آیات و روایات درباره رابطه حکومت اسلامی با استکبار و کفار را بیان کنید؟
آیات و روایات درباره رابطه حکومت اسلامی با استکبار و کفار را بیان کنید؟ با سلام، با مراجعه به اسلام مشاهده می کنیم در آموزه های دینی دستورات مختلفی در برخورد با مستکبران و دشمنان وجود دارد که گاه ممکن است این آموزه ها در تعارض با هم به نظر رسد. اما با نگاهی جامع نگرانه متوجه می شویم که هیچ گونه تعارضی میان این اجزا وجود ندارد به عبارتی آموزه های اسلامی بایستی به شکل یک جدول جورچین ( پازل ) نگریسته شود که در ابتدای امر شاید اجزای پراکنده آن به تنهایی فاقد معنا باشند و حتی باعث گیج شدن ما شوند اما با نگاهی به کل جدول در می یابیم که هر کدام از قطعات دارای جایگاهی مخصوص در جدول می باشد که با چیدن آنها در کنار هم این جدول معنای اصلی و حقیقی خویش را پیدا می کند . در موضوع مورد بحث نیز از سویی با دستوراتی دال بر شدت عمل با دشمنان مواجهیم و سخن از جنگ و جهاد و شهادت به میان آمده و حتی در سیره عملی برخی ائمه معصومین همچون امام حسین جنگ و شهادت برجسته می باشد اما از سویی دیگر با سیره عملی برخی ائمه دیگر مواجه می شویم که بر طبق آن جایگاهی برای جنگ و جهاد نمی یابیم همچون صلحنامه هایی که پیامبر با مشرکان منعقد نمود ( همچون صلح حدیبیه ) و یا صلح امام حسن علیه السلام که در بادی امر معارض با آموزه های اول می باشد اما با کمی تامل در می یابیم که هر کدام از این رفتارها و آموزه ها آنگاه که در ظرف خویش قرار گیرد نه تنها تعارضی با دیگری نخواهد داشت بلکه رفتار صحیح همان رفتاری است که در آن ظرف به آن توصیه شده و یا موردعمل قرار گرفته است . بنابر این با در نظر گرفتن شرایط دوران امام حسین متوجه می شویم که آنچه به حفظ وتبلیغ دین اسلام و ابلاغ پیام حق و حقیقت جویی کمک می کرد آماده شدن برای جنگ و شهادت و اسارت خاندان او بود کما اینکه امروزه نیز می بینیم که این ماجرا تاثیرات عمیق و عظیم خود را در احیای اسلام گذارده است و حال آنکه در دوران امام حسن مجتبی شرایط جامعه اسلامی به گونه ای بود که حفظ اسلام نیازمند صلح بود و اگر هم امام حسن اقدام به جنگ و جهاد می نمود خون او هدر می رفت و بازتابی که ناشی از شهادت امام حسین در جامعه پدید آمد در آن مقطع به وجود نمی آمد که البته مجال تشریح این تفاوت زمانی در اینجا نیست و برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب صلح امام حسن نوشته شیخ راضی آل یاسین ، ترجمه مقام معظم رهبری مراجعه فرمایید . بنابر این با یک نگاه کلی به آموزه های دینی در می یابیم که آموزه های دینی اگر چه از اصول ثابتی برخوردارند و در راستای اجرای شریعت اسلامی و گسترش عدل و عدالت می باشد اما در مقام عمل و به لحاظ تاکتیک ها تفاوت هایی با هم دارند که عوامل مختلفی از جمله حفظ اساس اسلام و مصلحت جامعه اسلامی نوع رفتار احسن را برای ما معین می نماید . در زمینه سیاست خارجی حکومت اسلامی نیز عینا با همین مساله مواجه هستیم و نمی توان به صرف اینکه در بخشهایی از آموزه های دینی سخن از جنگ و جهاد و . . . به میان آمده است آن را مبنای عمل خود قرار داده و به صورت یک جانبه قضاوت نماییم بلکه لازم است تمام جوانب امر را رعایت کرده و با در نظر گرفتن سایر آموزه ها و نیز شرایط تحقق هر یکی از عناوین از قبیل جنگ ، صلح ، دیپلماسی و . . . تصمیم لازم را اتخاذ نماییم . بنا بر این اگر چه طبق آموزه های دینی آیات ، روایات و سیره عملی دال بر شدت عمل با کفار و گردنکشان را شاهد هستیم اما از دیگر سو با گزینه هایی همچون صلح ، مودت و . . . نیز مواجهیم که باید حکومت اسلامی با درنظر گرفتن اصولی گزینه برتر را انتخاب نموده و بر طبق آن عمل نماید . از طرفی در اندیشه اسلامی اصولی وجود دارد که در رابطه با سایر کشورها و قدرتها و به ویژه ابرقدرتها تعیین کننده نوع رفتار ما با دیگران می باشند که مهمترین آنها عبارتند از : 1 ج اصل امت محوری : به عبارتی از نظر دین مبین اسلام آنچه مهم است مساله امت است و نه ملت و ملیت خاص . قرآن کریم هر گاه از مسلمانان یاد می کند آنان را به نام امت یاد می کند همچون آیه 92 سوره انبیاء که می فرماید : ( ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون یعنی این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم پس مرا بپرستید ) فلذا بر طبق مبانی دینی مرزهای جغرافیایی اعتباری نداشته و در نتیجه دائره شمول کسانی که باید از منافعشان دفاع نمود گسترش یافته و شامل تمام مسلمانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی و اعم از شیعه و غیر شیعه می شود . 2 - ظلم ستیزی واستکبار ستیزی : بر اساس مبانی دینی اسلام ما را به مبارزه همیشگی با ظلم و ستم فرا میخواند در آموزه های دینی از سویی مسلمانان به پرهیز از ظلم و ستم دعوت شده اند و از سویی دیگر از مسلمانان خواسته شده است تا در برابر ظلم و ستم مستکبران و گردنکشان سکوت نکرده و با ظالمان ستیز کنند . به گونه ای که در نهج البلاغه می خوانیم آنگاه که خبر حمله لشکر دشمنان به سرحدات اسلامی به حضرت علی می رسد و ایشان متوجه می شوند که دشمنان زیور آلات از پای زن یهودی کشیده اند می فرماید : ( به خدا قسم اگر مسلمانی از غم این حادثه دق کند و بمیرد جای ملامت نیست . ) بنابر این از نظر اسلام دفاع از هر مظلومی واجب شرعی بر مسلمانان شمرده شده است در نتیجه با این اصل دائره شمول کسانی که در ارتباط با قدرتهای جهانی بایستی منافعشان را در نظر گرفت گسترده تر شده و شامل غیر مسلمانان مظلوم نیز می شود . 3 ج عزت اسلامی : بر طبق آیه 141 سوره نساء ( و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا ) مسلمان عزیز بوده و کافر حق تسلط بر مسلمان را به هیچ نحوی از انحاء نخواهد داشت . لذا حکومت اسلامی موظف است تمامی راههای را که به سلطه کفار و قدرتهای استکباری بر مسلمانان منجر می شود مسدود نمایند . این آیه که اندیشمندان مسلمان از آن قاعده ای به نام قاعده نفی سبیل استخراج نموده اند در سیاست خارجی بسیار مورد توجه بوده و دولت اسلامی موظف است در برخورد با قدرتهایی که برای به چنگ آوردن منافع مسلمانان نقشه می کشند تمامی مساعی خویش را برای در امان ماندن از راه نفوذ یا اصطلاحا سبیل بیگانگان و قدرتها به کار بندد . 4 ج تکلیف محوری : بر خلاف اصول سیاست خارجی اکثر کشورهای دنیا که صرفا بر اساس منافع کشور صورت میگیرد و در آن تنها سود و زیان مادی در نظر گرفته می شود در حکومت اسلامی تکلیف گرایی یکی از محورهای مهم تعیین نوع رابطه با کشورهای دیگر می باشد و بر اساس آن در ارتباط با جوامع بیگانه لازم است تکالیف و وظایف دینی نیز مد نظر قرار گیرد و در فضای بین المللی نیز بر مبنای تکلیفی که شریعت مقدس اسلام بر دوش دولت اسلامی گذاشته است به دشمنی با یک کشور یا حمایت از یک کشور دیگر بپردازد . 5 - اصل مصلحت : بر این اساس لازم است دولت اسلامی در ارتباط با قدرتهای بیگانه مصلحت و جهات خیر ارتباط را در نظر گرفته و تمام جوانب مثبت و منفی آن را بررسی کرده و آنگاه مصلحت را شناسایی نموده و بر اساس آن نوع رفتار معین گردد به عنوان مثال با توجه به اینکه دولت آفریقای جنوبی از سیاستهای نژاد پرستانه حمایت می کرد جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی رابطه خود را با این رژیم قطع نمود و پس از سرنگونی رژیم نژاد پرستانه در این کشور بلافاصله رابطه خود را با این کشور برقرار نمودند که همه این موارد بر اساس در نظر گرفتن مصلحت بود و یا جمهوری اسلامی ایران بر اساس مصلحت سطح روابط خود با برخی ابرقدرتها را کاهش می دهد و یا با برخی دولتهای اسلامی که ظاهرا چندان منافعی برای ایران ندارند اما در گستره جهان اسلام رابطه با آنها باعث خیراتی برای طرفین می شود گسترش می دهد . بر اساس این مبانی در آموزه های اسلامی چند نوع رفتار در قبال قدرتهای ستمکار و مستکبر نسبت به دولت اسلامی توصیه شده است : 1- دفاع از سرزمین ها و منافع مسلمانان و مستضعفان : امام جعفر صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم نقل می فرمایند : ( هر کس که صدای فریاد شخصی را بشنود که مسلمانان را به یاری می طلبد و او را اجابت نکند مسلمان نیست ) ( اصول کافی ج 3 ص 252 باب الاهتمام بامور المسلمین و النصیحه لهم و نفعهم ) در این روایت همانگونه که مشاهده می شود سخن از یاری خواستن شخصی است که درخواست کمک دارد و عدم اجابت فریاد او به معنای مسلمان نبودن فرد تلقی شده است در حالی که تصریح نشده است که حتما فردی که دچار مشکل شده است باید مسلمان باشد فلذا کمک به مظلومانی که مسلمانان و دولت اسلامی را به یاری فرا می خوانند ولو اینکه مسلمان هم نباشند بر دولت اسلامی و مسلمانان واجب است و در این راه لازم است با قدرتهایی که آنان را مورد ظلم و ستم قرار داده اند حتی وارد قتال شود . در این زمینه در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید : ( چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید ؟ همانان که می گویند : پروردگارا ما را از این شهری که مردم اش ستم پیشه اند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار داده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما .) ( نساء / آیه 75 ) بنابر این اصل دفاع از مظلومین و مستضعفین امری مسلم است اما برای تحقق عینی آن لازم است شرایطی را نیز در نظر گرفت از جمله اینکه دولت اسلامی قادر به پاسخگویی باشد لذا بر طبق آیه ( لایکلف الله نفسا الا وسعها ) و امثال آن توان پاسخگویی و حمایت دولت اسلامی بین حداقل و حداکثر با توجه به شرایط داخلی و جهانی در نوسان است . ( مبانی ، اصول و اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی ، صادق حقیقت ، ص 93 ) با این حال لازم است دولت اسلامی از هر گونه اقدام مشروعی که بتواند به تحقق اهدافش کمک نماید استفاده نماید و از کلیه ابزارهای ممکن بهره جوید ولو اینکه این ابزارها را خود دولتهای استکباری فراهم نموده باشند به عنوان مثال درحال حاضر جمهوری اسلامی ایران اگر چه ساختار سازمان ملل متحد را ساختاری ظالمانه دانسته و آن را در جهت منافع برخی قدرتها قلمداد می کند اما به استفاده ابزاری از این تریبون عمومی به منظور دفاع از حقوق حقه خود و سایر ملتها ی مستضعف و نیز افشای چهره مستکبران عالم می پردازد . 2 - افزایش و تقویت پایه های مقبولیت نظام به منظور پشتیبانی مردمی از نظام اسلامی و آرمانهای اسلامی آن 3 - فراهم نمودن زمینه هایی که بتوان در برابر قدرتهای جهانی ایستادگی نمود و کمترین سطح آسیب پذیری را داشت از جمله این اقدامات عبارتست از تلاش برای خودکفایی هر چه بیشتر که کشور را در برابر تهدیدهای ابرقدرتها به تحریم مصونیت می بخشد به عنوان مثال دولتهای استکباری به دنبال مواضع حقه کشورمان و با اطلاع از نیاز کشورمان به بنزین تلاش نمودند تا از این حربه به منظور به زانو در آوردن کشور ما استفاده کننداما با درایت مسئولان نظام طرح تولید بنزین داخلی به سرعت اجرایی شده و تیر دشمنان به سنگ خورد ، تلاش برای ارتقای سطح توسعه و آبادانی کشور و ارائه الگویی از نظام پیشرفته و توسعه یافته در تمام جوانب در کشور به جهانیان ، تلاش برای جلب رضایتمندی داخلی از طریق تامین خواست های داخلی ، ترویج روحیه خود اتکایی و نیز فرهنگ استکبار ستیزی در میان مردم و . . . . 4 - تقویت رابطه و همبستگی با دولتهای همسایه ، دولتهای اسلامی ، دولتهای تحت ستم و نیز دولتهای بزرگ غیر محارب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به طور کلی به این راهکارها در اصول 152 - 153 و 154 اشاره شده است به عنوان مثال در اصل 152 قانون اساسی چنین آمده است : ( سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جوئی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است . ) و یا در اصل 154 قانون اساسی چنین آمده است : ( جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق وعدل را حق ههمه مردم جهان می شناسد . بنابر این در عین خود داری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برار مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند . ) منابع جهت مطالعه بیشتر: - اسلام و حقوق بین الملل عمومی، ج2،1، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران 1377 - حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی، سید جلال الدین مدنی، چاپخانه علامه طباطبایی، 1375 - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - فقه سیاسی، حقوق تعهدات بین المللی در اسلام، عباسعلی عمید زنجانی،انتشارات سمت، 1379 - حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، سیدابوالفضل قاضی، نشر میران، 1383 - حقوق بین الملل عمومی، محمدرضا ضیایی بیگدلی، کتابخانه گنج دانش، 1383
عنوان سوال:

آیات و روایات درباره رابطه حکومت اسلامی با استکبار و کفار را بیان کنید؟


پاسخ:

آیات و روایات درباره رابطه حکومت اسلامی با استکبار و کفار را بیان کنید؟

با سلام، با مراجعه به اسلام مشاهده می کنیم در آموزه های دینی دستورات مختلفی در برخورد با مستکبران و دشمنان وجود دارد که گاه ممکن است این آموزه ها در تعارض با هم به نظر رسد. اما با نگاهی جامع نگرانه متوجه می شویم که هیچ گونه تعارضی میان این اجزا وجود ندارد به عبارتی آموزه های اسلامی بایستی به شکل یک جدول جورچین ( پازل ) نگریسته شود که در ابتدای امر شاید اجزای پراکنده آن به تنهایی فاقد معنا باشند و حتی باعث گیج شدن ما شوند اما با نگاهی به کل جدول در می یابیم که هر کدام از قطعات دارای جایگاهی مخصوص در جدول می باشد که با چیدن آنها در کنار هم این جدول معنای اصلی و حقیقی خویش را پیدا می کند . در موضوع مورد بحث نیز از سویی با دستوراتی دال بر شدت عمل با دشمنان مواجهیم و سخن از جنگ و جهاد و شهادت به میان آمده و حتی در سیره عملی برخی ائمه معصومین همچون امام حسین جنگ و شهادت برجسته می باشد اما از سویی دیگر با سیره عملی برخی ائمه دیگر مواجه می شویم که بر طبق آن جایگاهی برای جنگ و جهاد نمی یابیم همچون صلحنامه هایی که پیامبر با مشرکان منعقد نمود ( همچون صلح حدیبیه ) و یا صلح امام حسن علیه السلام که در بادی امر معارض با آموزه های اول می باشد اما با کمی تامل در می یابیم که هر کدام از این رفتارها و آموزه ها آنگاه که در ظرف خویش قرار گیرد نه تنها تعارضی با دیگری نخواهد داشت بلکه رفتار صحیح همان رفتاری است که در آن ظرف به آن توصیه شده و یا موردعمل قرار گرفته است . بنابر این با در نظر گرفتن شرایط دوران امام حسین متوجه می شویم که آنچه به حفظ وتبلیغ دین اسلام و ابلاغ پیام حق و حقیقت جویی کمک می کرد آماده شدن برای جنگ و شهادت و اسارت خاندان او بود کما اینکه امروزه نیز می بینیم که این ماجرا تاثیرات عمیق و عظیم خود را در احیای اسلام گذارده است و حال آنکه در دوران امام حسن مجتبی شرایط جامعه اسلامی به گونه ای بود که حفظ اسلام نیازمند صلح بود و اگر هم امام حسن اقدام به جنگ و جهاد می نمود خون او هدر می رفت و بازتابی که ناشی از شهادت امام حسین در جامعه پدید آمد در آن مقطع به وجود نمی آمد که البته مجال تشریح این تفاوت زمانی در اینجا نیست و برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب صلح امام حسن نوشته شیخ راضی آل یاسین ، ترجمه مقام معظم رهبری مراجعه فرمایید . بنابر این با یک نگاه کلی به آموزه های دینی در می یابیم که آموزه های دینی اگر چه از اصول ثابتی برخوردارند و در راستای اجرای شریعت اسلامی و گسترش عدل و عدالت می باشد اما در مقام عمل و به لحاظ تاکتیک ها تفاوت هایی با هم دارند که عوامل مختلفی از جمله حفظ اساس اسلام و مصلحت جامعه اسلامی نوع رفتار احسن را برای ما معین می نماید . در زمینه سیاست خارجی حکومت اسلامی نیز عینا با همین مساله مواجه هستیم و نمی توان به صرف اینکه در بخشهایی از آموزه های دینی سخن از جنگ و جهاد و . . . به میان آمده است آن را مبنای عمل خود قرار داده و به صورت یک جانبه قضاوت نماییم بلکه لازم است تمام جوانب امر را رعایت کرده و با در نظر گرفتن سایر آموزه ها و نیز شرایط تحقق هر یکی از عناوین از قبیل جنگ ، صلح ، دیپلماسی و . . . تصمیم لازم را اتخاذ نماییم . بنا بر این اگر چه طبق آموزه های دینی آیات ، روایات و سیره عملی دال بر شدت عمل با کفار و گردنکشان را شاهد هستیم اما از دیگر سو با گزینه هایی همچون صلح ، مودت و . . . نیز مواجهیم که باید حکومت اسلامی با درنظر گرفتن اصولی گزینه برتر را انتخاب نموده و بر طبق آن عمل نماید . از طرفی در اندیشه اسلامی اصولی وجود دارد که در رابطه با سایر کشورها و قدرتها و به ویژه ابرقدرتها تعیین کننده نوع رفتار ما با دیگران می باشند که مهمترین آنها عبارتند از : 1 ج اصل امت محوری : به عبارتی از نظر دین مبین اسلام آنچه مهم است مساله امت است و نه ملت و ملیت خاص . قرآن کریم هر گاه از مسلمانان یاد می کند آنان را به نام امت یاد می کند همچون آیه 92 سوره انبیاء که می فرماید : ( ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون یعنی این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم پس مرا بپرستید ) فلذا بر طبق مبانی دینی مرزهای جغرافیایی اعتباری نداشته و در نتیجه دائره شمول کسانی که باید از منافعشان دفاع نمود گسترش یافته و شامل تمام مسلمانان اعم از ایرانی و غیر ایرانی و اعم از شیعه و غیر شیعه می شود . 2 - ظلم ستیزی واستکبار ستیزی : بر اساس مبانی دینی اسلام ما را به مبارزه همیشگی با ظلم و ستم فرا میخواند در آموزه های دینی از سویی مسلمانان به پرهیز از ظلم و ستم دعوت شده اند و از سویی دیگر از مسلمانان خواسته شده است تا در برابر ظلم و ستم مستکبران و گردنکشان سکوت نکرده و با ظالمان ستیز کنند . به گونه ای که در نهج البلاغه می خوانیم آنگاه که خبر حمله لشکر دشمنان به سرحدات اسلامی به حضرت علی می رسد و ایشان متوجه می شوند که دشمنان زیور آلات از پای زن یهودی کشیده اند می فرماید : ( به خدا قسم اگر مسلمانی از غم این حادثه دق کند و بمیرد جای ملامت نیست . ) بنابر این از نظر اسلام دفاع از هر مظلومی واجب شرعی بر مسلمانان شمرده شده است در نتیجه با این اصل دائره شمول کسانی که در ارتباط با قدرتهای جهانی بایستی منافعشان را در نظر گرفت گسترده تر شده و شامل غیر مسلمانان مظلوم نیز می شود . 3 ج عزت اسلامی : بر طبق آیه 141 سوره نساء ( و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا ) مسلمان عزیز بوده و کافر حق تسلط بر مسلمان را به هیچ نحوی از انحاء نخواهد داشت . لذا حکومت اسلامی موظف است تمامی راههای را که به سلطه کفار و قدرتهای استکباری بر مسلمانان منجر می شود مسدود نمایند . این آیه که اندیشمندان مسلمان از آن قاعده ای به نام قاعده نفی سبیل استخراج نموده اند در سیاست خارجی بسیار مورد توجه بوده و دولت اسلامی موظف است در برخورد با قدرتهایی که برای به چنگ آوردن منافع مسلمانان نقشه می کشند تمامی مساعی خویش را برای در امان ماندن از راه نفوذ یا اصطلاحا سبیل بیگانگان و قدرتها به کار بندد . 4 ج تکلیف محوری : بر خلاف اصول سیاست خارجی اکثر کشورهای دنیا که صرفا بر اساس منافع کشور صورت میگیرد و در آن تنها سود و زیان مادی در نظر گرفته می شود در حکومت اسلامی تکلیف گرایی یکی از محورهای مهم تعیین نوع رابطه با کشورهای دیگر می باشد و بر اساس آن در ارتباط با جوامع بیگانه لازم است تکالیف و وظایف دینی نیز مد نظر قرار گیرد و در فضای بین المللی نیز بر مبنای تکلیفی که شریعت مقدس اسلام بر دوش دولت اسلامی گذاشته است به دشمنی با یک کشور یا حمایت از یک کشور دیگر بپردازد . 5 - اصل مصلحت : بر این اساس لازم است دولت اسلامی در ارتباط با قدرتهای بیگانه مصلحت و جهات خیر ارتباط را در نظر گرفته و تمام جوانب مثبت و منفی آن را بررسی کرده و آنگاه مصلحت را شناسایی نموده و بر اساس آن نوع رفتار معین گردد به عنوان مثال با توجه به اینکه دولت آفریقای جنوبی از سیاستهای نژاد پرستانه حمایت می کرد جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی رابطه خود را با این رژیم قطع نمود و پس از سرنگونی رژیم نژاد پرستانه در این کشور بلافاصله رابطه خود را با این کشور برقرار نمودند که همه این موارد بر اساس در نظر گرفتن مصلحت بود و یا جمهوری اسلامی ایران بر اساس مصلحت سطح روابط خود با برخی ابرقدرتها را کاهش می دهد و یا با برخی دولتهای اسلامی که ظاهرا چندان منافعی برای ایران ندارند اما در گستره جهان اسلام رابطه با آنها باعث خیراتی برای طرفین می شود گسترش می دهد . بر اساس این مبانی در آموزه های اسلامی چند نوع رفتار در قبال قدرتهای ستمکار و مستکبر نسبت به دولت اسلامی توصیه شده است : 1- دفاع از سرزمین ها و منافع مسلمانان و مستضعفان : امام جعفر صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم نقل می فرمایند : ( هر کس که صدای فریاد شخصی را بشنود که مسلمانان را به یاری می طلبد و او را اجابت نکند مسلمان نیست ) ( اصول کافی ج 3 ص 252 باب الاهتمام بامور المسلمین و النصیحه لهم و نفعهم ) در این روایت همانگونه که مشاهده می شود سخن از یاری خواستن شخصی است که درخواست کمک دارد و عدم اجابت فریاد او به معنای مسلمان نبودن فرد تلقی شده است در حالی که تصریح نشده است که حتما فردی که دچار مشکل شده است باید مسلمان باشد فلذا کمک به مظلومانی که مسلمانان و دولت اسلامی را به یاری فرا می خوانند ولو اینکه مسلمان هم نباشند بر دولت اسلامی و مسلمانان واجب است و در این راه لازم است با قدرتهایی که آنان را مورد ظلم و ستم قرار داده اند حتی وارد قتال شود . در این زمینه در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید : ( چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی جنگید ؟ همانان که می گویند : پروردگارا ما را از این شهری که مردم اش ستم پیشه اند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار داده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما .) ( نساء / آیه 75 ) بنابر این اصل دفاع از مظلومین و مستضعفین امری مسلم است اما برای تحقق عینی آن لازم است شرایطی را نیز در نظر گرفت از جمله اینکه دولت اسلامی قادر به پاسخگویی باشد لذا بر طبق آیه ( لایکلف الله نفسا الا وسعها ) و امثال آن توان پاسخگویی و حمایت دولت اسلامی بین حداقل و حداکثر با توجه به شرایط داخلی و جهانی در نوسان است . ( مبانی ، اصول و اهداف سیاست خارجی دولت اسلامی ، صادق حقیقت ، ص 93 ) با این حال لازم است دولت اسلامی از هر گونه اقدام مشروعی که بتواند به تحقق اهدافش کمک نماید استفاده نماید و از کلیه ابزارهای ممکن بهره جوید ولو اینکه این ابزارها را خود دولتهای استکباری فراهم نموده باشند به عنوان مثال درحال حاضر جمهوری اسلامی ایران اگر چه ساختار سازمان ملل متحد را ساختاری ظالمانه دانسته و آن را در جهت منافع برخی قدرتها قلمداد می کند اما به استفاده ابزاری از این تریبون عمومی به منظور دفاع از حقوق حقه خود و سایر ملتها ی مستضعف و نیز افشای چهره مستکبران عالم می پردازد . 2 - افزایش و تقویت پایه های مقبولیت نظام به منظور پشتیبانی مردمی از نظام اسلامی و آرمانهای اسلامی آن 3 - فراهم نمودن زمینه هایی که بتوان در برابر قدرتهای جهانی ایستادگی نمود و کمترین سطح آسیب پذیری را داشت از جمله این اقدامات عبارتست از تلاش برای خودکفایی هر چه بیشتر که کشور را در برابر تهدیدهای ابرقدرتها به تحریم مصونیت می بخشد به عنوان مثال دولتهای استکباری به دنبال مواضع حقه کشورمان و با اطلاع از نیاز کشورمان به بنزین تلاش نمودند تا از این حربه به منظور به زانو در آوردن کشور ما استفاده کننداما با درایت مسئولان نظام طرح تولید بنزین داخلی به سرعت اجرایی شده و تیر دشمنان به سنگ خورد ، تلاش برای ارتقای سطح توسعه و آبادانی کشور و ارائه الگویی از نظام پیشرفته و توسعه یافته در تمام جوانب در کشور به جهانیان ، تلاش برای جلب رضایتمندی داخلی از طریق تامین خواست های داخلی ، ترویج روحیه خود اتکایی و نیز فرهنگ استکبار ستیزی در میان مردم و . . . . 4 - تقویت رابطه و همبستگی با دولتهای همسایه ، دولتهای اسلامی ، دولتهای تحت ستم و نیز دولتهای بزرگ غیر محارب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به طور کلی به این راهکارها در اصول 152 - 153 و 154 اشاره شده است به عنوان مثال در اصل 152 قانون اساسی چنین آمده است : ( سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جوئی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است . ) و یا در اصل 154 قانون اساسی چنین آمده است : ( جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق وعدل را حق ههمه مردم جهان می شناسد . بنابر این در عین خود داری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برار مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند . ) منابع جهت مطالعه بیشتر: - اسلام و حقوق بین الملل عمومی، ج2،1، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران 1377 - حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی، سید جلال الدین مدنی، چاپخانه علامه طباطبایی، 1375 - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - فقه سیاسی، حقوق تعهدات بین المللی در اسلام، عباسعلی عمید زنجانی،انتشارات سمت، 1379 - حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، سیدابوالفضل قاضی، نشر میران، 1383 - حقوق بین الملل عمومی، محمدرضا ضیایی بیگدلی، کتابخانه گنج دانش، 1383





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین