ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟ وقتی شعار ها،خواسته ها و حضور همگانی ملت های منطقه را مورد دقت قرار می دهیم،می بینیم که ماهیت اصلی آن؛ احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی, برافراشتن پرچم اسلام و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائی است که همه اینها جز در سایه شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد. و تنها راه دست یابی به آن هم با ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه امریکا و اروپا ، مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست است و بالاترین مولفه در این مساله مردمی بودن این انقلابها و حرکت هاست که زمینه ساز مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. علل و ریشه های این بیداری و قیام ها: ریشه تحولات اخیر در کشورهای عربی را باید در: - ساختار فاسد , ناکارآمد ی و وابسته بودن این رژیم ها جستجو نمود که در کشورهایی که مسلمانان در آن حضور داشته و سابقه و قدمت طولانی در اسلام دارند مشاهده نمود ،این حکومت ها نه تنها به ارزش های دینی توجه ننموده که با آن به مقابله برخاسته و در نتیجه به احساسات مذهبی مردم بی حرمتی و به شدت هم سرکوب گردید ، تا جایی که این حکومت ها به جای ترویج مسایل و مبانی دینی ،بع شیوه حکومت های ضد دینی غربی حشر و نشر داشته ،و به اموزه ها و مبانی آن کاملا بی توجه بوده و در صدد محو آن بر می آمدند ،لذا حرکتهای خود را از نمازهای جمعه و مساجد شروع می کنند و شعارهای دینی به ویژه شعار الله اکبر سر می دهند، آنان می خواهند بگویند ما عمیقاً مذهبی هستیم و اعتلای دین را مدنظر داریم و همه خواسته های خود را در دین جستجو می کنیم. وقتی در میدان التحریر، التغییر، لؤلؤ و...نماز می خواند. این نماز همان : (نماز بلندترین فریادهاست) و شهادت را در این راه پذیرا می شوند و تشییع جنازه هر شهیدی به تعداد تظاهرات کنندگان اضافه می شود -نادیده گرفتن حقوق مردم و قائل نبودن نقشی برای مردم مسلمان این کشورها ،نیز ظلمی مضاعف را بر مردم این کشورها تحمیل نموده بود ،گویی حکومتی اسلامی ،اما پادشاهی و سایر مراکز حکومتی حالت مشورتی . ساختارسیاسی حکومت ها ؛ همه این حکومت ها در ساختار سیاسی خود هماهنگ و همراه با یا کشور آمریکا هستند و یا انگلیس و بالاتر این که در آنها دارای پایگاه نظامی بوده و گویی جزیی از قلمرو آن ها می باشد در نتیجه این حکومت ها وابستگی شدید به آمریکا و رژیم صهیونیستی داشته و در مقابل آنها ذلیل و فرومایه. - احساس حقارت و ذلت، در درون مردم این کشورها موجب شعله ور شدن انگیزه های قیام برای احقاق حقوق و عزت از دست رفته این کشورها گردیده است مانند کاپیتولاسیون کذایی که یک وقتی در ایران جریان داشت. - عامل اقتصادی ،بله وقتی در جامعه مردم به دو قسمت خاندان حکومتی که از همه مواهب و نعمت های نفتی و غیر نفتی آن کشور بهره مند بوده ،ثروت های میلیاردی در بانک های اروپایی ،کاخ های آن چنانی در انگلیس ،و یا جزایر قناری اسپانیا و . . . . و در مقابل گروه دیگر که غیر حکومتی هستند ،هیچ حقی نداشته و باید مطیع باشند و لا . از سوی دیگر مشاهده می شود که همین عامل اقتصادی به دنبال آن وابستگی و نوکری به آمریکا است که باعث شده هیچ شکوفایی نیست و وضع جامعه به جایی می رسد که صد ها هزار نفر از مردم قاهره به دلیل فقردر گورستان زندگی می کنند. شاید گفته شود در بحرین و یا عربستان که مردم در رفاه هستند،باید اذعان داشت در عربستان شیعیان در محدویت شدید به سر می برند و مزایای یک سنی وهابی کاملا محروم است تا چه رسد به خاندان غیر قابل شمارش سعودی . در مورد سابقه این حرکت و یا مشابهه آن باید اذعان داشت ،که حرکت هایی مقطعی و در طول تاریخ صورت می گرفت اما ،آن حرکت ها شاید به دلیل نداشتن الگوی ویا مدلی از نوع حکومتی اسلامی بعد از چند مقطع کوتاه زمانی دستخوش تغییر در اهداف و یا مبانی شده و به فراموشی سپرده می شد . مثلا همین حرکت اخوان المسلمین در مصر و یا قیام عمر مختارتونس و . . . با این که در برابر متجاوزین بوده و انگیزه مبارزه نیز در همه بوده اما بی نتیجه می ماند.لکن بودن الگوی عملی و با عمری نزدیک به چهار دهه در ایران اسلامی خود عامل غیر قابل وصف است ،آن گونه که مشاهده می شود . لذا می بینیم ،چهره های شاخص انقلاب ها در مصر، تونس، لیبی و... طی هفته های اخیر روی این نکته تاکید کرده اند که در نظام آینده سیاسی کشور متبوع خود هیچ قانونی که مغایر اسلام و شریعت باشد به تصویب نخواهد رسید و بعضی هم با صراحت بیشتری گفته اند مقصد نهایی حاکمیت اسلام است و از سوی دیگر هیچ تردیدی در این وجود ندارد که در هر کدام از این کشورها قدرتمندترین گروه ها علنا دنبال حاکمیت اسلامی هستند. همین چند روز پیش یک موسسه نظرسنجی گفت جنبش النهضه به رهبری راشد الغنوشی در تونس از نظر جلب آراء شهروندان در رأس گروههای سیاسی قرار دارد. این گروهی است که در اساسنامه خود هدف نهایی را تشکیل دولت اسلامی اعلام کرده است. همین موضوع در یمن و در بین حوثی ها، در مصر و در لیبی بین نیروهای اخوان وجود دارد و از قضا اگر به فضای سیاسی متکثر این انقلاب ها نظری بیاندازیم در می یابیم که مهمترین نقطه مشترک گروههای مختلف، (اسلام) است و محوری ترین واژه در محاورات گروهها و توده ها همین واژه اسلام است. بعنوان مثال در لیبی میان نیروهای شورای انتقالی، نیروهای وابسته به جریان سنوسی، نیروهای اخوان- که تفاوت هایی هم با اخوان مصر دارند- و نیروهای تشکیل دهنده کمیته های نظامی، روی اینکه اسلام محور قانونگذاری و حکومت خواهد بود توافق وجود دارد و وقتی این هدف اعلام می شود هیچ مخالفتی را در فضای داخلی لیبی برنمی انگیزد. خب این کدام اسلام است که قابلیت تاسیس یک دولت پایدار را دارد و کدام تجربه در معرض تماشای مردم و نخبگان در این کشورهاست؟ انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر بیداری اسلامی در پاسخ به چرایی تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر فرایند تکاملی بیداری اسلامی، باید به اشتراکات فراوان سیاسی و فرهنگی میان ایران به عنوان عامل و جنبشهای سیاسی به عنوان محرکهای متأثر توجه داشت، از جمله این اشتراکات: 1 ) ایدئولوژی و عقیده مشترک: انقلاب اسلامی گر چه یک انقلاب شیعی بود اما در اصول دین، توحید، نبوت، معاد، قبله و قرآن با دیگر هستهها و جنبشهای اسلامی وحدت ماهوی داشت و رفتار و عملکرد چند دهه انقلاب نیز جدیت و توانمندی ایران در دفاع از حدود و ثغور اندیشه اسلامی را به نمایش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتنی بر احیای دین ایران اسلامی اعتماد و تعمیق اعتقاد آنها به صداقت دینی انقلاب اسلامی را تقویت کرد. 2 ) دشمن مشترک: انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبشهای اسلامی در مواجهه با جبهه غرب به محوریت آمریکا دارای دشمن مشترکی هستند که در صدد تسلط بر حدود جغرافیایی و به حاشیه راندن ایدئولوژی دین اسلام است. انقلاب اسلامی از همان اوان شکلگیری سیاست خارجی خود را با محوریت شعار نه شرقی و نه غربی برای جنبشهای آزادی بخش تعریف کرد و با اعلام رسمی حمایت از نهضتهای رهایی بخش و تبدیل آن به اصل قانونی، خود را به عنوان هدایتگر صادق معرفی کرد. رهبران جنبشهای اسلامی با الگو پذیری از این تعبیر امام(ره) که فرمودند: (دشمن مشترک ما امروز اسراییل و آمریکا و امثال اینهاست که میخواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. این دشمن مشترک را دفع کنید ) همنوایی خود را با اهداف ضد استعماری و ضد استکباری رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند. 3 ) طرح ایده وحدت اسلامی: طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پیروزی انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرایش نهضتهای اسلامی به ایران بود. وحدت در ابتدا به عنوان یک رمز پیروزی از انقلاب اسلامی الگوی کاری جریانها شد، آنها دریافتند که اراده واحد و منسجم میتواند حلال مشکلات باشد، ایران همواره به عنوان خاستگاه و منادی وحدت محل رجوع جریانها برای مدیریت فرایند وحدت بوده است. 4 ) مدیریت بحرانهای خاورمیانهای مثل فلسطین، لبنان و عراق از سوی ایران بود: جمهوری اسلامی ایران همواره با اقتدار و استقلال و با پذیرش هزینههای سیاسی بسیار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطین و مصالح جهان اسلام دفاع کرده است، در سختترین شرایط فارغ از مذهب و عقیده آنها مدافع و حامی آنها بوده است. مدیریت جمهوری اسلامی ایران در لبنان در هیئت حزبالله و در فلسطین در قالب حماس و جهاد اسلامی به عنوان جبهه مقاومت موفق عمل کرده است و تحت درایت هنرمندانه جمهوری اسلامی و عملکرد جریانهای مقاومت، جهان اسلام و جغرافیای عرب پس از 6 دهه در حال خروج از انزوا و انفعال است، در حالی که جبهه رعبآور صهیونیزم مسیحی به محوریت آمریکا و اسراییل در دشوارترین شرایط سیاسی خود در تاریخ هدایت منطقه به سر میبرند. کارکرد منطقی و نتیجه بخش جمهوری اسلامی باعث اعتماد بیشتر جنبشها به ایران به عنوان کانون مدیریت و الگوی کارآمد شده است. به گونهای که جنبشها، حرکت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوی ایران میدانند. 5 ) الگوی مردم سالاری دینی: عامل دیگر، به نمایش گذاشتن الگوی مدیریت جدید سیاسی با عنوان مردمسالاری دینی و مدیریت دینی در ایران است. ایران در دوران مدیریت نظام سیاسی متأثر از دین اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمی منطقه تبدیل شود. استقلال و اقتدار خود را در مدیریت بحرانهای داخلی، منطقهای و جهانی به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان یک کشور جهان سومی نوعی نظم نوین در موضع هژمونی به جهانیان ارائه کند و تمامی معادلات سیاسی و امنیتی را به چالش بکشد. تاثیرات انقلاب ما در بیداری اسلامی الف ) تاثیرات سیاسی: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات سیاسی اسلام در گستره جغرافیای اسلام بودکه جریانها و جنبشهای سیاسی محور آن بود اما عمق این پدیده را باید در متن توده مسلمان جستجو کرد که در سه شکل در شرایط فعلی نمود عینی پیدا کرده است. 1 ) انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و مقاومت 2 ) تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی (ارائه طرح حکومت اسلامی) 3 ) نقش انقلاب بر جنبشهای سیاسی و جریانهای فکری در لایههای مختلف جوامع اسلامی ب ) تاثیرات فرهنگی: نهضتهای اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر وشعارهای انقلابی ایران مانند، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفتهاند. به تعبیر سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در دیدار حضرت امام(ره)، با ظهور انقلاب شما (اسلامی) ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش جهاد و مبارزه است. انتفاضه بارقهای از نور و بازتابی از پیروزیهای بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد. شعارهای لاشرقیه و لاغربیه، اللهاکبر، هیهات منالذلة، الموتالآمریکا و اسراییل،... و دیگر شعارهای با صبغه مذهبی از جمله شعارهای صادراتی انقلاب اسلامی است که جنبشها و جریانها در تحرکات و راهپیمایی خود همواره به آن تکیه میکنند، این مضامین که خود هر یک محتوایی به فراخی یک مدل و الگوی سیاسی و مقاومتی در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد، در میان نسل جوان مسلمانان نیز رسوخ پیدا کرده و تاثیر مثبت و کارآمدی خود را به اثبات رسانده است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده حائز خصلت فراملی، مرزهای جغرافیایی را در نوردید و در سطح کلان، فرهنگ، سیاست و نظام حاکم بر روابط بینالمللی را دستخوش تغییرات بنیادین کرد. در این میان جغرافیای اسلام به طور ویژه متأثر شد. از نمودهای این تاثیرات: 1 ) حیات مجدد اسلام بر عرصه جهانی و گرایش روز افزون مردمی برای تشرف به دین اسلام. 2 ) زنده کردن احساسات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه در مستضعفان و محرومان جهان. 3 ) گرایش به مذهب، فروپاشی افکار و اندیشههای بلوک شرق و به چالش کشیده شدن اندیشههای لیبرالیسم، اومانیسم و بلوک غرب. 4 ) گرایش شدید و پررنگ به حجاب و ظهور آن در هیئت یک جنبش فعال و چالشزا برای کشورهای غربی، لیبرال و لائیک. 5 ) به هم ریختن معادلات سیاسی و امنیتی قدیمی و به اثبات رساندن ناکار آمدی راهبردها و طرحهای نرم و سخت لیبرال دموکراسی و سرمایه داری به محوریت قدرتهای هژمون تاریخی در منطقه و جهان. اما دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم باید گفت ،نه زیرا وقتی همه حقیقت و پیغام انقلاب اسلامی ایران که بر گرفته از آموزه های دینی اسلامی است به ملت ها برسد ،وقتی آن ملتها به حقیقت و هویت واقعی آن پی بردند ،دیگر نیازی به حضور فیزیکی نیست . رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تحلیل این موضوع می فرماید: (امروز دنیای اسلام متوجه شده است. این حرکاتی که امروز در برخی کشورهای شمال آفریقا و منطقهی خاورمیانه مشاهده میشود، همان استفاده و استضائهی از نور اسلام و استفادهی از جهتگیری دست مبارک پیغمبر اکرم است. لذاست که آیندهی این منطقه، آیندهی این کشورها، به توفیق الهی، به حول و قوهی الهی، آیندهی روشنی است. هرگاه حضور مردم و یا قیام به خاطر پول و یا . . . . باشد بی ثمر بوده وبی نتجه خواهد بود و غربی واهمه آنها از این است این درک و فهم صحیح مردم این ارزش و کرامت انسانی که عزت و سربلندی در زیر بار ذلت نرفتن است ادامه یابد و نتوان در اراده این ملتها خلل ایجاد نمود،نتیجه این می شود که باید کل دولت های غربی از این منطقه فرار کنند. این که این حرکات را گاهی اقتصادی و یا گاهی متاثر از بیرون و یا نا آگاهانه توصیف و تبلیغ می کنند ،در واقع همین ترس و اضطراب غربی هاست . در بیداری اسلامی سه شاخصه، از محورهای اصلی است؛ 1. در بیداری اسلامی نقش مردم بسیار تعیینکننده است 2. در بیداری اسلامی بایستی احساس هویتیابی اسلامی تقویت شده باشد. 3. در بیداری اسلامی عامل مبارزه با استعمار و استکبار از اجزاء ذاتی و همیشگی است. و دنیا غرب هرگز این اتفاق را نمی خواهد که: 1. اعتراف به بیداری اسلامی , یعنی اعتراف به شکست و ناکامی تمامی اقدامات گسترده سیاسی, فرهنگی, امنیتی, نظامی , اقتصادی و... که سالهای متمادی در جهت ترویج ارزشهای منحط و سکولار و سلطه نامشروع خویش در جهان از جمله جهان اسلام داشته و در صدد ساخت دهکده ای جهانی با ارزشهای غرب و کدخدائی امریکا و صهیونیسم بین الملل بوده اند. بدیهی است پذیرش بیداری اسلامی یعنی قبول شکست این پروژه استعماری و عقب نشینی از اهداف و منافع غیر مشروع خود, و زیر سوال رفتن تمامی اصول و مبانی نرم افزاری و دستاوردهای تمدنی غرب سکولار در سطح جهان و به تبع تضعیف واز دست رفتن پشتوانه و جایگاه افراد و جریان های وابسته و سکولار در داخل کشورهای اسلامی. 2. ایجاد انحراف و اختلاف در جریان نوپای بیداری اسلامی و تلاش برای القای اهدافی غیر دینی به جوامع دستخوش این تحولات و به تبع روی کار آمدن نیروها و نظامهای سکولار و متمایل به خود. و در یک کلمه وقوع این اتفاق یعنی ثمره عملی انقلاب اسلامی در جهان اسلام و این مساله غرب را وحشت می اندازد. وبالاخره دنیا باید بفهمد که ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر بر تحولات بینالمللی و وجود انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزههای حقیقی دین اسلام ، زمینه تاثیرگذاری فکری، صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار نوین و استبداد و بازگشت به اسلام در ادوار مختلف به نوعی اعمال مدیریت نمود. انقلاب اسلامی در ایران به عنوان پدیدهای که بر بنیاد ارزشهای دین با تکیه به روشها و شیوههای نوین دموکراسی، شکل گرفت والگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمایش گذاشت، الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل جدیدی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری، بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد. و برای اولین بار اصطلاح (امت اسلامی) به عنوان یک مفهوم انقلابی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد. با تقویت موقعیت و توسعه نفوذ خود را به حوزه جهانی اسلام ارتقا و در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رساند بلکه موجب پیرزوی سایرین مانند فلسطین و لبنان را نیز رقم بزند. که ریشهو عوامل بیداری اسلامی در این کشور ها باید در : 1 ) ورود نسل جدید با ویژگیهای انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشهای و واقعیتری از علل عقب افتادگیهای علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود به ویژه در حوزه فکر و فرهنگی دارند. 2 ) توجه به وحدت دینی و بن مایههای انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای قدرتهای خصم و استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام. 3 ) حوادث بیدار کننده منطقهای و جهانی از جمله بحران فلسطین، 11 سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به محوریت آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام میشود، آثار چشمگیری بر بیداری اسلامی دارد. 4 ) رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکامل شیوههای تبلیغ اسلام. 5 ) انقلاب اسلامی عامل عمده بیداری اسلامی است و نقش ویژهای در حرکت بیداری ملل مسلمان ایفا کرده است. و این مسئله خود (جسارت و اعتماد به نفس) را به ملتهای مسلمان برگرداند. در چنین وضعیتی بود که به تعبیر اقبال لاهوری، تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوری اسلامی در فرایند ظهور، تثبیت و توسعه خود در داخل به عامل منحصر به فردی در احیا، پایداری و توسعه بیداری اسلامی و در شرایط کنونی به مرکز سازماندهی تمدن نوین اسلامی تبدیل شد. اینکه انقلاب اسلامی که خود از دل مذهب بیرون آمده است، به احیا دین و تجدد حیات اسلامی در ایران و جهان مدد رسانده است، در تولد، تجدید حیات و تداوم جریانها و جریان سیاسی اسلامی معاصر در سه دهه اخیر نقش کلیدی داشته است، مورد اتفاق نظر تمام محافل سیاسی جهان اعم از دوستداران ایران، رقیبان و کشورهای خصم است. حال آیا نیازی به دخالت مستقیم است؟. در مورد تاثیر بیداری اسلامی در آمریکا و جنبش وال استریت با کرات دیده و یا شنیده اید که در مورد هر حرکت و یا اتفاقی ،رسانه های غربی به قدر به تحلیل و بررسی و در نهایت به تشکیک و تحریف آن می پردازند که ،اصل اتفاق به فراموشی سپرده می شود ،لیکن در مساله بیداری اسلامی ،مساله به شکل دیگری رقم خورد وقتی حقیقت و واقعیت انقلاب اسلامی ایران برملا شد آن وقت ملت آمریکا مشاهده می کنند که در واقع دولتمردان آنها: 1 ) آمریکاییها با شعار حقوق بشر و دموکراسیسازی، طرحهای خود را برای منطقه خاورمیانه معرفی میکردند و در تحقق آن به دنبال تقویت جایگاه خود در میان افکار عمومی جهان اسلام بودند اما در دست یابی به این هدف ناکام ماندند. 2 ) آمریکا در چارچوب سیاست تثبیت هژمونی منطقهای خود به دنبال سرکوب جریانهای اصیل بیداری اسلامی بود اما امروز جریانهای اصیل اسلامی در تمام کشورهای اسلامی و عربی به ویژه کشورهای هدف (لبنان، فلسطین و عراق) به مهمترین نیروهای سیاسی و اجتماعی جهان عرب مبدل شدهاند، جریانهای شیعه و سنی اصیل با تکیه به تاکتیکها و روشهای عقلایی و کارساز جهان تشیع به محوریت ایران جبهه مقاومت در برابر هژمون طلبی آمریکا را شکل دادهاند. 3 ) نکته سوم، اینکه بیداری اسلامی باعث بحران مشروعیت و مقبولیت سیاسی برای پایگاههای سیاسی و فرهنگی و حتی امنیتی آمریکا و عوامل آن در منطقه شده است. 4 ) نکته مهمتر اینکه؛ ظهور بیداری اسلامی باعث به هم خوردن ثبات و دوام و کار آمدی راهبردهای غرب در سطح بینالمللی و مدیریت بحرانها از ناحیه آمریکا و متحدانش شده است. به همین دلیل است که جبهه صهیونیزم مسیحی تمام امکانات خود را بسیج کرده است تا منازعه خود با جهان اسلام و جبهه مقاومت راکه در نقطه سرنوشتساز خود قرار دارد به نفع خود تغییر دهد. بیداری اسلامی و قیام امام زمان علیه السلام به طور قاطع نمی توان گفت که بیداری اسلامی از نشانه های ظهور است یا نه و نمی توان رابطه مستقیمیی بین آن و ظهور برقرار کرد .ظهور امام زمان (عج) به اراده الهی بستگی دارد که در صورت فراهم بودن شرایط، به دستور خداوند تحقق می یابد. بنابراین، تاریخ آن را فقط خداوند می داند و هیچ کس نمی تواند تاریخ دقیق آن را پیش بینی کند. در روایات بیان شده که هر کس وقتی را برای ظهور مشخص کند، دروغ گوست.مهزم اسدی از امام صادق (ع) پرسید: (فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد (ص) و تشکیل دولت حق که در انتظارش هستید، طول کشید؛ این امر کی تحقق خواهد یافت؟) حضرت فرمود: (تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گویند؛ عجله کنندگان هلاک می شوند و کسانی که تسلیم هستند، نجات می یابند.) (بحارالانوار، ج 52، ص 103) روح مهدویت در این کلام پیامبر مطرح شده که فرمود زمین را پر از عدل و داد میکند همانگونه که از ظلم و جور پر شده بود یعنی عنصر اصلی دولت امام زمان (عج) عدالت است. اینکه مردم سراسر جهان به این نقطه رسیدهاند که از همه چیز خود برای رسیدن به عدالت بگذرند، نشان میدهد که در سرتاسر جهان زمینه ظهور عدلگستر الهی آماده میشود و وظیفه حوزههای علمیه این است که عدلگستر جهانی را به تمام دنیا معرفی کنند و مردم را به سمت وی دعوت کنند. بیداری اسلامی واژه پر مغزی است که از سوی امام بیدار امت اسلام حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) خیلی قبل تر از این انقلابها و خیزشهای مردم منطقه عنوان شد . بیداری کلمه ای است که پس از شنیدن ، اولین واژه ای که به ذهن تبادر می کند خواب است . بیداری ، پس از خواب زمستان و پس از خواب شامگاه است . و نوید بیداری در حقیقت نوید طلوع صبح و آمدن بهار است .وجود مطهر امام زمان (عج) در قرآن کریم به تأویل ائمه طاهرین (علیهم السلام)ذیل آیه ألیس الصبح بقریب ( صبح ) نامیده شده است و در تعبیر زیارتها از آن وجود مطهر به ( بهار ) - السلام علی ربیع الأنام (بهار روزگاران) - یاد شده است . این توجه ما را به اینکه در پس این بیداری صبح و بهاری هست و آن بهار دلها یوسف زهرا (س) است اهمیت این واژه را تا حدی برای ما آشکار مینماید .قبل از آمدن صبح ما شاهد بیدار شدن موجودات هستیم که هر یک به زبان خویش نوید آمدن صبح را میدهند . .بیداری اسلامی ویران کننده کاخهای ظلم است و ما شاهد هستیم که پس از شروع آن در عالم یک به یک دشمنان عدل و عدالت سقوط نمودند و بساط آنها برچیده شد و با این بیداری است که نام اسلام در سراسر عالم برده میشود و زمینه جهانی شدن حکومت اسلام به دست فرزند پاک آخرین فرستاده خدا پیامبر اسلام (ص) فراهم خواهد شد . بیداری اسلامی با وقوع انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد و در نگاه بسیاری از برجستگان مذهبی و غیرمذهبی عاقبتی نداشت و به سرعت توسط دنیای مادی مهار می گردید اما بزرگانی چون امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای (مدظله) پیش بینی می کردند که با فراگیر شدن این بیداری در منطقه خاورمیانه و جهان ، زمینه حکومت جهانی اسلام فراهم خواهد شد .به عنوان نمونه روایات شریف از وجود التهاب و درگیری گسترده در آستانه ظهور در مصر خبر می دهند و بیان می کنند که حاکم مصر در فاصله ای بسیار نزدیک به ظهور توسط مردم کشته شده و این کشور دستخوش درگیریهای بسیاریست ، ورود نیروهای خارجی به مصر از کشورهای غربی و کشورهای عربی شمال آفریقا در روایات عصر ظهور گزارش می شود که می تواند به بهانه تامین امنیت و در قالب نیروهای حافظ صلح عربی و غیرعربی باشد ، هرچند نیروهای عربی وارد شده به مصر بعد از مدت کوتاهی به سمت شام حرکت کرده و توسط دشمنان برای یاری به موفقیت فتنه سفیانی بکار گرفته می شود ، تدوام جو اسلامی و حرکت انقلابی مردم مصر تا هنگام ظهور و استقبال از امام عصر(عج) و سپاهش توسط مردم این سرزمین توسط روایات بیان گردیده است. ائمه اطهار(ع) نیز با بیان روایات متعددی به ترسیم اوضاع مصر در عصر ظهور پرداخته اند که از اهمیت این کشور در تحولات عصر ظهور خبر می دهد.با نگاه به روایات عصر ظهور چنین برداشت می شود که مصر در عصر ظهور شاهد چند واقعه مهم خواهد بود : 1- التهاب و درگیری سراسری در این کشور و حرکت مردم بر علیه حاکمان روایات متعددی که از اوضاع مصر در عصر ظهور خبر می دهند ، اوضاع این کشور مهم را در آستانه ظهور ملتهب و همراه با درگیری و جنگ گزارش می دهند.البته بنابر روایات بخشی از این التهابات و درگیریها داخلی بوده و قیام مردم بر علیه حاکمان را نشان می دهند از آنجائیکه که حاکم مصر در آستانه ظهور بدست مردم مصر کشته می شود و با کشته شدن او حوادث شدت می یابد می توان نتیجه گرفت که آغاز تحولات مصر منشا داخلی دارد هرچند در ادامه پای نیروهای خارجی نیز به این سرزمین باز می شود.. 2- کشته شدن حاکم مصریکی دیگر از تحولات مهم مصر در آستانه ظهور کشته شدن حاکم این کشور می باشد که حداقل در سه روایت ذکر گردیده است.( اهل مصر سادات(حاکمان) خود را می کشند) بشارت الاسلام ص 176( پیش از ظهور قائم (عج) فرمانروای شام و مصر کشته می شوند ...)الملاحم و الفتن ص 20 ، بشاره الاسلام ص 185( هنگامی که مردم مصر زمامدار خود را بکشند و پرچم های قیس و عرب وارد مصر گردد و در آن متمرکز شود ) الزام الناصب ص 185 ، بشاره الاسلام ص 175 و 192 2- ورود نیروهای خارجی به مصر در فاصله زمانی بسیار نزدیک به ظهور( از نشانه های او (امام عصر(عج)) ، کوچ کردن مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است ) بشاره الاسلام ص 177، 183 – الملاحم و الفتن ص 47 و ...( مغرب بر مصر چیره می شود و شامات را تحت سیطره خود درمی آورد ) الزام الناصب ص 185 و الامام المهدی ص 233 و...( هنگامی که پرچم های زرد وارد مصر شوند و بر سرزمین مصر چیره شوند ..... )الملاحم و الفتن ص 70 4- وجود حرکت اسلامی در مصر و استقبال از امام زمان(عج) در هنگام ظهورسمت و سوی کلی تحولات مصر در عصر ظهور مثبت ارزیابی می شود ، محققین اعتقاد دارند که این تحولات صبغه اسلامی دارد ، فلذاست که دشمنان تلاش می کنند حرکت مردمی مصر را سرکوب نمایند. چند روایت وجود دارد که این حرکت پررنگ اسلامی را که احتمالا به درگیری با سفیانی نیز منجر می گردد ، نشان می دهد :هنگامی که مردی حکومت شام را به دست آورد و دیگری بر مصر دست یابد ، آنگاه شامی(سفیانی) و مصری با یکدیگر به جنگ پردازند و مردم شام قبیله هایی از مردم مصر را به اسارت بگیرند و مردی از خراسان (سیدخراسانی) با پرچم های سیاه کوچکی از خراسان به سوی شام حرکت کند و او همان کسی است که زمینه را برای حکومت مهدی(عج) فراهم می آورد. ملاحم و الفتن ص 23پیش از سفیانی ، مصری و یمنی خروج و قیام می کنند. بحار ج 52 ص 210اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند همینکه وارد می شوند ، فرمانروایی سفیانی برقرار می شود ، و قبل از آن شخصی مردم را بسوی آل پیامبر(ص) دعوت می کند. بحار ج 52 ص 208چون سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود ، نژاد قیس از مصر قیام می کنند و با سپاه سفیانی مقابله می نمایند.منتخب الاثر ص 465وقتی که سفیانی در سرزمین مصر وارد شد ، مدت چهارماه در آن سرزمین می ماند .... الفتن لابن حماد ج 1/ص290(ممکن است منظور از سفیانی در این روایت همان نیروهای حامی سفیانی یعنی غربی ها و یا همپیمانان سفیانی یعنی اهل مغرب باشد ، زیرا هر سه گروه یعنی سفیانی ، اهل غرب و اهل مغرب(حاکمان کشورهای شمال آفریقا ) هدف مشترک دارند و آن مقابله با حرکت اسلامی ملتهای منطقه است)اینکه این مرد مصری انقلابی مذکور در روایات کیست یا مصداق کسی که مردم را به اهل بیت(ع) دعوت می کند ، چه کسی می باشد نمی توان دقیقا اظهار نظر کرد ، اما مهم این است که این روایات به خوبی وجود جوی اسلامی و انقلابی در مصر که حتی تا دعوت به اهل بیت(ع) نیز پیش می رود ، را نشان می دهند. با این حال باز به طور قطع ویقین نمی توان ارتباط مستقیمی بین خیزشهای منطقه و ظهور امام زمان برقرار کرد و چه بسا ظهور ایشان دهها و صدها سال بعد صورت گیرد. البته در اینجا باید روشن کنیم منظور از علامات ظهور چیست؟ و منظور از شرایط های ظهور چیست؟ و تا بعد بر اساس آن بتوانیم صحبت بکنیم که این بیداری اسلامی چه می تواند باشد و چه ارتباطی با بحث مهدویت و امر ظهور امام زمان (عج) می تواند داشته باشد معمولاً وقتی از علائم ظهور صحبت می شود منظور نشانه ها هست .تعریف علائم یعنی نشانه های که بیانگر هستند علامت می دهند و ما را به طرف مقصد راهنمایی می کنند که شما به طرف مقصد حرکت می کنید که شما به مقصد نزدیک شدید به اینها علائم می گویند. معمولاَ هم علائم یک چیزدر اختیار عموم انسان ها نیست بلکه برای راهنمایی قرار داده شده است ، مثل علامت راهنمایی و رانندگی ، که در اختیار عموم انسان ها نیست که با سلیقه خود آن را بخواهند تغییر دهند بلکه یک گروهی هستند که متخصص ، علامت ها را طراحی کرده و به مردم نشان دادن و این علامت ها در جاده استفاده می کنند.علامت های ظهورهم یک سری اتفاقها ، رویدادها و حوادثی که خداوند تبارک تعالی در نظر گرفته است تا اینها به عنوان نشانه های ظهور باشد.پس ما انسان ها نمی توانیم خود علامتی برای ظهور انتخاب کنیم یعنی اینکه بگوییم این علامت ظهور است یا این علامت را نفی کنیم، لذا ما انسان ها هیچ نقشی در علامت های ظهور نداریم آن چیزی راکه خداوند به عنوان علامت در نظر گرفته همان هست و در روایات به آن اشاره شده است البته ماهم می توانیم تجزیه و تحلیل کنیم.که آیا مطلب با توجه به روایات علامت هست یا خیر.تعریف شرایط در رابطه با شرایط، زمینه ها و امور و عواملی که باعث می شود یک پدیده بوجود بیاید آن زمینه ها واسباب در بعضی مواقع در اختیار ما انسان ها است و در بعضی موارد در اختیار ما انسان ها نیست اگر آن پدیده، پدیده ای باشد که ما انسان ها در آن دخالتی نداشته باشیم شرایطش هم در اختیار ما نیست مثل باران، یک پدیده ای است که در اختیار ما نیست لذا ما نمی توانیم باران را تولید کنیم یا جلوی باران را بگیریم البته دخالت های می کنیم ولی عموما در اختیار ما نیست لذا خشکسالی های زیادی اتفاق می افتد و بشر هیچ کاری نمی تواند انجام دهد یا بارانهای سیل آسایی بوجود می آید و بشر هیچ کار نمی تواند انجام دهد .اما اموری که مربوط به زندگی انسان ها است انسان ها در آن امور دخالت دارند و نقش ایفا می کنند به عبارتی دیگر انسان ها اگر همه شرایط و زمینه ها را در اختیارشان نباشد قطعا برخی از شرایط و زمینه ها در اختیارشان است علت هم این است که آن امر مربوط به انسان ها است ، به خاطر همین خداوند تبارک تعالی انسان ها را دخالت می دهد و نقش آنها را می پذیرد.نقش انسانها در شرایط ظهور امام زمان (ع)بحث قیام و انقلاب امام زمان (عج) از همین قسم است یعنی یک پدیده ای است که در مورد زندگی انسان ها قرار است اتفاق بیفتد خیلی روشن است که انسان ها در آن نقش دارند وباید زمینه هایی را فراهم بکنند تا امکان انقلاب در جامعه انسانی ممکن بشود.ما اگر نگاه کنیم به انقلاب ها می توانیم یک سری شرایطی را برای انقلاب در نظر بگیریم به عنوان شرایط عام.وقتی هم به انقلاب امام زمان (عج) نگاه می کنیم با توجه به اینکه این انقلاب مانند انقلاب های دیگر است که در جامعه انسانی رقم می خورد می توانیم مشابه سازی کنیم وبگوییم همان طور که در این انقلاب ها این شرایط است و انسان ها نقش ایفا می کنند در انقلاب امام زمان (عج) همین طور است باید این شرایط باشد و انسان ها نقش خودشان را ایفا بکنند البته ما جدای اینکه از این انقلاب های دیگر استفاده می کنیم آیات و روایات هم هستند که به ما می گویند که اگر انسان ها نقش خود را ایفابکنند امر ظهور انشاالله زودتر محقق خواهد شد .انقلاب هایی که امروز در حال رخ دادن است، جزء شرایط یک انقلاب است نه علائم یکی از نقش آفرینی ها مهمی که باعث می شود که انقلابی رقم بخورد این هست که انسان ها توده مردم خواستار یک تحول جدی و اساسی باشند یعنی به این نتیجه برسند که دیگر این نظامی که الان بر سرکار است این نظام فایده ای ندارد وباید این نظام عوض بشود و برای تغییر این نظام از خودشان حرکت نشان بدهند و این حرکت می شود و یک حرکت عمومی ، تحول خواهی عمومی ، اگر تحول خواهی عمومی دربین یک جامعه رقم بخورد عموم مردم آن جامعه آمادگی داشته باشند وبخواهند نظام عوض بشود نظام عوض می شود .کسی نمی تواند جلوی مردم را بگیرد این کاری بود که ما در ایران با رژیم پهلوی انجام دادیم و رژیم پهلوی از بین رفت چرا به خاطر اینکه عموم مردم نمی خواستند و این نخواستن را نشان دادند با راهپیمایی ها عرضه کردن، واقعا وقتی خواسته ها و خواستن تحول جدی بود تحول هم رخ داد .بنابراین انقلاب هایی که رخ می دهند، این انقلاب ها که زمینه آن تحول خواهی انسان ها است باید حواسمان باشد جز و شرایط و زمینه های یک انقلاب حساب می شود نه جزء علائم .بیداری اسلامی جزء نشانه های ظهور نیست در رابطه با بیداری اسلامی که مطرح جزء شرایط یا علائم ظهور است طبیعتاً زمانی می توان گفت که جزء علامت های ظهور است که در روایات روشن و شفاف صریح به آن اشاره شده است که در نزدیکی ظهور اتفاقاتی می افتد که نشان دهنده ظهور است اگر این طور شد می توانیم بگوییم این قیام ها وبیداری ها از علامت های ظهور است علامت اصطلاحی، یعنی حوادثی که بیانگر نزدیک شدن امر ظهور است اما ما در روایات داریم چنین چیزی نداریم که به صورت شفاف و دقیق و واضح و معتبراشاره کرده باشند که انقلاب هایی در جوامع اسلامی اتفاق خواهد افتاد و این نشانه ظهور است نداریم .بیداری اسلامی زمینه ساز، شرایط ظهور است بنابراین می توانیم وارد بحث شرایط بشویم که آیا می توان این انقلاب زمینه وشرایط انقلاب امام زمان (عج) را رقم بزنند و جزو زمینه سازی برای ظهور قلمداد شوند و یا اصولا بین این انقلاب ها و مهدویت پیوندی هست یا نه ؟ به صورت ظاهر در این انقلاب ها پیوندی با مهدویت نیست یعنی چه ؟ یعنی اینکه مردم نیامدند بگویند که ما قیام کردیم برای اینکه امام زمان (ع) بیایید و این حکومت ها از بین برود و خودمان را آماده ظهور امام زمان (عج) بکنیم بنابراین به صورت ظاهر نمی توانیم بگوییم اینها جزء زمینه سازی برای ظهور است امابه یک معنا می توانیم به ظهور ربط بدهیم اگر این انقلاب ادامه پیدا کند و آن این هست که در این انقلاب ها آن چیزی که اتفاق افتاده، که واقعا مردم می خواهند تحول صورت بگیرد و این تحول براساس اسلام باشد نه نسخه هایی که انسان ها می نویسند می خواهند براساس نسخه های الهی باشد براساس قرآن باشد این یک واقعیت است و کسی نمی تواند منکر باشداز طرف دیگر همه این انقلاب ها تقریبا به نحوی مستقیم و غیر مستقیم صددر صد یا با درصد کمتری از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتند اینها در طول این سی سال انقلابی که صورت گرفته حوادثی که اتفاق افتاده و الان ایران کجا ایستاده و حکومت های خودشان را دیدند این تحول خواهی به این نوع ، بیانگر این است که واقعا اینها دلشان می خواهد یک حکومتی بر روی کار بیایید که این حکومت اسلامی باشد واقعا نه صرف اسلام ، بلکه شریعت اسلامی به درستی پیاده بشود آرمان های انسانی به درستی تحقق پیدا بکند اگر این طور بگوییم این تحول خواهی که انشا الله گسترش پیدا کند می تواند زمینه هایی را برای ظهور امام زمان (عج) فراهم بکند .طبیعتا انقلاب امام زمان (ع) زمانی رخ خواهد داد که مردم آمادگی یک تغییر اساسی را داشته باشند نه یک تغییر جزئی ، یک تغییر اساسی ، یک تحول بنیادین ، مثل اینکه مردم ما در سال 57 واقعا به دنبال یک تغییر بنیادین بودند به خاطرهمین کل نظام حاکم و آن سیستم و قوانین همه زیر رو شدو به یک نظام کاملا جدید روی کار آمد اگر این طور باشد .می توان بگوییم که این انقلاب ها می توانند برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) حساب بشوند و جزء شرایط ظهور قرار بگیرند و ما این امید را انشا الله داریم که مردم حالا که وارد صحنه سیاست شدند و دنبال تحول اساسی هستند همان طور رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند : سعی بکنند این تحول ، تحول اساسی باشد مصادره نشود و بتوانند آن چیزی را که ندای فطرت شان و عقلشان و دین شان بگوید انشان الله به آن برسند.·
ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟
ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟
وقتی شعار ها،خواسته ها و حضور همگانی ملت های منطقه را مورد دقت قرار می دهیم،می بینیم که ماهیت اصلی آن؛ احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی, برافراشتن پرچم اسلام و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائی است که همه اینها جز در سایه شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد. و تنها راه دست یابی به آن هم با ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه امریکا و اروپا ، مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست است و بالاترین مولفه در این مساله مردمی بودن این انقلابها و حرکت هاست که زمینه ساز مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است.
علل و ریشه های این بیداری و قیام ها:
ریشه تحولات اخیر در کشورهای عربی را باید در:
- ساختار فاسد , ناکارآمد ی و وابسته بودن این رژیم ها جستجو نمود که در کشورهایی که مسلمانان در آن حضور داشته و سابقه و قدمت طولانی در اسلام دارند مشاهده نمود ،این حکومت ها نه تنها به ارزش های دینی توجه ننموده که با آن به مقابله برخاسته و در نتیجه به احساسات مذهبی مردم بی حرمتی و به شدت هم سرکوب گردید ، تا جایی که این حکومت ها به جای ترویج مسایل و مبانی دینی ،بع شیوه حکومت های ضد دینی غربی حشر و نشر داشته ،و به اموزه ها و مبانی آن کاملا بی توجه بوده و در صدد محو آن بر می آمدند ،لذا حرکتهای خود را از نمازهای جمعه و مساجد شروع می کنند و شعارهای دینی به ویژه شعار الله اکبر سر می دهند، آنان می خواهند بگویند ما عمیقاً مذهبی هستیم و اعتلای دین را مدنظر داریم و همه خواسته های خود را در دین جستجو می کنیم.
وقتی در میدان التحریر، التغییر، لؤلؤ و...نماز می خواند. این نماز همان : (نماز بلندترین فریادهاست) و شهادت را در این راه پذیرا می شوند و تشییع جنازه هر شهیدی به تعداد تظاهرات کنندگان اضافه می شود
-نادیده گرفتن حقوق مردم و قائل نبودن نقشی برای مردم مسلمان این کشورها ،نیز ظلمی مضاعف را بر مردم این کشورها تحمیل نموده بود ،گویی حکومتی اسلامی ،اما پادشاهی و سایر مراکز حکومتی حالت مشورتی .
ساختارسیاسی حکومت ها ؛ همه این حکومت ها در ساختار سیاسی خود هماهنگ و همراه با یا کشور آمریکا هستند و یا انگلیس و بالاتر این که در آنها دارای پایگاه نظامی بوده و گویی جزیی از قلمرو آن ها می باشد در نتیجه این حکومت ها وابستگی شدید به آمریکا و رژیم صهیونیستی داشته و در مقابل آنها ذلیل و فرومایه.
- احساس حقارت و ذلت، در درون مردم این کشورها موجب شعله ور شدن انگیزه های قیام برای احقاق حقوق و عزت از دست رفته این کشورها گردیده است مانند کاپیتولاسیون کذایی که یک وقتی در ایران جریان داشت.
- عامل اقتصادی ،بله وقتی در جامعه مردم به دو قسمت خاندان حکومتی که از همه مواهب و نعمت های نفتی و غیر نفتی آن کشور بهره مند بوده ،ثروت های میلیاردی در بانک های اروپایی ،کاخ های آن چنانی در انگلیس ،و یا جزایر قناری اسپانیا و . . . . و در مقابل گروه دیگر که غیر حکومتی هستند ،هیچ حقی نداشته و باید مطیع باشند و لا .
از سوی دیگر مشاهده می شود که همین عامل اقتصادی به دنبال آن وابستگی و نوکری به آمریکا است که باعث شده هیچ شکوفایی نیست و وضع جامعه به جایی می رسد که صد ها هزار نفر از مردم قاهره به دلیل فقردر گورستان زندگی می کنند.
شاید گفته شود در بحرین و یا عربستان که مردم در رفاه هستند،باید اذعان داشت در عربستان شیعیان در محدویت شدید به سر می برند و مزایای یک سنی وهابی کاملا محروم است تا چه رسد به خاندان غیر قابل شمارش سعودی .
در مورد سابقه این حرکت و یا مشابهه آن باید اذعان داشت ،که حرکت هایی مقطعی و در طول تاریخ صورت می گرفت اما ،آن حرکت ها شاید به دلیل نداشتن الگوی ویا مدلی از نوع حکومتی اسلامی بعد از چند مقطع کوتاه زمانی دستخوش تغییر در اهداف و یا مبانی شده و به فراموشی سپرده می شد .
مثلا همین حرکت اخوان المسلمین در مصر و یا قیام عمر مختارتونس و . . . با این که در برابر متجاوزین بوده و انگیزه مبارزه نیز در همه بوده اما بی نتیجه می ماند.لکن بودن الگوی عملی و با عمری نزدیک به چهار دهه در ایران اسلامی خود عامل غیر قابل وصف است ،آن گونه که مشاهده می شود .
لذا می بینیم ،چهره های شاخص انقلاب ها در مصر، تونس، لیبی و... طی هفته های اخیر روی این نکته تاکید کرده اند که در نظام آینده سیاسی کشور متبوع خود هیچ قانونی که مغایر اسلام و شریعت باشد به تصویب نخواهد رسید و بعضی هم با صراحت بیشتری گفته اند مقصد نهایی حاکمیت اسلام است و از سوی دیگر هیچ تردیدی در این وجود ندارد که در هر کدام از این کشورها قدرتمندترین گروه ها علنا دنبال حاکمیت اسلامی هستند. همین چند روز پیش یک موسسه نظرسنجی گفت جنبش النهضه به رهبری راشد الغنوشی در تونس از نظر جلب آراء شهروندان در رأس گروههای سیاسی قرار دارد. این گروهی است که در اساسنامه خود هدف نهایی را تشکیل دولت اسلامی اعلام کرده است. همین موضوع در یمن و در بین حوثی ها، در مصر و در لیبی بین نیروهای اخوان وجود دارد و از قضا اگر به فضای سیاسی متکثر این انقلاب ها نظری بیاندازیم در می یابیم که مهمترین نقطه مشترک گروههای مختلف، (اسلام) است و محوری ترین واژه در محاورات گروهها و توده ها همین واژه اسلام است. بعنوان مثال در لیبی میان نیروهای شورای انتقالی، نیروهای وابسته به جریان سنوسی، نیروهای اخوان- که تفاوت هایی هم با اخوان مصر دارند- و نیروهای تشکیل دهنده کمیته های نظامی، روی اینکه اسلام محور قانونگذاری و حکومت خواهد بود توافق وجود دارد و وقتی این هدف اعلام می شود هیچ مخالفتی را در فضای داخلی لیبی برنمی انگیزد. خب این کدام اسلام است که قابلیت تاسیس یک دولت پایدار را دارد و کدام تجربه در معرض تماشای مردم و نخبگان در این کشورهاست؟
انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر بیداری اسلامی
در پاسخ به چرایی تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر فرایند تکاملی بیداری اسلامی، باید به اشتراکات فراوان سیاسی و فرهنگی میان ایران به عنوان عامل و جنبشهای سیاسی به عنوان محرکهای متأثر توجه داشت، از جمله این اشتراکات:
1 ) ایدئولوژی و عقیده مشترک:
انقلاب اسلامی گر چه یک انقلاب شیعی بود اما در اصول دین، توحید، نبوت، معاد، قبله و قرآن با دیگر هستهها و جنبشهای اسلامی وحدت ماهوی داشت و رفتار و عملکرد چند دهه انقلاب نیز جدیت و توانمندی ایران در دفاع از حدود و ثغور اندیشه اسلامی را به نمایش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتنی بر احیای دین ایران اسلامی اعتماد و تعمیق اعتقاد آنها به صداقت دینی انقلاب اسلامی را تقویت کرد.
2 ) دشمن مشترک:
انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبشهای اسلامی در مواجهه با جبهه غرب به محوریت آمریکا دارای دشمن مشترکی هستند که در صدد تسلط بر حدود جغرافیایی و به حاشیه راندن ایدئولوژی دین اسلام است.
انقلاب اسلامی از همان اوان شکلگیری سیاست خارجی خود را با محوریت شعار نه شرقی و نه غربی برای جنبشهای آزادی بخش تعریف کرد و با اعلام رسمی حمایت از نهضتهای رهایی بخش و تبدیل آن به اصل قانونی، خود را به عنوان هدایتگر صادق معرفی کرد. رهبران جنبشهای اسلامی با الگو پذیری از این تعبیر امام(ره) که فرمودند: (دشمن مشترک ما امروز اسراییل و آمریکا و امثال اینهاست که میخواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. این دشمن مشترک را دفع کنید ) همنوایی خود را با اهداف ضد استعماری و ضد استکباری رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند.
3 ) طرح ایده وحدت اسلامی:
طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پیروزی انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرایش نهضتهای اسلامی به ایران بود. وحدت در ابتدا به عنوان یک رمز پیروزی از انقلاب اسلامی الگوی کاری جریانها شد، آنها دریافتند که اراده واحد و منسجم میتواند حلال مشکلات باشد، ایران همواره به عنوان خاستگاه و منادی وحدت محل رجوع جریانها برای مدیریت فرایند وحدت بوده است.
4 ) مدیریت بحرانهای خاورمیانهای مثل فلسطین، لبنان و عراق از سوی ایران بود:
جمهوری اسلامی ایران همواره با اقتدار و استقلال و با پذیرش هزینههای سیاسی بسیار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطین و مصالح جهان اسلام دفاع کرده است، در سختترین شرایط فارغ از مذهب و عقیده آنها مدافع و حامی آنها بوده است. مدیریت جمهوری اسلامی ایران در لبنان در هیئت حزبالله و در فلسطین در قالب حماس و جهاد اسلامی به عنوان جبهه مقاومت موفق عمل کرده است و تحت درایت هنرمندانه جمهوری اسلامی و عملکرد جریانهای مقاومت، جهان اسلام و جغرافیای عرب پس از 6 دهه در حال خروج از انزوا و انفعال است، در حالی که جبهه رعبآور صهیونیزم مسیحی به محوریت آمریکا و اسراییل در دشوارترین شرایط سیاسی خود در تاریخ هدایت منطقه به سر میبرند. کارکرد منطقی و نتیجه بخش جمهوری اسلامی باعث اعتماد بیشتر جنبشها به ایران به عنوان کانون مدیریت و الگوی کارآمد شده است. به گونهای که جنبشها، حرکت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوی ایران میدانند.
5 ) الگوی مردم سالاری دینی:
عامل دیگر، به نمایش گذاشتن الگوی مدیریت جدید سیاسی با عنوان مردمسالاری دینی و مدیریت دینی در ایران است. ایران در دوران مدیریت نظام سیاسی متأثر از دین اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمی منطقه تبدیل شود. استقلال و اقتدار خود را در مدیریت بحرانهای داخلی، منطقهای و جهانی به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان یک کشور جهان سومی نوعی نظم نوین در موضع هژمونی به جهانیان ارائه کند و تمامی معادلات سیاسی و امنیتی را به چالش بکشد.
تاثیرات انقلاب ما در بیداری اسلامی
الف ) تاثیرات سیاسی: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات سیاسی اسلام در گستره جغرافیای اسلام بودکه جریانها و جنبشهای سیاسی محور آن بود اما عمق این پدیده را باید در متن توده مسلمان جستجو کرد که در سه شکل در شرایط فعلی نمود عینی پیدا کرده است.
1 ) انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و مقاومت
2 ) تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی (ارائه طرح حکومت اسلامی)
3 ) نقش انقلاب بر جنبشهای سیاسی و جریانهای فکری در لایههای مختلف جوامع اسلامی
ب ) تاثیرات فرهنگی: نهضتهای اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر وشعارهای انقلابی ایران مانند، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفتهاند. به تعبیر سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در دیدار حضرت امام(ره)، با ظهور انقلاب شما (اسلامی) ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش جهاد و مبارزه است. انتفاضه بارقهای از نور و بازتابی از پیروزیهای بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد. شعارهای لاشرقیه و لاغربیه، اللهاکبر، هیهات منالذلة، الموتالآمریکا و اسراییل،... و دیگر شعارهای با صبغه مذهبی از جمله شعارهای صادراتی انقلاب اسلامی است که جنبشها و جریانها در تحرکات و راهپیمایی خود همواره به آن تکیه میکنند، این مضامین که خود هر یک محتوایی به فراخی یک مدل و الگوی سیاسی و مقاومتی در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد، در میان نسل جوان مسلمانان نیز رسوخ پیدا کرده و تاثیر مثبت و کارآمدی خود را به اثبات رسانده است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده حائز خصلت فراملی، مرزهای جغرافیایی را در نوردید و در سطح کلان، فرهنگ، سیاست و نظام حاکم بر روابط بینالمللی را دستخوش تغییرات بنیادین کرد. در این میان جغرافیای اسلام به طور ویژه متأثر شد. از نمودهای این تاثیرات:
1 ) حیات مجدد اسلام بر عرصه جهانی و گرایش روز افزون مردمی برای تشرف به دین اسلام.
2 ) زنده کردن احساسات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه در مستضعفان و محرومان جهان.
3 ) گرایش به مذهب، فروپاشی افکار و اندیشههای بلوک شرق و به چالش کشیده شدن اندیشههای لیبرالیسم، اومانیسم و بلوک غرب.
4 ) گرایش شدید و پررنگ به حجاب و ظهور آن در هیئت یک جنبش فعال و چالشزا برای کشورهای غربی، لیبرال و لائیک.
5 ) به هم ریختن معادلات سیاسی و امنیتی قدیمی و به اثبات رساندن ناکار آمدی راهبردها و طرحهای نرم و سخت لیبرال دموکراسی و سرمایه داری به محوریت قدرتهای هژمون تاریخی در منطقه و جهان.
اما دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم
باید گفت ،نه زیرا وقتی همه حقیقت و پیغام انقلاب اسلامی ایران که بر گرفته از آموزه های دینی اسلامی است به ملت ها برسد ،وقتی آن ملتها به حقیقت و هویت واقعی آن پی بردند ،دیگر نیازی به حضور فیزیکی نیست .
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تحلیل این موضوع می فرماید:
(امروز دنیای اسلام متوجه شده است. این حرکاتی که امروز در برخی کشورهای شمال آفریقا و منطقهی خاورمیانه مشاهده میشود، همان استفاده و استضائهی از نور اسلام و استفادهی از جهتگیری دست مبارک پیغمبر اکرم است. لذاست که آیندهی این منطقه، آیندهی این کشورها، به توفیق الهی، به حول و قوهی الهی، آیندهی روشنی است.
هرگاه حضور مردم و یا قیام به خاطر پول و یا . . . . باشد بی ثمر بوده وبی نتجه خواهد بود و غربی واهمه آنها از این است این درک و فهم صحیح مردم این ارزش و کرامت انسانی که عزت و سربلندی در زیر بار ذلت نرفتن است ادامه یابد و نتوان در اراده این ملتها خلل ایجاد نمود،نتیجه این می شود که باید کل دولت های غربی از این منطقه فرار کنند.
این که این حرکات را گاهی اقتصادی و یا گاهی متاثر از بیرون و یا نا آگاهانه توصیف و تبلیغ می کنند ،در واقع همین ترس و اضطراب غربی هاست .
در بیداری اسلامی سه شاخصه، از محورهای اصلی است؛
1. در بیداری اسلامی نقش مردم بسیار تعیینکننده است
2. در بیداری اسلامی بایستی احساس هویتیابی اسلامی تقویت شده باشد.
3. در بیداری اسلامی عامل مبارزه با استعمار و استکبار از اجزاء ذاتی و همیشگی است.
و دنیا غرب هرگز این اتفاق را نمی خواهد که:
1. اعتراف به بیداری اسلامی , یعنی اعتراف به شکست و ناکامی تمامی اقدامات گسترده سیاسی, فرهنگی, امنیتی, نظامی , اقتصادی و... که سالهای متمادی در جهت ترویج ارزشهای منحط و سکولار و سلطه نامشروع خویش در جهان از جمله جهان اسلام داشته و در صدد ساخت دهکده ای جهانی با ارزشهای غرب و کدخدائی امریکا و صهیونیسم بین الملل بوده اند. بدیهی است پذیرش بیداری اسلامی یعنی قبول شکست این پروژه استعماری و عقب نشینی از اهداف و منافع غیر مشروع خود, و زیر سوال رفتن تمامی اصول و مبانی نرم افزاری و دستاوردهای تمدنی غرب سکولار در سطح جهان و به تبع تضعیف واز دست رفتن پشتوانه و جایگاه افراد و جریان های وابسته و سکولار در داخل کشورهای اسلامی.
2. ایجاد انحراف و اختلاف در جریان نوپای بیداری اسلامی و تلاش برای القای اهدافی غیر دینی به جوامع دستخوش این تحولات و به تبع روی کار آمدن نیروها و نظامهای سکولار و متمایل به خود.
و در یک کلمه وقوع این اتفاق یعنی ثمره عملی انقلاب اسلامی در جهان اسلام و این مساله غرب را وحشت می اندازد.
وبالاخره دنیا باید بفهمد که ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر بر تحولات بینالمللی و وجود انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزههای حقیقی دین اسلام ، زمینه تاثیرگذاری فکری، صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار نوین و استبداد و بازگشت به اسلام در ادوار مختلف به نوعی اعمال مدیریت نمود.
انقلاب اسلامی در ایران به عنوان پدیدهای که بر بنیاد ارزشهای دین با تکیه به روشها و شیوههای نوین دموکراسی، شکل گرفت والگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمایش گذاشت، الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل جدیدی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری، بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد. و برای اولین بار اصطلاح (امت اسلامی) به عنوان یک مفهوم انقلابی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد.
با تقویت موقعیت و توسعه نفوذ خود را به حوزه جهانی اسلام ارتقا و در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رساند بلکه موجب پیرزوی سایرین مانند فلسطین و لبنان را نیز رقم بزند.
که ریشهو عوامل بیداری اسلامی در این کشور ها باید در :
1 ) ورود نسل جدید با ویژگیهای انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشهای و واقعیتری از علل عقب افتادگیهای علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود به ویژه در حوزه فکر و فرهنگی دارند.
2 ) توجه به وحدت دینی و بن مایههای انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای قدرتهای خصم و استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام.
3 ) حوادث بیدار کننده منطقهای و جهانی از جمله بحران فلسطین، 11 سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به محوریت آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام میشود، آثار چشمگیری بر بیداری اسلامی دارد.
4 ) رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکامل شیوههای تبلیغ اسلام.
5 ) انقلاب اسلامی عامل عمده بیداری اسلامی است و نقش ویژهای در حرکت بیداری ملل مسلمان ایفا کرده است. و این مسئله خود (جسارت و اعتماد به نفس) را به ملتهای مسلمان برگرداند. در چنین وضعیتی بود که به تعبیر اقبال لاهوری، تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوری اسلامی در فرایند ظهور، تثبیت و توسعه خود در داخل به عامل منحصر به فردی در احیا، پایداری و توسعه بیداری اسلامی و در شرایط کنونی به مرکز سازماندهی تمدن نوین اسلامی تبدیل شد.
اینکه انقلاب اسلامی که خود از دل مذهب بیرون آمده است، به احیا دین و تجدد حیات اسلامی در ایران و جهان مدد رسانده است، در تولد، تجدید حیات و تداوم جریانها و جریان سیاسی اسلامی معاصر در سه دهه اخیر نقش کلیدی داشته است، مورد اتفاق نظر تمام محافل سیاسی جهان اعم از دوستداران ایران، رقیبان و کشورهای خصم است. حال آیا نیازی به دخالت مستقیم است؟.
در مورد تاثیر بیداری اسلامی در آمریکا و جنبش وال استریت
با کرات دیده و یا شنیده اید که در مورد هر حرکت و یا اتفاقی ،رسانه های غربی به قدر به تحلیل و بررسی و در نهایت به تشکیک و تحریف آن می پردازند که ،اصل اتفاق به فراموشی سپرده می شود ،لیکن در مساله بیداری اسلامی ،مساله به شکل دیگری رقم خورد
وقتی حقیقت و واقعیت انقلاب اسلامی ایران برملا شد آن وقت ملت آمریکا مشاهده می کنند که در واقع دولتمردان آنها:
1 ) آمریکاییها با شعار حقوق بشر و دموکراسیسازی، طرحهای خود را برای منطقه خاورمیانه معرفی میکردند و در تحقق آن به دنبال تقویت جایگاه خود در میان افکار عمومی جهان اسلام بودند اما در دست یابی به این هدف ناکام ماندند.
2 ) آمریکا در چارچوب سیاست تثبیت هژمونی منطقهای خود به دنبال سرکوب جریانهای اصیل بیداری اسلامی بود اما امروز جریانهای اصیل اسلامی در تمام کشورهای اسلامی و عربی به ویژه کشورهای هدف (لبنان، فلسطین و عراق) به مهمترین نیروهای سیاسی و اجتماعی جهان عرب مبدل شدهاند، جریانهای شیعه و سنی اصیل با تکیه به تاکتیکها و روشهای عقلایی و کارساز جهان تشیع به محوریت ایران جبهه مقاومت در برابر هژمون طلبی آمریکا را شکل دادهاند.
3 ) نکته سوم، اینکه بیداری اسلامی باعث بحران مشروعیت و مقبولیت سیاسی برای پایگاههای سیاسی و فرهنگی و حتی امنیتی آمریکا و عوامل آن در منطقه شده است.
4 ) نکته مهمتر اینکه؛ ظهور بیداری اسلامی باعث به هم خوردن ثبات و دوام و کار آمدی راهبردهای غرب در سطح بینالمللی و مدیریت بحرانها از ناحیه آمریکا و متحدانش شده است. به همین دلیل است که جبهه صهیونیزم مسیحی تمام امکانات خود را بسیج کرده است تا منازعه خود با جهان اسلام و جبهه مقاومت راکه در نقطه سرنوشتساز خود قرار دارد به نفع خود تغییر دهد.
بیداری اسلامی و قیام امام زمان علیه السلام
به طور قاطع نمی توان گفت که بیداری اسلامی از نشانه های ظهور است یا نه و نمی توان رابطه مستقیمیی بین آن و ظهور برقرار کرد .ظهور امام زمان (عج) به اراده الهی بستگی دارد که در صورت فراهم بودن شرایط، به دستور خداوند تحقق می یابد. بنابراین، تاریخ آن را فقط خداوند می داند و هیچ کس نمی تواند تاریخ دقیق آن را پیش بینی کند. در روایات بیان شده که هر کس وقتی را برای ظهور مشخص کند، دروغ گوست.مهزم اسدی از امام صادق (ع) پرسید: (فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد (ص) و تشکیل دولت حق که در انتظارش هستید، طول کشید؛ این امر کی تحقق خواهد یافت؟) حضرت فرمود: (تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گویند؛ عجله کنندگان هلاک می شوند و کسانی که تسلیم هستند، نجات می یابند.) (بحارالانوار، ج 52، ص 103) روح مهدویت در این کلام پیامبر مطرح شده که فرمود زمین را پر از عدل و داد میکند همانگونه که از ظلم و جور پر شده بود یعنی عنصر اصلی دولت امام زمان (عج) عدالت است. اینکه مردم سراسر جهان به این نقطه رسیدهاند که از همه چیز خود برای رسیدن به عدالت بگذرند، نشان میدهد که در سرتاسر جهان زمینه ظهور عدلگستر الهی آماده میشود و وظیفه حوزههای علمیه این است که عدلگستر جهانی را به تمام دنیا معرفی کنند و مردم را به سمت وی دعوت کنند. بیداری اسلامی واژه پر مغزی است که از سوی امام بیدار امت اسلام حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) خیلی قبل تر از این انقلابها و خیزشهای مردم منطقه عنوان شد . بیداری کلمه ای است که پس از شنیدن ، اولین واژه ای که به ذهن تبادر می کند خواب است . بیداری ، پس از خواب زمستان و پس از خواب شامگاه است . و نوید بیداری در حقیقت نوید طلوع صبح و آمدن بهار است .وجود مطهر امام زمان (عج) در قرآن کریم به تأویل ائمه طاهرین (علیهم السلام)ذیل آیه ألیس الصبح بقریب ( صبح ) نامیده شده است و در تعبیر زیارتها از آن وجود مطهر به ( بهار ) - السلام علی ربیع الأنام (بهار روزگاران) - یاد شده است . این توجه ما را به اینکه در پس این بیداری صبح و بهاری هست و آن بهار دلها یوسف زهرا (س) است اهمیت این واژه را تا حدی برای ما آشکار مینماید .قبل از آمدن صبح ما شاهد بیدار شدن موجودات هستیم که هر یک به زبان خویش نوید آمدن صبح را میدهند .
.بیداری اسلامی ویران کننده کاخهای ظلم است و ما شاهد هستیم که پس از شروع آن در عالم یک به یک دشمنان عدل و عدالت سقوط نمودند و بساط آنها برچیده شد و با این بیداری است که نام اسلام در سراسر عالم برده میشود و زمینه جهانی شدن حکومت اسلام به دست فرزند پاک آخرین فرستاده خدا پیامبر اسلام (ص) فراهم خواهد شد . بیداری اسلامی با وقوع انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد و در نگاه بسیاری از برجستگان مذهبی و غیرمذهبی عاقبتی نداشت و به سرعت توسط دنیای مادی مهار می گردید اما بزرگانی چون امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای (مدظله) پیش بینی می کردند که با فراگیر شدن این بیداری در منطقه خاورمیانه و جهان ، زمینه حکومت جهانی اسلام فراهم خواهد شد .به عنوان نمونه روایات شریف از وجود التهاب و درگیری گسترده در آستانه ظهور در مصر خبر می دهند و بیان می کنند که حاکم مصر در فاصله ای بسیار نزدیک به ظهور توسط مردم کشته شده و این کشور دستخوش درگیریهای بسیاریست ، ورود نیروهای خارجی به مصر از کشورهای غربی و کشورهای عربی شمال آفریقا در روایات عصر ظهور گزارش می شود که می تواند به بهانه تامین امنیت و در قالب نیروهای حافظ صلح عربی و غیرعربی باشد ، هرچند نیروهای عربی وارد شده به مصر بعد از مدت کوتاهی به سمت شام حرکت کرده و توسط دشمنان برای یاری به موفقیت فتنه سفیانی بکار گرفته می شود ، تدوام جو اسلامی و حرکت انقلابی مردم مصر تا هنگام ظهور و استقبال از امام عصر(عج) و سپاهش توسط مردم این سرزمین توسط روایات بیان گردیده است. ائمه اطهار(ع) نیز با بیان روایات متعددی به ترسیم اوضاع مصر در عصر ظهور پرداخته اند که از اهمیت این کشور در تحولات عصر ظهور خبر می دهد.با نگاه به روایات عصر ظهور چنین برداشت می شود که مصر در عصر ظهور شاهد چند واقعه مهم خواهد بود : 1- التهاب و درگیری سراسری در این کشور و حرکت مردم بر علیه حاکمان روایات متعددی که از اوضاع مصر در عصر ظهور خبر می دهند ، اوضاع این کشور مهم را در آستانه ظهور ملتهب و همراه با درگیری و جنگ گزارش می دهند.البته بنابر روایات بخشی از این التهابات و درگیریها داخلی بوده و قیام مردم بر علیه حاکمان را نشان می دهند از آنجائیکه که حاکم مصر در آستانه ظهور بدست مردم مصر کشته می شود و با کشته شدن او حوادث شدت می یابد می توان نتیجه گرفت که آغاز تحولات مصر منشا داخلی دارد هرچند در ادامه پای نیروهای خارجی نیز به این سرزمین باز می شود.. 2- کشته شدن حاکم مصریکی دیگر از تحولات مهم مصر در آستانه ظهور کشته شدن حاکم این کشور می باشد که حداقل در سه روایت ذکر گردیده است.( اهل مصر سادات(حاکمان) خود را می کشند) بشارت الاسلام ص 176( پیش از ظهور قائم (عج) فرمانروای شام و مصر کشته می شوند ...)الملاحم و الفتن ص 20 ، بشاره الاسلام ص 185( هنگامی که مردم مصر زمامدار خود را بکشند و پرچم های قیس و عرب وارد مصر گردد و در آن متمرکز شود ) الزام الناصب ص 185 ، بشاره الاسلام ص 175 و 192 2- ورود نیروهای خارجی به مصر در فاصله زمانی بسیار نزدیک به ظهور( از نشانه های او (امام عصر(عج)) ، کوچ کردن مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است ) بشاره الاسلام ص 177، 183 – الملاحم و الفتن ص 47 و ...( مغرب بر مصر چیره می شود و شامات را تحت سیطره خود درمی آورد ) الزام الناصب ص 185 و الامام المهدی ص 233 و...( هنگامی که پرچم های زرد وارد مصر شوند و بر سرزمین مصر چیره شوند ..... )الملاحم و الفتن ص 70 4- وجود حرکت اسلامی در مصر و استقبال از امام زمان(عج) در هنگام ظهورسمت و سوی کلی تحولات مصر در عصر ظهور مثبت ارزیابی می شود ، محققین اعتقاد دارند که این تحولات صبغه اسلامی دارد ، فلذاست که دشمنان تلاش می کنند حرکت مردمی مصر را سرکوب نمایند. چند روایت وجود دارد که این حرکت پررنگ اسلامی را که احتمالا به درگیری با سفیانی نیز منجر می گردد ، نشان می دهد :هنگامی که مردی حکومت شام را به دست آورد و دیگری بر مصر دست یابد ، آنگاه شامی(سفیانی) و مصری با یکدیگر به جنگ پردازند و مردم شام قبیله هایی از مردم مصر را به اسارت بگیرند و مردی از خراسان (سیدخراسانی) با پرچم های سیاه کوچکی از خراسان به سوی شام حرکت کند و او همان کسی است که زمینه را برای حکومت مهدی(عج) فراهم می آورد. ملاحم و الفتن ص 23پیش از سفیانی ، مصری و یمنی خروج و قیام می کنند. بحار ج 52 ص 210اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند همینکه وارد می شوند ، فرمانروایی سفیانی برقرار می شود ، و قبل از آن شخصی مردم را بسوی آل پیامبر(ص) دعوت می کند. بحار ج 52 ص 208چون سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود ، نژاد قیس از مصر قیام می کنند و با سپاه سفیانی مقابله می نمایند.منتخب الاثر ص 465وقتی که سفیانی در سرزمین مصر وارد شد ، مدت چهارماه در آن سرزمین می ماند .... الفتن لابن حماد ج 1/ص290(ممکن است منظور از سفیانی در این روایت همان نیروهای حامی سفیانی یعنی غربی ها و یا همپیمانان سفیانی یعنی اهل مغرب باشد ، زیرا هر سه گروه یعنی سفیانی ، اهل غرب و اهل مغرب(حاکمان کشورهای شمال آفریقا ) هدف مشترک دارند و آن مقابله با حرکت اسلامی ملتهای منطقه است)اینکه این مرد مصری انقلابی مذکور در روایات کیست یا مصداق کسی که مردم را به اهل بیت(ع) دعوت می کند ، چه کسی می باشد نمی توان دقیقا اظهار نظر کرد ، اما مهم این است که این روایات به خوبی وجود جوی اسلامی و انقلابی در مصر که حتی تا دعوت به اهل بیت(ع) نیز پیش می رود ، را نشان می دهند. با این حال باز به طور قطع ویقین نمی توان ارتباط مستقیمی بین خیزشهای منطقه و ظهور امام زمان برقرار کرد و چه بسا ظهور ایشان دهها و صدها سال بعد صورت گیرد. البته در اینجا باید روشن کنیم منظور از علامات ظهور چیست؟ و منظور از شرایط های ظهور چیست؟ و تا بعد بر اساس آن بتوانیم صحبت بکنیم که این بیداری اسلامی چه می تواند باشد و چه ارتباطی با بحث مهدویت و امر ظهور امام زمان (عج) می تواند داشته باشد معمولاً وقتی از علائم ظهور صحبت می شود منظور نشانه ها هست .تعریف علائم یعنی نشانه های که بیانگر هستند علامت می دهند و ما را به طرف مقصد راهنمایی می کنند که شما به طرف مقصد حرکت می کنید که شما به مقصد نزدیک شدید به اینها علائم می گویند. معمولاَ هم علائم یک چیزدر اختیار عموم انسان ها نیست بلکه برای راهنمایی قرار داده شده است ، مثل علامت راهنمایی و رانندگی ، که در اختیار عموم انسان ها نیست که با سلیقه خود آن را بخواهند تغییر دهند بلکه یک گروهی هستند که متخصص ، علامت ها را طراحی کرده و به مردم نشان دادن و این علامت ها در جاده استفاده می کنند.علامت های ظهورهم یک سری اتفاقها ، رویدادها و حوادثی که خداوند تبارک تعالی در نظر گرفته است تا اینها به عنوان نشانه های ظهور باشد.پس ما انسان ها نمی توانیم خود علامتی برای ظهور انتخاب کنیم یعنی اینکه بگوییم این علامت ظهور است یا این علامت را نفی کنیم، لذا ما انسان ها هیچ نقشی در علامت های ظهور نداریم آن چیزی راکه خداوند به عنوان علامت در نظر گرفته همان هست و در روایات به آن اشاره شده است البته ماهم می توانیم تجزیه و تحلیل کنیم.که آیا مطلب با توجه به روایات علامت هست یا خیر.تعریف شرایط در رابطه با شرایط، زمینه ها و امور و عواملی که باعث می شود یک پدیده بوجود بیاید آن زمینه ها واسباب در بعضی مواقع در اختیار ما انسان ها است و در بعضی موارد در اختیار ما انسان ها نیست اگر آن پدیده، پدیده ای باشد که ما انسان ها در آن دخالتی نداشته باشیم شرایطش هم در اختیار ما نیست مثل باران، یک پدیده ای است که در اختیار ما نیست لذا ما نمی توانیم باران را تولید کنیم یا جلوی باران را بگیریم البته دخالت های می کنیم ولی عموما در اختیار ما نیست لذا خشکسالی های زیادی اتفاق می افتد و بشر هیچ کاری نمی تواند انجام دهد یا بارانهای سیل آسایی بوجود می آید و بشر هیچ کار نمی تواند انجام دهد .اما اموری که مربوط به زندگی انسان ها است انسان ها در آن امور دخالت دارند و نقش ایفا می کنند به عبارتی دیگر انسان ها اگر همه شرایط و زمینه ها را در اختیارشان نباشد قطعا برخی از شرایط و زمینه ها در اختیارشان است علت هم این است که آن امر مربوط به انسان ها است ، به خاطر همین خداوند تبارک تعالی انسان ها را دخالت می دهد و نقش آنها را می پذیرد.نقش انسانها در شرایط ظهور امام زمان (ع)بحث قیام و انقلاب امام زمان (عج) از همین قسم است یعنی یک پدیده ای است که در مورد زندگی انسان ها قرار است اتفاق بیفتد خیلی روشن است که انسان ها در آن نقش دارند وباید زمینه هایی را فراهم بکنند تا امکان انقلاب در جامعه انسانی ممکن بشود.ما اگر نگاه کنیم به انقلاب ها می توانیم یک سری شرایطی را برای انقلاب در نظر بگیریم به عنوان شرایط عام.وقتی هم به انقلاب امام زمان (عج) نگاه می کنیم با توجه به اینکه این انقلاب مانند انقلاب های دیگر است که در جامعه انسانی رقم می خورد می توانیم مشابه سازی کنیم وبگوییم همان طور که در این انقلاب ها این شرایط است و انسان ها نقش ایفا می کنند در انقلاب امام زمان (عج) همین طور است باید این شرایط باشد و انسان ها نقش خودشان را ایفا بکنند البته ما جدای اینکه از این انقلاب های دیگر استفاده می کنیم آیات و روایات هم هستند که به ما می گویند که اگر انسان ها نقش خود را ایفابکنند امر ظهور انشاالله زودتر محقق خواهد شد .انقلاب هایی که امروز در حال رخ دادن است، جزء شرایط یک انقلاب است نه علائم یکی از نقش آفرینی ها مهمی که باعث می شود که انقلابی رقم بخورد این هست که انسان ها توده مردم خواستار یک تحول جدی و اساسی باشند یعنی به این نتیجه برسند که دیگر این نظامی که الان بر سرکار است این نظام فایده ای ندارد وباید این نظام عوض بشود و برای تغییر این نظام از خودشان حرکت نشان بدهند و این حرکت می شود و یک حرکت عمومی ، تحول خواهی عمومی ، اگر تحول خواهی عمومی دربین یک جامعه رقم بخورد عموم مردم آن جامعه آمادگی داشته باشند وبخواهند نظام عوض بشود نظام عوض می شود .کسی نمی تواند جلوی مردم را بگیرد این کاری بود که ما در ایران با رژیم پهلوی انجام دادیم و رژیم پهلوی از بین رفت چرا به خاطر اینکه عموم مردم نمی خواستند و این نخواستن را نشان دادند با راهپیمایی ها عرضه کردن، واقعا وقتی خواسته ها و خواستن تحول جدی بود تحول هم رخ داد .بنابراین انقلاب هایی که رخ می دهند، این انقلاب ها که زمینه آن تحول خواهی انسان ها است باید حواسمان باشد جز و شرایط و زمینه های یک انقلاب حساب می شود نه جزء علائم .بیداری اسلامی جزء نشانه های ظهور نیست در رابطه با بیداری اسلامی که مطرح جزء شرایط یا علائم ظهور است طبیعتاً زمانی می توان گفت که جزء علامت های ظهور است که در روایات روشن و شفاف صریح به آن اشاره شده است که در نزدیکی ظهور اتفاقاتی می افتد که نشان دهنده ظهور است اگر این طور شد می توانیم بگوییم این قیام ها وبیداری ها از علامت های ظهور است علامت اصطلاحی، یعنی حوادثی که بیانگر نزدیک شدن امر ظهور است اما ما در روایات داریم چنین چیزی نداریم که به صورت شفاف و دقیق و واضح و معتبراشاره کرده باشند که انقلاب هایی در جوامع اسلامی اتفاق خواهد افتاد و این نشانه ظهور است نداریم .بیداری اسلامی زمینه ساز، شرایط ظهور است بنابراین می توانیم وارد بحث شرایط بشویم که آیا می توان این انقلاب زمینه وشرایط انقلاب امام زمان (عج) را رقم بزنند و جزو زمینه سازی برای ظهور قلمداد شوند و یا اصولا بین این انقلاب ها و مهدویت پیوندی هست یا نه ؟ به صورت ظاهر در این انقلاب ها پیوندی با مهدویت نیست یعنی چه ؟ یعنی اینکه مردم نیامدند بگویند که ما قیام کردیم برای اینکه امام زمان (ع) بیایید و این حکومت ها از بین برود و خودمان را آماده ظهور امام زمان (عج) بکنیم بنابراین به صورت ظاهر نمی توانیم بگوییم اینها جزء زمینه سازی برای ظهور است امابه یک معنا می توانیم به ظهور ربط بدهیم اگر این انقلاب ادامه پیدا کند و آن این هست که در این انقلاب ها آن چیزی که اتفاق افتاده، که واقعا مردم می خواهند تحول صورت بگیرد و این تحول براساس اسلام باشد نه نسخه هایی که انسان ها می نویسند می خواهند براساس نسخه های الهی باشد براساس قرآن باشد این یک واقعیت است و کسی نمی تواند منکر باشداز طرف دیگر همه این انقلاب ها تقریبا به نحوی مستقیم و غیر مستقیم صددر صد یا با درصد کمتری از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتند اینها در طول این سی سال انقلابی که صورت گرفته حوادثی که اتفاق افتاده و الان ایران کجا ایستاده و حکومت های خودشان را دیدند این تحول خواهی به این نوع ، بیانگر این است که واقعا اینها دلشان می خواهد یک حکومتی بر روی کار بیایید که این حکومت اسلامی باشد واقعا نه صرف اسلام ، بلکه شریعت اسلامی به درستی پیاده بشود آرمان های انسانی به درستی تحقق پیدا بکند اگر این طور بگوییم این تحول خواهی که انشا الله گسترش پیدا کند می تواند زمینه هایی را برای ظهور امام زمان (عج) فراهم بکند .طبیعتا انقلاب امام زمان (ع) زمانی رخ خواهد داد که مردم آمادگی یک تغییر اساسی را داشته باشند نه یک تغییر جزئی ، یک تغییر اساسی ، یک تحول بنیادین ، مثل اینکه مردم ما در سال 57 واقعا به دنبال یک تغییر بنیادین بودند به خاطرهمین کل نظام حاکم و آن سیستم و قوانین همه زیر رو شدو به یک نظام کاملا جدید روی کار آمد اگر این طور باشد .می توان بگوییم که این انقلاب ها می توانند برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) حساب بشوند و جزء شرایط ظهور قرار بگیرند و ما این امید را انشا الله داریم که مردم حالا که وارد صحنه سیاست شدند و دنبال تحول اساسی هستند همان طور رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند : سعی بکنند این تحول ، تحول اساسی باشد مصادره نشود و بتوانند آن چیزی را که ندای فطرت شان و عقلشان و دین شان بگوید انشان الله به آن برسند.·
- [سایر] آیا انقلاب اسلامی ایران میتواند از مقدمات ظهور امام زمان(عج) محسوب گردد؟
- [سایر] آیا حدیثی داریم که انقلاب اسلامی ایران از علائم ظهور امام زمان (عج) است؟
- [سایر] آیا امام خمینی (ره) و انقلاب ایران از جمله نشانههای ظهور حضرت مهدی (عج) است؟
- [سایر] آیا بیداری اسلامی از شرایط یا علائم ظهور امام زمان علیه السلام است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] ارتباط غرب با ظهور امام مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] ارتباط غرب با ظهور امام مهدی(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] عوامل ظهور امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) کی میباشد؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسلهای مستحب در شرع اسلام بسیار فراوان است و از جمله، غسلهای زیر است: 1 غسل جمعه که از مهمترین و مؤکّدترین غسلهای مستحب محسوب می شود و بهتر است که حتّی الامکان آن را ترک نکنند، وقت آن از اذان صبح روز جمعه است تا ظهر و اگر تا ظهر انجام نشود احتیاط آن است که بدون نیّت ادا و قضا و به قصد مافی الذّمّه تا عصر جمعه به جا آورند، و اگر در روز جمعه غسل نکنند مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضای آن را به جا آورند و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند می تواند روز پنجشنبه غسل را به نیّت مقدّم داشتن انجام دهد. همچنین در صورتی که احتمال دهد روز جمعه موفّق نشود تقدم آن مانعی ندارد. 2 غسل شبهای ماه مبارک رمضان و آن عبارت است از غسل شب اول ماه و تمام شبهای فرد (مانند شب سوم، پنجم و...) و از شب بیست یکم مستحب است همه شب غسل کنند، وقت این غسلها تمام شب است، هرچند بهتر است که همراه غروب آفتاب به جا آورند، ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه میان نماز مغرب و عشا انجام دهند و احتیاط آن است که تمام غسلهای ماه مبارک و غسلهایی را که در مسائل آینده می آید به قصد رجاء یعنی به امید مطلوبیت پروردگار به جا آورند. 3 غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح عید است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورند. 4 غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب به جا آورند. 5 غسل روز هشتم و نهم ذی الحجه که روز (ترویه) و روز (عرفه) نام دارد. 6 غسل روز (اول، نیمه، بیست و هفتم (روز مبعث) و آخر ماه رجب). 7 غسل روز هیجدهم ذی الحجه (عید غدیر). 8 غسل روز پانزدهم شعبان (میلاد ولی عصر عجل الله تعالی فرجه) و هفدهم ربیع الاول (میلاد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)) و غسل روز عید نوروز. 9 غسل بچه ای که تازه به دنیا آمده است. 10 غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده و غسل کسی که در حال مستی خوابیده است. 11 غسل کسی که به تماشای کسی که به دار آویخته اند رفته و آن را دیده است، اما اگر تصادفا نگاهش بر او بیفتد، یا برای مطلب لازمی مانند شهادت دادن رفته باشد غسل ندارد. 12 غسل توبه یعنی هرگاه بعد از ارتکاب گناهی توبه کند، غسل به جا می آورد.
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.