شعار و مطالبه بابیه چیست؟
شعار و مطالبه بابیه چیست؟ این فرقه برای نابودی اسلام و تشیع ازطریق ایجاد شکاف در جامعه ایرانی ایجاد شد.ابتدا ادعای بابیت مطرح شد. یعنی باب کسی است که با امام زمان ارتباط دارد. این ادعا در راستای حذف روحانیت شیعه یعنی سنگر مستحکم مبارزه با استعمار مطرح شد. بعد از مدتی با ادعای مهدویت می گویند که خود حضرت ظهور کرده است، و علی محمد باب همان موعودی است که وعده داده شده است و یک سری از مردم هم باور می کنند و بعدا متوجه می شوند. البته باب ادعاهای مختلفی دارد که با عکس العمل جامعه ایرانی آنها را پس می گیرد. یک بار در شیراز و بار دیگر در تبریز توبه می کند، در تبریز توبه نامه هم می نویسد اما دوباره به او می گویند که ادعاهای خود را که تا اعلام نبوت و الوهیت هم می رسد، تکرار کند. خاندان باب خانواده ای هستند که با الیگارشی یهود ارتباط دارند، آنها در شیراز و بوشهر در کار تجارت تریاک بودند و عموی باب در شیراز تجارت‌خانه دارد و تجارت تریاک می کند. تجارت تریاک در آن دوره در دست شبکه ای است که جریان صهیونیستی در آن دخیل است. چهره شاخص این خاندان، ساسون است. ساسون ها یهودیان بغدادی هستند و تحت حاکمیت عثمانی ها قرار داشتند، امپراطوری عثمانی مشاهده می کند که این ها برای سرنگونی امپراطوری توطئه می کنند، بنابراین از بغداد بیرون‌شان می‌کند و آن‌ها به ایران و بوشهر می آیند. باب با این ها ارتباط دارد، خودش می گوید مدتی که در بوشهر بودم با برخی از علمای بنی اسراییل حشر و نشرداشتم، این علمای بنی اسراییل چه کسانی هستند؟ همین خاندان ساسون و بقایای خاندان ساسون هستند که در بین خانواده های متنفذ صهیونیست جزو چند خانواده اول مانند روچیلدها هستند. بعد این ها از بوشهر به شانگهای می روند. آنجا قدرت اقتصادی به‌دست می آورند و بانک شاهنشاهی که در ایران تأسیس می شود، توسط این ها پشتیبانی می شود و از شانگهای به انگلستان می روند و با خاندان سلطنتی انگلیس وصلت می کنند و در زمره خانواده های قدرتمند انگلستان قرار می‌گیرند. باب با این ها در ارتباط است و با علنی شدن ادعاها از حمایت جدی استعمارگران برخوردار می شود. روس ها به صورت علنی و انگلیسی ها به صورت مخفی. به تعبیر برخی از آگاهان سیاسی، انگلیسی ها کارهای بزرگ و پروژه های بزرگ رادر ایران طراحی می کردند و اجرای آن را به روسیه واگذار می کردند و بهره لازم را می بردند. یکی از مسایلی که به این نحو در ایران اتفاق افتاد، تاسیس فرقه ضاله بابیه است. اگر بخواهند ایران را عقب نگه دارند، باید یک سری عملیات کنند، بخشی از آن این است که نگذارند ایران به تکنولوژِی دست پیدا کند و زیرساخت های اقتصادی خود را محکم کند؛ مثلا جاده بکشد. می خواستیم در خوزستان جاده بکشیم، اجازه نمی دادند. سیستان و بلوچستان را اجازه نمی دادند آباد کنیم، چون نقشه بعدی‌شان این بود که حالا که به هندوستان آمدند، باید یک حریم امنیتی برای خود ایجاد کنند، بنابراین، مصمم شدند هرات و افغانستان را از ایران جدا کنند و بعد 8000 کیلومتر از سیستان و بلوچستان را از ما گرفتند. سیستان و بلوچستان 15000 کیلومتر مساحت داشت و 8000 کیلومتر از آن را گرفتند و میزان کمی از آن برای ما ماند. بخش دیگری از کارها فرقه سازی است که به اختصار به آن اشاره شد. این ها آن ظرفیت دینی و نقش علما در جنگ ایران و روس را دیدند. در ماجرای گریبایدوف دیدند که یک عالم حرکتی را می کند و مردمی را که شکست خورده اند، به صحنه می کشاند و مردم می ریزند و سفارت روس را با خاک یکسان می کنند. سفیر گستاخ روسیه را می کشند و انگار نه انگار این ملت در جنگ شکست خوردند، با حکم یک عالم دینی، این اتفاق می افتد. بنابراین ایجاد تفرقه در جامعه دینی ایران برایشان مهم بوده است. اگر ایستادگی علما و امیرکبیر در آن تاریخ نبود، فرقه بابیه در براندازی سیاسی و دینی در ایران موفق می شد، آنها برای گرفتن حاکمیت ایران آمده بودند. خواهر حسینعلی نوری (عزیه) در بحث ترور ناصرالدین شاه و در کتاب تنبیه النادمین می گوید که او به قصد گرفتن حکومت، شاه را ترور می کند. اینکه بهائیان نظیر عباس امانت هم به نحوی از امیرکبیر انتقام می گیرند، در پاسخ به ایستادگی او در برابر بهائیت است، چون قصدشان گرفتن حکومت و شکست برایشان خیلی سخت بود. البته دولت های خارجی نیز از آن‌ها حمایت می کردند. حمایت رسمی و علنی سفارت روسیه از علی محمد باب و حسینعلی نوری، از بابیان شورشی در زنجان و بارفروش راه را بر هر توجیهی می بندد. دولت ایران با شورشی‌هایی که زنجان را اشغال کرده و به کشتار مردم مسلمان مبادرت کرده اند، در حال جنگ است و سفیر روسیه مانع تراشی کرده و امیرکبیر را تهدید می کند به اینکه حق ندارید دست به کشتار بزنید. آن ها دارند کشتار می کنند و مردم را به قتل می رسانند، بعد سفیر بیگانه، دولت ایران را تهدید می کند. در همه صحنه هایی که این ها گرفتار می شوند، شما می بینید که سفیر روسیه می آید و سعی می کند که این ها را نجات دهد.
عنوان سوال:

شعار و مطالبه بابیه چیست؟


پاسخ:

شعار و مطالبه بابیه چیست؟

این فرقه برای نابودی اسلام و تشیع ازطریق ایجاد شکاف در جامعه ایرانی ایجاد شد.ابتدا ادعای بابیت مطرح شد. یعنی باب کسی است که با امام زمان ارتباط دارد. این ادعا در راستای حذف روحانیت شیعه یعنی سنگر مستحکم مبارزه با استعمار مطرح شد. بعد از مدتی با ادعای مهدویت می گویند که خود حضرت ظهور کرده است، و علی محمد باب همان موعودی است که وعده داده شده است و یک سری از مردم هم باور می کنند و بعدا متوجه می شوند.

البته باب ادعاهای مختلفی دارد که با عکس العمل جامعه ایرانی آنها را پس می گیرد. یک بار در شیراز و بار دیگر در تبریز توبه می کند، در تبریز توبه نامه هم می نویسد اما دوباره به او می گویند که ادعاهای خود را که تا اعلام نبوت و الوهیت هم می رسد، تکرار کند.

خاندان باب خانواده ای هستند که با الیگارشی یهود ارتباط دارند، آنها در شیراز و بوشهر در کار تجارت تریاک بودند و عموی باب در شیراز تجارت‌خانه دارد و تجارت تریاک می کند. تجارت تریاک در آن دوره در دست شبکه ای است که جریان صهیونیستی در آن دخیل است. چهره شاخص این خاندان، ساسون است. ساسون ها یهودیان بغدادی هستند و تحت حاکمیت عثمانی ها قرار داشتند، امپراطوری عثمانی مشاهده می کند که این ها برای سرنگونی امپراطوری توطئه می کنند، بنابراین از بغداد بیرون‌شان می‌کند و آن‌ها به ایران و بوشهر می آیند.

باب با این ها ارتباط دارد، خودش می گوید مدتی که در بوشهر بودم با برخی از علمای بنی اسراییل حشر و نشرداشتم، این علمای بنی اسراییل چه کسانی هستند؟ همین خاندان ساسون و بقایای خاندان ساسون هستند که در بین خانواده های متنفذ صهیونیست جزو چند خانواده اول مانند روچیلدها هستند. بعد این ها از بوشهر به شانگهای می روند. آنجا قدرت اقتصادی به‌دست می آورند و بانک شاهنشاهی که در ایران تأسیس می شود، توسط این ها پشتیبانی می شود و از شانگهای به انگلستان می روند و با خاندان سلطنتی انگلیس وصلت می کنند و در زمره خانواده های قدرتمند انگلستان قرار می‌گیرند.

باب با این ها در ارتباط است و با علنی شدن ادعاها از حمایت جدی استعمارگران برخوردار می شود. روس ها به صورت علنی و انگلیسی ها به صورت مخفی.

به تعبیر برخی از آگاهان سیاسی، انگلیسی ها کارهای بزرگ و پروژه های بزرگ رادر ایران طراحی می کردند و اجرای آن را به روسیه واگذار می کردند و بهره لازم را می بردند. یکی از مسایلی که به این نحو در ایران اتفاق افتاد، تاسیس فرقه ضاله بابیه است.

اگر بخواهند ایران را عقب نگه دارند، باید یک سری عملیات کنند، بخشی از آن این است که نگذارند ایران به تکنولوژِی دست پیدا کند و زیرساخت های اقتصادی خود را محکم کند؛ مثلا جاده بکشد. می خواستیم در خوزستان جاده بکشیم، اجازه نمی دادند. سیستان و بلوچستان را اجازه نمی دادند آباد کنیم، چون نقشه بعدی‌شان این بود که حالا که به هندوستان آمدند، باید یک حریم امنیتی برای خود ایجاد کنند، بنابراین، مصمم شدند هرات و افغانستان را از ایران جدا کنند و بعد 8000 کیلومتر از سیستان و بلوچستان را از ما گرفتند. سیستان و بلوچستان 15000 کیلومتر مساحت داشت و 8000 کیلومتر از آن را گرفتند و میزان کمی از آن برای ما ماند.

بخش دیگری از کارها فرقه سازی است که به اختصار به آن اشاره شد. این ها آن ظرفیت دینی و نقش علما در جنگ ایران و روس را دیدند.

در ماجرای گریبایدوف دیدند که یک عالم حرکتی را می کند و مردمی را که شکست خورده اند، به صحنه می کشاند و مردم می ریزند و سفارت روس را با خاک یکسان می کنند. سفیر گستاخ روسیه را می کشند و انگار نه انگار این ملت در جنگ شکست خوردند، با حکم یک عالم دینی، این اتفاق می افتد.

بنابراین ایجاد تفرقه در جامعه دینی ایران برایشان مهم بوده است. اگر ایستادگی علما و امیرکبیر در آن تاریخ نبود، فرقه بابیه در براندازی سیاسی و دینی در ایران موفق می شد، آنها برای گرفتن حاکمیت ایران آمده بودند. خواهر حسینعلی نوری (عزیه) در بحث ترور ناصرالدین شاه و در کتاب تنبیه النادمین می گوید که او به قصد گرفتن حکومت، شاه را ترور می کند.

اینکه بهائیان نظیر عباس امانت هم به نحوی از امیرکبیر انتقام می گیرند، در پاسخ به ایستادگی او در برابر بهائیت است، چون قصدشان گرفتن حکومت و شکست برایشان خیلی سخت بود. البته دولت های خارجی نیز از آن‌ها حمایت می کردند.

حمایت رسمی و علنی سفارت روسیه از علی محمد باب و حسینعلی نوری، از بابیان شورشی در زنجان و بارفروش راه را بر هر توجیهی می بندد. دولت ایران با شورشی‌هایی که زنجان را اشغال کرده و به کشتار مردم مسلمان مبادرت کرده اند، در حال جنگ است و سفیر روسیه مانع تراشی کرده و امیرکبیر را تهدید می کند به اینکه حق ندارید دست به کشتار بزنید. آن ها دارند کشتار می کنند و مردم را به قتل می رسانند، بعد سفیر بیگانه، دولت ایران را تهدید می کند. در همه صحنه هایی که این ها گرفتار می شوند، شما می بینید که سفیر روسیه می آید و سعی می کند که این ها را نجات دهد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین