مفوضه چه کسانی هستند و اعتقاداتشان چیست؟ (تفویض) در لغت به معنای واگذار کردن و سپردن امری به دیگری است و در مباحث اعتقادی دو صورت کلی دارد: 1. تفویض انسان به خدا، 2. تفویض خدا به انسان یاموجودی دیگر.جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید : علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، (درس پنجاه و سوم)، صص 365 - 369، قم : انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1383. این عنوان در مباحث کلامی در رابطه با فرقهها و موارد گوناگونی به کار رفته است. در عین حال کاربرد مشهور آن عمدتاً ناظر به کسانی است که گفته میشود عقیده دارند خداوند، امور عالم را به حضرت محمد(ص) و یا حضرت علی(ع) واگذار و قدرت و اختیار آفرینش و تدبیر عالم را به آنان تفویض کرده است. علاوه بر این ادعا شده است که دیگر اعتقادات این گروه عبارت است از: 1. ائمه، شریعتها را نسخ میکنند ؛ 2. ملائکه بر ائمه فرود میآیند و به آنها وحی میرسانند ؛ 3. حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) خالق موجودات و رازق آنهایند ؛ 4. حقیقت صفاتی که در قرآن به عنوان صفات خداوند ذکر شده (مانند واحد، صمد، قادر، خالق، باری و حیّ ) از خداوند قدیم ساقط شده و به کسانی منتقل شده که امر به آنها واگذار گشته است مانند حضرت رسول(ص)، ائمه(ع) و... نام رهبر این فرقه ذکر نشده است؛ از این رو اثبات وجود این فرقه از نظر تاریخی مشکل است. در عین حال روایات زیادی از ائمه(ع) وارد شده است که در آنها (مفوضه) به عنوان گروهی مستقل مورد . بحث قرار گرفتهاندبحارالانوار، ج25، ص 345. از این گروه به خصوص در زمان امام رضا(ع)، فراوان نام برده شده است؛ بدون اینکه نامی از پیروان و یا رهبر این گروه ذکر شده باشد. نگا: همان، ج 25، ص 328 و 329. به عنوان مثال امام اعتقادات مشرک خوانده شدهاند. امام رضا(ع) در این باره فرمودند: (من زعم ان اللَّه عزوجل فوّض امر الخلق والرزق الی حججه فقد قال بالتفویض والقائل بالتفویض مشرک). ؛ عیون اخبار الرضا، ص 124 ؛ نیز بنگرید : بحارالانوار، ج 25، ص 647 - 350. ؛ (کسی که گمان کند خداوند عزوجل امر آفرینش و روزی دادن بندگان را به حجتهای خود واگذارده قائل به تفویض است و چنین کسی مشرک میباشد). در این باره نگا: . (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 26/500012)
مفوضه چه کسانی هستند و اعتقاداتشان چیست؟
مفوضه چه کسانی هستند و اعتقاداتشان چیست؟
(تفویض) در لغت به معنای واگذار کردن و سپردن امری به دیگری است و در مباحث اعتقادی دو صورت کلی دارد:
1. تفویض انسان به خدا، 2. تفویض خدا به انسان یاموجودی دیگر.جهت آگاهی بیشتر در این باره بنگرید : علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، (درس پنجاه و سوم)، صص 365 - 369، قم : انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1383.
این عنوان در مباحث کلامی در رابطه با فرقهها و موارد گوناگونی به کار رفته است. در عین حال کاربرد مشهور آن عمدتاً ناظر به کسانی است که گفته میشود عقیده دارند خداوند، امور عالم را به حضرت محمد(ص) و یا حضرت علی(ع) واگذار و قدرت و اختیار آفرینش و تدبیر عالم را به آنان تفویض کرده است. علاوه بر این ادعا شده است که دیگر اعتقادات این گروه عبارت است از:
1. ائمه، شریعتها را نسخ میکنند ؛
2. ملائکه بر ائمه فرود میآیند و به آنها وحی میرسانند ؛
3. حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) خالق موجودات و رازق آنهایند ؛
4. حقیقت صفاتی که در قرآن به عنوان صفات خداوند ذکر شده (مانند واحد، صمد، قادر، خالق، باری و حیّ ) از خداوند قدیم ساقط شده و به کسانی منتقل شده که امر به آنها واگذار گشته است مانند حضرت رسول(ص)، ائمه(ع) و... نام رهبر این فرقه ذکر نشده است؛ از این رو اثبات وجود این فرقه از نظر تاریخی مشکل است. در عین حال روایات زیادی از ائمه(ع) وارد شده است که در آنها (مفوضه) به عنوان گروهی مستقل مورد . بحث قرار گرفتهاندبحارالانوار، ج25، ص 345. از این گروه به خصوص در زمان امام رضا(ع)، فراوان نام برده شده است؛ بدون اینکه نامی از پیروان و یا رهبر این گروه ذکر شده باشد. نگا: همان، ج 25، ص 328 و 329. به عنوان مثال امام اعتقادات مشرک خوانده شدهاند. امام رضا(ع) در این باره فرمودند: (من زعم ان اللَّه عزوجل فوّض امر الخلق والرزق الی حججه فقد قال بالتفویض والقائل بالتفویض مشرک). ؛ عیون اخبار الرضا، ص 124 ؛ نیز بنگرید : بحارالانوار، ج 25، ص 647 - 350. ؛ (کسی که گمان کند خداوند عزوجل امر آفرینش و روزی دادن بندگان را به حجتهای خود واگذارده قائل به تفویض است و چنین کسی مشرک میباشد).
در این باره نگا: . (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 26/500012)
- [سایر] آیا محمّد بن الحسن الصفّار، از نمایندگان مفوّضه بودند؟
- [سایر] آیا محمّد بن الحسن الصفّار، از نمایندگان مفوّضه بودند؟
- [سایر] فرقه بتریه چگونه فرقه ای است؟ اعتقاداتشان و مکان استقرار آنها در کجا قرار دارد.
- [سایر] ریشه صوفیه از شیعه است یا سنی و اعتقاداتشان چیست؟چرا در قدیم اکثر علما و عرفای بزرگ در این فرقه بوده اند و بهترین کتابهای عرفانی را آنان نوشته اند؟
- [سایر] در نوشته های آقای کدیور آمده است که، ادعای تواتر روایات در حوزه فضائلِ فرابشریِ ائمة هدی(ع) مسموع نیست، زیرا تواطؤِ رُوات بر کذب نه تنها منتفی نیست، بلکه در برخی موارد محتمل است. حال آیا احتمال جعل روایات، توسط غلات و مفوضه، در متن احادیث که ادعای تواتر برایشان شده یا با اسناد صحیح نقل شدند وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] من پسری شیعه هستم که عاشق دختری شده ام که جزء فرقه ی (الحق) است. خانواده او در تهران می باشند. خاندان او در کرمانشاه (قصر شیریت) زندگی می کنند. من چیزی در مورد اعتقاداتشان نمی دانم. سوال من این است که ازدواج با این دختر چه حکمی دارد؟
- [سایر] یکی از سخنرانان می گفت: دو دوست و رفیق باید با هم کفویت داشته باشند و حتی غیر از هماهنگ بودن اعتقاداتشان، باید در ظاهر نیز، هم کفو باشند؛ یعنی از لحاظ سنّی به هم نزدیک بوده و از لحاظ جثّه و اندام نیز نزدیک به هم باشند، (نه اینکه یکی کوچک و نحیف و دیگری بزرگ و تنومند باشد)، یکی از لحاظ چهره بچه سال و دیگری مانند یک مرد کامل باشد و خلاصه در جمیع امور به هم بخورند؛ زیرا در غیر این صورت جامعه درباره آنها بد قضاوت خواهد کرد .آیا این مطالب صحیح می باشد؟
- [سایر] سلام علیکم خسته نباشید حاج آقا اگر اشتباه نکنم تا به حال 3 یا 4 تا پیام با همین مضمون براتون گذاشتم ولی پاسخی ندیدم. در ابتدا که پیام دادم و بعد پیام پیگیری را ارسال کردم گفتید (25 تیرماه) که با اسم واحد، اسم اولم را یادم نمی آید و با همان اسم واقعی ام یعنی اسم دوم پیام می فرستم. من دختری 20 ساله و حافظ قرآن (ان شاء الله) هستم و پایبند به اعتقادات و باور های اسلامی، خانواده خوبی دارم و آخرین (پنجمین) فرزند خانواده هستم . در حال حاضر خواستگاران زیادی دارم ولی در شرایط کنونی ام تمایلی به ازدواج ندارم شاید اصلی ترین آنها تنهایی پدر و مادرم بعد از رفتن من باشد. هم اکنون 4 ماهی است که من خواستگاری سمج دارم که تابه حال 15 بار به خواستگاری من آمده و هر 15 بار هم جواب منفی گرفته. اصرار خانواده و خود ایشان من را معذب کرده و حس بدی از این موضوع دارم. احساس گناه می کنم و نمی دانم نظر ایشان به من از چه چیز ناشی شده که با این همه غرور 15 بار با اصرار و پافشاری بیشتر به خواستگاری می آیند. از طرفی از پدر و مادرم هم خجالت می کشم که کسی را این چنین معطل خود کرده ام.من نظر خودم را هر 15 بار با قاطعیت و بدون شک و تردید داده ام . این وصلت با تفاوتهای موجود را از نظر عقلی و منطقاً مناسب نمی دانم با اینکه کیس مناسبی هستند. ایشان 27 سال سن دارند و یکی از دلایل من برای رد کردن ایشان تفاوت سنی زیاد است. و دیگر اینکه ایشان دانشجوی دکترای مهندسی دانشگاه شریف هستند و من دیپلمه، دیگر اینکه خانواده من از نظر اقتصادی در طبقه متوسط به بالای جامعه قرار دارد ولی آنها خیلی اوضاع مالی شان بالاتر از ماست (خیلی ، خیلی جوری که در تصور نمی گنجد). خوانواده ایشان و همچنین خودشان انسانهای متدین با باورهای سنجیده مذهبی هستند. از این لحاظ من بدم نمی آید که حتی طرف مقابلم کمی هم مثل ایشان اعتقاداتشان از من بالاتر باشد ولی بعضی نظراتشان علاوه بر اختلافات مالی و تحصیلی من را گنگ کرده و قدرت انتخاب را از من گرفته. ایشان حس مالکیت طلبی زیادی نسبت به همسر آینده شان دارند که من از این حس متنفرم. و همچنین با اینکه خود در دانشگاههای کشور تحصیل کرده اند ولی با تحصیل همسرشان در دانشگاه مخالف هستند (به نظر من خیلی عجیب است) و دیگر اینکه ایشان (شاید به خاطر دارا بودن چنین شرایط مالی، شغلی و تحصیلاتی) مغرور هستند. این را از حرکت های جلسات اولیه برداشت کردم. ایشان فکر می کردند که هر جا بروند باید در همان دم اول دختر را تقدیم او کنند. البته این را میدانم که جاهای دیگری هم به خواستگاری رفته اند و خود ایشان نپذیرفته اند. این را هم بگویم که پدر و مادر ما راضی به این وصلت هستند و علی الخصوص پدر و مادر ایشان همه تلاش خود را برای انجام این وصلت به کار برده اند. حاج آقا قبلاً از جواب مبسوط شما متشکرم خیلی دعایم کنید