چهار نفر از این هفت نفر ایرانی بوده‌اند، که عبارتند از: 1 . عاصم. عاصم به اصطلاح از (موالی) است. در علم قرائت شاگرد ابوعبدالرحمن سلمی است و او شاگرد امیرالمؤمنین علی (ع) بوده است. قرائت عاصم را بهترین قرائات می‌دانند. در ریحانة الادب می‌نویسد: (اصل مصاحف را که نوعاً اصل معمولی در کتابت است، موافق قرائت عاصم نوشته و قرائات هریک از قرّاء دیگر را، با تعیین اسم قاری آن، با خط سرخ در حواشی می‌نوشتند). (ریحانة الادب 4، چاپ دوم، ص 426.) عاصم در کوفه می‌زیسته و در همان‌جا در گذشته است. صاحب مجالس المؤمنین و بعضی دیگر و از آن جمله علامه سید حسن صدر (تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام/ 346.) به تشیع او تصریح کرده‌اند. وفاتش در حدود سال 130 هجری واقع شده است. 2 . نافع. ابن الندیم در الفهرست تصریح می‌کند که نافع، اصفهانی الاصل است و ساکن مدینه بوده است. در ریحانة الادب می‌نویسد که نافع بسیار سیاهرنگ بود و در فن قرائت، امام اهل مدینه بود و رأی و قرائت او مورد اعتماد ایشان بود. او قرائت خود را از یزید بن قعقاع که یکی از قراء دهگانه است اخذ کرد. نافع در سال 159 و یا 169 در گذشته است. 3 . ابن کثیر. ابن الندیم می‌گوید: (گفته شده است که ابن کثیر از اولاد ایرانیانی است که انوشیروان آنها را به یمن فرستاد تا حکومت را از حبشیان گرفتند و به سیف بن ذی یزن که به تظلم به دربار انوشیروان آمده بود سپردند). در ریحانة الادب می‌نویسد: (ابن کثیر اصول قرائت را از مجاهد، از ابن عباس، از علی (ع) اخذ نمود. وفات ابن کثیر در سال 120 هجری واقع شده است). 4 . کسائی. مطابق آنچه در الفهرست ابن الندیم آمده است، نام وی علی است و پدرش حمزه بن عبدالله بن بهمن بن فیروز است. کسانی از مشاهیر ادب عربی و از اکابر نحویین است او معلم فرزند هارون بود. در سفر هارون به خراسان همراه وی بود و در ری درگذشت و از قضا، محمد بن حسن شیبانی، فقیه و قاضی القضاة معروف که او نیز همراه هارون بود، در همان روز درگذشت و در ری دفن شد. هارون گفت امروز فقه و عربیت را در ری دفن کردیم. وفات کسائی در اواخر قرن دوم هجری واقع شده است. کسائی نیز شیعه بوده است. eporsesh.com
چهار نفر از این هفت نفر ایرانی بودهاند، که عبارتند از: 1 . عاصم. عاصم به اصطلاح از (موالی) است. در علم قرائت شاگرد ابوعبدالرحمن سلمی است و او شاگرد امیرالمؤمنین علی (ع) بوده است. قرائت عاصم را بهترین قرائات میدانند. در ریحانة الادب مینویسد: (اصل مصاحف را که نوعاً اصل معمولی در کتابت است، موافق قرائت عاصم نوشته و قرائات هریک از قرّاء دیگر را، با تعیین اسم قاری آن، با خط سرخ در حواشی مینوشتند). (ریحانة الادب 4، چاپ دوم، ص 426.) عاصم در کوفه میزیسته و در همانجا در گذشته است. صاحب مجالس المؤمنین و بعضی دیگر و از آن جمله علامه سید حسن صدر (تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام/ 346.) به تشیع او تصریح کردهاند. وفاتش در حدود سال 130 هجری واقع شده است.
2 . نافع. ابن الندیم در الفهرست تصریح میکند که نافع، اصفهانی الاصل است و ساکن مدینه بوده است. در ریحانة الادب مینویسد که نافع بسیار سیاهرنگ بود و در فن قرائت، امام اهل مدینه بود و رأی و قرائت او مورد اعتماد ایشان بود. او قرائت خود را از یزید بن قعقاع که یکی از قراء دهگانه است اخذ کرد. نافع در سال 159 و یا 169 در گذشته است.
3 . ابن کثیر. ابن الندیم میگوید: (گفته شده است که ابن کثیر از اولاد ایرانیانی است که انوشیروان آنها را به یمن فرستاد تا حکومت را از حبشیان گرفتند و به سیف بن ذی یزن که به تظلم به دربار انوشیروان آمده بود سپردند).
در ریحانة الادب مینویسد: (ابن کثیر اصول قرائت را از مجاهد، از ابن عباس، از علی (ع) اخذ نمود. وفات ابن کثیر در سال 120 هجری واقع شده است).
4 . کسائی. مطابق آنچه در الفهرست ابن الندیم آمده است، نام وی علی است و پدرش حمزه بن عبدالله بن بهمن بن فیروز است. کسانی از مشاهیر ادب عربی و از اکابر نحویین است او معلم فرزند هارون بود. در سفر هارون به خراسان همراه وی بود و در ری درگذشت و از قضا، محمد بن حسن شیبانی، فقیه و قاضی القضاة معروف که او نیز همراه هارون بود، در همان روز درگذشت و در ری دفن شد. هارون گفت امروز فقه و عربیت را در ری دفن کردیم. وفات کسائی در اواخر قرن دوم هجری واقع شده است. کسائی نیز شیعه بوده است.
eporsesh.com
- [سایر] از میان قراء سبعه قرائت عاصم مورد تاءیید شیعه است . آیا این قرائت را سنی ها هم قبول دارند؟
- [سایر] تفاوت میان کلمات «خوف»، «خشیت»، «وجل»، «فزع»، «روع»، «شفق»، «حذر» و «رهب» چیست؟
- [سایر] از نظر استعمال قرآنی، چه فرقی بین «إنّ» و «أنّ»،«مودّت» و «محبّت»، «مُلک» و «ملکوت» وجود دارد؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] ماهیت «بیعت» چیست؟ آیا «قرارداد» است یا «پذیرش»؟
- [سایر] محتوای سورة «احزاب» و «روم» و «نور» و «سجده» چه چیزی می باشد؟
- [سایر] معنای «رشد»، «غی»، «هدایت» و «ضلالت» در قرآن چیست و چه ارتباطی با هم دارند؟
- [سایر] خدا پرستان معتقدند: خدا جهان را از « عدم » آفرید، بنابر این چگونه «عدم» می تواند منشأ «وجود» باشد و «نیستی» سرچشمه «هستی» گردد؟
- [سایر] در قرآن و روایات، واژه «جهل» در مقابل «عقل» است، یا در برابر «علم»؟
- [سایر] تفاوت «أعطی» و «آتی» در چیست؟
- [آیت الله بروجردی] اگر عدّهای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفتهی آنان یقین پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفتهاند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات را بخواند، بلکه اگر مقداری از آن هم گرفته باشد، بنا بر احتیاط خواندن نماز آیات بر او واجب است و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست، بگویند خورشید یا ماه گرفته، بعد معلوم شود که عادل بودهاند.
- [آیت الله سیستانی] اگر عدّهای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان شخصی پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفتهاند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات را بخواند، ولی اگر مقداری از آن گرفته باشد، خواندن نماز آیات بر او واجب نیست. و همچنین است اگر دو نفر که عادل بودن آنان معلوم نیست بگویند خورشید یا ماه گرفته، بعد معلوم شود که عادل بودهاند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر چند سگ را بفرستد وباهم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که در گذشته گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبود، شکار حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مردی که پدر یا مادرش هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بودهاند اگر مرتدّ شود عقد زن مسلمانش باطل میشود و باید زن وی مقداری که در احکام طلاق گفته میشود عدّه وفات نگهدارد.
- [آیت الله خوئی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه هم آنها دارای شرطهایی که در مسألة (2618) گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است.
- [آیت الله بهجت] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرایطی که در مسئله قبل گفته شد، بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرایط نبود، شکار حرام است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگرکسی دو نفر را وصیّ کند ، چنانچه یکی از آن دو بمیرد ، یا دیوانه یا کافر شود ، حاکم شرع یک نفر دیگر را بجای او معیّن می کند و اگر هر دو بمیرند ، یا دیوانه یا کافر شوند ، حاکم شرع دو نفر دیگر را معیپن می کند . ولی اگر یک نفر بتواند وصیّت را عملی کند ، معیّن کردن دو نفر لازم نیست .
- [امام خمینی] اگر کسی دو نفر را وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه، یا کافر شود، حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معین میکند و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه، یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند ولی اگر یک نفر بتواند وصیّت را عملی کند، معین کردن دو نفر لازم نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دو نفر را وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد، یا دیوانه، یا کافر شود حاکم شرع یک نفر دیگر را به جای او معین میکند و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه، یا کافر شوند حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند، ولی اگر یک نفر بتواند وصیت را عملی کند، معین کردن دو نفر لازم نیست.
- [آیت الله خوئی] اگر کسی دو نفر را با هم وصی کند، چنانچه یکی از آن دو بمیرد یا دیوانه یا کافر شود، حاکم شرع یک نفر دیگر را بهجای او معین میکند، و اگر هر دو بمیرند، یا دیوانه یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین میکند، ولی اگر یک نفر بتواند وصیت را عملی کند، معین کردن دو نفر لازم نیست.