چرا علیرغم آنکه فقط رباخواری جنگ با خدا خوانده شده، بانکهای جمهوری اسلامی همه رباخوار هستند؟
نکته اولی که باید بدان توجه کرد، اینکه جنگ با خدا منحصر در رباخواری نیست. بلکه تمام احکام الهی، اگر با مقاومت و مقابله مواجه شوند، نشان دهنده نوعی جنگ با خدا است. کما اینکه در آیه شریفه میفرماید: فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّیٰ تَفِیءَ إِلَیٰ أَمْرِ اللَّهِ (9حجرات) با گروه متجاوز بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد. باید توجه کنیم یک اشکال بزرگ رباخواران این بود که می خواستند ربا را معامله ای عادی جلوه دهند، و به دستور الهی بی اعتنایی می کردند: قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا (275 بقره) آنان گفتند: ( همانا داد و ستد هم مثل ربا است) و در حالی که خدا داد و ستد را حلال کرده و ربا را حرام نموده است. بنابراین علاوه بر اینکه رباخواری جنگ با خداست، انکار و مخالفت با سایر دستورات الهی نیز، جنگ با خداست و این امر منحصر در ربا نیست. کما اینکه علامه طباطبایی در المیزان این گونه می فرمایند: اگر این جنگ را هم جنگ با خدا و هم جنگ با رسول نامیده، برای این است که رباخواری مخالفت با خدا است که حرمت آن را تشریع فرموده و مخالفت با رسول خدا ص است که حکم خدا را تبلیغ نموده‌ ...  رسول به امر خدا، رباخوار یا هر کس از مسلمانان که حکمی از احکام را نمی‌ پذیرد او را مجبور به تسلیم کند اگر تسلیم شد که هیچ و گرنه مسلمانان را مامور کند تا با او جنگ کنند تا تسلیم حکم خدا شود. (ترجمه المیزان، ج‌2، ص: 648)   نکته دوم اینکه تمام معاملات بانکی ربا نیست بلکه بخشی از آنها حلال بخشی حرام و بخشی مشکوک است. مثلا دریافت سود دیرکرد، حرام، حسابهای پس انداز و وام های قرض الحسنه حلال و وام های با سودبالا مشکوک است. اما مشکوک بودن بدان جهت است که وام ها در قالب عقدهای شرعی حلال پرداخت می شود، ولی در مواردی عقود تنظیم شده غیر حقیقی و کاملا صوری می باشد. یا آنکه اگر اضافه کردن به مبلغ وام، در بازپرداخت متناسب با تورم باشد، ربا بودن آن مبلغ اضافه ، مشکوک است. چون اسکناس صرفا یک نوع اعتبار است. از همین رو بانک مرکزی باید با توجه به مباحث دقیق و بررسی پشتیبان اسکناس چاپ کند، کما اینکه اگر بانک مرکزی اسکناسی را از رده خارج اعلام کند، آن اسکناس با کاغذ پاره فرقی نخواهد داشت. از این رو به خاطر تورم، ممکن است یک میلیون امروز، معادل یک میلیون و دویست هزار تومان سال بعد باشد. که مثلا اگر بانک اعلام کند، به اندازه صد گرم طلا وام می دهد، سال بعد می تواند همان صد گرم طلا را مطالبه کند، علیرغم آنکه نرخ طلا بالاتر رفته باشد. که البته محاسبات آن باید دقیق و واقعی باشد. بنابراین اگر چه تخلفاتی وجود دارد، اما به گونه ای نیست که اصل بانک را نفی کنیم. در حالی که سیستم بانکی مورد نیاز جامعه است و جایگزین مناسب تری هم نیافته است. باید توجه کرد که حرمت ربا، به دلیل ظلم موجود در آن است، از همین رو آیه شریفه، با نفی ربا می فرماید: فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ (280بقره ) اصل سرمایه هایتان از آن شماست، نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود. لذا باید از افراط و تفریط اجتناب کرد و مراقب باشیم مرتکب ظلم نشویم. کما اینکه قرآن برای مظلوم نشدن ربا دهنده، پس از توبه او بازگرداندن اصل مال او را لازم شمرده است.
عنوان سوال:

چرا علیرغم آنکه فقط رباخواری جنگ با خدا خوانده شده، بانکهای جمهوری اسلامی همه رباخوار هستند؟


پاسخ:

نکته اولی که باید بدان توجه کرد، اینکه جنگ با خدا منحصر در رباخواری نیست. بلکه تمام احکام الهی، اگر با مقاومت و مقابله مواجه شوند، نشان دهنده نوعی جنگ با خدا است. کما اینکه در آیه شریفه میفرماید:

فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّیٰ تَفِیءَ إِلَیٰ أَمْرِ اللَّهِ (9حجرات) با گروه متجاوز بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد.

باید توجه کنیم یک اشکال بزرگ رباخواران این بود که می خواستند ربا را معامله ای عادی جلوه دهند، و به دستور الهی بی اعتنایی می کردند:

قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا (275 بقره) آنان گفتند: ( همانا داد و ستد هم مثل ربا است) و در حالی که خدا داد و ستد را حلال کرده و ربا را حرام نموده است.

بنابراین علاوه بر اینکه رباخواری جنگ با خداست، انکار و مخالفت با سایر دستورات الهی نیز، جنگ با خداست و این امر منحصر در ربا نیست. کما اینکه علامه طباطبایی در المیزان این گونه می فرمایند: اگر این جنگ را هم جنگ با خدا و هم جنگ با رسول نامیده، برای این است که رباخواری مخالفت با خدا است که حرمت آن را تشریع فرموده و مخالفت با رسول خدا ص است که حکم خدا را تبلیغ نموده‌ ...  رسول به امر خدا، رباخوار یا هر کس از مسلمانان که حکمی از احکام را نمی‌ پذیرد او را مجبور به تسلیم کند اگر تسلیم شد که هیچ و گرنه مسلمانان را مامور کند تا با او جنگ کنند تا تسلیم حکم خدا شود. (ترجمه المیزان، ج‌2، ص: 648)
 
نکته دوم اینکه تمام معاملات بانکی ربا نیست بلکه بخشی از آنها حلال بخشی حرام و بخشی مشکوک است.

مثلا دریافت سود دیرکرد، حرام، حسابهای پس انداز و وام های قرض الحسنه حلال و وام های با سودبالا مشکوک است.

اما مشکوک بودن بدان جهت است که وام ها در قالب عقدهای شرعی حلال پرداخت می شود، ولی در مواردی عقود تنظیم شده غیر حقیقی و کاملا صوری می باشد. یا آنکه اگر اضافه کردن به مبلغ وام، در بازپرداخت متناسب با تورم باشد، ربا بودن آن مبلغ اضافه ، مشکوک است. چون اسکناس صرفا یک نوع اعتبار است. از همین رو بانک مرکزی باید با توجه به مباحث دقیق و بررسی پشتیبان اسکناس چاپ کند، کما اینکه اگر بانک مرکزی اسکناسی را از رده خارج اعلام کند، آن اسکناس با کاغذ پاره فرقی نخواهد داشت. از این رو به خاطر تورم، ممکن است یک میلیون امروز، معادل یک میلیون و دویست هزار تومان سال بعد باشد. که مثلا اگر بانک اعلام کند، به اندازه صد گرم طلا وام می دهد، سال بعد می تواند همان صد گرم طلا را مطالبه کند، علیرغم آنکه نرخ طلا بالاتر رفته باشد. که البته محاسبات آن باید دقیق و واقعی باشد.

بنابراین اگر چه تخلفاتی وجود دارد، اما به گونه ای نیست که اصل بانک را نفی کنیم. در حالی که سیستم بانکی مورد نیاز جامعه است و جایگزین مناسب تری هم نیافته است. باید توجه کرد که حرمت ربا، به دلیل ظلم موجود در آن است، از همین رو آیه شریفه، با نفی ربا می فرماید:

فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ (280بقره ) اصل سرمایه هایتان از آن شماست، نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود.

لذا باید از افراط و تفریط اجتناب کرد و مراقب باشیم مرتکب ظلم نشویم. کما اینکه قرآن برای مظلوم نشدن ربا دهنده، پس از توبه او بازگرداندن اصل مال او را لازم شمرده است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین