جامعیت دین اسلام با توجه به آیات و روایات را اثبات نمائید؟ جامعیت دین از مباحث مهم و اصیل فلسفه دین و کلام جدید است که میتواند در مورد هر دینی مطرح باشد، مثلاً درباره دین اسلام بحث جامعیت تحت عناوین مختلف از قدیم الایام میان مفسرین، حکما و متکلمین رایج بوده است. در مورد جامعیت دین دو دیدگاه وجود دارد: الف: دیدگاه حداکثری نسبت به جامعیت دین دین جامع همه علوم و معارف بشری است و در همه عرصههای زندگی مادی و معنوی، همه مسایل نظری و عملی را در سطح کلان و جزیی بیان میکند و تعالیم آن ما را از هرگونه تلاش فکری در شناخت انسان و جهان و ابعاد مختلف زندگی بینیاز میکند. و لذا دین نظامهای لازم جهت اداره جامعه را در بر دارد و میتوان علوم اجتماعی، سیاسی و تجربی نظیر جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد، علم سیاست، فیزیک و شیمی و حتی علوم کامپیوتری و... را از دین استخراج کرد. در نقد این رویکرد افراطی به جامعیت دین به طور اختصار میتوان گفت: دین نمیتواند در همه عرصههای زندگی مادی و معنوی، همه مسایل نظری و عملی را در سطح کلان و جزیی بیان کند و جامع همه علوم و معارف بشری باشد و بتوان علوم انسانی و تجربی را از دین استخراج نمود؛ چرا که لازمه معارف بشری به علّت تأثیر محدودیتهای تاریخی، اجتماعی، زبانی و معرفتی انسان، خطاپذیری است در حالی که دین الهی که از محدودیتهای مذکور مصونیت داشته، دارای ویژگی حقانیت و خطاناپذیری است و به این جهت نمیتواند با علوم و معارف بشری هم آهنگ و همراه باشد؛ زیرا در صورت بطلان فرضیهها و دادههای عقلانی بشر یا باید دین را تأویل برد و یا قایل به بطلان آن شد. افزون بر آن که خود معارف و علوم بشری نیز با یکدیگر ناسازگاریهای فراوانی دارند. به عنوان نمونه برخی از دینداران ساده اندیش برای این که به گمان خود از قافله پرشتاب علم عقب نمانند، سعی در تطبیق باورهای دینی بر دادههای علوم تجربی که از سطح فرضیه فراتر نیستند کردهاند. برای مثال مراد از آسمانهای هفتگانه مورد اشاره قرآن را فلکهای نه گانه هیئت بطلمیوس به شمار آورده، برای تکمیل عدد، عرش و کرسی را نیز به آنها افزودهاند! باطل شدن فرضیههایی همچون فرضیه افلاک نه گانه، روشن کرد که چنین تلاشهای عجولانهای برای همآهنگ جلوه دادن دین و علم، بزرگترین ضربه را بر پیکره دین وارد خواهد ساخت. از سوی دیگر اگر قایل شویم دین همه مسایل نظری و عملی را در سطح کلان و جزیی بیان کرده با جاودانگی آن در تضاد است؛ زیرا رمز جاودانگی قرآن آن است که خود را در قالب مخصوص و برنامهای محدود محصور نمیسازد و جزئیات وبرداشت متناسب به زمان و مکان را به اندیشمندان دین میسپارد که متناسب با شرایط و دگرگونیها، از آن قالبهای کلی استخراج کنند. ب: دیدگاه حداقلی به جامعیت دین به اعتقاد این گروه تنها وظیفه دین ارائه رهنمودهایی برای رسیدن به سعادت و کمال اخروی انسان است. و مدعیاند دین برای اداره شئون دنیوی نیامده است و اساساً کاری به دنیای انسانها ندارد و جامعیت دین را در این میدانند که آن چه در هدایت به کمال و سعادت اخروی انسان نقش دارد در اختیار بشر قرار دهد و امّا چگونگی شناخت علوم انسانی و تجربی، تشکیل حکومت، روش اداره حکومت، چگونگی مبارزه با مشکلات و مفاسد اجتماعی، مهار قدرت سیاسی در جامعه دینی، چگونگی ایجاد عدالت اجتماعی و دهها پرسش دیگر از قلمرو دین خارج است و این آدمی است که باید بدون استمداد از آموزههای دینی خود با ساماندهی مناسبات اقتصادی، سیاسی، و... جامعه بپردازد. و دین در این زمینهها تنها به کلیات بسنده کرده و از راهکار معین پرهیز کرده است و در صورتی که به تدبیر امور دنیوی و تنظیم معیشت و تعیین نظام بپردازد خود نیز دنیوی و ایدئولوژیک میشود و این با جاودانگی آن در تضاد است. در نقد این دیدگاه باید گفت: از دیدگاه اسلام انسان یک موجود مادی محدود به این دنیا نیست بلکه موجودی فراتر از ماده و دارای زندگی جاوید است که همه شئون و اعمال او با سرنوشت نهایی او ارتباط دارد. یعنی هرگونه تلاشی در این زندگی در سعادت ابدی و یا شقاوت او تأثیر خواهد داشت. (الدنیا مزرعه الاخره)( بحار الانوار، ج 70، ص 225).(الیوم عمل و لاحساب وغداً حساب و لاعمل)( بحار الانوار، ج 32، ص 354). از این رو نوع رفتار اجتماعی و سیاسی که انسان بر میگزیند به مانند رفتارهای فردی او تأثیر قطعی در سعادت و خوشبختی و یا شقاوت و بدفرجامی اخروی او دارد، و لذا دینی که علاوه بر مسایل فردی به مسایل اجتماعی انسان و سعادت و هدایت جامعه میاندیشد نمیتواند نسبت به اجرای احکام و چگونگی اداره جامعه، تعیین ساختار حکومت، اصل عدالت و قیام به قسط، ایجاد تعاون و امنیت در جامعه و... طرح و نظری نداشته باشد. ثانیاً با نگاهی به آیات و روایات به روشنی ثابت میشود که احکام، دستورات و رهنمودهای اجتماعی، سیاسی و... بسیاری جهت هدایت جامعهی اسلامی در آنها یافت میشود. که اگر وجود این آیات در دین نشانگر گستردگی قلمرو دین در امور اجتماعی نباشد وجود چنین قوانین لغو خواهد بود و شکی نیست که خداوند فعل عبث انجام نخواهد داد. ج: دیدگاه معتدل و نظریه مختار جامعیت دین را باید در راستای هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و باید از هرگونه افراط و تفریط در این زمینه پرهیز کرد. با نگاهی اجمالی به قرآن و روایات در مییابیم که هدف دین، تأمین سعادت دنیا و آخرت او است و چون امور دنیوی و مناسب اجتماعی تأثیر شگرفی در روحیات و کمال انسان و تأمین سعادت واقعی وی دارند، دین خاتم هرگز نمیتواند از دخالت در این امور چشمپوشی کند و باید برای تمام آنها برنامهای جامعه ارائه دهد. به بیان دیگر، قرآن برنامه سعادت انسان را بر خداشناسی و اعتقاد به یگانگی خدا بنا نهاده است؛ آن گاه اعتقاد به معاد را از آن نتیجه میگیرد و سپس پیغمبرشناسی را از اصل معاد اخذ میکند؛ چرا که رسیدن به پاداش و جزای اعمال نیک و بد، که مهمترین فلسفه معاد است ممکن نیست، مگر آن که نخست از راه وحی و نبوت از طاعت و معصیت آگاه شویم. پس از این سه اصل اساسی، و علاوه بر اعتقادات دیگر به بیان اصول اخلاق نیکو و صفات حسنهای میپردازد که مناسب با اصول مزبور باشد، و آن گاه قوانین عملی را که در واقع حافظ سعادت حقیقی و پرورش دهند. اخلاق نیکو و بالاتر از آن، عامل رشد وترقی اعتقادات درست و اصول اولیه میباشند، پایهریزی میکند. به این ترتیب قرآن مشتمل بر سه بخش کلی است: 1. اصول عقاید اسلامی، اعم از توحید، نبوت، معاد و سایر اعتقادات متنوع بر آنها؛ 2. اخلاق پسندیده ونیکو؛ 3. احکام شرعی و قوانین عملی، که کلیات آنها در قرآن آمده و تفاصیل وجزئیاتشان به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله واگذار شده است. و آن حضرت نیز بر اساس احادیث متواتری نظیر حدیث ثقلین، بیان اهل بیت علیهم السّلام را جایگزین بیان خود ساخته است. این برنامه هم چنان که با تأمل در محتوای آنها روشن است، مشتمل بر همه ابعاد زندگی انسان، اعم از فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی است. (اسلام) همان طورکه برای وظایف عبادی قانون دارد، برای امور اجتماعی و حکومتی (نیز) قانون و راه و رسم دارد.بنابراین، مقصود از جامعیت دین آن است که در راستای هدف و رسالت خود رئوس کلی همه معارف لازم را برای تحقق این هدف در اختیار بشر قرار دهد، به گونهای که بشر با تطبیق آن اصول کلی به صورت نظاممند بتواند هم معارف و راهنمونهای مورد نیاز را برای رسیدن به سعادت خویش به دست آورد. بعد از روشن شدن مفهوم جامعیت، حال سؤال این است که از چه روشهایی میتوان جامعیت دین اسلام را اثبات نمود؟ در پاسخ به سؤال فوق باید گفت: جامعیت دین خاتم را میتوان از دو راه اثبات کرد: الف. دلیل عقلی برای بررسی این دلیل باید به موارد زیر توجه نمود: 1- خداوند حکیم آدمی را برای رسیدن به کمال نهایی و سعادت جاودانه آفریده است. 2- زندگی دنیا مقدمه زندگی آخرت است و سعادت و شقاوت ابدی در گرو چگونه زیستن در این جهان است. یعنی اعمال و رفتار ما در رسیدن به سعادت و یا محروم شدن از آن دخیل و مؤثّرند. 3- شرط لازم برای سعادتمندی در جهان آخرت منوط به شناخت چگونگی رابطه اعمال با نتایج اخروی آن است؛ زیرا تا زمانی که رابطه اعمال و رفتارها با نتایج اخروی آن و رابطه آنها با سعادت و شقاوت آدمی روشن نباشد چگونه میتوان برنامه صحیح و همه جانبهای برای زندگی این جهان پیریزی کرد 4- ابزار عمومی شناخت (حس و عقل) از درک چگونگی روابط اعمال و رفتار دنیوی با نتایج اخروی ناتوان است. ضعف و نارسایی حس و عقل از بررسی ویژگیهای این دو نوع ادراک هویدا میشود: برد و قلمرو شناخت ادراک حسی که از راه حواس ظاهری و در اثر ارتباط با جهان مادی حاصل میشود، بسیار محدود است و تنها چیزهایی که با ما در ارتباط پیدا میکنند، آن هم در حدّ ارتباطش و در زمانی که این ارتباط برقرار است مورد ادراک حس واقع میشود. به علت محدودیت برد ادراک حسی نمیتوان توقع داشت که به وسیله آن مسیر صحیح زندگی در تمام ابعادش، و جنبه ارزشی اعمال و رفتارمان به ویژه رابطه انسان با نتایج اخروی آن را بشناسیم. امّا ادراکات عقلی؛ آن چه عقل به تنهایی و صرف نظر از تجربه خارجی درک میکند یک سلسله مفاهیم کلی است که اصطلاحاً به آنها بدیهیات اولیه میگویند؛ مانند محال بودن اجتماع نقیضین. این گونه مفاهیم نیز برای بازشناسی روابط پیش گفته کارایی ندارد؛ زیرا بدیهیات اولیه عقل بسیار محدود است و هرگز نمیتواند حکم صدها روابط ما با خدا، خودمان با دیگران و محیط زندگی را تعیین کند و جنبه ارزشی آنها را بیان نماید. ادراکات تجربی نیز که از همکاری حس وعقل حاصل میشود، در حدی است که در دایره تجربه انسان قرار گیرد، ولی آن چه جنبه ماورای مادی دارد در دام تجربه و آزمایش نمیافتد تا بتوانیم رابطه ماده و غیرماده را هم از راه تجربه اثابت کنیم.بنابراین شناخت پدیدههای اخروی و کشف و درک رابطه اعمال و رفتار آدمی با نتایج اخروی آن و آگاهی از تأثیر اعمال آدمی در نیک بختی یا تیرهروزی نه توسط حس و نه عقل و نه حتی از همکاری آن دو حاصل نمیشود. و از سوی دیگر توانایی طراحی برنامهای صحیح و جامع برای زندگی منوط به آگاهی و شناخت این تأثیر و تأثرها است. حال که شناختهای عمومی و همگانی برای رسیدن به هدف و غایت خلقت ناکافی و نارسانید مقتضای حکمت خداوند این است که با ارسال رسول و انزال کتب برنامهای جامع و کامل فراروی انسان قرار دهد تا آدمی بر اساس آن، راه صحیح زندگی و برنامه سعادت خود را بشناسد. ب. دلیل نقلی آیات متعددی بر جاودانگی و جهانی بودن قرآن دلالت دارند که از آنها میتوان جامعیت دین اسلام را ثبات نمود: 1- جهانی بودن دین خاتم و جامعیت آن برخی از آیات قرآن، اسلام را دین جهانی معرفی میکند که خداوند آن را برای تمام بشریت هدیه کرده است، نه برای یک گروه و یا منطقه خاصی، مانند: (قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً)ترجمه: بگو ای مردم، من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم. ( اعراف، 158) و (و ارسلناک الا رحمه للعالمین)ترجمه: و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادهایم.( انبیا، 107 ).لازمه جهانی بودن دین خاتم آن است که متناسب با جوامع مترقی دیگری غیر از جامعه جزیره العرب که نیازهای بشری داشته و معارف در سطح بالاتری را میطلبید، نیز سخنی داشته باشد تا مایه هدایت و راهنمایی آنها نیز باشد، و این امر شاهدی بر جامعیت دین اسلام باشد. 2- جاودانگی دین خاتم و جامعیت آن یکی از ویژگیهای دین خاتم که آن را از سایر شرایع دیگر ممتاز میکند (جاودانگی) آن است که ظهورش توأم با پایان یافتن و مختومه شدن دفتر نبوت بوده است و احکام و تعالیم آن برنامه حیات بخشی را برای تمام انسانها در طول اعصار ارایه میدهد. (ما کان محمداً با احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبییّن)ترجمه: محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است( احزاب، 40) . (تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً) ترجمه: بزرگ و خجسته است کسی که بر بنده خود فرقان (= کتاب جدا سازنده حق از باطل) را نازل فرموده، تا برای جهانیان هشدار دهنده باشد( فرقان، 1؛ یوسف، 104 ) . حال که قرآن آخرین دین الهی و آورنده آن خاتم پیامبران و تعالیم و احکام آن سند هدایت برای کل آدمی و او مکلف به وفاداری دایمی از آن است، چنین انتظاری پیش میآید که اسلام باید برای تمام انسانها در اعصار مختلف سخن داشته باشد و زمینه هدایت همه جوامع حتی پیچیدهترین آنها را فراهم و سعادت دنیوی و اخروی آنها را تأمین نماید. البته آیات دیگری نیز برای جامعیت دین خاتم مورد استناد قرار گرفته مانند آیاتی که تبیان بودن هر چیزی را در قرآن تأکید میکند: (و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین)ترجمه: و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم(نحل، 89) .یکی از صفات عمومی قرآن این است که بیان هر چیزی است و به تعبیر خود قرآن (تبیان لکل شیء) است و از آن جا که قرآن کتاب تربیت و انسان سازی است، و برای تکامل فرد و جامعه، در همه ابعاد معنوی و مادی نازل گشته. منظور از (کل شی) در این آیه همه اموری است که برای پیمودن این راه هدایت لازم است. به بیان دیگر آن چه که در سعادت و هدایت انسان تا روز قیامت مؤثر است اعم از مسایل ارزشی و اخلاقی، معارف حقیقی مربوط به جهان بینی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و یا مسایل مربوط به جهان هستی، در آن بیان شده است. روایات فراوانی نیز از معصومین درباره جامعیت دین خاتم نقل شده ازجمله: رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در سفر حجه الوداع فرمود: ای مردم، هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک و از آتش جهنم دور کند، مگر آن که شما را به آن امر نمودهام، و هیچ چیزی نیست که شما را به آتش جهنم نزدیک و از بهشت دور کند، مگر آن که شما را از آن نهی کردهام(کلینی، اصول کافی، ج 1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 5). از امام صادق علیه السّلام نیز نقل شده که فرمود: همانا خداوند تبارک وتعالی قرآن را بیانگر هر چیزی قرار داده است حتی به خدا سوگند که رها نکرده چیزی را که بندگان خدا به آن احتیاج داشته باشند، تا آن جا که کسی نمیتواند بگوید: ای کاش خداوند آن را در قرآن بیان میکرده و نکرده است (حویزی، نور الثقلین، ج 3، قم، مطبعه الحکمه، حدیث 174، ص 74) .جامعیت دین اسلام آن را پاسخگوی تمام نیازهای فطری، طبیعی انسان ها قرار داده است. توجه به نقش مال و ثروت در زندگی انسان ها و جهت دادن به آنها در راستای چگونگی استفاده بهینه از آن برای دستیابی بهتر و سریع تر به اهداف مهم زندگی و بهره گرفتن از آن برای کمال و تأمین سعادت راستین از برنامه های این آئین مقدس است. بعضی جمادت به خرج می دهند خیال می کنند که چون دین اسلام دین جامعی است پس باید در جزئیات نیز تکلیف معینی را روشن کرده باشد. نه اینطور نیست یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب می کند که اساسا در بسیاری امور دستور نداشته باشد نه اینکه هیچ دستوری نداشته باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند. از جمله حدیثی است به این مضمون:( ان لله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بفرائمه )؛ خداوند دوست دارد مردم را در مسائلی که آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند. یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی درنیاورند. امیرالمؤمنین می فرماید: (ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تترکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها)؛ یعنی خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند. ( منابع:اسلام و مقتضیات زمان، تفسیر نمونه، مقاله جامعیت دین اسلام نوشته سید مهدی صالحی امیری،http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8579)
جامعیت دین اسلام با توجه به آیات و روایات را اثبات نمائید؟
جامعیت دین از مباحث مهم و اصیل فلسفه دین و کلام جدید است که میتواند در مورد هر دینی مطرح باشد، مثلاً درباره دین اسلام بحث جامعیت تحت عناوین مختلف از قدیم الایام میان مفسرین، حکما و متکلمین رایج بوده است. در مورد جامعیت دین دو دیدگاه وجود دارد:
الف: دیدگاه حداکثری نسبت به جامعیت دین
دین جامع همه علوم و معارف بشری است و در همه عرصههای زندگی مادی و معنوی، همه مسایل نظری و عملی را در سطح کلان و جزیی بیان میکند و تعالیم آن ما را از هرگونه تلاش فکری در شناخت انسان و جهان و ابعاد مختلف زندگی بینیاز میکند. و لذا دین نظامهای لازم جهت اداره جامعه را در بر دارد و میتوان علوم اجتماعی، سیاسی و تجربی نظیر جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد، علم سیاست، فیزیک و شیمی و حتی علوم کامپیوتری و... را از دین استخراج کرد. در نقد این رویکرد افراطی به جامعیت دین به طور اختصار میتوان گفت: دین نمیتواند در همه عرصههای زندگی مادی و معنوی، همه مسایل نظری و عملی را در سطح کلان و جزیی بیان کند و جامع همه علوم و معارف بشری باشد و بتوان علوم انسانی و تجربی را از دین استخراج نمود؛ چرا که لازمه معارف بشری به علّت تأثیر محدودیتهای تاریخی، اجتماعی، زبانی و معرفتی انسان، خطاپذیری است در حالی که دین الهی که از محدودیتهای مذکور مصونیت داشته، دارای ویژگی حقانیت و خطاناپذیری است و به این جهت نمیتواند با علوم و معارف بشری هم آهنگ و همراه باشد؛ زیرا در صورت بطلان فرضیهها و دادههای عقلانی بشر یا باید دین را تأویل برد و یا قایل به بطلان آن شد.
افزون بر آن که خود معارف و علوم بشری نیز با یکدیگر ناسازگاریهای فراوانی دارند. به عنوان نمونه برخی از دینداران ساده اندیش برای این که به گمان خود از قافله پرشتاب علم عقب نمانند، سعی در تطبیق باورهای دینی بر دادههای علوم تجربی که از سطح فرضیه فراتر نیستند کردهاند. برای مثال مراد از آسمانهای هفتگانه مورد اشاره قرآن را فلکهای نه گانه هیئت بطلمیوس به شمار آورده، برای تکمیل عدد، عرش و کرسی را نیز به آنها افزودهاند! باطل شدن فرضیههایی همچون فرضیه افلاک نه گانه، روشن کرد که چنین تلاشهای عجولانهای برای همآهنگ جلوه دادن دین و علم، بزرگترین ضربه را بر پیکره دین وارد خواهد ساخت. از سوی دیگر اگر قایل شویم دین همه مسایل نظری و عملی را در سطح کلان و جزیی بیان کرده با جاودانگی آن در تضاد است؛ زیرا رمز جاودانگی قرآن آن است که خود را در قالب مخصوص و برنامهای محدود محصور نمیسازد و جزئیات وبرداشت متناسب به زمان و مکان را به اندیشمندان دین میسپارد که متناسب با شرایط و دگرگونیها، از آن قالبهای کلی استخراج کنند.
ب: دیدگاه حداقلی به جامعیت دین
به اعتقاد این گروه تنها وظیفه دین ارائه رهنمودهایی برای رسیدن به سعادت و کمال اخروی انسان است. و مدعیاند دین برای اداره شئون دنیوی نیامده است و اساساً کاری به دنیای انسانها ندارد و جامعیت دین را در این میدانند که آن چه در هدایت به کمال و سعادت اخروی انسان نقش دارد در اختیار بشر قرار دهد و امّا چگونگی شناخت علوم انسانی و تجربی، تشکیل حکومت، روش اداره حکومت، چگونگی مبارزه با مشکلات و مفاسد اجتماعی، مهار قدرت سیاسی در جامعه دینی، چگونگی ایجاد عدالت اجتماعی و دهها پرسش دیگر از قلمرو دین خارج است و این آدمی است که باید بدون استمداد از آموزههای دینی خود با ساماندهی مناسبات اقتصادی، سیاسی، و... جامعه بپردازد. و دین در این زمینهها تنها به کلیات بسنده کرده و از راهکار معین پرهیز کرده است و در صورتی که به تدبیر امور دنیوی و تنظیم معیشت و تعیین نظام بپردازد خود نیز دنیوی و ایدئولوژیک میشود و این با جاودانگی آن در تضاد است.
در نقد این دیدگاه باید گفت: از دیدگاه اسلام انسان یک موجود مادی محدود به این دنیا نیست بلکه موجودی فراتر از ماده و دارای زندگی جاوید است که همه شئون و اعمال او با سرنوشت نهایی او ارتباط دارد. یعنی هرگونه تلاشی در این زندگی در سعادت ابدی و یا شقاوت او تأثیر خواهد داشت. (الدنیا مزرعه الاخره)( بحار الانوار، ج 70، ص 225).(الیوم عمل و لاحساب وغداً حساب و لاعمل)( بحار الانوار، ج 32، ص 354). از این رو نوع رفتار اجتماعی و سیاسی که انسان بر میگزیند به مانند رفتارهای فردی او تأثیر قطعی در سعادت و خوشبختی و یا شقاوت و بدفرجامی اخروی او دارد، و لذا دینی که علاوه بر مسایل فردی به مسایل اجتماعی انسان و سعادت و هدایت جامعه میاندیشد نمیتواند نسبت به اجرای احکام و چگونگی اداره جامعه، تعیین ساختار حکومت، اصل عدالت و قیام به قسط، ایجاد تعاون و امنیت در جامعه و... طرح و نظری نداشته باشد. ثانیاً با نگاهی به آیات و روایات به روشنی ثابت میشود که احکام، دستورات و رهنمودهای اجتماعی، سیاسی و... بسیاری جهت هدایت جامعهی اسلامی در آنها یافت میشود. که اگر وجود این آیات در دین نشانگر گستردگی قلمرو دین در امور اجتماعی نباشد وجود چنین قوانین لغو خواهد بود و شکی نیست که خداوند فعل عبث انجام نخواهد داد.
ج: دیدگاه معتدل و نظریه مختار
جامعیت دین را باید در راستای هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و باید از هرگونه افراط و تفریط در این زمینه پرهیز کرد. با نگاهی اجمالی به قرآن و روایات در مییابیم که هدف دین، تأمین سعادت دنیا و آخرت او است و چون امور دنیوی و مناسب اجتماعی تأثیر شگرفی در روحیات و کمال انسان و تأمین سعادت واقعی وی دارند، دین خاتم هرگز نمیتواند از دخالت در این امور چشمپوشی کند و باید برای تمام آنها برنامهای جامعه ارائه دهد. به بیان دیگر، قرآن برنامه سعادت انسان را بر خداشناسی و اعتقاد به یگانگی خدا بنا نهاده است؛ آن گاه اعتقاد به معاد را از آن نتیجه میگیرد و سپس پیغمبرشناسی را از اصل معاد اخذ میکند؛ چرا که رسیدن به پاداش و جزای اعمال نیک و بد، که مهمترین فلسفه معاد است ممکن نیست، مگر آن که نخست از راه وحی و نبوت از طاعت و معصیت آگاه شویم. پس از این سه اصل اساسی، و علاوه بر اعتقادات دیگر به بیان اصول اخلاق نیکو و صفات حسنهای میپردازد که مناسب با اصول مزبور باشد، و آن گاه قوانین عملی را که در واقع حافظ سعادت حقیقی و پرورش دهند. اخلاق نیکو و بالاتر از آن، عامل رشد وترقی اعتقادات درست و اصول اولیه میباشند، پایهریزی میکند.
به این ترتیب قرآن مشتمل بر سه بخش کلی است: 1. اصول عقاید اسلامی، اعم از توحید، نبوت، معاد و سایر اعتقادات متنوع بر آنها؛ 2. اخلاق پسندیده ونیکو؛ 3. احکام شرعی و قوانین عملی، که کلیات آنها در قرآن آمده و تفاصیل وجزئیاتشان به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله واگذار شده است. و آن حضرت نیز بر اساس احادیث متواتری نظیر حدیث ثقلین، بیان اهل بیت علیهم السّلام را جایگزین بیان خود ساخته است. این برنامه هم چنان که با تأمل در محتوای آنها روشن است، مشتمل بر همه ابعاد زندگی انسان، اعم از فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی است. (اسلام) همان طورکه برای وظایف عبادی قانون دارد، برای امور اجتماعی و حکومتی (نیز) قانون و راه و رسم دارد.بنابراین، مقصود از جامعیت دین آن است که در راستای هدف و رسالت خود رئوس کلی همه معارف لازم را برای تحقق این هدف در اختیار بشر قرار دهد، به گونهای که بشر با تطبیق آن اصول کلی به صورت نظاممند بتواند هم معارف و راهنمونهای مورد نیاز را برای رسیدن به سعادت خویش به دست آورد. بعد از روشن شدن مفهوم جامعیت، حال سؤال این است که از چه روشهایی میتوان جامعیت دین اسلام را اثبات نمود؟ در پاسخ به سؤال فوق باید گفت: جامعیت دین خاتم را میتوان از دو راه اثبات کرد:
الف. دلیل عقلی
برای بررسی این دلیل باید به موارد زیر توجه نمود:
1- خداوند حکیم آدمی را برای رسیدن به کمال نهایی و سعادت جاودانه آفریده است.
2- زندگی دنیا مقدمه زندگی آخرت است و سعادت و شقاوت ابدی در گرو چگونه زیستن در این جهان است. یعنی اعمال و رفتار ما در رسیدن به سعادت و یا محروم شدن از آن دخیل و مؤثّرند.
3- شرط لازم برای سعادتمندی در جهان آخرت منوط به شناخت چگونگی رابطه اعمال با نتایج اخروی آن است؛ زیرا تا زمانی که رابطه اعمال و رفتارها با نتایج اخروی آن و رابطه آنها با سعادت و شقاوت آدمی روشن نباشد چگونه میتوان برنامه صحیح و همه جانبهای برای زندگی این جهان پیریزی کرد
4- ابزار عمومی شناخت (حس و عقل) از درک چگونگی روابط اعمال و رفتار دنیوی با نتایج اخروی ناتوان است. ضعف و نارسایی حس و عقل از بررسی ویژگیهای این دو نوع ادراک هویدا میشود:
برد و قلمرو شناخت ادراک حسی که از راه حواس ظاهری و در اثر ارتباط با جهان مادی حاصل میشود، بسیار محدود است و تنها چیزهایی که با ما در ارتباط پیدا میکنند، آن هم در حدّ ارتباطش و در زمانی که این ارتباط برقرار است مورد ادراک حس واقع میشود. به علت محدودیت برد ادراک حسی نمیتوان توقع داشت که به وسیله آن مسیر صحیح زندگی در تمام ابعادش، و جنبه ارزشی اعمال و رفتارمان به ویژه رابطه انسان با نتایج اخروی آن را بشناسیم.
امّا ادراکات عقلی؛ آن چه عقل به تنهایی و صرف نظر از تجربه خارجی درک میکند یک سلسله مفاهیم کلی است که اصطلاحاً به آنها بدیهیات اولیه میگویند؛ مانند محال بودن اجتماع نقیضین. این گونه مفاهیم نیز برای بازشناسی روابط پیش گفته کارایی ندارد؛ زیرا بدیهیات اولیه عقل بسیار محدود است و هرگز نمیتواند حکم صدها روابط ما با خدا، خودمان با دیگران و محیط زندگی را تعیین کند و جنبه ارزشی آنها را بیان نماید.
ادراکات تجربی نیز که از همکاری حس وعقل حاصل میشود، در حدی است که در دایره تجربه انسان قرار گیرد، ولی آن چه جنبه ماورای مادی دارد در دام تجربه و آزمایش نمیافتد تا بتوانیم رابطه ماده و غیرماده را هم از راه تجربه اثابت کنیم.بنابراین شناخت پدیدههای اخروی و کشف و درک رابطه اعمال و رفتار آدمی با نتایج اخروی آن و آگاهی از تأثیر اعمال آدمی در نیک بختی یا تیرهروزی نه توسط حس و نه عقل و نه حتی از همکاری آن دو حاصل نمیشود. و از سوی دیگر توانایی طراحی برنامهای صحیح و جامع برای زندگی منوط به آگاهی و شناخت این تأثیر و تأثرها است. حال که شناختهای عمومی و همگانی برای رسیدن به هدف و غایت خلقت ناکافی و نارسانید مقتضای حکمت خداوند این است که با ارسال رسول و انزال کتب برنامهای جامع و کامل فراروی انسان قرار دهد تا آدمی بر اساس آن، راه صحیح زندگی و برنامه سعادت خود را بشناسد.
ب. دلیل نقلی
آیات متعددی بر جاودانگی و جهانی بودن قرآن دلالت دارند که از آنها میتوان جامعیت دین اسلام را ثبات نمود:
1- جهانی بودن دین خاتم و جامعیت آن
برخی از آیات قرآن، اسلام را دین جهانی معرفی میکند که خداوند آن را برای تمام بشریت هدیه کرده است، نه برای یک گروه و یا منطقه خاصی، مانند: (قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعاً)ترجمه: بگو ای مردم، من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم. ( اعراف، 158) و (و ارسلناک الا رحمه للعالمین)ترجمه: و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادهایم.( انبیا، 107 ).لازمه جهانی بودن دین خاتم آن است که متناسب با جوامع مترقی دیگری غیر از جامعه جزیره العرب که نیازهای بشری داشته و معارف در سطح بالاتری را میطلبید، نیز سخنی داشته باشد تا مایه هدایت و راهنمایی آنها نیز باشد، و این امر شاهدی بر جامعیت دین اسلام باشد.
2- جاودانگی دین خاتم و جامعیت آن
یکی از ویژگیهای دین خاتم که آن را از سایر شرایع دیگر ممتاز میکند (جاودانگی) آن است که ظهورش توأم با پایان یافتن و مختومه شدن دفتر نبوت بوده است و احکام و تعالیم آن برنامه حیات بخشی را برای تمام انسانها در طول اعصار ارایه میدهد. (ما کان محمداً با احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبییّن)ترجمه: محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است( احزاب، 40) . (تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً) ترجمه: بزرگ و خجسته است کسی که بر بنده خود فرقان (= کتاب جدا سازنده حق از باطل) را نازل فرموده، تا برای جهانیان هشدار دهنده باشد( فرقان، 1؛ یوسف، 104 ) .
حال که قرآن آخرین دین الهی و آورنده آن خاتم پیامبران و تعالیم و احکام آن سند هدایت برای کل آدمی و او مکلف به وفاداری دایمی از آن است، چنین انتظاری پیش میآید که اسلام باید برای تمام انسانها در اعصار مختلف سخن داشته باشد و زمینه هدایت همه جوامع حتی پیچیدهترین آنها را فراهم و سعادت دنیوی و اخروی آنها را تأمین نماید. البته آیات دیگری نیز برای جامعیت دین خاتم مورد استناد قرار گرفته مانند آیاتی که تبیان بودن هر چیزی را در قرآن تأکید میکند:
(و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکلّ شیء و هدی و رحمه و بشری للمسلمین)ترجمه: و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم(نحل، 89) .یکی از صفات عمومی قرآن این است که بیان هر چیزی است و به تعبیر خود قرآن (تبیان لکل شیء) است و از آن جا که قرآن کتاب تربیت و انسان سازی است، و برای تکامل فرد و جامعه، در همه ابعاد معنوی و مادی نازل گشته. منظور از (کل شی) در این آیه همه اموری است که برای پیمودن این راه هدایت لازم است. به بیان دیگر آن چه که در سعادت و هدایت انسان تا روز قیامت مؤثر است اعم از مسایل ارزشی و اخلاقی، معارف حقیقی مربوط به جهان بینی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی و یا مسایل مربوط به جهان هستی، در آن بیان شده است. روایات فراوانی نیز از معصومین درباره جامعیت دین خاتم نقل شده ازجمله: رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در سفر حجه الوداع فرمود: ای مردم، هیچ چیزی نیست که شما را به بهشت نزدیک و از آتش جهنم دور کند، مگر آن که شما را به آن امر نمودهام، و هیچ چیزی نیست که شما را به آتش جهنم نزدیک و از بهشت دور کند، مگر آن که شما را از آن نهی کردهام(کلینی، اصول کافی، ج 1، کتاب فضل العلم، باب 18، حدیث 5).
از امام صادق علیه السّلام نیز نقل شده که فرمود: همانا خداوند تبارک وتعالی قرآن را بیانگر هر چیزی قرار داده است حتی به خدا سوگند که رها نکرده چیزی را که بندگان خدا به آن احتیاج داشته باشند، تا آن جا که کسی نمیتواند بگوید: ای کاش خداوند آن را در قرآن بیان میکرده و نکرده است (حویزی، نور الثقلین، ج 3، قم، مطبعه الحکمه، حدیث 174، ص 74) .جامعیت دین اسلام آن را پاسخگوی تمام نیازهای فطری، طبیعی انسان ها قرار داده است. توجه به نقش مال و ثروت در زندگی انسان ها و جهت دادن به آنها در راستای چگونگی استفاده بهینه از آن برای دستیابی بهتر و سریع تر به اهداف مهم زندگی و بهره گرفتن از آن برای کمال و تأمین سعادت راستین از برنامه های این آئین مقدس است. بعضی جمادت به خرج می دهند خیال می کنند که چون دین اسلام دین جامعی است پس باید در جزئیات نیز تکلیف معینی را روشن کرده باشد. نه اینطور نیست یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب می کند که اساسا در بسیاری امور دستور نداشته باشد نه اینکه هیچ دستوری نداشته باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند. از جمله حدیثی است به این مضمون:( ان لله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بفرائمه )؛ خداوند دوست دارد مردم را در مسائلی که آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند.
یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی درنیاورند. امیرالمؤمنین می فرماید: (ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تترکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها)؛ یعنی خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند.
( منابع:اسلام و مقتضیات زمان، تفسیر نمونه، مقاله جامعیت دین اسلام نوشته سید مهدی صالحی امیری،http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=8579)
- [سایر] از چه طرقی میتوان جامعیت دین خاتم را اثبات نمود؟
- [سایر] با توجه به آیات قرآن، توسل چگونه اثبات می شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] با توجّه به آیات و روایات باب آیا روایات 9 سال در بلوغ موضوعیّت دارد یا خیر؟
- [سایر] عناد چیست؟ ویژگیهای شخص معاند از نظر شخصیتی با توجه به آیات و روایات چیست؟
- [سایر] با توجه به آیات و روایات، چه کنیم که بهترین باشیم؟
- [سایر] با توجه به آیات و روایات لطفاً بفرمایید شأن و فضیلت ائمه بالاتر است یا قرآن؟
- [سایر] حیا را با توجه به لغت، اخلاق و آیات و روایات معنا کنید.
- [آیت الله بهجت] فلسفه ی تشریع زکات و اهداف آن را با توجه به آیات و روایات، بیان فرمایید؟
- [سایر] رابطه جامعیت دین با مرجعیت علمی اهل بیت چیست؟ یعنی با توجه به این که دین جامع است، دیگر یک مرجع معصوم ضرورت دارد و این با جامعیت دین در تضاد نیست؟
- [سایر] رجعت را با استناد به کدام آیات اثبات می کنید؟
- [آیت الله مظاهری] زنا دادن و زنا کردن از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شریف میفرماید اگر بدون توبه از دنیا بروند، در حالی که سالها در جهنّم میباشند، لجام شده و خوار و ذلیل نیز هستند، و کیفر آنها در دنیا اگر نزد حاکم اسلامی اثبات شود، صد تازیانه در میان مردم است، و اگر زن زنا کار، شوهر داشته یا مرد زانی، زن داشته باشد و این عمل زشت را انجام دهد، علاوه بر اینکه حدّ او سنگسار است- که نظیر این کیفر در اسلام کمنظیر یا بینظیر است- اگر بدون توبه از دنیا برود، مطابق آنچه در روایات آمده، در جهنّم بوی بد عورتین او اهل جهنّم را آزرده میکند.
- [امام خمینی] احکام قرض - قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و اخبار راجع به آن زیاد سفارش شده است، از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است، ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شر ظالمی قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاه واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد که برای انجام کار یا ترک کاری بود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است، ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شر ظالمی قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاه واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است غیر از قسمی است که در مسائل پیش گفته شد که برای انجام کار یا ترک کاری بود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در صید ماهی لازم نیست صیاد مسلمان باشد و اگر ماهی در تور یا وسیله دیگر صیادی در داخل آب هم بمیرد حلال است، با توجه به نحوه صیادی فعلی که اطمینان حاصل می شود که ماهی در تور و وسایل صیادی مرده است ماهی فلس دار موجود در بازارهای مسلمانان و حتی کشورهای غیر مسلمان حلال است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.