امروزه در بعضی از دانشگاهها شاهد آن هستیم که برخی از اساتید در مورد اعتقادات دانشجویان تشکیک ایجاد کرده و موجب سردرگمی آنها می شوند. از جمله این موارد در مورد دین مبین اسلام و مذهب شیعه، که عنوان می ش
امروزه در بعضی از دانشگاهها شاهد آن هستیم که برخی از اساتید در مورد اعتقادات دانشجویان تشکیک ایجاد کرده و موجب سردرگمی آنها می شوند. از جمله این موارد در مورد دین مبین اسلام و مذهب شیعه، که عنوان می ش با سلام دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز دغدغه شما نسبت به شبهاتی که پیرامون مسائل دینی و به ویژه ابعاد اجتماعی دین مبین اسلام وجود دارد ستودنی است . البته شبهه و شبهه افکنی پیرامون مسائل اعتقادی مساله ای است که پیشینه ای به قدمت تاریخ ادیان دارد و هر کجا سخن حقی وجود داشته است کسانی هم بوده اند که تلاش کرده اند تا با شبهه افکنی های خویش از اثرات سخن حق بکاهند که این مساله در راستای هدفی بوده است که شیطان در ابتدای آفرینش انسان و پس از رانده شدن از درگاه الهی اعلام کرد : (قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ )(ص/82) یعنی گمراه نمودن انسانها از مسیر حق و حقیقت . اصل این شبهه افکنی ها عمدتا از جانب کسانی که آشکارا دشمن دین و حق هستند انجام می شود وگاه از جانب کسانی که به ظاهر عناد و دشمنی ندارند اما با توجه به کمبود دامنه مطالعاتی خویش و یا انگیزه های دیگر به بیان شبهه می پردازند که البته در عمل هر دو یک خط مشی واحد اتخاذ می کنند . تجربه تاریخی هم نشان داده است که هر بخش از دین و اعتقادات که تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد به همان میزان هجمه به آن افزایش می یابد و امروزه شاهد هستیم که دین اسلام و به ویژه مکتب تشیع با انواع تهاجمات و به ویژه شبهه افکنی ها مواجه می شود به گونه ای که وقتی دشمنان نمی توانند نقطه ضعفی از این مکتب پیدا کنند خود به ایجاد نقطه ضعف پرداخته و آنگاه از طریق آنها به تبلیغات سوء می پردازند همچون ماجرای القاعده که ساخته و پرداخته سرویس های جاسوسی آمریکا در دهه 1980 و درجریان تهاجم شوروی به افغانستان بود اما امروزه چنان از آن صحبت می شود که گویی نماینده واقعی اسلام می باشد و آنگاه با به رخ کشیدن جنایاتی که این گروهک به نام اسلام در جهان مرتکب می شود تلاش می شود تا چهره ای مشوه از اسلام به جهانیان ارائه شود . امروزه دین مبین اسلام بیش از هر مکتب اعتقادی مورد هجوم دشمنان قرار دارد و این در حالی است که امروزه احترام به عقایددیگران یکی از اصول مدنیت مدرن تلقی می شود و به همین خاطر است که عقاید خرافی همچون گاوپرستی ویا هزاران رسم خرافی دیگر شبیه به آن در هندوستان ویا سایر نقاط دنیا تنها و تنها با عنوان نمودن احترام به عقاید دیگران به راحتی موجه قلمداد می شود در حالی که غرب با تمام قوا به جنگ همه جانبه با اسلام آمده است و در این راه از تمام ابزارها حتی ابزارهای سمعی و بصری همچون سینما نیز استفاده کامل می کند . بنابراین در چنین جو و فضایی به نظر می رسد چند راهکار برای در امان ماندن از شبهه افکنی های برخی اساتید که از فضای آزادی بیان سوء استفاده می کنند مناسب باشد : اولا با توجه به مطالب بالا با در نظر گرفتن انگیزه هایی که از شبهه افکنی ها دنبال می شود سعی کنید خود را بیمه نمایید به این معنا که با دقت در حجم انبوه تهاجم به اعتقادی از اعتقادات ، میتوان به غیر طبیعی بودن این مساله پی برد . این مساله نشان دهنده این است که کسانی که به دنبال هجمه بر علیه اعتقادات اصیل هستند فاقد انگیزه های صحیح همچون حقیقت یابی و ... هستند و به دنبال تخریب پایه های اعتقادی هستند بدون اینکه کوچکترین سازندگی داشته باشند بنابر این ساده ترین راه اجتناب از همنشینی و همصحبتی با این قبیل افراد می باشد و در صورت همصحبتی نیز کمترین آسیب به شما وارد خواهد شد به قول قدما : (سخن چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند) در حالی که این سخنان سخن دل نبوده و با نیت پاک ادا نمی شود فلذا کمتر در عمق جان نفوذ می کند مگر اینکه سخن از جانب مخاطب جدی گرفته شود . ثانیا تلاش نمایید با مراکز پاسخ گویی به شبهات از جمله همین مرکز در ارتباط باشید تا به هنگام طرح هر گونه شبهه ای از جانب هر کس و با هر نیت و انگیزه ای به سرعت مطالب مطرح شده را با این مراکز در میان بگذارید تا کارشناسان هر بخش به این شبهات پاسخ مطلوب را ارائه ننمایند و آنگاه شما با مقایسه منطق دو استدلال به پوچ بودن شبهه افکنی ها پی ببرید . ثالثا با افزایش دامنه مطالعات خویش به ویژه در زمینه مسائل اعتقادی خود را مجهز به سلاح علم نمایید چرا که عمده کسانی که مخصوصا در سرکلاس های درس به شبهه افکنی می پردازند با علم به اینکه دانشجویشان اطلاعات اندکی نسبت به مساله مورد بحث دارد این کار را می کنند و با توجه به این نقیصه ، دانشجو نیز این مطلب را که گاه با استدلالی هم همراه می شود تلقی به قبول می نماید در حالی که جای طرح این سوال و شبهه در مجامعی است که کارشناسان مربوطه در آن آماده شنیدن و پاسخ گویی هستند . در زمینه توسعه دامنه مطالعات هرگز از آثار شهید مطهری به ویژه آثاری که در آن مباحث اعتقادی و اجتماعی مطرح شده است غافل نشوید . اما در مورد اصل سوال شما نیز لازم است ابتدا به عنوان مقدمه گفته شود موضوع ارتباط یا عدم ارتباط دین و سیاست از موضوعاتی است که همواره در طول تاریخ مطرح بوده است و در اندیشه سیاسی نیز جایگاه ویژه ای دارد این مساله با توجه به مسائلی که پیوند دین تحریف شده مسیحیت و سیاست به وجود آورد تا قرنها به معرکه آراء اندیشمندان سیاسی مسیحی تبدیل شد اما در دین اسلام به نظر می رسد تا چند قرن اخیر این پیوند مفروض گرفته شده بود اما عوامل متعددی از جمله نفوذ افکار غربی و مقایسه غلط میان مسیحیت تحریف شده با اسلام باعث شد تا این موضوع به یکی از محورهای مهم مورد بحث در امیان اندیشمندان مسلمان تبدیل شود . در این زمینه گاه این مساله به نام (انتظار بشر از دین ) مطرح شده و تلاش می شود تا از منظر برون دینی و با در نظر گرفتن انتظار بشر از دین به این مساله پاسخ داده شود که آیا دین باید حاوی سیاست باشد یا نه ؟ که البته این مساله با اشکالی بزرگ مواجه می شود که عبارتست از اینکه به این ترتیب دین با انتظاری که بشر از دین دارد باید خود را منطبق سازد در حالی که به طور منطقی و باتوجه به فلسفه دین ، بشریت باید خود را منطبق با آموزه های دینی نماید . این مساله در واقع به این سوال باز می گردد که آیا دین حداکثری را باید قبول داشت و یا دین حداقلی را ؟ برخی اندیشمندان سکولار غربی که اساسا هر گونه دینی را رد می کنند(ملحدین) طبیعتا اصل دین را انکار می کنند اما برخی دیگر از آنان تلاش می کنند تا اصل دین را قبول کرده ولی آن را به حوزه شخصی تقلیل دهند که از آن به دین حداقلی یاد می شود همین مساله با همین موضوع امروزه توسط برخی اندیشمندان مسلمان از جمله اندیشمندان طرفدار دین حداکثری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است از جمله افرادی که این موضوع را مطرح نموده اند می توان از آیت الله جوادی آملی و نیز حجت الاسلام محمد امین احمدی و... نام برد که با طرح این موضوع از دین حداکثری دفاع نموده اند . همچنین در کتب دیگری نیز همین مساله مطرح شده و در آنها پیوند میان دین وسیاست مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که پیش از پرداختن به اصل پاسخ تعدادی از آنها خدمت شما معرفی می گردد : · عبدالله جوادی آملی ،انتظار بشر از دین · عبدالله نصری ،‌انتظار بشر از دین · محمد امین احمدی ،‌انتظار بشر از دین · محمد جواد نوروزی ، نظام سیاسی اسلام · نبی الله ابراهیم زاده آملی ، حاکمیت دینی · احمد واعظی ،‌حکومت دینی · محمد سروش ، دین و دولت در اندیشه اسلامی · ... حکومت در اسلام تصویر صحیح از دین، به طور طبیعی مسأله ی مراجعه به دین را به عنوان منبعی برای سیاست، عقلانی می سازد. دینی که آمده تا راه سعادت را برای بشر تا انتهای تاریخ بیان کند، نمی تواند نسبت به امری که همه ی جوامع به آن نیاز دارند، یعنی حکومت، ساکت و بی تفاوت باشد. از این رو، امام رضا(علیه السلام) در فرازی از بیانات خود پیرامون علت وجود حکومت اسلامی می فرماید: (ما هیچ گروه یاملّتی را نمی یابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگی کرده، ادامه ی حیات داده باشد، زیرا اداره ی امور دینی و دنیوی آنان به زمامداری مدبّر نیازمند است. از حکمت باری تعالی به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آن که به خوبی می داند مردمان به ناچار باید حاکمی داشته باشند که جامعه را قوام و پایداری بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبری کند و اموال عمومی را میانشان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را بر پا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیری کند.) از سوی دیگر، ساخت و بافت احکام اسلامی به گونه ای است که وجود حکومت را اقتضا می کند و اسلام بدون حکومت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. از این رو، امام رضا(علیه السلام) در فراز مزبور به اقامه ی نماز جمعه و جماعات اشاره می کند و در فرازی دیگر می فرماید: (چنانچه خداوند برای مردم زمام داری امین، حفیظ، و مورد اطمینان قرار نمی داد، به یقین آیین و دین الهی از بین می رفت، احکام و سنن خداوندی تغییر می کرد، بدعت ها در دین افزایش می یافت، بی دینان در مذهب الهی دست برده آن را دچار کاستی می کردند و شبهاتی پیرامون اسلام در میان مسلمانان رواج می دادند). به همین دلیل، در بین مسلمانان، و بلکه غیر مسلمانان، این امر که اسلام دارای نظامی خاص در حکومت است و حکومت نبوی(صلی الله علیه وآله) در مدینه مصداقی از این نظام می باشد، هیچ جای تردید نبوده و نیست. به گونه ای که وقتی (علی عبدالرزاق) در سال 1343 هجری قمری در کشور مصر با کتاب (الاسلام و اصول الحکم) حکومت نبوی را انکار کرد و ادعا نمود که حضرت(صلی الله علیه وآله) تنها پیامبر خدا بوده و هرگز اقدام به تشکیل مملکت یا دولتی نکرده است، از سوی علمای جهان تسنّن تکفیر شد. او در روزگاری این کتاب را نوشت که کمال آتاتورک در ترکیه با انکار خلافت عثمانی، نظام لائیک خویش را بنیان نهاد و در مصر طرفداران خلافت، ملک فؤاد را به عنوان خلیفه مسلمین بر مسند قدرت نشاندند. این همزمانی نشان می دهد که او نیز تحت تأثیر اندیشه های سکولار غرب قرار داشته و با الهام از مطالب فیلسوفان و سیاست مداران لائیک این مطالب را نگاشته است. در واقع، سخن علی عبدالرزاق مشتمل بر دو ادعا بود: أ. آنچه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینه ایجاد کرد، حکومت نبود. ب. آنچه در مدینه رخ داد، دینی نبود. او برای ادعای اول خود بر این نکته تأکید داشت که آنچه حضرت(صلی الله علیه وآله)در مدینه ایجاد کرد، هیچیک از ویژگی های حکومت را، به معنای شناخته شده ی آن، نداشت. برای مدعای دوم، او بر این امر اصرار می ورزید که شأن نبوت ارتباطی با حکومت و سیاست ندارد.! در پاسخ به ادعای نخست او باید به این نکته توجه کرد که اگر ما شکل خاصی از حکومت را معیار تحقق آن بدانیم، بدون شک این شکل در تمام زمان ها و در بین تمام اقوام تحقق نداشته است. بنابراین، باید تعریفی جامع برای حکومت عرضه کرد، که دارای قابلیت تحقق در اشکال مختلف باشد، تا بر حکومت های گوناگون تطبیق شود. چنین تعریفی را این گونه می توان عرضه کرد: حکومت مجموعه ی قدرت سامان یافته ای است که اداره ی امور جامعه را بر عهده دارد. در این تعریف حکومت مشتمل بر مجموعه ی ساختار موجود در حاکمیت است که شامل بخش های قانون گذاری، قضایی و اجرایی می شود. از سوی دیگر، در این تعریف تعبیر (قدرت) به حاکمیت و اقتدار حکومت و عبارت (سامان یافته) به ساختار آن اشاره دارد. اما دینی بودن حکومت نبوی با توجه به چند نکته آشکار می شود: الف. احکام اسلامی به گونه ای است که بسیاری از آنها بدون تشکیل حکومت قابل اجرا نیست، مانند احکام جزایی، یا قضایی، یا مالی اسلام. بر اساس این تعریف آنچه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینه ایجاد کرده یک حکومت به معنای کامل کلمه بود، زیرا قدرتی را سامان می داد که اداره ی امور جامعه را بر عهده داشت. در زمینه ی ساختار اداری حکومت نبوی کتاب های مفصّلی از گذشته تا حال نوشته شده است! ب. ادله متعددی در قرآن وجود دارد که ولایت و زمام داری جامعه را از آن حضرت(صلی الله علیه وآله) معرفی می کند. ج. اگر به راستی نبوت و رسالت با حکومت و سیاست بیگانه باشد، حضرت(صلی الله علیه وآله) چرا اقدام به تشکیل حکومت و صرف وقت و انرژی در این باب کرد؟ آیا در این صورت غفلت از انجام وظیفه نشده است. اگر گفته شود: حضرت(صلی الله علیه وآله) برای تبلیغ دین و انجام رسالت به این کار دست زد. این جواب از یک سو ترابط وسیع و وثیق دیانت و سیاست را نشان می دهد و از سوی دیگر، این سؤال را جواب نمی دهد که چرا حضرت(صلی الله علیه وآله) خود شخصاً متصدی حکومت شد و آن را به یکی از یاران مطمئن خود مانند علی(علیه السلام) واگذار نکرد. (به نقل از سایت تبیان) بنابر این پیوند دین و سیاست و وجود حکومت در اسلام مساله ای است که از منظر دینی جزء مسلمات می باشد . نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که دخالت نکردن برخی از علما در زمان ما در امور سیاسی و اظهار نظر نکردن در این امور نباید به عنوان جدا دانستن دین از سیاست از منظر آنها تلقی گردد بلکه این مساله از یک سو ریشه در دیدگاه آنان در مورد ولایت فقیه و گستره آن داشته و از سوی دیگر از این جهت است که دخالت در امور سیاسی از واجبات کفایی است وبه دلیل حضور ونقش آفرینی برخی از فقها ، این دسته از فقها ضرورتی برای حضور در این عرصه احساس نمی کنند هر چند در موارد ضروری و لازم موضع گیری مناسب را داشته و دارند . در ادامه به دیدگاه برخی از علما در خصوص رابطه سیاست و دیانت به عنوان نمونه اشاره می کنیم ؛ آیت الله بروجردی ره فرمودند : انسان نیاز اجتماعی دارد و دین اسلام به این نیازها اهمیت داده و بسیاری از احکام آن در مورد اجتماع و سیاست است که اجرای آن احتیاج به رهبری دارد .( محمد حسین بروجردی , البدر الزاهر , تقریرات درس آیت الله بروجردی , ص51-52) آیت الله خوئی ره فرمودند : اجرای حدود که در برنامه انتظامی اسلام آمده همانا در جهت مصلحت همگانی و سلامت جامعه تشریع گردیده است تا جلو فساد گرفته شود و تبه کاری و سرکشی و تجاوز نابود و ریشه کن گردد و این مخصوص به زمانی که معصوم حضور دارد نیست . ( سید ابوالقاسم خوئی , مبانی تکمله المنهاج , ج1, ص 224-225) آیت الله مکارم شیرازی فرمودند: سیاست و دیانت مثل روح و جسم به هم مرتبط هستند و اگر کارشناس دین در راس حکومت نباشد نمی شود اهداف انبیا را در جامعه پیاده کرد افرادی که دین را از سیاست جدا می دانند یا اسلام را درست نفهمیدند و یا از حکومت چیزی نمی دانند و یا اینکه جمهوری اسلامی را خوب تفسیر نمی کنند .( www.hawzah.net بیانات معظم له در دیدار با مسئولان استان بوشهر ) آیت الله مصباح یزدی فرمودند : این گونه نیست که شریعت اسلام تنها به جنبه های فردی زندگی بشر پرداخته باشد و نسبت به مناسبات اجتماعی و از جمله مناسبات سیاسی و حکومتی جامعه هیچ نظری نداشته باشد و این حوزه را به خود افراد بشر واگذار کرده باشد تا با تشخبص عقل خود هر گونه که خودشان مصلحت دیدند و توافق کردند عمل کنند . اسلام نه تنها دارای احکام سیاسی است بلکه برای حکومت و تعیین حاکمیت نیز نظریه خاصی دارد .( محمد تقی مصباح یزدی , نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه , موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 13880, ص 22) توضیحات تکمیلی : همانگونه که در ادامه توضیح داده می شود با مراجعه به منابع اصیل اسلامی و همچنین کارکردها و وجه نیاز آدمی به دین می توان قلمور دین را بررسی نمود . و با تبیین صحیح این موضوعات برای مخالفین ، آنان را نسبت به این حقایق آگاه ساخت . اگر ماهیت دین و وجه نیاز آدمی بدان به خوبی شناخته شود، قلمرو آن نیز تعیین می‌گردد و مشخص می‌شود که عدم جدایی دین از سیاست چراست. دین مجموعه ای است از: 1. معارف و بینش‌ها (جهان بینی)؛ 2. سلسله دستورات اخلاقی که سازنده خصایل نیکو و شخصیت حقیقی انسان است؛ 3. سلسله قوانین و مقرراتی که مناسبات انسان را با خدا، جامعه و طبیعت به نیکوترین وجهی تبیین نموده و سعادت بشر را در پی آنها تضمین می‌نماید (ایدئولوژی). از طرف دیگر سعادت انسان‌ها - چه در دنیا و چه در سرای آخرت - در گرو قوانینی جامع کامل و بی‌نقص است و چون این جهان گذرا و سرای جاوید ابدی، با یکدیگر در ارتباط وثیق بوده و هر کنشی در این دنیا نسبت به سر نوشت آدمی در حیات پایدار خویش مؤثر است؛ پس قانونگذار علاوه بر احاطه کامل به تمام نیازهای دنیایی بشر، باید ربط آنها را با زندگی اخروی نیز منظور دارد و این در حالی است که هنوز متفکران بشری، تعریف واحدی از سعادت انسان به دست نداده‌اند و حتی در اینکه تنها در همین دنیا واقعا کدامین راه تضمین کننده کمال و سعادت بشری است، اختلاف شدیدی وجود دارد. و از همین رو مکتب‌های گوناگونی به وجود آمده که هر یک پس از چند صباحی تجربه، ضعف و شکست خود را برملا کرده‌اند. بنابراین بشریت بر سر دو راهی قرار دارد: یک. یا همواره در مسائل انسانی سیاسی و اجتماعی خویش، به دنبال مکاتب بشری راه افتد و هر روز چیزی را تجربه کند و پس از شکست راه دیگر برگزیند تا پایان حیات تاریخی خود. دو. از ناحیه خداوند - که عالم به تمام نیازهای او و راه کمال حقیقی او است - قانونی بدون خطا به او عرضه شود تا با تبعیت از آن به سمت سعادت و خوشبختی حرکت نماید. این است معنای عدم جدایی دین از سیاست و راه اول راه (سکولاریسم) و جدایی دین از سیاست است. با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن روشن می‌گردد که اسلام دینی جامع و همه‌سونگر است که تمام ابعاد زندگی انسان (فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی، مادی و معنوی) را در نظر گرفته و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستی دعوت نموده و دستورات اخلاقی و مربوط به خودسازی فردی را دارد؛ احکام و دستوراتی در مورد مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و اداره صحیح جامعه، روابط بین‌الملل، حقوقی و... دارا است و مقررات قضایی حقوقی روابط اجتماعی مسائل اقتصادی تربیتی و... دارد. جهت اثبات پیوستگی و ارتباط دین با سیاست، دلایل مفصّل و ارزش‌مندی بیان شده است که پرداختن به تمامی آنها، از حوصله این نوشتار خارج است؛ از این رو به طور فشرده به بیان چند نکته بسنده می‌شود: یک. گستره قوانین اسلام‌ با توجه به حجم عظیم احکام اجتماعی و اهداف سیاسی - دینی اسلام و همچنین گستره وسیع اموری سیاسی –اجتماعی که مشمول احکام شرعی شده ، می‌توان هدف‌گیری اصلی این دین مقدّس را شناخت. امام خمینی(ره) در این باره می‌فرماید: (اسلام دین سیاست است، با تمام شئونی که سیاست دارد. این نکته برای هر کسی که کمترین تدبّری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند، آشکار می‌گردد. پس هر که را گمان کند که دین از سیاست جدا است، نه دین را شناخته و نه سیاست را).صحیفه نور، ج 1، ص 6. با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن، روشن می‌گردد که اسلام دینی جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگی انسان (فردی، اجتماعی، دنیایی، اخروی، مادی و معنوی) را در نظر گرفته است و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتا پرستی، دعوت نموده و دارای دستورات اخلاقی و خودسازی فردی است؛ احکام و دستوراتی در مورد مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی، امور مربوط به اداره صحیح جامعه، روابط بین‌الملل و... دارا می‌باشد. بدیهی است اجرای چنین احکام و دستوراتی، بدون قدرت اجرایی، امکان‌پذیر نیست. به عبارت دیگر آموزه‌های سیاسی و اجتماعی دین لزوماً حکومت دینی را نیز به دنبال دارد. حکومت دینی -به معنای صحیح آن حکومتی است که جامعه را بر اساس قوانین الهی اداره کند و زمینه‌های رشد استعدادها و امکان رسیدن انسان‌ها به کمال و ایجاد جامعه‌ای سالم، صالح و شایسته را برای مردم آماده سازد و با فسادهای اخلاقی، اجتماعی و... مبارزه کند. دو. سیره پیشوایان دین‌ سیره و روش رسول اکرم(ص) نشان دهنده این است که دین از سیاست جدا نیست. آن حضرت ضمن تشکیل حکومت، مسؤولیت اجرایی و قضایی آن را نیز بر عهده داشت. امیر مؤمنان علی(ع) نیز حکومتی بر اساس عدل و اجرای دستورات الهی بنا نهاد. حکومت کوتاه‌مدت امام حسن(ع)، قیام خونین امام حسین(ع) و مشروع ندانستن حکومت‌های وقت از سوی دیگر امامان(ع)، همه بیانگر این واقعیت است که آموزه‌های سیاسی و (تشکیل حکومت صالح) از ضروریات دین اسلام است ، که این عملکرد از پشتوانه فکری و تئوریک تعامل دین و سیاست حکایت می کند.. سه. اهداف سیاسی و اجتماعی بعثت انبیا در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی، اصلاح امور جامعه و برقراری مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعالیم اساسی دین است. پاره‌ای از آیاتی که بر این مطلب گواهی می‌دهد، عبارت است از:: 1. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ)؛ حدید (57)، آیه 25. (به راستی که پیامبران را با پدیده‌های روشن‌گر فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم به دادگری برخیزند و آهن را که در آن نیروی سخت و سودهای فراوان برای مردم است، پدید آوردیم). 2. (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)؛نحل (16)، آیه 36. (و به راستی در هر امتی، پیامبری فرستادیم که خداوند را بندگی کنید و از پیروی طاغوت دوری جویید).برای آگاهی بیشتر ر.ک: نصری، عبدالله، انتظار بشر از دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. چهار. مبانی قرآنی رابطه دین و سیاست‌ 1. اختصاص حاکمیت، ولایت و سرپرستی همه جانبه مادی، معنوی، دنیوی و اخروی برای خدا، رسول و اولیای خاص او: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)؛ مائده (5)، آیه 55 و ر.ک: یوسف (12)، آیه 40؛ مائده (5)، آیه 42 و 43. (سرپرست و ولی شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند که در این شریفه ولایت و سرپرستی را مختص به خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام نموده است ،و ولایت معنائی عام دارد که شامل ولایت در امور سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی،اقتصادی و ... می گردد. ). 2. اثبات امامت و رهبری سیاسی - اجتماعی برای پیامبر(ص)، امام(ع) و منصوبان از ناحیه آنان: (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ...)؛ نساء (4)، آیه 58 و ر.ک: مائده (5)، آیه 67. (خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانشان بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید). توضیح اینکه امانت در قرآن، گستره وسیعی دارد و یکی از مهم‌ترین عرصه‌های آن، مسأله امامت و رهبری است. امام رضا(ع) در تفسیر این آیه، می‌فرماید: (اهل امانت امامان هستند؛ هر امامی امانت رهبری را باید به امام بعد از خود بسپارد...)الشیخ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 1، 496. 3. اثبات حکومت و خلافت در زمین برای برخی از پیامبران گذشته؛ مانند حضرت داود(ع) و سلیمان(ع): (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)؛ ص (38)، آیه 26 و ر.ک: همان، آیه 20؛ نمل (27)، آیه 26 و 27؛ نساء (4)، آیه 54. (ای داود! ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داوری کن). 4. قرآن، داوری و فصل خصومت در میان مردم را از وظایف پیامبران الهی معرفی می‌کند: (وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ...)؛ انبیاء (21)، آیه 78 و ر.ک: نساء (4)، آیات 58 و 65؛ مائده (5)، آیه 42؛ انبیاء (21)، آیه 78؛ انعام (6)، آیه 89. (و داود و سلیمان هنگامی که درباره کشتزاری داوری می‌کردند...). 5. دعوت به کار شورایی و جمعی کردن: (وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ)؛ آل عمران (3)، آیه 159 و ر.ک: شوری (42)، آیه 38. (در کارها با آنان مشورت کن؛ اما هنگامی که تصمیم گرفتی، [قاطع باش و] بر خدا توکل کن). 6. مبارزه با فساد و تباهی، ظلم‌زدایی و عدل‌گستری از وظایف اصلی اهل ایمان است: (وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ)؛ هود (11)، آیه 113 و ر.ک: نساء (4)، آیه 58؛ نحل (16)، آیه 90؛ ص (38)، آیه 28؛ حج (22)، آیه 41؛ بقره (2)، آیه 279. (بر ظالمان تکیه نکنید که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد). 7. احترام به حقوق انسان‌ها و کرامت‌بخشی به انسان از اصول سیاست ادیان الهی است: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ...)؛ اسراء (17)، آیه 70 و ر.ک: آل عمران (3)، آیه 19؛ نساء (4)، آیه 32. (ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم...). 8. امر به جهاد و مبارزه با طاغوت‌ها، مستکبران و ستمگران و لزوم تهیه امکانات دفاعی: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)؛تحریم (66)، آیه 9 و ر.ک: اعراف (7)، آیه 56؛ بقره (2)، آیه 218. (ای پیامبر! با کفار و منافقان پیکار کن و بر آنان سخت بگیر). (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ)؛انفال (8)، آیه 60. (هر آنچه از نیروی سلاح و اسبان آماده می‌توانید برای تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خودتان فراهم سازید). (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً)؛ نساء (4)، آیه 71. (ای اهل ایمان، سلاح جنگ برگیرید و آن‌گاه دسته دسته یا با هم برای جهاد بیرون روید). (ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ)؛همان، آیه 75. (چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید).... 9. عزت و آقایی را مخصوص خدا واهل ایمان دانستن و نفی هرگونه سلطه و ذلت‌پذیری: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ)؛آل عمران (3)، آیه 149 و ر.ک: منافقون (63)، آیه 8؛ محمد (47)، آیه 35؛ هود (11)، آیه 113؛ آل‌عمران (3)، آیه 146. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی که کافر شده‌اند اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان باز می‌گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد). 10. اثبات سلطنت و حکومت برای برخی از حاکمان صالح و عادل؛ مانند طالوت و ذوالقرنین: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً)؛بقره (2)، آیه 246 و 247 و ر.ک: کهف، آیات 83-98. (و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث کرده است).برای آگاهی بیشتر ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، فصل 5، اندیشه سیاسی در متون اسلامی؛ آیه‌الله مکارم شیرازی، پیام قرآن (تفسیر موضوعی)، ج 9و10. و آیات سیاسی دیگری که خطاب به مسلمانان نازل شده است : 1 به مسلمانان فرمان می دهد که بیگانگان را محرم اسرار خود قرار ندهید.(1)ء 2 در مقابله و مواجهه با مخالفان , ده فرمان صادر می کند.(2) 3 فرمان می دهد: با قوم طرح دوستی نریزید.(3) 4 از مداهنه و سازش کای با غیر خودی که روش بازیگران سیاسی است , جلوگیری می کند.(4) 5 می پذیرد حکومت برای حفظ نظام , جاسوس و اطلاعاتی داشته باشند.(5) 6 نقش رهبر را در زندگی بیان می کند.(6) بالاءخره همهء آیاتی که دربارهء حکومت و حاکم نازل شده است . (پاورقی 1.آل عمران (3 آیهء 28 (پاورقی 2.نحل (16 آیات 125 128 (پاورقی 3.ممتحنه (60 آیهء 13 (پاورقی 4.قلم (68 آیات 8و 9 (پاورقی 5.حجرات (49 آیهء 12 (پاورقی 6.اسراء (17 آیهء 71 از آنچه گذشت روشن می‌شود که بخش عظیمی از معارف و آموزه‌های اسلامی شامل مسائل سیاسی - اجتماعی است. و نه تنها تعیین خط مشی‌های مهمی در این باره از سوی خداوند انجام شده است؛ بلکه مأموریت رهبری و اجرای سیاست‌های تعیینی، از سوی خداوند بر عهده پیامبران و دیگر اولیای الهی و مؤمنان برجسته، نهاده شده است. به تعبیر حضرت امام(ره) (آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است. شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید؛ هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است. باقی‌اش مربوط به سیاسات و اجتماع و معاشرات و این طور چیزها است. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بُعد را، بُعد ضعیفش را گرفتیم). صحیفه نور، ج 2، ص 180. و اما در مورد از بین رفتن قداست دین در صورت ارتباط با سیاست گفتنی است که این موضوع در صورتی است که سیاست غیر دینی در حوزه دینی قرار گرفته و توسط کارگزاران ناشایست منسوب به دین به اجرا درآید همانند آنچه در حکومت امویان، عباسیان و ... شاهد بودیم. اما اگر سیاست دینی بر اساس آموزه های اصیل دینی درجامعه پیاده شود نه تنها باعث آلودگی دینی نمی شود بلکه با تحقق ابعاد اجتماعی دین، جامعیت و توان دین 45اسلام را برای اداره جامعه و تامین سعادت دنیوی و اخروی بشریت به بهترین وجه ممکن نمودار خواهد ساخت. دوست عزیز امیدواریم این پاسخ ذهن حقیقت یاب شما را قانع نموده باشد در غیر این صورت باز هم می توانید ابهامات خویش رابه صورت موردی بیان نمایید تا بتوانیم پاسخ مطلوبتری خدمت شما ارائه نماییم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100137551)
عنوان سوال:

امروزه در بعضی از دانشگاهها شاهد آن هستیم که برخی از اساتید در مورد اعتقادات دانشجویان تشکیک ایجاد کرده و موجب سردرگمی آنها می شوند. از جمله این موارد در مورد دین مبین اسلام و مذهب شیعه، که عنوان می ش


پاسخ:

امروزه در بعضی از دانشگاهها شاهد آن هستیم که برخی از اساتید در مورد اعتقادات دانشجویان تشکیک ایجاد کرده و موجب سردرگمی آنها می شوند. از جمله این موارد در مورد دین مبین اسلام و مذهب شیعه، که عنوان می ش

با سلام دوست عزیز ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز دغدغه شما نسبت به شبهاتی که پیرامون مسائل دینی و به ویژه ابعاد اجتماعی دین مبین اسلام وجود دارد ستودنی است . البته شبهه و شبهه افکنی پیرامون مسائل اعتقادی مساله ای است که پیشینه ای به قدمت تاریخ ادیان دارد و هر کجا سخن حقی وجود داشته است کسانی هم بوده اند که تلاش کرده اند تا با شبهه افکنی های خویش از اثرات سخن حق بکاهند که این مساله در راستای هدفی بوده است که شیطان در ابتدای آفرینش انسان و پس از رانده شدن از درگاه الهی اعلام کرد : (قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ )(ص/82) یعنی گمراه نمودن انسانها از مسیر حق و حقیقت . اصل این شبهه افکنی ها عمدتا از جانب کسانی که آشکارا دشمن دین و حق هستند انجام می شود وگاه از جانب کسانی که به ظاهر عناد و دشمنی ندارند اما با توجه به کمبود دامنه مطالعاتی خویش و یا انگیزه های دیگر به بیان شبهه می پردازند که البته در عمل هر دو یک خط مشی واحد اتخاذ می کنند . تجربه تاریخی هم نشان داده است که هر بخش از دین و اعتقادات که تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد به همان میزان هجمه به آن افزایش می یابد و امروزه شاهد هستیم که دین اسلام و به ویژه مکتب تشیع با انواع تهاجمات و به ویژه شبهه افکنی ها مواجه می شود به گونه ای که وقتی دشمنان نمی توانند نقطه ضعفی از این مکتب پیدا کنند خود به ایجاد نقطه ضعف پرداخته و آنگاه از طریق آنها به تبلیغات سوء می پردازند همچون ماجرای القاعده که ساخته و پرداخته سرویس های جاسوسی آمریکا در دهه 1980 و درجریان تهاجم شوروی به افغانستان بود اما امروزه چنان از آن صحبت می شود که گویی نماینده واقعی اسلام می باشد و آنگاه با به رخ کشیدن جنایاتی که این گروهک به نام اسلام در جهان مرتکب می شود تلاش می شود تا چهره ای مشوه از اسلام به جهانیان ارائه شود . امروزه دین مبین اسلام بیش از هر مکتب اعتقادی مورد هجوم دشمنان قرار دارد و این در حالی است که امروزه احترام به عقایددیگران یکی از اصول مدنیت مدرن تلقی می شود و به همین خاطر است که عقاید خرافی همچون گاوپرستی ویا هزاران رسم خرافی دیگر شبیه به آن در هندوستان ویا سایر نقاط دنیا تنها و تنها با عنوان نمودن احترام به عقاید دیگران به راحتی موجه قلمداد می شود در حالی که غرب با تمام قوا به جنگ همه جانبه با اسلام آمده است و در این راه از تمام ابزارها حتی ابزارهای سمعی و بصری همچون سینما نیز استفاده کامل می کند . بنابراین در چنین جو و فضایی به نظر می رسد چند راهکار برای در امان ماندن از شبهه افکنی های برخی اساتید که از فضای آزادی بیان سوء استفاده می کنند مناسب باشد : اولا با توجه به مطالب بالا با در نظر گرفتن انگیزه هایی که از شبهه افکنی ها دنبال می شود سعی کنید خود را بیمه نمایید به این معنا که با دقت در حجم انبوه تهاجم به اعتقادی از اعتقادات ، میتوان به غیر طبیعی بودن این مساله پی برد . این مساله نشان دهنده این است که کسانی که به دنبال هجمه بر علیه اعتقادات اصیل هستند فاقد انگیزه های صحیح همچون حقیقت یابی و ... هستند و به دنبال تخریب پایه های اعتقادی هستند بدون اینکه کوچکترین سازندگی داشته باشند بنابر این ساده ترین راه اجتناب از همنشینی و همصحبتی با این قبیل افراد می باشد و در صورت همصحبتی نیز کمترین آسیب به شما وارد خواهد شد به قول قدما : (سخن چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند) در حالی که این سخنان سخن دل نبوده و با نیت پاک ادا نمی شود فلذا کمتر در عمق جان نفوذ می کند مگر اینکه سخن از جانب مخاطب جدی گرفته شود . ثانیا تلاش نمایید با مراکز پاسخ گویی به شبهات از جمله همین مرکز در ارتباط باشید تا به هنگام طرح هر گونه شبهه ای از جانب هر کس و با هر نیت و انگیزه ای به سرعت مطالب مطرح شده را با این مراکز در میان بگذارید تا کارشناسان هر بخش به این شبهات پاسخ مطلوب را ارائه ننمایند و آنگاه شما با مقایسه منطق دو استدلال به پوچ بودن شبهه افکنی ها پی ببرید . ثالثا با افزایش دامنه مطالعات خویش به ویژه در زمینه مسائل اعتقادی خود را مجهز به سلاح علم نمایید چرا که عمده کسانی که مخصوصا در سرکلاس های درس به شبهه افکنی می پردازند با علم به اینکه دانشجویشان اطلاعات اندکی نسبت به مساله مورد بحث دارد این کار را می کنند و با توجه به این نقیصه ، دانشجو نیز این مطلب را که گاه با استدلالی هم همراه می شود تلقی به قبول می نماید در حالی که جای طرح این سوال و شبهه در مجامعی است که کارشناسان مربوطه در آن آماده شنیدن و پاسخ گویی هستند . در زمینه توسعه دامنه مطالعات هرگز از آثار شهید مطهری به ویژه آثاری که در آن مباحث اعتقادی و اجتماعی مطرح شده است غافل نشوید . اما در مورد اصل سوال شما نیز لازم است ابتدا به عنوان مقدمه گفته شود موضوع ارتباط یا عدم ارتباط دین و سیاست از موضوعاتی است که همواره در طول تاریخ مطرح بوده است و در اندیشه سیاسی نیز جایگاه ویژه ای دارد این مساله با توجه به مسائلی که پیوند دین تحریف شده مسیحیت و سیاست به وجود آورد تا قرنها به معرکه آراء اندیشمندان سیاسی مسیحی تبدیل شد اما در دین اسلام به نظر می رسد تا چند قرن اخیر این پیوند مفروض گرفته شده بود اما عوامل متعددی از جمله نفوذ افکار غربی و مقایسه غلط میان مسیحیت تحریف شده با اسلام باعث شد تا این موضوع به یکی از محورهای مهم مورد بحث در امیان اندیشمندان مسلمان تبدیل شود . در این زمینه گاه این مساله به نام (انتظار بشر از دین ) مطرح شده و تلاش می شود تا از منظر برون دینی و با در نظر گرفتن انتظار بشر از دین به این مساله پاسخ داده شود که آیا دین باید حاوی سیاست باشد یا نه ؟ که البته این مساله با اشکالی بزرگ مواجه می شود که عبارتست از اینکه به این ترتیب دین با انتظاری که بشر از دین دارد باید خود را منطبق سازد در حالی که به طور منطقی و باتوجه به فلسفه دین ، بشریت باید خود را منطبق با آموزه های دینی نماید . این مساله در واقع به این سوال باز می گردد که آیا دین حداکثری را باید قبول داشت و یا دین حداقلی را ؟ برخی اندیشمندان سکولار غربی که اساسا هر گونه دینی را رد می کنند(ملحدین) طبیعتا اصل دین را انکار می کنند اما برخی دیگر از آنان تلاش می کنند تا اصل دین را قبول کرده ولی آن را به حوزه شخصی تقلیل دهند که از آن به دین حداقلی یاد می شود همین مساله با همین موضوع امروزه توسط برخی اندیشمندان مسلمان از جمله اندیشمندان طرفدار دین حداکثری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است از جمله افرادی که این موضوع را مطرح نموده اند می توان از آیت الله جوادی آملی و نیز حجت الاسلام محمد امین احمدی و... نام برد که با طرح این موضوع از دین حداکثری دفاع نموده اند . همچنین در کتب دیگری نیز همین مساله مطرح شده و در آنها پیوند میان دین وسیاست مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است که پیش از پرداختن به اصل پاسخ تعدادی از آنها خدمت شما معرفی می گردد : · عبدالله جوادی آملی ،انتظار بشر از دین · عبدالله نصری ،‌انتظار بشر از دین · محمد امین احمدی ،‌انتظار بشر از دین · محمد جواد نوروزی ، نظام سیاسی اسلام · نبی الله ابراهیم زاده آملی ، حاکمیت دینی · احمد واعظی ،‌حکومت دینی · محمد سروش ، دین و دولت در اندیشه اسلامی · ... حکومت در اسلام تصویر صحیح از دین، به طور طبیعی مسأله ی مراجعه به دین را به عنوان منبعی برای سیاست، عقلانی می سازد. دینی که آمده تا راه سعادت را برای بشر تا انتهای تاریخ بیان کند، نمی تواند نسبت به امری که همه ی جوامع به آن نیاز دارند، یعنی حکومت، ساکت و بی تفاوت باشد. از این رو، امام رضا(علیه السلام) در فرازی از بیانات خود پیرامون علت وجود حکومت اسلامی می فرماید: (ما هیچ گروه یاملّتی را نمی یابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگی کرده، ادامه ی حیات داده باشد، زیرا اداره ی امور دینی و دنیوی آنان به زمامداری مدبّر نیازمند است. از حکمت باری تعالی به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آن که به خوبی می داند مردمان به ناچار باید حاکمی داشته باشند که جامعه را قوام و پایداری بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبری کند و اموال عمومی را میانشان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را بر پا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیری کند.) از سوی دیگر، ساخت و بافت احکام اسلامی به گونه ای است که وجود حکومت را اقتضا می کند و اسلام بدون حکومت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. از این رو، امام رضا(علیه السلام) در فراز مزبور به اقامه ی نماز جمعه و جماعات اشاره می کند و در فرازی دیگر می فرماید: (چنانچه خداوند برای مردم زمام داری امین، حفیظ، و مورد اطمینان قرار نمی داد، به یقین آیین و دین الهی از بین می رفت، احکام و سنن خداوندی تغییر می کرد، بدعت ها در دین افزایش می یافت، بی دینان در مذهب الهی دست برده آن را دچار کاستی می کردند و شبهاتی پیرامون اسلام در میان مسلمانان رواج می دادند). به همین دلیل، در بین مسلمانان، و بلکه غیر مسلمانان، این امر که اسلام دارای نظامی خاص در حکومت است و حکومت نبوی(صلی الله علیه وآله) در مدینه مصداقی از این نظام می باشد، هیچ جای تردید نبوده و نیست. به گونه ای که وقتی (علی عبدالرزاق) در سال 1343 هجری قمری در کشور مصر با کتاب (الاسلام و اصول الحکم) حکومت نبوی را انکار کرد و ادعا نمود که حضرت(صلی الله علیه وآله) تنها پیامبر خدا بوده و هرگز اقدام به تشکیل مملکت یا دولتی نکرده است، از سوی علمای جهان تسنّن تکفیر شد. او در روزگاری این کتاب را نوشت که کمال آتاتورک در ترکیه با انکار خلافت عثمانی، نظام لائیک خویش را بنیان نهاد و در مصر طرفداران خلافت، ملک فؤاد را به عنوان خلیفه مسلمین بر مسند قدرت نشاندند. این همزمانی نشان می دهد که او نیز تحت تأثیر اندیشه های سکولار غرب قرار داشته و با الهام از مطالب فیلسوفان و سیاست مداران لائیک این مطالب را نگاشته است. در واقع، سخن علی عبدالرزاق مشتمل بر دو ادعا بود: أ. آنچه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینه ایجاد کرد، حکومت نبود. ب. آنچه در مدینه رخ داد، دینی نبود. او برای ادعای اول خود بر این نکته تأکید داشت که آنچه حضرت(صلی الله علیه وآله)در مدینه ایجاد کرد، هیچیک از ویژگی های حکومت را، به معنای شناخته شده ی آن، نداشت. برای مدعای دوم، او بر این امر اصرار می ورزید که شأن نبوت ارتباطی با حکومت و سیاست ندارد.! در پاسخ به ادعای نخست او باید به این نکته توجه کرد که اگر ما شکل خاصی از حکومت را معیار تحقق آن بدانیم، بدون شک این شکل در تمام زمان ها و در بین تمام اقوام تحقق نداشته است. بنابراین، باید تعریفی جامع برای حکومت عرضه کرد، که دارای قابلیت تحقق در اشکال مختلف باشد، تا بر حکومت های گوناگون تطبیق شود. چنین تعریفی را این گونه می توان عرضه کرد: حکومت مجموعه ی قدرت سامان یافته ای است که اداره ی امور جامعه را بر عهده دارد. در این تعریف حکومت مشتمل بر مجموعه ی ساختار موجود در حاکمیت است که شامل بخش های قانون گذاری، قضایی و اجرایی می شود. از سوی دیگر، در این تعریف تعبیر (قدرت) به حاکمیت و اقتدار حکومت و عبارت (سامان یافته) به ساختار آن اشاره دارد. اما دینی بودن حکومت نبوی با توجه به چند نکته آشکار می شود: الف. احکام اسلامی به گونه ای است که بسیاری از آنها بدون تشکیل حکومت قابل اجرا نیست، مانند احکام جزایی، یا قضایی، یا مالی اسلام. بر اساس این تعریف آنچه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینه ایجاد کرده یک حکومت به معنای کامل کلمه بود، زیرا قدرتی را سامان می داد که اداره ی امور جامعه را بر عهده داشت. در زمینه ی ساختار اداری حکومت نبوی کتاب های مفصّلی از گذشته تا حال نوشته شده است! ب. ادله متعددی در قرآن وجود دارد که ولایت و زمام داری جامعه را از آن حضرت(صلی الله علیه وآله) معرفی می کند. ج. اگر به راستی نبوت و رسالت با حکومت و سیاست بیگانه باشد، حضرت(صلی الله علیه وآله) چرا اقدام به تشکیل حکومت و صرف وقت و انرژی در این باب کرد؟ آیا در این صورت غفلت از انجام وظیفه نشده است. اگر گفته شود: حضرت(صلی الله علیه وآله) برای تبلیغ دین و انجام رسالت به این کار دست زد. این جواب از یک سو ترابط وسیع و وثیق دیانت و سیاست را نشان می دهد و از سوی دیگر، این سؤال را جواب نمی دهد که چرا حضرت(صلی الله علیه وآله) خود شخصاً متصدی حکومت شد و آن را به یکی از یاران مطمئن خود مانند علی(علیه السلام) واگذار نکرد. (به نقل از سایت تبیان) بنابر این پیوند دین و سیاست و وجود حکومت در اسلام مساله ای است که از منظر دینی جزء مسلمات می باشد . نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که دخالت نکردن برخی از علما در زمان ما در امور سیاسی و اظهار نظر نکردن در این امور نباید به عنوان جدا دانستن دین از سیاست از منظر آنها تلقی گردد بلکه این مساله از یک سو ریشه در دیدگاه آنان در مورد ولایت فقیه و گستره آن داشته و از سوی دیگر از این جهت است که دخالت در امور سیاسی از واجبات کفایی است وبه دلیل حضور ونقش آفرینی برخی از فقها ، این دسته از فقها ضرورتی برای حضور در این عرصه احساس نمی کنند هر چند در موارد ضروری و لازم موضع گیری مناسب را داشته و دارند . در ادامه به دیدگاه برخی از علما در خصوص رابطه سیاست و دیانت به عنوان نمونه اشاره می کنیم ؛ آیت الله بروجردی ره فرمودند : انسان نیاز اجتماعی دارد و دین اسلام به این نیازها اهمیت داده و بسیاری از احکام آن در مورد اجتماع و سیاست است که اجرای آن احتیاج به رهبری دارد .( محمد حسین بروجردی , البدر الزاهر , تقریرات درس آیت الله بروجردی , ص51-52) آیت الله خوئی ره فرمودند : اجرای حدود که در برنامه انتظامی اسلام آمده همانا در جهت مصلحت همگانی و سلامت جامعه تشریع گردیده است تا جلو فساد گرفته شود و تبه کاری و سرکشی و تجاوز نابود و ریشه کن گردد و این مخصوص به زمانی که معصوم حضور دارد نیست . ( سید ابوالقاسم خوئی , مبانی تکمله المنهاج , ج1, ص 224-225) آیت الله مکارم شیرازی فرمودند: سیاست و دیانت مثل روح و جسم به هم مرتبط هستند و اگر کارشناس دین در راس حکومت نباشد نمی شود اهداف انبیا را در جامعه پیاده کرد افرادی که دین را از سیاست جدا می دانند یا اسلام را درست نفهمیدند و یا از حکومت چیزی نمی دانند و یا اینکه جمهوری اسلامی را خوب تفسیر نمی کنند .( www.hawzah.net بیانات معظم له در دیدار با مسئولان استان بوشهر ) آیت الله مصباح یزدی فرمودند : این گونه نیست که شریعت اسلام تنها به جنبه های فردی زندگی بشر پرداخته باشد و نسبت به مناسبات اجتماعی و از جمله مناسبات سیاسی و حکومتی جامعه هیچ نظری نداشته باشد و این حوزه را به خود افراد بشر واگذار کرده باشد تا با تشخبص عقل خود هر گونه که خودشان مصلحت دیدند و توافق کردند عمل کنند . اسلام نه تنها دارای احکام سیاسی است بلکه برای حکومت و تعیین حاکمیت نیز نظریه خاصی دارد .( محمد تقی مصباح یزدی , نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه , موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 13880, ص 22) توضیحات تکمیلی : همانگونه که در ادامه توضیح داده می شود با مراجعه به منابع اصیل اسلامی و همچنین کارکردها و وجه نیاز آدمی به دین می توان قلمور دین را بررسی نمود . و با تبیین صحیح این موضوعات برای مخالفین ، آنان را نسبت به این حقایق آگاه ساخت .
اگر ماهیت دین و وجه نیاز آدمی بدان به خوبی شناخته شود، قلمرو آن نیز تعیین می‌گردد و مشخص می‌شود که عدم جدایی دین از سیاست چراست. دین مجموعه ای است از: 1. معارف و بینش‌ها (جهان بینی)؛ 2. سلسله دستورات اخلاقی که سازنده خصایل نیکو و شخصیت حقیقی انسان است؛ 3. سلسله قوانین و مقرراتی که مناسبات انسان را با خدا، جامعه و طبیعت به نیکوترین وجهی تبیین نموده و سعادت بشر را در پی آنها تضمین می‌نماید (ایدئولوژی). از طرف دیگر سعادت انسان‌ها - چه در دنیا و چه در سرای آخرت - در گرو قوانینی جامع کامل و بی‌نقص است و چون این جهان گذرا و سرای جاوید ابدی، با یکدیگر در ارتباط وثیق بوده و هر کنشی در این دنیا نسبت به سر نوشت آدمی در حیات پایدار خویش مؤثر است؛ پس قانونگذار علاوه بر احاطه کامل به تمام نیازهای دنیایی بشر، باید ربط آنها را با زندگی اخروی نیز منظور دارد و این در حالی است که هنوز متفکران بشری، تعریف واحدی از سعادت انسان به دست نداده‌اند و حتی در اینکه تنها در همین دنیا واقعا کدامین راه تضمین کننده کمال و سعادت بشری است، اختلاف شدیدی وجود دارد. و از همین رو مکتب‌های گوناگونی به وجود آمده که هر یک پس از چند صباحی تجربه، ضعف و شکست خود را برملا کرده‌اند. بنابراین بشریت بر سر دو راهی قرار دارد: یک. یا همواره در مسائل انسانی سیاسی و اجتماعی خویش، به دنبال مکاتب بشری راه افتد و هر روز چیزی را تجربه کند و پس از شکست راه دیگر برگزیند تا پایان حیات تاریخی خود. دو. از ناحیه خداوند - که عالم به تمام نیازهای او و راه کمال حقیقی او است - قانونی بدون خطا به او عرضه شود تا با تبعیت از آن به سمت سعادت و خوشبختی حرکت نماید. این است معنای عدم جدایی دین از سیاست و راه اول راه (سکولاریسم) و جدایی دین از سیاست است.

با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن روشن می‌گردد که اسلام دینی جامع و همه‌سونگر است که تمام ابعاد زندگی انسان (فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی، مادی و معنوی) را در نظر گرفته و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستی دعوت نموده و دستورات اخلاقی و مربوط به خودسازی فردی را دارد؛ احکام و دستوراتی در مورد مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و اداره صحیح جامعه، روابط بین‌الملل، حقوقی و... دارا است و مقررات قضایی حقوقی روابط اجتماعی مسائل اقتصادی تربیتی و... دارد. جهت اثبات پیوستگی و ارتباط دین با سیاست، دلایل مفصّل و ارزش‌مندی بیان شده است که پرداختن به تمامی آنها، از حوصله این نوشتار خارج است؛ از این رو به طور فشرده به بیان چند نکته بسنده می‌شود:
یک. گستره قوانین اسلام‌
با توجه به حجم عظیم احکام اجتماعی و اهداف سیاسی - دینی اسلام و همچنین گستره وسیع اموری سیاسی –اجتماعی که مشمول احکام شرعی شده ، می‌توان هدف‌گیری اصلی این دین مقدّس را شناخت. امام خمینی(ره) در این باره می‌فرماید: (اسلام دین سیاست است، با تمام شئونی که سیاست دارد. این نکته برای هر کسی که کمترین تدبّری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند، آشکار می‌گردد. پس هر که را گمان کند که دین از سیاست جدا است، نه دین را شناخته و نه سیاست را).صحیفه نور، ج 1، ص 6.
با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن، روشن می‌گردد که اسلام دینی جامع و همه سونگر است که تمام ابعاد زندگی انسان (فردی، اجتماعی، دنیایی، اخروی، مادی و معنوی) را در نظر گرفته است و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتا پرستی، دعوت نموده و دارای دستورات اخلاقی و خودسازی فردی است؛ احکام و دستوراتی در مورد مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی، امور مربوط به اداره صحیح جامعه، روابط بین‌الملل و... دارا می‌باشد.
بدیهی است اجرای چنین احکام و دستوراتی، بدون قدرت اجرایی، امکان‌پذیر نیست. به عبارت دیگر آموزه‌های سیاسی و اجتماعی دین لزوماً حکومت دینی را نیز به دنبال دارد. حکومت دینی -به معنای صحیح آن حکومتی است که جامعه را بر اساس قوانین الهی اداره کند و زمینه‌های رشد استعدادها و امکان رسیدن انسان‌ها به کمال و ایجاد جامعه‌ای سالم، صالح و شایسته را برای مردم آماده سازد و با فسادهای اخلاقی، اجتماعی و... مبارزه کند.

دو. سیره پیشوایان دین‌
سیره و روش رسول اکرم(ص) نشان دهنده این است که دین از سیاست جدا نیست. آن حضرت ضمن تشکیل حکومت، مسؤولیت اجرایی و قضایی آن را نیز بر عهده داشت. امیر مؤمنان علی(ع) نیز حکومتی بر اساس عدل و اجرای دستورات الهی بنا نهاد. حکومت کوتاه‌مدت امام حسن(ع)، قیام خونین امام حسین(ع) و مشروع ندانستن حکومت‌های وقت از سوی دیگر امامان(ع)، همه بیانگر این واقعیت است که آموزه‌های سیاسی و (تشکیل حکومت صالح) از ضروریات دین اسلام است ، که این عملکرد از پشتوانه فکری و تئوریک تعامل دین و سیاست حکایت می کند..

سه. اهداف سیاسی و اجتماعی بعثت انبیا
در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی، اصلاح امور جامعه و برقراری مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعالیم اساسی دین است. پاره‌ای از آیاتی که بر این مطلب گواهی می‌دهد، عبارت است از::
1. (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ)؛ حدید (57)، آیه 25. (به راستی که پیامبران را با پدیده‌های روشن‌گر فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم به دادگری برخیزند و آهن را که در آن نیروی سخت و سودهای فراوان برای مردم است، پدید آوردیم).
2. (وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)؛نحل (16)، آیه 36. (و به راستی در هر امتی، پیامبری فرستادیم که خداوند را بندگی کنید و از پیروی طاغوت دوری جویید).برای آگاهی بیشتر ر.ک: نصری، عبدالله، انتظار بشر از دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

چهار. مبانی قرآنی رابطه دین و سیاست‌
1. اختصاص حاکمیت، ولایت و سرپرستی همه جانبه مادی، معنوی، دنیوی و اخروی برای خدا، رسول و اولیای خاص او: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)؛ مائده (5)، آیه 55 و ر.ک: یوسف (12)، آیه 40؛ مائده (5)، آیه 42 و 43. (سرپرست و ولی شما تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند که در این شریفه ولایت و سرپرستی را مختص به خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام نموده است ،و ولایت معنائی عام دارد که شامل ولایت در امور سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی،اقتصادی و ... می گردد. ).
2. اثبات امامت و رهبری سیاسی - اجتماعی برای پیامبر(ص)، امام(ع) و منصوبان از ناحیه آنان: (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ...)؛ نساء (4)، آیه 58 و ر.ک: مائده (5)، آیه 67. (خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانشان بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید).
توضیح اینکه امانت در قرآن، گستره وسیعی دارد و یکی از مهم‌ترین عرصه‌های آن، مسأله امامت و رهبری است. امام رضا(ع) در تفسیر این آیه، می‌فرماید: (اهل امانت امامان هستند؛ هر امامی امانت رهبری را باید به امام بعد از خود بسپارد...)الشیخ عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 1، 496.
3. اثبات حکومت و خلافت در زمین برای برخی از پیامبران گذشته؛ مانند حضرت داود(ع) و سلیمان(ع): (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ)؛ ص (38)، آیه 26 و ر.ک: همان، آیه 20؛ نمل (27)، آیه 26 و 27؛ نساء (4)، آیه 54. (ای داود! ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داوری کن).
4. قرآن، داوری و فصل خصومت در میان مردم را از وظایف پیامبران الهی معرفی می‌کند: (وَ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ إِذْ یَحْکُمانِ فِی الْحَرْثِ...)؛ انبیاء (21)، آیه 78 و ر.ک: نساء (4)، آیات 58 و 65؛ مائده (5)، آیه 42؛ انبیاء (21)، آیه 78؛ انعام (6)، آیه 89. (و داود و سلیمان هنگامی که درباره کشتزاری داوری می‌کردند...).
5. دعوت به کار شورایی و جمعی کردن: (وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ)؛ آل عمران (3)، آیه 159 و ر.ک: شوری (42)، آیه 38. (در کارها با آنان مشورت کن؛ اما هنگامی که تصمیم گرفتی، [قاطع باش و] بر خدا توکل کن).
6. مبارزه با فساد و تباهی، ظلم‌زدایی و عدل‌گستری از وظایف اصلی اهل ایمان است: (وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ)؛ هود (11)، آیه 113 و ر.ک: نساء (4)، آیه 58؛ نحل (16)، آیه 90؛ ص (38)، آیه 28؛ حج (22)، آیه 41؛ بقره (2)، آیه 279. (بر ظالمان تکیه نکنید که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد).
7. احترام به حقوق انسان‌ها و کرامت‌بخشی به انسان از اصول سیاست ادیان الهی است: (وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ...)؛ اسراء (17)، آیه 70 و ر.ک: آل عمران (3)، آیه 19؛ نساء (4)، آیه 32. (ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم...).
8. امر به جهاد و مبارزه با طاغوت‌ها، مستکبران و ستمگران و لزوم تهیه امکانات دفاعی: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)؛تحریم (66)، آیه 9 و ر.ک: اعراف (7)، آیه 56؛ بقره (2)، آیه 218. (ای پیامبر! با کفار و منافقان پیکار کن و بر آنان سخت بگیر). (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ)؛انفال (8)، آیه 60. (هر آنچه از نیروی سلاح و اسبان آماده می‌توانید برای تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خودتان فراهم سازید). (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً)؛ نساء (4)، آیه 71. (ای اهل ایمان، سلاح جنگ برگیرید و آن‌گاه دسته دسته یا با هم برای جهاد بیرون روید). (ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ)؛همان، آیه 75. (چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید)....
9. عزت و آقایی را مخصوص خدا واهل ایمان دانستن و نفی هرگونه سلطه و ذلت‌پذیری: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلی‌ أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ)؛آل عمران (3)، آیه 149 و ر.ک: منافقون (63)، آیه 8؛ محمد (47)، آیه 35؛ هود (11)، آیه 113؛ آل‌عمران (3)، آیه 146. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی که کافر شده‌اند اطاعت کنید، شما را به گذشته هایتان باز می‌گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد).
10. اثبات سلطنت و حکومت برای برخی از حاکمان صالح و عادل؛ مانند طالوت و ذوالقرنین: (وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً)؛بقره (2)، آیه 246 و 247 و ر.ک: کهف، آیات 83-98. (و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث کرده است).برای آگاهی بیشتر ر.ک: عباسعلی عمید زنجانی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، فصلاندیشه سیاسی در متون اسلامی؛ آیه‌الله مکارم شیرازی، پیام قرآن (تفسیر موضوعی)، ج 9و10.
و آیات سیاسی دیگری که خطاب به مسلمانان نازل شده است :
1 به مسلمانان فرمان می دهد که بیگانگان را محرم اسرار خود قرار ندهید.(1)ء
2 در مقابله و مواجهه با مخالفان , ده فرمان صادر می کند.(2)
3 فرمان می دهد: با قوم طرح دوستی نریزید.(3)
4 از مداهنه و سازش کای با غیر خودی که روش بازیگران سیاسی است , جلوگیری می کند.(4)
5 می پذیرد حکومت برای حفظ نظام , جاسوس و اطلاعاتی داشته باشند.(5)
6 نقش رهبر را در زندگی بیان می کند.(6)
بالاءخره همهء آیاتی که دربارهء حکومت و حاکم نازل شده است .
(پاورقی 1.آل عمران (3 آیهء 28
(پاورقی 2.نحل (16 آیات 125 128
(پاورقی 3.ممتحنه (60 آیهء 13
(پاورقی 4.قلم (68 آیات 8و 9
(پاورقی 5.حجرات (49 آیهء 12
(پاورقی 6.اسراء (17 آیهء 71

از آنچه گذشت روشن می‌شود که بخش عظیمی از معارف و آموزه‌های اسلامی شامل مسائل سیاسی - اجتماعی است. و نه تنها تعیین خط مشی‌های مهمی در این باره از سوی خداوند انجام شده است؛ بلکه مأموریت رهبری و اجرای سیاست‌های تعیینی، از سوی خداوند بر عهده پیامبران و دیگر اولیای الهی و مؤمنان برجسته، نهاده شده است.
به تعبیر حضرت امام(ره) (آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است. شما از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید؛ هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است. باقی‌اش مربوط به سیاسات و اجتماع و معاشرات و این طور چیزها است. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بُعد را، بُعد ضعیفش را گرفتیم). صحیفه نور، ج 2، ص 180.
و اما در مورد از بین رفتن قداست دین در صورت ارتباط با سیاست گفتنی است که این موضوع در صورتی است که سیاست غیر دینی در حوزه دینی قرار گرفته و توسط کارگزاران ناشایست منسوب به دین به اجرا درآید همانند آنچه در حکومت امویان، عباسیان و ... شاهد بودیم. اما اگر سیاست دینی بر اساس آموزه های اصیل دینی درجامعه پیاده شود نه تنها باعث آلودگی دینی نمی شود بلکه با تحقق ابعاد اجتماعی دین، جامعیت و توان دین 45اسلام را برای اداره جامعه و تامین سعادت دنیوی و اخروی بشریت به بهترین وجه ممکن نمودار خواهد ساخت. دوست عزیز امیدواریم این پاسخ ذهن حقیقت یاب شما را قانع نموده باشد در غیر این صورت باز هم می توانید ابهامات خویش رابه صورت موردی بیان نمایید تا بتوانیم پاسخ مطلوبتری خدمت شما ارائه نماییم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100137551)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین