سیر تاریخی و عوامل و موانع جنگ نرم بر علیه جمهوری اسلامی چیست؟
جنگ نرم و جمهوری اسلامی‌ کمیته خطر! پروژه دلتا یکی از موضوعات مورد بررسی و در واقع راهبرد پیشنهادی کمیته خطر جاری در خصوص مسائل ایران می‌باشد که در مهرماه 84 به دولت بوش پیشنهاد شد. این کمیته جنگ سخت را بی‌فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه‌ی نرم افزاری (براندازی از دورن) شد! در این راستا مارک پالمر - از اعضای برجسته این کمیته و چهره با نفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا - اعلام نموده است: (ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و نظام بین‌الملل، به قدرتی کم‌بدیل تبدیل شده که دیگر نمی‌توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.) در گزارش کمیته خطر جاری که تحت عنوان (ایران - امریکا، رهیافت جدید) توسط مارک پالمر جمع‌بندی و تدوین شد، تنها راه سرنگون سازی نظام جمهوری اسلامی، پیگیری مکانیسم‌های جنگ نرم و استفاده از تکنیک‌های عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از سه تاکتیک دکترین (مهار)، (نبرد رسانه‌ای) و (ساماندهی و پشتیبانی نافرمانی مدنی)، مورد تأکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارت تدوین کنندگان این گزارش و تأثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست‌های دولت امریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهد گرفت. این گزارش دارای 15 محور کلی به ترتیب زیر است: 1. ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی امریکا در چهار سال آینده قرار گیرد. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس‌های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس‌هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و هم چنین درس‌هایی که از تغییر حکومت‌ها در کشورهایی مثل شیلی و اندونزی گرفته شد. 2. این کشور علاوه بر برنامه هسته‌ای‌اش، با حمایت از گروه‌هایی چون حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه‌هایی در عراق، مانع تحقق منافع امریکا در منطقه می‌شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می‌دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست‌های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است. 3. دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل‌های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است. 4. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلندپایه‌ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می‌تواند یکی از کنسول‌های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تأکید قرار داد. از این طریق می‌توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم. 5. اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آن‌ها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم‌گیری‌ها دارند، انجام شود. 6. باید شبکه‌های متعدد رادیو و تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام‌های خود را با پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های روز، به دست مردم ایران برسانیم. 7. درباره فعالیت هسته‌ای ایران، باید با احتیاط و دوراندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. گرچه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان است به گونه‌ای که ایران داوطلبانه از فعالیت‌ها و برنامه هسته‌ای خود چشم‌پوشی کند. 8. حمایت از اپوزیسیون هم می‌تواند از عوامل مؤثر بر تغییر رژیم ایران باشد. 9. باید فعالیت‌NGO ها را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. 10. سفارتخانه‌های کشورهای دیگر هم می‌توانند در تهران برای ما مؤثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده‌های زندانیان و گروه‌های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض‌ها، از جمله این راه‌های تأثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام (آزادی ایران) را بررسی کند تا حمایت کافی از آن را به عمل آورد. 11. تضعیف ستون‌های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس‌های امنیتی و نظامی این کشور می‌باشند، باید در دستور کار قرار گیرند. 12. باید رهبران روحانی ایران را که در رأس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت‌آمیز کناره بگیرند. 13. باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی ایجاد و یا به طور کلی آن را حذف کرد. 14. گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایران و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم).(1) بسترها و زمینه‌های موفقیت دشمن در جنگ نرم‌ 1. گسترش رفاه‌طلبی و تساهل‌ اتخاذ برخی سیاست‌های اقتصادی در سال‌های پس از جنگ و در دولت سازندگی، با حرکت به سوی توسعه و رفاه جامعه و کم‌رنگ شدن عدالت اجتماعی، خواسته و ناخواسته زمینه‌ساز تغییر و تحولات در بینش و به تبع آن سبک و مدل زندگی مردم به ویژه در شهرهای بزرگ شد که تفاوت‌های آشکاری با ارزش‌ها و الگوهای دهه اول انقلاب داشت. سیاست‌های فرهنگی مبتنی بر شعار تساهل و تسامح در دولت اصلاحات نیز به تشدید این روند دامن زد. 2. تقویت جریان سکولار تسامح و تساهل و تغییر سبک زندگی، زمینه مساعدی را برای ظهور و گسترش اندیشه‌های لیبرالیستی و سکولاریستی را فراهم کرد. تقویت جریان موسوم به روشن‌فکری دینی و ارایه قرائت‌های مختلف از دین و طرح مقولاتی چون تکثرگرایی دینی و تفکیک دیانت از حکومت و... در سال‌های اخیر در جهت تقویت جریان سکولار بود. 3. تضعیف نظام فقاهتی و جایگاه مراجع تقلید به دلیل پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ بین دو مجموعه نظام و روحانیت به ویژه مراجع معظم تقلید، هرگونه تضعیف این رابطه یا به چالش کشیدن شدن آن می‌تواند بستر مناسبی را برای تضعیف پشتوانه دینی نظام و سرخوردگی و روگردانی دین‌داران از نظام و در نتیجه زمینه مناسبی برای پیشبرد جنگ نرم به وجود آید. در این راستا تحریکات و تحرکات دشمنان بسیار آشکار است. 4. شایعه ناکارآمدی نظام اسلامی‌ در این سه دهه یکی از محورهای اصلی تبلیغات دشمنان، ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی بوده است. میزان پذیرش این محور از سوی مردم بسته به نحوه عمل مجموعه قوا و نهادهای حکومت است. 5. رشد جمعیت جوان‌ فارغ از مضیقه‌های اقتصادی که به جهت تقاضای بالای این نسل در مقولاتی چون اشتغال، ازدواج و مسکن رخ می‌دهد، جوانان اصلی‌ترین گروه هدف تهاجم فرهنگی و جنگ نرم هستند، تحریک جوانان در جهت طرح مطالبات بیش از حد و اعتراضات آنها در فضاهای دانشگاهی و کارگری زمینه مساعدی برای سوء استفاده دشمن را فراهم می‌کند. 6. تعمیق و تراکم شکاف‌های اجتماعی موجود از دیگر بسترهایی که زمینه را برای پیشبرد جنگ نرم دشمن در کشور مهیا می‌کند، تعمیق و گاه تراکم شکاف‌های اجتماعی است و فاصله انداختن میان نسل اول، دوم و سوم انقلاب، فاصله انداختن میان پدر و مادر و فرزندان و فاصله انداختن میان مسئولین، مردم و فاصله انداختن میان قومیت‌ها و مذاهب به رسمیت شناخته شده در کشور است. چنین شکاف‌هایی زمینه فعالیت‌های نرم دشمن را فراهم می‌شود و میزان تأثیرگذاری این قبیل فعالیت‌ها بالا می‌رود. عوامل تشدید کننده موفقیت دشمن در جنگ نرم‌ 1. فقر کار تئوریک‌ در آستانه دهه چهارم انقلاب نیازمند نظریه‌پردازی‌هایی هستیم که اولاً دغدغه تطبیق مبنایی با زیرساخت‌های اسلامی - ایرانی را داشته باشند و ثانیاً توجه داشته باشند که برای استقرار جمهوری اسلامی در جهان باید استراتژی تدوین شود. 2. ابهام در سیاست فرهنگی رسمی نظام‌ علی رغم وجود نهادها و سازمان‌های عریض و طویل فرهنگی اما هنوز نمی‌توان از وجود یک سند مدون، جامع و رسمی به عنوان سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی سخن گفت. سندی که مبنای عمل و مراجعه تصمیم‌گیران و مدیران و فعالان فرهنگی و افکار عمومی باشد و رسما به اطلاع همه رسیده باشد و همگان لااقل در مقام قانون بر آن اتفاق داشته باشند و محوریت آن را بپذیرند. 3. عمل زدگی مسئولین و مدیران فرهنگی‌ به تبع فقدان سیاست فرهنگی مدون و رسمی نظام و فقر نظری، مسئولین نهادهای فرهنگی در مواجهه با مسایل و تنگناهای پیش‌آمده بیش‌تر دست به دامن آسان‌ترین و معمول‌ترین روش‌ها می‌شوند و به جای حل ریشه‌ای معضلات و چالش‌ها سراغ گزینه‌هایی رفته‌اند که در کوتاه مدت معضل را حل کند.(2) روش‌های مقابله با تهدیدات نرم‌ با بهره‌گیری از سازوکارهای مختلف، هم می‌توان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد و هم می‌توان با مداخله‌های مؤثر، دامنه تأثیرات آن‌ها را از میان راند. برخی از آن روش‌ها عبارتند از: 1. واکسیناسیون فرهنگی جامعه؛ منظور از واکسیناسیون آگاه ساختن جامعه از انواع تهدیدات دشمن و ارائه راه‌حل مقابله با آن است. شواهد پژوهشی متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد (پیش‌آگهی)، افراد را در مقابل تغییر باورها و نگرش‌ها مصون و مقاوم می‌سازد. 2. تقویت اهرم‌های قدرت نرم؛ هر کشوری دارای برخی منابع قدرت نرم است که با شناسایی و تقویت آن‌ها می‌تواند خود را در برابر دشمن مقاوم سازد. برای مثال در ایران (معنویت)، (ایدئولوژی اسلامی)، (پیشینه فرهنگی و تاریخی طولانی)، (حماسه‌آفرینی‌ها)، (مرجعیت)، (نوع نظام مردم‌سالاری دینی)، (نفوذ رهبری) و... می‌توانند به عنوان قدرت نرم، از مهمترین بنیان‌ها و اهرم‌های ثبات و مقابله با جنگ نرم باشند. 3. عملیات روانی متقابل؛ عاملان تهدید نرم از تبلیغات، روش‌های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی جهت تغییر نگرش‌ها، باورها و ارزش‌های جامعه هدف، استفاده می‌کنند. با عملیات روانی و تبلیغات خلاقانه متقابل می‌توان از دامنه تأثیر روش‌های مورد استفاده دشمن کاست. 4. گسترش دامنه و شمول فعالیت‌های فرهنگی و افزایش فرآورده‌های فرهنگی جذاب؛ شهروندان یک جامعه اغلب جذب آن دسته از گروه‌های فرهنگی می‌شوند که از نظر آنان از جذابیت بالایی برخوردار باشند. همچنین آنان آن دسته از محصولات فرهنگی را مورد استفاده قرار می‌دهند که جالب، جذاب، بدیع و مطبوع باشد. بنابراین با ایجاد و گسترش گروه‌های فرهنگی جذاب و عرضه فرآورده‌های فرهنگی و هنری مطلوب، می‌توان از دامنه تأثیر تهدیدات نرم دشمن فروکاست. 5. خلع سلاح روانی اپوزیسیون؛ اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط بهتر زندگی، توده مردم جامعه را جذب نماید. پیداست که وقتی نظام حاکم خود چنین شرایطی را برای شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان می‌راند. 6. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت‌ها؛ اقلیت‌های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، زمینه مخالفت‌ورزی علیه نظام حاکم هستند(3) اما زمانی که نظام حاکم با اجرای راهبردهای مناسب اطمینان خاطر برای آنان فراهم آورد. می‌تواند از آنها به عنوان فرصتی جهت تقویت خود استفاده نماید. 7. تبدیل قدرت نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم خود؛ حکومت‌ها با اتخاذ راهبرد مناسب و تدابیر خردمندانه و دقیق نه تنها می‌توانند از تبدیل شدن قدرت نرم دشمن به تهدید برای خود ممانعت کنند، بلکه می‌توانند آن را به فرصتی برای رشد و تعالی خویش تبدیل نمایند.(4) ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران‌ قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران و آرمان‌ها و هنجارهای انقلاب در سطح تحلیل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی توانست راه‌گشای ملت‌های مسلمان و نیز ملل جهان سومی و مستضعف گردد و ضمن احیای هویت جهان اسلام، ارتقای بیداری اسلامی، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تکیه بر خودباوری فرهنگی و پرچمداران انقلاب فرهنگی جهانی اهتمام ورزد. الف. در سطح تحلیل داخلی‌ براساس زیرساخت‌ها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشم‌انداز بیست‌ساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزش‌های اسلامی و اخلاقی در حوزه‌های فردی و اجتماعی و همچنین برجسته‌سازی مستمر و همه‌جانبه اندیشه‌های دینی و سیاسی حضرت امام خمینی(ره) و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمره اولویت‌های نرم‌افزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد می‌گردد. افزون بر این می‌توان به ابعادی از قدرت نرم افزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری امام خمینی، وحدت و اعتماد ملی، توسعه دانایی محور، جنبش نرم افزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد. 1. رهبری امام خمینی(ره): رهبری امام خمینی(ره) را می‌توان در ارائه ارزش‌هایی دانست که مردم را به پیروی آگاهانه از فرامین ایشان با توجه به جذابیت باور قلبی مردم مشاهده کرد. به جهت حفظ ارزش‌های اسلامی با رهبران کاریزمای جهانی متفاوت می‌باشد. 2. اتحاد ملّی و انسجام اسلامی: انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از اعتماد عمومی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملی و تجمیع کلیه اقشار و گروه‌ها و دستجات مذهبی کشور همت گمارد و با بهره‌مندی از مشارکت عمومی و عدالت‌خواهی را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، همکاری و تعامل میان گروه‌های مختلف اجتماعی بیانجامد. 3. توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد. انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعه‌ای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآورده‌های علمی با خود اقتدار، صلابت وعزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند. 4. جنبش نرم‌افزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویت‌های خود قرار داد به گونه‌ای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرم‌افزاری همه‌جانبه و فراگیر شدند. این حرکت و نهضت مبنتی بر مؤلفه‌های زیر بود: ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفت‌های علمی در چارچوب ارزش‌های دین‌مدار، ارتقای روحیه خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و اراده خودی، استفاده از ظرفیت‌های علمی بومی، تقویت بنیه پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دین‌باوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزم‌گرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوری‌های وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیل‌های بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرم‌افزاری در حوزه‌های علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزش‌های ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای توسعه و اعتلای فعالیت‌های تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوری‌های نوین. 5. سیاست فرهنگی: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیان زمان، اولویت خود را بر برنامه‌ریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرار داد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهان‌بینی و انسان‌شناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمال‌جویی، آرمان‌طلبی، استقلال‌گرایی، آزادی‌خواهی، عزت‌نفس و قدرت ایمان را محور فعالیت‌های خود قرار داد. تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و آزاداندیشی، خردورزی، نظریه‌پردازی و نواندیشی دینی و نمونه‌هایی از راهبردهای فرهنگی انقلاب اسلامی است. هم‌چنین مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدس مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان. نشانه ارتقای آگاهی‌های دینی و بنیان‌گرایی سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی است. ب. در سطح تحلیل منطقه‌ای‌ در زمره ابعاد قدرت نرم‌افزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای می‌توان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقه‌ای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که به طور مختصر به تحلیل آن پرداخته می‌شود: 1. بازسازی تمدن اسلامی؛ انقلاب اسلامی ایران با ایجاد خودباوری فرهنگی در میان ملت‌های مسلمان و بهره‌گیری از فناوری‌های مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به ظهور رساند. افزون بر این، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر رفتار مسالمت‌آمیز و تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت و اهتمام رهبران به خواسته‌های ملت‌های مسلمان و تأکید بر تبادل اندیشه‌ای میان تمدن اسلامی زمینه‌سازی کرد. 2. ارتقای بیداری اسلامی؛ انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیه شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربه تاریخی وعملی جنبش آزادی‌بخش، جرأت حرکت‌های مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشه‌های انقلابی اسلام فزونی بخشد. 3. احیای هویت جهان اسلام؛ انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین می‌تواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیم‌گیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکل‌دهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملت‌های مسلمان اعطا کرد که می‌توان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمان‌هایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیم‌گیری و اطلاع‌رسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود. 4. محوریت ثبات منطقه‌ای؛ انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش سازنده در زمینه بازتولید منافع مشترک منطقه‌ای، مبارزه با تروریسم، توسعه همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، حمایت از روند ثبات منطقه‌ای بر اساس امنیت دسته‌جمعی، تباین الگوی توسعه همه‌جانبه و درون‌زا، بیداری اسلامی و احیای تفکر و ارزش‌های دینی، الهام‌بخشی در خاورمیانه براساس الگوی مردم‌سالاری دینی، تبیین مدل بومی اصلاحات درون‌زا در نظام‌های خاورمیانه، بهره‌گیری از قدرت اطلاعاتی و رسانه‌ای برای تبیین پیام عدالت، صلح و عزت، پیروی از الگوی تعامل مؤثر و سازنده با کشورهای اسلامی، اتخاذ دیپلماسی فعال و مؤثر در سیاست خارجی بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت، عضویت فعال و اثرگذار در سازمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در جهت ارتقای نقش دین در عرصه تصمیم‌سازی، تقویت راهبرد، تقویت جایگاه ایدئولوژی در نظام تصمیم‌گیری منطقه‌ای و جهانی، گسترش همکاری‌های سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای براساس (منطقه‌گرایی نوین) و ارتقای سطح آگاهی و بیداری ملت‌های منطقه، توانست به اتخاذ تمهیداتی خلاق و سازنده برای تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها و یا خلق فرصت‌های نوین مبادرت ورزد. 5. جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکت‌ها و نهضت‌های آزادی‌بخش به ویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه (اسلام راه‌حل، و جهاد وسیله اصلی است) به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضه آنان جنبه‌ای فراملی بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد. ج. در سطح تحلیل بین الملل‌ شرایط بروز قدرت نرم طی سال‌های اخیر به شکلی باورنکردنی تغییر یافته است. حجم گسترده اطلاعات و جهانی شدن، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکل‌گیری جوامع و شبکه‌های مجازی شده که مرزهای کشورها را در هم نوردیده و همکاری‌های فراملی قدرت نرم سازمان‌های بین‌المللی غیردولتی موجب جلب و جذب شهروندان برای ایجاد ائتلاف‌های بین ملتی شده است. واقعیت آن است که در جهانی که همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهمیت برخوردار است اطلاعات نیست بلکه توجه ماست و این توجه به طور طبیعی به سمت اطلاعات معتبرتر جلب می‌شود. از این رو شایسته است انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن فرهنگ غرب، پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی برافراز کند. 1. پیدایش قدرت سوم در نظام بین‌الملل‌ انقلاب اسلامی ایران براساس اصل (نه شرقی و نه غربی) توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانی و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورهای مستضعف، پیام و راه ثالثی را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجرای عدالت، اجرای قوانین و مقررات الهی، تکیه بر آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی، مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی، تأمین حقوق همه جانبه مستضعفان، نفی استعمار و سلطه خارجی در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامی و اعتقادات معنوی در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامی در جهت استقرار عدالت و نفی سلطه قدرت‌های استکباری تأکید می‌ورزد. بدین ترتیب، انقلاب اسلامی ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومی را در جهان ایجاد کند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصه جهانی به دلیل عدم وابستگی به قطب‌های پذیرفته شده‌ی جهانی ناشی از اعتقادات دینی، ایمانی و اسلامی و حمایت و پشتیبانی گسترده مستضعفان جهان از آرمان‌های انقلاب بود که توانست نظم تحمیلی مبتنی بر سرمایه‌داری و کمونیسم را بشکند. 2. پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی‌ انقلاب اسلامی ایران با تبیین اندیشه تحول بر مبنای معنویت و اسلام و احیای دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادی و ضد ارزش ساختن سلطه‌گری قدرت‌های جهانی به دگرگون‌سازی معادلات سیاسی بین‌المللی مبادرت ورزد. موانع و راهکارهای ارتقای قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی‌ انقلاب اسلامی ایران گرچه توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ انقلاب اسلامی در جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بین‌المللی به نفع کشورهای جهان سوم رقم زند ولی لازم است به آسیب شناسی سیاست‌های قدرت نرم پرداخته شود و سپس راهکارهای تقویت و گسترش توان و بهره‌گیری از قدرت نرم مورد دقت قرار گیرد: الف. آسیب‌شناسی جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامی‌ در زمره‌ی آسیب‌های سیاست فرهنگی به عنوان خطمشی نرم‌افزاری نظام مردم‌سالار دینی می‌توان به موارد زیر به عنوان موانع فراروی تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره کرد: 1. عدم برنامه‌ریزی جامع و همه‌جانبه‌نگر به دلیل نبود یک سیستم ملی در برنامه‌ریزی آموزشی و روزمرگی و عدم هماهنگی سیاست‌های فرهنگی با سایر برنامه‌های توسعه کشور. 2. عدم اتخاذ سیاست‌های تعاملی، پویا، ایجابی، هوشمندانه و سنجیده متناسب با پیش‌بینی آینده‌ی فرآیندهای جهانی و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعی در داخل کشور. 3. سیاست‌زدگی فرهنگی یا استیلای سیاست بر فرهنگ به جای تعامل و همگونی بین چهار حوزه سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد. 4. آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی ناشی از فقر، فساد و تبعیض که منجر به بی‌ثباتی و ضعف فرهنگی می‌گردد. 5. انفعال و خودباختگی روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربی و غفلت آنان از تهاجم فرهنگی از بیرون و درون کشور. 6. فقدان برنامه‌ریزی در نظام آموزشی کشور در جهت اسلامی شدن محیط دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش. 7. فقدان راهبرد مناسب و کارآمد در جهت به کارگیری همه توانائی‌های فکری و فرهنگی کشور و نیز فقدان سیاست منسجم فرهنگی برای رشد خلاقیت‌های فردی و مشارکت‌های جمعی و گروهی فرهنگی. 8. افزایش تبلیغات رسانه‌های غربی علیه اسلام جهت ایجاد جو اسلام هراسی در جوامع خویش از رهگذر تبلیغ مواردی چون پیوند بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، عدم سازگاری اسلام با دمکراسی و استفاده ابزاری از دین در کشورهای اسلامی و به طو کلی القای برداشت‌های نادرست از برخی مفاهیم دینی. 9. فقدان سیستم مناسب ارزیابی و کنترل کیفی عملکردهای فرهنگی در داخل کشور. 10. وجود شکاف بین مدیریت‌های فرهنگی و مراکز تحقیقاتی و به طور کلی بی‌توجهی به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعالیت‌های فرهنگی. ب. راهکارهای تقویت‌و گسترش توان‌بهره‌گیری ازقدرت نرم در انقلاب‌اسلامی‌ به نظر می‌رسد بهترین راه ارتقای توان بهره‌گیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد. در این زمینه می‌توان به برخی راهکارها برای ارتقای سیاست فرهنگی کشور و توان نرم‌افزاری انقلاب اسلامی اشاره کرد: 1. هماهنگی میان سیاست‌های فرهنگی بخش دولتی و غیردولتی. 2. مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاست‌های فرهنگی. 3. ایجاد انگیزه و تشویق فعالیت‌های فرهنگی در ابعاد اجتماعی، راهبردی، مالی و رسانه‌ای. 4. برنامه‌ریزی جامع و فرابخشی و طراحی فرهنگی با در نظر گرفتن اصول ارزشی، امکانات و تسهیلات و ابزارهای موجود و اراده مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاست‌های فرهنگی جامع، صریح، روشن و هدفمند براساس ملاحظات فرهنگی جامعه داخلی و بین‌المللی. 5. ایجاد وفاق بین نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی به منظور برقراری وحدت و ثبات سیاسی و فکری در جامعه و سرمایه‌گذاری در ایجاد و گسترش مشارکت جمعی بر اساس تقویت ارزش‌های مشترک فرهنگی و نیز توزیع گسترده‌ی برخی مفاهیم و واژه‌های فرهنگی و مفهوم‌سازی ارزشی. 6. تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومی کمال‌جویی، علم‌طلبی، صداقت و سلامت و ارتقای آگاهی‌های مدیران و کارکنان نهادهای فرهنگی. 7. محوریت قانون و قانونگرایی در تمامی کنش‌های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی و منزلت و کرامت انسانی و حیثیت اجتماعی و پرهیز از بروز بحران‌ها و تنش‌های قومی. 8. ترویج و تحکیم آموزه‌های مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسیج دستگاه‌های تعلیم و تربیت کشور و تحرک جدی و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزش‌ها و هنجارهای بومی و تقویت فرهنگ بسیجی شامل فرهنگ ایثار، شجاعت، عزت نفس، تواضع، اخلاص، تسلیم و بندگی در برابر خدا، غیرت و حیا، حق‌مداری و مسئولیت‌پذیری. 9. تحرک فعال نهادهای فکری، آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگی در جهت ارتقای قدرت نرم‌افزاری ایران از رهگذر تصویرسازی مثبت رسانه‌ای، تحرک سازمان‌یافته نرم‌افزاری، نظریه‌پردازی و اندیشه‌ورزی و تقویت جنبش نرم‌افزاری در حوزه‌های فردی و اجتماعی. 14. بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی برای درک پیام‌های انقلاب اسلامی توسط دیگران و تلاش برای انتقال مفاهیم به صورت زیبا و جذاب و تلاش برای زدودن چهره افراطی‌گری از اسلام و خرافه‌زدایی از دین.(5) پی نوشت : 1) مرسلی،بی تا:52-49. 2) جنگ نرم و وضعیت کنونی ما: 267-251. 3) احدی، 1382. 4) مرادی،1388 :64-63. 5) جنگ نرم: 113-83. ( منبع :جنگ نرم ، مرکز مشاوره معاونت تبلیغ و آموزش نهاد رهبری در دانشگاهها ، 1389 )
عنوان سوال:

سیر تاریخی و عوامل و موانع جنگ نرم بر علیه جمهوری اسلامی چیست؟


پاسخ:

جنگ نرم و جمهوری اسلامی‌

کمیته خطر!
پروژه دلتا یکی از موضوعات مورد بررسی و در واقع راهبرد پیشنهادی کمیته خطر جاری در خصوص مسائل ایران می‌باشد که در مهرماه 84 به دولت بوش پیشنهاد شد. این کمیته جنگ سخت را بی‌فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه‌ی نرم افزاری (براندازی از دورن) شد!
در این راستا مارک پالمر - از اعضای برجسته این کمیته و چهره با نفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا - اعلام نموده است:
(ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و نظام بین‌الملل، به قدرتی کم‌بدیل تبدیل شده که دیگر نمی‌توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.)
در گزارش کمیته خطر جاری که تحت عنوان (ایران - امریکا، رهیافت جدید) توسط مارک پالمر جمع‌بندی و تدوین شد، تنها راه سرنگون سازی نظام جمهوری اسلامی، پیگیری مکانیسم‌های جنگ نرم و استفاده از تکنیک‌های عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از سه تاکتیک دکترین (مهار)، (نبرد رسانه‌ای) و (ساماندهی و پشتیبانی نافرمانی مدنی)، مورد تأکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارت تدوین کنندگان این گزارش و تأثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست‌های دولت امریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهد گرفت.
این گزارش دارای 15 محور کلی به ترتیب زیر است:
1. ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی امریکا در چهار سال آینده قرار گیرد. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس‌های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس‌هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و هم چنین درس‌هایی که از تغییر حکومت‌ها در کشورهایی مثل شیلی و اندونزی گرفته شد.
2. این کشور علاوه بر برنامه هسته‌ای‌اش، با حمایت از گروه‌هایی چون حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه‌هایی در عراق، مانع تحقق منافع امریکا در منطقه می‌شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می‌دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست‌های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است.
3. دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل‌های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است.
4. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلندپایه‌ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می‌تواند یکی از کنسول‌های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تأکید قرار داد. از این طریق می‌توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم.
5. اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آن‌ها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم‌گیری‌ها دارند، انجام شود.
6. باید شبکه‌های متعدد رادیو و تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام‌های خود را با پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های روز، به دست مردم ایران برسانیم.
7. درباره فعالیت هسته‌ای ایران، باید با احتیاط و دوراندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. گرچه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان است به گونه‌ای که ایران داوطلبانه از فعالیت‌ها و برنامه هسته‌ای خود چشم‌پوشی کند.
8. حمایت از اپوزیسیون هم می‌تواند از عوامل مؤثر بر تغییر رژیم ایران باشد.
9. باید فعالیت‌NGO ها را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است.
10. سفارتخانه‌های کشورهای دیگر هم می‌توانند در تهران برای ما مؤثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده‌های زندانیان و گروه‌های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض‌ها، از جمله این راه‌های تأثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام (آزادی ایران) را بررسی کند تا حمایت کافی از آن را به عمل آورد.
11. تضعیف ستون‌های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس‌های امنیتی و نظامی این کشور می‌باشند، باید در دستور کار قرار گیرند.
12. باید رهبران روحانی ایران را که در رأس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت‌آمیز کناره بگیرند.
13. باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی ایجاد و یا به طور کلی آن را حذف کرد.
14. گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایران و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم).(1)

بسترها و زمینه‌های موفقیت دشمن در جنگ نرم‌
1. گسترش رفاه‌طلبی و تساهل‌
اتخاذ برخی سیاست‌های اقتصادی در سال‌های پس از جنگ و در دولت سازندگی، با حرکت به سوی توسعه و رفاه جامعه و کم‌رنگ شدن عدالت اجتماعی، خواسته و ناخواسته زمینه‌ساز تغییر و تحولات در بینش و به تبع آن سبک و مدل زندگی مردم به ویژه در شهرهای بزرگ شد که تفاوت‌های آشکاری با ارزش‌ها و الگوهای دهه اول انقلاب داشت.
سیاست‌های فرهنگی مبتنی بر شعار تساهل و تسامح در دولت اصلاحات نیز به تشدید این روند دامن زد.
2. تقویت جریان سکولار
تسامح و تساهل و تغییر سبک زندگی، زمینه مساعدی را برای ظهور و گسترش اندیشه‌های لیبرالیستی و سکولاریستی را فراهم کرد. تقویت جریان موسوم به روشن‌فکری دینی و ارایه قرائت‌های مختلف از دین و طرح مقولاتی چون تکثرگرایی دینی و تفکیک دیانت از حکومت و... در سال‌های اخیر در جهت تقویت جریان سکولار بود.
3. تضعیف نظام فقاهتی و جایگاه مراجع تقلید
به دلیل پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ بین دو مجموعه نظام و روحانیت به ویژه مراجع معظم تقلید، هرگونه تضعیف این رابطه یا به چالش کشیدن شدن آن می‌تواند بستر مناسبی را برای تضعیف پشتوانه دینی نظام و سرخوردگی و روگردانی دین‌داران از نظام و در نتیجه زمینه مناسبی برای پیشبرد جنگ نرم به وجود آید. در این راستا تحریکات و تحرکات دشمنان بسیار آشکار است.
4. شایعه ناکارآمدی نظام اسلامی‌
در این سه دهه یکی از محورهای اصلی تبلیغات دشمنان، ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی بوده است. میزان پذیرش این محور از سوی مردم بسته به نحوه عمل مجموعه قوا و نهادهای حکومت است.
5. رشد جمعیت جوان‌
فارغ از مضیقه‌های اقتصادی که به جهت تقاضای بالای این نسل در مقولاتی چون اشتغال، ازدواج و مسکن رخ می‌دهد، جوانان اصلی‌ترین گروه هدف تهاجم فرهنگی و جنگ نرم هستند، تحریک جوانان در جهت طرح مطالبات بیش از حد و اعتراضات آنها در فضاهای دانشگاهی و کارگری زمینه مساعدی برای سوء استفاده دشمن را فراهم می‌کند.
6. تعمیق و تراکم شکاف‌های اجتماعی موجود
از دیگر بسترهایی که زمینه را برای پیشبرد جنگ نرم دشمن در کشور مهیا می‌کند، تعمیق و گاه تراکم شکاف‌های اجتماعی است و فاصله انداختن میان نسل اول، دوم و سوم انقلاب، فاصله انداختن میان پدر و مادر و فرزندان و فاصله انداختن میان مسئولین، مردم و فاصله انداختن میان قومیت‌ها و مذاهب به رسمیت شناخته شده در کشور است. چنین شکاف‌هایی زمینه فعالیت‌های نرم دشمن را فراهم می‌شود و میزان تأثیرگذاری این قبیل فعالیت‌ها بالا می‌رود.

عوامل تشدید کننده موفقیت دشمن در جنگ نرم‌
1. فقر کار تئوریک‌
در آستانه دهه چهارم انقلاب نیازمند نظریه‌پردازی‌هایی هستیم که اولاً دغدغه تطبیق مبنایی با زیرساخت‌های اسلامی - ایرانی را داشته باشند و ثانیاً توجه داشته باشند که برای استقرار جمهوری اسلامی در جهان باید استراتژی تدوین شود.
2. ابهام در سیاست فرهنگی رسمی نظام‌
علی رغم وجود نهادها و سازمان‌های عریض و طویل فرهنگی اما هنوز نمی‌توان از وجود یک سند مدون، جامع و رسمی به عنوان سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی سخن گفت. سندی که مبنای عمل و مراجعه تصمیم‌گیران و مدیران و فعالان فرهنگی و افکار عمومی باشد و رسما به اطلاع همه رسیده باشد و همگان لااقل در مقام قانون بر آن اتفاق داشته باشند و محوریت آن را بپذیرند.
3. عمل زدگی مسئولین و مدیران فرهنگی‌
به تبع فقدان سیاست فرهنگی مدون و رسمی نظام و فقر نظری، مسئولین نهادهای فرهنگی در مواجهه با مسایل و تنگناهای پیش‌آمده بیش‌تر دست به دامن آسان‌ترین و معمول‌ترین روش‌ها می‌شوند و به جای حل ریشه‌ای معضلات و چالش‌ها سراغ گزینه‌هایی رفته‌اند که در کوتاه مدت معضل را حل کند.(2)

روش‌های مقابله با تهدیدات نرم‌
با بهره‌گیری از سازوکارهای مختلف، هم می‌توان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد و هم می‌توان با مداخله‌های مؤثر، دامنه تأثیرات آن‌ها را از میان راند. برخی از آن روش‌ها عبارتند از:
1. واکسیناسیون فرهنگی جامعه؛ منظور از واکسیناسیون آگاه ساختن جامعه از انواع تهدیدات دشمن و ارائه راه‌حل مقابله با آن است. شواهد پژوهشی متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد (پیش‌آگهی)، افراد را در مقابل تغییر باورها و نگرش‌ها مصون و مقاوم می‌سازد.
2. تقویت اهرم‌های قدرت نرم؛ هر کشوری دارای برخی منابع قدرت نرم است که با شناسایی و تقویت آن‌ها می‌تواند خود را در برابر دشمن مقاوم سازد. برای مثال در ایران (معنویت)، (ایدئولوژی اسلامی)، (پیشینه فرهنگی و تاریخی طولانی)، (حماسه‌آفرینی‌ها)، (مرجعیت)، (نوع نظام مردم‌سالاری دینی)، (نفوذ رهبری) و... می‌توانند به عنوان قدرت نرم، از مهمترین بنیان‌ها و اهرم‌های ثبات و مقابله با جنگ نرم باشند.
3. عملیات روانی متقابل؛ عاملان تهدید نرم از تبلیغات، روش‌های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی جهت تغییر نگرش‌ها، باورها و ارزش‌های جامعه هدف، استفاده می‌کنند. با عملیات روانی و تبلیغات خلاقانه متقابل می‌توان از دامنه تأثیر روش‌های مورد استفاده دشمن کاست.
4. گسترش دامنه و شمول فعالیت‌های فرهنگی و افزایش فرآورده‌های فرهنگی جذاب؛ شهروندان یک جامعه اغلب جذب آن دسته از گروه‌های فرهنگی می‌شوند که از نظر آنان از جذابیت بالایی برخوردار باشند. همچنین آنان آن دسته از محصولات فرهنگی را مورد استفاده قرار می‌دهند که جالب، جذاب، بدیع و مطبوع باشد. بنابراین با ایجاد و گسترش گروه‌های فرهنگی جذاب و عرضه فرآورده‌های فرهنگی و هنری مطلوب، می‌توان از دامنه تأثیر تهدیدات نرم دشمن فروکاست.
5. خلع سلاح روانی اپوزیسیون؛ اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط بهتر زندگی، توده مردم جامعه را جذب نماید. پیداست که وقتی نظام حاکم خود چنین شرایطی را برای شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان می‌راند.
6. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت‌ها؛ اقلیت‌های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، زمینه مخالفت‌ورزی علیه نظام حاکم هستند(3) اما زمانی که نظام حاکم با اجرای راهبردهای مناسب اطمینان خاطر برای آنان فراهم آورد. می‌تواند از آنها به عنوان فرصتی جهت تقویت خود استفاده نماید.
7. تبدیل قدرت نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم خود؛ حکومت‌ها با اتخاذ راهبرد مناسب و تدابیر خردمندانه و دقیق نه تنها می‌توانند از تبدیل شدن قدرت نرم دشمن به تهدید برای خود ممانعت کنند، بلکه می‌توانند آن را به فرصتی برای رشد و تعالی خویش تبدیل نمایند.(4)

ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران‌
قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران و آرمان‌ها و هنجارهای انقلاب در سطح تحلیل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی توانست راه‌گشای ملت‌های مسلمان و نیز ملل جهان سومی و مستضعف گردد و ضمن احیای هویت جهان اسلام، ارتقای بیداری اسلامی، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تکیه بر خودباوری فرهنگی و پرچمداران انقلاب فرهنگی جهانی اهتمام ورزد.

الف. در سطح تحلیل داخلی‌
براساس زیرساخت‌ها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشم‌انداز بیست‌ساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزش‌های اسلامی و اخلاقی در حوزه‌های فردی و اجتماعی و همچنین برجسته‌سازی مستمر و همه‌جانبه اندیشه‌های دینی و سیاسی حضرت امام خمینی(ره) و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمره اولویت‌های نرم‌افزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد می‌گردد. افزون بر این می‌توان به ابعادی از قدرت نرم افزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری امام خمینی، وحدت و اعتماد ملی، توسعه دانایی محور، جنبش نرم افزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد.
1. رهبری امام خمینی(ره): رهبری امام خمینی(ره) را می‌توان در ارائه ارزش‌هایی دانست که مردم را به پیروی آگاهانه از فرامین ایشان با توجه به جذابیت باور قلبی مردم مشاهده کرد. به جهت حفظ ارزش‌های اسلامی با رهبران کاریزمای جهانی متفاوت می‌باشد.
2. اتحاد ملّی و انسجام اسلامی: انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از اعتماد عمومی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملی و تجمیع کلیه اقشار و گروه‌ها و دستجات مذهبی کشور همت گمارد و با بهره‌مندی از مشارکت عمومی و عدالت‌خواهی را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، همکاری و تعامل میان گروه‌های مختلف اجتماعی بیانجامد.
3. توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد.
انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعه‌ای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآورده‌های علمی با خود اقتدار، صلابت وعزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند.
4. جنبش نرم‌افزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویت‌های خود قرار داد به گونه‌ای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرم‌افزاری همه‌جانبه و فراگیر شدند. این حرکت و نهضت مبنتی بر مؤلفه‌های زیر بود:
ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفت‌های علمی در چارچوب ارزش‌های دین‌مدار، ارتقای روحیه خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و اراده خودی، استفاده از ظرفیت‌های علمی بومی، تقویت بنیه پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دین‌باوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزم‌گرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوری‌های وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیل‌های بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرم‌افزاری در حوزه‌های علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزش‌های ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای توسعه و اعتلای فعالیت‌های تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوری‌های نوین.
5. سیاست فرهنگی: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیان زمان، اولویت خود را بر برنامه‌ریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرار داد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهان‌بینی و انسان‌شناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمال‌جویی، آرمان‌طلبی، استقلال‌گرایی، آزادی‌خواهی، عزت‌نفس و قدرت ایمان را محور فعالیت‌های خود قرار داد.
تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و آزاداندیشی، خردورزی، نظریه‌پردازی و نواندیشی دینی و نمونه‌هایی از راهبردهای فرهنگی انقلاب اسلامی است. هم‌چنین مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدس مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان. نشانه ارتقای آگاهی‌های دینی و بنیان‌گرایی سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی است.

ب. در سطح تحلیل منطقه‌ای‌
در زمره ابعاد قدرت نرم‌افزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای می‌توان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقه‌ای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که به طور مختصر به تحلیل آن پرداخته می‌شود:
1. بازسازی تمدن اسلامی؛ انقلاب اسلامی ایران با ایجاد خودباوری فرهنگی در میان ملت‌های مسلمان و بهره‌گیری از فناوری‌های مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به ظهور رساند.
افزون بر این، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر رفتار مسالمت‌آمیز و تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت و اهتمام رهبران به خواسته‌های ملت‌های مسلمان و تأکید بر تبادل اندیشه‌ای میان تمدن اسلامی زمینه‌سازی کرد.
2. ارتقای بیداری اسلامی؛ انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیه شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربه تاریخی وعملی جنبش آزادی‌بخش، جرأت حرکت‌های مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشه‌های انقلابی اسلام فزونی بخشد.
3. احیای هویت جهان اسلام؛ انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین می‌تواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیم‌گیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکل‌دهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملت‌های مسلمان اعطا کرد که می‌توان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمان‌هایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیم‌گیری و اطلاع‌رسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود.
4. محوریت ثبات منطقه‌ای؛ انقلاب اسلامی ایران با ایفای نقش سازنده در زمینه بازتولید منافع مشترک منطقه‌ای، مبارزه با تروریسم، توسعه همکاری‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، حمایت از روند ثبات منطقه‌ای بر اساس امنیت دسته‌جمعی، تباین الگوی توسعه همه‌جانبه و درون‌زا، بیداری اسلامی و احیای تفکر و ارزش‌های دینی، الهام‌بخشی در خاورمیانه براساس الگوی مردم‌سالاری دینی، تبیین مدل بومی اصلاحات درون‌زا در نظام‌های خاورمیانه، بهره‌گیری از قدرت اطلاعاتی و رسانه‌ای برای تبیین پیام عدالت، صلح و عزت، پیروی از الگوی تعامل مؤثر و سازنده با کشورهای اسلامی، اتخاذ دیپلماسی فعال و مؤثر در سیاست خارجی بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت، عضویت فعال و اثرگذار در سازمان‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در جهت ارتقای نقش دین در عرصه تصمیم‌سازی، تقویت راهبرد، تقویت جایگاه ایدئولوژی در نظام تصمیم‌گیری منطقه‌ای و جهانی، گسترش همکاری‌های سازنده، مؤثر و چندجانبه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای براساس (منطقه‌گرایی نوین) و ارتقای سطح آگاهی و بیداری ملت‌های منطقه، توانست به اتخاذ تمهیداتی خلاق و سازنده برای تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها و یا خلق فرصت‌های نوین مبادرت ورزد.
5. جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حمایت از حرکت‌ها و نهضت‌های آزادی‌بخش به ویژه در فلسطین از نقش و جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد. انقلاب اسلامی ایران با تبیین اینکه (اسلام راه‌حل، و جهاد وسیله اصلی است) به مبارزات مردم فلسطین و انتفاضه آنان جنبه‌ای فراملی بخشید و مبارزه با رژیم صهیونیستی را جهانی کرد.

ج. در سطح تحلیل بین الملل‌
شرایط بروز قدرت نرم طی سال‌های اخیر به شکلی باورنکردنی تغییر یافته است. حجم گسترده اطلاعات و جهانی شدن، جهان را دستخوش تغییرات بنیادین ساخته است و موجب شکل‌گیری جوامع و شبکه‌های مجازی شده که مرزهای کشورها را در هم نوردیده و همکاری‌های فراملی قدرت نرم سازمان‌های بین‌المللی غیردولتی موجب جلب و جذب شهروندان برای ایجاد ائتلاف‌های بین ملتی شده است.
واقعیت آن است که در جهانی که همه از اطلاعات اشباع هستند آنچه از اهمیت برخوردار است اطلاعات نیست بلکه توجه ماست و این توجه به طور طبیعی به سمت اطلاعات معتبرتر جلب می‌شود. از این رو شایسته است انقلاب اسلامی با به چالش کشیدن فرهنگ غرب، پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی برافراز کند.
1. پیدایش قدرت سوم در نظام بین‌الملل‌
انقلاب اسلامی ایران براساس اصل (نه شرقی و نه غربی) توانست علاوه بر شکستن ابهت استکبار جهانی و قطع دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورهای مستضعف، پیام و راه ثالثی را به جهانیان عرضه کند که بر استقرار و اجرای عدالت، اجرای قوانین و مقررات الهی، تکیه بر آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خداوند، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی، مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی، تأمین حقوق همه جانبه مستضعفان، نفی استعمار و سلطه خارجی در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حمایت از مسلمانان و مظلومان جهان، قوت بخشیدن به قدرت اسلام و مسلمانان، گسترش فرهنگ اسلامی و اعتقادات معنوی در سراسر جهان و تحکیم وحدت امت اسلامی در جهت استقرار عدالت و نفی سلطه قدرت‌های استکباری تأکید می‌ورزد.
بدین ترتیب، انقلاب اسلامی ایران توانست عملاً قدرت و قطب سومی را در جهان ایجاد کند. بروز قطب و قدرت سوم در عرصه جهانی به دلیل عدم وابستگی به قطب‌های پذیرفته شده‌ی جهانی ناشی از اعتقادات دینی، ایمانی و اسلامی و حمایت و پشتیبانی گسترده مستضعفان جهان از آرمان‌های انقلاب بود که توانست نظم تحمیلی مبتنی بر سرمایه‌داری و کمونیسم را بشکند.
2. پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی‌
انقلاب اسلامی ایران با تبیین اندیشه تحول بر مبنای معنویت و اسلام و احیای دین در سطح جهان توانست ضمن به چالش کشیدن مکاتب مادی و ضد ارزش ساختن سلطه‌گری قدرت‌های جهانی به دگرگون‌سازی معادلات سیاسی بین‌المللی مبادرت ورزد.

موانع و راهکارهای ارتقای قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی‌
انقلاب اسلامی ایران گرچه توانست جایگاه و اهمیت قدرت نرم را با توجه به نقش فرهنگ انقلاب اسلامی در جهان اسلام را از حاشیه به متن بکشاند و تعادل قدرت را در عرصه بین‌المللی به نفع کشورهای جهان سوم رقم زند ولی لازم است به آسیب شناسی سیاست‌های قدرت نرم پرداخته شود و سپس راهکارهای تقویت و گسترش توان و بهره‌گیری از قدرت نرم مورد دقت قرار گیرد:
الف. آسیب‌شناسی جایگاه و نقش قدرت نرم در انقلاب اسلامی‌
در زمره‌ی آسیب‌های سیاست فرهنگی به عنوان خطمشی نرم‌افزاری نظام مردم‌سالار دینی می‌توان به موارد زیر به عنوان موانع فراروی تحقق قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1. عدم برنامه‌ریزی جامع و همه‌جانبه‌نگر به دلیل نبود یک سیستم ملی در برنامه‌ریزی آموزشی و روزمرگی و عدم هماهنگی سیاست‌های فرهنگی با سایر برنامه‌های توسعه کشور.
2. عدم اتخاذ سیاست‌های تعاملی، پویا، ایجابی، هوشمندانه و سنجیده متناسب با پیش‌بینی آینده‌ی فرآیندهای جهانی و منطبق با شناخت وضعیت طبقات و اقشار اجتماعی در داخل کشور.
3. سیاست‌زدگی فرهنگی یا استیلای سیاست بر فرهنگ به جای تعامل و همگونی بین چهار حوزه سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد.
4. آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی ناشی از فقر، فساد و تبعیض که منجر به بی‌ثباتی و ضعف فرهنگی می‌گردد.
5. انفعال و خودباختگی روشنفکران سکولار و غربزده نسبت به فرهنگ غربی و غفلت آنان از تهاجم فرهنگی از بیرون و درون کشور.
6. فقدان برنامه‌ریزی در نظام آموزشی کشور در جهت اسلامی شدن محیط دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش.
7. فقدان راهبرد مناسب و کارآمد در جهت به کارگیری همه توانائی‌های فکری و فرهنگی کشور و نیز فقدان سیاست منسجم فرهنگی برای رشد خلاقیت‌های فردی و مشارکت‌های جمعی و گروهی فرهنگی.
8. افزایش تبلیغات رسانه‌های غربی علیه اسلام جهت ایجاد جو اسلام هراسی در جوامع خویش از رهگذر تبلیغ مواردی چون پیوند بنیادگرایی اسلامی با تروریسم، عدم سازگاری اسلام با دمکراسی و استفاده ابزاری از دین در کشورهای اسلامی و به طو کلی القای برداشت‌های نادرست از برخی مفاهیم دینی.
9. فقدان سیستم مناسب ارزیابی و کنترل کیفی عملکردهای فرهنگی در داخل کشور.
10. وجود شکاف بین مدیریت‌های فرهنگی و مراکز تحقیقاتی و به طور کلی بی‌توجهی به امر مطالعه و پژوهش در امور و فعالیت‌های فرهنگی.

ب. راهکارهای تقویت‌و گسترش توان‌بهره‌گیری ازقدرت نرم در انقلاب‌اسلامی‌
به نظر می‌رسد بهترین راه ارتقای توان بهره‌گیری از قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی اهتمام به اصلاح مدیریت فرهنگی در کشور باشد. در این زمینه می‌توان به برخی راهکارها برای ارتقای سیاست فرهنگی کشور و توان نرم‌افزاری انقلاب اسلامی اشاره کرد:
1. هماهنگی میان سیاست‌های فرهنگی بخش دولتی و غیردولتی.
2. مشخص کردن ضوابط و قوانین حاکم بر سیاست‌های فرهنگی.
3. ایجاد انگیزه و تشویق فعالیت‌های فرهنگی در ابعاد اجتماعی، راهبردی، مالی و رسانه‌ای.
4. برنامه‌ریزی جامع و فرابخشی و طراحی فرهنگی با در نظر گرفتن اصول ارزشی، امکانات و تسهیلات و ابزارهای موجود و اراده مردم و نخبگان و نیز تدوین سیاست‌های فرهنگی جامع، صریح، روشن و هدفمند براساس ملاحظات فرهنگی جامعه داخلی و بین‌المللی.
5. ایجاد وفاق بین نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی به منظور برقراری وحدت و ثبات سیاسی و فکری در جامعه و سرمایه‌گذاری در ایجاد و گسترش مشارکت جمعی بر اساس تقویت ارزش‌های مشترک فرهنگی و نیز توزیع گسترده‌ی برخی مفاهیم و واژه‌های فرهنگی و مفهوم‌سازی ارزشی.
6. تقویت آموزش در جهت ترویج و گسترش فرهنگ عمومی کمال‌جویی، علم‌طلبی، صداقت و سلامت و ارتقای آگاهی‌های مدیران و کارکنان نهادهای فرهنگی.
7. محوریت قانون و قانونگرایی در تمامی کنش‌های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی و منزلت و کرامت انسانی و حیثیت اجتماعی و پرهیز از بروز بحران‌ها و تنش‌های قومی.
8. ترویج و تحکیم آموزه‌های مکتب اسلام و اندیشه حضرت امام در باور و عمل مسئولان و آحاد جامعه، بسیج دستگاه‌های تعلیم و تربیت کشور و تحرک جدی و تلاش عمیق و هماهنگ آنان در جهت گسترش ارزش‌ها و هنجارهای بومی و تقویت فرهنگ بسیجی شامل فرهنگ ایثار، شجاعت، عزت نفس، تواضع، اخلاص، تسلیم و بندگی در برابر خدا، غیرت و حیا، حق‌مداری و مسئولیت‌پذیری.
9. تحرک فعال نهادهای فکری، آموزشی، تبلیغاتی و فرهنگی در جهت ارتقای قدرت نرم‌افزاری ایران از رهگذر تصویرسازی مثبت رسانه‌ای، تحرک سازمان‌یافته نرم‌افزاری، نظریه‌پردازی و اندیشه‌ورزی و تقویت جنبش نرم‌افزاری در حوزه‌های فردی و اجتماعی.
14. بهره‌گیری از دیپلماسی عمومی برای درک پیام‌های انقلاب اسلامی توسط دیگران و تلاش برای انتقال مفاهیم به صورت زیبا و جذاب و تلاش برای زدودن چهره افراطی‌گری از اسلام و خرافه‌زدایی از دین.(5)

پی نوشت :
1) مرسلی،بی تا:52-49.
2) جنگ نرم و وضعیت کنونی ما: 267-251.
3) احدی، 1382.
4) مرادی،1388 :64-63.
5) جنگ نرم: 113-83.

( منبع :جنگ نرم ، مرکز مشاوره معاونت تبلیغ و آموزش نهاد رهبری در دانشگاهها ، 1389 )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین