لطفا وحی از منظر مسیحیان را توضیح دهید که فرق آن با وحی به معنای قرآنی آن روشن گردد؟ دیدگاهی را که در دوره قرون وسطی غالب بوده است و امروزه صورتهای سنتیتر مذهب کاتولیک رومی نماینده آن است (و نیز در جمع شگفت انگیز اضداد مذهب پروتستان محافظهکار) میتوان تلقی زبانی از وحی نامید.بر اساس این نظر، وحی مجموعهای از حقائق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است.وحی حقائق اصیل و معتبر الاهی را به بشر انتقال میدهد.به نوشته دائرة المعارف کاتولیک (وحی را میتوان به عنوان انتقال برخی حقائق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسائطی که ورای جریان معمول طبیعت است تعریف نمود. در مسیحیت درباره تعریف وحی دو نظر کاملا متفاوت وجود دارد: نظریه زبانی و نظریه غیر زبانی. نظریه زبانی: در کتاب فلسفه دین در بیان این نظریه چنین آمده: (دیدگاهی را که در دوره قرون وسطی غالب بوده است و امروزه صورتهای سنتیتر مذهب کاتولیک رومی نماینده آن است (و نیز در جمع شگفت انگیز اضداد مذهب پروتستان محافظهکار) میتوان تلقی زبانی از وحی نامید.بر اساس این نظر، وحی مجموعهای از حقائق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است.وحی حقائق اصیل و معتبر الاهی را به بشر انتقال میدهد.به نوشته دائرة المعارف کاتولیک (وحی را میتوان به عنوان انتقال برخی حقائق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسائطی که ورای جریان معمول طبیعت است تعریف نمود) . مشابه این برداشت از وحی دیدگاهی است در باب ایمان که آن را پذیرش بی چون و چرای این حقائق وحیانی از جانب انسان تعریف میکند.از این روشورای واتیکان در 1870 ایمان را این گونه تعریف کرد: (یک کیفیت ماوراء طبیعی که به واسطه آن، در حالی که لطف خداوند شامل حال ما گردیده و به مدد ما شتافته باور کنیم که چیزهایی را که خداوند وحی کرده واقعی هستند) یا همان طور که یک متکلم یسوعی آمریکایی معاصر مینویسد: (برای یک کاتولیک واژه ایمان تصور نوعی پذیرش عقلی مضمون وحی را به عنوان حقیقت به ذهن متبادر میکند، و این به خاطر قدرت گواهی دهنده خدای فرستنده وحی است.ایمان واکنش کاتولیکهاست به نوعی پیام معقول که خداوند آن را ابلاغ نموده است)) . (1) در کتاب علم و دین نیز چنین آمده: (حقائق وحیانی (نقلی) شامل پیامی است که خداوند از طریق مسیح و سایر پیامبران ارسال میدارد که در کتب مقدس و سنن اولیای دین مدون میگردد) . (2) در قاموس کتاب مقدس نیز چنین آمده: (کلام خداوند بر انبیاء و رسلی نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شوند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه مینوشت و یا به کاتب دیگر رجوع میفرمود) . (3) عیسی در این دیدگاه یک بشر و زاده مریم، بنده و رسول خدا بوده است.کلام خدا را برای مردم بیان میکرده و مروج شریعت تورات بوده است.چنان که خود عیسی بدین مطلب اعتراف داشت و مسیحیان سلف نیز همین عقیده را داشتند.از بعض آیات کتب عهد جدید نیز همین مطلب استفاده میشود. (خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی راجلال داد) . (4) (برای شما اولا خدا بنده خود عیسی را برخیزانیده (مبعوث کرد)، فرستاد تا شما را برکت دهد به برگردانیدن هر یکی از شما از گناهانش) . (5) عیسی در جواب ایشان گفت: (تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من.اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آورد درباره تعلیم خواهد دانست که از خداست یا آن که من از خود سخن میرانم) . (6) (کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد) . (7) (عیسی در جواب ایشان گفت: (تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من)) . (8) (و آن که مرا محبت ننماید کلام مرا حفظ نمیکند و کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد.) (9) نظریه غیر زبانی: در مسیحیت در بیان حقیقت وحی نظر دیگری وجود دارد که با نظر اول کاملا متفاوت است.این نظر از مسیح شناسی ویژهای نشأت میگیرد.برخی از آیات اناجیل ظهور در آن دارد و پولس که از حواریون نبود و عیسی را هرگز ندیده بود در ترویج و گسترش آن کوشش کرد.در این عقیده خدا در عیسی تجلی نموده و در جسد جسمانی به سوی انسانها آمده است.هر که عیسی را ببیند خدا رادیده است.عیسی فرزند خداست و پدر و پسر و یک حقیقت هستند.بنابر این خود عیسی وحی الله متجسد است. در کتاب علم و دین چنین آمده: (بارت بر آن بود که وحی اصلی همان شخص مسیح است، کلمة الله در هیأت انسانی.کتاب مقدس یک مکتوب صرفا بشری است که شهادت بر این واقعه وحیانی میدهد.فعل خداوند در وجود مسیح و از طریق اوست نه در املای کتاب معصوم.لذا هر آنچه را که انتقاد تاریخی و تحلیل مستند درباره محدودیتهای بشری نویسندگان کتاب مقدس و تأثرات فرهنگی که بر افکار آنان تأثیر نهاده میگوید میتوان به سمع قبول شنید.) (10) در کتاب فلسفه دین مینویسد: (به عقیده مصلحان دینی قرن شانزدهم (لوتر کالون) وحی مجموعهای از حقائق درباره خداوند نیست، بلکه خداوند از راه تأثیر گذاشتن در تاریخ به قلمرو تجربه بشری وارد میگردد.از این دیدگاه احکام کلامی مبتنی بر وحی نیستند، بلکه بیانگر کوششهای انسان برای شناخت معنا و اهمیت حوادث وحیانی به شمار میروند.) (11) در کتاب علم و دین چنین آمده: (لوتر و حتی کالون در تفسیرهایشان از کتاب مقدس اهل انعطاف و آسانگیری بودند.از نظر آنان محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحی در نص ملفوظ (کتاب صامت) نبود بلکه در شخص مسیح یعنی مهبط و مخاطب وحی بود.کتاب مقدس از این نظر مهم بود که شاهد صادقی بود بر رویدادهای رهایشگرانهای که طی آن، محبت و مغفرت الاهی که در مسیح جلوهگر شده، در احوال شخصی خود آنان (و سایر مؤمنان) بازتاب مییابد.از نظر اصلاحگران نخستین کلمه وحی (کلمة الله یا کتاب الله ناطق) به توسطالهاماتی که هر انسانی میتواند از روح القدس دریابد تأیید میشود.) (12) و در جای دیگر چنین آمده: (خدا وحی فرستاده است، ولی نه به املای یک کتاب معصوم (مصون از تحریف و خطا) بلکه با حضور خویش در حیات مسیح و سایر پیامبران و بنی اسرائیل.در این صورت کتاب مقدس وحی مستقیم نیست بلکه گواهی انسانی بر بازتاب وحی در آئینه احوال و تجارب بشری است.) (13) در جای دیگر همان کتاب چنین آمده: (وحی در وقایع اصیل و تاریخی که هم پای انسان در میان بوده و هم دخالت خداوند، روی داده است.از جنبه انسانی، این وقایع نمودار تجربه انسان از خداوند در لحظات مهم تاریخش است.از جنبه الوهی این وقایع عمل خداوند را در انکشاف خویش بر انسان و برداشتن قدم اول را از سوی او در زندگی افراد و جوامع باز مینماید .بنابر این، تجربه انسانی و انکشاف الوهی دو جنبه از یک واقعیتند. در تاریخ بنی اسرائیل خداوند در وقایعی وحی فرستاده و حضور خود را نمایانده است.نیز در تعبیر پیشگویانه آن وقایع در پرتو تجربه دینی انبیاء فی المثل در این که یک پیروزی یا شکست نظامی را به خواست خداوند نسبت دادهاند.جامعه یا عرف مسیحی خداوند را در شخص و در کردار مسیح جلوهگر مییابد که در وجود او باز فعالیت الوهی و انسانی تلفیق یافته است. به قول اسقف اعظم (تمپل) : (وحی و تعبیرش با هم در یک واقعه رخ مینماید.از این نظر اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند با تعالیم تخطی ناپذیری القاء کند بلکه به منصه ظهور آوردن وقایعی در حیات افراد و جوامع بوده است.خود کتاب مقدس سراپا یک مکتوب بشری است، کهحکایتگر این حقائق وحیانی است) .) (14) برای توضیح بیشتر در تعریف ماهیت وحی در مسیحیت مطلبی را از دائرة المعارف دین نقل میکنیم : (مؤلفان عهد جدید فهم و برداشت خود را از وحی مبتنی بر عهد عتیق ساختند، و وحی را به عنوان تجلی ذاتی خدا در عیسی و از طریق عیسی تلقی کردند.این تجلی را به عنوان خود آشکار سازی عالی، تغییر ناپذیر و بی همتای خدا در تاریخ میدانند (رساله پولس به عبرانیان، باب اول) این تجلی بی همتاست، زیرا همان گونه که مسیحیها میفهمند واسطه و عامل وحی و محتوای وحی (شخص عیسی، تعالیم و کار او در رهانیدن انسانیت) در عیسی ناصری همه عین هم و هم یک چیزند، و موضوع وحی را تشکیل میدهند.شرح و تفسیر کلامی برداشت حکمای عهد جدید از وحی را میتوان در رساله پولس و یوحنا یافت. پولس: برای بیان مفهوم وحی پولس قبل از کلمه دیگر واژه(~ (apokaluptein) ~)به کار میبرد که به معنای پرده برداشتن، از نهان بیرون آمدن است و نیز واژه(~ (phaneroun) ~)را استعمال میکند که به معنای ظاهر کردن و نشان دادن است.بحث اساسی او این است که از اسراری که پیش از آن بر افراد پوشیده بوده و هم اکنون آشکار شده پرده بردارد. (رساله پولس به افسیان، باب اول، آیه 9) و رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه 26) بنابر این، وحی به معنای پرده برداری یا کشف طرح و تدبیر الاهی است که خداوند نژاد بشر را در عیسی مسیح با خود آشتی میدهد.وحی فعالیت خلاق الاهی و عمل نجاتبخش اخروی خداوند است، و نه صرف اعلان یک سلسله پیامها یا یک سری از معارف.خداوند در جریان وحی واقعا فعال است، وهموست که از ازل بر آن است تا از روی محبت، از طریق پسرش به نژاد بشر روی آورد.تجسد و حلول فرزندش در رحم یک زن (رساله پولس به غلاطیان، باب چهار، آیه 4) و مرگ فدیهدار این فرزند بر صلیب و رشد و تکامل و اتحاد عالم هستی تحت اشراف او به عنوان رئیس و فرزند ارشد مردگان (رساله پولس به رومیان، باب 3، آیه 25؛ رساله کولسیان، باب اول، آیه 14 19) همه در راستای اجرای این برنامه نهان الاهی بود.خود عیسی در این برنامه چیزی بود که به وحی فرستاده شد.مرگ و رستاخیز عیسی و حتی کلیسا به عنوان بدن او همه عناصر رمز و راز نجات و رستگاری را تشکیل میدهند.حواریون عیسی نیز پرده از عدالت نجاتبخش خدا بر میدارند (مقصود این است که آنها نیز میتوانند از وحی سخن گویند) (رساله پولس به رومیان، باب اول، آیه 17) از آن جهت که بشارتهایی را که عیسی آورده است به مردم اعلام میکنند. (رساله دوم پولس به قرنتیان، باب دوم، آیه 14) .) (15) وحی در انجیل برای شناخت ماهیت وحی در مسیحیت بهتر است به کتاب انجیل که کتاب مقدس آنهاست مراجعه کنیم.آنچه در انجیل در این باره آمده تحت چند عنوان مورد اشاره قرار میگیرد: عیسی از دیدگاه انجیل: در انجیل چنین آمده: (در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود.همان در ابتدا نزد خدا بود .همه چیز به واسطه او آفریده شد، و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم بلکه ازخدا تولد یافتند.و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد.پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم؛ جلالی شایسته پسر یگانه پدر .) (16) (و او صورت خدای نادیده است.نخست زاده تمامی آفریدگان، زیرا که در او همه چیز آفریده شد، آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تختها و سلطنتها و ریاسات و قوات همه به وسیله او و برای او آفریده شد، و او قبل از همه است و در وی همه چیز قیام دارد.) (17) (باعمال ایمان بیاورید و یقین کنید که پدر در من است و من در او.) (18) (از نزد پدر بیرون آمدم و در جهان وارد شدم و باز جهان را گذارده نزد پدر میروم.) (19) (لیکن ما را یک خداست یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم و یک خداوند یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم.) (20) (زیرا به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم و ایضا من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود.) (21) (شمعون پطرس در جواب گفت: (تویی مسیح پسر خدای زنده.)) (22) (مسیح قوت خدا و حکمت خداست.) (23) (من و پدر، یک هستیم.) (24) (فیلپس به وی گفت: (ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است) .) عیسی بدو گفت: (ای فیلپس در این مدت با شما بودهام آیا مرا نشناختهای کسی که مرا دید پدر را دیده است پس چگونه تو میگویی پدر را به ما نشان بده، آیا باور نمیکنی که من در پدر هستم و پدر در من است.) (25) در کتاب قاموس کتاب مقدس چنین آمده: (قصد از کلمه خداوند ما عیسی مسیح میباشد.) (26) هدف آفرینش عیسی و فرستادن او: در انجیل دو هدف برای آفرینش و ارسال عیسی ذکر شده است: هدف اول نشان دادن و تعریف خود: (که خدا اراده نمود تا بشناساند که چیست، دولت جلال این پسر در میان امتها که آن مسیح در شما و امید جلال است.) (27) (نه این که کسی پدر را دیده باشد جز آن کسی که از جانب خداست، او پدر را دیده است.) (28) (خدا را هرگز کسی ندیده است.پسر یگانه که در آغوش پدر است همان او را ظاهر کرد.) (29) هدف دوم وسیله بخشیده شدن گناهان و کفاره معاصی مسیحیان: (او ما را محبت نمود و پسر خود را فرستاد تا کفاره گناهان ما شود.) (30) (لیکن اگر در نور سلوک نماییم چنان که او در نور است با یکدیگر شراکت داریم و خون پسر او عیسی مسیح ما را از گناه پاک میسازد.) (31) (پسر انسان نیامد تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد .) (32) (هر گاه خدا با ماست کیست به ضد ما، او که پسر خود را دریغ نداشت بلکه او را در راه جمیع ما تسلیم نمود چگونه با وی همه چیز را به ما نخواهد بخشید.) (33) (زیرا خدا جهان را این قدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند بلکه تا به وسیله او جهان نجات یابد.) (34) (من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد، اگر کسی از این نان بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطا میکنم جسم من است که آن را به جهت حیات جهان میبخشم.) (35) نزول روح القدس: اعلام نبوت عیسی زمانی بود که روح القدس بر وی نازل گشت. (اما چون تمامی قوم تعمید یافته بودند و عیسی، هم تعمید گرفته دعا میکردآسمان شکافته شد و روح القدس به هیأت جسمانی مانند کبوتری بر او نازل شد و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که به تو خوشنودم.) (36) (و واقع شد در آن ایام که عیسی از ناصره جلیل آمده در اردن از یحیی تعمید یافت، و چون از آب بر آمد در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بر وی نازل میشود .و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خوشنودم.) (37) (پس یحیی شهادت داده گفت: (روح را دیدم که مثل کبوتری از آسمان نازل شده بر او قرار گرفت، و من او را نشناختم، لیکن او که مرا فرستاد تا به آب تعمید دهم همان به من گفت بر هر کس بینی که روح نازل شده بر او قرار گرفت همان است که به روح القدس تعمید میدهد و من دیده شهادت میدهم که این است پسر خدا.) (38) (زیرا از خدای پدر اکرام و جلال یافت هنگامی که آوازی از جلال کبریائی به او رسید که این است پسر حبیب من که از وی خوشنودم، و این آواز را زمانی که با وی در کوه مقدس بودیم شنیدیم که از آسمان آورده شد.) (39) (ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت...فرشته به او گفت : (ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است.) (40) فرشته در جواب وی گفت: (من جبرئیل هستم که در حضور خدا میایستم و فرستاده شدم تا با تو سخن گویم و از این امور تو را مژدهدهم.) (41) (و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد.) (42) (فرشته در جواب وی گفت: (روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت حضرت اعلا بر تو سایه خواهد افکند از آن جهت آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد.) (43) عیسی کلام خدا را میشنید و به مردم تعلیم میداد (عیسی بدیشان گفت: (وقتی که پسر انسان را بلند کردید آن وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمیکنم بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد تکلم میکنم.) (44) (کسی که از خداست کلام خدا را میشنود و از این سبب شما نمیشنوید که از خدا نیستید .) (45) (سخنهایی که من به شما میگویم از خود نمیگویم، لیکن پدری که در من ساکن است او این اعمال را میکند.مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است.) (46) (خدا که در زمان سلف به اقسام متعدد و طریقههای مختلف به وساطت انبیاء به پدران ما تکلم نمود در این ایام آخر به ما به وساطت پسر خود متکلم شد که او راوارث جمیع موجودات قرار داد و به وسیله او عالمها را آفرید.که فروغ جلالش و خاتم جوهرش بوده و به کلمه قوت خود حامل همه موجودات بوده چون طهارت گناهان را به اتمام رسانید به دست راست کبریاء در اعلا علیین بنشست.) (47) وحی از دیدگاه مؤلف قاموس کتاب مقدس: مؤلف کتاب قاموس کتاب مقدس وحی را به معنای الهام گرفته و عقیده دارد که حتی به مصنفان کتب مدون در کتاب مقدس وحی میشده و همه کتب مذکور الهام خداست. مینویسد: (عموما مقصود از وحی الهام میباشد.) (کتاب حزقیال، باب 13، آیه 16؛ کتاب ملاکی، باب اول، آیه 1 2؛ رساله پولس به رومیان، باب یازدهم، آیه 4 و 5) بنابر این گفته میشود: (تمامی کتب از الهام خداست) (رساله دوم پولس به تیموتاولس، باب سوم، آیه 16 و 17) و وحی به این معنا حلول روح اقدس الاهی در مصنفان میباشد و این هم بر چند قسم است: اولا مطالبی از حقائق روحانیه و حوادث آینده بدیشان القاء و افاده مینماید که بدون الهام به هیچ وجه از برای ایشان دست نخواهد داد.ثانیا ایشان را بر تألیف حوادث معروفه با حقائق مقرره ارشاد مینماید که آنها را در کتاب نوشته و در کلام محفوظ و مصون از خطا ذکر نمایند.چنان که در رساله دوم پطرس، باب اول، آیه 21 گوید: (مردمان از جانب خدا به روح القدس مجذوب شده سخن گفتند.) و بدیهی است که در این صورت شخص متکلم به هیچ وجه خود را به نظر نیاورده بلکه روح القدس در وی مؤثر بوده تمامی قوت و صفات مکنونه خود را بروفق هدایت و روح اقدس الاهی به کار میبرد، و از این جهت است که در هر یک از مؤلفین و کاتبین کرام کتاب مقدس مواهب طبیعی و طرز و نسق تألیف و تصنیف مخصوص ملاحظه میشود، و علما و دانشمندان در شرح مطلب فوق اختلاف نمودهاند، ولی اغلب مسیحیان برآنند که خدای تعالی کاتبین و مؤلفین کتاب مقدس را ملهم فرمود که اراده مقدس او تعالی را در کتاب محض افاده و ایمان و خلاص ابدی بنی نوع بشر بدون خطا و سهو و نسیان مرقوم دارند.) (48) باز هم در قاموس کتاب مقدس، ذیل لفظ (کتاب مقدس) چنین مینویسد: (قصد از تمامی کتابهای ملهمهای است که درباره خلقت عالم و عمل فدا و تقدیس و رفتار خدا نسبت به انسان گفتگو میکند.و تمامی نبوات آینده و نصائح دینیه و ادبیه که در هر طبقه از برای بنی نوع بشر در هر زمان و مکان مفید و لازم است در آنها موجود است.و نویسندگان الهامی چهل نفرند که از جمیع طبقات بنی نوع بشر میباشند از شبان تا امیر و سلطان که در ضمن هزار و ششصد سال زیست مینموده تماما از طائفه عبرانی بودهاند، جز لوقا که او نیز انجیل خود را از ینابیع یهودیه اخذ نموده نوشت، و لوقا به واسطه مصاحبت و رفاقت با پولس مشهور بود .) (49) در همان کتاب چنین آمده: (کلام خداوند بر انبیاء و رسل نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شدند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه مینوشت و یا به کاتب دیگر رجوع میفرمود.) (50) در جای دیگر همان کتاب مینویسد: (الهام یعنی انکشاف و مکاشفه از جانب خدا.اثر مکاشفه فوق الطبیعهای است که من جانب الله بر عقول کاتبان کتب مقدسه کارگر شد تا اراده مقدسه حضرت اقدس الاهی را بدون سهو نسیان و خطا بیان نمایند.) (51) چنان که ملاحظه میفرمایید مؤلف کتاب مقدس، در تفسیر وحی بین دو نظر (زبانی و غیر زبانی) جمع کرده است.از یک سو وحی را به معنای الهام میگیرد و تمام کتاب های مقدس را از الهامات خدا میداند، و از سوی دیگر وحی را به عنوان حلول روح اقدس الاهی و روح القدس در مصنفین تفسیر میکند. خلاصه: عقیده مسیحیان در موضوع وحی در چند مطلب زیر خلاصه میشود: 1.عیسی: عیسی مسیح کلمه خداست.کشف ذات خدا و سر حیات او در تجسد کلمة الله است.همیشه با خدا بلکه عین او بوده و در آفرینش جهان دخالت داشته است.ذات اقدس الاهی در او تجلی یافته و حلول کرده و او را به عنوان فرزند یگانه برگزیده و در جسد جسمانی به سوی انسانها فرستاده است.پدر و پسر یک حقیقت هستند.هر که عیسی را ببیند و بشناسد خدا را دیده است .در خدا که پدر و کلمه ذاتیاش که پسر است یک حیات ذاتی قائم است که همانند روح آن دو میباشد و او روح القدس است. 2.وحی: به معنای پیام خدا و پیام رسانی عیسی نیست بلکه به معنای تجلی و حلول ذات اقدس الاهی در عیسی و نزول برای انسانهاست.در وحی عیسوی خود خدا در جسد عیسی به سوی مردم نازل شد و کلام خدا یعنی تجلی در عیسی و ظهور برای مردم.مسیح با معجزات و کارهای خارق العادهاش از وجود خدا خبر میدهد و او را آشکار میسازد.و در یک کلام، مسیح وحی الله متجسداست، فعل و کلام او فعل و کلام خداست، نه این که حامل رسالت باشد. 3.در وحی عیسوی دو هدف وجود داشته است: هدف اول کشف سر الاهی و تجلی و اظهار وجود ذات اقدس خدا در وجود مسیح. هدف دوم نجات انسانها و بخشودن گناه آنها در اثر فدا شدن عیسی و تحمل قتل بر صلیب. این بود خلاصه نظر غیر زبانی مسیحیان در مسأله وحی.این نظر مبتنی است بر پذیرش الوهیت مسیح که آیات صدر باب اول انجیل یوحنا، و آیاتی دیگر در اناجیل و دیگر رسالههای عهد جدید بر آن دلالت دارد.پولس که از حواریون نبود و عیسی را هرگز ندیده بود بعدا در ترویج و تبلیغ این نوع مسیح شناسی کوشید به گونهای که او را به عنوان دومین شخصیت مسیحیت و بنیانگذار مسیح شناسی الوهی معرفی کردهاند. و این، همان عقیده به تثلیث یعنی وحدت خدا و عیسی و روح القدس، یا وحدت اب و ابن و روح القدس است. مسأله تثلیث برای مسیحیت به صورت یک مشکل علمی و عقیدتی در آمده که از تفسیر معقول و قابل فهم آن، و پاسخ به تناقضات آن ناتوانند.نقد و بررسی این نظر از موضوع بحث ما خارج است. منابع مقاله: وحی در ادیان اسلامی، امینی، ابراهیم --------------------------------- پی نوشتها: 1.جان هیک، فلسفه دین، ص 119، ترجمه بهرام راد. 2.ایان باربور، علم و دین، ص 23، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی. 3.ذیل لفظ کتاب، ص .719 4.کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه .14 5.کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه .14 6.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه 17 .18 7.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه .25 8.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه .17 9.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه .25 10.علم و دین، ص .145 11.فلسفه دین، ص .134 12.علم و دین، ص .35 13.علم و دین، ص .131 14.علم و دین، ص .268 15.دائرة المعارف دین، به زبان انگلیسی، ذیل کلمه(~ revelation ~)، وحی، جانس دی ننگر . 16.انجیل یوحنا، باب اول، آیات 1 4 و 14 .15 17.رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیههای 16 .18 18.انجیل یوحنا، باب دهم، آیه .39 19.انجیل یوحنا، باب شانزدهم، آیه .28 20.رساله اول پولس به قرنتیان، باب هشتم، آیه .7 21.رساله به عبرانیان، باب اول، آیه .5 22.انجیل متی، باب شانزدهم، آیه .17 23.رساله اول پولس به قرنتیان، باب اول، آیه .25 24.انجیل یوحنا، باب دهم، آیه .31 25.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه 8 .10 26.قاموس کتاب مقدس، ذیل لفظ (کلمه) . 27.رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه .28 28.انجیل یوحنا، باب ششم، آیه .48 29.انجیل یوحنا، باب اول، آیه .19 30.رساله اول یوحنا، باب چهارم، آیه .11 31.رساله اول یوحنا، باب اول، آیه .8 32.انجیل متی، باب بیستم، آیه .28 33.رساله پولس به رومیان، باب هشتم، آیه 32 .33 34.انجیل یوحنا، باب سوم، آیه 17 .18 35.انجیل یوحنا، باب ششم، آیه 51 .52 36.انجیل لوقا، باب سوم، آیه 22 .23 37.انجیل مرقس، باب اول، آیه 9 .11 38.انجیل یوحنا، باب اول، آیه 33 .35 39.رساله دوم پطرس، باب اول، آیه 18 .19 40.انجیل لوقا، باب اول، آیه 11 .13 41.انجیل لوقا، باب اول، آیه .20 42.انجیل لوقا، باب اول، آیه .27 43.انجیل لوقا، باب اول، آیه .36 44.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه .28 45.انجیل یوحنا، باب هشتم، آیه .48 46.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه 11 .12 47.رساله به عبرانیان، باب اول، آیات 1 .4 48.قاموس کتاب مقدس، تألیف و ترجمه جیمز هاکس، لفظ وحی. 49.قاموس کتاب مقدس، ص .718 50.همان، ص .719 51.همان، ص 97، ذیل کلمه الهام.
لطفا وحی از منظر مسیحیان را توضیح دهید که فرق آن با وحی به معنای قرآنی آن روشن گردد؟
دیدگاهی را که در دوره قرون وسطی غالب بوده است و امروزه صورتهای سنتیتر مذهب کاتولیک رومی نماینده آن است (و نیز در جمع شگفت انگیز اضداد مذهب پروتستان محافظهکار) میتوان تلقی زبانی از وحی نامید.بر اساس این نظر، وحی مجموعهای از حقائق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است.وحی حقائق اصیل و معتبر الاهی را به بشر انتقال میدهد.به نوشته دائرة المعارف کاتولیک (وحی را میتوان به عنوان انتقال برخی حقائق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسائطی که ورای جریان معمول طبیعت است تعریف نمود.
در مسیحیت درباره تعریف وحی دو نظر کاملا متفاوت وجود دارد: نظریه زبانی و نظریه غیر زبانی.
نظریه زبانی:
در کتاب فلسفه دین در بیان این نظریه چنین آمده:
(دیدگاهی را که در دوره قرون وسطی غالب بوده است و امروزه صورتهای سنتیتر مذهب کاتولیک رومی نماینده آن است (و نیز در جمع شگفت انگیز اضداد مذهب پروتستان محافظهکار) میتوان تلقی زبانی از وحی نامید.بر اساس این نظر، وحی مجموعهای از حقائق است که در احکام و یا قضایا بیان گردیده است.وحی حقائق اصیل و معتبر الاهی را به بشر انتقال میدهد.به نوشته دائرة المعارف کاتولیک (وحی را میتوان به عنوان انتقال برخی حقائق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسائطی که ورای جریان معمول طبیعت است تعریف نمود) .
مشابه این برداشت از وحی دیدگاهی است در باب ایمان که آن را پذیرش بی چون و چرای این حقائق وحیانی از جانب انسان تعریف میکند.از این روشورای واتیکان در 1870 ایمان را این گونه تعریف کرد: (یک کیفیت ماوراء طبیعی که به واسطه آن، در حالی که لطف خداوند شامل حال ما گردیده و به مدد ما شتافته باور کنیم که چیزهایی را که خداوند وحی کرده واقعی هستند) یا همان طور که یک متکلم یسوعی آمریکایی معاصر مینویسد: (برای یک کاتولیک واژه ایمان تصور نوعی پذیرش عقلی مضمون وحی را به عنوان حقیقت به ذهن متبادر میکند، و این به خاطر قدرت گواهی دهنده خدای فرستنده وحی است.ایمان واکنش کاتولیکهاست به نوعی پیام معقول که خداوند آن را ابلاغ نموده است)) . (1)
در کتاب علم و دین نیز چنین آمده: (حقائق وحیانی (نقلی) شامل پیامی است که خداوند از طریق مسیح و سایر پیامبران ارسال میدارد که در کتب مقدس و سنن اولیای دین مدون میگردد) . (2)
در قاموس کتاب مقدس نیز چنین آمده: (کلام خداوند بر انبیاء و رسلی نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شوند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه مینوشت و یا به کاتب دیگر رجوع میفرمود) . (3)
عیسی در این دیدگاه یک بشر و زاده مریم، بنده و رسول خدا بوده است.کلام خدا را برای مردم بیان میکرده و مروج شریعت تورات بوده است.چنان که خود عیسی بدین مطلب اعتراف داشت و مسیحیان سلف نیز همین عقیده را داشتند.از بعض آیات کتب عهد جدید نیز همین مطلب استفاده میشود.
(خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی راجلال داد) . (4)
(برای شما اولا خدا بنده خود عیسی را برخیزانیده (مبعوث کرد)، فرستاد تا شما را برکت دهد به برگردانیدن هر یکی از شما از گناهانش) . (5)
عیسی در جواب ایشان گفت: (تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من.اگر کسی بخواهد اراده او را به عمل آورد درباره تعلیم خواهد دانست که از خداست یا آن که من از خود سخن میرانم) . (6)
(کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد) . (7)
(عیسی در جواب ایشان گفت: (تعلیم من از من نیست بلکه از فرستنده من)) . (8)
(و آن که مرا محبت ننماید کلام مرا حفظ نمیکند و کلامی که میشنوید از من نیست بلکه از پدری است که مرا فرستاد.) (9)
نظریه غیر زبانی:
در مسیحیت در بیان حقیقت وحی نظر دیگری وجود دارد که با نظر اول کاملا متفاوت است.این نظر از مسیح شناسی ویژهای نشأت میگیرد.برخی از آیات اناجیل ظهور در آن دارد و پولس که از حواریون نبود و عیسی را هرگز ندیده بود در ترویج و گسترش آن کوشش کرد.در این عقیده خدا در عیسی تجلی نموده و در جسد جسمانی به سوی انسانها آمده است.هر که عیسی را ببیند خدا رادیده است.عیسی فرزند خداست و پدر و پسر و یک حقیقت هستند.بنابر این خود عیسی وحی الله متجسد است.
در کتاب علم و دین چنین آمده: (بارت بر آن بود که وحی اصلی همان شخص مسیح است، کلمة الله در هیأت انسانی.کتاب مقدس یک مکتوب صرفا بشری است که شهادت بر این واقعه وحیانی میدهد.فعل خداوند در وجود مسیح و از طریق اوست نه در املای کتاب معصوم.لذا هر آنچه را که انتقاد تاریخی و تحلیل مستند درباره محدودیتهای بشری نویسندگان کتاب مقدس و تأثرات فرهنگی که بر افکار آنان تأثیر نهاده میگوید میتوان به سمع قبول شنید.) (10)
در کتاب فلسفه دین مینویسد: (به عقیده مصلحان دینی قرن شانزدهم (لوتر کالون) وحی مجموعهای از حقائق درباره خداوند نیست، بلکه خداوند از راه تأثیر گذاشتن در تاریخ به قلمرو تجربه بشری وارد میگردد.از این دیدگاه احکام کلامی مبتنی بر وحی نیستند، بلکه بیانگر کوششهای انسان برای شناخت معنا و اهمیت حوادث وحیانی به شمار میروند.) (11)
در کتاب علم و دین چنین آمده: (لوتر و حتی کالون در تفسیرهایشان از کتاب مقدس اهل انعطاف و آسانگیری بودند.از نظر آنان محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحی در نص ملفوظ (کتاب صامت) نبود بلکه در شخص مسیح یعنی مهبط و مخاطب وحی بود.کتاب مقدس از این نظر مهم بود که شاهد صادقی بود بر رویدادهای رهایشگرانهای که طی آن، محبت و مغفرت الاهی که در مسیح جلوهگر شده، در احوال شخصی خود آنان (و سایر مؤمنان) بازتاب مییابد.از نظر اصلاحگران نخستین کلمه وحی (کلمة الله یا کتاب الله ناطق) به توسطالهاماتی که هر انسانی میتواند از روح القدس دریابد تأیید میشود.) (12)
و در جای دیگر چنین آمده: (خدا وحی فرستاده است، ولی نه به املای یک کتاب معصوم (مصون از تحریف و خطا) بلکه با حضور خویش در حیات مسیح و سایر پیامبران و بنی اسرائیل.در این صورت کتاب مقدس وحی مستقیم نیست بلکه گواهی انسانی بر بازتاب وحی در آئینه احوال و تجارب بشری است.) (13)
در جای دیگر همان کتاب چنین آمده: (وحی در وقایع اصیل و تاریخی که هم پای انسان در میان بوده و هم دخالت خداوند، روی داده است.از جنبه انسانی، این وقایع نمودار تجربه انسان از خداوند در لحظات مهم تاریخش است.از جنبه الوهی این وقایع عمل خداوند را در انکشاف خویش بر انسان و برداشتن قدم اول را از سوی او در زندگی افراد و جوامع باز مینماید .بنابر این، تجربه انسانی و انکشاف الوهی دو جنبه از یک واقعیتند.
در تاریخ بنی اسرائیل خداوند در وقایعی وحی فرستاده و حضور خود را نمایانده است.نیز در تعبیر پیشگویانه آن وقایع در پرتو تجربه دینی انبیاء فی المثل در این که یک پیروزی یا شکست نظامی را به خواست خداوند نسبت دادهاند.جامعه یا عرف مسیحی خداوند را در شخص و در کردار مسیح جلوهگر مییابد که در وجود او باز فعالیت الوهی و انسانی تلفیق یافته است.
به قول اسقف اعظم (تمپل) : (وحی و تعبیرش با هم در یک واقعه رخ مینماید.از این نظر اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند با تعالیم تخطی ناپذیری القاء کند بلکه به منصه ظهور آوردن وقایعی در حیات افراد و جوامع بوده است.خود کتاب مقدس سراپا یک مکتوب بشری است، کهحکایتگر این حقائق وحیانی است) .) (14)
برای توضیح بیشتر در تعریف ماهیت وحی در مسیحیت مطلبی را از دائرة المعارف دین نقل میکنیم :
(مؤلفان عهد جدید فهم و برداشت خود را از وحی مبتنی بر عهد عتیق ساختند، و وحی را به عنوان تجلی ذاتی خدا در عیسی و از طریق عیسی تلقی کردند.این تجلی را به عنوان خود آشکار سازی عالی، تغییر ناپذیر و بی همتای خدا در تاریخ میدانند (رساله پولس به عبرانیان، باب اول) این تجلی بی همتاست، زیرا همان گونه که مسیحیها میفهمند واسطه و عامل وحی و محتوای وحی (شخص عیسی، تعالیم و کار او در رهانیدن انسانیت) در عیسی ناصری همه عین هم و هم یک چیزند، و موضوع وحی را تشکیل میدهند.شرح و تفسیر کلامی برداشت حکمای عهد جدید از وحی را میتوان در رساله پولس و یوحنا یافت.
پولس: برای بیان مفهوم وحی پولس قبل از کلمه دیگر واژه(~ (apokaluptein) ~)به کار میبرد که به معنای پرده برداشتن، از نهان بیرون آمدن است و نیز واژه(~ (phaneroun) ~)را استعمال میکند که به معنای ظاهر کردن و نشان دادن است.بحث اساسی او این است که از اسراری که پیش از آن بر افراد پوشیده بوده و هم اکنون آشکار شده پرده بردارد. (رساله پولس به افسیان، باب اول، آیه 9) و رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه 26)
بنابر این، وحی به معنای پرده برداری یا کشف طرح و تدبیر الاهی است که خداوند نژاد بشر را در عیسی مسیح با خود آشتی میدهد.وحی فعالیت خلاق الاهی و عمل نجاتبخش اخروی خداوند است، و نه صرف اعلان یک سلسله پیامها یا یک سری از معارف.خداوند در جریان وحی واقعا فعال است، وهموست که از ازل بر آن است تا از روی محبت، از طریق پسرش به نژاد بشر روی آورد.تجسد و حلول فرزندش در رحم یک زن (رساله پولس به غلاطیان، باب چهار، آیه 4) و مرگ فدیهدار این فرزند بر صلیب و رشد و تکامل و اتحاد عالم هستی تحت اشراف او به عنوان رئیس و فرزند ارشد مردگان (رساله پولس به رومیان، باب 3، آیه 25؛ رساله کولسیان، باب اول، آیه 14 19) همه در راستای اجرای این برنامه نهان الاهی بود.خود عیسی در این برنامه چیزی بود که به وحی فرستاده شد.مرگ و رستاخیز عیسی و حتی کلیسا به عنوان بدن او همه عناصر رمز و راز نجات و رستگاری را تشکیل میدهند.حواریون عیسی نیز پرده از عدالت نجاتبخش خدا بر میدارند (مقصود این است که آنها نیز میتوانند از وحی سخن گویند) (رساله پولس به رومیان، باب اول، آیه 17) از آن جهت که بشارتهایی را که عیسی آورده است به مردم اعلام میکنند. (رساله دوم پولس به قرنتیان، باب دوم، آیه 14) .) (15)
وحی در انجیل
برای شناخت ماهیت وحی در مسیحیت بهتر است به کتاب انجیل که کتاب مقدس آنهاست مراجعه کنیم.آنچه در انجیل در این باره آمده تحت چند عنوان مورد اشاره قرار میگیرد:
عیسی از دیدگاه انجیل:
در انجیل چنین آمده: (در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود.همان در ابتدا نزد خدا بود .همه چیز به واسطه او آفریده شد، و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم بلکه ازخدا تولد یافتند.و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد.پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم؛ جلالی شایسته پسر یگانه پدر .) (16)
(و او صورت خدای نادیده است.نخست زاده تمامی آفریدگان، زیرا که در او همه چیز آفریده شد، آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، از چیزهای دیدنی و نادیدنی و تختها و سلطنتها و ریاسات و قوات همه به وسیله او و برای او آفریده شد، و او قبل از همه است و در وی همه چیز قیام دارد.) (17)
(باعمال ایمان بیاورید و یقین کنید که پدر در من است و من در او.) (18)
(از نزد پدر بیرون آمدم و در جهان وارد شدم و باز جهان را گذارده نزد پدر میروم.) (19)
(لیکن ما را یک خداست یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم و یک خداوند یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم.) (20)
(زیرا به کدام یک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم و ایضا من او را پدر خواهم بود و او پسر من خواهد بود.) (21)
(شمعون پطرس در جواب گفت: (تویی مسیح پسر خدای زنده.)) (22)
(مسیح قوت خدا و حکمت خداست.) (23) (من و پدر، یک هستیم.) (24)
(فیلپس به وی گفت: (ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است) .)
عیسی بدو گفت: (ای فیلپس در این مدت با شما بودهام آیا مرا نشناختهای کسی که مرا دید پدر را دیده است پس چگونه تو میگویی پدر را به ما نشان بده، آیا باور نمیکنی که من در پدر هستم و پدر در من است.) (25)
در کتاب قاموس کتاب مقدس چنین آمده: (قصد از کلمه خداوند ما عیسی مسیح میباشد.) (26)
هدف آفرینش عیسی و فرستادن او:
در انجیل دو هدف برای آفرینش و ارسال عیسی ذکر شده است:
هدف اول نشان دادن و تعریف خود:
(که خدا اراده نمود تا بشناساند که چیست، دولت جلال این پسر در میان امتها که آن مسیح در شما و امید جلال است.) (27)
(نه این که کسی پدر را دیده باشد جز آن کسی که از جانب خداست، او پدر را دیده است.) (28)
(خدا را هرگز کسی ندیده است.پسر یگانه که در آغوش پدر است همان او را ظاهر کرد.) (29)
هدف دوم وسیله بخشیده شدن گناهان و کفاره معاصی مسیحیان: (او ما را محبت نمود و پسر خود را فرستاد تا کفاره گناهان ما شود.) (30) (لیکن اگر در نور سلوک نماییم چنان که او در نور است با یکدیگر شراکت داریم و خون پسر او عیسی مسیح ما را از گناه پاک میسازد.) (31)
(پسر انسان نیامد تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد .) (32)
(هر گاه خدا با ماست کیست به ضد ما، او که پسر خود را دریغ نداشت بلکه او را در راه جمیع ما تسلیم نمود چگونه با وی همه چیز را به ما نخواهد بخشید.) (33)
(زیرا خدا جهان را این قدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند بلکه تا به وسیله او جهان نجات یابد.) (34)
(من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد، اگر کسی از این نان بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطا میکنم جسم من است که آن را به جهت حیات جهان میبخشم.) (35)
نزول روح القدس:
اعلام نبوت عیسی زمانی بود که روح القدس بر وی نازل گشت.
(اما چون تمامی قوم تعمید یافته بودند و عیسی، هم تعمید گرفته دعا میکردآسمان شکافته شد و روح القدس به هیأت جسمانی مانند کبوتری بر او نازل شد و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که به تو خوشنودم.) (36)
(و واقع شد در آن ایام که عیسی از ناصره جلیل آمده در اردن از یحیی تعمید یافت، و چون از آب بر آمد در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بر وی نازل میشود .و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خوشنودم.) (37)
(پس یحیی شهادت داده گفت: (روح را دیدم که مثل کبوتری از آسمان نازل شده بر او قرار گرفت، و من او را نشناختم، لیکن او که مرا فرستاد تا به آب تعمید دهم همان به من گفت بر هر کس بینی که روح نازل شده بر او قرار گرفت همان است که به روح القدس تعمید میدهد و من دیده شهادت میدهم که این است پسر خدا.) (38)
(زیرا از خدای پدر اکرام و جلال یافت هنگامی که آوازی از جلال کبریائی به او رسید که این است پسر حبیب من که از وی خوشنودم، و این آواز را زمانی که با وی در کوه مقدس بودیم شنیدیم که از آسمان آورده شد.) (39)
(ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت...فرشته به او گفت : (ای زکریا ترسان مباش زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است.) (40) فرشته در جواب وی گفت: (من جبرئیل هستم که در حضور خدا میایستم و فرستاده شدم تا با تو سخن گویم و از این امور تو را مژدهدهم.) (41)
(و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد.) (42)
(فرشته در جواب وی گفت: (روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت حضرت اعلا بر تو سایه خواهد افکند از آن جهت آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد.) (43)
عیسی کلام خدا را میشنید و به مردم تعلیم میداد
(عیسی بدیشان گفت: (وقتی که پسر انسان را بلند کردید آن وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمیکنم بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد تکلم میکنم.) (44)
(کسی که از خداست کلام خدا را میشنود و از این سبب شما نمیشنوید که از خدا نیستید .) (45)
(سخنهایی که من به شما میگویم از خود نمیگویم، لیکن پدری که در من ساکن است او این اعمال را میکند.مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است.) (46)
(خدا که در زمان سلف به اقسام متعدد و طریقههای مختلف به وساطت انبیاء به پدران ما تکلم نمود در این ایام آخر به ما به وساطت پسر خود متکلم شد که او راوارث جمیع موجودات قرار داد و به وسیله او عالمها را آفرید.که فروغ جلالش و خاتم جوهرش بوده و به کلمه قوت خود حامل همه موجودات بوده چون طهارت گناهان را به اتمام رسانید به دست راست کبریاء در اعلا علیین بنشست.) (47)
وحی از دیدگاه مؤلف قاموس کتاب مقدس:
مؤلف کتاب قاموس کتاب مقدس وحی را به معنای الهام گرفته و عقیده دارد که حتی به مصنفان کتب مدون در کتاب مقدس وحی میشده و همه کتب مذکور الهام خداست.
مینویسد: (عموما مقصود از وحی الهام میباشد.) (کتاب حزقیال، باب 13، آیه 16؛ کتاب ملاکی، باب اول، آیه 1 2؛ رساله پولس به رومیان، باب یازدهم، آیه 4 و 5)
بنابر این گفته میشود: (تمامی کتب از الهام خداست) (رساله دوم پولس به تیموتاولس، باب سوم، آیه 16 و 17)
و وحی به این معنا حلول روح اقدس الاهی در مصنفان میباشد و این هم بر چند قسم است: اولا مطالبی از حقائق روحانیه و حوادث آینده بدیشان القاء و افاده مینماید که بدون الهام به هیچ وجه از برای ایشان دست نخواهد داد.ثانیا ایشان را بر تألیف حوادث معروفه با حقائق مقرره ارشاد مینماید که آنها را در کتاب نوشته و در کلام محفوظ و مصون از خطا ذکر نمایند.چنان که در رساله دوم پطرس، باب اول، آیه 21 گوید: (مردمان از جانب خدا به روح القدس مجذوب شده سخن گفتند.)
و بدیهی است که در این صورت شخص متکلم به هیچ وجه خود را به نظر نیاورده بلکه روح القدس در وی مؤثر بوده تمامی قوت و صفات مکنونه خود را بروفق هدایت و روح اقدس الاهی به کار میبرد، و از این جهت است که در هر یک از مؤلفین و کاتبین کرام کتاب مقدس مواهب طبیعی و طرز و نسق تألیف و تصنیف مخصوص ملاحظه میشود، و علما و دانشمندان در شرح مطلب فوق اختلاف نمودهاند، ولی اغلب مسیحیان برآنند که خدای تعالی کاتبین و مؤلفین کتاب مقدس را ملهم فرمود که اراده مقدس او تعالی را در کتاب محض افاده و ایمان و خلاص ابدی بنی نوع بشر بدون خطا و سهو و نسیان مرقوم دارند.) (48)
باز هم در قاموس کتاب مقدس، ذیل لفظ (کتاب مقدس) چنین مینویسد: (قصد از تمامی کتابهای ملهمهای است که درباره خلقت عالم و عمل فدا و تقدیس و رفتار خدا نسبت به انسان گفتگو میکند.و تمامی نبوات آینده و نصائح دینیه و ادبیه که در هر طبقه از برای بنی نوع بشر در هر زمان و مکان مفید و لازم است در آنها موجود است.و نویسندگان الهامی چهل نفرند که از جمیع طبقات بنی نوع بشر میباشند از شبان تا امیر و سلطان که در ضمن هزار و ششصد سال زیست مینموده تماما از طائفه عبرانی بودهاند، جز لوقا که او نیز انجیل خود را از ینابیع یهودیه اخذ نموده نوشت، و لوقا به واسطه مصاحبت و رفاقت با پولس مشهور بود .) (49)
در همان کتاب چنین آمده: (کلام خداوند بر انبیاء و رسل نازل شده که ایشان نیز بر حسب اصطلاح لغات بنی نوع بشر بر آن وحی مقدس متکلم شدند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه مینوشت و یا به کاتب دیگر رجوع میفرمود.) (50)
در جای دیگر همان کتاب مینویسد: (الهام یعنی انکشاف و مکاشفه از جانب خدا.اثر مکاشفه فوق الطبیعهای است که من جانب الله بر عقول کاتبان کتب مقدسه کارگر شد تا اراده مقدسه حضرت اقدس الاهی را بدون سهو نسیان و خطا بیان نمایند.) (51)
چنان که ملاحظه میفرمایید مؤلف کتاب مقدس، در تفسیر وحی بین دو نظر (زبانی و غیر زبانی) جمع کرده است.از یک سو وحی را به معنای الهام میگیرد و تمام کتاب های مقدس را از الهامات خدا میداند، و از سوی دیگر وحی را به عنوان حلول روح اقدس الاهی و روح القدس در مصنفین تفسیر میکند.
خلاصه:
عقیده مسیحیان در موضوع وحی در چند مطلب زیر خلاصه میشود:
1.عیسی: عیسی مسیح کلمه خداست.کشف ذات خدا و سر حیات او در تجسد کلمة الله است.همیشه با خدا بلکه عین او بوده و در آفرینش جهان دخالت داشته است.ذات اقدس الاهی در او تجلی یافته و حلول کرده و او را به عنوان فرزند یگانه برگزیده و در جسد جسمانی به سوی انسانها فرستاده است.پدر و پسر یک حقیقت هستند.هر که عیسی را ببیند و بشناسد خدا را دیده است .در خدا که پدر و کلمه ذاتیاش که پسر است یک حیات ذاتی قائم است که همانند روح آن دو میباشد و او روح القدس است.
2.وحی: به معنای پیام خدا و پیام رسانی عیسی نیست بلکه به معنای تجلی و حلول ذات اقدس الاهی در عیسی و نزول برای انسانهاست.در وحی عیسوی خود خدا در جسد عیسی به سوی مردم نازل شد و کلام خدا یعنی تجلی در عیسی و ظهور برای مردم.مسیح با معجزات و کارهای خارق العادهاش از وجود خدا خبر میدهد و او را آشکار میسازد.و در یک کلام، مسیح وحی الله متجسداست، فعل و کلام او فعل و کلام خداست، نه این که حامل رسالت باشد.
3.در وحی عیسوی دو هدف وجود داشته است:
هدف اول کشف سر الاهی و تجلی و اظهار وجود ذات اقدس خدا در وجود مسیح.
هدف دوم نجات انسانها و بخشودن گناه آنها در اثر فدا شدن عیسی و تحمل قتل بر صلیب.
این بود خلاصه نظر غیر زبانی مسیحیان در مسأله وحی.این نظر مبتنی است بر پذیرش الوهیت مسیح که آیات صدر باب اول انجیل یوحنا، و آیاتی دیگر در اناجیل و دیگر رسالههای عهد جدید بر آن دلالت دارد.پولس که از حواریون نبود و عیسی را هرگز ندیده بود بعدا در ترویج و تبلیغ این نوع مسیح شناسی کوشید به گونهای که او را به عنوان دومین شخصیت مسیحیت و بنیانگذار مسیح شناسی الوهی معرفی کردهاند.
و این، همان عقیده به تثلیث یعنی وحدت خدا و عیسی و روح القدس، یا وحدت اب و ابن و روح القدس است.
مسأله تثلیث برای مسیحیت به صورت یک مشکل علمی و عقیدتی در آمده که از تفسیر معقول و قابل فهم آن، و پاسخ به تناقضات آن ناتوانند.نقد و بررسی این نظر از موضوع بحث ما خارج است.
منابع مقاله:
وحی در ادیان اسلامی، امینی، ابراهیم
---------------------------------
پی نوشتها:
1.جان هیک، فلسفه دین، ص 119، ترجمه بهرام راد.
2.ایان باربور، علم و دین، ص 23، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی.
3.ذیل لفظ کتاب، ص .719
4.کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه .14
5.کتاب اعمال رسولان، باب سیم، آیه .14
6.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه 17 .18
7.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه .25
8.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه .17
9.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه .25
10.علم و دین، ص .145
11.فلسفه دین، ص .134
12.علم و دین، ص .35
13.علم و دین، ص .131
14.علم و دین، ص .268
15.دائرة المعارف دین، به زبان انگلیسی، ذیل کلمه(~ revelation ~)، وحی، جانس دی ننگر .
16.انجیل یوحنا، باب اول، آیات 1 4 و 14 .15
17.رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیههای 16 .18
18.انجیل یوحنا، باب دهم، آیه .39
19.انجیل یوحنا، باب شانزدهم، آیه .28
20.رساله اول پولس به قرنتیان، باب هشتم، آیه .7
21.رساله به عبرانیان، باب اول، آیه .5
22.انجیل متی، باب شانزدهم، آیه .17
23.رساله اول پولس به قرنتیان، باب اول، آیه .25
24.انجیل یوحنا، باب دهم، آیه .31
25.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه 8 .10
26.قاموس کتاب مقدس، ذیل لفظ (کلمه) .
27.رساله پولس به کولسیان، باب اول، آیه .28
28.انجیل یوحنا، باب ششم، آیه .48
29.انجیل یوحنا، باب اول، آیه .19
30.رساله اول یوحنا، باب چهارم، آیه .11
31.رساله اول یوحنا، باب اول، آیه .8
32.انجیل متی، باب بیستم، آیه .28
33.رساله پولس به رومیان، باب هشتم، آیه 32 .33
34.انجیل یوحنا، باب سوم، آیه 17 .18
35.انجیل یوحنا، باب ششم، آیه 51 .52
36.انجیل لوقا، باب سوم، آیه 22 .23
37.انجیل مرقس، باب اول، آیه 9 .11
38.انجیل یوحنا، باب اول، آیه 33 .35
39.رساله دوم پطرس، باب اول، آیه 18 .19
40.انجیل لوقا، باب اول، آیه 11 .13
41.انجیل لوقا، باب اول، آیه .20
42.انجیل لوقا، باب اول، آیه .27
43.انجیل لوقا، باب اول، آیه .36
44.انجیل یوحنا، باب هفتم، آیه .28
45.انجیل یوحنا، باب هشتم، آیه .48
46.انجیل یوحنا، باب چهاردهم، آیه 11 .12
47.رساله به عبرانیان، باب اول، آیات 1 .4
48.قاموس کتاب مقدس، تألیف و ترجمه جیمز هاکس، لفظ وحی.
49.قاموس کتاب مقدس، ص .718
50.همان، ص .719
51.همان، ص 97، ذیل کلمه الهام.
- [سایر] وحی و نبوت به چه معنایی می باشد آنرا از منظر یهودیت توضیح دهید؟
- [سایر] حقیقت وحی چیست؟ آیا بین وحی نازل شده بر حضرت محمد و وحی نازل شده بر پیامبران دیگر فرقی هست؟
- [سایر] منجی نزد مسیحیان کیست؟
- [سایر] آخرالزمان مسیحیان چیست؟
- [سایر] مسیحیان هلنی چه کسانی اند؟
- [سایر] چرا به مسیحیان نصاری گویند؟
- [سایر] وحی چیست؟ و آیا نزول وحی بر انسان های عادی ممکن است؟
- [سایر] معاشرت با مسیحیان و یهویان اشکال دارد؟
- [سایر] مسیحیان و یهودیان چه عقایدی دارند؟
- [سایر] مسیحیان در کلیسا چه میکنند؟اگر نماز برای دیگر ادیان هم بود،چرا مسیحیان و یهودیان مثل ما نماز نمیخوانند؟کدامیک نمازشان ،نماز است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .خرید و فروش به هر لفظ یا فعلی که به طور روشن دلالت کند که صاحب کالا متاع خود را فروخته و خریدار آن را پذیرفته, صحیح است و لفظ تازی، فارسی و... یکساناند.
- [آیت الله سبحانی] اگر زمین را به دیگری واگذار کنند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل می آید مال هر دو باشد در صورتی که تمام جهات را روشن کنند معامله صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله مظاهری] در قرض باید مقدار و مدّت و جنس روشن باشد و نیز قرض دهنده و گیرنده هر دو باید رشید باشند و ممنوع از تصرّف در اموال خود نباشند و این کار رااز روی اراده و قصد انجام دهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر زمین را به دیگری واگذار کنند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل می آید مال هردو باشد در صورتی که تمام جهات را روشن کنند معامله صحیح است، هر چند مساقات نامیده نمی شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه رضایت صاحب ملک از قرائن روشن و قطعی باشد نماز خواندن در آن ملک اشکالی ندارد، هرچند به زبان نگوید و بعکس اگر با زبان اجازه دهد اما بداند قلباً راضی نیست نمی تواند نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر معلوم نباشد پسر بزرگتر کدام است یعنی تاریخ تولد پسرها درست روشن نباشد، قضای نماز و روزه پدر و مادر بر هیچ کدام واجب نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که بین خودشان قسمت کنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اجاره دادن درخت برای آن که از سایه یا میوهاش استفاده کنند، اشکال ندارد، ولی درختی را که به حسب متعارف روشن نیست که محصول میآورد یا نه، نمیتوان برای استفاده از محصول احتمالیش، اجاره داد.
- [آیت الله بهجت] تعرض به معابد یهودیان و مسیحیان که در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آنهاست جایز نیست، و آن اماکن مثل مساجد محترم است و جایز نیست خراب کردن آنها مگر با شرایطی که در مساجد هم جاری است. مکانهایی که نماز خواندن در آنها مستحب است
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر فرض شود که شخص مکلّف در محلّی است که روز آن شش ماه وشب آن شش ماه است و میتواند هجرت کند ومنتقل شود به شهری که نماز وروزه را بوقتش بجا آورد واجب است که هجرت کند و اگر نمیتواند مهاجرت کند احتیاط واجب آن است که در هر بیست وچهار ساعت نماز پنجگانه را بجا آورد در صورتی که تاریک و روشن شدن هوا نتواند شب و روز را معین نماید و اگر بتواند روز و شب را معین نماید باید به همان روشن و تاریک شدن وقت نماز را معین و نماز بخواند.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند; مثلا ناچار است با تیمم یا با لباس نجس نماز بخواند، اگر یقین یا اطمینان دارد که عذر او تا آخر وقت باقی است می تواند در اول وقت نماز بخواند، و اگر یقین یا اطمینان دارد که عذر او پیش از پایان یافتن وقت مرتفع می شود باید صبر کند. و اگر هیچ یک از دو طرف روشن نشد، احتیاط واجب این است که صبر کند تا وضع او روشن گردد.