دوران گذار و دوران ثبات بین الملی چیست ؟ منظور از دوران گذار در نظام بین الملل گذار از نظام دو قطبی به نظام تک قطبی یا چند قطبی است و منظور از دوران تثبیت نظام بین المللی دوران تثبیت یک نظام مشخص تک قطبی یا چند قطبی است گرچه آمریکا تلاش زیادی نموده است تا با اعمال هژمونی و استیلای خویش نظام تک قطبی به ابر قدرتی خود را تثیبت نماید ، اما ظهور قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و چین از یک سو و قدرتهای منطقه ای همچون جمهوری اسلامی ایران و مشکلات این کشور موجب شده تا شاهد حرکت به سمت نظام چند قطبی باشیم . نظامهای بینالمللی پیش از قرن بیستم بیشتر منطقهای بود و هر منطقه نظام خاص خود را داشت. در قرن بیستم نظامهای بینالمللی جهانی شد و با ورود آمریکا و ژاپن از اروپا فراتر رفت. با این وجود ویژگی چند قطبی بودن آن حفظ شد. پس از جنگ جهانی دوم، نظام بینالمللی دو قطبی بود و این وضعیت ابتدا متصلب سپس با نقش یافتن جنبش غیر متعهدها و چین منعطف گردید. فروپاشی شوروی که پایان نظام دو قطبی را به دنبال داشت، ساختار نظام بینالملل را با تحولات گستردهای روبروساخت. آمریکا توانست با استفاده از فرصت ایجاد شده بر اثر فروپاشی بلوک شرق، همچنین رشد فراینده اقتصادی خود، رهبری در زمینه دانش و تکنولوژی، بهرهمندی از نیروی نظامی، توانایی تشکیل اتحادها، برخورداری از فرهنگ جهانشمول و داشتن روشهای بینالمللی لیبرال به ابر قدرت قرن بیشتم تبدیل شود؛ تا جائی که ناظران بر این نکته اتفاق نظر دارند که قرن بیستم قرن آمریکایی بوده و آمریکا توانسته در زمینه فن آوری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و دیپلماتیک جایگاه اول را کسب کند. با این حال، اگر چه ایالات متحده پس از فروپاشی نظام دو قطبی به عنوان تنها ابر قدرت به جای مانده کوشیده تا از طریق حفظ برتری در زمینههای یاد شده و همچنین سلطه بر نهادهای مهم بینالمللی مانند سازمان ملل، گروه 8، صندوق بینالملل پول، بانک جهانی و ناتو به این برتری ادامه دهد، اما تحولات دهه 90 شرایط کاملاً مطلوب را در جهت هژمونی مطلق آمریکا فراهم نیاورد و مسائل داخلی و بینالمللی آمریکا، را مجبور به تعدیل خواستههای خود و نقش متصور این کشور در سیستم بینالمللی نمود بطور کلی میتوان دیدگاههای پیرامون نظام بینالمللی پس از جنگ سرد تا بیش از جنگ آمریکا علیه عراق را در سه دسته قرار داد: 1- نظام بینالمللی در حال گذار: مدعیان در حال گذار بودن نظام بین المللی، از آشفتگی نظام سرمایهداری، چرخش قدرت از غرب به شرق و تحولات اساسی در ماهیت روابط بینالملل سخن میگویند. 2- نظام بینالمللی چند قطبی: از نگاه طرفداران چند قطبی بودن نظام بین الملل، سلاحهای هستهای به لحاظ نظامی، وضعیتی ایجاد کردهاند که در عمل امکان جنگ و غلبه میان قدرتهای بزرگ جهان منتفی شده است و در نتیجه، موضوعات اساسی جهان بیشتر در چهارچوب نهادهای بینالمللی و در عرصه سیاسی و اقتصادی میان چند قدرت بزرگ حل و فصل میشود. مدعیان دیدگاه چند قطبی بودن نظام بین الملل، بر محدودیتهای قدرت آمریکا تأکید کرده و معتقدند یک ابر قدرت به تنهایی و به صورت تک قطبی نمیتواند نظم آینده جهان را تعیین کند، بلکه شماری قدرتهای بزرگ پدید خواهد آمد، شماری از قدرتهای پیشرو وجود داشتهاند (مانند چین، روسیه ) و شماری نیز در جوامع اقتصادی موجود نظیر اروپا و جنوب آسیا مراحل رشد و ترقی را میپیمایند، که نقش تعیینکنندهای در ترسیم نظم بینالمللی آینده خواهند داشت . 3- نظام بینالمللی تک قطبی (هژمونی): مدعیان این وضعیت، به قدرت نظامیگسترده آمریکا، برتری آن در عرصه اقتصاد بین المللی، نقش ویژه آن در نهادهای بین المللی، وضعیت پیروزی این کشور در جنگ سرد، رهبری نظام لیبراسم و به طور کلی، فاصله قدرت آن با سایر قدرتها اشاره میکنند. از این نگاه، این برتری به آمریکا این توان را میدهد که در کانون منظومه سیاست جهانی قرار گرفته و از طریق ایجاد هژمونی واحد، به ایده ام القرای جهان لیبرال- دموکراسی تحقق بخشد . به رغم دیدگاههای متفاوت، واقعیتهای یک دهه و نیم گذشته نشان میدهد که در مجموع نظام بینالملل پس از جنگ سرد میان نظام چند قطبی و هژمونی آمریکا در نوسان بوده است.
دوران گذار و دوران ثبات بین الملی چیست ؟
منظور از دوران گذار در نظام بین الملل گذار از نظام دو قطبی به نظام تک قطبی یا چند قطبی است و منظور از دوران تثبیت نظام بین المللی دوران تثبیت یک نظام مشخص تک قطبی یا چند قطبی است گرچه آمریکا تلاش زیادی نموده است تا با اعمال هژمونی و استیلای خویش نظام تک قطبی به ابر قدرتی خود را تثیبت نماید ، اما ظهور قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و چین از یک سو و قدرتهای منطقه ای همچون جمهوری اسلامی ایران و مشکلات این کشور موجب شده تا شاهد حرکت به سمت نظام چند قطبی باشیم . نظامهای بینالمللی پیش از قرن بیستم بیشتر منطقهای بود و هر منطقه نظام خاص خود را داشت. در قرن بیستم نظامهای بینالمللی جهانی شد و با ورود آمریکا و ژاپن از اروپا فراتر رفت. با این وجود ویژگی چند قطبی بودن آن حفظ شد. پس از جنگ جهانی دوم، نظام بینالمللی دو قطبی بود و این وضعیت ابتدا متصلب سپس با نقش یافتن جنبش غیر متعهدها و چین منعطف گردید. فروپاشی شوروی که پایان نظام دو قطبی را به دنبال داشت، ساختار نظام بینالملل را با تحولات گستردهای روبروساخت. آمریکا توانست با استفاده از فرصت ایجاد شده بر اثر فروپاشی بلوک شرق، همچنین رشد فراینده اقتصادی خود، رهبری در زمینه دانش و تکنولوژی، بهرهمندی از نیروی نظامی، توانایی تشکیل اتحادها، برخورداری از فرهنگ جهانشمول و داشتن روشهای بینالمللی لیبرال به ابر قدرت قرن بیشتم تبدیل شود؛ تا جائی که ناظران بر این نکته اتفاق نظر دارند که قرن بیستم قرن آمریکایی بوده و آمریکا توانسته در زمینه فن آوری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و دیپلماتیک جایگاه اول را کسب کند. با این حال، اگر چه ایالات متحده پس از فروپاشی نظام دو قطبی به عنوان تنها ابر قدرت به جای مانده کوشیده تا از طریق حفظ برتری در زمینههای یاد شده و همچنین سلطه بر نهادهای مهم بینالمللی مانند سازمان ملل، گروه 8، صندوق بینالملل پول، بانک جهانی و ناتو به این برتری ادامه دهد، اما تحولات دهه 90 شرایط کاملاً مطلوب را در جهت هژمونی مطلق آمریکا فراهم نیاورد و مسائل داخلی و بینالمللی آمریکا، را مجبور به تعدیل خواستههای خود و نقش متصور این کشور در سیستم بینالمللی نمود بطور کلی میتوان دیدگاههای پیرامون نظام بینالمللی پس از جنگ سرد تا بیش از جنگ آمریکا علیه عراق را در سه دسته قرار داد: 1- نظام بینالمللی در حال گذار: مدعیان در حال گذار بودن نظام بین المللی، از آشفتگی نظام سرمایهداری، چرخش قدرت از غرب به شرق و تحولات اساسی در ماهیت روابط بینالملل سخن میگویند. 2- نظام بینالمللی چند قطبی: از نگاه طرفداران چند قطبی بودن نظام بین الملل، سلاحهای هستهای به لحاظ نظامی، وضعیتی ایجاد کردهاند که در عمل امکان جنگ و غلبه میان قدرتهای بزرگ جهان منتفی شده است و در نتیجه، موضوعات اساسی جهان بیشتر در چهارچوب نهادهای بینالمللی و در عرصه سیاسی و اقتصادی میان چند قدرت بزرگ حل و فصل میشود. مدعیان دیدگاه چند قطبی بودن نظام بین الملل، بر محدودیتهای قدرت آمریکا تأکید کرده و معتقدند یک ابر قدرت به تنهایی و به صورت تک قطبی نمیتواند نظم آینده جهان را تعیین کند، بلکه شماری قدرتهای بزرگ پدید خواهد آمد، شماری از قدرتهای پیشرو وجود داشتهاند (مانند چین، روسیه ) و شماری نیز در جوامع اقتصادی موجود نظیر اروپا و جنوب آسیا مراحل رشد و ترقی را میپیمایند، که نقش تعیینکنندهای در ترسیم نظم بینالمللی آینده خواهند داشت . 3- نظام بینالمللی تک قطبی (هژمونی): مدعیان این وضعیت، به قدرت نظامیگسترده آمریکا، برتری آن در عرصه اقتصاد بین المللی، نقش ویژه آن در نهادهای بین المللی، وضعیت پیروزی این کشور در جنگ سرد، رهبری نظام لیبراسم و به طور کلی، فاصله قدرت آن با سایر قدرتها اشاره میکنند. از این نگاه، این برتری به آمریکا این توان را میدهد که در کانون منظومه سیاست جهانی قرار گرفته و از طریق ایجاد هژمونی واحد، به ایده ام القرای جهان لیبرال- دموکراسی تحقق بخشد . به رغم دیدگاههای متفاوت، واقعیتهای یک دهه و نیم گذشته نشان میدهد که در مجموع نظام بینالملل پس از جنگ سرد میان نظام چند قطبی و هژمونی آمریکا در نوسان بوده است.
- [سایر] تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟مؤلفههای ثبات سیاسی کدامند؟ چالشهای ثبات سیاسی چیست؟
- [سایر] ثبات شخصیت انسان به چه چیزی بستگی دارد؟
- [سایر] یک خانواده با ثبات و متعادل چه ویژگی هایی دارد ؟
- [سایر] بهداشت روانی در ثبات خانواده چه نقشی دارد؟
- [آیت الله خوئی] اگر شخصی به نماز گذار گفت سلام، نماز گذار چگونه جواب بدهد؟
- [سایر] سلام و خسته نباشید. مواردی که در دوران بارداری برای خانم باردار توصیه شده که برای معنوی شدن بچه انجام دهد، آیا بدرستی این موارد خیلی تاثیر گذار است یا نه به دوران مجردی یا به نسل پدر و مادر هم برمیگردد علی رغم اینکه نمی شود همه موارد را انجام داد؟ مثلا خواندن چهل یاسین و سوره یوسف و... به سیب؛ دیگر اینکه برای باهوش شدن و صالح و زیبا شدن بچه چه مواردی خیلی تاثیر دارد؟
- [سایر] کدامیک از دو کشور ایران و عراق در اوایل جنگ تحمیلی، وضعیت اقتصادی بهتر و با ثبات تری داشتند؟ چرا؟
- [سایر] چه عواملی در پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر گذار بودند؟
- [سایر] آئین وهابیت چیست ؟ و پایه گذار آن کیست ؟
- [سایر] چه عواملی در پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر گذار بودند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که نمی تواند امانت را نگهداری نماید؛ در صورتی که امانت گذار ملتفت حال او نباشد بنا بر احتیاط واجب باید قبول نکند.
- [آیت الله سیستانی] کسی که نمیتواند امانت را نگهداری نماید ، در صورتی که امانت گذار ملتفت حال او نباشد ، باید قبول نکند ، و اگر قبول کرد و تلف شد ، ضامن است.
- [آیت الله سبحانی] اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه های دوران دیوانگی را قضا کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در دوران نامزدی، یکی از طرفین بمیرد، بنابر احتیاط واجب طرف دیگر نمیتواند هدایایی را که در مسأله قبل گفته شد مطالبه نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی هم در قسمت اوّل و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم دوران حیض با زن خود جماع کند، مستحب است هر سه کفاره را که روی هم سی و یک نخود و نیم میشود بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر از بچه ای چیزی را به طور امانت قبول کند اگر آن چیز مال خود بچه است و ولیّ در امانت گذاشتن بچّه اجازه نداده باشد لازم است آن مال را به ولیّ او برساند و چنانچه در رساندن مال به آنان کوتاهی کند و تلف شود باید عوض آنرا بدهد ولی اگر برای این که مال از بین نرود آن را از بچه گرفته چنانچه در نگهداری آن کوتاهی نکرده باشد ضامن نیست و همچنین است اگر امانت گذار دیوانه باشد.
- [آیت الله اردبیلی] مبالغ معیّنی را که شرکتها یا بانکها به عنوان سود ثابت به سرمایهگذار میپردازند و گاهی پیش از شروع عمل پرداخت میکنند، به عنوان مضاربه صحیح نیست، مگر بدانند سهم سود سرمایه گذار، آن مقدار یا بیشتر خواهد بود یا سرمایهگذار شرط کند اگر سهم او کمتر از آن مقدار بود، بانک آن را از اموال دیگر خود جبران کند و همچنین اگر به عنوان علیالحساب مبلغی بپردازند تا در آخر مدّت با هم مصالحه کنند، مانعی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از بچه ای چیزی را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول کند باید ان را به صاحبش بدهد و اگر ان چیز مال خود بچه است و ولی اجازه امانت گذاشتن ان را نداده باشد لازم است ان مال را به ولی او برساند و چنانچه در رساندن مال به انان کوتاهی کند و تلف شود باید عوض ان را بدهد و همچنین است اگر امانت گذار دیوانه باشد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از بچه ای چیزی را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول کند؛ باید آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چیز مال خود بچه است و ولی در امانت گذاشتن بچه اجازه نداده باشد لازم است آن مال را به ولی او برساند و چنانچه در رساندن مال به آنان کوتاهی کند و تلف شود؛ باید عوض آن را بدهد و همچنین است حال اگر امانت گذار دیوانه باشد.
- [آیت الله خوئی] اگر از بچهای چیزی را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول کند، باید آن را به صاحبش بدهد و اگر آن چیز مال خود بچه است و ولی در امانت گذاشتن بچه اجازه نداده باشد لازم است آن مال را به ولی او برساند و چنانچه مال به آنان کوتاهی کند و تلف شود، باید عوض آن را بدهد و همچنین است حال اگر امانت گذار دیوانه باشد.