در مورد ماهیت علویان کشور سوریه توضیحاتی ارائه فرمایید. و بفرمایید که آیا با مذهب شیعه ی امامیه ارتباطی دارند یا خیر؟ هویت فرهنگی ملی علویان، ترک و عرب و یا کرد است. علویان از یک گروه هم نژاد نیستند؛ آنها شکاف های زبانی و ارزشی دارند. چهارگروه زبانی مختلف در میان آنها یافت می شود. ترکی ،عربی ،زازا و کرمانجی که دو تای آخری جزو ساختار زبانی فارسی و کردی هستند. هویت ،عمیقاً با زبان مادری هر گروه پیوند خورده است . این واقعیت ، فقدان کامل همکاری یا ارتباطات همه جانبه را در پی دارد. درباره شمار جمعیت علویان اختلاف نظر هست. بسیاری از منابع علوی ادعا می کنند که آنها بیش از چهل درصد جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند؛ در حالی که بالاترین تخمین های علمی نسبت آنها را در حدود بیست درصد برآورد می کند. در اوایل دهه 1990 آنان جمعیت خود را بیست میلیون نفر اعلام کردند. سایر منابع گفتند که بیش از پانزده میلیون نیستند. به هرحال این به وضوح نشان می دهد که شمار ترکان علوی نسبت به اواسط دهه 1980 زمانی که بین سه تا هشت میلیون نفر تخمین زده می شدند رشد کرده است. علویان کرد حدود 25 درصد کردهای ترکیه (1/5 تا دو میلیون نفر) را تشکیل می دهند. به علاوه ترکیه حدود یک میلیون علوی عرب (نصیری ) دارد. بیشترین آنها نصیری هستند و پیوندهای خودشان را با علویان سوریه حفظ کرده اند. علویان ترکیه آنچنان که قبلاً ذکرشد، خود را به هیچ عنوان با علویه سوریه پیوند نمی زنند، اگر چه هر دو ، تا حدودی با پس زمینه های تاریخی مشترک که از مسیحیت به گونه ای خاص از اسلام تغییر دین داده اند ، پیوند دارند و آن را حفظ کرده اند. نمونه های مهم سنت های مسیحی مانند عیدپاک ، شرب خمر یا عدم ساخت مسجد، از این جمله است. به نظر می رسد هویت آنها به نوعی عمیقاً به هم پیوند خورده است. ژئوپلیتیک محیط قبایلی آنان با پس زمینه های عربی، ترکی یا کردی که از آن سرچشمه گرفته اند، به عنوان عوامل متمایز کننده و جدا کننده عمل می کند. این رفتارها در ترکیب با استفاده از تقیه یک اصطلاح اسلامی معادل پنهان کاری در رفتارهای مذهبی تحت اجبار یا ظلم قرار می گیرد. نصیری ها حدود دوازده تا پانزده درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. چنانکه ذکرشد ، فرقه مذهبی آنها در خلال قرن دهم در جبال انصاریه نزدک شهر لاذقیه شکل گرفت. اینجا هنوز هم منطقه اصلی آنهاست؛ اگر چه فرایند شهرنشینی به علاوه افزایش شمار علویان در درون شبکه های تصمیم گیری سیاسی و نظامی در حضور آنها در سایر مناطق و به ویژه در دمشق مؤثر بوده است. حدود یک میلیون علوی عرب زبان نیز در ترکیه هستند که غالباً در داخل یا نزدیکی استان های یا الکساندریه [اسکندریه] زندگی می کنند. شایان ذکراست ترکیه در یک توافقنامه در سال 1921 با فرانسه پذیرفت که فرانسه سراسر سوریه را بر اساس قانون ملت تحت قیمومیت بگیرد. استان سنجک (Sanjak) در ازای امتیازات گسترده به جمعیت کثیر ترک آن تحت حاکمیت اداری قیم [فرانسه] قرارگرفت. فرانسه در 1936 پیشنهاد اعطای استقلال به سوریه را مطرح کرد که شامل سنجک نیز می شد. آنکارا واکنش منفی نشان داد و در 1939 استقلال مزبور رسماً مشروط به همکاری با ترکیه شد. پرسشی هنوز محل مناقشه بود. اینکه در 1939 کدام یک از دو گروه ترکان یا اعراب اکثریتِ [در استان مزبور] هستند ؟ کل جمعیت 220/000 نفر بود. 39 درصد عرب سنی ، 8 درصد مسیحی و بقیه کرد، قفقازی و یهودی بودند. اکثر رعایای فرودست ،علویان عرب زبانی بودند که طبقه استثمارشده به دست مالکان سنی ترک معرفی می شدند و هنگامی که سنجک به ترکیه باز گردانده شد، بسیاری از آنها آنجا را ترک کردند به طوری که پس از دو ماه حدود پنجاه هزار پناهنده وارد سوریه شدند . اینها غیر از حدود ده هزار علوی نصیری پناهنده بودند. نام علویان یا پیروتن علیبن ابیطالب(ع) همواره نام نصیریه را به ذهن متبادر میسازد. در میان بزرگان شیعه و در زمین امام حسن عسکری(ع) و در قرن سوم هجری شخصی به نام محمدبن نصیر نمیری میزیست، وی تغییراتی در مذهب امامیه پدید آورد و مدعی بابیت آن حضرت شد و جماعتی را پیرو خود ساخت، یاران او درتاریخ به نصیریه معروف گشتند و از غلاه شیعه به شمار رفتند. محمدبن نصیر در کتب رجال شیعه محمدبن نصیر نمیری را شیخ طوسی در رجال خود از یاران امام محمد تقی و در کتاب غیبت وی را از یاران ابومحمد حسن عسکری شمرده است، و چون امام عسکری درگذشت دعوی بابیت و مقام محمدبن عثمان را که از نواب اربعه و از اصحاب امام زمان بود، کرد و ابوجعفر محمدبن عثمان را لعنت نمود و از وی تبری جست. علامه حلی در قسمت دوم از رجال خود گوید: که محمدبن نصیر از بزرگان بصره بود و مردی دانشمند بشمار میرفت و در حدیث و روایت او را ضعیف شمرده است. کشی نیزدر جال خود همین مطلب را آورده است. نصیریه پندارند که خدای تعالی بعضی اوقات در جسد علی حلول میکرد و گویند آن زمان که حضرت علی در بسیار سنگین خیبر را از جای برکند به قدرت ربانی بود و زمانی که خداوند در او حلول کرده بود، شهرستانی نیز در کتاب الملل و النحل، محمدبن نصیر را قائل به حلول خداوند در پیامبر و علی و دیگر اشخاص دانسته است، ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل خود مینویسد در زمان ما شیعیان نصیری در اردن و شام و شهر طبریه فراوانند. وجه تسمیه نصیریه از نظر علویان: علویان در وجه تسمیه خود به نصیریه گویند: به هنگام فتح حمص و بعلبک به دست لشکریان ایلام ابوعبیده جراح برای پیشرفت لشکر خود درخواست کمک کرد و خالدبن ولید از عراق و عمرو پس عاص از مصر و جماعتی از شیعیان علی که در بیعت غدیرخم حضور داشتند و بیش از چهارصد و پنجاه تن میشدند بیاری ابوعبیده شتافتند، و موجب پیشرفت کار او شدند و سپس در نواحی کوهستانی شام مسکن گزیدند. این نیروی کمکی کوچک را (نصیره) تصغیر (نصره) به معنی پیروزی خواندند و از آن پس این نام بر علویان جبال لبنان و سوریه اطلاق گردید. اعتقادات قدیم علویان یا نصیریه: نصیریه که ایشان را انصاریه و علویه نیز گویند منسوب به محمدبن نصیر هستند و در کوهستانی به نام جبال نصیریه در شمال غربی سوریه جای گرفتند. اصول کلام مذهب نصیریه بدست حسین بن حمدان خصیبی (درگذشته به سال 358 هجری) نهاده شد، وی به عراق رفت و نزد عبدالله بن محمد جنبلانی که از دعاه علویان بود، معارف دین را فراگرفت و خلیفه و جانشین او گشت و از بغداد به حلب آمد و در آنجا بمرد، قبر وی در شمال حلب واقع و مزار علویان است و بنام مقام شیخ بقرق معروف است. از کتب وی هدایهالکبری، الاخوان والمائده میباشد عقاید اوتحت تعالیم اسماعیلیه قرار گرفت. تعالیم وی عبارت بود از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات مردم پیش از اسلام. به عقیده ایشان خدا ذات یگانه است مرکب از سه اصل لایتجزی به نامهای (معنی) و (اسم) و (باب) این تثلیث به نوبت در وجود انبیا مجسم و متجلی گشته، آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شد و آن ذات یگانه در تثلیث لایتجزایی و در وجود علی و محمد و سلمان فارسی تجسم یافت بدین سبب تثلیث مزبور را با حرف (عمس) معرفی میکردند که اشاره به سه حرف اول نامهای علی و محمد و سلمان فارسی است. نصیریه معتقد به تناسخند وبه دو دسته جسمانی و روحانی تقسیم میشوند یکی عامه و دیگری خاصه، برای خود کتب مقدسی داند و مضمون آنها را تاویل میکنند ولی برای عامه مکشوف نمیسازند، مراسم مذهبی را روحانیان ایشان بر بلندیها در بقاعی که قبه نامیده میشوند برگزار میکنند: قبهها معمولاُ بر مقابر اولیاء قرار دارند. نصیریه در بزرگداشت عیسی افراط میکنند و حواریون و عدهای از شهدای مسیحیت را احترام مینهند و به تعمید و اعیاد مسیح نیز توجه دارند. بعضی از دانشمندان، فرق علی اللهی و نصیریه را یکی دانستهاند و این نظر صحیح نیست زیرا تنها چیزی که اهل حق، علی اللهیان، و نصیریه را متحد میسازد همان قول به الوهیت علی است که وجه مشترک همه غلاه شیعه است ولی در دیگر عقاید و تشریفات مذهبی بهیچ وجه با یکدیگر یکسان نیستند. در یک رساله خطی آمده است که نصیریه معقدند علی محمد را و محمد سلمان را و سلمان مقداد را خلق کرد. اصول عقاید علویان امروز: آنچه گفته شد مربوط به نصیریه است که برخی علویان را از ایشان دانستهاند اما علویان فعلی اینگونه نظرات را درباره خویشتن درست نمیدانند و اعتقاد دارند که این قبیل اتهامات ساخته و پرداخته دشمنان ایشان است. اینان مؤسس مذهب خود را چون شیعیان اثنی عشری حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میدانند و محمدبن نصیر را باب امام یازدهم میپندارند به این ترتیب که میگویند پیغمبر فرمود: (انا مدینهالعلم و علی بابها) منم شهر دانش علیان در است وابواب ولایت علی را به شرح زیر برمیشمارند: سلمان فارسی باب علی، قیسبن ورقه باب حسن مجتبی، رشید هجری باب حسین، عبدالله غالب باب زینالعابدین، یحیی بن معمر باب محمدباقر، جابربن یزید جعفی باب جعفر صادق، محمدبن ابیزینب کاهلی باب موسیبن جعفر، مفضلبن عمرو باب علیالرضا، محمدبن مفصل باب محمدتقی، عمربن فرات باب علیالهادی، و ابو شعیب محمدبن نصیر نمیری باب حسن عسکری. ایشان را عقیده اینست که ایمان کامل را مسلمانانی دارند که پیش از فداکاری حضرت امیرالمؤمنین و خوابیدن در بستر رسول خدا، بجای او، برای حفظ جان محمد ایمان آورده باشند وبرای اثبات نظر خود به آیات چندی استناد میجویند از جمله : (انالذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیلالله و الذین اوو ونصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض والذین لم یهاجروا مالکم من ولایتهم من شی) اینان عنوان امام را ویژه ائمه دوازده گانه شیعه و ایشان را معصوم و دانا به علوم اولین و آخرین میدانند. علم باطن: علویان در باب علم باطن میگویند در قرآن دو گونه آیه وجود دارد محکم و متشابه ، تشابه نیز یا از نظر لفظ است و یا به لحاظ معنی، علم باطن عبارت است از تفسیر متشابهات معنوی قرآن آنهم از طرف یکی از ائمه اثنی عشر به عبارت روشنتر تفاسیر آیات کلامالله مجید و حتی احادیث نبوی بایستی از طریق عترت باشد نه سنت. علویان در دوره عثمانیها به هنگام تسلط عثمانیها بر سوریه با تمامی مردم آن و از جمله علویان بر طبق فقه ابوحنفیه رفتار میشد. در همین دوره علویان مورد تعقیب و ضرب و شکنجههای ننگین قرار گرفتند و به امر سلطان سلیم عثمانی در یک روز شصت هزار تن را به گونهای فجیع به قتل رساندند. با اینکه علویان در کوهستانها و قلاعخود پنهان میگشتند معهذا آنانکه از ایشان بدست عثمانیها میافتادند چنان بلائی بر سرشان میآوردند که مسلمان نشوند کافر نبیند. باری با تسلط فرانسویان بر سوریه و بیرون راندن عثمانیها به سال 1920 کوهستانهای (نصیره) را (سرزمینهای مستقل علویان) نامیدند، و در سال 1922 قاضی القضاتی از خودشان برای ایشان برگزیدند و قاضیان بر طبق موازین مذهب جعفری به داوری میپرداختند و علویان پس از حدود چهارصد سال توانستند نسیم آزادی را استشمام کنند. از این تاریخ است که نصیریه به نام جدید خود علویه خوانده شدند. از سال 1946 به بعد جمعی از علاقهمندان به علوم دینی به نجف اشرف رفتند که برخی از ایشان به عللی تحصیلات خود را ناتمام گذارده بازگشتند و جمعی به تحصیلات خود در این شهر مقدس ادامه دادند. از همین تاریخ و بر اثر توجه مراجع تقلید نجف و قم چون آیتالله آقای حاجی آقا حسین بروجردی و آیتالله آقا سید محسن حکیم جمعیتهای خیریه اسلامی در مناطق علویان تأسیس شد و مساجدی برای اقامت نماز برپا گردید. جمعیت و محل سکونت علویان: علویان در شمال سوریه و در شهرهای ساحلی و بیشتر در لاذقیه و بانیاس و طرطوس و حمص و حما و کوههای نصیره مسکن دارند و جمعیت ایشان در این مناطق در حدود یک میلیون نفر است و بسیاری نیز در لبنان به ویژه در طرابلس و جبیلاند، خود آنان بر آنند که بالغ بر دو میلیون تن در کشور ترکیه به خصوص در ادنا واسکندرون و انطاکیه، مرسین، طرسوس . کلیکیه وجود دارند. توده مردم را بیشتر دهقانان و چوپانان تشکیل میدهند که از نظر اقتصادی با چند نیمه فئودال و مالک ارتباط پیدا میکند. عدهای از جوانان این طبقه که تحصیلات عالیه دارند در دستگاه دولت مشاغلی گرفته و مناصبی پیدا کردهاند. در سال 1937 یکی از علویان بنام سلیمان مرشد که از طرف دولت فرانسه حمایت میشد از میان ایشان برخاست و مانند صوفیان حلول دعوی الوهیت کرد و گروهی از دهقانان و کشاورزان علوی را بدور خود گرد آورد و فتنهای برپا کرد و بر دولت بشورید. خود وی نخست یکی از ده نماینده علوی در مجلس سوریه بود چون تمایلات فرانسوی داشت، دولت فرانسه از وی پشتیبانی میکرد، بعد از خروج فرانسویان از سوریه و به دوران ریاست جمهوری شکری قوتلی دولت سوریه سلیمان مرشد را بگرفت و محاکمه و محکوم به خیانت کرد و به سال 1946 او را در میدان مرجه دمشق به دار آویخت. مسجد علویان: گفتیم که علویان فعلی اعتقادات مذهبی خود را تابع امام جعفر صادق میدانند و برای خود هیچگونه اختلافی با شیعه اثنی عشری قائل نیستند، جمع بین صلاتین میکنند و در کلیه فرائض از آئین جعفری پیروی مینمایند. آنان مسئله انتسابشان را به غلاه به کلی منکرند و بر طبق موازین شیعه از مراجع بزرگ جهان تشیع تقلید میکنند، خمس و زکات میدهند حج میگذارند و تولا و تبرا دارند. و در روزه از فجر صادق تا مغرب شرعی از مفطرات امساک میکنند و تشنه استفاده از معارف شیعه هستند، از این رو با کمک مردم خیراندیش مساجد بزرگ و باشکوهی در مناطق خود بپا داشتند که از جمله مساجد زیر را میتوان نام برد: مسجد حضرت امیرالمؤمنین علی در طرطوس، مسجد حضرت امام حسین و مسجد حضرت زهرا دربانیاس، مسجد حضرت رضا در جبله، مسجد حضرت امام جعفر صادق در حمص و مسجد حضرت زهرا علیها سلام در همین شهر. شبانه روز از گلدستههای این مسجد در سه نوبت بانگ اذان سر میدهند و صدای اشهد ان علیا ولیالله طنین میافکند. باری سابقه مذهبی ایشان هرچه میخواهد باشد ولی اکنون عقاید ایشان مطابق با اعتقادات شیعه جعفری است. دکتر محمدجواد مشکور استاد دانشگاه و رایزن فرهنگی ایران در سوریه، حسن غروی اصفهانی معاون رایزنی فرهنگی مراجع: 1- رجال کشی 2- رجال علامه حلی 3- رجال شیخ طوسی 4- ملل و نحل شهرستانی 5- الاعلام زرکلی 6- تاریخ العلویین محمد امین غالب الطویل 7- العلویون فدائیو الشیعه المجهولون – علی عزیز العلوی 8- ترجمه فرق الشیعه نوبختی – دکتر محمدجواد مشکور (طبع بنیاد فرهنگ ایران) 9- Stephan and Nandy Ronart , concise encyclopaedia of Arabic civilization , the Arab east.
در مورد ماهیت علویان کشور سوریه توضیحاتی ارائه فرمایید. و بفرمایید که آیا با مذهب شیعه ی امامیه ارتباطی دارند یا خیر؟
در مورد ماهیت علویان کشور سوریه توضیحاتی ارائه فرمایید. و بفرمایید که آیا با مذهب شیعه ی امامیه ارتباطی دارند یا خیر؟
هویت فرهنگی ملی علویان، ترک و عرب و یا کرد است. علویان از یک گروه هم نژاد نیستند؛ آنها شکاف های زبانی و ارزشی دارند. چهارگروه زبانی مختلف در میان آنها یافت می شود. ترکی ،عربی ،زازا و کرمانجی که دو تای آخری جزو ساختار زبانی فارسی و کردی هستند. هویت ،عمیقاً با زبان مادری هر گروه پیوند خورده است . این واقعیت ، فقدان کامل همکاری یا ارتباطات همه جانبه را در پی دارد. درباره شمار جمعیت علویان اختلاف نظر هست. بسیاری از منابع علوی ادعا می کنند که آنها بیش از چهل درصد جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند؛ در حالی که بالاترین تخمین های علمی نسبت آنها را در حدود بیست درصد برآورد می کند. در اوایل دهه 1990 آنان جمعیت خود را بیست میلیون نفر اعلام کردند. سایر منابع گفتند که بیش از پانزده میلیون نیستند. به هرحال این به وضوح نشان می دهد که شمار ترکان علوی نسبت به اواسط دهه 1980 زمانی که بین سه تا هشت میلیون نفر تخمین زده می شدند رشد کرده است. علویان کرد حدود 25 درصد کردهای ترکیه (1/5 تا دو میلیون نفر) را تشکیل می دهند. به علاوه ترکیه حدود یک میلیون علوی عرب (نصیری ) دارد. بیشترین آنها نصیری هستند و پیوندهای خودشان را با علویان سوریه حفظ کرده اند. علویان ترکیه آنچنان که قبلاً ذکرشد، خود را به هیچ عنوان با علویه سوریه پیوند نمی زنند، اگر چه هر دو ، تا حدودی با پس زمینه های تاریخی مشترک که از مسیحیت به گونه ای خاص از اسلام تغییر دین داده اند ، پیوند دارند و آن را حفظ کرده اند. نمونه های مهم سنت های مسیحی مانند عیدپاک ، شرب خمر یا عدم ساخت مسجد، از این جمله است. به نظر می رسد هویت آنها به نوعی عمیقاً به هم پیوند خورده است. ژئوپلیتیک محیط قبایلی آنان با پس زمینه های عربی، ترکی یا کردی که از آن سرچشمه گرفته اند، به عنوان عوامل متمایز کننده و جدا کننده عمل می کند. این رفتارها در ترکیب با استفاده از تقیه یک اصطلاح اسلامی معادل پنهان کاری در رفتارهای مذهبی تحت اجبار یا ظلم قرار می گیرد. نصیری ها حدود دوازده تا پانزده درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. چنانکه ذکرشد ، فرقه مذهبی آنها در خلال قرن دهم در جبال انصاریه نزدک شهر لاذقیه شکل گرفت. اینجا هنوز هم منطقه اصلی آنهاست؛ اگر چه فرایند شهرنشینی به علاوه افزایش شمار علویان در درون شبکه های تصمیم گیری سیاسی و نظامی در حضور آنها در سایر مناطق و به ویژه در دمشق مؤثر بوده است. حدود یک میلیون علوی عرب زبان نیز در ترکیه هستند که غالباً در داخل یا نزدیکی استان های یا الکساندریه [اسکندریه] زندگی می کنند. شایان ذکراست ترکیه در یک توافقنامه در سال 1921 با فرانسه پذیرفت که فرانسه سراسر سوریه را بر اساس قانون ملت تحت قیمومیت بگیرد. استان سنجک (Sanjak) در ازای امتیازات گسترده به جمعیت کثیر ترک آن تحت حاکمیت اداری قیم [فرانسه] قرارگرفت. فرانسه در 1936 پیشنهاد اعطای استقلال به سوریه را مطرح کرد که شامل سنجک نیز می شد. آنکارا واکنش منفی نشان داد و در 1939 استقلال مزبور رسماً مشروط به همکاری با ترکیه شد. پرسشی هنوز محل مناقشه بود. اینکه در 1939
کدام یک از دو گروه ترکان یا اعراب اکثریتِ [در استان مزبور] هستند ؟ کل جمعیت 220/000 نفر بود. 39 درصد عرب سنی ، 8 درصد مسیحی و بقیه کرد، قفقازی و یهودی بودند. اکثر رعایای فرودست ،علویان عرب زبانی بودند که طبقه استثمارشده به دست مالکان سنی ترک معرفی می شدند و هنگامی که سنجک به ترکیه باز گردانده شد، بسیاری از آنها آنجا را ترک کردند به طوری که پس از دو ماه حدود پنجاه هزار پناهنده وارد سوریه شدند . اینها غیر از حدود ده هزار علوی نصیری پناهنده بودند. نام علویان یا پیروتن علیبن ابیطالب(ع) همواره نام نصیریه را به ذهن متبادر میسازد. در میان بزرگان شیعه و در زمین امام حسن عسکری(ع) و در قرن سوم هجری شخصی به نام محمدبن نصیر نمیری میزیست، وی تغییراتی در مذهب امامیه پدید آورد و مدعی بابیت آن حضرت شد و جماعتی را پیرو خود ساخت، یاران او درتاریخ به نصیریه معروف گشتند و از غلاه شیعه به شمار رفتند. محمدبن نصیر در کتب رجال شیعه محمدبن نصیر نمیری را شیخ طوسی در رجال خود از یاران امام محمد تقی و در کتاب غیبت وی را از یاران ابومحمد حسن عسکری شمرده است، و چون امام عسکری درگذشت دعوی بابیت و مقام محمدبن عثمان را که از نواب اربعه و از اصحاب امام زمان بود، کرد و ابوجعفر محمدبن عثمان را لعنت نمود و از وی تبری جست. علامه حلی در قسمت دوم از رجال خود گوید: که محمدبن نصیر از بزرگان بصره بود و مردی دانشمند بشمار میرفت و در حدیث و روایت او را ضعیف شمرده است. کشی نیزدر جال خود همین مطلب را آورده است. نصیریه پندارند که خدای تعالی بعضی اوقات در جسد علی حلول میکرد و گویند آن زمان که حضرت علی در بسیار سنگین خیبر را از جای برکند به قدرت ربانی بود و زمانی که خداوند در او حلول کرده بود، شهرستانی نیز در کتاب الملل و النحل، محمدبن نصیر را قائل به حلول خداوند در پیامبر و علی و دیگر اشخاص دانسته است، ابن حزم اندلسی در کتاب الفصل خود مینویسد در زمان ما شیعیان نصیری در اردن و شام و شهر طبریه فراوانند.
وجه تسمیه نصیریه از نظر علویان:
علویان در وجه تسمیه خود به نصیریه گویند: به هنگام فتح حمص و بعلبک به دست لشکریان ایلام ابوعبیده جراح برای پیشرفت لشکر خود درخواست کمک کرد و خالدبن ولید از عراق و عمرو پس عاص از مصر و جماعتی از شیعیان علی که در بیعت غدیرخم حضور داشتند و بیش از چهارصد و پنجاه تن میشدند بیاری ابوعبیده شتافتند، و موجب پیشرفت کار او شدند و سپس در نواحی کوهستانی شام مسکن گزیدند. این نیروی کمکی کوچک را (نصیره) تصغیر (نصره) به معنی پیروزی خواندند و از آن پس این نام بر علویان جبال لبنان و سوریه اطلاق گردید.
اعتقادات قدیم علویان یا نصیریه:
نصیریه که ایشان را انصاریه و علویه نیز گویند منسوب به محمدبن نصیر هستند و در کوهستانی به نام جبال نصیریه در شمال غربی سوریه جای گرفتند. اصول کلام مذهب نصیریه بدست حسین بن حمدان خصیبی (درگذشته به سال 358 هجری) نهاده شد، وی به عراق رفت و نزد عبدالله بن محمد جنبلانی که از دعاه علویان بود، معارف دین را فراگرفت و خلیفه و جانشین او گشت و از بغداد به حلب آمد و در آنجا بمرد، قبر وی در شمال حلب واقع و مزار علویان است و بنام مقام شیخ بقرق معروف است. از کتب وی هدایهالکبری، الاخوان والمائده میباشد عقاید اوتحت تعالیم اسماعیلیه قرار گرفت. تعالیم وی عبارت بود از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات مردم پیش از اسلام. به عقیده ایشان خدا ذات یگانه است مرکب از سه اصل لایتجزی به نامهای (معنی) و (اسم) و (باب) این تثلیث به نوبت در وجود انبیا مجسم و متجلی گشته، آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شد و آن ذات یگانه در تثلیث لایتجزایی و در وجود علی و محمد و سلمان فارسی تجسم یافت بدین سبب تثلیث مزبور را با حرف (عمس) معرفی میکردند که اشاره به سه حرف اول نامهای علی و محمد و سلمان فارسی است. نصیریه معتقد به تناسخند وبه دو دسته جسمانی و روحانی تقسیم میشوند یکی عامه و دیگری خاصه، برای خود کتب مقدسی داند و مضمون آنها را تاویل میکنند ولی برای عامه مکشوف نمیسازند، مراسم مذهبی را روحانیان ایشان بر بلندیها در بقاعی که قبه نامیده میشوند برگزار میکنند: قبهها معمولاُ بر مقابر اولیاء قرار دارند. نصیریه در بزرگداشت عیسی افراط میکنند و حواریون و عدهای از شهدای مسیحیت را احترام مینهند و به تعمید و اعیاد مسیح نیز توجه دارند.
بعضی از دانشمندان، فرق علی اللهی و نصیریه را یکی دانستهاند و این نظر صحیح نیست زیرا تنها چیزی که اهل حق، علی اللهیان، و نصیریه را متحد میسازد همان قول به الوهیت علی است که وجه مشترک همه غلاه شیعه است ولی در دیگر عقاید و تشریفات مذهبی بهیچ وجه با یکدیگر یکسان نیستند. در یک رساله خطی آمده است که نصیریه معقدند علی محمد را و محمد سلمان را و سلمان مقداد را خلق کرد.
اصول عقاید علویان امروز:
آنچه گفته شد مربوط به نصیریه است که برخی علویان را از ایشان دانستهاند اما علویان فعلی اینگونه نظرات را درباره خویشتن درست نمیدانند و اعتقاد دارند که این قبیل اتهامات ساخته و پرداخته دشمنان ایشان است. اینان مؤسس مذهب خود را چون شیعیان اثنی عشری حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میدانند و محمدبن نصیر را باب امام یازدهم میپندارند به این ترتیب که میگویند پیغمبر فرمود: (انا مدینهالعلم و علی بابها) منم شهر دانش علیان در است وابواب ولایت علی را به شرح زیر برمیشمارند:
سلمان فارسی باب علی، قیسبن ورقه باب حسن مجتبی، رشید هجری باب حسین، عبدالله غالب باب زینالعابدین، یحیی بن معمر باب محمدباقر، جابربن یزید جعفی باب جعفر صادق، محمدبن ابیزینب کاهلی باب موسیبن جعفر، مفضلبن عمرو باب علیالرضا، محمدبن مفصل باب محمدتقی، عمربن فرات باب علیالهادی، و ابو شعیب محمدبن نصیر نمیری باب حسن عسکری. ایشان را عقیده اینست که ایمان کامل را مسلمانانی دارند که پیش از فداکاری حضرت امیرالمؤمنین و خوابیدن در بستر رسول خدا، بجای او، برای حفظ جان محمد
ایمان آورده باشند وبرای اثبات نظر خود به آیات چندی استناد میجویند از جمله :
(انالذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیلالله و الذین اوو ونصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض والذین لم یهاجروا مالکم من ولایتهم من شی) اینان عنوان امام را ویژه ائمه دوازده گانه شیعه و ایشان را معصوم و دانا به علوم اولین و آخرین میدانند.
علم باطن: علویان در باب علم باطن میگویند در قرآن دو گونه آیه وجود دارد محکم و متشابه ، تشابه نیز یا از نظر لفظ است و یا به لحاظ معنی، علم باطن عبارت است از تفسیر متشابهات معنوی قرآن آنهم از طرف یکی از ائمه اثنی عشر به عبارت روشنتر تفاسیر آیات کلامالله مجید و حتی احادیث نبوی بایستی از طریق عترت باشد نه سنت. علویان در دوره عثمانیها به هنگام تسلط عثمانیها بر سوریه با تمامی مردم آن و از جمله علویان بر طبق فقه ابوحنفیه رفتار میشد. در همین دوره علویان مورد تعقیب و ضرب و شکنجههای ننگین قرار گرفتند و به امر سلطان سلیم عثمانی در یک روز شصت هزار تن را به گونهای فجیع به قتل رساندند. با اینکه علویان در کوهستانها و قلاعخود پنهان میگشتند معهذا آنانکه از ایشان بدست عثمانیها میافتادند چنان بلائی بر سرشان میآوردند که مسلمان نشوند کافر نبیند. باری با تسلط فرانسویان بر سوریه و بیرون راندن عثمانیها به سال 1920 کوهستانهای (نصیره) را (سرزمینهای مستقل علویان) نامیدند، و در سال 1922 قاضی القضاتی از خودشان برای ایشان برگزیدند و قاضیان بر طبق موازین مذهب جعفری به داوری
میپرداختند و علویان پس از حدود چهارصد سال توانستند نسیم آزادی را استشمام کنند. از این تاریخ است که نصیریه به نام جدید خود علویه خوانده شدند. از سال 1946 به بعد جمعی از علاقهمندان به علوم دینی به نجف اشرف رفتند که برخی از ایشان به عللی تحصیلات خود را ناتمام گذارده بازگشتند و جمعی به تحصیلات خود در این شهر مقدس ادامه دادند. از همین تاریخ و بر اثر توجه مراجع تقلید نجف و قم چون آیتالله آقای حاجی آقا حسین بروجردی و آیتالله آقا سید محسن حکیم جمعیتهای خیریه اسلامی در مناطق علویان تأسیس شد و مساجدی برای اقامت نماز برپا گردید.
جمعیت و محل سکونت علویان:
علویان در شمال سوریه و در شهرهای ساحلی و بیشتر در لاذقیه و بانیاس و طرطوس و حمص و حما و کوههای نصیره مسکن دارند و جمعیت ایشان در این مناطق در حدود یک میلیون نفر است و بسیاری نیز در لبنان به ویژه در طرابلس و جبیلاند، خود آنان بر آنند که بالغ بر دو میلیون تن در کشور ترکیه به خصوص در ادنا واسکندرون و انطاکیه، مرسین، طرسوس . کلیکیه وجود دارند. توده مردم را بیشتر دهقانان و چوپانان تشکیل میدهند که از نظر اقتصادی با چند نیمه فئودال و مالک ارتباط پیدا میکند. عدهای از جوانان این طبقه که تحصیلات عالیه دارند در دستگاه دولت مشاغلی گرفته و مناصبی پیدا کردهاند. در سال 1937 یکی از علویان بنام سلیمان مرشد که از طرف دولت فرانسه حمایت میشد از میان ایشان برخاست و مانند صوفیان حلول دعوی الوهیت کرد و گروهی از دهقانان و کشاورزان علوی را بدور خود گرد آورد و فتنهای برپا کرد و بر دولت بشورید. خود وی نخست یکی از ده نماینده علوی در مجلس سوریه بود چون تمایلات فرانسوی داشت، دولت فرانسه از وی پشتیبانی میکرد، بعد از خروج فرانسویان از سوریه و به دوران ریاست جمهوری شکری قوتلی دولت سوریه سلیمان مرشد را بگرفت و محاکمه و محکوم به خیانت کرد و به سال 1946 او را در میدان مرجه دمشق به دار آویخت.
مسجد علویان: گفتیم که علویان فعلی اعتقادات مذهبی خود را تابع امام جعفر صادق میدانند و برای خود هیچگونه اختلافی با شیعه اثنی عشری قائل نیستند، جمع بین صلاتین میکنند و در کلیه فرائض از آئین جعفری پیروی مینمایند. آنان مسئله انتسابشان را به غلاه به کلی منکرند و بر طبق موازین شیعه از مراجع بزرگ جهان تشیع تقلید میکنند، خمس و زکات میدهند حج میگذارند و تولا و تبرا دارند. و در روزه از فجر صادق تا مغرب شرعی از مفطرات امساک میکنند و تشنه استفاده از معارف شیعه هستند، از این رو با کمک مردم خیراندیش مساجد بزرگ و باشکوهی در مناطق خود بپا داشتند که از جمله مساجد زیر را میتوان نام برد:
مسجد حضرت امیرالمؤمنین علی در طرطوس، مسجد حضرت امام حسین و مسجد حضرت زهرا دربانیاس، مسجد حضرت رضا در جبله، مسجد حضرت امام جعفر صادق در حمص و مسجد حضرت زهرا علیها سلام در همین شهر. شبانه روز از گلدستههای این مسجد در سه نوبت بانگ اذان سر میدهند و صدای اشهد ان علیا ولیالله طنین میافکند. باری سابقه مذهبی ایشان هرچه میخواهد باشد ولی اکنون عقاید ایشان مطابق با اعتقادات شیعه جعفری است.
دکتر محمدجواد مشکور استاد دانشگاه و رایزن فرهنگی ایران در سوریه، حسن غروی اصفهانی معاون رایزنی فرهنگی
مراجع:
1- رجال کشی
2- رجال علامه حلی
3- رجال شیخ طوسی
4- ملل و نحل شهرستانی
5- الاعلام زرکلی
6- تاریخ العلویین محمد امین غالب الطویل
7- العلویون فدائیو الشیعه المجهولون – علی عزیز العلوی
8- ترجمه فرق الشیعه نوبختی – دکتر محمدجواد مشکور (طبع بنیاد فرهنگ ایران)
9- Stephan and Nandy Ronart , concise encyclopaedia of Arabic civilization , the Arab east.
- [سایر] اگر نصیریه سوریه خودشان را شیعه اثنی عشری می دانند چرا به شریعت عمل نمی کنند؟
- [سایر] اعتقاد علوی های ترکیه و سوریه چیست؟ آیا انشعابی از شیعه هستند؟ چه قدر جمعیت دارند؟
- [سایر] در رابطه با چگونگی عزیمت حضرت زینب (سلام الله علیها) به سوریه و رحلت ایشان در آنجا توضیحاتی ارائه نمایید.
- [سایر] در مورد فرقه انصارالله توضیحاتی ارائه فرمائید؟
- [سایر] وجوه تمایز و تشابه شیعیان علوی با شیعیان دوازده امامی چه میباشد؟
- [سایر] شیعیان علوی چه تفاوتی با جعفری و زیدی دارند؟ غیر از سوریه و ترکیه کجا ساکن هستند؟
- [سایر] آیا شیعه علوی با شیعه جعفری 12امامی فرق دارند؟ اگر تفاوت دارد این تفاوت در چیست و آیا این مطلب که بشار اسد شیعه علوی است صحیح است؟
- [سایر] درباره وجه تسمیه قرآن مجید توضیحاتی ارائه بفرمایید؟
- [سایر] لطفاً توضیحاتی پیرامون زندگینامه امام هادی(ع) ارائه فرمایید؟
- [سایر] لطفا در مورد محمد بن عبدالوهاب به طور کامل توضیحاتی ارائه فرمایید؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای ابی حنیفه به نقل ابن قدامه اگر کسی چیزی را بدون رویت به وصف فروشنده خریداری کند و بعد رویت نماید اگر چه ان چیز مطابق وصف فروشنده باشد برای خریدار خیار رویت ثابت می شود ولی در مذهب امامیه در این مورد خیار رویت نیست بنابراین اگر شیعه از پیروی ابی حنیفه چیزی به وصف خرید و بعد رویت کرد بنا به قاعده الزام برای ان شیعه خیار رویت ثابت می شود
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه زن میت از تمام انچه از میت مانده از نقود و متاع و اراضی و بساتین و غیر اینها ارث می برد ولی در مذهب امامیه زن از زمین نه از عین ان و نه از قیمت ان ارث نمی برد بنابراین اگر میت از عامه وزن او شیعه باشد بنا به قاعده الزام زن شیعه از زمین ارث می برد انچه گذشت قسمتی از مسایلی است که بر مبنای قاعده الزام ذکر شده است موارد دیگری مانند وصیت برای وارث و عقد در حال احرام و شفعه به جوار و خیار شرط و خیار تصریه و غیر اینها مورد جریان قاعده الزام است
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمه و دختر برادر عمه و خاله و دختر خواهر خاله و فقط می تواند با یکی از انان ازدواج کند پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ولی در نزد علمای امامیه جمع در نکاح بین ان دو با اجازه عمه یا خاله صحیح است بنابراین اگر پیرو مذهب عامه عمه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند عقد هر دو به مذهب او باطل است و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام انها ازدواج کند و اگر مقارن با یکدیگر نباشد شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جز معدودی از انها در صحت عقد نکاح حضور شهود شرط است و حنفیه و حنبلیه و شافعیه وقت ان را هنگام اجرای صیغه نکاح می دانند و مالکیه وقت ان را تا قبل از دخول توسعه داده اند و این شرط نزد علمای امامیه معتبر نیست بنابراین اگر مردی از عامه که تابع نظر مشهور علمای انهاست بدون حضور شهود عقد کند بر مذهب خود او این عقد باطل است و ان زن همسر او نشده است در این صورت مرد شیعی مذهب می تواند بر طبق قاعده الزام ان زن را به عقد خود دراورد
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.