چرا ساواک آیت‌الله غفاری را به شهادت رساند؟
چرا ساواک آیت‌الله غفاری را به شهادت رساند؟ در ریشه‌شناسی جریان انقلاب اسلامی، قطعاً کوشش بسیاری از مجاهدان در کنار رهبری بلامنازع امام خمینی (ره)، تأثیرگذار بوده است. بی‌تردید این مجاهدت‌‌ها در وهله‌‌ی اول، بیانگر درک عمیق آن افراد از شرایط و مقتضیات زمان بوده و در وهله‌‌ی دوم، نشان‌دهنده‌ی نقش اساسی آنان در این رویداد است. بنابراین می‌‌توان گفت بخش مهمی از پیروزی و تحقق آرمان‌‌های انقلاب اسلامی، حاصل تلاش‌های بی‌امان شخصیت‌‌ها و چهره‌های اسلامی بوده است. شهید آیت‌الله حسین غفاری از جمله مجاهدانی است که نقش بی‌بدیلی در تحولات انقلاب و نیز ولایت‌پذیری مردم ایفا نمود. ایشان فعالیت‌‌های سیاسی خود را رسماً از سال 1340 آغاز نمود و زمانی که حسنعلی منصور، طرح انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، به فعالیت علیه این لوایح پرداخت و به دنبال آن، دستگیر و زندانی شد. بعد از آزادی نیز تا قیام پانزده خرداد، همچنان با سخنرانی‌‌های خود، به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت و فعالیت‌‌های سیاسی خود را ادامه داد و بدین ترتیب، به یکی از مبارزین فعال در دهه‌ی چهل و پنجاه تبدیل شد. این عالم و روحانی بزرگ، عشق و ارادت بسیاری به حضرت امام (ره) داشت و یکی از حامیان سرسخت ولایت و ولایت‌پذیری بود. ادای جمله‌‌ی معروف ایشان که (دشمن خمینی کافر است)، آن هم در زیر شکنجه‌ی ساواک، به‌خوبی این مسئله را اثبات می­کند. از دیگر صفات خاص و بارز شهید غفاری می‌‌توان به التزام ایشان در ترویج ارزش‌‌های اسلامی اشاره کرد. احداث و تکمیل مساجد خاتم‌الاوصیاء، شیخ فضل‌الله نوری و الهادی در تهران، مبارزه با عقاید التقاطی مجاهدین و مارکسیست‌‌ها، کمک به نیازمندان و... از مصادیق بارز این امر است که در ذیل به‌تفصیل به آن پرداخته می‌‌شود. زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله غفاری شهید آیت‌الله حسین غفاری، در سال 1293ش (1335ق)، در دهخورقان آذرشهر تبریز متولد شد. ایشان پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم تبریز شد و در زمان اقامت خود در تبریز، (شرح لمعه)، (اصول) و (کلام) را در حوزه‌ی علمیه این شهر فراگرفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. پس از مدتی، (به علت فشار خانواده و سختی معیشت، به روستای خود مراجعت کرد و در نزد دایی خود، حجت‌الاسلام حاج شیخ محسن‌ میرغفاری، آموختن رساله‌ی مکارم شیخ انصاری‌ را آغاز کرد.)[1] در سال 1324 عازم قم گردید و در محضر بزرگانی چون آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله سید محمد‌حجت کوه‌کمره‌ای، آیت‌الله مرعشی ‌نجفی، امام خمینی، علامه طباطبایی و... به کسب فیض پرداخت و پس از یازده سال، راهی تهران شد و در آنجا مبارزات سیاسی خود را آغاز نمود. مبارزات سیاسی آیت‌الله غفاری شهید غفاری در سال‌ 1335 با دستور امام (ره) به تهران آمد[2] و به فعالیت‌‌های اجتماعی و مذهبی مشغول گردید. وی (فعالیت‌های خود را در مسجد الهادی، واقع در تهران‌نو، متمرکز ساخت و به مقابله با مراکز فساد در تهران پرداخت.)[3] ایشان در کنار فعالیت‌‌های اجتماعی، مبارزات سیاسی خود را نیز از دهه‌ی چهل آغاز نمودند. نقطه‌ی عطف فعالیت‌‌های سیاسی ایشان به سال 1340 و طرح انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی بازمی‌‌گردد. در این سال، زمانی که حسنعلی منصور طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، شهید غفاری به اعتراض علیه این لوایح پرداخت و سخنرانی‌هایی را علیه تصویب لایحه ایراد کرد. در گام بعدی و در مسیر مبارزات سیاسی، با وقوع قیام پانزده خرداد که به دنبال دستگیری آیت‌الله خمینی (ره) و وقایع مربوط به آن صورت گرفت، شهید غفاری با سخنرانی‌های خود، به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداختند و همین موضوع منجر به بازداشت و دستگیری ایشان گردید. بعد از دستگیری، شهید غفاری زندانی شده و در آنجا مورد بازجویی و شکنجه قرار می‌‌گیرند، اما بعد از چهل روز، به سبب عدم ارائه‌ی ادله‌ی کافی، رأی به آزادی او صادر می‌‌گردد. این عالم و روحانی بزرگ، عشق و ارادت بسیاری به حضرت امام (ره) داشت و یکی از حامیان سرسخت ولایت و ولایت‌پذیری بود. ادای جمله‌‌ی معروف ایشان که (دشمن خمینی کافر است)، آن هم در زیر شکنجه‌ی ساواک، به‌خوبی این مسئله را اثبات می‌‌کند. آیت‌الله غفاری بعد از آزادی از زندان، فعالیت‌‌های خود را دوباره از سر می‌‌گیرد و در برابر بسیاری از وقایع سیاسی مانند قانون اصلاحات ارضی، در آبان‌ماه سال 1343، موضع‌گیری می‌کند و به مردم درباره‌ی این قانون و تأثیرات آن هشدار می‌‌دهد و مردم را به مخالفت با آن فرامی‌‌خواند.[4] این فعالیت‌‌ها منجر به دستگیری مجدد ایشان به مدت تقریباً سه ماه می-شود. شهید غفاری بعد از آزادی از زندان، به مبارزات خود شکل تازه‌ای می‌‌دهد و در نهایت، در تیرماه 1353، برای آخرین‌بار در تهران دستگیر می‌‌شود. ایشان در طی دوران فعالیت‌‌های سیاسی خود، حتی در دوران اسارت، همواره بر دو اصل ولایت‌مداری امام خمینی (ره) و تبلیغ ارزش‌‌های اسلامی، تأکید می‌‌کردند. ولایت‌مداری آیت‌الله غفاری اعتقاد عمیقی نسبت به مسئله‌‌ی ولایت فقیه داشت و همواره بر اصل ولایت‌پذیری و ولایت‌مداری تأکید می‌‌کرد. وی یکی از حامیان و دوستداران حضرت امام (ره) بود و همواره در هر شرایطی، از دستورات ایشان پیروی می‌‌کرد. (شهید غفاری خود را مرید امام‌ خمینی (ره) می‌‌دانست و تلاش می‌‌کرد شخصیت والای او را به مردم بیشتر معرفی کند.)[5] وی سعی می‌‌کرد حتی‌الامکان، ضمن حضور در درس امام خمینی، از مشی مبارزاتی ایشان نیز حمایت کند. جمله‌‌ی معروف ایشان که (دشمن خمینی کافر است)، به‌خوبی بیانگر این مسئله است. در واقع، (شهید آیت‌الله غفاری، نهضت مقدس امام خمینی را روزنه‌‌ی امیدی برای نجات امت اسلامی می‌دانست. او از آغاز نهضت اسلامی امام در سال 1342، همراه و همگام با امام، مبارزه‌ی خویش را علیه طاغوت تشدید بخشید و تا آخرین لحظات حیات، از امام و حرکت تاریخی و تحول‌آفرینش حمایت کرد.)[6] اواخر عمر ایشان نیز به‌طور کلی در راه خدمت و حمایت از رهبر کبیر انقلاب گذشت. به همین سبب، زمانی که زیر شکنجه‌ی ساواک قرار داشت، از وی سؤال شد که (نظر شما نسبت به آیت‌الله خمینی چست؟) جواب داد: (من فکر می‌کنم تنها کسی که می‌تواند ایران را نجات دهد آیت‌الله خمینی است.)[7] وی در محکوم کردن توهین ساواک به امام، بالای منبر فریاد برمی‌آورد: (هرکس به امام خمینی توهین کند، بت‌پرست محض است.)[8] ایشان علاوه بر تشریح مبانی ولایت فقیه و حمایت از ولایت‌مداری امام (ره)، در هر فرصتی نیز به حمایت از امام می‌‌پرداخت. به‌عنوان مثال، یک بار پس از آزادی از زندان، ایشان جز کسانی بودند که به روحانیان مهاجری که از سراسر ایران در بارگاه حضرت شاه‌ عبدالعظیم حسنی در شهر ری گرد آمده بودند، پیوستند تا پشتیبانی خود را نسبت به آزادی امام خمینی (ره) نشان دهند.[9] روحیه‌ی ولایت‌مداری شهید غفاری چنان بود که حتی در زیر شکنجه‌های وحشیانه‌ی رژیم شاه، لحظه‌‌ای دست از ولایت برنداشتند. (وی با روحیه‌ی قوی در بازجویی‌‌های انجام‌شده، سعی می‌‌نمود که مبانی دین را بیان کند و حتی اصل ولایت فقیه را روشن سازد.)[10] شهید غفاری علاوه بر تلاش در تبیین ولایت‌مداری، مجاهدت‌‌های بسیاری نیز در نهادینه کردن فرهنگ اسلامی نمود. تبلیغ ارزش‌‌های اسلامی یکی از اصول و روش‌‌هایی که آیت‌الله غفاری همواره در تحقق آن می‌‌کوشید، تبلیغ و برجسته کردن ارزش‌‌های اسلامی بود. ایشان همواره با برپایی مجالس بحث و گفت‌وگو در موضوعات علمی ‌‌و فقهی، به تبیین مسائل اسلامی می-پرداخت. شهید غفاری (در طول تحصیل در قم، هرگاه فرصتی می‌‌یافت، به روستاها و شهرهای اطراف می-رفت و به مبارزات پیگیر با استبداد و همچنین اشاعه‌‌ی فرهنگ غنی اسلام می‌‌پرداخت و بدین صورت، اذهان پاک روستاییان را از غبار نیرنگ‌های رژیم مستبد شاه می‌زدود.)[11] وی همواره نهایت تلاش خود را به کار می‌‌بست تا با نمایش اسلام حقیقی، چهره‌‌ی اسلام و مسلمانان خدشه‌دار نگردد. فرزند ایشان در خاطرات خود از پدرش، زمانی که در زندان به سر می‌‌بردند، نقل می‌‌کند که یک بار به‌طور اتفاقی شنیدم که برخی از جریانات سیاسی مانند کمونیست‌‌ها می‌گفتند: (نگذاریم او بیشتر از این کار کند تا به همه تبلیغ کنیم که روحانی و مسلمان کارکن نیست و فقط بخور است و به این وسیله، افراد را نسبت به شیخ بدبین کنیم.)[12] شهید غفاری در عرصه‌‌ی عمل نیز دست به اقدامات زیادی در جهت اشاعه‌‌ی فرهنگ اسلامی زد. از جمله زمانی که وارد تهران شد، به تعطیلی (باغ شارق) در تهران، که به مرکز فسق‌وفجور اشرار تبدیل شده بود، مبادرت نمود. از دیگر اقدامات ایشان، می‌‌توان به احداث و تکمیل مساجد خاتم‌الاوصیاء، الهادی و احیای مسجد شیخ فضل‌الله نوری در تهران اشاره کرد. آیت‌الله غفاری همچنین در مسیر ترویج اندیشه‌‌های اسلامی، با بسیاری از جریان‌‌های منحرف مانند مارکسیست‌ها و منافقین نیز به مبارزه برخاستند؛ به‌طوری‌که علاوه بر مبارزه با نیروهای چپ‌گرا و التقاطی در زندان، می‌کوشیدند تا وابستگان به گروهک منافقین و مارکسیست‌‌ها را راهنمایی کنند.[13] فرزند ایشان در این رابطه می‌‌گوید: پدرم که وارد زندان شد، به‌طور طبیعی به سرپرست زندانی‌ها مبدل شد... بنابراین اجازه نمی‌‌داد مارکسیست‌ها در اموری مانند تقسیم غذا، شستن ظرف‌‌ها و... دخالت کنند و همین مسئله باعث شده بود تا صدای اعتراض برخی از آنان دربیاید؛ به‌طوری‌که کسانی مانند آقای طاووسیان در اعتراض به این موضوع می‌گفتند: این شیخ با کارهایش همه‌ی آرای ما را باطل کرده است و تبلیغات ما را از بین برده است![14] نقل است که وی در دفاع از ارزش‌‌های اسلامی، در یکی از دادگاه‌‌ها گفته است: (آری، ما متعصبیم چون به‌هیچ‌وجه از عقاید و ایدئولوژی اسلامی خویش دست نمی‌‌کشیم. آری، ما جامدیم چون انقلاب شما را درک نمی‌‌کنیم و افراطی هستیم؛ یعنی اگر با شما بودیم، افراطی نمی‌‌شدیم.) از دیگر صفات حسنه‌ی آیت‌الله غفاری، که در اسلام نیز به آن تأکید زیادی شده است، می‌‌توان به دستگیری از نیازمندان و مستضعفان اشاره کرد. ایشان با وجود آنکه خود از لحاظ مادی در سخت‌‌ترین شرایط زندگی به سر می‌‌برد، اما همواره با اندک سرمایه‌ی مالی خویش، به محرومان و مستضعفان در تبریز یا تهران نیز رسیدگی می‌کرد. اعتقاد شهید غفاری به ارزش‌‌های اسلامی تا جایی بود که ایشان هیچ‌گاه از آشکار نمودن فعالیت‌‌های اسلامی-سیاسی خود ابایی نداشتند. نقل است که وی در دفاع از ارزش‌‌های اسلامی، در یکی از دادگاه‌‌ها گفته است: آری، ما متعصبیم چون به‌هیچ‌وجه از عقاید و ایدئولوژی اسلامی خویش دست نمی‌کشیم. آری، ما جامدیم چون انقلاب شما را درک نمی‌کنیم و افراطی هستیم؛ یعنی اگر با شما بودیم، افراطی نمی‌شدیم.)[15] در نهایت نیز ساواک زمانی که متوجه شد یارای ایستادگی در برابر این روحانی بزرگ را ندارد، به شکنجه‌ی وی اقدام کرد و با شکنجه‌‌های شدید، ایشان را به شهادت رساند. بعد از شهادت آیت‌الله غفاری، ساواک اصرار به پنهان ماندن این ماجرا در بین عموم داشت. بنابراین با اطلاع دادن خبر شهادت ایشان به خانواده‌ی وی، تأکید و تهدید به مخفی ماندن این ماجرا نمود، اما خانواده‌‌ی غفاری بدون اعتنا به این تهدیدها، اداره‌ی امنیت را مجبور به امضای برگه‌‌ی تدفین نمودند. بنابراین جنازه‌ی شهید غفاری شبانه و مخفیانه به قم فرستاده شد و پیکر ایشان در آنجا در تاریخ ششم دی‌‌ماه 1353، تشیع و به خاک سپرده شد. فرجام سخن سخن نهایی پیرامون شهید بزرگوار آیت‌الله غفاری آنکه ایشان یکی از مجاهدین سرسخت در دهه‌ی چهل و پنجاه بودند که تمام سعی و تلاش خود را در تبلیغ ارزش‌‌های اسلامی و نیز تبیین مفهوم ولایت نمودند. یاری نیازمندان، احداث چند مسجد در تهران، مبارزه با اندیشه‌‌های التقاطی و... تنها بخشی از تلاش این عالم گران‌قدر در برجسته‌سازی ارزش‌‌های اسلامی است. همچنین ایشان با ادای جمله‌‌ی معروف خود، که (دشمن خمینی کافر است)، نشان دادند از حامیان سرسخت ولایت فقیه و رهبر انقلاب هستند و اعتقاد عمیقی نیز به این مسئله دارند. ادای این جمله در زیر شکنجه‌ی ساواک، نشان از ولایت‌پذیری این شهید بزرگوار دارد و از این رو می‌توان ایشان را از پیروان و معتقدان واقعی ولایت و رهبری برشمرد.(*) پی‌نوشت‌ها: [1]. بی‌نام، (او شهیدی پاک از سلاله‌ی روحانیت مبارز بود)، مجله‌ی جهاد، شماره‌ی 24، ص 44. [2]. هادی‌منش، ابوالفضل (1384)، (ققنوس در قفس (سالروز شهادت آیت‌الله شیخ حسین غفاری)) مجله‌ی گلبرگ، شماره‌ی 70، ص 80. [3]. خاطرات هادی غفاری، حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات، 1374، ص 29. [4]. یاران امام به روایت اسناد ساواک (شهید آیت‌الله حاج شیخ حسین غفاری)، تهران، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1381، ص 39. [5]. فکور، اصغر (1384)، شهید غفاری، تهران، چ اول، ص 54. [6]. نظری، عبدالطیف (1380)، (شهادت آیت‌الله غفاری)، مجله‌ی گلبرگ، شماره‌ی 23، ص 107. [7]. ربانی­خلخالی، علی (1361)، (شهدای روحانیت شیعه در یکصد ساله‌ی اخیر)، ج اول، قم، مکتب‌الحسین (ع)، ج اول، ص 248. [8]. هادی‌منش، همان. [9]. ربانی­خلخالی، همان، ص 248. [10]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 21. [11]. نظری، همان. [12]. (شیر در قفس: خاطرات فرزند از اسارت و شهادت آیت‌الله غفاری)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. [13]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، پیشین، ص 19 و 20. [14]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان. [15]. بی‌نام (1361)، (شهید آیت‌الله غفاری، نوری در ظلمت)، مجله‌ی جهاد، شماره‌ی 45. *زهرا سعیدی، پژوهشگر تاریخ معاصر/ برهان/1393/10/7
عنوان سوال:

چرا ساواک آیت‌الله غفاری را به شهادت رساند؟


پاسخ:

چرا ساواک آیت‌الله غفاری را به شهادت رساند؟

در ریشه‌شناسی جریان انقلاب اسلامی، قطعاً کوشش بسیاری از مجاهدان در کنار رهبری بلامنازع امام خمینی (ره)، تأثیرگذار بوده است. بی‌تردید این مجاهدت‌‌ها در وهله‌‌ی اول، بیانگر درک عمیق آن افراد از شرایط و مقتضیات زمان بوده و در وهله‌‌ی دوم، نشان‌دهنده‌ی نقش اساسی آنان در این رویداد است. بنابراین می‌‌توان گفت بخش مهمی از پیروزی و تحقق آرمان‌‌های انقلاب اسلامی، حاصل تلاش‌های بی‌امان شخصیت‌‌ها و چهره‌های اسلامی بوده است.

شهید آیت‌الله حسین غفاری از جمله مجاهدانی است که نقش بی‌بدیلی در تحولات انقلاب و نیز ولایت‌پذیری مردم ایفا نمود. ایشان فعالیت‌‌های سیاسی خود را رسماً از سال 1340 آغاز نمود و زمانی که حسنعلی منصور، طرح انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، به فعالیت علیه این لوایح پرداخت و به دنبال آن، دستگیر و زندانی شد. بعد از آزادی نیز تا قیام پانزده خرداد، همچنان با سخنرانی‌‌های خود، به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت و فعالیت‌‌های سیاسی خود را ادامه داد و بدین ترتیب، به یکی از مبارزین فعال در دهه‌ی چهل و پنجاه تبدیل شد. این عالم و روحانی بزرگ، عشق و ارادت بسیاری به حضرت امام (ره) داشت و یکی از حامیان سرسخت ولایت و ولایت‌پذیری بود. ادای جمله‌‌ی معروف ایشان که (دشمن خمینی کافر است)، آن هم در زیر شکنجه‌ی ساواک، به‌خوبی این مسئله را اثبات می­کند.

از دیگر صفات خاص و بارز شهید غفاری می‌‌توان به التزام ایشان در ترویج ارزش‌‌های اسلامی اشاره کرد. احداث و تکمیل مساجد خاتم‌الاوصیاء، شیخ فضل‌الله نوری و الهادی در تهران، مبارزه با عقاید التقاطی مجاهدین و مارکسیست‌‌ها، کمک به نیازمندان و... از مصادیق بارز این امر است که در ذیل به‌تفصیل به آن پرداخته می‌‌شود.

زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله غفاری

شهید آیت‌الله حسین غفاری، در سال 1293ش (1335ق)، در دهخورقان آذرشهر تبریز متولد شد. ایشان پس از طی تحصیلات مقدماتی، عازم تبریز شد و در زمان اقامت خود در تبریز، (شرح لمعه)، (اصول) و (کلام) را در حوزه‌ی علمیه این شهر فراگرفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. پس از مدتی، (به علت فشار خانواده و سختی معیشت، به روستای خود مراجعت کرد و در نزد دایی خود، حجت‌الاسلام حاج شیخ محسن‌ میرغفاری، آموختن رساله‌ی مکارم شیخ انصاری‌ را آغاز کرد.)[1] در سال 1324 عازم قم گردید و در محضر بزرگانی چون آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله سید محمد‌حجت کوه‌کمره‌ای، آیت‌الله مرعشی ‌نجفی، امام خمینی، علامه طباطبایی و... به کسب فیض پرداخت و پس از یازده سال، راهی تهران شد و در آنجا مبارزات سیاسی خود را آغاز نمود.

مبارزات سیاسی آیت‌الله غفاری

شهید غفاری در سال‌ 1335 با دستور امام (ره) به تهران آمد[2] و به فعالیت‌‌های اجتماعی و مذهبی مشغول گردید. وی (فعالیت‌های خود را در مسجد الهادی، واقع در تهران‌نو، متمرکز ساخت و به مقابله با مراکز فساد در تهران پرداخت.)[3] ایشان در کنار فعالیت‌‌های اجتماعی، مبارزات سیاسی خود را نیز از دهه‌ی چهل آغاز نمودند. نقطه‌ی عطف فعالیت‌‌های سیاسی ایشان به سال 1340 و طرح انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی بازمی‌‌گردد. در این سال، زمانی که حسنعلی منصور طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی را مطرح کرد، شهید غفاری به اعتراض علیه این لوایح پرداخت و سخنرانی‌هایی را علیه تصویب لایحه ایراد کرد.
در گام بعدی و در مسیر مبارزات سیاسی، با وقوع قیام پانزده خرداد که به دنبال دستگیری آیت‌الله خمینی (ره) و وقایع مربوط به آن صورت گرفت، شهید غفاری با سخنرانی‌های خود، به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداختند و همین موضوع منجر به بازداشت و دستگیری ایشان گردید. بعد از دستگیری، شهید غفاری زندانی شده و در آنجا مورد بازجویی و شکنجه قرار می‌‌گیرند، اما بعد از چهل روز، به سبب عدم ارائه‌ی ادله‌ی کافی، رأی به آزادی او صادر می‌‌گردد.

این عالم و روحانی بزرگ، عشق و ارادت بسیاری به حضرت امام (ره) داشت و یکی از حامیان سرسخت ولایت و ولایت‌پذیری بود. ادای جمله‌‌ی معروف ایشان که (دشمن خمینی کافر است)، آن هم در زیر شکنجه‌ی ساواک، به‌خوبی این مسئله را اثبات می‌‌کند.
آیت‌الله غفاری بعد از آزادی از زندان، فعالیت‌‌های خود را دوباره از سر می‌‌گیرد و در برابر بسیاری از وقایع سیاسی مانند قانون اصلاحات ارضی، در آبان‌ماه سال 1343، موضع‌گیری می‌کند و به مردم درباره‌ی این قانون و تأثیرات آن هشدار می‌‌دهد و مردم را به مخالفت با آن فرامی‌‌خواند.[4] این فعالیت‌‌ها منجر به دستگیری مجدد ایشان به مدت تقریباً سه ماه می-شود. شهید غفاری بعد از آزادی از زندان، به مبارزات خود شکل تازه‌ای می‌‌دهد و در نهایت، در تیرماه 1353، برای آخرین‌بار در تهران دستگیر می‌‌شود. ایشان در طی دوران فعالیت‌‌های سیاسی خود، حتی در دوران اسارت، همواره بر دو اصل ولایت‌مداری امام خمینی (ره) و تبلیغ ارزش‌‌های اسلامی، تأکید می‌‌کردند.

ولایت‌مداری

آیت‌الله غفاری اعتقاد عمیقی نسبت به مسئله‌‌ی ولایت فقیه داشت و همواره بر اصل ولایت‌پذیری و ولایت‌مداری تأکید می‌‌کرد. وی یکی از حامیان و دوستداران حضرت امام (ره) بود و همواره در هر شرایطی، از دستورات ایشان پیروی می‌‌کرد. (شهید غفاری خود را مرید امام‌ خمینی (ره) می‌‌دانست و تلاش می‌‌کرد شخصیت والای او را به مردم بیشتر معرفی کند.)[5] وی سعی می‌‌کرد حتی‌الامکان، ضمن حضور در درس امام خمینی، از مشی مبارزاتی ایشان نیز حمایت کند. جمله‌‌ی معروف ایشان که (دشمن خمینی کافر است)، به‌خوبی بیانگر این مسئله است.

در واقع، (شهید آیت‌الله غفاری، نهضت مقدس امام خمینی را روزنه‌‌ی امیدی برای نجات امت اسلامی می‌دانست. او از آغاز نهضت اسلامی امام در سال 1342، همراه و همگام با امام، مبارزه‌ی خویش را علیه طاغوت تشدید بخشید و تا آخرین لحظات حیات، از امام و حرکت تاریخی و تحول‌آفرینش حمایت کرد.)[6] اواخر عمر ایشان نیز به‌طور کلی در راه خدمت و حمایت از رهبر کبیر انقلاب گذشت. به همین سبب، زمانی که زیر شکنجه‌ی ساواک قرار داشت، از وی سؤال شد که (نظر شما نسبت به آیت‌الله خمینی چست؟) جواب داد: (من فکر می‌کنم تنها کسی که می‌تواند ایران را نجات دهد آیت‌الله خمینی است.)[7] وی در محکوم کردن توهین ساواک به امام، بالای منبر فریاد برمی‌آورد: (هرکس به امام خمینی توهین کند، بت‌پرست محض است.)[8]

ایشان علاوه بر تشریح مبانی ولایت فقیه و حمایت از ولایت‌مداری امام (ره)، در هر فرصتی نیز به حمایت از امام می‌‌پرداخت. به‌عنوان مثال، یک بار پس از آزادی از زندان، ایشان جز کسانی بودند که به روحانیان مهاجری که از سراسر ایران در بارگاه حضرت شاه‌ عبدالعظیم حسنی در شهر ری گرد آمده بودند، پیوستند تا پشتیبانی خود را نسبت به آزادی امام خمینی (ره) نشان دهند.[9]

روحیه‌ی ولایت‌مداری شهید غفاری چنان بود که حتی در زیر شکنجه‌های وحشیانه‌ی رژیم شاه، لحظه‌‌ای دست از ولایت برنداشتند. (وی با روحیه‌ی قوی در بازجویی‌‌های انجام‌شده، سعی می‌‌نمود که مبانی دین را بیان کند و حتی اصل ولایت فقیه را روشن سازد.)[10] شهید غفاری علاوه بر تلاش در تبیین ولایت‌مداری، مجاهدت‌‌های بسیاری نیز در نهادینه کردن فرهنگ اسلامی نمود.

تبلیغ ارزش‌‌های اسلامی

یکی از اصول و روش‌‌هایی که آیت‌الله غفاری همواره در تحقق آن می‌‌کوشید، تبلیغ و برجسته کردن ارزش‌‌های اسلامی بود. ایشان همواره با برپایی مجالس بحث و گفت‌وگو در موضوعات علمی ‌‌و فقهی، به تبیین مسائل اسلامی می-پرداخت. شهید غفاری (در طول تحصیل در قم، هرگاه فرصتی می‌‌یافت، به روستاها و شهرهای اطراف می-رفت و به مبارزات پیگیر با استبداد و همچنین اشاعه‌‌ی فرهنگ غنی اسلام می‌‌پرداخت و بدین صورت، اذهان پاک روستاییان را از غبار نیرنگ‌های رژیم مستبد شاه می‌زدود.)[11]

وی همواره نهایت تلاش خود را به کار می‌‌بست تا با نمایش اسلام حقیقی، چهره‌‌ی اسلام و مسلمانان خدشه‌دار نگردد. فرزند ایشان در خاطرات خود از پدرش، زمانی که در زندان به سر می‌‌بردند، نقل می‌‌کند که یک بار به‌طور اتفاقی شنیدم که برخی از جریانات سیاسی مانند کمونیست‌‌ها می‌گفتند: (نگذاریم او بیشتر از این کار کند تا به همه تبلیغ کنیم که روحانی و مسلمان کارکن نیست و فقط بخور است و به این وسیله، افراد را نسبت به شیخ بدبین کنیم.)[12]

شهید غفاری در عرصه‌‌ی عمل نیز دست به اقدامات زیادی در جهت اشاعه‌‌ی فرهنگ اسلامی زد. از جمله زمانی که وارد تهران شد، به تعطیلی (باغ شارق) در تهران، که به مرکز فسق‌وفجور اشرار تبدیل شده بود، مبادرت نمود. از دیگر اقدامات ایشان، می‌‌توان به احداث و تکمیل مساجد خاتم‌الاوصیاء، الهادی و احیای مسجد شیخ فضل‌الله نوری در تهران اشاره کرد.
آیت‌الله غفاری همچنین در مسیر ترویج اندیشه‌‌های اسلامی، با بسیاری از جریان‌‌های منحرف مانند مارکسیست‌ها و منافقین نیز به مبارزه برخاستند؛ به‌طوری‌که علاوه بر مبارزه با نیروهای چپ‌گرا و التقاطی در زندان، می‌کوشیدند تا وابستگان به گروهک منافقین و مارکسیست‌‌ها را راهنمایی کنند.[13] فرزند ایشان در این رابطه می‌‌گوید: پدرم که وارد زندان شد، به‌طور طبیعی به سرپرست زندانی‌ها مبدل شد... بنابراین اجازه نمی‌‌داد مارکسیست‌ها در اموری مانند تقسیم غذا، شستن ظرف‌‌ها و... دخالت کنند و همین مسئله باعث شده بود تا صدای اعتراض برخی از آنان دربیاید؛ به‌طوری‌که کسانی مانند آقای طاووسیان در اعتراض به این موضوع می‌گفتند: این شیخ با کارهایش همه‌ی آرای ما را باطل کرده است و تبلیغات ما را از بین برده است![14]

نقل است که وی در دفاع از ارزش‌‌های اسلامی، در یکی از دادگاه‌‌ها گفته است: (آری، ما متعصبیم چون به‌هیچ‌وجه از عقاید و ایدئولوژی اسلامی خویش دست نمی‌‌کشیم. آری، ما جامدیم چون انقلاب شما را درک نمی‌‌کنیم و افراطی هستیم؛ یعنی اگر با شما بودیم، افراطی نمی‌‌شدیم.)
از دیگر صفات حسنه‌ی آیت‌الله غفاری، که در اسلام نیز به آن تأکید زیادی شده است، می‌‌توان به دستگیری از نیازمندان و مستضعفان اشاره کرد. ایشان با وجود آنکه خود از لحاظ مادی در سخت‌‌ترین شرایط زندگی به سر می‌‌برد، اما همواره با اندک سرمایه‌ی مالی خویش، به محرومان و مستضعفان در تبریز یا تهران نیز رسیدگی می‌کرد.

اعتقاد شهید غفاری به ارزش‌‌های اسلامی تا جایی بود که ایشان هیچ‌گاه از آشکار نمودن فعالیت‌‌های اسلامی-سیاسی خود ابایی نداشتند. نقل است که وی در دفاع از ارزش‌‌های اسلامی، در یکی از دادگاه‌‌ها گفته است: آری، ما متعصبیم چون به‌هیچ‌وجه از عقاید و ایدئولوژی اسلامی خویش دست نمی‌کشیم. آری، ما جامدیم چون انقلاب شما را درک نمی‌کنیم و افراطی هستیم؛ یعنی اگر با شما بودیم، افراطی نمی‌شدیم.)[15]

در نهایت نیز ساواک زمانی که متوجه شد یارای ایستادگی در برابر این روحانی بزرگ را ندارد، به شکنجه‌ی وی اقدام کرد و با شکنجه‌‌های شدید، ایشان را به شهادت رساند. بعد از شهادت آیت‌الله غفاری، ساواک اصرار به پنهان ماندن این ماجرا در بین عموم داشت. بنابراین با اطلاع دادن خبر شهادت ایشان به خانواده‌ی وی، تأکید و تهدید به مخفی ماندن این ماجرا نمود، اما خانواده‌‌ی غفاری بدون اعتنا به این تهدیدها، اداره‌ی امنیت را مجبور به امضای برگه‌‌ی تدفین نمودند. بنابراین جنازه‌ی شهید غفاری شبانه و مخفیانه به قم فرستاده شد و پیکر ایشان در آنجا در تاریخ ششم دی‌‌ماه 1353، تشیع و به خاک سپرده شد.

فرجام سخن

سخن نهایی پیرامون شهید بزرگوار آیت‌الله غفاری آنکه ایشان یکی از مجاهدین سرسخت در دهه‌ی چهل و پنجاه بودند که تمام سعی و تلاش خود را در تبلیغ ارزش‌‌های اسلامی و نیز تبیین مفهوم ولایت نمودند. یاری نیازمندان، احداث چند مسجد در تهران، مبارزه با اندیشه‌‌های التقاطی و... تنها بخشی از تلاش این عالم گران‌قدر در برجسته‌سازی ارزش‌‌های اسلامی است. همچنین ایشان با ادای جمله‌‌ی معروف خود، که (دشمن خمینی کافر است)، نشان دادند از حامیان سرسخت ولایت فقیه و رهبر انقلاب هستند و اعتقاد عمیقی نیز به این مسئله دارند. ادای این جمله در زیر شکنجه‌ی ساواک، نشان از ولایت‌پذیری این شهید بزرگوار دارد و از این رو می‌توان ایشان را از پیروان و معتقدان واقعی ولایت و رهبری برشمرد.(*)

پی‌نوشت‌ها:
[1]. بی‌نام، (او شهیدی پاک از سلاله‌ی روحانیت مبارز بود)، مجله‌ی جهاد، شماره‌ی 24، ص 44.
[2]. هادی‌منش، ابوالفضل (1384)، (ققنوس در قفس (سالروز شهادت آیت‌الله شیخ حسین غفاری)) مجله‌ی گلبرگ، شماره‌ی 70، ص 80.
[3]. خاطرات هادی غفاری، حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات، 1374، ص 29.
[4]. یاران امام به روایت اسناد ساواک (شهید آیت‌الله حاج شیخ حسین غفاری)، تهران، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1381، ص 39.
[5]. فکور، اصغر (1384)، شهید غفاری، تهران، چ اول، ص 54.
[6]. نظری، عبدالطیف (1380)، (شهادت آیت‌الله غفاری)، مجله‌ی گلبرگ، شماره‌ی 23، ص 107.
[7]. ربانی­خلخالی، علی (1361)، (شهدای روحانیت شیعه در یکصد ساله‌ی اخیر)، ج اول، قم، مکتب‌الحسین (ع)، ج اول، ص 248.
[8]. هادی‌منش، همان.
[9]. ربانی­خلخالی، همان، ص 248.
[10]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، همان، ص 21.
[11]. نظری، همان.
[12]. (شیر در قفس: خاطرات فرزند از اسارت و شهادت آیت‌الله غفاری)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[13]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، پیشین، ص 19 و 20.
[14]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان.
[15]. بی‌نام (1361)، (شهید آیت‌الله غفاری، نوری در ظلمت)، مجله‌ی جهاد، شماره‌ی 45.

*زهرا سعیدی، پژوهشگر تاریخ معاصر/ برهان/1393/10/7





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین