یکی از شرایط نماز جماعت اطمینان از عدالت پیش نماز است، در مکه ما که از ناحق بودن سنی مطمئن هستیم و از اینکه آنها حق حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را نادیده گرفته اند و همچنان از کار خود دفاع می کنند، چرا به آنها اقتدا می کنیم ؟ در پاسخ پرسش فوق گفتنی است ؛ شرکت در نماز جماعت اهل تسنن در مکه و مدینه به معنای سکوت و یا همکاری با آنان نیست بلکه چند فلسفه و هدف منطقی ,عقلی و شرعی را بهمراه دارد که بر اساس آن اکثر فقها به جواز شرکت در نمازهای جماعت اهل تسنن فتوا داده اند و شرط عدالت در این مورد ساقط شده است که در ذیل پاسخ بدانها اشاره می کنیم : اول اینکه با حضور شیعیان در نمازهای جماعت بسیاری ازاتهام هابرعلیه شیعیان دفع می شود و توطئه ها بر علیه شیعیان با حضور آنان در جماعت بی اثر می گردد و حتی انگشت اتهام را متوجه اهل تسنن می کند که چرا با چنین برخورد منطقی از سوی شیعیان , آنان با آنها برخوردهای غیر منطقی می کنند . دوم اینکه شرکت نکردن شیعیان در نمازهای جماعت و یا خارج شدن آنان در هنگام نماز از مساجد , موجب وهن تشیع بوده و و این امر به هیچ وجه جایز نمی باشد . سوم اینکه در شرایط فعلی که دشمنان بدنبال ایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان هستند شرکت نکردن در نمازهای جماعت بهانه لازم را در اختیار بدخواهان و دشمنان اسلام خواهد داد که به مصلحت مسلمانان و شیعیان نخواهد بود . چهارم اینکه هر چند فقها به جواز نماز جماعت با اهل تسنن فتوا داده اند ولی برخی از فقها اعاده آنرا نیز لازم دانسته اند که این حاکی از حفظ وحدت با مسلمانان و پرهیز از ایجاد تفرقه در صفوف آنان است.علاوه بر اینکه در سیره معصومین علیهم السلام موردی نیست که حاکی از حاضر نشدن ایشان در جماعات مسلمین و فاصله گرفتن ایشان از حضور در این گونه اجتماعات باشد . در پایان به نظریات فقها در این زمینه اشاره می کنیم : مرحوم امام (ره) می فرمایند: در وقتی که در مسجد الحرام یا مسجد النبی نماز جماعت منعقد شد مومنین نباید از آنجا خارج شوند و باید از جماعت تخلف نکنند و با سایر مسلمین به جماعت نماز بخوانند .حضرت آیت الله گلپایگانی(ره) : نماز با عامه در حال ضرورت بی اشکال است و در غیر حال ضرورت شرکت در جماعت انان خوب است لکن با تمکن نماز را با شرایط کامل اعاده کند .حضرت آیت الله بهجت(ره): اگر کار ضروری ندارد خارج نشود و خوب است شرکت کند . حضرت آیت الله صافی: نماز با عامه در حال ضرورت بی اشکال است و در غیر حال ضرورت شرکت در جماعات انان اگر موجب تالیف قلوب آنها و دفع اتهام به شیعه باشد خوب است و اعاده آن لازم نیست اگر چه موافق احتیاط است و خروج از مسجد در هنگام اقامه جماعات و یا ایستادن و شرکت نکردن شایسته نیست بلی اگر ضرورتی ایجاب کند مانعی ندارد . حضرت آیت الله خویی (ره) و تبریزی (ره) : این نماز مجزی است در صورتی که قرائت حمد وسوره را خود برای خود اهسته انجام دهد و در نماز جمعه بعد از فراغ از آن با انها نماز ظهر را اعاده کند. حضرت آیت الله سیستانی : جایز است که نماز پشت سر آنها خوانده شود ولی باید اگر ماموم می تواند به صورت آهسته برای خود قرائت کند و الا در ذهن و نفس خود بخواند و اگر نماز جمعه باشد بعد از آن ظهر را بخواند . حضرت آیت الله شبیری زنجانی: حجاج محترم باید از هر کاری که سبب وهن شیعه می باشد جدا خودداری کنند و بسیار مناسب است که در نماز جماعت اهل سنت شرکت کنند ولی در شرایط کنونی می بایست آن را اعاده کنند.(منتخب مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ره همراه با حواشی مراجع معظم تقلیید , تهران : نشر مشعر , 1380,ص 287)مقام معظم رهبری نیز نماز جماعت پشت سر اهل تسنن را جایز و صحیح می دانند. ( رساله اجوبه استفتائات , تهران: الهدی , 1381, س 599, ص 197) و آخرین نکته ای که مناسب است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر اختلافات مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون)[سوره انبیاء، آیه 92 .] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم)[سوره حجرات، آیه 10.] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : (المسلم اخ المسلم)[شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54 ] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: (من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله)[کتاب وسائل الشیعه ]، یعنی؛ کسی که پشتسر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشتسر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم)[- سوره آل عمران، آیه 64.] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند. و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. و امام صادقعلیهالسلام نیزشخصاً با ابوحنیفه مینشست و در عقاید و احکام با وی مناظره میکرد. و نمونه های متعدد دیگر از سیره بزرگان دین که همه مبین اهتمام به حفظ وحدت اسلامی است چنانکه مقام معظم رهبری می فرماید : (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد)[حدیث ولایت، ج 5، ص 230.] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100117267)
یکی از شرایط نماز جماعت اطمینان از عدالت پیش نماز است، در مکه ما که از ناحق بودن سنی مطمئن هستیم و از اینکه آنها حق حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را نادیده گرفته اند و همچنان از کار خود دفاع می کنند، چرا به آنها اقتدا می کنیم ؟
یکی از شرایط نماز جماعت اطمینان از عدالت پیش نماز است، در مکه ما که از ناحق بودن سنی مطمئن هستیم و از اینکه آنها حق حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) را نادیده گرفته اند و همچنان از کار خود دفاع می کنند، چرا به آنها اقتدا می کنیم ؟
در پاسخ پرسش فوق گفتنی است ؛ شرکت در نماز جماعت اهل تسنن در مکه و مدینه به معنای سکوت و یا همکاری با آنان نیست بلکه چند فلسفه و هدف منطقی ,عقلی و شرعی را بهمراه دارد که بر اساس آن اکثر فقها به جواز شرکت در نمازهای جماعت اهل تسنن فتوا داده اند و شرط عدالت در این مورد ساقط شده است که در ذیل پاسخ بدانها اشاره می کنیم :
اول اینکه با حضور شیعیان در نمازهای جماعت بسیاری ازاتهام هابرعلیه شیعیان دفع می شود و توطئه ها بر علیه شیعیان با حضور آنان در جماعت بی اثر می گردد و حتی انگشت اتهام را متوجه اهل تسنن می کند که چرا با چنین برخورد منطقی از سوی شیعیان , آنان با آنها برخوردهای غیر منطقی می کنند .
دوم اینکه شرکت نکردن شیعیان در نمازهای جماعت و یا خارج شدن آنان در هنگام نماز از مساجد , موجب وهن تشیع بوده و و این امر به هیچ وجه جایز نمی باشد .
سوم اینکه در شرایط فعلی که دشمنان بدنبال ایجاد اختلاف و تفرقه میان مسلمانان هستند شرکت نکردن در نمازهای جماعت بهانه لازم را در اختیار بدخواهان و دشمنان اسلام خواهد داد که به مصلحت مسلمانان و شیعیان نخواهد بود .
چهارم اینکه هر چند فقها به جواز نماز جماعت با اهل تسنن فتوا داده اند ولی برخی از فقها اعاده آنرا نیز لازم دانسته اند که این حاکی از حفظ وحدت با مسلمانان و پرهیز از ایجاد تفرقه در صفوف آنان است.علاوه بر اینکه در سیره معصومین علیهم السلام موردی نیست که حاکی از حاضر نشدن ایشان در جماعات مسلمین و فاصله گرفتن ایشان از حضور در این گونه اجتماعات باشد . در پایان به نظریات فقها در این زمینه اشاره می کنیم : مرحوم امام (ره) می فرمایند: در وقتی که در مسجد الحرام یا مسجد النبی نماز جماعت منعقد شد مومنین نباید از آنجا خارج شوند و باید از جماعت تخلف نکنند و با سایر مسلمین به جماعت نماز بخوانند .حضرت آیت الله گلپایگانی(ره) : نماز با عامه در حال ضرورت بی اشکال است و در غیر حال ضرورت شرکت در جماعت انان خوب است لکن با تمکن نماز را با شرایط کامل اعاده کند .حضرت آیت الله بهجت(ره): اگر کار ضروری ندارد خارج نشود و خوب است شرکت کند . حضرت آیت الله صافی: نماز با عامه در حال ضرورت بی اشکال است و در غیر حال ضرورت شرکت در جماعات انان اگر موجب تالیف قلوب آنها و دفع اتهام به شیعه باشد خوب است و اعاده آن لازم نیست اگر چه موافق احتیاط است و خروج از مسجد در هنگام اقامه جماعات و یا ایستادن و شرکت نکردن شایسته نیست بلی اگر ضرورتی ایجاب کند مانعی ندارد . حضرت آیت الله خویی (ره) و تبریزی (ره) : این نماز مجزی است در صورتی که قرائت حمد وسوره را خود برای خود اهسته انجام دهد و در نماز جمعه بعد از فراغ از آن با انها نماز ظهر را اعاده کند. حضرت آیت الله سیستانی : جایز است که نماز پشت سر آنها خوانده شود ولی باید اگر ماموم می تواند به صورت آهسته برای خود قرائت کند و الا در ذهن و نفس خود بخواند و اگر نماز جمعه باشد بعد از آن ظهر را بخواند . حضرت آیت الله شبیری زنجانی: حجاج محترم باید از هر کاری که سبب وهن شیعه می باشد جدا خودداری کنند و بسیار مناسب است که در نماز جماعت اهل سنت شرکت کنند ولی در شرایط کنونی می بایست آن را اعاده کنند.(منتخب مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ره همراه با حواشی مراجع معظم تقلیید , تهران : نشر مشعر , 1380,ص 287)مقام معظم رهبری نیز نماز جماعت پشت سر اهل تسنن را جایز و صحیح می دانند. ( رساله اجوبه استفتائات , تهران: الهدی , 1381, س 599, ص 197)
و آخرین نکته ای که مناسب است در پایان یادآوری نمائیم توجه به شبهات مسمومی است که در صددند با تکیه بر اختلافات مذهبی ، میان فرقه های مختلف جهان اسلام تفرقه ایجاد نمایند و این در حالی است که قرآن کریم مسلمانان را امت واحده خوانده است: (ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون)[سوره انبیاء، آیه 92 .] و مؤمنان برادر یکدیگر معرفی شده اند: (انما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم)[سوره حجرات، آیه 10.] و امام الصادق(ع) مسلمانان را با یکدیگر برادر می داند : (المسلم اخ المسلم)[شیخ عباس قمی، سفینه البحار، انتشارات اسوه، 1416 ه.ق، ج 1، ص 54 ] و در حدیث از ایشان آمده است که فرمود: (من صلّی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله)[کتاب وسائل الشیعه ]، یعنی؛ کسی که پشتسر آنان نماز بخواند، مانند آن است که پشتسر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز خوانده است. اساساً وقتی اسلام به مسلمانان سفارش می کند که با پیروان ادیان آسمانی و مکاتب دیگر بشری با عدل و مسالمت رفتار شود و آنان را به مشترکات توجه می دهد (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله ؛ بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خدای یگانه به خدایی نپذیرد هرگاه سرباز زنند بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم)[- سوره آل عمران، آیه 64.] آیا مسلمانان نباید با توجه به مشترکات و کنار گذاردن اختلافات با یکدیگر با مسالمت و عدل رفتار کنند.
و این در حالی است که سیره عملی پیشوایان ما نیز بر وحدت و اتحاد اسلامی تأکید دارد چنانکه حضرت امیر(ع) به خاطر باقی ماندن اصل اسلام، بیست و پنج سال سکوت کرد و حتی در بسیاری موارد برای رعایت مصلحت اسلام و جامعه اسلامی به خلفای سه گانه کمک فکری و مشورت می دهد، در نماز جماعت آنان حاضر می شود. و امام صادقعلیهالسلام نیزشخصاً با ابوحنیفه مینشست و در عقاید و احکام با وی مناظره میکرد. و نمونه های متعدد دیگر از سیره بزرگان دین که همه مبین اهتمام به حفظ وحدت اسلامی است چنانکه مقام معظم رهبری می فرماید : (یک میلیارد مسلمان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر(ص) و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی با هم یک عقیده دارند یک چند مورد اختلاف هم دارند اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند با هم بجنگند تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر(ص) و دین و همه چیز مخالف است کار خودش را انجام بدهد آیا این عاقلانه است؟ اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد اما آلت دست دشمن نشوند دنیای اسلام سربلند خواهد شد)[حدیث ولایت، ج 5، ص 230.] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100117267)
- [سایر] ایا امام علی(ع) در برابر ابوبکر از حضرت زهرا(س) دفاع کرد؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] سورهای که بر ازدواج حضرت امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) در یمن، در زمان حضرت فاطمه(س) کنیز اختیار کرده بودند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا ( س ) از فقر نسبت به علی (ع) گلایهمند بود؟
- [سایر] مراسم خواستگاری، عقد و عروسی امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) چگونه برگزار شد؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] رفتار حضرت فاطمه(س) با شوهرشان، حضرت علی (ع) چگونه بود؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.