آیا پذیرش قطعنامه 598 خیانت بود؟ و عده ای سر امام خمینی در ماجرای پذیرش قطع نامه کلاه گذاشتند؟ علت تعبیر به جام زهر از سوی امام؟ با سلام و احترام. پرسشگر گرامی درباره تعبیر تان نسبت به قبول قطعنامه باید عرض نماییم ، تعبیر مناسبی به کار نبردید، در ماجرای پذیرش قطعنامه خیانتی از سوی مسئولین مطرح نبود و کلاهی بر سر امام (اعلی الله مقامه الشریف) نرفت ، برای روشن تر شدن موضوع بهتر است نگاهی به مساله ی قطعنامه و روند پذیرش آن بیاندازیم: به نظر می رسد برای رسیدن به ریشه های قبول قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران بهتر است در نخستین گام مروری بر دیدگاه های امام عظیم الشان مان پیرامون مساله ی جنگ داشته و سپس بحث را دنبال نماییم. اساسی ترین مستندی که می تواند مبنایی برای اثبات نظرات و دیدگاه های امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) باشد مجموعه ی آثار مکتوب امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) می باشد که از سوی موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) چاپ و منتشر شده اند . و در میان این آثار مجموعه صحیفه امام–حاوی تمام بیانات و پیام های امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) تا زمان رحلت ایشان – برجسته ترین جایگاه را دارا می باشد زیرا که تمام نقطه نظرات و دیدگاه های ایشان به ویژه در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بالاخص هشت سال دفاع مقدس را در بردارد. و چنین سخنی از امام خمینی ( قدس الله نفسه الزکیه ) پیرامون قطعنامه از ایشان در صحیفه ی امام ثبت نشده است. با توجه به این نکات نیازی به این یادآوری نیست که ما برای پیدا کردن کنه نظر امام راحل( قدس الله نفسه الزکیه ) پیرامون جنگ و قبول قطعنامه الا و لابد باید به سراغ مجموعه صحیفه امام رفته و صفحاتی از آن را با هم تورق کنیم. برای این کار سه بازه ی زمانی را به شرح زیر در نظر گرفته و دیدگاه های امام را پیرامون جنگ و ادامه یا عدم ادامه ی آن را، در این سه دوره ی زمانی بررسی می کنیم : دوران جنگ تحمیلی از ابتدا تا انتها دوران قبول قطعنامه دوران پس از قبول قطعنامه در این بررسی تاریخی ، فراز هایی از بیانات گهربار امام راحل ( قدس الله نفسه الزکیه ) را در هر دوره ی تاریخی مورد بررسی قرار می دهیم تا در نهایت بتوانیم به دیدگاه قطعی و مستند و قابل دفاع ایشان پیرامون مساله ی جنگ و ادامه یا عدم ادامه ی آن و قبول قطعنامه برسیم. با توجه به چارچوب فوق در گام نخست به بررسی و مرور اجمالی دیدگاه های امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) درباره جنگ، از ابتدا تا آخرین روز های آن می پردازیم. ایشان از همان سال های ابتدای شروع جنگ ، تأکید بر دفع تجاوز دشمن داشته ، خواهان در اولویت قرار دادن این مسئله توسط مردم و مسئولین شده و هرساله مجدداً آن را متذکر می شدند . به عنوان نمونه ، در پیام 22 بهمن 1361 می فرمایند : جنگ دفاعی در رأس امور است (صحیفه امام . جلد 17 . ص 322) ایشان در سخنرانی 21 خرداد 1362 نیز می فرمایند : (امروز هم در رأس تمام مسائل مان جنگ است . اگر یک روز غفلت کنیم حمله خواهند کرد بر ما و همه چیز ما را از بین خواهند برد ... اگر بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که جنگ را تمام کنیم ، شما هم قبول کنید ، ... بدانید که اسلام در خطر کفر است . اگر چنانچه امروز ما یک کلمه عقب نشینی کنیم ، اگر ملت ما یک قدم سستی به خودش راه بدهد و عقب نشینی کند ، نوامیسش ، اموالش ، جانهای جوان هایش همه اش به باد خواهد رفت) .( همان . ص 497 ) در پیام 22 بهمن 1363 نیز می فرمایند :( امروز جنگ اصلی ترین مسئله کشور است . ملت عزیز باید توجه داشته باشد که در کشوری زندگی می کند که بیش از چهار سال است که در جنگ بسر می برد ... امروز اسلام در مقابل تمامی کفر است و با کوچکترین درنگ در این امر حیاتی چنان ضربه ای خواهیم خورد که جبرانش به این زودی ها میسر نمی شود) . (صحیفه امام . جلد 19 . ص 149) امام خمینی در پیام 16 مرداد 1365 خطاب به زائران حج ابراهیمی نیز صلح با صدام را از بزرگترین گناهان و واضح ترین خیانت ها به مسلمین دانسته ، می فرمایند: (سازش و صلح تحمیلی بدتر از جنگ ، چه معنی دارد ؟ ... کیست که نداند صلح با این حزب ، به رسمیت شناختن حکومت بعث است که با قتل و جنایت بر یک کشور اسلامی حکومت می کند ؟ و کیست که نداند این امر از بزرگترین گناهان است و از واضح ترین خیانت ها به مسلمین است ؟)( صحیفه امام . جلد 20 . ص 88 ) ایشان در سالروز میلاد امام رضا (ع) در تاریخ 28 تیر 1365 نیز می فرمایند : (در جبهه ها هیچ نگذارید دشمن آرامش پیدا کند . اگر بگذارید آرامش پیدا کند ، می رود و تجهیز بیشتر می کند و شما را به زحمت می اندازد . باید نگذارید که او یک شب از اضطراب بیرون بیاید . الان در اضطراب هستند ؛ نگذارید که از اضطراب بیرون بیایند ). (همان . ص 80) امام خمینی در سخنرانی دوم شهریور 1365 به مناسبت عید غدیر ، اشخاصی که به دنبال تحمیل صلح هستند را حیله گر و خائن نامیده ، اظهار می دارند : ( قصه امام حسن (ع) و قضیه صلح ، آن هم صلح تحمیلی بود . برای این که امام حسن ، دوستان خودش ، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند ، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند ، صلح کرد . صلح تحمیلی بود . این صلحی هم که به ما می خواهند بگویند ، این است ... آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد و آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمومنین واقع شد ، هر دویش به دست اشخاص حیله گر درست شد . این ما را هدایت می کند به این که نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی) .( همان . ص 119 – 118) امام خمینی در هشتم خرداد 1366 نیز چنین می فرمایند : (اینهایی که می گویند باید سازش کرد ، اینها می فهمند که ما اگر سازش کنیم ، له می شویم ؟ اینها راضی اند به این که سازش بشود ؟ ... الان که صدام رو به جهنم دارد می رود و انشاءالله خواهد رفت ، وقت این است که شما جدیت تان زیادتر بشود ؛ چه قوای مسلحه از هر صنف که هستند و چه ملت و چه این بسیج . اگر مهلت بهش بدهید - هر روزی که مهلت می دهید - او را تقویت می کنند و کار مشکل تر می شود . باید مهلت بهش نداد ، سستی نباید کرد ... امروز وقت این نیست که یک دسته ای یک طرفی را بگیرند و یک دسته ای طرفی دیگر را بگیرند . یک دسته ای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید . این مال ضعفاست . این اشخاص ضعیفی که همیشه در دام آمریکا بوده اند یا امثال اینها ، از این مسائل می گویند) . (همان . ص 272 – 271) امام خمینی در پیام به زائران بیت الله الحرام در ششم مرداد سال 1366 می فرمایند : (من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست.) (صحیفه امام . جلد 20 . ص 325) امام خمینی (ره) حتی دو هفته قبل از پذیرش قطعنامه نیزهرگونه تردید در ادامه جنگ را خیانت به اسلام رسول الله (ص) تعبیر کردند و قاطعانه خواستار ادامه مقاومت بودند. ایشان در پیام 13 تیر 1367 می فرمایند : (مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز، روز مبارزه و جنگیدن با تمام شیاطینی است که حقوق حقه تمامی پابرهنگان جهان را صرف عیش و نوش و تهیه سلاحهایی مینمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند.جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست؛ جنگ ما، جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست؛ جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست؛ جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست؛ جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور؛ جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای سرمایه داری و کمونیزم؛ جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانیهای مرفهین و حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمیشناسد، این جنگ محصور در مرز و بوم نیست، این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمیداند. این جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهای اعتقادی- انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول وخوشگذرانی است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمیهاست باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابی مان در جبهه ها از بین برود . برای برپائی احکام اسلام عزیز دست اتحاد به یکدیگر داده ، محکم و استوار تا پیروزی اسلام حرکت کنیم . مسئولین نظام باید تمامی همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند . این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم . باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم . امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است . غفلت از مسائل جنگ ، خیانت به رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - است . اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه های نبرد، تقدیم می نمایم).( صحیفه امام . جلد 21 . ص 69- 68) اندک تامل و توجهی در فراز های فوق – که به صورت مستند از امام راحل نقل شد – ما را به این نتیجه ی قطعی و بسیار واضح و روشن می رساند که امام خمینی از ابتدا تا انتهای جنگ با دیدگاهی که نسبت به ماهیت جنگ داشتند و آن را جنگ اسلام و کفر و حق و باطل می دانستند هیچ گاه کوچکترین تردیدی در ادامه ی آن پیدا نکرده و همانگونه که ملاحظه شد حتی در پیامی که دو هفته قبل از قبول قطعنامه صادر فرمودند کوچکترین تردیدی نسبت به ادامه جنگ ابراز نکرده وبلکه چنین تردیدی را خیانت به رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - می دانند. در گام دوم پیرامون تلقی و ذهنیت امام به مقوله ی قبول قطعنامه جستاری کرده و سعی می کنیم دیدگاه ایشان را نسبت به این پدیده کشف کنیم. ناگفته پیداست که بهترین منبع برای این منظور کلمات و بیانات و پیام های خود ایشان می باشد. اصلی ترین منبع در این باره پیام امام راحل به ملت ایران به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و هم چنین به مناسبت قبول قطعنامه داده اند می باشد. عباراتی که امام به کار می برند ، حاکی از این است که ایشان علی رغم میل باطنی و تصمیم شخصی خود و صرفا به خاطر مصلحتی بزرگ، ناچارا و از روی اکراه راضی به پذیرش قطعنامه شده اند . ایشان می فرمایند (... و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هر گز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. .... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم. ... من باز میگویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.. ). صحیفه امام ج21 ص 92 - 95 همانگونه که به وضوح از فراز های فوق بر می آید امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) علی رغم میل باطنی و تصمیم شخصی خود ، مجبور به پذیرش قطعنامه شده اند و در پیام قبول قطع نامه تصریح می کنند که تا چند روز قبل معتقد به ادامه جنگ بوده اند. حال در گام سوم – یعنی دوران بعد از قبول قطعنامه به بخشی از پیام امام خمینی به حوزه های علمیه اشاره می کنیم که مرحوم امام در آن پیام در برابر تحلیل هایی که ادامه ی جنگ به ویژه بعد از فتح خرمشهر را اشتباه استراتژیک نظام معرفی می کردند با قاطعیت موضع گرفته و به تعبیر خود شان حتی از یک لحظه عملکرد خود در جنگ پشیمان نشدند. (هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم ... جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد. چه کوتهنظرند آنهایی که خیال میکنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! ... من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب اللَّه عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند. .... همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هر گز نمیبایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هر گز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند) (صحیفه امام ج21 283- 285 ) توجه داشته باشید که زمان صدور این پیام مربوط به سوم اسفند سال 67 می باشد. سخنانی که بعضا به صورت غیر مستند از امام راحل نقل می شود مبنی بر اینکه وقتی بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران ، عراق به تصور ضعف شدید نیروهای نظامی ایران مجددا حملات گسترده ای را به خاک جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و ملت مسلمان ایران در پاسخ به فراخوان امام، حضور گسترده ای را در جبهه ها پیدا نمودند ، امام در این زمان گفته اند (اگر میدانستم مردم این گونه به جبهه میآیند، قطعنامه را قبول نمیکردم). حال با توجه به اخرین فرازی که از بیانات امام راحل مبنی بر اینکه پذیرش قطعنامه به خاطر عمل به وظیفه بوده است نقل شد روشن می گردد که امام راحل حتی بعد از حضور گسترده ی مردم در جبهه ها نیز همچنان قبول قطعنامه را به عنوان تنها راه صحیحی می دانستند که به منزله ی جام زهری برای ایشان بوده است. بعد از بیان این نکات بسیار لازم و ضروری درباره ی دیدگاه امام خمینی (رحمه الله علیه) درباره ی مساله ی جنگ، به مرور علل پذیرش قطعنامه می پردازیم. به نظر می رسد اگر بخش های مربوط به پذیرش قطعنامه در بیانات امام (رحمه الله علیه) را مروری دوباره نماییم، علت اصلی آن به خوبی روشن می گردد. اولا قبول قطعنامه برای امام راحل (قدس الله نفسه الزکیه) کشنده تر از زهر بوده است. به جملات زیر دقت نمایید: (قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود) ( قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم) ( بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام) ثانیا پذیرش قطعنامه از سوی امام (قدس الله نفسه الزکیه) نه به خاطر اجبار دیگران و یا تحمیل از سوی اشخاص به ایشان بلکه به خاطر عمل به وظیفه و تکلیف شرعی بوده است : (اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هر گز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.) (در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم) (همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم ) (ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.) (ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است) ثالثا حال باید دید مصلحتی که امام از آن سخن می گوید و به خاطر آن حاضر می شود جام زهر قبول قطعنامه و اتمام جنگ را سر بکشد چه بوده است. مبنای این تصمیم گیری و به تعبیر خود امام (قدس الله نفسه الزکیه) عمل به تکلیف؛ و در واقع علت اصلی قبول قطعنامه از سوی ایشان، بررسی وضعیت فعلی جنگ در آن مقطع و تحلیل شرایط منطقه ای و بین المللی و در نظر گرفتن توانایی های نظام جمهوری اسلامی به ویژه در حوزه ی نظامی، تسلیحاتی، و اقتصادی بوده است. به عبارت دیگر، عزم نظام اسلامی بر قبول قطعنامه بر مبنای تحلیل مجموعه ای از عوامل تاثیرگذار بر مساله ی جنگ بوده است که نظام اسلامی را به این نقطه رساند که در صورت عدم قبول قطعنامه و اصرار بر ادامه ی جنگ تا تنبیه متجاوز و روشن شدن حق از باطل به احتمال قوی موجب تهدید اصل موجودیت نظام اسلامی خواهد گردید و این مساله با مبنای ثابت و استوار امام در باب نظام اسلامی و اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است در تضاد و تناقض بود. فلذا امام راحل(قدس الله نفسه الزکیه) با توجه به اینکه مصلحت نظام و انقلاب را در قبول قطعنامه مشاهده نمودند به همین جهت با کمال شجاعت و علی رغم مواضع قاطع پیشین خود در مقوله ی ادامه ی جنگ ، و با اذعان به اینکه قبول قطعنامه به منزله ی جام زهری برای ایشان می باشد؛ به خاطر مصلحت نظام و انقلاب آن را نوشیدند. به فراز های ذیل توجه فرمایید: (ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود.) (آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است،) (با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛) به نظر می رسد تعابیری مانند (مصلحت بقای انقلاب) و (توان و تکلیف جنگ ) به خوبی بیانگر انگیزه ی اصلی امام راحل (قدس الله نفسه الزکیه) از قبول قطعنامه می باشد. عوامل و زمینههای پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود : الف . فشارها و تمهیدات بینالمللی علیه ایران: رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پس از نطق رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی گفت: (من از این فرصت استفاده میکنم و از ایشان میخواهم که صریحاً و بدون ابهام اعلام دارد که ایران قطعنامة مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتشبس در جنگ شده است قبول دارد یا نه؟ اگر پاسخ مثبت باشد این یک گام خوشایند و یک پیشرفت عمده محسوب میشود و در صورت منفی بودن پاسخ ایران شورای امنیت راهی جزء اعمالِ مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتشبس پیش رو ندارد)(روزنامة رسالت، 31:6:66.) به دنبال این تهدیدات بود که حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس صورت گرفت و 290 نفر از هموطنان ما جان خود را در آن حادثه از دست دادند. مقام معظم رهبری که در آن زمان ریاست جمهوری را بر عهده داشتند در نامهای به دبیر کل سازمان ملل در اشاره به این عوامل فرمودند: (... همانطور که بخوبی استحضار دارید آتش جنگی به وسیلة رژیم عراق در 22 سپتامبر 1980 با تجاوز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید اینک ابعاد غیرقابل تصورّی به خود گرفته است که کشورهای دیگر حتی غیر نظامیان بیگناه را نیز در شعلههای خود گرفته است قتل 290 نفر انسان بیگناه که با ساقط ساختن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیلة یکی از کشتیهای جنگی آمریکایی در خلیج فارس به وقوع پیوست نمونهای بارز در این خصوص است. در این زمینه ما مصمم گردیدیم که رسماً اعلام داریم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهمیت حفظ جان انسانها و برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقهای و بین المللی قطعنامه 598 شورای امنیت را میپذیرد..) ( هدایتی، عباس، شواری امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی 1374، ص 171.) آقای هاشمی رفسنجانی درباره شرایط و عللی که باعث پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران شد، اظهار داشتند:( اخیراً استکبار جهانی با تمام توان و مجدانه تصمیم گرفته بود که از پیروزی سریع ما ممانعت به عمل آورد و پافشاری ما در این مقطعِ خاص ممکن بود وارد آمدن خسارات عمدهای به مردم ما و عراق را به دنبال داشته باشد نمونة آن قساوت عجیب آمریکائیها در خلیج فارس و سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران و قساوت فوقالعاده صدام در داخل عراق بود که با بمباران شیمیائی هزاران روستا مردم کشور را آواره و متواری کرد و آنان را قتل عام نمود. استفاده گسترده از گازهای شیمیائی در جبههها توسط صدام نیز یکی از دلایل بود و ملاحظه میشد که استکبار جهانی به صدام اجازة ارتکاب جنایات بزرگی را داده و امکانات بیسابقه و غیر قابل باوری را در اختیار او گذاشته بود مجموعه این شرایط و ادلة دیگر نشان میداد که مصلحت منطقه و دو ملت ایران و عراق این است که قطعنامه پذیرفته شود)( روزنامه جمهوری اسلامی، 2:4:1367.) این تهدیدات و فشارهای بینالمللی به صورتهای مختلف زیر اعمال میشد: 1. محاصره اقتصادی غرب و بویژه آمریکا بر ایران. 2. استراتژی حمایت مستقیم از صدام تحت پوشش حفظ صلح و امنیت بینالمللی در خلیج فارس. 3. تبلیغات منفی علیه ایران و معرفی صدام به عنوان چهرة صلح طلب در محافل بینالمللی، این جنگ روانی و تبلیغات هدفدار در کنار حضور بیسابقه ناوگانهای آمریکائی و متحدانش در خلیج فارس شرایط پیچیدهای را به وجود آورد که ایران مظلوم و قربانی تجاوز، جنگ طلب معرفی شود و به همین بهانه رژیم عراق بدون نگرانی از تهدید بینالمللی حجم حملات شیمیائی و بمبهای شیمیای و میکروبی را چند برابر کرده بود. حجم انهدام بمبهای شیمیایی و میکروبی توسط کارشناسان سازمان ملل پس از تجاوز عراق به کویت عمق فاجعه را به خوبی نشان میدهد. ب . وضعیت نامطلوب اقتصادی ایران و فشارهای داخلی اقتصادی تحریم اقتصادی غرب و کاهش شدید قیمت نفت و کاهش درآمد ارزی ایران در مقاطع پایانی جنگ نیز در پذیرش قطعنامه توسط ایران بیتأثیر نبود، هرچند عامل عمده تهدیدات و فشارهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی علیه ایران بود، بنابراین با توجّه به شرایط مذکور راهی برای ایران جزء قبول قطعنامه 598 باقی نمانده بود. بنابراین همانگونه که مشاهده می فرمایید عواملی که موجب پذیرش قطعنامه و اتمام جنگ از سوی امام راحل و نظام اسلامی گردید، مجموعه ی عواملی بود که بخشی از آنها در سطور فوق بیان گردید. و دلیل پذیرش قطعنامه ، عدم حضور مردم در جبهه ها نبوده است تا با اثبات حضور مردم ، امام از پذیرش قطعنامه پشیمان شوند، بلکه علت نوشیدن جام زهر تشخیص مصلحت نظام اسلامی در اتمام جنگ بوده است که این مصلحت وجوه بسیار متعددی داشته است که چه بسا پایین ترین و ضعیف ترین سطوح آن ، کمرنگ شدن احتمالی حضور مردم در جبهه ها بوده است . به تعبیر امام خمینی (ره) ملت ما تا آن روز که احساس کرد ، توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. حتی امام راحل قدس سره الشریف در پیام قبول قطعنامه نیز به جوانان انقلایی توصیه نمودند که مسوولان مربوطه را به خاطر ماجرای قبول قطعنامه شماتت ننمایند: ( فرزندان انقلابیام، ای کسانی که لحظهای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما میگذرد. میدانم که به شما سخت میگذرد؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست؛ مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزی از آن شماست. و تأکید میکنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من میباشند. آنها را از این تصمیمی که گرفتهاند شماتت نکنید، که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است. که ان شاء اللَّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.)( صحیفه امام، ج21، صص 93 الی 101/ پیام قبول قطعنامه) با این توضیحات مستند به نظر می رسد ، حقیقت قبول قطعنامه از سوی امام راحل برای شما پرسشگر ارجمند روشن گردیده باشد. درباره ی مذاکرات هم باید مجددا عرض نماییم که نعبیر نامناسبی به کار برده اید، رهبری با تیز بینی تمام روند مذاکرات را پیگیری می کنند و تمام تذکرات لازم را چه به صورت خصوصی و چه به صورت عمومی به تیم مذاکره کننده بیان فرموده و با صراحت تمام خطوط قرمز را در مذاکرات مورد تبیین قرار می دهند، به عنوان مثال می توان به بیانات رهبر معظم انقلاب در صبح امروز چهار شنبه سی ام اردی بهشت اشاره نمود که در آن به صراحت ممنوعیت بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان هسته ای توسط آژانس یا غیر آژانس را اعلام فرمودند. و با توضیحاتی که در بند های پیشین ارائه گردید در صورت بروز هر اشتباه احتمالی از سوی تیم مذاکره کننده نیز قطعا ایشان با توجه به موارد مشابه وارد عرصه شده واجازه ی هیچ گونه انحراف در مسیر آرمان های ملت بزرگ ایران را نخواهند داد. اعلام و تصریح رهبری معظم انقلاب نسبت به وجود و جریان جنگ با جمهوری اسلامی ایران در عرصه های فرهنگی، اقتصادی و ... نمی بایست موجب نگرانی شما گردد بلکه باید مایه ی هوشیاری و توجه شما و تمامی دغدغه مندان به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باشد. هوشیاری و توجه به خطر از لوازم و ضروریات موجود زنده و هوشیار می باشد. و همین توجه به خطر زمینه ی آمادگی برای مقابله با اقدامات دشمن را فراهم می نماید. جمهوری اسلامی از اولین روز های تاسیس در معرض انواع دشمنی ها در تمامی عرصه ها بوده است و چیزی که تا کنون مانع از ورود آسیب های جدی به نظام اسلامی گردیده است هوشیاری رهبران نظام و همراهی و بصیرت مردم و دشمن شناسی آنان بوده است. در پایان مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. برای کسب اطلاعات بیستر پیرامون علل پذیرش قطعنامه 598، به پیوست متن سخنرانی مقام معظم رهبری پیرامون این مساله را که در همان ایام ایراد گردیده است، جلب می نماییم: چهار روز پس از پذیرش قطعنامه در 27 تیر ماه سال 1367، آیت الله خامنه ای اولین نماز جمعه پس از این حادثه را امامت فرمودند و در دومین خطبه این نماز جمعه تاریخی، تحلیل مشروح و مبسوطی از مسائل مربوط به قطغنامه 598 ارائه فرمودند که در ادامه بدان توجه فرمایید: ( مسئله اصلی که در این خطبه مطرح خواهیم کرد مسائل مربوط به پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت است؛ لاکن قبل از آن لازم میخواهم بیاد امام باقرالعلوم(ع) اسوه مقاومت و علم و عمل که شهید امروز هست ادای احترام کنم و به شما برادران و خواهران عرض کنم که زندگی امام باقر(ع) مثل همین زندگی ده سال شما سرتا پا جهاد و مبارزه و پیشرفت و موفقیت بود. آن روز مردم مجاهدتش را میدیدند و امروز ثمرات عظمیش را میبینیم که در سراسر تاریخ اسلام این ثمرات گسترده و پراکنده است و ما امیدواریم شیعیان خوبی برای آن حضرت باشیم و آن راه را همچنان ادامه بدهیم. در مورد این قطعنامه مسائل متعدد و مهمی هست که من بقدر کفاف وقت به صورت فشرده به اهم آنها اشاره خواهم کرد. اولا باید دانست که این مسئله، مسئله قبول قطعنامه یکی از پدیدههای بسیار مهم تاریخ انقلاب است چه قبول قطعنامه یکی از پدیدههای بسیار مهم تاریخ انقلاب است چه قبول قطعنامه به آتش بس و خاتمه جنگ منتهی بشود و چه با خباثت دشمن بهانهگری و جنگ افروزی او به اتمام جنگ منتهی نشود. بهر حال این حرکت یکی از مهمترین حوادث و مهمترین حرکات و مهمترین آزمایشها در تاریخ انقلاب ما بود، خیلی چیزها را و خیلی حقایق زیبا را از انقلاب ما آشکار کرد. چیزهایی که اگر این تجربهها پیش نیابد به این روشنی دیده نخواهد شد. شجاعت رهبری کشور و انقلاب را، آن قدرت و صلابت معنوی و شجاعت روحی و اخلاقی که در یک لحظه یک موضعی را بخاطر مصلحت و اسلام و مسلمین اتخاذ میکند و اعلام می کند که دنیا در مقابل این موضعگیری متحیر میماند. این شجاعت از شجاعت در جنگ بالاتر است این شجاعت اخلاقی و روحی است که کمتر کسی از بزرگان عالم این قدر توانسته است آن را در اعمال و رفتار خود نشان بدهد. دلبستگی رهبر و امت دنباله روی او به اسلام و مسلمین به مصالح اسلامی آن وقتی که مصلحت اسلام ایجاب می کند ناگهان یک موضعی را در پیش میگیرد که علیالظاهر با موضع گذشته او 180 درجه اختلاف جهت دارد چون اسلام این را میخواهد. چون مصلحت انقلاب و کشور و ملت این را ایجاد میکند یعنی فانی شدن در مصالح اسلام و مسلمین. یکی از نکات زیبایی که آشکار شد اتحاد و پیوند مستحکم بین مردم و امام بود به مجرد اینکه معلوم شد که رضایت امام و تصمیم امام پای این قضیه است ناگهان همین ملتی که مشتها را گره کرده بودند و فریاد جنگ سر میدادند گفتند که اماما (پیامت را شنیدیم و ما تسلیم پیام تو هستیم) این اطاعت و انقیاد است. آن هم امتی بیدار، ملتی که بزرگ و کوچک آن سیاسی هستند و مردم ما مردم چشم و گوش بستهای نیستند میباشند یک وقت ملتی اصلا نمیداند در دنیا چه میگذرد و در کشورشان چه میگذرد دولت یعنی چه جنگ یعنی چه صلح یعنی چه خوب یک چنین ملتی اشکالی ندارد که به حرکت بزرگترها و پیشوایان خودشان به هر طرف که آنها رفتند حرکت کنند ملت ما آنطور ملتی نیست، امروز من گمان نمیکنم در دنیا هیچ ملتی باشد که شعور سیاسی و درک سیاسی و قدرت تحلیل سیاسیاش بقدر ملت ما باشد در شهرها، در روستاها، بزرگ و کوچک، زن و مرد، قشرهای مختلف همه نسبت به مسائل کشور، مسائل دولت، مسوولین کشور، مسائل جهانی، آمریکا، اسرائیل، شوروی، دشمنیها،دوستیها، جبههبندیها، سازمان ملل، شورای امنیت و نسبت به این مسائل سیاسی همه مردم ما امروز آشنا هستند. یک ملت آگاه، روشن، تصمیمگیرنده، اعتراضکننده، صاحب نظر، صاحب اراده که خیلی جاها ممکن است نظر مسوولین را هم قبول نداشته باشند آن را هم اعلام بکند، یک چنین ملت بیدار، هوشیار، سیاسی، آگاه و با اراده را مشاهده میکنیم که در مقابل رهبرشان آنچنان با اعتقاد با انقیاد و با قبول برخورد میکنند که این نشاندهنده اتحاد کامل بین امام و امت است این یکی از آن زیباییهای عظیم این انقلاب ما است هیچ کسی اعتراضی نمیکند، چون رهبرشان را میشناسند، امام هم خودشان فرمودند من شماها را میشناسم و شما هم من را خوب میشناسید. در این چند سال امام عزیز یکایک این ملت را شناختند آن روح بزرگ، آن فدائی بودن در مقابل مصلاح اسلام آن بی رودربایستی بودن نسبت به حقایق و عدم اغماض از آنچه که منطبق بر مصلحت اسلام و مسلمین است و آن آمادگی برای شهادت که در شما هست. آن روح بلند و بزرگ و فکر حکیمانه و دور اندیش و مصلحت یاب و جهت یاب مردم اینها را در امام آزمایش کردند و تجربه کردند و امام هم ملت خودش را، ایمانشان را، اخلاصشان را، فداکاریشان را خوب شناخته است حقیقتا پیوند بین امام و امت هست و معرفت این دو نسبت به همدیگر یکی از آن نکات بسیار زیبا از آن زمان بود که اینطور و به این وضوح آشکار شد. حتی از همه بالاتر نیروهای مسلح ما بودند سپاه با آن کشور و حماسه خودش و ارتش با آن اقامت طولانی خودش در میدانهای نبرد که نیروهای مسلح معمولا علاقمندند به اینکه جنگ را ادامه بدهند آنها مایلند که عظمت و قدرت خودشان را به دشمن نشان بدهند و بینی دشمن را به خاک بمالند اما همین نیروهای مسلح ما در مقابل امام اظهار انقیاد کردند. چون فرمان امام است این چیز بسیار با عظمت و با شکوهی است فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی در پاسخ به امام نوشتند و پیام دادند که اماما هرچه شما بگوئید ما قبول میکنیم در حالیکه ما میدانیم طبیعت نیروهای مسلح و روحیه نیروهای مسلح یک روحیهای است که میل به جنگ دارد. آن شور انقلابی آن روحیه نظامیگری میخواهد که برود در میدان جنگ و خودش را نشان بدهد و دشمن را به خاک بنشاند و چون امام اراده کرد و چون امام این را مفید دانسته و طبق مصلحت تشخیص داده و نظر مسوولین کشور را تایید فرموده و به این کار اقدام کرده و تصمیم گرفته لذا آنها هم میگویند ما تسلیم هستیم که این از آن نکات بسیار جالبی بود که در این برهه از زمان نشان داده شد و آشکار شد. نکته دیگر این است که این حادثه در دنیا تحلیلهای زیادی را برانگیخت بعضیها در دنیا تحلیل اقتصادی کردند گفتند که ضرورتهای اقتصادی ایران را به این موضع رساند بعضیها تحلیل نظامی کردند، بعضیها تحلیل سیاسی کردند و هر کسی یک حرفی زد. و حقیقت این است که از اول انقلاب تا حالا دشمنان ما هرگز در هیچ حادثهای از جمله در این حادثه نتوانستهاند یک تحلیل درست و واقعبینانهای بدست بیاورند و ارائه بدهند بنده عرض میکنم تحلیلهای دنیا نسبت به آنچه که اتفاق افتاد تحلیلهائی ناقص یا سرتاپا غلط و دروغ است. تحلیل واقعی این نیست مسئله را در آن حد مجملی که میشود گفت من در یک جمله عرض میکنم و آن جمله را برای شما تبیین میکنم آن جمله این است که مسئولین نظام تشخیص دادند و امام بزرگوار بر این تشخیص صحه گذاشتند که امروز قبول قطعنامه به صلاح اسلام و انقلاب و کشور است حالا چطور به صلاح است چه عواملی وجود دارد و چه حوادثی وجود دارد که قبول قطعنامه امروز بنفع انقلاب است همه مردم مشتاقاند که این عوامل و حوادثی که امام در پیامشان اشاره کردند اینها را بدانند بنده این عوامل و حوادث را خوب میدانم و میتوانم برای شما بیان کنم و هیچ جملهای که به مردم نشود گفت در این عوامل و حوادث نیست من این را قرص و محکم عرض میکنم ما اگر این عوامل و حوادثی را که امام اشاره کردند به شما ملت عزیز بگوئیم مطمئنا نیروی عظیم شما بیشتر بکار خواهد آمد تا در این مرحله آن کاری را که باید انجام بدهید انجام دهید. تمام ملت ایران مگر افراد معدودی که خائنند و مزدور بیگانه هستند که بالاخره گوشه و کنار از این قبیل پیدا میشوند غیر از آنها تمام ملت ایران محرم هستند که به آنها این عوامل و حوادث گفته بشود .البته در حالیکه شما محرمها این مطلب را از دهان من میشنوید گوشهای نامحرم هم متاسفانه خواهد شنید اگر ما میتوانستیم راهی را پیدا کنیم با بوجود آوریم که آنچه را به شما گفته میشود و ملت ایران محرم دانستن او هست فقط ملت ایران آن را بشنود و دشمن از او اطلاع پیدا نکند اگر این چنین فضائی را ما پیدا میکردیم شک نداشته باشید بنده و دیگر مسئولین نظام میآمدیم یکی، یکی عوامل و حوادث را میگفتیم و مطمئنا نظر موافق همه را جلب میکرد. اما چه کنیم هرچه که به شماها گفته بشود دشمن شما هم آن را خواهد شنید گوش نامحرم و خائن دشمن نباید بشنود ما رموز انقلابمان و اسرار کشورمان را مایل نیستیم دشمن بشنود، لذا نمیگوئیم یک عدهای ممکن است در ذهنشان خلجان کند که شاید ما محرم نبودیم، نخیر! شما محرمید و شما خودی هستید. قضیه، قضیه خود شماست. مربوط به خود شماست. ما هم که تصمیم میگیریم کارگذار شما هستیم ،چون شما به ما اطمینان کردید. ما داریم مسئله شما را بنفع شما آنطور که تشخیص میدهیم و طبق حجت و وظیفه شرعی خودمان راه میبریم .چطور شما محرم نیستید؟ شما محرمید، دشمن شما محرم نیست. آن گوش نامحرمی که نباید بشنود و از رموز و اسرار کار شما آگاه خواهد شود، لذا حالا وقتش نیست و نباید گفت. همانطور که امام فرمودند انشاءالله یک روزی خواهد رسید و آن روز هم مال چند سال دیگر نیست. خیلی زودتر از اینها انشاءالله وقتی خواهد شد که ما بتوانیم انشاءالله برای مردم شرح بدهیم و دلایل و آن عوامل و حوادث و عللی که امام در پیامشان اشاره فرمودند آن را تشریح کنیم و بگوئیم اینهاست. و مردم خواهند فهمید و درک خواهند کرد، و آن چیزی را که امروز باید فهمید این است که آن چیزی که تصمیم گرفته شد این برگشت از شعارهای اصولی ما به هیچ وچه نیست. دشمن نمیتواند در اینجا ما را متهم کند که ما از اصول خودمان برگشتهایم. حاشا و کلا! انقلاب اسلامی و رهبری عظیمالشان و مسوولین این انقلاب و این نظام با ذره ذره وجود خودشان و با لحظه لحظه عمر خودشان از اصول انقلاب اسلامی و از روح آشتیناپذیری این انقلاب در مقابل ابرقدرتها و مستکبران عالم حراست و دفاع خواهند کرد. (تکبیر نمازگزاران) * حدیبیه چگونه اتفاق افتاد؟ در تاریخ ما هم یک بار دیگر اتفاق افتاد. در زمان پیغمبر در سال ششم هجرت، یعنی 1402 سال قبل از این رسول خدا با عدهای به قصد ورود به مکه راه افتادند و خدای متعال به پیغمبر گفته بود و پیغمبر به مردم از قول خداوند وعده داده بود که ما وارد مکه خواهیم شد. مسلمانها آمدند یا امید اینکه وارد مکه خواهند شد. دشمن در محلی بنام حدیبیه راه آنها را سد کرد و مانع از حرکت آنها شد، میخواستند حمله کنند و آنها را قتل عام نمایند و از بین ببرند، خدای متعال مسلمین را حفظ کرد و قضیه به نوشتن یک صلح نامه منتهی شد که به صلح (حدیبیه) معروف است. وقتی که صلحنامه را مینوشتند، پیغمبر نام خودش را که فرمود امیرالمومنین نوشت، بعد از آن کلمه رسولالله را نوشت، آنها اعتراض کردند گفتند ما به رسولالله بودن تو اعتقادی نداریم، پیغمبر گفتند بسیار خوب، این کلمه را پاک کن. امیرالمومنین عرض کرد یا رسولالله دلم نمیآید کلمه رسولالله را پاک کنم پیغمبر فرمود بده به من خودم پاک کنم. کاغذ را از امیرالمومنین گرفت و آنجائی که رسولالله نوشته بود با دست مبارک خودش آنرا پاک کرد. پیغمبر این صلحنامه را با کلمه (بسماللهالرحمنالرحیم) شروع کرد که شعار اسلامی است. آنها گفتند ما قبول نداریم، ما این رحمن، را که تو میگوئی نمیشناسیم، بنویسید (بسمکه اللهم) همان شعاری که مشرکین و کفار قریش داشتند، پیغمبر فرمود بنویسید (بسمک اللهم) آنچنان وضعیتی پیش آمد که یک عده، اولا همه مسلمانها دچار تعجب شدند، یک عدهای از مسلمانهای داغ و تند فریادشان بلند شد که یا رسولالله داری چکار میکنی، مگر ما حق و اینها باطل نیستند. این چه روشی است که شما در پیش گرفتید. یک نفری هم از سرشناسان مسلمانها گفت من حتی آن روز در پیغمبری پیغمبر شک کردم. میدانید خدای متعال از این حادثه در قرآن به چه تعبیری یاد کرده است این آیه معروف و آیات اول روسه (انا فتحنا) که میفرماید (انا فتحنا لک فتحا مبینا) راجع به همین صلح است. این فتح مبینی که در قرآن یادآوری شده این فتح مبین جنگ بدر و حنین و احد و احزاب نیست، صلح حدیبیه است. (انا فتحنا لک فتحا مبینا) ما فتح آشکاری را برای تو تدارک دیدیم. آن وقت مسلمانها نمیفهمیدند همین آیهای که در اول خطبه اول خواندم این مطلب را بیان میکند که (خدا چیزی را میدانست که شما نمیدانستید) پیغمبر فرمود صبر و تحمل کنید نتیجه معلوم خواهد شد. در تاریخ اسلام مینویسند برکاتی که بر صلح حدیبیه مترتب شد بر هیچ جنگی از جنگهای پیغمبر مترتب نشده بود و شش سال تا آن تاریخ با کفار فریش جنگیده بود و این صلح حدیبیه به معنای نفی جنگ بدر و احد نبود. در جنگهای قبل از صلح حدیبیه، یک جا پیغمبر بطور مطلق مثل بدر فاتح شده بود. یک جا مثل بعضی از جنگهای دیگر به متارکه منتهی شده بود. این جنگها سر جای خودش بود. صلح حدیبیه به هیچ وجه شعار جنگ بدر واحد را تخطئه نمیکرد. پیغمبر شعار جنگ با کفار و مشرکین را که پس نگرفته بود. موضع پیغمبر تغییر نکرده بود اما مصلحت آن روز آن بود همچنانکه مصلحت جنگ بدر آن بود، مصلحت جنگ احد و احزاب هم آن بود. این ریشه تاریخی این کار. میبینید که همه چیز در تاریخ اسلام منطبق با یک نظام منطقی روشن در جای خود گذاشته شده است. مساله این است. حالا من اصل ماجرای قطعنامه را مختصری تشریح کنم، با اینکه شما نسبت به آن آشنا هستید. قطعنامه 598، قطعنامهای است که شورای امنیت در حدود یک سال پیش صادر کرده بود و چند ماده دارد که ماده اول آن آتش بس است. بعد از آتش بس یک سری کارهای دیگر است. از جمله عقبنشینی تا مرزها از جمله تضمین آرامش در مرزها، تعیین متجاوز و شروعکننده جنگ، بازسازی، استقرار یک آرامش در منطقه و از این حرفها، که این قطعنامه 598 است. که ما قبلا به عللی که توضیح دادیم آنرا نمیپذیرفتیم و حالا جهت همان مصالحی که اشاره شد این را پذیرفتیم و قبول کردیم و قدم اول آن آتش بس است. آتش بس را هم دبیر کل سازمان ملل باید متعهد بشود و اوست که این کار را انجام خواهد داد. ما گفتیم این قطعنامه را ما قبول داریم. البته قبول قطعنامه به معنای این نیست که به مجرد قبول، آتش بس مستقر خواهد شد. نه! این بسته به تلاش دبیر کل است که چقدر انگیزه و همت و توانایی داشته باشد و دنبال این قضیه را بگیرد تا اینکه آتش بس برقرار بشود و بعد از آتش بس هم کارهای دیگری که در آن قطعنامه پیشبینی شده است. این مساله قطعنامه و سروکار این قطعنامه با سازمان ملل و شورای امنیت است. *عدم صداقت عراق در مورد قطعنامه 598 چند تا نکته را در اینجا باید پیرامون قطعنامه عرض بکنم. یک مساله این است که تا این ساعت عراق نسبت به این قضیه صادقانه برخورد نکرده است. این را دنیا باید بفهمد، ما داریم این را اعلام میکنیم. بهانهجویی و بهانهگیری کرده است. این بهانهجویی و بهانه گیری عراق اگر چه ممکن است کار را به تاخیر بیندازد یا موجب شود که اصلا مساله آتش بسی پیش نیاید و روند جنگ ادامه پیدا کند اما در عین حال یک فایده بزرگ وجود دارد و آن افشا شدن چهره جنگ افروز جنگطلب متجاوز خبیث رژیم صدام حسین است. این را دنیا خواهد فهمید و اگر این بهانهگیریها ادامه پیدا کند. بیشتر خواهند فهمید و حرفی که ما در طول این مدت میزدیم ثابت خواهد شد. ما از اول میگفتیم که طبیعت رژیم عراق و این بعثیهای عفلقی که بر سر کار هستند طبیعت آتش افروز و جنگ طلب است. الان در همین چند روزه چند تا بهانه را اینها مطرح کردند، یکی از بهانه این است که گفته ما آتش بس نمیخواهیم، ما صلح میخواهیم. این را هم اعلام کردند، هم به آقای معمر قذافی گفته که او دیشب تلفنی به من اطلاع داد که صدام حسین میگوید ما آتش بس نمیخواهیم، ما صلح میخواهیم. بنده به او گفتم که هر صلحی اگر بخواهد انجام بگیرد با آتش بس شروع خواهد شد. صلح بدون آتش بس که معنی ندارد. اگر او نمیخواست بهانهجویی بکند و آتش بس را عقب بیندازد این حرف یک حرف غیر منطقی و غلط و غیر قابل قبولی است. ما تمام بندهای قطعنامه را میخواهیم تا فقط آتش بس، ما که تشنه آتش بس نیستیم، این قطعنامه با همه بندهایش باید انجام بگیرد. راه اجرای آن هم دبیر کل سازمان ملل است که ما این را گفتیم. دیشب هم با آقای قذافی این موضوع را تکرار کردیم، گفتیم به همان طریقه منطقی و قانونی و معمولی خودش باید اجرا شود و ما آماده نیستیم چیز دیگری را قبول کنیم دبیر کل سازمان ملل مشغول میشود، کار میکند و تحرکات سیاسی خودش را البته با سرعت هر چه بیشتر باید انجام بگیرد که این دشمن بهانهگیر آتش افروز، فرصت بهانهگیریهای بیشتر پیدا نکند. این یکی از بهانههاست که ما صلح میخواهیم و آتش بس نمیخواهیم. آتش بس مقدمه صلح است. میگفتند که ایران دارد حرکت تاکتیکی میکند، امام فرمودند نه، این حرکت، حرکت تاکتیکی نیست. یک حرکت واقعی و صادقانه است. در پیامشان فرمودند اینکه گفته بشود یک تاکتیک است که ایران بکار میبرد ما این حرف را رد میکنیم. صادقتر و قاطعتر از قول امام امت در این دنیای بزرگ، هیچ قول صادق و قاطعی وجود ندارد و امام به این صراحت اع
آیا پذیرش قطعنامه 598 خیانت بود؟ و عده ای سر امام خمینی در ماجرای پذیرش قطع نامه کلاه گذاشتند؟ علت تعبیر به جام زهر از سوی امام؟
آیا پذیرش قطعنامه 598 خیانت بود؟ و عده ای سر امام خمینی در ماجرای پذیرش قطع نامه کلاه گذاشتند؟ علت تعبیر به جام زهر از سوی امام؟
با سلام و احترام. پرسشگر گرامی درباره تعبیر تان نسبت به قبول قطعنامه باید عرض نماییم ، تعبیر مناسبی به کار نبردید، در ماجرای پذیرش قطعنامه خیانتی از سوی مسئولین مطرح نبود و کلاهی بر سر امام (اعلی الله مقامه الشریف) نرفت ، برای روشن تر شدن موضوع بهتر است نگاهی به مساله ی قطعنامه و روند پذیرش آن بیاندازیم:
به نظر می رسد برای رسیدن به ریشه های قبول قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران بهتر است در نخستین گام مروری بر دیدگاه های امام عظیم الشان مان پیرامون مساله ی جنگ داشته و سپس بحث را دنبال نماییم.
اساسی ترین مستندی که می تواند مبنایی برای اثبات نظرات و دیدگاه های امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) باشد مجموعه ی آثار مکتوب امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) می باشد که از سوی موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) چاپ و منتشر شده اند . و در میان این آثار مجموعه صحیفه امام–حاوی تمام بیانات و پیام های امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) تا زمان رحلت ایشان – برجسته ترین جایگاه را دارا می باشد زیرا که تمام نقطه نظرات و دیدگاه های ایشان به ویژه در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بالاخص هشت سال دفاع مقدس را در بردارد. و چنین سخنی از امام خمینی ( قدس الله نفسه الزکیه ) پیرامون قطعنامه از ایشان در صحیفه ی امام ثبت نشده است.
با توجه به این نکات نیازی به این یادآوری نیست که ما برای پیدا کردن کنه نظر امام راحل( قدس الله نفسه الزکیه ) پیرامون جنگ و قبول قطعنامه الا و لابد باید به سراغ مجموعه صحیفه امام رفته و صفحاتی از آن را با هم تورق کنیم.
برای این کار سه بازه ی زمانی را به شرح زیر در نظر گرفته و دیدگاه های امام را پیرامون جنگ و ادامه یا عدم ادامه ی آن را، در این سه دوره ی زمانی بررسی می کنیم :
دوران جنگ تحمیلی از ابتدا تا انتها
دوران قبول قطعنامه
دوران پس از قبول قطعنامه
در این بررسی تاریخی ، فراز هایی از بیانات گهربار امام راحل ( قدس الله نفسه الزکیه ) را در هر دوره ی تاریخی مورد بررسی قرار می دهیم تا در نهایت بتوانیم به دیدگاه قطعی و مستند و قابل دفاع ایشان پیرامون مساله ی جنگ و ادامه یا عدم ادامه ی آن و قبول قطعنامه برسیم.
با توجه به چارچوب فوق در گام نخست به بررسی و مرور اجمالی دیدگاه های امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) درباره جنگ، از ابتدا تا آخرین روز های آن می پردازیم.
ایشان از همان سال های ابتدای شروع جنگ ، تأکید بر دفع تجاوز دشمن داشته ، خواهان در اولویت قرار دادن این مسئله توسط مردم و مسئولین شده و هرساله مجدداً آن را متذکر می شدند . به عنوان نمونه ، در پیام 22 بهمن 1361 می فرمایند : جنگ دفاعی در رأس امور است (صحیفه امام . جلد 17 . ص 322)
ایشان در سخنرانی 21 خرداد 1362 نیز می فرمایند : (امروز هم در رأس تمام مسائل مان جنگ است . اگر یک روز غفلت کنیم حمله خواهند کرد بر ما و همه چیز ما را از بین خواهند برد ... اگر بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که جنگ را تمام کنیم ، شما هم قبول کنید ، ... بدانید که اسلام در خطر کفر است . اگر چنانچه امروز ما یک کلمه عقب نشینی کنیم ، اگر ملت ما یک قدم سستی به خودش راه بدهد و عقب نشینی کند ، نوامیسش ، اموالش ، جانهای جوان هایش همه اش به باد خواهد رفت) .( همان . ص 497 )
در پیام 22 بهمن 1363 نیز می فرمایند :( امروز جنگ اصلی ترین مسئله کشور است . ملت عزیز باید توجه داشته باشد که در کشوری زندگی می کند که بیش از چهار سال است که در جنگ بسر می برد ... امروز اسلام در مقابل تمامی کفر است و با کوچکترین درنگ در این امر حیاتی چنان ضربه ای خواهیم خورد که جبرانش به این زودی ها میسر نمی شود) . (صحیفه امام . جلد 19 . ص 149)
امام خمینی در پیام 16 مرداد 1365 خطاب به زائران حج ابراهیمی نیز صلح با صدام را از بزرگترین گناهان و واضح ترین خیانت ها به مسلمین دانسته ، می فرمایند: (سازش و صلح تحمیلی بدتر از جنگ ، چه معنی دارد ؟ ... کیست که نداند صلح با این حزب ، به رسمیت شناختن حکومت بعث است که با قتل و جنایت بر یک کشور اسلامی حکومت می کند ؟ و کیست که نداند این امر از بزرگترین گناهان است و از واضح ترین خیانت ها به مسلمین است ؟)( صحیفه امام . جلد 20 . ص 88 )
ایشان در سالروز میلاد امام رضا (ع) در تاریخ 28 تیر 1365 نیز می فرمایند : (در جبهه ها هیچ نگذارید دشمن آرامش پیدا کند . اگر بگذارید آرامش پیدا کند ، می رود و تجهیز بیشتر می کند و شما را به زحمت می اندازد . باید نگذارید که او یک شب از اضطراب بیرون بیاید . الان در اضطراب هستند ؛ نگذارید که از اضطراب بیرون بیایند ). (همان . ص 80)
امام خمینی در سخنرانی دوم شهریور 1365 به مناسبت عید غدیر ، اشخاصی که به دنبال تحمیل صلح هستند را حیله گر و خائن نامیده ، اظهار می دارند : ( قصه امام حسن (ع) و قضیه صلح ، آن هم صلح تحمیلی بود . برای این که امام حسن ، دوستان خودش ، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند ، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند ، صلح کرد . صلح تحمیلی بود . این صلحی هم که به ما می خواهند بگویند ، این است ... آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد و آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمومنین واقع شد ، هر دویش به دست اشخاص حیله گر درست شد . این ما را هدایت می کند به این که نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی) .( همان . ص 119 – 118)
امام خمینی در هشتم خرداد 1366 نیز چنین می فرمایند : (اینهایی که می گویند باید سازش کرد ، اینها می فهمند که ما اگر سازش کنیم ، له می شویم ؟ اینها راضی اند به این که سازش بشود ؟ ... الان که صدام رو به جهنم دارد می رود و انشاءالله خواهد رفت ، وقت این است که شما جدیت تان زیادتر بشود ؛ چه قوای مسلحه از هر صنف که هستند و چه ملت و چه این بسیج . اگر مهلت بهش بدهید - هر روزی که مهلت می دهید - او را تقویت می کنند و کار مشکل تر می شود . باید مهلت بهش نداد ، سستی نباید کرد ... امروز وقت این نیست که یک دسته ای یک طرفی را بگیرند و یک دسته ای طرفی دیگر را بگیرند . یک دسته ای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید . این مال ضعفاست . این اشخاص ضعیفی که همیشه در دام آمریکا بوده اند یا امثال اینها ، از این مسائل می گویند) . (همان . ص 272 – 271)
امام خمینی در پیام به زائران بیت الله الحرام در ششم مرداد سال 1366 می فرمایند : (من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام می کنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست.) (صحیفه امام . جلد 20 . ص 325)
امام خمینی (ره) حتی دو هفته قبل از پذیرش قطعنامه نیزهرگونه تردید در ادامه جنگ را خیانت به اسلام رسول الله (ص) تعبیر کردند و قاطعانه خواستار ادامه مقاومت بودند. ایشان در پیام 13 تیر 1367
می فرمایند :
(مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز، روز مبارزه و جنگیدن با تمام شیاطینی است که حقوق حقه تمامی پابرهنگان جهان را صرف عیش و نوش و تهیه سلاحهایی مینمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند.جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست؛ جنگ ما، جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست؛ جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست؛ جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست؛ جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور؛ جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای سرمایه داری و کمونیزم؛ جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانیهای مرفهین و حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمیشناسد، این جنگ محصور در مرز و بوم نیست، این جنگ، خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمیداند. این جنگ، جنگ اعتقاد است، جنگ ارزشهای اعتقادی- انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول وخوشگذرانی است. جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمیهاست
باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابی مان در جبهه ها از بین برود . برای برپائی احکام اسلام عزیز دست اتحاد به یکدیگر داده ، محکم و استوار تا پیروزی اسلام حرکت کنیم . مسئولین نظام باید تمامی همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند . این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم . باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم . امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است . غفلت از مسائل جنگ ، خیانت به رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - است . اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه های نبرد، تقدیم می نمایم).( صحیفه امام . جلد 21 . ص 69- 68)
اندک تامل و توجهی در فراز های فوق – که به صورت مستند از امام راحل نقل شد – ما را به این نتیجه ی قطعی و بسیار واضح و روشن می رساند که امام خمینی از ابتدا تا انتهای جنگ با دیدگاهی که نسبت به ماهیت جنگ داشتند و آن را جنگ اسلام و کفر و حق و باطل می دانستند هیچ گاه کوچکترین تردیدی در ادامه ی آن پیدا نکرده و همانگونه که ملاحظه شد حتی در پیامی که دو هفته قبل از قبول قطعنامه صادر فرمودند کوچکترین تردیدی نسبت به ادامه جنگ ابراز نکرده وبلکه چنین تردیدی را خیانت به رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - می دانند.
در گام دوم پیرامون تلقی و ذهنیت امام به مقوله ی قبول قطعنامه جستاری کرده و سعی می کنیم دیدگاه ایشان را نسبت به این پدیده کشف کنیم. ناگفته پیداست که بهترین منبع برای این منظور کلمات و بیانات و پیام های خود ایشان می باشد.
اصلی ترین منبع در این باره پیام امام راحل به ملت ایران به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و هم چنین به مناسبت قبول قطعنامه داده اند می باشد. عباراتی که امام به کار می برند ، حاکی از این است که ایشان علی رغم میل باطنی و تصمیم شخصی خود و صرفا به خاطر مصلحتی بزرگ، ناچارا و از روی اکراه راضی به پذیرش قطعنامه شده اند . ایشان می فرمایند
(... و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم. و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هر گز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. .... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم. ... من باز میگویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.. ). صحیفه امام ج21 ص 92 - 95
همانگونه که به وضوح از فراز های فوق بر می آید امام راحل(رضوان الله تعالی علیه) علی رغم میل باطنی و تصمیم شخصی خود ، مجبور به پذیرش قطعنامه شده اند و در پیام قبول قطع نامه تصریح می کنند که تا چند روز قبل معتقد به ادامه جنگ بوده اند.
حال در گام سوم – یعنی دوران بعد از قبول قطعنامه به بخشی از پیام امام خمینی به حوزه های علمیه اشاره می کنیم که مرحوم امام در آن پیام در برابر تحلیل هایی که ادامه ی جنگ به ویژه بعد از فتح خرمشهر را اشتباه استراتژیک نظام معرفی می کردند با قاطعیت موضع گرفته و به تعبیر خود شان حتی از یک لحظه عملکرد خود در جنگ پشیمان نشدند.
(هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم ... جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد. چه کوتهنظرند آنهایی که خیال میکنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! ... من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب اللَّه عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند. .... همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هر گز نمیبایست از فضای بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هر گز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند) (صحیفه امام ج21 283- 285 )
توجه داشته باشید که زمان صدور این پیام مربوط به سوم اسفند سال 67 می باشد. سخنانی که بعضا به صورت غیر مستند از امام راحل نقل می شود مبنی بر اینکه وقتی بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران ، عراق به تصور ضعف شدید نیروهای نظامی ایران مجددا حملات گسترده ای را به خاک جمهوری اسلامی سازماندهی کرد و ملت مسلمان ایران در پاسخ به فراخوان امام، حضور گسترده ای را در جبهه ها پیدا نمودند ، امام در این زمان گفته اند (اگر میدانستم مردم این گونه به جبهه میآیند، قطعنامه را قبول نمیکردم). حال با توجه به اخرین فرازی که از بیانات امام راحل مبنی بر اینکه پذیرش قطعنامه به خاطر عمل به وظیفه بوده است نقل شد روشن می گردد که امام راحل حتی بعد از حضور گسترده ی مردم در جبهه ها نیز همچنان قبول قطعنامه را به عنوان تنها راه صحیحی می دانستند که به منزله ی جام زهری برای ایشان بوده است.
بعد از بیان این نکات بسیار لازم و ضروری درباره ی دیدگاه امام خمینی (رحمه الله علیه) درباره ی مساله ی جنگ، به مرور علل پذیرش قطعنامه می پردازیم.
به نظر می رسد اگر بخش های مربوط به پذیرش قطعنامه در بیانات امام (رحمه الله علیه) را مروری دوباره نماییم، علت اصلی آن به خوبی روشن می گردد.
اولا قبول قطعنامه برای امام راحل (قدس الله نفسه الزکیه) کشنده تر از زهر بوده است. به جملات زیر دقت نمایید:
(قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود)
( قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم)
( بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام)
ثانیا پذیرش قطعنامه از سوی امام (قدس الله نفسه الزکیه) نه به خاطر اجبار دیگران و یا تحمیل از سوی اشخاص به ایشان بلکه به خاطر عمل به وظیفه و تکلیف شرعی بوده است :
(اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هر گز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.)
(در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم)
(همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم )
(ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم.)
(ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است)
ثالثا حال باید دید مصلحتی که امام از آن سخن می گوید و به خاطر آن حاضر می شود جام زهر قبول قطعنامه و اتمام جنگ را سر بکشد چه بوده است.
مبنای این تصمیم گیری و به تعبیر خود امام (قدس الله نفسه الزکیه) عمل به تکلیف؛ و در واقع علت اصلی قبول قطعنامه از سوی ایشان، بررسی وضعیت فعلی جنگ در آن مقطع و تحلیل شرایط منطقه ای و بین المللی و در نظر گرفتن توانایی های نظام جمهوری اسلامی به ویژه در حوزه ی نظامی، تسلیحاتی، و اقتصادی بوده است. به عبارت دیگر، عزم نظام اسلامی بر قبول قطعنامه بر مبنای تحلیل مجموعه ای از عوامل تاثیرگذار بر مساله ی جنگ بوده است که نظام اسلامی را به این نقطه رساند که در صورت عدم قبول قطعنامه و اصرار بر ادامه ی جنگ تا تنبیه متجاوز و روشن شدن حق از باطل به احتمال قوی موجب تهدید اصل موجودیت نظام اسلامی خواهد گردید و این مساله با مبنای ثابت و استوار امام در باب نظام اسلامی و اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است در تضاد و تناقض بود. فلذا امام راحل(قدس الله نفسه الزکیه) با توجه به اینکه مصلحت نظام و انقلاب را در قبول قطعنامه مشاهده نمودند به همین جهت با کمال شجاعت و علی رغم مواضع قاطع پیشین خود در مقوله ی ادامه ی جنگ ، و با اذعان به اینکه قبول قطعنامه به منزله ی جام زهری برای ایشان می باشد؛ به خاطر مصلحت نظام و انقلاب آن را نوشیدند. به فراز های ذیل توجه فرمایید:
(ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود.)
(آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است،)
(با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛)
به نظر می رسد تعابیری مانند (مصلحت بقای انقلاب) و (توان و تکلیف جنگ ) به خوبی بیانگر انگیزه ی اصلی امام راحل (قدس الله نفسه الزکیه) از قبول قطعنامه می باشد.
عوامل و زمینههای پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران را می توان در موارد ذیل خلاصه نمود :
الف . فشارها و تمهیدات بینالمللی علیه ایران: رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پس از نطق رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی گفت: (من از این فرصت استفاده میکنم و از ایشان میخواهم که صریحاً و بدون ابهام اعلام دارد که ایران قطعنامة مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتشبس در جنگ شده است قبول دارد یا نه؟ اگر پاسخ مثبت باشد این یک گام خوشایند و یک پیشرفت عمده محسوب میشود و در صورت منفی بودن پاسخ ایران شورای امنیت راهی جزء اعمالِ مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتشبس پیش رو ندارد)(روزنامة رسالت، 31:6:66.)
به دنبال این تهدیدات بود که حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس صورت گرفت و 290 نفر از هموطنان ما جان خود را در آن حادثه از دست دادند.
مقام معظم رهبری که در آن زمان ریاست جمهوری را بر عهده داشتند در نامهای به دبیر کل سازمان ملل در اشاره به این عوامل فرمودند: (... همانطور که بخوبی استحضار دارید آتش جنگی به وسیلة رژیم عراق در 22 سپتامبر 1980 با تجاوز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید اینک ابعاد غیرقابل تصورّی به خود گرفته است که کشورهای دیگر حتی غیر نظامیان بیگناه را نیز در شعلههای خود گرفته است قتل 290 نفر انسان بیگناه که با ساقط ساختن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیلة یکی از کشتیهای جنگی آمریکایی در خلیج فارس به وقوع پیوست نمونهای بارز در این خصوص است. در این زمینه ما مصمم گردیدیم که رسماً اعلام داریم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهمیت حفظ جان انسانها و برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقهای و بین المللی قطعنامه 598 شورای امنیت را میپذیرد..) ( هدایتی، عباس، شواری امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی 1374، ص 171.)
آقای هاشمی رفسنجانی درباره شرایط و عللی که باعث پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران شد، اظهار داشتند:( اخیراً استکبار جهانی با تمام توان و مجدانه تصمیم گرفته بود که از پیروزی سریع ما ممانعت به عمل آورد و پافشاری ما در این مقطعِ خاص ممکن بود وارد آمدن خسارات عمدهای به مردم ما و عراق را به دنبال داشته باشد نمونة آن قساوت عجیب آمریکائیها در خلیج فارس و سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران و قساوت فوقالعاده صدام در داخل عراق بود که با بمباران شیمیائی هزاران روستا مردم کشور را آواره و متواری کرد و آنان را قتل عام نمود. استفاده گسترده از گازهای شیمیائی در جبههها توسط صدام نیز یکی از دلایل بود و ملاحظه میشد که استکبار جهانی به صدام اجازة ارتکاب جنایات بزرگی را داده و امکانات بیسابقه و غیر قابل باوری را در اختیار او گذاشته بود مجموعه این شرایط و ادلة دیگر نشان میداد که مصلحت منطقه و دو ملت ایران و عراق این است که قطعنامه پذیرفته شود)( روزنامه جمهوری اسلامی، 2:4:1367.)
این تهدیدات و فشارهای بینالمللی به صورتهای مختلف زیر اعمال میشد:
1. محاصره اقتصادی غرب و بویژه آمریکا بر ایران.
2. استراتژی حمایت مستقیم از صدام تحت پوشش حفظ صلح و امنیت بینالمللی در خلیج فارس.
3. تبلیغات منفی علیه ایران و معرفی صدام به عنوان چهرة صلح طلب در محافل بینالمللی، این جنگ روانی و تبلیغات هدفدار در کنار حضور بیسابقه ناوگانهای آمریکائی و متحدانش در خلیج فارس شرایط پیچیدهای را به وجود آورد که ایران مظلوم و قربانی تجاوز، جنگ طلب معرفی شود و به همین بهانه رژیم عراق بدون نگرانی از تهدید بینالمللی حجم حملات شیمیائی و بمبهای شیمیای و میکروبی را چند برابر کرده بود. حجم انهدام بمبهای شیمیایی و میکروبی توسط کارشناسان سازمان ملل پس از تجاوز عراق به کویت عمق فاجعه را به خوبی نشان میدهد.
ب . وضعیت نامطلوب اقتصادی ایران و فشارهای داخلی اقتصادی تحریم اقتصادی غرب و کاهش شدید قیمت نفت و کاهش درآمد ارزی ایران در مقاطع پایانی جنگ نیز در پذیرش قطعنامه توسط ایران بیتأثیر نبود، هرچند عامل عمده تهدیدات و فشارهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی علیه ایران بود، بنابراین با توجّه به شرایط مذکور راهی برای ایران جزء قبول قطعنامه 598 باقی نمانده بود.
بنابراین همانگونه که مشاهده می فرمایید عواملی که موجب پذیرش قطعنامه و اتمام جنگ از سوی امام راحل و نظام اسلامی گردید، مجموعه ی عواملی بود که بخشی از آنها در سطور فوق بیان گردید. و دلیل پذیرش قطعنامه ، عدم حضور مردم در جبهه ها نبوده است تا با اثبات حضور مردم ، امام از پذیرش قطعنامه پشیمان شوند، بلکه علت نوشیدن جام زهر تشخیص مصلحت نظام اسلامی در اتمام جنگ بوده است که این مصلحت وجوه بسیار متعددی داشته است که چه بسا پایین ترین و ضعیف ترین سطوح آن ، کمرنگ شدن احتمالی حضور مردم در جبهه ها بوده است . به تعبیر امام خمینی (ره) ملت ما تا آن روز که احساس کرد ، توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود.
حتی امام راحل قدس سره الشریف در پیام قبول قطعنامه نیز به جوانان انقلایی توصیه نمودند که مسوولان مربوطه را به خاطر ماجرای قبول قطعنامه شماتت ننمایند:
( فرزندان انقلابیام، ای کسانی که لحظهای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما میگذرد.
میدانم که به شما سخت میگذرد؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمیگذرد؟ میدانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست؛ مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزی از آن شماست. و تأکید میکنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من میباشند. آنها را از این تصمیمی که گرفتهاند شماتت نکنید، که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است. که ان شاء اللَّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.)( صحیفه امام، ج21، صص 93 الی 101/ پیام قبول قطعنامه)
با این توضیحات مستند به نظر می رسد ، حقیقت قبول قطعنامه از سوی امام راحل برای شما پرسشگر ارجمند روشن گردیده باشد.
درباره ی مذاکرات هم باید مجددا عرض نماییم که نعبیر نامناسبی به کار برده اید، رهبری با تیز بینی تمام روند مذاکرات را پیگیری می کنند و تمام تذکرات لازم را چه به صورت خصوصی و چه به صورت عمومی به تیم مذاکره کننده بیان فرموده و با صراحت تمام خطوط قرمز را در مذاکرات مورد تبیین قرار می دهند، به عنوان مثال می توان به بیانات رهبر معظم انقلاب در صبح امروز چهار شنبه سی ام اردی بهشت اشاره نمود که در آن به صراحت ممنوعیت بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان هسته ای توسط آژانس یا غیر آژانس را اعلام فرمودند. و با توضیحاتی که در بند های پیشین ارائه گردید در صورت بروز هر اشتباه احتمالی از سوی تیم مذاکره کننده نیز قطعا ایشان با توجه به موارد مشابه وارد عرصه شده واجازه ی هیچ گونه انحراف در مسیر آرمان های ملت بزرگ ایران را نخواهند داد.
اعلام و تصریح رهبری معظم انقلاب نسبت به وجود و جریان جنگ با جمهوری اسلامی ایران در عرصه های فرهنگی، اقتصادی و ... نمی بایست موجب نگرانی شما گردد بلکه باید مایه ی هوشیاری و توجه شما و تمامی دغدغه مندان به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باشد. هوشیاری و توجه به خطر از لوازم و ضروریات موجود زنده و هوشیار می باشد. و همین توجه به خطر زمینه ی آمادگی برای مقابله با اقدامات دشمن را فراهم می نماید. جمهوری اسلامی از اولین روز های تاسیس در معرض انواع دشمنی ها در تمامی عرصه ها بوده است و چیزی که تا کنون مانع از ورود آسیب های جدی به نظام اسلامی گردیده است هوشیاری رهبران نظام و همراهی و بصیرت مردم و دشمن شناسی آنان بوده است.
در پایان مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم.
منتظر سوالات بعدی شما هستیم.
برای کسب اطلاعات بیستر پیرامون علل پذیرش قطعنامه 598، به پیوست متن سخنرانی مقام معظم رهبری پیرامون این مساله را که در همان ایام ایراد گردیده است، جلب می نماییم:
چهار روز پس از پذیرش قطعنامه در 27 تیر ماه سال 1367، آیت الله خامنه ای اولین نماز جمعه پس از این حادثه را امامت فرمودند و در دومین خطبه این نماز جمعه تاریخی، تحلیل مشروح و مبسوطی از مسائل مربوط به قطغنامه 598 ارائه فرمودند که در ادامه بدان توجه فرمایید:
( مسئله اصلی که در این خطبه مطرح خواهیم کرد مسائل مربوط به پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت است؛ لاکن قبل از آن لازم میخواهم بیاد امام باقرالعلوم(ع) اسوه مقاومت و علم و عمل که شهید امروز هست ادای احترام کنم و به شما برادران و خواهران عرض کنم که زندگی امام باقر(ع) مثل همین زندگی ده سال شما سرتا پا جهاد و مبارزه و پیشرفت و موفقیت بود. آن روز مردم مجاهدتش را میدیدند و امروز ثمرات عظمیش را میبینیم که در سراسر تاریخ اسلام این ثمرات گسترده و پراکنده است و ما امیدواریم شیعیان خوبی برای آن حضرت باشیم و آن راه را همچنان ادامه بدهیم. در مورد این قطعنامه مسائل متعدد و مهمی هست که من بقدر کفاف وقت به صورت فشرده به اهم آنها اشاره خواهم کرد. اولا باید دانست که این مسئله، مسئله قبول قطعنامه یکی از پدیدههای بسیار مهم تاریخ انقلاب است چه قبول قطعنامه یکی از پدیدههای بسیار مهم تاریخ انقلاب است چه قبول قطعنامه به آتش بس و خاتمه جنگ منتهی بشود و چه با خباثت دشمن بهانهگری و جنگ افروزی او به اتمام جنگ منتهی نشود. بهر حال این حرکت یکی از مهمترین حوادث و مهمترین حرکات و مهمترین آزمایشها در تاریخ انقلاب ما بود، خیلی چیزها را و خیلی حقایق زیبا را از انقلاب ما آشکار کرد. چیزهایی که اگر این تجربهها پیش نیابد به این روشنی دیده نخواهد شد. شجاعت رهبری کشور و انقلاب را، آن قدرت و صلابت معنوی و شجاعت روحی و اخلاقی که در یک لحظه یک موضعی را بخاطر مصلحت و اسلام و مسلمین اتخاذ میکند و اعلام می کند که دنیا در مقابل این موضعگیری متحیر میماند. این شجاعت از شجاعت در جنگ بالاتر است این شجاعت اخلاقی و روحی است که کمتر کسی از بزرگان عالم این قدر توانسته است آن را در اعمال و رفتار خود نشان بدهد. دلبستگی رهبر و امت دنباله روی او به اسلام و مسلمین به مصالح اسلامی آن وقتی که مصلحت اسلام ایجاب می کند ناگهان یک موضعی را در پیش میگیرد که علیالظاهر با موضع گذشته او 180 درجه اختلاف جهت دارد چون اسلام این را میخواهد. چون مصلحت انقلاب و کشور و ملت این را ایجاد میکند یعنی فانی شدن در مصالح اسلام و مسلمین. یکی از نکات زیبایی که آشکار شد اتحاد و پیوند مستحکم بین مردم و امام بود به مجرد اینکه معلوم شد که رضایت امام و تصمیم امام پای این قضیه است ناگهان همین ملتی که مشتها را گره کرده بودند و فریاد جنگ سر میدادند گفتند که اماما (پیامت را شنیدیم و ما تسلیم پیام تو هستیم) این اطاعت و انقیاد است. آن هم امتی بیدار، ملتی که بزرگ و کوچک آن سیاسی هستند و مردم ما مردم چشم و گوش بستهای نیستند میباشند یک وقت ملتی اصلا نمیداند در دنیا چه میگذرد و در کشورشان چه میگذرد دولت یعنی چه جنگ یعنی چه صلح یعنی چه خوب یک چنین ملتی اشکالی ندارد که به حرکت بزرگترها و پیشوایان خودشان به هر طرف که آنها رفتند حرکت کنند ملت ما آنطور ملتی نیست، امروز من گمان نمیکنم در دنیا هیچ ملتی باشد که شعور سیاسی و درک سیاسی و قدرت تحلیل سیاسیاش بقدر ملت ما باشد در شهرها، در روستاها، بزرگ و کوچک، زن و مرد، قشرهای مختلف همه نسبت به مسائل کشور، مسائل دولت، مسوولین کشور، مسائل جهانی، آمریکا، اسرائیل، شوروی، دشمنیها،دوستیها، جبههبندیها، سازمان ملل، شورای امنیت و نسبت به این مسائل سیاسی همه مردم ما امروز آشنا هستند. یک ملت آگاه، روشن، تصمیمگیرنده، اعتراضکننده، صاحب نظر، صاحب اراده که خیلی جاها ممکن است نظر مسوولین را هم قبول نداشته باشند آن را هم اعلام بکند، یک چنین ملت بیدار، هوشیار، سیاسی، آگاه و با اراده را مشاهده میکنیم که در مقابل رهبرشان آنچنان با اعتقاد با انقیاد و با قبول برخورد میکنند که این نشاندهنده اتحاد کامل بین امام و امت است این یکی از آن زیباییهای عظیم این انقلاب ما است هیچ کسی اعتراضی نمیکند، چون رهبرشان را میشناسند، امام هم خودشان فرمودند من شماها را میشناسم و شما هم من را خوب میشناسید. در این چند سال امام عزیز یکایک این ملت را شناختند آن روح بزرگ، آن فدائی بودن در مقابل مصلاح اسلام آن بی رودربایستی بودن نسبت به حقایق و عدم اغماض از آنچه که منطبق بر مصلحت اسلام و مسلمین است و آن آمادگی برای شهادت که در شما هست. آن روح بلند و بزرگ و فکر حکیمانه و دور اندیش و مصلحت یاب و جهت یاب مردم اینها را در امام آزمایش کردند و تجربه کردند و امام هم ملت خودش را، ایمانشان را، اخلاصشان را، فداکاریشان را خوب شناخته است حقیقتا پیوند بین امام و امت هست و معرفت این دو نسبت به همدیگر یکی از آن نکات بسیار زیبا از آن زمان بود که اینطور و به این وضوح آشکار شد. حتی از همه بالاتر نیروهای مسلح ما بودند سپاه با آن کشور و حماسه خودش و ارتش با آن اقامت طولانی خودش در میدانهای نبرد که نیروهای مسلح معمولا علاقمندند به اینکه جنگ را ادامه بدهند آنها مایلند که عظمت و قدرت خودشان را به دشمن نشان بدهند و بینی دشمن را به خاک بمالند اما همین نیروهای مسلح ما در مقابل امام اظهار انقیاد کردند. چون فرمان امام است این چیز بسیار با عظمت و با شکوهی است فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی در پاسخ به امام نوشتند و پیام دادند که اماما هرچه شما بگوئید ما قبول میکنیم در حالیکه ما میدانیم طبیعت نیروهای مسلح و روحیه نیروهای مسلح یک روحیهای است که میل به جنگ دارد. آن شور انقلابی آن روحیه نظامیگری میخواهد که برود در میدان جنگ و خودش را نشان بدهد و دشمن را به خاک بنشاند و چون امام اراده کرد و چون امام این را مفید دانسته و طبق مصلحت تشخیص داده و نظر مسوولین کشور را تایید فرموده و به این کار اقدام کرده و تصمیم گرفته لذا آنها هم میگویند ما تسلیم هستیم که این از آن نکات بسیار جالبی بود که در این برهه از زمان نشان داده شد و آشکار شد. نکته دیگر این است که این حادثه در دنیا تحلیلهای زیادی را برانگیخت بعضیها در دنیا تحلیل اقتصادی کردند گفتند که ضرورتهای اقتصادی ایران را به این موضع رساند بعضیها تحلیل نظامی کردند، بعضیها تحلیل سیاسی کردند و هر کسی یک حرفی زد. و حقیقت این است که از اول انقلاب تا حالا دشمنان ما هرگز در هیچ حادثهای از جمله در این حادثه نتوانستهاند یک تحلیل درست و واقعبینانهای بدست بیاورند و ارائه بدهند بنده عرض میکنم تحلیلهای دنیا نسبت به آنچه که اتفاق افتاد تحلیلهائی ناقص یا سرتاپا غلط و دروغ است. تحلیل واقعی این نیست مسئله را در آن حد مجملی که میشود گفت من در یک جمله عرض میکنم و آن جمله را برای شما تبیین میکنم آن جمله این است که مسئولین نظام تشخیص دادند و امام بزرگوار بر این تشخیص صحه گذاشتند که امروز قبول قطعنامه به صلاح اسلام و انقلاب و کشور است حالا چطور به صلاح است چه عواملی وجود دارد و چه حوادثی وجود دارد که قبول قطعنامه امروز بنفع انقلاب است همه مردم مشتاقاند که این عوامل و حوادثی که امام در پیامشان اشاره کردند اینها را بدانند بنده این عوامل و حوادث را خوب میدانم و میتوانم برای شما بیان کنم و هیچ جملهای که به مردم نشود گفت در این عوامل و حوادث نیست من این را قرص و محکم عرض میکنم ما اگر این عوامل و حوادثی را که امام اشاره کردند به شما ملت عزیز بگوئیم مطمئنا نیروی عظیم شما بیشتر بکار خواهد آمد تا در این مرحله آن کاری را که باید انجام بدهید انجام دهید. تمام ملت ایران مگر افراد معدودی که خائنند و مزدور بیگانه هستند که بالاخره گوشه و کنار از این قبیل پیدا میشوند غیر از آنها تمام ملت ایران محرم هستند که به آنها این عوامل و حوادث گفته بشود .البته در حالیکه شما محرمها این مطلب را از دهان من میشنوید گوشهای نامحرم هم متاسفانه خواهد شنید اگر ما میتوانستیم راهی را پیدا کنیم با بوجود آوریم که آنچه را به شما گفته میشود و ملت ایران محرم دانستن او هست فقط ملت ایران آن را بشنود و دشمن از او اطلاع پیدا نکند اگر این چنین فضائی را ما پیدا میکردیم شک نداشته باشید بنده و دیگر مسئولین نظام میآمدیم یکی، یکی عوامل و حوادث را میگفتیم و مطمئنا نظر موافق همه را جلب میکرد. اما چه کنیم هرچه که به شماها گفته بشود دشمن شما هم آن را خواهد شنید گوش نامحرم و خائن دشمن نباید بشنود ما رموز انقلابمان و اسرار کشورمان را مایل نیستیم دشمن بشنود، لذا نمیگوئیم یک عدهای ممکن است در ذهنشان خلجان کند که شاید ما محرم نبودیم، نخیر! شما محرمید و شما خودی هستید. قضیه، قضیه خود شماست. مربوط به خود شماست. ما هم که تصمیم میگیریم کارگذار شما هستیم ،چون شما به ما اطمینان کردید. ما داریم مسئله شما را بنفع شما آنطور که تشخیص میدهیم و طبق حجت و وظیفه شرعی خودمان راه میبریم .چطور شما محرم نیستید؟ شما محرمید، دشمن شما محرم نیست. آن گوش نامحرمی که نباید بشنود و از رموز و اسرار کار شما آگاه خواهد شود، لذا حالا وقتش نیست و نباید گفت. همانطور که امام فرمودند انشاءالله یک روزی خواهد رسید و آن روز هم مال چند سال دیگر نیست. خیلی زودتر از اینها انشاءالله وقتی خواهد شد که ما بتوانیم انشاءالله برای مردم شرح بدهیم و دلایل و آن عوامل و حوادث و عللی که امام در پیامشان اشاره فرمودند آن را تشریح کنیم و بگوئیم اینهاست. و مردم خواهند فهمید و درک خواهند کرد، و آن چیزی را که امروز باید فهمید این است که آن چیزی که تصمیم گرفته شد این برگشت از شعارهای اصولی ما به هیچ وچه نیست. دشمن نمیتواند در اینجا ما را متهم کند که ما از اصول خودمان برگشتهایم. حاشا و کلا! انقلاب اسلامی و رهبری عظیمالشان و مسوولین این انقلاب و این نظام با ذره ذره وجود خودشان و با لحظه لحظه عمر خودشان از اصول انقلاب اسلامی و از روح آشتیناپذیری این انقلاب در مقابل ابرقدرتها و مستکبران عالم حراست و دفاع خواهند کرد. (تکبیر نمازگزاران) * حدیبیه چگونه اتفاق افتاد؟ در تاریخ ما هم یک بار دیگر اتفاق افتاد. در زمان پیغمبر در سال ششم هجرت، یعنی 1402 سال قبل از این رسول خدا با عدهای به قصد ورود به مکه راه افتادند و خدای متعال به پیغمبر گفته بود و پیغمبر به مردم از قول خداوند وعده داده بود که ما وارد مکه خواهیم شد. مسلمانها آمدند یا امید اینکه وارد مکه خواهند شد. دشمن در محلی بنام حدیبیه راه آنها را سد کرد و مانع از حرکت آنها شد، میخواستند حمله کنند و آنها را قتل عام نمایند و از بین ببرند، خدای متعال مسلمین را حفظ کرد و قضیه به نوشتن یک صلح نامه منتهی شد که به صلح (حدیبیه) معروف است. وقتی که صلحنامه را مینوشتند، پیغمبر نام خودش را که فرمود امیرالمومنین نوشت، بعد از آن کلمه رسولالله را نوشت، آنها اعتراض کردند گفتند ما به رسولالله بودن تو اعتقادی نداریم، پیغمبر گفتند بسیار خوب، این کلمه را پاک کن. امیرالمومنین عرض کرد یا رسولالله دلم نمیآید کلمه رسولالله را پاک کنم پیغمبر فرمود بده به من خودم پاک کنم. کاغذ را از امیرالمومنین گرفت و آنجائی که رسولالله نوشته بود با دست مبارک خودش آنرا پاک کرد. پیغمبر این صلحنامه را با کلمه (بسماللهالرحمنالرحیم) شروع کرد که شعار اسلامی است. آنها گفتند ما قبول نداریم، ما این رحمن، را که تو میگوئی نمیشناسیم، بنویسید (بسمکه اللهم) همان شعاری که مشرکین و کفار قریش داشتند، پیغمبر فرمود بنویسید (بسمک اللهم) آنچنان وضعیتی پیش آمد که یک عده، اولا همه مسلمانها دچار تعجب شدند، یک عدهای از مسلمانهای داغ و تند فریادشان بلند شد که یا رسولالله داری چکار میکنی، مگر ما حق و اینها باطل نیستند. این چه روشی است که شما در پیش گرفتید. یک نفری هم از سرشناسان مسلمانها گفت من حتی آن روز در پیغمبری پیغمبر شک کردم. میدانید خدای متعال از این حادثه در قرآن به چه تعبیری یاد کرده است این آیه معروف و آیات اول روسه (انا فتحنا) که میفرماید (انا فتحنا لک فتحا مبینا) راجع به همین صلح است. این فتح مبینی که در قرآن یادآوری شده این فتح مبین جنگ بدر و حنین و احد و احزاب نیست، صلح حدیبیه است. (انا فتحنا لک فتحا مبینا) ما فتح آشکاری را برای تو تدارک دیدیم. آن وقت مسلمانها نمیفهمیدند همین آیهای که در اول خطبه اول خواندم این مطلب را بیان میکند که (خدا چیزی را میدانست که شما نمیدانستید) پیغمبر فرمود صبر و تحمل کنید نتیجه معلوم خواهد شد. در تاریخ اسلام مینویسند برکاتی که بر صلح حدیبیه مترتب شد بر هیچ جنگی از جنگهای پیغمبر مترتب نشده بود و شش سال تا آن تاریخ با کفار فریش جنگیده بود و این صلح حدیبیه به معنای نفی جنگ بدر و احد نبود. در جنگهای قبل از صلح حدیبیه، یک جا پیغمبر بطور مطلق مثل بدر فاتح شده بود. یک جا مثل بعضی از جنگهای دیگر به متارکه منتهی شده بود. این جنگها سر جای خودش بود. صلح حدیبیه به هیچ وجه شعار جنگ بدر واحد را تخطئه نمیکرد. پیغمبر شعار جنگ با کفار و مشرکین را که پس نگرفته بود. موضع پیغمبر تغییر نکرده بود اما مصلحت آن روز آن بود همچنانکه مصلحت جنگ بدر آن بود، مصلحت جنگ احد و احزاب هم آن بود. این ریشه تاریخی این کار. میبینید که همه چیز در تاریخ اسلام منطبق با یک نظام منطقی روشن در جای خود گذاشته شده است. مساله این است. حالا من اصل ماجرای قطعنامه را مختصری تشریح کنم، با اینکه شما نسبت به آن آشنا هستید. قطعنامه 598، قطعنامهای است که شورای امنیت در حدود یک سال پیش صادر کرده بود و چند ماده دارد که ماده اول آن آتش بس است. بعد از آتش بس یک سری کارهای دیگر است. از جمله عقبنشینی تا مرزها از جمله تضمین آرامش در مرزها، تعیین متجاوز و شروعکننده جنگ، بازسازی، استقرار یک آرامش در منطقه و از این حرفها، که این قطعنامه 598 است. که ما قبلا به عللی که توضیح دادیم آنرا نمیپذیرفتیم و حالا جهت همان مصالحی که اشاره شد این را پذیرفتیم و قبول کردیم و قدم اول آن آتش بس است. آتش بس را هم دبیر کل سازمان ملل باید متعهد بشود و اوست که این کار را انجام خواهد داد. ما گفتیم این قطعنامه را ما قبول داریم. البته قبول قطعنامه به معنای این نیست که به مجرد قبول، آتش بس مستقر خواهد شد. نه! این بسته به تلاش دبیر کل است که چقدر انگیزه و همت و توانایی داشته باشد و دنبال این قضیه را بگیرد تا اینکه آتش بس برقرار بشود و بعد از آتش بس هم کارهای دیگری که در آن قطعنامه پیشبینی شده است. این مساله قطعنامه و سروکار این قطعنامه با سازمان ملل و شورای امنیت است. *عدم صداقت عراق در مورد قطعنامه 598 چند تا نکته را در اینجا باید پیرامون قطعنامه عرض بکنم. یک مساله این است که تا این ساعت عراق نسبت به این قضیه صادقانه برخورد نکرده است. این را دنیا باید بفهمد، ما داریم این را اعلام میکنیم. بهانهجویی و بهانهگیری کرده است. این بهانهجویی و بهانه گیری عراق اگر چه ممکن است کار را به تاخیر بیندازد یا موجب شود که اصلا مساله آتش بسی پیش نیاید و روند جنگ ادامه پیدا کند اما در عین حال یک فایده بزرگ وجود دارد و آن افشا شدن چهره جنگ افروز جنگطلب متجاوز خبیث رژیم صدام حسین است. این را دنیا خواهد فهمید و اگر این بهانهگیریها ادامه پیدا کند. بیشتر خواهند فهمید و حرفی که ما در طول این مدت میزدیم ثابت خواهد شد. ما از اول میگفتیم که طبیعت رژیم عراق و این بعثیهای عفلقی که بر سر کار هستند طبیعت آتش افروز و جنگ طلب است. الان در همین چند روزه چند تا بهانه را اینها مطرح کردند، یکی از بهانه این است که گفته ما آتش بس نمیخواهیم، ما صلح میخواهیم. این را هم اعلام کردند، هم به آقای معمر قذافی گفته که او دیشب تلفنی به من اطلاع داد که صدام حسین میگوید ما آتش بس نمیخواهیم، ما صلح میخواهیم. بنده به او گفتم که هر صلحی اگر بخواهد انجام بگیرد با آتش بس شروع خواهد شد. صلح بدون آتش بس که معنی ندارد. اگر او نمیخواست بهانهجویی بکند و آتش بس را عقب بیندازد این حرف یک حرف غیر منطقی و غلط و غیر قابل قبولی است. ما تمام بندهای قطعنامه را میخواهیم تا فقط آتش بس، ما که تشنه آتش بس نیستیم، این قطعنامه با همه بندهایش باید انجام بگیرد. راه اجرای آن هم دبیر کل سازمان ملل است که ما این را گفتیم. دیشب هم با آقای قذافی این موضوع را تکرار کردیم، گفتیم به همان طریقه منطقی و قانونی و معمولی خودش باید اجرا شود و ما آماده نیستیم چیز دیگری را قبول کنیم دبیر کل سازمان ملل مشغول میشود، کار میکند و تحرکات سیاسی خودش را البته با سرعت هر چه بیشتر باید انجام بگیرد که این دشمن بهانهگیر آتش افروز، فرصت بهانهگیریهای بیشتر پیدا نکند. این یکی از بهانههاست که ما صلح میخواهیم و آتش بس نمیخواهیم. آتش بس مقدمه صلح است. میگفتند که ایران دارد حرکت تاکتیکی میکند، امام فرمودند نه، این حرکت، حرکت تاکتیکی نیست. یک حرکت واقعی و صادقانه است. در پیامشان فرمودند اینکه گفته بشود یک تاکتیک است که ایران بکار میبرد ما این حرف را رد میکنیم. صادقتر و قاطعتر از قول امام امت در این دنیای بزرگ، هیچ قول صادق و قاطعی وجود ندارد و امام به این صراحت اع
- [سایر] لطفا در مورد جنگ تحمیلی و ادامه آن و پذیرش قطعنامه 598 و اینکه چرا امام خمینی(رحمه الله علیه) در قبول آن فرمود: (جام زهر نوشیدم) را کامل شرح دهید با استدلال و دلیل و مدرک؟
- [سایر] چرا امام خمینی (رحمت الله علیه) پذیرفتن قطعنامهی 598 را به مثابه نوشیدن جام زهر عنوان کردند؟
- [سایر] امام خمینی ره چه تاثیری بر جهان معاصر گذاشتند؟
- [سایر] چرا امام پذیرش قطعنامه 598 را نوشیدن جام زهر تشبیه کردند؟ مگر چه مسائل پشت پرده ای بین دولت و حاکمیت و ارتش و سپاه بود؟ چرا می گویند جنگ بایستی زودتر و در سال 61 به پایان می رسید؟
- [سایر] ماجرای مخالفت امام خمینی با تفسیر آقای خامنه ای از ولایت فقیه در نماز جمعه چه بود؟
- [سایر] نکات علمی وصیت نامه امام خمینی (رحمت الله علیه) را بیان کنید.
- [سایر] نامه امام خمینی ره به دخترش فاطمه را بفرمایید؟
- [سایر] امام خمینی ره در نامه خود به سید احمد چه سفارشی داشتند؟
- [سایر] سلام درخصوص قطعنامه 598 مطالب مبهمی وجود دارد و حتی در بعضی موارد نمیتوان موضع گیری درست امام خمینی را نیز متوجه شد . مثلا در مقاله ای در همین سایت از زبان دکتر ولایتی اشاره شده که امام حتی در سال 61 خواهان صلح بود اما صلحی که متجاوز مشخص و غرامت پرداخت شود . حال چرا امام قبول قطعنامه 598را جام زهر نامید این قطعنامه اگر چه خواسته امام برای پرداخت غرامت و تعیین متجاوز را به به صورت روشن مطرح نکرده بود اما در آن تا حدودی به آن اشاره شده است پس اگر چه با توجه به دیدگاه امام برای صلح چندان مطلوب نبوده اما آنقدر نیز بد نبوده که امام آن را جام زهر بنامد؟
- [سایر] امام خمینی ره چه نکاتی را در وصیت نامه خود بیان کردند؟