چه نقدهای کلی بر فرقة زیدیه وارد است؟ زیدیه فرقهای از شیعهاند که پس از امام زینالعابدین علیه السلام به جای امام محمدباقر علیه السلام به امامت زید بن علی فرزند دیگر امام سجاد علیه السلام اعتقاد دارند. و مذهب کلامی خود را به وی نسبت میدهند.[1] زید بن علی در سال 75 هجری متولد شد و در سال 120 ه . ق بر علیه حکومت بنیامیه قیام کرد و در جنگی که بین لشکریان بنیامیه و طرفداران اندک وی رخ داد در کوفه به شهادت رسید. بعد از وی یحیی بن زید، محمد بن عبدالله و ابراهیم بن عبدالله به ترتیب کار وی را دنبال کردند که همگی به شکست انجامید تا این که ادریس بن ادریس توانست، اولین حکومت زیدی را به نام حکومت ادارسه در مغرب تأسیس کند و بعد از وی نیز در یمن و طبرستان حکومتهای زیدی دیگری توسط حسین بن قاسم و حسن بن زید، تأسیس شد. زید شهید دارای مذهب کلامی و فقهی خاص و جدا از ائمه اهل بیت علیهم السّلام نبود و در اصول و فروع از اهل بیت معصومین علیهم السّلام تبعیت میکرد.[2] ولی بعدها عدهای از علمای زیدی، مذهب کلامی و فقهی زیدی را بنیان نهادند که به خاطر پراکندگی طرفداران زید، از انسجام زیادی برخوردار نبود با این همه بنیانگذاران این مکتب ادعای استقلال مذهبی داشتند و پیروان آنها خود را مکتب کلامی مستقلی میدانند. به همین مناسبت بجا و شایسته است که به چند نقد کلی در رابطه با مذهب زیدی اشاره شود: 1 . عدم پیروی زیدیه از رهبر قیام: خود زین بن علی بن حسین علیه السلام فردی عالم و متقی بود که در اصول و فروع تابع اهل بیت علیهم السّلام بود و نه تنها ادعایی در مورد امامت نداشت بلکه قیام خود را صرفاً قیامی برای برانداختن حکومت جور و رساندن حق به اهل بیت علیهم السّلام میدانست، امام صادق علیه السلام درباره وی میفرماید: (همانا زید فردی عالم و راستگو بود و شما را به امامت خود فرا نمیخواند، بلکه شما را به (الرضا من آل محمد) دعوت میکرد و اگر پیروز میشد به آنچه دعوت کرده بود وفا میکرد)[3] و امام رضا علیه السلام نیز درباره زید میفرماید: (زید ادعای ناحق نمیکرد، او متقی تر از این بود که چنین کند، او میگفت: شما را به الرضا من آل محمد دعوت میکنم...)[4] زید امامت امام صادق علیه السلام را قبول داشت و میگفت: (در هر زمانی فردی از ما اهل بیت است که خداوند با او بر خلق احتجاج میکند. و حجت زمان ما برادرزادهام جعفر بن محمد است. هر کس از او تبعیت کند گمراه نمیشود. و هر کس با او مخالفت کند هدایت نمییابد)[5] حال سؤال این است که اگر زیدیه خود را طرفدار و تابع زید بن علی علیه السلام میدانند چرا همانند وی از ائمه معصومین یعنی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام پیروی نمیکنند و تنها به امامت سه امام اول یعنی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام اعتقاد دارند و امامت ائمه بعدی را نمیپذیرند. آیا زید شهید نگفته که هرکس از امام صادق پیروی نکند گمراه بوده و هدایت نمییابد. پیروان زیدیه باید به این تناقض پاسخ دهند که چرا از سویی خود را پیرو زید بن علی میدانند و از سوی دیگر از وی پیروی نمیکنند. 2 . آمیختگی مذهبی: زیدیه در واقع، مذهب مستقلی نیست و در اصول اعتقادی از معتزله پیروی میکنند و در فقه و نحوه استنباط از فقه حنفی تبعیت میکنند[6] و درحقیقت بین عقاید و سخنان زید شهید و مذهب زیدی هیچ رابطهای وجود ندارد و حتی نمیتوان روش زیدیه را مذهب مستقلی نامید، بلکه آن را باید مذهبی التقاطی دانسته که برنامه و هدف خاصی جز رسیدن به قدرت سیاسی نداشته است. اگر آنان واقعاً به امامت حضرت علی علیه السلام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام اعتقاد دارند، چگونه میتوانند در فقه از ابو حنیفه تبعیت کنند، که در جبهه مقابل فقه اهل بیت علیهم السّلام قرار دارد، یا در کلام از معتزله پیروی کنند که مغایرتهای اساسی با کلام اهل بیت علیهم السّلام دارد، آنها میتوانستند همانقدر که به احادیث منقول از طرق اهل سنت اهمیت میدهند به احادیث منقول از طریق اهل بیت علیه السلام استناد کنند، ولی چنین نکردند و همانگونه که در ظاهر ادعای پیروی از زید را دارند و در عمل از او رویگردان میباشند، در امامت هم در ظاهر به امامت سه نفر از امامان معصوم اعتراف کرده ولی در عمل به فقه و کلام آنها عمل نمیکنند.. 3 . ابهام در مسأله امامت: طبق عقیده شیعه، امامت امری است عام و ریاست دنیوی و اخروی را شامل میشود و امام جانشین پیامبر در همه چیز است، اما زیدیه فقط به جنبه دنیوی و سیاسی مسأله امامت توجه دارند و معتقدند هر کسی از اولاد فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد و عالم به شریعت، زاهد و شجاع بوده و آشکارا به دین خدا دعوت کرده و قیام مسلحانه کند، امام است[7] و بدین ترتیب عقیده شیعه را که امامت را منصبی الهی میداند، رد کرده و آن را امری اجتماعی و در اختیار شخص قیامکننده میگذارد که با داشتن نسب فاطمی وکسب صفات مذکور میتواند به امامت برسد و اگر چندین نفر این شرایط را داشته باشند، همه آنها میتوانند امام باشند. اما زیدیه برای این ادعای خود نه دلیل عقلی اقامه میکنند و نه دلیل نقلی بر آن دارند. به همین دلیل دچار تناقض شده. از سویی به امامت علی علیه السلام اعتقاد دارند از سوی دیگر خلافت عثمان و عمر و ابوبکر را میپذیرند.[8] و برخلاف دلائل عقلی، امامت مفضول با وجود فاضل را میپذیرند.شاید بهتر است بگوییم که زیدیه در مسأله امامت در موارد ذیل با شیعه امامیه مخالفت کردهاند. 1 . بر خلاف شیعه امامیه امامت را واجب شرعی میدانند نه واجب عقلی. 2 . آنان اعتقادی به عصمت امام ندارند و امام را غیر معصوم میدانند. 3 . به مهدویت قائل نیستند[9] و برخلاف تمام فرقههای اسلامی که قائل به ظهور امام مهدی در آخرالزمان میباشند، اعتقادی به مهدویت ندارند. و گویا همه احادیث مربوط را انکار میکنند. 4 . همچنین بر خلاف شیعه تقیه و رجعت را نمیپذیرند، ولی معلوم نیست چگونه به این سؤال جواب میدهند که اگر قیام، شرط امامت است و تقیه باطل پس چرا امامان زیدی که در یمن حضور دارند، قیام نمیکنند و در برابر حکومت یمن که زمانی جزو بلوک کمونیست بود و الان نیز تابع نظام سکولار غرب میباشد، سر اطاعت فرود میآورند. آیا قیام در مقابل آنان واجب نیست؟ و اصولاً آیا کسی بدون قیام میتواند امام باشد، امامان کنونی یمن که خانهنشین میباشند به دلیل قیام در مقابل کدام حکومت جائر، امام شدهاند؟ در نهایت نیز باید این سؤال مطرح شود که اگر عصمت در امام شرط نیست چه فرقی بین امامان اهل بیت و سایر حکام وجود دارد و چرا باید امام حتماً از اولاد حضرت فاطمه سلام الله علیها باشد؟ شیعه امامیه میگوید: امامان فقط ائمه طاهرین هستند که آن هم به دلیل عصمت آنان است و به اعتقاد آنها تنها معصوم میتواند امام باشد نه غیر معصوم و این را عقل میپذیرد، اما گفتار شما نه مبنای عقلی دارد نه مبنای نقلی. و در آخر این که شرایط کلی امامت که زیدیه مطرح میکند به قدری کلی میباشد که تعیین مصداق برای آن غیرممکن مینماید و نمیتوان جامعه و امت را با چنین ابهامی رها کرد که شاید روزی کسی قیام کند تا امام شود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 . درآمدی بر علم کلام، علی ربانی گلپایگانی. 2 . فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور. 3 . بحوث فی الملل و النحل، آیت الله سبحانی. 4 . فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی. [1] . ر.ک:سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، مؤسسه امام صادق علیه السلام چاپ اول، 1423 ق، ص 220. [2] . همان، ص 241. [3] . رجال الکشی، ص 242 رقم 144، به نقل از المذاهب الاسلامیة، ص 224. [4] . صدوق، محمد بن علی بن حسین، عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 516 و 517، ترجمه حمید رضا مستفید و علی اکبر غفاری، نشر صدوق. ص 1 516، 517. [5] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، ج 46، ص 173. [6] . المذاهب الاسلامیة، ص 241. [7] . ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1378، ص 208. [8] . ر.ک: مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375، ص 216. [9] . همان.
چه نقدهای کلی بر فرقة زیدیه وارد است؟
زیدیه فرقهای از شیعهاند که پس از امام زینالعابدین علیه السلام به جای امام محمدباقر علیه السلام به امامت زید بن علی فرزند دیگر امام سجاد علیه السلام اعتقاد دارند. و مذهب کلامی خود را به وی نسبت میدهند.[1]
زید بن علی در سال 75 هجری متولد شد و در سال 120 ه . ق بر علیه حکومت بنیامیه قیام کرد و در جنگی که بین لشکریان بنیامیه و طرفداران اندک وی رخ داد در کوفه به شهادت رسید. بعد از وی یحیی بن زید، محمد بن عبدالله و ابراهیم بن عبدالله به ترتیب کار وی را دنبال کردند که همگی به شکست انجامید تا این که ادریس بن ادریس توانست، اولین حکومت زیدی را به نام حکومت ادارسه در مغرب تأسیس کند و بعد از وی نیز در یمن و طبرستان حکومتهای زیدی دیگری توسط حسین بن قاسم و حسن بن زید، تأسیس شد.
زید شهید دارای مذهب کلامی و فقهی خاص و جدا از ائمه اهل بیت علیهم السّلام نبود و در اصول و فروع از اهل بیت معصومین علیهم السّلام تبعیت میکرد.[2] ولی بعدها عدهای از علمای زیدی، مذهب کلامی و فقهی زیدی را بنیان نهادند که به خاطر پراکندگی طرفداران زید، از انسجام زیادی برخوردار نبود با این همه بنیانگذاران این مکتب ادعای استقلال مذهبی داشتند و پیروان آنها خود را مکتب کلامی مستقلی میدانند. به همین مناسبت بجا و شایسته است که به چند نقد کلی در رابطه با مذهب زیدی اشاره شود:
1 . عدم پیروی زیدیه از رهبر قیام:
خود زین بن علی بن حسین علیه السلام فردی عالم و متقی بود که در اصول و فروع تابع اهل بیت علیهم السّلام بود و نه تنها ادعایی در مورد امامت نداشت بلکه قیام خود را صرفاً قیامی برای برانداختن حکومت جور و رساندن حق به اهل بیت علیهم السّلام میدانست، امام صادق علیه السلام درباره وی میفرماید: (همانا زید فردی عالم و راستگو بود و شما را به امامت خود فرا نمیخواند، بلکه شما را به (الرضا من آل محمد) دعوت میکرد و اگر پیروز میشد به آنچه دعوت کرده بود وفا میکرد)[3] و امام رضا علیه السلام نیز درباره زید میفرماید: (زید ادعای ناحق نمیکرد، او متقی تر از این بود که چنین کند، او میگفت: شما را به الرضا من آل محمد دعوت میکنم...)[4]
زید امامت امام صادق علیه السلام را قبول داشت و میگفت: (در هر زمانی فردی از ما اهل بیت است که خداوند با او بر خلق احتجاج میکند. و حجت زمان ما برادرزادهام جعفر بن محمد است. هر کس از او تبعیت کند گمراه نمیشود. و هر کس با او مخالفت کند هدایت نمییابد)[5]
حال سؤال این است که اگر زیدیه خود را طرفدار و تابع زید بن علی علیه السلام میدانند چرا همانند وی از ائمه معصومین یعنی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام پیروی نمیکنند و تنها به امامت سه امام اول یعنی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام اعتقاد دارند و امامت ائمه بعدی را نمیپذیرند. آیا زید شهید نگفته که هرکس از امام صادق پیروی نکند گمراه بوده و هدایت نمییابد. پیروان زیدیه باید به این تناقض پاسخ دهند که چرا از سویی خود را پیرو زید بن علی میدانند و از سوی دیگر از وی پیروی نمیکنند.
2 . آمیختگی مذهبی:
زیدیه در واقع، مذهب مستقلی نیست و در اصول اعتقادی از معتزله پیروی میکنند و در فقه و نحوه استنباط از فقه حنفی تبعیت میکنند[6] و درحقیقت بین عقاید و سخنان زید شهید و مذهب زیدی هیچ رابطهای وجود ندارد و حتی نمیتوان روش زیدیه را مذهب مستقلی نامید، بلکه آن را باید مذهبی التقاطی دانسته که برنامه و هدف خاصی جز رسیدن به قدرت سیاسی نداشته است. اگر آنان واقعاً به امامت حضرت علی علیه السلام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام اعتقاد دارند، چگونه میتوانند در فقه از ابو حنیفه تبعیت کنند، که در جبهه مقابل فقه اهل بیت علیهم السّلام قرار دارد، یا در کلام از معتزله پیروی کنند که مغایرتهای اساسی با کلام اهل بیت علیهم السّلام دارد، آنها میتوانستند همانقدر که به احادیث منقول از طرق اهل سنت اهمیت میدهند به احادیث منقول از طریق اهل بیت علیه السلام استناد کنند، ولی چنین نکردند و همانگونه که در ظاهر ادعای پیروی از زید را دارند و در عمل از او رویگردان میباشند، در امامت هم در ظاهر به امامت سه نفر از امامان معصوم اعتراف کرده ولی در عمل به فقه و کلام آنها عمل نمیکنند..
3 . ابهام در مسأله امامت:
طبق عقیده شیعه، امامت امری است عام و ریاست دنیوی و اخروی را شامل میشود و امام جانشین پیامبر در همه چیز است، اما زیدیه فقط به جنبه دنیوی و سیاسی مسأله امامت توجه دارند و معتقدند هر کسی از اولاد فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد و عالم به شریعت، زاهد و شجاع بوده و آشکارا به دین خدا دعوت کرده و قیام مسلحانه کند، امام است[7] و بدین ترتیب عقیده شیعه را که امامت را منصبی الهی میداند، رد کرده و آن را امری اجتماعی و در اختیار شخص قیامکننده میگذارد که با داشتن نسب فاطمی وکسب صفات مذکور میتواند به امامت برسد و اگر چندین نفر این شرایط را داشته باشند، همه آنها میتوانند امام باشند. اما زیدیه برای این ادعای خود نه دلیل عقلی اقامه میکنند و نه دلیل نقلی بر آن دارند. به همین دلیل دچار تناقض شده. از سویی به امامت علی علیه السلام اعتقاد دارند از سوی دیگر خلافت عثمان و عمر و ابوبکر را میپذیرند.[8] و برخلاف دلائل عقلی، امامت مفضول با وجود فاضل را میپذیرند.شاید بهتر است بگوییم که زیدیه در مسأله امامت در موارد ذیل با شیعه امامیه مخالفت کردهاند.
1 . بر خلاف شیعه امامیه امامت را واجب شرعی میدانند نه واجب عقلی.
2 . آنان اعتقادی به عصمت امام ندارند و امام را غیر معصوم میدانند.
3 . به مهدویت قائل نیستند[9] و برخلاف تمام فرقههای اسلامی که قائل به ظهور امام مهدی در آخرالزمان میباشند، اعتقادی به مهدویت ندارند. و گویا همه احادیث مربوط را انکار میکنند.
4 . همچنین بر خلاف شیعه تقیه و رجعت را نمیپذیرند، ولی معلوم نیست چگونه به این سؤال جواب میدهند که اگر قیام، شرط امامت است و تقیه باطل پس چرا امامان زیدی که در یمن حضور دارند، قیام نمیکنند و در برابر حکومت یمن که زمانی جزو بلوک کمونیست بود و الان نیز تابع نظام سکولار غرب میباشد، سر اطاعت فرود میآورند. آیا قیام در مقابل آنان واجب نیست؟ و اصولاً آیا کسی بدون قیام میتواند امام باشد، امامان کنونی یمن که خانهنشین میباشند به دلیل قیام در مقابل کدام حکومت جائر، امام شدهاند؟
در نهایت نیز باید این سؤال مطرح شود که اگر عصمت در امام شرط نیست چه فرقی بین امامان اهل بیت و سایر حکام وجود دارد و چرا باید امام حتماً از اولاد حضرت فاطمه سلام الله علیها باشد؟ شیعه امامیه میگوید: امامان فقط ائمه طاهرین هستند که آن هم به دلیل عصمت آنان است و به اعتقاد آنها تنها معصوم میتواند امام باشد نه غیر معصوم و این را عقل میپذیرد، اما گفتار شما نه مبنای عقلی دارد نه مبنای نقلی.
و در آخر این که شرایط کلی امامت که زیدیه مطرح میکند به قدری کلی میباشد که تعیین مصداق برای آن غیرممکن مینماید و نمیتوان جامعه و امت را با چنین ابهامی رها کرد که شاید روزی کسی قیام کند تا امام شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . درآمدی بر علم کلام، علی ربانی گلپایگانی.
2 . فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور.
3 . بحوث فی الملل و النحل، آیت الله سبحانی.
4 . فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی.
[1] . ر.ک:سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، مؤسسه امام صادق علیه السلام چاپ اول، 1423 ق، ص 220.
[2] . همان، ص 241.
[3] . رجال الکشی، ص 242 رقم 144، به نقل از المذاهب الاسلامیة، ص 224.
[4] . صدوق، محمد بن علی بن حسین، عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 516 و 517، ترجمه حمید رضا مستفید و علی اکبر غفاری، نشر صدوق. ص 1 516، 517.
[5] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، ج 46، ص 173.
[6] . المذاهب الاسلامیة، ص 241.
[7] . ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی بر علم کلام، قم، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1378، ص 208.
[8] . ر.ک: مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1375، ص 216.
[9] . همان.
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقة زیدیه وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه وهابیت وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه بهائیت وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه اهل حق وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه شیخیه وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه کلامی مرجئه وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه دروزیه وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه وهابیت وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر معتزله وارد است؟
- [سایر] چه نقدهای کلی بر فرقه اسماعیلیه وارد است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحاضه کثیره و متوسطه وقتی که به کلی از خون پاک شد باید غسل کند ولی اگر بداند از وقتی که برای نماز پیش مشغول غسل شده دیگر خون نیامده و به کلی پاک شده لازم نیست دوباره غسل نماید
- [آیت الله فاضل لنکرانی] خوردن چیزی که موجب مرگ می شود یا برای انسان ضرر کلّی دارد حرام است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خوردن چیزی که موجب مرگ می شود یا برای انسان ضرر کلی دارد حرام است.
- [آیت الله خوئی] خوردن چیزی که موجب مرگ میشود یا برای انسان ضرر کلی دارد، حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زکات در صورتی واجب میشود که مال به مقدار نصاب که بعداً گفته میشود برسد و مالک آن، بالغ و عاقل باشد و نیز مالک باید شخص خاصّی باشد نه عنوان کلّی، بنابراین در اوقاف عامه و مانند آن که مالک عنوان کلّی است، زکات واجب نیست و نیز باید ملک شخصی باشد، بنابراین در مواردی همچون قرض که قرضدهنده در ذمّه قرضگیرنده به طور کلّی به مقدار قرض مالک میباشد، بر قرضدهنده زکات واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] خودداری کردن از بول و غایط مکروه است و اگر برای بدن ضرر کلی داشته باشد حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] خودداری کردن از بول و غائط مکروه است. و اگر برای بدن ضرر کلی داشته باشد حرام است.
- [آیت الله مظاهری] دفن میّت در قبر مرده دیگر جایز نیست، مگر آنکه قبر کهنه شده و میّت اوّل به کلی پوسیده شده باشد.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه پیش از آغاز کار یا در اثناء، سرمایه به کلی تلف شود مضاربه خود به خود فسخ می شود.