پیش از هر چیز از این که به فکر ارتقای کمالات و دستیابی به ثبات شخصیت خود هستید، اظهار خوشوقتی می‌ کنیم ; چرا که اولین مرحله هر کمال، ((بیداری)) است ; بیداری و آگاهی نسبت به نواقص و سعی برای جبران آنها. بنابراین، این کشمکش‌ های فکری و روحی را، باید روندی سازنده و مثبت تلقی کرد. حضرت عیسی(ع) فرموده است: ((مریض کسی نیست که دردی دارد ; بلکه مریض واقعی کسی است که بیمار است، ولی خود را سالم می‌ پندارد)). اما ثبات شخصیت ; ثبات شخصیت (نوع مثبت آن) گوهری گران‌سنگ است که آسان به کف نمی‌ آید و به سرعت حاصل نمی‌ شود. ((ثبات شخصیت))، در مرحله اول رهیق معرفت است. تا آدمی معرفت خویش را نسبت به هستی و آفریننده ‌ئ آن و جایگاه خود در هستی و نیز وظایفی که برای او ترسیم می‌ گردد بالا نبرد و به سطح مناسبی از کمال نرساند، همواره دستخوش بی‌ثباتی خواهد بود و هر روز تحت تاثیر موج‌ها به این سو و آن سو خواهد رفت. اگر کشتی لنگری نداشته باشد، امواج دریا، آن را به هر طرف خواهند کشید و چه بسا در این کشاکش، آسیب سختی هم ببیند و یا منهدم گردد. لنگر آدمی در اقیانوس بی‌کران هستی، همان ((معرفت)) است ; معرفتی منطقی و عقلانی درباره حیات و آن گاه به مقتضای معرفت، عمل کردن. قرآن مجید به زیبایی هر چه تمام‌تر این حقیقت را بدین‌گونه بیان فرموده است: ((آدمی ناپایدار و بی‌ثبات آفریده شده است ; زمانی که ناگواری به او رو کند، ناله سرمی‌ دهد و زمانی که خیر به او رسد، بخل می‌ورزد، مگر نمازگزاران ; آنانی که بر نماز خود مداومت می‌ کنند و کسانی که در اموالشان حقی معلوم برای سائل و محروم است (حق فقرا و نیازمندان را پرداخت می‌ کنند) و کسانی که روز جزا را تصدیق می ‌کنند و از عذاب پروردگارشان ترسان هستند... و کسانی که خود را از نامحرمان باز می‌ دارند... و کسانی که به امانت و عهد خویش وفا می ‌کنند و کسانی که [در جای لازم خود] شهادت‌های خود را ادا می‌ کنند و بدان استوارند و کسانی که بر نماز خود محافظت دارند...))، (سوره معارج، آیه 19 به بعد). عصبانیت و کم‌ظرفیتی نیز ناشی از بی‌ثباتی است. انسان فهمیده و دارای معرفت، هرگز عنان اختیار خویش را، به دست نفس سرکش نمی ‌سپارد ; زیرا نفس بد اندیش را دشمن می‌ دارد و می ‌داند که اگر مهار نشود، آدمی را به ورطه‌ئ سقوط خواهد کشاند. بنابراین او به کنترل نفس خویش می ‌پردازد و هنگام هیجان نه سخنی می‌ گوید و نه تصمیمی عجولانه می گیرد. منبع:سایت انوار طاها
ثبات شخصیت انسان به چه چیزی بستگی دارد؟
پیش از هر چیز از این که به فکر ارتقای کمالات و دستیابی به ثبات شخصیت خود هستید، اظهار خوشوقتی می کنیم ; چرا که اولین مرحله هر کمال، ((بیداری)) است ; بیداری و آگاهی نسبت به نواقص و سعی برای جبران آنها.
بنابراین، این کشمکش های فکری و روحی را، باید روندی سازنده و مثبت تلقی کرد. حضرت عیسی(ع) فرموده است: ((مریض کسی نیست که دردی دارد ; بلکه مریض واقعی کسی است که بیمار است، ولی خود را سالم می پندارد)).
اما ثبات شخصیت ; ثبات شخصیت (نوع مثبت آن) گوهری گرانسنگ است که آسان به کف نمی آید و به سرعت حاصل نمی شود. ((ثبات شخصیت))، در مرحله اول رهیق معرفت است. تا آدمی معرفت خویش را نسبت به هستی و آفریننده ئ آن و جایگاه خود در هستی و نیز وظایفی که برای او ترسیم می گردد بالا نبرد و به سطح مناسبی از کمال نرساند، همواره دستخوش بیثباتی خواهد بود و هر روز تحت تاثیر موجها به این سو و آن سو خواهد رفت.
اگر کشتی لنگری نداشته باشد، امواج دریا، آن را به هر طرف خواهند کشید و چه بسا در این کشاکش، آسیب سختی هم ببیند و یا منهدم گردد.
لنگر آدمی در اقیانوس بیکران هستی، همان ((معرفت)) است ; معرفتی منطقی و عقلانی درباره حیات و آن گاه به مقتضای معرفت، عمل کردن.
قرآن مجید به زیبایی هر چه تمامتر این حقیقت را بدینگونه بیان فرموده است: ((آدمی ناپایدار و بیثبات آفریده شده است ; زمانی که ناگواری به او رو کند، ناله سرمی دهد و زمانی که خیر به او رسد، بخل میورزد، مگر نمازگزاران ; آنانی که بر نماز خود مداومت می کنند و کسانی که در اموالشان حقی معلوم برای سائل و محروم است (حق فقرا و نیازمندان را پرداخت می کنند) و کسانی که روز جزا را تصدیق می کنند و از عذاب پروردگارشان ترسان هستند... و کسانی که خود را از نامحرمان باز می دارند... و کسانی که به امانت و عهد خویش وفا می کنند و کسانی که [در جای لازم خود] شهادتهای خود را ادا می کنند و بدان استوارند و کسانی که بر نماز خود محافظت دارند...))، (سوره معارج، آیه 19 به بعد).
عصبانیت و کمظرفیتی نیز ناشی از بیثباتی است. انسان فهمیده و دارای معرفت، هرگز عنان اختیار خویش را، به دست نفس سرکش نمی سپارد ; زیرا نفس بد اندیش را دشمن می دارد و می داند که اگر مهار نشود، آدمی را به ورطهئ سقوط خواهد کشاند. بنابراین او به کنترل نفس خویش می پردازد و هنگام هیجان نه سخنی می گوید و نه تصمیمی عجولانه می گیرد.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] اگر روح مجرد است، با اختلالات شخصیتی که در بعضی از بیماریهای روانی وجود دارد، چه میکنید؟ بیماریهایی مثل DID که فرد گاهی با 10 شخصیت جدای از هم مواجه میشود! و یا اینکه شخصی در اثر ضربه خوردن به لوب فرونتال(Frontal lobe) مغزش شخصیت خودش را از دست میدهد(ظاهراً این مورد با از دست دادن حافظه متفاوت است) و ... از بیماریهای که با تغییر شخصیت و هویت فرد همراه است. حال سؤال بنده این است که اگر ما در بحث اثبات روح میگوییم، یکی از ادلّه مهم ثبات شخصیت انسان است و این شخصیت از ابتدای تولد تا آخر عمر ثابت است، در این موارد چه اظهار نظری میکنید؟
- [سایر] تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟مؤلفههای ثبات سیاسی کدامند؟ چالشهای ثبات سیاسی چیست؟
- [سایر] آیا شخصیّت انسان همان بدن و جسم اوست؟
- [سایر] کار تا چه اندازه در احساس شخصیت انسان تأثیر دارد؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره تحلیل روان شناسانه شخصیت انسان چیست؟
- [سایر] هم نشینی با دوستان چه تأثیری بر شخصیت انسان دارد؟
- [سایر] دوران گذار و دوران ثبات بین الملی چیست ؟
- [سایر] یک خانواده با ثبات و متعادل چه ویژگی هایی دارد ؟
- [سایر] بهداشت روانی در ثبات خانواده چه نقشی دارد؟
- [سایر] آیا نشانهای وجود دارد که بتوان فهمید شریک آینده زندگی انسان، به والدین خود به ویژه مادر بستگی دارد یا نه؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر قتال با کفار بدون اذن امام(ع) انجام گیرد، غنائم آن فقط متعلق به شخصیّت حقوقی امام(ع) است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه چیزی را که به صلح گرفته معیوب باشد و از آن اطلاعی نداشته می تواند صلح را به هم زند، ولی گرفتن تفاوت قیمت صحیح و معیوب بستگی به رضایت طرفین دارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستدِ با لفظ یا فعل، گاهی بین دو فرد , زمانی بین دو نهاد (شخصیت حقوقی) و گاهی بین فرد و نهاد است و در همهّ این موارد, صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 44 شخصیتهای حقیقی و حقوقی هر دو مالک می شوند و می توانند طرف معامله واقع گردند، بنابراین هر مؤسسه خیریه یا انتفاعی که تأسیس گردد و دارای شخصیت حقوقی شود، با اشخاص حقیقی از این نظر تفاوت نمی کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر انکار فضیلتی از فضائل و خوبیها کند نظیر اینکه بگوید فلانی مجتهد نیست یا عادل نیست یا با انصاف نیست، چنانچه آن انکار فضیلت موجب تنقیص و شکستن شخصیّت او شود، غیبت و حرام است. صفحه 415
- [آیت الله نوری همدانی] در وضو شستن صورت و دستها مرتبة اول واجب و مرتبة دوم جایز و مرتبة سوم و بیشتر از آن حرام می باشد و اینکه کدام شستن اول یا دوم یا سوم است . بستگی به قصد گیرندةْ وضو دارد ، نه به تعداد دفعاتی که آب به صورت می ریزد .
- [آیت الله اردبیلی] قبرستانهایی که وقف بوده و در مسیر خیابان قرار میگیرند، از وقف بودن خارج نمیشوند و تصرّف و نیز خرید و فروش آنها جایز نیست، ولی عبور ومرور از آنها اگر هتک حرمت اموات نباشد اشکال ندارد و در صورتی که قبرستان ملک شخصی افراد باشد، هرگونه تصرّف در آن بستگی به رضایت صاحب ملک دارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] آنچه از احکام مسائلی که در گذشته گفته شد ودارای حالت خاصّ ووضعیّت مخصوصی بودند، بین بانکهای شخصی ودولتی و یا مشترک بین اشخاص ودولت فرق نمیکند و در تمام آنها بستگی به آن وضعیّت وحالت خاصّ دارد، در هر موردی که از مصادیق آن وضعیّت بوده باشد، حکم او همان است که گفته شد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد وبداند که فروشنده زکات آن را داده یا شک کند که داده یانه، چیزی بر او واجب نیست، و اگر بداند که زکات آن را نداده، چنانچه حاکم شرع بخواهد میتواند عین زکاْ را از دست مشتری بگیرد وصحّت معامله بستگی به اجازه حاکم شرع ندارد، و همچنین معامله صحیح است اگر فروشنده یا خریدار قیمت آن مقدار را بدهد و در صورتی که قیمت آن مقدار را خریدار به فروشنده داده باشد، میتواند از او پس بگیرد و به مستحقّش برساند.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.