پیشرفت های کشور ما را بسیار کم ارزش جلوه گر سازند ، این همه پیشرفت را کم ارزش تلقی نماییم . از طرفی دیگر اگر این همه پیشرفت در یک کشور که آن را از یک کشور کاملا مصرف کننده به یک کشور خودکفا در بسیاری از زمینه ها تبدیل کرده است را پیشرفت ندانیم در آن صورت باید بگوییم که در هیچ کجای جهان نیز کوچکترین پیشرفتی صورت نگرفته است . چرا که با این استدلال می توان به راحتی ارزش همه پیشرفت های بشری را تنزل داد و مثلا در برابر افتخار غربی ها به ارسال سفینه فضایی مریخ نورد مدعی شد که این کاری است که از دست یک اگزوز ساز فرهیخته و چیره دست نیز بر می آید بدون اینکه در برابر ادعای خود در باره این مطلب که چگونه یک اگزوز ساز می تواند دست به چنین کاری بزند مدرک و استدلال قابل قبولی ذکر کنیم و حتی یک شاهد در باره اینکه چنین فردی توانسته باشد سفینه مریخ نورد بسازد و یا یک کابینت ساز توانسته باشد به فناوری سلول های بنیادی یا نانو تکنولوژی دست یابد ارائه دهیم و اگر در برابر پیشرفت غربی ها به راحتی سر تعظیم فرود می آوریم بایسته است که در برابر پیشرفت های خودی ها بیشتر عرض ارادت نماییم چرا که پیشرفت های غربی ها در سایه استعمار ملت های دیگر و تاراج سرمایه های مادی و معنوی شان حاصل شده است ولی پیشرفت ملت ما در سایه همراهی با اخلاق و ارزش های انسانی ، آن هم با دست خالی و با وجود انواع موانع شکل گرفته است و به همین دلیل پیشرفت قابل تقدیر و تحسین می باشد . نکته آخر اینکه مردم کشور ما به اندازه ای هوشمند هستند که توانایی درک و تحلیل واقعیات را به خوبی دارند . آنان به خوبی سرابی که رژیم شاهنشاهی به نام دروازه های تمدن بزرگ برایشان ساخته بود را متوجه شدند و در حال حاضر نیز واقعیت داشتن پیشرفت های ملت ایران و تفاوت میان افتخار واقعی و افتخار نمایی را به خوبی متوجه می شوند و به همین دلیل تا پای جان در راه تحقق اهداف و آرمانهای این انقلاب ایستاده و جان فشانی می کنند و در عرصه های حمایت از نظام نیز جانانه وارد می شوند و با توجه به هوشمندی چنین ملتی نباید نسبت عوام به معنای نادرست نادان را به آنان داد کما اینکه از لحن این نامه چنین مطلبی بر می آید . به هر حال در کشور ما نه کسی مدعی تحقق یافتن مدینه آرمانی می باشد و نه اینکه کسی در صدد تلقین مساعد بودن اوضاع و شرایط می باشد و سخن گفتن از حجم پیشرفت های عظیم در کشور ما مستند به شواهدی است که به بخش هایی کوتاه از آنها اشاره کردیم . در عین حال هیچ کس مدعی آن نیست که آنچه تاکنون حاصل شده است تمامی آن چیزی است که باید محقق می شد بلکه ما مدعی آن هستیم که ملتی هستیم که در شرایط انواع تحریم ها و انواع موانع و با محاسبه امکاناتی که در اختیارمان بوده است تاکنون کارنامه قابل قبولی در میان کشورهایی که خواهان استقلال از یوغ نظام سلطه هستند را کسب کرده ایم ولی تا رسیدن به نقطه مطلوب همچنان راه بسیار است و گامهایی که تاکنون برداشته شده است آغاز راه می باشد و انتهای این راه تحقق همان مدینه آرمانی ای می باشد که در افق مسیر ما قرار گرفته است . پرسشگر محترم امیدواریم این مطالب راهگشای ذهن حقیقت جوی شما باشد . در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم .
ایران و مسئله توسعهنیافتگی؟
ایران و مسئله توسعهنیافتگی؟
بحث توسعه و الگوهای مرتبط با آن و نیز نحوه تعامل دولتها و جوامع گوناگون با مباحث و رهیافتهای توسعه ای، از جمله مسائل چالش بر انگیز در سراسر جهان و بتبع در کشورمان است. توسعه و مباحث مربوط به آن امروزه با سطوح و ساختارهای مختلف جوامع پیوند خورده است، بگونه ای که به مهمترین معیار شناخت و بررسی جوامع و کشورهای مختلف بدل شده است. بطوریکه هیچ جامعه ای را نمی توان سراغ گرفت که در جستجوی این هدف و در جهت مهیا نمودن زمینه های نیل به توسعه و پیشرفت نباشد. علیرغم این هدف مشترک، آنچه باعث اختلاف در رتبه بندی کشورها از لحاظ توسعه یافتگی شده است، میزان التزام عملی جوامع گوناگون به الزامات و اقتضائات توسعه یافتگی است. نیل به رشد و توسعه پایدار در یک جامعه نیازمند شرایط، اقتضائات و لوازم گوناگونی است که از ابعاد انضمامی تاریخی و جغرافیایی شروع شده و تا مباحث عمیق متعلق به حوزه های گوناگون فلسفی و معرفت شناسی و نیز اجتماعی و فرهنگی را در شامل می شود. از این روست که توسعه و مباحث مرتبط با آن بحثی به گستردگی و پیچیدگی کلیت جوامع انسانی است. همین پیچیدگی و گستردگی باعث شده است تا ما با دیدگاهها و نظریات مختلفی راجع به توسعه و توسعه نیافتگی روبرو باشیم، ما نیز در پاسخ به سوال شما گوشه ای از این مبحث را برایتان مطرح می کنیم .
ایران و مسئله توسعهنیافتگی
درباره علل توسعهنیافتگی ایران دیدگاههای مختلفی وجود دارد. که قبل از ورود به بحث در این بخش به بررسی اجمالی این دیدگاهها میپردازیم:
1- گروهی از کارشناسان در ریشهیابی علل عقبماندگی ایران، اولویت را به عوامل فرهنگی میدهند تحلیلهای فرهنگمحور در تبیین پدیدههای اجتماعی (از جمله عقبماندگی) ریشههایی نیرومند و سنتی استوار در تاریخ جامعهشناختی دارد. فرهنگگرایانی که توسعه غربی را ریشهیابی میکنند، معمولا علل آن را در برخی سنتهای فرهنگی خاص همچون حقوق و تکالیف برآمده از سنت حقوق رومی و قوانین کلیسایی، غلبه فرهنگ کار و ثروتاندوزی ناشی از مذهب پروتستان، فرهنگ دنیاگرای یهودی، پدیدآمدن ارزشهای انسانمحور، رفاهطلبی، قدرتدوستی و فردگرایی در غرب جدید مییابند. پرنفوذترین این تحلیلها را ماکس وبر، جامعهشناس بزرگ آلمانی، در کتاب (اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری) ارائه کرده است. در همین راستا استدلالهای اندیشهمحور معتقدند که ریشههای توسعه غرب در عصر جدید، سنتهای عقلانی فلسفی در یونان باستان بوده است که بعد از رنسانس احیا شد و نهضت جدید مدرن را بنیاد نهاد، در حالی که جامعه شرقی فاقد این سنتهای علمی و عقلانی است و به جای توجه به دنیا، به آخرت اولویت داده است و اندیشهها آن در ارتباط با دین و عرفان شکل گرفته است.در ایران نیز از ابتدای روبهرویی با غرب و بروز تامل در باب عقبماندگی، ریشهیابیهای مربوط به فرهنگ و اندیشه به عنوان عوامل عقبماندگی جایگاهی مهم داشته است. اولین تلاشگران فکری ایرانی مانند ملکمخان، آخوندزاده و آقاخان از وضعیت فرهنگی عمومی، آموزشنایافتگی مردم، فقدان آگاهی و نبود اخلاق موافق توسعه گلایه میکردند. در مقابل روشنفکران سکولار و در همراهی با دغدغهمندان جهان اسلام که دورشدن از اسلام را عامل عقبماندگی میدانند، گروهی دیگر از روشنفکران با نقد روشنفکری، ریشههای عقبماندگی ایران را در عصر جدید، خودباختگی فکری ایرانیان در مقابل غرب و اتکا نداشتن به فرهنگ و اندیشه بومی دانستهاند. در راس این گروه جلال آل احمد و کتاب (غربزدگی) قرار دارد که بسیار پرنفوذ بوده است.
2- اقتصاد به عنوان عامل عقبماندگی: دسته دیگری از تحلیلها در ریشهیابی علل عقبماندگی بر نقش عوامل و مولفههای اقتصادی در مسئله عقبماندگی تاکید دارد. در تحلیلهای توسعهگرایان غربی، اغلب بر اهمیت مسئله انباشت سرمایه در خیزش دنیای جدید تاکید شده است. علاوه بر وبر که به نقش انباشت سرمایه تاکید کرده است، ورنر سومبارت در کتاب (یهودیان و حیات اقتصادی مدرن) انباشت سرمایه یهودیان در جریان رباخواری آنها به عنوان مبنای خیزش سرمایهداری دانسته است. مارکس و انگلس که بنیانگذاران تحلیل براساس اولویت اقتصاد بر سایر بخشهای اجتماعی هستند، ریشه تحول اروپای معاصر را در تحولات طبقاتی و اقتصادی اواخر قرون وسطی و خیزش طبقه متوسط تجاری در آن دسته از کشورهای اروپایی میدیدند که نوای نابودی قرون وسطی، خیزش نظم فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جدید را به صدا درآورده بودند. مارکس به این نکته تاکید میکند که: در حالی که ساختار و شیوه معیشت در غرب از ابتدا، براساس فئودالیسم و شیوهای خاص از بهرهبرداری از زمین بوده است، در شرق، این شیوه هرگز وجود نداشته است. در غرب، به دلیل فراوانی آب عملا صورتبندی اقتصادی به گونهای درآمده بود که از روی کارآمدن قدرتهای استبدادی ممانعت میکرد و در مقابل، همین موجب تحکیم ساختار فئودالی در اروپا شده است. در ایران به تحلیل اوضاع بر این اساس بسیار توجه شده است؛ دکتر احمد سیف، دکتر همایون کاتوزیان و دکتر مصطفی وطنخواه از جمله این افرادند. علاوه بر تحلیلهای فوق، کاتوزیان و بسیاری دیگر در تحلیلهای اقتصادی خود در ریشهیابی علل عقبماندگی، بر نفتیشدن ساختار اقتصاد ایران به عنوان عامل تشدیدکننده عقبماندگی اقتصادی و ضعف پویایی و تولید درونی آن تاکید کردهاند. این تحلیلها که اغلب ذیل بحث دولت رانتیر (یا دولت اجارهگیر) مطرح میشود، با اشاره به تاثیرات نفت و درآمد آن در تقویت ساخت استبدادی دولت، نشان میدهند که عملا، این درآمد به نوعی اقتصاد ما را دچار کسالت کرده است، فساد و تنبلی را در میان ما رواج داده است و ناکارآمدیهای ما را پوشش داده است.
3- سیاست به عنوان عامل عقبماندگی: تحلیل گرانی که به اولویت سیاست بر سایر ابعاد حیات اجتماعی باور دارند، در تحلیل توسعه و توسعهنیافتگی، عمدتا بر نقش سازنده و مخرب عوامل سیاسی در پیشرفت یا پسرفت کشور تاکید میکنند. این تفکر اساس و پشتوانههای استواری در عرصه نظری و تجربی دارد و رئوس آن را در دو آغازگر فلسفه سیاسی مدرن، یعنی نیکولو ماکیاول و توماس هابز، بنیان گذاردهاند و پیروان آنها در قرون بعدی، آن را بسط داده و به اشکال گوناگون در استدلالهای خود وارد کردهاند. ماکیاول و هابز با استدلال، در حقیقت، سیاست و بازیگر اصلی آن، دولت را به مقام اصلی در جامعه و موتور محرک آن ارتقا میدهند و آن را عامل نهایی پیشرفت یا پسرفت جامعه قرار میدهند و تحول سایر عوامل را به عنوان حاشیهای بر آن عامل نهایی در نظر میگیرند. به تبع مطالعات فلسفه سیاسی و جامعهشناسی سیاسی، در عرصه مطالعات توسعه و توسعهنیافتگی نیز بسیاری بر اولویت عوامل سیاسی در تحلیل توسعه و توسعهنیافتگی تاکید کردهاند. آنچه از برآیند سخنان متفکران فوق در باب عوامل عظمت و انحطاط ملتها و جوامع برمیآید، این است که اراده رهبران این جوامع، اندیشه و عملکرد آنها، شکل دولت و رویکردها و نحوه تصمیمگیریهای دولتمردان در پیشرفت یا پسرفت این کشورها نقش نهایی و قاطع را ایفا کرده است. بسیاری از مطالعات موجود درباره توسعه سیاسی کشورهای جهان سوم، عامل قطعی توسعهنیافتگی جهان سوم را شکلنگرفتن دولت- ملت در این جوامع دانستهاند و اغلب گفته میشود که فقدان دولت کارآمد با نخبگانی با بصیرت و آیندهاندیش در جهان سوم، باعث شده است تا بسیاری از انرژیها و تواناییهای این جوامع طی حرکتهای کور و پوپولیستی هدر برود و آنچه پدید میآید، تباهی اجتماعی باشد. در میان متفکران ایرانی میرزاتقیخان امیرکبیر در نظریه نانوشته خود در باب راه توسعه ایران، تنها راهحل توسعه را در جامعهای عقبافتاده که لاجرم هر حرکت سازندهای با هزاران مانع روبهرو خواهد شد، شکلدادن به دولتی نیرومند میدانست که با اقتدار، موانع اجتماعی و مداخلههای خارجی را کنار زده و راه توسعه و ترقی را بگشاید. نمونهای مشخص از تحلیلهایی را که در مسئله توسعه، اولویت را به دولت و امر سیاسی میدهند، میتوان در کتاب دکتر محمدرضا مایلی دید. وی با اشاره به نقش بیبدیل دولت همچون (مغز) هدایتکننده جامعه، معتقد است که ساخت دولت در غرب، همانند عاملی (تابع) سایر ابعاد حیات اجتماعی ایفای نقش میکند، در حالی که در جامعه جهان سوم، دولت عاملی مستقلی است که به واسطه قدرت خود، نقش قاطعی در توسعه و توسعهنیافتگی دارد.
4- جامعه به عنوان عامل عقبماندگی: تحلیلهای مبتنی بر جامعهشناختی، عموما سعی دارند تا موانع توسعه را در درون صورتبندی اجتماعی یک جامعه بیابند، به این معنا که آنها باور دارند جوامع به لحاظ دارابودن ساختارهای اجتماعی خاص، نهادهای ویژه و در کل مناسبات ویژه حاکم بر آنها دارای توانایی یا عدم توانایی حرکت به سوی توسعه هستند. در این معنا، ساختار اجتماعی یک جامعه یا نهادهای آن میتواند، ارائهدهنده فرصتهایی برای پیشرفت یا موانعی برای پیشرفت باشند. تحلیلهای جامعهشناختی، به نوعی کلانترین نوع تحلیلها در باب علل عقبماندگی و فرصتهای توسعه هستند و از این رو عمیقا با رویکردهای دیگر در باب علل عقبماندگی در هم تنیدهاند. این درهمتنیدگی خصوصا میان تحلیل جامعهشناختی و اقتصادی بسیار بالاست. در تحلیلهای جامعهشناختی، معمولا به مسائلی چون نقش انسجام یا عدم انسجام اجتماعی، میزان همگنبودن گروهبندیهای اجتماعی، میزان همگنبودن ساخت اجتماعی، حجم شکافهای موجود در مناسبات و شدت ستیزههای اجتماعی و در نهایت وجود طبقات موافق توسعه و توانایی آنها در مقایسه با طبقات مخالف توسعه توجه میشود. به عنوان مثال در تحلیلهایی که از علل توسعه ژاپن ارائه میشود، معمولا ساخت اجتماعی همگن آن کشور و نبود ستیزههای اجتماعی حول مذهب، زبان و قومیت را از دلایل تسریعبخش توسعه آن کشور دانستهاند. در حالی که معمولا کشورهای آسیایی یا آفریقایی بسیاری را میشناسیم که تداوم ساختار اجتماعی قبیلگی و ستیزههای اجتماعی مانع حرکت نیرومند به سوی توسعه شده است. اساسا هرچه سطح ستیزههای اجتماعی در یک جامعه بالاتر باشد، فرصتهای ممکن برای اتخاذ رویکردی کارآمد در راستای توسعه کمتر خواهد بود. در ایران نیز از دوران آغاز تامل در پیرامون علل عقبماندگی، بسیار به نقش ساختارهای اجتماعی توجه شده است. در نزد تحلیلگران اولیه، این امر معمولا با عنوان کمبود نیروهای نوگرا در درون جامعهای با ساختار سنتی مورد توجه قرار گرفته است. مدتی بعد نیز آگاهی مشخصی از نقش ضدتوسعه اشرافیت قاجاری، زمینداران، ایلات و نظام ارباب، رعیتی به وجود آمد. به این معنا که به نظر آنها توسعه با عدم تغییر ساختار اجتماعی ناممکن مینمود. از این رو بود که از همان ابتدای فکر اصلاحات بحث اصلاحات ارضی در دستور کار قرار گرفت. نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که تردیدی نیست که به مجموعه تحلیلهای فوق، مجموعهای از تحلیلهای روانشناختی، جغرافیایی و ژئوپلیتیکی را میتوان افزود و از این رو مولفههای ذکرشده در تحلیلهای فوق شامل همه دلایل عقبماندگی نمیباشد. به عنوان مثال تحلیلهای مبتنی بر جغرافیا، بر نقش جغرافیای کشور و تحلیلهای ژئوپلیتیکی بر نقش موقعیت جغرافیای کشور در نقشه جهانی به عنوان مولفههایی اثرگذار در تشویق یا کندساختن توسعه نظر دارند که در جای خود میتواند درست باشد، ولی از آن حیث که ما تقسیمبندی خود را برحسب ابعاد مورد اجماع توسعه (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) گزاردهایم، طبعا دستهای از تحلیلها از محدوده بحث ما خارج میماند. نکته دیگر موضوع پرهیز از افتادن به دام خوشبینیها و بدبینیها در باب توسعه میباشد. متاسفانه اندیشه توسعه با خوشبینی آغاز شده و برخی آن را به معنای نفی سنتها، ارزشها و در نهایت غربیشدن تعبیر کردند. تعبیراتی که در خودمحوری ریشه داشتند و در عرصه عملی همواره باعث گرایش غربیها به فراتردانستن خود از ملل دیگر و بیمقدار دانستن هویت و ارزشهای آنان شده است. این رویکرد و جهتگیری خودمحورانه، موجب شکلگیری نگرش افراطی، به شدت بدبینانه و غربستیزانه شد که با تلقی توسعه به معنای غربیشدن و از میانرفتن هویت خودی، آن را نفی میکرد و به گونهای واکنشی به تجلیل کورکورانه سنتها و هویت خودی میپرداخت. این پدیده در ایران بسیار مشاهده شده است. تجربیات نیمقرن گذشته به ما آموخته که توسعه به معنای غربیشدن و نفی هویت خودی نیست. بسیاری از کشورها، مسیرهای توسعه خود را در مسیری غیر از مسیری غربی طی نمودهاند. عناصر سنتی در بسیاری موارد محرک توسعه بودهاند و آن را در مسیر خاصی جهت دادهاند و از این رو میان سنت و تجدد امکان بالایی برای همسویی وجود دارد. انسان امروز، به واسطه تجربیات بسیار خود، به سنت و تجدد، تعهد و تخصص، هویت و رفاه به صورت همزمان نیاز دارد و فرض بنیانی ما بر این است که جهتگیری نظام اسلامی و گفتمان بنیادین آن معطوف به شکلدادن به تجربهای اصیل در راستای یک توسعه بومی است. لذا بسیاری از اموری که در تعریف توسعه و ابعاد آن آورده شده، ذاتی توسعه نیستند. مثلا توسعه لزوما با سکولاریسم، تقدسزدایی از ارزشها، غربیشدن، گسست از روابط خانوادگی، فروپاشی مرجعیتهای سنتی همراه نبوده بلکه توسعه در گستره عملکردی خود حاکی از یک جریان مداوم و مستمر است که در طول تاریخ، جامعه بشری را با چالشها و فرصتهای فراوان مواجه کرد. پس بنابر مطالب پیشگفته می توان نتیجه گیری کرد ،که بحث عدم توسعه یافتگی ایران عوامل مختلفی دارد که بررسیهای بیشتری را می طلبد ،که مجال آن در این مقال نیست.
با تمامی این احوال ، دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به لحاظ توجه به علم و تکنولوژی باید یک سرفصل مهم و اساسی بر شمرد که باعث شده است تا امروزه علم و تکنولوژی در کشور در مسیر رشد و پیشرفت قرار گیرد و امروزه دستاوردهای مهمی حاصل شده است که حتی بیگانگان نیز قادر به انکار آن نیستند.بنابر این به اعتقاد ما این کمال بی انصافی است که این همه دستاورد را که در ادامه به بخش هایی از آن اشاراتی خواهیم داشت را پیشرفت هایی تلقی کرد که یک کابینت ساز نیز می تواند به راحتی به آن دست یابد . البته اگر وضعیت علم و تکنولوژی در میان اقشار مختلف جامعه ما به اندازه ای پیشرفت کرده باشد که کابینت ساز ما هم می تواند به علومی دست یابد که در سطح جهانی در انحصار چند کشور خاص می باشد نه تنها نباید از این موضوع ناراحت شویم بلکه باید بسیار هم خوشحال باشیم و به این همه استعداد ایرانی آفرین بگوییم .
2 – در کشور هیچ فرد مسئول و صاحب نظری که سخنش دارای اعتبار باشد را نمی توان یافت که منکر وجود هر گونه مشکلی در کشور بوده و یا وضعیت کنونی کشور را همان مدینه آرمانی بداند . بلکه کلیه مسئولان امر از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز همواره بر اصل وجود مشکلات و البته لزوم رفع آن تاکید داشته اند و هیچ کدام وضعیت موجود زمانه را وضعیت آرمانی نظام اسلامی ندانسته اند . به عنوان مثال مرحوم امام خمینی ره در این باره فرمودند:اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی اتضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند،لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجراییه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت دهها میلیونی نیز طرفدار و مدد کار آنان هستند (صحیفه نور ،قم :تسنیم ،1378 ص39) مقام معظم رهبری نیز در این مورد فرمودند :ما تا تحقق جامعه ای کاملا اسلامی که سعادت دنیا و آخرت جامعه را تامین نماید فاصله داریم و ملت ایران هنوز در نیمه راه است و هنوز تحقق اهداف بزرگ و حقیقتش به نحوی که مورد علاقه او و منطبق بر اصول اسلامی باشد ،تلاش بیشتری می طلبد (منشور دولت اسلامی،باز خوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه ،قم :دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر ،1384 ص 25)
اما با این حال ادعایی که ما داریم این است که نظام اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی امروزه در مسیر رشد و پیشرفت همه جانبه در مسیر اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی در حال حرکت بوده و از آنجایی که یکی از اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی رسیدن به رشد و پیشرفت همه جانبه و واقعی می باشد کشور ما قدم در این مسیر گذاشته است و تا کنون نیز گامهای عملی فراوانی برداشته است که ثمرات آن مواردی می باشد که در ادامه به بخش هایی از آن اشاره خواهیم داشت و تحقق این اهداف در این مدت کوتاه نوید بخش آینده ای بسیار پر امید برای کشور ما می باشد . در این گام ها کشور ما توانسته است به رشد و توانایی در فناوری هایی دست یابد که بخشی از آنها تنها در انحصار چند کشور محدود و معدود بوده است و این کشور ها اجازه دست یابی دیگران به این فناوری ها را نمی دادند . ضمن اینکه این پیشرفت ها در شرایط انواع تحریم ها برای کشور ما به دست آمده است و این مساله ارزش و اهمیت دست یابی به این پیشرفت ها را مضاعف می سازد . چرا که اثبات می کند که مسلمان ایرانی حتی با دست خالی و در برابر کوهی از مشکلات نیز می تواند قله های پیشرفت را فتح نماید .
بنابراین باید اعتراف کرد که بر اساس حقایق آماری و عملی موجود،در ایران پس از انقلاب،تلاش های بسیاری در زمینه های مختلف از جمله تکنولوژی،اقتصاد،انرژی هسته ای،سلول های بنیادی و... برای رشد و توسعه آغاز شده بطوری که می توان گفت انقلاب سرآغازی برای بازسازی و یا حتی ایجاد تمدن اسلامی گردیده و آینده خوبی به ما نوید می دهد که بی تردید همه ما باید در این راه کمک کار بوده و از هیچ حمایت و یا کمکی فرو گذار نکنیم.
* در این جا توجه شما را به چند گزارش و حقیقت آماری جلب می کنم که گویای واقعیت مورد ادعا است.
1:رشد علمی
وبگاه علمی تحلیلی ساینس متریکس که به تحلیل وارزیابی پیشرفت های علوم، فناوری و نوآوری اختصاص دارد، در مقاله ای با موضوع مرور تحلیلی رشد علم در 30 سال گذشته در کشورهای مختلف جهان پرداخته ونرخ رشد تولیدات علمی در ایران را 11 برابر نرخ متوسط رشد علم در جهان اعلام می دارد و ایران را دارای بالاترین رشد در میان همه کشورهای جهان مطرح می کند.(به نقل از سایت تحلیل گران تکنولوژی ایران) همچنین به گزارش باشگاه خبرنگاران،هفته نامه نیو ساینتیست در گزارشی نوشت : سال 2010 از لحاظ علمی متعلق به ایران می باشد.
بر اساس این گزارش،یافته ها و داده های علمی در ایران یازده مرتبه سریعتر از دیگر کشور های جهان می باشد.براساس بررسی های صورت گرفته موارد منتشره و موفقیت های علمی در خاور میانه با رشد جالبی مواجه بوده است و در این بین ایران با رشد چهار برابری در صدر می باشد .
اریک آرکامبولتف ،از کارشناسان موسسه تجزیه تحلیلی Science-Matrix واقع در مونترال کانادا راجع به رشد علمی ایران گفت :موفقیت و حجم انتشارات علمی ایران در زمینه های شیمی کانی،شیمی هسته ایی ،فیزیک هسته ایی و مهندسی هسته ایی بوده است .در زمینه مهندسی هسته ایی ایران رشد 250 مرتبه ایی سریعتر از دیگر نقاط جهان را داشته است.این در حالی است که تحقیقات پزشکی و کشاورزی نیز در این کشور رو به افزایش می باشند .
2: رشد اقتصادی
سایت ایران اکونومیست در گزارشی از بانک جهانی در ارتباط با رشد اقتصادی ایران می نویسد:( بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود رشد اقتصادی ایران در سال 2009 را 3 درصد و رشد اقتصادی جهان در این سال را منفی 1.7 درصد پیش بینی کرد.
بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود موسوم به دورنمای اقتصادی جهان پیش بینی کرد رشد اقتصادی ایران در سال 2009 به 3 درصد خواهد رسید. در گزارش نوامبر 2008 این سازمان رشد اقتصادی ایران برای سال 2009 بالغ بر 3.5 درصد پیش بینی شده بود.بر اساس پیش بینی بانک جهانی رشد اقتصادی ایران در سال 2010 اندکی افزایش خواهد یافت و به 4 درصد خواهد رسید)
این در حالی که در آن زمان بحران اقتصادی فزاینده ای دنیای غرب را فرا گرفته و آن را فلج کرده بود اما در ایران همچنان رشد اقتصادی رو به جلو بوده و از آن بحران،کمترین آسیب را دیده بود.
3 پیشرفت بر اساس شاخص توسعه انسانی سازمان ملل متحد : شاخص توسعه انسانی)HDI (، نام جدولی است تناسبی که در آن کشورهای جهان بر اساس فاکتورهایی از جمله درآمد سرانه واقعی، نرخ باسوادی، آموزش، بهداشت، تغذیه و نیز امید به زندگی (در بدو تولد) مورد مقایسه قرار می گیرند.
شاخص توسعه انسانی از سال1991 میلادی توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد به مرحله اجرا گذاشته شد و از آن پس هر ساله فهرستی از کشورهای جهان را به ترتیب بالاترین تا پائین ترین رتبه ها را در مقایسه با نمودارها و کشورهای دیگر منتشر می کند. شاخص توسعه انسانی یکی از نمودارها و منابعی است که توسعه اقتصادی در کشورها و نحوه آن را نشان می دهد.
شاخص توسعه انسانی به معنای رتبه بندی کشورها از نظر پیشرفتهای توسعه انسانی و متوسط آسودگیهای زندگی است. کشورهایی که در رده های بالای شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که در رده های پائین شاخص توسعه انسانی قرار دارند، کشورهای توسعه نیافته و عقب افتاده تری از نظر پیشرفتهای جهانی هستند.
بر اساس تازه ترین گزارش سازمان ملل متحد، همزمان با بهبود امید به زندگی، کاهش فقر و ارتقای سطح آموزش، شاخص توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران با رشد 10 پله ای به رتبه 84 بین 179 کشور دنیا ارتقا پیدا کرده است.
گزارش توسعه انسانی سال 2008 سازمان ملل که بهبود یافته گزارش توسعه انسانی سال گذشته (2008-2007) است و چندی پیش منتشر شد ، اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران که سال گذشته رتبه 94 شاخص توسعه انسانی )HDI( را بین 177 کشور دنیا کسب کرده بود، در گزارش امسال با 10 پله صعود در جایگاه 84 جهان بین 179 کشور قرار گرفته است که نشان دهنده بهبود رتبه ایران در توسعه است. ارتقای 10 رتبه ای ایران در شاخص توسعه انسانی بر اساس معیارهایی چون امید به زندگی، کیفیت نظام آموزشی، درآمد واقعی و سرانه درآمد ملی در سال 2006 میلادی ( سال 1385) محاسبه شده است و بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در گزارش سال جاری میلادی از کشورهایی چون اردن، چین، گرانادا، تونس، فیجی، بلیز، ساموئا، سورینام، جمهوری دومینیکن و فیلیپین پیشی گرفته و جزء کشورهای توسعه انسانی متوسط قرار گرفته است.
این گزارش حاکی است: ایران در شاخص توسعه انسانی سالهای 2007 و 2006 که مربوط به آمارهای سالهای 2005 (1384) و 2004 (1383) بوده است به ترتیب 2 و 3 پله ارتقا یافته بود.
ارزش شاخص توسعه انسانی ایران که در سال گذشته 0.759 از یک بوده است، در گزارش سال جاری با 0.018 افزایش به 0.777 از ده رسید.
گفتنی است جمهوری اسلامی ایران از نظر شاخص توسعه انسانی طی سه سال 15 رده صعود کرده و طی سال های پس از انقلاب نیز با 26 پله صعود مواجه شده و از رتبه 110 در سال 1979 به 84 در سال جاری میلادی ارتقا پیدا رده است.
فقر درآمدی و انسانی کشورهای در حال توسعه از جمله موارد مهمی است که در گزارش توسعه انسانی مورد توجه قرار گرفته است و در این میان شاخص فقر انسانی ) HPI( از اهمیت زیادی برخوردار است.
بر اساس گزارش توسعه انسانی 2008 ، شاخص امید به زندگی در ایران در عدد 0.759 اعلام شد که در مقایسه با شاخص 0.754 سال گذشته افزایش نشان می دهد.
سازمان ملل متحد با اعلام اینکه متوسط امید به زندگی در ایران در سال گذشته 70.2 سال بوده است، این رقم را در گزارش سال جاری 70.5 سال اعلام کرده است.
بر اساس این گزارش، سرانه تولید ناخالص داخلی بر اساس شاخص برابری قدرت خرید 10 هزار و 31 دلار اعلام شد که در مقایسه با 7968 دلار سال گذشته رشد نشان می دهد.
این گزارش با اعلام این که شاخص تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته 0.731 بوده است، این شاخص را در گزارش سال جاری 0.769 اعلام کرده است که بهبود داشته است.
گزارش توسعه انسانی 2008 افزود: میزان فقر در ایران 12 درصد جمعیت اعلام شد که در مقایسه با 12.9 درصد سال گذشته 0.9 درصد کاهش نشان می دهد. ایران از نظر فقر بین 135 کشور در حال توسعه رتبه 51 را به خود اختصاص داد که در مقایسه با گزارش سال گذشته با رتبه 30 بین 108 کشور مقایسه ممکن نیست.
گزارش توسعه انسانی 2008 نرخ باسوادی افراد بالای 15 سال را در کشور ما 84 درصد اعلام کرد که در مقایسه با رقم 82.4 درصد سال گذشته رشد نشان می دهد. این گزارش شاخص آموزش در کشور را نیز 0.804 اعلام کرد. براساس گزارش سازمان ملل، شاخص توسعه انسانی جمهوری اسلامی ایران طی 26 سال گذشته 0.218 ، طی 16 سال گذشته 0.107و طی شش سال گذشته 0.042 ارتقا پیدا کرده است.( منبع : روزنامه رسالت > شماره 6677)
گزارش دیگری نیز در سایت http://daneshjooagah.blogfa.com/ وجود دارد که مربوط به تحقیقات دانشجویان می باشد و توسط یکی از دانشجویان به نام نرگس مظفری نگارش یافته است که به دلیل جالب بودن آمارها بخشی از آن عینا از سایت مزبور نقل می گردد :
هم اکنون ما شاهد این هستیم که ایران در بسیاری از فناوری ها نه تنها خودکفا شده بلکه به کشور صادر کننده خدمات فنی مهندسی در حوزه های صنعت نفت، کشاورزی، بهداشت، سدسازی، تراکتورسازی، هسته ای، خودروسازی ، سلول های بنیادین و ... تبدیل شده است.
در عرصه علوم نوین، دانشمندان ایرانی توانسته اند تا مرزهای جدید دانش بشری پیش روند و در مواردی نیز از این مرزها نیز عبور کنند. موفقیت بینظیر دانشمندان ایرانی در تهیه، انجماد و نگهداری سلولهای بنیادی جنینی، که پیش از آن در انحصار 9 کشور دنیا بود، درمان ناباروری، نارسایی قلب و تلاش برای ترمیم لوزالمعده برای تولید انسولین به منظور درمان بیماری قند (دیابت) برای اولین بار در جهان از اقدامات کم نظیر دانشمندان جوان ایرانی در عرصه مهندسی ژنتیک است.
در عرصه علوم هستهای، با وجود موانع و ممانعت کشورهای غربی و تحریم تجهیزات دو منظوره- دارای کاربرد مشترک در فعالیتها و تحقیقات هستهای صلحآمیز و غیر صلحآمیز- امروزه ایران به فناوری پیچیده غنی سازی اورانیوم دست یافته و به جمع 10 کشور دارای این فناوری نوین در جهان پیوسته است.
علاوه بر این آمارها و به منظور آشنایی هر چه بیشتر با وضعیت پیشرفت های کشور عزیزمان ، آمارهای دیگری نیز به نقل از رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری از آدرس اینترنتی http://www.iranculture.org/news/view.php?gid=8&id=11797 خدمت شما تقدیم می کنیم :
رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری در گفتگو با خبرگزاری مهر وضعیت تولید علم ایران در شاخه های مختلف علم پزشکی را تا فوریه 2008 تشریح و جایگاه ایران را اعلام کرد که بر این اساس در داروسازی رتبه 41 و در پزشکی بالینی رتبه 53 را کسب کرده ایم. موسسه اطلاعات علمی ISI رشته های علوم پزشکی را به 8 مقوله تقسیم کرده است و اطلاعات مربوط به رشته های علوم پزشکی وابسته را در سطح کشورهای جهان از این منظر مورد ارزیابی قرار می دهد.
وی اظهار داشت: این رده بندی در پایگاه ESI وابسته به موسسه اطلاعات علمی (ISI) قرار دارد و هدف از این پایگاه مشخص کردن موثرترین و برترین کشورها، نشریات، موسسات علمی و دانشمندان است.
جایگاه ایران در دنیا در رشته پزشکی بالینی
جایگاه ایران در پزشکی بالینی با تولید 3 هزار و 300 و 46 مقاله و با 9 هزار و 800 و 39 استناد بین سالهای 1997 تا فوریه 2008 جایگاه 53 را در بین 106 کشور برتر جهان دارد.
کشورهایی مانند مالزی، پاکستان، بلغارستان، استونی، رومانی و دهها کشور دیگر پس از ایران در این رشته قرار دارند. از میان کشورهای مسلمان و منطقه کشور عربستان صعودی و مصر به ترتیب رتبه های 43 و 44 را در این رده بندی به خود اختصاص داده اند.
جایگاه ایران در رشته داروسازی و سم شناسی
ایشان درباره جایگاه ایران در رشته داروسازی و سم شناسی در پایگاه موسسه اطلاعات علمی ISI افزود: ایران با تولید 829 مقاله موثر و برتر و استناد 3 هزار و 400 و 37 مورد، رتبه 41 را در میان 87 کشور برتر جهان کسب کرده است. در این حوزه کشور عربستان، مالزی، مراکش و پاکستان پس از ایران در این رده بندی قرار دارند. جایگاه مصر در این رشته 31 است.
جایگاه ایران در رشته بیولوژی و بیوشیمی
ایران همچنین در رشته بیولوژی و بیوشیمی که ارتباط تنگاتنگی با پزشکی دارند در بین 100 کشور برتر تولید کننده علم مرتبه 57 را خود اختصاص داده است. در این رشته تعداد مقالات ایران 887 و تعداد استنادها 2 هزار و 592 است. کشورهای عربستان صعودی، تونس، پاکستان، امارات متحده، مراکش و .. پس از ایران در رتبه بندی این رشته قرار دارند.
جایگاه ایران در علوم اعصاب و رفتار
در قلمرو علوم اعصاب و رفتار تعداد مقالات ایرانیان 472 مقاله و یک هزار و 735 بار مورد استناد قرار گرفته اند و جایگاه ایران در این رشته در بین 79 کشور 49 است. عربستان، مراکش، امارات متحده و مصر در این رشته از علوم پزشکی پس از ایران قرار دارند.
جایگاه ایران در بیولوژی مولکولی و ژنتیک
وی رتبه ایران در رشته بیولوژی مولکولی و ژنتیک را با تولید 227 مقاله برتر در بین 87 کشور 66 عنوان کرد و افزود: استنادهای صورت گرفته به مقالات بیولوژی مولکولی و ژنتیک یک هزار و 102 است و کشورهای امارات، کویت، مالزی، اندونزی و اردن پس از ایران در این رشته قرار گرفته اند.
رتبه ایران در رشته ایمونولوژی
در این رشته از علوم پزشکی، مجموعه 210 مقاله برتر به نام ایران ثبت شده و جایگاه ایران را در میان 91 کشور به 70 رسانده است. کشورهای مالزی، نیجریه، تونس و .. پس از ایران در این رشته قرار دارند.
جایگاه ایران در روانپزشکی و روانشناسی
در حیطه روانپزشکی و روانشناسی سهم تولید علم ایران 186 مقاله و 773 استناد است. در این رشته ایران در بین 83 کشور، مرتبه 43 را به خود اختصاص داده است.
رتبه ایران در میکروبیولوژی
رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری اظهار داشت: ایران همچنین در رشته میکروبیولوژی نیز با 191 مقاله برتر ثبت شده در ISI از میان 88 کشور برتر جهان در این رشته، رتبه 84 را اخذ کرده است.
بنابر این با توجه به این حجم عظیم از رشد و پیشرفت هایی که در کشور حاصل شده است عدل و انصاف حکم می کند که ما نیز چشمان خود را بر روی واقعیات نبندیم و همچون دشمنان که همواره تلاش کرده اند تا ارزش پیشرفت های کشور ما را بسیار کم ارزش جلوه گر سازند ، این همه پیشرفت را کم ارزش تلقی نماییم . از طرفی دیگر اگر این همه پیشرفت در یک کشور که آن را از یک کشور کاملا مصرف کننده به یک کشور خودکفا در بسیاری از زمینه ها تبدیل کرده است را پیشرفت ندانیم در آن صورت باید بگوییم که در هیچ کجای جهان نیز کوچکترین پیشرفتی صورت نگرفته است . چرا که با این استدلال می توان به راحتی ارزش همه پیشرفت های بشری را تنزل داد و مثلا در برابر افتخار غربی ها به ارسال سفینه فضایی مریخ نورد مدعی شد که این کاری است که از دست یک اگزوز ساز فرهیخته و چیره دست نیز بر می آید بدون اینکه در برابر ادعای خود در باره این مطلب که چگونه یک اگزوز ساز می تواند دست به چنین کاری بزند مدرک و استدلال قابل قبولی ذکر کنیم و حتی یک شاهد در باره اینکه چنین فردی توانسته باشد سفینه مریخ نورد بسازد و یا یک کابینت ساز توانسته باشد به فناوری سلول های بنیادی یا نانو تکنولوژی دست یابد ارائه دهیم و اگر در برابر پیشرفت غربی ها به راحتی سر تعظیم فرود می آوریم بایسته است که در برابر پیشرفت های خودی ها بیشتر عرض ارادت نماییم چرا که پیشرفت های غربی ها در سایه استعمار ملت های دیگر و تاراج سرمایه های مادی و معنوی شان حاصل شده است ولی پیشرفت ملت ما در سایه همراهی با اخلاق و ارزش های انسانی ، آن هم با دست خالی و با وجود انواع موانع شکل گرفته است و به همین دلیل پیشرفت قابل تقدیر و تحسین می باشد .
نکته آخر اینکه مردم کشور ما به اندازه ای هوشمند هستند که توانایی درک و تحلیل واقعیات را به خوبی دارند . آنان به خوبی سرابی که رژیم شاهنشاهی به نام دروازه های تمدن بزرگ برایشان ساخته بود را متوجه شدند و در حال حاضر نیز واقعیت داشتن پیشرفت های ملت ایران و تفاوت میان افتخار واقعی و افتخار نمایی را به خوبی متوجه می شوند و به همین دلیل تا پای جان در راه تحقق اهداف و آرمانهای این انقلاب ایستاده و جان فشانی می کنند و در عرصه های حمایت از نظام نیز جانانه وارد می شوند و با توجه به هوشمندی چنین ملتی نباید نسبت عوام به معنای نادرست نادان را به آنان داد کما اینکه از لحن این نامه چنین مطلبی بر می آید .
به هر حال در کشور ما نه کسی مدعی تحقق یافتن مدینه آرمانی می باشد و نه اینکه کسی در صدد تلقین مساعد بودن اوضاع و شرایط می باشد و سخن گفتن از حجم پیشرفت های عظیم در کشور ما مستند به شواهدی است که به بخش هایی کوتاه از آنها اشاره کردیم . در عین حال هیچ کس مدعی آن نیست که آنچه تاکنون حاصل شده است تمامی آن چیزی است که باید محقق می شد بلکه ما مدعی آن هستیم که ملتی هستیم که در شرایط انواع تحریم ها و انواع موانع و با محاسبه امکاناتی که در اختیارمان بوده است تاکنون کارنامه قابل قبولی در میان کشورهایی که خواهان استقلال از یوغ نظام سلطه هستند را کسب کرده ایم ولی تا رسیدن به نقطه مطلوب همچنان راه بسیار است و گامهایی که تاکنون برداشته شده است آغاز راه می باشد و انتهای این راه تحقق همان مدینه آرمانی ای می باشد که در افق مسیر ما قرار گرفته است .
پرسشگر محترم امیدواریم این مطالب راهگشای ذهن حقیقت جوی شما باشد . در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم .
- [سایر] راه حل ایران برای مسئله سوریه چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا نپرداختن مالیات در جمهوری اسلامی ایران از لحاظ شرعی مسئله ای دارد؟
- [سایر] با توجه به این که مسئله ولایت فقیه و مشروعیت نظام اسلامی یک مسئله انتصابی است و مشروعیت بخشی به نظام و حکومت اسلامی از جانب خداوند است نه مردم، چرا در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی این موضوع به رفراندم
- [سایر] با عرض سلام..خواهشمندم از اشکالات رژیم شاهنشاهی ایران در دوران محمدرضا شاه پهلوی بگویید ...مردم با کدام اقدامات او مخالف بودند که انقلاب اسلامی ایران را ایجاد کردند؟؟؟اصلا ایت الله خمینی (ره) با کدام اقدامات وی مخالف بودند؟ایا مردم با سیاست او مشکل داشتند؟ ایا اوضاع اقتصادی زمان سخت بوده؟ یا مسیله عقیدتی بوده؟ اگر اعتقادی بوده این مسئله دقیقا چی بوده؟
- [سایر] با توجه به پیش بینی قرآن در موورد شکست دشمن و پیروزی مسلمنان این مسئله چه نقش اعتقادی و روحی می تواند بر ملت ایران داشته باشد؟
- [سایر] مگر دین مسئله اش انسان نیست ؟ اومانیسم هم مسئله اش انسان است و دموکراسی هم دارد .
- [سایر] با توجه به مسئله خلود عذاب برای کافران، آیا این مسئله با عدالت الهی سازگار است؟
- [سایر] با توجه به مسئله خلود عذاب و اثبات آن آیا این مسئله با عدالت سازگار است؟
- [سایر] طرح مسئله علم دینی از چه اهمیتی برخوردار است؟ و انگیزههای طرح این مسئله کداماند؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران چگونه به پیروزی رسید ؟
- [آیت الله مظاهری] اگر به واسطه ندانستن مسئله، نجس بودن و پاک بودن چیزی را نداند مثلاً نداند عرق جنب از حرام پاک است یا نه، باید مسئله را بپرسد، ولی اگر با اینکه مسئله را میداند، چیزی را شک کند پاک است یا نه، مثلاً شک کند آن چیز خون است یا نه، یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، پاک میباشد. و جستجو کردن یا پرسیدن هم لازم نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر زن در کارهایی که در مسئله پیش گفته شد از شوهر اطاعت نکند گناهکار است و حقّ غذا و لباس و منزل و همخوابی ندارد ولی مهر او از بین نمیرود. مسئله 1963 - تهیه مخارج زن اگر عقد دائمی باشد مطابق معمول بر شوهر واجب است، و اگر تهیه نکند بدهکار او خواهد بود مگر اینکه زن راضی به آن زندگی باشد.
- [آیت الله مظاهری] شرط دوّم: مکان نمازگزار باید بیحرکت باشد ولی اگر سهواً یا در حال ناچاری یا ندانستن اینکه مکان او متحرّک است یا ندانستن مسئله باشد اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] در امر به معروف و نهی از منکر بیان مسئله شرعیه کفایت میکند و لازم نیست به صورت امر و نهی باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر موقع واجب شدن زکات گندم، جو، کشمش و خرما که در مسئله پیش گفته شد صاحب آنها بالغ باشد باید زکات آنها را بدهد.
- [آیت الله بهجت] کسی که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانی که در مسئله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه چیزهایی که در مسئله سابق گفته شد پیدا نشود میتواند به فرش و لباس و مانند اینها که غباردار باشند تیمّم کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان عمداً جایی را که در نماز باید بپوشاند، نپوشاند نمازش باطل است ولی اگر از روی ندانستن مسئله باشد لازم نیست نمازش را دوباره بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر مرد یا زن، بهسبب یکی از عیوب که در دو مسئله قبل گفته شد عقد را بههم بزند، از هم جدا میشوند و طلاق لازم نیست.
- [آیت الله بهجت] اگر بهواسطه ندانستن مسئله از روی تقصیر، چیز نجس را نداند نجس است، مثلاً نداند عرق کافر نجس است، و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.