آیا اهل سنت بهشت میروند؟ امامت و ولایت دوازده امام معصوم(ع) منصب الهی است و در تأمین سعادت انسان، همتای قرآن کریم است. قرآن می فرماید: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ رسول خدا! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر این مأموریت را انجام ندهی، رسالت خود را انجام نداده ای.[1] این آیه شریفه که در شأن علی(ع) و در مورد امامت وی نازل شده است،[2] و به روشنی بیان می کند آن چه که رسول خدا(ص) مأمور به ابلاغ آن (امامت) بود، به مرتبه ای از اهمیت است که خدا می فرماید: "اگر ابلاغ نکنی، تبلیغ رسالت نکرده ای" از این جا معلوم می شود که امامت همانند رسالت نقش تعیین کننده در سعادت انسان دارد. پیامبر (ص) درروایتی اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر که بر آن سوار شد از امواج طوفان رَسْت و هر که از آن تخلف جست غرق امواج گشت.[3] در حدیث دیگر از آن حضرت می خوانیم "هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است".[4] امام صادق(ع) فرمود: "هر کس ما را بشناسد مؤمن است و هر کس منکر ما باشد کافر است".[5] دخالت شناخت امام و اعتقاد به او در سعادت انسان از دو جهت است: یکی این که شناخت خدا و شئون او بدون معرفت امام کامل نمی گردد، دیگر این که بدون معرفت امام به دست آوردن برنامه کامل و صحیح ممکن نیست. درباره سوال دوم (یعنی بهشتی یا جهنمی بودن منحرفین از اهل بیت ع ) نیز می توان گفت که: کسی که به خاطر عناد و لجاجت از پذیرش مسئله امامتِ کسانی که از طرف رسول خدا(ص) معیّن شده اند سرباز زند و تسلیم این حقیقت نشود مشمول غضب خداست، ولی کسی که عدم اعتقادش به امامت از روی لجاجت نباشد بلکه به خاطر این باشد که مسئله برایش روشن نشده باشد که اگر روشن می شد ایمان میآورد و طبق دستور آنان عمل می کرد، کارش با خدا است؛ یعنی ممکن است مشمول رحمت واسعه حق قرار گیرد.[6] و روشن است که غالب اهل سنت دشمن حضرت علی محسوب نمی شوند و این که امامت به معنائی که در نزد شیعیان وجود دارد را قبول ندارند از روی لجاجت و عناد نیست بلکه به همان معنائی که گفته شد از روی نا آگاهی است. [1]. مائده (5) آیه 67. [2]. واحدی، اسباب النزول، ص 135. [3]. حاکم، مستدرک، ج 2، ص 151. [4].بحارالانوار، ج 23، ص 89، حدیث 35. [5]. اصول کافی، ج 1، ص 187، حدیث. [6]. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص 426.
آیا اهل سنت بهشت میروند؟
امامت و ولایت دوازده امام معصوم(ع) منصب الهی است و در تأمین سعادت انسان، همتای قرآن کریم است. قرآن می فرماید:
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ رسول خدا! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر این مأموریت را انجام ندهی، رسالت خود را انجام نداده ای.[1]
این آیه شریفه که در شأن علی(ع) و در مورد امامت وی نازل شده است،[2] و به روشنی بیان می کند آن چه که رسول خدا(ص) مأمور به ابلاغ آن (امامت) بود، به مرتبه ای از اهمیت است که خدا می فرماید: "اگر ابلاغ نکنی، تبلیغ رسالت نکرده ای" از این جا معلوم می شود که امامت همانند رسالت نقش تعیین کننده در سعادت انسان دارد.
پیامبر (ص) درروایتی اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر که بر آن سوار شد از امواج طوفان رَسْت و هر که از آن تخلف جست غرق امواج گشت.[3]
در حدیث دیگر از آن حضرت می خوانیم "هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است".[4]
امام صادق(ع) فرمود: "هر کس ما را بشناسد مؤمن است و هر کس منکر ما باشد کافر است".[5]
دخالت شناخت امام و اعتقاد به او در سعادت انسان از دو جهت است: یکی این که شناخت خدا و شئون او بدون معرفت امام کامل نمی گردد، دیگر این که بدون معرفت امام به دست آوردن برنامه کامل و صحیح ممکن نیست.
درباره سوال دوم (یعنی بهشتی یا جهنمی بودن منحرفین از اهل بیت ع ) نیز می توان گفت که: کسی که به خاطر عناد و لجاجت از پذیرش مسئله امامتِ کسانی که از طرف رسول خدا(ص) معیّن شده اند سرباز زند و تسلیم این حقیقت نشود مشمول غضب خداست، ولی کسی که عدم اعتقادش به امامت از روی لجاجت نباشد بلکه به خاطر این باشد که مسئله برایش روشن نشده باشد که اگر روشن می شد ایمان میآورد و طبق دستور آنان عمل می کرد، کارش با خدا است؛ یعنی ممکن است مشمول رحمت واسعه حق قرار گیرد.[6] و روشن است که غالب اهل سنت دشمن حضرت علی محسوب نمی شوند و این که امامت به معنائی که در نزد شیعیان وجود دارد را قبول ندارند از روی لجاجت و عناد نیست بلکه به همان معنائی که گفته شد از روی نا آگاهی است.
[1]. مائده (5) آیه 67.
[2]. واحدی، اسباب النزول، ص 135.
[3]. حاکم، مستدرک، ج 2، ص 151.
[4].بحارالانوار، ج 23، ص 89، حدیث 35.
[5]. اصول کافی، ج 1، ص 187، حدیث.
[6]. مرتضی مطهری، عدل الهی، ص 426.
- [سایر] آیا اهل سنت بهشت میروند؟
- [سایر] یک شیعی فاسق که گویا حب اهل بیت دارد و یک عالم دینی سنی با هم مقایسه شود آیا شما هم بر این اعتقاد هستید شیخ عالم سنی به جهنم می رود و و آن فاسق به بهشت می رود؟
- [سایر] اهل تسنن میگویند اهل بیت سنی هستند؟
- [سایر] خواستم بدانم که: چه فرقی و چه شباهتهایی بین سنی ناصبی و سنی وهابی و سنی سلفی وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] از نظر اهل تسنّن مقام خلفاءبالاتر است یا ائمه اربعه اهل سنت؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا اقتداء به اهل سنت در مناطق سنّی نشین، صوری است و یا جدی و واقعی؟
- [سایر] چه سنی برای ازدواج آقا و خانم مناسب است و تفاوت سنی چقدر باید باشد؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است ؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.