آیا ولی فقیه می تواند موقتاً احکام اولیه مانند نماز و روزه را تعطیل کند؟ یا حتی توحید را تعطیل کند؟ چرا؟ توضیح بفرمایید. احکام از جهات گوناگون به اقسام متعددی تقسیم می شوند. از جمله حکم تکلیفی و وضعی، واقعی و ظاهری، اولیه و ثانوی، ثابت و متغییر و ... .عدم تفکیک و تشخیص هر یک از آنها باعث برداشت های نادرست می شود. در ادامه به تبیین دو حکم اولی و ثانوی که به مسئله شما نیز ارتباط دارد، میپردازیم. حکم اولی بر اساس تعریف مشهور فقها، حکمی است که در موضوع آن عارض شدن حالتی خاص مانند اکراه، اضطرار، ضرر، و ... مدنظر نباشد. در مقابل حکم ثانوی آن است که در موضوع آن عارض شدن این قبیل حالت ها دخیل باشد. به عنوان مثال وقتی گفته می شود (روزه بر هر مکلفی واجب است) وجوب روزه ، حکمی اولی است که به طبیعت روزه تعلق گرفته است. ولی اگر روزه موجب ضرر باشد، حکم اولی وجوب به حکم ثانوی تحریم تبدیل می شود. نکته دیگر در اینباره، پویایی اجتهاد در مذهب شیعه است که بر اساس زمان و مکان این پویایی مدنظر قرار میگیرد. احکام اسلام هر چند در ماهیت خود ثابت می باشند و هیچ گونه تغییری در طول زمان پیدا نمی کنند؛ منتها از جهت موضوع دارای ملاک ها و مصالح خاصی میباشند که به ملاحظه آن ها از طرف شارع مقدس تشریع شده اند. و تا زمانی که تغییر بیرونی و یا درونی برای موضوعات و ملاک ها حاصل نشود احکام ثابت و تغییرناپذیر می مانند؛ اما چنانچه موضوع ها تغییر کرد حکم نیز تغییر خواهد کرد. تغییر موضوع احکام به دو صورت ممکن است: 1. درونی، مانند سرکه شدن شراب و مسائلی از این دست؛ دراین صورت حکم نیز تغییر می کند و جای بحث ندارد. 2. بیرونی، مانند آنجا که روابط اجتماعی و یا اقتصادی نسبت به موضوعی تغییر کرده باشد، در این صورت نیز حکم پیشین برداشته شده و حکم جدیدی بر آن ها بار می شود. در تغییرات از نوع دوم، موازین و معیارهای خاصی وجود دارد که خود اسلام معین کرده است؛ و تعیین موضوع و ملاک آن بسیار سخت است و تنها از عهده خبرگان در مسائل دینی یا همان مجتهدان برمیآید. از این رو نباید به صرف تغییر ظاهری شرایط و روابط اجتماعی حکم به تغییر داد. نکته مهم در اینباره این است که تغییر احکام الهی به هیچ روی جایز نیست و تنها در صورتی که اجرای یکی از احکام در تعارض با یک مصلحت مهم اجتماعی شود، به طور موقت به حکم ولی فقیه میتوان مصلحت اهم اجتماعی را بر آن حکم مقدم داشت. که البته این امر نیز تابع ضوابط شرعی خود است و از این جهت که ولیفقیه جانشین معصوم در تمامی مقامات شرعی غیر از ولایت تکوینی است، این حق به او داده شده که با توجه به شرایط اجتماعی و یا تغییرات موضوعی برخی احکام را به صورت موقت یا دائم تعطیل نماید. در ادامه نسبت به دو نمونهای که به آن اشاره داشتهاید باید گفت: طبق مباحث مطرح شده ولیفقیه امکان تعطیل کردن برخی از احکام را به دلیل مصالح واقعی دین و جامعه اسلامی و نیز برخی تغییرات موضوعی دارد. اما تعطیل کردن توحید را نمیتوان از شئونات ولیفقیه و حتی معصوم دانست. توحید به عنوان یکی از اصول دین بوده که واژگانی مانند دین ، ولایت وحتی ولایت فقیه در پرتو آن معنی پیدا میکند و نفی آن به معنی از بین بردن اصل دین خواهد بود. اصلی که معصومین و علما به دنبال تثبیت آن بوده و هستند. به طور کل تعطیل کردن اصول دین همچون توحید نقض غرض است. تمامی مسائل دینی و احکام به منظور تثبیت اصول دین است، حال چگونه میتوان به هر دلیل اصل دین و غرض نهایی را تعطیل کرد. توحید امری واقعی و حقیقی است و امکان نفی یا تعطیل کردن آن اصولاً عقلی نیست. تعطیل کردن از نظر منطقی تنها در امور اعتباری ممکن است یعنی اموری که به اذن شارع اعتبار و معنا یافته است.تعطیل کردن توحید مانند این است که بگوییم آیا ولیفقیه میتواند وجود شب یا روز را تعطیل کند یا آنرا نفی کند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100114518)
آیا ولی فقیه می تواند موقتاً احکام اولیه مانند نماز و روزه را تعطیل کند؟ یا حتی توحید را تعطیل کند؟ چرا؟ توضیح بفرمایید.
آیا ولی فقیه می تواند موقتاً احکام اولیه مانند نماز و روزه را تعطیل کند؟ یا حتی توحید را تعطیل کند؟ چرا؟ توضیح بفرمایید.
احکام از جهات گوناگون به اقسام متعددی تقسیم می شوند. از جمله حکم تکلیفی و وضعی، واقعی و ظاهری، اولیه و ثانوی، ثابت و متغییر و ... .عدم تفکیک و تشخیص هر یک از آنها باعث برداشت های نادرست می شود. در ادامه به تبیین دو حکم اولی و ثانوی که به مسئله شما نیز ارتباط دارد، میپردازیم.
حکم اولی بر اساس تعریف مشهور فقها، حکمی است که در موضوع آن عارض شدن حالتی خاص مانند اکراه، اضطرار، ضرر، و ... مدنظر نباشد. در مقابل حکم ثانوی آن است که در موضوع آن عارض شدن این قبیل حالت ها دخیل باشد. به عنوان مثال وقتی گفته می شود (روزه بر هر مکلفی واجب است) وجوب روزه ، حکمی اولی است که به طبیعت روزه تعلق گرفته است. ولی اگر روزه موجب ضرر باشد، حکم اولی وجوب به حکم ثانوی تحریم تبدیل می شود.
نکته دیگر در اینباره، پویایی اجتهاد در مذهب شیعه است که بر اساس زمان و مکان این پویایی مدنظر قرار میگیرد. احکام اسلام هر چند در ماهیت خود ثابت می باشند و هیچ گونه تغییری در طول زمان پیدا نمی کنند؛ منتها از جهت موضوع دارای ملاک ها و مصالح خاصی میباشند که به ملاحظه آن ها از طرف شارع مقدس تشریع شده اند. و تا زمانی که تغییر بیرونی و یا درونی برای موضوعات و ملاک ها حاصل نشود احکام ثابت و تغییرناپذیر می مانند؛ اما چنانچه موضوع ها تغییر کرد حکم نیز تغییر خواهد کرد. تغییر موضوع احکام به دو صورت ممکن است:
1. درونی، مانند سرکه شدن شراب و مسائلی از این دست؛ دراین صورت حکم نیز تغییر می کند و جای بحث ندارد.
2. بیرونی، مانند آنجا که روابط اجتماعی و یا اقتصادی نسبت به موضوعی تغییر کرده باشد، در این صورت نیز حکم پیشین برداشته شده و حکم جدیدی بر آن ها بار می شود.
در تغییرات از نوع دوم، موازین و معیارهای خاصی وجود دارد که خود اسلام معین کرده است؛ و تعیین موضوع و ملاک آن بسیار سخت است و تنها از عهده خبرگان در مسائل دینی یا همان مجتهدان برمیآید. از این رو نباید به صرف تغییر ظاهری شرایط و روابط اجتماعی حکم به تغییر داد. نکته مهم در اینباره این است که تغییر احکام الهی به هیچ روی جایز نیست و تنها در صورتی که اجرای یکی از احکام در تعارض با یک مصلحت مهم اجتماعی شود، به طور موقت به حکم ولی فقیه میتوان مصلحت اهم اجتماعی را بر آن حکم مقدم داشت.
که البته این امر نیز تابع ضوابط شرعی خود است و از این جهت که ولیفقیه جانشین معصوم در تمامی مقامات شرعی غیر از ولایت تکوینی است، این حق به او داده شده که با توجه به شرایط اجتماعی و یا تغییرات موضوعی برخی احکام را به صورت موقت یا دائم تعطیل نماید.
در ادامه نسبت به دو نمونهای که به آن اشاره داشتهاید باید گفت: طبق مباحث مطرح شده ولیفقیه امکان تعطیل کردن برخی از احکام را به دلیل مصالح واقعی دین و جامعه اسلامی و نیز برخی تغییرات موضوعی دارد. اما تعطیل کردن توحید را نمیتوان از شئونات ولیفقیه و حتی معصوم دانست.
توحید به عنوان یکی از اصول دین بوده که واژگانی مانند دین ، ولایت وحتی ولایت فقیه در پرتو آن معنی پیدا میکند و نفی آن به معنی از بین بردن اصل دین خواهد بود. اصلی که معصومین و علما به دنبال تثبیت آن بوده و هستند. به طور کل تعطیل کردن اصول دین همچون توحید نقض غرض است.
تمامی مسائل دینی و احکام به منظور تثبیت اصول دین است، حال چگونه میتوان به هر دلیل اصل دین و غرض نهایی را تعطیل کرد. توحید امری واقعی و حقیقی است و امکان نفی یا تعطیل کردن آن اصولاً عقلی نیست. تعطیل کردن از نظر منطقی تنها در امور اعتباری ممکن است یعنی اموری که به اذن شارع اعتبار و معنا یافته است.تعطیل کردن توحید مانند این است که بگوییم آیا ولیفقیه میتواند وجود شب یا روز را تعطیل کند یا آنرا نفی کند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100114518)
- [سایر] معنای احکام اولیه و ثانویه چیست؟ نماز و روزه جزو کدامیک از این احکام هستند؟
- [سایر] آیا ولی فقیه می تواند با ولایت مطلقه ای که دارد احکام الهی را تغییر دهد؟
- [سایر] تفاوت پاپ با ولی فقیه چیست؟ حدود اختیارات پاپ در احکام و مسائل اجتماعی چه قدر است؟
- [آیت الله خامنه ای] در صورت تعارض فتوای ولی امر مسلمین با فتوای مرجعی در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وظیفه شرعی مسلمانان چیست؟ آیا معیاری برای تفکیک احکام صادره از طرف مراجع تقلید و ولی فقیه وجود دارد؟ مثلاً اگر نظر مرجع تقلید با نظر ولی فقیه در مسأله موسیقی اختلاف داشته باشد، متابعت از کدامیک از آنان واجب و مجزی است؟ به طور کلی احکام حکومتی که در آن نظر ولی فقیه بر فتوای مراجع تقلید برتری دارد، کدام است؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا ولی فقیه ولایتی دارد که بر اساس آن بتواند احکام دینی را به هر دلیلی مانند مصلحت عمومی، نسخ نماید؟
- [سایر] آیا ولی فقیه می تواند از باب احکام ثانویه حرام را حلال کند یا ... یا فقط می تواند مباحی را مدتی حرام کند؟
- [سایر] آیا اختیارات ولی فقیه قانونی و شرعی است؟ مقامات نظام های لیبرال دموکراسی چه اختیاراتی دارند؟
- [سایر] حکم شرعی کاشت مزه طبیعی و مصنوعی و حکم وضو و نماز بفرمایید
- [آیت الله خامنه ای] آیا احکام شرعی در صورتی که ولی امر مسلمین به دلیل مصالح عمومی مسلمانان، بر خلاف آنها حکم نماید، قابل تغییر و تعطیل است؟
- [سایر] آیا لزوم اطاعت از ولی فقیه یک مساله شرعی است و نیاز به اجازه مرجع تقلید دارد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ضمانت شرعی با آنچه امروزه عرفاً رایج است تفاوت می کند. در ضمانت شرعی کل بدهی بر عهده ضامن قرار می گیرد و طلبکار حق رجوع به بدهکار اولیه خود را ندارد. اما در ضمانت عرفی رایج، ضامن در طول بدهکار اولیه قرار می گیرد یعنی اگر بدهکار اولیه بدهی خود را نپرداخت ضامن طبق تعهد خود عمل می کند ولی فعلاً احکام ضمانت شرعی بیان می شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .بنا بر احتیاط واجب برای یاد دادن احکام واجبِ نماز مزد نگیرند و مسئول اموال بیت المال باید نیاز یاد دهنده احکام واجب نماز را برطرف نماید. دریافت مزد برای یاد دادن احکام مستحبِ نماز, جایز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر باید قضای روزه او را به تفصیلی که در بخش احکام نماز در مسائل 1399 به بعد گفته شد، به جا آورد.
- [آیت الله سبحانی] اگر پدر و یا مادر غیر از روزه رمضان، روزه واجب دیگری را مانند روزه نذر نگرفته باشد، قضای آن بر پسر بزرگتر واجب نیست. احکام روزه مسافر
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه میت بگذارند . احکام نماز میت
- [آیت الله اردبیلی] شک در تعداد رکعتهای نماز جمعه موجب بطلان آن است و در سایر احکام حکم نماز دو رکعتی را دارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] در زمان غائب بودن امام7 مستحبّ است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر، احکام زکاْ فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غائب بودن امام (ع) مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکاه فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله بروجردی] در زمان غائب بودن امام مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبة عید فطر احکام زکات فطره و در خطبة عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در زمان غایب بودن امام علیهالسلام ، مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان، دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.