چرا درس دینی ومعارف دینی می خوانیم؟ اگر دین را یک نیاز جدی ، عمیق ، بدیل ناپذیر و همگانی برای بشر بدانیم و آن را حاوی مجموعه معارفی بدانیم که دانستنش برای بشر ضروری و لازم است آنگاه روشن می شود که باید دروس دینی را خواند و نسبت به آن اهتمام جدی داشت . ولی اگر دین امر زاید و توخالی باشد طبیعتا خواندن آن بیهوده و بیجا است . پاسخ این مسله را در مقاله چرا دین می توان دریافت. چرا دین اساسیترین پرسش انسان دربارة دین این است که دین چه فایده و چه لزومی دارد؟ چرا باید دیندار بود؟ رابطه دین و انسان چگونه رابطهای است؟ آیا زندگی بدون دین امکانپذیر است و در این صورت، دینی زیستن بهتر است یا زندگی منهای دین؟ اکنون بر آنیم که به یاری خداوند با رعایت اختصار به بررسی پرسش یادشده بپردازیم. رابطه انسان و دین گرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشهدار است. دین نه تنها تأمین کنندة بسیاری از نیازهای انسان، بلکه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است. (تا نه گی دو که نه تن) مینویسد: (حس مذهبی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است. اصلیترین و ماهویترین قسمت آن به هیچ یک از رویدادهای دیگر قابل تبدیل نیست، بلکه نحوه ادراک فطری ورای عقلی است که یکی از چشمههای آن از ژرفای روان ناخودآگاه فوران میکند و نسبت به مفاهیم(زیبایی) مربوط به هنر (و نیکی) مربوط به اخلاق (و راستی) مربوط به علم (مفهوم دینی)، یا به طور صحیحتر، مفهوم مقدس، مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است). (آلکسیس کارل) نیز بر آن است که: (احساس عرفانی [دینی] جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است). وی در جایی دیگر مینویسد: (فقدان احساس اخلاقی و عرفانی در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت، زمینه زوال قطعی ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک میبیند؛ سقوط یونان قدیم معلول چنین عاملی بود. در نگاه (تولستوی) نیز (ایمان آن چیزی است که انسان با آن زندگی میکند.) استاد مطهری در توضیح این سخن میگوید: (یعنی ایمان مهمترین سرمایه زندگی است). به نظر وی مردم به برخی از سرمایههای زندگی مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه و... توجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات میشناسند. در نظر (ویل دورانت) نیز دین روح زندگی است، او میگوید: (زندگی بدون، دین ملالانگیز و پست است، مانند جسدی است بیروح). قریب به این مضمون را در سخن (ویلیام جیمز) میتوان یافت. او مدعی است: (ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی میکند، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است). از آنچه گذشت روشن میشود که نیاز انسان به دین امری جاودان و زوالناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دینورزی این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمیتوان و نباید انتظار داشت. (ارنست رنان) در پایندگی و ژرفایی تأثیر دین در نهاد انسان میگوید: (ممکن است روزی هر چه را دوست میدارم نابود و از هم پاشیده شود و هر چه را که نزد من لذت بخشتر و بهترین نعمتهای حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادی به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محو شود، بلکه همواره و همیشه باقی خواهد ماند و در کشور وجود من شاهدی صادق و گواهی ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود). همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیبای قرآن میتوان یافت که رمز دینگرایی انسان را چنین ترسیم کرده است: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛ پیوسته رو به سوی دین پاک خداوند داشته باش که انسانها را بر آن سرشته است و آفرینش الهی دگرگون نخواهد شد). کارکردهای دین دین از جهات متعددی مددرسان و یاور انسان است. کارکردهای مثبت دین در سه حوزه قابل بررسی است: 1. حوزه معرفت و دانایی؛ 2. حوزه اجتماعی و مناسبات انسانی؛ 3. حوزه روانشناسی. اکنون به اختصار به بررسی کارکردهای روانشناختی، دین پرداخته و دیگر عرصههای آن را به ناچار فرو میگذاریم. از نظرگاه روانشناختی دین کارکردها و ثمرات بسیاری برای انسان دارد. در میان دانشهای جدید هیچ یک مانند روانشناسی نقاب از رازهای شگفت دین و دینداری بر نکشیده و لزوم اجتنابناپذیر آن را در همین زندگی دنیایی به طور ملموس روشن نساخته است. البته باید توجه داشت که اساساً روانشناسی در پی تعیین حق و باطل و به تعبیر دیگر (ارزش صدق) دین نیست؛ چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کارویژههای این دانش است. افزون بر آن روانشناسی در این باره نظر به دین خاصی ندارند؛ و چه بسا در برخورد با پارهای از ادیان کارکردهای منفیای نیز برای دین مطرح کنند. مسلماً هر اندازه دینی از حقانیت بیشتری برخوردار باشد کارکردهای مثبتتری داشته و فاصله بیشتری با تأثیرات منفی دارد؛ لاجرم میتوان بهترین کارکرد از بهترین دین انتظار داشت. آنچه این دانش پی میگیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهای روانی دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است. چه بسا پارهای از کارکردهای روانشناختی دین و دینورزی عبارتند از: 1 معنا بخشیدن به حیات از مهمترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود میپرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخی صحیح در برابر این پرسشها زندگیساز است و ناکامی در برابر آن زندگی سوز. دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و جهتگیری رو به خیر و کمال و تعالی آن، در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست میدهد. (کارل یوستاویونگ) در اهمیت این مسئله مینویسد: (در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بودهام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان میتوان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری میکردهاند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه میدارند، از دست دادهاند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.) (ویکتور فرانکل) نیز قدرت دین را عقیده به (اَبَر معنی) میداند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است. برخی از جامعهشناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بیمعنایی در زندگی بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتی معنادار است. پارهای از بروندادهای روانشناختی تفسیر دینی حیات عبارت است از: 1. احساس خوشبینی و رضایت 2. مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی 3. ایجاد امیدواری 4. مسئولیت پذیری 5. نشاط و حرکت آموزههای دینی نگرش فرد به نظام هستی و قوانین آن را خوشبینانه میسازد. از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی همچون شهروند کشوری است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه میداند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر میشود. ثانیاً زمینههای ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم میبیند و روح (امیدواری) در او پدید میآید. ثالثاً، اگر چیزی موجب عقبماندگی او شود آن را جز از ناحیه کمکاری و بیتجربگی و مسئولیتگریزی خود و امثال خود نمیداند. او همچنین پارهای از رنجها و دشواریها را زمینه ترقی و تکامل خود میداند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت میآورد و با (خوشبینی) و (امیدواری) به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامیدارد و از دشواریها استقبال میکند. در مقابل، فرد بیایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد میداند و از قبول آنها هم چارهای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقدهها و کینههاست. او هرگز به فکر اصلاح خود نمیافتد، از جهان لذت نمیبرد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند. با توجه به آنچه گذشت میتوان تأثیرات معنای دینی حیات بر روان و کنش فرد را به شرح ذیل برشمرد: خوش بینی، مطبوعسازی زندگی، امیدواری، مسئولیت پذیری و جنبش و حرکت اصلاحی. 2 بهداشت، سلامت و آرامش روان یکی از نیازهای مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنیای کنونی علیرغم پیشرفتهای خیرهکننده علمی و تکنولوژیکی بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگی و ناآرامی بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحی و روانی بیشتر احساس میشود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفی حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان قابل توجه است: الف. دینداری و تحمل فشارهای روانی تحقیقات انجام شده نشان میدهد انگارههای دینی نقش مؤثری در تسکین دردهای روحی، کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی دارند و افراد مذهبی از ناراحتی روانی بسیار کمتری رنج میبرند. ب. دینداری و افسردگی بر اساس تحقیقات، بین دین و افسردگی، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد. این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان است. (ویلر) بر آن است که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره میشود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایتهای اجتماعی متصل میشود. (میدور) نیز اظهار میدارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل میکند و منجر به کاهش شیوع افسردگی میشود. ج. دینداری و بزهکاری بررسیها گواه بر آن است که بین دینداری و بزهکاری و جرم و جنایت رابطه منفی وجود دارد و رفتارهای مذهبی میتواند بین آنها تمایز افکند. د. دینداری و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر براساس تحقیقات انجام شده توسط (ادلف) ، (اسمارت) ، (اوتار) و (دیویدز) افراد مذهبی از مواد مخدر استفاده نمیکنند و یا بسیار کم مصرف میکنند. از نظر (لوچ) و (هیوز) به ویژه در میان عناصر مذهبی اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینی فرد قویتر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوی با صفر است. ه . دینداری و کاهش خودکشی مسأله خودکشی یکی از بحرانهای جدی در تمدن کنونی بشر است. روزنامه اطلاعات مورخه 17/9/47، صفحه (عبور از پنج قاره) مینویسد: (سازمان بهداشت جهانی اخیراً آمار جالبی درباره خودکشی در کشورهای مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتی جهان خودکشی در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل میدهد. این کشورها عبارتند از: آلمان غربی، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس. کارشناسان سازمان جهانی بهداشت که این آمار را پس از ده سال مطالعه کردهاند همچنین اعلام کردهاند که خودکشی در کشورهای در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است. در این کشورها حتی جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشی میزنند. آماری که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده، نشان میدهد که به طور کلی طبقات تحصیلکرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشی میکنند. مثلاً در انگلستان عده زیادی از پزشکان در سالهای اخیر خودکشی کردهاند. تنها در آلمان غربی همه ساله دوازده هزار نفر خودکشی میکنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوی در صدد خودکشی بر میآیند. مهمترین علت خودکشی آلمانیها بیماری عصبی است. در حال حاضر در آلمان غربی بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبی رنج میبرند و ممکن است هر آن دست به خودکشی بزنند. در مقابل، تحقیقات نشان میدهد خودکشی در کسانی که در مراسم دینی شرکت میکنند نسبتی بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک و پاتریچ در یک بررسی نشان دادند احتمال خودکشی در افرادی که به عبادتگاهها نمیروند چهار برابر بیش از شرکتکنندگان در محافل دینی است. همه پژوهشها نشان میدهد یکی از علل مهم خودسوزی ضعیف بودن اعتقادات مذهبی بوده است.) یک بررسی که در کشور اردن توسط (داراکه)(1992) انجام شده است نشان میدهد تعداد خودکشی در ماه رمضان در مقایسه با ماههای دیگر سال کاهش قابل توجهی را نشان میدهد. و. دینداری، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق مسأله ناپایداری خانواده و گسست آن یکی از بحرانهای بزرگ دنیای متمدن کنونی و در پی آورنده نتایج ویرانگر روانی و اجتماعی است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهمترین عامل پایبندی به خانواده، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمی در بهداشت روانی خانوادهها به شمار میرود. تحقیقات نشان داده است مردانی که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شدهاند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماریهای روانی هستند. 3. سازگارسازی جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها بهره دیگری که از تفسیر دینی حیات بر میخیزد (ایجاد سازگاری بین جهان درون و برون) و در نتیجه کاهش رنجها و ناراحتیهاست. بدون شک در مواردی بین خواستهها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوتهایی مشاهده میشود. گاه این تفاوتها به گونهای است که شرایط خارجی برای انسان رنجآفرین و ملالانگیز است. این تفاوتها میتواند به گونههای مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بین خواستههای ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتی چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیماری و... 2. بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعی، مثل حاکمیت نظام استبدادی و... از طرف دیگر در مواردی واقعیات خارجی به سهولت و در شرایطی که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتی انسانها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود میکوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمیشود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینههایی تحملناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازی درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتیدهنده این دو جهان است. دین با تفسیری که از جهان و ناملایمات و رنجهای آدمی در آن میدهد، نه تنها ناسازگاری آن دو را از میان بر میدارد؛ بلکه با دادن نقش عبادی به تحمل دشواریها و اینکه بزرگترین اولیای الهی چشنده تلخترین رنجهایند شیرینترین رابطه را بین آن دو ایجاد میکند؛ به طوری که انسان مؤمن میگوید: (زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت)، از همین رو (الیسون) بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبی میداند. اینکه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخمهای بسیار بر جان و توان خویش فرمود: (رضا الله رضانا اهل البیت) و زینب کبری(س) پس از تحمل آن همه دشواری طاقت فرسا میفرماید: (ما رأیت الّا جمیلا) عالیترین نمایش شکوه ایمان در سازگاری جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختی در جهت مقاصد و اهداف بلند الهی و انسانی است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مییابد، بلکه در مواردی شیرین و دلپذیر میشود و این جز در سایه دین و ایمان دینی امکانپذیر نیست. 4. هدفبخشی و ایدهآلپروری یکی از مهمترین کارکردهای دین ارائه ایدهآل و آرمان مطلوب است. ایدهآل اصل یا موضوعی است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاشها و کوششهای او باشد. ایدهآل موجب شکلگیری نوع انتخاب آدمی است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیدهها را با آن میسنجد و ارزشداوری میکند. ایدهآل از مختصات زندگی بشری و از عناصر اساسی آن است. انسان زمانی میتواند از یک زندگی حقیقی برخوردار باشد که آگاهانه برای خود ایدهآل و آرمان انتخاب کند. انسانها در طول تاریخ ایده آلهایی چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایی، دانش و... انتخاب کردهاند لیکن بهترین ایدهآل آن است که دارای شرایط زیر باشد: 1. منطقی باشد. 2. قابل وصول باشد. 3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و (من طبیعی) آدمی را کنترل کند. 4. در انسان چنان کششی ایجاد کند که از درون به سوی هدف اعلای حیات حرکت کند. چنین آرمانی تنها از دین حق و معنای دینی حیات بر میخیزد. (میلر بروز) از قول (اینشتین) میگوید: (علم، ما را از آنچه هست آگاه میکند و دین (وحی) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع میکند). 5. پاسخ به احساس تنهایی یکی از رنجهای بشر که در جهان صنعتی و پیدایش کلانشهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایی است. منظور از احساس تنهایی در اینجا تنهایی فیزیکی یعنی جدایی از دیگران نیست؛ بلکه گونههای دیگری هم چون ناتوانی دیگران در پاسخدهی به برخی از نیازهای انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمی دیگران به کار خود و جستجوی منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدی، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواستهها و نیازهای شخص است. به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانی مییابد که همواره در بند خودخواهیهای خویشند و حتی اگر اعمالی به ظاهر نیک و مفید به حال دیگری انجام میدهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواستها، گرایشها و خودخواهیهای ظاهر و پنهان است و کسی صد در صد به خاطر (من) کاری برای (من) انجام نمیدهد. اما در نگرش دینی، انسان هیچگاه تنها نیست. 6. تقویت قدرت کنترل غرایز از جمله خطراتی که همواره جامعه بشری را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژی خطراتی صد افزون برای بشریت به بار آورده لجام گسیختگی غرایز، خودخواهیها و تمایلات سرکش نفسانی است. این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفههای بشری مهارشدنی نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژی را نیز در این جهت، استخدام کرده است. آن عامل نیرومندی که انسان را از اسارت هواهای نفسانی آزاد ساخته و قدرت رویارویی با طغیانهای زندگیسوز نفس اماره را میبخشد، ایمان استوار دینی است. (داستایوفسکی) میگوید: (اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است). یعنی غیر از خداباوری و ایمان مذهبی هیچ عامل دیگری توان بازدارندگی از اعمال ضداخلاقی، بیماری بیعدالتی، تجاوز و فساد و تباهی و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمی را ندارد. 7. دیگر کارکردها افزون بر آنچه گذشت کارکردهای روانشناختی، فراروانشناختی، روان تنی و جسمانی دیگری برای دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوی بیشتر در این زمینه فرا میخوانیم: 1. بهداشت و سلامت جسمانی، طول عمر، پایداری در فعالیتهای فیزیکی، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی بدن، تسریع در بهبودی و کوتاه کردن دوران درمان. 2. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانی آکنده از سرگردانی و تعارضات فکری. 3. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادی بشر و ایجاد لذتهای فراجسمانی، تصفیه غمها و جذب شادیها. 4. کاهش اضطراب، ترسها و وحشتها؛ به ویژه ترس از مرگ. 5. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک) و تصویرسازی ذهنی. 6. هویتبخشی، انسجام و تعادل شخصیت ، رهایش از آشفتگی و هماهنگسازی افکار و احساسات. 7. شجاعتآفرینی و افزایش قدرت پایداری در برابر دشمنان و زورمندان. 8. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمی. 9. ایجاد وقار و سنگینی و دوری از جلفی و سبکی. 10. کاهش و کنترل عملیات جنسی. جمعبندی این نوشتار را با سخنی از (میلتون یینگر) به پایان میبریم. او در مقاله (دین و نیازهای فرد) مینویسد: (در پزشکی روان تنی وقتی نکات زیر را ملاحظه کنیم، ارزش دین آشکار میشود: 1. دین، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح میکند و به عقل وی روشنگری لازم را میبخشد. دین برای یک فرد نقشی را ایفا میکند که قطبنما برای یک کشتی و در دریای زندگی جهت و راهنمایی در اختیار او مینهد. 2. دین بر اراده انسان تأکید مینهد، آن را تقویت و فرد را کمک میکند تا به فرمانهای عقل گردن نهد. 3. دین نیازهای اساسی روح، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگی را، تحقق میبخشد.) پینوشتها: تا نِه گی دو که نه تن، حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی، ترجمه مهندس بیاتی، ص14. آلکسیس کارل، نیایش، ترجمه دکتر علی شریعتی، ص55، تهران، تشیع. شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 151. همان. دکتر صفدر صانعی، آرامش روانی و مذهب، ص8، قم، پیام اسلام، چاپ ششم، 1350. همان، ص6. فرید وجدی، دایرة المعارف، به نقل از: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، تهران، قم، صدرا. روم/ 10. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: حمیدرضا شاکرین؛ دین شناسی(پرسشها و پاسخهای دانشجویی) قم ، معارف. این مسئله اساساً مقولهای معرفتی است، از این رو در بحث از کارکردهای معرفتی دین تحت عنوان (پاسخ به پرسشهای بنیادین) بررسی شد، لیکن به لحاظ کارکردهای مهم روانشناختی آن در اینجا نیز به آن اشاره میشود. پیتر آلستون، ملتون یینگر، محمد لگنهاوزن، دین و چشماندازهای نو، ترجمه غلامحسین توکلی، ص 163، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، بوستان کتاب قم، 1376. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 164 167. ملکم همیلتون، جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، ص 179. خوش بینی دارای گونههای مختلف مثبت و منفی است. آنچه در اینجا مورد نظر است خوشبینی حقیقت و سازنده است. اسلام و بهداشت روان، ج 2، ص 245. جهت آگاهی بیشتر بنگرید: الف. دکتر احمدعلی نور بالا، شواهد پژوهشی در رابطه بین وابستگی مذهبی و افسردگی (مقاله) اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17-20. ب. دکتر قربانعلی اسداللهی، رابطه اعتقادات مذهبی در درمان بیماریهای افسردگی مقاله (نقش دین در بهداشت روان) مجموعه مقالات ص 41-47. نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات( ج 2، ص 23، قم، معارف، چاپ اول، 1382. شهید مطهری، یادداشتها، ج 3، ص 389، قم و تهران: صدرا، چاپ سوم، 1382. نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 237-243. دکتر محمد قهرمانی و...، بررسی تأثیر روزهداری بر وضعیت سلامت روانی (مقاله) نقش دین در بهداشت روان، ج1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382. بنگرید:الف. دکتر باقر غباری بناب، مطالعاتی در قلمرو مشترک دین و روانشناسی (مقاله)، ص 100، حوزه و دانشگاه (فصلنامه)، شماره 29، زمستان 80. ب. دکتر محمد قهرمانی، و... بررسی تأثیر روزه داری بر وضعیت سلامت روانی (مقاله)، دین و بهداشت روان، ج 1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382. بنگرید: دکتر علی نقی فقیهی، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین، ص 85، قم، حیات سبز، 1384، چاپ اول. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: دکتر عبدالله نصری، فلسفه آفرینش، ص 49 - 73، قم، معارف، چاپ اول، 1382. الثقافة الاسلامیة، ق: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 188، تهران: صدرا، دوم، 1382. بنگرید: جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ص 46 - 47، قم، اسراء، چاپ اول، 1380. مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 1368. بنگرید: الف. همو، حکمتها و اندرزها، ص 3. ب. همو، امدادها و غیبی در زندگی بشر، ص 86. بنگرید: الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللی (نقش دین دربهداشت روان)، ج 1، ص 28 و 187 - 153، قم، معارف، چاپ اول، 1382. ب. همان، ج 2، ص 27. ج. پت کوری، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزیزالله صوفی سیاوش. بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی و... ب. شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 196، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 1382. بنگرید: الف. همان، ص 158 و 159. ب. همان، ج 7، ص 15-19. ج. همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 39، قم: صدرا، چاپ هفتم، 1374. مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان، ص 167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377. همان. بنگرید: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 122. بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 165، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377. شهید مطهری، حکمتها و اندرزها، ص 47. همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158-159. همان، ص 154. بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و ران، ترجمه مهدی قائنی. ب. شهید مطهری، همان، ص 169. مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167. آلستون، م. یینگر، م. لگنهاوزن، دین و چشماندازهای نو، ترجمه غلامحسین توکلی، ص 162.
چرا درس دینی ومعارف دینی می خوانیم؟
چرا درس دینی ومعارف دینی می خوانیم؟
اگر دین را یک نیاز جدی ، عمیق ، بدیل ناپذیر و همگانی برای بشر بدانیم و آن را حاوی مجموعه معارفی بدانیم که دانستنش برای بشر ضروری و لازم است آنگاه روشن می شود که باید دروس دینی را خواند و نسبت به آن اهتمام جدی داشت . ولی اگر دین امر زاید و توخالی باشد طبیعتا خواندن آن بیهوده و بیجا است . پاسخ این مسله را در مقاله چرا دین می توان دریافت.
چرا دین
اساسیترین پرسش انسان دربارة دین این است که دین چه فایده و چه لزومی دارد؟ چرا باید دیندار بود؟ رابطه دین و انسان چگونه رابطهای است؟ آیا زندگی بدون دین امکانپذیر است و در این صورت، دینی زیستن بهتر است یا زندگی منهای دین؟ اکنون بر آنیم که به یاری خداوند با رعایت اختصار به بررسی پرسش یادشده بپردازیم.
رابطه انسان و دین
گرایش انسان به دین امری ذاتی، عمیق و ریشهدار است. دین نه تنها تأمین کنندة بسیاری از نیازهای انسان، بلکه خود نیازی بنیادین و نهفته در ژرفای وجود آدمی است. (تا نه گی دو که نه تن) مینویسد: (حس مذهبی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است. اصلیترین و ماهویترین قسمت آن به هیچ یک از رویدادهای دیگر قابل تبدیل نیست، بلکه نحوه ادراک فطری ورای عقلی است که یکی از چشمههای آن از ژرفای روان ناخودآگاه فوران میکند و نسبت به مفاهیم(زیبایی) مربوط به هنر (و نیکی) مربوط به اخلاق (و راستی) مربوط به علم (مفهوم دینی)، یا به طور صحیحتر، مفهوم مقدس، مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر است).
(آلکسیس کارل) نیز بر آن است که: (احساس عرفانی [دینی] جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است).
وی در جایی دیگر مینویسد: (فقدان احساس اخلاقی و عرفانی در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت، زمینه زوال قطعی ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک میبیند؛ سقوط یونان قدیم معلول چنین عاملی بود. در نگاه (تولستوی) نیز (ایمان آن چیزی است که انسان با آن زندگی میکند.) استاد مطهری در توضیح این سخن میگوید: (یعنی ایمان مهمترین سرمایه زندگی است). به نظر وی مردم به برخی از سرمایههای زندگی مانند سلامت، امنیت، ثروت و رفاه و... توجه دارند، اما به یک سرمایه بزرگ که نامش ایمان است توجه ندارند؛ چرا که آنان اصولاً محسوسات و مادیات را بیش از معقولات و معنویات میشناسند. در نظر (ویل دورانت) نیز دین روح زندگی است، او میگوید: (زندگی بدون، دین ملالانگیز و پست است، مانند جسدی است بیروح).
قریب به این مضمون را در سخن (ویلیام جیمز) میتوان یافت. او مدعی است: (ایمان یکی از قوایی است که بشر به مدد آن زندگی میکند، فقدان کامل آن در حکم سقوط بشر است).
از آنچه گذشت روشن میشود که نیاز انسان به دین امری جاودان و زوالناپذیر است. لازمه ذاتی بودن دینورزی این است که دین همچون دیگر غرایز و نیازهای ذاتی انسان همپای حیات بشر بپاید و آینده بشریت را همچون گذشته در نوردد. لاجرم گسست بین انسان و دین را هرگز نمیتوان و نباید انتظار داشت.
(ارنست رنان) در پایندگی و ژرفایی تأثیر دین در نهاد انسان میگوید: (ممکن است روزی هر چه را دوست میدارم نابود و از هم پاشیده شود و هر چه را که نزد من لذت بخشتر و بهترین نعمتهای حیات است از میان برود، و نیز ممکن است آزادی به کار بردن عقل و دانش و هنر بیهوده گردد، ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محو شود، بلکه همواره و همیشه باقی خواهد ماند و در کشور وجود من شاهدی صادق و گواهی ناطق بر بطلان مادیت خواهد بود).
همه آنچه گفته آمد را در یک آیه زیبای قرآن میتوان یافت که رمز دینگرایی انسان را چنین ترسیم کرده است: (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا؛ پیوسته رو به سوی دین پاک خداوند داشته باش که انسانها را بر آن سرشته است و آفرینش الهی دگرگون نخواهد شد).
کارکردهای دین
دین از جهات متعددی مددرسان و یاور انسان است. کارکردهای مثبت دین در سه حوزه قابل بررسی است:
1. حوزه معرفت و دانایی؛
2. حوزه اجتماعی و مناسبات انسانی؛
3. حوزه روانشناسی.
اکنون به اختصار به بررسی کارکردهای روانشناختی، دین پرداخته و دیگر عرصههای آن را به ناچار فرو میگذاریم. از نظرگاه روانشناختی دین کارکردها و ثمرات بسیاری برای انسان دارد. در میان دانشهای جدید هیچ یک مانند روانشناسی نقاب از رازهای شگفت دین و دینداری بر نکشیده و لزوم اجتنابناپذیر آن را در همین زندگی دنیایی به طور ملموس روشن نساخته است. البته باید توجه داشت که اساساً روانشناسی در پی تعیین حق و باطل و به تعبیر دیگر (ارزش صدق) دین نیست؛ چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کارویژههای این دانش است.
افزون بر آن روانشناسی در این باره نظر به دین خاصی ندارند؛ و چه بسا در برخورد با پارهای از ادیان کارکردهای منفیای نیز برای دین مطرح کنند.
مسلماً هر اندازه دینی از حقانیت بیشتری برخوردار باشد کارکردهای مثبتتری داشته و فاصله بیشتری با تأثیرات منفی دارد؛ لاجرم میتوان بهترین کارکرد از بهترین دین انتظار داشت. آنچه این دانش پی میگیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهای روانی دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است.
چه بسا پارهای از کارکردهای روانشناختی دین و دینورزی عبارتند از:
1 معنا بخشیدن به حیات
از مهمترین کارکردهای اساسی دین، تبیین معنای زندگی است. هر انسانی از خود میپرسد که زندگی برای چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخی صحیح در برابر این پرسشها زندگیساز است و ناکامی در برابر آن زندگی سوز. دین با تبیین جاودانگی، حکمت و هدفمندی هستی و جهتگیری رو به خیر و کمال و تعالی آن، در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست میدهد.
(کارل یوستاویونگ) در اهمیت این مسئله مینویسد: (در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بودهام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان میتوان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری میکردهاند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه میدارند، از دست دادهاند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.)
(ویکتور فرانکل) نیز قدرت دین را عقیده به (اَبَر معنی) میداند، یعنی دین بهترین معنی برای زندگی کردن است.
برخی از جامعهشناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بیمعنایی در زندگی بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتی معنادار است.
پارهای از بروندادهای روانشناختی تفسیر دینی حیات عبارت است از:
1. احساس خوشبینی و رضایت
2. مطبوع سازی زندگی در مجموعه هستی
3. ایجاد امیدواری
4. مسئولیت پذیری
5. نشاط و حرکت
آموزههای دینی نگرش فرد به نظام هستی و قوانین آن را خوشبینانه میسازد.
از نظر استاد مطهری فرد با ایمان در کشف هستی همچون شهروند کشوری است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه میداند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم: اولاً، زندگی برای او مطبوع و دلپذیر میشود. ثانیاً زمینههای ترقی و تعالی را برای خود و دیگران فراهم میبیند و روح (امیدواری) در او پدید میآید. ثالثاً، اگر چیزی موجب عقبماندگی او شود آن را جز از ناحیه کمکاری و بیتجربگی و مسئولیتگریزی خود و امثال خود نمیداند. او همچنین پارهای از رنجها و دشواریها را زمینه ترقی و تکامل خود میداند. این اندیشه به طور طبیعی شخص را به غیرت میآورد و با (خوشبینی) و (امیدواری) به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وامیدارد و از دشواریها استقبال میکند.
در مقابل، فرد بیایمان مانند شهروندی است که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد میداند و از قبول آنها هم چارهای ندارد. درون چنین فردی انباشته از عقدهها و کینههاست. او هرگز به فکر اصلاح خود نمیافتد، از جهان لذت نمیبرد و هستی برای او زندانی هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختی آن را تحمل کند.
با توجه به آنچه گذشت میتوان تأثیرات معنای دینی حیات بر روان و کنش فرد را به شرح ذیل برشمرد:
خوش بینی، مطبوعسازی زندگی، امیدواری، مسئولیت پذیری و جنبش و حرکت اصلاحی.
2 بهداشت، سلامت و آرامش روان
یکی از نیازهای مهم انسان، سلامت و آرامش روان است. در دنیای کنونی علیرغم پیشرفتهای خیرهکننده علمی و تکنولوژیکی بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگی و ناآرامی بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحی و روانی بیشتر احساس میشود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفی حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روانشناسان قابل توجه است:
الف. دینداری و تحمل فشارهای روانی
تحقیقات انجام شده نشان میدهد انگارههای دینی نقش مؤثری در تسکین دردهای روحی، کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی دارند و افراد مذهبی از ناراحتی روانی بسیار کمتری رنج میبرند.
ب. دینداری و افسردگی
بر اساس تحقیقات، بین دین و افسردگی، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد. این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و اندیشمندان است.
(ویلر) بر آن است که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره میشود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایتهای اجتماعی متصل میشود. (میدور) نیز اظهار میدارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل میکند و منجر به کاهش شیوع افسردگی میشود.
ج. دینداری و بزهکاری
بررسیها گواه بر آن است که بین دینداری و بزهکاری و جرم و جنایت رابطه منفی وجود دارد و رفتارهای مذهبی میتواند بین آنها تمایز افکند.
د. دینداری و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر
براساس تحقیقات انجام شده توسط (ادلف) ، (اسمارت) ، (اوتار) و (دیویدز) افراد مذهبی از مواد مخدر استفاده نمیکنند و یا بسیار کم مصرف میکنند. از نظر (لوچ) و (هیوز) به ویژه در میان عناصر مذهبی اصولگرایان کمتر از همه به مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینی فرد قویتر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوی با صفر است.
ه . دینداری و کاهش خودکشی
مسأله خودکشی یکی از بحرانهای جدی در تمدن کنونی بشر است. روزنامه اطلاعات مورخه 17/9/47، صفحه (عبور از پنج قاره) مینویسد: (سازمان بهداشت جهانی اخیراً آمار جالبی درباره خودکشی در کشورهای مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتی جهان خودکشی در بین افراد 15 تا 44 ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل میدهد. این کشورها عبارتند از: آلمان غربی، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس.
کارشناسان سازمان جهانی بهداشت که این آمار را پس از ده سال مطالعه کردهاند همچنین اعلام کردهاند که خودکشی در کشورهای در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش است. در این کشورها حتی جوانان کمتر از 15 سال نیز دست به خودکشی میزنند.
آماری که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده، نشان میدهد که به طور کلی طبقات تحصیلکرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشی میکنند. مثلاً در انگلستان عده زیادی از پزشکان در سالهای اخیر خودکشی کردهاند. تنها در آلمان غربی همه ساله دوازده هزار نفر خودکشی میکنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوی در صدد خودکشی بر میآیند. مهمترین علت خودکشی آلمانیها بیماری عصبی است. در حال حاضر در آلمان غربی بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبی رنج میبرند و ممکن است هر آن دست به خودکشی بزنند.
در مقابل، تحقیقات نشان میدهد خودکشی در کسانی که در مراسم دینی شرکت میکنند نسبتی بسیار کمتر از دیگران دارد. کامستاک و پاتریچ در یک بررسی نشان دادند احتمال خودکشی در افرادی که به عبادتگاهها نمیروند چهار برابر بیش از شرکتکنندگان در محافل دینی است. همه پژوهشها نشان میدهد یکی از علل مهم خودسوزی ضعیف بودن اعتقادات مذهبی بوده است.)
یک بررسی که در کشور اردن توسط (داراکه)(1992) انجام شده است نشان میدهد تعداد خودکشی در ماه رمضان در مقایسه با ماههای دیگر سال کاهش قابل توجهی را نشان میدهد.
و. دینداری، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
مسأله ناپایداری خانواده و گسست آن یکی از بحرانهای بزرگ دنیای متمدن کنونی و در پی آورنده نتایج ویرانگر روانی و اجتماعی است. براساس مطالعات انجام شده، مذهب مهمترین عامل پایبندی به خانواده، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق است و این مسأله عامل مهمی در بهداشت روانی خانوادهها به شمار میرود. تحقیقات نشان داده است مردانی که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شدهاند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماریهای روانی هستند.
3. سازگارسازی جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها
بهره دیگری که از تفسیر دینی حیات بر میخیزد (ایجاد سازگاری بین جهان درون و برون) و در نتیجه کاهش رنجها و ناراحتیهاست.
بدون شک در مواردی بین خواستهها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوتهایی مشاهده میشود. گاه این تفاوتها به گونهای است که شرایط خارجی برای انسان رنجآفرین و ملالانگیز است. این تفاوتها میتواند به گونههای مختلف باشد مثل: 1. تفاوت بین خواستههای ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتی چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیماری و... 2. بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعی، مثل حاکمیت نظام استبدادی و...
از طرف دیگر در مواردی واقعیات خارجی به سهولت و در شرایطی که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتی انسانها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود میکوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمیشود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینههایی تحملناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازی درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتیدهنده این دو جهان است. دین با تفسیری که از جهان و ناملایمات و رنجهای آدمی در آن میدهد، نه تنها ناسازگاری آن دو را از میان بر میدارد؛ بلکه با دادن نقش عبادی به تحمل دشواریها و اینکه بزرگترین اولیای الهی چشنده تلخترین رنجهایند شیرینترین رابطه را بین آن دو ایجاد میکند؛ به طوری که انسان مؤمن میگوید: (زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت)، از همین رو (الیسون) بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبی میداند.
اینکه حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخمهای بسیار بر جان و توان خویش فرمود: (رضا الله رضانا اهل البیت) و زینب کبری(س) پس از تحمل آن همه دشواری طاقت فرسا میفرماید: (ما رأیت الّا جمیلا) عالیترین نمایش شکوه ایمان در سازگاری جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختی در جهت مقاصد و اهداف بلند الهی و انسانی است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مییابد، بلکه در مواردی شیرین و دلپذیر میشود و این جز در سایه دین و ایمان دینی امکانپذیر نیست.
4. هدفبخشی و ایدهآلپروری
یکی از مهمترین کارکردهای دین ارائه ایدهآل و آرمان مطلوب است. ایدهآل اصل یا موضوعی است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاشها و کوششهای او باشد. ایدهآل موجب شکلگیری نوع انتخاب آدمی است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیدهها را با آن میسنجد و ارزشداوری میکند. ایدهآل از مختصات زندگی بشری و از عناصر اساسی آن است.
انسان زمانی میتواند از یک زندگی حقیقی برخوردار باشد که آگاهانه برای خود ایدهآل و آرمان انتخاب کند. انسانها در طول تاریخ ایده آلهایی چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایی، دانش و... انتخاب کردهاند لیکن بهترین ایدهآل آن است که دارای شرایط زیر باشد:
1. منطقی باشد.
2. قابل وصول باشد.
3. تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و (من طبیعی) آدمی را کنترل کند.
4. در انسان چنان کششی ایجاد کند که از درون به سوی هدف اعلای حیات حرکت کند.
چنین آرمانی تنها از دین حق و معنای دینی حیات بر میخیزد.
(میلر بروز) از قول (اینشتین) میگوید: (علم، ما را از آنچه هست آگاه میکند و دین (وحی) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع میکند).
5. پاسخ به احساس تنهایی
یکی از رنجهای بشر که در جهان صنعتی و پیدایش کلانشهرها به شدت رو به افزایش است، مسأله احساس تنهایی است. منظور از احساس تنهایی در اینجا تنهایی فیزیکی یعنی جدایی از دیگران نیست؛ بلکه گونههای دیگری هم چون ناتوانی دیگران در پاسخدهی به برخی از نیازهای انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمی دیگران به کار خود و جستجوی منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدی، خیرخواهانه و دیگرخواهانه در جهت تأمین خواستهها و نیازهای شخص است.
به عبارت دیگر، انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانی مییابد که همواره در بند خودخواهیهای خویشند و حتی اگر اعمالی به ظاهر نیک و مفید به حال دیگری انجام میدهند عمدتاً آمیخته به انواع درخواستها، گرایشها و خودخواهیهای ظاهر و پنهان است و کسی صد در صد به خاطر (من) کاری برای (من) انجام نمیدهد. اما در نگرش دینی، انسان هیچگاه تنها نیست.
6. تقویت قدرت کنترل غرایز
از جمله خطراتی که همواره جامعه بشری را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژی خطراتی صد افزون برای بشریت به بار آورده لجام گسیختگی غرایز، خودخواهیها و تمایلات سرکش نفسانی است. این پدیدة شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفههای بشری مهارشدنی نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود درآورده و علم و تکنولوژی را نیز در این جهت، استخدام کرده است.
آن عامل نیرومندی که انسان را از اسارت هواهای نفسانی آزاد ساخته و قدرت رویارویی با طغیانهای زندگیسوز نفس اماره را میبخشد، ایمان استوار دینی است.
(داستایوفسکی) میگوید: (اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است). یعنی غیر از خداباوری و ایمان مذهبی هیچ عامل دیگری توان بازدارندگی از اعمال ضداخلاقی، بیماری بیعدالتی، تجاوز و فساد و تباهی و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمی را ندارد.
7. دیگر کارکردها
افزون بر آنچه گذشت کارکردهای روانشناختی، فراروانشناختی، روان تنی و جسمانی دیگری برای دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوی بیشتر در این زمینه فرا میخوانیم:
1. بهداشت و سلامت جسمانی، طول عمر، پایداری در فعالیتهای فیزیکی، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی بدن، تسریع در بهبودی و کوتاه کردن دوران درمان.
2. ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانی آکنده از سرگردانی و تعارضات فکری.
3. عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادی بشر و ایجاد لذتهای فراجسمانی، تصفیه غمها و جذب شادیها.
4. کاهش اضطراب، ترسها و وحشتها؛ به ویژه ترس از مرگ.
5. افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک) و تصویرسازی ذهنی.
6. هویتبخشی، انسجام و تعادل شخصیت ، رهایش از آشفتگی و هماهنگسازی افکار و احساسات.
7. شجاعتآفرینی و افزایش قدرت پایداری در برابر دشمنان و زورمندان.
8. بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمی.
9. ایجاد وقار و سنگینی و دوری از جلفی و سبکی.
10. کاهش و کنترل عملیات جنسی.
جمعبندی این نوشتار را با سخنی از (میلتون یینگر) به پایان میبریم. او در مقاله (دین و نیازهای فرد) مینویسد: (در پزشکی روان تنی وقتی نکات زیر را ملاحظه کنیم، ارزش دین آشکار میشود:
1. دین، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح میکند و به عقل وی روشنگری لازم را میبخشد. دین برای یک فرد نقشی را ایفا میکند که قطبنما برای یک کشتی و در دریای زندگی جهت و راهنمایی در اختیار او مینهد.
2. دین بر اراده انسان تأکید مینهد، آن را تقویت و فرد را کمک میکند تا به فرمانهای عقل گردن نهد.
3. دین نیازهای اساسی روح، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگی را، تحقق میبخشد.)
پینوشتها:
تا نِه گی دو که نه تن، حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی، ترجمه مهندس بیاتی، ص14.
آلکسیس کارل، نیایش، ترجمه دکتر علی شریعتی، ص55، تهران، تشیع.
شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 151.
همان.
دکتر صفدر صانعی، آرامش روانی و مذهب، ص8، قم، پیام اسلام، چاپ ششم، 1350.
همان، ص6.
فرید وجدی، دایرة المعارف، به نقل از: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، تهران، قم، صدرا.
روم/ 10.
جهت آگاهی بیشتر بنگرید: حمیدرضا شاکرین؛ دین شناسی(پرسشها و پاسخهای دانشجویی) قم ، معارف.
این مسئله اساساً مقولهای معرفتی است، از این رو در بحث از کارکردهای معرفتی دین تحت عنوان (پاسخ به پرسشهای بنیادین) بررسی شد، لیکن به لحاظ کارکردهای مهم روانشناختی آن در اینجا نیز به آن اشاره میشود.
پیتر آلستون، ملتون یینگر، محمد لگنهاوزن، دین و چشماندازهای نو، ترجمه غلامحسین توکلی، ص 163، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، بوستان کتاب قم، 1376.
جهت آگاهی بیشتر بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 164 167.
ملکم همیلتون، جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، ص 179.
خوش بینی دارای گونههای مختلف مثبت و منفی است. آنچه در اینجا مورد نظر است خوشبینی حقیقت و سازنده است.
اسلام و بهداشت روان، ج 2، ص 245.
جهت آگاهی بیشتر بنگرید:
الف. دکتر احمدعلی نور بالا، شواهد پژوهشی در رابطه بین وابستگی مذهبی و افسردگی (مقاله) اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17-20.
ب. دکتر قربانعلی اسداللهی، رابطه اعتقادات مذهبی در درمان بیماریهای افسردگی مقاله (نقش دین در بهداشت روان) مجموعه مقالات ص 41-47.
نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات( ج 2، ص 23، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
شهید مطهری، یادداشتها، ج 3، ص 389، قم و تهران: صدرا، چاپ سوم، 1382.
نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج 1، ص 237-243.
دکتر محمد قهرمانی و...، بررسی تأثیر روزهداری بر وضعیت سلامت روانی (مقاله) نقش دین در بهداشت روان، ج1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
بنگرید:الف. دکتر باقر غباری بناب، مطالعاتی در قلمرو مشترک دین و روانشناسی (مقاله)، ص 100، حوزه و دانشگاه (فصلنامه)، شماره 29، زمستان 80.
ب. دکتر محمد قهرمانی، و... بررسی تأثیر روزه داری بر وضعیت سلامت روانی (مقاله)، دین و بهداشت روان، ج 1، ص 244، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
بنگرید: دکتر علی نقی فقیهی، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین، ص 85، قم، حیات سبز، 1384، چاپ اول.
جهت آگاهی بیشتر در این زمینه بنگرید: دکتر عبدالله نصری، فلسفه آفرینش، ص 49 - 73، قم، معارف، چاپ اول، 1382.
الثقافة الاسلامیة، ق: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 188، تهران: صدرا، دوم، 1382.
بنگرید: جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ص 46 - 47، قم، اسراء، چاپ اول، 1380.
مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، 1368.
بنگرید: الف. همو، حکمتها و اندرزها، ص 3. ب. همو، امدادها و غیبی در زندگی بشر، ص 86.
بنگرید: الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللی (نقش دین دربهداشت روان)، ج 1، ص 28 و 187 - 153، قم، معارف، چاپ اول، 1382. ب. همان، ج 2، ص 27. ج. پت کوری، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزیزالله صوفی سیاوش.
بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدی قائنی و... ب. شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 196، قم و تهران، صدرا، چاپ دوم، 1382.
بنگرید: الف. همان، ص 158 و 159. ب. همان، ج 7، ص 15-19. ج. همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 39، قم: صدرا، چاپ هفتم، 1374.
مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان، ص 167، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
همان.
بنگرید: شهید مطهری، یادداشتها، ج 4، ص 122. بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 165، قم، نوید اسلام، چاپ اول، 1377.
شهید مطهری، حکمتها و اندرزها، ص 47.
همو، یادداشتها، ج 4، ص 123 و 158-159.
همان، ص 154.
بنگرید: الف. ویلیام جیمز، دین و ران، ترجمه مهدی قائنی. ب. شهید مطهری، همان، ص 169.
مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص 167.
آلستون، م. یینگر، م. لگنهاوزن، دین و چشماندازهای نو، ترجمه غلامحسین توکلی، ص 162.
- [سایر] چگونه درس دینی راتدریس کنیم که احساس خستگی نکنندوچه عواملی باعث می شوداین درس خسته کننده شود؟
- [سایر] من معلم دینی هستم؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشم؟ چطور درس دینی را برای بچه ها جذاب کنم؟
- [سایر] آیا امکان فراگیری منطق و فلسفه و تهذیب نفس و اخلاق بدون استاد و با تکیه بر خواندن کتب معتبر امکان پذیر می باشد؟ (چون درس حوزوی که نمی خوانیم.)
- [سایر] فرزندم کلاس اول دبستان است. میخواهم کنار درس مدرسه، ارزشهای دینی را نیز به او بیاموزم. چه مطالبی مناسب است؟
- [سایر] فرزندم کلاس اول دبستان است. میخواهم کنار درس مدرسه، ارزشهای دینی را نیز به او بیاموزم. چه مطالبی مناسب است؟
- [سایر] آیا آن علمی که خداوند گفته و ما را به آن تشویق کرده همین علوم است، بهتر است بگویم همین رشته هایی است که ما می خوانیم؟ آیا منحصرا دینی و مذهبی نیست؟
- [سایر] توضیح دهید که بر چه اساسی، خداوند را «عادل» می خوانیم؟
- [سایر] قرآن امر کرده در دعا غیر خدا را نخوانیم، چرا ما غیر خدا را می خوانیم؟
- [سایر] از کجا بدانیم نمازی که می خوانیم خالصانه است و از ریا به دور می باشد؟
- [آیت الله بهجت] آیا باید در سوره هایی که در نماز می خوانیم موارد وقف را رعایت کنیم؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر پسر به کتاب های علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [امام خمینی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد؛ پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکاه بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه فرزندی به کتابهای علمی دینی احتیاج دارد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات دهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حضور در کلاس درسی که استاد آن، فساد عقیده داشته باشد و در ضمن درس، به طور ضمنی، علیه اسلام تبلیغ می کند، جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .انجام دادن مراسم دینی و نصب پارچه های مشکی و رنگی در مسجد به مناسبت مراسم متنوّع، اگر مانع اقامهّ نماز نباشد, جایز است.