منظور اساسی حمایت حضرت امام(ره) از مستضعفان چیست؟
از آنجا که استراتژی همه انبیای الهی، بیداری ملتهای ستم دیده دنیا و نجات آنها از چنگال ظالمین و مستکبرین بوده است، حضرت امام نیز هدف از قیام خود و تشکیل دولت اسلامی را نجات توده های ستم دیده معرفی می کند: ما دیدیم که مستکبران، مستضعفان را دارند از بین می برند. قیام کردیم. ما برای خدا قیام کردیم....[1] . امام(ره) معتقد است که در نهایت فقط با بیداری و وحدت مستضعفان امکان پیاده کردن حکومت الله در جهان فراهم خواهد شد لذا می فرماید: (در تمام اقشار عالم، مسلمین بپاخیزند؛ بلکه مستضعفین بپاخیزند. وعده الهی که مستضعفین را شامل است، و می فرماید که ما منت بر مستضعفین می گذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند. امامت، حق مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند...).[2] ایشان معتقد بودند که همین توده مستضعف بودند که از اهداف و آموزه های انبیا و همچنین از انقلاب الهی ایران حمایت کرده و جان خود را در راه خداوند فدا کرده اند. نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت. مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند. آنهایی که امروز برای استفاده نامشروع می خواهند سر این سفره بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را می دادند؟ یا در بیغوله ها بودند و یا در خارج. این مستضعفین اند که نهضت ما را به پیش بردند؛ اینها هستند که خون خود را ریختند. جوانان دانشگاهی، جوانان مدارس قدیم، جوانان بازاری، عشایر محترم، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند.[3] از همین روست که خداوند نیز همیشه با آنهاست و سرانجام جهان نیز با حکومت آنها پایان خواهد یافت، در این باره امام(ره) فرمودند: (خداوند همیشه با مستضعفان است و حق همواره بر باطل غلبه کرده و ایمان همیشه فایق شده است).[4] البته باید توجه داشت که این حمایت، طبقاتی نیست و برخلاف آموزه های مارکسیستی که طبقه در آن اصالت دارد- حمایت حضرت امام از مستضعفان به خاطر ظلمی است که به آنها از طرف مستکبران صورت گرفته است، می باشد و به عبارتی به خاطر ناحقی که است به آنان روا گردیده است، می باشد و این حمایت از ستم دیدگان ریشه در عهدی دارد که خداوند متعال از اولیای خود گرفته است و اصولاً دلیل تلاش ائمه بزرگوار ما برای تشکیل حکومت اسلامی چیزی جز این نبوده است و الا حکومت به خودی خود هیچ ارزش ذاتی برای ایشان نخواهد داشت. در این باره حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: (أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز؛ آگاه باشید سوگند به خدایی که میان دانه حبه را شکافت و انسان را خلق کرد، اگر حضور حاضرین بیعت کنندگان نبود و حجت با وجود یاری کنندگان تمام نمی شد و نبود عهدی که خداوند از علما و دانایان گرفته است تا راضی نشوند بر سیری ظالمین و گرسنه ماندن مظلومین؛ هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم و آن را با کاسه اولش آب می دادم ضرب المثلی با این معنا که همانگونه که قبلاً هم برای خلاقت کاری نکردم این بار نیز کنار رفته و آن را نمی پذیرفتم و شما فهمیده اید که این دنیای شما پیش من پَست تر از عطسه بز ماده است).[5] از سوی دیگر این حمایت به معنای تکریم فقر و یا ضعف نیست بلکه در شرایطی که جهان به دو قطب ظالم و مظلوم تقسیم شده است این فقرا و مستضعفین بوده اند که همواره از راه و ندای حق طرفداری کرده و در این راه فداکاری های بسیاری نموده اند. با توجه به اهمیت این موضوع، ابتدا ضروری به نظر می رسد شاخصه های مستضعفان از نگاه امام بررسی شده و سپس به بررسی چرایی این موضوع پرداخته شود. مشخصات مستضعفان تعریف مستضعف: با یک نگاه کلی به سخنان حضرت امام(ره) می توان دریافت که منظور امام از مستضعف، قشر ضعیف جامعه هستند که توانایی دفاع از حق خود در برابر زورگویان را ندارند. در یک کلام کلی هر شخص ظالمی مستکبر و هر شخص مظلومی مستضعف به شمار می آید روی هم رفته امام(ره) در یک معیار کلّی می فرمایند: (هر فرد، می شود که مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، ولو چهار نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می شوید. و آن زیردست ها مستضعف. ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون می آییم. آیا سرفراز بیرون می آییم یا گردن کج و شکسته؟).[6] با وجود این می شود گفت که امام، مستضعفین را بر سه قسم می داند یا به تعبیر بهتر ریشه استضعاف را در سه چیز می داند. ضعف فکری، سیاسی و اقتصادی. مستضعف فکری یعنی کسی که از لحاظ فکری دارای استقلال نبوده و تابع افکار دیگری است و این نتیجه به ضعف کشاندن فکر آنها توسط مستکبرین است. مستضعفین وظیفه شان را با مستکبرین بفهمند. این مستضعفین اکثراً نمی دانند... تا بفهمند مستضعفین که این مستکبرین با آنها چه می کنند. این ابرقدرت ها با اینها چه می کنند.[7] استضعاف اقتصادی نیز بیشتر ناشی از ضعف اقتصادی است که در یک جامعه غیر الهی، ملاک اصلی در برخورداری از مزایای قدرت است و دقیقاً به همین دلیل است که حضرت امام هدف اصلی این انقلاب را رهانیدن مستضعفان از فقر و ضعف مالی معرفی می کند. همه ما باید همان نیرو را صرف کنیم، خدمت بکنیم؛ آن هم اوّل خدمت به مستضعفین، اوّل خدمت به زاغه نشین ها، اینهایی که ما مرهون آنها هستیم در پیشبرد این نهضت. این طبقه ای که از همه چیز محروم اند.[8] به همین دلیل ایشان همیشه تأکید داشتند که مسئولین کشور از قشر محرومین و مستضعفین باشد تا از آفات رفاه به دور باشند. آفاتی از قبیل ترس، تن پروری، سودجویی و حب جاه و مقام و... . ... خاصیت یک حکومت محرومین، مستضعفین و حکومت مردمی این است که (مسئولین) خودشان لمس محرومیت را کرده اند؛ اینها می فهمند که نداری یعنی چه و محرومیت یعنی چه. یکی از خاصیت های بزرگش این است که اینها دیگر از قدرت ها نمی ترسند. خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب (را دارند) که نبادا از این مقام، پایین بیایم و نبادا یک لطمه ای به اشرافیت من بخورد.[9] استضعاف سیاسی نیز به معنای وابستگی تام به قدرت های دنیا است که در هر مسأله ای باید آنها مقدرات کشورها و ملت های مستضعف را تعیین کنند، امام(ره) در این خصوص می فرمایند: (هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی، بپاخیزید و مقدرات خود را به دست گیرید. تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند؟).[10] حضرت امام راز دشمنی قدرتمندان عالم با انقلاب را علاوه بر ارزشها و فرهنگ انقلابی آن، در ویژگی حمایت از بیداری و قیام مستضعفین علیه دولتهای مستکبر جهان می دانند. از آنجا که محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ما است، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و برای ناتوان ساختن دولت ودست اندرکاران کشور ما حلقه های محاصره را تنگتر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی اقتصادی ظاهر ساخته اند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزش های ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند.[11] استضعاف جهانی البته دید حضرت امام فقط به داخل نیست بلکه به همه اقشار مستضعف جهانی می اندیشد. او بیان می کند که تنها راه رهایی ستم دیدگان عالم بیداری و وحدت علیه مستکبران و مبارزه برای رهایی از یوغ استثماری آنهاست. در این راه راه مبارزه آنها الگوگیری از انقلاب مردم ایران و انقلاب اسلامی آنها خواهد بود. انقلابی که با بهره گیری از اندیشه های والای اسلامی و انسانی توانست ملتی را از زیر بار ستم چند هزار ساله رهانیده و نظامی مقتدر با آزادی و استقلال بی نظیر را در دنیا به وجود بیاورد، که البته این دیدگاه امام(ره) را در سخنان متعددشان در جاهای مختلف مشاهده می کنیم، امام(ره) می فرمایند: باید این نهضت در تمام عالم نهضت مستضعف در مقابل مستکبر در تمام عالم گسترده شود. ایران، مبدأ، و نقطه اول و الگو برای همه ملت های مستضعف (باشد). ملت های مستضعف ببینند که ایران با دست خالی و با قدرت ایمان و با وحدت کلمه تمسک به اسلام، در مقابل قدرت های بزرگ ایستاد و قدرت های بزرگ را شکست داد.[12] همچنین امام خمینی(ره) می فرمایند: (ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی این ویژگی ها را داشته باشند و این معنایی که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامی باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامی و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق، گرفتنی است، و الّا اعطا نخواهند کرد...).[13] ایشان بر پایه همین هدف، انقلاب اسلامی را حامی همه مستضعفان عالم معرفی می کند که از همه انسان های مظلوم دفاع خواهد کرد از این رو امام(ره) فرمودند: (تمام ملت های مظلوم را پشتیبانی می کنیم و تمام ملت های مظلوم باید ظالم ها را از صفحه روزگار بیرون کنند و از تاریخ بیرون برانند).[14] نتیجه گیری آن گونه که نشان داده شد حضرت امام در حمایت خود از محرومین و مستضعفان داخلی و خارجی اهداف والایی داشتند و معتقد بودند که فقط با بیداری و آگاهی بخشی به این قشر عظیم و مظلوم می توان به حکومتی با ویژگی های عدالت گستری و محرومیت زدایی رسید. همچنین در سطح جهانی نیز این مستضعفین عالم هستند که در نهایت علیه ظلم و ستم قیام کرده و پایه های آن را ویران خواهند کرد و حکومت شبه جهانی عدالت محور را به وجود خواهد آورد، لذا امام (ره) فرمودند: (جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امیدبخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان).[15] پی نوشتها: [1]. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج11، ص358. [2]. همان، ج7، ص292. [3]. همان، ج7، ص327. [4]. همان، ج7، ص89. [5]. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه سوم (معروف به شقشقیه)، ص 52. [6]. همان، ج7، ص489. [7]. همان، ج11، ص272. [8]. همان، ج11، ص17. [9]. همان، ج18، ص28. [10]. همان، ج15، ص59. [11]. همان، ج20، ص341. [12]. همان، ج7، ص292. [13]. همان، ج13، ص93. [14]. همان، ج11، ص123. [15]. همان، ج17، ص481. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

منظور اساسی حمایت حضرت امام(ره) از مستضعفان چیست؟


پاسخ:

از آنجا که استراتژی همه انبیای الهی، بیداری ملتهای ستم دیده دنیا و نجات آنها از چنگال ظالمین و مستکبرین بوده است، حضرت امام نیز هدف از قیام خود و تشکیل دولت اسلامی را نجات توده های ستم دیده معرفی می کند:
ما دیدیم که مستکبران، مستضعفان را دارند از بین می برند. قیام کردیم. ما برای خدا قیام کردیم....[1] .
امام(ره) معتقد است که در نهایت فقط با بیداری و وحدت مستضعفان امکان پیاده کردن حکومت الله در جهان فراهم خواهد شد لذا می فرماید: (در تمام اقشار عالم، مسلمین بپاخیزند؛ بلکه مستضعفین بپاخیزند. وعده الهی که مستضعفین را شامل است، و می فرماید که ما منت بر مستضعفین می گذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند. امامت، حق مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند...).[2]
ایشان معتقد بودند که همین توده مستضعف بودند که از اهداف و آموزه های انبیا و همچنین از انقلاب الهی ایران حمایت کرده و جان خود را در راه خداوند فدا کرده اند.
نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت. مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند. آنهایی که امروز برای استفاده نامشروع می خواهند سر این سفره بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را می دادند؟ یا در بیغوله ها بودند و یا در خارج. این مستضعفین اند که نهضت ما را به پیش بردند؛ اینها هستند که خون خود را ریختند. جوانان دانشگاهی، جوانان مدارس قدیم، جوانان بازاری، عشایر محترم، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند.[3]
از همین روست که خداوند نیز همیشه با آنهاست و سرانجام جهان نیز با حکومت آنها پایان خواهد یافت، در این باره امام(ره) فرمودند: (خداوند همیشه با مستضعفان است و حق همواره بر باطل غلبه کرده و ایمان همیشه فایق شده است).[4]
البته باید توجه داشت که این حمایت، طبقاتی نیست و برخلاف آموزه های مارکسیستی که طبقه در آن اصالت دارد- حمایت حضرت امام از مستضعفان به خاطر ظلمی است که به آنها از طرف مستکبران صورت گرفته است، می باشد و به عبارتی به خاطر ناحقی که است به آنان روا گردیده است، می باشد و این حمایت از ستم دیدگان ریشه در عهدی دارد که خداوند متعال از اولیای خود گرفته است و اصولاً دلیل تلاش ائمه بزرگوار ما برای تشکیل حکومت اسلامی چیزی جز این نبوده است و الا حکومت به خودی خود هیچ ارزش ذاتی برای ایشان نخواهد داشت. در این باره حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: (أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْز؛ آگاه باشید سوگند به خدایی که میان دانه حبه را شکافت و انسان را خلق کرد، اگر حضور حاضرین بیعت کنندگان نبود و حجت با وجود یاری کنندگان تمام نمی شد و نبود عهدی که خداوند از علما و دانایان گرفته است تا راضی نشوند بر سیری ظالمین و گرسنه ماندن مظلومین؛ هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می انداختم و آن را با کاسه اولش آب می دادم ضرب المثلی با این معنا که همانگونه که قبلاً هم برای خلاقت کاری نکردم این بار نیز کنار رفته و آن را نمی پذیرفتم و شما فهمیده اید که این دنیای شما پیش من پَست تر از عطسه بز ماده است).[5]
از سوی دیگر این حمایت به معنای تکریم فقر و یا ضعف نیست بلکه در شرایطی که جهان به دو قطب ظالم و مظلوم تقسیم شده است این فقرا و مستضعفین بوده اند که همواره از راه و ندای حق طرفداری کرده و در این راه فداکاری های بسیاری نموده اند.
با توجه به اهمیت این موضوع، ابتدا ضروری به نظر می رسد شاخصه های مستضعفان از نگاه امام بررسی شده و سپس به بررسی چرایی این موضوع پرداخته شود.
مشخصات مستضعفان
تعریف مستضعف: با یک نگاه کلی به سخنان حضرت امام(ره) می توان دریافت که منظور امام از مستضعف، قشر ضعیف جامعه هستند که توانایی دفاع از حق خود در برابر زورگویان را ندارند. در یک کلام کلی هر شخص ظالمی مستکبر و هر شخص مظلومی مستضعف به شمار می آید روی هم رفته امام(ره) در یک معیار کلّی می فرمایند: (هر فرد، می شود که مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، ولو چهار نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می شوید. و آن زیردست ها مستضعف. ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون می آییم. آیا سرفراز بیرون می آییم یا گردن کج و شکسته؟).[6]
با وجود این می شود گفت که امام، مستضعفین را بر سه قسم می داند یا به تعبیر بهتر ریشه استضعاف را در سه چیز می داند. ضعف فکری، سیاسی و اقتصادی.
مستضعف فکری یعنی کسی که از لحاظ فکری دارای استقلال نبوده و تابع افکار دیگری است و این نتیجه به ضعف کشاندن فکر آنها توسط مستکبرین است.
مستضعفین وظیفه شان را با مستکبرین بفهمند. این مستضعفین اکثراً نمی دانند... تا بفهمند مستضعفین که این مستکبرین با آنها چه می کنند. این ابرقدرت ها با اینها چه می کنند.[7]
استضعاف اقتصادی نیز بیشتر ناشی از ضعف اقتصادی است که در یک جامعه غیر الهی، ملاک اصلی در برخورداری از مزایای قدرت است و دقیقاً به همین دلیل است که حضرت امام هدف اصلی این انقلاب را رهانیدن مستضعفان از فقر و ضعف مالی معرفی می کند.
همه ما باید همان نیرو را صرف کنیم، خدمت بکنیم؛ آن هم اوّل خدمت به مستضعفین، اوّل خدمت به زاغه نشین ها، اینهایی که ما مرهون آنها هستیم در پیشبرد این نهضت. این طبقه ای که از همه چیز محروم اند.[8]
به همین دلیل ایشان همیشه تأکید داشتند که مسئولین کشور از قشر محرومین و مستضعفین باشد تا از آفات رفاه به دور باشند. آفاتی از قبیل ترس، تن پروری، سودجویی و حب جاه و مقام و... .
... خاصیت یک حکومت محرومین، مستضعفین و حکومت مردمی این است که (مسئولین) خودشان لمس محرومیت را کرده اند؛ اینها می فهمند که نداری یعنی چه و محرومیت یعنی چه. یکی از خاصیت های بزرگش این است که اینها دیگر از قدرت ها نمی ترسند. خاصیت اعیانیت و اشرافیت به اصطلاح و رفاه این است که چون همیشه خوف این مطلب (را دارند) که نبادا از این مقام، پایین بیایم و نبادا یک لطمه ای به اشرافیت من بخورد.[9]
استضعاف سیاسی نیز به معنای وابستگی تام به قدرت های دنیا است که در هر مسأله ای باید آنها مقدرات کشورها و ملت های مستضعف را تعیین کنند، امام(ره) در این خصوص می فرمایند: (هان ای مسلمانان جهان و مستضعفان گیتی، بپاخیزید و مقدرات خود را به دست گیرید. تا کی نشسته اید که مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند؟).[10]
حضرت امام راز دشمنی قدرتمندان عالم با انقلاب را علاوه بر ارزشها و فرهنگ انقلابی آن، در ویژگی حمایت از بیداری و قیام مستضعفین علیه دولتهای مستکبر جهان می دانند.
از آنجا که محرومیت زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ما است، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و برای ناتوان ساختن دولت ودست اندرکاران کشور ما حلقه های محاصره را تنگتر کرده اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی اقتصادی ظاهر ساخته اند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایر ارزش های ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند.[11]
استضعاف جهانی
البته دید حضرت امام فقط به داخل نیست بلکه به همه اقشار مستضعف جهانی می اندیشد. او بیان می کند که تنها راه رهایی ستم دیدگان عالم بیداری و وحدت علیه مستکبران و مبارزه برای رهایی از یوغ استثماری آنهاست. در این راه راه مبارزه آنها الگوگیری از انقلاب مردم ایران و انقلاب اسلامی آنها خواهد بود. انقلابی که با بهره گیری از اندیشه های والای اسلامی و انسانی توانست ملتی را از زیر بار ستم چند هزار ساله رهانیده و نظامی مقتدر با آزادی و استقلال بی نظیر را در دنیا به وجود بیاورد، که البته این دیدگاه امام(ره) را در سخنان متعددشان در جاهای مختلف مشاهده می کنیم، امام(ره) می فرمایند:
باید این نهضت در تمام عالم نهضت مستضعف در مقابل مستکبر در تمام عالم گسترده شود. ایران، مبدأ، و نقطه اول و الگو برای همه ملت های مستضعف (باشد). ملت های مستضعف ببینند که ایران با دست خالی و با قدرت ایمان و با وحدت کلمه تمسک به اسلام، در مقابل قدرت های بزرگ ایستاد و قدرت های بزرگ را شکست داد.[12]
همچنین امام خمینی(ره) می فرمایند: (ما می خواهیم که همه ممالک اسلامی این ویژگی ها را داشته باشند و این معنایی که در ایران تحقق پیدا کرده است در همه ممالک اسلامی باشد و این انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامی و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بایستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگیرند و باید بدانند که حق، گرفتنی است، و الّا اعطا نخواهند کرد...).[13]
ایشان بر پایه همین هدف، انقلاب اسلامی را حامی همه مستضعفان عالم معرفی می کند که از همه انسان های مظلوم دفاع خواهد کرد از این رو امام(ره) فرمودند: (تمام ملت های مظلوم را پشتیبانی می کنیم و تمام ملت های مظلوم باید ظالم ها را از صفحه روزگار بیرون کنند و از تاریخ بیرون برانند).[14]
نتیجه گیری
آن گونه که نشان داده شد حضرت امام در حمایت خود از محرومین و مستضعفان داخلی و خارجی اهداف والایی داشتند و معتقد بودند که فقط با بیداری و آگاهی بخشی به این قشر عظیم و مظلوم می توان به حکومتی با ویژگی های عدالت گستری و محرومیت زدایی رسید. همچنین در سطح جهانی نیز این مستضعفین عالم هستند که در نهایت علیه ظلم و ستم قیام کرده و پایه های آن را ویران خواهند کرد و حکومت شبه جهانی عدالت محور را به وجود خواهد آورد، لذا امام (ره) فرمودند: (جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امیدبخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیکتر می نماید. گویی جهان مهیا می شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان).[15]

پی نوشتها:
[1]. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، ج11، ص358.
[2]. همان، ج7، ص292.
[3]. همان، ج7، ص327.
[4]. همان، ج7، ص89.
[5]. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه سوم (معروف به شقشقیه)، ص 52.
[6]. همان، ج7، ص489.
[7]. همان، ج11، ص272.
[8]. همان، ج11، ص17.
[9]. همان، ج18، ص28.
[10]. همان، ج15، ص59.
[11]. همان، ج20، ص341.
[12]. همان، ج7، ص292.
[13]. همان، ج13، ص93.
[14]. همان، ج11، ص123.
[15]. همان، ج17، ص481.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین