جنگ نرم و جمهوری اسلامی کمیته خطر! پروژه دلتا یکی از موضوعات مورد بررسی و در واقع راهبرد پیشنهادی کمیته خطر جاری در خصوص مسائل ایران میباشد که در مهرماه 84 به دولت بوش پیشنهاد شد. این کمیته جنگ سخت را بیفایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژهی نرم افزاری (براندازی از دورن) شد! در این راستا مارک پالمر - از اعضای برجسته این کمیته و چهره با نفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا - اعلام نموده است: (ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و نظام بینالملل، به قدرتی کمبدیل تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.) در گزارش کمیته خطر جاری که تحت عنوان (ایران - امریکا، رهیافت جدید) توسط مارک پالمر جمعبندی و تدوین شد، تنها راه سرنگون سازی نظام جمهوری اسلامی، پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و استفاده از تکنیکهای عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از سه تاکتیک دکترین (مهار)، (نبرد رسانهای) و (ساماندهی و پشتیبانی نافرمانی مدنی)، مورد تأکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارت تدوین کنندگان این گزارش و تأثیر تصمیمات این کمیته بر سیاستهای دولت امریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهد گرفت. این گزارش دارای 15 محور کلی به ترتیب زیر است: 1. ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی امریکا در چهار سال آینده قرار گیرد. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درسهای گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درسهایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و هم چنین درسهایی که از تغییر حکومتها در کشورهایی مثل شیلی و اندونزی گرفته شد. 2. این کشور علاوه بر برنامه هستهایاش، با حمایت از گروههایی چون حزبالله، حماس و جهاد اسلامی و گروههایی در عراق، مانع تحقق منافع امریکا در منطقه میشود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش میدهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاستهای اقتصادی و اختلافات درونی ایران است. 3. دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است. 4. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلندپایهترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید انتخاب و معرفی کنیم. این فرد میتواند یکی از کنسولهای وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تأکید قرار داد. از این طریق میتوانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم. 5. اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیمگیریها دارند، انجام شود. 6. باید شبکههای متعدد رادیو و تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیامهای خود را با پیشرفتهترین تکنولوژیهای روز، به دست مردم ایران برسانیم. 7. درباره فعالیت هستهای ایران، باید با احتیاط و دوراندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. گرچه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان است به گونهای که ایران داوطلبانه از فعالیتها و برنامه هستهای خود چشمپوشی کند. 8. حمایت از اپوزیسیون هم میتواند از عوامل مؤثر بر تغییر رژیم ایران باشد. 9. باید فعالیتNGO ها را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. 10. سفارتخانههای کشورهای دیگر هم میتوانند در تهران برای ما مؤثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانوادههای زندانیان و گروههای مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراضها، از جمله این راههای تأثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام (آزادی ایران) را بررسی کند تا حمایت کافی از آن را به عمل آورد. 11. تضعیف ستونهای حمایتی حکومت ایران که همانا سرویسهای امنیتی و نظامی این کشور میباشند، باید در دستور کار قرار گیرند. 12. باید رهبران روحانی ایران را که در رأس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمتآمیز کناره بگیرند. 13. باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی ایجاد و یا به طور کلی آن را حذف کرد. 14. گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایران و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم).(1) بسترها و زمینههای موفقیت دشمن در جنگ نرم 1. گسترش رفاهطلبی و تساهل اتخاذ برخی سیاستهای اقتصادی در سالهای پس از جنگ و در دولت سازندگی، با حرکت به سوی توسعه و رفاه جامعه و کمرنگ شدن عدالت اجتماعی، خواسته و ناخواسته زمینهساز تغییر و تحولات در بینش و به تبع آن سبک و مدل زندگی مردم به ویژه در شهرهای بزرگ شد که تفاوتهای آشکاری با ارزشها و الگوهای دهه اول انقلاب داشت. سیاستهای فرهنگی مبتنی بر شعار تساهل و تسامح در دولت اصلاحات نیز به تشدید این روند دامن زد. 2. تقویت جریان سکولار تسامح و تساهل و تغییر سبک زندگی، زمینه مساعدی را برای ظهور و گسترش اندیشههای لیبرالیستی و سکولاریستی را فراهم کرد. تقویت جریان موسوم به روشنفکری دینی و ارایه قرائتهای مختلف از دین و طرح مقولاتی چون تکثرگرایی دینی و تفکیک دیانت از حکومت و... در سالهای اخیر در جهت تقویت جریان سکولار بود. 3. تضعیف نظام فقاهتی و جایگاه مراجع تقلید به دلیل پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ بین دو مجموعه نظام و روحانیت به ویژه مراجع معظم تقلید، هرگونه تضعیف این رابطه یا به چالش کشیدن شدن آن میتواند بستر مناسبی را برای تضعیف پشتوانه دینی نظام و سرخوردگی و روگردانی دینداران از نظام و در نتیجه زمینه مناسبی برای پیشبرد جنگ نرم به وجود آید. در این راستا تحریکات و تحرکات دشمنان بسیار آشکار است. 4. شایعه ناکارآمدی نظام اسلامی در این سه دهه یکی از محورهای اصلی تبلیغات دشمنان، ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی بوده است. میزان پذیرش این محور از سوی مردم بسته به نحوه عمل مجموعه قوا و نهادهای حکومت است. 5. رشد جمعیت جوان فارغ از مضیقههای اقتصادی که به جهت تقاضای بالای این نسل در مقولاتی چون اشتغال، ازدواج و مسکن رخ میدهد، جوانان اصلیترین گروه هدف تهاجم فرهنگی و جنگ نرم هستند، تحریک جوانان در جهت طرح مطالبات بیش از حد و اعتراضات آنها در فضاهای دانشگاهی و کارگری زمینه مساعدی برای سوء استفاده دشمن را فراهم میکند. 6. تعمیق و تراکم شکافهای اجتماعی موجود از دیگر بسترهایی که زمینه را برای پیشبرد جنگ نرم دشمن در کشور مهیا میکند، تعمیق و گاه تراکم شکافهای اجتماعی است و فاصله انداختن میان نسل اول، دوم و سوم انقلاب، فاصله انداختن میان پدر و مادر و فرزندان و فاصله انداختن میان مسئولین، مردم و فاصله انداختن میان قومیتها و مذاهب به رسمیت شناخته شده در کشور است. چنین شکافهایی زمینه فعالیتهای نرم دشمن را فراهم میشود و میزان تأثیرگذاری این قبیل فعالیتها بالا میرود. عوامل تشدید کننده موفقیت دشمن در جنگ نرم 1. فقر کار تئوریک در آستانه دهه چهارم انقلاب نیازمند نظریهپردازیهایی هستیم که اولاً دغدغه تطبیق مبنایی با زیرساختهای اسلامی - ایرانی را داشته باشند و ثانیاً توجه داشته باشند که برای استقرار جمهوری اسلامی در جهان باید استراتژی تدوین شود. 2. ابهام در سیاست فرهنگی رسمی نظام علی رغم وجود نهادها و سازمانهای عریض و طویل فرهنگی اما هنوز نمیتوان از وجود یک سند مدون، جامع و رسمی به عنوان سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی سخن گفت. سندی که مبنای عمل و مراجعه تصمیمگیران و مدیران و فعالان فرهنگی و افکار عمومی باشد و رسما به اطلاع همه رسیده باشد و همگان لااقل در مقام قانون بر آن اتفاق داشته باشند و محوریت آن را بپذیرند. 3. عمل زدگی مسئولین و مدیران فرهنگی به تبع فقدان سیاست فرهنگی مدون و رسمی نظام و فقر نظری، مسئولین نهادهای فرهنگی در مواجهه با مسایل و تنگناهای پیشآمده بیشتر دست به دامن آسانترین و معمولترین روشها میشوند و به جای حل ریشهای معضلات و چالشها سراغ گزینههایی رفتهاند که در کوتاه مدت معضل را حل کند.(2) روشهای مقابله با تهدیدات نرم با بهرهگیری از سازوکارهای مختلف، هم میتوان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد و هم میتوان با مداخلههای مؤثر، دامنه تأثیرات آنها را از میان راند. برخی از آن روشها عبارتند از: 1. واکسیناسیون فرهنگی جامعه؛ منظور از واکسیناسیون آگاه ساختن جامعه از انواع تهدیدات دشمن و ارائه راهحل مقابله با آن است. شواهد پژوهشی متعددی وجود دارد که نشان میدهد (پیشآگهی)، افراد را در مقابل تغییر باورها و نگرشها مصون و مقاوم میسازد. 2. تقویت اهرمهای قدرت نرم؛ هر کشوری دارای برخی منابع قدرت نرم است که با شناسایی و تقویت آنها میتواند خود را در برابر دشمن مقاوم سازد. برای مثال در ایران (معنویت)، (ایدئولوژی اسلامی)، (پیشینه فرهنگی و تاریخی طولانی)، (حماسهآفرینیها)، (مرجعیت)، (نوع نظام مردمسالاری دینی)، (نفوذ رهبری) و... میتوانند به عنوان قدرت نرم، از مهمترین بنیانها و اهرمهای ثبات و مقابله با جنگ نرم باشند. 3. عملیات روانی متقابل؛ عاملان تهدید نرم از تبلیغات، روشهای نفوذ اجتماعی و عملیات روانی جهت تغییر نگرشها، باورها و ارزشهای جامعه هدف، استفاده میکنند. با عملیات روانی و تبلیغات خلاقانه متقابل میتوان از دامنه تأثیر روشهای مورد استفاده دشمن کاست. 4. گسترش دامنه و شمول فعالیتهای فرهنگی و افزایش فرآوردههای فرهنگی جذاب؛ شهروندان یک جامعه اغلب جذب آن دسته از گروههای فرهنگی میشوند که از نظر آنان از جذابیت بالایی برخوردار باشند. همچنین آنان آن دسته از محصولات فرهنگی را مورد استفاده قرار میدهند که جالب، جذاب، بدیع و مطبوع باشد. بنابراین با ایجاد و گسترش گروههای فرهنگی جذاب و عرضه فرآوردههای فرهنگی و هنری مطلوب، میتوان از دامنه تأثیر تهدیدات نرم دشمن فروکاست. 5. خلع سلاح روانی اپوزیسیون؛ اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط بهتر زندگی، توده مردم جامعه را جذب نماید. پیداست که وقتی نظام حاکم خود چنین شرایطی را برای شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان میراند. 6. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیتها؛ اقلیتهای جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، زمینه مخالفتورزی علیه نظام حاکم هستند(3) اما زمانی که نظام حاکم با اجرای راهبردهای مناسب اطمینان خاطر برای آنان فراهم آورد. میتواند از آنها به عنوان فرصتی جهت تقویت خود استفاده نماید. 7. تبدیل قدرت نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم خود؛ حکومتها با اتخاذ راهبرد مناسب و تدابیر خردمندانه و دقیق نه تنها میتوانند از تبدیل شدن قدرت نرم دشمن به تهدید برای خود ممانعت کنند، بلکه میتوانند آن را به فرصتی برای رشد و تعالی خویش تبدیل نمایند.(4) ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران و آرمانها و هنجارهای انقلاب در سطح تحلیل داخلی، منطقهای و بینالمللی توانست راهگشای ملتهای مسلمان و نیز ملل جهان سومی و مستضعف گردد و ضمن احیای هویت جهان اسلام، ارتقای بیداری اسلامی، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تکیه بر خودباوری فرهنگی و پرچمداران انقلاب فرهنگی جهانی اهتمام ورزد. الف. در سطح تحلیل داخلی براساس زیرساختها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشمانداز بیستساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزشهای اسلامی و اخلاقی در حوزههای فردی و اجتماعی و همچنین برجستهسازی مستمر و همهجانبه اندیشههای دینی و سیاسی حضرت امام خمینی(ره) و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمره اولویتهای نرمافزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد میگردد. افزون بر این میتوان به ابعادی از قدرت نرم افزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری امام خمینی، وحدت و اعتماد ملی، توسعه دانایی محور، جنبش نرم افزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد. 1. رهبری امام خمینی(ره): رهبری امام خمینی(ره) را میتوان در ارائه ارزشهایی دانست که مردم را به پیروی آگاهانه از فرامین ایشان با توجه به جذابیت باور قلبی مردم مشاهده کرد. به جهت حفظ ارزشهای اسلامی با رهبران کاریزمای جهانی متفاوت میباشد. 2. اتحاد ملّی و انسجام اسلامی: انقلاب اسلامی ایران با بهرهگیری از اعتماد عمومی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملی و تجمیع کلیه اقشار و گروهها و دستجات مذهبی کشور همت گمارد و با بهرهمندی از مشارکت عمومی و عدالتخواهی را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، همکاری و تعامل میان گروههای مختلف اجتماعی بیانجامد. 3. توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد. انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعهای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآوردههای علمی با خود اقتدار، صلابت وعزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند. 4. جنبش نرمافزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویتهای خود قرار داد به گونهای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرمافزاری همهجانبه و فراگیر شدند. این حرکت و نهضت مبنتی بر مؤلفههای زیر بود: ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفتهای علمی در چارچوب ارزشهای دینمدار، ارتقای روحیه خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و اراده خودی، استفاده از ظرفیتهای علمی بومی، تقویت بنیه پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دینباوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزمگرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوریهای وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیلهای بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرمافزاری در حوزههای علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزشهای ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامهریزی برای توسعه و اعتلای فعالیتهای تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوریهای نوین. 5. سیاست فرهنگی: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیان زمان، اولویت خود را بر برنامهریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرار داد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهانبینی و انسانشناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمالجویی، آرمانطلبی، استقلالگرایی، آزادیخواهی، عزتنفس و قدرت ایمان را محور فعالیتهای خود قرار داد. تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و آزاداندیشی، خردورزی، نظریهپردازی و نواندیشی دینی و نمونههایی از راهبردهای فرهنگی انقلاب اسلامی است. همچنین مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدس مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان. نشانه ارتقای آگاهیهای دینی و بنیانگرایی سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی است. ب. در سطح تحلیل منطقهای در زمره ابعاد قدرت نرمافزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقهای میتوان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقهای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که به طور مختصر به تحلیل آن پرداخته میشود: 1. بازسازی تمدن اسلامی؛ انقلاب اسلامی ایران با ایجاد خودباوری فرهنگی در میان ملتهای مسلمان و بهرهگیری از فناوریهای مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به ظهور رساند. افزون بر این، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر رفتار مسالمتآمیز و تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت و اهتمام رهبران به خواستههای ملتهای مسلمان و تأکید بر تبادل اندیشهای میان تمدن اسلامی زمینهسازی کرد. 2. ارتقای بیداری اسلامی؛ انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیه شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربه تاریخی وعملی جنبش آزادیبخش، جرأت حرکتهای مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشههای انقلابی اسلام فزونی بخشد. 3. احیای هویت جهان اسلام؛ انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین میتواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیمگیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکلدهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملتهای مسلمان اعطا کرد که میتوان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمانهایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیمگیری و اطلاعرسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود. 4. محوریت ثبات منطقهای؛ انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش سازنده در زمینه بازتولید منافع مشترک منطقهای، مبارزه با تروریسم، توسعه همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، حمایت از روند ثبات منطقهای بر اساس امنیت دستهجمعی، تباین الگوی توسعه همهجانبه و درونزا، بیداری اسلامی و احیای تفکر و ارزشهای دینی، الهامبخشی در خاورمیانه براساس الگوی مردمسالاری دینی، تبیین مدل بومی اصلاحات درونزا در نظامهای خاورمیانه، بهرهگیری از قدرت اطلاعاتی و رسانهای برای تبیین پیام عدالت، صلح و عزت، پیروی از الگوی تعامل مؤثر و سازنده با کشورهای اسلامی، اتخاذ دیپلماسی فعال و مؤثر در سیاست خارجی بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت، عضویت فعال و اثرگذار در سازمانهای منطقهای و فرامنطقهای در جهت ارتقای نقش دین در عرصه تصمیمسازی، تقویت راهبرد، تقویت جایگاه ایدئولوژی در نظام تصمیمگیری منطقهای و جهانی، گسترش همکاریهای سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقهای و فرامنطقهای براساس (منطقهگرایی نوین) و ارتقای سطح آگاهی و بیداری ملتهای منطقه، توانست به اتخاذ تمهیداتی خلاق و سازنده برای تبدیل تهدیدها به فرصتها و یا خلق فرصتهای نوین مبادرت ورزد. 5. جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکتها و نهضتهای آزادیبخش به ویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژهای برخوردار شد. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه (اسلام راهحل، و جهاد وسیله اصلی است) به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضه آنان جنبهای فراملی بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد. ج. در سطح تحلیل بین الملل شرایط بروز قدرت نرم طی سالهای اخیر به شکلی باورنکردنی تغییر یافته است. حجم گسترده اطلاعات و جهانی شدن، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکلگیری جوامع و شبکههای مجازی شده که مرزهای کشورها را در هم نوردیده و همکاریهای فراملی قدرت نرم سازمانهای بینالمللی غیردولتی موجب جلب و جذب شهروندان برای ایجاد ائتلافهای بین ملتی شده است. واقعیت آن است که در جهانی که همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهمیت برخوردار است اطلاعات نیست بلکه توجه ماست و این توجه به طور طبیعی به سمت اطلاعات معتبرتر جلب میشود. از این رو شایسته است انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن فرهنگ غرب، پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی برافراز کند. 1. پیدایش قدرت سوم در نظام بینالملل انقلاب اسلامی ایران براساس اصل (نه شرقی و نه غربی) توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانی و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورهای مستضعف، پیام و راه ثالثی را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجرای عدالت، اجرای قوانین و مقررات الهی، تکیه بر آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی، مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی، تأمین حقوق همه جانبه مستضعفان، نفی استعمار و سلطه خارجی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامی و اعتقادات معنوی در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامی در جهت استقرار عدالت و نفی سلطه قدرتهای استکباری تأکید میورزد. بدین ترتیب، انقلاب اسلامی ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومی را در جهان ایجاد کند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصه جهانی به دلیل عدم وابستگی به قطبهای پذیرفته شدهی جهانی ناشی از اعتقادات دینی، ایمانی و اسلامی و حمایت و پشتیبانی گسترده مستضعفان جهان از آرمانهای انقلاب بود که توانست نظم تحمیلی مبتنی بر سرمایهداری و کمونیسم را بشکند. 2. پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی انقلاب اسلامی ایران با تبیین اندیشه تحول بر مبنای معنویت و اسلام و احیای دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادی و ضد ارزش ساختن سلطهگری قدرتهای جهانی به دگرگونسازی معادلات سیاسی بینالمللی مبادرت ورزد. موانع و راهکارهای ارتقای قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی ایران گرچه توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ انقلاب اسلامی در جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بینالمللی به نفع کشورهای جهان سوم رقم زند ولی لازم است به آسیب شناسی سیاستهای قدرت نرم پرداخته شود و سپس راهکارهای تقویت و گسترش توان و بهرهگیری از قدرت نرم مورد دقت قرار گیرد: الف. آسیبشناسی جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامی در زمرهی آسیبهای سیاست فرهنگی به عنوان خطمشی نرمافزاری نظام مردمسالار دینی میتوان به موارد زیر به عنوان موانع فراروی تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره کرد: 1. عدم برنامهریزی جامع و همهجانبهنگر به دلیل نبود یک سیستم ملی در برنامهریزی آموزشی و روزمرگی و عدم هماهنگی سیاستهای فرهنگی با سایر برنامههای توسعه کشور. 2. عدم اتخاذ سیاستهای تعاملی، پویا، ایجابی، هوشمندانه و سنجیده متناسب با پیشبینی آیندهی فرآیندهای جهانی و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعی در داخل کشور. 3. سیاستزدگی فرهنگی یا استیلای سیاست بر فرهنگ به جای تعامل و همگونی بین چهار حوزه سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد. 4. آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فقر، فساد و تبعیض که منجر به بیثباتی و ضعف فرهنگی میگردد. 5. انفعال و خودباختگی روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربی و غفلت آنان از تهاجم فرهنگی از بیرون و درون کشور. 6. فقدان برنامهریزی در نظام آموزشی کشور در جهت اسلامی شدن محیط دانشگاهها و آموزش و پرورش. 7. فقدان راهبرد مناسب و کارآمد در جهت به کارگیری همه توانائیهای فکری و فرهنگی کشور و نیز فقدان سیاست منسجم فرهنگی برای رشد خلاقیتهای فردی و مشارکتهای جمعی و گروهی فرهنگی. 8. افزایش تبلیغات رسانههای غربی علیه اسلام جهت ایجاد جو اسلام هراسی در جوامع خویش از رهگذر تبلیغ مواردی چون پیوند بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، عدم سازگاری اسلام با دمکراسی و استفاده ابزاری از دین در کشورهای اسلامی و به طو کلی القای برداشتهای نادرست از برخی مفاهیم دینی. 9. فقدان سیستم مناسب ارزیابی و کنترل کیفی عملکردهای فرهنگی در داخل کشور. 10. وجود شکاف بین مدیریتهای فرهنگی و مراکز تحقیقاتی و به طور کلی بیتوجهی به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعالیتهای فرهنگی. ب. راهکارهای تقویتو گسترش توانبهرهگیری ازقدرت نرم در انقلاباسلامی به نظر میرسد بهترین راه ارتقای توان بهرهگیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد. در این زمینه میتوان به برخی راهکارها برای ارتقای سیاست فرهنگی کشور و توان نرمافزاری انقلاب اسلامی اشاره کرد: 1. هماهنگی میان سیاستهای فرهنگی بخش دولتی و غیردولتی. 2. مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاستهای فرهنگی. 3. ایجاد انگیزه و تشویق فعالیتهای فرهنگی در ابعاد اجتماعی، راهبردی، مالی و رسانهای. 4. برنامهریزی جامع و فرابخشی و طراحی فرهنگی با در نظر گرفتن اصول ارزشی، امکانات و تسهیلات و ابزارهای موجود و اراده مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاستهای فرهنگی جامع، صریح، روشن و هدفمند براساس ملاحظات فرهنگی جامعه داخلی و بینالمللی. 5. ایجاد وفاق بین نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی به منظور برقراری وحدت و ثبات سیاسی و فکری در جامعه و سرمایهگذاری در ایجاد و گسترش مشارکت جمعی بر اساس تقویت ارزشهای مشترک فرهنگی و نیز توزیع گستردهی برخی مفاهیم و واژههای فرهنگی و مفهومسازی ارزشی. 6. تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومی کمالجویی، علمطلبی، صداقت و سلامت و ارتقای آگاهیهای مدیران و کارکنان نهادهای فرهنگی. 7. محوریت قانون و قانونگرایی در تمامی کنشهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی و منزلت و کرامت انسانی و حیثیت اجتماعی و پرهیز از بروز بحرانها و تنشهای قومی. 8. ترویج و تحکیم آموزههای مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسیج دستگاههای تعلیم و تربیت کشور و تحرک جدی و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزشها و هنجارهای بومی و تقویت فرهنگ بسیجی شامل فرهنگ ایثار، شجاعت، عزت نفس، تواضع، اخلاص، تسلیم و بندگی در برابر خدا، غیرت و حیا، حقمداری و مسئولیتپذیری. 9. تحرک فعال نهادهای فکری، آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگی در جهت ارتقای قدرت نرمافزاری ایران از رهگذر تصویرسازی مثبت رسانهای، تحرک سازمانیافته نرمافزاری، نظریهپردازی و اندیشهورزی و تقویت جنبش نرمافزاری در حوزههای فردی و اجتماعی. 14. بهرهگیری از دیپلماسی عمومی برای درک پیامهای انقلاب اسلامی توسط دیگران و تلاش برای انتقال مفاهیم به صورت زیبا و جذاب و تلاش برای زدودن چهره افراطیگری از اسلام و خرافهزدایی از دین.(5) پی نوشت : 1) مرسلی،بی تا:52-49. 2) جنگ نرم و وضعیت کنونی ما: 267-251. 3) احدی، 1382. 4) مرادی،1388 :64-63. 5) جنگ نرم: 113-83. ( منبع :جنگ نرم ، مرکز مشاوره معاونت تبلیغ و آموزش نهاد رهبری در دانشگاهها ، 1389 )
جنگ نرم و جمهوری اسلامی
کمیته خطر!
پروژه دلتا یکی از موضوعات مورد بررسی و در واقع راهبرد پیشنهادی کمیته خطر جاری در خصوص مسائل ایران میباشد که در مهرماه 84 به دولت بوش پیشنهاد شد. این کمیته جنگ سخت را بیفایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژهی نرم افزاری (براندازی از دورن) شد!
در این راستا مارک پالمر - از اعضای برجسته این کمیته و چهره با نفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا - اعلام نموده است:
(ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و نظام بینالملل، به قدرتی کمبدیل تبدیل شده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.)
در گزارش کمیته خطر جاری که تحت عنوان (ایران - امریکا، رهیافت جدید) توسط مارک پالمر جمعبندی و تدوین شد، تنها راه سرنگون سازی نظام جمهوری اسلامی، پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و استفاده از تکنیکهای عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از سه تاکتیک دکترین (مهار)، (نبرد رسانهای) و (ساماندهی و پشتیبانی نافرمانی مدنی)، مورد تأکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارت تدوین کنندگان این گزارش و تأثیر تصمیمات این کمیته بر سیاستهای دولت امریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهد گرفت.
این گزارش دارای 15 محور کلی به ترتیب زیر است:
1. ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی امریکا در چهار سال آینده قرار گیرد. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درسهای گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درسهایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و هم چنین درسهایی که از تغییر حکومتها در کشورهایی مثل شیلی و اندونزی گرفته شد.
2. این کشور علاوه بر برنامه هستهایاش، با حمایت از گروههایی چون حزبالله، حماس و جهاد اسلامی و گروههایی در عراق، مانع تحقق منافع امریکا در منطقه میشود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش میدهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاستهای اقتصادی و اختلافات درونی ایران است.
3. دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است.
4. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلندپایهترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید انتخاب و معرفی کنیم. این فرد میتواند یکی از کنسولهای وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تأکید قرار داد. از این طریق میتوانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم.
5. اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیمگیریها دارند، انجام شود.
6. باید شبکههای متعدد رادیو و تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیامهای خود را با پیشرفتهترین تکنولوژیهای روز، به دست مردم ایران برسانیم.
7. درباره فعالیت هستهای ایران، باید با احتیاط و دوراندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. گرچه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان است به گونهای که ایران داوطلبانه از فعالیتها و برنامه هستهای خود چشمپوشی کند.
8. حمایت از اپوزیسیون هم میتواند از عوامل مؤثر بر تغییر رژیم ایران باشد.
9. باید فعالیتNGO ها را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است.
10. سفارتخانههای کشورهای دیگر هم میتوانند در تهران برای ما مؤثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانوادههای زندانیان و گروههای مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراضها، از جمله این راههای تأثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام (آزادی ایران) را بررسی کند تا حمایت کافی از آن را به عمل آورد.
11. تضعیف ستونهای حمایتی حکومت ایران که همانا سرویسهای امنیتی و نظامی این کشور میباشند، باید در دستور کار قرار گیرند.
12. باید رهبران روحانی ایران را که در رأس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمتآمیز کناره بگیرند.
13. باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی ایجاد و یا به طور کلی آن را حذف کرد.
14. گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایران و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم).(1)
بسترها و زمینههای موفقیت دشمن در جنگ نرم
1. گسترش رفاهطلبی و تساهل
اتخاذ برخی سیاستهای اقتصادی در سالهای پس از جنگ و در دولت سازندگی، با حرکت به سوی توسعه و رفاه جامعه و کمرنگ شدن عدالت اجتماعی، خواسته و ناخواسته زمینهساز تغییر و تحولات در بینش و به تبع آن سبک و مدل زندگی مردم به ویژه در شهرهای بزرگ شد که تفاوتهای آشکاری با ارزشها و الگوهای دهه اول انقلاب داشت.
سیاستهای فرهنگی مبتنی بر شعار تساهل و تسامح در دولت اصلاحات نیز به تشدید این روند دامن زد.
2. تقویت جریان سکولار
تسامح و تساهل و تغییر سبک زندگی، زمینه مساعدی را برای ظهور و گسترش اندیشههای لیبرالیستی و سکولاریستی را فراهم کرد. تقویت جریان موسوم به روشنفکری دینی و ارایه قرائتهای مختلف از دین و طرح مقولاتی چون تکثرگرایی دینی و تفکیک دیانت از حکومت و... در سالهای اخیر در جهت تقویت جریان سکولار بود.
3. تضعیف نظام فقاهتی و جایگاه مراجع تقلید
به دلیل پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ بین دو مجموعه نظام و روحانیت به ویژه مراجع معظم تقلید، هرگونه تضعیف این رابطه یا به چالش کشیدن شدن آن میتواند بستر مناسبی را برای تضعیف پشتوانه دینی نظام و سرخوردگی و روگردانی دینداران از نظام و در نتیجه زمینه مناسبی برای پیشبرد جنگ نرم به وجود آید. در این راستا تحریکات و تحرکات دشمنان بسیار آشکار است.
4. شایعه ناکارآمدی نظام اسلامی
در این سه دهه یکی از محورهای اصلی تبلیغات دشمنان، ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی بوده است. میزان پذیرش این محور از سوی مردم بسته به نحوه عمل مجموعه قوا و نهادهای حکومت است.
5. رشد جمعیت جوان
فارغ از مضیقههای اقتصادی که به جهت تقاضای بالای این نسل در مقولاتی چون اشتغال، ازدواج و مسکن رخ میدهد، جوانان اصلیترین گروه هدف تهاجم فرهنگی و جنگ نرم هستند، تحریک جوانان در جهت طرح مطالبات بیش از حد و اعتراضات آنها در فضاهای دانشگاهی و کارگری زمینه مساعدی برای سوء استفاده دشمن را فراهم میکند.
6. تعمیق و تراکم شکافهای اجتماعی موجود
از دیگر بسترهایی که زمینه را برای پیشبرد جنگ نرم دشمن در کشور مهیا میکند، تعمیق و گاه تراکم شکافهای اجتماعی است و فاصله انداختن میان نسل اول، دوم و سوم انقلاب، فاصله انداختن میان پدر و مادر و فرزندان و فاصله انداختن میان مسئولین، مردم و فاصله انداختن میان قومیتها و مذاهب به رسمیت شناخته شده در کشور است. چنین شکافهایی زمینه فعالیتهای نرم دشمن را فراهم میشود و میزان تأثیرگذاری این قبیل فعالیتها بالا میرود.
عوامل تشدید کننده موفقیت دشمن در جنگ نرم
1. فقر کار تئوریک
در آستانه دهه چهارم انقلاب نیازمند نظریهپردازیهایی هستیم که اولاً دغدغه تطبیق مبنایی با زیرساختهای اسلامی - ایرانی را داشته باشند و ثانیاً توجه داشته باشند که برای استقرار جمهوری اسلامی در جهان باید استراتژی تدوین شود.
2. ابهام در سیاست فرهنگی رسمی نظام
علی رغم وجود نهادها و سازمانهای عریض و طویل فرهنگی اما هنوز نمیتوان از وجود یک سند مدون، جامع و رسمی به عنوان سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی سخن گفت. سندی که مبنای عمل و مراجعه تصمیمگیران و مدیران و فعالان فرهنگی و افکار عمومی باشد و رسما به اطلاع همه رسیده باشد و همگان لااقل در مقام قانون بر آن اتفاق داشته باشند و محوریت آن را بپذیرند.
3. عمل زدگی مسئولین و مدیران فرهنگی
به تبع فقدان سیاست فرهنگی مدون و رسمی نظام و فقر نظری، مسئولین نهادهای فرهنگی در مواجهه با مسایل و تنگناهای پیشآمده بیشتر دست به دامن آسانترین و معمولترین روشها میشوند و به جای حل ریشهای معضلات و چالشها سراغ گزینههایی رفتهاند که در کوتاه مدت معضل را حل کند.(2)
روشهای مقابله با تهدیدات نرم
با بهرهگیری از سازوکارهای مختلف، هم میتوان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد و هم میتوان با مداخلههای مؤثر، دامنه تأثیرات آنها را از میان راند. برخی از آن روشها عبارتند از:
1. واکسیناسیون فرهنگی جامعه؛ منظور از واکسیناسیون آگاه ساختن جامعه از انواع تهدیدات دشمن و ارائه راهحل مقابله با آن است. شواهد پژوهشی متعددی وجود دارد که نشان میدهد (پیشآگهی)، افراد را در مقابل تغییر باورها و نگرشها مصون و مقاوم میسازد.
2. تقویت اهرمهای قدرت نرم؛ هر کشوری دارای برخی منابع قدرت نرم است که با شناسایی و تقویت آنها میتواند خود را در برابر دشمن مقاوم سازد. برای مثال در ایران (معنویت)، (ایدئولوژی اسلامی)، (پیشینه فرهنگی و تاریخی طولانی)، (حماسهآفرینیها)، (مرجعیت)، (نوع نظام مردمسالاری دینی)، (نفوذ رهبری) و... میتوانند به عنوان قدرت نرم، از مهمترین بنیانها و اهرمهای ثبات و مقابله با جنگ نرم باشند.
3. عملیات روانی متقابل؛ عاملان تهدید نرم از تبلیغات، روشهای نفوذ اجتماعی و عملیات روانی جهت تغییر نگرشها، باورها و ارزشهای جامعه هدف، استفاده میکنند. با عملیات روانی و تبلیغات خلاقانه متقابل میتوان از دامنه تأثیر روشهای مورد استفاده دشمن کاست.
4. گسترش دامنه و شمول فعالیتهای فرهنگی و افزایش فرآوردههای فرهنگی جذاب؛ شهروندان یک جامعه اغلب جذب آن دسته از گروههای فرهنگی میشوند که از نظر آنان از جذابیت بالایی برخوردار باشند. همچنین آنان آن دسته از محصولات فرهنگی را مورد استفاده قرار میدهند که جالب، جذاب، بدیع و مطبوع باشد. بنابراین با ایجاد و گسترش گروههای فرهنگی جذاب و عرضه فرآوردههای فرهنگی و هنری مطلوب، میتوان از دامنه تأثیر تهدیدات نرم دشمن فروکاست.
5. خلع سلاح روانی اپوزیسیون؛ اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط بهتر زندگی، توده مردم جامعه را جذب نماید. پیداست که وقتی نظام حاکم خود چنین شرایطی را برای شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان میراند.
6. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیتها؛ اقلیتهای جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، زمینه مخالفتورزی علیه نظام حاکم هستند(3) اما زمانی که نظام حاکم با اجرای راهبردهای مناسب اطمینان خاطر برای آنان فراهم آورد. میتواند از آنها به عنوان فرصتی جهت تقویت خود استفاده نماید.
7. تبدیل قدرت نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم خود؛ حکومتها با اتخاذ راهبرد مناسب و تدابیر خردمندانه و دقیق نه تنها میتوانند از تبدیل شدن قدرت نرم دشمن به تهدید برای خود ممانعت کنند، بلکه میتوانند آن را به فرصتی برای رشد و تعالی خویش تبدیل نمایند.(4)
ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران
قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران و آرمانها و هنجارهای انقلاب در سطح تحلیل داخلی، منطقهای و بینالمللی توانست راهگشای ملتهای مسلمان و نیز ملل جهان سومی و مستضعف گردد و ضمن احیای هویت جهان اسلام، ارتقای بیداری اسلامی، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تکیه بر خودباوری فرهنگی و پرچمداران انقلاب فرهنگی جهانی اهتمام ورزد.
الف. در سطح تحلیل داخلی
براساس زیرساختها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشمانداز بیستساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزشهای اسلامی و اخلاقی در حوزههای فردی و اجتماعی و همچنین برجستهسازی مستمر و همهجانبه اندیشههای دینی و سیاسی حضرت امام خمینی(ره) و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمره اولویتهای نرمافزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد میگردد. افزون بر این میتوان به ابعادی از قدرت نرم افزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری امام خمینی، وحدت و اعتماد ملی، توسعه دانایی محور، جنبش نرم افزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد.
1. رهبری امام خمینی(ره): رهبری امام خمینی(ره) را میتوان در ارائه ارزشهایی دانست که مردم را به پیروی آگاهانه از فرامین ایشان با توجه به جذابیت باور قلبی مردم مشاهده کرد. به جهت حفظ ارزشهای اسلامی با رهبران کاریزمای جهانی متفاوت میباشد.
2. اتحاد ملّی و انسجام اسلامی: انقلاب اسلامی ایران با بهرهگیری از اعتماد عمومی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملی و تجمیع کلیه اقشار و گروهها و دستجات مذهبی کشور همت گمارد و با بهرهمندی از مشارکت عمومی و عدالتخواهی را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، همکاری و تعامل میان گروههای مختلف اجتماعی بیانجامد.
3. توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد.
انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعهای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآوردههای علمی با خود اقتدار، صلابت وعزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند.
4. جنبش نرمافزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویتهای خود قرار داد به گونهای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرمافزاری همهجانبه و فراگیر شدند. این حرکت و نهضت مبنتی بر مؤلفههای زیر بود:
ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفتهای علمی در چارچوب ارزشهای دینمدار، ارتقای روحیه خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و اراده خودی، استفاده از ظرفیتهای علمی بومی، تقویت بنیه پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دینباوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزمگرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوریهای وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیلهای بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرمافزاری در حوزههای علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزشهای ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامهریزی برای توسعه و اعتلای فعالیتهای تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوریهای نوین.
5. سیاست فرهنگی: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیان زمان، اولویت خود را بر برنامهریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرار داد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهانبینی و انسانشناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمالجویی، آرمانطلبی، استقلالگرایی، آزادیخواهی، عزتنفس و قدرت ایمان را محور فعالیتهای خود قرار داد.
تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و آزاداندیشی، خردورزی، نظریهپردازی و نواندیشی دینی و نمونههایی از راهبردهای فرهنگی انقلاب اسلامی است. همچنین مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدس مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان. نشانه ارتقای آگاهیهای دینی و بنیانگرایی سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی است.
ب. در سطح تحلیل منطقهای
در زمره ابعاد قدرت نرمافزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقهای میتوان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقهای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که به طور مختصر به تحلیل آن پرداخته میشود:
1. بازسازی تمدن اسلامی؛ انقلاب اسلامی ایران با ایجاد خودباوری فرهنگی در میان ملتهای مسلمان و بهرهگیری از فناوریهای مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به ظهور رساند.
افزون بر این، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر رفتار مسالمتآمیز و تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت و اهتمام رهبران به خواستههای ملتهای مسلمان و تأکید بر تبادل اندیشهای میان تمدن اسلامی زمینهسازی کرد.
2. ارتقای بیداری اسلامی؛ انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیه شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربه تاریخی وعملی جنبش آزادیبخش، جرأت حرکتهای مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشههای انقلابی اسلام فزونی بخشد.
3. احیای هویت جهان اسلام؛ انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین میتواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیمگیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکلدهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملتهای مسلمان اعطا کرد که میتوان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمانهایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیمگیری و اطلاعرسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود.
4. محوریت ثبات منطقهای؛ انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش سازنده در زمینه بازتولید منافع مشترک منطقهای، مبارزه با تروریسم، توسعه همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، حمایت از روند ثبات منطقهای بر اساس امنیت دستهجمعی، تباین الگوی توسعه همهجانبه و درونزا، بیداری اسلامی و احیای تفکر و ارزشهای دینی، الهامبخشی در خاورمیانه براساس الگوی مردمسالاری دینی، تبیین مدل بومی اصلاحات درونزا در نظامهای خاورمیانه، بهرهگیری از قدرت اطلاعاتی و رسانهای برای تبیین پیام عدالت، صلح و عزت، پیروی از الگوی تعامل مؤثر و سازنده با کشورهای اسلامی، اتخاذ دیپلماسی فعال و مؤثر در سیاست خارجی بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت، عضویت فعال و اثرگذار در سازمانهای منطقهای و فرامنطقهای در جهت ارتقای نقش دین در عرصه تصمیمسازی، تقویت راهبرد، تقویت جایگاه ایدئولوژی در نظام تصمیمگیری منطقهای و جهانی، گسترش همکاریهای سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقهای و فرامنطقهای براساس (منطقهگرایی نوین) و ارتقای سطح آگاهی و بیداری ملتهای منطقه، توانست به اتخاذ تمهیداتی خلاق و سازنده برای تبدیل تهدیدها به فرصتها و یا خلق فرصتهای نوین مبادرت ورزد.
5. جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکتها و نهضتهای آزادیبخش به ویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژهای برخوردار شد. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه (اسلام راهحل، و جهاد وسیله اصلی است) به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضه آنان جنبهای فراملی بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد.
ج. در سطح تحلیل بین الملل
شرایط بروز قدرت نرم طی سالهای اخیر به شکلی باورنکردنی تغییر یافته است. حجم گسترده اطلاعات و جهانی شدن، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکلگیری جوامع و شبکههای مجازی شده که مرزهای کشورها را در هم نوردیده و همکاریهای فراملی قدرت نرم سازمانهای بینالمللی غیردولتی موجب جلب و جذب شهروندان برای ایجاد ائتلافهای بین ملتی شده است.
واقعیت آن است که در جهانی که همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهمیت برخوردار است اطلاعات نیست بلکه توجه ماست و این توجه به طور طبیعی به سمت اطلاعات معتبرتر جلب میشود. از این رو شایسته است انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن فرهنگ غرب، پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی برافراز کند.
1. پیدایش قدرت سوم در نظام بینالملل
انقلاب اسلامی ایران براساس اصل (نه شرقی و نه غربی) توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانی و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورهای مستضعف، پیام و راه ثالثی را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجرای عدالت، اجرای قوانین و مقررات الهی، تکیه بر آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی، مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی، تأمین حقوق همه جانبه مستضعفان، نفی استعمار و سلطه خارجی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامی و اعتقادات معنوی در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامی در جهت استقرار عدالت و نفی سلطه قدرتهای استکباری تأکید میورزد.
بدین ترتیب، انقلاب اسلامی ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومی را در جهان ایجاد کند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصه جهانی به دلیل عدم وابستگی به قطبهای پذیرفته شدهی جهانی ناشی از اعتقادات دینی، ایمانی و اسلامی و حمایت و پشتیبانی گسترده مستضعفان جهان از آرمانهای انقلاب بود که توانست نظم تحمیلی مبتنی بر سرمایهداری و کمونیسم را بشکند.
2. پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی
انقلاب اسلامی ایران با تبیین اندیشه تحول بر مبنای معنویت و اسلام و احیای دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادی و ضد ارزش ساختن سلطهگری قدرتهای جهانی به دگرگونسازی معادلات سیاسی بینالمللی مبادرت ورزد.
موانع و راهکارهای ارتقای قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران گرچه توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ انقلاب اسلامی در جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بینالمللی به نفع کشورهای جهان سوم رقم زند ولی لازم است به آسیب شناسی سیاستهای قدرت نرم پرداخته شود و سپس راهکارهای تقویت و گسترش توان و بهرهگیری از قدرت نرم مورد دقت قرار گیرد:
الف. آسیبشناسی جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامی
در زمرهی آسیبهای سیاست فرهنگی به عنوان خطمشی نرمافزاری نظام مردمسالار دینی میتوان به موارد زیر به عنوان موانع فراروی تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1. عدم برنامهریزی جامع و همهجانبهنگر به دلیل نبود یک سیستم ملی در برنامهریزی آموزشی و روزمرگی و عدم هماهنگی سیاستهای فرهنگی با سایر برنامههای توسعه کشور.
2. عدم اتخاذ سیاستهای تعاملی، پویا، ایجابی، هوشمندانه و سنجیده متناسب با پیشبینی آیندهی فرآیندهای جهانی و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعی در داخل کشور.
3. سیاستزدگی فرهنگی یا استیلای سیاست بر فرهنگ به جای تعامل و همگونی بین چهار حوزه سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد.
4. آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از فقر، فساد و تبعیض که منجر به بیثباتی و ضعف فرهنگی میگردد.
5. انفعال و خودباختگی روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربی و غفلت آنان از تهاجم فرهنگی از بیرون و درون کشور.
6. فقدان برنامهریزی در نظام آموزشی کشور در جهت اسلامی شدن محیط دانشگاهها و آموزش و پرورش.
7. فقدان راهبرد مناسب و کارآمد در جهت به کارگیری همه توانائیهای فکری و فرهنگی کشور و نیز فقدان سیاست منسجم فرهنگی برای رشد خلاقیتهای فردی و مشارکتهای جمعی و گروهی فرهنگی.
8. افزایش تبلیغات رسانههای غربی علیه اسلام جهت ایجاد جو اسلام هراسی در جوامع خویش از رهگذر تبلیغ مواردی چون پیوند بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، عدم سازگاری اسلام با دمکراسی و استفاده ابزاری از دین در کشورهای اسلامی و به طو کلی القای برداشتهای نادرست از برخی مفاهیم دینی.
9. فقدان سیستم مناسب ارزیابی و کنترل کیفی عملکردهای فرهنگی در داخل کشور.
10. وجود شکاف بین مدیریتهای فرهنگی و مراکز تحقیقاتی و به طور کلی بیتوجهی به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعالیتهای فرهنگی.
ب. راهکارهای تقویتو گسترش توانبهرهگیری ازقدرت نرم در انقلاباسلامی
به نظر میرسد بهترین راه ارتقای توان بهرهگیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد. در این زمینه میتوان به برخی راهکارها برای ارتقای سیاست فرهنگی کشور و توان نرمافزاری انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1. هماهنگی میان سیاستهای فرهنگی بخش دولتی و غیردولتی.
2. مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاستهای فرهنگی.
3. ایجاد انگیزه و تشویق فعالیتهای فرهنگی در ابعاد اجتماعی، راهبردی، مالی و رسانهای.
4. برنامهریزی جامع و فرابخشی و طراحی فرهنگی با در نظر گرفتن اصول ارزشی، امکانات و تسهیلات و ابزارهای موجود و اراده مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاستهای فرهنگی جامع، صریح، روشن و هدفمند براساس ملاحظات فرهنگی جامعه داخلی و بینالمللی.
5. ایجاد وفاق بین نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی به منظور برقراری وحدت و ثبات سیاسی و فکری در جامعه و سرمایهگذاری در ایجاد و گسترش مشارکت جمعی بر اساس تقویت ارزشهای مشترک فرهنگی و نیز توزیع گستردهی برخی مفاهیم و واژههای فرهنگی و مفهومسازی ارزشی.
6. تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومی کمالجویی، علمطلبی، صداقت و سلامت و ارتقای آگاهیهای مدیران و کارکنان نهادهای فرهنگی.
7. محوریت قانون و قانونگرایی در تمامی کنشهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی و منزلت و کرامت انسانی و حیثیت اجتماعی و پرهیز از بروز بحرانها و تنشهای قومی.
8. ترویج و تحکیم آموزههای مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسیج دستگاههای تعلیم و تربیت کشور و تحرک جدی و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزشها و هنجارهای بومی و تقویت فرهنگ بسیجی شامل فرهنگ ایثار، شجاعت، عزت نفس، تواضع، اخلاص، تسلیم و بندگی در برابر خدا، غیرت و حیا، حقمداری و مسئولیتپذیری.
9. تحرک فعال نهادهای فکری، آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگی در جهت ارتقای قدرت نرمافزاری ایران از رهگذر تصویرسازی مثبت رسانهای، تحرک سازمانیافته نرمافزاری، نظریهپردازی و اندیشهورزی و تقویت جنبش نرمافزاری در حوزههای فردی و اجتماعی.
14. بهرهگیری از دیپلماسی عمومی برای درک پیامهای انقلاب اسلامی توسط دیگران و تلاش برای انتقال مفاهیم به صورت زیبا و جذاب و تلاش برای زدودن چهره افراطیگری از اسلام و خرافهزدایی از دین.(5)
پی نوشت :
1) مرسلی،بی تا:52-49.
2) جنگ نرم و وضعیت کنونی ما: 267-251.
3) احدی، 1382.
4) مرادی،1388 :64-63.
5) جنگ نرم: 113-83.
( منبع :جنگ نرم ، مرکز مشاوره معاونت تبلیغ و آموزش نهاد رهبری در دانشگاهها ، 1389 )
- [سایر] نقش افسر جنگ نرم در جنگ نرمِ زیرپوستی بسیار فراگیر بین جمهوری اسلامی و آمریکا چیست؟
- [سایر] بررسی نقش مؤلفههای براندازی نرم؛ عوامل براندازی در جنگ نرم کداماند؟
- [سایر] با توجه به این که جنگ نرم سابقه ای در تاریخ اسلام دارد، اهداف جنگ نرم بر علیه انقلاب اسلامی ما چه می باشد؟
- [سایر] با توجه به این که جنگ نرم سابقه ای در تاریخ اسلام دارد، اهداف جنگ نرم بر علیه انقلاب اسلامی ما چه می باشد؟
- [سایر] موانع خداشناسی و عوامل بیتوجّهی به معرفت فطری چیست؟
- [سایر] چرا جمهوری اسلامی ایران قائل به صدور انقلاب بود؟ انقلاب اسلامی چه راهکارهایی برای صدور خود برگزیده است؟ قدرت نرم چه جایگاهی در اندیشهی انقلابیون ایران داشت؟ چه حرکتهایی را میتوان از مصادیق قدرت نرم در انقلاب ایران داست؟
- [سایر] چرا علیرغم آنکه فقط رباخواری جنگ با خدا خوانده شده، بانکهای جمهوری اسلامی همه رباخوار هستند؟
- [سایر] نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم چیست؟ شاخصهای جنگ نرم در فیسبوک؟
- [سایر] بنده سؤالم در مورد قضیه مقابله به مثل می باشد، آیا در طول جنگ تحمیلی عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران که عراق مناطق مسکونی را مورد حمله نظامی قرار می داد، جمهوری اسلامی ایران نیز می توانست جهت جلوگیری
- [سایر] مراحل سیر تاریخی نظریه ولایت فقیه چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت سالم با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان نیستند و ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی با آنها از طرف دولت اسلامی یا اشخاص، تا زمانی که خوف تقویت کفر و ترویج فساد و انحراف فکری یا عملی و ایجاد سلطه از ناحیه آنان بر مسلمانان و کشور اسلامی در بین نباشد، اشکال ندارد؛ ولی رابطه با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان میباشند، مخصوصا اگر موجب تقویت آنان شود، جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانان به امر حکومت اسلامی با کفّار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود و مخارجی را که برای غنیمت کردهاند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امامعلیه السلام صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام است باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند. 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد:
- [آیت الله اردبیلی] شهیدی که در میدان جنگ و در معرکه، پیش از آن که به سراغ او بیایند به شهادت رسیده و جان داده است، غسل و کفن ندارد و باید او را با لباسهای خود بدون غسل دفن کنند، چه جنگ در زمان امام علیهالسلام و به اذن و اجازه امام علیهالسلام باشد و چه برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی به شهادت رسیده باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .در این زمان که نظام جمهوری اسلامی ایران با کشورهای شرق و غرب و دولت های کفّار حربی , معاهده و پیمان عدم تعرّض و تجاوز بسته است، سرقت و نیرنگ و عدم وفا به تعهّد نسبت به حقوق و اموال کفّار حربی, جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مسلمانان با رضایت امام علیهالسلام با کافران جنگ کنند و غنایمی در جنگ بدست آورند، مخارجی را که بعد از بدستآوردن غنایم برای نگهداری یا حمل و نقل آن انجام داده و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند و اموال ممتاز و برجسته همچون وسایل جنگی فوقالعاده و اموال اختصاصی پادشاهان و حکمرانان که مخصوص امام علیهالسلام میباشد، از غنیمت کنار گذاشته و خمس بقیه را میپردازند و آنچه در زمان غیبت امام علیهالسلام در جنگ با کافران یا در هنگام دفاع از هجوم آنان به کشور اسلامی گرفته میشود خمس دارد، مرتد فطری یعنی کسی که در هنگام ولادت مسلمان بشمار آمده و پس از بلوغ کافر گردد، در این مسأله همچون دیگر کافران میباشد.
- [آیت الله مظاهری] بر زنها و واماندهها و بچّهها، رفتن به جبهه جنگ واجب نیست و همچنین بر فقرا و ضعفا کمک به جبهه لازم نیست، ولی اگر دشمن به مملکت اسلامی هجوم آورد، بر همه افراد حتّی بر زن و بچّه و وامانده، در صورتی که قدرت داشته باشند، دفع آن دشمن لازم است، و همچنین بر همه چه متمکّنین و چه فقرا و ضعفا، در حدّ توان و قدرت واجب است کمک نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .منافقان و ک سانی که در زمان غیبت امام معصوم (ع)،با حکومت اسلامیِ مبتنی بر ولایت فقیه مبارزه و جنگ می کنند، خونشان هدر است و اگ ر در حال مبارزه فرار کنند و پس از مدتی , بدون اینکه توبه کرده باشند دستگیر شوند، اعدام می شوند؛ ولی اموال آنان حکم غنائم جنگی را ندارد و باید به آنها یا ورثه آنان برگردانده شود. حکم مال انتقالی غیر معتقد به خمس
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اول فقیر، و آن کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد، و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را از منافع آن بگذراند فقیر نیست. دوم مسکین، و آن کسی است که از فقیر سختتر میگذراند. سوم کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند، و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا فقرا برساند. چهارم کفاری که اگر زکات به آنان بدهند به دین اسلام مایل میشوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک میکنند ولی بعید نیست که اعطاء و دادن این قسم مخصوص به امام علیهالسلام باشد. پنجم خریداری بنده برای آزادکردن. ششم بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد. هفتم سبیل الله، یعنی هر کار خیر و عمل نیکی که از شارع مقدس نسبت به آن تشویق شده باشد، مثل ساختن مدرسه علوم دینیه و پل و منزلگاه برای مسافرین و زوار و مسجد و دارالایتام و تعظیم شعائر و طبع کتب دینی و نشر معارف اسلامی و هر کاری که موجب تقرب به خداوند متعال و اعلای کلمه اسلام باشد. هشتم ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.