در جهان هستی نظام علت و معلول حاکم است. یعنی: 1- هیچ معلولی بدون علت به وجود آمدنی نیست وتخلف هیچ معلولی از علت تامهاش ممکن نیست (اصل ضرورت علی). 2- رابطه علت و معلول دارای مکانیسم و ارگانیسم معین است و هر چیزی به هر چیزی منجر نمی شود. به تعبیر دیگر هر علت معینی معلول معینی دارد. مثلا از بالا رفتن کوه، ساعت تولید نمی شود و به دلیل آب نوشیدن، دیوار خانه رنگ نمی شود (اصل سنخیت علت و معلول). اگر دو اصل فوق با ژرفکاوی دقیق فلسفی مورد بررسی قرار گیرد مشخص خواهد شد که مثلا بینا یا نابینا تولد یافتن یک فرد لازمهء مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی دست داشته اند. در این امور عوامل بسیار متعددی موثر هستند. کیفیت آمیزش والدین، زمان و مکان آن، روحیات و حالات روانی والدین، وضعیت جسمی آن ها، نوع و مقدار غذاهایی که مصرف کرده اند و... که هریک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند. دراین جا ممکن است پرسیده شود که آیا خداوند نمی تواند با تفاوت چشمگیری که همه این عوامل دارند تأثیر همه را یکسان سازد؟ پاسخ آن است که چنین امری به معنای تناقض است. زیرا لازمه آن این است که بعضی علت ها، علیرغم علت بودن تاثیر نکنند که این تناقض است. (علت یعنی تاثیر کننده و تاثیر کردن و نکردن جمع نمی شود) و یا اینکه معلولی بدون علت پدید آید و لازمه آن این است که تمام نظام آفرینش به هم بریزد. زیرا دراین صورت پدید آمدن هر چیز از هر امر نامربوطی محتمل می شود و آن گاه است که از علف خوردن بز باید دیوار خانه رنگ شود. پس روشن می شود که با توجه به معنای عدالت (قرار دادن هر چیز در جای خود) ناقص الخلقه شدن بعضی، عین عدالت است. همچنین باید توجه کرد که پیدایش افراد ناقص الخلقه به مسأله امتحان و آزمایش در دنیا نیز باز می گردد. این مساله آزمایشی برای خود فرزند و والدین می باشد هم چنان که در فرزند سالم نیز امتحان و آزمایش وجود دارد. و منشا اکثر اعتراض های ما در همین نکته نهفته است که عالم دیگر را باور نکرده و به جای اینکه دنیا را گذرگاهی ببینیم، به دنبال آسایش و رفاه در آن می گردیم و می خواهیم که هیچ گونه سختی و رنجی در آن نبینیم؛ در حالی که چنین مساله ای نشدنی است. چون خالق این مجموعه، سوگند یاد کرده که انسان ها در رنج هستند:( لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ؛[بلد/4] که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)!) با دقت در تمام هستی و ادامه زندگی پس از مرگ، روشن می شود که خداوند به هر انسانی ابزارهایی جهت تلاش و عمل برای تکامل نهایی عطا فرموده و این دنیا را مقدمه ای برای رسیدن به سعادت جاودانی قرار داده است و در محاسبه قیامت، کنش های هر کس را به تناسب امکانات، ابزارها و نعمتهایی که در دنیا عطا فرموده خواهد سنجید و نسبت به محرومیتها و دشواری هایی که شخص در این جهان تحمل نموده و نسبت به آن شکر و صبوری پیشه کرده است، درجات عظیمی عطا خواهد نمود، به گونه ای که با کنار رفتن پرده ها بعضی آرزوی مصیبت بیشتر در دنیا می کنند: امام صادق علیه السّلام فرمود: (اگر مؤمن می دانست که چه پاداشی در مقابل صبر بر مصیبتها نصیبش می شود، همواره آرزو می کرد که با قیچی بدنش تکه تکه شود.)[1] *برای آگاهی بیشتر ر. ک: (عدل الهی) شهید مطهری بحث راز تفاوتها. [1]. مشکاة الانوار- ترجمه هوشمند و محمدی، ص623.
در جهان هستی نظام علت و معلول حاکم است. یعنی:
1- هیچ معلولی بدون علت به وجود آمدنی نیست وتخلف هیچ معلولی از علت تامهاش ممکن نیست (اصل ضرورت علی).
2- رابطه علت و معلول دارای مکانیسم و ارگانیسم معین است و هر چیزی به هر چیزی منجر نمی شود. به تعبیر دیگر هر علت معینی معلول معینی دارد. مثلا از بالا رفتن کوه، ساعت تولید نمی شود و به دلیل آب نوشیدن، دیوار خانه رنگ نمی شود (اصل سنخیت علت و معلول).
اگر دو اصل فوق با ژرفکاوی دقیق فلسفی مورد بررسی قرار گیرد مشخص خواهد شد که مثلا بینا یا نابینا تولد یافتن یک فرد لازمهء مجموعه عللی است که در به وجود آوردن وی دست داشته اند. در این امور عوامل بسیار متعددی موثر هستند. کیفیت آمیزش والدین، زمان و مکان آن، روحیات و حالات روانی والدین، وضعیت جسمی آن ها، نوع و مقدار غذاهایی که مصرف کرده اند و... که هریک به سهم خود نقشی در کیفیت تکوین جنین ایفا می کنند.
دراین جا ممکن است پرسیده شود که آیا خداوند نمی تواند با تفاوت چشمگیری که همه این عوامل دارند تأثیر همه را یکسان سازد؟ پاسخ آن است که چنین امری به معنای تناقض است. زیرا لازمه آن این است که بعضی علت ها، علیرغم علت بودن تاثیر نکنند که این تناقض است. (علت یعنی تاثیر کننده و تاثیر کردن و نکردن جمع نمی شود) و یا اینکه معلولی بدون علت پدید آید و لازمه آن این است که تمام نظام آفرینش به هم بریزد. زیرا دراین صورت پدید آمدن هر چیز از هر امر نامربوطی محتمل می شود و آن گاه است که از علف خوردن بز باید دیوار خانه رنگ شود.
پس روشن می شود که با توجه به معنای عدالت (قرار دادن هر چیز در جای خود) ناقص الخلقه شدن بعضی، عین عدالت است.
همچنین باید توجه کرد که پیدایش افراد ناقص الخلقه به مسأله امتحان و آزمایش در دنیا نیز باز می گردد. این مساله آزمایشی برای خود فرزند و والدین می باشد هم چنان که در فرزند سالم نیز امتحان و آزمایش وجود دارد. و منشا اکثر اعتراض های ما در همین نکته نهفته است که عالم دیگر را باور نکرده و به جای اینکه دنیا را گذرگاهی ببینیم، به دنبال آسایش و رفاه در آن می گردیم و می خواهیم که هیچ گونه سختی و رنجی در آن نبینیم؛ در حالی که چنین مساله ای نشدنی است. چون خالق این مجموعه، سوگند یاد کرده که انسان ها در رنج هستند:( لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ؛[بلد/4] که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)!)
با دقت در تمام هستی و ادامه زندگی پس از مرگ، روشن می شود که خداوند به هر انسانی ابزارهایی جهت تلاش و عمل برای تکامل نهایی عطا فرموده و این دنیا را مقدمه ای برای رسیدن به سعادت جاودانی قرار داده است و در محاسبه قیامت، کنش های هر کس را به تناسب امکانات، ابزارها و نعمتهایی که در دنیا عطا فرموده خواهد سنجید و نسبت به محرومیتها و دشواری هایی که شخص در این جهان تحمل نموده و نسبت به آن شکر و صبوری پیشه کرده است، درجات عظیمی عطا خواهد نمود، به گونه ای که با کنار رفتن پرده ها بعضی آرزوی مصیبت بیشتر در دنیا می کنند:
امام صادق علیه السّلام فرمود: (اگر مؤمن می دانست که چه پاداشی در مقابل صبر بر مصیبتها نصیبش می شود، همواره آرزو می کرد که با قیچی بدنش تکه تکه شود.)[1]
*برای آگاهی بیشتر ر. ک: (عدل الهی) شهید مطهری بحث راز تفاوتها.
[1]. مشکاة الانوار- ترجمه هوشمند و محمدی، ص623.
- [سایر] چرا خداوند عدهای را ناقص الخلقه آفریده؟
- [سایر] آیا ناقص الخلقه بودن بعضی از انسانها، با عدالت خداوند منافات ندارد؟
- [سایر] چرا خداوند برخی را ناقص الخلقه و معلول آفریده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی ع زنان را ناقص الخلقه می داند؟
- [سایر] چرا خدا با بنده هایش صحبت نمی کنه؟ آیا خدا صدا داره؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حمل زن، موجب ناقص الخلقه شدن کودک گردد، آیا بستن لوله واجب نمی شود؟
- [سایر] چرا برخی انسانها ناقص آفریده شدهاند؟ آیا تقصیری داشتهاند؟
- [سایر] چرا می گویند دموکراسی در ایران موجودی ناقص الخلقه است؟ توضیح کامل دهید.
- [آیت الله سیستانی] حکم اسقاط جنین معلول عقب مانده ذهنی یا ناقصُ الخلقه چیست؟
- [سایر] آیا خداوند غم و غصه و مشکلات بنده هایش را درک می کند؟
- [آیت الله مظاهری] از مجتهدی باید تقلید کرد که اعلم باشد یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهای زمان خود استادتر باشد، و همچنین باید مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد؛ و همچنین باید حریص به دنیا نباشد. عادل کسی است که دارای ملکه عدالت و خداترسی باطنی باشد به صورتی که او را از گناهان باز دارد و نشانه آن این است که اگر از کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند تقوای او را تصدیق نمایند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] امامی را که عادل بوده، اگر شک کند که هنوز عادل است یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله مظاهری] امامی را که عادل میدانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقی است یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شک کند امامی که عادل میدانسته به عدالت خود باقی است یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله بروجردی] امامی را که عادل میدانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقیست یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] امامی را که عادل میدانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقیاست یا نه، میتواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] عدالت امام جماعت باید برای مأموم محرز باشد و با شک در اصل عدالت نمی توان به او اقتدا کرد و در صورتی که امامی را که عادل می دانسته، اگر شک کند به عدالت خود باقی است یا نه، می تواند به او اقتدا نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر کسی بگوید که میت وصیت کرده فلان مبلغ به من بدهند چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق کنند یا قسم بخورد و یک مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید یا یک مرد عادل و دو زن عادل یا چهار زن عادل به گفته او شهادت دهند باید مقداری را که می گوید به او بدهند و اگر یک زن عادل شهادت دهد باید یک چهارم چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند و اگر دو زن عادل شهادت دهند نصف ان را و اگر سه زن عادل شهادت دهند سه چهارم ان را به او بدهند و نیز اگر دو مرد کافر کتابی که در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق کنند در صورتی که میت ناچار بوده است که وصیت کند و مرد و زن عادلی هم در موقع وصیت نبوده باید چیزی را که مطالبه می کند به او بدهند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] تقلید در احکام; عمل نمودن به دستور مجتهد است و از مجتهدی باید تقلید کرد که: مرد بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال زاده، زنده و عادل باشد و مقصود از عدالت آن است که قدرت نفسانیه ای بر انجام واجبات و ترک گناهان کبیره داشته باشد. و احتیاط واجب آن است که مرجع تقلید حریص به دنیا نباشد و لازم است از مجتهدین دیگر اعلم باشد یعنی در فهمیدن حکم خدا از همه مجتهدین عصر خودش عالمتر باشد.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه بر اثر شیاع یا شهادت دو عادل یا یک عادل، ثابت شود که نقطه مورد نظر مسجد است، اعتکاف در آن جایز است.