علت انتخاب ولی فقیه توسط خبرگان رهبری چیست؟چرا همانند پیامبر(ص) و امامان(ع) ما، خود رهبری برای جانشین بعد از خود تصمیم نمی گیرد؟ در پاسخ به این سؤال گفتنی است: الف. فلسفه وجودی و مبنای حقیقی کار مجلس خبرگان. بنابر روایات و نصوصی متعدد، فقهای واجد الشرایط - به صورت عام - از طرف امامان معصوم(ع) منصوب گردیده و همه دارای ولایت اند. از طرف دیگر تصوّر وجود رهبریهای متعدد در یک حکومت، غیر قابل قبول است؛ زیرا ولایتهای موازی در یک دولت، موجب هرج و مرج و آنارشی امّت و عقل سلیم به هیچ وجه نمیتواند آن را بپذیرد. به عبارت دیگر منطق حاکمیت، اقتضای وحدت و عدم تعدد را دارد هم چنین فرض بر این است که هر فقیه واجد شرایط بالفعل واجد ولایت و حاکمیت است. نفس تعدد ولایت مشکلزا نیست؛ بلکه تداخل در مقام اجرا و اعمال ولایت است که به هرج و مرج میانجامد. به عبارت دیگر در صورت تزاحم یا احتمال تزاحم بین فقیهان واجد شرایط، نمیتوان قائل به جواز اعمال ولایت برای همه شد. بنابراین فقط یکی از آنان باید اعمال ولایت کند. گفتنی است دلیل برقراری نظم، تنها محدوده اعمال ولایت را شامل میگردد، نه اصل ثبوت ولایت را. ازاینرو، پس از به قدرت رسیدن یکی از آنان، سایر فقها میتوانند در محدودهای که فقیه حاکم اعمال ولایت نکرده - به شرط عدم تزاحم - به اعمال ولایت بپردازند. نکته دیگر این که بر اساس دلالت مقبوله عمر بن حنظله، برای حل تزاحم احتمالی بین فقهای واجد شرایط، باید یکی از آنان را که ثبوتاً دارای ملاک ترجیح و برتری نسبت به دیگران است، به رهبری برگزینیم، این مرجّحات عبارت است از: اعدل، افقه، اصدق و اورع بودن. البته این مرجّحات، منحصر به این موارد نیست، بلکه مرجحاتی دیگری نیز وجود دارد که در امر اداره حکومت دخیل است؛ مانند: مدیریت قویتر، سیاست استوارتر، آگاهی به مسائل روز و... برای تشخیص فقیه جامع شرایط، چند راهکار منطقی و مورد قبول وجود دارد: 1. در بعضی از موارد رجحان، برتری و افضلیت یک فقیه نسبت به سایر فقهای هم عصر خویش، کاملاً واضح و روشن است؛ به گونهای که هیچ رقیبی برای او وجود ندارد تا زمینه تحیّر و تردید پدید آید. در چنین مواردی، نیاز به اقامه بینه یا گزارش کارشناسانه خبرگان نیست و حق حاکمیت با اقدام فقیه و پذیرش مستقیم و بی واسطه مردم اعمال میشود. چنان که پذیرش نظام جمهوری اسلامی، در فروردین 1358، از طریق همه پرسی و به طور مستقیم صورت گرفت. هم چنین پذیرش رهبری بی رقیب امام خمینی(ره) از سوی آحاد مردم که از شروع انقلاب، ولایت ایشان به نحو تعیّن بر همگان روشن بود. در چنین مواردی بعد از این که فقیه واجد شرایط، ا قدام به تشکیل حکومت نمود، تمامی افراد جامعه - حتی فقهای معاصر او - موظّف به تبعیت از او میباشند. 2. در مواردی که تشخیص فقیه افضل و اعلم به رهبری، از میان سایر فقها پیچیده و دشوار و نیازمند به کار کارشناسی باشد و مردم خود توانایی تشخیص چنین فقیهی را نداشته باشند، به خبرگان مراجعه میکنند و آنان را وکیل خود قرار میدهند تا ولی فقیه واجد شرایط را شناسایی کنند. البته مراجعه به افراد خبره، کارشناسان، یک قاعده عام و فراگیر است و اساس زندگی اجتماعی و عقلایی مردم نیز بر این اصل استوار میباشد. در مورد شناسایی رهبر نیز از طرف شارع مقدس، فقیه اصل تعیین شده است، اما از آنرو که مردم اطلاعات کمتری درباره فقاهت و شرایط ولی فقیه دارند، به افراد خبره رجوع میکنند و خبرگان نیز رهبر را کشف و شناسایی مینمایند. در قانون اساسی مصوب 1358 هر دو راه کار برای شناسایی و کشف رهبر وجود داشت؛ ولی از آن جا که وجود فردی مانند حضرت امام(ره)، بسیار نادر و در طول تاریخ کم نظیر است، در بازنگری قانون اساسی راه کار دوم (تشخیص و شناسای به وسیله خبرگان) رسمیت یافت، و گرنه ارجاع به آرای عمومی به طور مستقیم نه امتناع عقلی دارد و نه منع نقلی. بنابراین اگر نمونه نادری همچون امام راحل(رض) وجود داشته باشد، مردم به طور عادی تکلیف خود را میدانند و عملاً در مرحله تعیین رهبر نیازی به خبرگان ندارند. البته در مرحله بقا و نظارت، خبرگان لازم است. اما در غیر این صورت، وجود خبرگان و وکیلان برجسته مردم ضروری است. نکته دیگر این که هر چند مجلس خبرگان رهبری، با ویژگیهای لحاظ شده در قانون اساسی در جهان بینظیر است. امّا انتخاب از طریق مجلس خبرگان - که انتخابی دو درجهای و غیر مستقیم است - در کشورهای دیگر جهان نیز سابقه دارد، مانند انتخاب ریاست جمهور آمریکا و آلمان، نخست وزیر انگلستان و هند که انتخابی دو درجهای و با واسطه میباشد و... گفتنی است طریق فعلی (مجلس خبرگان منتخب)، گرچه مطابق بعضی نظریات ولایت فقیه، یک ضرورت نیست، اما از آنجا که یکی از شیوههای ممکن است که رسمیت پیدا کرده است، قانوناً تنها طریق انتخاب رهبری محسوب میشود. در عین حال نظر قطعی درباره این که آیا خبرگان تنها طریق است یا نه، تا حد زیادی به تعیین ماهیت عمل و کارکرد خبرگان بستگی دارد. ب) اما در مورد این که چرا خود رهبری همانند پیامبر(ص) و امامان(ع) ما، برای جانشین بعد از خود تصمیم نمی گیرد؟ گفتنی است، که در آن دوران دو گونه نصب وجود داشت: 1. نصب خاص و آن عبارت است از انتخاب یک شخص معیّن برای مقام یا سمتی. به عقیده شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند متعال برای مقام امامت، ولایت و رهبری جامعه اسلامی، منصوب شده است. قرآن میفرماید: {/Bإِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا{w1-8w}{I5:55I}/}، (مائده، آیه 55) ؛ {/Bاَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ{w1-5w}{I33:6I}/} و {/Bأَطِیعُوا اَللَّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ{w5-13w}{I4:59I}/}، (نساء، آیه 59) . پس ثابت میشود که منشأ و سرچشمه ولایت، خداوند است او پیامبر(ص) و ائمه معصومین را به این مقام منصوب کرده است. حضرت علی(ع) نیز از سوی پیامبر اکرم(ص) و خداوند متعال {/Bیا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ{w1-16w}{I5:67I}/}، (مائده، آیه 67) . در روز عید غدیر به مقام امامت و ولایت جامعه منصوب گردید. در احادیث زیادی وارد شده است که پیامبر اکرم(ص) امامان بعد از خود را یکی بعد از دیگری مشخص نموده و علاوه بر آن هر امامی نیز از امامت امام بعد از خود خبر داده است. و هر کدام از این بزرگواران نیز در زمان حکومت خود، برخی اشخاص معین را برای اداره برخی شهرها یا ایالتها منصوب کردند. چنان که مالک اشتر از سوی امام علی(ع) منصوب گردید و... همه این موارد از مصادیق نصب خاص است.من کان منکم قدروی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما...، (اصول کافی، ج 1، ص 67) . مقصود از شخص آگاه به حلال و حرام و آشنا به احکام، همان فقیه جامع شرایط است. طبق روایات مشابه، به هنگام دسترسی نداشتن به معصوم فقیه حاکم مردم است و این حاکمیت از معصوم به او رسیده است.فانی قد جعلته علیکم حاکماً؛ من او را حاکم شما قرار دادم). روشن است که امام(ع) شخص معینی را به حاکمیت نصب نکرده؛ بلکه به صورت عام منصوب نموده است. در همین روایت آمده است: فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردٌّ و الرادُّ علینا کالرّاد علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله؛ حاکمی که منصوب عام از طرف معصوم است اطاعتش واجب است و اگر کسی حکم او را نپذیرد، مانند آن است که حاکمیت معصوم(ع) را نپذیرفته است). با توجه به نصب عام فقهاء، نظریه (ولایت فقیه)، اختصاص به زمان غیبت ندارد؛ بلکه در زمان حضور اگر دسترسی به امام معصوم ممکن نباشد، این نظریه نیز باید اجرا گردد؛ زیرا محتوای آن چیزی جز چارهجویی برای مردمی که دسترسی به امام ندارند، نیست.
علت انتخاب ولی فقیه توسط خبرگان رهبری چیست؟چرا همانند پیامبر(ص) و امامان(ع) ما، خود رهبری برای جانشین بعد از خود تصمیم نمی گیرد؟
علت انتخاب ولی فقیه توسط خبرگان رهبری چیست؟چرا همانند پیامبر(ص) و امامان(ع) ما، خود رهبری برای جانشین بعد از خود تصمیم نمی گیرد؟
در پاسخ به این سؤال گفتنی است:
الف. فلسفه وجودی و مبنای حقیقی کار مجلس خبرگان. بنابر روایات و نصوصی متعدد، فقهای واجد الشرایط - به صورت عام - از طرف امامان معصوم(ع) منصوب گردیده و همه دارای ولایت اند.
از طرف دیگر تصوّر وجود رهبریهای متعدد در یک حکومت، غیر قابل قبول است؛ زیرا ولایتهای موازی در یک دولت، موجب هرج و مرج و آنارشی امّت و عقل سلیم به هیچ وجه نمیتواند آن را بپذیرد. به عبارت دیگر منطق حاکمیت، اقتضای وحدت و عدم تعدد را دارد هم چنین فرض بر این است که هر فقیه واجد شرایط بالفعل واجد ولایت و حاکمیت است. نفس تعدد ولایت مشکلزا نیست؛ بلکه تداخل در مقام اجرا و اعمال ولایت است که به هرج و مرج میانجامد. به عبارت دیگر در صورت تزاحم یا احتمال تزاحم بین فقیهان واجد شرایط، نمیتوان قائل به جواز اعمال ولایت برای همه شد.
بنابراین فقط یکی از آنان باید اعمال ولایت کند. گفتنی است دلیل برقراری نظم، تنها محدوده اعمال ولایت را شامل میگردد، نه اصل ثبوت ولایت را. ازاینرو، پس از به قدرت رسیدن یکی از آنان، سایر فقها میتوانند در محدودهای که فقیه حاکم اعمال ولایت نکرده - به شرط عدم تزاحم - به اعمال ولایت بپردازند.
نکته دیگر این که بر اساس دلالت مقبوله عمر بن حنظله، برای حل تزاحم احتمالی بین فقهای واجد شرایط، باید یکی از آنان را که ثبوتاً دارای ملاک ترجیح و برتری نسبت به دیگران است، به رهبری برگزینیم، این مرجّحات عبارت است از: اعدل، افقه، اصدق و اورع بودن. البته این مرجّحات، منحصر به این موارد نیست، بلکه مرجحاتی دیگری نیز وجود دارد که در امر اداره حکومت دخیل است؛ مانند: مدیریت قویتر، سیاست استوارتر، آگاهی به مسائل روز و... برای تشخیص فقیه جامع شرایط، چند راهکار منطقی و مورد قبول وجود دارد: 1. در بعضی از موارد رجحان، برتری و افضلیت یک فقیه نسبت به سایر فقهای هم عصر خویش، کاملاً واضح و روشن است؛ به گونهای که هیچ رقیبی برای او وجود ندارد تا زمینه تحیّر و تردید پدید آید. در چنین مواردی، نیاز به اقامه بینه یا گزارش کارشناسانه خبرگان نیست و حق حاکمیت با اقدام فقیه و پذیرش مستقیم و بی واسطه مردم اعمال میشود. چنان که پذیرش نظام جمهوری اسلامی، در فروردین 1358، از طریق همه پرسی و به طور مستقیم صورت گرفت. هم چنین پذیرش رهبری بی رقیب امام خمینی(ره) از سوی آحاد مردم که از شروع انقلاب، ولایت ایشان به نحو تعیّن بر همگان روشن بود. در چنین مواردی بعد از این که فقیه واجد شرایط، ا قدام به تشکیل حکومت نمود، تمامی افراد جامعه - حتی فقهای معاصر او - موظّف به تبعیت از او میباشند. 2. در مواردی که تشخیص فقیه افضل و اعلم به رهبری، از میان سایر فقها پیچیده و دشوار و نیازمند به کار کارشناسی باشد و مردم خود توانایی تشخیص چنین فقیهی را نداشته باشند، به خبرگان مراجعه میکنند و آنان را وکیل خود قرار میدهند تا ولی فقیه واجد شرایط را شناسایی کنند. البته مراجعه به افراد خبره، کارشناسان، یک قاعده عام و فراگیر است و اساس زندگی اجتماعی و عقلایی مردم نیز بر این اصل استوار میباشد. در مورد شناسایی رهبر نیز از طرف شارع مقدس، فقیه اصل تعیین شده است، اما از آنرو که مردم اطلاعات کمتری درباره فقاهت و شرایط ولی فقیه دارند، به افراد خبره رجوع میکنند و خبرگان نیز رهبر را کشف و شناسایی مینمایند.
در قانون اساسی مصوب 1358 هر دو راه کار برای شناسایی و کشف رهبر وجود داشت؛ ولی از آن جا که وجود فردی مانند حضرت امام(ره)، بسیار نادر و در طول تاریخ کم نظیر است، در بازنگری قانون اساسی راه کار دوم (تشخیص و شناسای به وسیله خبرگان) رسمیت یافت، و گرنه ارجاع به آرای عمومی به طور مستقیم نه امتناع عقلی دارد و نه منع نقلی. بنابراین اگر نمونه نادری همچون امام راحل(رض) وجود داشته باشد، مردم به طور عادی تکلیف خود را میدانند و عملاً در مرحله تعیین رهبر نیازی به خبرگان ندارند.
البته در مرحله بقا و نظارت، خبرگان لازم است. اما در غیر این صورت، وجود خبرگان و وکیلان برجسته مردم ضروری است. نکته دیگر این که هر چند مجلس خبرگان رهبری، با ویژگیهای لحاظ شده در قانون اساسی در جهان بینظیر است. امّا انتخاب از طریق مجلس خبرگان - که انتخابی دو درجهای و غیر مستقیم است - در کشورهای دیگر جهان نیز سابقه دارد، مانند انتخاب ریاست جمهور آمریکا و آلمان، نخست وزیر انگلستان و هند که انتخابی دو درجهای و با واسطه میباشد و... گفتنی است طریق فعلی (مجلس خبرگان منتخب)، گرچه مطابق بعضی نظریات ولایت فقیه، یک ضرورت نیست، اما از آنجا که یکی از شیوههای ممکن است که رسمیت پیدا کرده است، قانوناً تنها طریق انتخاب رهبری محسوب میشود. در عین حال نظر قطعی درباره این که آیا خبرگان تنها طریق است یا نه، تا حد زیادی به تعیین ماهیت عمل و کارکرد خبرگان بستگی دارد.
ب) اما در مورد این که چرا خود رهبری همانند پیامبر(ص) و امامان(ع) ما، برای جانشین بعد از خود تصمیم نمی گیرد؟ گفتنی است، که در آن دوران دو گونه نصب وجود داشت: 1. نصب خاص و آن عبارت است از انتخاب یک شخص معیّن برای مقام یا سمتی. به عقیده شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند متعال برای مقام امامت، ولایت و رهبری جامعه اسلامی، منصوب شده است. قرآن میفرماید: {/Bإِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا{w1-8w}{I5:55I}/}، (مائده، آیه 55) ؛ {/Bاَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ{w1-5w}{I33:6I}/} و {/Bأَطِیعُوا اَللَّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ{w5-13w}{I4:59I}/}، (نساء، آیه 59) . پس ثابت میشود که منشأ و سرچشمه ولایت، خداوند است او پیامبر(ص) و ائمه معصومین را به این مقام منصوب کرده است. حضرت علی(ع) نیز از سوی پیامبر اکرم(ص) و خداوند متعال {/Bیا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ{w1-16w}{I5:67I}/}، (مائده، آیه 67) . در روز عید غدیر به مقام امامت و ولایت جامعه منصوب گردید. در احادیث زیادی وارد شده است که پیامبر اکرم(ص) امامان بعد از خود را یکی بعد از دیگری مشخص نموده و علاوه بر آن هر امامی نیز از امامت امام بعد از خود خبر داده است. و هر کدام از این بزرگواران نیز در زمان حکومت خود، برخی اشخاص معین را برای اداره برخی شهرها یا ایالتها منصوب کردند. چنان که مالک اشتر از سوی امام علی(ع) منصوب گردید و... همه این موارد از مصادیق نصب خاص است.من کان منکم قدروی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما...، (اصول کافی، ج 1، ص 67) . مقصود از شخص آگاه به حلال و حرام و آشنا به احکام، همان فقیه جامع شرایط است. طبق روایات مشابه، به هنگام دسترسی نداشتن به معصوم فقیه حاکم مردم است و این حاکمیت از معصوم به او رسیده است.فانی قد جعلته علیکم حاکماً؛ من او را حاکم شما قرار دادم). روشن است که امام(ع) شخص معینی را به حاکمیت نصب نکرده؛ بلکه به صورت عام منصوب نموده است. در همین روایت آمده است: فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخفّ بحکم الله و علینا ردٌّ و الرادُّ علینا کالرّاد علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله؛ حاکمی که منصوب عام از طرف معصوم است اطاعتش واجب است و اگر کسی حکم او را نپذیرد، مانند آن است که حاکمیت معصوم(ع) را نپذیرفته است). با توجه به نصب عام فقهاء، نظریه (ولایت فقیه)، اختصاص به زمان غیبت ندارد؛ بلکه در زمان حضور اگر دسترسی به امام معصوم ممکن نباشد، این نظریه نیز باید اجرا گردد؛ زیرا محتوای آن چیزی جز چارهجویی برای مردمی که دسترسی به امام ندارند، نیست.
- [سایر] اگر هیچ کس امام معصوم را به امامت قبول نداشته باشد خود امام می داند که امام است و بر مردم ولایت دارد، آیا ولی فقیه نیز بدون انتخاب شدن از طرف مجلس خبرگان از ولایتش خبر دارد؟
- [سایر] چرا ولی فقیه همانند معصومین (ع) جانشین خود را معین نمی کند؟
- [سایر] چرا تشکیلاتی مانند مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، خبرگان و... در زمان پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نبود؟
- [سایر] آیا امکان دارد که مجلس خبرگان در مورد انتخاب ولی فقیه اشتباه کند؟ چه تضمینی دراین زمینه وجود دارد؟
- [سایر] چرا ولی فقیه با اینکه به وسیله خبرگان منتخب مردم ایران انتخاب شده است، بر تمام شیعیان جهان ولایت دارد؟
- [سایر] اگر همزمان ولی فقیه مجلس خبرگان را منحل کند و خبرگان نیز رهبری را فاقد صلاحیت اعلام کنند تکلیف چیست؟
- [سایر] پاسخ شبهه دور در نظارت مجلس خبرگان بر ولی فقیه چیست؟ آیا در کشورهای دیگر نیز چنین شبهه ای در انتخاب عالی ترین مقام حکومتی وجود دارد؟
- [سایر] اگر ولی فقیه نائب امام زمان(عج) است و ولی امر مسلمین جهان است پس چرا فقط از ایران انتخاب می شود و از بین این همه شیعه چرا فقط ایرانیان در تعیین رهبری( از طریق انتخاب مجلس خبرگان رهبری) نقش دارند؟
- [سایر] چرا ولایت فقیه فقط در ایران است و چرا باید ولی فقیه و نمایندگان خبرگان رهبری ایرانی باشند؟
- [سایر] جایگاه مجلس خبرگان در تعیین ولی فقیه چیست؟ آیا طبق نظریه نصب هم جایگاهی دارد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .حرم مطهر پیامبر و امام معصوم (ع) ملحق به مسجد است و نجس کردن عمدی آن , حرام و تطهیر آن, واجب است. در این جهت, فرقی بین حرم معمور مانند عتبات عالیات و حرم مخروب مانند بقیع نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .مال مجهول المالک را باید به فقیه جامع الشرای ط که نائب امام معصوم(ع)است، پرداخت کرد; یا به اذن او صدقه داد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاص او واجب عینی است، اما در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] الف: نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاصّ او واجب عینی است، امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله جوادی آملی] :اگرچه امامان (ع) ،انفال را برای شیعیان حلال کرده اند؛ ولی تصرف در آن باید به اذن ولیّ مسلمین باشد . ولیّ مسلمین گاهی مجانی اذن می دهد و گاهی برای رعایت حال محرومان جامعه، با دریافت عوض , اجازه میدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز جمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم (علیه السلام) و نائب خاصّ او واجب عینی است امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است که نماز جمعه خوانده شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموال کسانی که در برابر امام معصوم (ع)شمشیر کشیده اند و در جنگ با آن ها به دست می آید, حلال است و پس از پرداخت خمس، تصر?ف در آنها بنا بر اقوا جایز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .منافقان و ک سانی که در زمان غیبت امام معصوم (ع)،با حکومت اسلامیِ مبتنی بر ولایت فقیه مبارزه و جنگ می کنند، خونشان هدر است و اگ ر در حال مبارزه فرار کنند و پس از مدتی , بدون اینکه توبه کرده باشند دستگیر شوند، اعدام می شوند؛ ولی اموال آنان حکم غنائم جنگی را ندارد و باید به آنها یا ورثه آنان برگردانده شود. حکم مال انتقالی غیر معتقد به خمس