منظور از اینکه ولی فقیه در صورت از دست دادن شرایط خود به خود عزل می شود، چیست؟ به هر حال باید او را عزل کرد و در نتیجه از این جهت تفاوتی با دیگر پستها ندارد؟
منظور از اینکه ولی فقیه در صورت از دست دادن شرایط خود به خود عزل می شود، چیست؟ به هر حال باید او را عزل کرد و در نتیجه از این جهت تفاوتی با دیگر پستها ندارد؟ با توجه به اینکه دودیدگاه کلی در مورد ماهیت نصب و عزل ولی فقیه وجود دارد ابتدا لازم است توضیح مختصری پیرامون این دو دیدگاه بدهیم تا پاسخ سوال شما روشن شود . دو نگاه متفاوت دارند لازم است پاسخ سوال شما در مورد ولایت فقیه دو دیدگاه کلی در میان فقها وجود دارد یک دیدگاه که دیدگاه اکثر قریب به اتفاق فقها است , معتقد است که ولایت فقیه به نصب از ناحیه خداوند متعال است و مشروعیت ولایت فقیه از ناحیه خداوند است که به دیدگاه انتصاب مشهور است . دیدگاه دوم (قائل عمده این نظریه آقای منتظری است ) با اینکه اعتراف میکند که ( روند وسیاق کلمات بزرگان و اعلام در تالیفاتشان بدین گونه است که تنها راه را منحصر به نصب میدانند و به طور کلی به انتخاب امت توجه و التفاتی ننموده اند .)( حسینعلی منتظری , مبانی فقهی حکومت اسلامی , ترجمه دراسات فی ولایه الفقیه , ترجمه محمود صلواتی , نشر تفکر , قم , 1371, ج 2, ص 194) بر خلاف نظر اکثر فقها معتقد است که ولایت فقیه حقیقتی جز انتخاب مردم ندارد و مشروعیت او به انتخاب مردم باز می گردد . این دیدگاه به دیدگاه انتخاب معروف است .( در مورد این دو دیدگاه ر.ک به: محمد تقی مصباح یزدی , پرسشها و پاسخها , موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , قم, 1380, ج 2,ص 56-63وشریف لک زایی , بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه , پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی , قم , 1385) بر اساس دیدگاه انتصاب از آنجا که مشروعیت ولایت فقیه از ناحیه خداوند می باشد ولی فقیه در صورت فقدان شرایط از ناحیه خداوند و در مقام ثبوت عزل می گردد و نیازی به عزل ندارد هر چند عزل او توسط خبرگان , کاشف از فقدان شرایط رهبری در مقام ثبوت و عالم واقع است . مطابق این نظریه , نقش خبرگان رهبری کشف و اخبار از مصداق منصوب یا معزول است نه انشاء و ایجاد نصب و عزل ولایت به عبارت دیگر , مجلس خبرگان رهبری نهاد تشخیص و بررسی جهت نیل فقیه به مقام ولایت یا عدم وصول او به این منصب و سپس اعلام به مردم است .( شریف لک زایی , بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه , پیشین , قم, 1385, ص110)به تعبیر دیگر براساس این دیدگاه , ولایت فقیه دارای شرایطی است از جمله فقاهت و عدالت و تقوا و بینش سیاسی که در واقع فقیه جامع شرایط به دلیل برخورداری از این ویژگیها از سوی خداوند متعال عهده دار این سمت می شود و وجود این شرایط در مرحله حدوث و مرحله بقا و استمرارآن معتبر و لازم است و (ولایت فقیه عادل مشروط به این شرایط است و ولا ولایه الا بتلک الشروط . اگر والی امت اسلامی , حدوثاً فاقد برخی از آن شرایط علمی یا عملی باشد , هرگز به ولایت نمی رسد و اگر بقاء واجد آنها نبود , از سرپرستی مسلمین منعزل خواهد شد و تشخیص آن بر عهده خبرگان است ... شخص فقیه تابع شخصیت دینی خویش می باشد و چنین انسانی , امین مکتب و متولی اجرای دین است و خود او , نه تنها همراه مردم است بلکه پیشاپیش آنان موظف به اجرای فرامین فردی و اجتماعی دین می باشد.بنابر این بازگشت ولایت فقیه , به ولایت فقاهت و عدالت و در نهایت به ولایت دین و خدا بر می گردد)( عبد الله جوادی آملی , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , مرکز نشر اسرا , قم , 1385, ص 252) بر این اساس , اگر در حدوث یا بقاء این شرایط خللی ایجاد گردد , ولایت چنین فقهی در مرحله ثبوت و از نظر شرعی ساقط می گردد چه چنین فقیهی در مرحله اثبات و بر اساس قانون عزل بشود و چه نشود .مرحوم امام فرمودند : ( اسلام برای آن کسی که سرپرستی برای مردم می خواهد بکند , ولایت بر مردم دارد , یک شرایطی قرار داده که وقتی یک شرطش نباشد خود به خود ساقط است .)( صحیفه امام , ج 4 , ص 495)( اگر یک فقیهی بخواهد زور گویی کند , این فقیه دیگر ولایت ندارد . در اسلام قانون حکومت می کند پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود , تابع قانون الهی , نمی توانست تخلف بکند )( صحیفه امام , ج10, ص 310-311) ( اگر فقهیی بر خلاف موازین اسلام کاری انجام داد نعوذ بالله فسقی مرتکب شد , خود به خود از حکومت منعزل است , زیرا از امانتداری ساقط شده است .)( امام خمینی ره , ولایت فقیه , موسسه تنظیم و نشر آثار امام , تهران , 1376, ص 73) بنابر این بر اساس این دیدگاه باید بین دو مرحله تفکیک نمود یک مرحله , مرحله ثبوت و جعل ولایت است که در این مرحله ولایت , برای فقیه مشروط به وجود وبقا این شرایط جعل شده است و در صورت فقدان هر کدام از این شرایط چنین فقیهی از شمول دایره این ولایت خارج خواهد شد و ولایت خویش را از دست خواهد داد و در این صورت قادر به صدور احکام ولایی نیست و احکام او نافذ نمی باشد .یک مرحله , مرحله اثبات و تحقق خارجی آن است که در این مرحله براساس قانون , مجلس خبرگان وظیفه نظارت بر ویژگیها و شرایط رهبری و عملکرد ایشان دارد و در صورت تشخیص فقدان برخی از این شرایط , وی را فاقد شرایط تشخیص می دهنذ . بنابر این از آنجا که ولی فقیه مشروعیت خویش را از ناحیه خداوند و به اعتبار شرایطی خاص گرفته است , در صورت فقدان این شرایط , چنین فقیهی مشروعیت خویش را از دست خواهد داد و از ولایت ساقط خواهد شد . هر چند در مقام اثبات و از نظر قانون نیز چنین فقیهی به تشخیص خبرگان عزل خواهد شد .اما حقیقت عزل او به عزل در مقام ثبوت است و عزل قانونی وی بیانگر فقدان مشروعیت در مرحله جعل است . و این ویژگی منحصر به فرد ولایت فقیه است زیرا در سایر منصب ها چنین مشروعیتی در کار نیست و سایر مناصب نظام اسلامی مشروعیت خویش را از ولی فقیه می گیرند .و یگانه راه عزل وبر کناری در آنها عزل قانونی است . اما بر اساس دیدگاه انتخاب , رهبر توسط مردم از طریق خبرگان منتخب آنان از ولایت امری عزل می شود , چون فقیه طبق قراردادی که بین مردم و ولی فقیه بسته شده متعهد است طبق قوانین مصوب و مواین شرعی عمل کند و در صورت تخلف یا عجز , مردم او را توسط خبرگان از ولایت عزل می کنند .بر اساس این نظریه همانگونه که اصل ولایت بالفعل از سوی مردم و خبرگان آنان به فقیه داده می شود , سلب و باز پس گیری ولایت هم به دست آنان خواهد بود .( شریف لک زایی , بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه , پیشین , ص 109) بنابراین بر اساس این دیدگاه تفاوتی میان عزل ولی فقیه و عزل در سایر مناصب نیست و جایگاهی برای انعزال و عزل خود به خود باقی نمی ماند . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 14/100127820)
عنوان سوال:

منظور از اینکه ولی فقیه در صورت از دست دادن شرایط خود به خود عزل می شود، چیست؟ به هر حال باید او را عزل کرد و در نتیجه از این جهت تفاوتی با دیگر پستها ندارد؟


پاسخ:

منظور از اینکه ولی فقیه در صورت از دست دادن شرایط خود به خود عزل می شود، چیست؟ به هر حال باید او را عزل کرد و در نتیجه از این جهت تفاوتی با دیگر پستها ندارد؟

با توجه به اینکه دودیدگاه کلی در مورد ماهیت نصب و عزل ولی فقیه وجود دارد ابتدا لازم است توضیح مختصری پیرامون این دو دیدگاه بدهیم تا پاسخ سوال شما روشن شود . دو نگاه متفاوت دارند لازم است پاسخ سوال شما در مورد ولایت فقیه دو دیدگاه کلی در میان فقها وجود دارد یک دیدگاه که دیدگاه اکثر قریب به اتفاق فقها است , معتقد است که ولایت فقیه به نصب از ناحیه خداوند متعال است و مشروعیت ولایت فقیه از ناحیه خداوند است که به دیدگاه انتصاب مشهور است . دیدگاه دوم (قائل عمده این نظریه آقای منتظری است ) با اینکه اعتراف میکند که ( روند وسیاق کلمات بزرگان و اعلام در تالیفاتشان بدین گونه است که تنها راه را منحصر به نصب میدانند و به طور کلی به انتخاب امت توجه و التفاتی ننموده اند .)( حسینعلی منتظری , مبانی فقهی حکومت اسلامی , ترجمه دراسات فی ولایه الفقیه , ترجمه محمود صلواتی , نشر تفکر , قم , 1371, ج 2, ص 194) بر خلاف نظر اکثر فقها معتقد است که ولایت فقیه حقیقتی جز انتخاب مردم ندارد و مشروعیت او به انتخاب مردم باز می گردد . این دیدگاه به دیدگاه انتخاب معروف است .( در مورد این دو دیدگاه ر.ک به: محمد تقی مصباح یزدی , پرسشها و پاسخها , موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , قم, 1380, ج 2,ص 56-63وشریف لک زایی , بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه , پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی , قم , 1385) بر اساس دیدگاه انتصاب از آنجا که مشروعیت ولایت فقیه از ناحیه خداوند می باشد ولی فقیه در صورت فقدان شرایط از ناحیه خداوند و در مقام ثبوت عزل می گردد و نیازی به عزل ندارد هر چند عزل او توسط خبرگان , کاشف از فقدان شرایط رهبری در مقام ثبوت و عالم واقع است . مطابق این نظریه , نقش خبرگان رهبری کشف و اخبار از مصداق منصوب یا معزول است نه انشاء و ایجاد نصب و عزل ولایت به عبارت دیگر , مجلس خبرگان رهبری نهاد تشخیص و بررسی جهت نیل فقیه به مقام ولایت یا عدم وصول او به این منصب و سپس اعلام به مردم است .( شریف لک زایی , بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه , پیشین , قم, 1385, ص110)به تعبیر دیگر براساس این دیدگاه , ولایت فقیه دارای شرایطی است از جمله فقاهت و عدالت و تقوا و بینش سیاسی که در واقع فقیه جامع شرایط به دلیل برخورداری از این ویژگیها از سوی خداوند متعال عهده دار این سمت می شود و وجود این شرایط در مرحله حدوث و مرحله بقا و استمرارآن معتبر و لازم است و (ولایت فقیه عادل مشروط به این شرایط است و ولا ولایه الا بتلک الشروط . اگر والی امت اسلامی , حدوثاً فاقد برخی از آن شرایط علمی یا عملی باشد , هرگز به ولایت نمی رسد و اگر بقاء واجد آنها نبود , از سرپرستی مسلمین منعزل خواهد شد و تشخیص آن بر عهده خبرگان است ... شخص فقیه تابع شخصیت دینی خویش می باشد و چنین انسانی , امین مکتب و متولی اجرای دین است و خود او , نه تنها همراه مردم است بلکه پیشاپیش آنان موظف به اجرای فرامین فردی و اجتماعی دین می باشد.بنابر این بازگشت ولایت فقیه , به ولایت فقاهت و عدالت و در نهایت به ولایت دین و خدا بر می گردد)( عبد الله جوادی آملی , ولایت فقیه , ولایت فقاهت و عدالت , مرکز نشر اسرا , قم , 1385, ص 252) بر این اساس , اگر در حدوث یا بقاء این شرایط خللی ایجاد گردد , ولایت چنین فقهی در مرحله ثبوت و از نظر شرعی ساقط می گردد چه چنین فقیهی در مرحله اثبات و بر اساس قانون عزل بشود و چه نشود .مرحوم امام فرمودند : ( اسلام برای آن کسی که سرپرستی برای مردم می خواهد بکند , ولایت بر مردم دارد , یک شرایطی قرار داده که وقتی یک شرطش نباشد خود به خود ساقط است .)( صحیفه امام , ج 4 , ص 495)( اگر یک فقیهی بخواهد زور گویی کند , این فقیه دیگر ولایت ندارد . در اسلام قانون حکومت می کند پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود , تابع قانون الهی , نمی توانست تخلف بکند )( صحیفه امام , ج10, ص 310-311) ( اگر فقهیی بر خلاف موازین اسلام کاری انجام داد نعوذ بالله فسقی مرتکب شد , خود به خود از حکومت منعزل است , زیرا از امانتداری ساقط شده است .)( امام خمینی ره , ولایت فقیه , موسسه تنظیم و نشر آثار امام , تهران , 1376, ص 73)
بنابر این بر اساس این دیدگاه باید بین دو مرحله تفکیک نمود یک مرحله , مرحله ثبوت و جعل ولایت است که در این مرحله ولایت , برای فقیه مشروط به وجود وبقا این شرایط جعل شده است و در صورت فقدان هر کدام از این شرایط چنین فقیهی از شمول دایره این ولایت خارج خواهد شد و ولایت خویش را از دست خواهد داد و در این صورت قادر به صدور احکام ولایی نیست و احکام او نافذ نمی باشد .یک مرحله , مرحله اثبات و تحقق خارجی آن است که در این مرحله براساس قانون , مجلس خبرگان وظیفه نظارت بر ویژگیها و شرایط رهبری و عملکرد ایشان دارد و در صورت تشخیص فقدان برخی از این شرایط , وی را فاقد شرایط تشخیص می دهنذ . بنابر این از آنجا که ولی فقیه مشروعیت خویش را از ناحیه خداوند و به اعتبار شرایطی خاص گرفته است , در صورت فقدان این شرایط , چنین فقیهی مشروعیت خویش را از دست خواهد داد و از ولایت ساقط خواهد شد . هر چند در مقام اثبات و از نظر قانون نیز چنین فقیهی به تشخیص خبرگان عزل خواهد شد .اما حقیقت عزل او به عزل در مقام ثبوت است و عزل قانونی وی بیانگر فقدان مشروعیت در مرحله جعل است . و این ویژگی منحصر به فرد ولایت فقیه است زیرا در سایر منصب ها چنین مشروعیتی در کار نیست و سایر مناصب نظام اسلامی مشروعیت خویش را از ولی فقیه می گیرند .و یگانه راه عزل وبر کناری در آنها عزل قانونی است .

اما بر اساس دیدگاه انتخاب , رهبر توسط مردم از طریق خبرگان منتخب آنان از ولایت امری عزل می شود , چون فقیه طبق قراردادی که بین مردم و ولی فقیه بسته شده متعهد است طبق قوانین مصوب و مواین شرعی عمل کند و در صورت تخلف یا عجز , مردم او را توسط خبرگان از ولایت عزل می کنند .بر اساس این نظریه همانگونه که اصل ولایت بالفعل از سوی مردم و خبرگان آنان به فقیه داده می شود , سلب و باز پس گیری ولایت هم به دست آنان خواهد بود .( شریف لک زایی , بررسی تطبیقی نظریه های ولایت فقیه , پیشین , ص 109) بنابراین بر اساس این دیدگاه تفاوتی میان عزل ولی فقیه و عزل در سایر مناصب نیست و جایگاهی برای انعزال و عزل خود به خود باقی نمی ماند . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 14/100127820)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین