عوامل تقویت وحدت اسلامی را ذکر کنید.علاوه بر ذکر منابع! عناصر و عوامل تقویت وحدت امت اسلامی دو گونه است: الف: (عقیدتی و آرمانی). ب: (کرداری و رفتاری). درباره عنصر نخست، باید بگوییم که قرآن مجید بر یگانگی صراط تاکید می ورزد و می گوید برای پیمودن راه رستگاری بیش از یک راه وجود ندارد و دیگر راه ها همگی انحراف از آن صراط است. چنان که می فرماید: (و اَنَّ هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فَتَفرق بکم عن سَبیله ذلکم وَصّاکم به لعلکم تتقون؛ انعام/153 آگاه باشید که این است راه راست، از آن پیروی کنید و از راه های دیگر که شما را از آن راه پراکنده می سازد نروید، اینها است که خدا شما را به آن سفارش کرده تا به تقوا بگرایید). برای رسیدن به کمال از طریق عقیده و عمل، یک صراط بیش نیست و هر نوع راهی برخلاف آن، کژ راهی است که انسان را از پیمودن راه سعادت باز میدارد. تصور نشود که این صراط واحد، مربوط به پیامبر عظیم الشان اسلام است، بلکه تمام پیامبران مردم را به پیمودن یک راه دعوت کرده اند و آن تسلیم در برابر خداوند است. آنچه که امروزه از آن به (صراط ها) یاد میشود، درست نقطه مقابل وحی الهی است که همواره بر (وحدت صراط) تاکید داشته و دارد. بخاطر همین وحدت صراط است که قرآن و حدیث در تمام موارد از (دین واحد) سخن بمیان می آورد نه از (ادیان) و تنها در یک روایت و آن از امام هشتم(ع) است که لفظ (دین) به صورت جمع آمده و احتمال میرود که حدیث نقل به معنا شده است. اصرار قرآن بر لفظ (دین) به صورت مفرد، برای این است که اصول عقیدتی و قوانین کلی در مسائل عملی، در تمام ادوار یکسان بوده و خداوند یک دین بیش نداشته و نخواهد داشت، چنان که می فرماید: (ان الدین عند الله الاسلام).آل عمران/19 و همه شرایع در جوهر دین و قوانین سعادت، مانند حرمت شراب و قمار، اختلاف ندارند. اکنون به (تبیین عناصر وحدت ساز در قلمرو عقیده و آرمان) می پردازیم: 1. یکتا پرستی و یکتا گرایی (توحید) در جلوه های مختلف، رابطه ای است که میتواند همه مسلمانان را در نقطه واحدی گرد آورد. مسلمانان جهان به خدای یکتا، خالق و آفریدگار یکتا و مدبر و گرداننده یکتا اعتقاد و باور دارند و آیات قرآن و همچنین دلایل عقلی، بر توحید در ذات و توحید در خالقیت و توحید در تدبیر گواهی می دهند. در زیر آسمان خدا، مسلمانی پیدا نمی شود که ثنویت در ذات را بپذیرد و به خالقی جز خدا و یا مدبری جز او بیندیشد مگر این که از صراط مستقیم منحرف گردد. یکی از مراتب توحید، توحید در عبادت است که همگان به آن معتقدیم و در نماز پیوسته می گوییم: (ایاک نعبد و ایاک نستعین).حمد/5 اعتقاد به اصل توحید در عبادت، برای یک مسلمان کافی است، دیگر لازم نیست در فروع آن به بحث و گفتگو پردازد. از توحید که بگذریم، نبوت عامه و نبوت خاتم رسولان، عنصر وحدت ساز است و همه مسلمانان در این اصل یک صدا هستند و یک نظریه دارند. مسأله (خاتمیت) اصل مستحکمی است که همه مسلمانان در آن وحدت نظریه دارند و معتقدند که با آمدن پیامبر خاتم، باب نبوت لاک و مهر گردید و دیگر این باب به روی کسی باز نخواهد شد. از این اصل که بگذریم اصل سومی به نام ( معاد) مطرح است و همه مسلمانان معتقدند که خداوند بزرگ روزی همه را زنده می کند و نیکوکاران را پاداش و یدکاران راکیفر میدهد. قال سبحانه: (کتب علی نفسه الرحمه لیجمعنکم الی یوم القیامه؛انعام/12 خداوند رحمت و بخشش را بر خویش واجب گردانید و به یقین شما را در روز قیامت که در آن شکی نیست، گرد خواهد آورد). این اصول سه گانه که از آن به عنوان (عقیده و آرمان) تعبیر میشود، عناصری است که یک میلیارد مسلمان در آن وحدت نظریه دارند و اختلاف در جزئیات، جزو مسائل کلامی است و نباید مایة اختلاف شود. اعتراف به این اصول سه گانه، مایه ایمان، و انحراف از آن مایه کفر است، بنابراین نباید گروهی گروه دیگر را، که هر دو در این اصول وحدت نظریه دارند، تکفیر کنند. 2. یگانگی شریعت و آیین مقصود از شریعت و آیین، همان احکامی است که رفتار و کردار ما را از نظر فعل و ترک، محدود می سازد، برخی را واجب و برخی دیگر را مستحب و مواردی را مکروه و … معرفی می کند. سر چشمه شریعت، کتاب خدا و سنت پیامبر است و همه مسلمانان در حجیت این دو اصل اختلافی ندارند و خوشبختانه امیر مؤمنان علی(ع) هم نگهبان قرائت قرآن و هم حافظ سنت پیامبر است و در روزگاری که نگارش سنت بدعت بود، او سنت پیامبر را در کتابی که بعدها به نام (کتاب علی) معروف شد، گرد آورد و تا عصر حضرت صادق (ع) در اختیار عترت بوده است. 3. وحدت رهبری از عناصر سازنده ( تقریب )، اتفاق مسلمانان بر وحدت رهبری است و این که رهبری را از آن خدا و رسول وی، و اولی الامر می دانند و همگان این اصل را از وحی الهی برگرفته اند، آنجا که می فرماید: (...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...؛ نساء/59 از خدا اطاعت کنید و از رسول و صاحبان فرمان از خودتان نیز اطاعت کنید). رهبری این گروه، در مسائل خاص سیاسی خلاصه نمی شود، بلکه همه جوانب زندگی جامعه اسلامی را فرا میگیرد. از این جهت باید در گروه سوم، شرایطی مانند تقوا و علم و دانش برتر وجود داشته باشد که صلاحیت آنان را برای امر رهبری بیمه کند. 4. وحدت رهبری وحدت در هدف نیز از عوامل سازنده وحدت است. امت اسلامی معتقد است که باید جامعه را به سوی خوبی ها و نیکی ها و فضیلت و مکرمت سوق داد، چنان که می فرماید: (کنتم خیر امه اُخرجت لِلناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله و لو آمن اهل الکتاب لکان خیراً لهم منهم المومنون و اکثرهم الفاسقون؛ آل عمران/110 شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدید، به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید. اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند، قطعا؛ برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند ولی بیشترشان نافرمانند). یکی از اهداف رسالت پیامبر که همه مسلمانان باید در تحقق آن کوشا باشند، محو شرک و بت پرستی در جهان و جایگزین ساختن توحید به جای آن است و این هدف بزرگ به وسیله مسلمانان در جهان تحقق خواهد پذیرفت و از شرک و بت پرستی اثری باقی نخواهد ماند چنان که می فرماید: (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون؛ توبه/33 او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند). بنابراین، امت اسلامی در عقیده و شریعت، در امر قیادت و رهبری و در غرض و هدف، وحدت نظریه دارند و باید در مجامع جهانی با هم همکاری کنند، نه این که به تکفیر و تفسیق یکدیگر بپردازند. ( آیة الله جعفر سبحانی،سیمای فرزانگان ج 2 به نقل از سایت تبیان) در ادامه جهت بررسی دقیق تر موضوع ، دیدگاه های اندیشمندان مسلمان پیرامون وحدت اسلامی و عوامل تقویت آن ، ارائه می گردد : 1. اتحاد و انسجام از دیدگاه امام خمینی (قدس سره ) یکی از محورهای اساسی تشکیل دهنده استراتژی امام وحدت و انسجام است ، که در ابعاد مختلف کاربرد دارد ، در حوزه کانون های تبلیغی و فرهنگی حضرت امام خمینی(ره) با تأکید بر استفاده از روش ها و نهادهای فرامدرن برای بیان و تبلیغ و باورهای اسلامی در مقابل از میان همه شیوه های سنتی در عرصه باورسازی و تولید اندیشه تریبون هایی را برمی گزینند که علاوه بر داشتن حوزه تأثیر فراگیر و عمیق از سویی کم هزینه نیز می باشند اما آنچه که در این انتخاب مهم بوده. این نهادهای دینی و مذهبی در ذات خود بیانگر و نماد انسجام اسلامی است یعنی در عین کارکرد محتوایی در ظاهر نیز تبلیغ کننده همبستگی و اتحاد می باشد. مانند آیین های نمازجمعه و جماعات و در سطح بین المللی مناسک حج، ایشان پیرامون برجستگی کانون های مذکور در زمینه ترسیم انسجام اسلامی و تبلیغ باورهای دینی می فرماید:(اسلام این گونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آن استفاده دینی بشود، عواطف برادری و همکاری افراد تقویت شود، رشد فکری بیشتری پیدا کنند، برای مشکلات سیاسی و اجتماعی خود راه حل هایی بیابند و به دنبال آن به جهاد و کوشش دسته جمعی بپردازند.)(1) حضرت امام(ره) در ادامه می گویند: (اگر هر روز جمعه مجتمع می شدند و مشکلات عمومی مسلمانان را به یاد می آوردند و رفع می کردند و یا تصمیم به رفع آن می گرفتند کار به اینجا نمی کشید. امروز باید با جدیت این اجتماعات را ترتیب دهیم و از آن برای تبلیغات و تعلیمات استفاده کنیم به این ترتیب نهضت اعتقادی و سیاسی اسلام وسعت پیدا می کند و اوج می گیرد.)(2) حضرت امام(ره) با تاکید بر بهره گیری از اجتماعات موصوف در واقع بر کارکرد دوگانه آنها اصرار دارد: 1) کارکرد آموزشی در زمینه باورسازی. تعمیق و تعلیم بینش فکری و فرهنگی 2) نقش اساسی در اجتماع سازی و تمرکز اراده و نیروی انسانی امت اسلامی برای رسیدن به انسجام و همبستگی ملی جنبش سیاسی و عملی برای انسجام اسلامی استراتژی و طراحی حضرت امام خمینی(ره) برای رسیدن به انسجام اسلامی متشکل از دو لایه است: لایه اول: همان کارکرد فرهنگی و فکری است که در بخش نخست مقاله به آن پرداخته شد و دومین عنصر، جنبش سیاسی و عملی است. یقینا دست یابی به انسجام اسلامی بدون وجود یک قاعده سیاسی و شکل گیری زیرساخت های نظام سیاسی سرزمینی یا فرااقلیمی امکان پذیر نیست. و امکان عینیت یافتن را ندارد. نقش دولت ها و حکومت ها در راهبرد انسجام و اتحاد حضرت امام(ره) اولین رسالت را در این زمینه متوجه دولت ها می سازد و بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی خواهان حرکت دولت ها به سوی منافع و رویکرد واحد برای ارزیابی هویت ملی و دینی و قطع ریشه های وابستگی، واگرایی و استعمار می شود. ایشان می گویند: (ما حرفمان این است که دولت ها بیایند قبل از اینکه خود ملت ها قیام بکنند، خود دولت ها بیایند خاضع بشوند، با هم دوست بشوند، با هم یک جلسه ای درست کنند، همه رئیس جمهورها بنشینند، پیش هم و حل کنند مسائل شان را هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی، در آن چیزی که همه هجوم آورده اند به اسلام در او با هم اجتماع کنند، جلوشان را بگیرند و آسان هم هست.)(3) در این راستا حضرت امام(ره) حتی از برخی رفتارهای نابخردانه، غیراسلامی و نیز وابستگی بعضی حکومت های کشورهای اسلامی چشم پوشی می کند و خطاب به همه سران اسلامی میفرماید: (ما میل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم، همه ی حکومتها در عین حال که اعوجاج دارند برگردند، و با ما دست اخوت بدهند، ما صلاح همه را می خواهیم.12 ) نقش ملتها و اراده آنان در راهبرد انسجام اسلامی حضرت امام خمینی(ره) وقتی سران دولت های اسلامی را در اتخاذ استراتژی وحدت طلبانه و دیپلماسی انسجام ناکارآمد و نااهل یافتند شیوه دعوت به انسجام را به روند (حرکت از پایین به بالا) تغییر دادند و این بار ملت ها را مورد خطاب خویش قرار می دهند و میفرمایند: (ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند، مایوسیم ما از سران اکثر قریب به اتفاق مسلمین، لکن ملت ها خودشان باید به فکر باشند و ازآن ها مایوس نیستیم.)(4) حضرت امام خمینی(ره) از آغاز مبارزات همواره بر عنصر مردم به عنوان عامل اساسی پیشبرد جریان های سیاسی جهان اسلام تاکید داشته و عموما خطاب های ایشان متوجه ملت ها بود. فعال سازی ملت ها و مشارکت دادن آنها در فرایند سیاسی برای وصول به انسجام اسلامی و اتحاد ملی در درون، بدون وجود نهادهای مدنی و کانون های تجمع امکان پذیر نیست، لذا باید کانون های مدنی با کار ساخت ویژه سیاسی جهت دست یابی به انسجام طراحی و تدوین گردد. حضرت امام به عنوان رهبری الهی، حکیم و متکی به پشتوانه ی غنی علمی و آگاهی داشتن به رهآوردها و نوآوری های سیاسی روز، برای سازماندهی توده ها در دو سطح جهانی و اسلامی دو نهاد اساسی را پیشنهاد می کنند. ( جهت آشنایی بیشتر با سایر ابعاد این موضوع ر.ک : راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی با نگاهی به دیدگاه های امام خمینی(ره) ( 4) ، نعیم حمیدی ، هفته نامه پرتو سخن ، 14/6/1386- و همچنین ر.ک: اندیشه های فقهی _ سیاسی امام خمینی(ره)، کاظم قاضی زاده، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، ص 446 . ) ( پینوشتها : 1. ولایت فقیه - پیشین - ص 181 -180 2. همان 3. صحیفه نور، ج 18 ص 195 4. صحیفه نور، ج 18 ص 172 5. در جست و جوی راه از کلام امام - دفتر 15 - ص 179179 - ص 179) 2 – شهید مطهری : شهید مطهری در باره مفهوم و حدود وحدت اسلامی می فرمایند : ( مقصود از وحدت اسلامی چیست ؟ آیا مقصود این است : از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود ، و سایر مذاهب کنار گذاشته شود . یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود ، و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود ، و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود ، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد ؟ یا اینکه وحدت اسلامی ، به هیچوجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد ، و مقصود از اتحاد مسلمین ، اتحاد پیروان مذاهب مختلف ، در عین اختلافات مذهبی ، در برابر بیگانگان است ؟ مخالفین اتحاد مسلمین ، برای اینکه از وحدت اسلامی ، مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند ، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه میکنند تا در قدم اول ، با شکست مواجه گردد . بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی ، حصر مذاهب به یک مذهب ، و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرف مفترقات آنها که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی ، نیست . منظور این دانشمندان ، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان این دانشمندان میگویند مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که میتواند مبنای یک اتحاد محکم گردد ، مسلمین همه خدای یگانه را میپرستند و همه به نبوت رسول اکرم ایمان و اذعان دارند ، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است ، با هم و مانند هم حج میکنند و مانند هم نماز میخوانند و مانند هم روزه میگیرند و مانند هم تشکیل خانواده میدهند و داد و ستد مینمایند و کودکان خود را تربیت میکنند و اموات خود را دفن مینمایند . و جز در اموری جزئی ، در این کارها با هم تفاوتی ندارند . مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و با شکوه و سابقه دار شرکت دارند وحدت در جهان بینی ، در فرهنگ ، در سابقه تمدن ، در بینش و منش ، در معتقدات مذهبی ، در پرستشها و نیایشها ، در آداب و سنن اجتماعی خوب میتواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند ، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است . مسلمانان به نصر صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط میکند . با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند ؟ از نظر این گروه از علمای اسلامی ، هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی ، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند . همچنانکه ایجاب نمیکند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین ، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند . تنها چیزی که وحدت اسلامی ، از این نظر ، ایجاب میکند ، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود ، یا شعله ور نگردد متانت را حفظ کنند ، یکدیگر را سب و شتم ننمایند ، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند ، منطق یکدیگر را مسخره نکنند ، و بالاخره ، عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند . و در حقیقت لااقل حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام ، لازم دانسته است ، درباره خودشان رعایت کنند . ( ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن ) .) 3 . علامه امینی : علامه امینی در مقدمه جلد پنجم ، تحت عنوان نظریة کریمة به مناسبت یکی از تقدیر نامههایی که از مصر ، درباره الغدیر رسیده است ، نظر خود را در این موضوع کاملا روشن میکنند و جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارند ، میگویند : عقاید و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله ( انما المؤمنون اخوش )بدان تصریح کرده پاره نمیکند ، هر چند کار مباحثه علمی و مجادله کلامی و مذهبی به اوج خود برسد ، سیره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعین همین بوده است ما مؤلفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام ، با همه اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم ، یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر خداست . در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکمفرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است ما مؤلفان اسلامی همه در زیر پرچم حق زندگی میکنیم و در تحت قیادت قرآن و رسالت نبی اکرم انجام وظیفه مینماییم. پیام همه ما این است که : ( ان الدین عند الله الاسلام )و شعار همه ما لا اله الا الله و محمد رسول الله است . آری ما حزب خدا و حامیان دین او هستیم ! علامه امینی در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان الغدیر یوحد الصفوف فی الملل الاسلامی مستقیما وارد بحث نقش الغدیر در وحدت اسلامی میشوند معظم له ، در این بحث ، اتهامات کسانی را که میگویند الغدیر موجب تفرقه بیشتر مسلمین میشود ، سخت رد میکنند ، و ثابت میکنند که بر عکس ، الغدیر بسیاری از سؤ تفاهمات را از بین میبرد و موجب نزدیکتر شدن مسلمین به یکدیگر میگردد . اعترافات دانشمندان اسلامی غیر شیعه در این باره به خوبی موید این واقعیت است : محمد عبدالغنی حسن مصری ، در تقریظ خود بر الغدیر که در مقدمه جلد اول ، چاپ دوم ، چاپ شده است میگوید : از خداوند مسئلت میکنم که برکه آب زلال شما را ( غدیر در عربی به معنای گودال آب است ) سبب صلح و صفا میان دو برادر شیعه و سنی قرار دهد که دست به دست هم داده ، بناء امت اسلامی را بسازند عادل غضبان مدیر مجله مصری الکتاب در مقدمه جلد سوم میگوید : این کتاب ، منطق شیعه را روشن میکند و اهل سنت میتوانند به وسیله این کتاب شیعه را به طور صحیح بشناسند . شناسایی صحیح شیعه سبب میشود که آراء شیعه و سنی به یکدیگر نزدیک شود ، و مجموعا صف واحدی تشکیل دهند . دکتر عبدالرحمان کیالی حلبی ، در تقریظ خود که در مقدمه جلد چهارم الغدیر چاپ شده ، پس از اشاره به انحطاط مسلمین در عصر حاضر ، و اینکه چه عواملی میتواند مسلمین را نجات دهد ، و پس از اشاره به اینکه شناخت صحیح وصی پیغمبر اکرم یکی از آن عوامل است ، میگوید : کتاب الغدیر و محتویات غنی آن ، چیزی است که سزاوار است هر مسلمانی از آن آگاهی یابد ، تا دانسته شود چگونه مورخان کوتاهی کردهاند ، و حقیقت کجاست . ما به این وسیله باید گذشته را جبران کنیم و با کوشش در راه اتحاد مسلمین به اجر و ثواب نایل گردیم 4 . علامه جعفری : علامه جعفری در شرح نهج البلاغه ، ج 22 ، صص 19 – 29 چنین می نگارد : مبنای وحدت اسلامی وحدت امت اسلامی و طرق وصول به آن با توجه به ریشه اصلی امت اسلامی و متن مشترکی که عامل وحدت همه مذاهب و فرقههای اسلامی است ، بلکه عامل هماهنگی همه ادیان توحیدی ابراهیمی میباشد ، نمیبایست اختلاف مخلّ بر هم زیستی معقول و هماهنگ ادیان توحیدی بوجود آمده باشد . چه آن متن مشترک ، میتواند زندگی اسلامی معقول را تأمین نماید . اما ملاحظه میشود که علی رغم متن مشترک و ریشههای مشترک ادیان توحیدی ، مواردی از اختلاف بین این ادیان به ظهور رسیده است . البته اختلاف نظر یک پدیده ضروری در مسائل نظری است ، چه اختلاف نظر در بین صاحب نظران یکی از بدیهیترین پدیدههای معرفت پویا است که انکار یا تردید در آن ، یا ناشی از بی اطلاعی است و یا از ناتوانی در رویاروئی فکری با مسائل نظری سرچشمه میگیرد . این پدیده به قدری شایع است که نمیتوان حتی دو متفکر صاحب نظر در یک رشته واحد را پیدا کنید که آن دو ، در همه تعریفات و مواد استدلال و روش ، در همان رشته اتفاق نظر داشتهباشند ، با این حال ، همواره تعدادی از اصول کلی در مسائل نظری چه در قلمرو علوم ، چه در فلسفه و اخلاقیات و حقوق و اقتصاد و سیاست ، و چه در هنر و ادبیات و غیر اینها مورد اتفاق همه صاحب نظران قرار میگیرند . اگر اختلاف نظرها در تفسیر و تطبیق آن اصول کلی دور از غرض ورزیها و بازیگریهای تصنّعی باشد ، نه تنها هیچگونه ضرری بر اتفاق نظر در آن اصول کلی مشترک وارد نمیآورد ، بلکه موجب دقت و گسترش بیشتر در معارف مربوط و برخورداری بهتر از آن اصول کلی میگردد . تاریخ اسلام در همه مسائل نظری ، شاهد اختلاف آراء و عقائد بوده است و این اختلاف ، تا آنجا که به اصول کلی مشترک اخلالی وارد نیاورده ، رایج و مورد استقبال بوده است و حتی به عنوان یک امر ضروری تلقی شده است . حتی در اصول کلی مشترک ، مثل توحید ، نبوت ، رهبری بعد از پیامبر ، معاد ، صفات خداوندی و قرآن نیز مباحث نظری فراوان مطرح شده و این نه تنها موجب آن نشده که متفکران اسلامی یکدیگر را تکفیر کنند ، بلکه عامل گسترش و تعمق معارف حکمی و کلامی نیز گشته است . اما اختلاف نظر در فروع مورد اتفاق ، مانند نماز ، روزه ، حج ، جهاد ابواب گوناگون اقتصاد و کیفرها ( حدود و دیات ) و غیر آن که بسیار فراوان و رایج است ، بدیهیتر از آنست که نیازی به بحث و تحقیق داشته باشد . اما در هر حال ، میتوان اختلاف را به دو نوع تقسیم کرد : الف : اختلاف معقول اختلاف معقول عبارتست از اختلافی که ناشی از چگونگی اطلاعات مربوط به مسئله و استعدادها ، مخصوصا نبوغ و عموم موضع گیریهای طبیعی و قانونی است که اشخاص در ارتباط با حقائق دارند ، مانند اختلاف نظر در دریافت واقعیات عالم هستی از دیدگاه علوم نظری و فلسفهها . این همان اختلاف معقول است که نه تنها نباید مورد تردید و انکار قرار بگیرد ، بلکه موجب گسترش و عمق بیشتر در معارف نیز میگردد . روایت معروف اختلاف امتی رحمة ( اختلاف امت من رحمت است ) ( سفینة البحار ، محدث قمی ج 2 ص 42 ) ، اشاره به همین اختلاف معقول مینماید . بر اساس همین نگرش بوده است که اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی ، چه در فقه و اصول و فهم احادیث ، چه در فلسفه و کلام و ادبیات و غیر ذلک با کمال رضایت به بحث و کاوش و اظهار نظرهای مختلف میپرداختند و هیچ یک دیگری را خارج از اسلام تلقی نمیکرد . اگر به تاریخ اسلام بنگریم ، خواهیم دید که علمای فراوانی در حضور علمائی که در مسائل نظری هم رأی آنان نبودهاند ، شاگردی کردهاند و کتابهای یکدیگر را مورد شرح و تحقیق قرار میدادند . مثلا کتاب تجرید الاعتقاد تألیف خواجه نصیر الدین طوسی از بزرگترین علمای شیعه مورد شرح ملا علی قوشجی از علمای اهل سنت قرار گرفته است ، و کتاب المحجة البیضاء ، ملا محسن فیض ، از مشاهیر علمای شیعه ، در شرح و تحقیق احیاء العلوم غزالی که از معروفترین علمای اهل سنت است تألیف شده است ، یا خود اینجانب ، عمری را در شرح افکار جلال الدین محمد مولوی گذراندهام [ شرح مثنوی : 15 مجلد از سال 44 تا 52 و فعلا تا چاپ شانزدهم . ] . ب : اختلاف نامعقول عبارتست از اختلافی که ناشی از عوامل غیر قانونی و انحرافی میباشد ، مانند پیروی از هوی و هوس که از مهمترین نمودهای آن ، خودنمائی و شهرت پرستی است . در طول تاریخ ، کسانی بودهاند که خواستهاند خود را مطرح کنند و با تظاهراتی مثل آزاد فکری ، آزادی اراده و آزادی بیان ، اما در حقیقت با عشق به قدرت ، مشهور شوند . عشقی که نهایت ناتوانی انسانی را اثبات میکند . همانگونه که در سازندگان و ترویج کنندگان مذاهب دروغین میبینیم . یکی از اساسیترین عوامل بدست آوردن قدرت در طول تاریخ ، ایجاد اختلاف در عقیده یا عقائد مردم یک جامعه بودهاست . این جریان ، نه تنها موجب پراکندگی افکار و عقائد و ایدهآلهای متحد کننده یک جامعه میگردد ، بلکه گاهی عامل شدیدترین خصومتها و تضادها در میان مردم یک یا چند جامعه میشود که در سطح عمیق روحیاتشان ، افکار و عقائد مشترک بسیاری با یکدیگر داشتهاند . و چون عقائد و آرمانها تفسیر کننده هدف و فلسفه حیات انسانهاست ، لذا بازی با آنها ، یا به وجود آوردن اختلافهای نامعقول میان انسانها برای نیل به قدرت ، یکی از ضد انسانیترین روشهای قدرت طلبان محسوب میشود . از زمره دیگر انواع اختلاف نامعقول ، آن است که ناشی از شطرنج بازیهای ذهنی در علوم نظری است که فقط برای ارضای حس تخیل و اعتلاء طلبی در امور فکری محض بر میخیزد . و بالعکس ، با کمال صراحت میتوان گفت که اختلاف معقول ، یعنی اختلافی که در مسیر رقابتهای سازنده ، بوجود میآید مطلوبترین عامل پیشرفت معرفت و عمل است و بدون آن ، هیچ گونه حرکت تکاملی در حوزه دو حقیقت مذکور ( معرفت و عمل ) امکان پذیر نخواهد بود . در دین اسلام ، هرگز چنین دستوری وجود ندارد که همه مغزهای مسلمین ، فعالیت یکنواخت داشته باشد و همه به نتایج واحد برسند . از طرف دیگر ، اصرار شدید اسلام بر اینست که بحث و کاوش و اجتهاد باید دائمی و مستمر باشد . بدیهی است این قضیه دوم ، بدون بروز اختلاف امکان پذیر نخواهد بود . بنابراین ، اختلاف نظرها به عنوان یک پدیده طبیعی که معلول پویایی معارف اسلامی است ، پذیرفته شده ، اما این اختلاف باید در مسیر رقابتهای سازنده قرار بگیرد ، نه تضادهای ویران کننده . البته ، گاه این تکاپوها و رقابتهای مثبت ، از طرف قدرت پرستان ، مبدل به تضادهائی میگردد که عامل پیشرفت تکاملی را ، به عامل رکود و سقوط نابود کننده ، مبدل میسازد . اما اختلافهای نامعقول که برای بدست آوردن سلطه و قدرت بوجود میآیند ، سطحی و زودگذر و غالبا تکراری است ، مانند کتابهائی که برای اختلاف افکندن بین شیعه و سنی در دوران ما نوشته میشوند . معمولا این گونه آثار ، برای صاحب نظران و متفکران فقط اسباب تمسخر و تأسف خواهند بود ، و برای افکار ساده و بی اطلاع نیز اثری زودگذر و فراموش شدنی بجا خواهند گذارد . از طرف دیگر ، هر جا که آتشی از اختلاف بر افروخته شده ، هر چند نهالهائی چند از باغ خداوندی را سوزانده است اما روشناییهائی برای متفکران نیز بوجود آورده که در نور آن ، هم ابعاد مخفی و مزایای مکتب را روشن ساخته ، و هم نیات تفرقه افکن را واضحتر ساخته است ، چه اگر یک قضیه از واقعیت صحیح برخوردار باشد ، هر حملهای که از طرف غرض ورزان به آن قضیه صورت بگیرد ، سطوح و ابعاد و توانائی مقابله آن واقعیت را بالاتر میبرد و روشنتر میسازد ، و این ، عکس آن هدفی است که غرض ورزان تصور کردهاند . متأسفانه دراین تاریخ که امثال اینجانب و مخصوصا رهبران عالیقدر تشیع و تسنن فریاد وحدت امت اسلامی بر آوردهاند یکی از ثروتمندترین کشورهای عربی با هر گونه وسیله مشغول پراکنده کردن جوامع اسلامی است به آنان بگویید : إنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرصادِ . ج : انواع وحدت گفتیم که متن مشترک ادیان توحیدی ابراهیمی ، بر مبنای اعتقاد به وجود خداوند یگانه ، مبداء و مقصد حرکت انسان در وصول به کمال ، قرار دهنده عقل و وجدان در ذات انسانها و فرستنده پیامبران الهی برای ارشاد مردم ایجاد شده است . عناصر شخصیت واحد جوامع اسلامی ، یا اجزای هویت واحد امت اسلامی در همین اعتقادات خلاصه میشود ، و با ورود اختلال در هر یک از این عناصر یا اجزاء ، شخصیت یا هویت واحد به همان نسبت مختل میگردد . اما انواع وحدتی را که برای امت اسلامی متصور است ، میتوان به سه دسته تقسیم کرد : 1 وحدت مطلق : وحدت مطلق عبارتست از اتفاق نظر در همه عقائد و معارف و احکام اسلامی با همه اصول و فروع آنها . اینگونه وحدت با نظر به آزادی اندیشه و تعقل در خصوصیات و کیفیات و انتخاب دلائل در عناصر و اجزاء اصلی عقائد و احکام دین اسلام ، به قدری بعید است که میتوان گفت امری امکان ناپذیر است . مخصوصا با در نظر گرفتن اختلاف متفکران در ذوق و اندیشه و کمی و بسیاری اطلاعات درباره منابع ، همچنین با نظر به اختلاف آنان در نبوغ و هوش و حافظه که بدون تردید در انتخاب و فهم قضایا و تنظیم استدلالها و غیر ذلک مؤثر میباشند ، وحدت مطلق و اتفاق آراء بین متفکران ، غیر ممکن خواهد بود . تا مدتی که این اختلاف همراه با اخلاص و با هدف حقیقت یابی و با اطلاع کافی و لازم از منابع و اصول مربوطه باشد ، نه تنها ضرری بر وحدت امت اسلامی وارد نمیآورد ، بلکه پدیدهای است مطلوب که برای پیشرفت معارف اسلامی ضروری است . 2 وحدت مصلحتی عارضی : آن نوع اتفاق نظر را وحدت مصلحتی عارضی مینامیم که از جبر عوامل خارج از حقیقت و متن دین پیش میآید و در مواقعی لازم میآید که آن عوامل ، جوامع اسلامی را در خطر اختلال قرار دادهاند . معمولا در هنگام بروز عوامل نابود کننده و مخاطره آمیز ، تضادها و اختلافات در میان فرقهها و مذاهب مختلف ، نادیده گرفته میشوند و نوعی اتحاد و هماهنگی میان آنان برقرار میشود . چون این اتحاد و هماهنگی معلول عوامل جبری خارج از متن دین است . با از بین رفتن آن عوامل ، این اتحاد نیز منتفی میگردد و به تناسب کاهش یا افزایش نیروی آن عوامل ، میزان اتحاد موقت و مصلحتی نیز کاهش یا افزایش مییابد . همانگونه که توقع ( وحدت مطلق ) میان متفکران و مردم جوامع اسلامی با وجود آن همه عوامل اختلاف معقول غیر منطقی است . توقع اینکه وحدت مصلحتی عارضی بتواند فرقهها و مذاهب اسلامی را از هماهنگی و اتحاد دائمی و معقول برخوردار سازد ، انتظاری است نابجا . 3 وحدت معقول : با توجه به متن کلی دین که قبلا ذکر شد و با توجه به آزادی اندیشه و تعقل در خصوصیات و کیفیات و انتخاب دلائل در عناصر ( اجزاء ) اصلی عقائد و احکام دین اسلام ، وحدت مطلوب در بین امت اسلامی ، نوع ( وحدت معقول ) خواهد بود . وحدت معقول را میتوان چنین تعریف کرد : قرار دادن متن کلی دین اسلام برای اعتقاد همه جوامع مسلمان و بر کنار نمودن عقائد شخصی نظری و فرهنگ محلی و خصوصیات آراء و نظریات مربوط به هر یک از اجزاء متن کلی دین که مربوط به تعقل و اجتهاد گروهی یا شخصی است . تحقق این نوع وحدت هیچ مانع شرعی و عقلی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اولیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین علیهم السلام و صحابه عادل و متقی و تابعین حقیقی آنان میداند که پیروی از متن کلی دین ، با تکاپو و اجتهاد برای فهم خصوصیات و کیفیت انتخاب دلایل ، امری است ضروری . بدیهی است آن هماهنگی و اتحادی که منابع اولیه اسلام ( قرآن و سنت و عقل سلیم و اجماع ) و شخصیتهای پیشتاز اسلامی مثل آیت الله العظمی حاج سید حسین طباطبائی بروجردی مرجع شیعیان جهان و رهبر عالیمقام اهل سنت شیخ محمود شلتوت در گذشته و حال به آن دعوت نمودهاند ، نه وحدت مصلحتی عارضی است که این نوع وحدت را هیچ یک از فرقهها و مذاهب اسلامی به عنوان آرمان اعلای جوامع اسلامی نمیپذیرند و نه وحدت مطلق است که عملی نیست بلکه اینان و امثال اینان ، بر اساس آنچه که مطلوب جدی منابع اولیه اسلامی بوده و هست ، خواستار انطباق حیات اجتماعی و دینی مردم همه جوامع اسلامی بر متن کلی و مشترک دین اسلام هستند که میتواند فرا گیرنده همه فرقهها و مذاهب معتقد به آن متن کلی باشد ، و این ، همانا وحدت معقول است . در طریق وصول به وحدت معقول ، نخستین گام ، همانا وسعت یافتن دیدگاه متفکران و شخصیتهای بزرگ اسلامی است و عامل اساسی این توسعه دیدگاهها ، رهائی از چارچوب تنگ و تاریک تعصب غیر منطقی میباشد . اسلام ، به جهت عظمت و تنوع ابعاد نامحدود خود ، توانسته است همانگونه که محمد بن طرخان فارابی را در دامن خود بپروراند ، ابن سینا و ابن رشد و ابن مسکویه و ابو ریحان بیرونی و حسن بن هیثم و محمد بن زکریا و جلال الدین محمد مولوی و میر داماد و صدر المتألهین و صدها امثال اینان را ، با آراء و عقاید مختلف در جهان شناسی و الهیات و حقائق مذهبی پرورش بدهد . از طرف دیگر ، صدها فقیه و اصولی در دو فرقه بزرگ اسلامی تشیع وتسنن در هزاران مسئله شرعی بحث و اجتهاد داشتهاند ، گاه با یکدیگر موافق و گاه مخالف یکدیگر بودهاند ، اما هیچگونه تزاحم و تضاد ویرانگر در میان نبوده است . همانگونه که در کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین تألیف شیخ اهل السنة و الجماعة ابو الحسن علی بن اسماعیل اشعری متوفی سال 330 ه ق آمده ، مذاهب گوناگون شیعه ، معتزله ، اشاعره و غیر ذلک که شاید از صد روش مذهبی تجاوز نماید ، وجود داشتهاند ، اما این اختلافات بجز در مواردی اندک که اصل ضروری اسلامی را منکر شدهاند ، خللی بر اسلامی بودن آنان وارد نکرده است . نکته مهمی که در این مسئله باید در نظر گرفت ، اینست که قسمت شدن دو مذهب شیعه و سنی به دهها فرقه و گروه ، معنایش این نیست که اسلام واقعا به دهها مذهب تقسیم شدهاست ، زیرا اگر بنا شود که عقیده هر صاحب نظری را در تاریخ معارف اسلامی ، به معنای یک مذهب مخصوص تعبیر کنیم ، باید بپذیریم که اسلام به هزاران مذهب تقسیم شده است از طرف دیگر ، هیچ متفکر اسلامی تاکنون هیچیک از دانشمندان و صاحب نظران دیگر را تکفیر نکرده است ، البته همواره بحث و مناقشه و نقد و بررسی بین آنان رواج داشته است ، و هم اکنون نیز تکاپوهای علمی و فلسفی و فقهی و اصولی و ادبی و غیره در حوزههای کشورهای اسلامی با کمال جدیت در جریان است و اگر قدم مثبتی در راه پیش رفت معرفت اسلامی در یکی از کشورهای اسلامی برداشته شود ، دیگران نیز از آن سود میجویند . ( تفسیر المیزان ) مرحوم علامه طباطبائی ، در کشورهای مصر و سوریه و لبنان و . . . مورد استفاده قرار میگیرد ، و تفسیر سید قطب ، در ایران به فارسی ترجمه میشود . 5 -آیت الله مکارم : پرسش : برای اتحاد بین مسلمین چه پیشنهادی دارید؟ آیا حرکت علما براساس تقریب را خوب می دانید یا نظر دیگری دارید چه باید کرد؟ - به عقیده من دوکار باید کرد: اول اینکه اتحاد را تعریف کنیم. خیلی ها خیال می کنند که اتحاد این است که بیاییم و دست از عقایدمان برداریم. معنی اتحاد این نیست که من علی(ع) را خلیفه بلافصل پیامبر ندانم یا آنها دست از عقایدشان بردارند، این عملی نیست اتحاد این نیست که مثل سیاسیون که چانه زنی می کنند تا به توافق برسند و... اتحاد این است که بر روی مشترکاتمان که خداوند واحد، پیامبر واحد کتاب واحد و...است تاکید کنیم. دوم اینکه به مقدسات یکدیگر اهانت نکنیم. اگر ما یا آنها به هم توهین کنیم اینها اسباب دردسر می شود. بنابراین اتحاد آن است که هر مذهب مقدسات خودش را دارد و بر مشترکات هم با سایر مذاهب همراهی و پافشاری می کنند و به یکدیگر هم اهانت نمی کنند. دوم اینکه اتحاد را از صورت حرف و شعار درآوریم. الان مرتب شعار می دهیم اتحدوا اتحدوا... راهکارهای اتحاد را باید پیدا کرد. رسانه ها باید فعال شوند علما مهم هستند. علما باید تقارب فکری داشته باشند. اینها وقتی تفاهم کردند می توانند القاء کنند به پیروانشان. ¤ به ماجرای حزب الله لبنان اشاره فرمودید، به نظر می رسد که این جریان در تقویت انسجام اسلامی خیلی موثر بوده است. آنها به دفاع از فلسطین عمل کردند و جهان اسلام متوجه شد که شیعیان از اهل سنت دفاع می کنند. ضمناً عزتی که ایجاد شد حتی در مصر از آنها دفاع شد. به نظر شما نقش حزب الله چگونه بود؟ - تبلیغات استکبار این بود که شیعیان در یک صف هستند و اهل سنت در یک صف. بنابراین جنگ، جنگ مذهبی است. مخصوصاً در عراق خیلی به این مطلب دامن زدند. اما در لبنان دیدند که شیعیان از اهل سنت دفاع کرد. محاسبه استکبار و منطق او به هم خورد دید دیگر نمی تواند بگوید: دو قومیت با هم جنگ می کنند. نه دو قومیت در یک صف در برابر استکبار ایستادند. واقعاً هرچقدر در مسئله حزب الله لبنان کار شود جا دارد. ما اگر یک کمی برگردیم به عقب در جنگ شش روزه می بینیم که دولتهای مهم عربی به میدان آمدند اسرائیل دیروز از اسرائیل امروز خطرناکتر نبود. در 6 روز همه قدرت نظامی شان را به میدان آوردند اما جنگ را باختند. اما حزب الله که یک گروه محدود بود و حتی دولت هم نبود 33 روز مقاومت کرد و برنده جنگ شد. این دو را با هم مقایسه کنید و ببینید که چقدر اراضی در جنگ شش روزه از دست رفت؟ علت هم آن بود که در آن وقت بر عروبه تاکید می کردند، بر قومیت عربی. اما الان شعار الاسلام شد. حزب الله مومن بودند و متوسل به ائمه می شدند. یک نکته ای هم اخیرا قذافی گفته است که قابل تامل است. او گفته است ما شیعه ایم، شمال آفریقا حکومت فاطمی داشته و فاطمیان باید احیا شوند و... این معلوم می شود که مذهب اهلبیت در شمال آفریقا درحال پیشرفت است. اینها می گویند بیایید یک حکومت فاطمی پیشنهاد کنیم که اگر شیعه هم می خواهد باشد، منتسب به خودمان باشد. این خیلی مطلب مهمی است. هرچند مطالب قذافی نوسان دارد. 6 - علامه عسکری (ره): علامه عسکری (ره)، از منادیان وحدت اسلامی، مقاله حاضر را که مترجم آن آقای احمد امیری شادمهری است با تشکر از مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی، به یاد این عالم برجسته جهان اسلام ، تقدیم حضور خوانندگان می نماییم؛ خدای سبحان میفرماید: (ان هذه امتکم امه واحده وانا ربکم فاعبدون؛ ) این پیامبران بزرگی که به آنان اشاره کردیم (و پیروانشان) همه یک امت واحد بودند و من پروردگار شمایم، تنها مرا بپرستید. (1) ما همه از آنچه در حال حاضر بر مسلمانان میگذرد، آگاهیم و علتش این است که صهیونیسم جهانی و حکومتهای استعماری غرب گمان میکردند حیات را از جوامع اسلامی گرفتهاند ولی پس از تشکیل جمهوری اسلامی به اشتباه خود پی بردند، لذا امت اسلامی را دچار جنگهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج کردند، منظور از جنگهای خارجی، فلسطین و جاهای دیگر است. آنچه در داخل بر ما میگذرد، مصیبتبارتر است، زیرا آنان به گونهای بیسابقه در تاریخ اسلام توانستهاند میان مسلمانان تفرقه ایجاد کنند. البته در گذشته نیز گاهی میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف بوده است. ما امروز برای رویارویی با خطرهایی که از هر سو و در همه جا ما را در برگرفته چه باید بکنیم؟ اکنون بر یک و نیم میلیارد مسلمان واجب است با یکدیگر متحد شوند و اگر چنین کنند، هیچ قدرتی در جهان توان رویارویی با آنها را ندارد. ما امروز نیاز به وحدت در همه زمینهها داریم که مثلا در عرصه اقتصادی از طریق تشکیل بازارهای مشترک اقتصادی نظیر بازار مشترک اروپا دستیافتنی است. البته ایجاد چنین وحدتی وظیفه دولتهای اسلامی است، نه وظیفه ما. وظیفه ما علما و همه متفکران اسلامی در سراسر گیتی و دانشمندان جهان اسلام و رهبران فکری امت اسلامی، ایجاد همبستگی میان مسلمانان است. اینان باید وحدت اسلامی را برقرار کنند، و اینکه چگونه وحدت اسلامی تحقق مییابد، این جانب اندیشهای در ذهن دارم که مطرح می کنم؛ وحدت اسلامی به دو نوع تقسیم میشود: 1 - وحدت علمی 2 - وحدت عملی . برای تحقق وحدت علمی، باید به بحثوبررسی و مطالعه مسائل مورد اتفاق و اختلاف میان مکتب اهل بیتعلیهمالسلام و روش خلفا بپردازیم. اما مهمترین موارد اتفاق، عبارتند از: 1 - قرآن کریم ما مسلمانان در تمام دنیا قرآنی اعم از چاپی، خطی و مکتوب به خط کوفی و نسخ یا هر خط دیگری جز همین قرآن نداریم و قرآن دیگری جز آن، در هیچ شهر یا خانه ای و نزد هیچ مسلمان و غیرمسلمانی یافت نمیشود. پس این بدگوییهای ما از یکدیگر برای چیست؟! ما باید بر گرد قرآن جمع و با یکدیگر متحد شویم. 2 - سنت پیامبرصلی الله علیه وآله همه مسلمانان دنیا اتفاق نظر دارند بر اینکه [باید] به آنچه در سنت رسول خداصلی الله علیه وآله آمده، عمل کنند، و هیچ مسلمانی یافت نمیشود که قائل به این حرف نباشد.این دو از اهم موضوعات مورد اتفاق میان دو مکتب است، و مهمترین موارد اختلاف نیز همین دو مورد است. فهم قرآن دو مکتب یاد شده در فهم اصطلاحات قرآنی اختلاف نظر دارند مانند (کرسی) در عبارت (وسع کرسیه السموات والارض.) برخی از مسلمانان در معنای آیه میگویند: در آسمانها جسمی وجود دارد به نام (کرسی) که خداوند [العیاذ بالله] بر روی آن مینشیند، ولی ائمه اهل بیتعلیهمالسلام به استناد آنچه در زبان عربی آمده، به ما آموختهاند که (کرسی) در این جا به معنای علم است، بنابر این معنای آیه شریفه یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولایحیطون بشیء من علمه الا بماشاء وسع کرسیه السموات والارض)، (2) این است که خداوند آنچه را در پیش روی آنها (بندگان) و در پشتسر آنان است میداند و جز به مقداری که بخواهد، کسی از علم او آگاه نمیگردد و علم او بر همه آسمانها و زمین احاطه دارد و چیزی از قلمرو نفوذ علم او بیرون نیست. به هر حال این یک مسئله علمی است و ما میتوانیم در یک بحث علمی آن را بین خودمان مورد بحث و بررسی قرار دهیم و مانعی ندارد که شما رای مرا و من رای شما را نپذیرم، و در عین حال یکپارچه و متحد باقی بمانیم و اختلاف نظر به دوستی ما خللی وارد نکند. فراگیری سنت: یکی از موارد اختلاف میان مکتب اهل بیتعلیهمالسلام و مکتب خلفا، پاسخ این سوال است که ما سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را از چه کسانی باید فرابگیریم؟ آیا تنها از صحابه آن حضرت، و از همه آنان؟ آیا همه صحابه عادل بودند؟ اینها مسائلی است که برادران اهل سنت ما به آنها اعتقاد دارند و در مقابل آن، عقیده مکتب اهل بیتعلیهمالسلام بر این است که سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را ما باید از عدول صحابه و از خود ائمه علیهمالسلام فرا بگیریم، و این خود یکی از مسائل فقهی مورد اختلاف میان ماست و هر یک از طرفین (شیعه و سنی) دلایل خود را ارائه میدهد. علاوه بر این برای دستیابی به این وحدت علمی ما به مطالعه و بررسی اصطلاحات قرآن و عقاید اسلامی نیازمندیم، زیرا ما در حوزههای علمیه خودمان و در الازهر و دانشگاه اسلامی الزیتونیه [در تونس]، و در حوزه نجف و قم، اصطلاحات فقهی را خوانده و آموختهایم ولی اصطلاحات اسلامی، قرآنی، عقیدتی را رها کردهایم، به عنوان مثال، ما (الله) را اسم جنس و اصل آن را (الاله) میدانیم که همزه اله حذف و لام مشدد شده و حال آن که علم مرتجل است. و همچنین اصطلاح (خلیفه الله) (جانشین خدا) که به نظر ما بر هر بشری صدق میکند ولی در حقیقت جانشینان خدا در زمین ائمه معصومینعلیهمالسلام هستند که خداوند آنان را پیشوایان هدایت مردم قرار داده است. پس از درک امثال این اصطلاحات است که فهم صحیح قرآن و عقاید اسلامی برای ما مشخص میشود. این جانب بیست و پنج اصطلاح را در کتابی (3) مورد تحقیق قرار دادهام، برخی از آنها عبارتند از: - (اسم) در آیه شریفه: (سبح اسم ربک الاعلی) (4) و معنای آن - (علم آدم الاسماء) (5) و معنای آن - فرقی که میان (اله) و (رب) وجود دارد. با توجه به مطالبی که عرض کردم، ما اولا به بررسی این اصطلاحات و ثانیا به مطالعه و بررسی منابع سنت پیامبرصلی الله علیه وآله نیاز داریم، تا برای ما روشن شود که آیا می توانیم احکام اسلام را از کتاب و سنت و نیز از اجتهادهای صحابه و خلفا بگیریم؟ یا باید به کتاب و سنت اکتفا کنیم؟ یکی از اجتهادهای صحابه در زمان خودشان این بوده که به عنوان مثال خلیفه دوم اجتهاد کرده و به نهی از عمره تمتع فتوا داده و امروزه برخی از مسلمانان بر طبق آن عمل میکنند و برخی نمیکنند، در این موارد ما باید به مطالعه بپردازیم که آیا بر عمل به اجتهادهای خلفا باقی بمانیم یا در به دست آوردن احکام اسلام به کتاب و سنت اکتفا کنیم؟ این مسائل یعنی منابع سنت و استنباط احکام را باید بررسی کنیم و این کاری است که من در سه جلد کتاب با عنوان (معالم المدرستین) انجام داده و از نامگذاری آن به نام شیعه و سنی خودداری کردهام و آن را مکتب خلفا و مکتب اهل بیتعلیهمالسلام نامیدم. در این جا مطلبی را که در آخر کتاب (معالم المدرستین) نوشتهام، نقل می کنم؛ (روی سخن با دانشگاههای اسلامی و اندیشمندان جهان اسلام، علما، نویسندگان اسلامی و مبارزان راه اعاده حیات اسلامی ما و با مصلحان غیرتمند است. جهان اسلام نهضتی را برای تجدید حیات اسلام و نیل به هدفی نو آغاز کرده و شایسته است بی طرفانه به بررسی منابع سنت پیامبرصلی الله علیه وآله، سیره و ح
عوامل تقویت وحدت اسلامی را ذکر کنید.علاوه بر ذکر منابع!
عناصر و عوامل تقویت وحدت امت اسلامی دو گونه است: الف: (عقیدتی و آرمانی). ب: (کرداری و رفتاری). درباره عنصر نخست، باید بگوییم که قرآن مجید بر یگانگی صراط تاکید می ورزد و می گوید برای پیمودن راه رستگاری بیش از یک راه وجود ندارد و دیگر راه ها همگی انحراف از آن صراط است. چنان که می فرماید: (و اَنَّ هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فَتَفرق بکم عن سَبیله ذلکم وَصّاکم به لعلکم تتقون؛ انعام/153 آگاه باشید که این است راه راست، از آن پیروی کنید و از راه های دیگر که شما را از آن راه پراکنده می سازد نروید، اینها است که خدا شما را به آن سفارش کرده تا به تقوا بگرایید). برای رسیدن به کمال از طریق عقیده و عمل، یک صراط بیش نیست و هر نوع راهی برخلاف آن، کژ راهی است که انسان را از پیمودن راه سعادت باز میدارد. تصور نشود که این صراط واحد، مربوط به پیامبر عظیم الشان اسلام است، بلکه تمام پیامبران مردم را به پیمودن یک راه دعوت کرده اند و آن تسلیم در برابر خداوند است. آنچه که امروزه از آن به (صراط ها) یاد میشود، درست نقطه مقابل وحی الهی است که همواره بر (وحدت صراط) تاکید داشته و دارد. بخاطر همین وحدت صراط است که قرآن و حدیث در تمام موارد از (دین واحد) سخن بمیان می آورد نه از (ادیان) و تنها در یک روایت و آن از امام هشتم(ع) است که لفظ (دین) به صورت جمع آمده و احتمال میرود که حدیث نقل به معنا شده است. اصرار قرآن بر لفظ (دین) به صورت مفرد، برای این است که اصول عقیدتی و قوانین کلی در مسائل عملی، در تمام ادوار یکسان بوده و خداوند یک دین بیش نداشته و نخواهد داشت، چنان که می فرماید: (ان الدین عند الله الاسلام).آل عمران/19 و همه شرایع در جوهر دین و قوانین سعادت، مانند حرمت شراب و قمار، اختلاف ندارند. اکنون به (تبیین عناصر وحدت ساز در قلمرو عقیده و آرمان) می پردازیم: 1. یکتا پرستی و یکتا گرایی (توحید) در جلوه های مختلف، رابطه ای است که میتواند همه مسلمانان را در نقطه واحدی گرد آورد.
مسلمانان جهان به خدای یکتا، خالق و آفریدگار یکتا و مدبر و گرداننده یکتا اعتقاد و باور دارند و آیات قرآن و همچنین دلایل عقلی، بر توحید در ذات و توحید در خالقیت و توحید در تدبیر گواهی می دهند. در زیر آسمان خدا، مسلمانی پیدا نمی شود که ثنویت در ذات را بپذیرد و به خالقی جز خدا و یا مدبری جز او بیندیشد مگر این که از صراط مستقیم منحرف گردد.
یکی از مراتب توحید، توحید در عبادت است که همگان به آن معتقدیم و در نماز پیوسته می گوییم: (ایاک نعبد و ایاک نستعین).حمد/5 اعتقاد به اصل توحید در عبادت، برای یک مسلمان کافی است، دیگر لازم نیست در فروع آن به بحث و گفتگو پردازد. از توحید که بگذریم، نبوت عامه و نبوت خاتم رسولان، عنصر وحدت ساز است و همه مسلمانان در این اصل یک صدا هستند و یک نظریه دارند.
مسأله (خاتمیت) اصل مستحکمی است که همه مسلمانان در آن وحدت نظریه دارند و معتقدند که با آمدن پیامبر خاتم، باب نبوت لاک و مهر گردید و دیگر این باب به روی کسی باز نخواهد شد. از این اصل که بگذریم اصل سومی به نام ( معاد) مطرح است و همه مسلمانان معتقدند که خداوند بزرگ روزی همه را زنده می کند و نیکوکاران را پاداش و یدکاران راکیفر میدهد. قال سبحانه: (کتب علی نفسه الرحمه لیجمعنکم الی یوم القیامه؛انعام/12 خداوند رحمت و بخشش را بر خویش واجب گردانید و به یقین شما را در روز قیامت که در آن شکی نیست، گرد خواهد آورد). این اصول سه گانه که از آن به عنوان (عقیده و آرمان) تعبیر میشود، عناصری است که یک میلیارد مسلمان در آن وحدت نظریه دارند و اختلاف در جزئیات، جزو مسائل کلامی است و نباید مایة اختلاف شود.
اعتراف به این اصول سه گانه، مایه ایمان، و انحراف از آن مایه کفر است، بنابراین نباید گروهی گروه دیگر را، که هر دو در این اصول وحدت نظریه دارند، تکفیر کنند. 2. یگانگی شریعت و آیین مقصود از شریعت و آیین، همان احکامی است که رفتار و کردار ما را از نظر فعل و ترک، محدود می سازد، برخی را واجب و برخی دیگر را مستحب و مواردی را مکروه و … معرفی می کند. سر چشمه شریعت، کتاب خدا و سنت پیامبر است و همه مسلمانان در حجیت این دو اصل اختلافی ندارند و خوشبختانه امیر مؤمنان علی(ع) هم نگهبان قرائت قرآن و هم حافظ سنت پیامبر است و در روزگاری که نگارش سنت بدعت بود، او سنت پیامبر را در کتابی که بعدها به نام (کتاب علی) معروف شد، گرد آورد و تا عصر حضرت صادق (ع) در اختیار عترت بوده است. 3. وحدت رهبری از عناصر سازنده ( تقریب )، اتفاق مسلمانان بر وحدت رهبری است و این که رهبری را از آن خدا و رسول وی، و اولی الامر می دانند و همگان این اصل را از وحی الهی برگرفته اند، آنجا که می فرماید: (...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...؛ نساء/59 از خدا اطاعت کنید و از رسول و صاحبان فرمان از خودتان نیز اطاعت کنید). رهبری این گروه، در مسائل خاص سیاسی خلاصه نمی شود، بلکه همه جوانب زندگی جامعه اسلامی را فرا میگیرد.
از این جهت باید در گروه سوم، شرایطی مانند تقوا و علم و دانش برتر وجود داشته باشد که صلاحیت آنان را برای امر رهبری بیمه کند. 4. وحدت رهبری وحدت در هدف نیز از عوامل سازنده وحدت است. امت اسلامی معتقد است که باید جامعه را به سوی خوبی ها و نیکی ها و فضیلت و مکرمت سوق داد، چنان که می فرماید: (کنتم خیر امه اُخرجت لِلناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله و لو آمن اهل الکتاب لکان خیراً لهم منهم المومنون و اکثرهم الفاسقون؛ آل عمران/110 شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدید، به کار پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند باز می دارید و به خدا ایمان دارید. اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند، قطعا؛ برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند ولی بیشترشان نافرمانند). یکی از اهداف رسالت پیامبر که همه مسلمانان باید در تحقق آن کوشا باشند، محو شرک و بت پرستی در جهان و جایگزین ساختن توحید به جای آن است و این هدف بزرگ به وسیله مسلمانان در جهان تحقق خواهد پذیرفت و از شرک و بت پرستی اثری باقی نخواهد ماند چنان که می فرماید: (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون؛ توبه/33 او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند).
بنابراین، امت اسلامی در عقیده و شریعت، در امر قیادت و رهبری و در غرض و هدف، وحدت نظریه دارند و باید در مجامع جهانی با هم همکاری کنند، نه این که به تکفیر و تفسیق یکدیگر بپردازند. ( آیة الله جعفر سبحانی،سیمای فرزانگان ج 2 به نقل از سایت تبیان) در ادامه جهت بررسی دقیق تر موضوع ، دیدگاه های اندیشمندان مسلمان پیرامون وحدت اسلامی و عوامل تقویت آن ، ارائه می گردد : 1. اتحاد و انسجام از دیدگاه امام خمینی (قدس سره ) یکی از محورهای اساسی تشکیل دهنده استراتژی امام وحدت و انسجام است ، که در ابعاد مختلف کاربرد دارد ، در حوزه کانون های تبلیغی و فرهنگی حضرت امام خمینی(ره) با تأکید بر استفاده از روش ها و نهادهای فرامدرن برای بیان و تبلیغ و باورهای اسلامی در مقابل از میان همه شیوه های سنتی در عرصه باورسازی و تولید اندیشه تریبون هایی را برمی گزینند که علاوه بر داشتن حوزه تأثیر فراگیر و عمیق از سویی کم هزینه نیز می باشند اما آنچه که در این انتخاب مهم بوده. این نهادهای دینی و مذهبی در ذات خود بیانگر و نماد انسجام اسلامی است یعنی در عین کارکرد محتوایی در ظاهر نیز تبلیغ کننده همبستگی و اتحاد می باشد.
مانند آیین های نمازجمعه و جماعات و در سطح بین المللی مناسک حج، ایشان پیرامون برجستگی کانون های مذکور در زمینه ترسیم انسجام اسلامی و تبلیغ باورهای دینی می فرماید:(اسلام این گونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آن استفاده دینی بشود، عواطف برادری و همکاری افراد تقویت شود، رشد فکری بیشتری پیدا کنند، برای مشکلات سیاسی و اجتماعی خود راه حل هایی بیابند و به دنبال آن به جهاد و کوشش دسته جمعی بپردازند.)(1) حضرت امام(ره) در ادامه می گویند: (اگر هر روز جمعه مجتمع می شدند و مشکلات عمومی مسلمانان را به یاد می آوردند و رفع می کردند و یا تصمیم به رفع آن می گرفتند کار به اینجا نمی کشید.
امروز باید با جدیت این اجتماعات را ترتیب دهیم و از آن برای تبلیغات و تعلیمات استفاده کنیم به این ترتیب نهضت اعتقادی و سیاسی اسلام وسعت پیدا می کند و اوج می گیرد.)(2) حضرت امام(ره) با تاکید بر بهره گیری از اجتماعات موصوف در واقع بر کارکرد دوگانه آنها اصرار دارد: 1) کارکرد آموزشی در زمینه باورسازی. تعمیق و تعلیم بینش فکری و فرهنگی 2) نقش اساسی در اجتماع سازی و تمرکز اراده و نیروی انسانی امت اسلامی برای رسیدن به انسجام و همبستگی ملی جنبش سیاسی و عملی برای انسجام اسلامی استراتژی و طراحی حضرت امام خمینی(ره) برای رسیدن به انسجام اسلامی متشکل از دو لایه است: لایه اول: همان کارکرد فرهنگی و فکری است که در بخش نخست مقاله به آن پرداخته شد و دومین عنصر، جنبش سیاسی و عملی است. یقینا دست یابی به انسجام اسلامی بدون وجود یک قاعده سیاسی و شکل گیری زیرساخت های نظام سیاسی سرزمینی یا فرااقلیمی امکان پذیر نیست.
و امکان عینیت یافتن را ندارد. نقش دولت ها و حکومت ها در راهبرد انسجام و اتحاد حضرت امام(ره) اولین رسالت را در این زمینه متوجه دولت ها می سازد و بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی خواهان حرکت دولت ها به سوی منافع و رویکرد واحد برای ارزیابی هویت ملی و دینی و قطع ریشه های وابستگی، واگرایی و استعمار می شود.
ایشان می گویند: (ما حرفمان این است که دولت ها بیایند قبل از اینکه خود ملت ها قیام بکنند، خود دولت ها بیایند خاضع بشوند، با هم دوست بشوند، با هم یک جلسه ای درست کنند، همه رئیس جمهورها بنشینند، پیش هم و حل کنند مسائل شان را هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی، در آن چیزی که همه هجوم آورده اند به اسلام در او با هم اجتماع کنند، جلوشان را بگیرند و آسان هم هست.)(3) در این راستا حضرت امام(ره) حتی از برخی رفتارهای نابخردانه، غیراسلامی و نیز وابستگی بعضی حکومت های کشورهای اسلامی چشم پوشی می کند و خطاب به همه سران اسلامی میفرماید: (ما میل داریم که با همه کشورهای اسلامی برادر باشیم، همه ی حکومتها در عین حال که اعوجاج دارند برگردند، و با ما دست اخوت بدهند، ما صلاح همه را می خواهیم.12 ) نقش ملتها و اراده آنان در راهبرد انسجام اسلامی حضرت امام خمینی(ره) وقتی سران دولت های اسلامی را در اتخاذ استراتژی وحدت طلبانه و دیپلماسی انسجام ناکارآمد و نااهل یافتند شیوه دعوت به انسجام را به روند (حرکت از پایین به بالا) تغییر دادند و این بار ملت ها را مورد خطاب خویش قرار می دهند و میفرمایند: (ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند، مایوسیم ما از سران اکثر قریب به اتفاق مسلمین، لکن ملت ها خودشان باید به فکر باشند و ازآن ها مایوس نیستیم.)(4) حضرت امام خمینی(ره) از آغاز مبارزات همواره بر عنصر مردم به عنوان عامل اساسی پیشبرد جریان های سیاسی جهان اسلام تاکید داشته و عموما خطاب های ایشان متوجه ملت ها بود. فعال سازی ملت ها و مشارکت دادن آنها در فرایند سیاسی برای وصول به انسجام اسلامی و اتحاد ملی در درون، بدون وجود نهادهای مدنی و کانون های تجمع امکان پذیر نیست، لذا باید کانون های مدنی با کار ساخت ویژه سیاسی جهت دست یابی به انسجام طراحی و تدوین گردد. حضرت امام به عنوان رهبری الهی، حکیم و متکی به پشتوانه ی غنی علمی و آگاهی داشتن به رهآوردها و نوآوری های سیاسی روز، برای سازماندهی توده ها در دو سطح جهانی و اسلامی دو نهاد اساسی را پیشنهاد می کنند.
( جهت آشنایی بیشتر با سایر ابعاد این موضوع ر.ک : راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی با نگاهی به دیدگاه های امام خمینی(ره) ( 4) ، نعیم حمیدی ، هفته نامه پرتو سخن ، 14/6/1386- و همچنین ر.ک: اندیشه های فقهی _ سیاسی امام خمینی(ره)، کاظم قاضی زاده، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377، ص 446 . ) ( پینوشتها : 1. ولایت فقیه - پیشین - ص 181 -180 2. همان 3. صحیفه نور، ج 18 ص 195 4. صحیفه نور، ج 18 ص 172 5. در جست و جوی راه از کلام امام - دفتر 15 - ص 179179 - ص 179) 2 – شهید مطهری : شهید مطهری در باره مفهوم و حدود وحدت اسلامی می فرمایند : ( مقصود از وحدت اسلامی چیست ؟ آیا مقصود این است : از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود ، و سایر مذاهب کنار گذاشته شود . یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود ، و مفترقات همه آنها کنار گذاشته شود ، و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود ، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد ؟ یا اینکه وحدت اسلامی ، به هیچوجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد ، و مقصود از اتحاد مسلمین ، اتحاد پیروان مذاهب مختلف ، در عین اختلافات مذهبی ، در برابر بیگانگان است ؟ مخالفین اتحاد مسلمین ، برای اینکه از وحدت اسلامی ، مفهومی غیر منطقی و غیر عملی بسازند ، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه میکنند تا در قدم اول ، با شکست مواجه گردد . بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی ، حصر مذاهب به یک مذهب ، و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرف مفترقات آنها که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی ، نیست . منظور این دانشمندان ، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان این دانشمندان میگویند مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که میتواند مبنای یک اتحاد محکم گردد ، مسلمین همه خدای یگانه را میپرستند و همه به نبوت رسول اکرم ایمان و اذعان دارند ، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است ، با هم و مانند هم حج میکنند و مانند هم نماز میخوانند و مانند هم روزه میگیرند و مانند هم تشکیل خانواده میدهند و داد و ستد مینمایند و کودکان خود را تربیت میکنند و اموات خود را دفن مینمایند .
و جز در اموری جزئی ، در این کارها با هم تفاوتی ندارند . مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و با شکوه و سابقه دار شرکت دارند وحدت در جهان بینی ، در فرهنگ ، در سابقه تمدن ، در بینش و منش ، در معتقدات مذهبی ، در پرستشها و نیایشها ، در آداب و سنن اجتماعی خوب میتواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند ، خصوصا اینکه در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است .
مسلمانان به نصر صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آنها را به یکدیگر مربوط میکند . با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند ؟ از نظر این گروه از علمای اسلامی ، هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی ، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند .
همچنانکه ایجاب نمیکند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین ، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند . تنها چیزی که وحدت اسلامی ، از این نظر ، ایجاب میکند ، این است که مسلمین برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود ، یا شعله ور نگردد متانت را حفظ کنند ، یکدیگر را سب و شتم ننمایند ، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند ، منطق یکدیگر را مسخره نکنند ، و بالاخره ، عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند . و در حقیقت لااقل حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام ، لازم دانسته است ، درباره خودشان رعایت کنند . ( ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن ) .) 3 . علامه امینی : علامه امینی در مقدمه جلد پنجم ، تحت عنوان نظریة کریمة به مناسبت یکی از تقدیر نامههایی که از مصر ، درباره الغدیر رسیده است ، نظر خود را در این موضوع کاملا روشن میکنند و جای هیچ تردیدی باقی نمیگذارند ، میگویند : عقاید و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله ( انما المؤمنون اخوش )بدان تصریح کرده پاره نمیکند ، هر چند کار مباحثه علمی و مجادله کلامی و مذهبی به اوج خود برسد ، سیره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعین همین بوده است ما مؤلفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام ، با همه اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم ، یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر خداست . در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکمفرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است ما مؤلفان اسلامی همه در زیر پرچم حق زندگی میکنیم و در تحت قیادت قرآن و رسالت نبی اکرم انجام وظیفه مینماییم. پیام همه ما این است که : ( ان الدین عند الله الاسلام )و شعار همه ما لا اله الا الله و محمد رسول الله است . آری ما حزب خدا و حامیان دین او هستیم ! علامه امینی در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان الغدیر یوحد الصفوف فی الملل الاسلامی مستقیما وارد بحث نقش الغدیر در وحدت اسلامی میشوند معظم له ، در این بحث ، اتهامات کسانی را که میگویند الغدیر موجب تفرقه بیشتر مسلمین میشود ، سخت رد میکنند ، و ثابت میکنند که بر عکس ، الغدیر بسیاری از سؤ تفاهمات را از بین میبرد و موجب نزدیکتر شدن مسلمین به یکدیگر میگردد . اعترافات دانشمندان اسلامی غیر شیعه در این باره به خوبی موید این واقعیت است : محمد عبدالغنی حسن مصری ، در تقریظ خود بر الغدیر که در مقدمه جلد اول ، چاپ دوم ، چاپ شده است میگوید : از خداوند مسئلت میکنم که برکه آب زلال شما را ( غدیر در عربی به معنای گودال آب است ) سبب صلح و صفا میان دو برادر شیعه و سنی قرار دهد که دست به دست هم داده ، بناء امت اسلامی را بسازند عادل غضبان مدیر مجله مصری الکتاب در مقدمه جلد سوم میگوید : این کتاب ، منطق شیعه را روشن میکند و اهل سنت میتوانند به وسیله این کتاب شیعه را به طور صحیح بشناسند .
شناسایی صحیح شیعه سبب میشود که آراء شیعه و سنی به یکدیگر نزدیک شود ، و مجموعا صف واحدی تشکیل دهند . دکتر عبدالرحمان کیالی حلبی ، در تقریظ خود که در مقدمه جلد چهارم الغدیر چاپ شده ، پس از اشاره به انحطاط مسلمین در عصر حاضر ، و اینکه چه عواملی میتواند مسلمین را نجات دهد ، و پس از اشاره به اینکه شناخت صحیح وصی پیغمبر اکرم یکی از آن عوامل است ، میگوید : کتاب الغدیر و محتویات غنی آن ، چیزی است که سزاوار است هر مسلمانی از آن آگاهی یابد ، تا دانسته شود چگونه مورخان کوتاهی کردهاند ، و حقیقت کجاست . ما به این وسیله باید گذشته را جبران کنیم و با کوشش در راه اتحاد مسلمین به اجر و ثواب نایل گردیم 4 . علامه جعفری : علامه جعفری در شرح نهج البلاغه ، ج 22 ، صص 19 – 29 چنین می نگارد : مبنای وحدت اسلامی وحدت امت اسلامی و طرق وصول به آن با توجه به ریشه اصلی امت اسلامی و متن مشترکی که عامل وحدت همه مذاهب و فرقههای اسلامی است ، بلکه عامل هماهنگی همه ادیان توحیدی ابراهیمی میباشد ، نمیبایست اختلاف مخلّ بر هم زیستی معقول و هماهنگ ادیان توحیدی بوجود آمده باشد . چه آن متن مشترک ، میتواند زندگی اسلامی معقول را تأمین نماید . اما ملاحظه میشود که علی رغم متن مشترک و ریشههای مشترک ادیان توحیدی ، مواردی از اختلاف بین این ادیان به ظهور رسیده است .
البته اختلاف نظر یک پدیده ضروری در مسائل نظری است ، چه اختلاف نظر در بین صاحب نظران یکی از بدیهیترین پدیدههای معرفت پویا است که انکار یا تردید در آن ، یا ناشی از بی اطلاعی است و یا از ناتوانی در رویاروئی فکری با مسائل نظری سرچشمه میگیرد . این پدیده به قدری شایع است که نمیتوان حتی دو متفکر صاحب نظر در یک رشته واحد را پیدا کنید که آن دو ، در همه تعریفات و مواد استدلال و روش ، در همان رشته اتفاق نظر داشتهباشند ، با این حال ، همواره تعدادی از اصول کلی در مسائل نظری چه در قلمرو علوم ، چه در فلسفه و اخلاقیات و حقوق و اقتصاد و سیاست ، و چه در هنر و ادبیات و غیر اینها مورد اتفاق همه صاحب نظران قرار میگیرند . اگر اختلاف نظرها در تفسیر و تطبیق آن اصول کلی دور از غرض ورزیها و بازیگریهای تصنّعی باشد ، نه تنها هیچگونه ضرری بر اتفاق نظر در آن اصول کلی مشترک وارد نمیآورد ، بلکه موجب دقت و گسترش بیشتر در معارف مربوط و برخورداری بهتر از آن اصول کلی میگردد . تاریخ اسلام در همه مسائل نظری ، شاهد اختلاف آراء و عقائد بوده است و این اختلاف ، تا آنجا که به اصول کلی مشترک اخلالی وارد نیاورده ، رایج و مورد استقبال بوده است و حتی به عنوان یک امر ضروری تلقی شده است . حتی در اصول کلی مشترک ، مثل توحید ، نبوت ، رهبری بعد از پیامبر ، معاد ، صفات خداوندی و قرآن نیز مباحث نظری فراوان مطرح شده و این نه تنها موجب آن نشده که متفکران اسلامی یکدیگر را تکفیر کنند ، بلکه عامل گسترش و تعمق معارف حکمی و کلامی نیز گشته است . اما اختلاف نظر در فروع مورد اتفاق ، مانند نماز ، روزه ، حج ، جهاد ابواب گوناگون اقتصاد و کیفرها ( حدود و دیات ) و غیر آن که بسیار فراوان و رایج است ، بدیهیتر از آنست که نیازی به بحث و تحقیق داشته باشد . اما در هر حال ، میتوان اختلاف را به دو نوع تقسیم کرد : الف : اختلاف معقول اختلاف معقول عبارتست از اختلافی که ناشی از چگونگی اطلاعات مربوط به مسئله و استعدادها ، مخصوصا نبوغ و عموم موضع گیریهای طبیعی و قانونی است که اشخاص در ارتباط با حقائق دارند ، مانند اختلاف نظر در دریافت واقعیات عالم هستی از دیدگاه علوم نظری و فلسفهها . این همان اختلاف معقول است که نه تنها نباید مورد تردید و انکار قرار بگیرد ، بلکه موجب گسترش و عمق بیشتر در معارف نیز میگردد . روایت معروف اختلاف امتی رحمة ( اختلاف امت من رحمت است ) ( سفینة البحار ، محدث قمی ج 2 ص 42 ) ، اشاره به همین اختلاف معقول مینماید .
بر اساس همین نگرش بوده است که اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان اسلامی ، چه در فقه و اصول و فهم احادیث ، چه در فلسفه و کلام و ادبیات و غیر ذلک با کمال رضایت به بحث و کاوش و اظهار نظرهای مختلف میپرداختند و هیچ یک دیگری را خارج از اسلام تلقی نمیکرد . اگر به تاریخ اسلام بنگریم ، خواهیم دید که علمای فراوانی در حضور علمائی که در مسائل نظری هم رأی آنان نبودهاند ، شاگردی کردهاند و کتابهای یکدیگر را مورد شرح و تحقیق قرار میدادند .
مثلا کتاب تجرید الاعتقاد تألیف خواجه نصیر الدین طوسی از بزرگترین علمای شیعه مورد شرح ملا علی قوشجی از علمای اهل سنت قرار گرفته است ، و کتاب المحجة البیضاء ، ملا محسن فیض ، از مشاهیر علمای شیعه ، در شرح و تحقیق احیاء العلوم غزالی که از معروفترین علمای اهل سنت است تألیف شده است ، یا خود اینجانب ، عمری را در شرح افکار جلال الدین محمد مولوی گذراندهام [ شرح مثنوی : 15 مجلد از سال 44 تا 52 و فعلا تا چاپ شانزدهم . ] . ب : اختلاف نامعقول عبارتست از اختلافی که ناشی از عوامل غیر قانونی و انحرافی میباشد ، مانند پیروی از هوی و هوس که از مهمترین نمودهای آن ، خودنمائی و شهرت پرستی است . در طول تاریخ ، کسانی بودهاند که خواستهاند خود را مطرح کنند و با تظاهراتی مثل آزاد فکری ، آزادی اراده و آزادی بیان ، اما در حقیقت با عشق به قدرت ، مشهور شوند .
عشقی که نهایت ناتوانی انسانی را اثبات میکند . همانگونه که در سازندگان و ترویج کنندگان مذاهب دروغین میبینیم . یکی از اساسیترین عوامل بدست آوردن قدرت در طول تاریخ ، ایجاد اختلاف در عقیده یا عقائد مردم یک جامعه بودهاست . این جریان ، نه تنها موجب پراکندگی افکار و عقائد و ایدهآلهای متحد کننده یک جامعه میگردد ، بلکه گاهی عامل شدیدترین خصومتها و تضادها در میان مردم یک یا چند جامعه میشود که در سطح عمیق روحیاتشان ، افکار و عقائد مشترک بسیاری با یکدیگر داشتهاند .
و چون عقائد و آرمانها تفسیر کننده هدف و فلسفه حیات انسانهاست ، لذا بازی با آنها ، یا به وجود آوردن اختلافهای نامعقول میان انسانها برای نیل به قدرت ، یکی از ضد انسانیترین روشهای قدرت طلبان محسوب میشود .
از زمره دیگر انواع اختلاف نامعقول ، آن است که ناشی از شطرنج بازیهای ذهنی در علوم نظری است که فقط برای ارضای حس تخیل و اعتلاء طلبی در امور فکری محض بر میخیزد . و بالعکس ، با کمال صراحت میتوان گفت که اختلاف معقول ، یعنی اختلافی که در مسیر رقابتهای سازنده ، بوجود میآید مطلوبترین عامل پیشرفت معرفت و عمل است و بدون آن ، هیچ گونه حرکت تکاملی در حوزه دو حقیقت مذکور ( معرفت و عمل ) امکان پذیر نخواهد بود . در دین اسلام ، هرگز چنین دستوری وجود ندارد که همه مغزهای مسلمین ، فعالیت یکنواخت داشته باشد و همه به نتایج واحد برسند . از طرف دیگر ، اصرار شدید اسلام بر اینست که بحث و کاوش و اجتهاد باید دائمی و مستمر باشد . بدیهی است این قضیه دوم ، بدون بروز اختلاف امکان پذیر نخواهد بود . بنابراین ، اختلاف نظرها به عنوان یک پدیده طبیعی که معلول پویایی معارف اسلامی است ، پذیرفته شده ، اما این اختلاف باید در مسیر رقابتهای سازنده قرار بگیرد ، نه تضادهای ویران کننده .
البته ، گاه این تکاپوها و رقابتهای مثبت ، از طرف قدرت پرستان ، مبدل به تضادهائی میگردد که عامل پیشرفت تکاملی را ، به عامل رکود و سقوط نابود کننده ، مبدل میسازد . اما اختلافهای نامعقول که برای بدست آوردن سلطه و قدرت بوجود میآیند ، سطحی و زودگذر و غالبا تکراری است ، مانند کتابهائی که برای اختلاف افکندن بین شیعه و سنی در دوران ما نوشته میشوند . معمولا این گونه آثار ، برای صاحب نظران و متفکران فقط اسباب تمسخر و تأسف خواهند بود ، و برای افکار ساده و بی اطلاع نیز اثری زودگذر و فراموش شدنی بجا خواهند گذارد . از طرف دیگر ، هر جا که آتشی از اختلاف بر افروخته شده ، هر چند نهالهائی چند از باغ خداوندی را سوزانده است اما روشناییهائی برای متفکران نیز بوجود آورده که در نور آن ، هم ابعاد مخفی و مزایای مکتب را روشن ساخته ، و هم نیات تفرقه افکن را واضحتر ساخته است ، چه اگر یک قضیه از واقعیت صحیح برخوردار باشد ، هر حملهای که از طرف غرض ورزان به آن قضیه صورت بگیرد ، سطوح و ابعاد و توانائی مقابله آن واقعیت را بالاتر میبرد و روشنتر میسازد ، و این ، عکس آن هدفی است که غرض ورزان تصور کردهاند . متأسفانه دراین تاریخ که امثال اینجانب و مخصوصا رهبران عالیقدر تشیع و تسنن فریاد وحدت امت اسلامی بر آوردهاند یکی از ثروتمندترین کشورهای عربی با هر گونه وسیله مشغول پراکنده کردن جوامع اسلامی است به آنان بگویید : إنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرصادِ . ج : انواع وحدت گفتیم که متن مشترک ادیان توحیدی ابراهیمی ، بر مبنای اعتقاد به وجود خداوند یگانه ، مبداء و مقصد حرکت انسان در وصول به کمال ، قرار دهنده عقل و وجدان در ذات انسانها و فرستنده پیامبران الهی برای ارشاد مردم ایجاد شده است . عناصر شخصیت واحد جوامع اسلامی ، یا اجزای هویت واحد امت اسلامی در همین اعتقادات خلاصه میشود ، و با ورود اختلال در هر یک از این عناصر یا اجزاء ، شخصیت یا هویت واحد به همان نسبت مختل میگردد . اما انواع وحدتی را که برای امت اسلامی متصور است ، میتوان به سه دسته تقسیم کرد : 1 وحدت مطلق : وحدت مطلق عبارتست از اتفاق نظر در همه عقائد و معارف و احکام اسلامی با همه اصول و فروع آنها . اینگونه وحدت با نظر به آزادی اندیشه و تعقل در خصوصیات و کیفیات و انتخاب دلائل در عناصر و اجزاء اصلی عقائد و احکام دین اسلام ، به قدری بعید است که میتوان گفت امری امکان ناپذیر است . مخصوصا با در نظر گرفتن اختلاف متفکران در ذوق و اندیشه و کمی و بسیاری اطلاعات درباره منابع ، همچنین با نظر به اختلاف آنان در نبوغ و هوش و حافظه که بدون تردید در انتخاب و فهم قضایا و تنظیم استدلالها و غیر ذلک مؤثر میباشند ، وحدت مطلق و اتفاق آراء بین متفکران ، غیر ممکن خواهد بود . تا مدتی که این اختلاف همراه با اخلاص و با هدف حقیقت یابی و با اطلاع کافی و لازم از منابع و اصول مربوطه باشد ، نه تنها ضرری بر وحدت امت اسلامی وارد نمیآورد ، بلکه پدیدهای است مطلوب که برای پیشرفت معارف اسلامی ضروری است . 2 وحدت مصلحتی عارضی : آن نوع اتفاق نظر را وحدت مصلحتی عارضی مینامیم که از جبر عوامل خارج از حقیقت و متن دین پیش میآید و در مواقعی لازم میآید که آن عوامل ، جوامع اسلامی را در خطر اختلال قرار دادهاند .
معمولا در هنگام بروز عوامل نابود کننده و مخاطره آمیز ، تضادها و اختلافات در میان فرقهها و مذاهب مختلف ، نادیده گرفته میشوند و نوعی اتحاد و هماهنگی میان آنان برقرار میشود . چون این اتحاد و هماهنگی معلول عوامل جبری خارج از متن دین است . با از بین رفتن آن عوامل ، این اتحاد نیز منتفی میگردد و به تناسب کاهش یا افزایش نیروی آن عوامل ، میزان اتحاد موقت و مصلحتی نیز کاهش یا افزایش مییابد . همانگونه که توقع ( وحدت مطلق ) میان متفکران و مردم جوامع اسلامی با وجود آن همه عوامل اختلاف معقول غیر منطقی است . توقع اینکه وحدت مصلحتی عارضی بتواند فرقهها و مذاهب اسلامی را از هماهنگی و اتحاد دائمی و معقول برخوردار سازد ، انتظاری است نابجا . 3 وحدت معقول : با توجه به متن کلی دین که قبلا ذکر شد و با توجه به آزادی اندیشه و تعقل در خصوصیات و کیفیات و انتخاب دلائل در عناصر ( اجزاء ) اصلی عقائد و احکام دین اسلام ، وحدت مطلوب در بین امت اسلامی ، نوع ( وحدت معقول ) خواهد بود . وحدت معقول را میتوان چنین تعریف کرد : قرار دادن متن کلی دین اسلام برای اعتقاد همه جوامع مسلمان و بر کنار نمودن عقائد شخصی نظری و فرهنگ محلی و خصوصیات آراء و نظریات مربوط به هر یک از اجزاء متن کلی دین که مربوط به تعقل و اجتهاد گروهی یا شخصی است .
تحقق این نوع وحدت هیچ مانع شرعی و عقلی ندارد و هر متفکر آگاه از منابع اولیه اسلام و طرز تفکر ائمه معصومین علیهم السلام و صحابه عادل و متقی و تابعین حقیقی آنان میداند که پیروی از متن کلی دین ، با تکاپو و اجتهاد برای فهم خصوصیات و کیفیت انتخاب دلایل ، امری است ضروری . بدیهی است آن هماهنگی و اتحادی که منابع اولیه اسلام ( قرآن و سنت و عقل سلیم و اجماع ) و شخصیتهای پیشتاز اسلامی مثل آیت الله العظمی حاج سید حسین طباطبائی بروجردی مرجع شیعیان جهان و رهبر عالیمقام اهل سنت شیخ محمود شلتوت در گذشته و حال به آن دعوت نمودهاند ، نه وحدت مصلحتی عارضی است که این نوع وحدت را هیچ یک از فرقهها و مذاهب اسلامی به عنوان آرمان اعلای جوامع اسلامی نمیپذیرند و نه وحدت مطلق است که عملی نیست بلکه اینان و امثال اینان ، بر اساس آنچه که مطلوب جدی منابع اولیه اسلامی بوده و هست ، خواستار انطباق حیات اجتماعی و دینی مردم همه جوامع اسلامی بر متن کلی و مشترک دین اسلام هستند که میتواند فرا گیرنده همه فرقهها و مذاهب معتقد به آن متن کلی باشد ، و این ، همانا وحدت معقول است .
در طریق وصول به وحدت معقول ، نخستین گام ، همانا وسعت یافتن دیدگاه متفکران و شخصیتهای بزرگ اسلامی است و عامل اساسی این توسعه دیدگاهها ، رهائی از چارچوب تنگ و تاریک تعصب غیر منطقی میباشد . اسلام ، به جهت عظمت و تنوع ابعاد نامحدود خود ، توانسته است همانگونه که محمد بن طرخان فارابی را در دامن خود بپروراند ، ابن سینا و ابن رشد و ابن مسکویه و ابو ریحان بیرونی و حسن بن هیثم و محمد بن زکریا و جلال الدین محمد مولوی و میر داماد و صدر المتألهین و صدها امثال اینان را ، با آراء و عقاید مختلف در جهان شناسی و الهیات و حقائق مذهبی پرورش بدهد . از طرف دیگر ، صدها فقیه و اصولی در دو فرقه بزرگ اسلامی تشیع وتسنن در هزاران مسئله شرعی بحث و اجتهاد داشتهاند ، گاه با یکدیگر موافق و گاه مخالف یکدیگر بودهاند ، اما هیچگونه تزاحم و تضاد ویرانگر در میان نبوده است .
همانگونه که در کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین تألیف شیخ اهل السنة و الجماعة ابو الحسن علی بن اسماعیل اشعری متوفی سال 330 ه ق آمده ، مذاهب گوناگون شیعه ، معتزله ، اشاعره و غیر ذلک که شاید از صد روش مذهبی تجاوز نماید ، وجود داشتهاند ، اما این اختلافات بجز در مواردی اندک که اصل ضروری اسلامی را منکر شدهاند ، خللی بر اسلامی بودن آنان وارد نکرده است . نکته مهمی که در این مسئله باید در نظر گرفت ، اینست که قسمت شدن دو مذهب شیعه و سنی به دهها فرقه و گروه ، معنایش این نیست که اسلام واقعا به دهها مذهب تقسیم شدهاست ، زیرا اگر بنا شود که عقیده هر صاحب نظری را در تاریخ معارف اسلامی ، به معنای یک مذهب مخصوص تعبیر کنیم ، باید بپذیریم که اسلام به هزاران مذهب تقسیم شده است از طرف دیگر ، هیچ متفکر اسلامی تاکنون هیچیک از دانشمندان و صاحب نظران دیگر را تکفیر نکرده است ، البته همواره بحث و مناقشه و نقد و بررسی بین آنان رواج داشته است ، و هم اکنون نیز تکاپوهای علمی و فلسفی و فقهی و اصولی و ادبی و غیره در حوزههای کشورهای اسلامی با کمال جدیت در جریان است و اگر قدم مثبتی در راه پیش رفت معرفت اسلامی در یکی از کشورهای اسلامی برداشته شود ، دیگران نیز از آن سود میجویند . ( تفسیر المیزان ) مرحوم علامه طباطبائی ، در کشورهای مصر و سوریه و لبنان و . . . مورد استفاده قرار میگیرد ، و تفسیر سید قطب ، در ایران به فارسی ترجمه میشود . 5 -آیت الله مکارم : پرسش : برای اتحاد بین مسلمین چه پیشنهادی دارید؟ آیا حرکت علما براساس تقریب را خوب می دانید یا نظر دیگری دارید چه باید کرد؟ - به عقیده من دوکار باید کرد: اول اینکه اتحاد را تعریف کنیم. خیلی ها خیال می کنند که اتحاد این است که بیاییم و دست از عقایدمان برداریم. معنی اتحاد این نیست که من علی(ع) را خلیفه بلافصل پیامبر ندانم یا آنها دست از عقایدشان بردارند، این عملی نیست اتحاد این نیست که مثل سیاسیون که چانه زنی می کنند تا به توافق برسند و... اتحاد این است که بر روی مشترکاتمان که خداوند واحد، پیامبر واحد کتاب واحد و...است تاکید کنیم. دوم اینکه به مقدسات یکدیگر اهانت نکنیم.
اگر ما یا آنها به هم توهین کنیم اینها اسباب دردسر می شود. بنابراین اتحاد آن است که هر مذهب مقدسات خودش را دارد و بر مشترکات هم با سایر مذاهب همراهی و پافشاری می کنند و به یکدیگر هم اهانت نمی کنند. دوم اینکه اتحاد را از صورت حرف و شعار درآوریم. الان مرتب شعار می دهیم اتحدوا اتحدوا... راهکارهای اتحاد را باید پیدا کرد. رسانه ها باید فعال شوند علما مهم هستند.
علما باید تقارب فکری داشته باشند. اینها وقتی تفاهم کردند می توانند القاء کنند به پیروانشان. ¤ به ماجرای حزب الله لبنان اشاره فرمودید، به نظر می رسد که این جریان در تقویت انسجام اسلامی خیلی موثر بوده است. آنها به دفاع از فلسطین عمل کردند و جهان اسلام متوجه شد که شیعیان از اهل سنت دفاع می کنند. ضمناً عزتی که ایجاد شد حتی در مصر از آنها دفاع شد. به نظر شما نقش حزب الله چگونه بود؟ - تبلیغات استکبار این بود که شیعیان در یک صف هستند و اهل سنت در یک صف. بنابراین جنگ، جنگ مذهبی است.
مخصوصاً در عراق خیلی به این مطلب دامن زدند. اما در لبنان دیدند که شیعیان از اهل سنت دفاع کرد. محاسبه استکبار و منطق او به هم خورد دید دیگر نمی تواند بگوید: دو قومیت با هم جنگ می کنند. نه دو قومیت در یک صف در برابر استکبار ایستادند. واقعاً هرچقدر در مسئله حزب الله لبنان کار شود جا دارد. ما اگر یک کمی برگردیم به عقب در جنگ شش روزه می بینیم که دولتهای مهم عربی به میدان آمدند اسرائیل دیروز از اسرائیل امروز خطرناکتر نبود. در 6 روز همه قدرت نظامی شان را به میدان آوردند اما جنگ را باختند.
اما حزب الله که یک گروه محدود بود و حتی دولت هم نبود 33 روز مقاومت کرد و برنده جنگ شد. این دو را با هم مقایسه کنید و ببینید که چقدر اراضی در جنگ شش روزه از دست رفت؟ علت هم آن بود که در آن وقت بر عروبه تاکید می کردند، بر قومیت عربی. اما الان شعار الاسلام شد. حزب الله مومن بودند و متوسل به ائمه می شدند. یک نکته ای هم اخیرا قذافی گفته است که قابل تامل است. او گفته است ما شیعه ایم، شمال آفریقا حکومت فاطمی داشته و فاطمیان باید احیا شوند و... این معلوم می شود که مذهب اهلبیت در شمال آفریقا درحال پیشرفت است. اینها می گویند بیایید یک حکومت فاطمی پیشنهاد کنیم که اگر شیعه هم می خواهد باشد، منتسب به خودمان باشد.
این خیلی مطلب مهمی است. هرچند مطالب قذافی نوسان دارد. 6 - علامه عسکری (ره): علامه عسکری (ره)، از منادیان وحدت اسلامی، مقاله حاضر را که مترجم آن آقای احمد امیری شادمهری است با تشکر از مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی، به یاد این عالم برجسته جهان اسلام ، تقدیم حضور خوانندگان می نماییم؛ خدای سبحان میفرماید: (ان هذه امتکم امه واحده وانا ربکم فاعبدون؛ ) این پیامبران بزرگی که به آنان اشاره کردیم (و پیروانشان) همه یک امت واحد بودند و من پروردگار شمایم، تنها مرا بپرستید. (1) ما همه از آنچه در حال حاضر بر مسلمانان میگذرد، آگاهیم و علتش این است که صهیونیسم جهانی و حکومتهای استعماری غرب گمان میکردند حیات را از جوامع اسلامی گرفتهاند ولی پس از تشکیل جمهوری اسلامی به اشتباه خود پی بردند، لذا امت اسلامی را دچار جنگهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در داخل و خارج کردند، منظور از جنگهای خارجی، فلسطین و جاهای دیگر است. آنچه در داخل بر ما میگذرد، مصیبتبارتر است، زیرا آنان به گونهای بیسابقه در تاریخ اسلام توانستهاند میان مسلمانان تفرقه ایجاد کنند. البته در گذشته نیز گاهی میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف بوده است.
ما امروز برای رویارویی با خطرهایی که از هر سو و در همه جا ما را در برگرفته چه باید بکنیم؟ اکنون بر یک و نیم میلیارد مسلمان واجب است با یکدیگر متحد شوند و اگر چنین کنند، هیچ قدرتی در جهان توان رویارویی با آنها را ندارد. ما امروز نیاز به وحدت در همه زمینهها داریم که مثلا در عرصه اقتصادی از طریق تشکیل بازارهای مشترک اقتصادی نظیر بازار مشترک اروپا دستیافتنی است. البته ایجاد چنین وحدتی وظیفه دولتهای اسلامی است، نه وظیفه ما. وظیفه ما علما و همه متفکران اسلامی در سراسر گیتی و دانشمندان جهان اسلام و رهبران فکری امت اسلامی، ایجاد همبستگی میان مسلمانان است. اینان باید وحدت اسلامی را برقرار کنند، و اینکه چگونه وحدت اسلامی تحقق مییابد، این جانب اندیشهای در ذهن دارم که مطرح می کنم؛ وحدت اسلامی به دو نوع تقسیم میشود: 1 - وحدت علمی 2 - وحدت عملی . برای تحقق وحدت علمی، باید به بحثوبررسی و مطالعه مسائل مورد اتفاق و اختلاف میان مکتب اهل بیتعلیهمالسلام و روش خلفا بپردازیم. اما مهمترین موارد اتفاق، عبارتند از: 1 - قرآن کریم ما مسلمانان در تمام دنیا قرآنی اعم از چاپی، خطی و مکتوب به خط کوفی و نسخ یا هر خط دیگری جز همین قرآن نداریم و قرآن دیگری جز آن، در هیچ شهر یا خانه ای و نزد هیچ مسلمان و غیرمسلمانی یافت نمیشود. پس این بدگوییهای ما از یکدیگر برای چیست؟! ما باید بر گرد قرآن جمع و با یکدیگر متحد شویم. 2 - سنت پیامبرصلی الله علیه وآله همه مسلمانان دنیا اتفاق نظر دارند بر اینکه [باید] به آنچه در سنت رسول خداصلی الله علیه وآله آمده، عمل کنند، و هیچ مسلمانی یافت نمیشود که قائل به این حرف نباشد.این دو از اهم موضوعات مورد اتفاق میان دو مکتب است، و مهمترین موارد اختلاف نیز همین دو مورد است. فهم قرآن دو مکتب یاد شده در فهم اصطلاحات قرآنی اختلاف نظر دارند مانند (کرسی) در عبارت (وسع کرسیه السموات والارض.) برخی از مسلمانان در معنای آیه میگویند: در آسمانها جسمی وجود دارد به نام (کرسی) که خداوند [العیاذ بالله] بر روی آن مینشیند، ولی ائمه اهل بیتعلیهمالسلام به استناد آنچه در زبان عربی آمده، به ما آموختهاند که (کرسی) در این جا به معنای علم است، بنابر این معنای آیه شریفه یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولایحیطون بشیء من علمه الا بماشاء وسع کرسیه السموات والارض)، (2) این است که خداوند آنچه را در پیش روی آنها (بندگان) و در پشتسر آنان است میداند و جز به مقداری که بخواهد، کسی از علم او آگاه نمیگردد و علم او بر همه آسمانها و زمین احاطه دارد و چیزی از قلمرو نفوذ علم او بیرون نیست. به هر حال این یک مسئله علمی است و ما میتوانیم در یک بحث علمی آن را بین خودمان مورد بحث و بررسی قرار دهیم و مانعی ندارد که شما رای مرا و من رای شما را نپذیرم، و در عین حال یکپارچه و متحد باقی بمانیم و اختلاف نظر به دوستی ما خللی وارد نکند. فراگیری سنت: یکی از موارد اختلاف میان مکتب اهل بیتعلیهمالسلام و مکتب خلفا، پاسخ این سوال است که ما سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را از چه کسانی باید فرابگیریم؟ آیا تنها از صحابه آن حضرت، و از همه آنان؟ آیا همه صحابه عادل بودند؟ اینها مسائلی است که برادران اهل سنت ما به آنها اعتقاد دارند و در مقابل آن، عقیده مکتب اهل بیتعلیهمالسلام بر این است که سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را ما باید از عدول صحابه و از خود ائمه علیهمالسلام فرا بگیریم، و این خود یکی از مسائل فقهی مورد اختلاف میان ماست و هر یک از طرفین (شیعه و سنی) دلایل خود را ارائه میدهد. علاوه بر این برای دستیابی به این وحدت علمی ما به مطالعه و بررسی اصطلاحات قرآن و عقاید اسلامی نیازمندیم، زیرا ما در حوزههای علمیه خودمان و در الازهر و دانشگاه اسلامی الزیتونیه [در تونس]، و در حوزه نجف و قم، اصطلاحات فقهی را خوانده و آموختهایم ولی اصطلاحات اسلامی، قرآنی، عقیدتی را رها کردهایم، به عنوان مثال، ما (الله) را اسم جنس و اصل آن را (الاله) میدانیم که همزه اله حذف و لام مشدد شده و حال آن که علم مرتجل است. و همچنین اصطلاح (خلیفه الله) (جانشین خدا) که به نظر ما بر هر بشری صدق میکند ولی در حقیقت جانشینان خدا در زمین ائمه معصومینعلیهمالسلام هستند که خداوند آنان را پیشوایان هدایت مردم قرار داده است. پس از درک امثال این اصطلاحات است که فهم صحیح قرآن و عقاید اسلامی برای ما مشخص میشود. این جانب بیست و پنج اصطلاح را در کتابی (3) مورد تحقیق قرار دادهام، برخی از آنها عبارتند از: - (اسم) در آیه شریفه: (سبح اسم ربک الاعلی) (4) و معنای آن - (علم آدم الاسماء) (5) و معنای آن - فرقی که میان (اله) و (رب) وجود دارد. با توجه به مطالبی که عرض کردم، ما اولا به بررسی این اصطلاحات و ثانیا به مطالعه و بررسی منابع سنت پیامبرصلی الله علیه وآله نیاز داریم، تا برای ما روشن شود که آیا می توانیم احکام اسلام را از کتاب و سنت و نیز از اجتهادهای صحابه و خلفا بگیریم؟ یا باید به کتاب و سنت اکتفا کنیم؟ یکی از اجتهادهای صحابه در زمان خودشان این بوده که به عنوان مثال خلیفه دوم اجتهاد کرده و به نهی از عمره تمتع فتوا داده و امروزه برخی از مسلمانان بر طبق آن عمل میکنند و برخی نمیکنند، در این موارد ما باید به مطالعه بپردازیم که آیا بر عمل به اجتهادهای خلفا باقی بمانیم یا در به دست آوردن احکام اسلام به کتاب و سنت اکتفا کنیم؟ این مسائل یعنی منابع سنت و استنباط احکام را باید بررسی کنیم و این کاری است که من در سه جلد کتاب با عنوان (معالم المدرستین) انجام داده و از نامگذاری آن به نام شیعه و سنی خودداری کردهام و آن را مکتب خلفا و مکتب اهل بیتعلیهمالسلام نامیدم. در این جا مطلبی را که در آخر کتاب (معالم المدرستین) نوشتهام، نقل می کنم؛ (روی سخن با دانشگاههای اسلامی و اندیشمندان جهان اسلام، علما، نویسندگان اسلامی و مبارزان راه اعاده حیات اسلامی ما و با مصلحان غیرتمند است. جهان اسلام نهضتی را برای تجدید حیات اسلام و نیل به هدفی نو آغاز کرده و شایسته است بی طرفانه به بررسی منابع سنت پیامبرصلی الله علیه وآله، سیره و ح
- [سایر] چرا انقلاب اسلامی ایران هنوز پابرجاست؟ چه عواملی این پایداری را تقویت می کند؟
- [سایر] چرا انقلاب اسلامی ایران هنوز پابرجاست؟ چه عواملی این پایداری را تقویت می کند؟
- [سایر] آیا تعدّد احزاب در نظام اسلامی موجب تقویت انتخابات و افزایش حضور مردم در آن می شود؟
- [سایر] آیا عواملی وجود دارد که احساس مسؤولیت در فرزندان را تقویت کند؟
- [سایر] آیا عواملی وجود دارد که احساس مسؤولیت در فرزندان را تقویت کند؟
- [سایر] چه عواملی موجب عذاب یا نعمت در عالم برزخ میشوند؟
- [سایر] چه عواملی موجب تشدید یا تضعیف فشار قبر میشود؟
- [سایر] چه عواملی موجب مطالعه صحیح و بازدهی بیشتر می شود؟
- [سایر] وحدت و انسجام اسلامی از نگاه رهبر چیست؟ (جهت تحقیق پیرامون موضوع وحدت و انسجام اسلامی از نگاه علما و اندیشمندان دینی)
- [سایر] زمینه های پیدایی وحدت اسلامی کدامند؟
- [امام خمینی] اگر ارتباط علمای اعلام با ظلمه، موجب تقویت آنها شود یا موجب تبرئه آنها پیش افراد بیاطلاع شود، یا موجب جرأت آنها گردد، یا موجب هتک مقام علم شود، واجب است ترک آن.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرّمات ، واجب است اظهار حق وانکار با طل ، اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد .
- [امام خمینی] اگر سکوت علمای اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر ارتباط عالمان با ستمگران، موجب تقویت یا تبرئه ستمگران در نزد افراد بیاطّلاع شود یا موجب جرأت آنها گردد یا موجب هتک مقام علم شود، ترک آن واجب است.
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام فرار از جنگ است و در نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) گناه آن خیلی بزرگ است، و آن اقسامی دارد: الف) فرار از جنگ مخصوصاً اگر موجب تضعیف جبهه و یا تقویت دشمن شود، و مخصوصاً اگر فرار از خطِّ مقدّم جبهه باشد. ب) تخلّف از فرمان فرمانده مخصوصاً اگر این تخلّف، موجب سرکشی دیگران و یا تضعیف فرمانده و یا تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد. ج) کمکاری یا بیکاری یا تخلّف از وظیفه مخصوصاً اگر موجب تضعیفی در جبهه یا تقویتی برای دشمن گردد. د) شرکت نکردن در جنگ در صورت احتیاج به او، مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران یا تقویت دشمن باشد. ه) کمک نکردن به جبهه از جهت مالی و فکری و تبلیغی و مانند اینها مخصوصاً اگر تخلّف او موجب تضعیف دیگران و یا تقویت دشمن باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است در برابر نعمتِ رسیده یا نقمت رفع شده, سجده انجام شود. نعمت, گاهی مادّی است و زمانی معنوی مانند ادای فریضه یا نافله و گاهی سیاسی است و زمانی اجتماعی. نظام اسلامی را تقویت کردن و وحدت جامعه را تأمین نمودن، همگی سجدهّ شکر دارد. صحّت سجده شکر, مشروط به ذکر نیست و فقط نهادن پیشانی به قصد تعظیم پروردگار بر زمین, کافی است. مستحب است که گفته شود: (شکراً للّه).
- [آیت الله مظاهری] اگر احتمال عقلایی داده شود که سکوت موجب آن میشود که منکری معروف شود یا معروفی منکر شود یا موجب تقویت ظالم یا موجب جرأت او و مانند آن شود واجب است خصوصاً بر علمای اعلام اظهار حقّ و اعلام آن گرچه بدانند تأثیر ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کلّیه صوری که ذکر شد حرام و بعضی از اقسام گناهش خیلی بزرگ است و انسان را در زمه دشمنان اسلام قرار میدهد، نظیر تخلّفی که موجب تقویت دشمن شود.