انواع فرقه های یهودیت را نام برده و توضیح دهید؟
فرقه های یهودیت: 1. فرقه فریسیان به معنای جدا شوندگان، در عصر مکابیان پیدا شدند. این فرقه که بخش بزرگی از کاهنان یهود آن را پدید آوردند، در برابر یونانی زدگی ایستادگی کردند و نسبت به اجرای بی چون و چرای شریعت موسی اصرار ورزیدند. این فرقه به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند و راه نجات مردم جهان را عمل به تورات و کلیه دستورات دین یهود می دانستند. آنان گروه یا فرقه سنت گرای یهود بودند که به اصول و فروع مکتوب و منقول موسی و پیامبران بنی اسرائیل سخت اعتقاد داشتند. نفوذ این فرقه مذهبی یهود تا سال 135 میلادی ادامه داشت. روحانیون این فرقه سخت تلاش ‌ داشتند تا یهودیان را از گرایش به عقاید فلسفی بیگانه برحذر دارند. آنان هر گونه تفسیر و تغییر در احکام مذهبی را نمی پذیرفتند. 2. فرقه صدوقیان منسوب به یکی از روحانیون یهود به نام صدوق. این فرقه را روشنفکران و یونانی گرایان تشکیل می دادند. آنان منکر معاد و مخالف احکام و اصول و فروع غیر علمی - عقلی دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت مویس باور داشت و انبیاء و کتب دیگر غیر از تورات را قبول نداشت. از تورات فقط اسفار پنجگانه را قبول داشتند. این فرقه به بقای روح و جهان آخرت باور نداشت. و همین جهان را دار ثواب و عقاب می دانستند. آنان به خداوند اعتقاد داشتند و به معبد نیز می رفتند. این گروه در سال هفتاد میلادی و پس از ویرانی اورشلیم، بکلی از میان رفت. عوام یهودی این فرقه روشنفکر را مرتد و خارج از دین می شمردند. در عهد جدید یعنی اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است. بنا به مندرجات انجیل، مقارن میلاد ((مسیح )) علیه السلام، میان دو فرقه فریسی و صدوقی اختلاف شدید رخ دارد. صدوقیان در اقلیت بودند و لذا مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان او در جنگ و جدال بودند. ((قیافا)) کاهن بزرگ یهودیان فریسی به قتل عیسی فرمان و فتوی داد و آن حضرت را مرتد نامید: ((... پس ‌ ((یهودا)) (یکی از یاران عیسی که مکان اختفای او را می دانست ) چون که ((عیسی )) در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن کرده بود، لشکریان و خادمان از نزد رؤ سای کاهنان فریسیان با چراغها و مشعلها به آنجا آمدند.)) و نیز آمده است که : ((کاهنان فریسی همیشه با حضرت عیسی (علیه السلام ) مناظره کردند، به او تهمت زنا می زدند و به او اهانت و آزار می رساندند.)) تعصّب و اختلافات فریسی و صدوقی باعث از میان رفتن وحدت سیاسی و مذهبی قوم یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسی شباهت دارد. قرآن به اختلاف و تفرقه یهود اشاره دارد. 3. فرقه اینسیان فرقه یهودی با گرایش عرفانی که محصول دوران فقر و فلاکت و اسارت یهود است. این فرقه علیه مالکیت خصوصی شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام کردند. افراد این فرقه هیچگونه مالکیت خصوصی نداشتند و به صورت جمعی زندگی می کردند. برای آنان دوست و بیگانه یکی بود و با همه برادر و برابر بودند. آنان در اغذیه و امتعه شریک بودند. آنان هر گونه سیستم اقتصادی - تجاری را که منجر به تکاثر و اشرافیت و زراندوزی می شد، ممنوع ساخته بودند. آنان به نظام برده داری عاصی بودند، و خود برده نداشتند و برده فروشی را حرام کرده بودند. آنان همچنین ساختن اسلحه و آلات جنگی را حرام کرده بودند. در حقیقت این فرقه در تحقق عدالت اهتمام فراوان داشته اند. مورخان یهودی از این فرقه با اعجاب و تحسین یاد کرده اند. فلیسین شاله فرانسوی این فرقه را اشتراکی مذهب می داند که در قرن دوم ق.م. حضور داشته و بنیان گذار آن را یوسف و قیلون یهودی معرفی می کند. این فرقه در عین حال عابد و زاهد و اهل ریاضت و انزوار بوده اند و نسبت به اجرای مراسم و احکام دین موسی سخت پابرجا بوده اند. آنها ترک دنیا کرده بودند و غالبا در کوهها و غارها بسر می بردند و کاری جز عبادت و زهد ورزی نداشتند. در زندگی اجتماعی به یک معاش جمعی قائل بودند و اموال خود را متعلق به عموم می دانستند. غسل تعمید نزد ایشان نشانه پاکی و توبه از گناه شمرده می شد و در میان آنن معمول بود. جان ناس می گوید: اسن ها در اغلب نقاط فلسطین وجود داشته اند. این فرقه که از مردم جامعه دوری گزیده و تارک دنیا بودند، اوقات خود را به عبادت و انزوا و روزه و نماز گذرانیده و به انتظار ظهور حضرت مسیح نشسته بودند. آداب شریعت موسی را بجا آورده، از جنگ و جدال خودداری می کردند. مردم را به شکیبایی دعوت می کردند. این فرقه در قرن دوم ق.م. به ظهور رسیدند و به زراعت و صنعت امرار معاش می کرده اند. در زندگی اجتماعی نوعی روش اشتراکی داشتند. اموال خود را متعلق به عموم مردم می دانستند. این فرقه خود را فرزندان نور نام نهاده بودند و دیگران را فرزند ظلمت می دانستند که فرشته تاریکی بر آنان حکومت می کند. گویا عقاید این فرقه از عقاید زرتشتیان اقتباس شده بود. این فرقه در سال 68 میلادی در قتل عام یهودیان از بین رفتند. 4- فرقه هرویان این فرقه بیشتر رنگ سیاسی داشت که در فلسطین پیدا شدند. این گروه پیرو و هواخواه سلسله سلطنتی ((هرود)) بودند که در حدود شش سال ق.م. در زمان ((اگستوس )) قیصر روم به ظهور رسیدند و با این که با فرهنگ روم و یونان دشمنی نداشتند، ولی می خواستند که سلطنت در ملت یهود برای همیشه باقی بماند. 5- فرقه زیلوت ها این فرقه رنگ مذهبی داشت و در عین حال دارای گرایشهای سیاسی نیز بود. آنان با رومیان مخالف مطلق بودند و لذا همیشه با آنان در حال جنگ بودند. این فرقه با یونانیان اشغالگر نیز در ستیز بودند. این گروه غالبا از ساکنان نواحی شمالی شهر جلیل بودند و در حدود شش ‌ سال ق.م. انتشاری عظیم یافتند. پیشوای این فرقه مردی به نام ((یهوای جلیل )) بود که چون رومیان خواستند قوم یهود را سرشماری کنند، علیه آنان قیام کرد. شورش آنان سرکوب شد، ولی فرقه زیلوت ها باقی ماند. این فرقه معتقد بود که تسلیم به حکومت رومیان بر خلاف ایمان به مشیت الهی می باشد و باید علیه آنان با شمشیر قیام کرد تا که حضرت ((مسیح )) ظهور کند و به قیامگران پاداش خیر دهد. 6- فرقه قرائون این فرقه در سال 767 میلادی به وسیله مردی به نام ((عانان بن داود)) ساخته شد. ((قرائون )) طایفه ای از ((یهود)) هستند که جز به ((عهد عتیق )) اقرار ندارند و روایات شفاهی و ((تلمود)) را معتبر نمی دانند و تنها به ((تورات )) باور دارند. این فرقه را عبری ((قرائم )) گویند.(348) ((ابوالفدا)) مورخ اسلامی این فرقه را به مجبره و مشبهه در اسلام تشبیه کرده است. عبدالکریم شهرستانی صاحب کتاب ((ملل و نحل )) در رابطه با این فرقه می گوید: ((قرائیان یا قرائین یا قاریان )) از فرقه های کلامی قوم یهوداند که در اسپانیا پیدا شدند. مؤ سس این فرقه ((عانان بن داود بغدادی )) است که تحت تاءثیر برخی از متکلمان اسلامی از نصوص و ظواهر کتب الحاقی دوره های بعد به ویژه تلمود عدول کرد. به عقیده او در مبادی نباید از حدود تورات تجاوز کرد و لذا به اصالت شک کرد. پیروانش در اسپانیا فراوان شدند. سعد یا بن یوسف این نهضت را تجدید کرد و آداب جدیدی ابداع نمود، از جمله : روشن کردن شمع در شب و روز شنبه را منسوخ کرد، خوردن گوشت را مطلقا ممنوع ساخت، و مراجعه به طبیب را به قصد کسب درمان مکروه دانست، زیرا این یهوه است که شفابخش است. این فرقه دچار انشعاب شد و به چند فرقه تقسیم گردید. گویا امروز عده بسیار اندکی از این فرقه در شوروی سابق زندگی می کنند. 7- فرقه عنانیه منسوب به ((عنان بن دود)) ملقب به ((راس الجات )). بر خلاف فرقه های دیگر یهودی، این فرقه در روز شنبه و دیگر اعیاد از خوردن مرغ و ماهی و آهو و ملخ خودداری می کردند. این فرقه نبوت عیسی را تصدیق می نمودند و گفته های او را مخالف تورات نمی دانستند. آنان عیسی را از پیروان موسی می دانستند و معتقد بودند که او مردم را به تورات دعوت می کند. آنان صریحا اعتراف به نبوت عیسی نمی کردند. گروهی از این فرقه معتقد بودند که : عیسی ادعای نبوت نکرده و نیز مدعی نبوده که شریعت او ناسخ دین موسی است، عیسی از اولیاء الله و عارف به تورات می باشد و انجیل وحی منزل نیست، بلکه سرگذشت عیسی است که توسط چهار نفر از یاران او تدوین شده است. قوم یهود به او ظلم کردند، چون که او را تکذیب نمودند و باعث قتل او شدند، حال آنکه در تورات نام ((مشیحا)) زیاد آمده است و او همین ((مسیح )) است. هر چند که تورات او را نبی یا رسول یا کسی که دارای شریعت خاصه ای است، معرفی نکرده است. لازم است بدانیم که در تورات نام مسیح نیامده، بلکه فارقلیطا آمده است. 8- فرقه کاتبان این فرقه جنبه مذهبی ندارند. کاتبان کارشان نسخه برداری از کتاب مقدس بوده است. آنان با این کار تجارت می کردند. برخی از این گروه را ((رابی )) و اب می خواندند. 9- فرقه عیسویّه منسوب به عیسی بن یعقوب اصفهانی. برخی گویند او عوقید الوهیم یعنی عبدالله بود که در زمان منصور عباسی می زیسته و در آن عصر دعوت خود را آغاز کرده است. گویا در عصر مروان حمار گروه فراوانی از یهود به پیروی از او قیام کردند. ابو عیسی یاران خود را در دایره ای قرار می داد و می گفت : تا زمانی که در داخل این دایره باشید، سلاح دشمن در شما کارگر نیست. ابوعیسی در شهر ری کشته شد و یاران او به هلاکت رسیدند. ابو عیسی بر این باور بود که پیامبر است و فرستاده حضرت مسیح است. او می گفت که : عیسی دارای پنج رسول است که پس ‌ از او خواهند آمد. او مدعی بود که پروردگار با او سخن می گوید و به او فرمان داده که قوم بنی اسرائیل را از شر غاصبان و طاغیان نجات دهد. او معتقد بود که عیسی افضل اولاد آدم است و مقام او از همه انبیاء برتر است. او گوشت حیوان ذبح شده را تحریم کرد. 10- فرقه ربانیون این فرقه را روحانیون یهود تشکیل دادند که کارشان ترجمه و تفسیر تورات و دیگر کتب مقدس یهود بود. آنان وظیفه داشتند در کنیسه مردم را موعظه کنند، لذا به آنان معلم نیز می گفتند. 11- فرقه تناسخیه این فرقه قائل به تناسخ بودند. به گمان آنان در کتاب دانیال نبی آمده است که خداوند بخت نصر را مسخ کرده و به صورت هفت حیوان درنده درآورده تا او را بدین وسیله عذاب داده باشد. 12- فرقه راعیه منسوب به یکی از یهودیان که دعاوی بزرگی داشت. 13- فرقه سامره این فرقه از دیگر فرقه ها به آداب و احکام دین یهود متعبدتر است. اینان رسالت موسی و هارون و یوشع را قبول دارند و به دیگر رسولان ایمان ندارند. آنان در انتظار پیامبری هستند که تورات بشار ظهور او را داده است. فردی سامری ادعای نبوت کرد و مدعی بود که وی همان موعود تورات است. این فرد صد سال قبل از عیسی ظاهر شد. 14- فرقه دوستانیه شاخه ای از فرقه سامره، معتقد به عذاب و عقاب در دنیا، که گناهکار در همین دنیا مجازات می شود. 15- فرقه کوستانیه منشعب از فرقه سامره. این فرقه نیز عقایدی مشابه با فرقه دوستانیه داشت. بین این دو فرقه، اختلاف در احکام است. فرقه سامره کوهی در بیت المقدس (جبل نابلس ) را قبله خود قرار داد: ((خداوند به داود دستور داده بود که بیت المقدس را در جبل نابلس بنا کند، ولی داود در ((ایلنا)) بنا کرد و این بر خلاف امر پروردگار است. پس ‌ حضرت داود ظلم کرد.)) این فرقه مدعی است که تورات اصلی به زبان آنان است. لغت این فرقه نزدیک به زبان عبری است. گویا از این فرقه 72 فرقه پیدا شده است. مورّخان می گویند این فرقه از یهودیان سامره هستند که می گویند همین دنیا محل ثواب و عقاب است و دسته ای می گویند آخرت دار ثواب و عقاب است. ابوریحان بیرونی می گوید: قوم سامره از بابل به شام هجرت کردند. مذهبی این فرقه ترکیبی از دین یهود و دین مجوس است. اکثر آنها در فلسطین زندگی می کنند و کنیسه های آنان در همان حدود است. برخی می گویند که این فرقه همان فرقه صدوقیان و فریسیان می باشند. یعنی دوستانیه فرقه صدوقیان و کوسانیه فرقه فریسیان است. ضبط اسم این فرقه در منابع مختلف است : سامریه، سمره، سامره، و ... 16- فرقه مقاربه به گمان آنان خداوند با رسولان خود توسط فرشته سخن می گفت. پروردگار نباید وصف شود. اوصاف خداوند، اوصاف فرشته است. خداوند برتر و بالاتر از آن است که به وصف درآید. 17- فرقه یورغانیه منسوب به یورغان از همدان که برخی نام او را یهودا گفته اند. این مرد پیروان خود را به زهد و نماز فراوان دعوت کرد و از خوردن گوشت کلیه حیوانات بازداشت. او فشره میوه ها را ممنوع کرد. وی معتقد بود که تورات دارای ظاهر و باطن است و تاءویل و تنزیل دارد. او از نظر تاءویل با یهودیان دیگر اختلاف داشت. به تقدیر ثواب و عقاب قائل بود و در این عقیده مبالغه بسیار نشان می داد. 18- فرقه موشکاتیه منشعب از فرقه مقاربه. گروهی از این فرقه به نبوت پیامبر اسلام اعتراف نموده اند. آنان می گفتند: پیامبر اسلام بر همه مردم جهان مبعوث است و تنها بر قوم یهود رسالت ندارد. چرا که یهودیان دارای کتاب هستند. رهبر این گروه در قم به همراه یارانش کشته شد. 19- فرقه الکسائیه فرقه ای از یهود که در حدود سال صد میلادی در ماوراء اردن ظاهر شدند. عقاید این فرقه تحت تاءثیر ثنویت و تقدیس ‌ کواکب و فلسفه یونان بود. این فرقه دچار انشعاب شد. 20- اسنی ها 21- سمپسی ها 22- ابیونی ها 23- ماسبونی ها 24- اوسی ها 25- نزاری ها 26- ناصورائی ها 27- همور و باتیست ها مؤ لف بیان الادیان بطور فشرده در رابطه با قوم یهود و مذاهب آنان چنین می گوید: یهودیان معتقدند که صانع جهان یکی است (اگر چه گروهی از آنان مشبه اند، و گروهی نیستند) و نبوت موسی و هارون و پیامبران سلف را ایمان داند و به نبوت پیامبران بعد از موسی نیز اعتقاد دارند. به نبوت عیسی و پیامبر اسلام ایمان ندارند. به تورات و زبور و کتب دیگر انبیاء بنی اسرائیل باور ندارند.
عنوان سوال:

انواع فرقه های یهودیت را نام برده و توضیح دهید؟


پاسخ:

فرقه های یهودیت:
1. فرقه فریسیان
به معنای جدا شوندگان، در عصر مکابیان پیدا شدند. این فرقه که بخش بزرگی از کاهنان یهود آن را پدید آوردند، در برابر یونانی زدگی ایستادگی کردند و نسبت به اجرای بی چون و چرای شریعت موسی اصرار ورزیدند. این فرقه به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند و راه نجات مردم جهان را عمل به تورات و کلیه دستورات دین یهود می دانستند. آنان گروه یا فرقه سنت گرای یهود بودند که به اصول و فروع مکتوب و منقول موسی و پیامبران بنی اسرائیل سخت اعتقاد داشتند. نفوذ این فرقه مذهبی یهود تا سال 135 میلادی ادامه داشت. روحانیون این فرقه سخت تلاش ‌ داشتند تا یهودیان را از گرایش به عقاید فلسفی بیگانه برحذر دارند. آنان هر گونه تفسیر و تغییر در احکام مذهبی را نمی پذیرفتند.
2. فرقه صدوقیان
منسوب به یکی از روحانیون یهود به نام صدوق. این فرقه را روشنفکران و یونانی گرایان تشکیل می دادند. آنان منکر معاد و مخالف احکام و اصول و فروع غیر علمی - عقلی دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت مویس باور داشت و انبیاء و کتب دیگر غیر از تورات را قبول نداشت. از تورات فقط اسفار پنجگانه را قبول داشتند. این فرقه به بقای روح و جهان آخرت باور نداشت. و همین جهان را دار ثواب و عقاب می دانستند. آنان به خداوند اعتقاد داشتند و به معبد نیز می رفتند. این گروه در سال هفتاد میلادی و پس از ویرانی اورشلیم، بکلی از میان رفت. عوام یهودی این فرقه روشنفکر را مرتد و خارج از دین می شمردند. در عهد جدید یعنی اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است. بنا به مندرجات انجیل، مقارن میلاد ((مسیح )) علیه السلام، میان دو فرقه فریسی و صدوقی اختلاف شدید رخ دارد. صدوقیان در اقلیت بودند و لذا مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان او در جنگ و جدال بودند. ((قیافا)) کاهن بزرگ یهودیان فریسی به قتل عیسی فرمان و فتوی داد و آن حضرت را مرتد نامید: ((... پس ‌ ((یهودا)) (یکی از یاران عیسی که مکان اختفای او را می دانست ) چون که ((عیسی )) در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن کرده بود، لشکریان و خادمان از نزد رؤ سای کاهنان فریسیان با چراغها و مشعلها به آنجا آمدند.)) و نیز آمده است که :
((کاهنان فریسی همیشه با حضرت عیسی (علیه السلام ) مناظره کردند، به او تهمت زنا می زدند و به او اهانت و آزار می رساندند.)) تعصّب و اختلافات فریسی و صدوقی باعث از میان رفتن وحدت سیاسی و مذهبی قوم یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسی شباهت دارد. قرآن به اختلاف و تفرقه یهود اشاره دارد.
3. فرقه اینسیان
فرقه یهودی با گرایش عرفانی که محصول دوران فقر و فلاکت و اسارت یهود است. این فرقه علیه مالکیت خصوصی شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام کردند.
افراد این فرقه هیچگونه مالکیت خصوصی نداشتند و به صورت جمعی زندگی می کردند. برای آنان دوست و بیگانه یکی بود و با همه برادر و برابر بودند. آنان در اغذیه و امتعه شریک بودند. آنان هر گونه سیستم اقتصادی - تجاری را که منجر به تکاثر و اشرافیت و زراندوزی می شد، ممنوع ساخته بودند. آنان به نظام برده داری عاصی بودند، و خود برده نداشتند و برده فروشی را حرام کرده بودند. آنان همچنین ساختن اسلحه و آلات جنگی را حرام کرده بودند.
در حقیقت این فرقه در تحقق عدالت اهتمام فراوان داشته اند. مورخان یهودی از این فرقه با اعجاب و تحسین یاد کرده اند. فلیسین شاله فرانسوی این فرقه را اشتراکی مذهب می داند که در قرن دوم ق.م. حضور داشته و بنیان گذار آن را یوسف و قیلون یهودی معرفی می کند. این فرقه در عین حال عابد و زاهد و اهل ریاضت و انزوار بوده اند و نسبت به اجرای مراسم و احکام دین موسی سخت پابرجا بوده اند. آنها ترک دنیا کرده بودند و غالبا در کوهها و غارها بسر می بردند و کاری جز عبادت و زهد ورزی نداشتند. در زندگی اجتماعی به یک معاش جمعی قائل بودند و اموال خود را متعلق به عموم می دانستند. غسل تعمید نزد ایشان نشانه پاکی و توبه از گناه شمرده می شد و در میان آنن معمول بود.
جان ناس می گوید: اسن ها در اغلب نقاط فلسطین وجود داشته اند. این فرقه که از مردم جامعه دوری گزیده و تارک دنیا بودند، اوقات خود را به عبادت و انزوا و روزه و نماز گذرانیده و به انتظار ظهور حضرت مسیح نشسته بودند. آداب شریعت موسی را بجا آورده، از جنگ و جدال خودداری می کردند. مردم را به شکیبایی دعوت می کردند. این فرقه در قرن دوم ق.م. به ظهور رسیدند و به زراعت و صنعت امرار معاش می کرده اند. در زندگی اجتماعی نوعی روش اشتراکی داشتند. اموال خود را متعلق به عموم مردم می دانستند. این فرقه خود را فرزندان نور نام نهاده بودند و دیگران را فرزند ظلمت می دانستند که فرشته تاریکی بر آنان حکومت می کند. گویا عقاید این فرقه از عقاید زرتشتیان اقتباس شده بود. این فرقه در سال 68 میلادی در قتل عام یهودیان از بین رفتند.
4- فرقه هرویان
این فرقه بیشتر رنگ سیاسی داشت که در فلسطین پیدا شدند. این گروه پیرو و هواخواه سلسله سلطنتی ((هرود)) بودند که در حدود شش سال ق.م. در زمان ((اگستوس )) قیصر روم به ظهور رسیدند و با این که با فرهنگ روم و یونان دشمنی نداشتند، ولی می خواستند که سلطنت در ملت یهود برای همیشه باقی بماند.
5- فرقه زیلوت ها
این فرقه رنگ مذهبی داشت و در عین حال دارای گرایشهای سیاسی نیز بود. آنان با رومیان مخالف مطلق بودند و لذا همیشه با آنان در حال جنگ بودند. این فرقه با یونانیان اشغالگر نیز در ستیز بودند. این گروه غالبا از ساکنان نواحی شمالی شهر جلیل بودند و در حدود شش ‌ سال ق.م. انتشاری عظیم یافتند. پیشوای این فرقه مردی به نام ((یهوای جلیل )) بود که چون رومیان خواستند قوم یهود را سرشماری کنند، علیه آنان قیام کرد. شورش آنان سرکوب شد، ولی فرقه زیلوت ها باقی ماند.
این فرقه معتقد بود که تسلیم به حکومت رومیان بر خلاف ایمان به مشیت الهی می باشد و باید علیه آنان با شمشیر قیام کرد تا که حضرت ((مسیح )) ظهور کند و به قیامگران پاداش خیر دهد.
6- فرقه قرائون
این فرقه در سال 767 میلادی به وسیله مردی به نام ((عانان بن داود)) ساخته شد. ((قرائون )) طایفه ای از ((یهود)) هستند که جز به ((عهد عتیق )) اقرار ندارند و روایات شفاهی و ((تلمود)) را معتبر نمی دانند و تنها به ((تورات )) باور دارند. این فرقه را عبری ((قرائم )) گویند.(348) ((ابوالفدا)) مورخ اسلامی این فرقه را به مجبره و مشبهه در اسلام تشبیه کرده است. عبدالکریم شهرستانی صاحب کتاب ((ملل و نحل )) در رابطه با این فرقه می گوید: ((قرائیان یا قرائین یا قاریان )) از فرقه های کلامی قوم یهوداند که در اسپانیا پیدا شدند. مؤ سس این فرقه ((عانان بن داود بغدادی )) است که تحت تاءثیر برخی از متکلمان اسلامی از نصوص و ظواهر کتب الحاقی دوره های بعد به ویژه تلمود عدول کرد. به عقیده او در مبادی نباید از حدود تورات تجاوز کرد و لذا به اصالت شک کرد. پیروانش در اسپانیا فراوان شدند. سعد یا بن یوسف این نهضت را تجدید کرد و آداب جدیدی ابداع نمود، از جمله : روشن کردن شمع در شب و روز شنبه را منسوخ کرد، خوردن گوشت را مطلقا ممنوع ساخت، و مراجعه به طبیب را به قصد کسب درمان مکروه دانست، زیرا این یهوه است که شفابخش است. این فرقه دچار انشعاب شد و به چند فرقه تقسیم گردید. گویا امروز عده بسیار اندکی از این فرقه در شوروی سابق زندگی می کنند.
7- فرقه عنانیه
منسوب به ((عنان بن دود)) ملقب به ((راس الجات )). بر خلاف فرقه های دیگر یهودی، این فرقه در روز شنبه و دیگر اعیاد از خوردن مرغ و ماهی و آهو و ملخ خودداری می کردند. این فرقه نبوت عیسی را تصدیق می نمودند و گفته های او را مخالف تورات نمی دانستند. آنان عیسی را از پیروان موسی می دانستند و معتقد بودند که او مردم را به تورات دعوت می کند. آنان صریحا اعتراف به نبوت عیسی نمی کردند.
گروهی از این فرقه معتقد بودند که : عیسی ادعای نبوت نکرده و نیز مدعی نبوده که شریعت او ناسخ دین موسی است، عیسی از اولیاء الله و عارف به تورات می باشد و انجیل وحی منزل نیست، بلکه سرگذشت عیسی است که توسط چهار نفر از یاران او تدوین شده است. قوم یهود به او ظلم کردند، چون که او را تکذیب نمودند و باعث قتل او شدند، حال آنکه در تورات نام ((مشیحا)) زیاد آمده است و او همین ((مسیح )) است. هر چند که تورات او را نبی یا رسول یا کسی که دارای شریعت خاصه ای است، معرفی نکرده است. لازم است بدانیم که در تورات نام مسیح نیامده، بلکه فارقلیطا آمده است.
8- فرقه کاتبان
این فرقه جنبه مذهبی ندارند. کاتبان کارشان نسخه برداری از کتاب مقدس بوده است. آنان با این کار تجارت می کردند. برخی از این گروه را ((رابی )) و اب می خواندند.
9- فرقه عیسویّه
منسوب به عیسی بن یعقوب اصفهانی. برخی گویند او عوقید الوهیم یعنی عبدالله بود که در زمان منصور عباسی می زیسته و در آن عصر دعوت خود را آغاز کرده است. گویا در عصر مروان حمار گروه فراوانی از یهود به پیروی از او قیام کردند. ابو عیسی یاران خود را در دایره ای قرار می داد و می گفت : تا زمانی که در داخل این دایره باشید، سلاح دشمن در شما کارگر نیست. ابوعیسی در شهر ری کشته شد و یاران او به هلاکت رسیدند. ابو عیسی بر این باور بود که پیامبر است و فرستاده حضرت مسیح است. او می گفت که : عیسی دارای پنج رسول است که پس ‌ از او خواهند آمد. او مدعی بود که پروردگار با او سخن می گوید و به او فرمان داده که قوم بنی اسرائیل را از شر غاصبان و طاغیان نجات دهد. او معتقد بود که عیسی افضل اولاد آدم است و مقام او از همه انبیاء برتر است. او گوشت حیوان ذبح شده را تحریم کرد.
10- فرقه ربانیون
این فرقه را روحانیون یهود تشکیل دادند که کارشان ترجمه و تفسیر تورات و دیگر کتب مقدس یهود بود. آنان وظیفه داشتند در کنیسه مردم را موعظه کنند، لذا به آنان معلم نیز می گفتند.
11- فرقه تناسخیه
این فرقه قائل به تناسخ بودند. به گمان آنان در کتاب دانیال نبی آمده است که خداوند بخت نصر را مسخ کرده و به صورت هفت حیوان درنده درآورده تا او را بدین وسیله عذاب داده باشد.
12- فرقه راعیه
منسوب به یکی از یهودیان که دعاوی بزرگی داشت.
13- فرقه سامره
این فرقه از دیگر فرقه ها به آداب و احکام دین یهود متعبدتر است. اینان رسالت موسی و هارون و یوشع را قبول دارند و به دیگر رسولان ایمان ندارند. آنان در انتظار پیامبری هستند که تورات بشار ظهور او را داده است. فردی سامری ادعای نبوت کرد و مدعی بود که وی همان موعود تورات است. این فرد صد سال قبل از عیسی ظاهر شد.
14- فرقه دوستانیه
شاخه ای از فرقه سامره، معتقد به عذاب و عقاب در دنیا، که گناهکار در همین دنیا مجازات می شود.
15- فرقه کوستانیه
منشعب از فرقه سامره. این فرقه نیز عقایدی مشابه با فرقه دوستانیه داشت. بین این دو فرقه، اختلاف در احکام است. فرقه سامره کوهی در بیت المقدس (جبل نابلس ) را قبله خود قرار داد: ((خداوند به داود دستور داده بود که بیت المقدس را در جبل نابلس بنا کند، ولی داود در ((ایلنا)) بنا کرد و این بر خلاف امر پروردگار است. پس ‌ حضرت داود ظلم کرد.)) این فرقه مدعی است که تورات اصلی به زبان آنان است. لغت این فرقه نزدیک به زبان عبری است. گویا از این فرقه 72 فرقه پیدا شده است.
مورّخان می گویند این فرقه از یهودیان سامره هستند که می گویند همین دنیا محل ثواب و عقاب است و دسته ای می گویند آخرت دار ثواب و عقاب است.
ابوریحان بیرونی می گوید: قوم سامره از بابل به شام هجرت کردند. مذهبی این فرقه ترکیبی از دین یهود و دین مجوس است. اکثر آنها در فلسطین زندگی می کنند و کنیسه های آنان در همان حدود است.
برخی می گویند که این فرقه همان فرقه صدوقیان و فریسیان می باشند. یعنی دوستانیه فرقه صدوقیان و کوسانیه فرقه فریسیان است. ضبط اسم این فرقه در منابع مختلف است : سامریه، سمره، سامره، و ...
16- فرقه مقاربه
به گمان آنان خداوند با رسولان خود توسط فرشته سخن می گفت. پروردگار نباید وصف شود. اوصاف خداوند، اوصاف فرشته است. خداوند برتر و بالاتر از آن است که به وصف درآید.
17- فرقه یورغانیه
منسوب به یورغان از همدان که برخی نام او را یهودا گفته اند. این مرد پیروان خود را به زهد و نماز فراوان دعوت کرد و از خوردن گوشت کلیه حیوانات بازداشت. او فشره میوه ها را ممنوع کرد. وی معتقد بود که تورات دارای ظاهر و باطن است و تاءویل و تنزیل دارد. او از نظر تاءویل با یهودیان دیگر اختلاف داشت. به تقدیر ثواب و عقاب قائل بود و در این عقیده مبالغه بسیار نشان می داد.
18- فرقه موشکاتیه
منشعب از فرقه مقاربه. گروهی از این فرقه به نبوت پیامبر اسلام اعتراف نموده اند.
آنان می گفتند: پیامبر اسلام بر همه مردم جهان مبعوث است و تنها بر قوم یهود رسالت ندارد. چرا که یهودیان دارای کتاب هستند. رهبر این گروه در قم به همراه یارانش کشته شد.
19- فرقه الکسائیه
فرقه ای از یهود که در حدود سال صد میلادی در ماوراء اردن ظاهر شدند. عقاید این فرقه تحت تاءثیر ثنویت و تقدیسکواکب و فلسفه یونان بود. این فرقه دچار انشعاب شد.
20- اسنی ها
21- سمپسی ها
22- ابیونی ها
23- ماسبونی ها
24- اوسی ها
25- نزاری ها
26- ناصورائی ها
27- همور و باتیست ها
مؤ لف بیان الادیان بطور فشرده در رابطه با قوم یهود و مذاهب آنان چنین می گوید: یهودیان معتقدند که صانع جهان یکی است (اگر چه گروهی از آنان مشبه اند، و گروهی نیستند) و نبوت موسی و هارون و پیامبران سلف را ایمان داند و به نبوت پیامبران بعد از موسی نیز اعتقاد دارند. به نبوت عیسی و پیامبر اسلام ایمان ندارند. به تورات و زبور و کتب دیگر انبیاء بنی اسرائیل باور ندارند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین