پیرامون ابعاد مختلف جنگ تحمیلی و تجربیات آن توضیح دهید؟
پیرامون ابعاد مختلف جنگ تحمیلی و تجربیات آن توضیح دهید؟ نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/1 جنگ هشت سالة عراق با ایران، عظیم‌ترین حادثه و تجربه امنیت ملی جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون و یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ گذشتة سرزمین ایران است.این جنگ در بعد از ظهر روز 31 شهریور سال 1359 با تهاجم قوای زمینی و با پشتیبانی نیروی هوایی عراق آغاز شد. در جریان جنگ بخش‌های زیادی از خاک ایران در استان‌های خوزستان، ایلام، کرمانشاه و سایر نواحی مرزی به اشغال ارتش عراق درآمد. جنگ به مدت 2888 روز طول کشید و در مجموع نزدیک به 450 هزار نفر کشته، حدود 5/1 میلیون نفر مجروح، حدود 2 میلیون آواره و بیش از 90 هزار اسیر و افزون بر 200 میلیارد دلار هزینه و 1500 میلیارد دلار خسارت برای طرفین داشته است.در نهایت جنگ در 29 مرداد ماه 1367 با به اجرا گذاشتن قطعنامة 598 سازمان ملل به پایان رسید. بدیهی است که صحنة جنگ، میدان رویارویی و مواجهة راهبرد‌ها، افکار، تاکتیک‌ها و ارادة مسئولین، مقامات و فرماندهان دو طرف درگیری است. در واقع این تفکرات و طرح‌های نظامی و عملیاتی طرفین است که با هم می‌جنگند و به زورآزمایی می‌پردازند. تدبیر هوشمندانه، اندیشه و تفکر برتر است که راهبردهای مناسب و تاکتیک‌های مؤثر را خلق می‌کند. وجود، تهیه و تأمین مستمر جنگ‌افزارها، تسلیحات، تجهیزات و نیروی انسانی کافی در جنگ بسیار تعیین‌کننده است ولی بدون اتکا به خداوند بزرگ و برنامه‌ریزی درست، طرح‌ریزی مناسب و فرماندهی فهیم و مقتدر، این امکانات نه تنها پیروزی به بار نمی‌آورند بلکه فقط به ابزاری برای پذیرش تلفات بیشتر تبدیل می‌گردند. گرچه جنگ، پدیدة خوبی نیست و انسان‌ها همیشه از بروز آن اجتناب می‌ورزند و متنفرند ولی جنگ‌ها همیشه همزاد بشر زیسته‌اند و همواره یکی از منابع پر ارزش تجربه در طول تاریخ جهان بوده اند.معمولاً جنگ‌ها علاوه بر زیان‌ها، ضایعات و خسارات فراوان، دستاوردها وثمراتی نیز به همراه خود دارند. خداوند در قرآن مجید می‌فرماید: کُتِبَ عَلَیْکُمُ اْلقِتالْ وَ هُوَ کُرهَ لَکُمْ وَ عَسی اَنْ تَکْرَهُوَا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرَ لَکُمْ1 جنگیدن بر شما نوشته شد در حالی که برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناگوار شمارید در حالی که برای شما خیر است. وقایع و حوادث دوران جنگ هشت ساله هم علاوه بر یادآوری خاطرة تلخ، ناگوارو رنج آور تهاجم قوای ارتش عراق به خاک ایران، دستاوردهای ارزشمند و ماندگاری را ازخود بر جای گذاشته است. امام خمینی(ره) در این باره در 12/1/1361 می‌نویسند: (هرچند جنگ و دفاع از حق و میهن، زحمت‌ها و خسارت‌ها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگ زدگان مظلومی را آواره و بی‌خانمان کرد لکن به خواست خدای منان محتوای پر عظمت و شکوهمندی داشت. این جنگ تحمیلی، شکوه و عظمت ایمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود و ایرانِ بزرگ که می‌رفت با خیانت‌های خاندان پهلوی و بستگان آنان یک کشور وابسته و مصرفی و یک ملت مرده و سر به زیر برای ضربه خوردن و ستم پذیرفتن معرفی شود ناگهان با یک جهش بی‌سابقه و یک انقلاب الهی در جنگ غافلگیرانه با توطئه جهانخواران ستم پیشه و مزدوران بی‌فرهنگ و پشتیبانی آشکار و نهان ابر قدرت‌ها، آن چنان پیروزمندانه و شجاعانه بر پیکر پلید صدامیان و آمریکائیان منطقه تاخت و آن چنان اسطوره‌های شیطانی را یکی پس از دیگری در هم شکست که گویی دست مبارک علی ابن ابیطالب سلام الله علیه در روز خندق از آستین پر عظمت لشکریان ما بیرون آمده است و در مبارزة تمامی اسلام در مقابل تمامی کفر، ظفرمندانه و سرافراز با قامتی به بلندی ابدیت استوار ایستاده است. امروز ایران در جهان، پیش دوست و دشمن به نام یک کشور مکتبی مقاوم در مقابل قدرت‌های بزرگ مطرح است، حتی آنان که از روی جهل و نادانی و یا حسد و عقده‌های درونی با این جمهوری و این جوانان پرتوان به دشمنی برخاسته‌اند در باطن و سیر ذاتشان با اعجاب و بزرگی به آن می‌نگرند و از پیروزی‌های آن خون دل می‌خوردند2.) از دست ندادن سرزمین‌های ایران و تداوم حیات نظام جمهوری اسلامی و سربلندی ایران در اداره یک جنگ گسترده و طولانی در شرایط سخت ناهمسویی نظام بین‌المللی با ایران، یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای جنگ تحمیلی است. علاوه بر این، توسعه اعتماد به نفس و توانایی اداره و مدیریت مشکلات و بحران‌های ناشی از جنگ را می‌توان یکی از دستاوردهای مدیریتی این دوران به حساب آورد.همچنین الگوی فرهنگی ایجاد شده در دوران جنگ، پرورش یک نسل آبدیده در شرایط بحرانی و همچنین تعریف هویت جدیدی از ایران و ایرانیان به عنوان کشور و مردمی صبور و مقاوم در برابر رویدادهای سخت از سایر دستاوردها و پیامدهای دوران جنگ می‌باشد. بدیهی است که بهره‌گیری از آیات الهی در افزایش این اعتماد به نفس، نقش برجسته‌ای را ایفا کرده است. قرآن می‌فرماید: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحْزَنوا وَ اَنْتُمْ الاعلُون اِنْ کُنْتُمْ مُومِنینْ3 یعنی اگر مومن هستید سستی نورزید و غمگین نشوید که شما برترید. علاوه بر آن، خاطرات و معارف دوره جنگ، تبدیل به یک ذخیره و گنجینه ارزشمندی شده است که ملت ایران می‌تواند سال‌های دراز از آن بهره برداری نماید و از میراث گرانقدر شهیدان و رزمندگان و تجربیات آن دوران، سود جوید. در این نوشته سعی می‌شود تا ضمن مروری سریع بر تحولات جنگ عراق علیه ایران، به بعضی تجربیات ناشی از آن در مقاطع مختلف دفاع مقدس اشاره شود. غافلگیری ایران گرچه شواهد و قرائن تهاجم ارتش عراق از حدود پنج ماه قبل از شروع جنگ وجود داشته است ولی به دلایلی ایران در حین بروز جنگ عملاً غافلگیر شده است. ایران در طول یک سال و نیم قبل از آغاز جنگ، درگیر و مشغول ایجاد بسترهای قانونی برای تشکیل نظام جمهوری اسلامی پس از فروپاشی رژیم شاهنشاهی بود. در این ایام کشور دچار اختلاف نظرها و چالش‌های سیاسی به منظور روی کار آوردن دولت دائمی گردید. از سوی دیگر کشور دچار تروریسم گروه‌هایی نظیرفرقان و درگیری‌های مسلحانه از سوی جریان‌هایی نظیر حزب دموکرات کردستان و مجموعة خلق عرب وابسته به عراق در برخی از استان‌ها شده بود. با پیروزی انقلاب، روابط خارجی ایران دچار تحول اساسی گشت و بسیاری از کشورهای دوست تبدیل به دولت‌های متخاصم و یا دولت‌های غیر دوست شدند. تأمین امنیت داخلی در اولویت برنامه‌های دولت جمهوری اسلامی قرار داشت و ایجاد یک دولت با ثبات و نهادهای قانونی مردمی مهمترین دغدغة مسئولین کشور بود. چالش‌های شدیدی بین گروه‌های رقیب در صدر حاکمیت وجود داشت که عملاً موجب شد به تهدیدهای مرزهای غربی کشور به صورت جدی نگاه نشود. از نظر ساختاری، قبل از آغاز جنگ، ایران فاقد نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی بود که بتواند به طور منظم مسائل مربوط به تهدیدات نظامی و امنیتی علیه کشور را بررسی، ارزیابی و مورد مطالعه قرار دهد و بحران‌های امنیتی و دفاعی را مدیریت و کنترل نماید. البته شورای عالی دفاع در قانون اساسی، پیش‌بینی شده بود ولی قبل از شروع جنگ تشکیل نمی‌شد. برای مسئولین کشور آنقدر مسائل ساختاری و موضوعات داخلی وجود داشت که کمتر به مسئلة تهدید خارجی آن هم از نوع جنگ، فکر می‌شد. از سوی دیگر معرفت لازم و ادراک کلی از تحولات محیطی و نیات حزب بعث عراق در بین دستگاه‌های سیاسی، نظامی و امنیتی کشور برای پیش بینی احتمال وقوع جنگ وجود نداشت. بنابراین درک صحیحی از تهدیدات جدّی عراق که ممکن بود به بروز جنگ منجر گردد در ستاد مشترک ارتش و شورای عالی دفاع بوجود نیامد تا اقدامات بازدارندة لازم در ابعاد سیاسی، حقوقی، نظامی و بین‌المللی انجام گیرد. بر همین اساس برآورد دقیقی از تهدید و تهیة یک طرح مؤثر نظامی در سطح ستاد ارتش برای مقابله با تهاجم ارتش عراق وجود نداشت.باید توجه داشت که به دلیل جو حاکم و شرایط محیطی آن دوران به اطلاعات و اخبار دریافتی از تحرکات عراق اعتنای زیادی نمی‌شد و انتظار تهیة یک طرح مؤثر در آن وضعیت، خیلی با واقعیات سازگار نبود. به نظر می‌رسد پس از قطع رابطة آمریکا با ایران در اوایل سال 1359، امام خمینی(ره) احتمال حملة عراق به ایران را می‌داده‌اند ولی از کمّ و کیف آن، مطلع نبودند. منابع و مراجع 1. بهرام پور ابوالفضل، تفسیر یک جلدی قرآن کریم، تهران، آوای قرآن، 1387، سوره بقره، آیه 216 2. صحیفه امام، مجموعه پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی(ره)، جلد 16، تهران، مرکز چاپ و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، ص/157 3. قرآن مجید، سوره آل عمران، آیة 139 نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/2 به نظر می‌رسد پس از قطع رابطة آمریکا با ایران در اوایل سال 1359، امام خمینی(ره) احتمال حملة عراق به ایران را می‌داده‌اند ولی از کمّ و کیف آن، مطلع نبودند.ایشان در سخنرانی خود در 28/1/1359 می‌فرمایند:(.... این لشکری که الآن سرنیزه را کشیده‌اند و توپ و تانک‌ها را کشیده‌اند و با مردم مخالفت می‌کنند یا آمده‌اند با ایران که یک مملکت اسلامی است دارند جنگ می‌خواهند بکنند یا هجوم می‌خواهند بکنند، این جنگ با اسلام است. جنگ با قرآن است. جنگ با رسول‌الله است. ارتش عراق حاضر است که با رسول‌الله جنگ کند؟ با قرآن جنگ بکند؟ ایران الآن مملکت رسول‌الله است. ایران الآن نهضت اسلامی است. مملکت اسلامی است و قانون اسلامی است. حکومت اسلامی است.... چرا عشایر عرب نشسته‌اند و نگاه می‌کنند و اینها به برادرانشان تعدی می‌کنند و فوج فوج جوان‌ها را اینها می‌کشند در سیاه چالها؟.... نمی‌دانند که اگر اینها بخواهند تعدی به ایران بکنند، ایران خردشان می‌کند و تا بغداد می‌رود.... صاحب منصب‌های خوب ما داریم در عراق، صاحب منصب‌های صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند و حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند4...) با بررسی بیانات امام خمینی، به نظر می‌رسد ایشان انتظار بروز حادثه و اتفاقی در ارتش عراق را داشته‌اند که نظامیان عراقی علیه صدام دست به اقدامی زده و عملاً امکان حمله به ایران وجود نداشته باشد. به هر حال می‌توان گفت که ایران انتظار یک جنگ سراسری و تمام عیار را از سوی رژیم بعثی عراق نداشته است و با توجه به شرایط و فضای موجود در کشور، کسی از مقامات و مسئولین، بروز جنگی گسترده را پیش بینی نمی‌کرد. گفته می‌شود چهار ماه قبل از آغاز جنگ، ستاد مشترک ارتش، طرحی را برای مقابله با تهاجم احتمالی عراق تهیه و به نیروها ابلاغ می‌نماید. بر این اساس، نیروی زمینی در طرحی آفندی که از سابق به نام ابومسلم وجود داشت و اهداف آن بصره، بغداد و کرکوک بود، تجدید نظر نمود و طرح پدافندی ابوذر را تهیه کرد.در شروع جنگ به علت تغییر عمده‌ای که در اوضاع منطقه به وجود آمده بود و نیز دگرگونی در ساختار و گسترش واحدهای منظور شده در طرح ابوذر، این طرح دیگر قابل اجرا نبود5. نیروی هوایی نیز طرحی به نام شبح 3 آماده کرده بود ولی این دو نیرو عملاً نتوانستند این طرح‌ها را به مورد اجرا بگذارند. البته طرح پدافندی ابوذر در 20 شهریور ماه 1359 به دستور رزمی تبدیل شد و توسط لشکرهای 81 و 92 زرهی با اعزام گروه‌های رزمی از سایر یگان‌ها و تیپ‌های مستقل مورد مطالعه قرار گرفت6. به هر حال با این که قبل از آغاز جنگ، قرائن و شواهد آمادگی ارتش عراق برای یک تهاجم گسترده به خاک ایران، تا حدودی قابل مشاهده و ارزیابی بود ولیکن یگان‌های ارتش به طور کامل در مرزهای غربی کشور استقرار نیافتند و پس از آغاز جنگ نیز، مدتی زمان برد تا این یگان‌ها به طور کامل به مناطق جنگی اعزام گردند. بنابراین وضعیت آمادگی دفاعی و نظامی در کشور وجود نداشت. دولت هم در آن ایام در حال سازماندهی، بازسازی و ایجاد نیروهای مسلح متناسب با شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. بنابراین می‌توان گفت که عامل (بازدارندگی) بین ایران و عراق از بین رفته بود. در بدو شروع جنگ، گرچه درآمدهای نفتی ایران وضع مناسبی داشت ولی تولید نفت ایران نسبت به دو سال قبل از آغاز جنگ، کاهش یافته بود و تعاملات اقتصادی ایران نسبت به دوره رژیم گذشته تا حدود زیادی محدود شده بود. در چنین وضعیتی ایران دچار چالش‌های سیاسی با بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا، برخی از کشورهای اروپایی، شوروی و بعضی از کشورهای عربی خاورمیانه شده بود. پس ایران در شرایط قبل از آغاز جنگ، از نظر نظامی در وضعیت (نابسامان)، از نظر سیاسی (متشتت و دچار چنددستگی) و اختلافات داخلی، از نظر اقتصادی در حال (آشفتگی) و از نظر بین‌المللی نیز در شرایط (نسبتاً منزوی) بسر می‌برد. بنابراین عوامل متعددی موجب غافل‌گیری ایران در جنگ و عدم شناخت تهدید اصلی در سال 1359 شده است که می‌توان آنها را به این گونه برشمرد: 1 عدم وجود یک ستاد فهیم و فعال اطلاعاتی و نظامی در کشور 2 مشابهت‌سازی سابقة تاریخی درگیری‌ها با عراق به طوری که حداکثر اقدام عراق در حد درگیری‌های مرزی و اتفاقاتی نظیر آنچه در سال‌های 1348 و 1353 بین عراق و ایران رخ داده بود ارزیابی شده است. 3 درگیر بودن ایران در مسائل ناشی از شکل دادن به نظام جدید پس از فروپاشی نظام شاهنشاهی 4 توجه مقامات عالی کشور به مسائل و رقابت‌های سیاسی داخلی و نداشتن تجربة کشورداری از سوی انقلابیون با پیروزی انقلاب اسلامی رقابت‌های سیاسی در کشور اوج گرفت و هر گروه یا جریان سیاسی برای کسب قدرت بیشتر به تکاپو افتاد. این امر موجب شد تا مسائل داخلی در صدر توجه مقامات و فعالان سیاسی قرار گیرد و کشور نتواند خود را برای مقابله به تهدید خارجی آماده کند. از سوی دیگر اقدامات ذیل از سوی گروه‌های مختلف تا قبل از آغاز جنگ صورت گرفت که عملاً موجب تضعیف قدرت ناشی از انقلاب شد. الف ترور بعضی از علمای تأثیر گذار و روحانیون پر نفوذ طرفدار امام خمینی(ره) مانند آیت‌الله مرتضی مطهری، آیت‌الله قاضی طباطبایی و... ب فعالیت و تبلیغات گسترده به منظور انحلال و نابودی ارتش ج توسعة اختلافات قومی و تلاش برای واگرایی اقوام ایرانی از یکدیگر د سعی در عدم تشکیل یک حکومت مردمی مقتدر مبتنی بر تفکر اسلامی و نیز مشکل‌آفرینی در جهت ایجاد بسترهای قانونی و تشکیل نهادهای موثر و تلاش برای انجام کودتا از سوی وفاداران به نظام شاهنشاهی در ارتش که به کودتای نوژه موسوم شد. طبیعی است که اقدامات فوق می‌توانست به امنیت و ثبات سیاسی ایران، خلل وارد کرده و کشور را از حرکت سریع به سوی پیشرفت و توسعه و آمادگی رزمی باز دارد. غافلگیری ایران موجب شد تا جمهوری اسلامی نتواند از ظرفیت‌های خود برای جلوگیری از آغاز جنگ استفاده کند. ایران می‌توانست با فراخواندن واحدهای نظامی خود به مناطق مرزی یک نوع بازدارندگی ایجاد نماید که چنین اقدامی صورت نگرفت. اکثر یگان‌های رزمی ایران از جمله لشکرهای 21، 16، 88 و 77 پس از شروع جنگ عازم مرزهای جنوبی و غربی کشور شدند. علل بروز جنگ علت‌های زیادی را می‌توان برای شروع جنگ از سوی عراق برشمرد که به مهمترین آنها اشاره می‌شود: 1 احساس عراق از توانایی‌های خود اصولا حزب بعث عراق معتقد به استفاده از زور و بکارگیری قدرت نظامی برای حل مشکلات داخلی و مسائل خارجی بوده است. سرکوب خشونت‌آمیز تمام مخالفین داخلی و نیز حمله به کویت درست دو سال پس از پایان جنگ با ایران نمونه‌هایی از این نوع رفتار و شیوة رفتاری حزب بعث به شمار می‌آید. عراق احساس می‌کرد که می‌تواند با بکارگیری ارتش از طریق برپایی یک جنگ تمام عیار، اختلافات خود با ایران را حل کند و از تکرار انقلاب اسلامی در عراق جلوگیری نماید.کنار گذاشتن حسن البکر و روی کار آمدن فرد قدرت‌طلبی مانند صدام حسین بر روحیة جاه طلبی دولت عراق افزود و این کشور را به طور دائم در حال جنگ با همسایگان و قدرت‌های بین‌المللی نگاه داشت. عراق در آستانة جنگ تحمیلی دارای (ثبات سیاسی)، (ساختار یکپارچه) و (قدرت متمرکز استبدادی) با حاکمیت امنیتی و پلیسی در کشور و بدون نگرانی از یک تهدید خارجی بود. این کشور دارای یک پیمان دوستی و همکاری نظامی با اتحاد جماهیر شوروی بود و با کشورهای عضو بلوک شرق نیز مناسبات خوبی برقرار کرده بود. در همین حال عراق در تلاش برای کاستن از اتکا به شوروی و شروع به ایجاد روابط خوب با فرانسه بود. همچنین دولت عراق در حال نزدیک شدن به امریکا و برخی از کشورهای اروپایی و فاصله گرفتن از سوریه به دلیل رقابت‌های حزبی بود. حزب بعث در دوران حاکمیت بر عراق دارای اندیشه‌ای ضدشیعی و ضدایرانی بود و سعی در تهدید قلمداد نمودن انقلاب اسلامی و ایران داشت. این حزب احساس برتری جویی در جهان عرب داشت و در تلاش برای توسعه بخشیدن به قدرت عراق در جهان عرب بود. *منابع و مراجع 4. صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی(ره)، جلد12، تهران، نشر عروج، 1378، ص/246. 5. گفتگوی نگارنده با سرتیپ عبدالحسین مفید 6. گفتگوی نگارنده با سرتیپ موسوی قویدل نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/3 پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش عراق خود را برای آغاز جنگ با ایران آماده می‌کرد. بدین منظور رئیس‌جمهور عراق تصفیه در درون حزب بعث را آغاز و مخالفین درون کشور را به شدت سرکوب نمود تا پس از آغاز جنگ هیچگونه نگرانی از اوضاع سیاسی داخلی کشور نداشته باشد.به هر حال با به قدرت رسیدن صدام در حزب بعث، زمینه برای تشدید واگرایی و اختلافات با ایران، فراهم شد و در نهایت خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی صدام حسین، عراق را به جنگ با ایران کشانید. محاسبات دولت عراق این بود که با توجه به شرایط نابسامان ایران در عرصة داخلی و فضای مساعد بین‌المللی و همچنین توسعة قدرت نظامی ارتش عراق، این کشور با سرعت و به آسانی به اهداف خود در جنگ دست خواهد یافت. 2 عدم حساسیت قدرت‌های حاکم بر جهان نسبت به بروز جنگ در هنگامی که جنگ بر ایران تحمیل شد، جمهوری اسلامی در وضعیت مطلوبی از نظر بین‌المللی بسر نمی‌برد. پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 1358 و عدم توانایی این کشور نسبت به رها‌سازی گروگان‌ها، ایالات متحده روابط خود با ایران را در 19 فروردین ماه 1359 قطع کرد. پس از این ماجرا، آمریکا برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را تحریم اقتصادی نمود. با این تحریم، فروش تجهیزات نظامی به ایران ممنوع شد و 12 میلیارد دلار از دارایی‌های دولت ایران در آمریکا بلوکه و مبادلات تجاری با ایران ممنوع گردید. همچنین نیروهای ویژة آمریکا در روز 5/2/1359 به صورت مخفیانه با تعدادی هواپیما و بالگرد نظامی وارد ایران شدند تا گروگان‌های سفارت را رها سازند که با طوفان شن در اطراف طبس برخورد کردند و با دادن تلفات سنگین شکست خوردند. همچنین واکنش منفی ایران نسبت به اشغال افغانستان هم موجب ناخشنودی شوروی نسبت به ایران شده بود.چنین وضعیتی موجب شده بود که هیچ حساسیتی از سوی دو قدرت حاکم بر جهان نسبت به تحمیل جنگ بر ایران وجود نداشته باشد زیرا آن را به ضرر منافع خود ارزیابی نمی‌کردند. بنابراین عراق به دلیل تخاصم قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای با انقلاب اسلامی، شرایط را برای تهاجم نظامی به ایران مناسب ارزیابی می‌کرد 3 تصور ضعف نظامی و سیاسی ایران تهاجم نظامی ارتش عراق زمانی آغاز شد که ایران آمادگی ورود به یک جنگ تمام عیار را نداشت. ارتش در بحران مدیریت و فرماندهی به سر می‌برد و در حال تصفیه و بازسازی بود و رابطه اش با کشورهای پشتیبانی‌کننده و منابع لجستیکی اش قطع شده بود. فرماندهانی که برای ارتش انتخاب می‌شدند گرچه از بدنه ارتش بودند ولی با طرح‌های ارتش که در زمان شاه با همکاری مستشاران آمریکایی تهیه شده بود، آشنایی نداشتند و سیستم لجستیک ارتش را به خوبی نمی‌شناختند.7 سپاه پاسداران، تازه تشکیل شده بود و هنوز دارای ساختار نظامی و تجهیزات جنگی نبود. بسیج هم پس از اشغال سفارت آمریکا و تهدید نظامی ایران متولد شده بود و سازماندهی و آموزش و کمیت گسترده‌ای نداشت. در سطح تصمیم‌گیری ملی، اختلافات سیاسی گسترده‌ای وجود داشت که مدیریت کشور را فلج کرده بود. دولت شهید رجایی با رئیس‌جمهور در حال چالش و اختلاف شدید بود و بسیاری از وزرا از جمله وزیر امور خارجه و تعدادی از مدیران کشور هنوز تعیین نشده بودند. از سوی دیگر در برخی از استان‌های مرزی کشور درگیری‌های مسلحانه بین احزاب مورد حمایت عراق با مأمورین دولتی در جریان بود و بخشی از نیروهای سپاه و ارتش و ژاندارمری سرگرم برخورد با آنها بودند. طبیعی است که در چنین اوضاعی ایران خواستار جنگ نبود و آن را به ضرر خود می‌دانست و عراق این وضعیت را فرصت مناسبی برای خود تلقی می‌کرد. آغاز جنگ با تهاجمات هوایی تهاجم سراسری، علنی و رسمی عراق به ایران از ساعت 13:30 بعدازظهر روز 31 شهریور سال 1359، با حملات گسترده هوایی به 10 فرودگاه و پایگاه هوایی از جمله فرودگاه مهرآباد تهران آغاز گردید.8 رژیم صدام حسین با الهام از روش اسرائیل در جنگ با اعراب که هواپیماهای مصر و سوریه را در پایگاه‌های این دو کشور مورد حمله قرار داد، تاکتیک جنگی خود را اتخاذ کرد9. بمباران‌های هوایی، پیش نیاز حرکت واحدهای زمینی به سوی خاک ایران بودند. از سوی دیگر پرواز هواپیماها به منظور ایجاد پوشش هوایی برای درگیری‌های زمینی ضرورت داشت. با شروع جنگ، نیروی هوایی ارتش بعثی عراق که دارای حدود 350 فروند جنگنده از انواع میگ، سوخو و توپولف بود، با 192 فروند هواپیمای جنگی10، در سه موج حملات متوالی، تهاجم شدید خود را به پایگاه‌های هوایی و فرودگاه‌های ایران با کمک بمب‌هایی که با چتر فرود می‌آمدند، آغاز نمود و اکثر باندهای پروازی کشور را مورد اصابت قرار داد. بجز یک هواپیمای بمب‌افکن سنگین توپولف 16 که در مرز منطقه سر پل ذهاب و شرق شهر قصر شیرین مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد، سایر هواپیماهای عراق سالم به پایگاه‌های خود بازگشتند.11 معلوم نیست چرا پایگاه‌های موشکی‌هاگ ایران، که ستون فقرات قدرت دفاع هوایی ایران را تشکیل می‌داده است، در آن زمان فعال و آماده به جنگ نبوده‌اند.12 اگر آنها آماده به جنگ بودند بایستی تعداد زیادی از جنگنده‌های عراقی در همان تهاجم روز اول ساقط می‌شدند. حمله به پایگاه‌های هوایی و فرودگاه‌ها به منظور جلوگیری از فعال شدن نیروی هوایی ایران و عدم امکان پرواز جنگنده‌ها و نیز فراهم آوردن شرایط و امکان پشتیبانی واحدهای زمینی ارتش عراق که در حال پیشروی به سوی خاک ایران بودند، انجام شد. در روز اول تهاجم هواپیماهای عراقی، بجز پایگاه‌های هوایی بندرعباس و کنارک و فرودگاه مشهد که به دلیل عدم توانایی نیروی هوایی عراق برای سوخت‌گیری هوایی بمباران نشد، سایر پایگاه‌های نیروی هوایی ارتش، مورد حمله جنگنده‌های عراقی قرار گرفتند. در حملات هوایی عراق، به هواپیماهای جنگی ایران آسیب چندانی وارد نشد و اثر روانی حملات هوایی ارتش عراق بیشتر از تأثیر واقعی آنها در غیر فعال کردن پایگاه‌های هوایی ایران، ارزیابی شده است. این حملات هوایی در روز دوم جنگ هم به بعضی از پایگاه‌های نیروی هوایی ایران از جمله پایگاه پنجم شکاری در تبریز ادامه یافت.13 تهاجم زمینی ارتش بعثی پس از اتمام موج اول حملات هوایی به پایگاه‌های نیروی هوایی ایران و با شکسته شدن گرمای شدید هوای عراق در روز آخر تابستان و در شرایطی که هوای داغ این کشور به نسیم‌های آرام که برای تحرک نیروها و فعالیت تجهیزات موتوری زمینی و بویژه تانک‌ها و زره پوش‌ها مناسب می‌شد و روحیه نیروهای رزمی را افزایش می‌داد، تهاجم قوای زمینی عراق به خاک ایران آغاز گردید.14 ارتش بعثی عراق مهم‌ترین تهاجم خود را با بکارگیری 37 تیپ رزمی15 و با عبور از خط مرزی و به منظور اشغال بخش‌هایی از خاک ایران، در یک جنگ زمینی آغاز کرد. منابع و مراجع 7. بشیری عباس، انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات سال 1359‌هاشمی رفسنجانی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1384، ص/225 8. تهاجم ارتش عراق درماه ذی القعده سال 1400 هجری قمری که از ماه‌های حرام است انجام شد.از نظر اسلام جنگ در ماه حرام جایز نیست، مگر آنکه پاسخ به جنگ دشمن باشد. 9. بر اثر حمله نیروی هوایی ارتش اسرائیل به فرودگاههای مصر در روز 5 ژوئن سال 1967، شصت و پنج درصد هواپیماهای نیروی هوایی مصر آسیب دیده و از کار افتادند. 10. دهها فروند از هواپیماهای شرکت‌کننده در اولین عملیات هوایی ارتش عراق، از نوع میگ 21 که یک هواپیمای رهگیر هوایی قدیمی و سوخوی 7 که یک بمب افکن قدیمی بشمار می‌رود، بودند. (منبع شماره 4، ص/68) این هواپیماها ساخت شوروی بود. 11. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/65 12. ایران دارای 36 رسد موشک ‌هاگ بود که 27 رسد آن عملیاتی شده بود. در اطراف پایگاه‌های هوایی مهم مثل دزفول تا 4 رسد موشک ‌هاگ برای دفاع از پایگاه استقرار داشت. 13. مصاحبه اختصاصی با سرتیپ خلبان حبیب بقایی 14. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/65 15. National Defense University, Saddam's War,Washington.D.C. 2009,P/37 نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/4 حمله ارتش عراق در حالی صورت گرفت که بخش عمده‌ای از قوای ایران در پادگان‌های خود در خارج از مرزها بسر می‌بردند.در این مرحله از جنگ که از بعد از ظهر روز 31 شهریور 1359 تا 26 آبان ماه 1359 به طول انجامید، ارتش بعثی عراق توانست شهرهای خرمشهر، بستان، سوسنگرد، هویزه، دهلران، قصر شیرین و نفت شهر را به تصرف خود درآورد. همچنین قوای بعثی عراق توانستند تا دیوارهای جنوبی شهر اهواز جلو آمده، آبادان را محاصره نموده و خود را به دیواره‌های شهر شوش رسانده و جاده اندیمشک اهواز را زیر آتش خود بگیرد. در این مدت بیش از 15 هزار کیلومتر مترمربع به اشغال قوای نظامی عراق درآمد. ارتش عراق قبل از حمله سراسری اطلاعات درست و قابل اعتمادی از چگونگی گسترش نیروهایی را و توانمندی رزمی آنها و نیز اطلاعاتی از وضعیت زمین و محورهای عملیاتی بدست آورده بود. ارتش عراق با استفاده از هواپیماهای گشتی شناسایی میگ 21 تصاویری از مناطقی که قرار بود به اشغال خود در آورد را دریافت کرده بود.16 راهبرد نظامی عراق، اشغال بخش‌های مهمی از استان خوزستان و بخصوص اشغال جزیره آبادان و نیز حاشیه نوار مرزی در غرب کشور بود. ارتش بعثی عراق در تلاش بود تا علاوه بر تسلط کامل بر اروندرود با تصرف ارتفاعات سرکوب در غرب کشور و نیز اشغال برخی از شهرها و مناطق عرب نشین خوزستان، دولت عراق را در رسیدن به اهداف سیاسی خود که حداقل آن تجدید نظر در قرارداد 1975 بود، یاری دهد. اهداف عملیاتی، سازماندهی و محورهای اصلی تهاجم ارتش عراق نیروی زمینی ارتش عراق لشکرهای خود را در سه قرارگاه سپاه برای هجوم به مرزهای ایران سازمان داده بود. دولت عراق در نظر داشت تا از طریق یک جنگ محدود و ضربتی و با وارد کردن عمده قوای خود به جبهة جنوب، استان خوزستان بویژه منطقه ساحلی شمال اروندرود را به اشغال کامل خود در آورد تا بتواند به اهداف سیاسی و ژئوپلتیک خود، دسترسی پیدا کند. تصور عراق این بود که با تشدید مناقشات بین امریکا و ایران، حمله ارتش بعثی به خاک ایران به مثابه یک شوک عظیم، موجبات تغییرات سیاسی در تهران خواهد شد. اما مقاومت قوای مسلح و مردم مناطق مرزی، موجب شد تا عراق نتواند طبق برنامه زمان بندی شده در سرزمین‌های ایران به پیشروی خود، ادامه دهد. گفته می‌شود عملیات نظامی عراق برای مدت یک تا دو هفته طرح‌ریزی شده بود. تصور ستاد فرماندهی عراق این بود که با (غافلگیری ایران) و با (نابسامانی موجود در نیروهای مسلح ایران) و همچنین (برتری قدرت نظامی ارتش بعثی)، می‌تواند ظرف این مدت به اهداف نظامی خود دست یابد. ارتش عراق، سه جبهه عمده در شمالغرب، غرب و جنوب برای جنگ با ایران گشود و با کمک سه سپاه، عملیات زمینی خود را از 5 محور اصلی به سوی خاک ایران آغاز کرد. سپاه یکم شامل 2 لشکر 7، و 11( ) و تعدادی تیپ‌های گارد مرزی بود که عمدتاً لشکرهای پیاده کوهستانی بودند. منطقه عملیات این سپاه در شمال غرب کشور از حاج عمران تا تنگه باویسی بود. هدف عراق در جبهة شمال غرب درگیر نگه داشتن یگان‌های ایران در آن ناحیه بود. سپاه دوم ارتش عراق از لشکرهای 2، 4 و 8 پیاده ولشکرهای 6 و 12 زرهی تشکیل شده بود و مأموریت در جبهه غرب را با هدف تصرف شهرهای مرزی از قبیل سرپل ذهاب، گیلانغرب ومهران و کنترل معابر و گردنه‌های حساس این منطقه برعهده داشت. هدف اصلی ارتش عراق در جبهة غرب را می‌توان دور نگاه داشتن قوای ایران از دسترسی به بغداد تلقی کرد. سپاه سوم ارتش عراق شامل لشکر1 مکانیزه، لشکر3 زرهی، لشکر 5 مکانیزه و لشکرهای 9 و 10 زرهی و تیپ گارد جمهوری بود. منطقه مأموریت این سپاه در جبهه جنوب بود که منطقة تلاش اصلی تک ارتش عراق محسوب می‌شد. البته ارتش عراق تیپ 3 زرهی ابن ولید را در میمونه در محور عماره و تیپ 33 نیروی مخصوص در منطقة بصره را در احتیاط سپاه سوم قرار داده بود. جبهه جنوب محور اصلی و حقیقی جنگ، جبهة جنوب با هدف تصرف ساحل شمالی اروند رود و اشغال خوزستان بود. چنانچه ارتش عراق در این جبهه موفق می‌شد می‌توانست اراده خود را بر دولت ایران تحمیل نماید و به هدف اصلی از جنگ، دسترسی پیدا کند. حمله به استان خوزستان در دستور کار لشکرهای 1 و 5 مکانیزه و لشکرهای 3، 9 و 10 زرهی و تیپ‌های 31 و 32 نیروی مخصوص بود که از مرزهای این استان، پیشروی خود را آغاز کردند.17 در مجموع عراق نیمی از توان رزمی ارتش یعنی استعدادی درحدود 6 لشکر خود را برای حمله به خوزستان اختصاص داد. عراق قصد داشت تا با انجام عملیات گستردة نظامی، بخش عمده‌ای از استان خوزستان را به تصرف خود درآورد و اگر با مشکلی مواجه شد، خط پدافندی خود را در امتداد رودخانه‌های بهمنشیر در جزیره آبادان، کارون در جنوب اهواز، و رودخانه دز در دزفول و یا کرخه قرار دهد. همچنین اهداف تهاجم زمینی ارتش بعثی عراق در جبهه جنوب را می‌توان رسیدن به ارتفاعات شمال دشت عباس در غرب شوش و دزفول و تأمین جاده اندیمشک اهواز در شمال استان خوزستان بر شمرد. این منطقه بخش تلاش اصلی تهاجم عمده قوای ارتش بعثی را تشکیل می‌داد.تصرف ارتفاعات و تنگه‌های شمال دزفول و ورودی راه آهن و جادة تهران به اهواز برای جدا کردن استان خوزستان از سایر نقاط کشور از اهداف لشکر 10 زرهی ارتش عراق بوده است. از فرضیات تهاجم نظامی عراق این بود که مردم عرب زبان خوزستان مزاحمتی برای پیشروی ارتش بعثی ایجاد نخواهند کرد بنابراین وجود مردم در سرزمین‌های اشغالی، مشکل و مانعی محسوب نمی‌شد. تحلیل و ارزیابی تهاجم ارتش عراق و مقاومت ایران در چهار ماه اول جنگ، ارتش عراق توانست نوار مرزی ایران از شمال قصر شیرین تا اطراف آبادان بجز منطقه بین چنگوله تا دهلران و نیز رقابیه تا بستان را به اشغال خود در آورد. با تداوم تهاجم ارتش عراق، قسمت‌های مهمی از خاک ایران در سرتاسر ساحل رودخانه کرخه تا بسیاری از مناطق جنوب اهواز و غرب رودخانه کارون با وسعتی در حدود 17 هزار کیلومتر مربع در تصرف و کنترل ارتش بعثی قرار گرفت. در این شرایط زمانی ایران یا می‌بایستی به آتش بس مورد نظر عراق تن می‌داد و اشغال سرزمین‌های خود توسط ارتش بعثی را می‌پذیرفت و یا با انجام عملیات تهاجمی، قوای دشمن را از خاک خود بیرون می‌کرد. تهاجم ارتش عراق با مقاومت چندانی در مرزهای ایران، مواجه نشد. اصولاً به هنگام پیشروی ارتش عراق در خاک ایران، بخشی از قوای ایران در پادگان‌های خود و در خارج از مرزها بسر می‌بردند. از شمال طلاییه تا خرمشهر که عارضه‌ای وجود ندارد و زمین منطقه به صورت دشت بود، از سوی واحدهای کم استعداد موجود در آن، مقاومت چندانی دیده نشد و ارتش عراق به راحتی منطقه بیابانی و بدون سکنة جفیر را تصرف و به سمت جادة اهواز پیشروی کرد.در محور طلائیه جفیر و پادگان حمید تیپ 1 لشکر92 زرهی حضور داشت و با ارتش عراق مقابله می‌کرد. ارتش بعثی از منطقه چزابه نیز که تیپ3 زرهی لشکر 92 در آن مستقر بود به راحتی عبور کرد و در بستان متوقف شد. بر خلاف پیش بینی‌ها، هر کجا ارتش عراق با مردم و ساکنین محلی و سپاه مواجه شد، نیروهای مردمی در برابر وی ایستادگی کرده و مقاومت نمودند. در پل نوی خرمشهر مقاومت مردمی در برابر اشغال این شهر شکل گرفت و با کمک نیروهای ارتش و سپاه خوزستان، واحدهای ارتش عراق زمین گیر شدند. در شهرهای گیلانغرب و سرپل ذهاب نیز نیروهای مردمی به کمک واحدهای ارتش شتافتند. بنابراین می‌توان گفت که (مقاومت‌های مردم)، (مقابله واحدهایی از نیروهای ارتش و سپاه خوزستان) که در مناطق مرزی حضور داشته‌اند و (عدم پیشروی هماهنگ یگان‌های ارتش عراق)، موجب توقف حملات ارتش بعثی به خاک ایران و زمین گیر شدن آن گردید. احتمال دیگری که برای توقف ارتش عراق می‌توان بیان داشت آن است که میزان پیشروی ارتش بعثی در خاک ایران، متناسب با سرعت برنامه‌ریزی شده از قبل برای آن نبود. منابع و مراجع 16. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/73 17. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/ 73 نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/5 ارتش عراق قرار بود ظرف حداکثر یک هفته تا دو هفته به اهداف نظامی تعیین شده دسترسی پیدا کند، در حالی که تصرف خرمشهر بیش از یک ماه به طول انجامید و اشغال آبادان نیز با ناکامی مواجه شد.بنابراین رژیم عراق، احساس کرد که اعلام آتش بس و تثبیت اهداف تصرف شده به موفقیت وی کمک بیشتری خواهد کرد و با تصمیم سیاسی، اقدام به توقف پیشروی یگان‌های نظامی خود نمود. بنابراین (ناکامی نظامی ارتش عراق در تحقق اهداف خود)، (عدم وقوع حادثه مهم سیاسی در تهران) بر اثر وقوع جنگ، (بهبود وتوسعه انسجام سیاسی در ایران) با استفاده از فرصت جنگ، (همگرایی سیاستمداران و گروه‌های سیاسی در برابر تجاوز دشمن) و همچنین (کندی پیشروی ارتش عراق در داخل خاک ایران) به دلیل مقاومت‌های نیروهای مسلح و مردم، موجب تردید رژیم عراق در تحقق کامل اهداف خود از طریق جنگ شد. در چنین اوضاعی رژیم بعثی عراق به این نتیجه رسید تا پیروزی‌های بدست آمده را از طریق آتش بس تثبیت نماید.بنابراین عراق در روز هفتم جنگ، پیشنهاد آتش بس سازمان ملل را پذیرفت تا امکان سازماندهی ایران را برای برنامه‌ریزی جهت بیرون راندن ارتش متجاوز مانع شود. از سوی دیگر عدم پیشروی سریع در خاک ایران، بیانگر شکست ارتش عراق در رسیدن به اهداف خود بود. عدم موفقیت سریع ارتش عراق نشان می‌دهد که رژیم عراق، دچار اشتباهات اساسی در طرح‌ریزی‌های عملیاتی و نیز در پیش بینی مقاومت مسئولین و مردم ایران و همچنین کندی یگان‌ها و فرماندهان عراقی در اجرای طرح‌های عملیاتی شده است. برخی از این اشتباهات را می‌توان به صورت ذیل جمع بندی نمود: 1 برآورد غلط اطلاعاتی از وضعیت نظامی و توانمندی‌های مقاومت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مردم ایران 2 برآورد نادرست از شرایط سیاسی داخلی ایران و تصور تشدید اختلافات سیاسی بر اثر بروز جنگ 3 برآورد غلط در تأمین استعداد یگان‌ها و سازمان رزمی مورد نیاز برای رسیدن به اهداف نظامی 4 برنامه‌ریزی برای یک جنگ کوتاه مدت 5 عدم لحاظ نمودن میزان آسیب‌پذیری‌ها و ضعف‌های موجود در عراق 6 تدبیر نادرست و طرح‌ریزی نامناسب عملیاتی و درگیر شدن در جنگ شهری 7 عدم توان و آمادگی نیروی دریایی ارتش عراق برای انجام یک جنگ گسترده دریایی در خلیج فارس بنابراین می‌توان گفت، (برآورد نادرست ارتش عراق از میزان نیروی مورد نیاز برای تصرف اهداف نظامی) در داخل خاک ایران به دلیل برداشت غلط از واقعیت‌های نیروهای مسلح و روحیات مردم ایران و نیز (مقاومت شدید مردم و قوای مسلح جمهوری اسلامی)، باعث شد تا ارتش عراق، نتواند تمامی اهداف نظامی خود را در مدت پیش بینی شده تصرف نماید.این امر موجب شد تا بین یگان‌ها و واحدهای ارتش بعثی فاصله و ناپیوستگی ایجاد گردد. این عدم پیوستگی به نوبة خود، باعث شد تا بعدها امکان ایجاد شکاف و رخنه نیروهای ایرانی در بین قوای دشمن فراهم شود و امکان طرح‌ریزی عملیات‌ها برای بیرون راندن ارتش متجاوز با استفاده از نقاط ضعف دشمن فراهم آید. جنگ تحمیلی از نظر نظامی جنگی محدود بود که در اطراف مرزهای دو کشور صورت گرفته است. بدیهی است ارتش عراق توانایی انجام یک جنگ گسترده و حمله زمینی به عمق خاک ایران را در خود نمی‌دید. پیروزی عراق در موقعیت و شرایطی که جنگ را آغاز نمود، کاملاً محتمل به نظر می‌رسید زیرا ایران گرچه دارای یک ارتش نسبتا قوی بود ولی به دلایلی از جمله مشکلات فرماندهی و کنترل، فاقد توان رزمی لازم و کافی برای مقابله با تهاجم برنامه‌ریزی شدة ارتش عراق بود. از سوی دیگر عراق از پشتیبانی بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برخوردار بود و کشورهای قدرتمند جهان هم علاقمند بودند تا انقلاب اسلامی با حمله نظامی عراق مهار گردیده و محدود شود. ارتش عراق تقریبا با استعدادی سه برابر نیروهای موجود جمهوری اسلامی در اطراف مرزها، به خاک ایران حمله کرد. تمرکز حملات ارتش بعثی در روزهای ابتدای جنگ، حمله به اهداف نظامی به ویژه در استان خوزستان بود. گرچه ارتش رژیم بعثی با تمام توان و قوای خود و در تمام طول مرز از پیرانشهر تا شلمچه به ایران حمله کرد ولی عمده قوای خود را برای تسلط بر خوزستان به کار گرفت. حملات ارتش عراق در غرب کشور را می‌توان به عنوان تلاش پشتیبانی از حملات اصلی در جنوب کشور ارزیابی نمود. ارتش عراق حدود یک ماه و نیم از روز 31 شهریور تا نیمه دوم آبان ماه سال 1359 در داخل خاک ایران به عملیات و تهاجم نظامی مشغول بود. البته پیشروی عمده ارتش عراق ظرف 10 روز اولیه جنگ متوقف شد. فقط جنگ در خرمشهر به مدت 34 روز طول کشید و تهاجم به سوسنگرد تداوم یافت به گونه‌ای که برای بار دوم در 25 آبان سال 1359 به محاصرة ارتش بعثی در آمد که با فداکاری رزمندگان اسلام در 26/8/1359 حصر آن شکسته شد. در این دوره ارتش بعثی عراق توانست بخش بزرگی از مناطق غربی استان خوزستان را اشغال نماید ولی نتوانست شهرهای مهمی مانند آبادان، دزفول، شوش و اهواز را به تصرف قوای بعثی در آورد و اهداف خود را تکمیل نماید.18 ارتش عراق بنا داشت تا استان خوزستان با مساحت 64236 کیلومتر مربع را به اشغال خود درآورد، اما تنها حدود یک چهارم مساحت این استان به اشغال متجاوزین درآمد و عراق نتوانست به تأسیسات نفتی این استان دسترسی پیدا کند. همچنین ارتش عراق قسمت‌هایی از مناطق مرزی استان‌های ایلام و کرمانشاه را با پیاده روی و راهپیمایی تاکتیکی و بدون مواجه شدن با مقاومت عمده‌ای از سوی نیروهای مسلح ایران، به اشغال خود در آورد. ارتش عراق ضعف‌های تاکتیکی فراوانی از خود نشان داد.این ارتش نتوانست از عملیات هلی برن جهت تکمیل تک‌های احاطه‌ای استفاده کند و عقبة نیروهای ایرانی را ببندد و در نهایت در یک خط پدافندی ناقص، آرایش دفاعی گرفت. سرانجام بر اثر مقاومت نیروهای مسلح و حماسه آفرینی‌های مردم داوطلب، ارتش بعثی عراق زمین گیر و در خاک ایران متوقف و از ادامه پیشروی باز ماند. ایران توانست خط پدافندی غیر پیوسته و بسیار گسترده‌ای را به ارتش عراق تحمیل نماید به طوری که این کشور مجبور شد توان رزمی آماده شده برای ادامه تهاجمات را در خط دفاعی بکار گیرد و از تکمیل اهداف نظامی باز ماند. همین وضعیت نامناسب مواضع دفاعی ارتش عراق، زمینه‌ای برای طرح ریزی‌های موفق عملیات‌های ایران برای بیرون راندن متجاوز شد. البته اگر ایران با آمادگی قبلی وارد جنگ شده بود و با تسلط بیشتری برنامه‌ریزی می‌کرد با نیروهای موجود خود می‌توانست در همان روزهای اول جنگ، حمله ارتش عراق را دفع کرده و اجازه اشغال سرزمین‌های کشور را به وی ندهد. برای مثال اگر تعدادی از تانک‌های ارتش عراق در عین خوش و تنگة چزابه مورد هدف قرار می‌گرفتند، ادامه پیشروی نیروهای مهاجم با ابهام مواجه می‌شد. ولی به نظر می‌رسد زمان زیادی لازم بود تا یگان‌های رزمی، شیوة جنگیدن با ارتش متجاوز را بیاموزند و روحیة تهاجمی پیدا کنند. یکی از بزرگترین نقاط ضعف عراق در آغاز جنگ این بود که بین هدف‌های سیاسی آن کشور از جنگ و اهداف نظامی اشغال شده در هفته اول جنگ، تناسبی وجود نداشت. اهداف اشغال شده در آغاز جنگ، فاقد آن مقدار ارزش حیاتی و مهم برای ایران بود که بتواند فشار سیاسی و تنش مهمی را بر ایران به منظور پذیرش شرایط عراق وارد نماید. از جمله اینکه به جای انتخاب یک هدف نظامی ارزشمند مانند تصرف کل استان خوزستان، قوای خود را در جبهه‌های مختلف متفرق کرد و نتوانست یک سلسله اهداف استراتژیک مهم در داخل ایران را به تصرف خود در آورد. البته شاید گستردگی مرز چاره‌ای جز این طرح مانور را برای وی تعیین نمی‌کرد. به هر حال گرچه ارتش عراق توانست شهرهای مهمی مانند خرمشهر، بستان و سوسنگرد را تصرف و آبادان را محاصره و تا کنار دروازه‌های اهواز پیشروی نماید ولی نتوانست خطوط مواصلاتی اصلی خوزستان مانند جاده اندیمشک اهواز و اهواز آبادان را اشغال نموده و در کنار رودخانه‌های مهمی مانند کارون، دز و کرخه پدافند نماید و ارتفاعات سرکوب منطقه را به اشغال خود در آورد. مانورهای آفندی یگان‌های ارتش عراق در تهاجم اولیه به ایران از هماهنگی و همزمانی لازم برخوردار نبودند و در قالب یک طرح‌ریزی و هدایت استراتژیک انجام نمی‌گرفتند. البته برخی معتقد هستند که یگان‌های اجرایی و فرماندهان رده‌های میانی و حتی فرماندهان لشکرها در اجرای طرح‌های عملیاتی از خود ضعف نشان دادند و این امر ناشی از سلسله مراتب فرماندهی خشک و جامد ارتش بعثی و شیوه کسب دستور از ردة بالاتر در هر امر جزیی و همچنین ساختار دیکتاتوری حاکم بر آن کشور بوده است. منابع: 18. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/ 76 نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/ 6 گرچه طبیعتاً ارتش عراق بر اساس یک طرح کلی به ایران حمله کرده بود ولی در عمل یک سلسله مانورهای مجزا و ناپیوسته تاکتیکی را به مرحله اجرا در آورد و این امر موجب شد تا جبهه پدافندی عراق در ماه‌های آغازین جنگ دچار شکل هندسی نامناسب و ناهماهنگ و ناموزون گردد.این گسترش نامطلوب بیانگر عدم هماهنگی کافی و یکپارچگی در هدایت واحدهای نظامی بود. به همین دلیل پیشروی‌های سراسری و گسترده ارتش عراق در ادامه حرکت خود دچار مشکلاتی گردید و زمان کافی را برای واکنش موثر ایران فراهم آورد. ارتش عراق نتوانست بلافاصله از موفقیت‌های بدست آمده، بهره‌برداری نموده و تمام اهداف نظامی خود را تصرف نماید. ارتش عراق در گسترش اولیه نیروی زمینی دچار یک خطای بزرگ گردید و آن این بود که مقاطعی از خطوط تماس وی به شکل هندسی محدب گونه‌ای درآمده بود که به نیروهای ایران، جناح‌های مناسب و قابل دسترسی و سهل الوصول به عقبه نیروهای خود را می‌داد. از سوی دیگر گسترش نامتوازن یگان‌های عراق در خاک ایران موجب شده بود تا یک پیوستگی و ارتباط کامل بین همه واحدهای آن در داخل خاک ایران وجود نداشته باشد و در برخی جبهه‌ها امکان رخنه نیروهای ایرانی در بین یگان‌های عراقی و توسعه شکاف بین آنها وجود داشته باشد. از سوی دیگر عراق پس از زمین گیر شدن، مجبور شد تا نیروهای زیادی را در خطوط پدافندی صرف کرده و آتش‌های پشتیبانی وی پراکنده گردد. اتکاء بیش از حد ارتش عراق به فعالیت‌های مهندسی و مواضع و سنگرها و خاکریزهای دفاعی و همچنین اتکاء بیش از حد به آ
عنوان سوال:

پیرامون ابعاد مختلف جنگ تحمیلی و تجربیات آن توضیح دهید؟


پاسخ:

پیرامون ابعاد مختلف جنگ تحمیلی و تجربیات آن توضیح دهید؟

نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/1
جنگ هشت سالة عراق با ایران، عظیم‌ترین حادثه و تجربه امنیت ملی جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون و یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ گذشتة سرزمین ایران است.این جنگ در بعد از ظهر روز 31 شهریور سال 1359 با تهاجم قوای زمینی و با پشتیبانی نیروی هوایی عراق آغاز شد. در جریان جنگ بخش‌های زیادی از خاک ایران در استان‌های خوزستان، ایلام، کرمانشاه و سایر نواحی مرزی به اشغال ارتش عراق درآمد. جنگ به مدت 2888 روز طول کشید و در مجموع نزدیک به 450 هزار نفر کشته، حدود 5/1 میلیون نفر مجروح، حدود 2 میلیون آواره و بیش از 90 هزار اسیر و افزون بر 200 میلیارد دلار هزینه و 1500 میلیارد دلار خسارت برای طرفین داشته است.در نهایت جنگ در 29 مرداد ماه 1367 با به اجرا گذاشتن قطعنامة 598 سازمان ملل به پایان رسید.

بدیهی است که صحنة جنگ، میدان رویارویی و مواجهة راهبرد‌ها، افکار، تاکتیک‌ها و ارادة مسئولین، مقامات و فرماندهان دو طرف درگیری است. در واقع این تفکرات و طرح‌های نظامی و عملیاتی طرفین است که با هم می‌جنگند و به زورآزمایی می‌پردازند. تدبیر هوشمندانه، اندیشه و تفکر برتر است که راهبردهای مناسب و تاکتیک‌های مؤثر را خلق می‌کند. وجود، تهیه و تأمین مستمر جنگ‌افزارها، تسلیحات، تجهیزات و نیروی انسانی کافی در جنگ بسیار تعیین‌کننده است ولی بدون اتکا به خداوند بزرگ و برنامه‌ریزی درست، طرح‌ریزی مناسب و فرماندهی فهیم و مقتدر، این امکانات نه تنها پیروزی به بار نمی‌آورند بلکه فقط به ابزاری برای پذیرش تلفات بیشتر تبدیل می‌گردند.

گرچه جنگ، پدیدة خوبی نیست و انسان‌ها همیشه از بروز آن اجتناب می‌ورزند و متنفرند ولی جنگ‌ها همیشه همزاد بشر زیسته‌اند و همواره یکی از منابع پر ارزش تجربه در طول تاریخ جهان بوده اند.معمولاً جنگ‌ها علاوه بر زیان‌ها، ضایعات و خسارات فراوان، دستاوردها وثمراتی نیز به همراه خود دارند. خداوند در قرآن مجید می‌فرماید: کُتِبَ عَلَیْکُمُ اْلقِتالْ وَ هُوَ کُرهَ لَکُمْ وَ عَسی اَنْ تَکْرَهُوَا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرَ لَکُمْ1 جنگیدن بر شما نوشته شد در حالی که برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناگوار شمارید در حالی که برای شما خیر است. وقایع و حوادث دوران جنگ هشت ساله هم علاوه بر یادآوری خاطرة تلخ، ناگوارو رنج آور تهاجم قوای ارتش عراق به خاک ایران، دستاوردهای ارزشمند و ماندگاری را ازخود بر جای گذاشته است. امام خمینی(ره) در این باره در 12/1/1361 می‌نویسند: (هرچند جنگ و دفاع از حق و میهن، زحمت‌ها و خسارت‌ها دارد و جوانان پر ارزش را از ما گرفت و جنگ زدگان مظلومی را آواره و بی‌خانمان کرد لکن به خواست خدای منان محتوای پر عظمت و شکوهمندی داشت.

این جنگ تحمیلی، شکوه و عظمت ایمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود و ایرانِ بزرگ که می‌رفت با خیانت‌های خاندان پهلوی و بستگان آنان یک کشور وابسته و مصرفی و یک ملت مرده و سر به زیر برای ضربه خوردن و ستم پذیرفتن معرفی شود ناگهان با یک جهش بی‌سابقه و یک انقلاب الهی در جنگ غافلگیرانه با توطئه جهانخواران ستم پیشه و مزدوران بی‌فرهنگ و پشتیبانی آشکار و نهان ابر قدرت‌ها، آن چنان پیروزمندانه و شجاعانه بر پیکر پلید صدامیان و آمریکائیان منطقه تاخت و آن چنان اسطوره‌های شیطانی را یکی پس از دیگری در هم شکست که گویی دست مبارک علی ابن ابیطالب سلام الله علیه در روز خندق از آستین پر عظمت لشکریان ما بیرون آمده است و در مبارزة تمامی اسلام در مقابل تمامی کفر، ظفرمندانه و سرافراز با قامتی به بلندی ابدیت استوار ایستاده است.

امروز ایران در جهان، پیش دوست و دشمن به نام یک کشور مکتبی مقاوم در مقابل قدرت‌های بزرگ مطرح است، حتی آنان که از روی جهل و نادانی و یا حسد و عقده‌های درونی با این جمهوری و این جوانان پرتوان به دشمنی برخاسته‌اند در باطن و سیر ذاتشان با اعجاب و بزرگی به آن می‌نگرند و از پیروزی‌های آن خون دل می‌خوردند2.)

از دست ندادن سرزمین‌های ایران و تداوم حیات نظام جمهوری اسلامی و سربلندی ایران در اداره یک جنگ گسترده و طولانی در شرایط سخت ناهمسویی نظام بین‌المللی با ایران، یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای جنگ تحمیلی است. علاوه بر این، توسعه اعتماد به نفس و توانایی اداره و مدیریت مشکلات و بحران‌های ناشی از جنگ را می‌توان یکی از دستاوردهای مدیریتی این دوران به حساب آورد.همچنین الگوی فرهنگی ایجاد شده در دوران جنگ، پرورش یک نسل آبدیده در شرایط بحرانی و همچنین تعریف هویت جدیدی از ایران و ایرانیان به عنوان کشور و مردمی صبور و مقاوم در برابر رویدادهای سخت از سایر دستاوردها و پیامدهای دوران جنگ می‌باشد. بدیهی است که بهره‌گیری از آیات الهی در افزایش این اعتماد به نفس، نقش برجسته‌ای را ایفا کرده است. قرآن می‌فرماید: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحْزَنوا وَ اَنْتُمْ الاعلُون اِنْ کُنْتُمْ مُومِنینْ3 یعنی اگر مومن هستید سستی نورزید و غمگین نشوید که شما برترید.

علاوه بر آن، خاطرات و معارف دوره جنگ، تبدیل به یک ذخیره و گنجینه ارزشمندی شده است که ملت ایران می‌تواند سال‌های دراز از آن بهره برداری نماید و از میراث گرانقدر شهیدان و رزمندگان و تجربیات آن دوران، سود جوید. در این نوشته سعی می‌شود تا ضمن مروری سریع بر تحولات جنگ عراق علیه ایران، به بعضی تجربیات ناشی از آن در مقاطع مختلف دفاع مقدس اشاره شود.

غافلگیری ایران
گرچه شواهد و قرائن تهاجم ارتش عراق از حدود پنج ماه قبل از شروع جنگ وجود داشته است ولی به دلایلی ایران در حین بروز جنگ عملاً غافلگیر شده است. ایران در طول یک سال و نیم قبل از آغاز جنگ، درگیر و مشغول ایجاد بسترهای قانونی برای تشکیل نظام جمهوری اسلامی پس از فروپاشی رژیم شاهنشاهی بود. در این ایام کشور دچار اختلاف نظرها و چالش‌های سیاسی به منظور روی کار آوردن دولت دائمی گردید. از سوی دیگر کشور دچار تروریسم گروه‌هایی نظیرفرقان و درگیری‌های مسلحانه از سوی جریان‌هایی نظیر حزب دموکرات کردستان و مجموعة خلق عرب وابسته به عراق در برخی از استان‌ها شده بود. با پیروزی انقلاب، روابط خارجی ایران دچار تحول اساسی گشت و بسیاری از کشورهای دوست تبدیل به دولت‌های متخاصم و یا دولت‌های غیر دوست شدند.

تأمین امنیت داخلی در اولویت برنامه‌های دولت جمهوری اسلامی قرار داشت و ایجاد یک دولت با ثبات و نهادهای قانونی مردمی مهمترین دغدغة مسئولین کشور بود. چالش‌های شدیدی بین گروه‌های رقیب در صدر حاکمیت وجود داشت که عملاً موجب شد به تهدیدهای مرزهای غربی کشور به صورت جدی نگاه نشود. از نظر ساختاری، قبل از آغاز جنگ، ایران فاقد نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی بود که بتواند به طور منظم مسائل مربوط به تهدیدات نظامی و امنیتی علیه کشور را بررسی، ارزیابی و مورد مطالعه قرار دهد و بحران‌های امنیتی و دفاعی را مدیریت و کنترل نماید. البته شورای عالی دفاع در قانون اساسی، پیش‌بینی شده بود ولی قبل از شروع جنگ تشکیل نمی‌شد. برای مسئولین کشور آنقدر مسائل ساختاری و موضوعات داخلی وجود داشت که کمتر به مسئلة تهدید خارجی آن هم از نوع جنگ، فکر می‌شد.

از سوی دیگر معرفت لازم و ادراک کلی از تحولات محیطی و نیات حزب بعث عراق در بین دستگاه‌های سیاسی، نظامی و امنیتی کشور برای پیش بینی احتمال وقوع جنگ وجود نداشت. بنابراین درک صحیحی از تهدیدات جدّی عراق که ممکن بود به بروز جنگ منجر گردد در ستاد مشترک ارتش و شورای عالی دفاع بوجود نیامد تا اقدامات بازدارندة لازم در ابعاد سیاسی، حقوقی، نظامی و بین‌المللی انجام گیرد.

بر همین اساس برآورد دقیقی از تهدید و تهیة یک طرح مؤثر نظامی در سطح ستاد ارتش برای مقابله با تهاجم ارتش عراق وجود نداشت.باید توجه داشت که به دلیل جو حاکم و شرایط محیطی آن دوران به اطلاعات و اخبار دریافتی از تحرکات عراق اعتنای زیادی نمی‌شد و انتظار تهیة یک طرح مؤثر در آن وضعیت، خیلی با واقعیات سازگار نبود. به نظر می‌رسد پس از قطع رابطة آمریکا با ایران در اوایل سال 1359، امام خمینی(ره) احتمال حملة عراق به ایران را می‌داده‌اند ولی از کمّ و کیف آن، مطلع نبودند.

منابع و مراجع
1. بهرام پور ابوالفضل، تفسیر یک جلدی قرآن کریم، تهران، آوای قرآن، 1387، سوره بقره، آیه 216

2. صحیفه امام، مجموعه پیام‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی(ره)، جلد 16، تهران، مرکز چاپ و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، ص/157

3. قرآن مجید، سوره آل عمران، آیة 139

نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/2
به نظر می‌رسد پس از قطع رابطة آمریکا با ایران در اوایل سال 1359، امام خمینی(ره) احتمال حملة عراق به ایران را می‌داده‌اند ولی از کمّ و کیف آن، مطلع نبودند.ایشان در سخنرانی خود در 28/1/1359 می‌فرمایند:(.... این لشکری که الآن سرنیزه را کشیده‌اند و توپ و تانک‌ها را کشیده‌اند و با مردم مخالفت می‌کنند یا آمده‌اند با ایران که یک مملکت اسلامی است دارند جنگ می‌خواهند بکنند یا هجوم می‌خواهند بکنند، این جنگ با اسلام است. جنگ با قرآن است. جنگ با رسول‌الله است. ارتش عراق حاضر است که با رسول‌الله جنگ کند؟ با قرآن جنگ بکند؟ ایران الآن مملکت رسول‌الله است. ایران الآن نهضت اسلامی است.

مملکت اسلامی است و قانون اسلامی است. حکومت اسلامی است.... چرا عشایر عرب نشسته‌اند و نگاه می‌کنند و اینها به برادرانشان تعدی می‌کنند و فوج فوج جوان‌ها را اینها می‌کشند در سیاه چالها؟.... نمی‌دانند که اگر اینها بخواهند تعدی به ایران بکنند، ایران خردشان می‌کند و تا بغداد می‌رود.... صاحب منصب‌های خوب ما داریم در عراق، صاحب منصب‌های صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند و حرام است بر آنها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند4...)

با بررسی بیانات امام خمینی، به نظر می‌رسد ایشان انتظار بروز حادثه و اتفاقی در ارتش عراق را داشته‌اند که نظامیان عراقی علیه صدام دست به اقدامی زده و عملاً امکان حمله به ایران وجود نداشته باشد. به هر حال می‌توان گفت که ایران انتظار یک جنگ سراسری و تمام عیار را از سوی رژیم بعثی عراق نداشته است و با توجه به شرایط و فضای موجود در کشور، کسی از مقامات و مسئولین، بروز جنگی گسترده را پیش بینی نمی‌کرد. گفته می‌شود چهار ماه قبل از آغاز جنگ، ستاد مشترک ارتش، طرحی را برای مقابله با تهاجم احتمالی عراق تهیه و به نیروها ابلاغ می‌نماید. بر این اساس، نیروی زمینی در طرحی آفندی که از سابق به نام ابومسلم وجود داشت و اهداف آن بصره، بغداد و کرکوک بود، تجدید نظر نمود و طرح پدافندی ابوذر را تهیه کرد.در شروع جنگ به علت تغییر عمده‌ای که در اوضاع منطقه به وجود آمده بود و نیز دگرگونی در ساختار و گسترش واحدهای منظور شده در طرح ابوذر، این طرح دیگر قابل اجرا نبود5.

نیروی هوایی نیز طرحی به نام شبح 3 آماده کرده بود ولی این دو نیرو عملاً نتوانستند این طرح‌ها را به مورد اجرا بگذارند. البته طرح پدافندی ابوذر در 20 شهریور ماه 1359 به دستور رزمی تبدیل شد و توسط لشکرهای 81 و 92 زرهی با اعزام گروه‌های رزمی از سایر یگان‌ها و تیپ‌های مستقل مورد مطالعه قرار گرفت6. به هر حال با این که قبل از آغاز جنگ، قرائن و شواهد آمادگی ارتش عراق برای یک تهاجم گسترده به خاک ایران، تا حدودی قابل مشاهده و ارزیابی بود ولیکن یگان‌های ارتش به طور کامل در مرزهای غربی کشور استقرار نیافتند و پس از آغاز جنگ نیز، مدتی زمان برد تا این یگان‌ها به طور کامل به مناطق جنگی اعزام گردند. بنابراین وضعیت آمادگی دفاعی و نظامی در کشور وجود نداشت. دولت هم در آن ایام در حال سازماندهی، بازسازی و ایجاد نیروهای مسلح متناسب با شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. بنابراین می‌توان گفت که عامل (بازدارندگی) بین ایران و عراق از بین رفته بود.

در بدو شروع جنگ، گرچه درآمدهای نفتی ایران وضع مناسبی داشت ولی تولید نفت ایران نسبت به دو سال قبل از آغاز جنگ، کاهش یافته بود و تعاملات اقتصادی ایران نسبت به دوره رژیم گذشته تا حدود زیادی محدود شده بود. در چنین وضعیتی ایران دچار چالش‌های سیاسی با بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا، برخی از کشورهای اروپایی، شوروی و بعضی از کشورهای عربی خاورمیانه شده بود. پس ایران در شرایط قبل از آغاز جنگ، از نظر نظامی در وضعیت (نابسامان)، از نظر سیاسی (متشتت و دچار چنددستگی) و اختلافات داخلی، از نظر اقتصادی در حال (آشفتگی) و از نظر بین‌المللی نیز در شرایط (نسبتاً منزوی) بسر می‌برد. بنابراین عوامل متعددی موجب غافل‌گیری ایران در جنگ و عدم شناخت تهدید اصلی در سال 1359 شده است که می‌توان آنها را به این گونه برشمرد:

1 عدم وجود یک ستاد فهیم و فعال اطلاعاتی و نظامی در کشور

2 مشابهت‌سازی سابقة تاریخی درگیری‌ها با عراق به طوری که حداکثر اقدام عراق در حد درگیری‌های مرزی و اتفاقاتی نظیر آنچه در سال‌های 1348 و 1353 بین عراق و ایران رخ داده بود ارزیابی شده است.

3 درگیر بودن ایران در مسائل ناشی از شکل دادن به نظام جدید پس از فروپاشی نظام شاهنشاهی

4 توجه مقامات عالی کشور به مسائل و رقابت‌های سیاسی داخلی و نداشتن تجربة کشورداری از سوی انقلابیون

با پیروزی انقلاب اسلامی رقابت‌های سیاسی در کشور اوج گرفت و هر گروه یا جریان سیاسی برای کسب قدرت بیشتر به تکاپو افتاد. این امر موجب شد تا مسائل داخلی در صدر توجه مقامات و فعالان سیاسی قرار گیرد و کشور نتواند خود را برای مقابله به تهدید خارجی آماده کند. از سوی دیگر اقدامات ذیل از سوی گروه‌های مختلف تا قبل از آغاز جنگ صورت گرفت که عملاً موجب تضعیف قدرت ناشی از انقلاب شد.

الف ترور بعضی از علمای تأثیر گذار و روحانیون پر نفوذ طرفدار امام خمینی(ره) مانند آیت‌الله مرتضی مطهری، آیت‌الله قاضی طباطبایی و...

ب فعالیت و تبلیغات گسترده به منظور انحلال و نابودی ارتش

ج توسعة اختلافات قومی و تلاش برای واگرایی اقوام ایرانی از یکدیگر

د سعی در عدم تشکیل یک حکومت مردمی مقتدر مبتنی بر تفکر اسلامی و نیز مشکل‌آفرینی در جهت ایجاد بسترهای قانونی و تشکیل نهادهای موثر

و تلاش برای انجام کودتا از سوی وفاداران به نظام شاهنشاهی در ارتش که به کودتای نوژه موسوم شد.

طبیعی است که اقدامات فوق می‌توانست به امنیت و ثبات سیاسی ایران، خلل وارد کرده و کشور را از حرکت سریع به سوی پیشرفت و توسعه و آمادگی رزمی باز دارد.

غافلگیری ایران موجب شد تا جمهوری اسلامی نتواند از ظرفیت‌های خود برای جلوگیری از آغاز جنگ استفاده کند. ایران می‌توانست با فراخواندن واحدهای نظامی خود به مناطق مرزی یک نوع بازدارندگی ایجاد نماید که چنین اقدامی صورت نگرفت. اکثر یگان‌های رزمی ایران از جمله لشکرهای 21، 16، 88 و 77 پس از شروع جنگ عازم مرزهای جنوبی و غربی کشور شدند.

علل بروز جنگ
علت‌های زیادی را می‌توان برای شروع جنگ از سوی عراق برشمرد که به مهمترین آنها اشاره می‌شود:

1 احساس عراق از توانایی‌های خود

اصولا حزب بعث عراق معتقد به استفاده از زور و بکارگیری قدرت نظامی برای حل مشکلات داخلی و مسائل خارجی بوده است. سرکوب خشونت‌آمیز تمام مخالفین داخلی و نیز حمله به کویت درست دو سال پس از پایان جنگ با ایران نمونه‌هایی از این نوع رفتار و شیوة رفتاری حزب بعث به شمار می‌آید. عراق احساس می‌کرد که می‌تواند با بکارگیری ارتش از طریق برپایی یک جنگ تمام عیار، اختلافات خود با ایران را حل کند و از تکرار انقلاب اسلامی در عراق جلوگیری نماید.کنار گذاشتن حسن البکر و روی کار آمدن فرد قدرت‌طلبی مانند صدام حسین بر روحیة جاه طلبی دولت عراق افزود و این کشور را به طور دائم در حال جنگ با همسایگان و قدرت‌های بین‌المللی نگاه داشت.

عراق در آستانة جنگ تحمیلی دارای (ثبات سیاسی)، (ساختار یکپارچه) و (قدرت متمرکز استبدادی) با حاکمیت امنیتی و پلیسی در کشور و بدون نگرانی از یک تهدید خارجی بود. این کشور دارای یک پیمان دوستی و همکاری نظامی با اتحاد جماهیر شوروی بود و با کشورهای عضو بلوک شرق نیز مناسبات خوبی برقرار کرده بود. در همین حال عراق در تلاش برای کاستن از اتکا به شوروی و شروع به ایجاد روابط خوب با فرانسه بود. همچنین دولت عراق در حال نزدیک شدن به امریکا و برخی از کشورهای اروپایی و فاصله گرفتن از سوریه به دلیل رقابت‌های حزبی بود. حزب بعث در دوران حاکمیت بر عراق دارای اندیشه‌ای ضدشیعی و ضدایرانی بود و سعی در تهدید قلمداد نمودن انقلاب اسلامی و ایران داشت. این حزب احساس برتری جویی در جهان عرب داشت و در تلاش برای توسعه بخشیدن به قدرت عراق در جهان عرب بود.

*منابع و مراجع

4. صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی(ره)، جلد12، تهران، نشر عروج، 1378، ص/246.

5. گفتگوی نگارنده با سرتیپ عبدالحسین مفید

6. گفتگوی نگارنده با سرتیپ موسوی قویدل

نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/3
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش عراق خود را برای آغاز جنگ با ایران آماده می‌کرد. بدین منظور رئیس‌جمهور عراق تصفیه در درون حزب بعث را آغاز و مخالفین درون کشور را به شدت سرکوب نمود تا پس از آغاز جنگ هیچگونه نگرانی از اوضاع سیاسی داخلی کشور نداشته باشد.به هر حال با به قدرت رسیدن صدام در حزب بعث، زمینه برای تشدید واگرایی و اختلافات با ایران، فراهم شد و در نهایت خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی صدام حسین، عراق را به جنگ با ایران کشانید. محاسبات دولت عراق این بود که با توجه به شرایط نابسامان ایران در عرصة داخلی و فضای مساعد بین‌المللی و همچنین توسعة قدرت نظامی ارتش عراق، این کشور با سرعت و به آسانی به اهداف خود در جنگ دست خواهد یافت.

2 عدم حساسیت قدرت‌های حاکم بر جهان نسبت به بروز جنگ
در هنگامی که جنگ بر ایران تحمیل شد، جمهوری اسلامی در وضعیت مطلوبی از نظر بین‌المللی بسر نمی‌برد. پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 1358 و عدم توانایی این کشور نسبت به رها‌سازی گروگان‌ها، ایالات متحده روابط خود با ایران را در 19 فروردین ماه 1359 قطع کرد. پس از این ماجرا، آمریکا برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را تحریم اقتصادی نمود.

با این تحریم، فروش تجهیزات نظامی به ایران ممنوع شد و 12 میلیارد دلار از دارایی‌های دولت ایران در آمریکا بلوکه و مبادلات تجاری با ایران ممنوع گردید. همچنین نیروهای ویژة آمریکا در روز 5/2/1359 به صورت مخفیانه با تعدادی هواپیما و بالگرد نظامی وارد ایران شدند تا گروگان‌های سفارت را رها سازند که با طوفان شن در اطراف طبس برخورد کردند و با دادن تلفات سنگین شکست خوردند. همچنین واکنش منفی ایران نسبت به اشغال افغانستان هم موجب ناخشنودی شوروی نسبت به ایران شده بود.چنین وضعیتی موجب شده بود که هیچ حساسیتی از سوی دو قدرت حاکم بر جهان نسبت به تحمیل جنگ بر ایران وجود نداشته باشد زیرا آن را به ضرر منافع خود ارزیابی نمی‌کردند. بنابراین عراق به دلیل تخاصم قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای با انقلاب اسلامی، شرایط را برای تهاجم نظامی به ایران مناسب ارزیابی می‌کرد

3 تصور ضعف نظامی و سیاسی ایران
تهاجم نظامی ارتش عراق زمانی آغاز شد که ایران آمادگی ورود به یک جنگ تمام عیار را نداشت. ارتش در بحران مدیریت و فرماندهی به سر می‌برد و در حال تصفیه و بازسازی بود و رابطه اش با کشورهای پشتیبانی‌کننده و منابع لجستیکی اش قطع شده بود. فرماندهانی که برای ارتش انتخاب می‌شدند گرچه از بدنه ارتش بودند ولی با طرح‌های ارتش که در زمان شاه با همکاری مستشاران آمریکایی تهیه شده بود، آشنایی نداشتند و سیستم لجستیک ارتش را به خوبی نمی‌شناختند.7 سپاه پاسداران، تازه تشکیل شده بود و هنوز دارای ساختار نظامی و تجهیزات جنگی نبود. بسیج هم پس از اشغال سفارت آمریکا و تهدید نظامی ایران متولد شده بود و سازماندهی و آموزش و کمیت گسترده‌ای نداشت. در سطح تصمیم‌گیری ملی، اختلافات سیاسی گسترده‌ای وجود داشت که مدیریت کشور را فلج کرده بود. دولت شهید رجایی با رئیس‌جمهور در حال چالش و اختلاف شدید بود و بسیاری از وزرا از جمله وزیر امور خارجه و تعدادی از مدیران کشور هنوز تعیین نشده بودند. از سوی دیگر در برخی از استان‌های مرزی کشور درگیری‌های مسلحانه بین احزاب مورد حمایت عراق با مأمورین دولتی در جریان بود و بخشی از نیروهای سپاه و ارتش و ژاندارمری سرگرم برخورد با آنها بودند. طبیعی است که در چنین اوضاعی ایران خواستار جنگ نبود و آن را به ضرر خود می‌دانست و عراق این وضعیت را فرصت مناسبی برای خود تلقی می‌کرد.

آغاز جنگ با تهاجمات هوایی
تهاجم سراسری، علنی و رسمی عراق به ایران از ساعت 13:30 بعدازظهر روز 31 شهریور سال 1359، با حملات گسترده هوایی به 10 فرودگاه و پایگاه هوایی از جمله فرودگاه مهرآباد تهران آغاز گردید.8 رژیم صدام حسین با الهام از روش اسرائیل در جنگ با اعراب که هواپیماهای مصر و سوریه را در پایگاه‌های این دو کشور مورد حمله قرار داد، تاکتیک جنگی خود را اتخاذ کرد9. بمباران‌های هوایی، پیش نیاز حرکت واحدهای زمینی به سوی خاک ایران بودند. از سوی دیگر پرواز هواپیماها به منظور ایجاد پوشش هوایی برای درگیری‌های زمینی ضرورت داشت.

با شروع جنگ، نیروی هوایی ارتش بعثی عراق که دارای حدود 350 فروند جنگنده از انواع میگ، سوخو و توپولف بود، با 192 فروند هواپیمای جنگی10، در سه موج حملات متوالی، تهاجم شدید خود را به پایگاه‌های هوایی و فرودگاه‌های ایران با کمک بمب‌هایی که با چتر فرود می‌آمدند، آغاز نمود و اکثر باندهای پروازی کشور را مورد اصابت قرار داد. بجز یک هواپیمای بمب‌افکن سنگین توپولف 16 که در مرز منطقه سر پل ذهاب و شرق شهر قصر شیرین مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد، سایر هواپیماهای عراق سالم به پایگاه‌های خود بازگشتند.11 معلوم نیست چرا پایگاه‌های موشکی‌هاگ ایران، که ستون فقرات قدرت دفاع هوایی ایران را تشکیل می‌داده است، در آن زمان فعال و آماده به جنگ نبوده‌اند.12 اگر آنها آماده به جنگ بودند بایستی تعداد زیادی از جنگنده‌های عراقی در همان تهاجم روز اول ساقط می‌شدند. حمله به پایگاه‌های هوایی و فرودگاه‌ها به منظور جلوگیری از فعال شدن نیروی هوایی ایران و عدم امکان پرواز جنگنده‌ها و نیز فراهم آوردن شرایط و امکان پشتیبانی واحدهای زمینی ارتش عراق که در حال پیشروی به سوی خاک ایران بودند، انجام شد.

در روز اول تهاجم هواپیماهای عراقی، بجز پایگاه‌های هوایی بندرعباس و کنارک و فرودگاه مشهد که به دلیل عدم توانایی نیروی هوایی عراق برای سوخت‌گیری هوایی بمباران نشد، سایر پایگاه‌های نیروی هوایی ارتش، مورد حمله جنگنده‌های عراقی قرار گرفتند. در حملات هوایی عراق، به هواپیماهای جنگی ایران آسیب چندانی وارد نشد و اثر روانی حملات هوایی ارتش عراق بیشتر از تأثیر واقعی آنها در غیر فعال کردن پایگاه‌های هوایی ایران، ارزیابی شده است. این حملات هوایی در روز دوم جنگ هم به بعضی از پایگاه‌های نیروی هوایی ایران از جمله پایگاه پنجم شکاری در تبریز ادامه یافت.13

تهاجم زمینی ارتش بعثی
پس از اتمام موج اول حملات هوایی به پایگاه‌های نیروی هوایی ایران و با شکسته شدن گرمای شدید هوای عراق در روز آخر تابستان و در شرایطی که هوای داغ این کشور به نسیم‌های آرام که برای تحرک نیروها و فعالیت تجهیزات موتوری زمینی و بویژه تانک‌ها و زره پوش‌ها مناسب می‌شد و روحیه نیروهای رزمی را افزایش می‌داد، تهاجم قوای زمینی عراق به خاک ایران آغاز گردید.14

ارتش بعثی عراق مهم‌ترین تهاجم خود را با بکارگیری 37 تیپ رزمی15 و با عبور از خط مرزی و به منظور اشغال بخش‌هایی از خاک ایران، در یک جنگ زمینی آغاز کرد.

منابع و مراجع

7. بشیری عباس، انقلاب در بحران، کارنامه و خاطرات سال 1359‌هاشمی رفسنجانی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1384، ص/225

8. تهاجم ارتش عراق درماه ذی القعده سال 1400 هجری قمری که از ماه‌های حرام است انجام شد.از نظر اسلام جنگ در ماه حرام جایز نیست، مگر آنکه پاسخ به جنگ دشمن باشد.

9. بر اثر حمله نیروی هوایی ارتش اسرائیل به فرودگاههای مصر در روز 5 ژوئن سال 1967، شصت و پنج درصد هواپیماهای نیروی هوایی مصر آسیب دیده و از کار افتادند.

10. دهها فروند از هواپیماهای شرکت‌کننده در اولین عملیات هوایی ارتش عراق، از نوع میگ 21 که یک هواپیمای رهگیر هوایی قدیمی و سوخوی 7 که یک بمب افکن قدیمی بشمار می‌رود، بودند. (منبع شماره 4، ص/68) این هواپیماها ساخت شوروی بود.

11. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/65

12. ایران دارای 36 رسد موشک ‌هاگ بود که 27 رسد آن عملیاتی شده بود. در اطراف پایگاه‌های هوایی مهم مثل دزفول تا 4 رسد موشک ‌هاگ برای دفاع از پایگاه استقرار داشت.

13. مصاحبه اختصاصی با سرتیپ خلبان حبیب بقایی

14. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/65

15. National Defense University, Saddam's War,Washington.D.C. 2009,P/37

نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/4
حمله ارتش عراق در حالی صورت گرفت که بخش عمده‌ای از قوای ایران در پادگان‌های خود در خارج از مرزها بسر می‌بردند.در این مرحله از جنگ که از بعد از ظهر روز 31 شهریور 1359 تا 26 آبان ماه 1359 به طول انجامید، ارتش بعثی عراق توانست شهرهای خرمشهر، بستان، سوسنگرد، هویزه، دهلران، قصر شیرین و نفت شهر را به تصرف خود درآورد. همچنین قوای بعثی عراق توانستند تا دیوارهای جنوبی شهر اهواز جلو آمده، آبادان را محاصره نموده و خود را به دیواره‌های شهر شوش رسانده و جاده اندیمشک اهواز را زیر آتش خود بگیرد. در این مدت بیش از 15 هزار کیلومتر مترمربع به اشغال قوای نظامی عراق درآمد.

ارتش عراق قبل از حمله سراسری اطلاعات درست و قابل اعتمادی از چگونگی گسترش نیروهایی را و توانمندی رزمی آنها و نیز اطلاعاتی از وضعیت زمین و محورهای عملیاتی بدست آورده بود. ارتش عراق با استفاده از هواپیماهای گشتی شناسایی میگ 21 تصاویری از مناطقی که قرار بود به اشغال خود در آورد را دریافت کرده بود.16 راهبرد نظامی عراق، اشغال بخش‌های مهمی از استان خوزستان و بخصوص اشغال جزیره آبادان و نیز حاشیه نوار مرزی در غرب کشور بود. ارتش بعثی عراق در تلاش بود تا علاوه بر تسلط کامل بر اروندرود با تصرف ارتفاعات سرکوب در غرب کشور و نیز اشغال برخی از شهرها و مناطق عرب نشین خوزستان، دولت عراق را در رسیدن به اهداف سیاسی خود که حداقل آن تجدید نظر در قرارداد 1975 بود، یاری دهد.

اهداف عملیاتی، سازماندهی و محورهای اصلی تهاجم ارتش عراق
نیروی زمینی ارتش عراق لشکرهای خود را در سه قرارگاه سپاه برای هجوم به مرزهای ایران سازمان داده بود. دولت عراق در نظر داشت تا از طریق یک جنگ محدود و ضربتی و با وارد کردن عمده قوای خود به جبهة جنوب، استان خوزستان بویژه منطقه ساحلی شمال اروندرود را به اشغال کامل خود در آورد تا بتواند به اهداف سیاسی و ژئوپلتیک خود، دسترسی پیدا کند. تصور عراق این بود که با تشدید مناقشات بین امریکا و ایران، حمله ارتش بعثی به خاک ایران به مثابه یک شوک عظیم، موجبات تغییرات سیاسی در تهران خواهد شد. اما مقاومت قوای مسلح و مردم مناطق مرزی، موجب شد تا عراق نتواند طبق برنامه زمان بندی شده در سرزمین‌های ایران به پیشروی خود، ادامه دهد. گفته می‌شود عملیات نظامی عراق برای مدت یک تا دو هفته طرح‌ریزی شده بود. تصور ستاد فرماندهی عراق این بود که با (غافلگیری ایران) و با (نابسامانی موجود در نیروهای مسلح ایران) و همچنین (برتری قدرت نظامی ارتش بعثی)، می‌تواند ظرف این مدت به اهداف نظامی خود دست یابد. ارتش عراق، سه جبهه عمده در شمالغرب، غرب و جنوب برای جنگ با ایران گشود و با کمک سه سپاه، عملیات زمینی خود را از 5 محور اصلی به سوی خاک ایران آغاز کرد. سپاه یکم شامل 2 لشکر 7، و 11( ) و تعدادی تیپ‌های گارد مرزی بود که عمدتاً لشکرهای پیاده کوهستانی بودند. منطقه عملیات این سپاه در شمال غرب کشور از حاج عمران تا تنگه باویسی بود. هدف عراق در جبهة شمال غرب درگیر نگه داشتن یگان‌های ایران در آن ناحیه بود.

سپاه دوم ارتش عراق از لشکرهای 2، 4 و 8 پیاده ولشکرهای 6 و 12 زرهی تشکیل شده بود و مأموریت در جبهه غرب را با هدف تصرف شهرهای مرزی از قبیل سرپل ذهاب، گیلانغرب ومهران و کنترل معابر و گردنه‌های حساس این منطقه برعهده داشت. هدف اصلی ارتش عراق در جبهة غرب را می‌توان دور نگاه داشتن قوای ایران از دسترسی به بغداد تلقی کرد. سپاه سوم ارتش عراق شامل لشکر1 مکانیزه، لشکر3 زرهی، لشکر 5 مکانیزه و لشکرهای 9 و 10 زرهی و تیپ گارد جمهوری بود. منطقه مأموریت این سپاه در جبهه جنوب بود که منطقة تلاش اصلی تک ارتش عراق محسوب می‌شد. البته ارتش عراق تیپ 3 زرهی ابن ولید را در میمونه در محور عماره و تیپ 33 نیروی مخصوص در منطقة بصره را در احتیاط سپاه سوم قرار داده بود.

جبهه جنوب
محور اصلی و حقیقی جنگ، جبهة جنوب با هدف تصرف ساحل شمالی اروند رود و اشغال خوزستان بود. چنانچه ارتش عراق در این جبهه موفق می‌شد می‌توانست اراده خود را بر دولت ایران تحمیل نماید و به هدف اصلی از جنگ، دسترسی پیدا کند. حمله به استان خوزستان در دستور کار لشکرهای 1 و 5 مکانیزه و لشکرهای 3، 9 و 10 زرهی و تیپ‌های 31 و 32 نیروی مخصوص بود که از مرزهای این استان، پیشروی خود را آغاز کردند.17 در مجموع عراق نیمی از توان رزمی ارتش یعنی استعدادی درحدود 6 لشکر خود را برای حمله به خوزستان اختصاص داد.

عراق قصد داشت تا با انجام عملیات گستردة نظامی، بخش عمده‌ای از استان خوزستان را به تصرف خود درآورد و اگر با مشکلی مواجه شد، خط پدافندی خود را در امتداد رودخانه‌های بهمنشیر در جزیره آبادان، کارون در جنوب اهواز، و رودخانه دز در دزفول و یا کرخه قرار دهد. همچنین اهداف تهاجم زمینی ارتش بعثی عراق در جبهه جنوب را می‌توان رسیدن به ارتفاعات شمال دشت عباس در غرب شوش و دزفول و تأمین جاده اندیمشک اهواز در شمال استان خوزستان بر شمرد. این منطقه بخش تلاش اصلی تهاجم عمده قوای ارتش بعثی را تشکیل می‌داد.تصرف ارتفاعات و تنگه‌های شمال دزفول و ورودی راه آهن و جادة تهران به اهواز برای جدا کردن استان خوزستان از سایر نقاط کشور از اهداف لشکر 10 زرهی ارتش عراق بوده است. از فرضیات تهاجم نظامی عراق این بود که مردم عرب زبان خوزستان مزاحمتی برای پیشروی ارتش بعثی ایجاد نخواهند کرد بنابراین وجود مردم در سرزمین‌های اشغالی، مشکل و مانعی محسوب نمی‌شد.

تحلیل و ارزیابی تهاجم ارتش عراق و مقاومت ایران
در چهار ماه اول جنگ، ارتش عراق توانست نوار مرزی ایران از شمال قصر شیرین تا اطراف آبادان بجز منطقه بین چنگوله تا دهلران و نیز رقابیه تا بستان را به اشغال خود در آورد. با تداوم تهاجم ارتش عراق، قسمت‌های مهمی از خاک ایران در سرتاسر ساحل رودخانه کرخه تا بسیاری از مناطق جنوب اهواز و غرب رودخانه کارون با وسعتی در حدود 17 هزار کیلومتر مربع در تصرف و کنترل ارتش بعثی قرار گرفت. در این شرایط زمانی ایران یا می‌بایستی به آتش بس مورد نظر عراق تن می‌داد و اشغال سرزمین‌های خود توسط ارتش بعثی را می‌پذیرفت و یا با انجام عملیات تهاجمی، قوای دشمن را از خاک خود بیرون می‌کرد.

تهاجم ارتش عراق با مقاومت چندانی در مرزهای ایران، مواجه نشد. اصولاً به هنگام پیشروی ارتش عراق در خاک ایران، بخشی از قوای ایران در پادگان‌های خود و در خارج از مرزها بسر می‌بردند. از شمال طلاییه تا خرمشهر که عارضه‌ای وجود ندارد و زمین منطقه به صورت دشت بود، از سوی واحدهای کم استعداد موجود در آن، مقاومت چندانی دیده نشد و ارتش عراق به راحتی منطقه بیابانی و بدون سکنة جفیر را تصرف و به سمت جادة اهواز پیشروی کرد.در محور طلائیه جفیر و پادگان حمید تیپ 1 لشکر92 زرهی حضور داشت و با ارتش عراق مقابله می‌کرد. ارتش بعثی از منطقه چزابه نیز که تیپ3 زرهی لشکر 92 در آن مستقر بود به راحتی عبور کرد و در بستان متوقف شد.

بر خلاف پیش بینی‌ها، هر کجا ارتش عراق با مردم و ساکنین محلی و سپاه مواجه شد، نیروهای مردمی در برابر وی ایستادگی کرده و مقاومت نمودند. در پل نوی خرمشهر مقاومت مردمی در برابر اشغال این شهر شکل گرفت و با کمک نیروهای ارتش و سپاه خوزستان، واحدهای ارتش عراق زمین گیر شدند. در شهرهای گیلانغرب و سرپل ذهاب نیز نیروهای مردمی به کمک واحدهای ارتش شتافتند. بنابراین می‌توان گفت که (مقاومت‌های مردم)، (مقابله واحدهایی از نیروهای ارتش و سپاه خوزستان) که در مناطق مرزی حضور داشته‌اند و (عدم پیشروی هماهنگ یگان‌های ارتش عراق)، موجب توقف حملات ارتش بعثی به خاک ایران و زمین گیر شدن آن گردید. احتمال دیگری که برای توقف ارتش عراق می‌توان بیان داشت آن است که میزان پیشروی ارتش بعثی در خاک ایران، متناسب با سرعت برنامه‌ریزی شده از قبل برای آن نبود.

منابع و مراجع
16. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/73

17. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/ 73

نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/5
ارتش عراق قرار بود ظرف حداکثر یک هفته تا دو هفته به اهداف نظامی تعیین شده دسترسی پیدا کند، در حالی که تصرف خرمشهر بیش از یک ماه به طول انجامید و اشغال آبادان نیز با ناکامی مواجه شد.بنابراین رژیم عراق، احساس کرد که اعلام آتش بس و تثبیت اهداف تصرف شده به موفقیت وی کمک بیشتری خواهد کرد و با تصمیم سیاسی، اقدام به توقف پیشروی یگان‌های نظامی خود نمود. بنابراین (ناکامی نظامی ارتش عراق در تحقق اهداف خود)، (عدم وقوع حادثه مهم سیاسی در تهران) بر اثر وقوع جنگ، (بهبود وتوسعه انسجام سیاسی در ایران) با استفاده از فرصت جنگ، (همگرایی سیاستمداران و گروه‌های سیاسی در برابر تجاوز دشمن) و همچنین (کندی پیشروی ارتش عراق در داخل خاک ایران) به دلیل مقاومت‌های نیروهای مسلح و مردم، موجب تردید رژیم عراق در تحقق کامل اهداف خود از طریق جنگ شد.

در چنین اوضاعی رژیم بعثی عراق به این نتیجه رسید تا پیروزی‌های بدست آمده را از طریق آتش بس تثبیت نماید.بنابراین عراق در روز هفتم جنگ، پیشنهاد آتش بس سازمان ملل را پذیرفت تا امکان سازماندهی ایران را برای برنامه‌ریزی جهت بیرون راندن ارتش متجاوز مانع شود. از سوی دیگر عدم پیشروی سریع در خاک ایران، بیانگر شکست ارتش عراق در رسیدن به اهداف خود بود. عدم موفقیت سریع ارتش عراق نشان می‌دهد که رژیم عراق، دچار اشتباهات اساسی در طرح‌ریزی‌های عملیاتی و نیز در پیش بینی مقاومت مسئولین و مردم ایران و همچنین کندی یگان‌ها و فرماندهان عراقی در اجرای طرح‌های عملیاتی شده است. برخی از این اشتباهات را می‌توان به صورت ذیل جمع بندی نمود:

1 برآورد غلط اطلاعاتی از وضعیت نظامی و توانمندی‌های مقاومت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و مردم ایران

2 برآورد نادرست از شرایط سیاسی داخلی ایران و تصور تشدید اختلافات سیاسی بر اثر بروز جنگ

3 برآورد غلط در تأمین استعداد یگان‌ها و سازمان رزمی مورد نیاز برای رسیدن به اهداف نظامی

4 برنامه‌ریزی برای یک جنگ کوتاه مدت

5 عدم لحاظ نمودن میزان آسیب‌پذیری‌ها و ضعف‌های موجود در عراق

6 تدبیر نادرست و طرح‌ریزی نامناسب عملیاتی و درگیر شدن در جنگ شهری

7 عدم توان و آمادگی نیروی دریایی ارتش عراق برای انجام یک جنگ گسترده دریایی در خلیج فارس

بنابراین می‌توان گفت، (برآورد نادرست ارتش عراق از میزان نیروی مورد نیاز برای تصرف اهداف نظامی) در داخل خاک ایران به دلیل برداشت غلط از واقعیت‌های نیروهای مسلح و روحیات مردم ایران و نیز (مقاومت شدید مردم و قوای مسلح جمهوری اسلامی)، باعث شد تا ارتش عراق، نتواند تمامی اهداف نظامی خود را در مدت پیش بینی شده تصرف نماید.این امر موجب شد تا بین یگان‌ها و واحدهای ارتش بعثی فاصله و ناپیوستگی ایجاد گردد. این عدم پیوستگی به نوبة خود، باعث شد تا بعدها امکان ایجاد شکاف و رخنه نیروهای ایرانی در بین قوای دشمن فراهم شود و امکان طرح‌ریزی عملیات‌ها برای بیرون راندن ارتش متجاوز با استفاده از نقاط ضعف دشمن فراهم آید.

جنگ تحمیلی از نظر نظامی جنگی محدود بود که در اطراف مرزهای دو کشور صورت گرفته است. بدیهی است ارتش عراق توانایی انجام یک جنگ گسترده و حمله زمینی به عمق خاک ایران را در خود نمی‌دید. پیروزی عراق در موقعیت و شرایطی که جنگ را آغاز نمود، کاملاً محتمل به نظر می‌رسید زیرا ایران گرچه دارای یک ارتش نسبتا قوی بود ولی به دلایلی از جمله مشکلات فرماندهی و کنترل، فاقد توان رزمی لازم و کافی برای مقابله با تهاجم برنامه‌ریزی شدة ارتش عراق بود. از سوی دیگر عراق از پشتیبانی بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برخوردار بود و کشورهای قدرتمند جهان هم علاقمند بودند تا انقلاب اسلامی با حمله نظامی عراق مهار گردیده و محدود شود.

ارتش عراق تقریبا با استعدادی سه برابر نیروهای موجود جمهوری اسلامی در اطراف مرزها، به خاک ایران حمله کرد. تمرکز حملات ارتش بعثی در روزهای ابتدای جنگ، حمله به اهداف نظامی به ویژه در استان خوزستان بود. گرچه ارتش رژیم بعثی با تمام توان و قوای خود و در تمام طول مرز از پیرانشهر تا شلمچه به ایران حمله کرد ولی عمده قوای خود را برای تسلط بر خوزستان به کار گرفت. حملات ارتش عراق در غرب کشور را می‌توان به عنوان تلاش پشتیبانی از حملات اصلی در جنوب کشور ارزیابی نمود.

ارتش عراق حدود یک ماه و نیم از روز 31 شهریور تا نیمه دوم آبان ماه سال 1359 در داخل خاک ایران به عملیات و تهاجم نظامی مشغول بود. البته پیشروی عمده ارتش عراق ظرف 10 روز اولیه جنگ متوقف شد. فقط جنگ در خرمشهر به مدت 34 روز طول کشید و تهاجم به سوسنگرد تداوم یافت به گونه‌ای که برای بار دوم در 25 آبان سال 1359 به محاصرة ارتش بعثی در آمد که با فداکاری رزمندگان اسلام در 26/8/1359 حصر آن شکسته شد. در این دوره ارتش بعثی عراق توانست بخش بزرگی از مناطق غربی استان خوزستان را اشغال نماید ولی نتوانست شهرهای مهمی مانند آبادان، دزفول، شوش و اهواز را به تصرف قوای بعثی در آورد و اهداف خود را تکمیل نماید.18

ارتش عراق بنا داشت تا استان خوزستان با مساحت 64236 کیلومتر مربع را به اشغال خود درآورد، اما تنها حدود یک چهارم مساحت این استان به اشغال متجاوزین درآمد و عراق نتوانست به تأسیسات نفتی این استان دسترسی پیدا کند. همچنین ارتش عراق قسمت‌هایی از مناطق مرزی استان‌های ایلام و کرمانشاه را با پیاده روی و راهپیمایی تاکتیکی و بدون مواجه شدن با مقاومت عمده‌ای از سوی نیروهای مسلح ایران، به اشغال خود در آورد. ارتش عراق ضعف‌های تاکتیکی فراوانی از خود نشان داد.این ارتش نتوانست از عملیات هلی برن جهت تکمیل تک‌های احاطه‌ای استفاده کند و عقبة نیروهای ایرانی را ببندد و در نهایت در یک خط پدافندی ناقص، آرایش دفاعی گرفت. سرانجام بر اثر مقاومت نیروهای مسلح و حماسه آفرینی‌های مردم داوطلب، ارتش بعثی عراق زمین گیر و در خاک ایران متوقف و از ادامه پیشروی باز ماند.

ایران توانست خط پدافندی غیر پیوسته و بسیار گسترده‌ای را به ارتش عراق تحمیل نماید به طوری که این کشور مجبور شد توان رزمی آماده شده برای ادامه تهاجمات را در خط دفاعی بکار گیرد و از تکمیل اهداف نظامی باز ماند. همین وضعیت نامناسب مواضع دفاعی ارتش عراق، زمینه‌ای برای طرح ریزی‌های موفق عملیات‌های ایران برای بیرون راندن متجاوز شد. البته اگر ایران با آمادگی قبلی وارد جنگ شده بود و با تسلط بیشتری برنامه‌ریزی می‌کرد با نیروهای موجود خود می‌توانست در همان روزهای اول جنگ، حمله ارتش عراق را دفع کرده و اجازه اشغال سرزمین‌های کشور را به وی ندهد. برای مثال اگر تعدادی از تانک‌های ارتش عراق در عین خوش و تنگة چزابه مورد هدف قرار می‌گرفتند، ادامه پیشروی نیروهای مهاجم با ابهام مواجه می‌شد. ولی به نظر می‌رسد زمان زیادی لازم بود تا یگان‌های رزمی، شیوة جنگیدن با ارتش متجاوز را بیاموزند و روحیة تهاجمی پیدا کنند.

یکی از بزرگترین نقاط ضعف عراق در آغاز جنگ این بود که بین هدف‌های سیاسی آن کشور از جنگ و اهداف نظامی اشغال شده در هفته اول جنگ، تناسبی وجود نداشت. اهداف اشغال شده در آغاز جنگ، فاقد آن مقدار ارزش حیاتی و مهم برای ایران بود که بتواند فشار سیاسی و تنش مهمی را بر ایران به منظور پذیرش شرایط عراق وارد نماید. از جمله اینکه به جای انتخاب یک هدف نظامی ارزشمند مانند تصرف کل استان خوزستان، قوای خود را در جبهه‌های مختلف متفرق کرد و نتوانست یک سلسله اهداف استراتژیک مهم در داخل ایران را به تصرف خود در آورد. البته شاید گستردگی مرز چاره‌ای جز این طرح مانور را برای وی تعیین نمی‌کرد.

به هر حال گرچه ارتش عراق توانست شهرهای مهمی مانند خرمشهر، بستان و سوسنگرد را تصرف و آبادان را محاصره و تا کنار دروازه‌های اهواز پیشروی نماید ولی نتوانست خطوط مواصلاتی اصلی خوزستان مانند جاده اندیمشک اهواز و اهواز آبادان را اشغال نموده و در کنار رودخانه‌های مهمی مانند کارون، دز و کرخه پدافند نماید و ارتفاعات سرکوب منطقه را به اشغال خود در آورد. مانورهای آفندی یگان‌های ارتش عراق در تهاجم اولیه به ایران از هماهنگی و همزمانی لازم برخوردار نبودند و در قالب یک طرح‌ریزی و هدایت استراتژیک انجام نمی‌گرفتند. البته برخی معتقد هستند که یگان‌های اجرایی و فرماندهان رده‌های میانی و حتی فرماندهان لشکرها در اجرای طرح‌های عملیاتی از خود ضعف نشان دادند و این امر ناشی از سلسله مراتب فرماندهی خشک و جامد ارتش بعثی و شیوه کسب دستور از ردة بالاتر در هر امر جزیی و همچنین ساختار دیکتاتوری حاکم بر آن کشور بوده است.

منابع:
18. وفیق السامرایی، ویرانی دروازه شرقی، ترجمه، عدنان قارونی، تهران، مرکز اسناد دفاع مقدس، 1388، ص/ 76

نگاهی به جنگ تحمیلی و تجربیات آن/ 6
گرچه طبیعتاً ارتش عراق بر اساس یک طرح کلی به ایران حمله کرده بود ولی در عمل یک سلسله مانورهای مجزا و ناپیوسته تاکتیکی را به مرحله اجرا در آورد و این امر موجب شد تا جبهه پدافندی عراق در ماه‌های آغازین جنگ دچار شکل هندسی نامناسب و ناهماهنگ و ناموزون گردد.این گسترش نامطلوب بیانگر عدم هماهنگی کافی و یکپارچگی در هدایت واحدهای نظامی بود. به همین دلیل پیشروی‌های سراسری و گسترده ارتش عراق در ادامه حرکت خود دچار مشکلاتی گردید و زمان کافی را برای واکنش موثر ایران فراهم آورد. ارتش عراق نتوانست بلافاصله از موفقیت‌های بدست آمده، بهره‌برداری نموده و تمام اهداف نظامی خود را تصرف نماید.

ارتش عراق در گسترش اولیه نیروی زمینی دچار یک خطای بزرگ گردید و آن این بود که مقاطعی از خطوط تماس وی به شکل هندسی محدب گونه‌ای درآمده بود که به نیروهای ایران، جناح‌های مناسب و قابل دسترسی و سهل الوصول به عقبه نیروهای خود را می‌داد. از سوی دیگر گسترش نامتوازن یگان‌های عراق در خاک ایران موجب شده بود تا یک پیوستگی و ارتباط کامل بین همه واحدهای آن در داخل خاک ایران وجود نداشته باشد و در برخی جبهه‌ها امکان رخنه نیروهای ایرانی در بین یگان‌های عراقی و توسعه شکاف بین آنها وجود داشته باشد. از سوی دیگر عراق پس از زمین گیر شدن، مجبور شد تا نیروهای زیادی را در خطوط پدافندی صرف کرده و آتش‌های پشتیبانی وی پراکنده گردد.
اتکاء بیش از حد ارتش عراق به فعالیت‌های مهندسی و مواضع و سنگرها و خاکریزهای دفاعی و همچنین اتکاء بیش از حد به آ





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین