چرا می گویند دموکراسی در ایران موجودی ناقص الخلقه است؟ توضیح کامل دهید. اینکه (چرا می گویند دموکراسی در ایران موجودی ناقص الخلقه است؟) را باید از کسانی سوال نمود که خود طراح و مروج چنین شبهاتی بوده و با تحریف واقعیات در صدد نادیده گرفتن دستاوردهای ارزنده انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف می باشند . واقعیت این است که قضاوت پیرامون پرسش فوق نیازمند بررسی موضوعات متعددی نظیر اینکه ؛ چنین دیدگاهی کدام نوع از انواع دموکراسی را مد نظر دارد ؟ چه تعریفی از دموکراسی کامل و شاخصه های آن دارد ؟ آیا اساساً برای تحقق کامل دموکراسی و مردمسالاری شرایط و زمینه هایی را در نظر می گیرد ؟ یا اینکه دموکراسی را موجودی خلق الساعه می داند ؟ و... می باشد. در ادامه به بررسی دموکراسی در ایران می پردازیم : دموکراسی معانی و مدلهای بسیار متعدد دارد که این موضوع خود باعث سوء برداشت ها و ارایه دیدگاههای متضاد و متشتت در جامعه ما و بسیاری از جوامع دیگر خصوصا جوامع اسلامی شده است. به طور کلی می توان تمامی معانی و مدلهای موکراسی را در دو دسته تقسیم بندی کرد: 1. رویکرد ها و قرائت هایی که دموکراسی را تنها به مثابه (روش) برای توزیع قدرت سیاسی و ابزار و ساز و کاری صوری برای تصمیم گیری می دانند. 2. مدلهایی که دموکراسی را نوعی هدف و (ارزش) می دانند. در این تفکر دموکراسی بر مبنای اصول و ارزش های خاص استوار است و انتخاب و رأی اکثریت یا کاشف از خیر واقعی و مصلحت عمومی جامعه شمرده می شود. و یا بر اساس نگرش پوزیتویستی ملاک ارزشگزاری چیزی جز رأی خواست مردم نیست و هیچ خیر مصلحت واقعی ورای خواسته های انسانها تصور نمی شود. مسلما رویکرد اول دمکراسی روشی) نه تنها هیچ گونه مشکل با نظام اسلامی ندارد، بلکه حتی مورد تأکید آموزه های دینی مبین اسلام می باشد و در اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخت شده و راهکارهای تحقق آن در نظر گرفته شده است. (ر.ک: اصول 1، 3، 6، 7، 19، 20، 21، 23، 24، 26، 27 و ...) چنانکه در اصل پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آده است: (حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند، یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال می کنند). بررسی اصول متعدد فوق و مشارکت های گسترده مردم در تمامی بخش های اداره کشور به خوبی بیانگر این واقعیت است که نظام اسلامی ایران از مردم سالارترین کشورهای جهان بوده و شاخصه های مردم سالاری و دموکراسی نظیر رضایت مردم، مشارکت، اصل برابری و آزادی، حاکمیت قانون انتخابات آزاد و سیستم نمایندگی و ... بر اساس مبانی دقیق و حقیقی و خیر واقعی انسان در آن وجود دارد. و تکامل مادی و معنوی فد و جامعه را تضمین می نماید. اما رویکرد دوم: که بر اساس مبانی معرفتی، جهان شناختی و انسان شناختی خاص لیبرالیسم و ارزشهای آن بنا گردیده است و با رویکرد ناقص مادیگرایانه به جهان و انسان، خیرواقعی بشر را تنها در خواست و ارادهء اکثریت و تأمین نیازهای مادی آن می داند، به هیچ وجه با شرایط و مبانی فکری، فرهنگی و مذهبی جامعه ما سازگار نمی باشد؛ همانگونه که نمی توان درخت کاکتوس صحراهای خشک آمریکا را در مناطق خوش آب و هوا، کشت نمود، نمی توان دموکراسی متناسب با شرایط فکری، فرهنگی، تاریخی کشورهای غربی را در جامعه ای که تفاوت های اساسی فکری، فرهنگی و تاریخی کشورهای غربی را در جامعه ای که تفاوت های اساسی فکری، فرهنگی، تاریخی و غیره با آن کشورها دارد، ترویج داده و انتظار برداشت محصول مشابه را داشت. از این رو معنای مورد قبول و متناسب با جامعه ما از اصطلاح دموکراسی همان (مردم سالاری دینی) می باشد. اکنون با توجه به مقدمه فوق در پاسخ به سؤال می توان مجموعه این اشکالات و نارسائی ها را در عوامل ذیل دسته بندی نمود: الف. موانع تاریخی: تثبیت و نهادینه شدن مردم سالاری در هر جامعه ای نیازمند گذر مدت زمان طولانی و تمرین فرآیندهای مشارکت مردمی است. از این رو طبیعی است جامعه ای نظیر جامعه ما با سابقه طولانی حکومت های استبدادی و پادشاهی 2500 ساله، در جهت بسط و نهادینه نمودن مردم سالاری دینی در تمامی سطوح و لایه های نظام سیاسی و جامعه، نیازمند زمان می باشد. و صرف تغییر نظام سیاسی و وجود جموری اسلامی با محوریت ولایت فقیه به تنهایی در نهادینه نمودن مردم سالاری دینی کافی نیست. ب. موانع فرهنگی: 1. مشکلات ناشی از روشنفکران غرب گرا: تأثیر پذیری از تفکرات رایج در غرب و تلاش برای الگو قرار دادن غرب در همه عرصه های زندگی یکی از مهمترین موانعی است که مشکلات زیادی را در فهم و تحقق مردمسالاری در جامعه ما به وجود آورده است. روشنفکران و دگراندیش بدون توجه به تضاد و ناهمخوانی شرایط و زمینه های فکری، فرهنگی، تاریخی و ... که دموکراسی غربی در دامن آن رشد و نمو یافته است؛ بر الگوپذیری کامل جامعه ما از غرب، اصرار می ورزند، و این خود نه تنها کمکی در گسترش و نهادینه شدن دموکراسی در جامعه ما نمی کند، بلکه با ایجاد ابهامات زیاد، موانع متعددی را برای محقق نمودن کامل مردم سالاری دینی و بسط آن به وجود آورده است. از نظر تاریخی این گروه نه تنها کمکی به ترویج و بسط دموکراسی در ایران نکرده اند ، بلکه در مقاطع سرنوشت سازی مانند انقلاب مشروطه، و یا جریان نهضت ملی نفت و حوادث 1332، به دلیل وابستگی به غرب، ضربه های زیادی بر جنبش های آزادی خواه ایران، وارد آورده و سبب به قدرت رسیدن مجدد استبداد در این سرزمین شدند. (داود، مهدوی زادگان، غرب و دموکراسی درجه دوم در ایران معاصر، فصلنامه کتاب نقد، ش 21 و 20، پائیز و زمستان 80، ص 48) در زمان حاضر نیز با الگو قرار دادن غرب و چشم پوشی از نقاط منفی آن، درصدد ایجاد اختلال در تحقق کامل مردم سالاری دینی _به عنوان جدی ترین رقیب قدرتمند دموکراسی غربی_ می باشند. 2. مشکلات ناشی از فرهنگ سیاسی فرهنگ سیاسی چگونگی تلقی و جهت گیری مردم نسبت به نظام سیاسی و کاردهای آن را بیان می نماید. فرهنگ سیاسی در هر جامعه ای متفاوت می باشد در برخی جوامع مردم نسبت به نظام سیاسی و فرایندهای آن، کاملا بی تفاوت بوده و هیچ گونه احساس مشارکت و مسؤولیتی ندارند. و در برخی جوامع میزان مشارکت و احساس مسؤولیت سیاسی در بین مردم بیشتر می باشد از این رو دانشمندان علوم سیاسی فرهنگ سیاسی را به محدود، تبعی و مشارکتی تقسیم کرده اند. از سوی دیگر دموکراسی و مردم سالاری با فرهنگ سیاسی جامعه ارتباطی عمیق دارد و هر نوع فرهنگ سیاسی مستعد مردم سالاری نمی باشد. مهیا ترین فرهنگ سیاسی برای تحقق و گسترش کامل مردم سالاری زمانی است که هم توده های مردم و هم تمامی لایه های هیئت حاکمه، به مردم سالاری و آموزه های آن ایمان داشته و در عمل نیز شدیدا به آن پای بند باشند. فرهنگ سیاسی جامعه ما پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حالتی محدود داشته و عموم مردم هیچ گونه احساس مسؤولیت و مشارکتی در عرصه فرایندهای سیاستگذاری و اجرای امور کشور نداشتند. و این حالت به دلیل طولانی بودن دوران استبداد، به صورت نهادینه درآمده بود، شکل گیری انقلاب اسلامی و حوادث ناشی از آن نظیر راهپیمایی های گسترده و قیام های مردم که از سال 42 به بعد گسترش بیشتری پیدا نمود، به تدریج روحیه مشارکت سیاسی و احساس مسؤولیت را در مردم به وجود آورد، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و تغییر ساختار سیاسی مستبدانه پهلوی و تشکل حکومت مردمی و ترویج فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه، نقش بسیار مهمی در بالا بردن دامنه مشارکت سیاسی مردم داشت. برگزاری رفراندم مربوط به جمهوری اسلامی، انتخابات متعدد خبرگان قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، شوراها ، انجمن های مختلف، راهپیمایی ها، حضور داوطلبانه قشرهای عظیم مردم در دفاع مقدس و ...، همگی بیانگر احساس مسؤولیت سیاسی مردم و تغییر فرهنگ سیاسی آنان از فرهنگ سیاسی محدود به فرهنگ شیاسی مشارکتی می باشد ولی با این همه بررسی واقعیت های موجود بیانگر این حقیقت است که جامعه ما نیازمند تجربه بیشتری در زمینه مردم سالاری است و متأسفانه هنوز در لایه هایی از سیستم سیاسی و اداری جامعه افرادی یافت می شوند که تحت تأثیر رسوبات فرهنگ سیاسی قبل از انقلاب، روحیه مردم سالاری را بر نمی تابند و همچنین در بخش هایی از جامعه روحیه بی تفاوتی در مقابل برخی عملکردهای اشتباه مسؤولین اجرایی و ... حاکم بوده و حتی در انتخابات بعضا تحت تأثیر احساسات و تبلیغات قرار گرفته و از عقلانیت سیاسی و انتخاب آگاهانه همراه با شناخت واقعی و معیارهای لازم، دور می شوند. 3. مشکلات ناشی از نهادینه نشدن فرهنگ اصیل اسلامی متأسفانه علی رغم گذشت بیش از دو دهه از وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت دینی، هنوز آن گونه که شایسته نظام و جامعه اسلامی است، فرهنگ اصیل اسلامی، آموزه ها و ارزش های آن در ابعاد مختلف، خصوصا در حوزه های اجتماعی و سیاسی به طور کامل در تمامی اقشار جامعه، نهادینه نشده است. به طور طبیعی چنین مسأله ای موجب عدم شکل گیری و تحقق کامل مردم سالاری دینی می شود. ج. موانع ساختاری: گسترش و نهادینه شدن دموکراسی و مردم سالاری دینی نیازمند شرایط و ساختارهای لازم می باشد، با پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات بسیار اساسی و شگرفی در ساختارهای سیاسی، حقوقی ، فرهنگی، اقتصادی جامعه به وجود آمد و راههای مشارکت سیاسی مردم در بخش های مختلف حکومت را فراهم نمود. اما با این همه در بعضی زمینه ها هنوز مشکلاتی باقی است مانند فرهنگ _که اشاره شد_ یا اقتصاد و ... به عنوان نمونه تا زمانی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی بخش های مختلف یک جامعه همچنان باقی باشد، نمی توان امیدی به تحقق دموکراسی در آن کشور داشت؛ (اوضاع اقتصادی که موجب تباهی رفاه مادی شهروندان شود و شهروندان را وا دارد تا به مقدار زیاد، یا منحصرا به مسأله بقاء خود و خانواده شان بیندیشند، تکیه گاهی برای دموکراسی نیرومند نخواهد بود). (کال کوهن، دموکراسی، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران: انتشارات خوارزمی، 1373، ص 165) همچنی در روایات اسلامی در کنار توجه به مشارکت مردم، به دشت به بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و ... مردم تأکید شده است چنانکه امام علی(ع) در عهد نامه خویش به مالک اشتر می نویسد: (انما عماد الدین ... العامه من الامه فلیکن صغوک لهم و میلک معهم) (نهج البلاغه، نامه 53) یعنی (اما ستون دین ... عامه مردم هستند پس باید توجه تو به آنان بیشتر باشد و میل تو به ایشان افزونتر باشد). و در جای دیگر می فرماید: (انما الشوری للمهاجرین و الانصار) (نهج البلاغه، نامه 6) ؛(شورا از آن مهاجران و انصار است). و در خصوص حمایت از فعالیت اقتصادی و بهبود وضعیت زندگی مردم به مالک اشتر می نویسد: (و لیکن نظرک فی عماره الارض ابلغ من نظرک فی استجلاب الخراج الان ذلک لایدرک الا بالعماره و من طلب الخراج بلا عماره اخرب البلاد و اهلک العباد) (نهج البلاغه، نامه 53)؛ (باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه آبادانی زمین باشی، زیرا خراج حاصل نمی شود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلب کند و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است). واقعیت اینست که در جامعه کنونی ما قشرهای زیادی از مردم گرفتار مشکلات اقتصادی و اجتماعی بوده و طبیعی است با داشتن چنین دغدغه هایی، نمی توان انتظار چندانی از جامعه پیرامون مسؤولیت و حساسیت بالا در مورد حکومت و مشارکت سیاسی در فرآیندهای آن و نظارت بر قدرت انتخاب آگاهانه همراه با تعقل سیاسی و ... داشت. د. عوامل خارجی: بررسی عملکرد دولتهای استعماری در ارتباط با مردم ایران، از ابتدا تاکنون به خوبی بیانگر این واقعیت است که آنان همواره دشمن برقراری دموکراسی و مردم سالاری در این سرزمین بوده اند، کودتای اسفند سال 1299 ش توسط انگلیسی ها، کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط آمریکائیها و به طراحی انگلیسی ها و به وجود آوردن حکومت استبدادی رضاخان و محمدرضا از نمونه های روشن دشمنی آنان با تشکیل حکومت های مردمی در ایران می باشد، توطئه های آنان در جلوگیری از وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن گواه دیگری بر این مسأله است. (داود مهدی زادگان، همان، ص 50) اصولا دولتهای استعماری علی رغم شعارهای فریبنده شان پیرامون آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و ... به هیچ وجه به این موضوعات معتقد نبوده و با منافع آنان ناسازگاری دارد. افزون بر این شکل گیری ایدئولوژی قدرتمند اسلامی و الگوی مردم سالاری دینی که ایدئولوژی لیبرال_دموکراسی غرب را به چالش جدی کشانده است، عزم آنان را در مواجهه جدی با انقلاب اسلامی و جلوگیری از تحقق کامل آرمانها و ارزش های آن واداشته است تا جایی که از هرگونه اقدامی در جهت تضعیف مردم سالاری دینی دریغ نمی ورزند. و آخرین نکته اینکه علی رغم مشکلات فوق، همانگونه که بیان شد، به طور یقین و جد وضعیت دموکراسی و مردم سالاری در ایران و اصول و شاخصه های آن، به مراتب بهتر و پیشرفته تر از بسیاری از کشورهایی است که در حال حاضر خود را سردمدار دموکراسی در جهان می دانند و مردم خود را با ابزارهای مختلف تبلیغاتی در ناآگاهی و غفلت از خود و جهان پیرامون خود نگاه داشته اند، می باشد. ولی با این همه ما موظفیم که نگاهی دقیق و واقع بینانه به مسائل کشور خود و جامعه اسلامیمان داشته باشیم و به صورت کارشناسی و همراه با خیرخواهی درصدد رفع آنها برآییم تا انشاء الله الگوی مردم سالاری دینی به صورت کامل محقق شده و مورد بهره گیری سایر ملتها قرار گیرد. (امروزه مردم سالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی حرف نو و جدیدی است که توجه بسیاری از ملت ها ، شخصیت ها و روشنفکران عالم را به سوی خود جلب کرده است.)، (مقام معظم رهبری، روزنامه کیهان، 29 آبان 1379) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 5/100116980)
چرا می گویند دموکراسی در ایران موجودی ناقص الخلقه است؟ توضیح کامل دهید.
اینکه (چرا می گویند دموکراسی در ایران موجودی ناقص الخلقه است؟) را باید از کسانی سوال نمود که خود طراح و مروج چنین شبهاتی بوده و با تحریف واقعیات در صدد نادیده گرفتن دستاوردهای ارزنده انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف می باشند . واقعیت این است که قضاوت پیرامون پرسش فوق نیازمند بررسی موضوعات متعددی نظیر اینکه ؛ چنین دیدگاهی کدام نوع از انواع دموکراسی را مد نظر دارد ؟ چه تعریفی از دموکراسی کامل و شاخصه های آن دارد ؟ آیا اساساً برای تحقق کامل دموکراسی و مردمسالاری شرایط و زمینه هایی را در نظر می گیرد ؟ یا اینکه دموکراسی را موجودی خلق الساعه می داند ؟ و... می باشد. در ادامه به بررسی دموکراسی در ایران می پردازیم : دموکراسی معانی و مدلهای بسیار متعدد دارد که این موضوع خود باعث سوء برداشت ها و ارایه دیدگاههای متضاد و متشتت در جامعه ما و بسیاری از جوامع دیگر خصوصا جوامع اسلامی شده است. به طور کلی می توان تمامی معانی و مدلهای موکراسی را در دو دسته تقسیم بندی کرد:
1. رویکرد ها و قرائت هایی که دموکراسی را تنها به مثابه (روش) برای توزیع قدرت سیاسی و ابزار و ساز و کاری صوری برای تصمیم گیری می دانند.
2. مدلهایی که دموکراسی را نوعی هدف و (ارزش) می دانند. در این تفکر دموکراسی بر مبنای اصول و ارزش های خاص استوار است و انتخاب و رأی اکثریت یا کاشف از خیر واقعی و مصلحت عمومی جامعه شمرده می شود. و یا بر اساس نگرش پوزیتویستی ملاک ارزشگزاری چیزی جز رأی خواست مردم نیست و هیچ خیر مصلحت واقعی ورای خواسته های انسانها تصور نمی شود. مسلما رویکرد اول دمکراسی روشی) نه تنها هیچ گونه مشکل با نظام اسلامی ندارد، بلکه حتی مورد تأکید آموزه های دینی مبین اسلام می باشد و در اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخت شده و راهکارهای تحقق آن در نظر گرفته شده است. (ر.ک: اصول 1، 3، 6، 7، 19، 20، 21، 23، 24، 26، 27 و ...) چنانکه در اصل پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آده است: (حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند، یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال می کنند). بررسی اصول متعدد فوق و مشارکت های گسترده مردم در تمامی بخش های اداره کشور به خوبی بیانگر این واقعیت است که نظام اسلامی ایران از مردم سالارترین کشورهای جهان بوده و شاخصه های مردم سالاری و دموکراسی نظیر رضایت مردم، مشارکت، اصل برابری و آزادی، حاکمیت قانون انتخابات آزاد و سیستم نمایندگی و ... بر اساس مبانی دقیق و حقیقی و خیر واقعی انسان در آن وجود دارد. و تکامل مادی و معنوی فد و جامعه را تضمین می نماید. اما رویکرد دوم: که بر اساس مبانی معرفتی، جهان شناختی و انسان شناختی خاص لیبرالیسم و ارزشهای آن بنا گردیده است و با رویکرد ناقص مادیگرایانه به جهان و انسان، خیرواقعی بشر را تنها در خواست و ارادهء اکثریت و تأمین نیازهای مادی آن می داند، به هیچ وجه با شرایط و مبانی فکری، فرهنگی و مذهبی جامعه ما سازگار نمی باشد؛ همانگونه که نمی توان درخت کاکتوس صحراهای خشک آمریکا را در مناطق خوش آب و هوا، کشت نمود، نمی توان دموکراسی متناسب با شرایط فکری، فرهنگی، تاریخی کشورهای غربی را در جامعه ای که تفاوت های اساسی فکری، فرهنگی و تاریخی کشورهای غربی را در جامعه ای که تفاوت های اساسی فکری، فرهنگی، تاریخی و غیره با آن کشورها دارد، ترویج داده و انتظار برداشت محصول مشابه را داشت. از این رو معنای مورد قبول و متناسب با جامعه ما از اصطلاح دموکراسی همان (مردم سالاری دینی) می باشد. اکنون با توجه به مقدمه فوق در پاسخ به سؤال می توان مجموعه این اشکالات و نارسائی ها را در عوامل ذیل دسته بندی نمود: الف. موانع تاریخی: تثبیت و نهادینه شدن مردم سالاری در هر جامعه ای نیازمند گذر مدت زمان طولانی و تمرین فرآیندهای مشارکت مردمی است. از این رو طبیعی است جامعه ای نظیر جامعه ما با سابقه طولانی حکومت های استبدادی و پادشاهی 2500 ساله، در جهت بسط و نهادینه نمودن مردم سالاری دینی در تمامی سطوح و لایه های نظام سیاسی و جامعه، نیازمند زمان می باشد. و صرف تغییر نظام سیاسی و وجود جموری اسلامی با محوریت ولایت فقیه به تنهایی در نهادینه نمودن مردم سالاری دینی کافی نیست. ب. موانع فرهنگی: 1. مشکلات ناشی از روشنفکران غرب گرا: تأثیر پذیری از تفکرات رایج در غرب و تلاش برای الگو قرار دادن غرب در همه عرصه های زندگی یکی از مهمترین موانعی است که مشکلات زیادی را در فهم و تحقق مردمسالاری در جامعه ما به وجود آورده است. روشنفکران و دگراندیش بدون توجه به تضاد و ناهمخوانی شرایط و زمینه های فکری، فرهنگی، تاریخی و ... که دموکراسی غربی در دامن آن رشد و نمو یافته است؛ بر الگوپذیری کامل جامعه ما از غرب، اصرار می ورزند، و این خود نه تنها کمکی در گسترش و نهادینه شدن دموکراسی در جامعه ما نمی کند، بلکه با ایجاد ابهامات زیاد، موانع متعددی را برای محقق نمودن کامل مردم سالاری دینی و بسط آن به وجود آورده است. از نظر تاریخی این گروه نه تنها کمکی به ترویج و بسط دموکراسی در ایران نکرده اند ، بلکه در مقاطع سرنوشت سازی مانند انقلاب مشروطه، و یا جریان نهضت ملی نفت و حوادث 1332، به دلیل وابستگی به غرب، ضربه های زیادی بر جنبش های آزادی خواه ایران، وارد آورده و سبب به قدرت رسیدن مجدد استبداد در این سرزمین شدند. (داود، مهدوی زادگان، غرب و دموکراسی درجه دوم در ایران معاصر، فصلنامه کتاب نقد، ش 21 و 20، پائیز و زمستان 80، ص 48) در زمان حاضر نیز با الگو قرار دادن غرب و چشم پوشی از نقاط منفی آن، درصدد ایجاد اختلال در تحقق کامل مردم سالاری دینی _به عنوان جدی ترین رقیب قدرتمند دموکراسی غربی_ می باشند. 2. مشکلات ناشی از فرهنگ سیاسی فرهنگ سیاسی چگونگی تلقی و جهت گیری مردم نسبت به نظام سیاسی و کاردهای آن را بیان می نماید. فرهنگ سیاسی در هر جامعه ای متفاوت می باشد در برخی جوامع مردم نسبت به نظام سیاسی و فرایندهای آن، کاملا بی تفاوت بوده و هیچ گونه احساس مشارکت و مسؤولیتی ندارند. و در برخی جوامع میزان مشارکت و احساس مسؤولیت سیاسی در بین مردم بیشتر می باشد از این رو دانشمندان علوم سیاسی فرهنگ سیاسی را به محدود، تبعی و مشارکتی تقسیم کرده اند. از سوی دیگر دموکراسی و مردم سالاری با فرهنگ سیاسی جامعه ارتباطی عمیق دارد و هر نوع فرهنگ سیاسی مستعد مردم سالاری نمی باشد. مهیا ترین فرهنگ سیاسی برای تحقق و گسترش کامل مردم سالاری زمانی است که هم توده های مردم و هم تمامی لایه های هیئت حاکمه، به مردم سالاری و آموزه های آن ایمان داشته و در عمل نیز شدیدا به آن پای بند باشند. فرهنگ سیاسی جامعه ما پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حالتی محدود داشته و عموم مردم هیچ گونه احساس مسؤولیت و مشارکتی در عرصه فرایندهای سیاستگذاری و اجرای امور کشور نداشتند. و این حالت به دلیل طولانی بودن دوران استبداد، به صورت نهادینه درآمده بود، شکل گیری انقلاب اسلامی و حوادث ناشی از آن نظیر راهپیمایی های گسترده و قیام های مردم که از سال 42 به بعد گسترش بیشتری پیدا نمود، به تدریج روحیه مشارکت سیاسی و احساس مسؤولیت را در مردم به وجود آورد، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و تغییر ساختار سیاسی مستبدانه پهلوی و تشکل حکومت مردمی و ترویج فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه، نقش بسیار مهمی در بالا بردن دامنه مشارکت سیاسی مردم داشت. برگزاری رفراندم مربوط به جمهوری اسلامی، انتخابات متعدد خبرگان قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، خبرگان رهبری، شوراها ، انجمن های مختلف، راهپیمایی ها، حضور داوطلبانه قشرهای عظیم مردم در دفاع مقدس و ...، همگی بیانگر احساس مسؤولیت سیاسی مردم و تغییر فرهنگ سیاسی آنان از فرهنگ سیاسی محدود به فرهنگ شیاسی مشارکتی می باشد ولی با این همه بررسی واقعیت های موجود بیانگر این حقیقت است که جامعه ما نیازمند تجربه بیشتری در زمینه مردم سالاری است و متأسفانه هنوز در لایه هایی از سیستم سیاسی و اداری جامعه افرادی یافت می شوند که تحت تأثیر رسوبات فرهنگ سیاسی قبل از انقلاب، روحیه مردم سالاری را بر نمی تابند و همچنین در بخش هایی از جامعه روحیه بی تفاوتی در مقابل برخی عملکردهای اشتباه مسؤولین اجرایی و ... حاکم بوده و حتی در انتخابات بعضا تحت تأثیر احساسات و تبلیغات قرار گرفته و از عقلانیت سیاسی و انتخاب آگاهانه همراه با شناخت واقعی و معیارهای لازم، دور می شوند. 3. مشکلات ناشی از نهادینه نشدن فرهنگ اصیل اسلامی متأسفانه علی رغم گذشت بیش از دو دهه از وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت دینی، هنوز آن گونه که شایسته نظام و جامعه اسلامی است، فرهنگ اصیل اسلامی، آموزه ها و ارزش های آن در ابعاد مختلف، خصوصا در حوزه های اجتماعی و سیاسی به طور کامل در تمامی اقشار جامعه، نهادینه نشده است. به طور طبیعی چنین مسأله ای موجب عدم شکل گیری و تحقق کامل مردم سالاری دینی می شود. ج. موانع ساختاری: گسترش و نهادینه شدن دموکراسی و مردم سالاری دینی نیازمند شرایط و ساختارهای لازم می باشد، با پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات بسیار اساسی و شگرفی در ساختارهای سیاسی، حقوقی ، فرهنگی، اقتصادی جامعه به وجود آمد و راههای مشارکت سیاسی مردم در بخش های مختلف حکومت را فراهم نمود. اما با این همه در بعضی زمینه ها هنوز مشکلاتی باقی است مانند فرهنگ _که اشاره شد_ یا اقتصاد و ... به عنوان نمونه تا زمانی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی بخش های مختلف یک جامعه همچنان باقی باشد، نمی توان امیدی به تحقق دموکراسی در آن کشور داشت؛ (اوضاع اقتصادی که موجب تباهی رفاه مادی شهروندان شود و شهروندان را وا دارد تا به مقدار زیاد، یا منحصرا به مسأله بقاء خود و خانواده شان بیندیشند، تکیه گاهی برای دموکراسی نیرومند نخواهد بود). (کال کوهن، دموکراسی، ترجمه فریبرز مجیدی، تهران: انتشارات خوارزمی، 1373، ص 165) همچنی در روایات اسلامی در کنار توجه به مشارکت مردم، به دشت به بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و ... مردم تأکید شده است چنانکه امام علی(ع) در عهد نامه خویش به مالک اشتر می نویسد: (انما عماد الدین ... العامه من الامه فلیکن صغوک لهم و میلک معهم) (نهج البلاغه، نامه 53) یعنی (اما ستون دین ... عامه مردم هستند پس باید توجه تو به آنان بیشتر باشد و میل تو به ایشان افزونتر باشد). و در جای دیگر می فرماید: (انما الشوری للمهاجرین و الانصار) (نهج البلاغه، نامه 6) ؛(شورا از آن مهاجران و انصار است). و در خصوص حمایت از فعالیت اقتصادی و بهبود وضعیت زندگی مردم به مالک اشتر می نویسد: (و لیکن نظرک فی عماره الارض ابلغ من نظرک فی استجلاب الخراج الان ذلک لایدرک الا بالعماره و من طلب الخراج بلا عماره اخرب البلاد و اهلک العباد) (نهج البلاغه، نامه 53)؛ (باید بیش از تحصیل خراج در اندیشه آبادانی زمین باشی، زیرا خراج حاصل نمی شود، مگر به آبادانی زمین و هر که خراج طلب کند و زمین را آباد نسازد، شهرها و مردم را هلاک کرده است). واقعیت اینست که در جامعه کنونی ما قشرهای زیادی از مردم گرفتار مشکلات اقتصادی و اجتماعی بوده و طبیعی است با داشتن چنین دغدغه هایی، نمی توان انتظار چندانی از جامعه پیرامون مسؤولیت و حساسیت بالا در مورد حکومت و مشارکت سیاسی در فرآیندهای آن و نظارت بر قدرت انتخاب آگاهانه همراه با تعقل سیاسی و ... داشت. د. عوامل خارجی: بررسی عملکرد دولتهای استعماری در ارتباط با مردم ایران، از ابتدا تاکنون به خوبی بیانگر این واقعیت است که آنان همواره دشمن برقراری دموکراسی و مردم سالاری در این سرزمین بوده اند، کودتای اسفند سال 1299 ش توسط انگلیسی ها، کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط آمریکائیها و به طراحی انگلیسی ها و به وجود آوردن حکومت استبدادی رضاخان و محمدرضا از نمونه های روشن دشمنی آنان با تشکیل حکومت های مردمی در ایران می باشد، توطئه های آنان در جلوگیری از وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن گواه دیگری بر این مسأله است. (داود مهدی زادگان، همان، ص 50) اصولا دولتهای استعماری علی رغم شعارهای فریبنده شان پیرامون آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و ... به هیچ وجه به این موضوعات معتقد نبوده و با منافع آنان ناسازگاری دارد.
افزون بر این شکل گیری ایدئولوژی قدرتمند اسلامی و الگوی مردم سالاری دینی که ایدئولوژی لیبرال_دموکراسی غرب را به چالش جدی کشانده است، عزم آنان را در مواجهه جدی با انقلاب اسلامی و جلوگیری از تحقق کامل آرمانها و ارزش های آن واداشته است تا جایی که از هرگونه اقدامی در جهت تضعیف مردم سالاری دینی دریغ نمی ورزند. و آخرین نکته اینکه علی رغم مشکلات فوق، همانگونه که بیان شد، به طور یقین و جد وضعیت دموکراسی و مردم سالاری در ایران و اصول و شاخصه های آن، به مراتب بهتر و پیشرفته تر از بسیاری از کشورهایی است که در حال حاضر خود را سردمدار دموکراسی در جهان می دانند و مردم خود را با ابزارهای مختلف تبلیغاتی در ناآگاهی و غفلت از خود و جهان پیرامون خود نگاه داشته اند، می باشد.
ولی با این همه ما موظفیم که نگاهی دقیق و واقع بینانه به مسائل کشور خود و جامعه اسلامیمان داشته باشیم و به صورت کارشناسی و همراه با خیرخواهی درصدد رفع آنها برآییم تا انشاء الله الگوی مردم سالاری دینی به صورت کامل محقق شده و مورد بهره گیری سایر ملتها قرار گیرد. (امروزه مردم سالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی حرف نو و جدیدی است که توجه بسیاری از ملت ها ، شخصیت ها و روشنفکران عالم را به سوی خود جلب کرده است.)، (مقام معظم رهبری، روزنامه کیهان، 29 آبان 1379) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 5/100116980)
- [سایر] چرا خداوند عدهای را ناقص الخلقه آفریده؟
- [سایر] چرا خداوند برخی را ناقص الخلقه و معلول آفریده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی ع زنان را ناقص الخلقه می داند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حمل زن، موجب ناقص الخلقه شدن کودک گردد، آیا بستن لوله واجب نمی شود؟
- [سایر] اگر خداوند عادل است چرا بعضی از بنده هایش را ناقص الخلقه آفریده است؟
- [سایر] آیا ناقص الخلقه بودن بعضی از انسانها، با عدالت خداوند منافات ندارد؟
- [آیت الله سیستانی] حکم اسقاط جنین معلول عقب مانده ذهنی یا ناقصُ الخلقه چیست؟
- [سایر] پیشینه ی دموکراسی در ایران چگونه است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پزشک متخصص تشخیص دهد که جنین ناقص الخلقه می باشد، آیا می توان آن را سقط کرد؟
- [آیت الله خامنه ای] با پیشرفت علوم پزشکی و جنین شناسی در دوران بارداری اطباء ناقص الخلقه بودن جنین را تشخیص می دهند و اگر بخواهند ناقص الخلقه بودن جنین را به اطلاع والدین برسانند ممکن است آنها اقدام به سقط جنین یا اقدام به رفع نقص جنین نمایند در حالی که احتمال بهبودی بسیار ضعیف است. در فرض سؤال اطلاع دادن دکتر جایز است یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] هرگاه صنعتگری چیزیرا که گرفته ضایع کند ، مثلاً پارچه ای را گرفته که لباس بدوزد خراب کند و ناقص بدوزد ضامن است .
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر اجیر از عهده کاری که مورد اجاره واقع شده بر نیاید و آن را عیبناک یا ناقص کند, گذشته از آنکه حقّ درخواست اجرت را ندارد, ضامن چیزی است که آن را ضایع کرده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که حساب جاری در بانکی دارد و پولی در ان گذاشته حق دارد هر مبلغی که بخواهد و بیشتر از موجودی او نباشد از ان حساب برداشت کند ولی گاهی بانک اجازه می دهد که مشتری او مبلغ معینی با نداشتن موجودی در حساب برداشت کند و این بر حسب اعتمادی است که به مشتری خود دارد و این را برداشت ازاد می نامند و بانک برای قرض دادن این مبلغ فایده می گیرد و این قرض دادن و گرفتن فایده جایز نیست
- [آیت الله خوئی] اگر قیمت جنسی که برای تجارت خریده بالا رود و به امید این که قیمت آن بالاتر رود، تا بعد از تمام شدن سال آن را نفروشد و قیمتش پایین آید، خمس مقداری را که بالا رفته بر او واجب نیست، بلکه مقدار خمس چه نسبتی بمجموع اصل و ربح داشته به همان نسبت از موجودی عیناً و یا قیمةً باید بدهد.
- [آیت الله بهجت] اگر فروشنده یا خریدار تمام چیزی را که قرار گذاشته، تحویل دهد و دیگری مقداری از آن را تحویل دهد و از یکدیگر جدا شوند، اگرچه معامله به آن مقدار صحیح است، ولی اختیار فسخ معامله برای کسی که حق خود را بهطور ناقص دریافت کرده، ثابت است.
- [آیت الله بهجت] ساختن مجسمه موجودات جاندار حرام است، اما نگهداری آن برای مقاصد غیر حرام بنابر اظهر جایز است، و نیز معامله به همین مقصود مانعی ندارد، اگرچه احتیاط مستحب در ترک آن است، و نقاشی موجودات جاندار بنابر اظهر حرام نیست، اگرچه احتیاط در ناقص یا جدا کشیدن آن است.
- [آیت الله سبحانی] هر کس نماز خود را به سبب عذری، ناقص می خواند نمی تواند امام جماعت برای دیگران باشد مگر در یک مورد و آن اگر امام جماعت به واسطه عذری با تیمم یا وضوی جبیره ای نماز بخواند، می شود به او اقتد کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر وکیل در نگهداری اموالی که در اختیار اوست کوتاهی کند، یا غیر از آن تصرفی که به او اجازه داده شده تصرف دیگری بنماید و آن مال از بین برود یا ناقص شود، ضامن است، ولی اگر بعد از آن تصرف، مال باقی باشد و در آن تصرفاتی را که اجازه داده بکند آن تصرف صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] اگر در شهری اوّل ماه ثابت شود در هر جایی هم که افقش با آنجا نزدیک باشد نظیر همه شهرهای ایران، اوّل ماه برای همه ثابت میشود.
- [آیت الله بهجت] پولی را که انسان قرض میدهد، اگر سر سال، موعد وصول آن فرا رسیده باشد و وصول آن بدون عسر، ممکن باشد، به حکم موجودیِ اوست. در غیر این صورت، هر زمان آن را وصول کرد، با تحقق دیگر شرایط، باید خمس آن را بدهد و پولی را که انسان قرض میگیرد به اصل آن، خمس تعلق نمیگیرد، ولی منافع آن به حکم دیگر منافع است.