آیا صحیح است که حضرت امام خمینی(ره)،در جواب خبرنگاران در فرانسه که از او پرسیدند که شما به دنبال چه نوع حکومتی هستید؟ فرمودند: جمهوری که ما به دنبال آن هستیم, یک جمهوری دموکراتیک است مثل فرانسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 1.حضرت امام از همان هنگامی که در فرانسه بودند منظور از جمهوری اسلامی را به روشنی بیان کردند.به عنوان نمونه ایشان در پاسخ به سوال خبرنگار لوموند که پرسیده بود حضرت عالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست،زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟مشروطیت است؟بر انتخاباتی استوار است؟دموکراتیک است؟ چگونه است؟ امام فرموده بودند:اما جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است. اینکه ما جمهوری اسلامی می گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری شده، اینها بر اسلام متکی است.( صحیفه امام ، ج4، ص 479) همچنین ایشان در مصاحبه با خبرنگاران بی. بی. سی و تلویزیون تجارتی بریتانیا در پاریس در پاسخ این سؤال که [آقا ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامی جمهوری اسلامی چیست؟ و عده زیادی در ایران گفتند که میخواهیم برگردیم به قانون اساسی ایران؛ در این مورد ممکن است توضیحاتی لطف بفرمایید؟] فرمودند: برگشت به قانون اساسی، همان برگشت به رژیم سلطنتی منحط است که امری است کهنه شده و ارتجاعی؛ و این قابل برگشت نیست. و اشخاصی که میگویند میخواهیم برگردیم در اقلیت واقع هستند؛ و تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد میزنند که ما حکومت اسلامی میخواهیم. و اما رژیم اسلامی و جمهوری اسلامی، یک رژیمی است متکی بر آرای عمومی و رفراندم عمومی و قانون اساسیاش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقی ترین قوانین است، و قانون اساسی آن مقدار که مطابق با این قانون مترقی است آنها بر جای خود باقی میماند و آن مقدار که مخالف با این است- به حکم خود قانون اساسی- قانونیت ندارد؛ و بسیاری موادش، موادی بوده است که با سرنیزه تحمیل شده است و آنها باید ساقط بشود.( صحیفه امام ، ج3، ص 514-515) ویژگی حضرت امام صداقت ایشان بود و همین موجب شد تا مردم دعوت ایشان را که برای احیای دین و بازگرداندن عزت و کرامت از دست رفته ملت ایران بود را با جان بپذیرند و رژیم سرسپرده ستشماهی را سرنگون سازند . بهتر است در نقل کلمات حضرت امام به متن کلمات خودشان مراجعه شود نه به نقل قول های بدون مدرک و استناد. 2.تشکیل اوپک از سوی شاه نبود بلکه این سازمان در کنفرانسی که طی روزهای 10 تا 14 سپتامبر سال 1960 در بغداد با حضور نمایندگان کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا برگزار شد بنیان گذاشته شد. ونزوئلا اولین کشوری بود که با نزدیک شدن به ایران، عراق، کویت، و عربستان سعودی در سال 1949 و ارائه این پیشنهاد که آنها به تبادل نظر بپردازند و برای برقراری روابط نزدیک تر و همیشگی بین خود راههای جدیدی کشف کنند، در راستای تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گام برداشت. در سپتامبر 1960، دولت عراق کشورهای ایران، کویت، عربسان سعودی، و ونزوئلا را به اجلاسی در بغداد دعوت کرد تا درمورد کاهش قیمت مواد خام تولید شده توسط کشورهای متبوع خود به مذاکره بپردازند. در نتیجه این مذاکرات، اوپک با هدف یکپارچه سازی و هماهنگ کردن سیاستهای ناظر بر نفت کشورهای عضو تأسیس شد (روحانی، فواد؛ تاریخ اوپک، برگردان منوچهر روحانی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1354، ص 104-103) 3. در مورد زمینه ها و اهداف شکل گیری کنفرانس گوآداب باید اشاره کنیم.همزمان با تشکیل دولت بختیار و پیش از خروج شاه از ایران، کنفرانس گوآدلوپ با حضور کارتر رئیسجمهور آمریکا، ژیسکار دیستن رئیسجمهور فرانسه، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و جیمز کالاهان نخستوزیر انگلستان در هفته اول ژانویه1979 در جزیره گوآدلوپ بهطور غیررسمی تشکیل شد.) طلوعی، محمود؛ داستان انقلاب، تهران، نشر علم، 1375، ص 389) کنفرانس گوآدلوپ بهدعوت ژیسکاردیستن ، هنگامی تشکیل شد که خطر مداخله شوروی برای بهرهبرداری از اوضاع بحرانی ایران در آغاز سال1979 جدی بهنظر میرسید. روسها تا اوائل تشکیل دولت نظامی و تا زمانی که هنوز امیدی به بقای رژیم سلطنتی در ایران وجود داشت به حمایت خود از رژیم شاه ادامه میدادند و اثری از تبلیغات ضد رژیم، یا طرفداری از انقلاب ایران در مطبوعات و رسانههای خبری شوروی دیده نمیشد. زیرا دولت شوروی علاوه بر روابط دوستانهای که با رژیم شاه برقرار کرده بود، تشکیل یک حکومت مذهبی در ایران را به مصلحت خود نمیدانست و از استقرار چنین رژیمی در همسایگی جمهوریهای مسلمان خود بیمناک بود. اما در اواخر آبان1357 که ناتوانی دولت نظامی در جلوگیری از گسترش حرکتهای انقلابی آشکار شد و دامنه اعتصابات و تظاهرات گسترش یافت، دولت شوروی ناگهان سکوت خود را شکست و برژنف رهبر وقت شوروی روز 18نوامبر1978(27آبان1357) با ارسال پیامی به کارتر، امریکا را از مداخله در امور ایران بر حذر داشت. همزمان با ارسال این پیام برای کارتر، روزنامه پراودا ارگان رسمی دولت شوروی نیز ضمن مقالهای درباره هرگونه مداخله خارجی در امور ایران هشدار داد و نوشت که هرگونه مداخله خارجی در امور ایران بهخصوص دخالت نظامی در این کشور همسایه را عملی بر ضد امنیت خود تلقی خواهد نمود.( همان، ص 390) برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در خاطرات خود از پیام برژنف درباره اوضاع ایران بهعنوان یک تحول شوم در بحران ایران یاد کرده و ارسال چنین پیامی در آن موقعیت از مقاصد سوء شورویها برای بهرهبرداری از بحران ایران حکایت میکرد. برژینسکی اضافه میکند که وزارتخارجه پیشنویس پاسخ ملایمی برای پیام برژنف تهیه کرده بود که بیشتر لحن دفاعی داشت و به دولت شوروی اطمینان میداد که امریکا قصد مداخله در امور ایران را ندارد. برژینسکی برای خودداری از ارسال این پاسخ و تهیه جواب محکمتری برای برژنف دست بهکار میشود. و سرانجام پیامی به این مضمون برای برژنف ارسال میشود که امریکا به حمایت خود از رژیم قانونی ایران ادامه خواهد داد و به تعهدات خود برای حفظ و استقلال تمامیت ارضی ایران عمل خواهد کرد. در این پیام بر این نکته تأکید شد که امریکا انتظار دارد دولت شوروی هم استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمرده و از مداخله در امور این کشور خودداری نماید. اتهام قصد مداخله امریکا در امور ایران هم قویا رد شد و عنوان کردن این اتهامات از طرف شوروی بهعنوان مقدمه و زمینهچینی برای مداخله خود آنها تلقی میشود. برژینسکی در ادامه میگوید در متن پاسخ کارتر به برژنف مخصوصا روی این نکته تأکید کرده و نوشتیم که من اطمینان دارم شما این مطلب را بهخوبی درخواهید یافت که چنین مداخلهای(مداخله شوروی در ایران) عواقب بسیار وخیمی بهبار خواهد آورد.( ونس، سایروس؛ و برژینسکی، زبیگنو؛ توطئه در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات هفته، 1362، ص 122( پاسخ محکم کارتر به برژنف، دولت شوروی را از مداخله علنی در امور ایران بازداشت ولی تبلیغات شوروی از این تاریخ به طرفداری از انقلاب ایران تغییر جهت داد و روسها با اعزام تودهایهای فراری به ایران و ایجاد یک تشکیلات کمونیستی در جنب نیروهای اسلامی درصدد نفوذ در جریان انقلاب ایران برآمدند. ژیسکار دیستن در خاطرات خود گزارش نگرانکنندهای که در این مورد از تهران میرسید اشاره کرده و مینویسد: (سفیر ما تقریبا هر روز تلگرافهای دقیق و جامعی درباره تحولات اوضاع ایران برای ما میفرستاد....حدسیات او درباره اوضاع ایران بدبینانه بود. در گزارشات او میخوانیم که خروج شاه از ایران، با وجود حمایت ارتش اجتنابپذیر است. بهعقیده او هیچ فرمول سیاسی برای جانشینی شاه وجود نداشت و بیم آن میرفت که کمونیستها که تنها تشکیلات منظم سیاسی ایران را در اختیار داشتند، با حمایت شوروی در همسایگی شمال ایران، قدرت را در دست گیرند...)( دیستن، ژیسکار؛ قدرت و زندگی خاطرات یک رئیسجمهور، ترجمه محمود طلوعی، تهران، پیک ترجمه و نشر، 1368، ص 98) که این موضوعات باعث شد که کنفرانس گودآلوپ شکل گیرد. مذاکرات بین افراد حاضر در کنفرانس در این کنفرانس صحبتهای زیادی بین افراد حاضر درباره ایران انجام شد. جیمز کالاهان گفت:(شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راه حل واقعی برای جانشینی او هم وجود ندارد. مردان سیاسی هم که در میان ماندهاند، تواناییهای محدودی دارند. بهعلاوه بیشتر آنها با رژیم ارتباطاتی داشتهاند و آلوده به مسایل و مشکلات این رژیم هستند. ارتش هم فاقد تجربه سیاسی است و نمیتواند در این میان یک نقش انتقالی ایفا کند. و فرماندهان آن هم به شاه وفا دارند و نمیتواند عملی انجام بدهند...)( دیستن، ژیسکار؛ پیشین، ص 100)ژیسکار دیستن عنوان کرد که من نظریات دولت فرانسه را براساس اطلاعاتی که از سفیرمان دریافت داشتهام و گزارش میشل یونیاتوسکی از مذاکراتش در تهران تشریح میکنم:(من دو خطر عمده، که با هم ارتباط دارند، یعنی فروپاشی و تجزیه ایران و خطر مداخله شوروی را خاطرنشان میسازم. من به سه همتای خود اطلاع میدهم که شاه بهوسیله من تقاضا کرده است که به اقدام مشترکی برای تضعیف فشار شوروی دست بزنیم. ضمن اعلام این مطلب اضافه میکنم که بههرحال هشداری از طرف ما به شورویها مفید خواهد بود، زیرا آنها را متوجه خواهد کرد که ما مستقیما درگیر و نگران این اوضاع هستیم. نظر من این است که در حال حاضر باید از شاه پشتیبانی کرد، زیرا با وجود اینکه منفرد و تضعیف شده است حداقل دید واقعبینانهای نسبت به مسایل دارد و تنها نیروی موجود در برابر جریان مذهبی، یعنی ارتش را هنوز در اختیار دارد...)( همان ، ص 101) کارتر در ادامه بیان کرد:(اوضاع ایران بهکلی تغییر پیدا کرده است. شاه دیگر نمیتواند بماند. مردم ایران دیگر او را نمیخواهند و دولت یا دولتمردی در ایران باقی نمانده است که حاضر به همکاری با او باشد. اما جای نگرانی نیست، نظامیها هستند، آنها قدرت را بهدست خواهند گرفت بیشتر فرماندهان نظامی ایران در مدارس ما تحصیل کردهاند و فرماندهان و روسای ارتش ما را خوب میشناسند، آنها حتی یکدیگر را به اسم کوچک صدا میکنند....)( همان ، ص 102) برژینسکی به جلسه مهمی که روز قبل از تشکیل این کنفرانس در کاخ سفید تشکیل شده بود اشاره کرده و مینویسد:(اعمال و رفتار ضدونقیض شاه و گزارشاتی که از طرف سولیوان به واشنگتن میرسید، سرانجام ما را به این نتیجه رساند که اولا در شرایط موجود به نفع ماست که شاه از ایران خارج شود و ثانیا لازم است که یک افسر بلند پایه امریکایی، ژنرال رابرت هایزر را به ایران بفرستیم تا پس از خروج شاه از ایران به حفظ یکپارچگی و انسجام ارتش ایران کمک کند. که بالاخره این تصمیمات روز 3ژانویه1978-(13دی57) در جلسه¬ی کمیته ویژه¬ی هماهنگی و جلسهای که بعدا در حضور کارتر تشکیل شد اتخاذ گردید.)( ونس، سایروس؛ و برژینسکی، زبیگنو؛ پیشین، صص 140-132( مأموریت هایزر آنطور که از نوشتههای خود او و سایر مقامات رسمی امریکا برمیآید، جلوگیری از فروپاشی ارتش ایران پس از خروج شاه، و تضمین حمایت ارتش از حکومت بختیار بود. ولی هایزر در عین حال میبایست از هرگونه اقدامی نظامی برای جلوگیری از خروج شاه، پیشگیری کند. و بعد از خروج شاه نیز نظامیان را از دست زدن به یک اقدام حاد و ناپخته علیه حکومت بختیار باز دارد. آخرین مرحله مأموریت هایزر، در صورت شکست بختیار و نا امیدی امریکا از کنار آمدن با انقلابیون ایران ترتیب یک کودتای نظامی برای حفظ منافع امریکا در ایران بود.( طلوعی، محمود؛ پیشین، ص 400) پیامدهای کنفرانس گودآلوپ ژنرال هایزر بهدنبال کنفرانس گوآدلوپ به تهران اعزام شد و رئوس تصمیمات کنفرانس را به فرماندهان نظامی ایران ابلاغ کرد و به آنها گفت که امریکا با هرگونه اقدام نظامی برای جلوگیری از خروج شاه یا ساقط کردن حکومت بختیار مخالفت خواهد کرد.( روبین، باری؛ جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات آشتیانی، 1363، ص176) همچنین چند روز پس از پایان کنفرانس گو آدلوپ، کارتر در 18دی57(7ژانویه¬ی1978) از طریق دو تن از یاران ژیسکار دیستن پیامی برای امامخمینی(ره) میفرستد که در آن با نهایت صراحت اعلام میکند که دولت بختیار مورد حمایت امریکاست و از امام میخواهد که از وی حمایت کند و تهدید میکند که در صورت مخالفت امام با دولت بختیار وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و اینکه بهتر است امام در بازگشت به ایران عجله نکند.( علی بابایی، داوود؛ بیست و پنج سال در ایران چه گذشت، تهران، امید فردا، 1381، ج 1، ص94) امامخمینی در پاسخ کارتر فرمودند:(پیام آقای کارتر دو جهت در آن بود. یکی راجع به موافقت کردن با دولت بختیار و حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این فترت و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیشبینی کودتای نظامی، پیشبینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن میترسانند. راجع به دولت بختیار، شما سفارش میکنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. به فرض اینکه من چنین خطایی بکنم. ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج شود، ملت ما حاضر نیست که تمام خونها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد. یا برود یا بدتر از آن برگردد. و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند و آنهم بر خلاف قانون اساسی است که من مکرر تشریح کردهام و اما قضیه اینکه آرامش باشد. ما همیشه میخواهیم که مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند و اما بهدست آوردن آرامش با وجود شاه امکان ندارد و ما نمیتوانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم. آقای کارتر اگر حسن نیت پیدا کردهاند و میخواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشود خوب است که شاه را ببرند و دولت بختیار را پشتیبانی نکنند و به میل ملت که یک امر مشروعی هست... ولی خواسته است که از میل ملت جلوگیری کنند و اما قضیه کودتا، الان به من خبر دادهاند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و میخواهند کشتار زیادی بکنند و از من خواستهاند کالاهای امریکایی را تحریم کنم و به امریکا اخطار کنم که که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما میبینند و اگر شما حسن نیت دارید باید جلوگیری کنید من کودتا را نه به صلاح ملت میدانم و نه به صلاح آمریکا. اگر کودتا بشود از چشم شما میبینم... به شما توصیه میکنم که جلوی این خونریزیها را بگیرید. و نگذارید این خونریزیها تحقق پیدا کند... اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت، تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد، و در غیر این صورت امید آرامش نیست و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در اینکه کسی نتواند جلوی آنرا بگیرد و ملت ایران از کودتای نظامی نمیترسد برای اینکه ماههاست که با قدرت نظامی هرچه سختتر با مردم مقابله شده است و نتوانستهاند آرامش برقرار سازند... و اما به دولت فرانسه، از ریسجمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده است تشکر میکنم و میل دارم کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت که همه برخلاف این امت است بردارند و چرخهای اقتصاد به گردش درآید و در آن وقت است که میشود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری باشد صادر کند.)(صحیفه امام ، ج5، ص 375) (www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36366) 4. بهتر است لحن جدی و صلابت حضرت امام در برخورد با دولت دست نشانده بختیار را با تعابیری که شایسته نظام شاهنشاهی است اشتباه نگیریم امامی که خود را خدمتگزار مردم می دانست و در راه تحقق حکومت اسلامی این همه زحمت و رنج را به جان خرید چگونه می تواند چنین روحیه ای داشته باشد کسانی که با گفتار و رفتار حضرت امام آشنایی دارند به خوبی چنین روحیه ای را از امام دور می دانند. 5. ایشان در پیام 9 اسفند 57 فرمودند: من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر فعلًا برای طبقات کم بضاعتی که در اثر تبعیضات خانمان برانداز رژیم شاهنشاهی دچار محرومیت شدهاند- و با برپایی حکومت اسلامی به امید خدا این محرومیتها برطرف خواهد شد-سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد.(صحیفه نور، ج6، ص262) همچنین ایشان در سخنرانی 10 اسفند 57 در مدرسه فیضیه قم فرمودند: آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم... ( صحیفه نور , ج6 ص 273) در روز 11 اسفند 57 نیز فرمودند: هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای بیخانمانها و فقرای ایران حل گردد؛ و برای هر خانواده، مسکن مورد نیازشان تأمین شود، آب و برق برای فقرا و بیبضاعتها باید مجانی گردد. (صحیفه نور، ج6، ص297) اینها تنها مواردی هستند که امام از آب و برق مجانی سخن گفته اند وهمین طور که ملاحظه می شود برخلاف آنچه در اذهان عمومی مطرح است , امام هیچگاه ادعای مجانی کردن آب وبرق را برای عموم مردم نداشتند و تنها برای قشر محروم و مستضعف جامعه چنین مطلبی را بیان فرمودند و این در راستای توجه حضرت امام به اقشار محروم و کم درآمد جامعه و اجرای عدالت بود که بعدها در قالب تشکیل کمیته امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی انسجام یافت.
آیا صحیح است که حضرت امام خمینی(ره)،در جواب خبرنگاران در فرانسه که از او پرسیدند که شما به دنبال چه نوع حکومتی هستید؟ فرمودند: جمهوری که ما به دنبال آن هستیم, یک جمهوری دموکراتیک است مثل فرانسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا صحیح است که حضرت امام خمینی(ره)،در جواب خبرنگاران در فرانسه که از او پرسیدند که شما به دنبال چه نوع حکومتی هستید؟ فرمودند: جمهوری که ما به دنبال آن هستیم, یک جمهوری دموکراتیک است مثل فرانسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1.حضرت امام از همان هنگامی که در فرانسه بودند منظور از جمهوری اسلامی را به روشنی بیان کردند.به عنوان نمونه ایشان در پاسخ به سوال خبرنگار لوموند که پرسیده بود حضرت عالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست،زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟مشروطیت است؟بر انتخاباتی استوار است؟دموکراتیک است؟ چگونه است؟ امام فرموده بودند:اما جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است. اینکه ما جمهوری اسلامی می گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری شده، اینها بر اسلام متکی است.( صحیفه امام ، ج4، ص 479) همچنین ایشان در مصاحبه با خبرنگاران بی. بی. سی و تلویزیون تجارتی بریتانیا در پاریس در پاسخ این سؤال که [آقا ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامی جمهوری اسلامی چیست؟ و عده زیادی در ایران گفتند که میخواهیم برگردیم به قانون اساسی ایران؛ در این مورد ممکن است توضیحاتی لطف بفرمایید؟] فرمودند: برگشت به قانون اساسی، همان برگشت به رژیم سلطنتی منحط است که امری است کهنه شده و ارتجاعی؛ و این قابل برگشت نیست. و اشخاصی که میگویند میخواهیم برگردیم در اقلیت واقع هستند؛ و تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد میزنند که ما حکومت اسلامی میخواهیم. و اما رژیم اسلامی و جمهوری اسلامی، یک رژیمی است متکی بر آرای عمومی و رفراندم عمومی و قانون اساسیاش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقی ترین قوانین است، و قانون اساسی آن مقدار که مطابق با این قانون مترقی است آنها بر جای خود باقی میماند و آن مقدار که مخالف با این است- به حکم خود قانون اساسی- قانونیت ندارد؛ و بسیاری موادش، موادی بوده است که با سرنیزه تحمیل شده است و آنها باید ساقط بشود.( صحیفه امام ، ج3، ص 514-515) ویژگی حضرت امام صداقت ایشان بود و همین موجب شد تا مردم دعوت ایشان را که برای احیای دین و بازگرداندن عزت و کرامت از دست رفته ملت ایران بود را با جان بپذیرند و رژیم سرسپرده ستشماهی را سرنگون سازند . بهتر است در نقل کلمات حضرت امام به متن کلمات خودشان مراجعه شود نه به نقل قول های بدون مدرک و استناد. 2.تشکیل اوپک از سوی شاه نبود بلکه این سازمان در کنفرانسی که طی روزهای 10 تا 14 سپتامبر سال 1960 در بغداد با حضور نمایندگان کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا برگزار شد بنیان گذاشته شد. ونزوئلا اولین کشوری بود که با نزدیک شدن به ایران، عراق، کویت، و عربستان سعودی در سال 1949 و ارائه این پیشنهاد که آنها به تبادل نظر بپردازند و برای برقراری روابط نزدیک تر و همیشگی بین خود راههای جدیدی کشف کنند، در راستای تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گام برداشت. در سپتامبر 1960، دولت عراق کشورهای ایران، کویت، عربسان سعودی، و ونزوئلا را به اجلاسی در بغداد دعوت کرد تا درمورد کاهش قیمت مواد خام تولید شده توسط کشورهای متبوع خود به مذاکره بپردازند. در نتیجه این مذاکرات، اوپک با هدف یکپارچه سازی و هماهنگ کردن سیاستهای ناظر بر نفت کشورهای عضو تأسیس شد (روحانی، فواد؛ تاریخ اوپک، برگردان منوچهر روحانی، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1354، ص 104-103) 3. در مورد زمینه ها و اهداف شکل گیری کنفرانس گوآداب باید اشاره کنیم.همزمان با تشکیل دولت بختیار و پیش از خروج شاه از ایران، کنفرانس گوآدلوپ با حضور کارتر رئیسجمهور آمریکا، ژیسکار دیستن رئیسجمهور فرانسه، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و جیمز کالاهان نخستوزیر انگلستان در هفته اول ژانویه1979 در جزیره گوآدلوپ بهطور غیررسمی تشکیل شد.) طلوعی، محمود؛ داستان انقلاب، تهران، نشر علم، 1375، ص 389) کنفرانس گوآدلوپ بهدعوت ژیسکاردیستن ، هنگامی تشکیل شد که خطر مداخله شوروی برای بهرهبرداری از اوضاع بحرانی ایران در آغاز سال1979 جدی بهنظر میرسید. روسها تا اوائل تشکیل دولت نظامی و تا زمانی که هنوز امیدی به بقای رژیم سلطنتی در ایران وجود داشت به حمایت خود از رژیم شاه ادامه میدادند و اثری از تبلیغات ضد رژیم، یا طرفداری از انقلاب ایران در مطبوعات و رسانههای خبری شوروی دیده نمیشد. زیرا دولت شوروی علاوه بر روابط دوستانهای که با رژیم شاه برقرار کرده بود، تشکیل یک حکومت مذهبی در ایران را به مصلحت خود نمیدانست و از استقرار چنین رژیمی در همسایگی جمهوریهای مسلمان خود بیمناک بود. اما در اواخر آبان1357 که ناتوانی دولت نظامی در جلوگیری از گسترش حرکتهای انقلابی آشکار شد و دامنه اعتصابات و تظاهرات گسترش یافت، دولت شوروی ناگهان سکوت خود را شکست و برژنف رهبر وقت شوروی روز 18نوامبر1978(27آبان1357) با ارسال پیامی به کارتر، امریکا را از مداخله در امور ایران بر حذر داشت. همزمان با ارسال این پیام برای کارتر، روزنامه پراودا ارگان رسمی دولت شوروی نیز ضمن مقالهای درباره هرگونه مداخله خارجی در امور ایران هشدار داد و نوشت که هرگونه مداخله خارجی در امور ایران بهخصوص دخالت نظامی در این کشور همسایه را عملی بر ضد امنیت خود تلقی خواهد نمود.( همان، ص 390) برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، در خاطرات خود از پیام برژنف درباره اوضاع ایران بهعنوان یک تحول شوم در بحران ایران یاد کرده و ارسال چنین پیامی در آن موقعیت از مقاصد سوء شورویها برای بهرهبرداری از بحران ایران حکایت میکرد. برژینسکی اضافه میکند که وزارتخارجه پیشنویس پاسخ ملایمی برای پیام برژنف تهیه کرده بود که بیشتر لحن دفاعی داشت و به دولت شوروی اطمینان میداد که امریکا قصد مداخله در امور ایران را ندارد. برژینسکی برای خودداری از ارسال این پاسخ و تهیه جواب محکمتری برای برژنف دست بهکار میشود. و سرانجام پیامی به این مضمون برای برژنف ارسال میشود که امریکا به حمایت خود از رژیم قانونی ایران ادامه خواهد داد و به تعهدات خود برای حفظ و استقلال تمامیت ارضی ایران عمل خواهد کرد. در این پیام بر این نکته تأکید شد که امریکا انتظار دارد دولت شوروی هم استقلال و تمامیت ارضی ایران را محترم شمرده و از مداخله در امور این کشور خودداری نماید. اتهام قصد مداخله امریکا در امور ایران هم قویا رد شد و عنوان کردن این اتهامات از طرف شوروی بهعنوان مقدمه و زمینهچینی برای مداخله خود آنها تلقی میشود. برژینسکی در ادامه میگوید در متن پاسخ کارتر به برژنف مخصوصا روی این نکته تأکید کرده و نوشتیم که من اطمینان دارم شما این مطلب را بهخوبی درخواهید یافت که چنین مداخلهای(مداخله شوروی در ایران) عواقب بسیار وخیمی بهبار خواهد آورد.( ونس، سایروس؛ و برژینسکی، زبیگنو؛ توطئه در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات هفته، 1362، ص 122( پاسخ محکم کارتر به برژنف، دولت شوروی را از مداخله علنی در امور ایران بازداشت ولی تبلیغات شوروی از این تاریخ به طرفداری از انقلاب ایران تغییر جهت داد و روسها با اعزام تودهایهای فراری به ایران و ایجاد یک تشکیلات کمونیستی در جنب نیروهای اسلامی درصدد نفوذ در جریان انقلاب ایران برآمدند. ژیسکار دیستن در خاطرات خود گزارش نگرانکنندهای که در این مورد از تهران میرسید اشاره کرده و مینویسد: (سفیر ما تقریبا هر روز تلگرافهای دقیق و جامعی درباره تحولات اوضاع ایران برای ما میفرستاد....حدسیات او درباره اوضاع ایران بدبینانه بود. در گزارشات او میخوانیم که خروج شاه از ایران، با وجود حمایت ارتش اجتنابپذیر است. بهعقیده او هیچ فرمول سیاسی برای جانشینی شاه وجود نداشت و بیم آن میرفت که کمونیستها که تنها تشکیلات منظم سیاسی ایران را در اختیار داشتند، با حمایت شوروی در همسایگی شمال ایران، قدرت را در دست گیرند...)( دیستن، ژیسکار؛ قدرت و زندگی خاطرات یک رئیسجمهور، ترجمه محمود طلوعی، تهران، پیک ترجمه و نشر، 1368، ص 98) که این موضوعات باعث شد که کنفرانس گودآلوپ شکل گیرد. مذاکرات بین افراد حاضر در کنفرانس در این کنفرانس صحبتهای زیادی بین افراد حاضر درباره ایران انجام شد. جیمز کالاهان گفت:(شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راه حل واقعی برای جانشینی او هم وجود ندارد. مردان سیاسی هم که در میان ماندهاند، تواناییهای محدودی دارند. بهعلاوه بیشتر آنها با رژیم ارتباطاتی داشتهاند و آلوده به مسایل و مشکلات این رژیم هستند. ارتش هم فاقد تجربه سیاسی است و نمیتواند در این میان یک نقش انتقالی ایفا کند. و فرماندهان آن هم به شاه وفا دارند و نمیتواند عملی انجام بدهند...)( دیستن، ژیسکار؛ پیشین، ص 100)ژیسکار دیستن عنوان کرد که من نظریات دولت فرانسه را براساس اطلاعاتی که از سفیرمان دریافت داشتهام و گزارش میشل یونیاتوسکی از مذاکراتش در تهران تشریح میکنم:(من دو خطر عمده، که با هم ارتباط دارند، یعنی فروپاشی و تجزیه ایران و خطر مداخله شوروی را خاطرنشان میسازم. من به سه همتای خود اطلاع میدهم که شاه بهوسیله من تقاضا کرده است که به اقدام مشترکی برای تضعیف فشار شوروی دست بزنیم. ضمن اعلام این مطلب اضافه میکنم که بههرحال هشداری از طرف ما به شورویها مفید خواهد بود، زیرا آنها را متوجه خواهد کرد که ما مستقیما درگیر و نگران این اوضاع هستیم. نظر من این است که در حال حاضر باید از شاه پشتیبانی کرد، زیرا با وجود اینکه منفرد و تضعیف شده است حداقل دید واقعبینانهای نسبت به مسایل دارد و تنها نیروی موجود در برابر جریان مذهبی، یعنی ارتش را هنوز در اختیار دارد...)( همان ، ص 101) کارتر در ادامه بیان کرد:(اوضاع ایران بهکلی تغییر پیدا کرده است. شاه دیگر نمیتواند بماند. مردم ایران دیگر او را نمیخواهند و دولت یا دولتمردی در ایران باقی نمانده است که حاضر به همکاری با او باشد. اما جای نگرانی نیست، نظامیها هستند، آنها قدرت را بهدست خواهند گرفت بیشتر فرماندهان نظامی ایران در مدارس ما تحصیل کردهاند و فرماندهان و روسای ارتش ما را خوب میشناسند، آنها حتی یکدیگر را به اسم کوچک صدا میکنند....)( همان ، ص 102) برژینسکی به جلسه مهمی که روز قبل از تشکیل این کنفرانس در کاخ سفید تشکیل شده بود اشاره کرده و مینویسد:(اعمال و رفتار ضدونقیض شاه و گزارشاتی که از طرف سولیوان به واشنگتن میرسید، سرانجام ما را به این نتیجه رساند که اولا در شرایط موجود به نفع ماست که شاه از ایران خارج شود و ثانیا لازم است که یک افسر بلند پایه امریکایی، ژنرال رابرت هایزر را به ایران بفرستیم تا پس از خروج شاه از ایران به حفظ یکپارچگی و انسجام ارتش ایران کمک کند. که بالاخره این تصمیمات روز 3ژانویه1978-(13دی57) در جلسه¬ی کمیته ویژه¬ی هماهنگی و جلسهای که بعدا در حضور کارتر تشکیل شد اتخاذ گردید.)( ونس، سایروس؛ و برژینسکی، زبیگنو؛ پیشین، صص 140-132( مأموریت هایزر آنطور که از نوشتههای خود او و سایر مقامات رسمی امریکا برمیآید، جلوگیری از فروپاشی ارتش ایران پس از خروج شاه، و تضمین حمایت ارتش از حکومت بختیار بود. ولی هایزر در عین حال میبایست از هرگونه اقدامی نظامی برای جلوگیری از خروج شاه، پیشگیری کند. و بعد از خروج شاه نیز نظامیان را از دست زدن به یک اقدام حاد و ناپخته علیه حکومت بختیار باز دارد. آخرین مرحله مأموریت هایزر، در صورت شکست بختیار و نا امیدی امریکا از کنار آمدن با انقلابیون ایران ترتیب یک کودتای نظامی برای حفظ منافع امریکا در ایران بود.( طلوعی، محمود؛ پیشین، ص 400) پیامدهای کنفرانس گودآلوپ ژنرال هایزر بهدنبال کنفرانس گوآدلوپ به تهران اعزام شد و رئوس تصمیمات کنفرانس را به فرماندهان نظامی ایران ابلاغ کرد و به آنها گفت که امریکا با هرگونه اقدام نظامی برای جلوگیری از خروج شاه یا ساقط کردن حکومت بختیار مخالفت خواهد کرد.( روبین، باری؛ جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران، انتشارات آشتیانی، 1363، ص176) همچنین چند روز پس از پایان کنفرانس گو آدلوپ، کارتر در 18دی57(7ژانویه¬ی1978) از طریق دو تن از یاران ژیسکار دیستن پیامی برای امامخمینی(ره) میفرستد که در آن با نهایت صراحت اعلام میکند که دولت بختیار مورد حمایت امریکاست و از امام میخواهد که از وی حمایت کند و تهدید میکند که در صورت مخالفت امام با دولت بختیار وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و اینکه بهتر است امام در بازگشت به ایران عجله نکند.( علی بابایی، داوود؛ بیست و پنج سال در ایران چه گذشت، تهران، امید فردا، 1381، ج 1، ص94) امامخمینی در پاسخ کارتر فرمودند:(پیام آقای کارتر دو جهت در آن بود. یکی راجع به موافقت کردن با دولت بختیار و حداقل سکوت در این شرایط و حفظ آرامش در این فترت و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیشبینی کودتای نظامی، پیشبینی کشتار وسیع مردم که ما را از آن میترسانند. راجع به دولت بختیار، شما سفارش میکنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. به فرض اینکه من چنین خطایی بکنم. ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج شود، ملت ما حاضر نیست که تمام خونها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد. یا برود یا بدتر از آن برگردد. و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند و آنهم بر خلاف قانون اساسی است که من مکرر تشریح کردهام و اما قضیه اینکه آرامش باشد. ما همیشه میخواهیم که مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند و اما بهدست آوردن آرامش با وجود شاه امکان ندارد و ما نمیتوانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم. آقای کارتر اگر حسن نیت پیدا کردهاند و میخواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشود خوب است که شاه را ببرند و دولت بختیار را پشتیبانی نکنند و به میل ملت که یک امر مشروعی هست... ولی خواسته است که از میل ملت جلوگیری کنند و اما قضیه کودتا، الان به من خبر دادهاند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و میخواهند کشتار زیادی بکنند و از من خواستهاند کالاهای امریکایی را تحریم کنم و به امریکا اخطار کنم که که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما میبینند و اگر شما حسن نیت دارید باید جلوگیری کنید من کودتا را نه به صلاح ملت میدانم و نه به صلاح آمریکا. اگر کودتا بشود از چشم شما میبینم... به شما توصیه میکنم که جلوی این خونریزیها را بگیرید. و نگذارید این خونریزیها تحقق پیدا کند... اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت، تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد، و در غیر این صورت امید آرامش نیست و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در اینکه کسی نتواند جلوی آنرا بگیرد و ملت ایران از کودتای نظامی نمیترسد برای اینکه ماههاست که با قدرت نظامی هرچه سختتر با مردم مقابله شده است و نتوانستهاند آرامش برقرار سازند... و اما به دولت فرانسه، از ریسجمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه مناقشه کرده است تشکر میکنم و میل دارم کارتر را نصیحت کنند که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت که همه برخلاف این امت است بردارند و چرخهای اقتصاد به گردش درآید و در آن وقت است که میشود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری باشد صادر کند.)(صحیفه امام ، ج5، ص 375) (www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36366) 4. بهتر است لحن جدی و صلابت حضرت امام در برخورد با دولت دست نشانده بختیار را با تعابیری که شایسته نظام شاهنشاهی است اشتباه نگیریم امامی که خود را خدمتگزار مردم می دانست و در راه تحقق حکومت اسلامی این همه زحمت و رنج را به جان خرید چگونه می تواند چنین روحیه ای داشته باشد کسانی که با گفتار و رفتار حضرت امام آشنایی دارند به خوبی چنین روحیه ای را از امام دور می دانند. 5. ایشان در پیام 9 اسفند 57 فرمودند: من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر فعلًا برای طبقات کم بضاعتی که در اثر تبعیضات خانمان برانداز رژیم شاهنشاهی دچار محرومیت شدهاند- و با برپایی حکومت اسلامی به امید خدا این محرومیتها برطرف خواهد شد-سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد.(صحیفه نور، ج6، ص262) همچنین ایشان در سخنرانی 10 اسفند 57 در مدرسه فیضیه قم فرمودند: آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم... ( صحیفه نور , ج6 ص 273) در روز 11 اسفند 57 نیز فرمودند: هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای بیخانمانها و فقرای ایران حل گردد؛ و برای هر خانواده، مسکن مورد نیازشان تأمین شود، آب و برق برای فقرا و بیبضاعتها باید مجانی گردد. (صحیفه نور، ج6، ص297) اینها تنها مواردی هستند که امام از آب و برق مجانی سخن گفته اند وهمین طور که ملاحظه می شود برخلاف آنچه در اذهان عمومی مطرح است , امام هیچگاه ادعای مجانی کردن آب وبرق را برای عموم مردم نداشتند و تنها برای قشر محروم و مستضعف جامعه چنین مطلبی را بیان فرمودند و این در راستای توجه حضرت امام به اقشار محروم و کم درآمد جامعه و اجرای عدالت بود که بعدها در قالب تشکیل کمیته امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی انسجام یافت.
- [سایر] آیا صحیح است که حضرت امام خمینی(ره)،در جواب خبرنگاران در فرانسه که از او پرسیدند که شما به دنبال چه نوع حکومتی هستید؟ فرمودند: جمهوری که ما به دنبال آن هستیم, یک جمهوری دموکراتیک است مثل فرانسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
- [سایر] امام خمینی ره در مورد دیپلماسی یا سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] از دیدگاه امام خمینی(ره) مفهوم « جمهوری اسلامی» به چه معنا و منظوری است؟
- [سایر] با توجه به آزادی بیانی که فرانسه به امام خمینی(ره) داد، آیا نمی توان انقلاب را مدیون لیبرال دموکراسی فرانسه، دانست؟
- [سایر] با توجه به آزادی بیانی که فرانسه به امام خمینی(ره) داد، آیا نمی توان انقلاب را مدیون لیبرال دموکراسی فرانسه، دانست؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] چرا حضرت امام خمینی(رحمه الله) فرمودند اسرائیل باید از صحنه ی روزگار محو شود؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده)، پس از آن بدون فاصله قابل توجّه مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ عَلَی الصِّداق المعلُوم) (یعنی ازدواج را با مهری که معیّن شده قبول کردم) عقد صحیح است. جمله دوم میتواند با اشاره به مهر مذکور باشد، مانند: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ هکذا) بلکه اگر در جواب تنها بگوید: (قَبِلْتُ) یا (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ) و مقصود او قبول تزویج با مهر معیّن شده باشد کفایت میکند. در عقد ازدواج دائم اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أَحْمَدَ علی الصّداقِ المعلُومِ) و پس از آن بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَزْویج لمُوکّلی عَلَی الصّداقِ المعلُومِ) صحیح میباشد، همین طور به شکلهای دیگری که اشاره شد. گفتنیست که لازم نیست صیغه ایجاب را زن بخواند و صیغه قبول را مرد، بلکه بر عکس، میتواند صیغه ایجاب را مرد و صیغه قبول را زن بخواند. در هر حال باید صیغهای که مرد و زن میخوانند معنای یکسانی را برساند، هر چند با یک لفظ نباشد، مثلاً اگر زن با لفظ (زوّجتک) صیغه ایجاب را بخواند و مرد با لفظ (قبلت النّکاح) آن را قبول کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.