ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟
ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟ وقتی شعار ها،خواسته ها و حضور همگانی ملت های منطقه را مورد دقت قرار می دهیم،می بینیم که ماهیت اصلی آن؛ احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی, بر‌افراشتن پرچم اسلام و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائی‌ است که همه اینها جز در سایه‌ شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد. و تنها راه دست یابی به آن هم با ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه‌ امریکا و اروپا ، مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست است و بالاترین مولفه در این مساله مردمی بودن این انقلابها و حرکت هاست که زمینه ساز مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است. علل و ریشه های این بیداری و قیام ها: ریشه تحولات اخیر در کشورهای عربی را باید در: - ساختار فاسد , ناکارآمد ی و وابسته بودن این رژیم ها جستجو نمود که در کشورهایی که مسلمانان در آن حضور داشته و سابقه و قدمت طولانی در اسلام دارند مشاهده نمود ،این حکومت ها نه تنها به ارزش های دینی توجه ننموده که با آن به مقابله برخاسته و در نتیجه به احساسات مذهبی مردم بی حرمتی و به شدت هم سرکوب گردید ، تا جایی که این حکومت ها به جای ترویج مسایل و مبانی دینی ،بع شیوه حکومت های ضد دینی غربی حشر و نشر داشته ،و به اموزه ها و مبانی آن کاملا بی توجه بوده و در صدد محو آن بر می آمدند ،لذا حرکتهای خود را از نمازهای جمعه و مساجد شروع می کنند و شعارهای دینی به ویژه شعار الله اکبر سر می دهند، آنان می خواهند بگویند ما عمیقاً مذهبی هستیم و اعتلای دین را مدنظر داریم و همه خواسته های خود را در دین جستجو می کنیم. وقتی در میدان التحریر، التغییر، لؤلؤ و...نماز می خواند. این نماز همان : (نماز بلندترین فریادهاست) و شهادت را در این راه پذیرا می شوند و تشییع جنازه هر شهیدی به تعداد تظاهرات کنندگان اضافه می شود -نادیده گرفتن حقوق مردم و قائل نبودن نقشی برای مردم مسلمان این کشورها ،نیز ظلمی مضاعف را بر مردم این کشورها تحمیل نموده بود ،گویی حکومتی اسلامی ،اما پادشاهی و سایر مراکز حکومتی حالت مشورتی . ساختارسیاسی حکومت ها ؛ همه این حکومت ها در ساختار سیاسی خود هماهنگ و همراه با یا کشور آمریکا هستند و یا انگلیس و بالاتر این که در آنها دارای پایگاه نظامی بوده و گویی جزیی از قلمرو آن ها می باشد در نتیجه این حکومت ها وابستگی شدید به آمریکا و رژیم صهیونیستی داشته و در مقابل آنها ذلیل و فرومایه. - احساس حقارت و ذلت، در درون مردم این کشورها موجب شعله ور شدن انگیزه های قیام برای احقاق حقوق و عزت از دست رفته این کشورها گردیده است مانند کاپیتولاسیون کذایی که یک وقتی در ایران جریان داشت. - عامل اقتصادی ،بله وقتی در جامعه مردم به دو قسمت خاندان حکومتی که از همه مواهب و نعمت های نفتی و غیر نفتی آن کشور بهره مند بوده ،ثروت های میلیاردی در بانک های اروپایی ،کاخ های آن چنانی در انگلیس ،و یا جزایر قناری اسپانیا و . . . . و در مقابل گروه دیگر که غیر حکومتی هستند ،هیچ حقی نداشته و باید مطیع باشند و لا . از سوی دیگر مشاهده می شود که همین عامل اقتصادی به دنبال آن وابستگی و نوکری به آمریکا است که باعث شده هیچ شکوفایی نیست و وضع جامعه به جایی می رسد که صد ها هزار نفر از مردم قاهره به دلیل فقردر گورستان زندگی می کنند. شاید گفته شود در بحرین و یا عربستان که مردم در رفاه هستند،باید اذعان داشت در عربستان شیعیان در محدویت شدید به سر می برند و مزایای یک سنی وهابی کاملا محروم است تا چه رسد به خاندان غیر قابل شمارش سعودی . در مورد سابقه این حرکت و یا مشابهه آن باید اذعان داشت ،که حرکت هایی مقطعی و در طول تاریخ صورت می گرفت اما ،آن حرکت ها شاید به دلیل نداشتن الگوی ویا مدلی از نوع حکومتی اسلامی بعد از چند مقطع کوتاه زمانی دستخوش تغییر در اهداف و یا مبانی شده و به فراموشی سپرده می شد . مثلا همین حرکت اخوان المسلمین در مصر و یا قیام عمر مختارتونس و . . . با این که در برابر متجاوزین بوده و انگیزه مبارزه نیز در همه بوده اما بی نتیجه می ماند.لکن بودن الگوی عملی و با عمری نزدیک به چهار دهه در ایران اسلامی خود عامل غیر قابل وصف است ،آن گونه که مشاهده می شود . لذا می بینیم ،چهره های شاخص انقلاب ها در مصر، تونس، لیبی و... طی هفته های اخیر روی این نکته تاکید کرده اند که در نظام آینده سیاسی کشور متبوع خود هیچ قانونی که مغایر اسلام و شریعت باشد به تصویب نخواهد رسید و بعضی هم با صراحت بیشتری گفته اند مقصد نهایی حاکمیت اسلام است و از سوی دیگر هیچ تردیدی در این وجود ندارد که در هر کدام از این کشورها قدرتمندترین گروه ها علنا دنبال حاکمیت اسلامی هستند. همین چند روز پیش یک موسسه نظرسنجی گفت جنبش النهضه به رهبری راشد الغنوشی در تونس از نظر جلب آراء شهروندان در رأس گروههای سیاسی قرار دارد. این گروهی است که در اساسنامه خود هدف نهایی را تشکیل دولت اسلامی اعلام کرده است. همین موضوع در یمن و در بین حوثی ها، در مصر و در لیبی بین نیروهای اخوان وجود دارد و از قضا اگر به فضای سیاسی متکثر این انقلاب ها نظری بیاندازیم در می یابیم که مهمترین نقطه مشترک گروههای مختلف، (اسلام) است و محوری ترین واژه در محاورات گروهها و توده ها همین واژه اسلام است. بعنوان مثال در لیبی میان نیروهای شورای انتقالی، نیروهای وابسته به جریان سنوسی، نیروهای اخوان- که تفاوت هایی هم با اخوان مصر دارند- و نیروهای تشکیل دهنده کمیته های نظامی، روی اینکه اسلام محور قانونگذاری و حکومت خواهد بود توافق وجود دارد و وقتی این هدف اعلام می شود هیچ مخالفتی را در فضای داخلی لیبی برنمی انگیزد. خب این کدام اسلام است که قابلیت تاسیس یک دولت پایدار را دارد و کدام تجربه در معرض تماشای مردم و نخبگان در این کشورهاست؟ انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر بیداری اسلامی در پاسخ به چرایی تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر فرایند تکاملی بیداری اسلامی، باید به اشتراکات فراوان سیاسی و فرهنگی میان ایران به عنوان عامل و جنبش‌های سیاسی به عنوان محرک‌های متأثر توجه داشت، از جمله این اشتراکات: 1 ) ایدئولوژی و عقیده مشترک: انقلاب اسلامی گر چه یک انقلاب شیعی بود اما در اصول دین، توحید، نبوت، معاد، قبله و قرآن با دیگر هسته‌ها و جنبش‌های اسلامی وحدت ماهوی داشت و رفتار و عملکرد چند دهه‌ انقلاب نیز جدیت و توانمندی ایران در دفاع از حدود و ثغور اندیشه اسلامی را به نمایش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتنی بر احیای دین ایران اسلامی اعتماد و تعمیق اعتقاد آنها به صداقت دینی انقلاب اسلامی را تقویت کرد. 2 ) دشمن مشترک: انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبش‌های اسلامی در مواجهه با جبهه غرب به محوریت آمریکا دارای دشمن مشترکی هستند که در صدد تسلط بر حدود جغرافیایی و به حاشیه راندن ایدئولوژی دین اسلام است. انقلاب اسلامی از همان اوان شکل‌گیری سیاست خارجی خود را با محوریت شعار نه شرقی و نه غربی برای جنبش‌های آزادی بخش تعریف کرد و با اعلام رسمی حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و تبدیل آن به اصل قانونی، خود را به عنوان هدایتگر صادق معرفی کرد. رهبران جنبش‌های اسلامی با الگو پذیری از این تعبیر امام(ره) که فرمودند: (دشمن مشترک ما امروز اسراییل و آمریکا و امثال این‌هاست که می‌خواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. این دشمن مشترک را دفع کنید ) همنوایی خود را با اهداف ضد استعماری و ضد استکباری رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند. 3 ) طرح ایده وحدت اسلامی: طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پیروزی انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرایش نهضت‌های اسلامی به ایران بود. وحدت در ابتدا به عنوان یک رمز پیروزی از انقلاب اسلامی الگوی کاری جریان‌ها شد، آنها دریافتند که اراده واحد و منسجم می‌تواند حلال مشکلات باشد، ایران همواره به عنوان خاستگاه و منادی وحدت محل رجوع جریان‌ها برای مدیریت فرایند وحدت بوده است. 4 ) مدیریت بحران‌های خاورمیانه‌ای مثل فلسطین، لبنان و عراق از سوی ایران بود: جمهوری اسلامی ایران همواره با اقتدار و استقلال و با پذیرش هزینه‌های سیاسی بسیار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطین و مصالح جهان اسلام دفاع کرده است، در سخت‌ترین شرایط فارغ از مذهب و عقیده آنها مدافع و حامی آنها بوده است. مدیریت جمهوری اسلامی ایران در لبنان در هیئت حزب‌الله و در فلسطین در قالب حماس و جهاد اسلامی به عنوان جبهه مقاومت موفق عمل کرده است و تحت درایت هنرمندانه جمهوری اسلامی و عملکرد جریان‌های مقاومت، جهان اسلام و جغرافیای عرب پس از 6 دهه در حال خروج از انزوا و انفعال است، در حالی که جبهه رعب‌آور صهیونیزم مسیحی به محوریت آمریکا و اسراییل در دشوارترین شرایط سیاسی خود در تاریخ هدایت منطقه به سر می‌برند. کارکرد منطقی و نتیجه بخش جمهوری اسلامی باعث اعتماد بیشتر جنبش‌ها به ایران به عنوان کانون مدیریت و الگوی کارآمد شده است. به گونه‌ای که جنبش‌ها، حرکت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوی ایران می‌دانند. 5 ) الگوی مردم سالاری دینی: عامل دیگر، به نمایش گذاشتن الگوی مدیریت جدید سیاسی با عنوان مردم‌سالاری دینی و مدیریت دینی در ایران است. ایران در دوران مدیریت نظام سیاسی متأثر از دین اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمی منطقه تبدیل شود. استقلال و اقتدار خود را در مدیریت بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان یک کشور جهان سومی نوعی نظم نوین در موضع هژمونی به جهانیان ارائه کند و تمامی معادلات سیاسی و امنیتی را به چالش بکشد. تاثیرات انقلاب ما در بیداری اسلامی الف ) تاثیرات سیاسی: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات سیاسی اسلام در گستره جغرافیای اسلام بودکه جریانها و جنبش‌های سیاسی محور آن بود اما عمق این پدیده را باید در متن توده مسلمان جستجو کرد که در سه شکل در شرایط فعلی نمود عینی پیدا کرده است. 1 ) انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و مقاومت 2 ) تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی (ارائه طرح حکومت اسلامی) 3 ) نقش انقلاب بر جنبش‌های سیاسی و جریانهای فکری در لایه‌های مختلف جوامع اسلامی ب ) تاثیرات فرهنگی: نهضت‌های اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر وشعارهای انقلابی ایران مانند، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفته‌اند. به تعبیر سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در دیدار حضرت امام(ره)، با ظهور انقلاب شما (اسلامی) ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش جهاد و مبارزه است. انتفاضه بارقه‌ای از نور و بازتابی از پیروزی‌های بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد. شعارهای لاشرقیه و لاغربیه، الله‌اکبر، هیهات من‌الذلة، الموت‌الآمریکا و اسراییل،... و دیگر شعارهای با صبغه مذهبی از جمله شعارهای صادراتی انقلاب اسلامی است که جنبش‌ها و جریانها در تحرکات و راهپیمایی خود همواره به آن تکیه می‌کنند، این مضامین که خود هر یک محتوایی به فراخی یک مدل و الگوی سیاسی و مقاومتی در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد، در میان نسل جوان مسلمانان نیز رسوخ پیدا کرده و تاثیر مثبت و کارآمدی خود را به اثبات رسانده است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده حائز خصلت فراملی، مرزهای جغرافیایی را در نوردید و در سطح کلان، فرهنگ، سیاست و نظام حاکم بر روابط بین‌المللی را دستخوش تغییرات بنیادین کرد. در این میان جغرافیای اسلام به طور ویژه متأثر شد. از نمودهای این تاثیرات: 1 ) حیات مجدد اسلام بر عرصه جهانی و گرایش روز افزون مردمی برای تشرف به دین اسلام. 2 ) زنده کردن احساسات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه در مستضعفان و محرومان جهان. 3 ) گرایش به مذهب، فروپاشی افکار و اندیشه‌های بلوک شرق و به چالش کشیده شدن اندیشه‌های لیبرالیسم، اومانیسم و بلوک غرب. 4 ) گرایش شدید و پررنگ به حجاب و ظهور آن در هیئت یک جنبش فعال و چالش‌زا برای کشورهای غربی، لیبرال و لائیک. 5 ) به هم ریختن معادلات سیاسی و امنیتی قدیمی و به اثبات رساندن ناکار آمدی راهبردها و طرح‌های نرم و سخت لیبرال دموکراسی و سرمایه داری به محوریت قدرتهای هژمون تاریخی در منطقه و جهان. اما دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم باید گفت ،نه زیرا وقتی همه حقیقت و پیغام انقلاب اسلامی ایران که بر گرفته از آموزه های دینی اسلامی است به ملت ها برسد ،وقتی آن ملتها به حقیقت و هویت واقعی آن پی بردند ،دیگر نیازی به حضور فیزیکی نیست . رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تحلیل این موضوع می فرماید: (امروز دنیای اسلام متوجه شده است. این حرکاتی که امروز در برخی کشورهای شمال آفریقا و منطقه‌ی خاورمیانه مشاهده میشود، همان استفاده و استضائه‌ی از نور اسلام و استفاده‌ی از جهتگیری دست مبارک پیغمبر اکرم است. لذاست که آینده‌ی این منطقه، آینده‌ی این کشورها، به توفیق الهی، به حول و قوه‌ی الهی، آینده‌ی روشنی است. هرگاه حضور مردم و یا قیام به خاطر پول و یا . . . . باشد بی ثمر بوده وبی نتجه خواهد بود و غربی واهمه آنها از این است این درک و فهم صحیح مردم این ارزش و کرامت انسانی که عزت و سربلندی در زیر بار ذلت نرفتن است ادامه یابد و نتوان در اراده این ملتها خلل ایجاد نمود،نتیجه این می شود که باید کل دولت های غربی از این منطقه فرار کنند. این که این حرکات را گاهی اقتصادی و یا گاهی متاثر از بیرون و یا نا آگاهانه توصیف و تبلیغ می کنند ،در واقع همین ترس و اضطراب غربی هاست . در بیداری اسلامی سه شاخصه، از محورهای اصلی است؛ 1. در بیداری اسلامی نقش مردم بسیار تعیین‌کننده است 2. در بیداری اسلامی بایستی احساس هویت‌یابی اسلامی تقویت شده باشد. 3. در بیداری اسلامی عامل مبارزه با استعمار و استکبار از اجزاء ذاتی و همیشگی است. و دنیا غرب هرگز این اتفاق را نمی خواهد که: 1. اعتراف به بیداری اسلامی , یعنی اعتراف به شکست و ناکامی تمامی اقدامات گسترده سیاسی, فرهنگی, امنیتی, نظامی , اقتصادی و... که سالهای متمادی در جهت ترویج ارزشهای منحط و سکولار و سلطه نامشروع خویش در جهان از جمله جهان اسلام داشته و در صدد ساخت دهکده ای جهانی با ارزشهای غرب و کدخدائی امریکا و صهیونیسم بین الملل بوده اند. بدیهی است پذیرش بیداری اسلامی یعنی قبول شکست این پروژه استعماری و عقب نشینی از اهداف و منافع غیر مشروع خود, و زیر سوال رفتن تمامی اصول و مبانی نرم افزاری و دستاوردهای تمدنی غرب سکولار در سطح جهان و به تبع تضعیف واز دست رفتن پشتوانه و جایگاه افراد و جریان های وابسته و سکولار در داخل کشورهای اسلامی. 2. ایجاد انحراف و اختلاف در جریان نوپای بیداری اسلامی و تلاش برای القای اهدافی غیر دینی به جوامع دستخوش این تحولات و به تبع روی کار آمدن نیروها و نظامهای سکولار و متمایل به خود. و در یک کلمه وقوع این اتفاق یعنی ثمره عملی انقلاب اسلامی در جهان اسلام و این مساله غرب را وحشت می اندازد. وبالاخره دنیا باید بفهمد که ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر بر تحولات بین‌المللی و وجود انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزههای حقیقی دین اسلام ، زمینه تاثیرگذاری فکری، صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار نوین و استبداد و بازگشت به اسلام در ادوار مختلف به نوعی اعمال مدیریت نمود. انقلاب اسلامی در ایران به عنوان پدیده‌ای که بر بنیاد ارزش‌های دین با تکیه به روش‌ها و شیوه‌های نوین دموکراسی، شکل گرفت والگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمایش گذاشت، الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل جدیدی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری، بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد. و برای اولین بار اصطلاح (امت اسلامی) به عنوان یک مفهوم انقلابی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد. با تقویت موقعیت و توسعه نفوذ خود را به حوزه‌ جهانی اسلام ارتقا و در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رساند بلکه موجب پیرزوی سایرین مانند فلسطین و لبنان را نیز رقم بزند. که ریشه‌و عوامل بیداری اسلامی در این کشور ها باید در : 1 ) ورود نسل جدید با ویژگی‌های انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشه‌ای و واقعی‌تری از علل عقب افتادگی‌های علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود به ویژه در حوزه فکر و فرهنگی دارند. 2 ) توجه به وحدت دینی و بن مایه‌های انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای قدرت‌های خصم و استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام. 3 ) حوادث بیدار کننده منطقه‌ای و جهانی از جمله بحران فلسطین، 11 سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به محوریت آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام می‌شود، آثار چشم‌گیری بر بیداری اسلامی دارد. 4 ) رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکامل شیوه‌های تبلیغ اسلام. 5 ) انقلاب اسلامی عامل عمده بیداری اسلامی است و نقش ویژه‌ای در حرکت بیداری ملل مسلمان ایفا کرده است. و این مسئله خود (جسارت و اعتماد به نفس) را به ملت‌های مسلمان برگرداند. در چنین وضعیتی بود که به تعبیر اقبال لاهوری، تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوری اسلامی در فرایند ظهور، تثبیت و توسعه خود در داخل به عامل منحصر به فردی در احیا، پایداری و توسعه بیداری اسلامی و در شرایط کنونی به مرکز سازماندهی تمدن نوین اسلامی تبدیل شد. اینکه انقلاب اسلامی که خود از دل مذهب بیرون آمده است، به احیا دین و تجدد حیات اسلامی در ایران و جهان مدد رسانده است، در تولد، تجدید حیات و تداوم جریان‌ها و جریان سیاسی اسلامی معاصر در سه دهه اخیر نقش کلیدی داشته است، مورد اتفاق نظر تمام محافل سیاسی جهان اعم از دوستداران ایران، رقیبان و کشورهای خصم است. حال آیا نیازی به دخالت مستقیم است؟. در مورد تاثیر بیداری اسلامی در آمریکا و جنبش وال استریت با کرات دیده و یا شنیده اید که در مورد هر حرکت و یا اتفاقی ،رسانه های غربی به قدر به تحلیل و بررسی و در نهایت به تشکیک و تحریف آن می پردازند که ،اصل اتفاق به فراموشی سپرده می شود ،لیکن در مساله بیداری اسلامی ،مساله به شکل دیگری رقم خورد وقتی حقیقت و واقعیت انقلاب اسلامی ایران برملا شد آن وقت ملت آمریکا مشاهده می کنند که در واقع دولتمردان آنها: 1 ) آمریکایی‌ها با شعار حقوق بشر و دموکراسی‌سازی، طرح‌های خود را برای منطقه خاورمیانه معرفی می‌کردند و در تحقق آن به دنبال تقویت جایگاه خود در میان افکار عمومی جهان اسلام بودند اما در دست یابی به این هدف ناکام ماندند. 2 ) آمریکا در چارچوب سیاست تثبیت هژمونی منطقه‌ای خود به دنبال سرکوب جریان‌های اصیل بیداری اسلامی بود اما امروز جریان‌های اصیل اسلامی در تمام کشورهای اسلامی و عربی به ویژه کشورهای هدف (لبنان، فلسطین و عراق) به مهمترین نیروهای سیاسی و اجتماعی جهان عرب مبدل شده‌اند، جریان‌های شیعه و سنی اصیل با تکیه به تاکتیک‌ها و روش‌های عقلایی و کارساز جهان تشیع به محوریت ایران جبهه مقاومت در برابر هژمون طلبی آمریکا را شکل داده‌اند. 3 ) نکته سوم، اینکه بیداری اسلامی باعث بحران مشروعیت و مقبولیت سیاسی برای پایگاه‌های سیاسی و فرهنگی و حتی امنیتی آمریکا و عوامل آن در منطقه شده است. 4 ) نکته مهمتر اینکه؛ ظهور بیداری اسلامی باعث به هم خوردن ثبات و دوام و کار آمدی راهبردهای غرب در سطح بین‌المللی و مدیریت بحرانها از ناحیه آمریکا و متحدانش شده است. به همین دلیل است که جبهه صهیونیزم مسیحی تمام امکانات خود را بسیج کرده است تا منازعه خود با جهان اسلام و جبهه مقاومت راکه در نقطه سرنوشت‌ساز خود قرار دارد به نفع خود تغییر دهد. بیداری اسلامی و قیام امام زمان علیه السلام به طور قاطع نمی توان گفت که بیداری اسلامی از نشانه های ظهور است یا نه و نمی توان رابطه مستقیمیی بین آن و ظهور برقرار کرد .ظهور امام زمان (عج) به اراده الهی بستگی دارد که در صورت فراهم بودن شرایط، به دستور خداوند تحقق می یابد. بنابراین، تاریخ آن را فقط خداوند می داند و هیچ کس نمی تواند تاریخ دقیق آن را پیش بینی کند. در روایات بیان شده که هر کس وقتی را برای ظهور مشخص کند، دروغ گوست.مهزم اسدی از امام صادق (ع) پرسید: (فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد (ص) و تشکیل دولت حق که در انتظارش هستید، طول کشید؛ این امر کی تحقق خواهد یافت؟) حضرت فرمود: (تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گویند؛ عجله کنندگان هلاک می شوند و کسانی که تسلیم هستند، نجات می یابند.) (بحارالانوار، ج 52، ص 103) روح مهدویت در این کلام پیامبر مطرح شده که فرمود زمین را پر از عدل و داد می‌کند همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده بود یعنی عنصر اصلی دولت امام زمان (عج) عدالت است. اینکه مردم سراسر جهان به این نقطه رسیده‌اند که از همه چیز خود برای رسیدن به عدالت بگذرند، نشان می‌دهد که در سرتاسر جهان زمینه ظهور عدل‌گستر الهی آماده می‌شود و وظیفه حوزه‌‌های علمیه این است که عدل‌گستر جهانی را به تمام دنیا معرفی کنند و مردم را به سمت وی دعوت کنند. بیداری اسلامی واژه پر مغزی است که از سوی امام بیدار امت اسلام حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) خیلی قبل تر از این انقلابها و خیزشهای مردم منطقه عنوان شد . بیداری کلمه ای است که پس از شنیدن ، اولین واژه ای که به ذهن تبادر می کند خواب است . بیداری ، پس از خواب زمستان و پس از خواب شامگاه است . و نوید بیداری در حقیقت نوید طلوع صبح و آمدن بهار است .وجود مطهر امام زمان (عج) در قرآن کریم به تأویل ائمه طاهرین (علیهم السلام)ذیل آیه ألیس الصبح بقریب ( صبح ) نامیده شده است و در تعبیر زیارتها از آن وجود مطهر به ( بهار ) - السلام علی ربیع الأنام (بهار روزگاران) - یاد شده است . این توجه ما را به اینکه در پس این بیداری صبح و بهاری هست و آن بهار دلها یوسف زهرا (س) است اهمیت این واژه را تا حدی برای ما آشکار مینماید .قبل از آمدن صبح ما شاهد بیدار شدن موجودات هستیم که هر یک به زبان خویش نوید آمدن صبح را میدهند . .بیداری اسلامی ویران کننده کاخهای ظلم است و ما شاهد هستیم که پس از شروع آن در عالم یک به یک دشمنان عدل و عدالت سقوط نمودند و بساط آنها برچیده شد و با این بیداری است که نام اسلام در سراسر عالم برده میشود و زمینه جهانی شدن حکومت اسلام به دست فرزند پاک آخرین فرستاده خدا پیامبر اسلام (ص) فراهم خواهد شد . بیداری اسلامی با وقوع انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد و در نگاه بسیاری از برجستگان مذهبی و غیرمذهبی عاقبتی نداشت و به سرعت توسط دنیای مادی مهار می گردید اما بزرگانی چون امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای (مدظله) پیش بینی می کردند که با فراگیر شدن این بیداری در منطقه خاورمیانه و جهان ، زمینه حکومت جهانی اسلام فراهم خواهد شد .به عنوان نمونه روایات شریف از وجود التهاب و درگیری گسترده در آستانه ظهور در مصر خبر می دهند و بیان می کنند که حاکم مصر در فاصله ای بسیار نزدیک به ظهور توسط مردم کشته شده و این کشور دستخوش درگیریهای بسیاریست ، ورود نیروهای خارجی به مصر از کشورهای غربی و کشورهای عربی شمال آفریقا در روایات عصر ظهور گزارش می شود که می تواند به بهانه تامین امنیت و در قالب نیروهای حافظ صلح عربی و غیرعربی باشد ، هرچند نیروهای عربی وارد شده به مصر بعد از مدت کوتاهی به سمت شام حرکت کرده و توسط دشمنان برای یاری به موفقیت فتنه سفیانی بکار گرفته می شود ، تدوام جو اسلامی و حرکت انقلابی مردم مصر تا هنگام ظهور و استقبال از امام عصر(عج) و سپاهش توسط مردم این سرزمین توسط روایات بیان گردیده است. ائمه اطهار(ع) نیز با بیان روایات متعددی به ترسیم اوضاع مصر در عصر ظهور پرداخته اند که از اهمیت این کشور در تحولات عصر ظهور خبر می دهد.با نگاه به روایات عصر ظهور چنین برداشت می شود که مصر در عصر ظهور شاهد چند واقعه مهم خواهد بود : 1- التهاب و درگیری سراسری در این کشور و حرکت مردم بر علیه حاکمان روایات متعددی که از اوضاع مصر در عصر ظهور خبر می دهند ، اوضاع این کشور مهم را در آستانه ظهور ملتهب و همراه با درگیری و جنگ گزارش می دهند.البته بنابر روایات بخشی از این التهابات و درگیریها داخلی بوده و قیام مردم بر علیه حاکمان را نشان می دهند از آنجائیکه که حاکم مصر در آستانه ظهور بدست مردم مصر کشته می شود و با کشته شدن او حوادث شدت می یابد می توان نتیجه گرفت که آغاز تحولات مصر منشا داخلی دارد هرچند در ادامه پای نیروهای خارجی نیز به این سرزمین باز می شود.. 2- کشته شدن حاکم مصریکی دیگر از تحولات مهم مصر در آستانه ظهور کشته شدن حاکم این کشور می باشد که حداقل در سه روایت ذکر گردیده است.( اهل مصر سادات(حاکمان) خود را می کشند) بشارت الاسلام ص 176( پیش از ظهور قائم (عج) فرمانروای شام و مصر کشته می شوند ...)الملاحم و الفتن ص 20 ، بشاره الاسلام ص 185( هنگامی که مردم مصر زمامدار خود را بکشند و پرچم های قیس و عرب وارد مصر گردد و در آن متمرکز شود ) الزام الناصب ص 185 ، بشاره الاسلام ص 175 و 192 2- ورود نیروهای خارجی به مصر در فاصله زمانی بسیار نزدیک به ظهور( از نشانه های او (امام عصر(عج)) ، کوچ کردن مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است ) بشاره الاسلام ص 177، 183 – الملاحم و الفتن ص 47 و ...( مغرب بر مصر چیره می شود و شامات را تحت سیطره خود درمی آورد ) الزام الناصب ص 185 و الامام المهدی ص 233 و...( هنگامی که پرچم های زرد وارد مصر شوند و بر سرزمین مصر چیره شوند ..... )الملاحم و الفتن ص 70 4- وجود حرکت اسلامی در مصر و استقبال از امام زمان(عج) در هنگام ظهورسمت و سوی کلی تحولات مصر در عصر ظهور مثبت ارزیابی می شود ، محققین اعتقاد دارند که این تحولات صبغه اسلامی دارد ، فلذاست که دشمنان تلاش می کنند حرکت مردمی مصر را سرکوب نمایند. چند روایت وجود دارد که این حرکت پررنگ اسلامی را که احتمالا به درگیری با سفیانی نیز منجر می گردد ، نشان می دهد :هنگامی که مردی حکومت شام را به دست آورد و دیگری بر مصر دست یابد ، آنگاه شامی(سفیانی) و مصری با یکدیگر به جنگ پردازند و مردم شام قبیله هایی از مردم مصر را به اسارت بگیرند و مردی از خراسان (سیدخراسانی) با پرچم های سیاه کوچکی از خراسان به سوی شام حرکت کند و او همان کسی است که زمینه را برای حکومت مهدی(عج) فراهم می آورد. ملاحم و الفتن ص 23پیش از سفیانی ، مصری و یمنی خروج و قیام می کنند. بحار ج 52 ص 210اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند همینکه وارد می شوند ، فرمانروایی سفیانی برقرار می شود ، و قبل از آن شخصی مردم را بسوی آل پیامبر(ص) دعوت می کند. بحار ج 52 ص 208چون سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود ، نژاد قیس از مصر قیام می کنند و با سپاه سفیانی مقابله می نمایند.منتخب الاثر ص 465وقتی که سفیانی در سرزمین مصر وارد شد ، مدت چهارماه در آن سرزمین می ماند .... الفتن لابن حماد ج 1/ص290(ممکن است منظور از سفیانی در این روایت همان نیروهای حامی سفیانی یعنی غربی ها و یا همپیمانان سفیانی یعنی اهل مغرب باشد ، زیرا هر سه گروه یعنی سفیانی ، اهل غرب و اهل مغرب(حاکمان کشورهای شمال آفریقا ) هدف مشترک دارند و آن مقابله با حرکت اسلامی ملتهای منطقه است)اینکه این مرد مصری انقلابی مذکور در روایات کیست یا مصداق کسی که مردم را به اهل بیت(ع) دعوت می کند ، چه کسی می باشد نمی توان دقیقا اظهار نظر کرد ، اما مهم این است که این روایات به خوبی وجود جوی اسلامی و انقلابی در مصر که حتی تا دعوت به اهل بیت(ع) نیز پیش می رود ، را نشان می دهند. با این حال باز به طور قطع ویقین نمی توان ارتباط مستقیمی بین خیزشهای منطقه و ظهور امام زمان برقرار کرد و چه بسا ظهور ایشان دهها و صدها سال بعد صورت گیرد. البته در اینجا باید روشن کنیم منظور از علامات ظهور چیست؟ و منظور از شرایط های ظهور چیست؟ و تا بعد بر اساس آن بتوانیم صحبت بکنیم که این بیداری اسلامی چه می تواند باشد و چه ارتباطی با بحث مهدویت و امر ظهور امام زمان (عج) می تواند داشته باشد معمولاً وقتی از علائم ظهور صحبت می شود منظور نشانه ها هست .تعریف علائم یعنی نشانه های که بیانگر هستند علامت می دهند و ما را به طرف مقصد راهنمایی می کنند که شما به طرف مقصد حرکت می کنید که شما به مقصد نزدیک شدید به اینها علائم می گویند. معمولاَ هم علائم یک چیزدر اختیار عموم انسان ها نیست بلکه برای راهنمایی قرار داده شده است ، مثل علامت راهنمایی و رانندگی ، که در اختیار عموم انسان ها نیست که با سلیقه خود آن را بخواهند تغییر دهند بلکه یک گروهی هستند که متخصص ، علامت ها را طراحی کرده و به مردم نشان دادن و این علامت ها در جاده استفاده می کنند.علامت های ظهورهم یک سری اتفاقها ، رویدادها و حوادثی که خداوند تبارک تعالی در نظر گرفته است تا اینها به عنوان نشانه های ظهور باشد.پس ما انسان ها نمی توانیم خود علامتی برای ظهور انتخاب کنیم یعنی اینکه بگوییم این علامت ظهور است یا این علامت را نفی کنیم، لذا ما انسان ها هیچ نقشی در علامت های ظهور نداریم آن چیزی راکه خداوند به عنوان علامت در نظر گرفته همان هست و در روایات به آن اشاره شده است البته ماهم می توانیم تجزیه و تحلیل کنیم.که آیا مطلب با توجه به روایات علامت هست یا خیر.تعریف شرایط در رابطه با شرایط، زمینه ها و امور و عواملی که باعث می شود یک پدیده بوجود بیاید آن زمینه ها واسباب در بعضی مواقع در اختیار ما انسان ها است و در بعضی موارد در اختیار ما انسان ها نیست اگر آن پدیده، پدیده ای باشد که ما انسان ها در آن دخالتی نداشته باشیم شرایطش هم در اختیار ما نیست مثل باران، یک پدیده ای است که در اختیار ما نیست لذا ما نمی توانیم باران را تولید کنیم یا جلوی باران را بگیریم البته دخالت های می کنیم ولی عموما در اختیار ما نیست لذا خشکسالی های زیادی اتفاق می افتد و بشر هیچ کاری نمی تواند انجام دهد یا بارانهای سیل آسایی بوجود می آید و بشر هیچ کار نمی تواند انجام دهد .اما اموری که مربوط به زندگی انسان ها است انسان ها در آن امور دخالت دارند و نقش ایفا می کنند به عبارتی دیگر انسان ها اگر همه شرایط و زمینه ها را در اختیارشان نباشد قطعا برخی از شرایط و زمینه ها در اختیارشان است علت هم این است که آن امر مربوط به انسان ها است ، به خاطر همین خداوند تبارک تعالی انسان ها را دخالت می دهد و نقش آنها را می پذیرد.نقش انسانها در شرایط ظهور امام زمان (ع)بحث قیام و انقلاب امام زمان (عج) از همین قسم است یعنی یک پدیده ای است که در مورد زندگی انسان ها قرار است اتفاق بیفتد خیلی روشن است که انسان ها در آن نقش دارند وباید زمینه هایی را فراهم بکنند تا امکان انقلاب در جامعه انسانی ممکن بشود.ما اگر نگاه کنیم به انقلاب ها می توانیم یک سری شرایطی را برای انقلاب در نظر بگیریم به عنوان شرایط عام.وقتی هم به انقلاب امام زمان (عج) نگاه می کنیم با توجه به اینکه این انقلاب مانند انقلاب های دیگر است که در جامعه انسانی رقم می خورد می توانیم مشابه سازی کنیم وبگوییم همان طور که در این انقلاب ها این شرایط است و انسان ها نقش ایفا می کنند در انقلاب امام زمان (عج) همین طور است باید این شرایط باشد و انسان ها نقش خودشان را ایفا بکنند البته ما جدای اینکه از این انقلاب های دیگر استفاده می کنیم آیات و روایات هم هستند که به ما می گویند که اگر انسان ها نقش خود را ایفابکنند امر ظهور انشاالله زودتر محقق خواهد شد .انقلاب هایی که امروز در حال رخ دادن است، جزء شرایط یک انقلاب است نه علائم یکی از نقش آفرینی ها مهمی که باعث می شود که انقلابی رقم بخورد این هست که انسان ها توده مردم خواستار یک تحول جدی و اساسی باشند یعنی به این نتیجه برسند که دیگر این نظامی که الان بر سرکار است این نظام فایده ای ندارد وباید این نظام عوض بشود و برای تغییر این نظام از خودشان حرکت نشان بدهند و این حرکت می شود و یک حرکت عمومی ، تحول خواهی عمومی ، اگر تحول خواهی عمومی دربین یک جامعه رقم بخورد عموم مردم آن جامعه آمادگی داشته باشند وبخواهند نظام عوض بشود نظام عوض می شود .کسی نمی تواند جلوی مردم را بگیرد این کاری بود که ما در ایران با رژیم پهلوی انجام دادیم و رژیم پهلوی از بین رفت چرا به خاطر اینکه عموم مردم نمی خواستند و این نخواستن را نشان دادند با راهپیمایی ها عرضه کردن، واقعا وقتی خواسته ها و خواستن تحول جدی بود تحول هم رخ داد .بنابراین انقلاب هایی که رخ می دهند، این انقلاب ها که زمینه آن تحول خواهی انسان ها است باید حواسمان باشد جز و شرایط و زمینه های یک انقلاب حساب می شود نه جزء علائم .بیداری اسلامی جزء نشانه های ظهور نیست در رابطه با بیداری اسلامی که مطرح جزء شرایط یا علائم ظهور است طبیعتاً زمانی می توان گفت که جزء علامت های ظهور است که در روایات روشن و شفاف صریح به آن اشاره شده است که در نزدیکی ظهور اتفاقاتی می افتد که نشان دهنده ظهور است اگر این طور شد می توانیم بگوییم این قیام ها وبیداری ها از علامت های ظهور است علامت اصطلاحی، یعنی حوادثی که بیانگر نزدیک شدن امر ظهور است اما ما در روایات داریم چنین چیزی نداریم که به صورت شفاف و دقیق و واضح و معتبراشاره کرده باشند که انقلاب هایی در جوامع اسلامی اتفاق خواهد افتاد و این نشانه ظهور است نداریم .بیداری اسلامی زمینه ساز، شرایط ظهور است بنابراین می توانیم وارد بحث شرایط بشویم که آیا می توان این انقلاب زمینه وشرایط انقلاب امام زمان (عج) را رقم بزنند و جزو زمینه سازی برای ظهور قلمداد شوند و یا اصولا بین این انقلاب ها و مهدویت پیوندی هست یا نه ؟ به صورت ظاهر در این انقلاب ها پیوندی با مهدویت نیست یعنی چه ؟ یعنی اینکه مردم نیامدند بگویند که ما قیام کردیم برای اینکه امام زمان (ع) بیایید و این حکومت ها از بین برود و خودمان را آماده ظهور امام زمان (عج) بکنیم بنابراین به صورت ظاهر نمی توانیم بگوییم اینها جزء زمینه سازی برای ظهور است امابه یک معنا می توانیم به ظهور ربط بدهیم اگر این انقلاب ادامه پیدا کند و آن این هست که در این انقلاب ها آن چیزی که اتفاق افتاده، که واقعا مردم می خواهند تحول صورت بگیرد و این تحول براساس اسلام باشد نه نسخه هایی که انسان ها می نویسند می خواهند براساس نسخه های الهی باشد براساس قرآن باشد این یک واقعیت است و کسی نمی تواند منکر باشداز طرف دیگر همه این انقلاب ها تقریبا به نحوی مستقیم و غیر مستقیم صددر صد یا با درصد کمتری از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتند اینها در طول این سی سال انقلابی که صورت گرفته حوادثی که اتفاق افتاده و الان ایران کجا ایستاده و حکومت های خودشان را دیدند این تحول خواهی به این نوع ، بیانگر این است که واقعا اینها دلشان می خواهد یک حکومتی بر روی کار بیایید که این حکومت اسلامی باشد واقعا نه صرف اسلام ، بلکه شریعت اسلامی به درستی پیاده بشود آرمان های انسانی به درستی تحقق پیدا بکند اگر این طور بگوییم این تحول خواهی که انشا الله گسترش پیدا کند می تواند زمینه هایی را برای ظهور امام زمان (عج) فراهم بکند .طبیعتا انقلاب امام زمان (ع) زمانی رخ خواهد داد که مردم آمادگی یک تغییر اساسی را داشته باشند نه یک تغییر جزئی ، یک تغییر اساسی ، یک تحول بنیادین ، مثل اینکه مردم ما در سال 57 واقعا به دنبال یک تغییر بنیادین بودند به خاطرهمین کل نظام حاکم و آن سیستم و قوانین همه زیر رو شدو به یک نظام کاملا جدید روی کار آمد اگر این طور باشد .می توان بگوییم که این انقلاب ها می توانند برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) حساب بشوند و جزء شرایط ظهور قرار بگیرند و ما این امید را انشا الله داریم که مردم حالا که وارد صحنه سیاست شدند و دنبال تحول اساسی هستند همان طور رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند : سعی بکنند این تحول ، تحول اساسی باشد مصادره نشود و بتوانند آن چیزی را که ندای فطرت شان و عقلشان و دین شان بگوید انشان الله به آن برسند.·
عنوان سوال:

ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟


پاسخ:

ماهیت بیداری اسلامی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا می تواند مقدمه ای برای ظهور امام عصر(عج) باشد؟

وقتی شعار ها،خواسته ها و حضور همگانی ملت های منطقه را مورد دقت قرار می دهیم،می بینیم که ماهیت اصلی آن؛ احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی, بر‌افراشتن پرچم اسلام و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائی‌ است که همه اینها جز در سایه‌ شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد. و تنها راه دست یابی به آن هم با ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه‌ امریکا و اروپا ، مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست است و بالاترین مولفه در این مساله مردمی بودن این انقلابها و حرکت هاست که زمینه ساز مهمترین عنصر در تشکیل هویت آنها است.
علل و ریشه های این بیداری و قیام ها:
ریشه تحولات اخیر در کشورهای عربی را باید در:
- ساختار فاسد , ناکارآمد ی و وابسته بودن این رژیم ها جستجو نمود که در کشورهایی که مسلمانان در آن حضور داشته و سابقه و قدمت طولانی در اسلام دارند مشاهده نمود ،این حکومت ها نه تنها به ارزش های دینی توجه ننموده که با آن به مقابله برخاسته و در نتیجه به احساسات مذهبی مردم بی حرمتی و به شدت هم سرکوب گردید ، تا جایی که این حکومت ها به جای ترویج مسایل و مبانی دینی ،بع شیوه حکومت های ضد دینی غربی حشر و نشر داشته ،و به اموزه ها و مبانی آن کاملا بی توجه بوده و در صدد محو آن بر می آمدند ،لذا حرکتهای خود را از نمازهای جمعه و مساجد شروع می کنند و شعارهای دینی به ویژه شعار الله اکبر سر می دهند، آنان می خواهند بگویند ما عمیقاً مذهبی هستیم و اعتلای دین را مدنظر داریم و همه خواسته های خود را در دین جستجو می کنیم.
وقتی در میدان التحریر، التغییر، لؤلؤ و...نماز می خواند. این نماز همان : (نماز بلندترین فریادهاست) و شهادت را در این راه پذیرا می شوند و تشییع جنازه هر شهیدی به تعداد تظاهرات کنندگان اضافه می شود
-نادیده گرفتن حقوق مردم و قائل نبودن نقشی برای مردم مسلمان این کشورها ،نیز ظلمی مضاعف را بر مردم این کشورها تحمیل نموده بود ،گویی حکومتی اسلامی ،اما پادشاهی و سایر مراکز حکومتی حالت مشورتی .
ساختارسیاسی حکومت ها ؛ همه این حکومت ها در ساختار سیاسی خود هماهنگ و همراه با یا کشور آمریکا هستند و یا انگلیس و بالاتر این که در آنها دارای پایگاه نظامی بوده و گویی جزیی از قلمرو آن ها می باشد در نتیجه این حکومت ها وابستگی شدید به آمریکا و رژیم صهیونیستی داشته و در مقابل آنها ذلیل و فرومایه.
- احساس حقارت و ذلت، در درون مردم این کشورها موجب شعله ور شدن انگیزه های قیام برای احقاق حقوق و عزت از دست رفته این کشورها گردیده است مانند کاپیتولاسیون کذایی که یک وقتی در ایران جریان داشت.
- عامل اقتصادی ،بله وقتی در جامعه مردم به دو قسمت خاندان حکومتی که از همه مواهب و نعمت های نفتی و غیر نفتی آن کشور بهره مند بوده ،ثروت های میلیاردی در بانک های اروپایی ،کاخ های آن چنانی در انگلیس ،و یا جزایر قناری اسپانیا و . . . . و در مقابل گروه دیگر که غیر حکومتی هستند ،هیچ حقی نداشته و باید مطیع باشند و لا .
از سوی دیگر مشاهده می شود که همین عامل اقتصادی به دنبال آن وابستگی و نوکری به آمریکا است که باعث شده هیچ شکوفایی نیست و وضع جامعه به جایی می رسد که صد ها هزار نفر از مردم قاهره به دلیل فقردر گورستان زندگی می کنند.
شاید گفته شود در بحرین و یا عربستان که مردم در رفاه هستند،باید اذعان داشت در عربستان شیعیان در محدویت شدید به سر می برند و مزایای یک سنی وهابی کاملا محروم است تا چه رسد به خاندان غیر قابل شمارش سعودی .
در مورد سابقه این حرکت و یا مشابهه آن باید اذعان داشت ،که حرکت هایی مقطعی و در طول تاریخ صورت می گرفت اما ،آن حرکت ها شاید به دلیل نداشتن الگوی ویا مدلی از نوع حکومتی اسلامی بعد از چند مقطع کوتاه زمانی دستخوش تغییر در اهداف و یا مبانی شده و به فراموشی سپرده می شد .
مثلا همین حرکت اخوان المسلمین در مصر و یا قیام عمر مختارتونس و . . . با این که در برابر متجاوزین بوده و انگیزه مبارزه نیز در همه بوده اما بی نتیجه می ماند.لکن بودن الگوی عملی و با عمری نزدیک به چهار دهه در ایران اسلامی خود عامل غیر قابل وصف است ،آن گونه که مشاهده می شود .
لذا می بینیم ،چهره های شاخص انقلاب ها در مصر، تونس، لیبی و... طی هفته های اخیر روی این نکته تاکید کرده اند که در نظام آینده سیاسی کشور متبوع خود هیچ قانونی که مغایر اسلام و شریعت باشد به تصویب نخواهد رسید و بعضی هم با صراحت بیشتری گفته اند مقصد نهایی حاکمیت اسلام است و از سوی دیگر هیچ تردیدی در این وجود ندارد که در هر کدام از این کشورها قدرتمندترین گروه ها علنا دنبال حاکمیت اسلامی هستند. همین چند روز پیش یک موسسه نظرسنجی گفت جنبش النهضه به رهبری راشد الغنوشی در تونس از نظر جلب آراء شهروندان در رأس گروههای سیاسی قرار دارد. این گروهی است که در اساسنامه خود هدف نهایی را تشکیل دولت اسلامی اعلام کرده است. همین موضوع در یمن و در بین حوثی ها، در مصر و در لیبی بین نیروهای اخوان وجود دارد و از قضا اگر به فضای سیاسی متکثر این انقلاب ها نظری بیاندازیم در می یابیم که مهمترین نقطه مشترک گروههای مختلف، (اسلام) است و محوری ترین واژه در محاورات گروهها و توده ها همین واژه اسلام است. بعنوان مثال در لیبی میان نیروهای شورای انتقالی، نیروهای وابسته به جریان سنوسی، نیروهای اخوان- که تفاوت هایی هم با اخوان مصر دارند- و نیروهای تشکیل دهنده کمیته های نظامی، روی اینکه اسلام محور قانونگذاری و حکومت خواهد بود توافق وجود دارد و وقتی این هدف اعلام می شود هیچ مخالفتی را در فضای داخلی لیبی برنمی انگیزد. خب این کدام اسلام است که قابلیت تاسیس یک دولت پایدار را دارد و کدام تجربه در معرض تماشای مردم و نخبگان در این کشورهاست؟
انقلاب اسلامی و تاثیر آن بر بیداری اسلامی
در پاسخ به چرایی تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر فرایند تکاملی بیداری اسلامی، باید به اشتراکات فراوان سیاسی و فرهنگی میان ایران به عنوان عامل و جنبش‌های سیاسی به عنوان محرک‌های متأثر توجه داشت، از جمله این اشتراکات:
1 ) ایدئولوژی و عقیده مشترک:
انقلاب اسلامی گر چه یک انقلاب شیعی بود اما در اصول دین، توحید، نبوت، معاد، قبله و قرآن با دیگر هسته‌ها و جنبش‌های اسلامی وحدت ماهوی داشت و رفتار و عملکرد چند دهه‌ انقلاب نیز جدیت و توانمندی ایران در دفاع از حدود و ثغور اندیشه اسلامی را به نمایش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتنی بر احیای دین ایران اسلامی اعتماد و تعمیق اعتقاد آنها به صداقت دینی انقلاب اسلامی را تقویت کرد.
2 ) دشمن مشترک:
انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبش‌های اسلامی در مواجهه با جبهه غرب به محوریت آمریکا دارای دشمن مشترکی هستند که در صدد تسلط بر حدود جغرافیایی و به حاشیه راندن ایدئولوژی دین اسلام است.
انقلاب اسلامی از همان اوان شکل‌گیری سیاست خارجی خود را با محوریت شعار نه شرقی و نه غربی برای جنبش‌های آزادی بخش تعریف کرد و با اعلام رسمی حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و تبدیل آن به اصل قانونی، خود را به عنوان هدایتگر صادق معرفی کرد. رهبران جنبش‌های اسلامی با الگو پذیری از این تعبیر امام(ره) که فرمودند: (دشمن مشترک ما امروز اسراییل و آمریکا و امثال این‌هاست که می‌خواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. این دشمن مشترک را دفع کنید ) همنوایی خود را با اهداف ضد استعماری و ضد استکباری رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند.
3 ) طرح ایده وحدت اسلامی:
طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پیروزی انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرایش نهضت‌های اسلامی به ایران بود. وحدت در ابتدا به عنوان یک رمز پیروزی از انقلاب اسلامی الگوی کاری جریان‌ها شد، آنها دریافتند که اراده واحد و منسجم می‌تواند حلال مشکلات باشد، ایران همواره به عنوان خاستگاه و منادی وحدت محل رجوع جریان‌ها برای مدیریت فرایند وحدت بوده است.
4 ) مدیریت بحران‌های خاورمیانه‌ای مثل فلسطین، لبنان و عراق از سوی ایران بود:
جمهوری اسلامی ایران همواره با اقتدار و استقلال و با پذیرش هزینه‌های سیاسی بسیار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطین و مصالح جهان اسلام دفاع کرده است، در سخت‌ترین شرایط فارغ از مذهب و عقیده آنها مدافع و حامی آنها بوده است. مدیریت جمهوری اسلامی ایران در لبنان در هیئت حزب‌الله و در فلسطین در قالب حماس و جهاد اسلامی به عنوان جبهه مقاومت موفق عمل کرده است و تحت درایت هنرمندانه جمهوری اسلامی و عملکرد جریان‌های مقاومت، جهان اسلام و جغرافیای عرب پس از 6 دهه در حال خروج از انزوا و انفعال است، در حالی که جبهه رعب‌آور صهیونیزم مسیحی به محوریت آمریکا و اسراییل در دشوارترین شرایط سیاسی خود در تاریخ هدایت منطقه به سر می‌برند. کارکرد منطقی و نتیجه بخش جمهوری اسلامی باعث اعتماد بیشتر جنبش‌ها به ایران به عنوان کانون مدیریت و الگوی کارآمد شده است. به گونه‌ای که جنبش‌ها، حرکت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوی ایران می‌دانند.
5 ) الگوی مردم سالاری دینی:
عامل دیگر، به نمایش گذاشتن الگوی مدیریت جدید سیاسی با عنوان مردم‌سالاری دینی و مدیریت دینی در ایران است. ایران در دوران مدیریت نظام سیاسی متأثر از دین اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمی منطقه تبدیل شود. استقلال و اقتدار خود را در مدیریت بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان یک کشور جهان سومی نوعی نظم نوین در موضع هژمونی به جهانیان ارائه کند و تمامی معادلات سیاسی و امنیتی را به چالش بکشد.
تاثیرات انقلاب ما در بیداری اسلامی
الف ) تاثیرات سیاسی: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات سیاسی اسلام در گستره جغرافیای اسلام بودکه جریانها و جنبش‌های سیاسی محور آن بود اما عمق این پدیده را باید در متن توده مسلمان جستجو کرد که در سه شکل در شرایط فعلی نمود عینی پیدا کرده است.
1 ) انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و مقاومت
2 ) تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی (ارائه طرح حکومت اسلامی)
3 ) نقش انقلاب بر جنبش‌های سیاسی و جریانهای فکری در لایه‌های مختلف جوامع اسلامی
ب ) تاثیرات فرهنگی: نهضت‌های اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر وشعارهای انقلابی ایران مانند، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفته‌اند. به تعبیر سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در دیدار حضرت امام(ره)، با ظهور انقلاب شما (اسلامی) ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش جهاد و مبارزه است. انتفاضه بارقه‌ای از نور و بازتابی از پیروزی‌های بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد. شعارهای لاشرقیه و لاغربیه، الله‌اکبر، هیهات من‌الذلة، الموت‌الآمریکا و اسراییل،... و دیگر شعارهای با صبغه مذهبی از جمله شعارهای صادراتی انقلاب اسلامی است که جنبش‌ها و جریانها در تحرکات و راهپیمایی خود همواره به آن تکیه می‌کنند، این مضامین که خود هر یک محتوایی به فراخی یک مدل و الگوی سیاسی و مقاومتی در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد، در میان نسل جوان مسلمانان نیز رسوخ پیدا کرده و تاثیر مثبت و کارآمدی خود را به اثبات رسانده است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده حائز خصلت فراملی، مرزهای جغرافیایی را در نوردید و در سطح کلان، فرهنگ، سیاست و نظام حاکم بر روابط بین‌المللی را دستخوش تغییرات بنیادین کرد. در این میان جغرافیای اسلام به طور ویژه متأثر شد. از نمودهای این تاثیرات:
1 ) حیات مجدد اسلام بر عرصه جهانی و گرایش روز افزون مردمی برای تشرف به دین اسلام.
2 ) زنده کردن احساسات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه در مستضعفان و محرومان جهان.
3 ) گرایش به مذهب، فروپاشی افکار و اندیشه‌های بلوک شرق و به چالش کشیده شدن اندیشه‌های لیبرالیسم، اومانیسم و بلوک غرب.
4 ) گرایش شدید و پررنگ به حجاب و ظهور آن در هیئت یک جنبش فعال و چالش‌زا برای کشورهای غربی، لیبرال و لائیک.
5 ) به هم ریختن معادلات سیاسی و امنیتی قدیمی و به اثبات رساندن ناکار آمدی راهبردها و طرح‌های نرم و سخت لیبرال دموکراسی و سرمایه داری به محوریت قدرتهای هژمون تاریخی در منطقه و جهان.
اما دخالت مستقیم و یا غیر مستقیم
باید گفت ،نه زیرا وقتی همه حقیقت و پیغام انقلاب اسلامی ایران که بر گرفته از آموزه های دینی اسلامی است به ملت ها برسد ،وقتی آن ملتها به حقیقت و هویت واقعی آن پی بردند ،دیگر نیازی به حضور فیزیکی نیست .
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای در تحلیل این موضوع می فرماید:
(امروز دنیای اسلام متوجه شده است. این حرکاتی که امروز در برخی کشورهای شمال آفریقا و منطقه‌ی خاورمیانه مشاهده میشود، همان استفاده و استضائه‌ی از نور اسلام و استفاده‌ی از جهتگیری دست مبارک پیغمبر اکرم است. لذاست که آینده‌ی این منطقه، آینده‌ی این کشورها، به توفیق الهی، به حول و قوه‌ی الهی، آینده‌ی روشنی است.
هرگاه حضور مردم و یا قیام به خاطر پول و یا . . . . باشد بی ثمر بوده وبی نتجه خواهد بود و غربی واهمه آنها از این است این درک و فهم صحیح مردم این ارزش و کرامت انسانی که عزت و سربلندی در زیر بار ذلت نرفتن است ادامه یابد و نتوان در اراده این ملتها خلل ایجاد نمود،نتیجه این می شود که باید کل دولت های غربی از این منطقه فرار کنند.
این که این حرکات را گاهی اقتصادی و یا گاهی متاثر از بیرون و یا نا آگاهانه توصیف و تبلیغ می کنند ،در واقع همین ترس و اضطراب غربی هاست .
در بیداری اسلامی سه شاخصه، از محورهای اصلی است؛
1. در بیداری اسلامی نقش مردم بسیار تعیین‌کننده است
2. در بیداری اسلامی بایستی احساس هویت‌یابی اسلامی تقویت شده باشد.
3. در بیداری اسلامی عامل مبارزه با استعمار و استکبار از اجزاء ذاتی و همیشگی است.
و دنیا غرب هرگز این اتفاق را نمی خواهد که:
1. اعتراف به بیداری اسلامی , یعنی اعتراف به شکست و ناکامی تمامی اقدامات گسترده سیاسی, فرهنگی, امنیتی, نظامی , اقتصادی و... که سالهای متمادی در جهت ترویج ارزشهای منحط و سکولار و سلطه نامشروع خویش در جهان از جمله جهان اسلام داشته و در صدد ساخت دهکده ای جهانی با ارزشهای غرب و کدخدائی امریکا و صهیونیسم بین الملل بوده اند. بدیهی است پذیرش بیداری اسلامی یعنی قبول شکست این پروژه استعماری و عقب نشینی از اهداف و منافع غیر مشروع خود, و زیر سوال رفتن تمامی اصول و مبانی نرم افزاری و دستاوردهای تمدنی غرب سکولار در سطح جهان و به تبع تضعیف واز دست رفتن پشتوانه و جایگاه افراد و جریان های وابسته و سکولار در داخل کشورهای اسلامی.
2. ایجاد انحراف و اختلاف در جریان نوپای بیداری اسلامی و تلاش برای القای اهدافی غیر دینی به جوامع دستخوش این تحولات و به تبع روی کار آمدن نیروها و نظامهای سکولار و متمایل به خود.
و در یک کلمه وقوع این اتفاق یعنی ثمره عملی انقلاب اسلامی در جهان اسلام و این مساله غرب را وحشت می اندازد.
وبالاخره دنیا باید بفهمد که ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوکالچر بر تحولات بین‌المللی و وجود انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزههای حقیقی دین اسلام ، زمینه تاثیرگذاری فکری، صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار نوین و استبداد و بازگشت به اسلام در ادوار مختلف به نوعی اعمال مدیریت نمود.
انقلاب اسلامی در ایران به عنوان پدیده‌ای که بر بنیاد ارزش‌های دین با تکیه به روش‌ها و شیوه‌های نوین دموکراسی، شکل گرفت والگوی جدید از مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمایش گذاشت، الگوی جدیدی از مدیریت در عرصه قدرت، سیاست و حاکمیت را متجلی و شکل جدیدی از تاثیرگذاری و متفاوت از کارکرد تاریخی مزبور را بنا نهاد و نوعی از جریان احیاگری، بیداری فکری و ایدئولوژیک را سامان داد و هدایت کرد. و برای اولین بار اصطلاح (امت اسلامی) به عنوان یک مفهوم انقلابی را وارد ادبیات سیاسی جهان کرد.
با تقویت موقعیت و توسعه نفوذ خود را به حوزه‌ جهانی اسلام ارتقا و در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رساند بلکه موجب پیرزوی سایرین مانند فلسطین و لبنان را نیز رقم بزند.
که ریشه‌و عوامل بیداری اسلامی در این کشور ها باید در :
1 ) ورود نسل جدید با ویژگی‌های انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشه‌ای و واقعی‌تری از علل عقب افتادگی‌های علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود به ویژه در حوزه فکر و فرهنگی دارند.
2 ) توجه به وحدت دینی و بن مایه‌های انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای قدرت‌های خصم و استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام.
3 ) حوادث بیدار کننده منطقه‌ای و جهانی از جمله بحران فلسطین، 11 سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به محوریت آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام می‌شود، آثار چشم‌گیری بر بیداری اسلامی دارد.
4 ) رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکامل شیوه‌های تبلیغ اسلام.
5 ) انقلاب اسلامی عامل عمده بیداری اسلامی است و نقش ویژه‌ای در حرکت بیداری ملل مسلمان ایفا کرده است. و این مسئله خود (جسارت و اعتماد به نفس) را به ملت‌های مسلمان برگرداند. در چنین وضعیتی بود که به تعبیر اقبال لاهوری، تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوری اسلامی در فرایند ظهور، تثبیت و توسعه خود در داخل به عامل منحصر به فردی در احیا، پایداری و توسعه بیداری اسلامی و در شرایط کنونی به مرکز سازماندهی تمدن نوین اسلامی تبدیل شد.
اینکه انقلاب اسلامی که خود از دل مذهب بیرون آمده است، به احیا دین و تجدد حیات اسلامی در ایران و جهان مدد رسانده است، در تولد، تجدید حیات و تداوم جریان‌ها و جریان سیاسی اسلامی معاصر در سه دهه اخیر نقش کلیدی داشته است، مورد اتفاق نظر تمام محافل سیاسی جهان اعم از دوستداران ایران، رقیبان و کشورهای خصم است. حال آیا نیازی به دخالت مستقیم است؟.
در مورد تاثیر بیداری اسلامی در آمریکا و جنبش وال استریت
با کرات دیده و یا شنیده اید که در مورد هر حرکت و یا اتفاقی ،رسانه های غربی به قدر به تحلیل و بررسی و در نهایت به تشکیک و تحریف آن می پردازند که ،اصل اتفاق به فراموشی سپرده می شود ،لیکن در مساله بیداری اسلامی ،مساله به شکل دیگری رقم خورد
وقتی حقیقت و واقعیت انقلاب اسلامی ایران برملا شد آن وقت ملت آمریکا مشاهده می کنند که در واقع دولتمردان آنها:
1 ) آمریکایی‌ها با شعار حقوق بشر و دموکراسی‌سازی، طرح‌های خود را برای منطقه خاورمیانه معرفی می‌کردند و در تحقق آن به دنبال تقویت جایگاه خود در میان افکار عمومی جهان اسلام بودند اما در دست یابی به این هدف ناکام ماندند.
2 ) آمریکا در چارچوب سیاست تثبیت هژمونی منطقه‌ای خود به دنبال سرکوب جریان‌های اصیل بیداری اسلامی بود اما امروز جریان‌های اصیل اسلامی در تمام کشورهای اسلامی و عربی به ویژه کشورهای هدف (لبنان، فلسطین و عراق) به مهمترین نیروهای سیاسی و اجتماعی جهان عرب مبدل شده‌اند، جریان‌های شیعه و سنی اصیل با تکیه به تاکتیک‌ها و روش‌های عقلایی و کارساز جهان تشیع به محوریت ایران جبهه مقاومت در برابر هژمون طلبی آمریکا را شکل داده‌اند.
3 ) نکته سوم، اینکه بیداری اسلامی باعث بحران مشروعیت و مقبولیت سیاسی برای پایگاه‌های سیاسی و فرهنگی و حتی امنیتی آمریکا و عوامل آن در منطقه شده است.
4 ) نکته مهمتر اینکه؛ ظهور بیداری اسلامی باعث به هم خوردن ثبات و دوام و کار آمدی راهبردهای غرب در سطح بین‌المللی و مدیریت بحرانها از ناحیه آمریکا و متحدانش شده است. به همین دلیل است که جبهه صهیونیزم مسیحی تمام امکانات خود را بسیج کرده است تا منازعه خود با جهان اسلام و جبهه مقاومت راکه در نقطه سرنوشت‌ساز خود قرار دارد به نفع خود تغییر دهد.

بیداری اسلامی و قیام امام زمان علیه السلام
به طور قاطع نمی توان گفت که بیداری اسلامی از نشانه های ظهور است یا نه و نمی توان رابطه مستقیمیی بین آن و ظهور برقرار کرد .ظهور امام زمان (عج) به اراده الهی بستگی دارد که در صورت فراهم بودن شرایط، به دستور خداوند تحقق می یابد. بنابراین، تاریخ آن را فقط خداوند می داند و هیچ کس نمی تواند تاریخ دقیق آن را پیش بینی کند. در روایات بیان شده که هر کس وقتی را برای ظهور مشخص کند، دروغ گوست.مهزم اسدی از امام صادق (ع) پرسید: (فدایت شوم! ظهور قائم آل محمد (ص) و تشکیل دولت حق که در انتظارش هستید، طول کشید؛ این امر کی تحقق خواهد یافت؟) حضرت فرمود: (تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گویند؛ عجله کنندگان هلاک می شوند و کسانی که تسلیم هستند، نجات می یابند.) (بحارالانوار، ج 52، ص 103) روح مهدویت در این کلام پیامبر مطرح شده که فرمود زمین را پر از عدل و داد می‌کند همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده بود یعنی عنصر اصلی دولت امام زمان (عج) عدالت است. اینکه مردم سراسر جهان به این نقطه رسیده‌اند که از همه چیز خود برای رسیدن به عدالت بگذرند، نشان می‌دهد که در سرتاسر جهان زمینه ظهور عدل‌گستر الهی آماده می‌شود و وظیفه حوزه‌‌های علمیه این است که عدل‌گستر جهانی را به تمام دنیا معرفی کنند و مردم را به سمت وی دعوت کنند. بیداری اسلامی واژه پر مغزی است که از سوی امام بیدار امت اسلام حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) خیلی قبل تر از این انقلابها و خیزشهای مردم منطقه عنوان شد . بیداری کلمه ای است که پس از شنیدن ، اولین واژه ای که به ذهن تبادر می کند خواب است . بیداری ، پس از خواب زمستان و پس از خواب شامگاه است . و نوید بیداری در حقیقت نوید طلوع صبح و آمدن بهار است .وجود مطهر امام زمان (عج) در قرآن کریم به تأویل ائمه طاهرین (علیهم السلام)ذیل آیه ألیس الصبح بقریب ( صبح ) نامیده شده است و در تعبیر زیارتها از آن وجود مطهر به ( بهار ) - السلام علی ربیع الأنام (بهار روزگاران) - یاد شده است . این توجه ما را به اینکه در پس این بیداری صبح و بهاری هست و آن بهار دلها یوسف زهرا (س) است اهمیت این واژه را تا حدی برای ما آشکار مینماید .قبل از آمدن صبح ما شاهد بیدار شدن موجودات هستیم که هر یک به زبان خویش نوید آمدن صبح را میدهند .
.بیداری اسلامی ویران کننده کاخهای ظلم است و ما شاهد هستیم که پس از شروع آن در عالم یک به یک دشمنان عدل و عدالت سقوط نمودند و بساط آنها برچیده شد و با این بیداری است که نام اسلام در سراسر عالم برده میشود و زمینه جهانی شدن حکومت اسلام به دست فرزند پاک آخرین فرستاده خدا پیامبر اسلام (ص) فراهم خواهد شد . بیداری اسلامی با وقوع انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد و در نگاه بسیاری از برجستگان مذهبی و غیرمذهبی عاقبتی نداشت و به سرعت توسط دنیای مادی مهار می گردید اما بزرگانی چون امام خمینی (ره) و آیت الله خامنه ای (مدظله) پیش بینی می کردند که با فراگیر شدن این بیداری در منطقه خاورمیانه و جهان ، زمینه حکومت جهانی اسلام فراهم خواهد شد .به عنوان نمونه روایات شریف از وجود التهاب و درگیری گسترده در آستانه ظهور در مصر خبر می دهند و بیان می کنند که حاکم مصر در فاصله ای بسیار نزدیک به ظهور توسط مردم کشته شده و این کشور دستخوش درگیریهای بسیاریست ، ورود نیروهای خارجی به مصر از کشورهای غربی و کشورهای عربی شمال آفریقا در روایات عصر ظهور گزارش می شود که می تواند به بهانه تامین امنیت و در قالب نیروهای حافظ صلح عربی و غیرعربی باشد ، هرچند نیروهای عربی وارد شده به مصر بعد از مدت کوتاهی به سمت شام حرکت کرده و توسط دشمنان برای یاری به موفقیت فتنه سفیانی بکار گرفته می شود ، تدوام جو اسلامی و حرکت انقلابی مردم مصر تا هنگام ظهور و استقبال از امام عصر(عج) و سپاهش توسط مردم این سرزمین توسط روایات بیان گردیده است. ائمه اطهار(ع) نیز با بیان روایات متعددی به ترسیم اوضاع مصر در عصر ظهور پرداخته اند که از اهمیت این کشور در تحولات عصر ظهور خبر می دهد.با نگاه به روایات عصر ظهور چنین برداشت می شود که مصر در عصر ظهور شاهد چند واقعه مهم خواهد بود : 1- التهاب و درگیری سراسری در این کشور و حرکت مردم بر علیه حاکمان روایات متعددی که از اوضاع مصر در عصر ظهور خبر می دهند ، اوضاع این کشور مهم را در آستانه ظهور ملتهب و همراه با درگیری و جنگ گزارش می دهند.البته بنابر روایات بخشی از این التهابات و درگیریها داخلی بوده و قیام مردم بر علیه حاکمان را نشان می دهند از آنجائیکه که حاکم مصر در آستانه ظهور بدست مردم مصر کشته می شود و با کشته شدن او حوادث شدت می یابد می توان نتیجه گرفت که آغاز تحولات مصر منشا داخلی دارد هرچند در ادامه پای نیروهای خارجی نیز به این سرزمین باز می شود.. 2- کشته شدن حاکم مصریکی دیگر از تحولات مهم مصر در آستانه ظهور کشته شدن حاکم این کشور می باشد که حداقل در سه روایت ذکر گردیده است.( اهل مصر سادات(حاکمان) خود را می کشند) بشارت الاسلام ص 176( پیش از ظهور قائم (عج) فرمانروای شام و مصر کشته می شوند ...)الملاحم و الفتن ص 20 ، بشاره الاسلام ص 185( هنگامی که مردم مصر زمامدار خود را بکشند و پرچم های قیس و عرب وارد مصر گردد و در آن متمرکز شود ) الزام الناصب ص 185 ، بشاره الاسلام ص 175 و 192 2- ورود نیروهای خارجی به مصر در فاصله زمانی بسیار نزدیک به ظهور( از نشانه های او (امام عصر(عج)) ، کوچ کردن مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است ) بشاره الاسلام ص 177، 183 – الملاحم و الفتن ص 47 و ...( مغرب بر مصر چیره می شود و شامات را تحت سیطره خود درمی آورد ) الزام الناصب ص 185 و الامام المهدی ص 233 و...( هنگامی که پرچم های زرد وارد مصر شوند و بر سرزمین مصر چیره شوند ..... )الملاحم و الفتن ص 70 4- وجود حرکت اسلامی در مصر و استقبال از امام زمان(عج) در هنگام ظهورسمت و سوی کلی تحولات مصر در عصر ظهور مثبت ارزیابی می شود ، محققین اعتقاد دارند که این تحولات صبغه اسلامی دارد ، فلذاست که دشمنان تلاش می کنند حرکت مردمی مصر را سرکوب نمایند. چند روایت وجود دارد که این حرکت پررنگ اسلامی را که احتمالا به درگیری با سفیانی نیز منجر می گردد ، نشان می دهد :هنگامی که مردی حکومت شام را به دست آورد و دیگری بر مصر دست یابد ، آنگاه شامی(سفیانی) و مصری با یکدیگر به جنگ پردازند و مردم شام قبیله هایی از مردم مصر را به اسارت بگیرند و مردی از خراسان (سیدخراسانی) با پرچم های سیاه کوچکی از خراسان به سوی شام حرکت کند و او همان کسی است که زمینه را برای حکومت مهدی(عج) فراهم می آورد. ملاحم و الفتن ص 23پیش از سفیانی ، مصری و یمنی خروج و قیام می کنند. بحار ج 52 ص 210اهل غرب به سوی مصر هجوم می آورند همینکه وارد می شوند ، فرمانروایی سفیانی برقرار می شود ، و قبل از آن شخصی مردم را بسوی آل پیامبر(ص) دعوت می کند. بحار ج 52 ص 208چون سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود ، نژاد قیس از مصر قیام می کنند و با سپاه سفیانی مقابله می نمایند.منتخب الاثر ص 465وقتی که سفیانی در سرزمین مصر وارد شد ، مدت چهارماه در آن سرزمین می ماند .... الفتن لابن حماد ج 1/ص290(ممکن است منظور از سفیانی در این روایت همان نیروهای حامی سفیانی یعنی غربی ها و یا همپیمانان سفیانی یعنی اهل مغرب باشد ، زیرا هر سه گروه یعنی سفیانی ، اهل غرب و اهل مغرب(حاکمان کشورهای شمال آفریقا ) هدف مشترک دارند و آن مقابله با حرکت اسلامی ملتهای منطقه است)اینکه این مرد مصری انقلابی مذکور در روایات کیست یا مصداق کسی که مردم را به اهل بیت(ع) دعوت می کند ، چه کسی می باشد نمی توان دقیقا اظهار نظر کرد ، اما مهم این است که این روایات به خوبی وجود جوی اسلامی و انقلابی در مصر که حتی تا دعوت به اهل بیت(ع) نیز پیش می رود ، را نشان می دهند. با این حال باز به طور قطع ویقین نمی توان ارتباط مستقیمی بین خیزشهای منطقه و ظهور امام زمان برقرار کرد و چه بسا ظهور ایشان دهها و صدها سال بعد صورت گیرد. البته در اینجا باید روشن کنیم منظور از علامات ظهور چیست؟ و منظور از شرایط های ظهور چیست؟ و تا بعد بر اساس آن بتوانیم صحبت بکنیم که این بیداری اسلامی چه می تواند باشد و چه ارتباطی با بحث مهدویت و امر ظهور امام زمان (عج) می تواند داشته باشد معمولاً وقتی از علائم ظهور صحبت می شود منظور نشانه ها هست .تعریف علائم یعنی نشانه های که بیانگر هستند علامت می دهند و ما را به طرف مقصد راهنمایی می کنند که شما به طرف مقصد حرکت می کنید که شما به مقصد نزدیک شدید به اینها علائم می گویند. معمولاَ هم علائم یک چیزدر اختیار عموم انسان ها نیست بلکه برای راهنمایی قرار داده شده است ، مثل علامت راهنمایی و رانندگی ، که در اختیار عموم انسان ها نیست که با سلیقه خود آن را بخواهند تغییر دهند بلکه یک گروهی هستند که متخصص ، علامت ها را طراحی کرده و به مردم نشان دادن و این علامت ها در جاده استفاده می کنند.علامت های ظهورهم یک سری اتفاقها ، رویدادها و حوادثی که خداوند تبارک تعالی در نظر گرفته است تا اینها به عنوان نشانه های ظهور باشد.پس ما انسان ها نمی توانیم خود علامتی برای ظهور انتخاب کنیم یعنی اینکه بگوییم این علامت ظهور است یا این علامت را نفی کنیم، لذا ما انسان ها هیچ نقشی در علامت های ظهور نداریم آن چیزی راکه خداوند به عنوان علامت در نظر گرفته همان هست و در روایات به آن اشاره شده است البته ماهم می توانیم تجزیه و تحلیل کنیم.که آیا مطلب با توجه به روایات علامت هست یا خیر.تعریف شرایط در رابطه با شرایط، زمینه ها و امور و عواملی که باعث می شود یک پدیده بوجود بیاید آن زمینه ها واسباب در بعضی مواقع در اختیار ما انسان ها است و در بعضی موارد در اختیار ما انسان ها نیست اگر آن پدیده، پدیده ای باشد که ما انسان ها در آن دخالتی نداشته باشیم شرایطش هم در اختیار ما نیست مثل باران، یک پدیده ای است که در اختیار ما نیست لذا ما نمی توانیم باران را تولید کنیم یا جلوی باران را بگیریم البته دخالت های می کنیم ولی عموما در اختیار ما نیست لذا خشکسالی های زیادی اتفاق می افتد و بشر هیچ کاری نمی تواند انجام دهد یا بارانهای سیل آسایی بوجود می آید و بشر هیچ کار نمی تواند انجام دهد .اما اموری که مربوط به زندگی انسان ها است انسان ها در آن امور دخالت دارند و نقش ایفا می کنند به عبارتی دیگر انسان ها اگر همه شرایط و زمینه ها را در اختیارشان نباشد قطعا برخی از شرایط و زمینه ها در اختیارشان است علت هم این است که آن امر مربوط به انسان ها است ، به خاطر همین خداوند تبارک تعالی انسان ها را دخالت می دهد و نقش آنها را می پذیرد.نقش انسانها در شرایط ظهور امام زمان (ع)بحث قیام و انقلاب امام زمان (عج) از همین قسم است یعنی یک پدیده ای است که در مورد زندگی انسان ها قرار است اتفاق بیفتد خیلی روشن است که انسان ها در آن نقش دارند وباید زمینه هایی را فراهم بکنند تا امکان انقلاب در جامعه انسانی ممکن بشود.ما اگر نگاه کنیم به انقلاب ها می توانیم یک سری شرایطی را برای انقلاب در نظر بگیریم به عنوان شرایط عام.وقتی هم به انقلاب امام زمان (عج) نگاه می کنیم با توجه به اینکه این انقلاب مانند انقلاب های دیگر است که در جامعه انسانی رقم می خورد می توانیم مشابه سازی کنیم وبگوییم همان طور که در این انقلاب ها این شرایط است و انسان ها نقش ایفا می کنند در انقلاب امام زمان (عج) همین طور است باید این شرایط باشد و انسان ها نقش خودشان را ایفا بکنند البته ما جدای اینکه از این انقلاب های دیگر استفاده می کنیم آیات و روایات هم هستند که به ما می گویند که اگر انسان ها نقش خود را ایفابکنند امر ظهور انشاالله زودتر محقق خواهد شد .انقلاب هایی که امروز در حال رخ دادن است، جزء شرایط یک انقلاب است نه علائم یکی از نقش آفرینی ها مهمی که باعث می شود که انقلابی رقم بخورد این هست که انسان ها توده مردم خواستار یک تحول جدی و اساسی باشند یعنی به این نتیجه برسند که دیگر این نظامی که الان بر سرکار است این نظام فایده ای ندارد وباید این نظام عوض بشود و برای تغییر این نظام از خودشان حرکت نشان بدهند و این حرکت می شود و یک حرکت عمومی ، تحول خواهی عمومی ، اگر تحول خواهی عمومی دربین یک جامعه رقم بخورد عموم مردم آن جامعه آمادگی داشته باشند وبخواهند نظام عوض بشود نظام عوض می شود .کسی نمی تواند جلوی مردم را بگیرد این کاری بود که ما در ایران با رژیم پهلوی انجام دادیم و رژیم پهلوی از بین رفت چرا به خاطر اینکه عموم مردم نمی خواستند و این نخواستن را نشان دادند با راهپیمایی ها عرضه کردن، واقعا وقتی خواسته ها و خواستن تحول جدی بود تحول هم رخ داد .بنابراین انقلاب هایی که رخ می دهند، این انقلاب ها که زمینه آن تحول خواهی انسان ها است باید حواسمان باشد جز و شرایط و زمینه های یک انقلاب حساب می شود نه جزء علائم .بیداری اسلامی جزء نشانه های ظهور نیست در رابطه با بیداری اسلامی که مطرح جزء شرایط یا علائم ظهور است طبیعتاً زمانی می توان گفت که جزء علامت های ظهور است که در روایات روشن و شفاف صریح به آن اشاره شده است که در نزدیکی ظهور اتفاقاتی می افتد که نشان دهنده ظهور است اگر این طور شد می توانیم بگوییم این قیام ها وبیداری ها از علامت های ظهور است علامت اصطلاحی، یعنی حوادثی که بیانگر نزدیک شدن امر ظهور است اما ما در روایات داریم چنین چیزی نداریم که به صورت شفاف و دقیق و واضح و معتبراشاره کرده باشند که انقلاب هایی در جوامع اسلامی اتفاق خواهد افتاد و این نشانه ظهور است نداریم .بیداری اسلامی زمینه ساز، شرایط ظهور است بنابراین می توانیم وارد بحث شرایط بشویم که آیا می توان این انقلاب زمینه وشرایط انقلاب امام زمان (عج) را رقم بزنند و جزو زمینه سازی برای ظهور قلمداد شوند و یا اصولا بین این انقلاب ها و مهدویت پیوندی هست یا نه ؟ به صورت ظاهر در این انقلاب ها پیوندی با مهدویت نیست یعنی چه ؟ یعنی اینکه مردم نیامدند بگویند که ما قیام کردیم برای اینکه امام زمان (ع) بیایید و این حکومت ها از بین برود و خودمان را آماده ظهور امام زمان (عج) بکنیم بنابراین به صورت ظاهر نمی توانیم بگوییم اینها جزء زمینه سازی برای ظهور است امابه یک معنا می توانیم به ظهور ربط بدهیم اگر این انقلاب ادامه پیدا کند و آن این هست که در این انقلاب ها آن چیزی که اتفاق افتاده، که واقعا مردم می خواهند تحول صورت بگیرد و این تحول براساس اسلام باشد نه نسخه هایی که انسان ها می نویسند می خواهند براساس نسخه های الهی باشد براساس قرآن باشد این یک واقعیت است و کسی نمی تواند منکر باشداز طرف دیگر همه این انقلاب ها تقریبا به نحوی مستقیم و غیر مستقیم صددر صد یا با درصد کمتری از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتند اینها در طول این سی سال انقلابی که صورت گرفته حوادثی که اتفاق افتاده و الان ایران کجا ایستاده و حکومت های خودشان را دیدند این تحول خواهی به این نوع ، بیانگر این است که واقعا اینها دلشان می خواهد یک حکومتی بر روی کار بیایید که این حکومت اسلامی باشد واقعا نه صرف اسلام ، بلکه شریعت اسلامی به درستی پیاده بشود آرمان های انسانی به درستی تحقق پیدا بکند اگر این طور بگوییم این تحول خواهی که انشا الله گسترش پیدا کند می تواند زمینه هایی را برای ظهور امام زمان (عج) فراهم بکند .طبیعتا انقلاب امام زمان (ع) زمانی رخ خواهد داد که مردم آمادگی یک تغییر اساسی را داشته باشند نه یک تغییر جزئی ، یک تغییر اساسی ، یک تحول بنیادین ، مثل اینکه مردم ما در سال 57 واقعا به دنبال یک تغییر بنیادین بودند به خاطرهمین کل نظام حاکم و آن سیستم و قوانین همه زیر رو شدو به یک نظام کاملا جدید روی کار آمد اگر این طور باشد .می توان بگوییم که این انقلاب ها می توانند برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج) حساب بشوند و جزء شرایط ظهور قرار بگیرند و ما این امید را انشا الله داریم که مردم حالا که وارد صحنه سیاست شدند و دنبال تحول اساسی هستند همان طور رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند : سعی بکنند این تحول ، تحول اساسی باشد مصادره نشود و بتوانند آن چیزی را که ندای فطرت شان و عقلشان و دین شان بگوید انشان الله به آن برسند.·





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین