علت شروع جنگ ایران و عراق چه بود؟ و این که اگر ایران صلح می کرد بهتر نبود تا این که این تعداد از جوانان و سرمایه از دست برود؟ با سلام و تشکر از مکاتبه با این مرکز ، پرسش فوق را در دوبخش؛ دلایل تهاجم نظامی عراق به ایران و دستاوردهای دفاع مقدس پی می گیریم. الف. بررسی دلایل تهاجم نظامی عراق به ایران: اهداف حمله نظامی عراق به ایران چه بود؟ در سطوح ملی، منطقهای و بین المللی، نظیر کشورهای عربی، آمریکا و کشورهای برتر اروپایی، هدفهای خاص و مشترک جهت برانگیختن عراق برای حمله به ایران وجود داشت. برای عراق در سطح هدفهای ملی، چند مساله حائز اهمیتبود که در صدر آنها ترمیم قرارداد 1975 م الجزایر و تعیین مرزهای جدید زمینی و دریایی با ایران قرار داشت. رژیم عراق که از همان ابتدای انعقاد موافقتنامه 1975 م خود را مغبون میدانست (مصاحبه صدام حسین مندرج در مجله اشپیگل شماره 23 ژوئن 1981 م)، پس از پیروزی انقلاب موقع را برای تجدید نظر و احیانا لغو معاهده از هر نظر مناسب دانست و بدین جهت گام به گام به تضعیف این معاهده پرداخت. اظهار نظر مقامات رژیم بعثی، گویای این مطلب است: سفیر عراق در بیروت طی مصاحبهای با روزنامه النهار در تاریخ 12 آبان 1358 نوامبر 1979 بهبود روابط ایران و عراق را از جمله منوط به تجدید نظر در عهدنامه 1975 الجزایر بین دو کشور در مورد اروند رود، عنوان کرد. صدام نیز در فروردین ماه 1359 / آوریل 1980 طی گفتگویی که به وسیله خبرگزاریها مخابره شد، یکی از شرطهای توقف جنگ بین ایران و عراق را بازگرداندن دنباله اروند رود به حالت قبل از سال 1975 م بیان کرد. وی طی یک حمله شدید به رهبران ایران تاکید کرد که عراق آماده استبا زور تمام اختلافات خود را با ایران حل کند. (1) شرایط نخستین آتش بس رسمی که توسط عراق در 5 مهر 1359 / 28 سپتامبر 1980 انتشار یافت، نشاندهنده هدف رهبر عراق از جنگ در سطح ملی است. این بیانیه برقراری صلح را در گرو تحقق چند شرط قرار داده است: به رسمیتشناخته شدن حقوق ارضی عراق از سوی ایران، قطع مداخله در امور داخلی عراق، قول متقابل برای رعایت مناسبات حسن همجواری و بازگرداندن سه جزیره در خلیج فارس (تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی) به صاحبان به حق عرب آنها. (2) از این شرایط، آخرین مورد احتمالا کم اهمیتترین است. اما اشاره رژیم عراق به آن، جلب افکار عمومی برای تاکید بر این امر بود که عراق از جانب کل ملت عرب دستبه تلاش زده است. بر این اساس، در اواخر تیرماه 1359 / ژوئن 1980 صدام در همین رابطه اظهار داشت: (اینک توانایی نظامی برای استرداد سه جزیره واقع در خلیج فارس که توسط شاه اشغال شده است را داریم. از زمان اشغال این سه جزیره هرگز ساکت ننشستهایم و پیوسته خود را از نظر نظامی و اقتصادی برای پس گرفتن این جزایر آماده کردهایم) . (3) بنا به برخی تحلیلها، همچنین جنگ برای صدام، نقطه اوج سیاستهای وی برای جلب علاقه آمریکا به تواناییهای عراق به منظور جانشینی ایران زمان شاه به صورت یک قدرت منطقهای، محسوب میشد. (4) این جهت گیری بدان خاطر بود که خط مشی دفاعی آمریکا در قبال منطقه، مرکز ثقل خود را بر روی تجهیزات لازم نظامی برای حامیان خود در منطقه - اساسا عربستان سعودی و ایران - به عنوان ابزاری برای تشکیل یک شبکه دفاعی در منطقه که بتواند تامین کننده منافع متقابل باشد، استوار کرد، (5) و عراق میتوانستبا شرایط خاص آن زمان، این نقش را ایفا کرده و به آلترناتیو رژیم شاه تبدیل شود. مجله نیوزویک درباره چنین گرایشی در میان رهبری عراق بر این عقیده بود که اهداف عراق چیزی کمتر از تسلط بر خلیج فارس و شاید سراسر خاورمیانه با هزینه اجتنابناپذیر دو ابرقدرت نیست. زیرا در این میان خلاءی وجود داشت که میبایست پر شود. مصر به خاطر شرکتش در مذاکرات صلح کمپ دیوید منزوی و مطرود شده بود، سوریه گرفتار مشکلات داخلی بود و ایران که روزی ژاندارم خلیج فارس بود در هرج و مرج به سر میبرد. پس عراق کاندیدای امیدبخش برای این خلاء محسوب میشد. زیرا تجهیزات وسیعی از سلاحهای مدرن را که بیشتر از شوروی و اروپای غربی تامین شده بود در اختیار داشت. همچنین بر خلاف عربستان سعودی و حکومتهای خلیج فارس، دارای جمعیتی بالغ بر 13 میلیون نفر بود. (6) درباره هدفهای عراق در سطح ملی، دیدگاه دیگری ناظر بر این معناست که آغاز جنگ در جهت گسترش فرهنگ ملت عراق در منطقه است. (این دیدگاه آقای محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران، میباشد) و در چارچوب نظریه (منازعه فرهنگ سیاسی میان ملتها) مطرح شده است. مطابق این نظریه، مابین کشورها و ملتها نوعی منازعه فرهنگی سیاسی وجود دارد که هر یک در صدد گسترش فرهنگ خود در قلمرو ملت دیگر است. ناتوانی از گسترش این فرهنگ از مجاری عادی و طبیعی موجب میشود که حکومتها از راه جنگ به این مهم مبادرت ورزند. عناصر دیگر این نظریه که وجود آنها برای وقوع جنگ لازم شمرده میشود عبارتند از: 1- تطبیق انگیزههای شخصی (فرهنگی - سیاسی) رهبران با انگیزه ملت در درون واحد سیاسی، 2- تطابق انگیزههای سطح بین المللی با انگیزههای ملی (در مورد کشورهایی که به عنوان قدرت بین المللی شناخته نمیشوند)، 3- اعتماد به موفقیت، درباره انگیزهها، همگرایی و اشتراک نظر ملتها و رهبران در جهتگیری سیاستخارجی، واحد سیاسی نقش اساسی دارد. علاوه بر این منافع، ایجاد انگیزه نیز مهم است. مبتنی بر نظریه مزبور، ملت عراق به طور بالقوه در صدد گسترش فرهنگ سیاسی خود به بیرون از مرزهای کشور بوده است. اما تعریف غلط رهبران از انگیزهها، این ملت را در مقابل جمهوری اسلامی قرار داد. (7) هدف دیگر عراق، آن گونه که مقامات رسمی این کشور بیان کردهاند، براندازی حکومت و تجزیه خاک جمهوری اسلامی بوده است. صدام حسین در مصاحبه 21 آبان 1359 / 12 نوامبر 1980 مندرج در مطبوعات عراق، در مورد اهداف کلی عراق اظهار داشت: (ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمیشویم و با صراحت اعلام میداریم در شرایطی که این کشور دشمن ماست، هر فرد عراقی و یا شاید هر فرد عرب مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.) طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، نیز هشت ماه پس از جنگ گفت: (وجود پنج ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود.) وی اضافه کرد: (ما از شورش ملتهای ایرانی پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه ایران خواهیم کرد.) صدام حسین نیز در فروردین ماه 1360 در مقابل جمعی از نفرات ارتش ملی (جیش الشعبی) که عازم جبهههای جنگ بودند همین هدف را چنین توضیح داد: (ما آمادهایم هر گونه کمک منجمله سلاحی که مورد نیاز مردم عرب خوزستان و سایر ملتهای ایران به ویژه کردها، بلوچها و همه وطنپرستان واقعی و شریف میباشد، به آنها بدهیم. ما به تمامیت ارضی ایران علاقهای نداریم و این استراتژی ماست که از مدتها پیش اعلام کردهایم) . (8) هدف براندازی نظامی نیز از جانب مقامات عراقی مورد تاکید قرار گرفت. حدود یک سال پس از جنگ، طاها یاسین رمضان، معاون نخست وزیر عراق، در این باره گفت: (این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 م و یا چند صد کیلومتر خاک و نصف اروند رود نیست، این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است) . (9) این هدف عراق در رسانههای غربی نیز درج شد. روزنامه (کریستین ساینس مانیتور) از قول (ادوارد وودلاک) ، استاد دانشگاه جرج تاون نوشت: (احتمالا یکی از هدفهای عراقیها سرنگونی رژیم [امام] خمینی است) . (10) عراق و کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ اروپایی، نسبتبه براندازی نظام جمهوری اسلامی، اشتراک نظر داشتند. اما تغییر رفتار به عنوان یک حداقل، مورد توافق تمام قدرتهای بزرگ بود. از این رو، آمریکا و بلوک غرب همراه با عراق و کشورهای منطقه در صدد بودند بازی جدیدی راه بیاندازند که طی آن انقلاب اسلامی را مهار کرده جمهوری اسلامی را به همگرایی با خانواده جهانی واداشته و یا از طریق براندازی به بحران موجود خاتمه دهند. زیرا ادامه این روند با منافع غرب و آمریکا در تضاد بود. از این رو، اقدامات گوناگونی توسط آمریکا و با حمایتبلوک غرب علیه انقلاب اسلامی صورت گرفت. این اقدامات در دو سطح ملی و بین المللی به اجرا گذاشته شد. در سطح ملی آشوب، اغتشاش و به راه انداختن جنگ داخلی توسط اقلیتهای قومی و جریانهای وابسته به نظام پیشین و فعال شدن گروههای به اصطلاح چپ در صحنه فرهنگی و اجتماعی و مانند آن را میتوان برشمرد. در سطح بین المللی و منطقهای میتوان از این اقدامات نام برد: جنگ روانی و تبلیغاتی به منظور انزوای سیاسی ایران، قطع ارتباطات دیپلماتیک، مسدود کردن اموال و داراییهای ایران، محاصره اقتصادی و حمله نظامی به طبس. حمله به طبس در واکنش به تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، صورت گرفت. اما عملیات نظامی آمریکا در کویر طبس با شکست مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سنگینترین ضربه وارده به آمریکا، گروگانگیری دیپلماتهای این کشور توسط دانشجویان بود. (11) دانشجویان مسلمان مدعی بودند که سفارت آمریکا در تهران به جای فعالیت دیپلماتیک به امر جاسوسی و براندازی جمهوری اسلامی پرداخته است. این ادعای آنها پس از انتشار اسناد سفارتخانه مورد قبول همگان واقع شد. شکست عملیات طبس، دور جدیدی از اقدامات را در دستور کار بلوک غرب به پیشتازی آمریکا قرار داد. روزنامه نیویورک تایمز پنج ماه قبل از آغاز حمله عراق در اردیبهشت 1359 / آوریل 1980 از طرحهای مرحله به مرحله دولت آمریکا در این زمینه پرده برداشت. این روزنامه نوشت: (دولت آمریکا پس از شکست عملیات طبس، امکان اجرای سه طرح نظامی بسیار مهم را بررسی میکند. طرحهای مزبور عبارتند از: پیاده کردن نیروی نظامی در شهرهایی که محل نگهداری گروگانهای آمریکاست، مین گذاری در میادین صدور نفتیا بمباران پالایشگاههای ایران.) نیویورک تایمز میافزاید: (واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادی و سیاسی ایران بتواند در تیرگی روابط ایران و عراق تاثیر بیشتری داشته باشد.) عدهای معتقدند چشم انداز جنگ با کشوری نیرومند، شاید ایران را وادار سازد در سیاستخود تجدید نظر کند. (12) ما قبل از تحمیل جنگ، طرح دیگری باید اجرا میشد که در صورت موفقیتبه حیات جمهوری اسلامی ایران خاتمه میداد و در صورت عدم موفقیت، جنگ آغاز میشد. از این رو در مورخ چهارم تیرماه 1359 کودتای نوژه با همکاری عناصر داخلی و بین المللی به اجرا گذاشته شد. اما این بار نیز بختبا انقلاب بود و آمریکا بار دیگر شکست را پذیرا شد. در چنین شرایطی برژینسکی، مشاور امنیتی کارتر، رئیس جمهور آمریکا، اظهار داشت: (استراتژی آمریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولتهایی که توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم [امام] خمینی را دارا هستند مورد توجه قرار دهد) . (13) متعاقبا، برژینسکی در نیمه تیرماه سال 1359 در اردن محرمانه با صدام حسین دیدار کرد. بنا به اظهارات گری سیک، برژینسکی در دیدار خود با صدام این تلقی عمدی را در وی ایجاد کرد که واشنگتن در مورد تهاجم عراق به ایران به بغداد چراغ سبز نشان داده است. مجله فیگارو درباره اهمیت این دیدار نوشته است: (جریان جنگ عراق و ایران در واقع از ژوئن (تیرماه) گذشته، زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا، با آرزوهای عراق در مورد اروندرود و احتمال برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفتی نخواهد کرد) . (14) در پی این دیدار، کارتر اجازه فروش پنج فروند جتبوئینگ مسافربری را به عراق صادر و چند روز پیش از حمله به ایران، تحریم فروش موتورهای جنرال الکتریک به بغداد را ملغی کرد. به رغم وجود بدبینیهای چندی بین دو کشور، واشنگتن بغداد را ابزار مهم و شاید تنها کشوری میدید که میتوانستبا دشمنش یعنی ایران درگیر شود. (15) صدام حسین نیز که پس از روی کار آمدن در پی نزدیکی به آمریکا بود و شرایط انقلابی در ایران را با توجه به تعارض آن با منافع آمریکا، بهترین فرصت تشخیص داده، برای جلب خشنودی آمریکا گامهای لازم را برداشت: در دیماه 1359 همراه با کشورهای محافظه کار عرب، تجاوز شوروی به افغانستان را محکوم کرد و مدتی بعد پیشنهاد منشور ضد شوروی در خاورمیانه را ارائه داد. ژانویه سال بعد، اشغال سفارت آمریکا در ایران از سوی بغداد محکوم شد.مهمتر از همه رئیس جمهور عراق، مناسبات دوستانه خود را با عربستان سعودی تحکیم بخشید و خود را حامی ثبات ریاض در برابر رادیکالیسم اسلامی خواند. در 5 فروردین 1359 / 25 مارس 1980 یک پیمان ضد شوروی بین ریاض و بغداد به امضا رسید. این پیمان در حمایت از یمن شمالی بود که در نظر اشتشورش سوسیالیستی مورد حمایتشوروی و نشات گرفته از یمن جنوبی را سرکوب کند. همزمان، صدام حسین از جبهه امتناع اعراب که برای مبارزه با کمپ دیوید تشکیل شده بود کنارهگیری کرد. (16) علاوه بر این، صدام حسین با درکی که از سیاست آمریکا داشت، یک روز پس از اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران در تاریخ 20/1/1359 هجری شمسی، اعلام کرد: (عراق آماده و مجهز است تا برای دفاع از حاکمیت و افتخار خود به جنگ دستبزند) . (17) این هماهنگی میان آمریکا و عراق که از همگرایی آنها در مقابله با انقلاب اسلامی ناشی میشد زمینه را برای تجاوز عراق به ایران به عنوان اقدام نهایی فراهم ساخت. به ویژه که آخرین وضعیت نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران که شامل اطلاعات دقیقی بود، توسط آمریکا از طریق عربستان در اختیار عراق گذاشته شد و موجب دلگرمی و پشت گرمی هر چه بیشتر این رژیم گردید. مجله ژون آفریک در مورخ 9 ژوئن 1982 نوشت: (زمامداران عربستان هنگام استقبال از صدام، درستیک ماه مانده به شروع جنگ، هدیه شاهانهای به او دادند و آن گزارشی بود تهیه شده از سوی دستگاههای سری آمریکا که در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. حتی بیشتر از این، در این سند واقعیات دقیقی درباره وضع ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهرهبرداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند. خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود) . (18) پینوشتها: 1) تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران، دفتر حقوقی وزارت امور خارجه، بهمن 1361، ص 5- 4. 2) رالف کینگ، پیشین، صص 4- 2. 3) پیشین، ص 101. 4. [Guardian,23october,1980. ] 5) ویلیام جی اولسون، جنگ خلیج فارس: صلح در دوران ما، 1985، ترجمه خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/10/64، ص 17. 6. [ News Week, 7December 1980] 7) محسن رضای، درس (تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق) دوره دکتری علوم نظامی، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 31 فروردین 1374 ه. ش. 8) پیشین، صص 2- 101. 9) مصاحبه طاها یاسین رمضان با روزنامه الثوره مورخ دی ماه 1360 (ژانویه 1982) [christian Science Monitor, 26 september 1980] 11) حضرت امام خمینی (س) ضمن آنکه این رویداد را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیدند، اظهار داشتند: ابهت آمریکا شکسته شد (نقل به مضمون) . 12) منوچهر محمدی و دیگران، جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات)، [دکتر منوچهر محمدی، جنگ ایران و عراق: یک بررسی همه جانبه]، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، تهران 1373، صص 9- 8. 13) علی اصغر کاظمی، مدیریتبحرانهای بینالمللی، دفتر مطالعات سیاسی و بیناللملی، تهران 1367، ص 65. 14) روزنامه انقلاب اسلامی، 17 آذر 1359 ه.ش به نقل از فیگارو. (منبع : جنگ عراق و ایران، رویارویی استراتژیها ،نویسنده: حسین اردستانی ) دوم . دستاوردهای دفاع مقدس: الف) دستاوردهای داخلی 1) تثبیت انقلاب: یکی از ثمرات بزرگ دفاع مقدس، تثبیت انقلاب بود، یعنی در سایه جنگ بود که انقلاب تثبیت شد و ضد انقلاب ها رانده شدند و نیروهای وابسته به شرق و غرب کم کم شناخته شده به دست نیروهای انقلاب از نظام کنار گذاشته شدند.مصداق بارز این ادعا، روشن شدن شخصیت تروریستی و ضد دینی گروهک مجاهدین خلق (منافقین) برای ملت ایران بود که در سایه جنگ محقق گردید. در سایه ء جنگ ملت ایران بهتر از گذشته توانستند حق را از باطل، خودی را از غیر خودی تشخیص داده و در راستای آفت زدایی انقلاب گام بردارند. و نتیجه این هوشیاری تثبیت انقلاب بود. 2) تثبیت تمامیت ارضی: استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر منجر به تثبیت تمامیت ارضی و امنیت مرزی جمهوری اسلامی در منطقه شد نگاهی به تاریخ گذشته ایران نشان می دهد که در طول دو قرن گذشته، این تنها جنگی بوده، است که ایرانیان حتی یک وجب از خاک میهن اسلامی خود را به بیگانگان نداده اند، در قرون گذشته طی دو جنگ ایران و روس، قسمت اعظمی از قلمرو ایران به بیگانگان واگذار گردید و همین امر، یعنی عدم توانایی حکومت ایران در مقابل دست اندازی بیگانگان به خاک خود، باعث گردید که در سال 1350 نیز با یک سناریوی شیطانی، استان چهاردهم یعنی بحرین را از ایران جدا ساخته در صحنه بین المللی استقلال آن را اعلام نمایند. اما در این جنگ، با این که بسی عظیم تر و حساس تر از جنگ های گذشته بود تمامیت ارضی کشور به تمام و کمال حفظ گردید. یک کشور با غیرت ممکن است خسارات زیادی را بپذیرد، اما حاضر نیست ناموس ملی خودش را بدست بیگانگان بدهد. 3) افزایش توان نظامی: یک ارتش منظم و کلاسیک، دست کم یک دهه زمان نیاز دارد تا بتواند خودش را سازماندهی و تقویت نماید در صورتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توانست در کوتاه ترین مدت ممکن سه نیروی مقتدر زمینی، دریایی و هوایی را سازماندهی کرده و با جدیدترین روش های نظامی به کارگیری نماید. همچنین انبوهی از تجربیات را طی این هشت سال، توشه خود سازد. علاوه بر این صنایع نظامی به حد مطلوبی توسعه داده شد و در برخی موارد به حد خودکفایی رسید. حضرت امام هم در این زمینه می فرمایند: ما تنها در جنگ بود که توانستیم صنایع نظامی خود را به حد مطلوبی از رشد برسانیم. پس از اتمام جنگ نیز تجربیات هشت سال دفاع مقدس، قدرت نظامی ایران را تا حد کشورهای پیشرفته منطقه افزایش داده و یک حالت بازدارندگی بسیار قوی در مقابل قدرت های نظامی منطقه به جود آورد. ساخت موشک دوربرد شهاب 3 و آزمایش موفقیت آمیز آن، چنان دشمنان ما از جمله رژیم اشغالگر قدس را شگفت زده کرد که سبب شد موضع گیری های تندی در قبال این حرکت مقتدرانه جمهوری اسلامی در صحنه بین المللی از خود بروز دهند. ساخت تانک ذوالفقار با قدرت مانور بالا، بازسازی هواپیماهای جنگی، تولید قطعات هواپیما و سلاح های سنگین و خودکفایی در ساخت سلاح های سبک و نیمه سنگین، ساخت هواپیمای بدون سرنشین و... بسیاری موارد دیگر از جمله ثمراتی است که در سایه 8 سال دفاع مقدس نصیب مملکت ما شد. تجربه در امر مهندسی جنگ، راه سازی، سد سازی، کشتی سازی، صنایع الکترونیک، پزشکی، داروسازی و مانند آن، از دیگر ثمرات دفاع مقدس است که از آن ها در امر بازسازی کشور به نحو مطلوب استفاده شده و می شود. ب) دستاوردهای بین المللی دفاع مقدس 1) تثبیت انقلاب اسلامی در صحنه بین المللی؛ در صحنه بین الملل، جهان توانست بفهمد انقلاب ما یک انقلاب اصیل با پشتوانه الهی و مردمی و تصور انهدام انقلاب در کوتاه مدت یک امر واهی است. هشت سال دفاع خستگی ناپذیر و مخلصانه که تثبیت کامل و مقتدرانه نظام را به همراه داشت، قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را واداشت تا نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته و به حقوق ملی و بین المللی آن به عنوان یک نظام مستقل سیاسی و قدرتمند اعتراف نمایند. درخواست رسمی و مکرر امریکا جهت ایجاد ارتباط با ایران مصداق بارز چنین فرضیه ای است. 2) شناساندن بعد فرهنگی و مکتبی انقلاب در صحنه بین الملل؛ در سایه دفاع مکتبی، بعد دینی انقلاب به مردم جهان شناسانده شد. و این امر موجب شکل گیری حرکت های آزادی بخش در جهان گردید و مسلمانان را به بازگشت به خویشتن فراخواند. مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره) در مصاحبه خود می گوید: من نمی گویم که اگر جنگ نبود انقلاب شکست می خورد، اما اگر جنگ نبود بعد فرهنگی و مکتبی بودن انقلاب ما در دنیا شناخته نمی شد. جنگ موجب شد که اکثر خبرهای دنیا در هشت سال جنگ در مورد ایران از رسانه های گروهی پخش شود. قدرت انقلاب، تفکر امام، برخورد انقلاب با ارزش های ترسیم شده از سوی غرب و... در لابه لای جنگ، به دنیا منتقل شد، وقتی اینطور شد، در تمام نیروهای اسلامی و هسته های مقاومت که نقاط بسیار قوی ادامه جنگ بودند امیدی پدید آمد، اگر شما می بینید که در جریان سلمان رشدی، مسلمانان دنیا به خیابان ها می ریزند و فتوای امام چنان واکنش هایی به وجود می آورد، این آگاهی است که در خلال هشت سال جنگ توسط دشمنان ما به آن ها منتقل شده است؛ چون امام که محور تمام اخبار بودند تفکرشان تفکر اسلامی بود. اسلام و دیدگاههای اسلامی امام به بهترین وجه در آن دوران برای تمام دنیا و مسلمانانی که در اقصی نقاط جهان هستند مخابره شد... لذا موضع ما در مقابل اسرائیل، ارتجاع منطقه و... غیره در خبرها و گزارشات بیان می شد. وقتی حرف امام منتقل می شود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و ما دندان های آمریکا را در دهانش خرد می کنیم و... توسط خبرگزاری ها منتقل و به وسیله رادیوها و رسانه های همگانی بیان می شد این باعث می شد که مسلمان ها خویشتن را باز یابند. درست است که حرف امام بود ولی سیستم ارتباطی حرف امام، جنگ بود. 3) دستاوردهای بین المللی دفاع مقدس از دیدگاه امام؛ حضرت امام همواره 8 سال دفاع مقدس را موهبتی الهی می دانستند و معتقد بودند در سایه آن، ثمرات عظیمی نصیب این کشور شد؛ از جمله: ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودیم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ دوستان و دشمنان مان را شناخته ایم... ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم... ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می توان مبارزه کرد. جنگ ما کمک به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت و... . بدین ترتیب می بینیم که خسارات مادی و معنوی جنگ، در مقابل برکاتی که به واسطه دفاع مقدس نصیب ملت غیور ایران و میهن اسلامی ما گردید، بسیار ناچیز است. ( منبع : پاسخ به دو پرسش درباره دفاع مقدس ، حسین ترابیمجله حصون، شماره 8، تابستان 1385) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 14/100139291)
علت شروع جنگ ایران و عراق چه بود؟ و این که اگر ایران صلح می کرد بهتر نبود تا این که این تعداد از جوانان و سرمایه از دست برود؟
علت شروع جنگ ایران و عراق چه بود؟ و این که اگر ایران صلح می کرد بهتر نبود تا این که این تعداد از جوانان و سرمایه از دست برود؟
با سلام و تشکر از مکاتبه با این مرکز ، پرسش فوق را در دوبخش؛ دلایل تهاجم نظامی عراق به ایران و دستاوردهای دفاع مقدس پی می گیریم.
الف. بررسی دلایل تهاجم نظامی عراق به ایران:
اهداف حمله نظامی عراق به ایران چه بود؟
در سطوح ملی، منطقهای و بین المللی، نظیر کشورهای عربی، آمریکا و کشورهای برتر اروپایی، هدفهای خاص و مشترک جهت برانگیختن عراق برای حمله به ایران وجود داشت. برای عراق در سطح هدفهای ملی، چند مساله حائز اهمیتبود که در صدر آنها ترمیم قرارداد 1975 م الجزایر و تعیین مرزهای جدید زمینی و دریایی با ایران قرار داشت. رژیم عراق که از همان ابتدای انعقاد موافقتنامه 1975 م خود را مغبون میدانست (مصاحبه صدام حسین مندرج در مجله اشپیگل شماره 23 ژوئن 1981 م)، پس از پیروزی انقلاب موقع را برای تجدید نظر و احیانا لغو معاهده از هر نظر مناسب دانست و بدین جهت گام به گام به تضعیف این معاهده پرداخت. اظهار نظر مقامات رژیم بعثی، گویای این مطلب است: سفیر عراق در بیروت طی مصاحبهای با روزنامه النهار در تاریخ 12 آبان 1358 نوامبر 1979 بهبود روابط ایران و عراق را از جمله منوط به تجدید نظر در عهدنامه 1975 الجزایر بین دو کشور در مورد اروند رود، عنوان کرد. صدام نیز در فروردین ماه 1359 / آوریل 1980 طی گفتگویی که به وسیله خبرگزاریها مخابره شد، یکی از شرطهای توقف جنگ بین ایران و عراق را بازگرداندن دنباله اروند رود به حالت قبل از سال 1975 م بیان کرد. وی طی یک حمله شدید به رهبران ایران تاکید کرد که عراق آماده استبا زور تمام اختلافات خود را با ایران حل کند. (1)
شرایط نخستین آتش بس رسمی که توسط عراق در 5 مهر 1359 / 28 سپتامبر 1980 انتشار یافت، نشاندهنده هدف رهبر عراق از جنگ در سطح ملی است. این بیانیه برقراری صلح را در گرو تحقق چند شرط قرار داده است: به رسمیتشناخته شدن حقوق ارضی عراق از سوی ایران، قطع مداخله در امور داخلی عراق، قول متقابل برای رعایت مناسبات حسن همجواری و بازگرداندن سه جزیره در خلیج فارس (تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی) به صاحبان به حق عرب آنها. (2)
از این شرایط، آخرین مورد احتمالا کم اهمیتترین است. اما اشاره رژیم عراق به آن، جلب افکار عمومی برای تاکید بر این امر بود که عراق از جانب کل ملت عرب دستبه تلاش زده است. بر این اساس، در اواخر تیرماه 1359 / ژوئن 1980 صدام در همین رابطه اظهار داشت: (اینک توانایی نظامی برای استرداد سه جزیره واقع در خلیج فارس که توسط شاه اشغال شده است را داریم. از زمان اشغال این سه جزیره هرگز ساکت ننشستهایم و پیوسته خود را از نظر نظامی و اقتصادی برای پس گرفتن این جزایر آماده کردهایم) . (3)
بنا به برخی تحلیلها، همچنین جنگ برای صدام، نقطه اوج سیاستهای وی برای جلب علاقه آمریکا به تواناییهای عراق به منظور جانشینی ایران زمان شاه به صورت یک قدرت منطقهای، محسوب میشد. (4)
این جهت گیری بدان خاطر بود که خط مشی دفاعی آمریکا در قبال منطقه، مرکز ثقل خود را بر روی تجهیزات لازم نظامی برای حامیان خود در منطقه - اساسا عربستان سعودی و ایران - به عنوان ابزاری برای تشکیل یک شبکه دفاعی در منطقه که بتواند تامین کننده منافع متقابل باشد، استوار کرد، (5) و عراق میتوانستبا شرایط خاص آن زمان، این نقش را ایفا کرده و به آلترناتیو رژیم شاه تبدیل شود. مجله نیوزویک درباره چنین گرایشی در میان رهبری عراق بر این عقیده بود که اهداف عراق چیزی کمتر از تسلط بر خلیج فارس و شاید سراسر خاورمیانه با هزینه اجتنابناپذیر دو ابرقدرت نیست. زیرا در این میان خلاءی وجود داشت که میبایست پر شود. مصر به خاطر شرکتش در مذاکرات صلح کمپ دیوید منزوی و مطرود شده بود، سوریه گرفتار مشکلات داخلی بود و ایران که روزی ژاندارم خلیج فارس بود در هرج و مرج به سر میبرد. پس عراق کاندیدای امیدبخش برای این خلاء محسوب میشد. زیرا تجهیزات وسیعی از سلاحهای مدرن را که بیشتر از شوروی و اروپای غربی تامین شده بود در اختیار داشت. همچنین بر خلاف عربستان سعودی و حکومتهای خلیج فارس، دارای جمعیتی بالغ بر 13 میلیون نفر بود. (6)
درباره هدفهای عراق در سطح ملی، دیدگاه دیگری ناظر بر این معناست که آغاز جنگ در جهت گسترش فرهنگ ملت عراق در منطقه است. (این دیدگاه آقای محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران، میباشد) و در چارچوب نظریه (منازعه فرهنگ سیاسی میان ملتها) مطرح شده است. مطابق این نظریه، مابین کشورها و ملتها نوعی منازعه فرهنگی سیاسی وجود دارد که هر یک در صدد گسترش فرهنگ خود در قلمرو ملت دیگر است. ناتوانی از گسترش این فرهنگ از مجاری عادی و طبیعی موجب میشود که حکومتها از راه جنگ به این مهم مبادرت ورزند. عناصر دیگر این نظریه که وجود آنها برای وقوع جنگ لازم شمرده میشود عبارتند از:
1- تطبیق انگیزههای شخصی (فرهنگی - سیاسی) رهبران با انگیزه ملت در درون واحد سیاسی، 2- تطابق انگیزههای سطح بین المللی با انگیزههای ملی (در مورد کشورهایی که به عنوان قدرت بین المللی شناخته نمیشوند)، 3- اعتماد به موفقیت، درباره انگیزهها، همگرایی و اشتراک نظر ملتها و رهبران در جهتگیری سیاستخارجی، واحد سیاسی نقش اساسی دارد. علاوه بر این منافع، ایجاد انگیزه نیز مهم است.
مبتنی بر نظریه مزبور، ملت عراق به طور بالقوه در صدد گسترش فرهنگ سیاسی خود به بیرون از مرزهای کشور بوده است. اما تعریف غلط رهبران از انگیزهها، این ملت را در مقابل جمهوری اسلامی قرار داد. (7)
هدف دیگر عراق، آن گونه که مقامات رسمی این کشور بیان کردهاند، براندازی حکومت و تجزیه خاک جمهوری اسلامی بوده است. صدام حسین در مصاحبه 21 آبان 1359 / 12 نوامبر 1980 مندرج در مطبوعات عراق، در مورد اهداف کلی عراق اظهار داشت:
(ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمیشویم و با صراحت اعلام میداریم در شرایطی که این کشور دشمن ماست، هر فرد عراقی و یا شاید هر فرد عرب مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.) طارق عزیز، وزیر خارجه عراق، نیز هشت ماه پس از جنگ گفت: (وجود پنج ایران کوچک بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود.) وی اضافه کرد: (ما از شورش ملتهای ایرانی پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه ایران خواهیم کرد.) صدام حسین نیز در فروردین ماه 1360 در مقابل جمعی از نفرات ارتش ملی (جیش الشعبی) که عازم جبهههای جنگ بودند همین هدف را چنین توضیح داد:
(ما آمادهایم هر گونه کمک منجمله سلاحی که مورد نیاز مردم عرب خوزستان و سایر ملتهای ایران به ویژه کردها، بلوچها و همه وطنپرستان واقعی و شریف میباشد، به آنها بدهیم. ما به تمامیت ارضی ایران علاقهای نداریم و این استراتژی ماست که از مدتها پیش اعلام کردهایم) . (8)
هدف براندازی نظامی نیز از جانب مقامات عراقی مورد تاکید قرار گرفت. حدود یک سال پس از جنگ، طاها یاسین رمضان، معاون نخست وزیر عراق، در این باره گفت: (این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 م و یا چند صد کیلومتر خاک و نصف اروند رود نیست، این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است) . (9)
این هدف عراق در رسانههای غربی نیز درج شد. روزنامه (کریستین ساینس مانیتور) از قول (ادوارد وودلاک) ، استاد دانشگاه جرج تاون نوشت: (احتمالا یکی از هدفهای عراقیها سرنگونی رژیم [امام] خمینی است) . (10)
عراق و کشورهای منطقه و قدرتهای بزرگ اروپایی، نسبتبه براندازی نظام جمهوری اسلامی، اشتراک نظر داشتند. اما تغییر رفتار به عنوان یک حداقل، مورد توافق تمام قدرتهای بزرگ بود. از این رو، آمریکا و بلوک غرب همراه با عراق و کشورهای منطقه در صدد بودند بازی جدیدی راه بیاندازند که طی آن انقلاب اسلامی را مهار کرده جمهوری اسلامی را به همگرایی با خانواده جهانی واداشته و یا از طریق براندازی به بحران موجود خاتمه دهند. زیرا ادامه این روند با منافع غرب و آمریکا در تضاد بود. از این رو، اقدامات گوناگونی توسط آمریکا و با حمایتبلوک غرب علیه انقلاب اسلامی صورت گرفت. این اقدامات در دو سطح ملی و بین المللی به اجرا گذاشته شد. در سطح ملی آشوب، اغتشاش و به راه انداختن جنگ داخلی توسط اقلیتهای قومی و جریانهای وابسته به نظام پیشین و فعال شدن گروههای به اصطلاح چپ در صحنه فرهنگی و اجتماعی و مانند آن را میتوان برشمرد. در سطح بین المللی و منطقهای میتوان از این اقدامات نام برد: جنگ روانی و تبلیغاتی به منظور انزوای سیاسی ایران، قطع ارتباطات دیپلماتیک، مسدود کردن اموال و داراییهای ایران، محاصره اقتصادی و حمله نظامی به طبس. حمله به طبس در واکنش به تصرف سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، صورت گرفت. اما عملیات نظامی آمریکا در کویر طبس با شکست مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سنگینترین ضربه وارده به آمریکا، گروگانگیری دیپلماتهای این کشور توسط دانشجویان بود. (11)
دانشجویان مسلمان مدعی بودند که سفارت آمریکا در تهران به جای فعالیت دیپلماتیک به امر جاسوسی و براندازی جمهوری اسلامی پرداخته است. این ادعای آنها پس از انتشار اسناد سفارتخانه مورد قبول همگان واقع شد.
شکست عملیات طبس، دور جدیدی از اقدامات را در دستور کار بلوک غرب به پیشتازی آمریکا قرار داد. روزنامه نیویورک تایمز پنج ماه قبل از آغاز حمله عراق در اردیبهشت 1359 / آوریل 1980 از طرحهای مرحله به مرحله دولت آمریکا در این زمینه پرده برداشت. این روزنامه نوشت:
(دولت آمریکا پس از شکست عملیات طبس، امکان اجرای سه طرح نظامی بسیار مهم را بررسی میکند. طرحهای مزبور عبارتند از: پیاده کردن نیروی نظامی در شهرهایی که محل نگهداری گروگانهای آمریکاست، مین گذاری در میادین صدور نفتیا بمباران پالایشگاههای ایران.) نیویورک تایمز میافزاید: (واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادی و سیاسی ایران بتواند در تیرگی روابط ایران و عراق تاثیر بیشتری داشته باشد.) عدهای معتقدند چشم انداز جنگ با کشوری نیرومند، شاید ایران را وادار سازد در سیاستخود تجدید نظر کند. (12)
ما قبل از تحمیل جنگ، طرح دیگری باید اجرا میشد که در صورت موفقیتبه حیات جمهوری اسلامی ایران خاتمه میداد و در صورت عدم موفقیت، جنگ آغاز میشد. از این رو در مورخ چهارم تیرماه 1359 کودتای نوژه با همکاری عناصر داخلی و بین المللی به اجرا گذاشته شد. اما این بار نیز بختبا انقلاب بود و آمریکا بار دیگر شکست را پذیرا شد. در چنین شرایطی برژینسکی، مشاور امنیتی کارتر، رئیس جمهور آمریکا، اظهار داشت:
(استراتژی آمریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولتهایی که توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم [امام] خمینی را دارا هستند مورد توجه قرار دهد) . (13)
متعاقبا، برژینسکی در نیمه تیرماه سال 1359 در اردن محرمانه با صدام حسین دیدار کرد. بنا به اظهارات گری سیک، برژینسکی در دیدار خود با صدام این تلقی عمدی را در وی ایجاد کرد که واشنگتن در مورد تهاجم عراق به ایران به بغداد چراغ سبز نشان داده است. مجله فیگارو درباره اهمیت این دیدار نوشته است:
(جریان جنگ عراق و ایران در واقع از ژوئن (تیرماه) گذشته، زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که از صدام حسین حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا، با آرزوهای عراق در مورد اروندرود و احتمال برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفتی نخواهد کرد) . (14)
در پی این دیدار، کارتر اجازه فروش پنج فروند جتبوئینگ مسافربری را به عراق صادر و چند روز پیش از حمله به ایران، تحریم فروش موتورهای جنرال الکتریک به بغداد را ملغی کرد. به رغم وجود بدبینیهای چندی بین دو کشور، واشنگتن بغداد را ابزار مهم و شاید تنها کشوری میدید که میتوانستبا دشمنش یعنی ایران درگیر شود. (15)
صدام حسین نیز که پس از روی کار آمدن در پی نزدیکی به آمریکا بود و شرایط انقلابی در ایران را با توجه به تعارض آن با منافع آمریکا، بهترین فرصت تشخیص داده، برای جلب خشنودی آمریکا گامهای لازم را برداشت: در دیماه 1359 همراه با کشورهای محافظه کار عرب، تجاوز شوروی به افغانستان را محکوم کرد و مدتی بعد پیشنهاد منشور ضد شوروی در خاورمیانه را ارائه داد. ژانویه سال بعد، اشغال سفارت آمریکا در ایران از سوی بغداد محکوم شد.مهمتر از همه رئیس جمهور عراق، مناسبات دوستانه خود را با عربستان سعودی تحکیم بخشید و خود را حامی ثبات ریاض در برابر رادیکالیسم اسلامی خواند. در 5 فروردین 1359 / 25 مارس 1980 یک پیمان ضد شوروی بین ریاض و بغداد به امضا رسید. این پیمان در حمایت از یمن شمالی بود که در نظر اشتشورش سوسیالیستی مورد حمایتشوروی و نشات گرفته از یمن جنوبی را سرکوب کند. همزمان، صدام حسین از جبهه امتناع اعراب که برای مبارزه با کمپ دیوید تشکیل شده بود کنارهگیری کرد. (16)
علاوه بر این، صدام حسین با درکی که از سیاست آمریکا داشت، یک روز پس از اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران در تاریخ 20/1/1359 هجری شمسی، اعلام کرد: (عراق آماده و مجهز است تا برای دفاع از حاکمیت و افتخار خود به جنگ دستبزند) . (17)
این هماهنگی میان آمریکا و عراق که از همگرایی آنها در مقابله با انقلاب اسلامی ناشی میشد زمینه را برای تجاوز عراق به ایران به عنوان اقدام نهایی فراهم ساخت. به ویژه که آخرین وضعیت نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران که شامل اطلاعات دقیقی بود، توسط آمریکا از طریق عربستان در اختیار عراق گذاشته شد و موجب دلگرمی و پشت گرمی هر چه بیشتر این رژیم گردید. مجله ژون آفریک در مورخ 9 ژوئن 1982 نوشت:
(زمامداران عربستان هنگام استقبال از صدام، درستیک ماه مانده به شروع جنگ، هدیه شاهانهای به او دادند و آن گزارشی بود تهیه شده از سوی دستگاههای سری آمریکا که در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. حتی بیشتر از این، در این سند واقعیات دقیقی درباره وضع ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهرهبرداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود به او منعکس کردند. خلاصه آنکه یک نقشه کامل تهاجم تهیه شده بود) . (18)
پینوشتها:
1) تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران، دفتر حقوقی وزارت امور خارجه، بهمن 1361، ص 5- 4.
2) رالف کینگ، پیشین، صص 4- 2.
3) پیشین، ص 101.
4. [Guardian,23october,1980. ]
5) ویلیام جی اولسون، جنگ خلیج فارس: صلح در دوران ما، 1985، ترجمه خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/10/64، ص 17.
6. [ News Week, 7December 1980]
7) محسن رضای، درس (تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق) دوره دکتری علوم نظامی، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 31 فروردین 1374 ه. ش.
8) پیشین، صص 2- 101.
9) مصاحبه طاها یاسین رمضان با روزنامه الثوره مورخ دی ماه 1360 (ژانویه 1982)
[christian Science Monitor, 26 september 1980]
11) حضرت امام خمینی (س) ضمن آنکه این رویداد را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیدند، اظهار داشتند: ابهت آمریکا شکسته شد (نقل به مضمون) .
12) منوچهر محمدی و دیگران، جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات)، [دکتر منوچهر محمدی، جنگ ایران و عراق: یک بررسی همه جانبه]، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، تهران 1373، صص 9- 8.
13) علی اصغر کاظمی، مدیریتبحرانهای بینالمللی، دفتر مطالعات سیاسی و بیناللملی، تهران 1367، ص 65.
14) روزنامه انقلاب اسلامی، 17 آذر 1359 ه.ش به نقل از فیگارو. (منبع : جنگ عراق و ایران، رویارویی استراتژیها ،نویسنده: حسین اردستانی )
دوم . دستاوردهای دفاع مقدس:
الف) دستاوردهای داخلی
1) تثبیت انقلاب: یکی از ثمرات بزرگ دفاع مقدس، تثبیت انقلاب بود، یعنی در سایه جنگ بود که انقلاب تثبیت شد و ضد انقلاب ها رانده شدند و نیروهای وابسته به شرق و غرب کم کم شناخته شده به دست نیروهای انقلاب از نظام کنار گذاشته شدند.مصداق بارز این ادعا، روشن شدن شخصیت تروریستی و ضد دینی گروهک مجاهدین خلق (منافقین) برای ملت ایران بود که در سایه جنگ محقق گردید. در سایه ء جنگ ملت ایران بهتر از گذشته توانستند حق را از باطل، خودی را از غیر خودی تشخیص داده و در راستای آفت زدایی انقلاب گام بردارند. و نتیجه این هوشیاری تثبیت انقلاب بود.
2) تثبیت تمامیت ارضی: استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر منجر به تثبیت تمامیت ارضی و امنیت مرزی جمهوری اسلامی در منطقه شد نگاهی به تاریخ گذشته ایران نشان می دهد که در طول دو قرن گذشته، این تنها جنگی بوده، است که ایرانیان حتی یک وجب از خاک میهن اسلامی خود را به بیگانگان نداده اند، در قرون گذشته طی دو جنگ ایران و روس، قسمت اعظمی از قلمرو ایران به بیگانگان واگذار گردید و همین امر، یعنی عدم توانایی حکومت ایران در مقابل دست اندازی بیگانگان به خاک خود، باعث گردید که در سال 1350 نیز با یک سناریوی شیطانی، استان چهاردهم یعنی بحرین را از ایران جدا ساخته در صحنه بین المللی استقلال آن را اعلام نمایند. اما در این جنگ، با این که بسی عظیم تر و حساس تر از جنگ های گذشته بود تمامیت ارضی کشور به تمام و کمال حفظ گردید. یک کشور با غیرت ممکن است خسارات زیادی را بپذیرد، اما حاضر نیست ناموس ملی خودش را بدست بیگانگان بدهد.
3) افزایش توان نظامی: یک ارتش منظم و کلاسیک، دست کم یک دهه زمان نیاز دارد تا بتواند خودش را سازماندهی و تقویت نماید در صورتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توانست در کوتاه ترین مدت ممکن سه نیروی مقتدر زمینی، دریایی و هوایی را سازماندهی کرده و با جدیدترین روش های نظامی به کارگیری نماید. همچنین انبوهی از تجربیات را طی این هشت سال، توشه خود سازد. علاوه بر این صنایع نظامی به حد مطلوبی توسعه داده شد و در برخی موارد به حد خودکفایی رسید. حضرت امام هم در این زمینه می فرمایند: ما تنها در جنگ بود که توانستیم صنایع نظامی خود را به حد مطلوبی از رشد برسانیم.
پس از اتمام جنگ نیز تجربیات هشت سال دفاع مقدس، قدرت نظامی ایران را تا حد کشورهای پیشرفته منطقه افزایش داده و یک حالت بازدارندگی بسیار قوی در مقابل قدرت های نظامی منطقه به جود آورد. ساخت موشک دوربرد شهاب 3 و آزمایش موفقیت آمیز آن، چنان دشمنان ما از جمله رژیم اشغالگر قدس را شگفت زده کرد که سبب شد موضع گیری های تندی در قبال این حرکت مقتدرانه جمهوری اسلامی در صحنه بین المللی از خود بروز دهند.
ساخت تانک ذوالفقار با قدرت مانور بالا، بازسازی هواپیماهای جنگی، تولید قطعات هواپیما و سلاح های سنگین و خودکفایی در ساخت سلاح های سبک و نیمه سنگین، ساخت هواپیمای بدون سرنشین و... بسیاری موارد دیگر از جمله ثمراتی است که در سایه 8 سال دفاع مقدس نصیب مملکت ما شد.
تجربه در امر مهندسی جنگ، راه سازی، سد سازی، کشتی سازی، صنایع الکترونیک، پزشکی، داروسازی و مانند آن، از دیگر ثمرات دفاع مقدس است که از آن ها در امر بازسازی کشور به نحو مطلوب استفاده شده و می شود.
ب) دستاوردهای بین المللی دفاع مقدس
1) تثبیت انقلاب اسلامی در صحنه بین المللی؛ در صحنه بین الملل، جهان توانست بفهمد انقلاب ما یک انقلاب اصیل با پشتوانه الهی و مردمی و تصور انهدام انقلاب در کوتاه مدت یک امر واهی است.
هشت سال دفاع خستگی ناپذیر و مخلصانه که تثبیت کامل و مقتدرانه نظام را به همراه داشت، قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای را واداشت تا نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته و به حقوق ملی و بین المللی آن به عنوان یک نظام مستقل سیاسی و قدرتمند اعتراف نمایند. درخواست رسمی و مکرر امریکا جهت ایجاد ارتباط با ایران مصداق بارز چنین فرضیه ای است.
2) شناساندن بعد فرهنگی و مکتبی انقلاب در صحنه بین الملل؛ در سایه دفاع مکتبی، بعد دینی انقلاب به مردم جهان شناسانده شد. و این امر موجب شکل گیری حرکت های آزادی بخش در جهان گردید و مسلمانان را به بازگشت به خویشتن فراخواند. مرحوم حاج سید احمد خمینی(ره) در مصاحبه خود می گوید:
من نمی گویم که اگر جنگ نبود انقلاب شکست می خورد، اما اگر جنگ نبود بعد فرهنگی و مکتبی بودن انقلاب ما در دنیا شناخته نمی شد. جنگ موجب شد که اکثر خبرهای دنیا در هشت سال جنگ در مورد ایران از رسانه های گروهی پخش شود. قدرت انقلاب، تفکر امام، برخورد انقلاب با ارزش های ترسیم شده از سوی غرب و... در لابه لای جنگ، به دنیا منتقل شد، وقتی اینطور شد، در تمام نیروهای اسلامی و هسته های مقاومت که نقاط بسیار قوی ادامه جنگ بودند امیدی پدید آمد، اگر شما می بینید که در جریان سلمان رشدی، مسلمانان دنیا به خیابان ها می ریزند و فتوای امام چنان واکنش هایی به وجود می آورد، این آگاهی است که در خلال هشت سال جنگ توسط دشمنان ما به آن ها منتقل شده است؛ چون امام که محور تمام اخبار بودند تفکرشان تفکر اسلامی بود. اسلام و دیدگاههای اسلامی امام به بهترین وجه در آن دوران برای تمام دنیا و مسلمانانی که در اقصی نقاط جهان هستند مخابره شد... لذا موضع ما در مقابل اسرائیل، ارتجاع منطقه و... غیره در خبرها و گزارشات بیان می شد.
وقتی حرف امام منتقل می شود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و ما دندان های آمریکا را در دهانش خرد می کنیم و... توسط خبرگزاری ها منتقل و به وسیله رادیوها و رسانه های همگانی بیان می شد این باعث می شد که مسلمان ها خویشتن را باز یابند. درست است که حرف امام بود ولی سیستم ارتباطی حرف امام، جنگ بود.
3) دستاوردهای بین المللی دفاع مقدس از دیدگاه امام؛ حضرت امام همواره 8 سال دفاع مقدس را موهبتی الهی می دانستند و معتقد بودند در سایه آن، ثمرات عظیمی نصیب این کشور شد؛ از جمله:
ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودیم، ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ دوستان و دشمنان مان را شناخته ایم... ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شکستیم... ما در جنگ به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان سال می توان مبارزه کرد. جنگ ما کمک به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظام های فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت و... .
بدین ترتیب می بینیم که خسارات مادی و معنوی جنگ، در مقابل برکاتی که به واسطه دفاع مقدس نصیب ملت غیور ایران و میهن اسلامی ما گردید، بسیار ناچیز است.
( منبع : پاسخ به دو پرسش درباره دفاع مقدس ، حسین ترابیمجله حصون، شماره 8، تابستان 1385) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 14/100139291)
- [سایر] علت شروع جنگ ایران و عراق چه بود؟ و این که اگر ایران صلح می کرد بهتر نبود تا این که این تعداد از جوانان و سرمایه از دست برود؟
- [سایر] علت شروع جنگ عراق علیه ایران چیست؟
- [سایر] علت شروع جنگ عراق علیه ایران چه بود؟
- [سایر] علت شروع جنگ ایران و عراق چه بود؟
- [سایر] مهمترین دلایل شروع جنگ عراق علیه ایران چه بود؟
- [سایر] چه کشوری جنگ را شروع کرد؟ ایران یا عراق، چرا؟
- [سایر] علت شروع جنگ عراق علیه ایران چه بود؟
- [سایر] جنگ ایران و عراق بر کشورهای خاورمیانه و حامیان صلح اعراب و اسرائیل چه تأثیری داشت؟
- [سایر] چرا حضرت امام (ره) در جنگ عراق علیه ایران در نهایت صلح را پذیرفتند؟
- [سایر] اوضاع سیاسی منطقه ی خلیج فارس در زمان شروع جنگ ایران و عراق چگونه بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که با سرمایه شرکت معامله می کند اگر در نگهداری سرمایه کوتاهی یا زیاده روی نکند و بر اثر پیش آمدی تمام سرمایه یا مقداری از آن از دست برود ضامن نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پس از آن که منفعتی به دست آورد، مقداری از سرمایه او از بین برود و از باقیمانده آن منافعی به دست آورد که از خرج سال او زیاد بیاید، میتواند مقداری را که از سرمایه کم شده، بردارد و این مقدار مشمول خُمس نمیشود.
- [آیت الله سیستانی] اگر دو نفر در دست و یا بر ذمّه یکدیگر مالی داشته باشند و بدانند ، که یکی از آن دو از دیگری بیشتر است ، چنانچه فروش آن دو مال به یکدیگر از این جهت که موجب ربا است حرام باشد ، صلح آن دو به یکدیگر نیز حرام است ، بلکه اگر زیادتر بودن یکی از آن دو مال از دیگری معلوم نباشد ، ولی احتمال زیادی برود ، نمیتوانند بنابر احتیاط لازم آن دو را به یکدیگر صلح نمایند .
- [آیت الله جوادی آملی] .مبدأ سال خمسی و محاسبه خمس، برای کسانی که از شروع به کار , فایده و سود به دست می آورند, مانند کارگران روزانه، از زمان سوددهی است؛ ولی برای افرادی که میان هزینه های سرمایه گذاری و سوددهی آن فاصله هست، آغاز محاسبه هزینه او، آغاز به کار اوست؛ یعنی تمام هزینه هایی که پیش از سوددهی انجام داده است، آن ها را از سودِ به دست آمده کسر می کند و خمس سود مانده را در پایان سال پرداخت میکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر غیر از سرمایه چیز دیگری از مال او از بین برود، بنابر احتیاط واجب نمیتواند از منفعتی که به دست میآورد آن چیز را تهیّه کند؛ ولی اگر در همان سال به آن چیز احتیاج داشته باشد، میتواند در بین سال از منافع کسب آن را تهیّه نماید.
- [آیت الله خوئی] دیة چند چیز مثل دیة کشتن است که مقدار آن در مسألة پیش گفته شد. (اوّل): آنکه دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیة کشتن را بدهد. (دوّم): دو گوش کسی را ببرد یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیة کشتن را بدهد و اگر نرمة گوش او را ببرد احوط این است که با او صلح نماید. (سوّم): تمام بینی یا نرمة بینی کسی را ببرد. (چهارم): زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت مخارج حروفی که جهت قطع زبان از بین رفته است ملاحظه نمایند و دیه تمام را نسبت به مخارج حروف تقسیم کنند و نسبت آن مقدار را بدهد و اولی این است که با مقداری که در ملاحظة مساحت یعنی نصف یا ثلث یا ربع و مانند اینها واجب میشود ملاحظه نموده هرکدام بیشتر است آن را بدهد. (پنجم): تمام دندانهای کسی از بین برود و درصورتی که بعضی از دندانها از بین ببرود درصورتی که صاحب دندان مرد باشد باید برای هر دندانی از دندانهای جلو که دوازده عدد است پانصد درهم دیه بدهد و برای هر یک از دندانهای دیگر که هیجده عدد است دویست و پنجاه درهم بدهد و اگر زن باشد دیة آن تا به مقداری که به ثلث دیه نرسد با دیة مرد مساوی است و درصورتی که به ثلث برسد دیة دندانهای او نصف دیة دندانهای مرد است. (ششم): هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیة کشتن مثل او را بدهد. (هفتم): ده انگشت کسی را ببرد و دیة انگشت ابهام ثلث دیة دست و دیة سایر انگشتها سدس است و دیه در زن اگر به ثلث برسد نصف دیة مرد است. (هشتم): هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیة کشتن او را بدهد. (نهم): هر دو پای کسی را تا مفصل یا همة ده انگشت پا را ببرد و دیة انگشت پا مثل دیة آن انگشت از دست است. (دهم): تخمهای مردی را از بین ببرد. (ی ازدهم): طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. و اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود باید تمام دیه را بدهد اگرچه احوط این است که رجوع به صلح شود.
- [آیت الله اردبیلی] در عمره تمتّع پنج چیز واجب است: اول: احرام از یکی از میقاتها و در احرام سه چیز واجب است: الف نیّت. ب پوشیدن دو جامه احرام که یکی را (اِزار) (لنگ) و دیگری را (رِداء) مینامند که باید به دوش انداخته شود. ج تلبیه؛ یعنی گفتن (لبیک) بدین نحو: (لَبَّیْکَ أَللّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالمُلْکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ). دوم: طواف خانه خدا؛ به این ترتیب که با شروع از (حجرالأسود) هفت مرتبه دور خانه خدا بگردد و به هر دور آن یک (شوط) گفته میشود. سوم: نماز طواف؛ به این ترتیب که بعد از تمام شدن طواف واجب، پشت مقام ابراهیم علیهالسلام دو رکعت نماز به قصد (نماز طواف) بخواند. چهارم: سعی بین صفا و مروه؛ یعنی پس از نماز طواف، بین (صفا) و (مروه) که دو کوه معروفند سعی کند؛ به این صورت که از صفا شروع کند و به مروه برود و از مروه به صفا برگردد و سعی باید هفت مرتبه باشد و هر مرتبه را یک (شوط) میگویند؛ به این شکل که از (صفا به مروه) یک شوط است و از (مروه به صفا) نیز یک شوط به حساب میآید؛ پس هفت شوط از صفا شروع و به مروه ختم میگردد. پنجم: تقصیر؛ یعنی پس از سعی به قصد قربت و با نیّت خالص مقداری از ناخنهای دست یا پا و یا مقداری از موی سر یا سبیل و یا ریش خود را بزند و بهتر بلکه احوط آن است که به زدن ناخن اکتفا نکند و مقداری از مو را نیز بزند و تراشیدن سر و کندن مو کفایت نمیکند.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اوّل: فقیر و آن کسی است که مخارج سال خود و افراد تحت تکفّلش را ندارد و کسی که صنعت، ملک یا سرمایهای دارد که میتواند از منافع سرمایه، مخارج سال خود را به دست آورد، فقیر نیست. دوم: مسکین و آن کسی است که زندگی را سختتر از فقیر میگذراند. سوم: کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع آوری و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا مصرف فقرا برساند. چهارم: کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ و دفاع به مسلمانان کمک میکنند. پنجم: خریداری بردگان و آزاد کردن آنان. ششم: بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد؛ به شرط آن که قرض در معصیت مصرف نشده باشد. هفتم: سبیل اللّه؛ یعنی کاری مانند ساختن مسجد که منفعت عمومی دینی دارد یا مثل ساختن پل و اصلاح راه که نفع آن به عموم مسلمانان میرسد و آنچه برای اسلام و مسلمین نفع داشته باشد، به هر نحو که باشد. هشتم: ابن السّبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده است، اگرچه در وطن خود غنی باشد. احکام این موارد در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد. اول آنکه دو چشم کسی را کور کند؛ یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند؛ باید نصف دیه کشتن را بدهد. دوم دو گوش کسی را ببرد؛ یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند؛ باید نصف دیه کشتن را بدهد و اگر نرمه گوش او را ببرد احوط این است که با او صلح نماید. سوم تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت؛ دیه بدهد و بنا بر احتیاط واجب باید مخارج حروفی که به جهت قطع زبان از بین رفته است ملاحظه نمایند و دیه تمام را نسبت به مخارج حروف تقسیم کنند و نسبت آن مقدار را با مقداری که در ملاحظه مساحت یعنی نصف یا ثلث یا ربع و مانند اینها واجب می شود ملاحظه نموده؛ هر کدام بیشتر است آن را بدهد. پنجم تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و در صورتی که بعضی از دندانها را از بین ببرد در صورتی که صاحب دندان مرد باشد باید برای هر دندانی پانصد درهم دیه بدهد و اگر زن باشد دیه آن تا به مقداری که به ثلث دیه برسد؛ با دیه مرد مساوی است و در صورتی که از ثلث بگذرد دیه دندانهای او نصف دندانهای مرد است. ششم هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند؛ باید نصف دیه کشتن مثل او را بدهد. هفتم ده انگشت کسی را ببرد و دیه هر انگشت در مرد یک دهم دیه کشتن است و در زن تا ثلث دیه با مرد مساوی است و در بیشتر از ثلث؛ نصف دیه انگشتان مرد است. هشتم هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد؛ باید نصف دیه کشتن مثل او را بدهد. نهم هر دو پای کسی را تا مفصل؛ یا همه ده انگشت پا را ببرد و دیه هر انگشت؛ یک دهم دیه کشتن مثل او است. دهم تخمهای مردی را از بین ببرد. یازدهم طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. و اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود؛ احوط این است که رجوع به صلح شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد. اوّل - آن که دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد. دوم - دو گوش کسی را ببرد، یا کاری کند که هر دو گوش او کر شوند و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد و اگر نرمه گوش او را ببرد، احوط این است که با او صلح نماید گرچه دادن ثلث دیه کامل کفایت میکند. سوم - تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم - زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت مخارج حروفی که به جهت قطع زبان از بین رفته است ملاحظه نماید ودیه تمام را نسبت بمخارج حروف تقسیم کنند ونسبت آن مقدار را بدهد واولی این است که با مقداری که در ملاحظه مساحت یعنی نصف یا ثلث یا ربع ومانند اینها واجب میشود، ملاحظه نموده هرکدام بیشتر است آن را بدهد. پنجم - تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و در صورتی که بعضی از دندانها را ازبین ببرد در صورتی که صاحب دندان مرد باشد باید برای هر دندانی از دندانهای جلو که دوازده عدد است پانصد درهم دیه بدهد و برای هر یک از دندانهای دیگر که شانزده عدد است دویست وپنجاه درهم بدهد و اگر زن باشد دیه آن تا به مقداریکه به ثلث دیه نرسد با دیه مرد مساوی است و در صورتی که به ثلث برسد، دیه دندانهای او نصف دیه دندانهای مرد است. ششم - هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیه کشتن او را بدهد. هفتم - ده انگشت کسی را ببرد ودیه هر انگشت یک دهم دیه کشتن است، ودیه در زن اگر به ثلث برسد نصف دیه مرد است. هشتم - هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه کشتن او را بدهد. نهم - هر دو پای کسی را تا مفصل یا همه ده انگشت پا را ببرد ودیه هر انگشت پا مثل دیه آن انگشت از دست است. دهم - تخمهای مردی را از بین ببرد. یازدهم - طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود، و اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود باید تمام دیه را بدهد.