چرا هر جایی که فقر است، مذهب هم هست و هر جایی که مذهب هست، فقر هم هست؟ کلیت ادعای فوق پیرامون تمامی مذاهب مختلف جهان ، صحیح نیست زیرا هرچند برخی مذاهب بشری یا تحریف گردیده به خاطر دوری از آموزه های حیات بخش الهی ، موجبات رکود یا عقب ماندگی و تفرقه جوامع بشری را در ابعاد مختلف فراهم نموده اند ، اما به هیچ وجه از لحاظ تئوری و عملی قابل تطبیق بر مذاهب اصیل وحیانی نظیر اسلام که همواره بر علم ، عقلانیت و تلاش برای آبادانی و تامین سعادت دنیوی و اخروی تاکید داشته و در مقاطع مهمی از تاریخ که شرایط مهیا بوده ، موجبات تعالی و پیشرفت جامعه را مهیا نموده اند ، نمی باشد . بر این اساس اگر در جوامع مذهبی برخی عقب ماندگی ها و کاستی ها دیده می شود ، در قضاوت و بررسی علل این عقب ماندگی ابتدا باید میان مذاهب با توجه به ویژگی های مختلف ، تفکیک نمود . و آنگاه با در نظر گرفتن مجموعه عوامل به تبین عوامل عقب ماندگی پرداخت . در ادامه به بررسی این موضوع در میان مسلمانان می پردازیم : بررسی علل واماندن مسلمانان از پیشرفت در تکنولوژی و پیش افتادن دیگران در این عرصه، از موضوعات بسیار مهمی است که بررسی آن نیازمند تحقیق گسترده تاریخی و اجتماعی است. مسلما یک سری عوامل در این زمینه دخیل بودهاند که بایستی آنها را شناخت وارزیابی کرد که به صورت اختصار به آنها اشاره میکنیم: الف) در آموزههای دینی اسلام تکیه بسیار زیادی بر عقل و تعقل، تفکر و تدبر شده است. در قرآن مجید این کلمات و مفاهیم به اشکال گوناگون به کار رفته است: 1- 49 مرتبه ریشه (عقل) به صورتهای مختلف (تعقلون، یعقلون، یعقلها، تعقل و عقلوه)، 2- 18 مرتبه ریشه (فکر) (تفکرون، یتفکرون و فکر)، 3- هشت مرتبه ریشه (دبر) (به معنای تدبّر)، 4- چندین بار ریشه (نظر) (به معنای نگریستن و تأمل)، 5- دهها مرتبه ریشه (رأی) (به معنای مشاهده)، 6- عقل از دیدگاه اسلام اولین مخلوق الهی و با شرافتترین آنها قلمداد شده است. ب ) مسلمانان با تکیه بر تعالیم وحی - به ویژه تکیه بر عقل و اندیشه و دیگر آموزههای آسمانی قرآن - در طول ده قرن بلکه بیشتر پرچمدار پیشرفت و ترقی در جهان بوده اند. اگر اندکی تاریخ علم و تمدن را مطالعه کنیم، درخواهیم یافت که تحولات اروپا و نوگراییعلمی و فکری آن (رنسانس) در قرن شانزدهم به بعد عمیقا تحت تأثیر تمدن اسلامی بوده است. مطالعه تاریخ جنگهای صلیبی و روابط اروپا و مسلمانان به روشنی این حقیقت را نشان میدهد. ج ) تردیدی نیست که اگر مسلمانان از تعالیم وحی فاصله نمیگرفتند و قوام سیاسی و وحدت اجتماعی خود را حفظ میکردند، هماکنون نیز میتوانستند از هر نظر جلوتر از غرب باشند؛ چرا که هماکنون نیز اگر به جای درگیریهای بیهوده و اتلاف منابع خود، دست وحدتبه یکدیگر بدهند و به ریسمان الهی چنگ بزنند، میتوانند قدرتی بزرگ با امکاناتی وسیع در سطح جهان باشند و با چند برنامه و استفاده از استعدادها، از نظر فنآوری نیز به رقابت با دیگران بپردازند. د ) آنچه که موجب عقبماندگی صنعتی و سیاسی مسلمانان گشته فاصله گرفتن آنان از اسلام و برداشتهای بدون دلیل از دین بوده است. برداشت غلط از زهد، دنیا، دعا و قدرت موجب عقبماندگی شده وگرنه همین مفاهیم در صدر اسلام و حتی در غرب، موجب پیشرفتشده است. بلی، باید اعتراف کرد که رواج اندیشههای صوفیگرانه و برخی انحرافات دیگر فکری - که معلول التقاط است - نقش مؤثری در جاماندن مسلمانان از قافله صنعت و پیشرفت داشته است. ز ) نکته دیگری که باید به آن توجه کنید، بحث اعتقاد و عدم اعتقاد به نیروی ماورای طبیعی است. غرب هیچگاه به طور عام و گسترده منکر ماوراء الطبیعه نبوده و اکنون نیز نیست. بیشتر یا تمامی دانشمندان اروپا - که از قرن شانزده به بعد پایه گذاران پیشرفت علمی دراروپا بودهاند - معتقد به خداوند و ادیان الهی بودهاند. پس بایستی این فرضیه خود را دگرگون سازید و ریشه را در جای دیگر جستوجو کنید. بنابراین به طور خلاصه باید گفت: اولاً، پیشینه تمدن مسلمانان در طی قرنهای متمادی، نشان میدهد نه تنها دین موجب عقبماندگی نیست؛ بلکه اعتقاد به دین در کنار عمل به آن، سبب درجات بالایی از پیشرفت و رشد میگردد. ثانیا، تنها مسلمانان و کشورهای اسلامی نیستند که به این گرفتاری مبتلا هستند، بلکه کشورهای غیراسلامی و سکولار نیز در فقر مطلق یا نسبی باقی ماندهاند. ثالثا، در کشورهای پیشرفته نیز، به رغم در اختیار داشتن منابع فراوان و دسترسی به ارقام بالایی از رشد اقتصادی، رفاه همگانی تحقق نیافته است و به طور معمول گروه خاصی از رهآورد توسعه بهره میگیرند. رابعا، اندیشه و تمدن اسلامی امروزه جانمایه نیرومندی برای احیا دارد؛ برعکس تمدن غرب که به شدت گرفتار انحطاط فرهنگی و زوالپذیری شده است. در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضروری است: 1- بالا بردن سطح شناخت و بینشهای دینی در همه ابعاد آن، 2- تقویت روح ایمان، تقوا، استواری در دین و مبارزه با کژیها، 3- ارتقای دانش و سطح علمی، 4- ارتباط وثیق و همدلی در سطح بینالملل اسلامی و تعاون و همکاری گسترده و همه جانبه، 5- از میان برداشتن نظامهای فاسد، 6- تلاش همه جانبه و همگانی در جهت ایجاد و احیای تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامی، 7- اعتماد به نفس و دوری از خودباختگی. برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، زینالعابدین قربانی 2- علل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و آرای اصلاحی، سید جمالالدین اسدآبادی، احمد موثق 3- آمریکا پیشتاز انحطاط، روژه گاردی، ترجمه: قاسم منصوری 4- علل انحطاط تمدنها، قانع عزیزآبادی 5- ریشههای ضعف و عقبماندگی مسلمانان، رجبی 6- رمز عقبماندگی ما، امیر شکیب ارسلان، ترجمه: محمد باقرانصاری 7- تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه: علی دوانی 8- به سوی قرآن و اسلام، حسین انصاریان 9- تاریخ تمدن، ج 4، ویلدورانت، ترجمه: گروهی از نویسندگان 10- فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه: مرتضی رهبانی 11- تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبرن 12- تمدن اسلامی پیشگام در علوم و فنون جدید، ج 1 و 2، بولتن اندیشه شماره 17 و 18 نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها 13- نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو 14- تمدن اسلامی از زبان بیگانگان، محمدتقی صرفی 15- تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان 16- حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین، مصطفی زمانی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 70/200402)
چرا هر جایی که فقر است، مذهب هم هست و هر جایی که مذهب هست، فقر هم هست؟
کلیت ادعای فوق پیرامون تمامی مذاهب مختلف جهان ، صحیح نیست زیرا هرچند برخی مذاهب بشری یا تحریف گردیده به خاطر دوری از آموزه های حیات بخش الهی ، موجبات رکود یا عقب ماندگی و تفرقه جوامع بشری را در ابعاد مختلف فراهم نموده اند ، اما به هیچ وجه از لحاظ تئوری و عملی قابل تطبیق بر مذاهب اصیل وحیانی نظیر اسلام که همواره بر علم ، عقلانیت و تلاش برای آبادانی و تامین سعادت دنیوی و اخروی تاکید داشته و در مقاطع مهمی از تاریخ که شرایط مهیا بوده ، موجبات تعالی و پیشرفت جامعه را مهیا نموده اند ، نمی باشد . بر این اساس اگر در جوامع مذهبی برخی عقب ماندگی ها و کاستی ها دیده می شود ، در قضاوت و بررسی علل این عقب ماندگی ابتدا باید میان مذاهب با توجه به ویژگی های مختلف ، تفکیک نمود . و آنگاه با در نظر گرفتن مجموعه عوامل به تبین عوامل عقب ماندگی پرداخت . در ادامه به بررسی این موضوع در میان مسلمانان می پردازیم :
بررسی علل واماندن مسلمانان از پیشرفت در تکنولوژی و پیش افتادن دیگران در این عرصه، از موضوعات بسیار مهمی است که بررسی آن نیازمند تحقیق گسترده تاریخی و اجتماعی است. مسلما یک سری عوامل در این زمینه دخیل بودهاند که بایستی آنها را شناخت وارزیابی کرد که به صورت اختصار به آنها اشاره میکنیم:
الف) در آموزههای دینی اسلام تکیه بسیار زیادی بر عقل و تعقل، تفکر و تدبر شده است. در قرآن مجید این کلمات و مفاهیم به اشکال گوناگون به کار رفته است:
1- 49 مرتبه ریشه (عقل) به صورتهای مختلف (تعقلون، یعقلون، یعقلها، تعقل و عقلوه)،
2- 18 مرتبه ریشه (فکر) (تفکرون، یتفکرون و فکر)،
3- هشت مرتبه ریشه (دبر) (به معنای تدبّر)،
4- چندین بار ریشه (نظر) (به معنای نگریستن و تأمل)،
5- دهها مرتبه ریشه (رأی) (به معنای مشاهده)،
6- عقل از دیدگاه اسلام اولین مخلوق الهی و با شرافتترین آنها قلمداد شده است.
ب ) مسلمانان با تکیه بر تعالیم وحی - به ویژه تکیه بر عقل و اندیشه و دیگر آموزههای آسمانی قرآن - در طول ده قرن بلکه بیشتر پرچمدار پیشرفت و ترقی در جهان بوده اند. اگر اندکی تاریخ علم و تمدن را مطالعه کنیم، درخواهیم یافت که تحولات اروپا و نوگراییعلمی و فکری آن (رنسانس) در قرن شانزدهم به بعد عمیقا تحت تأثیر تمدن اسلامی بوده است. مطالعه تاریخ جنگهای صلیبی و روابط اروپا و مسلمانان به روشنی این حقیقت را نشان میدهد.
ج ) تردیدی نیست که اگر مسلمانان از تعالیم وحی فاصله نمیگرفتند و قوام سیاسی و وحدت اجتماعی خود را حفظ میکردند، هماکنون نیز میتوانستند از هر نظر جلوتر از غرب باشند؛ چرا که هماکنون نیز اگر به جای درگیریهای بیهوده و اتلاف منابع خود، دست وحدتبه یکدیگر بدهند و به ریسمان الهی چنگ بزنند، میتوانند قدرتی بزرگ با امکاناتی وسیع در سطح جهان باشند و با چند برنامه و استفاده از استعدادها، از نظر فنآوری نیز به رقابت با دیگران بپردازند.
د ) آنچه که موجب عقبماندگی صنعتی و سیاسی مسلمانان گشته فاصله گرفتن آنان از اسلام و برداشتهای بدون دلیل از دین بوده است. برداشت غلط از زهد، دنیا، دعا و قدرت موجب عقبماندگی شده وگرنه همین مفاهیم در صدر اسلام و حتی در غرب، موجب پیشرفتشده است. بلی، باید اعتراف کرد که رواج اندیشههای صوفیگرانه و برخی انحرافات دیگر فکری - که معلول التقاط است - نقش مؤثری در جاماندن مسلمانان از قافله صنعت و پیشرفت داشته است.
ز ) نکته دیگری که باید به آن توجه کنید، بحث اعتقاد و عدم اعتقاد به نیروی ماورای طبیعی است. غرب هیچگاه به طور عام و گسترده منکر ماوراء الطبیعه نبوده و اکنون نیز نیست. بیشتر یا تمامی دانشمندان اروپا - که از قرن شانزده به بعد پایه گذاران پیشرفت علمی دراروپا بودهاند - معتقد به خداوند و ادیان الهی بودهاند. پس بایستی این فرضیه خود را دگرگون سازید و ریشه را در جای دیگر جستوجو کنید.
بنابراین به طور خلاصه باید گفت:
اولاً، پیشینه تمدن مسلمانان در طی قرنهای متمادی، نشان میدهد نه تنها دین موجب عقبماندگی نیست؛ بلکه اعتقاد به دین در کنار عمل به آن، سبب درجات بالایی از پیشرفت و رشد میگردد.
ثانیا، تنها مسلمانان و کشورهای اسلامی نیستند که به این گرفتاری مبتلا هستند، بلکه کشورهای غیراسلامی و سکولار نیز در فقر مطلق یا نسبی باقی ماندهاند.
ثالثا، در کشورهای پیشرفته نیز، به رغم در اختیار داشتن منابع فراوان و دسترسی به ارقام بالایی از رشد اقتصادی، رفاه همگانی تحقق نیافته است و به طور معمول گروه خاصی از رهآورد توسعه بهره میگیرند.
رابعا، اندیشه و تمدن اسلامی امروزه جانمایه نیرومندی برای احیا دارد؛ برعکس تمدن غرب که به شدت گرفتار انحطاط فرهنگی و زوالپذیری شده است.
در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضروری است:
1- بالا بردن سطح شناخت و بینشهای دینی در همه ابعاد آن،
2- تقویت روح ایمان، تقوا، استواری در دین و مبارزه با کژیها،
3- ارتقای دانش و سطح علمی،
4- ارتباط وثیق و همدلی در سطح بینالملل اسلامی و تعاون و همکاری گسترده و همه جانبه،
5- از میان برداشتن نظامهای فاسد،
6- تلاش همه جانبه و همگانی در جهت ایجاد و احیای تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامی،
7- اعتماد به نفس و دوری از خودباختگی.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: 1- علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، زینالعابدین قربانی 2- علل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشههای سیاسی و آرای اصلاحی، سید جمالالدین اسدآبادی، احمد موثق 3- آمریکا پیشتاز انحطاط، روژه گاردی، ترجمه: قاسم منصوری 4- علل انحطاط تمدنها، قانع عزیزآبادی 5- ریشههای ضعف و عقبماندگی مسلمانان، رجبی 6- رمز عقبماندگی ما، امیر شکیب ارسلان، ترجمه: محمد باقرانصاری 7- تاریخ فتوحات اسلامی در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه: علی دوانی 8- به سوی قرآن و اسلام، حسین انصاریان 9- تاریخ تمدن، ج 4، ویلدورانت، ترجمه: گروهی از نویسندگان 10- فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه: مرتضی رهبانی 11- تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبرن 12- تمدن اسلامی پیشگام در علوم و فنون جدید، ج 1 و 2، بولتن اندیشه شماره 17 و 18 نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها 13- نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو 14- تمدن اسلامی از زبان بیگانگان، محمدتقی صرفی 15- تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان 16- حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین، مصطفی زمانی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 70/200402)
- [سایر] آیا دین اسلام دین فقر و گرسنگی است؟ علت فقر اقتصادی جوامع اسلامی چیست؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] زیور فقر چیست؟
- [سایر] فقر چه عوارضی دارد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] فقر بهتر است یا ثروت؟
- [سایر] شبیه ترین مذهب به شیعه کدام مذهب است؟
- [سایر] چرا به مذهب شیعه،مذهب جعفری گفته می شود؟
- [سایر] مفهوم فقر در (مصباح الشریعه) چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی بگوید فقیرم نمیشود به او زکات داد مگر اینکه ثقهای خبر دهد یا طوری در بین مردم مشهور باشد که اطمینان به فقر او پیدا شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله سیستانی] از نظر حنفی مذهبان صحت عقد سَلَم مشروط به و جود مبیع هنگام عقد است، حال آنکه از نظر امامیه چنین شرطی معتبر نیست. پس اگر مذهب حنفی بر مذهب امامیه نافذ باشد، به این صورت اگر مشتری حنفی باشد فروشنده را ملزم به باطل دانستن عقد نماید، برای مشتری امامیمذهب نیز جایز است که به مقتضای قاعده مقاصّه نوعی فروشنده حنفی را ملزم به باطل دانستن این عقد نماید. و در صورتی که پس از آن مشتری امامی مذهب شود، نیز همین حکم جاری است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که دیگری باید فطره او را بدهد واجب نیست فطره خود را بدهد بلکه اگر کسی نان خور دیگری باشد که به جهت فقر زکات بر او واجب نمی شود برخود او زکات فطره واجب نیست هرچند غنی باشد.