چرا حضرت آیت الله صافی گلپایگانی از شورای نگهبان استعفا دادند؟ این موضوع را برا اساس خاطرات آیت الله مومن بررسی می نمائیم : در انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی گزارش های فراوانی مبنی بر تخلف در صندوق های رای وجود داشت. شورای نگهبان از تایید انتخابات خودداری کرد و به بازشماری برخی صندوق ها پرداخت که در موارد زیادی تخلف مجریان محرز شد. دولت وقت ( آقای موسوی) با مراجعه به رهبر انقلاب خواستار مداخله ایشان در انتخابات و استفاده از حکم ولایی جهت تایید انتخابات شد. با توجه به شرایط حساس کشور در نهایت امام راحل ره با صدور حکمی خواستار پایان یافتن بازشماری آرا شده و پرونده رسیدگی قانون شورای نگهبان به تخلفات انتخاباتی مختومه شد. به دنبال حکم حضرت امام (ره) آیت الله صافی گلپایگانی دبیر وقت شورای نگهبان که امروز از مراجع تقلید هستند، از مقام خود استعفا داده و به قم مراجعت نمودند.) در خصوص انتخابات مجلس سوم ذکر چند نکته ضروری است : 1_ به دلیل فضای ملتهب جنگ و بمباران شدید تهران عده ای خواستار تعویق انتخابات بودند 2_ برخی از مسئولین برگزاری انتخابات در این فضا را کمتر از اهمیت جنگ نمی دانستند. 3_ مجلس سوم مقدمات باز نگری در قانون اساسی را فراهم آورد 4_ ایجاد شبهه در انتخابات می توانست فضای کشور را در آن شرایط خطیر به سمت بی اعتمادی سوق دهد. آیت الله مومن عضو هیئت نظارت مرکزی انتخابات شورای نگهبان پیرامون این موضوع چنین می گوید : وقتی انتخابات مجلس سوم برگزار شد، گزارشهایی رسید که آرای برخی از کاندیداها را با آنکه در صندوق انداخته شده بود، نخواندهاند. و مسئله را به این شکل جلوه داده بودند که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را بیجهت، ابطال کند امام ره فرمودند: (به من گفتهاند که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را باطل کند). آقای امامیکاشانی مطالبی گفتند و دکتر مدنی از حقوقدانان شورای نگهبان نیز مطالبشان را بیان کرد. من هم به امام عرض کردم: (شورای نگهبان اصلاً تصمیم بر ابطال انتخابات ندارد و ما انتخابات تهران را صحیح میدانیم. منتها دو مطلب در کار است. در حدود 30 شعبه از شعب اخذ رأی، ناظرین ما را دستگیر و زندانی کردهاند. وقتی در این شعب، ناظر شورای نگهبان را حبس کردهاند، ما حق داریم که دست کم احتمال سوءنیت بدهیم. نهایتاً ممکن است تنها همین چند صندوق را باطل کنیم. گزارشهایی هم از ناظرین صندوقهای دیگر(که حدود 600 صندوق است) به ما رسیده است که دال بر وجود تخلفاتی است که در این صندوقها صورت گرفته است. برای مثال در یک شعبه، ظاهراً آقای باهنر دوهزار و خردهای رأی داشته است; ولی تنها دو رأی برای ایشان منظور شده است. ما این صندوقهای مشتبه را میخواهیم بازشماری کنیم و در این بازشماری ممکن است نتیجه ی آرا، جابهجا شود و خلاصه اینکه، واقع، معلوم گردد). امام در پاسخ فرمودند: (حق شورای نگهبان است که چنین کند و باید شما این کار را انجام دهید; منتها آنچه من میگویم، این است که کار به شکلی انجام شود که به روزی که برای برگزاری مرحله ی دوم انتخابات میان دورهای اعلام شده است، لطمه نخورد). ما گفتیم: (بسیار خوب). بنا شد صندوقها در اختیار ما قرار گیرد. درنهایت هم صندوقها در اختیار شورای نگهبان قرار نگرفت! به نظر ما نمیبایست مسئله به این شکل انجام میشد و خاتمه مییافت. وقتی بنده در حضور امام مطالبم را عرض کردم، کاملاً مشخص بود که بیان بنده در خصوص تصمیم شورای نگهبان، مؤثر واقع شده است . شاهدش اینکه امام فرمودند که صندوقها در اختیار شورای نگهبان قرارگیرد. حتی وقتی از محضر حضرت امام خارج شدیم، مرحوم حاج احمد آقا به عمد نزد بنده آمد و به لحاظ اینکه از قدیم در قم با هم آشنا بودیم و رابطهای بین ما وجود داشت، ابراز کرد: (به جدهام حضرت زهرا(س) ما به امام نگفته بودیم که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را باطل کند. من نمیدانم این مطلب از کجا در ذهن امام رفته است). من گفتم: (حالا از هر جا که رفته است، دیگر مسئلهای نیست. مهم این است که امام به شورای نگهبان حق دادند که به وظیفه ی قانونیاش عمل کند). غافل از اینکه صندوقها را در اختیار ما نمیگذارند. ما حتی برای اینکه صندوقها را تحویل بگیریم، برخی از اعضای حقوقدان شورای نگهبان همچون دکتر افتخار جهرمیرا که بیشتر با آقایان وزارت کشور رفاقت داشتند، نزد آنان فرستادیم تا صندوقها را تحویل بگیرند; ولی دست خالی برگشتند. درنهایت، خدمت حضرت امام گزارش شد که انتخابات سالم است. در این حال امام به شورای نگهبان نامهای نوشتند و در آن آوردند که (انتخابات تهران صحیح است و صحت آن را در رسانهها اعلام کنید). این نامه قبل از اینکه به دست ما برسد، از تریبون مجلس خوانده شد. شورای نگهبان نیز با صدور نامهای اعلام کرد که طبق تأیید حضرت امام، انتخابات تهران صحیح میباشد. این اتفاق، هیچ توجیهی ندارد; جز اینکه نگذاشتهاند که حضرت امام در جریان امر قرار گیرند; درنهایت هم ما نتوانستیم بفهمیم که انتخابات دوره ی سوم مجلس در تهران چگونه برگزار شد. اگر در آرشیو، به مطالب روزنامههای آن ایام بنگرید، خواهید دید که جناب آقای آیتالله صافی - شخصیت بزرگوار و دقیق که دارای اتقان و تقوای مخصوص به خود هستند مطالبی را بیان فرمودند و صحبتهایشان از موضعِ بالاتر از هیئت نظارت مرکزی و به عنوان دبیر شورای نگهبان ایراد شد. با این وصف از طرف وزارت کشور با پاسخ ردی عجیب و غریب روبهرو شدند. آیتالله آقای صافی هم نتوانستند این وضعیت را تحمل کنند و استعفا کردند. به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی (خاطرات آیت الله مومن) http://www.irdc.ir/fa/content/7343/default.aspx (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100120385)
چرا حضرت آیت الله صافی گلپایگانی از شورای نگهبان استعفا دادند؟
این موضوع را برا اساس خاطرات آیت الله مومن بررسی می نمائیم :
در انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی گزارش های فراوانی مبنی بر تخلف در صندوق های رای وجود داشت. شورای نگهبان از تایید انتخابات خودداری کرد و به بازشماری برخی صندوق ها پرداخت که در موارد زیادی تخلف مجریان محرز شد. دولت وقت ( آقای موسوی) با مراجعه به رهبر انقلاب خواستار مداخله ایشان در انتخابات و استفاده از حکم ولایی جهت تایید انتخابات شد.
با توجه به شرایط حساس کشور در نهایت امام راحل ره با صدور حکمی خواستار پایان یافتن بازشماری آرا شده و پرونده رسیدگی قانون شورای نگهبان به تخلفات انتخاباتی مختومه شد. به دنبال حکم حضرت امام (ره) آیت الله صافی گلپایگانی دبیر وقت شورای نگهبان که امروز از مراجع تقلید هستند، از مقام خود استعفا داده و به قم مراجعت نمودند.)
در خصوص انتخابات مجلس سوم ذکر چند نکته ضروری است :
1_ به دلیل فضای ملتهب جنگ و بمباران شدید تهران عده ای خواستار تعویق انتخابات بودند
2_ برخی از مسئولین برگزاری انتخابات در این فضا را کمتر از اهمیت جنگ نمی دانستند.
3_ مجلس سوم مقدمات باز نگری در قانون اساسی را فراهم آورد
4_ ایجاد شبهه در انتخابات می توانست فضای کشور را در آن شرایط خطیر به سمت بی اعتمادی سوق دهد.
آیت الله مومن عضو هیئت نظارت مرکزی انتخابات شورای نگهبان پیرامون این موضوع چنین می گوید :
وقتی انتخابات مجلس سوم برگزار شد، گزارشهایی رسید که آرای برخی از کاندیداها را با آنکه در صندوق انداخته شده بود، نخواندهاند. و مسئله را به این شکل جلوه داده بودند که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را بیجهت، ابطال کند امام ره فرمودند: (به من گفتهاند که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را باطل کند). آقای امامیکاشانی مطالبی گفتند و دکتر مدنی از حقوقدانان شورای نگهبان نیز مطالبشان را بیان کرد. من هم به امام عرض کردم:
(شورای نگهبان اصلاً تصمیم بر ابطال انتخابات ندارد و ما انتخابات تهران را صحیح میدانیم. منتها دو مطلب در کار است. در حدود 30 شعبه از شعب اخذ رأی، ناظرین ما را دستگیر و زندانی کردهاند. وقتی در این شعب، ناظر شورای نگهبان را حبس کردهاند، ما حق داریم که دست کم احتمال سوءنیت بدهیم. نهایتاً ممکن است تنها همین چند صندوق را باطل کنیم. گزارشهایی هم از ناظرین صندوقهای دیگر(که حدود 600 صندوق است) به ما رسیده است که دال بر وجود تخلفاتی است که در این صندوقها صورت گرفته است. برای مثال در یک شعبه، ظاهراً آقای باهنر دوهزار و خردهای رأی داشته است; ولی تنها دو رأی برای ایشان منظور شده است. ما این صندوقهای مشتبه را میخواهیم بازشماری کنیم و در این بازشماری ممکن است نتیجه ی آرا، جابهجا شود و خلاصه اینکه، واقع، معلوم گردد).
امام در پاسخ فرمودند: (حق شورای نگهبان است که چنین کند و باید شما این کار را انجام دهید; منتها آنچه من میگویم، این است که کار به شکلی انجام شود که به روزی که برای برگزاری مرحله ی دوم انتخابات میان دورهای اعلام شده است، لطمه نخورد).
ما گفتیم: (بسیار خوب). بنا شد صندوقها در اختیار ما قرار گیرد. درنهایت هم صندوقها در اختیار شورای نگهبان قرار نگرفت! به نظر ما نمیبایست مسئله به این شکل انجام میشد و خاتمه مییافت. وقتی بنده در حضور امام مطالبم را عرض کردم، کاملاً مشخص بود که بیان بنده در خصوص تصمیم شورای نگهبان، مؤثر واقع شده است . شاهدش اینکه امام فرمودند که صندوقها در اختیار شورای نگهبان قرارگیرد. حتی وقتی از محضر حضرت امام خارج شدیم، مرحوم حاج احمد آقا به عمد نزد بنده آمد و به لحاظ اینکه از قدیم در قم با هم آشنا بودیم و رابطهای بین ما وجود داشت، ابراز کرد: (به جدهام حضرت زهرا(س) ما به امام نگفته بودیم که شورای نگهبان میخواهد انتخابات تهران را باطل کند. من نمیدانم این مطلب از کجا در ذهن امام رفته است).
من گفتم: (حالا از هر جا که رفته است، دیگر مسئلهای نیست. مهم این است که امام به شورای نگهبان حق دادند که به وظیفه ی قانونیاش عمل کند). غافل از اینکه صندوقها را در اختیار ما نمیگذارند. ما حتی برای اینکه صندوقها را تحویل بگیریم، برخی از اعضای حقوقدان شورای نگهبان همچون دکتر افتخار جهرمیرا که بیشتر با آقایان وزارت کشور رفاقت داشتند، نزد آنان فرستادیم تا صندوقها را تحویل بگیرند; ولی دست خالی برگشتند.
درنهایت، خدمت حضرت امام گزارش شد که انتخابات سالم است. در این حال امام به شورای نگهبان نامهای نوشتند و در آن آوردند که (انتخابات تهران صحیح است و صحت آن را در رسانهها اعلام کنید). این نامه قبل از اینکه به دست ما برسد، از تریبون مجلس خوانده شد. شورای نگهبان نیز با صدور نامهای اعلام کرد که طبق تأیید حضرت امام، انتخابات تهران صحیح میباشد.
این اتفاق، هیچ توجیهی ندارد; جز اینکه نگذاشتهاند که حضرت امام در جریان امر قرار گیرند; درنهایت هم ما نتوانستیم بفهمیم که انتخابات دوره ی سوم مجلس در تهران چگونه برگزار شد. اگر در آرشیو، به مطالب روزنامههای آن ایام بنگرید، خواهید دید که جناب آقای آیتالله صافی - شخصیت بزرگوار و دقیق که دارای اتقان و تقوای مخصوص به خود هستند مطالبی را بیان فرمودند و صحبتهایشان از موضعِ بالاتر از هیئت نظارت مرکزی و به عنوان دبیر شورای نگهبان ایراد شد. با این وصف از طرف وزارت کشور با پاسخ ردی عجیب و غریب روبهرو شدند. آیتالله آقای صافی هم نتوانستند این وضعیت را تحمل کنند و استعفا کردند.
به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی (خاطرات آیت الله مومن)
http://www.irdc.ir/fa/content/7343/default.aspx (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100120385)
- [سایر] ایا فرزند خوانده با نان نمک محرم میشود؟؟؟لطفا آیت الله صافی پاسخ سوال را بدهند.
- [سایر] آیت الله صافی درباره وهابیت چه نظری دارند؟
- [سایر] آشنایی با شورای نگهبان؟وظایف و اختیارات شورای نگهبان؟ساختار شورای نگهبان؟
- [سایر] نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی چگونه است؟
- [سایر] وظایف شورای نگهبان چیست؟
- [سایر] وظایف شورای نگهبان چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] اجازه آیت الله العظمی صافی نسبت به مصرف از ثلث سهم امام علیه السلام برای کمک به ستمدیدگان یمن
- [سایر] ابوالفضل گلپایگانی مبلغ بهائیت در کتاب (فرائد) خود به چندین روایت در بشارت ظهور باب تمسک کرده است که روایت أم هانی یکی از این روایات میباشد. این روایت دارای تعبیر (مولود فی آخر الزمان) است، که ابوالفضل گلپایگانی آنرا بر علی محمد باب حمل و ادعا کرده است که او همان مولود آخرالزمان و موعود اسلام است. آیا میتوان این استدلال را پذیرفت؟
- [سایر] با سلام . لطفا بفرمایید اگر فردی در حالی شهید شود که چندین سال نماز قضا داشته باشد، آیا این نماز های قضا از جانب خداوند بخشیده خواهند شد یا اینکه فرد باید حتما قبل از شهادت، قضای آنان را بخواند ؟ مرجع : آیت الله شیخ لطف الله صافی
- [سایر] مراد از نظارت استصوابی شورای نگهبان چیست؟
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را می خواند و مثلاً اسم زن (فاطمه) است می گوید: (بارأْت زوْجتی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) یعنی مبارات کردم(1) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزی غیر مهر را می دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتی که وکیل مرد بخواهد صیغه را بخواند می گوید: (بارأْت زوْجة موکلی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) البته قبلاً باید زن مهر خود بلکه چیزی کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد. 1. یعنی از هم جدا شدیم.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة طلاق خُلع را بخواند چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد ، پس از آنکه مِهر خود را به شوهر بخشید بدون فاصله شوهر می گوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ ‹یعنی زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم ، او رها است ›.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم معنای ان گذشت قل هو الله احد یعنی بگو ای محمد صلی الله علیه واله وسلم که او خدایی است یگانه الله الصمد یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز و همه به او نیازمندند لم یلد و لم یولد یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و لم یکن له کفوا احد یعنی هیچ کسی همتای او نیست
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد، و شوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد، وکیل صیغه طلاق را اینطور میخواند: عَنْ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکِّلی مُحَمَّد لِیَخْلَعَهَا عَلَیْه پس از آن بدون فاصله میگوید: زَوْجَةُ مُوَکِّلی خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر، چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد، وکیل باید به جای کلمه (مَهْرَها) آن چیز را بگوید، مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید: بَذَلْتُ مِأةَ توُمَان
- [آیت الله سیستانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد ، و شوهر همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد ، چنانچه مثلاً اسم شوهر محمّد و اسم زن فاطمه باشد ، وکیل ، صیغه طلاق را اینطور میخواند : (عَنْ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَکّلِی مُحَمَّدٍ لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ) پس از آن میگوید : (زَوْجَةُ مُوَکّلِی خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد ، وکیل باید بجای کلمه (مَهْرَها) آن چیز را بگوید ، مثلاً اگر صد تومان داده باید بگوید (بَذَلَتْ مِأَةَ تُومانٍ) . طلاق مبارات
- [امام خمینی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغه را این طور می خواند: "عن موکلتی فاطمة بذلت مهرها لموکلی محمد لیخلعها علیه" پس از آن بدون فاصله می گوید: "زوجة موکلی خالعتها علی ما بذلت هی طالق" و اگر زنی کسی را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگری را به شوهر ببخشد که او را طلاق دهد وکیل به جای کلمه " مهرها" آن چیز را بگوید، مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید: "بذلت ماة تومان".