من معلم دینی هستم؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشم؟ چطور درس دینی را برای بچه ها جذاب کنم؟
من معلم دینی هستم؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشم؟ چطور درس دینی را برای بچه ها جذاب کنم؟ خوشحالیم همچنان شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.موضوع شما را در دو محور مورد بررسی قرار می دهیم. محور اول: همانطور که می دانید در تعلیم و ترتیب دینی عوامل متعدد و گوناگون دست به دست هم داده و بستری را مهیا می کنند که در آن کودک رشد می یابد. این عوامل را باید از زمینه های وراثتی، محیط خانه و از پدر و مادر تا خویشان، دوستان، محله زندگی، همکلاسان، مدرسه، معلمان، کتاب، مواد آموزشی گوناگون و غیره جست وجو کرد. اما به یقین پس از پدر و مادر باید مهمترین عامل را در مدرسه و در شخصیت معلم بجوییم. به ویژه در محدوده سنی دوره ابتدایی که الگو پذیری دانش آموز از یکسو و نقش الگویی معلم از سوی دیگر این عامل را قوت می بخشند. علی رغم اینکه امروزه آموزش دینی صورت کتاب محوری در کشور ما به خود گرفته است ولی همچنان نقش اول را باید متعلق به معلم بدانیم که ویژگی های متناسب با این نقش مهم را طلب می کند. کتاب تنها ماده اولیه کار معلم است. اوست که محتوای این کتاب را با تدبیر خود، تدریس می نماید، همچون خیاطی که پارچه ای را متناسب با قامت دانش آموز به هیات لباسی مناسب در می آورد و بر قامت شاگرد خود می پوشاند. درتجزیه و تحلیل مسایل کلاس به پنج ویژگی توجه می نمایید شما هم سعی نمایید این ویژگیها را در فعالیت تدریس خود داشته باشید: 1- وظایف استاد چیست و با توجه به اطلاعات، امکانات و نیروهای خود چه کارهایی را باید انجام دهد؟ 2-فنون و روش های انجام کار چیست؟ 3- چه تکنولوژی وسایل و امکاناتی باید مورد استفاده قرارگیرد؟ 4-حاصل و نتیجه کار چیست؟ چه تولید و محصولی باید از کار استاد پدید آید؟ 5- ویژگی ها و خصوصیاتی که برای انجام موفقیت آمیز کار لازم است، چیست؟ رفتن به سمت این ویژگیها وکسب آنها میتواند زمینه رضایت شغلی وموفقیت را فراهم نماید. در این قسمت به محور پنجم اشاره می نماییم. 1- استادان خوب هدف دارند شما نمی توانید به معنای کلی خوب باشید، بلکه باید در چیزی یا کاری خوب باشید. به عنوان استاد معنایش این است که بدانید دانشجویانتان چه انتظاری دارند، و برای رسیدن به این انتظارات برنامه ریزی کنید، شما هم درباره آنچه در کلاستان رخ می دهد، بر پایه اهدافی که می خواهید به آنها برسید، انتظاراتی دارید. اگر می خواهید دانشجویان را برای اشتغال آماده کنید، از آنها وقت شناسی و توجه خوب انتظار دارید. اگر در یک کلاس کنکور تدریس می کنید، به توضیح شکل تست و کمک به بهبود مهارتهای امتحان دادن بچه ها وقت می گذرانید و اگر می خواهید دانشجویان در خواندن کتاب، بهتر و جدی تر بشوند باید در کلاس وقتی برای خواندن و منابع و کتابهای لازم اختصاص بدهید. 2-استادان خوب منتظر موفقیت همه دانشجویان هستند این پارادوکس بزرگ تدریس است. اگر ما خودارزیابی مان را کاملاً بر پایه موفقیت دانشجویانمان قرار بدهیم، حتماً ناامید خواهیم شد. در همه سطوح، به خصوص در آموزش بزرگسالان، فاکتورهای زیادی در زندگی دانشجویان وجود دارد که نمی گذارد استاد موفقیت همه را تضمین کند. در عین حال، اگر ما با دیدگاهی جبری، دانشجویانمان را به رفتار دست من که نیست واگذار کنیم، دانشجو ها بی تعهدی ما را حس می کنند و ناامید می شوند. ولی ما می توانیم با یک سؤال ساده محیط شادی را درست کنیم: آیا من همه کارهایی را که می توانستم در این کلاس، در این زمان، برای رسیدن به نیازهای همه دانشجوها، برای رسیدن به همه موفقیت ممکن انجام بدهم، انجام داده ام؟ تا وقتی می توانید بگویید بله، شما محیط موفقیت را فراهم کرده اید. 3-استادان خوب می توانند با ابهام کنار بیایند یکی از بزرگترین چالش های تدریس از نبود بازخورد آنی و دقیق سرچشمه می گیرد. دانشجویی که امروز در حال سر تکان دادن و زیرلب زمزمه کردن درس جبر از کلاس می رود، ممکن است فردا بگوید که موفقیت عالی ای در ریاضی به دست آورده و از درس دیروزتان تشکر کند. راهی برای پیش بینی دقیق نتایج بلند مدت کارمان وجود ندارد. اما گر ما در انتخاب استراتژی و محتوا هدف داشته باشد، و سعی در موفقیت همه دانشجویان بکنیم کمتر دچار غافلگیری خواهیم شد و به جای آن، روی چیزهایی که می توانیم کنترل کنیم تمرکز خواهیم کرد و اعتماد خواهیم داشت که آمادگی با فکر و تأمل احتمالاً نتایج خوبی خواهد داشت نه نتایج بد. 4-استادان خوب برای رسیدن به نیازهای دانشجویان تغییر می کنند آیا واقعاً می توانیم ادعا کنیم در کلاس جغرافی درس داده ایم، در حالیکه هیچ کس مفاهیم تدریس ما را نفهمیده است؟ اگر هیچ کدام از دانشجویانمان بیرون از کلاس کتاب به دست نگیرد، آیا ما واقعاً به آنها خواننده خوب بودن را آموخته ایم؟ ما اغلب به این جنبه ها فکر نمی کنیم اما آنها در قلب تدریس مؤثر جا دارند. یک طرح درس عالی و یک درس عالی دو موضوع کلاً متفاوت هستند؛ وقتی یکی از آنها در پی دیگری اتفاق می افتد خیلی خوب است، اما همه می دانیم که این اتفاق هر روزی نیست. ما به دانشجوها درس می دهیم که یاد بگیرند و وقتی یاد نمی گیرند، باید استراتژی های تازه ایجاد کنیم، به راه های تازه فکر کنیم، و کلاً هر کاری که بتوانیم برای زنده کردن فرآیند یادگیری انجام دهیم. داشتن متدولوژی خوب، عالی است اما بهتر است بدانشجوهایی داشته باشیم که در یادگیری خوب، شرکت می کنند. 5-استادان خوب متفکر هستند این ویژگی شاید تنها خصوصیت مطمئن و مطلق تمام استادان خوب است چون که بدون آن هیچ کدام از ویژگی هایی که گفتیم به رشد و بلوغ نمی رسد. استادان خوب به طور عادی به کلاس شان، دانشجویانشان، روش هایشان و محتوای تدریسشان فکر می کنند. آنها مقایسه می کنند و در تضاد بررسی می کنند، تمایزها و تشابه ها را ترمیم می کنند، دوره می کنند، حذف می کنند و ذخیره می کنند. عدم موفقیت در مشاهده آنچه در کلاس رخ می دهد ما را از تدریس و فرآیند یادگیری جدا می کند و اگر خودمان جدا باشیم، چطور می توانیم ارتباط پدید بیاوریم؟ 6-استادان خوب از ندانستن ناراحت نمی شوند اگر ما صادقانه و متفکرانه به آنچه در کلاس روی می دهد فکر کنیم، اغلب مشکلات و معماهایی را خواهیم یافت که نمی توانیم فوراً آنها را حل کنیم، سوالاتی که نمی توانیم پاسخ بدهیم. راینرماریاریکله در نامه هایش به یک شاعر جوان چنین نوشته است: بکوش تا خود سوالات را دوست بداری چنانکه گویی آنها اتاقهایی با در بسته هستند یا کتابهایی که به زبانی بسیار غریبه نوشته شده اند. اکنون با سوالات بزی. شاید پس از این، روزی در آینده دور، اندک اندک و بدون توجه، بتوانی راهت را به سوی پاسخ زندگی کنی. به همین ترتیب تدریس ما در صورتی سودمند است که بتوانیم اندکی با یک سوال زندگی کنیم، بیندیشیم و مشاهده کنیم و بگذاریم پاسخ سوال در جواب وضعیت خاصی که در آن هستیم، خود رشد می کند. 7-استادان خوب الگوهای نقشی خوب دارند دوباره به سه معلم خوبتان فکر کنید. چطور نحوه تدریس خود شما، خودآگاه یا ناخود آگاه، توسط اعمال و رفتار آنها شکل گرفته است؟ به بدترین معلمی که داشتید فکر کنید. از چه چیزهایی مطلقاً پرهیز می کنید چون به یاد می آورید که چه اثر تخریب کننده ای بر شما و هم شاگردی هایتان داشته اند؟ ما تدریس را به تدریج یاد می گیریم و ایده ها و رفتارها را به آرامی از بسیاری از منابع جذب می کنیم. تا به حال چند فیلم دیده اید که شخصیت معلم در آنها حضور داشته است، و چطور این فیلم ها به شما الگو داده اند؟ ما همیشه از تأثیرات خوب و بد روی تدریسمان آگاه نیستیم. با اندیشیدن به الگوهای تدریس و نحوه گرفتنشان بهتر می توانیم با چالش های جدید تطبیق و تغییر کنیم. 8-استادان خوب از کارشان و دانشجویانشان لذت می برند این نکته بدیهی به نظر می رسد، اما به همین سادگی هم فراموش می شود. استادانی که از کار و دانشجوها لذت می برند با انگیزه اند، انرژی دارند و خلاق هستند. در نقطه مقابل لذت، بی حوصلگی است؛ وضعیتی که هیچ کس در آن جرقه ای از علاقه نمی یابد. توجه داشته باشید که لذت بردن از کار و لذت بردن از دانشجویان دو چیز جداگانه است. تمرکز زیاد بر روی محتوا ممکن است به دانشجوها حس بی ارتباطی، سوء تفاهیم یا جاماندگی بدهد. توجه بیش از حد روی دانشجویان، بدون توجه به محتوا، باعث می شود دانشجویان حس خوب و مفهوم شدن داشته باشند اما ممکن است کمکی به آنها در کسب اهداف آموزشی با سرعت مناسب نکند. به دست آوردن تعادل بین این دو نقطه حدی به زمان و توجه نیاز دارد و باید با دقت مشاده کنید با دقت ارزیابی کنید و روی یافته هایتان کار کنید. تدریس خوب وضعیتی ثابت و ایستا نیست بلکه فرآیندی دائمی است. ما هر روز برای استاد بهتر شدن فرصت داریم و استاد خوب آن کسی است که فرصت ها را از دست نداده است. محور دوم: اگر معلم دینی بخواهد علاوه بر دادن آموزش های دینی، به پرورش دینی دانش آموزان نیز بپردازد یعنی علم را به ایمان تبدیل کند و دین آموزی را قرین تدین سازد، باید علاوه بر اینکه عقل ها را اقناع می کند بتواند دل ها را نیز ارضا کند یعنی به موازات حضور در ذهنیت دانش آموزان، در دل های آنان نیز جای پایی برای خود باز کند و این، مهم ترین و ظریف ترین کاری است که یک مربی باید انجام دهد و شاید بتوان مهم ترین فارق بین (معلم) و (مربی) (به معنای اصطلاحی آنها) را در همین جا یافت که مربی واقعی کسی است که توانسته است راهی به سوی دل ها بگشاید و علم را به ایمان و عقل را به دل و شناخت را به کشش پیوند زند. تجارب آموزشی نشان می دهد معلمانی که توانسته اند رابطه روحی و عاطفی سالمی بین خود و فراگیران ایجاد کنند، در تربیت فراگیران و حتی ایجاد تحول روحی در آنها به موفقیت های شایانی دست یافته اند. این یک اصل ثابت شده است که علاقه و ارادت به معلم و استاد نقش بسیار قوی در زندگی شاگرد دارد. هر یک از ما در دوران تحصیل خود از معلمانی که مورد علاقه و توجه ما بوده اند به شدت متاثر شده ایم، لذا راز موفقیت معلمان دینی در رشد و شکوفایی ایمان در فراگیران را باید در درجه اول در جذب دانش آموزان دانست یعنی اینکه معلم بتواند اعتقاد و علاقه قلبی آنان را برانگیزد و قادر به برقراری رابطه روحی و معنوی با آنها شود به طوری که حرکت دانش آموزان به سوی او از روی علاقه و همراه با نوعی اعتماد و اعتقاد باشد و البته این مهم در دوره ابتدایی با زمینه های مساعدی همراه است و کودکان در این سنین وابستگی و علاقه شدیدی به معلم خود دارند. تردیدی نیست که انسان زمانی مجذوب کسی می شود که در وی احساس برتری و تفوق کند و عقلا و قلبا به این برتری گواهی دهد به طوری که در دل آرزوی شبیه ساختن خود با وی را داشته باشد. ممکن است فراگیر در تشخیص این برتری به اشتباه افتد یعنی برتری وهمی و غیرواقعی را به جای برتری واقعی بپذیرد، اما در هر حال باید چنان امتیازاتی را برای وی قائل باشد تا مجذوب وی شود. پس از آن است که به سرعت به طرف وی حرکت می کند و حتی به راحتی تن به پیروی و اطاعت از او می دهد. از این رو راز جذب دانش آموزان را باید در شخصیت معلم و نفوذ معنوی او جست وجو کرد. در این مسیر به این نکات هم توجه نمایید : 1- همانطور که می دانید فضا و مکان آموزش از اهمیت ویژه ایی برخوردار است چرا که ظاهر فضای آموزش ارتباط مستقیم با یادگیری وشادابی یادگیرنده دارد بنایراین در نظر گرفتن زمان و مکان مناسب برای کلاس از جهت نور، سرما، گرما، هوای مطلوب‌، باشد. سعی کنید با تزیین محیط برای کودکان محیطی شاد و با نشاط بوجود آورید. 2- حتی المقدور سعی شود زمان آموزش طولانی نباشد.(حداکثر سی دقیقه) 3- استفاده از وسایل هنری و کمک آموزشی (سمعی و بصری‌)، از قبیل‌: فیلم‌، نوار، تابلو، طرح‌، نمودار، تخته و ابزار نوشتن مرغوب و... تاثیرات به سزایی در جذابیت کلاس دارد. باید در به کارگیری این وسایل سن و توانایی ذهنی کودکان را مد نظر بگیرید. 4-استفاده از قصه‌ های کوتاه و جذاب، متناسب با سن می تواند در علاقمند کردن به یاد گیری موثر باشد. 5. خواندن کتاب های شعرجهت استفاده از اشعار آن در کلاس می تواند مؤثر می‌باشد. شما علاوه بر اینکه از شعر به عنوان وسیله برای جذاب کردن آموزش خود استفاده می کنید، می توانید بسیاری از مفاهیم را با زبان ساده به آنها منتقل کنید. 6- تشویق‌، و هدیه دادن البته بجا، به اندازه و متناسب با عمل از ضروریات کلاس های دینی می باشد. 7- علاقه و صمیمیت نسبت به دانش آموز شوخ طبعی و بشاش بودن درحد تعادل‌ را فراموش نکنید. 8- از آن جا که کودکان به بازی بسیار علاقه مند می باشند درصورت امکان آموزش را با بازی در هم آمیخته و با زبان بازی مطالب را تفهیم کنید. 9- اجبار واکراه در آموزش دارای اثراث سوئی در آینده وحتی بد بینی نسبت به قران و... خواهد شد نویسنده : حامد محقق زاده
عنوان سوال:

من معلم دینی هستم؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشم؟ چطور درس دینی را برای بچه ها جذاب کنم؟


پاسخ:

من معلم دینی هستم؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشم؟ چطور درس دینی را برای بچه ها جذاب کنم؟

خوشحالیم همچنان شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.موضوع شما را در دو محور مورد بررسی قرار می دهیم.
محور اول: همانطور که می دانید در تعلیم و ترتیب دینی عوامل متعدد و گوناگون دست به دست هم داده و بستری را مهیا می کنند که در آن کودک رشد می یابد. این عوامل را باید از زمینه های وراثتی، محیط خانه و از پدر و مادر تا خویشان، دوستان، محله زندگی، همکلاسان، مدرسه، معلمان، کتاب، مواد آموزشی گوناگون و غیره جست وجو کرد. اما به یقین پس از پدر و مادر باید مهمترین عامل را در مدرسه و در شخصیت معلم بجوییم. به ویژه در محدوده سنی دوره ابتدایی که الگو پذیری دانش آموز از یکسو و نقش الگویی معلم از سوی دیگر این عامل را قوت می بخشند. علی رغم اینکه امروزه آموزش دینی صورت کتاب محوری در کشور ما به خود گرفته است ولی همچنان نقش اول را باید متعلق به معلم بدانیم که ویژگی های متناسب با این نقش مهم را طلب می کند. کتاب تنها ماده اولیه کار معلم است. اوست که محتوای این کتاب را با تدبیر خود، تدریس می نماید، همچون خیاطی که پارچه ای را متناسب با قامت دانش آموز به هیات لباسی مناسب در می آورد و بر قامت شاگرد خود می پوشاند.
درتجزیه و تحلیل مسایل کلاس به پنج ویژگی توجه می نمایید شما هم سعی نمایید این ویژگیها را در فعالیت تدریس خود داشته باشید:
1- وظایف استاد چیست و با توجه به اطلاعات، امکانات و نیروهای خود چه کارهایی را باید انجام دهد؟
2-فنون و روش های انجام کار چیست؟
3- چه تکنولوژی وسایل و امکاناتی باید مورد استفاده قرارگیرد؟
4-حاصل و نتیجه کار چیست؟ چه تولید و محصولی باید از کار استاد پدید آید؟
5- ویژگی ها و خصوصیاتی که برای انجام موفقیت آمیز کار لازم است، چیست؟
رفتن به سمت این ویژگیها وکسب آنها میتواند زمینه رضایت شغلی وموفقیت را فراهم نماید. در این قسمت به محور پنجم اشاره می نماییم.
1- استادان خوب هدف دارند
شما نمی توانید به معنای کلی خوب باشید، بلکه باید در چیزی یا کاری خوب باشید. به عنوان استاد معنایش این است که بدانید دانشجویانتان چه انتظاری دارند، و برای رسیدن به این انتظارات برنامه ریزی کنید، شما هم درباره آنچه در کلاستان رخ می دهد، بر پایه اهدافی که می خواهید به آنها برسید، انتظاراتی دارید. اگر می خواهید دانشجویان را برای اشتغال آماده کنید، از آنها وقت شناسی و توجه خوب انتظار دارید. اگر در یک کلاس کنکور تدریس می کنید، به توضیح شکل تست و کمک به بهبود مهارتهای امتحان دادن بچه ها وقت می گذرانید و اگر می خواهید دانشجویان در خواندن کتاب، بهتر و جدی تر بشوند باید در کلاس وقتی برای خواندن و منابع و کتابهای لازم اختصاص بدهید.
2-استادان خوب منتظر موفقیت همه دانشجویان هستند
این پارادوکس بزرگ تدریس است. اگر ما خودارزیابی مان را کاملاً بر پایه موفقیت دانشجویانمان قرار بدهیم، حتماً ناامید خواهیم شد. در همه سطوح، به خصوص در آموزش بزرگسالان، فاکتورهای زیادی در زندگی دانشجویان وجود دارد که نمی گذارد استاد موفقیت همه را تضمین کند. در عین حال، اگر ما با دیدگاهی جبری، دانشجویانمان را به رفتار دست من که نیست واگذار کنیم، دانشجو ها بی تعهدی ما را حس می کنند و ناامید می شوند. ولی ما می توانیم با یک سؤال ساده محیط شادی را درست کنیم: آیا من همه کارهایی را که می توانستم در این کلاس، در این زمان، برای رسیدن به نیازهای همه دانشجوها، برای رسیدن به همه موفقیت ممکن انجام بدهم، انجام داده ام؟ تا وقتی می توانید بگویید بله، شما محیط موفقیت را فراهم کرده اید.
3-استادان خوب می توانند با ابهام کنار بیایند
یکی از بزرگترین چالش های تدریس از نبود بازخورد آنی و دقیق سرچشمه می گیرد. دانشجویی که امروز در حال سر تکان دادن و زیرلب زمزمه کردن درس جبر از کلاس می رود، ممکن است فردا بگوید که موفقیت عالی ای در ریاضی به دست آورده و از درس دیروزتان تشکر کند. راهی برای پیش بینی دقیق نتایج بلند مدت کارمان وجود ندارد. اما گر ما در انتخاب استراتژی و محتوا هدف داشته باشد، و سعی در موفقیت همه دانشجویان بکنیم کمتر دچار غافلگیری خواهیم شد و به جای آن، روی چیزهایی که می توانیم کنترل کنیم تمرکز خواهیم کرد و اعتماد خواهیم داشت که آمادگی با فکر و تأمل احتمالاً نتایج خوبی خواهد داشت نه نتایج بد.
4-استادان خوب برای رسیدن به نیازهای دانشجویان تغییر می کنند
آیا واقعاً می توانیم ادعا کنیم در کلاس جغرافی درس داده ایم، در حالیکه هیچ کس مفاهیم تدریس ما را نفهمیده است؟ اگر هیچ کدام از دانشجویانمان بیرون از کلاس کتاب به دست نگیرد، آیا ما واقعاً به آنها خواننده خوب بودن را آموخته ایم؟ ما اغلب به این جنبه ها فکر نمی کنیم اما آنها در قلب تدریس مؤثر جا دارند. یک طرح درس عالی و یک درس عالی دو موضوع کلاً متفاوت هستند؛ وقتی یکی از آنها در پی دیگری اتفاق می افتد خیلی خوب است، اما همه می دانیم که این اتفاق هر روزی نیست. ما به دانشجوها درس می دهیم که یاد بگیرند و وقتی یاد نمی گیرند، باید استراتژی های تازه ایجاد کنیم، به راه های تازه فکر کنیم، و کلاً هر کاری که بتوانیم برای زنده کردن فرآیند یادگیری انجام دهیم. داشتن متدولوژی خوب، عالی است اما بهتر است بدانشجوهایی داشته باشیم که در یادگیری خوب، شرکت می کنند.
5-استادان خوب متفکر هستند
این ویژگی شاید تنها خصوصیت مطمئن و مطلق تمام استادان خوب است چون که بدون آن هیچ کدام از ویژگی هایی که گفتیم به رشد و بلوغ نمی رسد. استادان خوب به طور عادی به کلاس شان، دانشجویانشان، روش هایشان و محتوای تدریسشان فکر می کنند. آنها مقایسه می کنند و در تضاد بررسی می کنند، تمایزها و تشابه ها را ترمیم می کنند، دوره می کنند، حذف می کنند و ذخیره می کنند. عدم موفقیت در مشاهده آنچه در کلاس رخ می دهد ما را از تدریس و فرآیند یادگیری جدا می کند و اگر خودمان جدا باشیم، چطور می توانیم ارتباط پدید بیاوریم؟
6-استادان خوب از ندانستن ناراحت نمی شوند
اگر ما صادقانه و متفکرانه به آنچه در کلاس روی می دهد فکر کنیم، اغلب مشکلات و معماهایی را خواهیم یافت که نمی توانیم فوراً آنها را حل کنیم، سوالاتی که نمی توانیم پاسخ بدهیم. راینرماریاریکله در نامه هایش به یک شاعر جوان چنین نوشته است: بکوش تا خود سوالات را دوست بداری چنانکه گویی آنها اتاقهایی با در بسته هستند یا کتابهایی که به زبانی بسیار غریبه نوشته شده اند. اکنون با سوالات بزی. شاید پس از این، روزی در آینده دور، اندک اندک و بدون توجه، بتوانی راهت را به سوی پاسخ زندگی کنی. به همین ترتیب تدریس ما در صورتی سودمند است که بتوانیم اندکی با یک سوال زندگی کنیم، بیندیشیم و مشاهده کنیم و بگذاریم پاسخ سوال در جواب وضعیت خاصی که در آن هستیم، خود رشد می کند.
7-استادان خوب الگوهای نقشی خوب دارند
دوباره به سه معلم خوبتان فکر کنید. چطور نحوه تدریس خود شما، خودآگاه یا ناخود آگاه، توسط اعمال و رفتار آنها شکل گرفته است؟ به بدترین معلمی که داشتید فکر کنید. از چه چیزهایی مطلقاً پرهیز می کنید چون به یاد می آورید که چه اثر تخریب کننده ای بر شما و هم شاگردی هایتان داشته اند؟ ما تدریس را به تدریج یاد می گیریم و ایده ها و رفتارها را به آرامی از بسیاری از منابع جذب می کنیم. تا به حال چند فیلم دیده اید که شخصیت معلم در آنها حضور داشته است، و چطور این فیلم ها به شما الگو داده اند؟ ما همیشه از تأثیرات خوب و بد روی تدریسمان آگاه نیستیم. با اندیشیدن به الگوهای تدریس و نحوه گرفتنشان بهتر می توانیم با چالش های جدید تطبیق و تغییر کنیم.
8-استادان خوب از کارشان و دانشجویانشان لذت می برند
این نکته بدیهی به نظر می رسد، اما به همین سادگی هم فراموش می شود. استادانی که از کار و دانشجوها لذت می برند با انگیزه اند، انرژی دارند و خلاق هستند. در نقطه مقابل لذت، بی حوصلگی است؛ وضعیتی که هیچ کس در آن جرقه ای از علاقه نمی یابد. توجه داشته باشید که لذت بردن از کار و لذت بردن از دانشجویان دو چیز جداگانه است. تمرکز زیاد بر روی محتوا ممکن است به دانشجوها حس بی ارتباطی، سوء تفاهیم یا جاماندگی بدهد. توجه بیش از حد روی دانشجویان، بدون توجه به محتوا، باعث می شود دانشجویان حس خوب و مفهوم شدن داشته باشند اما ممکن است کمکی به آنها در کسب اهداف آموزشی با سرعت مناسب نکند. به دست آوردن تعادل بین این دو نقطه حدی به زمان و توجه نیاز دارد و باید با دقت مشاده کنید با دقت ارزیابی کنید و روی یافته هایتان کار کنید. تدریس خوب وضعیتی ثابت و ایستا نیست بلکه فرآیندی دائمی است. ما هر روز برای استاد بهتر شدن فرصت داریم و استاد خوب آن کسی است که فرصت ها را از دست نداده است.
محور دوم: اگر معلم دینی بخواهد علاوه بر دادن آموزش های دینی، به پرورش دینی دانش آموزان نیز بپردازد یعنی علم را به ایمان تبدیل کند و دین آموزی را قرین تدین سازد، باید علاوه بر اینکه عقل ها را اقناع می کند بتواند دل ها را نیز ارضا کند یعنی به موازات حضور در ذهنیت دانش آموزان، در دل های آنان نیز جای پایی برای خود باز کند و این، مهم ترین و ظریف ترین کاری است که یک مربی باید انجام دهد و شاید بتوان مهم ترین فارق بین (معلم) و (مربی) (به معنای اصطلاحی آنها) را در همین جا یافت که مربی واقعی کسی است که توانسته است راهی به سوی دل ها بگشاید و علم را به ایمان و عقل را به دل و شناخت را به کشش پیوند زند.
تجارب آموزشی نشان می دهد معلمانی که توانسته اند رابطه روحی و عاطفی سالمی بین خود و فراگیران ایجاد کنند، در تربیت فراگیران و حتی ایجاد تحول روحی در آنها به موفقیت های شایانی دست یافته اند. این یک اصل ثابت شده است که علاقه و ارادت به معلم و استاد نقش بسیار قوی در زندگی شاگرد دارد. هر یک از ما در دوران تحصیل خود از معلمانی که مورد علاقه و توجه ما بوده اند به شدت متاثر شده ایم، لذا راز موفقیت معلمان دینی در رشد و شکوفایی ایمان در فراگیران را باید در درجه اول در جذب دانش آموزان دانست یعنی اینکه معلم بتواند اعتقاد و علاقه قلبی آنان را برانگیزد و قادر به برقراری رابطه روحی و معنوی با آنها شود به طوری که حرکت دانش آموزان به سوی او از روی علاقه و همراه با نوعی اعتماد و اعتقاد باشد و البته این مهم در دوره ابتدایی با زمینه های مساعدی همراه است و کودکان در این سنین وابستگی و علاقه شدیدی به معلم خود دارند.
تردیدی نیست که انسان زمانی مجذوب کسی می شود که در وی احساس برتری و تفوق کند و عقلا و قلبا به این برتری گواهی دهد به طوری که در دل آرزوی شبیه ساختن خود با وی را داشته باشد. ممکن است فراگیر در تشخیص این برتری به اشتباه افتد یعنی برتری وهمی و غیرواقعی را به جای برتری واقعی بپذیرد، اما در هر حال باید چنان امتیازاتی را برای وی قائل باشد تا مجذوب وی شود. پس از آن است که به سرعت به طرف وی حرکت می کند و حتی به راحتی تن به پیروی و اطاعت از او می دهد. از این رو راز جذب دانش آموزان را باید در شخصیت معلم و نفوذ معنوی او جست وجو کرد.
در این مسیر به این نکات هم توجه نمایید :
1- همانطور که می دانید فضا و مکان آموزش از اهمیت ویژه ایی برخوردار است چرا که ظاهر فضای آموزش ارتباط مستقیم با یادگیری وشادابی یادگیرنده دارد بنایراین در نظر گرفتن زمان و مکان مناسب برای کلاس از جهت نور، سرما، گرما، هوای مطلوب‌، باشد. سعی کنید با تزیین محیط برای کودکان محیطی شاد و با نشاط بوجود آورید.
2- حتی المقدور سعی شود زمان آموزش طولانی نباشد.(حداکثر سی دقیقه)
3- استفاده از وسایل هنری و کمک آموزشی (سمعی و بصری‌)، از قبیل‌: فیلم‌، نوار، تابلو، طرح‌، نمودار، تخته و ابزار نوشتن مرغوب و... تاثیرات به سزایی در جذابیت کلاس دارد. باید در به کارگیری این وسایل سن و توانایی ذهنی کودکان را مد نظر بگیرید.
4-استفاده از قصه‌ های کوتاه و جذاب، متناسب با سن می تواند در علاقمند کردن به یاد گیری موثر باشد.
5. خواندن کتاب های شعرجهت استفاده از اشعار آن در کلاس می تواند مؤثر می‌باشد. شما علاوه بر اینکه از شعر به عنوان وسیله برای جذاب کردن آموزش خود استفاده می کنید، می توانید بسیاری از مفاهیم را با زبان ساده به آنها منتقل کنید.
6- تشویق‌، و هدیه دادن البته بجا، به اندازه و متناسب با عمل از ضروریات کلاس های دینی می باشد.
7- علاقه و صمیمیت نسبت به دانش آموز شوخ طبعی و بشاش بودن درحد تعادل‌ را فراموش نکنید.
8- از آن جا که کودکان به بازی بسیار علاقه مند می باشند درصورت امکان آموزش را با بازی در هم آمیخته و با زبان بازی مطالب را تفهیم کنید.
9- اجبار واکراه در آموزش دارای اثراث سوئی در آینده وحتی بد بینی نسبت به قران و... خواهد شد
نویسنده : حامد محقق زاده





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین