عقاید اسماعیلیه از کجا و توسط چه کسانی در بین مسلمین و کشورهای اسلامی انتشار پیدا کرد؟ اسماعیلیه بزرگترین فرقه شیعه بعد از امامیه (اثنی عشری) است که پس از رحلت امام صادق علیه السلام بر سر جانشینی آن حضرت در سال 148 ه در کوفه از شیعه جدا شدند و دست به نهضتی سیاسی مذهبی برای براندازی عباسیان زدند، ولی در اولین برخورد که توسط ابی الخطاب و یارانش از کوفه علیه بنی عباس صورت گرفت، شکست خوردند و ابی الخطاب که رئیس اولیه گروه اسماعیل بود، کشته شد و از این به بعد دعوت از کوفه به مناطق دیگری منتقل شد تا از دسترس عباسیان دور باشد و بتواند خود را حفظ نموده و پایه هایش را مستحکم کند، لذا از کوفه به طرف شام و مشخصاً به سلمیّه در نزدیکی حمص رفته و در ظاهر با عنوان تجارت، ولی در واقع با تبلیغ مرام خود توانستند اعتقادات خود را در مناطق دیگری، گسترش داده و پیروان زیادی جلب کنند.[1] البته اسماعیلیه از همان ابتدای شکل گیری تا امروز از نظر اعتقادی به گروه های مختلفی تقسیم شده و این تقسیم بندی هم بر اساس تفکرات و عقاید داعیان اسماعیلی بوده که از طرف مرکز به نقاط دیگر رهسپار می شدند و به خاطر اختلافاتی که با مرکز پیدا می کردند، فرقه ای به نام همان داعی بوجود می آمد. به عنوان نمونه همدان قرمط، داعی کوفه به خاطر اینکه معتقد بوده که محمد بن اسماعیل همان مهدی موعود است و این تقکر را تبلیغ می کرده از اسماعیلیه جدا می شود و پیروان او بعداً فرقه قرامطه را در بحرین و جنوب عراق به وجود می آورند. به اعتقاد برخی از مورخان و اسماعیلیه شناسان، محمد بن اسماعیل به خاطر این که در مدینه نتوانست مقابل عمویش، موسی بن جعفر علیه السلام ، به اهداف خود برسد لذا از مدینه کوچ کرده و به طور مخفی به طرف خوزستان و بلاد دیلم رفت تا برای خود اتباعی بیابد.[2] در این رابطه گفته شده که محمد بن اسماعیل حتی تا شرقی ترین مناطق قلمرو اسلامی هم رفته و این خط سیر مسلماً طولانی هم بوده و لذا یکی از راه های جذب طرفدار به حساب می آید و همچنین می تواند به انتشار عقاید کمک کند. بعد از مرگ محمد بن اسماعیل همچنان امامت در دوره ستر توسط اعقاب محمد دست به دست می گشت و به طور وراثتی بوده و در خفا داعیان و مبلغینی به اطراف اعزام شده و عقاید اسماعیلیه را منتشر می کردند.[3] داعیانی مثل ابو حاتم رازی، محمد بن احمد نسفی از طرف مرکز به جانب شرق یعنی خراسان اعزام می شوند که این دو نفر رهبری دعوت در این منطقه را بر عهده داشتند و آن چنان نفوذ پیدا می کنند و مردم را جذب می کنند که حتی بر حکام سامانی هم نفوذ می یابند که بعد ها ادامه دهندگان این راه در شرق ابویعقوب سجستانی، حمید الدین کرمانی، ناصرخسرو و .... در انتشار عقاید اسماعیلی در خراسان و ایران سهم به سزایی داشتند. در انتشار عقاید اسماعیلی و گسترش آن در سرزمین های اسلامی باید گفت که وضع موجود نیز کمک شایانی نموده به طوریکه می توان گفت علاوه بر مسایل سیاسی و عقیدتی و نیز قدرت طلبی های فردی و شاید هم انگیزه های ملی و میهنی در مبارزه با تفکرات برتری طلبی عربی که از دوره امویان شکل گرفت و زمینه مبارزات شعوبی را فراهم ساخت و مسائل نظری که با ترجمه آثار ملت های مغلوب با شدتی هر چه تمامتر وارد جامعه اسلامی گردید و زمینه های مباحث کلامی را به ویژه در عهد مامون فراهم ساخت. اوضاع اجتماعی و اقتصادی را نیز نمی توان نادیده گرفت و همچنین فشار حکام بر مردم ضعیف و نفوذ ترکان در دستگاه خلافت و حاکمیت بسته و متعصب اهل سنت همه زمینه ساز گسترش عقایدی جدید بود که اسماعیلیه از این وضعیت استفاده کرده و با بیان اندیشه مهدویت مردم را جذب نموده و عقاید خویش را منتشر می کردند. و با چنین شیوه ای و با استفاده از اوضاع خفقان موفق شدند در قرن دوم و سوم هجری، حکومت های را در مصر و شامات، سواحل خلیج فارس، و جنوب ایران و معبدها در مناطق کوهستانی و دور از دسترس ترکان غزنوی و سلجوقی ایجاد کنند و با روش و شیوه خاص در مقابل مخالفان خود باستند. به نوشته مورخان بعد از ابی الخطاب که گفتیم اولین رئیس و رهبر اسماعیلیه بود. رهبری را دو تن از طرفداران وی به نامهای مبارک و عبدلله بن میمون قداحا هوازی برعهده گرفتند و مخفیانه به دعوت پرداختند.[4] زندگی مخفیانه و مرگ محمد بن اسماعیل زمینه گسترش و پیشرفت دعوت را بیشتر فراهم ساخته است. از این پس داعیان اسماعیلی در ایران و سوریه، شمال آفریقا به صورتی گسترده و مخفیانه به دعوت پرداختند. در ایران البته قبل از افرادی که قبلاً بدان ها اشاره شد، افرادی همچون خلف و سپس پسرش محمد بن خلف رهبری دعوت را بر عهده داشتند و لذا اسماعیلیان خراسان را خَلَفیّه می گویند: سپس فردی به نام (غیاث) و بعد از وی ابوحاتم رازی رهبری را برعهده داشتند.[5] دعاتی که از طرف رهبران و وکلاء اسماعیلیه به شهرهای مختلف می رفتند، گاهی با موفقیت های بزرگی در جذب مردم و رساندن دعوت و عقاید خود به جامعه، رو به رو می شدند یکی از دعاتی که به طرف یمن می رود شخصی است معروف به حسین بن حوشب ملقب به منصور یمن که در مرو (266ه ) موفق می شود قبائل زیادی از مردم آن منطقه را به عقیده اسماعیلی در آورد. و همچنین داعی دیگری که به شمال آفریقا می رود و موفقیت زیادی کسب می کند ابو عبداله شیعی است که موفق می شود قبایل کتامه را به آئین اسماعیل درآورد و همین قبیله هست که رسیدن عبید الله المهدی به حکومت، به وی کمک فراوانی می کنند، که بعد از جدایی قرامطه از ترس آنها به شمال آفریقا فرار کرده و موفق می شود با کمک ابو عبداله شیعی، خود را امام معرفی کرده و دعوت را از خفا به صورت علنی درآورد.[6] و از این به بعد که دعوت از صورت خفا به صورت علنی و ظاهر در می آید مرکزیت نیز از سلمیه به شمال آفریقا منتقل می شود ابتدا به (رمله) و سپس به شهر مهدیه و در نهایت پس از فتح مصر به قاهره انتقال می یابد و از این به بعد است که دعوت نیز با برنامه ریزی و دقّت بیشتر به فعالیت در اقصی نقاط سرزمین های اسلامی ادامه می دهد و رقبای خود را با خطرات بیشری تهدید می کند. جنبش اسماعیلی در قرن سوم ه که بر انتظار ظهور قریب الوقوع مهدی که می بایست حکومت عدل را در جهان مستقر سازد و خلافت را نیز به آل علی که حقوق مشروعشان را عباسیان غضب کرده بودند منتقل سازد، تمرکز یافته بود، جاذبه فوق العاده ای برای گروه های محروم از طبقات اجتماعی مختلف داشت. و این اندیشه توسط تعداد زیادی داعی در میان طبقات اجتماعی گوناگون و در مناطق پراکنده از آسیای مرکزی، شمال آفریقا انتشار یافت. دعوت اسماعیلی به خصوص در جنوب عراق، فارس، منطقه جبال، خراسان و ماوراءالنهر و نیز در شرق عربستان (بحرین)، یمن و بالاخره افریقیه در شمال آفریقا استقرار یافت. به طوری که تا سال های 280 یک نهضت واحد و انقلابی که از سلمیه رهبری می شد کلاً جایگزین گروه های متقدم کوچک که پایگاهشان در کوفه بود، شده بود. و با قدرتگیری فاطمیان در مصر و شمال آفریقا دعوت اسماعیلی به نقطه اوج می رسد و ادبیات و تفکر اسماعیلی به نهایت درجه گسترش می رسد که در رأس آن امام اسماعیلی قرار داشت. و با انشعاب اسماعیله نزاری از فاطمیان مصر دعوت به دو گروه مستعلوی و نزاری تقسیم شده که هر کدام دارای قدرت بوده و تهدیدی از جانب شرق و غرب برای خلافت عباسی محسوب می شد که در نهایت با حمله مغول نزاریان قدرت خود را از دست داده و رو به زندگی مخفی می آورند و فاطمیان (مستعلویه) نیز توسط ممالک سنی مذهب فرو پاشند و از این پس دعوت به صورت مخفی و محدود دنبال می شود تا این که در دو قرن اخیر دوباره فعالیت اسماعیلیه رونق گرفته و در قالب آقاخانیه فعالیت های در حدود 25 کشور جهان انجام می دهند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، فرهاد دفتری، ترجمه فریدون بدره ای. 2. تاریخ دعوه الاسماعیلیه، مصطفی غالب. [1] . نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور، چاپخانة کتابچی، چاپ اول، 1325، ص 39. [2] . ابی خلف اشعری، المقالات و الفرق، تصحیح محمد جواد مشکور، تهران، مطبعه حیدری، 1963، ص 214. [3] . خراسانی، فدائی محمد، تاریخ اسماعیلیه، تصحیح الکساندر سیهیونوف، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1362، ص 47. [4] . داعی حسن رازی، سید مرتضی، تبصره العوام، تصحیح عباس اقبال، تهران، 1313، ص 183. [5] . خواجه نظام الملک، سیاستنامه، 1364، ج 2، ص 254. [6] . ابی خلف، پیشین، ص 216، و مشکور، محمد جواد، موسوعه فرق اسلامی، بیروت، انتشارات بحوث اسلامی، چاپ اول، ص 105.
عقاید اسماعیلیه از کجا و توسط چه کسانی در بین مسلمین و کشورهای اسلامی انتشار پیدا کرد؟
اسماعیلیه بزرگترین فرقه شیعه بعد از امامیه (اثنی عشری) است که پس از رحلت امام صادق علیه السلام بر سر جانشینی آن حضرت در سال 148 ه در کوفه از شیعه جدا شدند و دست به نهضتی سیاسی مذهبی برای براندازی عباسیان زدند، ولی در اولین برخورد که توسط ابی الخطاب و یارانش از کوفه علیه بنی عباس صورت گرفت، شکست خوردند و ابی الخطاب که رئیس اولیه گروه اسماعیل بود، کشته شد و از این به بعد دعوت از کوفه به مناطق دیگری منتقل شد تا از دسترس عباسیان دور باشد و بتواند خود را حفظ نموده و پایه هایش را مستحکم کند، لذا از کوفه به طرف شام و مشخصاً به سلمیّه در نزدیکی حمص رفته و در ظاهر با عنوان تجارت، ولی در واقع با تبلیغ مرام خود توانستند اعتقادات خود را در مناطق دیگری، گسترش داده و پیروان زیادی جلب کنند.[1]
البته اسماعیلیه از همان ابتدای شکل گیری تا امروز از نظر اعتقادی به گروه های مختلفی تقسیم شده و این تقسیم بندی هم بر اساس تفکرات و عقاید داعیان اسماعیلی بوده که از طرف مرکز به نقاط دیگر رهسپار می شدند و به خاطر اختلافاتی که با مرکز پیدا می کردند، فرقه ای به نام همان داعی بوجود می آمد. به عنوان نمونه همدان قرمط، داعی کوفه به خاطر اینکه معتقد بوده که محمد بن اسماعیل همان مهدی موعود است و این تقکر را تبلیغ می کرده از اسماعیلیه جدا می شود و پیروان او بعداً فرقه قرامطه را در بحرین و جنوب عراق به وجود می آورند.
به اعتقاد برخی از مورخان و اسماعیلیه شناسان، محمد بن اسماعیل به خاطر این که در مدینه نتوانست مقابل عمویش، موسی بن جعفر علیه السلام ، به اهداف خود برسد لذا از مدینه کوچ کرده و به طور مخفی به طرف خوزستان و بلاد دیلم رفت تا برای خود اتباعی بیابد.[2] در این رابطه گفته شده که محمد بن اسماعیل حتی تا شرقی ترین مناطق قلمرو اسلامی هم رفته و این خط سیر مسلماً طولانی هم بوده و لذا یکی از راه های جذب طرفدار به حساب می آید و همچنین می تواند به انتشار عقاید کمک کند. بعد از مرگ محمد بن اسماعیل همچنان امامت در دوره ستر توسط اعقاب محمد دست به دست می گشت و به طور وراثتی بوده و در خفا داعیان و مبلغینی به اطراف اعزام شده و عقاید اسماعیلیه را منتشر می کردند.[3]
داعیانی مثل ابو حاتم رازی، محمد بن احمد نسفی از طرف مرکز به جانب شرق یعنی خراسان اعزام می شوند که این دو نفر رهبری دعوت در این منطقه را بر عهده داشتند و آن چنان نفوذ پیدا می کنند و مردم را جذب می کنند که حتی بر حکام سامانی هم نفوذ می یابند که بعد ها ادامه دهندگان این راه در شرق ابویعقوب سجستانی، حمید الدین کرمانی، ناصرخسرو و .... در انتشار عقاید اسماعیلی در خراسان و ایران سهم به سزایی داشتند.
در انتشار عقاید اسماعیلی و گسترش آن در سرزمین های اسلامی باید گفت که وضع موجود نیز کمک شایانی نموده به طوریکه می توان گفت علاوه بر مسایل سیاسی و عقیدتی و نیز قدرت طلبی های فردی و شاید هم انگیزه های ملی و میهنی در مبارزه با تفکرات برتری طلبی عربی که از دوره امویان شکل گرفت و زمینه مبارزات شعوبی را فراهم ساخت و مسائل نظری که با ترجمه آثار ملت های مغلوب با شدتی هر چه تمامتر وارد جامعه اسلامی گردید و زمینه های مباحث کلامی را به ویژه در عهد مامون فراهم ساخت. اوضاع اجتماعی و اقتصادی را نیز نمی توان نادیده گرفت و همچنین فشار حکام بر مردم ضعیف و نفوذ ترکان در دستگاه خلافت و حاکمیت بسته و متعصب اهل سنت همه زمینه ساز گسترش عقایدی جدید بود که اسماعیلیه از این وضعیت استفاده کرده و با بیان اندیشه مهدویت مردم را جذب نموده و عقاید خویش را منتشر می کردند. و با چنین شیوه ای و با استفاده از اوضاع خفقان موفق شدند در قرن دوم و سوم هجری، حکومت های را در مصر و شامات، سواحل خلیج فارس، و جنوب ایران و معبدها در مناطق کوهستانی و دور از دسترس ترکان غزنوی و سلجوقی ایجاد کنند و با روش و شیوه خاص در مقابل مخالفان خود باستند.
به نوشته مورخان بعد از ابی الخطاب که گفتیم اولین رئیس و رهبر اسماعیلیه بود. رهبری را دو تن از طرفداران وی به نامهای مبارک و عبدلله بن میمون قداحا هوازی برعهده گرفتند و مخفیانه به دعوت پرداختند.[4]
زندگی مخفیانه و مرگ محمد بن اسماعیل زمینه گسترش و پیشرفت دعوت را بیشتر فراهم ساخته است. از این پس داعیان اسماعیلی در ایران و سوریه، شمال آفریقا به صورتی گسترده و مخفیانه به دعوت پرداختند. در ایران البته قبل از افرادی که قبلاً بدان ها اشاره شد، افرادی همچون خلف و سپس پسرش محمد بن خلف رهبری دعوت را بر عهده داشتند و لذا اسماعیلیان خراسان را خَلَفیّه می گویند: سپس فردی به نام (غیاث) و بعد از وی ابوحاتم رازی رهبری را برعهده داشتند.[5]
دعاتی که از طرف رهبران و وکلاء اسماعیلیه به شهرهای مختلف می رفتند، گاهی با موفقیت های بزرگی در جذب مردم و رساندن دعوت و عقاید خود به جامعه، رو به رو می شدند یکی از دعاتی که به طرف یمن می رود شخصی است معروف به حسین بن حوشب ملقب به منصور یمن که در مرو (266ه ) موفق می شود قبائل زیادی از مردم آن منطقه را به عقیده اسماعیلی در آورد. و همچنین داعی دیگری که به شمال آفریقا می رود و موفقیت زیادی کسب می کند ابو عبداله شیعی است که موفق می شود قبایل کتامه را به آئین اسماعیل درآورد و همین قبیله هست که رسیدن عبید الله المهدی به حکومت، به وی کمک فراوانی می کنند، که بعد از جدایی قرامطه از ترس آنها به شمال آفریقا فرار کرده و موفق می شود با کمک ابو عبداله شیعی، خود را امام معرفی کرده و دعوت را از خفا به صورت علنی درآورد.[6]
و از این به بعد که دعوت از صورت خفا به صورت علنی و ظاهر در می آید مرکزیت نیز از سلمیه به شمال آفریقا منتقل می شود ابتدا به (رمله) و سپس به شهر مهدیه و در نهایت پس از فتح مصر به قاهره انتقال می یابد و از این به بعد است که دعوت نیز با برنامه ریزی و دقّت بیشتر به فعالیت در اقصی نقاط سرزمین های اسلامی ادامه می دهد و رقبای خود را با خطرات بیشری تهدید می کند.
جنبش اسماعیلی در قرن سوم ه که بر انتظار ظهور قریب الوقوع مهدی که می بایست حکومت عدل را در جهان مستقر سازد و خلافت را نیز به آل علی که حقوق مشروعشان را عباسیان غضب کرده بودند منتقل سازد، تمرکز یافته بود، جاذبه فوق العاده ای برای گروه های محروم از طبقات اجتماعی مختلف داشت. و این اندیشه توسط تعداد زیادی داعی در میان طبقات اجتماعی گوناگون و در مناطق پراکنده از آسیای مرکزی، شمال آفریقا انتشار یافت. دعوت اسماعیلی به خصوص در جنوب عراق، فارس، منطقه جبال، خراسان و ماوراءالنهر و نیز در شرق عربستان (بحرین)، یمن و بالاخره افریقیه در شمال آفریقا استقرار یافت. به طوری که تا سال های 280 یک نهضت واحد و انقلابی که از سلمیه رهبری می شد کلاً جایگزین گروه های متقدم کوچک که پایگاهشان در کوفه بود، شده بود.
و با قدرتگیری فاطمیان در مصر و شمال آفریقا دعوت اسماعیلی به نقطه اوج می رسد و ادبیات و تفکر اسماعیلی به نهایت درجه گسترش می رسد که در رأس آن امام اسماعیلی قرار داشت. و با انشعاب اسماعیله نزاری از فاطمیان مصر دعوت به دو گروه مستعلوی و نزاری تقسیم شده که هر کدام دارای قدرت بوده و تهدیدی از جانب شرق و غرب برای خلافت عباسی محسوب می شد که در نهایت با حمله مغول نزاریان قدرت خود را از دست داده و رو به زندگی مخفی می آورند و فاطمیان (مستعلویه) نیز توسط ممالک سنی مذهب فرو پاشند و از این پس دعوت به صورت مخفی و محدود دنبال می شود تا این که در دو قرن اخیر دوباره فعالیت اسماعیلیه رونق گرفته و در قالب آقاخانیه فعالیت های در حدود 25 کشور جهان انجام می دهند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، فرهاد دفتری، ترجمه فریدون بدره ای.
2. تاریخ دعوه الاسماعیلیه، مصطفی غالب.
[1] . نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور، چاپخانة کتابچی، چاپ اول، 1325، ص 39.
[2] . ابی خلف اشعری، المقالات و الفرق، تصحیح محمد جواد مشکور، تهران، مطبعه حیدری، 1963، ص 214.
[3] . خراسانی، فدائی محمد، تاریخ اسماعیلیه، تصحیح الکساندر سیهیونوف، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1362، ص 47.
[4] . داعی حسن رازی، سید مرتضی، تبصره العوام، تصحیح عباس اقبال، تهران، 1313، ص 183.
[5] . خواجه نظام الملک، سیاستنامه، 1364، ج 2، ص 254.
[6] . ابی خلف، پیشین، ص 216، و مشکور، محمد جواد، موسوعه فرق اسلامی، بیروت، انتشارات بحوث اسلامی، چاپ اول، ص 105.
- [سایر] عقاید اسماعیلیه از کجا و توسط چه کسانی انتشار پیدا کرد؟
- [آیت الله سیستانی] استفاده از زنان و مردان غیر مسلمان در نقشهایی که برای مسلمین جائز نیست ، چه حکمی دارد ؟ و آیا بین کشورهای اسلامی و غیره فرقی است ؟
- [سایر] در حال حاضر میبینیم که برخی رسانهها با انتشار اخبار بد از جامعه خصوصاً جامعه مسلمین باعث ایجاد ناامیدی در جامعه شدهاند. از منظر روایات؛ انتشار چه نوع اخباری به عنوان عملی پسندیده و انتشار چه نوع خبری مذمت شده است؟
- [سایر] تفاوت کلام(علم عقائد) و فلسفه چیست؟
- [سایر] نگاه آیات و روایات به انتشار اخبار ناامیدکننده و نیز شایعهپراکنی در جامعه اسلامی چگونه است؟
- [سایر] چرا در کشورهای غیر اسلامی که معمولاً افراد بی حجاب هستند فساد کمتر از کشورهای اسلامی است؟
- [سایر] آیا مصادیقی وجود دارد که ارزشهای اسلامی موجب توسعهی پایدار در کشورهای غربی شده باشد اما در مورد کشورهای اسلامی این موضوع صدق نکند؟
- [سایر] تجربیات انقلاب اسلامی ایران که میتواند به نهضت اسلامی کشورهای دیگر کمک کند چیست؟
- [سایر] چرا اکثر کشورهای اسلامی در توحش و عقب ماندگی هستند؟
- [سایر] کشورهای اسلامی را به طور مختصر معرفی نمائید؟
- [آیت الله مظاهری] ربا گرفتن از بانکهای کشورهای غیر اسلامی اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شک داشته باشد که لباسی از حیوان حرامگوشت است یا حلالگوشت، احتیاط مستحب آن است که با آن نماز نخواند و فرقی نیست که آن لباس در کشورهای اسلامی تهیه شده باشد یا در کشورهای غیر اسلامی.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفاع بر همه مسلمانان در برابر هجوم دشمنان به کشورهای اسلامی و مرزهای آن واجب است و منحصر به کشوری نیست که انسان در آن زندگی می کند، بلکه همه مسلمین دنیا باید در برابر هجوم اجانب به کشورهای اسلامی یا مقدّسات مسلمانان مدافع یکدیگر باشند، خواه از طریق بذل مال یا جان یا هر وسیله دیگر، و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست، ولی برای نظم و هماهنگی برنامه های دفاعی باید در صورت امکان فرمانده یا فرماندهان آگاه و مورد اعتمادی را با نظر حاکم شرع تعیین کنند.
- [آیت الله سیستانی] صحت جُعاله، اجاره، حواله و دیگر معاملات مشروعی که در بانکهای دولتی در کشورهای اسلامی رایج است، نیازمند به اجازه حاکم شرع است، و بدون اجازه او این معاملات صحیح نیست، و همچنین است معاملات مشروعی که در بانکهای مشترک بین دولت و مردم در کشورهای اسلامی رایج است که نسبت به سهم دولت، صحّت معاملات متوقف بر اجازه حاکم شرع (مرجع) است.
- [آیت الله بهجت] گرفتن پول از بانکهای غیر اسلامی مانند بانکهای کشورهای کفر، چه دولتی باشد و چه شخصی جایز است، ولی نه بهعنوان قرض؛ و تصرف در آن احتیاج به اجازه حاکم شرع و یا وکیل او ندارد، مگر آنکه مال مسلمانی در بانک کفار باشد که باید نسبت به سهم آن مسلمان به وظیفه مخصوصی که در مورد بانکهای کشورهای اسلامی گفته شد عمل نماید.
- [آیت الله بهجت] اگر شک داشته باشد که لباسی از مو یا پشم یا کرک حیوان حلالگوشت است یا حرامگوشت، چه در کشورهای اسلامی تهیه شده باشد، چه در کشورهای غیر اسلامی، نماز خواندن با آن مانعی ندارد؛ و اگر جنس آن از پوست و چرم و مانند آن باشد حکم آن در احکام طهارت، بحث مردار، گفته شد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] دواهای روان، عطر، روغن، واکس و صابونی که از کشورهای غیر اسلامی میآورند، اگر انسان یقین به نجاست آنها نداشته باشد پاک است.
- [آیت الله اردبیلی] داروهای روان، عطر، روغن، واکس، صابون، مواد خوراکی و مانند آنها که از کشورهای غیر اسلامی میآورند، اگر انسان نداند نجس شدهاند، پاک هستند.
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.